/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png00گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-04-21 10:28:182023-05-01 18:02:53برخی از تجربیات خریدارانِ دوره ۱۲ قدم
44نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
تجربیات ساناز عزیز از عمل به آموزههای دوره 12 قدم
🌹🌹🌹🌹
خواستم بگم مثل استاد فکر کردن و عمل کردن سخته خیلی سخته الان میفهمم معنی اون تعهد عظیم چیه که استاد میگن واین نتایج فوق العاده به خاطر همین باورهای خدا گونه و تعهد عظیم هست
امروز تو اداره یه ابلاعیه زدن که وام با درصد خیلی پایین میدن فقط باید در خواست بدین
تمام همکارا سرو دست میشکستن اعتراف میکنم که من وسوسه شدم نجواها سراغم اومدن حالا همین یه بار دیگه تکرار نمیشه باهاش هرچی بخری تو این مملکت سود میکنی فردا چند برابر میشه .. خیلی سخت بود مثل جدال دو نیروی خیر و شر حتی چند بار دستم رفت سمت موس تادرخواستمو ارسال کنم جالب بود که همکارا تعجب کرده بودن من چرااینقدر تعلل میکنم طوری که میگفتن نکنه اطلاعیه سر کاریه و تو فهمیدی که در خواست نمیدی حتی خانواده خودم هم منو شماتت میکردن و در نهایت گفتن بابا تو نخواستی بده به ما خودمون قسطاشو میدیم ولی همون لحظه که سست شدم یاد حرف استاد افتادم که گفتن زمانی بود من لنگ 1000تومن بودم و دوستانی داشتم که لب تر میکردم هرچقدر میخواستم در اختیار من میذاشتن ولی من اینکارو نکردم و یا وقتی رییس بانک زنگ زد و پیشنهاد وام داد قبول نکردم
استاد الان اعتراف میکنم که من اون لحظه واقعا عمق کاری که شماکردید را درک نکردم که چه تعهد و باوری عمیقی داشتید که قبول نکردید وام بگیرید چون شما مثل من استادی نداشتید که راهنماییتون کنه و یا وقتی لنگ یه هزاری هستی هر عقل سلیمی میگه قرض کن و اگر این کارو میکردی هیچ کس تو را سرزنش نمیکرد ولی شما متعهد بودی
الان که اینا رو مینوسم گریه ام گرفت از وجود یک انسان متعهد مثل شما اینو از صمیم قلبم میگم
هرکدوم از ما اگر عهد کنیم و پایبند بمانیم خدا نعمتهای بی کرانش را روزی ما میکند
من یه بار اونم نه مشابه شرایطی که دقیقا شما داشتید را تجربه کردم ودیدم خیلی سخته عمل کردن ولی اگه بشه چی میشه تمام مدت که با خودم در جدال بودم یاد وام گرفتن آمریکایی ها افتادم که رییس اون بانک چقدر از اینکه شما نمیخواهید قسطی چیزی بخرید تعجب کرد و یا اون فردی که یه بار توی هتل یکی از کشورا دیدید که شده بود دستیار تور لیدر و وقتی زندگیشو تعریف کرد گفت به خاطر قرض و قسطی خریدن تمام زندگیشو توی امریکا از دست داده
من بالاخره به هوای نفسم غلبه کردم و اون در خواستو ندادم و از خدا خواستم خدایا منو ثروتمند کن
خواستم از شما تشکر کنم شما بدون راهنما رفتی و ما پا جای رد پاهای شما گذاشتیم ممنون که دارید مسیر ما را کوتاه تر میکنید.
بخشی از نتایج یاسمن عزیز از همراهی با دوره 12 قدم و عمل به آگاهیهای این دوره
🌹🌹🌹🌹
به نام خدای مهربان. به نام خدایی که مرا خالق زندگی خود خلق کرد.
سلام به استاد عزیزم. استاد میدونستید !!؟عاشقتونم بی نهایت 😊😍😚😍😍😍😍😍😍😍😍😍
سلام مریم عزیزم خیلی دوست دارم😍
سلام بر تمامی شاگردان خوب استاد🙋♀️🙆♀️
امروز اومدم از نتایجم بنویسم براتون البته ذهن نجواگرم مقاومت داشته میگه تو ب اینا میگی نتایج بزار بزرگتر از اینا بشن بعد بیا بنویس…
ولی من میخام بنویسم تا فراموش نکنم ک از کجا ب کجا رسیدم…
خدارو شکر نزدیک ب دو ماه ک در ثبات فرکانسی حال خوب و احساس خوب هستم و تمام کارهایم به راحترین و آسانترین شیوه ممکن پیش میره…
استاد عزیز این تمرین ستاره قطبی عجب تمرین خوبیه ..میدونم هنوز خوب درکش نکردم چون هر دفه فایل مربوط ب ستاره قطبی رو گوش میکنم چیزهای جدیدی میشنوم.. ب خودم میگم واای خدا من اینو استاد کی گفت!! چرا من نشنیدم😐
واقعا درست میگید که بین شنیدن ….درک کردن …و عمل کردن… کلی فاصله ست🙂 و به تکامل مرتبط میشه
استاد عزیزم هم اکنون در حال دیدن قدم 6 جلسه 3 هستم ..ک چ میکند این چشمه پسر موری
☺️😁 و توضیحات خیلی خوب مریم عزیز…
نتایج چک آپ فرکانسی
❣️درآمد همسرم قبل از دوره دوازده قدم ماهی دو میلیون تومان ولی اکنون از روزی 200هزار تومان تا 20میلیون تومان شده ..
همیشه در حساب ثابت همسرم بیشتر از دو میلیون تومان نبوده یعنی در واقع با پول دوست نبود همون چیزی ک در روانشناسی ثروت 1 فرمودید…
و اکنون حساب ثابتش نزدیک ب دویست میلیون شده این فقط در یک حسابش است بماند حساب های دیگر مربوط ب خرید و فروش لوازم مغازه اش است …
اول از همه از خدا تشکر میکنم و دوم از دستانی از خداوند (استاد عزیزم) قوانین این جهان را ب ما آموخت…🙏
❣️خودم هم در خانه مراجع دارم روانشناسی خوندم و روانشناسی با قوانین خداوند ادقام کردم و فعلا هفته ای دو جلسه شاگرد دارم …
خدایا شکرت
❣️روابط با همسر عالی ..اوایل ک داشتم رو خودم کار میکردم سعی میکردم همسرم را تغییر دهم ک باعث شده بود از مسیر اصلی دور شم بیشتر از هم فاصله بگیریم بخاطر اینکه بازم فراموش کرده بودم باید خودم را تغییر دهم ن دیگران، باید رو خودم تمرکز میکردم نه همسرم…خدارو شکر با آموزه های قدم ب قدم استاد خیلی خوب در این مورد استاد شدم، الانم بهترین رابطه عاشقانه را تجربه میکنم ….
❣️در مورد سلامتی ک سالم سالم هستم حتی امسال اجازه سرما خوردگی هم ب خودم ندادم و کنترل ذهن عالی داشتم در صورتی ک اطرافیانم ب شدت بیمار شده بودند ب طوری ک چن روز ب استراحت نیاز داشتن حتی با استفاده از دارو هم حالشون خوب نمیشد ..خدارو شکر
من و پسرم در سلامت کامل بودیم اما همسرم کمی در این مورد ضعیف است😊
❣️ارتباط با دیگران ک عالی اینم از فایل عزت نفس دارم همه ی محصولات استاد ب کنار عزت نفس ی چیز دیگه است ک واقعا پیش نیاز تمام محصولات است😉
❣️یعنی استاد عزیزم میدونم شما حرفای منو باور میکنید چون تجربه داشتید هر جا میروم .مثلا وارد یک اداره و یا مغازه میشوم در مورد سلام کردن ک گفتید در مورد عزت نفس انجام میدم بقیه کارها همه خود ب خود انجام میشه مثلا اینکه کارت ب ی نفر مربوط میشع بقیه افراد ک اونجا هستن میان بهم میگم بفرمایید خانوم چیکار داشتید ما کارتونو انجام بدیم …واای چقد حسش خوبه ..اینو اطرافیانم متوجه شدن بهم میگن میشه برای انجام این کارمون تو هم کنارمون باشی …😊☺️
❣️استاد در مورد رستوران رفتن بخاطر باور کمبود فراوانی همیشه در مسافرت ها ب ارزان ترین رستوران ها میرفتیم اگه ی رستوران میدیدیم ک خیلی شیکه نمیرفتیم میگفتیم پولشو نداریم یعنی برای لباس خریدن پول میدادم اما برای خوردن غذا با کیفیت خودمونو لایق نمیدونستیم الان با جرات میگم ب بهترین و گرون ترین رستوران ها میریم وقتی خودتو ب خدا میسپاری در هر کاری خودش شما را ب بهترین مکان میبره الان همیشه ب باکیفیت ترین رستوران ها هدایت میشیم من و همسرم این خوشبختی ها رو اگاهانه ب خودمون یاداور میشیم و سپاسگزار خداوندیم…
❣️در مورد دلار بگم ک حتی خوابشم نمیدیدم چ برسد ک داشته باشم همسرم روز تولدم 4 تا دلار بهم هدیه داده 😍💵💰 خدایا شکرت
❣️در مورد طلا بگم ک قبل از این دوره ها اگه طلایی میخاستم بخرم یا قسطی بود یا چکی ولی دو هفته پیش طلا خریدم نقدی …
الان ک دارم مینویسم وقتی بهش فک میکنم انگار در خابم باورش کمی سخته …اینقد باور مذهبی قوی دارم همیشه برامون از فقر گفتن و فقر را خوب جلوه دادن ک ذهن سخت میپذیره ثروت رو….😑
❣️استاد عزیز تا حالا از قدم دوم ب بعد همیشه فایل دوازده قدم رو در آخرین زمانش خریداری میکردم بخاطر باور کمبود ولی این قدم 9 رو تا وقتی متوجه شدم بر روی سایت قرار گرفته زود خریداری کردم اینم بخاطر فراوانی پول در حسابم میدونم خرج نکرده ده برابرش ب حسابم واریز میشه..
این جلسه ک عالیه عجب حرفاهایی زدید.
من ب این فک میکنم استاد از کجا متوجه میشه ک ما نیاز ب این حرفها داریم .صبح ک بیدار شدم دیدم کمی انرژی ندارم نشستم از خودم پرسیدم ک چ چیزی باعث شده من انرژی ندارم ..فایل شما رو ک گوش کردم دیدم شما هم در این مورد دارید توضیح میدید…😊
و در پایان بیایم خدارو باور کنیم. بیایم به جریان هدایت پروردگار جهانیان ایمان بیاوریم
همانطور ک خودش وعده داده :من نزدیکم و اجابت میکنم درخواست هر اجابت کننده ای را به شرط آنکه او هم مرا اجابت کند .
به خودم میگم یاسمین تنها خدا رو باید بپرستی و تنها از او یاری بجویی و تنها و تنها خدا را برای تمام مسائل زندگیت کافی بدانی…🙏🙏🙏
سپاسگزارم از استاد عزیزم
یک آرزویی دارم ک دوس دارم ب زودی بهش برسم اونم در آغوش گرفتن شماست استاد عزیزم میخام از نزدیک انرژیتونو دریافت کنم.😍😍
سپاسگزارم از زحمات مریم عزیزم
سپاسگزار از دوستانی ک وقت گذاشتن و کامنت مرا خواندن . من فقط خاستم خلاصه ای نتایج خودم را بنویسم تا رد پای از خود ب جای بگذارم..
تجربه عطیه عزیز از «تمرین ستاره قطبی- قدم اول | دوره 12 قدم»
🌹🌹🌹🌹
عطیه عزیز تمرین ستاره قظبی
سلامی به زیبایی نقاشی هایی که استاد عباسمنش کشیده :)
به جرئت و اطمینان 100 درصد میگم که توی 15 سال تحصیلم توی مدرسه و دانشگاه، درسی به باحالی این درس ندیده بودم.
جیک جیک پرنده ها، صدای آبشار، داستان سرایی، نقاشی کشیدنای باب راس و از همه مهمتر یافتن جاده خوش بختی که دیگه نیازی نیست با خرسو پلنگ بجنگی :)))))))))))))))))))))))))))))))))
کلاسی که امروز عصر داشتم میدونستم تکراریه و غیر کاربردی؛ پا شدم اومدم خونه که سر کلاس دوم پایه 1 استاد عباسمنش بشینم :))))
چقدر خوشحالم که این کارو کردم.
این کارو هم با کمک ناظرم انجام دادم یعنی اولش که گفتم بیخیال نمیخواد بری سر کلاس؛ گفتم بزار ببینم که چرا فکر میکنم نباید برم؟
جوابی که یافتم این بود که کلاس همیشه کسل کننده و ضدحاله، این همه کلاس اومدم چی شد؟ حالا یه بار کلاسو بپیچونم برم خونه جلسه 2 رو شروع کنم.
آقا این تصمیمو که گرفتم انگار قشنگ فهمیدم که انتخاب کردم که کجا باشم و چرا باشم و خییییییییییییلی ازین کارم از همون لحظه راضی بودم و هستم.
و اما خلق کردن :)
خب ازون جایی که 6-7 ماهی میشه که شاگردی عباسمنشو میکنم؛ میدونم این روند خییییییلی برام اسون تره.
اصلا بچه ها نمیدونم که سپاسگذاری چی داره!
من از دو هفته قبل شروع کردم هر روز به نوشتن چیزایی که دارم و بابتشون شکر گذاری میکردم به جرئت میگم ازون روزا 70 درصد روزا هست که اطرافیانم بهم هدیه میدن بی دلیل!!!
و خب به نظرم جای تعجب نداره چون ظاهرا این رونده طبیعیه جهانه که ماها ازش بیخبر بودیم تا قبل آشنایی با استاد.
خلاصه من هر روز تماااااام چیزایی که داشتم رو مینوشتم و بابتش خوشحال میشدم و روزای اول چیزای کمی به ذهنم میرسید ولی روزای بعد ترش دیدم بابا من چقدر از داشته هام بیخبرم!
فک کنم فک کنم اینکه تونستم این دوره رو هم تهیه کنم اثر همون دو هفته نوشتن داشته هام بوده!
میشه فریاد بزنم اینم برام معجزه شد؟
ازین که تو جمعتونم خوشحالم
و ازین که هستید ممنونتونم :)
بابت جواب سوالام تو قسمت سوالات پیشاپیش ممنونتونم ؛)
تجربه مریم عزیز از انجام تمرین چک آپ فرکانسی قدم اول | دوره 12 قدم:
🌹🌹🌹🌹
به نام او که هر چه دارم از اوست
سلام به تمام دوستان وهمراهان گرامی
استاد من روز پنجشنبه این محصول رو تهیه کردم به لطف خداوند .از اون روز تا حالا تو چکاپ بودم وهمش در حال فکر کردن ونوشتن .باورم نمیشه که این منم ,این حرفا چی بود که نوشتم ,چند ماه پیش یه کتاب خوندم به نام بنویس تااتفاق بیفتد اون موقع تازه عضو سایت شده بودم واینقدر مطالب فایلها برام جذاب بود که تند تند از مطالب کتاب گذشتم .اما امروز وقتی داشتم چکاپمعنویت رو پر میکردم دیدم یا خدا اینا چیه که من نوشتم ,انگار یه کس دیگه ای بود که مینوشت واون موقع یاد مطالب کتاب افتادم که درباره این موضوع توضیح میداد .
اصلا باورم نمیشه که این منم ,انگار سی وشش سال روی مغز وقلبم یه رنگ سیاه کشیده بودم که تازه با این سوالا ودقیق شدن بهشون یه کم از رنگش کنار رفته ویه ذره از وجودم رو دارم میبینم .
اول که سوالات مربوط به ثروت رو نوشتم وجواب دادم ودارایی ها وبدهی هام رو تخمین زدم به زندگیم امیدوار شدم ویه لبخند رضایت زدم چون همیشه فکر میکردم بدهی هام بیشتر از دارایی هام هست تازه داراییهای شوهرم رو هم حساب نکردم اما تمام بدهی های زندگیمون از کل دارایی خودم تنها کمتر بود وبرای همین امیدوار شدم .
هر بار که برمیگشتم از اول وبا دقت فایل رو گوش میکردم چیزایی رو میشنیدم که قسم میخورم تو ده بار قبلی نشنیده بودم .
تو حوزه سلامتی داغونم وبرای اولین بار فهمیدم که اوضاع جسمم واوضاع انرژیم خیلی هم خوب نیست وتو این موردباید کارکنم .
توسوال اول حوزه روابط یک روز کامل گیر کردم وفهمیدم که پاشنه آشیلم اینجاست .وخیلی خنده داره اگر بگم تو این حوزه افتضاح هستم در صورتی که همیشه فکر میکردم عالیم برام جالب بود .یه چیز جالب تو وجودم دیدم واون حس حسادت وتنفری بود که حتی جرات نکردم بشمارمشون ببینم چند نفر هست که من ازشون متنفرم ,همون جا به خودم گفتم مریم برای همینه که چند ساله شونه هات درد میکنه وبرای همینه که رنگ خدا تو زندگیت داره کمرنگ میشه
تو حوزه معنویت هنگ کردم اونقدر نوشتم وگریه کردم که وقتی به خودم اومدم دیدم دقیق دو ساعت گذشته ,اصلا یه چیزایی تووجودم دیدم که شرک مطلق هست ,من دوازده سال هست که از طریق انجمن نارانان دارم دوره دوازده قدم رو کار میکنم وبیس دوره بر اساس نیروی برتر وسپردن وپذیرش هست ,وپیش خودم فکر میکردم کاملا زندگیم رو سپردم .اما امروز تو دلم ,مغزم وقلبم وروحم غوغایی به پا بود که علتش آگاهی هایی بودکه سالهای سال با زدن نقاب فکر میکردم بر طرفشون کردم ,غافل از اینکه فقط پشت نقاب پنهانشون کرده بودم
تو حوزه عزت نفس تنها جایی بود که جوابهام کوتاه بود چون جواب همش چند کلمه ساده بود من مهارت ارتباط برقرارکردن رو ندارم وتو حوزه عزت نفس زیر صفرم به دلیل تحقیر هایی که تو بچگی شده بودم
هر کاری کردم نتونستم برای خودم آگهی تبلیغاتی بنویسم اما سعی خودم رو میکنم وایمان دارم که حتما موفق میشم
آخر دوره به امیدخدا براتون میگم که من چطورپول قدم اول رو جور کردم ,فقط همین رو میگم که فقط به خاطر تمرین چکاپ فرکانسی بود که اومدم تو این دوره چون میخواستم ببینم که کجاها ایراد دارم واز بس از این شاخه به اون شاخه پریدم خسته شده بودم
میخوام زندگیم رو از اول بسازم ,این چند روز ذهنم رو زیر ورو کردم ودنبال لجن هایی گشتم که توی ذهنم بوی تعفن میداد اولش که رفتم سراغ این کثیفیها به هم ریختم بد جوری هم به هم ریختم طوری که انرژیم تحلیل رفت وسر گیجه گرفتم اما خوابیدم وبعد از ظهر که بیدار شدم احساس سبکی میکردم ,اما ارزشش روداشت چون با خود واقعیم رو برو شدم اون مریمی که سالهاست دارم پشت نقابها مخفیش میکنم .
امروز با تمام وجودم تعهد میدم که به اصول این دوازده قدم احترام بگذارم وتمریناتم رو مو به مو اجرا کنم
تجربه شادی عزیز از انجام تمرین چکآپ فرکانسی | قدم اول
🌹🌹🌹🌹
سلام استاد عزیزم،
همیشه با خودم فکر می کردم خودشناسی یعنی چی، و من چطور می تونم خودمو بشناسم. هیچ وقت هم به هیچ نتیجه ای نمی رسیدم. فکر می کردم همین که ویژگی های خودم رو بدونم یعنی خودشناسی😂. حالا می دونم که خودشناسی یعنی دیده بانی لحظه به لحظه افکار، احساسات، رفتار و واکنش هامه. حالا می دونم خودشناسی اینه که بدونم چرا گاهی حالم خیلی خوبه و گاهی خیلی بد؛ اینه که بدونم چرا یه روز با اعضای خانواده ام بد حرف می زنم و خیلی روزا صبور و مهربونم؛ اینه که بدونم چرا گاهی خیلی بی قرار و مضطربم،و گاهی خیلی آروم.
استاد دارم یاد می گیرم احساسات و افکارم رو در هر لحظه کنترل کنم. دارم تلاشمو می کنم. چقدر شیرین و لذت بخشه این کار. اصلا زندگی به خاطر همین یه کار که از موقع بیدار شدن تا زمان خواب طول می کشه، برام لذت بخش شده. چه چالش شیرینی. چون به جای اینکه حواسم به رفتار . گفتار دیگران باشه، و به جای اینکه همش فکر کنم فلانی چی گفت و بهمانی چطور رفتار کرد (البته من ذاتا خیلی اینطوری نیستم)، همه حواسم به خودمه، به حرفام، به رفتارم، به فکرایی که تو سرم می چرخه.
من هزاران بار، چه در احادیث و چه سخنان بزرگان شنیده بودم که به جای عیبجویی از دیگران، باید رفتار خودمون رو اصلاح کنیم، اما هیچ وقت نمی دونستم که دقیقا چطور باید این کارو بکنم. خب تلاش می کردم خیلی از خصلت های بد رو نداشته باشم، اما واقعا در بعضی موارد(مثلا غیبت) اصلا نمی شد.
بالاخره خدا راهو نشونم داد، به واسطه استادم. راه اینه: مدیریت لحظه به لحظه ذهن. من باید دیده بان شبانه روزی قلمرو افکار و احساساتم باشم…
تجربه نعمت الله عزیز از دوره قدم اول | توضیحات بیشتر در مورد تمرین تمرکز بر نکات مثبت و زیباییها
🌹🌹🌹🌹
بسم الله الرحمن الرحیم
من این فایل چهارمین قسمت از فایل قدم اول رو دوروز پیش گوش دادم .و دقیقاً متوجه نشدم که منظور استاد از قدمهاى کوچیک و سیر تکامل و اینکه استاد در مورد یه کارى که شروع میکنى نباید انتظار بى جا ازش داشته باشى رو متوجه نشدم تا اینکه امروز به طور کامل در بیزنسى که جدیداً شروع کردم با این ناخواسته برخورد کردم و تازه متوجه شدم که استاد چى داره میگه و به طور اتفاقى به فایل نحوه برخورد با ناخواسته رو گوش دادم استاد خدامیدونه که چه اشکى ریختم و خدارو صدا کردم تقریباً تاخواسته ماهم شبیه ناخواسته شما هست که تو سایت صحبت کردین من مجبورم توضیح کامل در این مورد بدم من و دوستم تقریباً یک ماه هست که یک سایت اینرنتى راه اندازى کردیم که در رابطه با دایرکتورى هست یعنى یه سایتى که چندین برند تجارى که همه یک کارى رو ارائه میدن رو معرفى میکنه ولى ما براى اینکه تو گوگل بالا باشیم و اولین سایت باشیم هم نیاز به گذشت زمان داریم و هم هزینه که بتونیم تو گوگل تبلیغ کنیم که به این واسطه بالا قرار بگیریم و تا امروز فکر میکردیم هزینه تبلغ براى بالا بودن تو گوگل ارزون هستش که امروز همکارم بهم خبر داد که رقیب هزینه تبلیغ تو گوگل رو به قدرى بالا برده که ما نمیتونیم از پس این هزینه بربیاییم چون رغیببا توجه به سابقه اى که داره و درامدى که داره این هزینه براش هیچى نیست.وقتى همکارم بهم این اتفاق و ناخواسته رو گفت به جاى اینکه ناراحت بشیم و بخواییم کارمون رو کنسل کنیم به یاد حرفهاى قشنگ شما در مورد سایت آمازون افتادم که گفته بود بعد از ٢٠سال به درامد رسیده بود.استاد ما تا قبل از این اتفاق درخواست نا به جا از سایتمون داشتیم و فکر میکردیم راحت میتونیم رقیبمون رو بگیریم .وقتى این اتفاق برامون افتاد استاد به خداوند
خدا قسم یه ایدهایى به ذهن ما افتاد که به جاى اینکه ناراحت از این اتفاق باشیم از این موضوع خوشحال شدیم من خدارو شاکرم که این تضاد و ناخواسته رو به وجود اورد که پى به ایدهاى پول ساز ببریم استاد خوبم قسمت چهارم از قدم اول یه گنج گرانبها هستش بزار راحتر براتون بگم انجام دادن ،باور واقعى و عمل کردن به حرفهاى شما در قسمت چهارم از قدم اول مثل این میمونه که کار و درامدت رو از لحاظ موفقیت و نتیجه بیمه و گارانتى کنى به طورى که هیچ وقت هیچ وقت تو بیزینست شکست نخورى و به جاهاى بالا و بالا تر برسى با قدمهاى درست و اهداف قشنگ .استاد خوبم وهمربانم میخواستم صادقانه اول از خدا و شما تشکر کنم به خاطر این آگاهى قشنگى که در اختیار ما قراردادى و اعتراف کنم که واقعاً ارزشش رو داشت که به سایت شما اومدم ارزشش رو داشت که با شما اشنا شدم ارزشش رو داشت که چندین بار فایلهاى رایگان شما رو گوش دادم و ارزشش رو داشت که دوره اول از دوره ١٢قدم رو خریدم و مشتاق و بى صبرانه منتظر قدم دوم از دوره هستم.استاد من با توجه به راهنمایى هاى شما تونستم به ترسها و ناخواسته ها غلبه کنم و با تمرین ستاره قطبى تمرکزم رو روى نکات مثبت زندگیم گذاشتم در صورتى که قبلاً برعکس این حرفها بودم و هر روز منفى بافى میکردم هیچ انگیزه اى نداشتم و فکر میکردم من تقدیرم به این صورت هست.ولى استاد خوبم تو با راهنمایى هاى خوبت دوباره روح موفقیت و باورهاى قشنگ رو درون من دمیدى ممنونم از این محبت بى شاعبه شما.از راه دور دست شمارو میبوسم.در پناه الله یکتا🌹🌹🌹
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسی ٫ استاد عزیزم همچنان که گفتم من اکثریت کتاب های بازار رو خوندم ولی به خداوندی خدا یک جلسه از دوازده قدم به اندازه تمام کتاب های موجود تو بازار نکته و آگاهی داره٫ دوستان عزیز ٫٫ یک سال پیش ،من از طریق یه دوست با سایت استاد آشنا شدم البته اون دوستم از من خواست اگه سایت استاد و یا کانال استاد را دارم براش بفرستم منم می خواستم کمکش کنم رو گوگل سرچ کردم آدرس سایت و کانال تلگرام رو براش فرستادم ٫ ولی اون دوست اصلا دنبال این آگاهی ها نیومد بخدا منم از روی کنجکاوی یه فایل استاد رو دانلود کردم و ٫٫٫٫،،،،، من دیگه تموم همه چی تموم بخدا حتی یه فایل یا کلیپ یا کتابی را از هیچ کس دیگر نخواندم چون قدر زر را زر گری داند و قدر گوهر را گوهری٫٫٫ دوستان عزیزم من توی خونه ای زندگی میکردم مثل خونه بندر عباس استاد چهار خانواده همه چی مشترک ولی از وقتی تصمیم گرفتم با جدیت روی خودم کار کنم ٫ محیط زندگی من به کلی تغییر کرد مادر شوهر عزیزم که خیلی سپاسگزار وجودش هستم و الان به رحمت خدا رفته،برای من پاپوش درست کرد و منو با زور از اون خونه انداختند بیرون من عذاب وجدان داشتم چون سن و سال مادر شوهر و پدر شوهرم زیاد بود به هیچ وجه نمی خواستم اونا را ترک کنم ٫٫ احساس گناه میکردم ولی مادر شوهرم این حرفا حالیش نبود و منو با لقد انداختن بیرون،،، بعد که کمی با قوانین آشنا شدم دیدم این هم جزو قو انین بوده ٫٫ خلاصه ما خونه شیک و قشنگی ساخته بودیم و کل وسیله نو و لوکس برایش گرفته بودیم ولی احساس گناه و عذاب وجدان و عدم لیاقت نمی گذاشت از اون محیط بیام بیرون،، قابل توجه دوستان بخدا اگر مشتاقانه و جدی تصمیم بگیرید روی خودتان کار کنید حتی اگر خودتان هم نخواهید محیط تان تغییر می کند، بعد من ادامه دادم به حرف های استاد کاملا ایمان داشتم ، ایشان می گفتند برای تغییر افراد دور و بر تان کاری انجام ندهید فقط روی خودتان کار کنید ٫٫ از نظر کسی که بحث مدار و فرکانس ها را درک نکرده باشد،،این یه روش باورکردنی نیست من قوانین را زیاد درک نکرده بودم،، اما به استاد ایمان داشتم،، حرفش را باور کردم شب و روز هنذفری تو گوشم بود و فایلهای استاد رو گوش میدادم٫٫ آنقدر مشتاق بودم که همیشه تجسم میکردم در یک جای دور دور زندگی می کنم و من هستم و این آگاهی ها،، تا اینکه دخترم دانشگاه قبول شد ٫٫٫٫ بازم محل زندگی من تغییر کرد الان و من دخترم در یک شهر دور در یک واحد آپارتمانی شیک و فول امکانات زندگی میکنیم ،، همسرم با من هم مدار نبود بخاطر شرایط شغلی نتونست با ما بیاد٫٫ دخترم صبح زود میره دانشگاه تا شب درس داره ،، بخدا درست من این خانه و این شهر دور رو تجسم کرده بودم ولی اسمش رو نمی دونستم همون جایی که تجسم میکردم الان دیگه تنهای تنها هستم شب و روز دارم رو خودم کار میکنم حتی وقتی بعد از،ظهر ها میخام یه چرت کوتاه بزنم فایل های استاد داره پخش میشه ٫٫ آلارم گوشیم که صبح ها با هاش ازخواب بیدار میشم صدای استاد عزیز،هست که میگه ،، سلام ،،من سید حسین عباس منش هستم و خدا را شاکرم که ٫٫٫٫ همه چی عالیه عالی هست شکر خدا٫٫٫ ورودی های ذهنم خیلی خوب کنترل میکنم،،،، همسرم با کمال میل تمام هزینه های ما رو پرداخت میکنه منم کسب و کار اینترنتی خودم رو شروع کردم ٫٫ هر روز وضعیت فروش من رو به پیشرفت است هدف امسال من رسیدن به استقلال مالی هست٫٫٫ شاید از نظر خیلی دوستان زندگی ایده آل و خوبی برای کارکردن روی خودم دارم،، اما این کار رو قانون مدارها و فرکانس ها برایم انجام داد من از سخت ترین شرایط به اینجا رسیدم ،هیچ کاری نکردم فقط به حرف های استاد عمل کردم،،روابط ،،، سلامتی،، نتایج مالی،،که الان دارم نتیجه این قانون بدون تغییر است٫٫من سپاسگزار خداوند هستم که من رو به این مسیر هدایت کرد وبرای جبران زحمات استاد عزیزم سعی میکنم هر روز،بهتر از دیروز باشم ٫٫٫ شاد موفق و پیروز باشید
توضیحات محمد عزیز در مورد دوره قدم سوم استاد عباس منش
سلام
دوره های به اصطلاح عزت نفسی که الان توی ایران آموزش داده میشه و بعضی دوستام رفتن، تقریبا همشون چکیده چندتا کتاب مثل برایان تریسی و … است که اساتید محترم زحمت میکشن میان طوطی وار توضیح میدن و بعدشم به جای درمان ریشه، میان چهارتا عبارت تاکیدی رو میگن و بعدش میگن هرروز اینا رو تکرار کن که من خوشبختم! من ثروتمندم! من دوست داشتنی هستم و … . یا مثلا میگن سعی کن همیشه لباس شیک و مرتب بپوشی! سعی کن همیشه به خودت برسی! سعی کن همیشه بخندی و ….
ولی وقتی یک باور از پایه اشتباه باشه، فرقی نمیکنه روزی چندتا عبارت تاکیدی بگی یا چقدر به زور بخندی! بعد یه مدت که عبارت تاکیدی نگی یا نتونی بخندی، بقول خانم شایسته همه چیزایی که ساختی تق میفته پایین! ضمنا دلیلی نداره اگه یه روش یا تکنیک تو جوامع اروپایی و غربی جواب داده اینجا هم جواب بده!
چون نیومدی به ما بگی باید فلان کار خاص رو بکنین یا از فلان روش یا تکنیک خاص استفاده کنین تا خوشبخت بشین تا ثروتمند بشین.
بقول خودت از ما پزشک ساختی تا خودمون درد خودمونو پیدا کنیم و خودمونو از ریشه درمان کنیم. نه اینکه روی زخممون چسب زخم بزنیم که دیده نشه! نه اینکه فعلا مسکن بخوریم یا مورفین بزنیم که فعلا موقتا دردمون ساکت بشه! نیومدی برای هممون یه نسخه بپیچی. چون بک گراند و پیش زمینه ادمها و شرایطی که توش بزرگ شدن با هم فرق میکنه. یکی ممکنه از یه روش یا تکنیک خاص نتیجه نگیره و یکی دیگه نتیجه بگیره!
کاری که تو داری با ما میکنی اینه که دقیقا مثل قرآن انذار میکنی و بشارت میدی! میگی آقا نتیجه فلان فرکانس میشه فلان نتیجه! حالا خودت با توجه به شرایط خودت انتخاب کن که چیکار میخوای بکنی!
یه باور غلط دیگه ای هم که تازه پیدا کردم و فکر میکنم کمتر کسی بهش توجه کرده اینه که “ادما از یه سنی به بعد دیگه نمیتونن تغییر کنن.” منطق پشت این حرف هم اینه که وقتی به یه رفتار خاص عادت میکنی دیگه امکان نداره تغییر کنه! یا مثلا میگن ذات آدم خراب درست شدنی نیست.
این حرف کاملا درسته!!!! اما زمانی درسته که “راه حل های موقت” تجویز بشه! ولی برای مایی که با قانون آشنا هستیم میدونیم انسان یه موجود کاملا فرکانسیه! یعنی حتی رفتارها و اعمالش هم از باورش نشات میگیره که باورها هم از جنس فرکانسن! پس برای تغییر رفتارها و عادت ها باید دنبال ریشش توی باورهامون بگردیم نه اینکه بگیم از انجام فلان کار فرار کن و سعی کن مثلا فلان کار یا رفتارو ترک کنی!
تازه فهمیدم که با تغییر باور حتی میشه چیزهایی مثل اعتیاد رو هم درمان کرد! به جای اینکه بگن اقا سیگار نکش بگردن باورهایی که باعث میشه طرف سیگار بکشه رو پیدا کنن و مساله رو از ریشه حلش کنن! نه اینکه بگن باید از سیگار فرار کنی و طرفش نری!
ضمنا استاد اینم بگم که میدونم داری چیکار میکنی! گشتی بهترین راه آموزش و البته تنها راه آموزشو پیدا کردی و با مثال زدن از اتفاقات زندگیت مطالب رو برای ما جا میندازی! نمیدونی چقدر همین مثال زدنات تاثیر داره و باعث میشه دنبال مصادیقش در زندگی خودم بگردم!
آخ آخ!!! استاد داری چیکار میکنی با ما…
بخدا که این دوره با این حجم از آگاهی مفته!! چرا میگم مفته؟؟!!!!
چون من چند سال و کجاها باید میرفتم که آگاهی های فقط همین 3 قدم رو یاد بگیرم! این دوره باعث شد خیلی هزینه های دیگه جاهای دیگه نکنم که آیا ازشون نتیجه بگیرم یا نگیرم! چند سال از عمرم باید سپری میشد که اتفاقات مختلف رو تجربه میکردم و به اشتباهاتم پی میبردم! ولی با همین دوره که هنوز حدود 3 ماه ازش گذشته کلی چیزی یاد گرفتم!
تجربه الهام عزیز از عمل به تمرینات جلسه 6 | قدم اول
دقیقا 2ماه هست که من قدم اول رو خریدم و هنوز جلسه ششم هستم شاید حدود یک ماه هست که دارم فقط این جلسه رو گوش میدم.
دقیقا تک تک جملات استاد در این جلسه رو مینویسم و عمیقاً به اونها فکر میکنم.
این قدم یعنی، آگاهی خالص،
یعنی ساختن باور،
و من نمیتونستم از تک تک این جملاتی که در این جلسه 6 این قدم گفته شده، براحتی بگذرم.
چون دقیقاً داره راه حل ریشهای تضادی رو مو به مو بهم میگه که مدتی بود تو زندگیم پیدا شده بود.
دارم مینویستم و فکر میکنم به این آگاهیها تا بتونم از فرمولهای جادویی که استاد عزیزم گفته بودن برای رسیدن به خواسته هایی که از دل این تضاد بوجود اومده بهره ببرم تا مسیر رسیدن به هدف برام راحت و آسون و هموار باشه
من با گوش دادن به این فایل، ایرادم رو فهمیدم و مانع مهمی رو توی خودم یافتم. تازه فهمیدم چرا با اینکه این همه دارم روی خودم کار میکنم و ورودیهام رو کنترل میکنم و برای تقویت باورم به نکات مثبت و الگوهایی که در نظر گرفتم توجه میکنم باز هم به هدفم نزدیک نشدم.
تازه فهمیدم که من هنوز به این تضاد به چشم یک شکست نگاه میکنم، احساس گناه رو از گذشته با خودم حمل میکنم و به قول استاد یه پام رو گاز هست و یه پام رو ترمز و متعجم چرا با اینکه اینقدر گاز میدهم، ماشین زندگیم حرکت نمیکنه؟
نکته جالب این هست که تا وقتی ایراد رو پیدا نکردی همش سوالت اینه که چرا قانون جواب نمیده و چرا به هدفت نرسیدی، اما وقتی ایراد رو پیدا میکنی، تعجب میکنی که چرا انتظار داشتی به هدفت برسی. یعنی اگر به هدفت میرسیدی باید به قانون شک میکردی.
با گوش دادن این جلسه و مهمتر از همه تلاش و تعهد برای درک آگاهیهاش، حالا من هستم با این همه درک و شناخت که نسبت به خودم پیدا کردم و به وضوح میبینم که چقدر رشد کردم.
واقعا زندگی با آگاهی یعنی راه رفتن در روشنایی. حالا دیگه نه تنها این تضاد اذیتم نمیکنه، بلکه خیلی هم احساسم خوب هست. چون قشنگ میبینم که یافتن همین مانع، چند پله من رو جلو انداخت
این شناختی که نسبت به خودم پیدا کردم باعث شد از راه حلی که استاد گفتن، یعنی اهرم رنج و لذت، با تمام مقاومتی که قبلا ذهنم داشت استفاده کنم .
قبلا با گوش دادن فایلهای رایگان بارها این تمرین رو انجام دادم ولی با زجر و با احساس کاملا بد چون اون مانع هنوز با من بود و من نشناخته بودمش، واقعا قسمت رنجش تمام تمرکزم رو میبرد به سمت ناخواسته و قسمت لذتش رو هم نمیتونستم باور کنم .
یعنی خودم رو در حد اون لذتها نمیدیدم ولی باطی شدن تکاملم و گوش دادن بارها به این جلسه و شناختی که نسبت به خودم پیدا کردم و پیدا کردم منشا مشکل و تعهد برای حل ریشهای مسئله، واقعا با انگیزه اومدم اهرم رنج ولذت رو در مورد خواسته ام وبرای رسیدن به هدفم نوشتم.
باورم نمیشد خدایا بقدری برام لذت بخش بود و احساسم خوب بود که حس میکردم زمانش واقعا الان بوده.
یعنی بعد شناخت خودم درک این آگاهیها تونستم این تمرین رو درک کنم و با لذت انجام بدم و واقعا با طی شدن تکاملم در مورد این تمرین کم کم هر بار با انجام این تمرین با انگیزه بیشتر به هدفم نگاه میکنم و خواسته هام برام دست بافتنی ترشدن چون خودم رو لایق خواسته هام میدونم و اهدافم رو کوچک کردم و همین مشخص کردن اهداف مثلا برای یک هفته یا یک ماه کار رو برام خیلی ساده تر کرد و خیلی خواسته ام رو دورتر و بزرگتر از خودم نمبیبینم و چون از خواسته های کوچک و اهداف کوچکتر شروع کردم این فاصله فرکانسی کم بین من و خواسته ام هست رسیدن به هدفم راحتر شده
الان برای من باور پذیر شده که این جهان قانونمند و سیسستم نظام هستی تنها با فرکانسهای من زندگی من رو میسازه و با این نگاه زیبا تنها باتوکل به خدای مهربون و توجه به خواسته ها ونکات مثبت و عمل به قوانین ثابت در مسیر همواری قرار میگیرم که با لذت بردن از طی کردن مسیر و شیرینی آن و رها از هر عجله، با در دست داشتن و عمل کردن به دو فاکتور مهم انگیزه بالا به همراه باورهای قدرتمند مناسب با خواسته ام مانند یک کودک سرخوش و سبکبال به سمت هدفم حرکت میکنم
استاد عزیزم سپاسگزارم برای جلسه ششم قدم اول با این همه آگاهی خالص.
این جلسه میتونه برای ساختن یک زندگی رویایی کافی باشه اگر آگاههاش رو درک کنیم و توی زندگیمون عملی کنیم.
سلام به الهام عزیزم .چقدر عالی جلسه ی ششم از قدم اول را توضیح دادین وواضح کردین .خیلی استفاده کردم با رهاجلسه ی ششم از قدم اول را گوش دادم ولی به این زیبایی نفهمیده بودم مطالبش رو .ان شالله همیشه موفق و پیروز باشید .همیشه سبز ودرحال رشد باشید در پناه خدای مهربان
تجربهی ریحانه عزیز از «همراه بودنِ قدم به قدم، با دوره 12 قدم»
🌹🌹🌹🌹
هر وقت خیلی هیجان زده میشم کوتاه سلام میدم .میگم برم زود به استاد و بچه ها خبر بدم که بازم یافتم ,یافتم ,یافتم 👏👏
خدایا چقدر حرف دارم برا گفتن ,چقدر حالم خوبه ,چقدر قلبم باز شده .دارم لبریز میشم .
استاد جان داری چیکار میکنی بامن ????
همه ی این سه سال و نیم با شما بودنم یه طرف .این شش ماهی که وارد قدم ها شدم هم یه طرف .واقعا دیوانه کنندس این حرف ها .الان دو ساعته که به این فایل گوش میدم و پنج ورق نت برداری کردم .هر جملتون استاد نیاز به ساعتها فکر کردن داره .قلبم میگه آروم باش .میدونم خیلی هیجان داری .ولی خودت رو کنترل کن .احساس میکنم که هیچ کس
تا بحال نتونسته اینقدر منو خوشحال کنه .
درونم غوغاست .گفتم بزار بنویسم بلکه آروم بشم .این روزا دفتر و خودکارم بهترین رفیقم شدن .میتونن خوب درکم کنن .میتونن آرومم کنن .خدایا چی بگم از این همه شور و هیجان که وارد قلبم کردی .اشک شوقم اگر امان بده میگم که تو قلبم چه خبره .😭😭
این روزا احساس میکنم خدا دستاشو باز کرده و منو صدا میزنه .میگه بیا تو آغوش خودم ,فقط خودم آرومت میکنم ,خودم شادت میکنم ,خودم هیجان بهت میدم ,عشق من عشق واقعیه ,محبت من محبت واقعیه .بیا فقط بیا…..
میگم چرا این احساس رو دارم ……
من زندگیم رو تشبیه میکنم به یه چاه عمیق و تاریک .من ته این چاه بودم .و تاریکی این چاه اختلاف نظرهای من با خانوادم و اطرافیانم بود یا بگم همون باورهای غلطی که از گذشتگان در وجود من ساخته شده بود .ته چاه بودم .همیشه داد میزدم ک خدایا کمکم من .چرا من هرچی به بقیه کمک کنم .حالم خوب نمیشه ? چرا هر کاری میکنم که همسر و پدر و مادر .خواهر وغیره…. راضی باشن ولی حالم بدتر میشه ?
خیلی عذاب کشیدم .فکر میکردم که خودم عالم دهرم و باید همه رو تغییر بدم .غافل از اینکه هیچ کس چنین قدرتی نداره …من تنها تو چاه خیلی دست و پا میزدم و به دنبال راهی بودم که خودم رو بکشم بیرون از چاه .برسم به هوای آزاد ,برسم به روشنی ,برسم به آزادی ,یه روز یکی دست خدا شد و یه ریسمانی انداخت ته چاه و داد زد و گفت اگه میخوای نجات پیدا کنی بچسب به این ریسمان و خودتو بکش بالا …
اول شک کردم ,ترسیدم .شل کن سفت کن کردم تا اینکه از یه جایی به بعد گفتم باید اعتماد کنم تا برسم به بالای چاه …
اره بچ ها .اون ریسمان سایت عباس منش بود .و صدا ندای درونم بود .صدای خدا بود که خوند منو به مسیر هدایت درست .
آخه من اکثر وقتها فقط با خدا درد و دل میکردم .خیلی صداش میکردم و.باهاش آروم میشدم .
تصمیمم رو گرفتم دستم رو دراز کردم ریسمان رو گرفتم .گرمایی تو دستم حس کردم ,یه نرمی ,یه لطافت ,احساس کردم دستم رو دادم به دست خدا .
ندا اومد که میارمت بیرون .ولی آروم و آهسته .با تلاش خودت .به طوری که زخمی نشی .طوری میارمت بیرون که لذت دیدن نور و هوای تازه و آزادی رو با تمام وجودت لمس کنی .
بهم گفت بچسب ب این سایت ,بچسب به زندگی استاد به حرفهاش عمل کن ,تلاش کن .هر لحظه ,هر ساعت ,هر روز .خسته نشو نا امید نشو .تومیتونی .من هم هواتو دارم .دستت رو رها نمیکنم .
یاد حرف استاد افتادم که میگفت وقتی بخوای تغییر کنی باید درونت جهاد اکبر راه بندازی .مثل کشتی که لنگر رو میکشی .چرخ دندها باچنان قدرتی تو آب حرکت میکنند تا اون کشتی عظیم الچثه رو به حرکت در بیارن
باید تو هم با تمام قدرت و تلاشت رو خودت و باورات کار کنی تا تغییر صورت بگیره .تا باورهای غلطی که سال های سال مثل سیمان به مغزت چسبیده رو بکنی بندازی دور .و به جاش باورهای درست و قوی بکاری .
با خودم عهد بستم که این ریسمان رو رها نکنم تا برسم به خود خدا ,برسم به رهایی از قید و بندهایی که با زنجیر به دست و پام بسته شده . من هر روزم رو با حرفهای استاد آغاز میکنم وبه شب میرسونم .من به وسطای این چاه رسیدم .نور رو میبینم .چاه کمی روشن شده .دهانه چاه گشادتر شده .دیگه نمیترسم .نگران نیستم . انرژیم بیشتر شده .قویتر شدم .امیدوارتر و با اشتیاق بیشتر خودم رو بالا میکشم .
من از درون این چاه بیرون خواهم آمد .و طعم واقعی رسیدن به نور الهی را خواهم چشید ,من بوی خدا خواهم داد .من مملو از نور خدا خواهم شد.اینم از حال دل من ….
داستان پرده اتوبوس اشک منو هم در آورد استاد جان .
دیگه درک میکنم .میفهمم وقتی میگی فقط رو خودت کار کن .خدا بقیه کارهارو خودش درست میکنه یعنی چی …
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
این اتفاق شاید تو ظاهر کوچیک باشه ولی درک عمیقی میخواد که بفهمی خدا چقدر تو رو دوست داره که نمیخواد هیچ چیز و هیچ کس تو رو ذره ای ناراحت کنه .
خدای خوبم .خدای مهربونم عاشقتم که همه جا هوای استاد ما رو داری ..
تمام صحبت استاد تو این فایل حول محور این موضوع بود که باید فقط روی خودمون .روی باورهامون ,روی رفتار و گفتارمون .کار کنیم .تا از خودمون شخصیتی بسازیم که لایق اشرف مخلوقات بودن باشیم .
باید فقط درون خودمون رو پاکسازی کنیم .باید باور خودمون رو تو همه جنبه های زندگیمون تغییر بدیم تا هدایت بشیم به مسیرهای درست .
استاد جان قربون اون صداقتت بشم وقتی میگی که من هم به این خوبی که میگم عمل نمیکنم ولی سعیم رو میکنم که
خوب عمل کنم .چقدر آخه تو ماهی ….❤️❤️
من سمت خودم رو خیلی جاها درست کردم و باقیش رو سپردم به خدا .هر جا که خوب نتیجه گرفتم به قانون خوب عمل کردم یعنی قسمت خودم رو درست انجام دادم .مثلا من و دخترم تصمیم داریم عکاسان حرفه ای بشیم .پس یاد گیری فتوشاپ ,ادیت ,کار کردن با دوربین وغیره …..با ماست .تبلغ کارمون .فرستادن مشتری وآوردن پول هم با خدا….😊
استاد این جملتون رو با طلا تو ذهنم حک کردم .که وقتی به کسی کمکی میکنی بدوت توقع باعث میشه درونت پر بشه ولی اگر با توقع باشه تکه ای از تو کنده میشه وهمیشه نیاز داری کسی بیاد اونو پر کنه و حالت بد .
و داستان آدم های مظلوم که گیر ظالم میوفتن بینظیر بود .من خودم خوب حس کردم این موضوع رو .چقدر جالب گفتین کسی که احساس قربانی شدن داشته باشه باید کسی باشه که بهش این احساس رو بده .یا اینکه یکی که میخواد تو سری خور باشه باید کسی باشه که تو سرش بزنه .عالی گفتین استاد…👍👍👍
تو هر قدمی که بر میدارم ترمزام رو پیدا میکنم .و قانون بازی رو یاد گرفتم .زندگیم هر روز در حال تغییر .خدایا صد هزار مرتبه شکرت .من تمرکزم رو از رو بقیه برداشتم حتی از روی همسر و بچه هام .شاید کار سختی باشه ولی میشه با تمرین میشه .سختیشم شیرینه .
هر چیزی بیرون از ما بازتاب درون ماست .پس افکار درون ذهن ما باید زیبا بشه و من حواسم بهش هست .
🌹🌹🌹🌹
من دارم به خود شناسی میرسم ,من واژه خود خواهی رو به خود ارزشمندی تبدیل کردم .دیگه خودم رو دوست دارم .دیگه الوییت اول خودم هستم .تو این زمان کوتاهی که تو این دنیا هستم .فقط رو خودم کار میکنم .خود شناسی منو به خدا شناسی خواهد رسوند .
چقدر روی خود کار کردن برام لذت بخش شده .استاد سپاسگزارم .به امید روزی که از نزدیک ببینمتون و با تمام عشقم در آغوش بگیرمتون .و بر دستان مهربونتون بوسه زنم .
خدایا راضیم ازت چرا که منو عاشق خودت کردی .عاشق آدم های صالحت کردی .عاشق تمام آفریدهات کردی .دستم رو گرفتی وهمه جا هوامو داری .
تجربیات ساناز عزیز از عمل به آموزههای دوره 12 قدم
🌹🌹🌹🌹
خواستم بگم مثل استاد فکر کردن و عمل کردن سخته خیلی سخته الان میفهمم معنی اون تعهد عظیم چیه که استاد میگن واین نتایج فوق العاده به خاطر همین باورهای خدا گونه و تعهد عظیم هست
امروز تو اداره یه ابلاعیه زدن که وام با درصد خیلی پایین میدن فقط باید در خواست بدین
تمام همکارا سرو دست میشکستن اعتراف میکنم که من وسوسه شدم نجواها سراغم اومدن حالا همین یه بار دیگه تکرار نمیشه باهاش هرچی بخری تو این مملکت سود میکنی فردا چند برابر میشه .. خیلی سخت بود مثل جدال دو نیروی خیر و شر حتی چند بار دستم رفت سمت موس تادرخواستمو ارسال کنم جالب بود که همکارا تعجب کرده بودن من چرااینقدر تعلل میکنم طوری که میگفتن نکنه اطلاعیه سر کاریه و تو فهمیدی که در خواست نمیدی حتی خانواده خودم هم منو شماتت میکردن و در نهایت گفتن بابا تو نخواستی بده به ما خودمون قسطاشو میدیم ولی همون لحظه که سست شدم یاد حرف استاد افتادم که گفتن زمانی بود من لنگ 1000تومن بودم و دوستانی داشتم که لب تر میکردم هرچقدر میخواستم در اختیار من میذاشتن ولی من اینکارو نکردم و یا وقتی رییس بانک زنگ زد و پیشنهاد وام داد قبول نکردم
استاد الان اعتراف میکنم که من اون لحظه واقعا عمق کاری که شماکردید را درک نکردم که چه تعهد و باوری عمیقی داشتید که قبول نکردید وام بگیرید چون شما مثل من استادی نداشتید که راهنماییتون کنه و یا وقتی لنگ یه هزاری هستی هر عقل سلیمی میگه قرض کن و اگر این کارو میکردی هیچ کس تو را سرزنش نمیکرد ولی شما متعهد بودی
الان که اینا رو مینوسم گریه ام گرفت از وجود یک انسان متعهد مثل شما اینو از صمیم قلبم میگم
هرکدوم از ما اگر عهد کنیم و پایبند بمانیم خدا نعمتهای بی کرانش را روزی ما میکند
من یه بار اونم نه مشابه شرایطی که دقیقا شما داشتید را تجربه کردم ودیدم خیلی سخته عمل کردن ولی اگه بشه چی میشه تمام مدت که با خودم در جدال بودم یاد وام گرفتن آمریکایی ها افتادم که رییس اون بانک چقدر از اینکه شما نمیخواهید قسطی چیزی بخرید تعجب کرد و یا اون فردی که یه بار توی هتل یکی از کشورا دیدید که شده بود دستیار تور لیدر و وقتی زندگیشو تعریف کرد گفت به خاطر قرض و قسطی خریدن تمام زندگیشو توی امریکا از دست داده
من بالاخره به هوای نفسم غلبه کردم و اون در خواستو ندادم و از خدا خواستم خدایا منو ثروتمند کن
خواستم از شما تشکر کنم شما بدون راهنما رفتی و ما پا جای رد پاهای شما گذاشتیم ممنون که دارید مسیر ما را کوتاه تر میکنید.
بخشی از نتایج یاسمن عزیز از همراهی با دوره 12 قدم و عمل به آگاهیهای این دوره
🌹🌹🌹🌹
به نام خدای مهربان. به نام خدایی که مرا خالق زندگی خود خلق کرد.
سلام به استاد عزیزم. استاد میدونستید !!؟عاشقتونم بی نهایت 😊😍😚😍😍😍😍😍😍😍😍😍
سلام مریم عزیزم خیلی دوست دارم😍
سلام بر تمامی شاگردان خوب استاد🙋♀️🙆♀️
امروز اومدم از نتایجم بنویسم براتون البته ذهن نجواگرم مقاومت داشته میگه تو ب اینا میگی نتایج بزار بزرگتر از اینا بشن بعد بیا بنویس…
ولی من میخام بنویسم تا فراموش نکنم ک از کجا ب کجا رسیدم…
خدارو شکر نزدیک ب دو ماه ک در ثبات فرکانسی حال خوب و احساس خوب هستم و تمام کارهایم به راحترین و آسانترین شیوه ممکن پیش میره…
استاد عزیز این تمرین ستاره قطبی عجب تمرین خوبیه ..میدونم هنوز خوب درکش نکردم چون هر دفه فایل مربوط ب ستاره قطبی رو گوش میکنم چیزهای جدیدی میشنوم.. ب خودم میگم واای خدا من اینو استاد کی گفت!! چرا من نشنیدم😐
واقعا درست میگید که بین شنیدن ….درک کردن …و عمل کردن… کلی فاصله ست🙂 و به تکامل مرتبط میشه
استاد عزیزم هم اکنون در حال دیدن قدم 6 جلسه 3 هستم ..ک چ میکند این چشمه پسر موری
☺️😁 و توضیحات خیلی خوب مریم عزیز…
نتایج چک آپ فرکانسی
❣️درآمد همسرم قبل از دوره دوازده قدم ماهی دو میلیون تومان ولی اکنون از روزی 200هزار تومان تا 20میلیون تومان شده ..
همیشه در حساب ثابت همسرم بیشتر از دو میلیون تومان نبوده یعنی در واقع با پول دوست نبود همون چیزی ک در روانشناسی ثروت 1 فرمودید…
و اکنون حساب ثابتش نزدیک ب دویست میلیون شده این فقط در یک حسابش است بماند حساب های دیگر مربوط ب خرید و فروش لوازم مغازه اش است …
اول از همه از خدا تشکر میکنم و دوم از دستانی از خداوند (استاد عزیزم) قوانین این جهان را ب ما آموخت…🙏
❣️خودم هم در خانه مراجع دارم روانشناسی خوندم و روانشناسی با قوانین خداوند ادقام کردم و فعلا هفته ای دو جلسه شاگرد دارم …
خدایا شکرت
❣️روابط با همسر عالی ..اوایل ک داشتم رو خودم کار میکردم سعی میکردم همسرم را تغییر دهم ک باعث شده بود از مسیر اصلی دور شم بیشتر از هم فاصله بگیریم بخاطر اینکه بازم فراموش کرده بودم باید خودم را تغییر دهم ن دیگران، باید رو خودم تمرکز میکردم نه همسرم…خدارو شکر با آموزه های قدم ب قدم استاد خیلی خوب در این مورد استاد شدم، الانم بهترین رابطه عاشقانه را تجربه میکنم ….
❣️در مورد سلامتی ک سالم سالم هستم حتی امسال اجازه سرما خوردگی هم ب خودم ندادم و کنترل ذهن عالی داشتم در صورتی ک اطرافیانم ب شدت بیمار شده بودند ب طوری ک چن روز ب استراحت نیاز داشتن حتی با استفاده از دارو هم حالشون خوب نمیشد ..خدارو شکر
من و پسرم در سلامت کامل بودیم اما همسرم کمی در این مورد ضعیف است😊
❣️ارتباط با دیگران ک عالی اینم از فایل عزت نفس دارم همه ی محصولات استاد ب کنار عزت نفس ی چیز دیگه است ک واقعا پیش نیاز تمام محصولات است😉
❣️یعنی استاد عزیزم میدونم شما حرفای منو باور میکنید چون تجربه داشتید هر جا میروم .مثلا وارد یک اداره و یا مغازه میشوم در مورد سلام کردن ک گفتید در مورد عزت نفس انجام میدم بقیه کارها همه خود ب خود انجام میشه مثلا اینکه کارت ب ی نفر مربوط میشع بقیه افراد ک اونجا هستن میان بهم میگم بفرمایید خانوم چیکار داشتید ما کارتونو انجام بدیم …واای چقد حسش خوبه ..اینو اطرافیانم متوجه شدن بهم میگن میشه برای انجام این کارمون تو هم کنارمون باشی …😊☺️
❣️استاد در مورد رستوران رفتن بخاطر باور کمبود فراوانی همیشه در مسافرت ها ب ارزان ترین رستوران ها میرفتیم اگه ی رستوران میدیدیم ک خیلی شیکه نمیرفتیم میگفتیم پولشو نداریم یعنی برای لباس خریدن پول میدادم اما برای خوردن غذا با کیفیت خودمونو لایق نمیدونستیم الان با جرات میگم ب بهترین و گرون ترین رستوران ها میریم وقتی خودتو ب خدا میسپاری در هر کاری خودش شما را ب بهترین مکان میبره الان همیشه ب باکیفیت ترین رستوران ها هدایت میشیم من و همسرم این خوشبختی ها رو اگاهانه ب خودمون یاداور میشیم و سپاسگزار خداوندیم…
❣️در مورد دلار بگم ک حتی خوابشم نمیدیدم چ برسد ک داشته باشم همسرم روز تولدم 4 تا دلار بهم هدیه داده 😍💵💰 خدایا شکرت
❣️در مورد طلا بگم ک قبل از این دوره ها اگه طلایی میخاستم بخرم یا قسطی بود یا چکی ولی دو هفته پیش طلا خریدم نقدی …
الان ک دارم مینویسم وقتی بهش فک میکنم انگار در خابم باورش کمی سخته …اینقد باور مذهبی قوی دارم همیشه برامون از فقر گفتن و فقر را خوب جلوه دادن ک ذهن سخت میپذیره ثروت رو….😑
❣️استاد عزیز تا حالا از قدم دوم ب بعد همیشه فایل دوازده قدم رو در آخرین زمانش خریداری میکردم بخاطر باور کمبود ولی این قدم 9 رو تا وقتی متوجه شدم بر روی سایت قرار گرفته زود خریداری کردم اینم بخاطر فراوانی پول در حسابم میدونم خرج نکرده ده برابرش ب حسابم واریز میشه..
این جلسه ک عالیه عجب حرفاهایی زدید.
من ب این فک میکنم استاد از کجا متوجه میشه ک ما نیاز ب این حرفها داریم .صبح ک بیدار شدم دیدم کمی انرژی ندارم نشستم از خودم پرسیدم ک چ چیزی باعث شده من انرژی ندارم ..فایل شما رو ک گوش کردم دیدم شما هم در این مورد دارید توضیح میدید…😊
و در پایان بیایم خدارو باور کنیم. بیایم به جریان هدایت پروردگار جهانیان ایمان بیاوریم
همانطور ک خودش وعده داده :من نزدیکم و اجابت میکنم درخواست هر اجابت کننده ای را به شرط آنکه او هم مرا اجابت کند .
به خودم میگم یاسمین تنها خدا رو باید بپرستی و تنها از او یاری بجویی و تنها و تنها خدا را برای تمام مسائل زندگیت کافی بدانی…🙏🙏🙏
سپاسگزارم از استاد عزیزم
یک آرزویی دارم ک دوس دارم ب زودی بهش برسم اونم در آغوش گرفتن شماست استاد عزیزم میخام از نزدیک انرژیتونو دریافت کنم.😍😍
سپاسگزارم از زحمات مریم عزیزم
سپاسگزار از دوستانی ک وقت گذاشتن و کامنت مرا خواندن . من فقط خاستم خلاصه ای نتایج خودم را بنویسم تا رد پای از خود ب جای بگذارم..
همه ی شما را ب خدا بزرگ میسپارم..
تجربه عطیه عزیز از «تمرین ستاره قطبی- قدم اول | دوره 12 قدم»
🌹🌹🌹🌹
عطیه عزیز تمرین ستاره قظبی
سلامی به زیبایی نقاشی هایی که استاد عباسمنش کشیده :)
به جرئت و اطمینان 100 درصد میگم که توی 15 سال تحصیلم توی مدرسه و دانشگاه، درسی به باحالی این درس ندیده بودم.
جیک جیک پرنده ها، صدای آبشار، داستان سرایی، نقاشی کشیدنای باب راس و از همه مهمتر یافتن جاده خوش بختی که دیگه نیازی نیست با خرسو پلنگ بجنگی :)))))))))))))))))))))))))))))))))
کلاسی که امروز عصر داشتم میدونستم تکراریه و غیر کاربردی؛ پا شدم اومدم خونه که سر کلاس دوم پایه 1 استاد عباسمنش بشینم :))))
چقدر خوشحالم که این کارو کردم.
این کارو هم با کمک ناظرم انجام دادم یعنی اولش که گفتم بیخیال نمیخواد بری سر کلاس؛ گفتم بزار ببینم که چرا فکر میکنم نباید برم؟
جوابی که یافتم این بود که کلاس همیشه کسل کننده و ضدحاله، این همه کلاس اومدم چی شد؟ حالا یه بار کلاسو بپیچونم برم خونه جلسه 2 رو شروع کنم.
آقا این تصمیمو که گرفتم انگار قشنگ فهمیدم که انتخاب کردم که کجا باشم و چرا باشم و خییییییییییییلی ازین کارم از همون لحظه راضی بودم و هستم.
و اما خلق کردن :)
خب ازون جایی که 6-7 ماهی میشه که شاگردی عباسمنشو میکنم؛ میدونم این روند خییییییلی برام اسون تره.
اصلا بچه ها نمیدونم که سپاسگذاری چی داره!
من از دو هفته قبل شروع کردم هر روز به نوشتن چیزایی که دارم و بابتشون شکر گذاری میکردم به جرئت میگم ازون روزا 70 درصد روزا هست که اطرافیانم بهم هدیه میدن بی دلیل!!!
و خب به نظرم جای تعجب نداره چون ظاهرا این رونده طبیعیه جهانه که ماها ازش بیخبر بودیم تا قبل آشنایی با استاد.
خلاصه من هر روز تماااااام چیزایی که داشتم رو مینوشتم و بابتش خوشحال میشدم و روزای اول چیزای کمی به ذهنم میرسید ولی روزای بعد ترش دیدم بابا من چقدر از داشته هام بیخبرم!
فک کنم فک کنم اینکه تونستم این دوره رو هم تهیه کنم اثر همون دو هفته نوشتن داشته هام بوده!
میشه فریاد بزنم اینم برام معجزه شد؟
ازین که تو جمعتونم خوشحالم
و ازین که هستید ممنونتونم :)
بابت جواب سوالام تو قسمت سوالات پیشاپیش ممنونتونم ؛)
تجربه مریم عزیز از انجام تمرین چک آپ فرکانسی قدم اول | دوره 12 قدم:
🌹🌹🌹🌹
به نام او که هر چه دارم از اوست
سلام به تمام دوستان وهمراهان گرامی
استاد من روز پنجشنبه این محصول رو تهیه کردم به لطف خداوند .از اون روز تا حالا تو چکاپ بودم وهمش در حال فکر کردن ونوشتن .باورم نمیشه که این منم ,این حرفا چی بود که نوشتم ,چند ماه پیش یه کتاب خوندم به نام بنویس تااتفاق بیفتد اون موقع تازه عضو سایت شده بودم واینقدر مطالب فایلها برام جذاب بود که تند تند از مطالب کتاب گذشتم .اما امروز وقتی داشتم چکاپمعنویت رو پر میکردم دیدم یا خدا اینا چیه که من نوشتم ,انگار یه کس دیگه ای بود که مینوشت واون موقع یاد مطالب کتاب افتادم که درباره این موضوع توضیح میداد .
اصلا باورم نمیشه که این منم ,انگار سی وشش سال روی مغز وقلبم یه رنگ سیاه کشیده بودم که تازه با این سوالا ودقیق شدن بهشون یه کم از رنگش کنار رفته ویه ذره از وجودم رو دارم میبینم .
اول که سوالات مربوط به ثروت رو نوشتم وجواب دادم ودارایی ها وبدهی هام رو تخمین زدم به زندگیم امیدوار شدم ویه لبخند رضایت زدم چون همیشه فکر میکردم بدهی هام بیشتر از دارایی هام هست تازه داراییهای شوهرم رو هم حساب نکردم اما تمام بدهی های زندگیمون از کل دارایی خودم تنها کمتر بود وبرای همین امیدوار شدم .
هر بار که برمیگشتم از اول وبا دقت فایل رو گوش میکردم چیزایی رو میشنیدم که قسم میخورم تو ده بار قبلی نشنیده بودم .
تو حوزه سلامتی داغونم وبرای اولین بار فهمیدم که اوضاع جسمم واوضاع انرژیم خیلی هم خوب نیست وتو این موردباید کارکنم .
توسوال اول حوزه روابط یک روز کامل گیر کردم وفهمیدم که پاشنه آشیلم اینجاست .وخیلی خنده داره اگر بگم تو این حوزه افتضاح هستم در صورتی که همیشه فکر میکردم عالیم برام جالب بود .یه چیز جالب تو وجودم دیدم واون حس حسادت وتنفری بود که حتی جرات نکردم بشمارمشون ببینم چند نفر هست که من ازشون متنفرم ,همون جا به خودم گفتم مریم برای همینه که چند ساله شونه هات درد میکنه وبرای همینه که رنگ خدا تو زندگیت داره کمرنگ میشه
تو حوزه معنویت هنگ کردم اونقدر نوشتم وگریه کردم که وقتی به خودم اومدم دیدم دقیق دو ساعت گذشته ,اصلا یه چیزایی تووجودم دیدم که شرک مطلق هست ,من دوازده سال هست که از طریق انجمن نارانان دارم دوره دوازده قدم رو کار میکنم وبیس دوره بر اساس نیروی برتر وسپردن وپذیرش هست ,وپیش خودم فکر میکردم کاملا زندگیم رو سپردم .اما امروز تو دلم ,مغزم وقلبم وروحم غوغایی به پا بود که علتش آگاهی هایی بودکه سالهای سال با زدن نقاب فکر میکردم بر طرفشون کردم ,غافل از اینکه فقط پشت نقاب پنهانشون کرده بودم
تو حوزه عزت نفس تنها جایی بود که جوابهام کوتاه بود چون جواب همش چند کلمه ساده بود من مهارت ارتباط برقرارکردن رو ندارم وتو حوزه عزت نفس زیر صفرم به دلیل تحقیر هایی که تو بچگی شده بودم
هر کاری کردم نتونستم برای خودم آگهی تبلیغاتی بنویسم اما سعی خودم رو میکنم وایمان دارم که حتما موفق میشم
آخر دوره به امیدخدا براتون میگم که من چطورپول قدم اول رو جور کردم ,فقط همین رو میگم که فقط به خاطر تمرین چکاپ فرکانسی بود که اومدم تو این دوره چون میخواستم ببینم که کجاها ایراد دارم واز بس از این شاخه به اون شاخه پریدم خسته شده بودم
میخوام زندگیم رو از اول بسازم ,این چند روز ذهنم رو زیر ورو کردم ودنبال لجن هایی گشتم که توی ذهنم بوی تعفن میداد اولش که رفتم سراغ این کثیفیها به هم ریختم بد جوری هم به هم ریختم طوری که انرژیم تحلیل رفت وسر گیجه گرفتم اما خوابیدم وبعد از ظهر که بیدار شدم احساس سبکی میکردم ,اما ارزشش روداشت چون با خود واقعیم رو برو شدم اون مریمی که سالهاست دارم پشت نقابها مخفیش میکنم .
امروز با تمام وجودم تعهد میدم که به اصول این دوازده قدم احترام بگذارم وتمریناتم رو مو به مو اجرا کنم
به امید بهبودی روح همگی
براتون از خداوند منان بهترینها رو آرزو میکنم
استاد عزیز مرسی که کامنتم رو تا اخر خوندی
تجربه شادی عزیز از انجام تمرین چکآپ فرکانسی | قدم اول
🌹🌹🌹🌹
سلام استاد عزیزم،
همیشه با خودم فکر می کردم خودشناسی یعنی چی، و من چطور می تونم خودمو بشناسم. هیچ وقت هم به هیچ نتیجه ای نمی رسیدم. فکر می کردم همین که ویژگی های خودم رو بدونم یعنی خودشناسی😂. حالا می دونم که خودشناسی یعنی دیده بانی لحظه به لحظه افکار، احساسات، رفتار و واکنش هامه. حالا می دونم خودشناسی اینه که بدونم چرا گاهی حالم خیلی خوبه و گاهی خیلی بد؛ اینه که بدونم چرا یه روز با اعضای خانواده ام بد حرف می زنم و خیلی روزا صبور و مهربونم؛ اینه که بدونم چرا گاهی خیلی بی قرار و مضطربم،و گاهی خیلی آروم.
استاد دارم یاد می گیرم احساسات و افکارم رو در هر لحظه کنترل کنم. دارم تلاشمو می کنم. چقدر شیرین و لذت بخشه این کار. اصلا زندگی به خاطر همین یه کار که از موقع بیدار شدن تا زمان خواب طول می کشه، برام لذت بخش شده. چه چالش شیرینی. چون به جای اینکه حواسم به رفتار . گفتار دیگران باشه، و به جای اینکه همش فکر کنم فلانی چی گفت و بهمانی چطور رفتار کرد (البته من ذاتا خیلی اینطوری نیستم)، همه حواسم به خودمه، به حرفام، به رفتارم، به فکرایی که تو سرم می چرخه.
من هزاران بار، چه در احادیث و چه سخنان بزرگان شنیده بودم که به جای عیبجویی از دیگران، باید رفتار خودمون رو اصلاح کنیم، اما هیچ وقت نمی دونستم که دقیقا چطور باید این کارو بکنم. خب تلاش می کردم خیلی از خصلت های بد رو نداشته باشم، اما واقعا در بعضی موارد(مثلا غیبت) اصلا نمی شد.
بالاخره خدا راهو نشونم داد، به واسطه استادم. راه اینه: مدیریت لحظه به لحظه ذهن. من باید دیده بان شبانه روزی قلمرو افکار و احساساتم باشم…
خدای مهربونم، ممنونم
تجربه نعمت الله عزیز از دوره قدم اول | توضیحات بیشتر در مورد تمرین تمرکز بر نکات مثبت و زیباییها
🌹🌹🌹🌹
بسم الله الرحمن الرحیم
من این فایل چهارمین قسمت از فایل قدم اول رو دوروز پیش گوش دادم .و دقیقاً متوجه نشدم که منظور استاد از قدمهاى کوچیک و سیر تکامل و اینکه استاد در مورد یه کارى که شروع میکنى نباید انتظار بى جا ازش داشته باشى رو متوجه نشدم تا اینکه امروز به طور کامل در بیزنسى که جدیداً شروع کردم با این ناخواسته برخورد کردم و تازه متوجه شدم که استاد چى داره میگه و به طور اتفاقى به فایل نحوه برخورد با ناخواسته رو گوش دادم استاد خدامیدونه که چه اشکى ریختم و خدارو صدا کردم تقریباً تاخواسته ماهم شبیه ناخواسته شما هست که تو سایت صحبت کردین من مجبورم توضیح کامل در این مورد بدم من و دوستم تقریباً یک ماه هست که یک سایت اینرنتى راه اندازى کردیم که در رابطه با دایرکتورى هست یعنى یه سایتى که چندین برند تجارى که همه یک کارى رو ارائه میدن رو معرفى میکنه ولى ما براى اینکه تو گوگل بالا باشیم و اولین سایت باشیم هم نیاز به گذشت زمان داریم و هم هزینه که بتونیم تو گوگل تبلیغ کنیم که به این واسطه بالا قرار بگیریم و تا امروز فکر میکردیم هزینه تبلغ براى بالا بودن تو گوگل ارزون هستش که امروز همکارم بهم خبر داد که رقیب هزینه تبلیغ تو گوگل رو به قدرى بالا برده که ما نمیتونیم از پس این هزینه بربیاییم چون رغیببا توجه به سابقه اى که داره و درامدى که داره این هزینه براش هیچى نیست.وقتى همکارم بهم این اتفاق و ناخواسته رو گفت به جاى اینکه ناراحت بشیم و بخواییم کارمون رو کنسل کنیم به یاد حرفهاى قشنگ شما در مورد سایت آمازون افتادم که گفته بود بعد از ٢٠سال به درامد رسیده بود.استاد ما تا قبل از این اتفاق درخواست نا به جا از سایتمون داشتیم و فکر میکردیم راحت میتونیم رقیبمون رو بگیریم .وقتى این اتفاق برامون افتاد استاد به خداوند
خدا قسم یه ایدهایى به ذهن ما افتاد که به جاى اینکه ناراحت از این اتفاق باشیم از این موضوع خوشحال شدیم من خدارو شاکرم که این تضاد و ناخواسته رو به وجود اورد که پى به ایدهاى پول ساز ببریم استاد خوبم قسمت چهارم از قدم اول یه گنج گرانبها هستش بزار راحتر براتون بگم انجام دادن ،باور واقعى و عمل کردن به حرفهاى شما در قسمت چهارم از قدم اول مثل این میمونه که کار و درامدت رو از لحاظ موفقیت و نتیجه بیمه و گارانتى کنى به طورى که هیچ وقت هیچ وقت تو بیزینست شکست نخورى و به جاهاى بالا و بالا تر برسى با قدمهاى درست و اهداف قشنگ .استاد خوبم وهمربانم میخواستم صادقانه اول از خدا و شما تشکر کنم به خاطر این آگاهى قشنگى که در اختیار ما قراردادى و اعتراف کنم که واقعاً ارزشش رو داشت که به سایت شما اومدم ارزشش رو داشت که با شما اشنا شدم ارزشش رو داشت که چندین بار فایلهاى رایگان شما رو گوش دادم و ارزشش رو داشت که دوره اول از دوره ١٢قدم رو خریدم و مشتاق و بى صبرانه منتظر قدم دوم از دوره هستم.استاد من با توجه به راهنمایى هاى شما تونستم به ترسها و ناخواسته ها غلبه کنم و با تمرین ستاره قطبى تمرکزم رو روى نکات مثبت زندگیم گذاشتم در صورتى که قبلاً برعکس این حرفها بودم و هر روز منفى بافى میکردم هیچ انگیزه اى نداشتم و فکر میکردم من تقدیرم به این صورت هست.ولى استاد خوبم تو با راهنمایى هاى خوبت دوباره روح موفقیت و باورهاى قشنگ رو درون من دمیدى ممنونم از این محبت بى شاعبه شما.از راه دور دست شمارو میبوسم.در پناه الله یکتا🌹🌹🌹
تجربه هاجر عزیز از دوره ١٢ قدم استاد عباس منش
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسی ٫ استاد عزیزم همچنان که گفتم من اکثریت کتاب های بازار رو خوندم ولی به خداوندی خدا یک جلسه از دوازده قدم به اندازه تمام کتاب های موجود تو بازار نکته و آگاهی داره٫ دوستان عزیز ٫٫ یک سال پیش ،من از طریق یه دوست با سایت استاد آشنا شدم البته اون دوستم از من خواست اگه سایت استاد و یا کانال استاد را دارم براش بفرستم منم می خواستم کمکش کنم رو گوگل سرچ کردم آدرس سایت و کانال تلگرام رو براش فرستادم ٫ ولی اون دوست اصلا دنبال این آگاهی ها نیومد بخدا منم از روی کنجکاوی یه فایل استاد رو دانلود کردم و ٫٫٫٫،،،،، من دیگه تموم همه چی تموم بخدا حتی یه فایل یا کلیپ یا کتابی را از هیچ کس دیگر نخواندم چون قدر زر را زر گری داند و قدر گوهر را گوهری٫٫٫ دوستان عزیزم من توی خونه ای زندگی میکردم مثل خونه بندر عباس استاد چهار خانواده همه چی مشترک ولی از وقتی تصمیم گرفتم با جدیت روی خودم کار کنم ٫ محیط زندگی من به کلی تغییر کرد مادر شوهر عزیزم که خیلی سپاسگزار وجودش هستم و الان به رحمت خدا رفته،برای من پاپوش درست کرد و منو با زور از اون خونه انداختند بیرون من عذاب وجدان داشتم چون سن و سال مادر شوهر و پدر شوهرم زیاد بود به هیچ وجه نمی خواستم اونا را ترک کنم ٫٫ احساس گناه میکردم ولی مادر شوهرم این حرفا حالیش نبود و منو با لقد انداختن بیرون،،، بعد که کمی با قوانین آشنا شدم دیدم این هم جزو قو انین بوده ٫٫ خلاصه ما خونه شیک و قشنگی ساخته بودیم و کل وسیله نو و لوکس برایش گرفته بودیم ولی احساس گناه و عذاب وجدان و عدم لیاقت نمی گذاشت از اون محیط بیام بیرون،، قابل توجه دوستان بخدا اگر مشتاقانه و جدی تصمیم بگیرید روی خودتان کار کنید حتی اگر خودتان هم نخواهید محیط تان تغییر می کند، بعد من ادامه دادم به حرف های استاد کاملا ایمان داشتم ، ایشان می گفتند برای تغییر افراد دور و بر تان کاری انجام ندهید فقط روی خودتان کار کنید ٫٫ از نظر کسی که بحث مدار و فرکانس ها را درک نکرده باشد،،این یه روش باورکردنی نیست من قوانین را زیاد درک نکرده بودم،، اما به استاد ایمان داشتم،، حرفش را باور کردم شب و روز هنذفری تو گوشم بود و فایلهای استاد رو گوش میدادم٫٫ آنقدر مشتاق بودم که همیشه تجسم میکردم در یک جای دور دور زندگی می کنم و من هستم و این آگاهی ها،، تا اینکه دخترم دانشگاه قبول شد ٫٫٫٫ بازم محل زندگی من تغییر کرد الان و من دخترم در یک شهر دور در یک واحد آپارتمانی شیک و فول امکانات زندگی میکنیم ،، همسرم با من هم مدار نبود بخاطر شرایط شغلی نتونست با ما بیاد٫٫ دخترم صبح زود میره دانشگاه تا شب درس داره ،، بخدا درست من این خانه و این شهر دور رو تجسم کرده بودم ولی اسمش رو نمی دونستم همون جایی که تجسم میکردم الان دیگه تنهای تنها هستم شب و روز دارم رو خودم کار میکنم حتی وقتی بعد از،ظهر ها میخام یه چرت کوتاه بزنم فایل های استاد داره پخش میشه ٫٫ آلارم گوشیم که صبح ها با هاش ازخواب بیدار میشم صدای استاد عزیز،هست که میگه ،، سلام ،،من سید حسین عباس منش هستم و خدا را شاکرم که ٫٫٫٫ همه چی عالیه عالی هست شکر خدا٫٫٫ ورودی های ذهنم خیلی خوب کنترل میکنم،،،، همسرم با کمال میل تمام هزینه های ما رو پرداخت میکنه منم کسب و کار اینترنتی خودم رو شروع کردم ٫٫ هر روز وضعیت فروش من رو به پیشرفت است هدف امسال من رسیدن به استقلال مالی هست٫٫٫ شاید از نظر خیلی دوستان زندگی ایده آل و خوبی برای کارکردن روی خودم دارم،، اما این کار رو قانون مدارها و فرکانس ها برایم انجام داد من از سخت ترین شرایط به اینجا رسیدم ،هیچ کاری نکردم فقط به حرف های استاد عمل کردم،،روابط ،،، سلامتی،، نتایج مالی،،که الان دارم نتیجه این قانون بدون تغییر است٫٫من سپاسگزار خداوند هستم که من رو به این مسیر هدایت کرد وبرای جبران زحمات استاد عزیزم سعی میکنم هر روز،بهتر از دیروز باشم ٫٫٫ شاد موفق و پیروز باشید
توضیحات محمد عزیز در مورد دوره قدم سوم استاد عباس منش
سلام
دوره های به اصطلاح عزت نفسی که الان توی ایران آموزش داده میشه و بعضی دوستام رفتن، تقریبا همشون چکیده چندتا کتاب مثل برایان تریسی و … است که اساتید محترم زحمت میکشن میان طوطی وار توضیح میدن و بعدشم به جای درمان ریشه، میان چهارتا عبارت تاکیدی رو میگن و بعدش میگن هرروز اینا رو تکرار کن که من خوشبختم! من ثروتمندم! من دوست داشتنی هستم و … . یا مثلا میگن سعی کن همیشه لباس شیک و مرتب بپوشی! سعی کن همیشه به خودت برسی! سعی کن همیشه بخندی و ….
ولی وقتی یک باور از پایه اشتباه باشه، فرقی نمیکنه روزی چندتا عبارت تاکیدی بگی یا چقدر به زور بخندی! بعد یه مدت که عبارت تاکیدی نگی یا نتونی بخندی، بقول خانم شایسته همه چیزایی که ساختی تق میفته پایین! ضمنا دلیلی نداره اگه یه روش یا تکنیک تو جوامع اروپایی و غربی جواب داده اینجا هم جواب بده!
اتفاقا دیشب داشتم با خودم فکر میکردم. گفتم عباسمنش دمت گرم خدایی! کلی تو ذهنم تحسینت کردم استاد! میدونی چرا؟؟!!! الان علتشو بهت میگم:
چون نیومدی به ما بگی باید فلان کار خاص رو بکنین یا از فلان روش یا تکنیک خاص استفاده کنین تا خوشبخت بشین تا ثروتمند بشین.
بقول خودت از ما پزشک ساختی تا خودمون درد خودمونو پیدا کنیم و خودمونو از ریشه درمان کنیم. نه اینکه روی زخممون چسب زخم بزنیم که دیده نشه! نه اینکه فعلا مسکن بخوریم یا مورفین بزنیم که فعلا موقتا دردمون ساکت بشه! نیومدی برای هممون یه نسخه بپیچی. چون بک گراند و پیش زمینه ادمها و شرایطی که توش بزرگ شدن با هم فرق میکنه. یکی ممکنه از یه روش یا تکنیک خاص نتیجه نگیره و یکی دیگه نتیجه بگیره!
کاری که تو داری با ما میکنی اینه که دقیقا مثل قرآن انذار میکنی و بشارت میدی! میگی آقا نتیجه فلان فرکانس میشه فلان نتیجه! حالا خودت با توجه به شرایط خودت انتخاب کن که چیکار میخوای بکنی!
یه باور غلط دیگه ای هم که تازه پیدا کردم و فکر میکنم کمتر کسی بهش توجه کرده اینه که “ادما از یه سنی به بعد دیگه نمیتونن تغییر کنن.” منطق پشت این حرف هم اینه که وقتی به یه رفتار خاص عادت میکنی دیگه امکان نداره تغییر کنه! یا مثلا میگن ذات آدم خراب درست شدنی نیست.
این حرف کاملا درسته!!!! اما زمانی درسته که “راه حل های موقت” تجویز بشه! ولی برای مایی که با قانون آشنا هستیم میدونیم انسان یه موجود کاملا فرکانسیه! یعنی حتی رفتارها و اعمالش هم از باورش نشات میگیره که باورها هم از جنس فرکانسن! پس برای تغییر رفتارها و عادت ها باید دنبال ریشش توی باورهامون بگردیم نه اینکه بگیم از انجام فلان کار فرار کن و سعی کن مثلا فلان کار یا رفتارو ترک کنی!
تازه فهمیدم که با تغییر باور حتی میشه چیزهایی مثل اعتیاد رو هم درمان کرد! به جای اینکه بگن اقا سیگار نکش بگردن باورهایی که باعث میشه طرف سیگار بکشه رو پیدا کنن و مساله رو از ریشه حلش کنن! نه اینکه بگن باید از سیگار فرار کنی و طرفش نری!
ضمنا استاد اینم بگم که میدونم داری چیکار میکنی! گشتی بهترین راه آموزش و البته تنها راه آموزشو پیدا کردی و با مثال زدن از اتفاقات زندگیت مطالب رو برای ما جا میندازی! نمیدونی چقدر همین مثال زدنات تاثیر داره و باعث میشه دنبال مصادیقش در زندگی خودم بگردم!
آخ آخ!!! استاد داری چیکار میکنی با ما…
بخدا که این دوره با این حجم از آگاهی مفته!! چرا میگم مفته؟؟!!!!
چون من چند سال و کجاها باید میرفتم که آگاهی های فقط همین 3 قدم رو یاد بگیرم! این دوره باعث شد خیلی هزینه های دیگه جاهای دیگه نکنم که آیا ازشون نتیجه بگیرم یا نگیرم! چند سال از عمرم باید سپری میشد که اتفاقات مختلف رو تجربه میکردم و به اشتباهاتم پی میبردم! ولی با همین دوره که هنوز حدود 3 ماه ازش گذشته کلی چیزی یاد گرفتم!
تجربه الهام عزیز از عمل به تمرینات جلسه 6 | قدم اول
دقیقا 2ماه هست که من قدم اول رو خریدم و هنوز جلسه ششم هستم شاید حدود یک ماه هست که دارم فقط این جلسه رو گوش میدم.
دقیقا تک تک جملات استاد در این جلسه رو مینویسم و عمیقاً به اونها فکر میکنم.
این قدم یعنی، آگاهی خالص،
یعنی ساختن باور،
و من نمیتونستم از تک تک این جملاتی که در این جلسه 6 این قدم گفته شده، براحتی بگذرم.
چون دقیقاً داره راه حل ریشهای تضادی رو مو به مو بهم میگه که مدتی بود تو زندگیم پیدا شده بود.
دارم مینویستم و فکر میکنم به این آگاهیها تا بتونم از فرمولهای جادویی که استاد عزیزم گفته بودن برای رسیدن به خواسته هایی که از دل این تضاد بوجود اومده بهره ببرم تا مسیر رسیدن به هدف برام راحت و آسون و هموار باشه
من با گوش دادن به این فایل، ایرادم رو فهمیدم و مانع مهمی رو توی خودم یافتم. تازه فهمیدم چرا با اینکه این همه دارم روی خودم کار میکنم و ورودیهام رو کنترل میکنم و برای تقویت باورم به نکات مثبت و الگوهایی که در نظر گرفتم توجه میکنم باز هم به هدفم نزدیک نشدم.
تازه فهمیدم که من هنوز به این تضاد به چشم یک شکست نگاه میکنم، احساس گناه رو از گذشته با خودم حمل میکنم و به قول استاد یه پام رو گاز هست و یه پام رو ترمز و متعجم چرا با اینکه اینقدر گاز میدهم، ماشین زندگیم حرکت نمیکنه؟
نکته جالب این هست که تا وقتی ایراد رو پیدا نکردی همش سوالت اینه که چرا قانون جواب نمیده و چرا به هدفت نرسیدی، اما وقتی ایراد رو پیدا میکنی، تعجب میکنی که چرا انتظار داشتی به هدفت برسی. یعنی اگر به هدفت میرسیدی باید به قانون شک میکردی.
با گوش دادن این جلسه و مهمتر از همه تلاش و تعهد برای درک آگاهیهاش، حالا من هستم با این همه درک و شناخت که نسبت به خودم پیدا کردم و به وضوح میبینم که چقدر رشد کردم.
واقعا زندگی با آگاهی یعنی راه رفتن در روشنایی. حالا دیگه نه تنها این تضاد اذیتم نمیکنه، بلکه خیلی هم احساسم خوب هست. چون قشنگ میبینم که یافتن همین مانع، چند پله من رو جلو انداخت
این شناختی که نسبت به خودم پیدا کردم باعث شد از راه حلی که استاد گفتن، یعنی اهرم رنج و لذت، با تمام مقاومتی که قبلا ذهنم داشت استفاده کنم .
قبلا با گوش دادن فایلهای رایگان بارها این تمرین رو انجام دادم ولی با زجر و با احساس کاملا بد چون اون مانع هنوز با من بود و من نشناخته بودمش، واقعا قسمت رنجش تمام تمرکزم رو میبرد به سمت ناخواسته و قسمت لذتش رو هم نمیتونستم باور کنم .
یعنی خودم رو در حد اون لذتها نمیدیدم ولی باطی شدن تکاملم و گوش دادن بارها به این جلسه و شناختی که نسبت به خودم پیدا کردم و پیدا کردم منشا مشکل و تعهد برای حل ریشهای مسئله، واقعا با انگیزه اومدم اهرم رنج ولذت رو در مورد خواسته ام وبرای رسیدن به هدفم نوشتم.
باورم نمیشد خدایا بقدری برام لذت بخش بود و احساسم خوب بود که حس میکردم زمانش واقعا الان بوده.
یعنی بعد شناخت خودم درک این آگاهیها تونستم این تمرین رو درک کنم و با لذت انجام بدم و واقعا با طی شدن تکاملم در مورد این تمرین کم کم هر بار با انجام این تمرین با انگیزه بیشتر به هدفم نگاه میکنم و خواسته هام برام دست بافتنی ترشدن چون خودم رو لایق خواسته هام میدونم و اهدافم رو کوچک کردم و همین مشخص کردن اهداف مثلا برای یک هفته یا یک ماه کار رو برام خیلی ساده تر کرد و خیلی خواسته ام رو دورتر و بزرگتر از خودم نمبیبینم و چون از خواسته های کوچک و اهداف کوچکتر شروع کردم این فاصله فرکانسی کم بین من و خواسته ام هست رسیدن به هدفم راحتر شده
الان برای من باور پذیر شده که این جهان قانونمند و سیسستم نظام هستی تنها با فرکانسهای من زندگی من رو میسازه و با این نگاه زیبا تنها باتوکل به خدای مهربون و توجه به خواسته ها ونکات مثبت و عمل به قوانین ثابت در مسیر همواری قرار میگیرم که با لذت بردن از طی کردن مسیر و شیرینی آن و رها از هر عجله، با در دست داشتن و عمل کردن به دو فاکتور مهم انگیزه بالا به همراه باورهای قدرتمند مناسب با خواسته ام مانند یک کودک سرخوش و سبکبال به سمت هدفم حرکت میکنم
استاد عزیزم سپاسگزارم برای جلسه ششم قدم اول با این همه آگاهی خالص.
این جلسه میتونه برای ساختن یک زندگی رویایی کافی باشه اگر آگاههاش رو درک کنیم و توی زندگیمون عملی کنیم.
سلام به الهام عزیزم .چقدر عالی جلسه ی ششم از قدم اول را توضیح دادین وواضح کردین .خیلی استفاده کردم با رهاجلسه ی ششم از قدم اول را گوش دادم ولی به این زیبایی نفهمیده بودم مطالبش رو .ان شالله همیشه موفق و پیروز باشید .همیشه سبز ودرحال رشد باشید در پناه خدای مهربان
تجربهی ریحانه عزیز از «همراه بودنِ قدم به قدم، با دوره 12 قدم»
🌹🌹🌹🌹
هر وقت خیلی هیجان زده میشم کوتاه سلام میدم .میگم برم زود به استاد و بچه ها خبر بدم که بازم یافتم ,یافتم ,یافتم 👏👏
خدایا چقدر حرف دارم برا گفتن ,چقدر حالم خوبه ,چقدر قلبم باز شده .دارم لبریز میشم .
استاد جان داری چیکار میکنی بامن ????
همه ی این سه سال و نیم با شما بودنم یه طرف .این شش ماهی که وارد قدم ها شدم هم یه طرف .واقعا دیوانه کنندس این حرف ها .الان دو ساعته که به این فایل گوش میدم و پنج ورق نت برداری کردم .هر جملتون استاد نیاز به ساعتها فکر کردن داره .قلبم میگه آروم باش .میدونم خیلی هیجان داری .ولی خودت رو کنترل کن .احساس میکنم که هیچ کس
تا بحال نتونسته اینقدر منو خوشحال کنه .
درونم غوغاست .گفتم بزار بنویسم بلکه آروم بشم .این روزا دفتر و خودکارم بهترین رفیقم شدن .میتونن خوب درکم کنن .میتونن آرومم کنن .خدایا چی بگم از این همه شور و هیجان که وارد قلبم کردی .اشک شوقم اگر امان بده میگم که تو قلبم چه خبره .😭😭
این روزا احساس میکنم خدا دستاشو باز کرده و منو صدا میزنه .میگه بیا تو آغوش خودم ,فقط خودم آرومت میکنم ,خودم شادت میکنم ,خودم هیجان بهت میدم ,عشق من عشق واقعیه ,محبت من محبت واقعیه .بیا فقط بیا…..
میگم چرا این احساس رو دارم ……
من زندگیم رو تشبیه میکنم به یه چاه عمیق و تاریک .من ته این چاه بودم .و تاریکی این چاه اختلاف نظرهای من با خانوادم و اطرافیانم بود یا بگم همون باورهای غلطی که از گذشتگان در وجود من ساخته شده بود .ته چاه بودم .همیشه داد میزدم ک خدایا کمکم من .چرا من هرچی به بقیه کمک کنم .حالم خوب نمیشه ? چرا هر کاری میکنم که همسر و پدر و مادر .خواهر وغیره…. راضی باشن ولی حالم بدتر میشه ?
چرا هیچ کس منو درک نمیکنه .چرا دستم نمک نداره و.خیلی چراهای دیگه …
خیلی عذاب کشیدم .فکر میکردم که خودم عالم دهرم و باید همه رو تغییر بدم .غافل از اینکه هیچ کس چنین قدرتی نداره …من تنها تو چاه خیلی دست و پا میزدم و به دنبال راهی بودم که خودم رو بکشم بیرون از چاه .برسم به هوای آزاد ,برسم به روشنی ,برسم به آزادی ,یه روز یکی دست خدا شد و یه ریسمانی انداخت ته چاه و داد زد و گفت اگه میخوای نجات پیدا کنی بچسب به این ریسمان و خودتو بکش بالا …
اول شک کردم ,ترسیدم .شل کن سفت کن کردم تا اینکه از یه جایی به بعد گفتم باید اعتماد کنم تا برسم به بالای چاه …
اره بچ ها .اون ریسمان سایت عباس منش بود .و صدا ندای درونم بود .صدای خدا بود که خوند منو به مسیر هدایت درست .
آخه من اکثر وقتها فقط با خدا درد و دل میکردم .خیلی صداش میکردم و.باهاش آروم میشدم .
تصمیمم رو گرفتم دستم رو دراز کردم ریسمان رو گرفتم .گرمایی تو دستم حس کردم ,یه نرمی ,یه لطافت ,احساس کردم دستم رو دادم به دست خدا .
ندا اومد که میارمت بیرون .ولی آروم و آهسته .با تلاش خودت .به طوری که زخمی نشی .طوری میارمت بیرون که لذت دیدن نور و هوای تازه و آزادی رو با تمام وجودت لمس کنی .
بهم گفت بچسب ب این سایت ,بچسب به زندگی استاد به حرفهاش عمل کن ,تلاش کن .هر لحظه ,هر ساعت ,هر روز .خسته نشو نا امید نشو .تومیتونی .من هم هواتو دارم .دستت رو رها نمیکنم .
یاد حرف استاد افتادم که میگفت وقتی بخوای تغییر کنی باید درونت جهاد اکبر راه بندازی .مثل کشتی که لنگر رو میکشی .چرخ دندها باچنان قدرتی تو آب حرکت میکنند تا اون کشتی عظیم الچثه رو به حرکت در بیارن
باید تو هم با تمام قدرت و تلاشت رو خودت و باورات کار کنی تا تغییر صورت بگیره .تا باورهای غلطی که سال های سال مثل سیمان به مغزت چسبیده رو بکنی بندازی دور .و به جاش باورهای درست و قوی بکاری .
با خودم عهد بستم که این ریسمان رو رها نکنم تا برسم به خود خدا ,برسم به رهایی از قید و بندهایی که با زنجیر به دست و پام بسته شده . من هر روزم رو با حرفهای استاد آغاز میکنم وبه شب میرسونم .من به وسطای این چاه رسیدم .نور رو میبینم .چاه کمی روشن شده .دهانه چاه گشادتر شده .دیگه نمیترسم .نگران نیستم . انرژیم بیشتر شده .قویتر شدم .امیدوارتر و با اشتیاق بیشتر خودم رو بالا میکشم .
من از درون این چاه بیرون خواهم آمد .و طعم واقعی رسیدن به نور الهی را خواهم چشید ,من بوی خدا خواهم داد .من مملو از نور خدا خواهم شد.اینم از حال دل من ….
داستان پرده اتوبوس اشک منو هم در آورد استاد جان .
دیگه درک میکنم .میفهمم وقتی میگی فقط رو خودت کار کن .خدا بقیه کارهارو خودش درست میکنه یعنی چی …
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
این اتفاق شاید تو ظاهر کوچیک باشه ولی درک عمیقی میخواد که بفهمی خدا چقدر تو رو دوست داره که نمیخواد هیچ چیز و هیچ کس تو رو ذره ای ناراحت کنه .
خدای خوبم .خدای مهربونم عاشقتم که همه جا هوای استاد ما رو داری ..
تمام صحبت استاد تو این فایل حول محور این موضوع بود که باید فقط روی خودمون .روی باورهامون ,روی رفتار و گفتارمون .کار کنیم .تا از خودمون شخصیتی بسازیم که لایق اشرف مخلوقات بودن باشیم .
باید فقط درون خودمون رو پاکسازی کنیم .باید باور خودمون رو تو همه جنبه های زندگیمون تغییر بدیم تا هدایت بشیم به مسیرهای درست .
استاد جان قربون اون صداقتت بشم وقتی میگی که من هم به این خوبی که میگم عمل نمیکنم ولی سعیم رو میکنم که
خوب عمل کنم .چقدر آخه تو ماهی ….❤️❤️
من سمت خودم رو خیلی جاها درست کردم و باقیش رو سپردم به خدا .هر جا که خوب نتیجه گرفتم به قانون خوب عمل کردم یعنی قسمت خودم رو درست انجام دادم .مثلا من و دخترم تصمیم داریم عکاسان حرفه ای بشیم .پس یاد گیری فتوشاپ ,ادیت ,کار کردن با دوربین وغیره …..با ماست .تبلغ کارمون .فرستادن مشتری وآوردن پول هم با خدا….😊
استاد این جملتون رو با طلا تو ذهنم حک کردم .که وقتی به کسی کمکی میکنی بدوت توقع باعث میشه درونت پر بشه ولی اگر با توقع باشه تکه ای از تو کنده میشه وهمیشه نیاز داری کسی بیاد اونو پر کنه و حالت بد .
و داستان آدم های مظلوم که گیر ظالم میوفتن بینظیر بود .من خودم خوب حس کردم این موضوع رو .چقدر جالب گفتین کسی که احساس قربانی شدن داشته باشه باید کسی باشه که بهش این احساس رو بده .یا اینکه یکی که میخواد تو سری خور باشه باید کسی باشه که تو سرش بزنه .عالی گفتین استاد…👍👍👍
تو هر قدمی که بر میدارم ترمزام رو پیدا میکنم .و قانون بازی رو یاد گرفتم .زندگیم هر روز در حال تغییر .خدایا صد هزار مرتبه شکرت .من تمرکزم رو از رو بقیه برداشتم حتی از روی همسر و بچه هام .شاید کار سختی باشه ولی میشه با تمرین میشه .سختیشم شیرینه .
هر چیزی بیرون از ما بازتاب درون ماست .پس افکار درون ذهن ما باید زیبا بشه و من حواسم بهش هست .
🌹🌹🌹🌹
من دارم به خود شناسی میرسم ,من واژه خود خواهی رو به خود ارزشمندی تبدیل کردم .دیگه خودم رو دوست دارم .دیگه الوییت اول خودم هستم .تو این زمان کوتاهی که تو این دنیا هستم .فقط رو خودم کار میکنم .خود شناسی منو به خدا شناسی خواهد رسوند .
چقدر روی خود کار کردن برام لذت بخش شده .استاد سپاسگزارم .به امید روزی که از نزدیک ببینمتون و با تمام عشقم در آغوش بگیرمتون .و بر دستان مهربونتون بوسه زنم .
خدایا راضیم ازت چرا که منو عاشق خودت کردی .عاشق آدم های صالحت کردی .عاشق تمام آفریدهات کردی .دستم رو گرفتی وهمه جا هوامو داری .