برخی از تجربیات خریدارانِ دوره روانشناسی ثروت 1 - صفحه 3

53 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌ها
    تعداد کل دیدگاه‌های «گروه تحقیقاتی عباس‌منش» در این صفحه: 33
  1. -
    گروه تحقیقاتی عباس‌منش گفته:
    مدت عضویت: 4041 روز

    تجربیات رخشا عزیز درباره آگاهی های جلسه 14 دوره روانشناسی ثروت 1

    🌹🌹🌹🌹

    میخواستم با سلام این متنم رو شروع کنم

    ولی یه جمله ای اون آخر ویدیو استاد میگه که میخوام با اون منتنم رو شروع کنم که من هر بار شنیدمش تمام وجودم تکون خورد، برام اتمام حجت شد.

    اون قسمت که میگه چرا خدا به محمد نگفت برو بگو لااله الا الله، محمد رسول الله

    چرا به محمد نگفت برو به همه بگو، منم خدام پشتت وایمستم

    یعنی فقط همین مثال، همین نمونه کافی بود که من کل داستان تکامل رو بهتر درک کنم.

    نمیدونم چرا هر بار از قران استاد مثال میاره من خیلی خیلی بهتر درک میکنم

    انگار مثال قران دیگه آخر مثال و اتمام حجته.

    همیشه تو هر فایلی استاد مثال قرانی میاره من خیلی خیلی درک بهتری از موضوع پیدا میکنم و یه اطمینان خاطر بهم دست میده.

    من از افرادی هستم که دوره ی ثروت رو سال 97 تهیه کرده بودم و آگاهی هاش رو به اندازه ی درکم تو زندگیم اجرا میکردم.

    ولی این جلسه ورژن جدید، که ادامه ی تئوری سطل آب و قانون فراوانی همراه با قانون تکامل عنوان شد، فوق العاده بود. تلفیق جادویی.

    یکی از جلساتی بود که به تمام وجودم نشسته.

    همه ی اینا رو گفتم که بگم واقعا استاد، من هم “اون آدم توی فایلها” رو خیلییییی دوست دارم و چه آگاهیی های نابی بهمون میده. دمش گرم واقعا.

    یه حرف خیلی قشنگی تو فایلهاتون زدید که فحوای کلامش اینه که بچه هایی که با من کار میکنن دو مدل ثروت میاد تو زندگیشون.

    یه مدل که خب ثروت مالیه

    یه مدل اینه که مالی رو از دست نمیدن.

    همون مال از دست ندادن هم راهیه به سمت ثروتمند شدن

    همین که من بدونم برای شروع کار نباید قرض بگیرم نباید وام بگیرم یعنی یه قدم به سمت ثروتمند شدن

    همین که من بدونم نباید به کسی قرض بدم وقتی خودم اون پول رو میخوام این یعنی ثرومند شدن

    همین که من بدونم باید تکاملم رو طی کنم تا به جایی که میخوام برسم و بدونم باید از مسیر لذت ببرم و به هر پله که برسم باز پله ی بعدی هست و هیچ وقت راه پایانی نداره و باید هم لذت ببرم هم پیشرفت کنم این یعنی مسیر ثروتمند شدن

    همین که بدونم راه تکاملی و تصاعدیه و با آرامش و عشق قدم بردارم یعنی مسیر ثروتمند شدن

    همین که اعصابم آروم باشه، استرس چک و قسط و پس دادن قرض نداشته باشم و با آرامش و با آزادی تصمیمات زندگیم رو بگیرم یعنی مسیر ثروتمند شدن.

    این چیزا خیلی مهمه واقعا

    آرامش خیال و فکر (باعث میشه تصمیمات زندگیت درست باشه)

    آزادی عمل (وقتی درگیر بدهکاری باشی نمیتونی ایده ای به ذهنت رسید حتی اگر پول نخواد عملی کنی چون باید بری سرکار و بدهی هات رو بدی)

    درک قانون تکامل به آدم اینها رو میده.

    یعنی هم کمک میکنه به ثروت بیشتر برسی هم ثروتی رو از دست ندی.

    همون موضوع که استاد اومدن راجع به این گفتن که بعضی افراد آرزوشونه که به صفر برسن و دیگه قرضی نداشته باشین یعنی این آدمها نه پله پله اومدن بالا و هم نه تونستن تصمیمات درست بگیرن و تا مدتها زندانی اون تصمیمات اشتباهشون هستن.

    تو فایلهای مختلف گفته بودین که نباید وام بگیرین. چون پابند میشین. همین عمل کردن به همین جمله کافیه که من در مسیر درست ثروت قرار بگیرم.

    یه فایلی هست به اسم “همین لحظه برای شروع” دوستان پیشنهاد میکنم نگاه کنن، به خودمم همینطور. چون یکی از بهترین فایلهاییه که باعث میشه نه قرض بگیریم نه شروع کار رو به تعویق بندازیم و بدون ترس و با ایمان کارمون رو شروع کنیم.

    abasmanesh.com

    من برای شروع یه کسب و کاری دنبال خرید وسیله ام. دیروز رفتم برای خرید تجهیزات با یه شرکت صحبت کنم، اون آقای فروشنده دائم میگفت امروز این قیمتا میدیم، شنبه افزایش قیمت 10 تا 15 و حتی 100 درصدی داریم.

    یه جورایی اینو به من میخواست برسونه که به قول استاد اگر امروز زدی تو گوش این موقعیت و فرصت بردی، اگر نه، دیگه همچین موقعیتی برات پیش نمیاد. منم گفتم اشکال نداره من نمیتونم با باور کمبود خرید کنم و باور حرص و اینکه همین یه موقعیته و بس.

    گفتم برای من همیشه فرصت هست و من با باور فراوانی و اینکه همیشه چیزهایی که من میخوام هست و با قیمت واقعی و درست میتونم بخرم، بدون هیچگونه حس ناراحتی که الان فرصتم رو از دست دادم اومدم بیرون از اون دفتر فروش. (نه اینکه بخوام به تعویق بندازم کارم رو. بخاطر اینکه باید پول خریدش هم همراهم بود و هم طرف داشت به من باور کمبود رو القا میکرد)

    اینم یعنی عمل کردن به قوانینی که استاد میگه ما رو در مسیر درست ثروت قرار میده. نه فقط مسیر درست ثروت بلکه مسیر درست زندگی.

    من در مسیر ثروت ساختن خیلی سعی کردم تکامل رو طی کنم و حواسم هست ولی مثلا یه مثال دارم همین اواخر راجع به کوهنوردی که قانون رو درست اجرا نکردم.

    من از اوایل سال میرفتم کوه، هفته ای یه بار معمولا و تا مسیری که توانم میکشید و بالاخره بعد از چند ماه که تکاملم رو طی کردم بالاخره مسیر بیشتری رو رفتم و جایی که دوست داشتم رو دیدم.

    تا اینجا تکامل طی شد ولی یه هفته که بدنم بخاطر مسافرت و کار و کم خوابی واقعا توانش پایین بود، رفتم کوه و بدنم بهم میگفت امروز نرو تا اون ارتفاع بالا ولی دو تا باور اشتباه باعث شد که من ادامه بدم

    یکی اینکه اگر نرم پس کی برم ؟! هوا سرد میشه دیگه نمیشه رفت ! دیگه تو که نمیخوای بری تا اونجا ایندفعه رو حتما برو !(باور کمبود)

    و قانون تکامل که خب بدن من که داره به من میگه امروز روزی نیست که تو تا اینجا بکشی، فقط تا اینجا الان توان داری چرا داری میری ؟! ولی خب من نه به ندای بدنم گوش کردم نه برای خودم باور فراوانی نساختم در مقابل باور کمبود.

    این شد که بعد از اون روز کوهنوردی که کلا هم رفت هم برگشت برای من عذاب آور و سخت بود، بلکه واقعا تا یه هفته یه کوفتی و بدن درد شدید داشتم که حتی کارهای عادی هم برام سخت بود !

    یه مثال برای اجرا نکردن باور تکامل دارم راجع به یکی از اقواممون

    این آقا بدون تجربه ی مرغداری یه مرغداری بزرگ زد و کلا ضرر کرد. طوری که هم مالش رو از دست داد هم اعتبارش رو برای پول ساختن.

    بعد همین آقا دوباره اومد سوپرمارکت زد، بعد چند سال چنان ضرری کرد (بخاطر نداشتن تجربه کلاه سرش رفت و هر چی پول داشت ازدست داد) که تامدتها داشت بدهی میداد و اضطراب بدهی، سلامتیش رو سخت تحت تاثیر قرار داده بود.

    ولی همین آقا بعد اینهمه زمین خوردن اینبار کارش رو آهسته آهسته شروع کرد و الان یه شرکت بزرگ مربوط به طراحی داخلی داره. اینبار تونست از اون تجربیاتش استفاده کنه و موفق بشه.

    یه آقای دیگه ای توی فامیل ما هست.

    تو فامیل و اقوام یهو صداش دراومد که فلانی نمیدونی چقدر پولدار شده.

    چطوری ؟!

    داره ساخت و ساز میکنه، فلان و بیسار بیا و ببین .

    در عرض چند سال چنان بدهی بالا اورد که تمام فامیل کمک کردن که بدهیش رو پرداخت کنه تا بتونه از زندان بیاد بیرون و حتی پدرش خونه اش رو فروخت که بتونه بخشی از بدهی پسرش رو بده.

    تا سالها این آدم نمیتونست به زندگی عادیش برگرده بخاطر بدهی زیادش.

    من یه دوستی دارم، یه روز به من گفت من میخوام با فلانی شریک بشم و سالن بزنم.

    حالا رزومه ی کاری این آدم، پول ساختن کم در یه سالن به عنوان پرسنل بود و نه تا اون زمان پول خوبی میساخت و نه تجربه ی مدیریت سالن رو داشت.

    من گفتم نکن اینکارو، شراکت کلا خوب نیست. اون زمان هنوز با استاد آشنا نشده بودم که بگم آقا تو تکاملت رو هم طی نکردی !

    میدونستم اون سالن رو خیلی زود میبنده.

    بعد یه سال که خیلی تلاش کرد و پول خرج کرد، آخر سالن رو بست و تا ماه ها بعدش هم داشت پول تبلیغاتی که برای اون سالن کرده بود و هیچ سودی براش نداشت رو میداد.

    البته این دوست من هنوز درسش رو خوب نگرفته، چون بعد اون سالن فقط شراکتش رو تموم کرد و سالن رو به یه جای دیگه فقط منتقل کرد. البته دیگه پول تبلیغات نداد و دیگه ضرری الان نمیکنه فقط سود آنچنانی نداره.

    در واقع هنوز کسب و کاری شروع نکرده. همونقدر که من پول میسازم که سالن ندارم اونم داره پول میسازه !

    یه آشنا دیگه دارم که اونم بدون هیچگونه تجربه مدیریتی یه مهدکودک، با دوستش مهد تاسیس کرد و سر چند سال با تمام عذابهایی که اون چند سال تجربه کرد، کارش رو به دوستش سپرد و اومد بیرون بدون هیچ سودی و با اعصاب داغون.

    باز یه آشنایی دارم که اونم بدون هیچگونه تجربه سالن داری، رفت یه سالن در یه جای خوب شهر اجاره کرد و راه اندازی کرد و سر یه سال سالن رو بست و رفت برای خودش میز اجازه کرد برای کار.

    من تو کسب و کار از خودم مثال نزدم چون تو کسب و کار این قانون رو قبل از اینکه با استاد آشنا بشم بلد بودم و شاید چون تو خانواده ی کارمند بزرگ شدم و همیشه به ما گفتن صبر کن، حالا تو که داری پول درمیاری یا من رو خیلی ترسوندن از ریسک کردن، منم قدمهای بزرگ تو زندگیم برنداشتم و هر بار خواستم یکم خودم رو بهتر کنم و اگر اذیتی هم بوده متناسب با ظرفیتم بوده و آهسته رشد کردم تو کارم.

    مشکل من همین آهستگیه. همین که ایمان ندارم که اگه قدم بردارم جواب میگیرم.

    باقی بی کله میرن جلو من میترسم قدم بردارم ! ولی تا الان هر قدمی برای کارم برداشتم موفقیت آمیز بوده و من هیچوقت اذیت نشدم. من بیشتر از اینکه رشدم آهسته اس اذیتم.

    در کل این جلسه مثل همه ی جلسات دیگه فوق العاده بود، فوق العاده

    زمین تا آسمون با توضیحاتی که استاد تو ورژن قبلی که راجع به تئوری سطل آب توضیح میداد فرق میکنه

    اونم بخاطر تکاملیه که هم من از درک قوانین کردم و هم بخاطر تکاملیه که استاد در آموزش پیدا کرده.

    من دائم باید با خودم حرف بزنم چون این موضوعات با گوشت و پوست من هنوز عجین نشده و ذهنم اذیتم میکنه.

    مقایسه آفتیه که من همیشه حواسم باید بهش باشه

    مثلا داستان نویسی که دارم تمرین میکنم.

    با اینکه هر روز سعی میکنم در راستای بهتر شدنم تو این قضیه قدم بردارم بعد یهو به خودم میگم تو که اصلا یه داستان درست هم نتونستی بنویسی اینهمه مدت، بقیه رو ببین هفته ای یه دونه داستان تو جلسه میخونن !

    باید به خودم بگم آقا تو خودت رو با خودت مقایسه کن

    تو قدمهای درست رو بردار

    به بقیه چیکار داری

    واقعا باید با خودم هر بار حرف بزنم چون ذهن من همیشه میخواد من رو تخریب کنه و نتایجم رو کوچیک نشون بده و باقی رو بهتر از من نشون بده.

    تحسین موفقیت دیگران

    با اینکه خیلی رو خودم کار میکنم، این موضوع هم برای من تکاملیه. یعنی حتی تحسین کردن آدمها رو هم گاهی برام سخته و باید به خودم سخت بگیرم تا بجای حسادت (!) تحسین کنم. واقعا تکاملی این موضوع پیش میره. از قبل بهتر شدم ولی هنوز حسادته هست !

    دیگه مثالی در حال حاضر به ذهنم نمیرسه ولی اگر رسید میام مینویسم

    چون نوشتن کامنت خیلی به من کمک میکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای:
  2. -
    گروه تحقیقاتی عباس‌منش گفته:
    مدت عضویت: 4041 روز

    تجربیات علیرضا عزیز درباره استفاده از آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1

    🌹🌹🌹🌹

    سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان بینظیرم

    ✅توی این جلسه دوم روانشناسی ثروت 1 و جلسه ی سیزدهم دوره ی بینظیر راهنمای عملی دستیابی به رؤیاها من به حرف استاد درمورد اهمیت عزت نفس بخصوص باور لیاقت و ارزشمندی و همچنین باور فراوانی رسیدم .

    چیزهایی که فکر میکردم هیچ‌وقت توش مشکلی ندارم و وقتی حرف از فراوانی میشد میگفتم خب من که دارم تمرین آنجام میدم براش . یه نتیجه ی ریزی بود ها اما اون چیزی که انتظارشو داشتم وارد زندگیم نمیشد . یا اینکه میگفتم خب من که ارم روی عزت نفسم کار میکنم ، فایل می‌بینم . ولی نتیجه؟هیچی

    ✅وقتی استاد گفت دلیل رفتار هاتون رو پییدا کنید نشستم و چند تا از کارهایی که به درست یا به غلط داشتم انجام میدادم و بعضا دارم انجام میدم رو پیدا کردم و نشستم با معیار اهرم رنج و لذت بررسیشون کردم . از اینکه یه مدت خیلی حرفه‌ای ورزش کردم ودر عرض دو ماه 25 کیلو لاغر شدم ، از اینکه یه مدت دارو میخوردم و کنار گذاشتمتشون ، از اینکه درس نمیخوندم ! ، از اینکه همیشه برای یادگیری ساز مورد علاقه م امروز فردا میکردم و چندین رفتار دیگه … من تمام معیار ها و رنج و لذت‌ها رو براشون نوشتم و هر سه تا از ارزش هام که برام اهمیت داشتند رو توش پیدا کردم و یه عامل مهم‌تر که همیشه باعث شده بود من حرکت کنم یا نکنم احساس لیاقت و ارزشمندی بود که تو این تمرینه فهمیدم خدایا من چقدر ناخواسته داشتم کارهایی رو درست انجام میدادم یا از یه جایی به بعد درست انجام دادم که تو اون مقطع احساس لیاقت و ارزشندیم بیشتر شده یا گفتم من لایق بهتر از اینا هستم . و دقیقاً جایی باختم که احساس لیاقت نکردم . چقدر این تمرینه به من کمک کرد تا خودم رو بشناسم ، ذهن خودم رو بشناسم که برام میلیارد ها میلیارد دلار ارزش داشت . خدا رو شکر .

    من از این چهار تا عاملی که تو همه ی رنج و لذت هام اومده بود استفاده کردم تو تمرین جدیدی که برای یادگیری ساز مورد علاقه م نوشتم ، چون به این درک رسیدم که این چهار تا عامل نیروی محرکه ی قوی تو وجود من هستند که همیشه منو رو به جلو حرکت دادند .

    قسمت دوم صحبت هاتون خیلی منو به فکر برد و همش داشتم فکر میکردم به افکاری که دارم جالبه برام که از وقتی شروع کردم به خودشناسی،به اینکه ببینم تو ذهنم چی میگذره اصلاً یه چیزای عجیب و غریبی پیدا میکنم که یه قسمتیش رو تو پارت اول این نوشته براتون نوشتم .

    ✅وقتی اولین بار ازتون تو این فایل شنیدم که تو ذهن ما ثروتمند بودن مترادف شده با بدبختی،طلاق،غرور،طغیان و … اولش ذهنم گفت نه بابا تو که همچین فکری نمیکنی . بعد از خوندن حدود 6 صفحه از کامنت های دوستان و انجام تمریناتم بود که انگار با یه قاشق بزرگ ذهنمو یه هم زدم و افکار مخربم اومد بالا تا ببینم چی میگن .

    یادم میاد کل دوران مدرسه که من تو یه مدرسه دولتی درس میخوندم تو یه منطقه ی ضعیف تو شهر و تقریباً 95 درصد بچه‌ها ، والدینشون شغل های آزاد ضعیفی داشتند ، مثلاً کارگر بودند ، میرفتن تو شهرها و روستاهای مختلف پارچه میفروختن و از این کارا و 5 درصد مابقی که من شاملش میشدم پدرامون کارمند یا معلم بود .پدر من کارمند سطح پایینی بود ولی خب اسمش کارمند بود ولی حقوقش کم بود و هر چی ساخته بود بقول خودش به زور وام بود . کلاً بچه‌ها تو مدرسه اصلاً دید خیلی منفی نسبت به ماها داشتن و چون ما عزت نفس خیلی کمی داشتیم با اونا یکی شده بودیم ، اگ دقت کنید تو گفتگوی مردم یکی میگه من سرم درد میکنه اونیکی میگه تو که خوبی من سر ندارم! اونجا هم اینطوری بود ، یعنی یه طوری شده بود که ما از اینکه خونه و ماشین داریم و تو مدرسه میتونیم چیزی بخریم و بخوریم شرمنده بودیم و از یه جایی به بعد منم دقیقاً عین اونا شده بودم ، یعنی حاضر بودم شش هفت ساعت هیچی نخورم اما کسی بهم نگه وای ببین این پسره پول داره ! حتی جالبه از یه سن کمی به بعد خودم کار میکردم ولی باز همیشه اینطوری که پولم رو از بقیه مخفی میکردم . اگه یکی می‌گفت عع فلانی موبایل داره با کلی غر و ناراحتی و ننه من غریبم بازی میگفتم نه بابا اینو انقدر قرض کردم که خریدم ، یا یادمه با اینکه شرایطشو داشتم که لباس خوب بخرم و بپوشم اما همیشه چون میتررسیدم که از نظر بقیه بد باشم یا آدم پولداری باشم یا بقول خودشون «ارباب» باشم، لباسایی که برادرم چند سال پوشیده بود رو برمیداشتم و میپوشیدم . یه جاهایی شرایطشو داشتم که گوشی بهتری بخرم با پول خودم اما میگفتم نه بقیه چی میگن؟سر کار میرفتم و حقوق خوبی هم داشتم اما برای اینکه مثل بقیه باشم نشون میدادم که ای وای من انقدر بدهی دارم،پول لباس ندارم ، ده ساله دارم یه گوشی برمی‌دارم ، پول اجاره میدم .

    ✅قبل از این جلسه حتی یک درصد هم فکر نمیکردم این باور ها و ترمزها رو داشته باشم که داره جلوی ورود ثروت به زندگیم رو می گیره. ولی الان با این توضیحات خالص‌ و منطقی‌، دارم دلیل نتایجم رو می فهمم و دارم تشخصی می دم که ثروت زمانی وارد زندگی من میشه که به همین خودشناسی برسم،بفهمم دلیل رفتار هام چیه،چرا پول وارد زندگیم نمیشه ؟کجای این اهرمه اشتباهه؟ کجای عملکردم اشتباهه‌؟! چرا اشتباهه و چه منطقی پشت این داستان هست؟!

    هدفگذاری،اهرم رنج و لذت و اختصاص دادنِ خالص ترین تمرکز بر حوزه مورد علاقه‌، سه یار جدا نشدنی از همدیگه هستند.

    جلسه دوم روانشناسی ثروت 1، جلسه6 قدم اول و جلسه ی چهارم دوره راهنمای عملی دستیابی به رؤیاها مکمل های فوق‌العاده‌ای هستند برای همدیگه و به من در این مسیر خیلی کمک کردند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
  3. -
    گروه تحقیقاتی عباس‌منش گفته:
    مدت عضویت: 4041 روز

    کامنت زیبا و تاثیر گذار مهری عزیز در دوره روانشناسی ثروت ١

    👇👇👇

    به نام خداوند وهاب

    سلام به همه خوبان بخصوص استاد عزیز و مریم شایسته نازنین

    هر چه قدر این جلسه رو گوش میدم مثل تشنه ای که تازه به آب رسیده سیراب نمیشم . هر دفعه که گوش میدم ، کامنت های عالی دوستان رو میخونم یک چراغی تو ذهنم روشن میشه . رنگ و بوی زندگی من هر روز که میگذره متفاوت تر از روز قبل هست . مثل یک گنج که تازه پیداش کردی هر چه قدر زمین رو بیشتر میکنی به ثروت بیشتری دست پیدا میکنی و من شگفت زده و حیران از این همه زیبایی و ثروت که در اطرافم هست و من تا به حال درکش نکرده بودم .

    برای نشانه امروز سفر به دور آمریکا قسمت 29 برام باز شد ، و من متحیر از دیدن این همه زیبایی و نشانه های زیادی که وجود داشت و من تازه دارم متوجه میشم ، میفهمم . لحظه به لحظه اش پر بود از درس ، پر از عشق و زیبایی.

    از صدای پر از عشق مریم عزیز تا آرامش استاد در یک تصمیم برای رفتن به خرید

    این قسمت از سفرنامه این درس رو به زیبایی برام مرور کرد .

    به هر چه توجه کنی ، تمرکز کنی اون رو به زندگیت فرا میخوانی . تو انتخاب میکنی که چه تجربه ای داشته باشی و جهان ، راه رو برات باز میکنه .

    مثل همیشه استاد و مریم جان با کوله بار سبکی سفر رو آغاز کردند و امیدوار به هدایت الهی ، که او بهترین ها رو براشون رقم میزنه . با خانومی مهربان در این سفر اشنا شدند و شریک و بیننده دنیایی از عشق و زیبایی ، باغچه ای پر از گل های رنگی و شاد شدند . باغچه ای که پر بود از عشق و معنویت .

    تو خود پای در ره بنه و هیچ مپرس خود راه گویدت که چون باید کرد

    این قسمت از سفر نامه بهم یادآوری کرد تو فقط آرام باش ، توجهت رو بگذار روی زیباییها ، حتی اگه سرمایه ای هم نداشته باشی با عشق قدم اولیه رو بردار ، جهان تو رو به بهترین و راحت ترین مسیرها هدایت میکنه . همون طور که استاد رو به راحتی به بهترین جاها هدایت میکنه . تو ایمانت رو نشون بده ، اونوقت هست که میتونی الهامات رو درک کنی و بفهمی و در ادامه عمل کنی به اون الهامات و ایده ها . هیچ چیز و هیچ کس نمیتونه مانع پیشرفت تو بشه . مگه عباس برزگر به غیر از دل پاک و توکل به خدا چیز دیگه ای داشت . یک کار افرینی که جهانی شد .

    طبق قانون هستی فرکانس های ما اتفاقات زندگی ما رو تشکیل میده . این فرکانس ها چطور ارسال میشن با کانون توجه ما . وقتی به موضوعی توجه میکنیم از اساس همون موضوع وارد زندگی ما میشه .

    از وقتی که با استاد همسفر سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت شدیم زندگی و سفر های ما رنگ و بوی دیگه ای گرفته . پارسال دو دفعه به شمال رفتیم ، اونقدر بهمون خوش گذشت و به جاهای تمیز و زیبا هدایت شدیم که یاد اوریش هم بهمون کلی انرژی میده .

    چند سالی بود که در آپارتمانهایی زندگی میکردم که بالکن نداشت ، داشتن بالکن و یک حیاط بزرگ خواسته من بود . وقتی سریال زندگی در بهشت رو می دیدم واقعا لذت میبردم و تحسین میکردم زیباییها رو . زیباییهای که اصلا تا به حال ندیده بودم و نمیدونستم که وجود داره ، ولی به لطف بانو شایسته عزیز و دوربین سحر آمیزش هم نمونه عملی زندگی استاد توحیدی و بینظرم رو دیدم و هم یک عالمه زیبایی و زندگی در یک مکان رویایی . این توجه باعث شد که من الان در یک ویلای بسیار زیبا ساکن هستم که طبیعت بینطیرش هوش رو از سر آدم میبره . یک ذره هم فکرش رو نمی کردم که بتونم همچین تجربه نابی رو یعنی زندگی در طبیعت رو داشته باشم .

    اگر ما به کمبود توجه کنیم کمبود وارد زندگیمون میشه ، اگه به فراوانی توجه کنیم فراوانی وارد زندگیمون میشه . این ذهن هست که مقاومت میکنه به خاطر باورهای قبلی . راه حلش چیه ؟ توجه کنم به چیزهایی که میخوام در زندگی اتفاق بیفته ، توجه کردن به فراوانی ، توجه کردن به زیباییها ، توجه کردن به ثروتها ، توجه کردن به مواردی که ثابت میکنه ثروتمند شدن خیلی آسان هست . باید اگاهانه انجامش بدم.تمرکز کنم بر روی الگوها و نمونه ها و افراد و شرایطی که ثابت میکنه ثروت مثل اکسیژن میتونه به فراوانی در زندگیت جاری بشه . فقط باید باورش کنم . توجه کنم به الگوهایی که از راههای بسیار ساده و پیش پا افتاده ثروت زیادی رو ساختند .

    کنترل ذهن کار راحتی نیست اما اگه من تمرین کنم تمرکزم رو بگذارم روی خورشید ، منبع نعمت و ثروت من هدایت میشم به مدارهای نزدیک به خورشید ، قدم به قدم ، مدار به مدار .

    اگه احساسم خوب باشه میفهمم که در مدار درستی هستم ، ولی اگه مثلا به ماشین مدل بالای دوستم ، فامیلم نگاه میکنم ، به ظاهر تحسین میکنم ولی در باطن ناراحت شدم ، دارم خودم رو مقایسه میکنم یا حس حسادت بهم دست میده این یعنی توجه به نازیبایی و اساس اون وارد زندگیم میشه ، چون حسم بده ، خودم رو لایق نمیدونم و جهان به فرکانس من پاسخ میده و منرو هر چه بیشتر از اون خواسته دور میکنه . جهان اینجور تعبیه شده . این آخر عدل الهی هست .

    به هر چیزی که توجه کنی از همان جنس وارد زندگیت میشه . خودت تصمیم بگیر چی رو دوست داری تجربه کنی .

    اگر توجه و تمرکزتون رو کنترل کنید ، دریچه ای از ثروت و نعمت به راحتی وارد زندگیتون میشه ، به صورت کاملا طبیعی . چطورش رو ول کن .از کجا رو ول کن .این قانونیش هست . مگه وقتی دستمون زخم بشه درگیر هستیم که چه جوری میخاد خوب بشه ، گفتیم بابا خودش خوب میشه ، خودش هم خوب شده ، دقیقا ثروت هم به همین صورت وارد زندگیت میشه .فقط باید بدونی که این اصله ، این اساسه ، این مهمترین موضوعه که آنچه که بهش توجه کنی وارد زندگیت میشه .

    من متعهد میشوم که من هستم که با باورهایم ، با توجهم زندگیم رو خلق میکنم .

    خدای مهربانم ، هزاران سپاس به خاطر این همه آگاهی که بوی عشق و ارامشش زندگی رو جذابتر و عالیتر میکنه .

    سپاس فراوان از استاد و مریم عزیز و تمام عباسمنشیهایی که عاشقانه این عطر خوش رو بدون چشمداشتی به همه مشتاقان هدیه میدن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  4. -
    گروه تحقیقاتی عباس‌منش گفته:
    مدت عضویت: 4041 روز

    دیدگاه زیبای مصعب عزیز در قسمت نظرات دوره روانشناسی ثروت ١

    👇👇👇

    با سلام به استاد عباس منش

    و سایر دوستان هم کلاسی ثروت 1

    یه چند تا نکته توی این جلسه بود که برای من بسیار جالبی بود یکیشون کشف شرک مخفی بود که در وجود بود

    و مچ ان را گرفتم که استاد گفتن من نمی خوان که دیگران بهم اعتبار بدهند.

    که من میگفتم ای کاش کسی از خریداران یا کسی دیگر بیاد زیر این محصول من در سایتم کامنت بزاره و بشه اعتباری برای فروش این محصولم

    و خیلی یه زمانی کامنت گذاشتن دیگران برام روی سایت مهم بود.

    اما از یه جایی به بعد گفتم این خدا است که مشتری محصولم رو میروسنه

    اما هرگز فکر نمیکردم این موضوع که بخوای برای کسب اعتبار خودت از بقیه اعتبار بگیری شرک است..

    و چقدر هم شرک مخفی است حالا روی ایسنتاگرام این موضوع بشکل متاسفانه بدی جا افتاده که میخوان با داشتن فالور و لایک و کامنت بیشتر اعتبار بگیرین.

    من نمیگم گرفتن کامنت روی سایت یا ایسنتاگرام بد است اما میگم که حساب کردن روی این موضوع و حیاتی دونستن ان طوری که فروش و رزق و روزی ات به ان بستگی داره شرک است.

    و اقا هرچقدر ما زور بزنیم و از کلیپ های بقیه کپی بگیریم و بخوایم اینطوری اعتبار کسب کنیم اینکار درست نیست.

    اما اگر به الله وابسته باشیم به اون خدای درون که هر لحظه ما رو هدایت می کنه و به ما ایده میده و ایده هایی که وقتی میره اجرا میکنی

    مثلا اینجا توی ایسنتا منجر به خلق یک پست میشه می بینی این پست کلی برات لایک و فالور و کامنت و فوراد و از اینجور داستان ها میاره

    و نیازی به التماس کردن از فالورهات نداره

    یه جمله ای استاد داره آویزه گوشم شده و با یه مثال ایستایی توضیحش بدم اگر شما یه موضوعی بهتون الهام شده و رفتی پست شده ایجاد کردی اون خودش راهش رو پیدا میکنه

    ابی که از کوه میاد پایین نمیخواد براش جوی درست کنی و خط و نشون براش بکشی اون راه خودش رو به سمت رودخونه و دریا پیدا میکنه.

    واقعا ایده ای که خداوند علیم به ما الهام میکنه و این ایده مخصوص ماست رو بهش عمل کنیم خودش بقیه کارها رو برای ما انجام میده.

    و چرا باید الهامی که به دیگران شده رو کپی کنیم.

    حالا من مخالفم این نیستم توی موضوعی که میخوای کار کنی کارهایی همکارانت رو نگاه نکن اما اون کار ها زنگی رو در سر تو روشن میکنه که تو باید به اون عمل کنی.

    و استاد یه جایی هم میگن مگر پیامبر ایسنتاگرام داشت رفت این جمله اش هم برام قشنگ بود.

    مگر پیغمبر از حضرت عیسی و موسوی کپی کرد تا در مدت زمان کوتاهی در ان زمان هزاران کیلومتر اون ور تر اوازه پیغمبر بدون هیچ گونه رسانی امروزی منشتر شد.

    این جمله استاد هم در این جلسه بازهم برای خیلی قشنگ بود که گفتن کپی کردن بی احترامی به خلاقیت و خدای درون است.

    واقعا با کپی کردن خلاقیت انسان کشته میشه در واقع خلاقیت رو نادیده می گیریم.

    در واقع به نظر من نوعی کفر ورزی است کفر مگر چیه این حرکات کپی کاری خودش کفر است.

    وقتی ادم این فایل رو تا انتها بار ها و بارها گوش میده تازه میفهمه استاد چرا میگه بارو داره می باره و بعضی از ادم ها نگاهشون به سطل دیگران است.

    خدا داره بهمون میگه چیکار کنیم اما هی میگیم ببینم بقیه چه حرکتی امروز زدن بریم اون رو اجرا کنیم.

    مثلا یکی مثل رستوران دار معروف ترک آقای نصرت که میلیون ها نفر در دنیا فالور داره در شهر های مهم دبی شعبه دار و مردم براش صف میکشن.

    این شخص یه کارگر روستایی داخل رستوران بوده ، مگر یه ادم مثل ایشون چطور می تونند اینقدر در دنیا پیشرفت کنند که هر چی ادم معروف توی دنیاست افتخارش این باشه بره کنار رستوارن ایشون.

    ایا بغیر از اینه که از خدای خودش کمک خواسته و به الهماتش عمل کرده.

    غول هایی بزرگ امریکایی مثل مک دونالدها و امثالهم سالهاست در سراسر جهان شعبه دارن و میلیون ها دلار سرمایه دارن.

    اما یه شخصی مثل نصرت میاد میشه یه ستاره بزرگ در جهان.

    مشخصه که نگاهش به سطل خودش بود نه سطل مک دونالدها.

    یا این جمله هم بسیار جالب بود که هر کسی دسترسی به الهامات خودش داره و اون الهمات با توجه به شرایط اون فرد بهش گفته میشه

    یعنی هر کدام از ما همانطوری که یونیک یعنی منحصر به فرد بدنیا اومدیم پس به همین دلیل هم هر کدام از خودمون رو یه ماشین کامپیوتری در نظر بگیریم

    روی هرکدام از ما یک مترجم کدزبان ماشین نوشته شده باشد

    دوستانی که کامپیوتری باشن بهتر متوجه میشوند.

    یعنی هر کسی برای خودش یه کامپایلر داره و ایده هایی که به ما گفته میشه همان کدهایی است که مخصوص این مترجم کد بهمون الهمام شده فرستاده شده و

    ما اجرا کننده اون هستیم

    و نتیجه برای ما خواهد داشت.

    بقول استاد میگفت ممکنه این ایده و الهام برای فرد دیگری نتیجه عکس داشته باشد..

    و ارائه درسته این کد روی اون مترجم کد ممکن است نتونه درست ترجمه بشه و نتایج اشتباهی به بار بیاره.

    پس هر کسی باید به کدهای مخصوص خودش عمل کنه و حواسش به سطل خودش باشه

    واقعا استاد وقتی از روی جلسات بعد از چند بار گوش دادن نت برداری میکنیم هیچ بعدی از اینکه میخوایم جمع بندی کنیم و کامنت بزاریم تازه می فهمیم چی گفتی

    و این حرف ها ، مشخص است از منبع والا امده است و حکم وحی رو دارن.

    تازه بعد از اینکه از لحاظ فرکانسی هم تغییر میکنیم دورباره گوش میدم میگم اههه این هم گفته بودن.

    خدا رو شکر میکنم تونستم تا این جلسه از دور باشم و بسیار از شما و دیگران دوستان تشکر و قدردانی میکنم

    اروزی موفقیت و پیروزی و شادی و ثروت و سلامتی براتون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  5. -
    گروه تحقیقاتی عباس‌منش گفته:
    مدت عضویت: 4041 روز

    کامنت تاثیر گذار دوست عزیزمان در جلسه ١5 دوره روانشناسی ثروت ١

    وقتی به گذشته ام نگاه میکنم می بینم که با باور کمبود و باورهای محدود مذهبی چه بلایی سر خودم آوردم . 26 سال پیش ازدواج کردم وضعمون عالی بود خرج میکردیم مدام رستوارن و سفر . سفرهای خارجی . دو تا ویلا کنار دریا ، ماشینهای خارجی زیر پام بود و کلی ملک خریدیم . ده سال پیش به یک تضادی خوردم و از ترس یک مذهبی افراطی شدم ! و به اشتباه تمام خوشیها و ثروتهایی که داشتم رو برای خودم حرام کردم . گفتم دیگه مسافرت خارجی نمیرم ! دیگه ویلا نمیرم اون شهرکِ لاکچری کنار دریا ، جای آدمهای بی حجاب و خوش گذرونه ! و من دیگه اونجا نمیرم ! و کلی چرت و پرت دیگه !

    ویلای کنار دریامون رو که با دست خودمون و با سلیقه ی من ساخته بودیم و یک زمانی عاشقش بودم رو فروختیم و کل پولش رفت ! الان ده ساله پامو از ایران بیرون نذاشتم یعنی اوضاع اقتصادیم بد شد و باور کمبود و کمبود مثل ابرهای سیاه ذهنمو پر کرد . خرید نمی کردم از شوهرم پول نمی گرفتم و در حال له شدن بودم .

    فشارها زیاد شد و فهمیدم یک جای کارم میلنگه ! دنبال شفا بودم . شفا !

    9 ماه پیش با سایت استاد عباسمنش آشنا شدم و فهمیدم ، من ِ خانم دکتر استاد ِ دانشگاه ! چه بلایی سر خودم آوردم ؟ مذهب رو کج فهمیدم ! یک سری الگوی بد بخت بیچاره ی مذهبی افراطی رو به عنوان الگوی خودم انتخاب کرده بودم بطوریکه از اینکه توی اون خونه ی لاکچری استخردار زندگی میکردم احساس گناه میکردم ! فکر میکردم وقتی بهشت میرم که ثروتمند نباشم! درآمدمون به شدت کم شده بود و سطله بدجوری سوراخ سوراخ شده بود و هیچ آبی توش جمع نمیشد . هیچ آبی ! باورتون میشه که هیچ پولی برامون نمیموند ؟ به گرونی دلار و بالا رفتن هزینه ها و بزرگ شدن بچه هام ربطش میدادم . غافل از اینکه سطله سوراخه ! ترس و باورهای کمبود .

    الان 9 ماهه با استادم . عاشق کوه بودم ده سال در رویای یک ویلا توی کوه بودم و سریال زندگی در بهشت من یاد رویاهای دفن شده ام انداخت ! اولین قدمها رو برداشتم ! سه ماه ِ پیش یک ویلای نقلی توی کوه اجاره کردم . بعدش شروع به خرید کردن کردم از خریدهای کوچیک برای خونه شروع کردم . کم کم . ترسهام کم شد و عزت نفسم بالا اومد . یادم اومد که من لایق چه زندگی ای هستم . شروع کردم به فکر کردن به رویاهام . همون ویلایی که ده سال قبل فروختم رو امسال 26 میلیارد خریدم ! البته سخت بود برام اما موفق شدم . وقتی آخر هفته ها به ویلام میرم هوای اونجا رو میبلعم ده سال رویای بازگشت به ویلامو داشتم! کی این کار رو با خودش میکنه ؟ ویلایی که ده سال پیش داشتم و اونجا مهمونی میگرفتم و برام عادی بود، ده سال بازگشت بهش برام رویا شده بود! نمی دونم دوستانی که این کامنت رو میخونن میتونن حرف و حس منو درک کنن که با حماقت و افکار محدود با خودم چیکار کردم ؟ دخترم زمزمه ی مهاجرت داشت اولش مقاومت بود اما یکهو تصمیم گرفتم پا روی ترسهام بذارم و دارم کارهاشو میکنم که بره کانادا و انشالله تا چند وقت دیگه میره دانشگاه . باورتون میشه من که ده ساله حتی جرأت فکر کردن به ارمنستان رو نداشتم دارم برای کانادا اقدام میکنم ! البته الان پولش کامل جور نیست و بخاطر خرید ویلا یکم دستم تنگه اما عزمم رو جزم کردم که این دور باطل راکد کردن ثروت و به جریان نینداختنش رو بشکنم و از ثروتم استفاده کنم تا بیشتر و بیشتر بشه . و کارها داره آروم آروم پیش میره و یک صدایی میاد ! یک صدا ! یک ملک دهها میلیارد تومنی که سالهاست از دست داده بودیمش و توی دادگاه برای پس گرفتنش اقدام کردیم توی گامهای پایانی موفقیت توی دادگاهه و بزودی ملکمون آزاد میشه ! بچه ها من با باور کمبود ، مثل اون گدایی که لحافش پر پول بود ! با دستهای خودم سطلم سوراخ کرده بودم و بمحض اینکه دارم روی خودم کار میکنم سطلم داره پر میشه ! البته نجواها هست ، ترسها هی میان و میرن ، دستمو میذارم روی گوشم تا حرف کسی رو نشنوم . تقریبا تمام ورودیها به ذهنم رو بستم و فقط دارم آرزوهامو تکرار میکنم تکرار و تکرار . و استاد رو به خودم یادآوری میکنم . خریدهاشو . مسافرتهاشو . مریم جان رو . این الگو یعنی سید حسین عباسمنش داره بهم کمک میکنه ، مدام داره بهم میگه برو جلو ! برو ! تو میتونی . من تونستم ! تو هم میتونی . فرمونت رو صاف بگیر . نه چپ برو نه راست ! فقط مستقیم . راه خدا مستقیمه ! منم اون خدای گدای خسیس و عقب مونده و ضد خوشی و ضد شادی رو با خدای غنی و حمید عوضش کردم ! و من دارم جلو میرم و هر روز جلوتر ….. بزودی با استاد حرف میزنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
  6. -
    گروه تحقیقاتی عباس‌منش گفته:
    مدت عضویت: 4041 روز

    تجربیات سیاوش عزیز از تغییر شخصیت خود بوسیله آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1 و نتایجی که بدست آورده:

    🌹🌹🌹🌹

    سلام به نازنین استادم و خانم شایسته مهربان و سلام به همه دوستان عزیزم

    خواستم بعنوان فردی که یکبار کامل دوره روانشناسی ثروت را با دقت گوش داده ام و سعی کرده ام آن آگاهی ها را در عمل اجرا کنم، از تجربیاتم بگم تا کمکی بشه به دوستانم.

    وقتی هدایت شدم به خرید دوره روانشناسی ثروت 1 و کار رو شروع کردم و برای اولین بار تمرینات رو انجام می دادم، با یکسری مباحث که از زبان استاد گفته میشد احساس آشنایی زیادی میکردم انگار که از قبل اینهارو میدونستم. فکر کنم این موضوع برای خیلی از بچه های دیگه هم پیش اومده باشه. اما خییییییلی این نکته مهمه:

    «اینکه چون با این مباحث احساس آشنایی می کنی، دلیل نمیشه که فکر کنی توی عمل به اونها خوب هستی و مشکل خاصی در زمینه عمل به اونا نداشته باشی.

    اینکه فکر می کنی این مطالب منطقی به نظر میان، دلیل نمیشه که فکر کنی توی زندگیت هم همونقدر منطقی بهشون عمل می کنی. ما توی اونا مشکل نداشته باشیم. اینکه وقتی استاد توی این دوره از یک باور محدود کننده صحبت میکنن و میبینیم خوب واضحه که این باور محدود کننده باشه، به این معنی نیست که من اون باور محدودکننده رو ندارم یا مشکلی در اون زمینه ندارم.

    بلکه این ذهنه که با این ترفند داره من رو گمراه می کنه که روی اون باور کار نکنم.

    این ذهن خیلی تقلا میکنه و دست و پا میزنه که از نقطه امن خودش نیاد بیرون. خیلی تقلا میکنه که با همون وضعیتی که داره ادامه بده.

    به مرور که روی دوره کار می کردم، فهمیدم خیییییلی باید حواسمون باشه که باورها صفر و یک نیستن. یعنی نمی تونی بگی من این باور قدرتمندکننده رو 100% دارم یا وضعیت من درباره این باور محدودکننده 0% هست.

    نمیشه گفت خب من دیگه روی این باور کار کردم و این باورم دیگه درست شد دیگه نیاز نیست الگو پیدا کنیم یا تمرینات رو به اون شکلی که استاد تاکید داره انجام بدم.

    اگر گول ذهن رو بخوریم هیچ نتیجه ای نمیگیریم. و دوست من که داری این کامنت رو میخونی،اگر دیدی موقع گوش دادن این فایلها به خودت گفتی که کاملا با استاد موافقم اما نرفتی تمرینات رو انجام بدی و الگوها رو ندیدی و پیدا نکردی،دیگه با این شیوه ادامه نده چون بهت قول میدم نتیجه نمیگیری.

    اما اگر این تعهد رو دادی و به تعهدت عمل کردی و روی باورهات کار کردی به همون شکل که استاد توضیح می ده،کامنت های جلسات دوره رو خوندی،الگوهاش رو پیدا کردی،بهت قول میدم این دوره نه فقط روی جنبه مالی بلکه روی تمام ابعاد زندگیت تاثیر میذاره و متحول می کنه زندگیت رو.

    بعنوان شخصی میگم که خودم اول کار این گول رو خوردم. اما وقتی متوجه این ترفند ذهنم شدم، سریع برگشتم و از جلسه اول شروع کردم و وقتی تمرینات رو شروع کردم از همون روز اول نشانه ها اومد. فروشم بیشتر شد و کلی اتفاقات دیگه که واقعا آدم انگشت به دهان میمونه.

    استاد، یکی دو سال قبل که دوره روانشناسی ثروت 1 رو بخرم، یادمه که توی چه شرایطی بودم. اما بعد که آموزش های دوره رو شروع کردم کلی در باز شد جلوم.

    بعد از یه مدت مهاجرتی که سالها دنبالش میدویدم،خیلی راحت و به آسانی اومد سمتم.

    الان توی یکی از بهترین کشورهای اروپایی توی بهترین شرایط هستم،با آرامش کامل،هر روز داره اتفاقات خوب میوفته برام. هر روز خبرهای خوب. هر روز ارتباطات عالی. چند روز قبل باز تصمیم گرفتم برگردم و دوباره از اول و با تمام انرژی دوره روانشناسی ثروت 1 رو یکبار دیگه شروع کنم و نتایج جدیدی خلق کنم.

    خداروشکر میکنم بخاطر تک تک لحظات زندگیم. خداروشکر میکنم بابت شما،بابت خانم شایسته عزیز و بابت دوستانم و بابت تمام اتفاقات خوبی که قراره توی زندگیم بیوفته.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  7. -
    گروه تحقیقاتی عباس‌منش گفته:
    مدت عضویت: 4041 روز

    بخشی از تجربیات و نتایج نسرین عزیز از عمل به دوره روانشناسی ثروت 1

    🌹🌹🌹🌹

    به نام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم

    با سلام خدمت استاد عزیزم

    من داشتم آگاهی های جلسه 27 از دوره روانشناسی ثروت 1 رو گوش می دادم، استاد جان اول یه جمله ای گفتید که من بعد از 5 بار گوش دادن به این جلسه متوجه شدم.

    یعنی امروز از خداوند توی تمرین ستاره قطبی خواستم که خدایا خودت قدرت درک این جلسه از دوره ثروت 1 رو بهم بده و به محض اینکه پلی کردم فایل این جلسه رو، این جمله شما برام پر رنگ شد که :

    به میزانی که خودت رو باور داری به میزانی که خدای خودت رو باور داری میتونی ثروت بسازی

    جالبه من خیلی وقته که دارم روی آگاهی های این جلسه کار می کنم اما انگار فقط قسمت اول این جلمه رو می شنیدم و روش متمرکز میشدم که باید خودم رو باور داشته باشم تا ثروت خلق کنم

    و انگار قسمت دوم رو فراموش کرده بودم که این باور داشتن خود باید با باور داشتن خداوند قاطی بشه تا به جریان هدایت وصل بشی و نتیجه بده. یعنی در اصل یکی هستن چون شما توی دوره عزت نفس میگین :

    اعتماد به نفس یعنی باور داشتن به خدایی که همواره با ماست همواره در درون ماست و با ما داره حرکت میکنه و به ما کمک میکنه به ما الهام میکنه

    خدای من من انگار خودم رو از خدا جدا کرد ه بودم

    اینکه شما استاد میگین من اصل رو از زوایای مختلف میگم که شما دچار سوتفاهم نشین رو الان دارم خوب درک میکنم که شما از اول این جلسه دارین میگین که کسی که برای تخصصش ارزش قایله و خودش رو باور داره میتونه ثروت بسازه از این تخصصش

    و منی که این فایل رو هی داشتم گوش میکردم هی به خودم میگفتم پس عامل اینه که من باید برای تخصصم ارزش قایل بشه و هی این توی ذهن من صدا میداد جوری که من قدرت خداوند رو فراموش کرده بودم چون متمرکز شده بودم بر من تنها، نه منی که دستش توی دست خداست

    پس قدم اول برای من :

    محکمتر کردن رابطه ی توحیدی خودم با خدای دورنمه همون کسی که به من توی این مدت 4 سال کمک کرده و با توکل به هدایت هاش اینهمه نتیجه بدست آوردم و برای این کار من دوباره باید برگردم فایل های اجرای توحید در عمل رو که قبل از دسته بندی باورهای ثروت ساز کار کردم رو مجددا گوش بدم

    قدم دوم برای من :

    تقویت خودباوریمه و اعتماد به تواناییهام و باور کردن اونهاست .که برای اینکار هم باید مجددا دوره عزت نفس رو کار کنم که خدا رو شکر مدتیه شروع کردم جلسه اول و دومش رو که ارتباط تنگاتنگ و زیادی با موضوع ثروت ساختن دارن رو به کار کردن .

    ی جمله ی دیگه ای که خیلی برای من برجسته شد توی این قسمت :

    ارتباط خودباوری و توانایی انجام کاره

    وقتی که بر میگردم به 4 سال پیش قبل از آشنایی با شما استاد عزیزم و ی نگاهی میکنم به روند زندگی که داشتم و رکود و دلمردگی اون زمان ها و عدم موفقیت هام با وجود توانایی هام فقط و فقط به یک عامل میرسم و اون هم به شدت پایین بودن اعتماد به نفس و عزت نفسم بود و تازه این رو وقتی که با شما آشنا شدم فهمیدم و از اون زمان بود که تصمیم گرفتم روش کار کنم که اول با دوره دوازده قدم بود که شخصیت من رو توی تمام ابعاد تغییر داد هم روابط هم معنویت هم خودشناسی هم آرامش و شادی هم انگیزه همه چی همه چی و بعد دوره عزت نفس که دیگه متمرکز شدم روی بهبود عزت نفسم و به میزانی که توی این بهتر شدم وضعیت کسب و کارم هم یواش یواش و آرام آرام تغییر کرد تا به الان که خیلی راحت دارم پول میسازم با روزی حداکثر 4 ساعت کار کردن. بقیه زمانم مال خودمه که به لطف دوره سلامتی شاید ی ساعتش میره برای غذا و بقیش هم کار کردن روی خودم با دوره ها و وفایل ها

    وقتی دوره روانشناسی ثروت 1 رو که شروع کردم دیگه زنگ ها به صدا دراومد که باید تغییر کنی باید بری به سمت آنلاین .اولش ترس داشتم اما دیگه باید انجامش میدادم و دادم با تمام اشتباهاتی که کردم اما انجامش دادم و الان در شرایطی هستم که حتی محصول هم گذاشتم روی سایت چند تا اونم منی که هیچی از سایت زدن بلد نبودم .

    ولی به این جلسه که رسیدم فهمیدم توی خود باوری و ارزش قایل شدن برای کارم هنوز خیلی قوی نشدم و اگر به دنبال نتایج بیشتر هستم باید روی این موضوع کار کنم .

    اون اوایل قبل از زدن سایت رفتم سرچ کردم کلی در مورد افرادی که توی حوزه ی من تدریس میکردن و پول خوبی هم میسازن .توشون آدم های مسلط تر از من هم بود. اما بیشتر که سرچ کردم دیدم خیلی از افراد هستن که هم سطح من یا حتی خیلی ضعیف تر از من توی کیفیت تدریس و انتقال مطالب اما دارن آنلاین تدریس می کنن و همین باعث شد که به خودم بیام و کیفیت کار خودم و ارزش کارم رو ببینم و اقدام کنم .

    وقتی من اقدام کردم خداوند یک فردی رو سر راهم قرار داد که داره به من کمک می کنه و من دارم هر روز پیشرفت میکنم و مهارت هام رو افزایش میدم در حوزه تدوین و ویرایش و ضبط .

    ی نکته ای رو من همین جا بگم که باز هم بر میگرده به بحث عزت نفس و ارزش قایل شدن برای خودمون :

    استاد جان من قبل از آشنایی با شما از صدای خودم خوشم نمی اومد و نمیدونستم که این به خاطر تن صدامه .چون تن صدام خیلی پایین بود .یعنی قدرت انتقال مطالبم خوب بود و همه این رو قبول داشتن اما تن صدام پایین بود و خیلی آروم صحبت میکردم.

    وقتی دوره عزت نفس رو گوش دادم، شما توی جلسه سوم در مورد فیزیک بدن و تاثیرش رو تن صدا میگین .با دوره عزت نفس من فهمیدم که این مشکل رو دارم و شروع کردم به کار کردن روی خودم و این مساله براحتی و البته یواش یواش اصلاح شد و مخصوصا از زمانی که دوره سلامتی رو هم شروع کردم و انرژیم رفت بالا، تن صدام هم خیلی بیشتر شد .اونموقع فایل که ضبط میکردم اون اوایل کاملا این ضعفم مشخص بود اما بعد از دوره عزت نفس این مساله تا حد زیادی برطرف شد و الان خدا رو شکراز تن صدای خودم و از صدای خودم خوشم میاد مخصوصا وقتی احساسم خیلی خوبه تن صدام و انرژی و فرکانس کلامم هم خیلی عالی میشه و همین چقدر میتونه توی کیفیت کار من که باید صدام رو ضبط کنم و فایل تولید کنم تاثیر گزار باشه که هست

    در مورد مقایسه کردن خودم با دیگران :

    من هر دو حالتش رو تجربه کردم. وقتی داشتم توی حوزه کاریم سرچ میکردم اولش که اونایی که از خودم بهتر بودم رو میدیدم نا امید می شدم که ببین اینا چقدر مسلطن تو نیستی پس کار تو بدرد نمیخوره .اما هر چی که بیشتر سرچ کردم دیدم که خیلی ها اصلا اون قدرت بیانی که من دارم رو ندارم و همین باعث شد که انگیزه بگیرم و شروع کنم و بخودم یادآوری کردم که من این ویژگی عالی رو دارم که خیلی خوب میتونم تدریس کنم و مطالب رو به مخاطب انتقال بدم و حتی الان هم که به این موضوع فکر کردم من از همون موقعی که دبیرستانی بودم ی دختر خاله داشتم که توی درس زبان ضعیف بود و تجدید میشد و این می اومد خونه ی ما و من به این درس میدادم یعنی از همون موقع من این توانایی رو داشتم .یا زمانی که 15 سال پیش برای اولین بار تدریسم رو توی دانشگاه شروع کردم همه از تدریس من راضی بودن .یعنی میخوام بگم که من این توانایی رو از خیلی سال پیش داشتم ولی کمبود اعتماد به نفس و عزت نفس باعث شده بود که من این رو خیلی جدی نگیرم.

    چون اونموقع ملاک خوب بودنم رو گره زده بودم به استخدام شدن توی دانشگاه و این تفکر تا همین چند سال پیش هم باهام بود و چقدر از درون من رو میخورد ولی الان من راحت دارم دو برابر حقوق یه استاد رو کسب می کنم در حالیکه توی خونه ی خودم هستم اصلا از خونه بیرون نمیرم نه تو سرما نه تو گرما تو خونم هم دارم تدریس میکنم و پول میسازم.

    من از سال 97 با شما استاد آشنا شدم. وقتی به روند رشد خودم توی این 4 سال فکر میکنم چقدر قشنگ الان حرفهای استاد رو درک میکنم که نتایج آرام آرام رخ می ده یعنی چی.

    هرچه من توی این 4 سال، عزت نفسم رو بهتر ساختم، نتایج هم به همون نسبت رشد کرد.

    درآمد من یواش یواش روند صعودی خودش رو داشت طی میکرد چون عزت نفسم داشت یواش یواش بهتر میشد اول ی برابر بعد دوبرابر بعد 3 برابر بعد 4 برابر و به همین ترتیب بیشتر شد.

    با افتخار میگم استاد جان که با آگاهی هایی که از شما دریافت کردم زندگیم در همه ی ابعاد بهتر شده :

    آرامش من اصلا قابل مقایسه نیست با 4 سال پیشم

    شادی من اصلا قابل مقایسه نیست با 4 سال پیشم

    امید و انگیزه من اصلا قابل مقایسه نیست با 4 سال پیشم

    ایمان من اصلا قابل مقایسه نیست با 4 سال پیشم

    ارتباطات من اصلا قابل مقایسه نیست با 4 سال پیشم

    اعتماد به نفس من اصلا قابل مقایسه نیست با 4 سال پیشم

    حال و احساس خوبم اصلا قابل مقایسه نیست با 4 سال پیشم

    درامد من اصلا قابل مقایسه نیست با 4 سال پیشم

    صبر من اصلا قابل مقایسه نیست با 4 سال پیشم

    صلاه من اصلا قابل مقایسه نیست با 4 سال پیشم

    اصلا قابل مقایسه چیه استاد، من توی همه ی این جنبه هایی که نوشتم، قبل از کارکردن با آموزش های شما روی خط صفر بودم و حتی خیلی هاشون زیر خط صفر و من با عمل به آموزش های شما اینها رو بالا آوردم با مسیر توحیدی که به من نشون دادین و میتونم باز هم بیارمشون بالاتر

    سپاسگزارم استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  8. -
    گروه تحقیقاتی عباس‌منش گفته:
    مدت عضویت: 4041 روز

    تجربه مهدی عزیز از استفاده از دوره روانشناسی ثروت 1

    سلام بر تمامی دوستان خوب سایت واستاد عباسمنش

    امروز یک سال تمام هست که من این محصول شگفت انگیز را تهیه کردم .

    که با حداقل پس اندازی که برای خرید یک ماشین یکم بهتر کنار گذاشته بودم این محصول را خریدم.

    و معجزات زندگی من شروع شد پول محصول که بلافاصله با شروع اولین روزهای کاری به حسابم برگشت

    امروز که داشتم تراز مالی این سال را نگاه میکردم دیدم دقیقن درآمدم سه برابر شده حدود ماهی 3/5میلیون وبیشتر که امسال تازه میخواد محصولاتم به بار بشینه

    محل زندگیم را تغییر دادم وبه یکی از بهترین محله های شهرم آمدم که این برای من یک معجزه بود وحال احساس خوبی به من وخانواده ام داده محل قبلی زندگیم فوق العاده منفی بود وقتی فرکانسم عوض شد محل زندگیم هم عوض شد.

    به لطف خداوند امسال یک ماشین دیگه هم خریدم چقدر عالی.

    یک محصول تولید کردم که تقریبا اواخر سال آماده شد ومقدار قابل توجهی فروش کردم .

    وبینهایت اتفاقات کوچک وبزرگ وازهمه بهتر ومهمتر داشتن حال واحساس خوب آرامش بیشتر .

    روابط بهتر با همسرم وفرزندانم .

    باور کنید که زندگیم عوض شد در عرض یک سال نگاه میکنم باورم نمیشه که همه این اتفاقات فقط درعرض یک سال انجام شده خدای من ..

    هنوز نتونسم تمرینات را کامل انجام بدم واین نتایج شامل حالم شده اگر بیشتر کار کنم چی میشه خداجون شکرت میکنم.

    استادم ممنونم .دست هدایتگر خداوند بودی تو زندگی من که از والضالین بودم .از تاریکی به روشنائی اومدم .

    درسته مدت زیادیه تو سایت هستم ولی 35 سال عمرم را تو غفلت زندگی کردم وگمراه بودم الان تجربه دارم که بجای هر یک سال زندگی به روال گذشته باید لا اقل سه ماه به شیوه الان زندگی کنم تا یواش یواش باور هایم عوض بشه و فرکانسم عوض بشه تغییر مدار بدم تا شرایط زندگیم عوض بشه .

    عجله ای ندارم تا اخر عمرم به لطف خداوند تو این سایت کنار شما دوستان هم فرکانس واستادی دوست داشتنی هستم که آرزو دارم از نزدیک تومحل زندگیشون ملاقاتش کنم و مثل خوابی که دیدم در آغوشش بگیرم واز شادی اشک شوق بریزم .که جان من یکی را وخانواده ام را از فلاکت نجات دادید .ممنونم خدا جونم شکرت .خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  9. -
    گروه تحقیقاتی عباس‌منش گفته:
    مدت عضویت: 4041 روز

    تجربه علی عزیز از دوره روانشناسی ثروت ١ استاد عباس منش

    👇👇👇

    درود بر همه دوستان، خدارو سپاسگزارم که من رو هر لحظه به راه درست هدایت میکنه و خدارو شکر دوره روانشناسی ثروت رو تهیه کردم، الان حدود 6 ماهی هستش که دوره رو خریدم و تونستم درآمدم رو به 4 برابر افزایش بدم،راستش من تا امروز حتی نصف تمرینات دوره رو هم انجام نمیدادم و به این نتیجه رسیدم و خیلی دوست دارم ببینم وقتی تمرینات بیشتری رو انجام بدم نتیجش چقدر عالی خواهد بود،و از همین الان شروع میکنم به انجام تمرینات بیشتر و با جدیت و پشتکار بهتر،واقعا انگیزم برای پیشرفت خیلی بالاتر رفته هرچند که انگیزه برای شروع کار مهم هستش ولی این عادتهای ما هستندکه برای ادامه راه مهم هستندودر آخر از استاد عزیزم آقای عباس منش تشکر میکنم و برای همه عزیزانی که این مطلب رو خوندن آرزوی سلامتی ،شادی ،ثروت و آگاهی رودارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  10. -
    گروه تحقیقاتی عباس‌منش گفته:
    مدت عضویت: 4041 روز

    ✅تجربه‌های افشین عزیز از تحول زندگی مالی‌شان به کمک جدی گرفتن آموزش‌های دوره روانشناسی ثروت 1

    🌹🌹🌹🌹

    سلام به دوستان وخانواده عباس منش وسلام به استاد عباس منش عزیزکه آموزش‌ها‌، تجربه‌ها و تک تک جملات شما آنقدر دقیق و قانونمند هست که تنها راه نتیجه گرفتن این هست که باید اونها رو مدام جلوی چشمم بگذارم و بهشون عمل کنم تا منم اون تجربه‌ها رو داشته باشم .

    این نکته خیلی مهم رو بعد از تکرار نکردن آموزش‌هاتون و ادامه ندادن به مسیر آموزش‌های شما فهمیدم.

    این رو وقتی فهمیدم که تا یه کم روی خودم کار کردم نتیجه گرفتم و وقتی رها کردم مسیر رو‌، دوباره برگشتم خونه‌ی اول.

    وگرنه وقتی درست عمل می‌کنی و ادامه می‌دادی‌، بهتر می‌فهمی که قانون خطانداره.

    من 95/8/19ثبت نام کردم‌، با فایل مدارها وثروت و تئوری سطل آب که فایلی عالی بود وجواب سوال هام رودادشروع کردم.

    منم توی خانواده ای شبیه به خانواده‌ی استاد بزرگ شدم که باورهاشون در همه جنبه‌ها خیلی محدودکننده بود. اما با باور کردن آموزش‌های شما و عمل بهشون‌، توی همه‌ی جنبه ها تاالان نتیجه های زیادی گرفتم.

    من 97/1/1 یعنی اولین روزازسال جدید‌، دوره روانشناسی روخریدم وشروع کردم به گوش دادن وحداقل در روز بالا 12 ساعت گوش میدام. اون موقع بیکار بودم‌ و تمام پس‌اندازم خرج تهیه دوره شده بود. پسرخواهرم هم تازه مرده بود و حالم هم خیلی خراب بود.

    شروع کردم به گوش دادن به دوره. اخر برج 2 رفتم سرکار برای ماهی 600 هزارتومان و خیلی هم برام سخت بود و باکنترل کردن ذهن دوباره تمرینات رو ادامه دادم. شروع کردم به تجسم وسپاس گذاری وگوش کردن به آنچه در دوره روانشناسی ثروت1 و دوره عزت نفس آموزش دادید وخیلی قشنگ قانون رو رعایت کردم.

    سه ماه کارکردم همون روزکه کارتموم شد‌، اومدسرکاربه تهران توی یه مغازه برای ماهی 1200 و600 هم انعام گیرم اومد که تقربیا یک میلیون و هشتصد هزار تومان شد. این به خاطرانجام تمرین ها بود. وگرنه من قبلا بیکار بودم.

    تا برج 11 کارکردم و دوباره برگشتم شهرمون دزفول. بعد دوباره از آموزش‌ها غافر شدم . شرایط رفاهی وغذایی خوبی نداشتم وتایم کارم ازصبح تاشب بود و نمیتونستم روی باورهام کارکنم اما دوباره به خودم اومدم و به خودم گفتم این یک تضاد هست که به من درخواست آزادی رو میگه و من باید برای داشتنش بایدخونه بگیرم.

    خلاصه از یه راه هایی تهیه خونه جور شد که‌، هنوز هم باورش سخته برام و فقط به خاطرقانون حرکت وایمان به خدا ‌، دوباره اومدم تهران خونه گرفتم وکارپیدا کردم ودرامدم شد4 میلیون تومان درماه وازادی 24 ساعت که برای خودم کارمیکنم‌، وسیله گرفتم برای خونه.

    همون خونه ای که برج 12 97فقط یه پتو داخلش بود و هرموقع دوست دارم کارمیکنم وعاشق این جمله‌ی استاد هستم که:

    مهاجرت یعنی ایمان به خدا

    من الان 22 سالمه. وقتی اومدم تهران هیچی اشنایی و هیچ آشنایی نداشتم. به جرات میگم هیچکس حمایت نکرده ازهمه نظر‌،هم پول و هم کار و هم خونه گرفتم.

    زمان ام دست خودم سهت. درامدم هم خوبه ولی می‌خواهم بهتر بشه. قبل از عید ازخدا درخواست کردم کاری تاقبل ازبرج 3 بهم الهام کنه. خداشاهد1برج 3 کارباویژگی های دل خواهم بهم الهام شدالان قدم اولشم اموزش هستش شروع کردم این کارروخوب حالامیخوام قدم دوم بردارم.

    یه نکته بگم من فایلهای ثروت رو زیادگوش میدم وخیلی نتایج گرفتم تاامروز70. تاهدف درسال 98 تیک زدم. ولی کارکردن روی باورها نیازبه تمرکز بسیاربالایی داره و باید ادامه داشته باشه.

    زمانی که تکاملت رو توی قانون طی کنی نیازبه فضایرتنهایی زیادی هست. من بااین همه فایل که گوش میدم خیلی بایدنتیجه بزرگ تربگیرم ولی به خاطرعدم تمرکز نتایج بزرگ ترنگرفتم ولی درکل میخوام جمع بندی کنم نتایجم رو:

    🌹🌹🌹🌹

    1. درامدام از600هزار تومان به 4 میلیون تومان رشد کرده.

    2. ازشهرخودم به شهری مهاجرت کردم که نه پول ونه تخصص ونه اشناونه جای خوابیدن داشتم و نه تاحالابه تهران اومده بودم ونه تهران رومیشناختم. روزای اول کار سخت بود و نیاز به کنترل ذهن زیادی داشت اما کم کم نتایج اومد.

    3. پنج روز اول توی تهران هیچ جا و مکانی نداشتم اما ورود به دل همین ترس‌ها بود که الان ترس‌هام رو کمتر کرده و جایی که یه روزترس داشتم‌، شده حاشیه امن ودنبال این هستم که کسب وکار خودم رو شروع کنم وازتهران هم مهاجرت کنم. چون مهاجرت یعنی ایمان به خدا وقانون جهان گسترش منم میخوام باحرکت های جدیددرکل جنبه باقانون هماهنگ بشم وبزرگ بشم

    4. یه گوشی اون چیزب که خواستم به صورت معجزه ای بهم رسیده شد البته دوتاگوشی واقعا دو تا معجزه بود

    5. دوره روانشناسی ثروت1 و دوره عزت نفس و حل مسائل زندگی و کتاب های استاد رو کامل تهیه کردم و می‌خوام بگم که با فقط خریدن محصول هیچ چیزتغییرنمیکنه اما باخریدن و باورکردن وانجام دادن تمرین هاب ه صورت مداوم هست که به نظرمن مهم ترینشون کانون توجه وتوجه به نکات مثبت واحساس خوب زندگی مون تغییرمیکنه

    6. خریدن موتورکه خواستم 6خریدن وسایل براخونه وخیلی اتفاقات دیگه

    ولی چون من خودم بانتایج مالی انگیزه میگیرم گفتم اونایی که مادی بنویسم وگرنه این قدرنتیجه گرفتم که بخوام بنویسم 10 روزبایدبنویسم 7 خونه گرفتم خیلی ویژگی های خوبی داره والان درتمام جنبه هاازادم درموردقانون زیادمیتونم حرف بزنم ولی منم دوست دارم نتیجه های مادی بزرگ تری بگیرم وبعدمیام مینویسم من چون خودم دوست دارم اعدادبه صورت مشخص بخون گفتم تمام درامدهاوپیشرفت هاروواضح بنویسم

    🌹🌹🌹🌹

    و دراخرشروع کردم تمام فایل هارایگان ومحصولات روصوتی گوش میدم شب وروز ومیخوام حدود200 فکرکنم باوردر موردثروث باباورهای بسته جمع کردم باصدای خودم ضبط کردم وبه همراه دوره باتمرکز فقط روی این دوره ‌ی ثروت و عزت نفس که تصویرخیلی برام من بیشترتاثیر داره ببینم وگوش کنم وتمرین انجام بدم

    و از امروز دارم تمام کامنت های دوره ثروت 1رومیخونم الاص232 هستم وازدوستان که نتایجی گرفتن ونوشتم تشکرمیکنم.

    ازخانم راداکبری واقای فرهاد و دوست عزیز اقای رضاخیلی خوشم اومد وهمه دوستان واقعا خواندن کامنت های خیلی عالی ایمان ادم رو تقویت میکنه که دوباره با جدیت بیشتر ادامه بده و همه چی براش ممکن میش. ه وازاین به بعد میخوام نتیجه‌های بیشتری با بیشتر کار کردن روی دوره ثروت1 بگیرم وکامنت بزارم.

    من توی اگاهی های قانون خیلی حرفه ای شدم به راحتی همه چیزرومیتونم طبق قانون بگم. خیلی فایل گوش میدم ولی برامن دیگه تمرکزخیلی لازم واتفاقایکی ازدلایل مهاجرتم به تهران اینکه این قدرکارکردم روی باورهام که جهان هنمون ماه های اول منوبه تهران ازدزفول هدایت کردکه راحت ترروی باورهام کارکنم.

    خلاصه قانون درست اگه من نتیجه هام کم یابه وجودنمیاددلیلش منم نه قانون باکارکردن وباورکردن نتیجههای دلخواهم روبه وجودمیارم ومقاومت های ذهنم روبرداشتم یعنی فاصله بین جسم وروحم کم شده به هرچی فکرمیکنم سریع خلق اش میکنم فقدبافکرم روبیشترکنترل کنم وسپاس گذاری کنم به صورت مداوم وتجسم کنم که اونم داره تکاملی درست میشه وواقعاالان نگاه لیست هدف ام میکنم از کجا به کجا اومدم و رسیدم و باورلیاقت من خیلی خراب بوده قبلا هیچ وقت درتمام شرایط پول نداشتم و همیشه میرفتم مسافرت پول نداشتم وپیاده بودم ولی الان نه هرچی میخوام رو می‌تونم به دست بیارم و کارمن درخواست از خداست نه خدایی. کار من بندگی است یعنی تو با ایمان و باور درخواست کن. ازکجا و چطوربه من ربطی نداره چطوریش کارخداست و کارخداهم پاسخ به درخواست هاست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای: