اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام و درود خداوند بر استاد عباسمنش گرانقدر و همه عزیزانم در این سایت الهی
بخشی از نتایجی که من در دوره احساس لیاقت گرفتم. امروز داشتم کامنتم رو در جلسه 18 دوره می خوندم که حسی بهم گفت نتایجم رو اینجا بیارم و نتایج دیگه ای رو که در این مدت کسب کردم رو اضافه کنم تا ردپای بهتری برایم باشد.
◀ شناخت بیشتر خودم و علایقم
◀ پیدا کردن نشتی های انرژیم
◀ بهبود دائمی شخصیتم
◀ لایه لایه کندن و دور ریختن ناخالصی های وجودم
◀ پیدا کردن بسیاری پاشنه آشیل های زندگیم
◀ پی بردن به دلیل بسیاری از رفتارهای آسیب زنندم
◀ بیشتر صحبت با خودم و خدایم و استفاده از وقت تنهائیم برای حرف زدن با خداوند بخصوص در ماشینم
◀ کمتر مقایسه کردن خودم با دیگران و پی بردن به آثار مخرب مقایسه کردن
◀ پی بردن به افکاری که در لایه های زیرین ذهنم در جریان است
◀ بیشتر دوست شدن با خودم و خدایم و مهربانتر شدن با خودم
◀ داشتن رابطه بسیار خوب و نزدیک با دختر و همسرم و مادر و نزدیکانم
◀ مهربانتر و خوش رفتارتر و متفاوت تر بودن رفتار جهان با من بگونه ای که همه با من مهربانتر شده اند
◀ تمرکز بیشتر بر خودم و پائین آوردن انتظاراتم از دیگران
◀ پذیرفتن بیشتر مسئولیت کامل زندگیم و بیشتر در صلح بودن با خودم
◀ یادگیری نحوه کنترل و جهت دهی آگاهانه به نجواهای ذهنم
◀ افزایش احساس لیاقت و ارزشمندیم و دریافت پیشنهاد قبول مسئولیت بالاتر
◀ افزایش اعتماد به نفس و عزت نفسم
◀ دوبار مسافرت داشتن در طول دوره (یک سفر تفریحی و خانوادگی و یک سفر کاری)
◀ داشتن سه بار ورودی مالی که دو بارش از جائی بود که فکرشم نمی کردم
◀ الهام خرید طلا برای همسرم و افزایش قیمت آن در فاصله بسیار کوتاهی
◀ پی بردن به معوقه پولی که سازمان باید برایم واریز می کرد و نکرده بود
◀ خرید تابلو و جا کفشی و موکت کاری آپارتمان و خرید ساندویچ ساز
◀ سه بار دریافت هدیه از غیر نزدیکانم و دادن هدیه به تمام نزدیکانم
◀ آسان شدن برای آسانی ها و روانتر شدن چرخ زندگیم و پس انداز 95 میلیون تومان
◀ خرید دو دست کاپشن، یه پیراهن، یه پافر ، یه ژاکت و چند نوت بوک برای خودم و پوتین و کفش و مانتو برای همسرم و دو دست لباس برای دخترم+پافر + فین شنا و تخته شنا و …
◀ تعمیر نشتی آب تصفیه و ماشین لباسشویی و راه اندازی پمپ آب بدون آوردن تعمیرکار
◀ دیدن و صحبت کردن با بازیگر فیلم از کرخه تا راین (آقای علی دهکردی) بصورت اتفاقی (البته هیچ چیز اتفاقی نیست!)
◀ کاستن از کمالگرائیم
◀ دیدن زیبائی های بی نظیر خداوند در اطرافم و در مسافرت هایم
◀ دریافت بیشتر نشانه ها و عشق بازی بیشتر با خداوند و احساسش در زندگیم
◀ درونی کردن سپاسگزاری هام بگونه ای که در خواب هم سپاسگزاری میکنم
◀ افزایش ورودی مالیم از راه های مختلف با اینکه حقوق بگیر ثابتم
◀ شجاعت در ابراز خواسته ها و احقاق حقم از برادرانم که چند سال بود که خواسته من بود ولی پشت گوش می انداختند و از زیر کار در میرفتن و من برای این که کدورت و دعوایی بوجود نیاد مصمم نبودم در احقاق حقم تا اینکه چند روز پیش بواسطه ارزشمندی ای که بواسطه این دوره در من شکل گرفته بود، محکم و مصمم خواستمو مطرح کردم و وقتی دیدم اراده ای برای انجام شدنش نیست خودم اقدام کردم و در کمال تعجب هیچکدام از برادرانم با وجود اینکه قبلا مخالفت می کردند اما انگار خداوند دهانشان را دوخته بود و مسخ شده بودند و هیچ مقاومتی در برابر احقاق حقم نکردند و کارها براحتی و آسانی در حال انجام شدن است و تا چند روز دیگر تمام می شود.
◀ طی کردن همزمان دوره عزت نفس با دوره احساس لیاقت که نقطه عطفی در زندگیم بود. که منو یاد پاس کردن همزمان دو درس حسابداری پیشرفته 2 با تحقیق در عملیات 2 در یکساعت در دوران کارشناسی می اندازد. اینها بخشی از نتایجی بودن که در لحظه نوشتن این کامنت فکر کردم و بیاد آوردم. در حالی که وقتی استاد سوال کردن چه دستاوردی داشتید من چیزی برای گفتن به ذهنم نمی رسید که این هم ریشه در کمالگرایی من دارد که سبب می شود موفقیت ها و دستاوردهای کوچک و بزرگ زندگیم را نبینم یا کوچک بشمارم.
◀ افزایش اعتماد رئیسم به من و جایگاهی که در سازمان دارم بگونه ای که همواره نظرات من رو تائید می کنند و در جلسات و ماموریتهای مهم در اولویت انتخاب ایشان هستم.
◀ افزایش عزت نفس و اعتماد به نفسم بگونه ای که راحت نظرات و دیدگاهم رو در جمع بیان میکنم و برخلاف سابق منتظر تائید دیگران نیستم و نظر دیگران برایم اهمیتی ندارد.
چند روز پیش همسرم از مادرم نقل قول می کرد که خواهر بزرگم گفته اسد وضعش خیلی خوب شده انگار! منم لبخندی زدم و گفتم آره خدا رو شکر من همیشه وضعم خیلی خوبه. و این در حالیست که وضعیت ظاهری من تغییری نکرده یعنی نه شغل دومی دارم نه اضافه کاری میکنم و تنها تغییر زندگی من کار کردن روی خودم بوده در این سه ماه و دیدم خداوند چقدر به من رزق بی حساب بخشیده و چقدر به درآمدم را برکت داده که این نتایج را داشته ام در حالی که اگه در این مدت شغل دوم داشتم و کار بدنی می کردم به جای کار کردن روی خودم؛ اینقدر ورودی مالی نداشتم! و اینها رو هی دارم مینویسم بیاد میارم و این نشانه و الهام روشنی است از طرف خداوند به من که عجله و شتاب نکنم برای داشتن کسب و کار خودم و تمرکز کنم روی خودم و بیشتر کار کنم روی خودم، نتایج بیرونی خدا خودش برام رقم میزنه.
واای چه جمله هایی که هرچقدرمیخوندم هی میگفتم این خودتویی ها وبه یه ربع هم نرسیدم احساس آرامشی بهم دادمعلوم هست ازیه اگاهی نابی داره مبادخیلی ارامش گرفتم
دقیقایه حس سبکی ازبارسنگین قضاوت های دیگران ،نظربقیه ،تقلاکردن هابرای تاییدوتوجه بقیه وحس قربانی شدنی که داشتم همشون برای لحظاتی برداشته شدن ویه ذره ازادشدم رهاشدم مثل روح که ازجسم سنگین مادی که داره وزنشوتحمل میکنه اومدم بیرون واروم گرفتم خداروشکرت
ومتوجه شدم چقدراست رسیدن به هدفی که مدنظرداشتم 2 سال ومقایسه کردن هام بادیگران درهمه ی جنبه ها،بی توجهی که برای نقاشی هام که چرادیده نمیشه چرا توانایی هامونمیبینم اصلاهمه مواردی که خوندم فقط خودم دیدم وواقعانمیدونم چطورمیشه درمونش کرد نمیتونم دوره بخرم ازلحاظ مالی ولی دوره ی عزت نفس دارم امادوس دارم بدونم دوستانی این دوره شرکت دارن میتونن درحدی راهنمایی کنن که چطورسطح وفرکانس احساس ارزشمندی خودم بیارم بالا چون خیلی صدمه خورده طوری که ازهدف داشتن سیرشدم به حرفای استاد دارم میرسم که چقدرکنترل ذهن مهم هست ومن چرااانقدرزدم به فازبی خیالی چون به شدت کمال گرام ازترس سرزنش های ذهنم دیگه دست ازتلاش هم برداشتم چون هرچقدرویدم بااین که دستاوردهای خیلی خوبی ایجادکردم ولی انگارهیچ اتفاقی نیوفتاده وخیلی ازفرصت های شغلی وآینده بهتری که میتونستم داشته باشم ندارم بااین که خیلی توانمدم درهنرازبچگی این توانمندی وذوق درخودم دیدم ولی واقعاً 28 سالمه ولی مثل یه دختربچه ای میمونم اصلابراش مهم نیس آینده ش به چه سمتی داره میره
ازهمه لحاظ درمسیرهدفم همه چیزم حتی توانایی هایی که تاحالا هیچ زیرسوال نبرده بودم همیشه ازبچگی تاالان تحسین میشدم ولی انقدرمسیرم کندوسخت پیش رفت که سیرشدم ازهمه چی اولش پیشرفتم خیلی خوب بود بخارعدم ارزشمندی همه چی اروم اروم داغون شد وضربه های ویرون گرشرک انقدرانگیزه منوخیلی کم کرده نمیدونم چکارکنم دوس دارم درتمام جنبه های زندگیم پیشرفت کنم ولی واقعادیگه نفسی برام نمونده کم آوردم
وقتی کامنتموخوندم اصلاباورم نشداین خودمن بودم بااین که من هنوزدوره لیاقت رونخریدم ولی بخاطرکنترل ورودی هام ازفایل های رایگان وهمینطور دوره ی عزت نفس وفایل های توحیدیو لیاقت،خوندن کامنت ها حال روحیم قابل مقایسه نیس بادوماه پیش
سرزنش خودم خیلی کم شده ،مقایسه کردن خودم بادیگران درهرجنبه ای به شدت کم شده خودموبادیروزخودم باچندماه پیش مقایسه میکنم واقعاتحسین برانگیزبوده
توجه ازروی ناخواسته هابرداشتم وروی خودم وخواسته هام گذاشتم
تاییدوتوجه ونظربقیه برام کم رنگ شده واحساس قربانی شدن ومقصردونستن شخصی که نمیتونستم ببخشمش واون رودلیل پایین اومدن اعتمادبهنفس واحساس بی لیاقتی میدیدم وازش متنفرشده بودم ولی به لطف خدا وقتی ازخداهدایت خواستم ازته دل که کمکم کنه ومنو ازچرخه اتفاقات وبرخوردهای نامناسب جهان بیرون بیاره دیدم من هرروزداره آرامشم بیشترمیشه وحتی به نقطه ای رسیدم که هیچ وقت فکرشونمیکردم که من درحالت بخشش قرارگرفتم ازکینه به بخشش خیلی فاصله زیادیه ولی این فاصله باکنترل ورودی هام وهمینطورگوش کردن وعمل کردن به دوره ی عزت نفس پرکردم من ازبعدروحی واقعاخیلی بهترشدم خداروشکرت
آزمون احساس لیاقت روهمشوخوندم ونوشتم وبرای خودم فایل صوتی ضبط کردم که ببینم چه عادت هایی روکه داشت بع احساس لیاقت داشت صدمه میزدترک کردم مثل مقایسه کردن خودم بادیگران،سرزنش کردن خودم که ازهمین مقایسه بیشترمیومد،نظردیگران کم رنگ شد باگوش کردن به دوره ی عزت نفس ،خودم روخالق زندگیم بدونم چقدرپررنگ ترشده وقتی قبل وبعدخودمودیدم ،ورزش کردن ،به خودم بیشتربرسم به موهام به پوستم به تغذیم مراقب باشم چه غذاهایی به روح وجسمم میدم ،
هدیه هایی زیادی گرفتم ازنوتی بوک جدید اوایل سال نوازطرف خواهرم ،گل هدیه ازفروشنده گل خونه ،دریافت شارژرایگان 50 تومن که هنوزهم نمیدونم کی اینوریخت ناشناس مونده
کلی نشتی های انرژیم کم شده وتمرکزم روی کارم خیلی بالارفته وبه طوری تابم منیجرمیگیریم میبینم من 10 ساعت مفیدکارکردم وحتی بیشتر ودرحین انحام کار فایل هاروگوش میدم وهمینطورموزیک های خارجی که ریتمشونو خیلی دوس دارم واقعالذت میبرم ازلحاظاتم نسبت به قبل وهمه ی این نتایج ازکنترل ورودی ها وگوش کردن وخوندن این کامنت هاشروع شد وهمینطوربایدادامه بدم تاایشالااحساس لیاقت بخرم دوره شو وبعددوباره بیام بنویسم ومقایسه کنم نتایجمودرهرجنبه ای .
سلام به دوست عزیزم سپاسگزارم از کامنت زیبایی که گذاشتی
تحسینتون میکنم من هم از دیشب تا امروز که بعد کار کردن دوره عزت نفس که دیروز دقیقا اخرین روزم بود که خیلی عالی کار کردم هدایت شدم به دوره احساس لیاقت البته قبلش گفته بودم خدایا میخوام بعد دور عزت نفس احساس لیاقت رو بهم هدیه بدی البته من خیلی عجله داشتم که این دوره رو بگیرم دیدم نتونستم از خواهرم دوره 12قدم رو گرفتم دیدم نمیتونم کار کنم من باید خودم بخرم و خدا منو هدایت کرد به این دوره و الان من هم دارم روی فایل های رایگان احساس لیاقت کار میکنم از دیشب اتفاقات خوب من این که رفتارای همسرم خیلی بهتر شد مثلا واسش در ماشین رو باز کردم بهم گفت سپاسگزارم خیلی قشنگ و مجلسی و این که به حسابم 7400میلیون پول امد کارتی که واسه منه اما دست همسرم هست و باشگاه رفتار دوستام خیلی دوستانه تر بود خودم احساس قدرت بیشتری کردم داشتم تمرین میکردم دوستم بهم توضیح داد درستشو بزنم و اینا نشانه فقط همین امروز کار کردن بود خدایاشکرت هر چی گوش میدم متوجه میشم چقد من احتیاج دارم به این دوره سپاسگزارم از شما دوستان عزیز در پناه خدا شاد باشید دوستون دارم
استاد میخوام از نتایج واضحی بگم که برام توی این دوره اتفاق افتاد
من ماهانه به تنهایی حدود 20 میلیون تومن هزینه و خرج هام میشد و هیچ پس اندازی هم نداشتم و امروز رفتم داخل همراه بانک و دیدم این ماه حدود 6 میلیون تومن خرجم شده و 15 هم ذخیره کردم و دوره حل مسائل رو هم خریدم و زندگیم به مراتب با کیفیت تر از قبله و خورد و خوراکم عالیه ، استاد شما خیلی خوب میدونید چی تغییر کرده ، من قبلا اینطوری بودم که به جای اینکه برم دنبال چیزی که نیاز دارم برای خرید ، میرفتم دنبال چیزایی که گرون قیمت تر هستند تا احساس ارزشمندی و پولدار بودن کنم ، مثلا یه دونه شلوار ورزشی و یه تیشرت ساده رو میخریدم 7 میلیون در حالی که همون جنس و کیفیت رو میشد خرید یه تومن ولی من میرفتم سراغ اون گرون تره تا احساس ارزشمندی کنم ، تا بقیه بهم بگن واو تو چقدر پولداری ، استاد گذشت و گذشت تا اینکه کم کم اون خلاء ها پر شد و کم کم احساس ارزشمندی من هم کمتر گره خود به عواملی مثل پول و نظر بقیه تا این اتفاق اوفتاد
یه مورد دیگه که موجب شد خیلی به خودم افتخار کنم این بود
نتایج امتحان بیوشیمی اومده بود و دوستم بهم پیام داد که تو چند شدی و من چون یاد گرفتم که نباید توی فاز مقایسه برم این شد که با شوخی بحث رو برد سمت دیگه ای بااینکه نمرم خیلی عالی شده بود حتی نیاز ندیدم بگم ، حتی نیاز ندیدم که بخوام احساس ارزشمندی کنم بابت اینکه از کسی بالاتر شدم یا نه ، خلاصه امروز توی دانشگاه بچه ها دو رهم جمع بودن دوباره بحث امتحان بیوشیمی شد و بچه ها گفتن فلانی با نمره 19 بالاترین نمره کلاس شده ،در حالی که من 19.25 شده بودم و استاد من حتی لازم ندیدم این موضوع رو بیان کنم ،میدونید من برام اون لحظه برتر بودن از بقیه ارزشی نداشت ، برام ارزشی نداشت که بخوام به کسی اثبات کنم من بالاتر از شما هستم یا بهترم و اون لحظه به خودم افتخار کردم ، اون لحظه گفتم مهدی دمت گرم داری بزرگ میشی ، داری رشد میکنی ، به خودم گفتم فارق از اینکه کل کلاس 20 شدن و تو 19.25 ، یا اینکه تو بالاتر از همه شدی یا نه، مهم اینه که تو از نمره ای که گرفی راضی باشی
این یعنی توی بحث مقایسه پیشرفت کردم
این یعنی احساس ارزشمندیم کمتر گره خورده به تایید و تاحسین بقیه و چقدر این احساس معرکه هست
استاد اگه من قبلی بودم ، نمرم رو در حالی که احساس غرور بی جا میکردم ، میخواستم تو چشم بقیه کنم اما الان رفتارم عوض شده و نشون میده باورهام داره کم کم عوض میشه
استاد من توی این دوره دارم خونم رو عوض میکنم و دارم میرم یه جایی که توی رویا هام شاید میگنجید ، جایی که هدایت خدا بود و کلی از ارزو های من توسط اونجا داره بهش پاسخ داده میشه
استاد من توی این دوره سیگار رو هم ترک کردم ، یعنی انقدر احساس ارزشمندیم رفت بالا و انقدر یاد گرفتم فارق از هرچیزی بتونم حالم رو با تغییر نگاهم خوب کنم که دیگه نیازی به سیگار ندیدم که بخوام بکشم و برای این تصمیم هم هدایت شدم به یکی از فایل های گفت و گو با دوستان که اون دوست عزیز در مورد ترک کردن سیگار میگفت
و نکته جالبش این هست که این مورد رو به جز دوستم که متوجه شد ، من به هیچ کس دیگه ای نگفتم ، یعنی اصلن نیاز ندیدم که بخوام بگم و اونا بهم بگن آفرین که ترک کردی ، حتی پدرمم هنوز نمیدونه که ترک کردم (یکی دیگه از نتایج این سایت رو هم بگم که من انقدری با پدرم رفیق شدم که یه تایمی باهم سیگار میکشیدیم )
یکی دیگه از نتایجش اینه که من خیلی سعی میکنم آدم هارو کمتر قضاوت کنم و به قول سهراب اینو درک کردم که کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
چقدر خودمو بیشتر دوست دارم ، این اصلا قابل مقایسه نیست با قبل از دوره یعنی من برای خودم مثل یک پدر و مادر دلسوز و عاشق هستم ، مثل یک همسری که بی قید و شرط عشق میورزه ، عاشقانه خودم و با خودم بودن رو دوست دارم ، خیلی همین چیزی رو که هستم عاشقانه پذیرفتم با ناقط قوت و ضعفش
چقدر برای بدنم و سلامتیم بیشتر ارزش قایل میشم به صورتی که خیلی کم پیش میاد که حتی بخوام ظرف هارو بدون دستکش بشورم
خیلی این دوره رویایی بود برای من
و به نظرم خیلی بیشتر از این پولی که هست برای پرداخت ارزش داره، ده ها برابر
صد هزار مرتبه سپاسگزار خداوندم که منو هدایت کرد به این سایت و به این دوره
واو پسر دمت گرم چقدر کامنتت نشون میداد که خوب روی خودت کار کردی مهدی جان واقعا لذت بردم از اینکه اینقدر نتایج خوبی رو برای خودت رقم زدی و اینقدر برای خودت ارزش قائل هستی.
نکته و درسی که کامنت ات برتی من داشت این بود که چقدر خوب داری رشد و پیشرفت خودت رو میبینی و چقدر خوب بهش اشاره میکنی که این خودش هم باز دوباره از احساس لیاقت نشات میگیره چقدر خوشحال شدم که اینارو خوندم ازت و چقدر برام بیشتر شفاف شد که احساس ارزشمندیمون رو به دیگران ربط ندیم یعنی چی و چقدر قراره بیشتر از این به بعد حواسم به این موضوع باشه، من خودم قبلا زیاد خودم رو مقایسه میکردم با دیگران هم افرادی که پایینتر از خودم بهشون نگاه میکردم و هم افراد موفق و احساسم به شدت نامناسب میشد و الان دو روزه که جدی روی فایب جدید استاد یعنی ذهنیت قدرتمند کننده در برابر ذهنیت محدود کننده دارم کار میکنم کلی احساس تغییر میکنه عاشق تحسین کردن شدم و دیگه قضاوت نمیکنم، بیشتر خودم رو دوست دارم، بیشتر به مسیر خودم ایمان دارم و موفقیت افراد تنها از این جنبه برای من داره که با تحسین کردنشون مسیر خودم رو هموار کنم و همین!
و به میزانی که اینکار رو خوب انجام بدم که نشونه اش احساس خوبه میتونم پیشرفت کنم و خدا پشت سرهم بهم ایده میده برای اینکار
حتی اینکه الان برات بنویسم و تحسینت کنم هم خدا هدایتم کرد به این صفحه و چقدر خوشحالم از این بابت که من واقعا دارم تغییر میکنم قبلا مهدی باور کن اگر اینارو میخوندم ازت احساسم نه تنها خوب نمیشد بلکه بد هم میشد
اما یک ترمز و طرز فکر اشتباهی رو که از خودم پیدا کردم و روش کار کردم این موضوع کامل حل شد
من فهمیدم که توی ذهن من موفقیت افراد مخصوصا افرادِ توی رنج سنی خودم به شدت باعث حال بد من میشه و اینطوری احساس میکردم که موفقیت اون باعث میشه از ارزش های من کم بشه یا من دیگه دیده نشم اما الان روی این موضوع کار کردم و دیدم چقدر بهتر شدم
حتی وقتی داشتم کامنت قشنگت رو میخوندم اولش یکم ذهن نجوا داد اما اینقدر سریع گفتگو های مثبت جاشو گرفت که نتونستم برات ننویسم و تحسینت نکنم
دمت گرم پسر ترکوندی
افرین به خودمم که احساس میکنم این پیشرفت هارو
خداروشکر میکنم که این چنین افراد و دوستان بینظیری توی سایت هستند
حتی یکی از کارهایی که الان فهمیدم بیشتر خوبه که انجام بدم توی سایت از هرکی نتیجه دیدم تا جایی که. میتونم براش بنویسم و تحسینش کنم و درسهایی که برام داشته رو مرور کنم و الهام بخش کنم برای خودم اون مسیری که طرف رفته و چقدر از این موضوع خوشحالم
خداروشکر من انسان متعهدی هستم که از دوروز که اون فایل قرار گرفته اینقدر خوب تونستم تغییر بدم خودم رو یک موردی رو که از کامنت های بچه ها متوجه شدم این بود که استاد درمورد همین موضوع توی جلسات اولیه احساس لیاقت صحبت کرده و الان همون موضوع رو توی فایل ذهنیت قدرتمند کننده در برابر ذهنیت محدود کننده درموردش صحبت کردن
و واقعا رایگان و دوره فرقی نداره ظرف ماست که مشخص میکنه چقدر نتیجه بگیریم و به میزانی که عمل کنیم داریم این ظرف رو گسترش میدیم
من این تعهدی رو که روی این همین فایل قسمت اولش گذاشتم رو روی دوره کشف قوانین نزاشتم و الان میبینم واقعا چقدر این جنس از تعهد و تمرکز فارغ از اینکه. اون فایل چی باشه چه تغییری در من به وجود میاره مهدی جان ایول بهت
پر قدرت پیشرفت هات رو بازم ببین تا هرروز ظرفت بزرگتر بشه تا بازم از نتایجت بنویسی
خیلی لذت بردم از خوندن دیدگاهت آفرین که انقدر روی این موضوع خوب کار کردی راستشو بخوایی من هنوز خودم روی این موضع ضعف دارم ، و چقدر الهام گرفتم ازت که برم اون فایل رو تمرکزی کار کنم
یه نکته دیگه ای هم که داشت این بود که دیذم چقدر انسان های بینظیری وجود دارند که همسن من هستند و چقدر دوستای بینظیری میتونم داشته باشم وقتی خودم آدم بهتری میشم
سلام ب استاد عزیزم و مریم جان و دوستانم درین سایت توحیدی
ازتون بابت توضیحات دوره احساس لیاقت تشکرمیکنم واقعا نیازم بود ..ازخدا خواستم و گفتم ک چیه ک منو نمیذاره ک رشد کنم هدایتم کرد ب توضیحات دوره احساس لیاقت.. کامل خوندم و فهمیدم درهمه ی جوانب ازجمله اینک میبینم کسی ب من اونطور ک باید احترام نمیذاره باتوجه ب زحماتی ک براشون متقبل میشم ..بیشتراوقات نیاز ب تاییددارم یااینک اگ میخوام ک ازلحاظ مالی و رسیدن ب استقلال پیشرفت کنم برای تایید گرفتن هست ک اطرافیانم، ب قول خودشون بعد این همه پیگیری این مباحث چ نتایجی گرفتم …ترس از طردشدن وسرزنش شدن و قربانی بودن هم هست و اینک بعد روبروشدن با ی چالش خودسرزنشی شدید و منهدم شدن میاد سراغم ی جوری ک نمیتونم خودمو جم و جور کنم تمرکز بذارم روی کاری ک باید انجام بدم
اول ازشما تشکر میکنم بابت اینک دیدگاه من رو مطالعه کردید و هم بابت دلگرمی منه ک با دوستانم درسایت ب هم کمک میکنیم و یادآوری اینک اول بایستی ب خودشناسی رسید ..میتونم بگم لازمه ک من این قدم رو بردارم بااینک بارها شاید ب اندازه ی فرکانسی ک داشتم نقاط ضعف و قوتم رو شناسایی کردم ولی انگار هربار باید یا یادآوری بشه یااینک درک بهتر و بیشتری ازشون داشته باشیم تا کمک کننده باشه
میخواستم از دوستانی که تجربیاتشون رو با ما به اشتراک میزارن یک تشکر جانانه بکنم واقعاً ممنونم از شما دوستان
سوال من از این هست آیا دوستان عزیزی که دوره ی احساس لیاقت و دوره ی عزت نفس رو خریداری کردن ترتیب خریداری این دو دوره رو بگن؟ اول عزت نفس رو بخریم بهتره یا اول احساس لیاقت کار کنیم بعد عزت نفس؟
لطفاً همه ی دوستان نظرشون رو بگن.
من کاملا توضیحات دوره ها فایل هاشو نگاه کردم برای این دو دوره اما بازم متوجه نشدم کدام باید اول خریداری بشه کدوم دوم.؟ اینکه کدوم پایه و زیر ساخت و پیش زمینه اون دوره دیگه هست. ؟؟؟
دوستانی که دو دوره استفاده کردن لطفا حتما جواب بدن.
اگر نظر من رو بخوای که از تجربیاتی که در زندگی با آموزش های سایت استاد عباس منش کسب کردم اینو بگم که فرقی نمیکنه اول کدوم دوره رو خریداری کنید شما همون طور که گفتم به ندای قلبت گوش کن چی میگه همون دوره رو خریداری کنید بعد که شروع کردید هرچه به جلو پیش برید به صورت تکاملی با هدایتها آشنا میشید و روز به روز لذت میبرید از هدایتها البته اینو بگم شما باید تشنه ی تغییر باشید تا مزه ی احساس خوب و زندگی به سبک جدیدی که در این سایت الهی تجربه میکنید براتون ملموس بشه شرطه نتیجه گرفتن اینه که تمام باورهایی که در طول زندگی داشتید رو بزارید کنار و با اصول و قوانین آموزش های این سایت که قوانین خدا هست هیچ تغییری در این قوانین رخ نمیدهد به جلو حرکت کنید تا لذت حال و احساس خوب و لذت تغییر درونی رو حس کنید سپاسگزارم از شما دوست عزیز انشاالله که همیشه به ندای قلبت که هدایت خدا هست هدایت شوی و بتونی تغییرات رو در تمام جنبه های زندگی کسب کنی
با سلام خدمت استاد عزیزم مریم بانوی دوست داشتنی . دو روز قبل کامنت های دوره لیاقت و باور سازی لیاقت از عقل کل را مطالعه می کردم.خیلی از مقاله مریم جان در مورد علایم و دلایل احساس بی لیاقتی لذت برم. .سه یا چهار مرتبه خواندم و عجیب به دلم نشست .باورهای در خودم در همان راستا ساختم و سعی کردم پامو از روی ترمز بردارم .دیروز تولدم بود هم خوشحال بودم و هم نجواها از هر سو می آمدند که سنت داره میره بالا ،چه دستاوردی داری،چرا به دنیا اومدی ،دیگه فرصت ها داره تموم میشه ،و…..ومن هم بیکار نبودم که فرصت ها زیاد هستند و فراوان ،من ارزشمندی ،من روح پاک پروردگارم هستم ،خداوند منو که آفرید به خودش احسنت گفت،من در مسیر هدایت و به سمت بهترین ها هستم و …غروب که از محل کارم به خونه می اومدم قسمتی را از کنار بولوار پیاده روی کردم با رب مهربانم گفتگو می کردم .بالاخره نجواها خوابید و خداوند کلامش با لا آمد ارامش بر وجودم نشست و در آن حال تجسم کردم که همسر کیک و کادو آماده کرده و تولدی زیبا در راه است چون من لایق یه تولد سورپرایزی هستم . و زیر لب آهنگ تولد ..تولد..تولدت مبارک . را زمزمه می کردم و عمدا قسمتی را بلند می خواندم تا ذهن یاوه گویم دهانش را ببندد یا صدایش را نشنوم .خلاصه با احساس خوب به خانه رسیدم و…بله تولدی زیبا با کیکی زیبا و همان آهنگی که زیر لب زمزمه می کردم خلق شد .بله من با احساس لیاقت و ارزشمندی خلق کردم و خدارا هزاران مرتبه شکر می کنم که به من یاد آور شد که من لایق بهترینم .من لایق عالی ترینم .من لایق داشتن ثروت ،سلامتی ،شادی ،عشق و محبت هستم چون من دوست داشتنی هستم چون من از خودش هستم .ذره ای که از دورافتاده ام .خدارا شکر ..
هنوز دوره لیاقت را تهیه نکرده ام ولی در سبد خریدم رزرو کرده ام امید به خدا در اولین فرصت بها آن را پرداخت می کنم و جرعه جرعه این جام ارزشمند را خواهم نوشید و از احساس ارزشمندی و لیاقت سیراب خواهم شد .
سلام دوست عزیز خیلی لذت بردم از خواندن کامنتتون و اون تجربه ی کنترل ذهنتون درحال خواندن حال و احساس لیطفی بهم دست داد ممنونم بابت اینکه با اشتراک گذاشتن تجربه و احساس درونیتون حال و احساس ما رو هم لطیف و الهی کردید سپاسگزارم
کامنت زیبا و انرژی بخش شما باعث شد که کامنت خودم را دوباره بخونم ویاد خاطره شب تولدم برایم تداعی شود و دوباره بیاد بیاورم که من خالق زندگی خودم هستم .قدرت تجسم را همواره باور کنم .
بسیار از شما سپاسگزارم .
در پناه خداوند پیوسته سلامت ،ثروتمند و خوشبخت باشید .
چندساله عضو این سایت ارزشمند شدم وجز چندتا کامنت کوتاه امشب میخوام بنویسم..
از نتایجم..چیزی که اگه نگم برام عادی میشه وفکر میکنم ازاول اینجوری بودم..
سال96 باکلی تلاش وهیجان و شور زمینی به مساحت2100متر خریدم تا بتونم شغل خودمو اونجا شروع کنم..بدون هیچ کمکی ازطرف خانواده..وتنهابالطف رب وتلاش های خودم..
پول ساختن رودوست میداشتم چون حس امنیت بهم میداد..ازسن15سالگی کارمیکردم تابتونم خودم نیازهام رو مرتفع کنم..درس میخوندم وکار میکردم..
روی زمین نبودم..همش هم شعارم این بودکه برای رسیدن به هدف باید کر وکور شد و جملات منفی اطرافیان رو نشنید..البته اون موقع ها هنوزباشمااشنانشده بودم..همش دنبال حسم میرفتم وحال خوشی داشتم..
خلاصه که زمین رو خریدم و رفتم دنبال وام..
اشتباه اول..چون حس میکردم باوام میتونم کارخونه خودمو راه اندازی کنم..چقدر اذیت شدم برای گرفتنش..اما گرفتمش و کارخونه رو ساختم..
سال 1400 بود که تولیدم روشروع کردم(تولید قارچ دکمه ایی) باتمام سختی هایی که کشیده بودم ولی باشوروشوق عجیبی کاررو شروع کردم ولی موج سینوسی داشت..
گاهی خسته از تصمیمی که گرفته بودم وگاهی سرخوش..
دوره های مختلفی رو داشتم و روی خودم کارمیکردم ولی باز اون نتیجه دلخواهم به دست نمیومد..
هرروز هرلحظه فکرم این بود که ترمزم چیه..
چرااین همه تلاش میکنم ونتیجه اونی نیست که باید باشه..
باشروع بهار اومدم روی برگه بزرگ اهدافم رو نوشتم وبابتش شکرگذاری کردم وکارهایی که باید برای رسیدن بهش رو انجام دادم..
نتایج عالی بود ولی کامل نبود..
حدود5سال بود که درگیر انشعاب گاز بودم ونمیشد..
تمام هزینه ها پرداخت شده بود ولی شهرداری گیرمیداد ونمیشد..
دوره احساس لیاقت رو خریدم و گوشش کردم چون برای خودم وقت مشخصی نداشتم دربین کارهام گوشش کردم..
وبعله متوجه شدم قضیه چیه..
عدم احساس لیاقت..
اومدم و به حرفای استاد فکر کردم باخودم زمزمه های فراوان کردم و هی گوش دادم وهی فکر کردم..
تااینکه ندای درونم بهم گفت پاشو دختر برو شهرداری وبا انرژی تمام حرف بزن وحلش کن..
بله رفتم وبعداز5سال شد..
مجوزحفاری برای انشعاب گاز صادر شد والان که دارم این کامنت رو مینویسم حفاری انجام شده وکارهای دیگه داره به راحتی پیش میره..
به قول استاد عزیز کارکردن ودرک از مفاهیم قوانین الهی سخته ولی خیلی شیرینه
من از کامنت شما به این نتیجه ایی که میخواستم رسیدم منم توکارم موندم همه چی خیلی خوب پیش میرفت ولی چون خودم احساس لیاقت نمیکردم اون نتیجه مطلوب رو نمیگیرم الان خیلی خوب میفهمم که پاشنه آرشیل من همینه
من به خودم وبه تواناییهای خودم ایمان نداشتم
یعنی همه تواناییهایی که دارم وداشتم رو نادیده ویاکم ارزش میدیدم ودرعوض تمرکزم رو روی نقاط ضعفم گذاشته بودم ممنونم ازت بابت کامنت عالیت
سلام دوست نازنین .ممنونم از شما .تشکر از کامنت زیبای شما .البته که کنترل ذهن و تغییر زاویه دید و توجه به نکات مثبت مهمترین ابزار رسیدن به خواسته ها و رسیدن به احساس خوب می باشد.انشا..روزهای پیش رو برای همه دوستان و شما دوست عزیز سرشار ازاتفاقات عالی و رسیدن به خواسته هاباشد .
به به! من لذت بردم از این شخصیت فوق العاده ایی که داری واقعا دمت گرم چه باور های خوبی در من تقویت شد.
این درس رو برام داشت به محض اینکه پامون رو از ترمز برداریم اون چیزی که سالیان سال مارو درگیر کرده ایده ایی میاد تا حل بشه
چقدر خوشم اومد وقتی گفتی که کلا عاشق پول سازی بودی و چقدر این باور قشنگیه توی ذهنت و چقدر میتونه کمک کننده باشه افرین بهت
چقدر پول و ثروت واقعا مقدسه
ایول باران جان
چقدر تحسین کردن دیگران بهم احساس خوبی میده چقدر برام الهام بخش بود کامنتت که یک. خانم میتونه اینقدر مستقل و عالی عمل کنه
چقدر برام درس داشت که با قدرت بیشتری روی ترمز هام کار کنم و. به محض اینکه. پامو از روشون بردارم به سمت خواسته هام مثل موشک پرتاب میشم
باران جان برات آرزو موفقیت بیشتر و بیشتر میکنم
وقتی که یکم روی ذهنیتم کار کردم تا یاد بگیره دیگران رو تحسین کنه میبینم چقدر بیشتر خودم دارم از قدرت خلق کنندگیم استفاده میکنم با هر بار تحسین انگار کلی خودم رشد میکنم
خدایاشکرت چقدر دارم پیشرفت میکنم
چقدر خوشحال شدم نتایجت رو خوندم این ادا نیست واقعا احساس میکنم شخصیتم تغییر کرده و عاشق تحسین کردن شدم
من مدتی هستش که دوره احساس لیاقت رو گرفتم و گوش میدممباحث رو
تا به امروز که رسیدمبه قسمت 8 دوره کامنتی نذاشتمبراش ، انقدر که هر قسمت من روبه فکر فرو میبرد به درونممیبرد ومیدیدم که واااای سمیه چه قدر تو کار داری با خودت ، اما الان احساس کردمنیازهکهبنویسم وخودمرو مطرحکنم تا چند وقت بعد که برگشتم کامنت خودم رو دیدم متوجه تغییراتم بشم
من نا خواسته و نا خوداگاه خیلی احساس بی لیاقتی رو تجربه کردم که بخش اعظمش میرسه به مدل تربیت و فضایی که درونش رشد کردم
مثلا وقتی بچه بودم یه شیطنتی میکردم یا یه کاری رودرست انجام نمیدادم میگفتن که فلانی روببین همسن توعه ، چه قدر بچه ی خوبیه ، چه قدر ارومه و…
این استارت مقایسه کردن من شد از کودکی که به خودم میگفتم فلان جا رفتم ببینم بچه ی اون خونواده چجوری رفتار میکنه منم بکنم که خانواده ی منم از من ایراد نگیرن ، همین باعث میشد من نتونم به درستی کودکی کنم و کلی ریشه ی سرکوب شده درون خودم حس میکنم که امروز تو 27 سالگی متوجهش شدم
یا اینکه بزرگتر شدم مهمونی میرفتیم بچه ای که کمک میکرد سفره روجمع کنه بعد غذا یا تو شستن ظرف ها کمک کنه دختر خوبی بود ، از اونجایی که من به راحتی تن به اینکار نمیدادم با نگاه های زیر چشمی بزرگتر ها مواجه میشدم ، یا میگفتن تو تنبلی ، ازدواج کنی به مشکل میخوری و …..
همین باعث شده بود که من تنهایی هم مهمونی میرفتم فکر میکردم باید کمک کنم اکه بلند نشم فرد خودخواه و تنبلی شناخته میشم ، اما امروز بعد از کلی ریشه یابی و درک به این مطلب پی بردم که من اگر توانش رو نداشته باشم تو موقعیتش ، کاری انجام ندم ، احساس بدی نخواهم داشت و من ارزشمندم و وجود من به تنهایی محترم خوانده میشه
من متوجه شدم که اگه یه روز سرکار نرم و کاری انجام ندم انسان بی خاصیتی هستم من ارزشمندیم رو وصل کرده بودم به کار فیزیکی وشغلم ، اما مدتیه که خودم برنامه ریزی میکنم چه روزهایی کار کنم و چه روزهایی نه ، چون دارم یاد میگیرم که اگه روزی کار نکنم هم من ارزشمندم
من حضورم در جهان ، خانواده ، اجتماع ، جمع دوستانم، در هر شرایطی به تنهایی ارزشمنده
من یه کم قبل تر توان نه گفتن نداشتم ، خودم رواذیت میکردم که کاری رو انجام بدم برای کسی تا اون شخص ناراحت نشه ، به شدت احساس بدی میگرفتم و خودم روسرزنش میکردم ، اما امروز که دارم مینویسم به جایی رسیدم که اگه چیزی بخواد احساسم روبد کنه به راحتی نه میگم اما محترمانه
امروز فایل 8 رو گوش دادم و چه قدر برای من اشنا بود مطالب ، از صبح تا الان که عصر هستش بهش فکر کردم ریشه ها شو در خودم پیدا کردم
من یادم اومد که بچه بودم ، وقتی کسی از زیبایی چهره ، یا از اندامم درنوجوانی تعریف میکرد و میگفت زیباست نمیدونستم چی باید بگم ، از درون این حس ونداشتم که واقعیت رو میگن ، مناونقدر ها هم زیبا نیستم که اینا اینجوری میگن ، چرا ؟
چون که خانوادم همیشه میگفتن مغرور نشو به خودت
اگه کسی ازت تعریف کرد فکر نکن خبریه ، چیز خاصی نیست
به خودت مغرور میشی اگه باور کنی
یادم میاد وقتی میخواستم رانندگی یاد بگیرم بهم میگفتن که تو نمیتونی ، دختر رانندگی میخواد چیکار و……
اما از اونجایی که من از بچگی سماجت داشتم برای هر انچه که میخواستم ، رفتم سرکار با حقوق ماهی 70 _80 هزارتومن سال 92 بود فکر میکنم پولامو جمع کردم بدون اینکه بگم رفتم گواهینامه ثبت نام کردم ،
دفعه ی دوم قبول شدم ، منی که هیچی از رانندگی نمیدونستم و همیشه بهم گفته بودن تو نمیتونی
وقتی به خانوادم گفتن خوشحال که نشدن هیچ، بابام بهم گفت تو نمیتونی راننده بشی ،و من هم ماشین بهت نمیدم3 سال گواهینامم افتاد تو کشو تو این مدت به سختی پول یه پراید رو جمع کردم ، و باز هم مخالفت برای خرید ماشین و ….
ماشین و خریدم ، یواشکی از پارکینگ برمیداشتم با همه ی ترس ها و تازه واردی و نجواهایی که میگفتن تو نمیتونی ، رانندگی میکردم
خلاصه رسید به جایی که هرکی کنارم میشست از رانندگی منتعریف میکرد ولی من همش احساس اینو داشتم که الکی میگن ، من که جوره خاصی رانندگی نمیکنم
باور تعاریف نسبت به خودمسخت بود برام و هنوز هم هست
من همیشه این احساس و از درون داشتم که قدر خودمو نمیدونم
من تو زمینه ی شغلی همخیلی ازمتعریف میکنن خیلی ها بهممیگناستاد ولی پذیرشش برام سخته هنوز
امیدوارم بتونم این باور غلط رو در خودم تغییر بدم
خیلی ممنون از کامنت خوبتون واقعا خیلی خوب از خودتون گفتید منم تعجب کردم دیدم منم مثل شما هستم اصلا انگاری این ویروس عدم لیاقت پخش شده دیدم این ویروسه در درون ما هست ما خبر ندارم خدا دستانش آورده به اسم استاد که بگه این همه باورهای مخرب داریم در لایه لایه های پنهان ذهن واقعا شما چیزهایی که نوشتید خیلی سخته خیلی ریشه ای هست ممنون که گفتید منم دارم این ریشه یعنی از غذا خوردن مهم تره این ریشه ها که کار کنی روش نه با ذوق زدن و خوشحال شدن یه دفعه که بله من احساس لیاقت رو ساختم تموم نه باید کار بشه روش منم یادم میاد جمله ای که مهمان میاد خونه بعدش بری ظرف ها رو بشوره دختر ها الان هست متاسفانه قشنگ یادمه خواهر های خودمم همینجوری هستن با دخترشون حتی زبونشون گاز میگیرن میگن بعد مهمونی تورو میکشم ببین خانوم رضایی این باورها در تک تک دخترهای کیهان هست تو تنها نیستی همه دارن هر دختری توی خیابان میبینی دارن اینو هیچ کس نمیتونه ادعا کنه همه ی این باورها پنهان هست مثل اشغالی که زدی زیر مبل بعدش مبله تمیزه قشنگه ولی زیر موکت مبل کلی اشغال هست رو نمیکنیم
ممنونم که نظرتون روگفتین خیلی محترم و با ارزش هستش برای من
متاسفانه عدم احساس لیاقت در وجودمون فواره داره میکنه
من شبانه روز در حال پیدا کردن ریشه ها هستم
امیدوارم که همه ی دوستانی که در این فضا کنار همیم موفق بشیم و به ارزش وجودی درونمون پی ببریم
از کودکی تا الان انقدر باور غلط به خوردمون دادن
که خودمونم باورمون شده
من ، شما و امثال ما خیلی جا برای رو خودمون کار کردن داریم اما من برای هممون خوشحالم که تو این مسیر زیبا همسفریم ، چون همین کامنت شما الان کلی وایب مثبت در من ایجاد کرد و من متقابلا میخوام این رو در جریان بذارم براتون تا بدونید که نگاهتون موثر واقع شده در وجود من
اینکه من بتونم بخاطر عدم تایید شدنم در نگاه دیگران نه بگم از ارزشهام کم نمیکنه اینکه خانواده و جامعه محدودت میکنه و اجازه انتخاب بهت نمیده هم نشون میده من و ارزشهام مهم نیستن نپذیرفتن متر و معیار دیگران از ارزشمندی من کم نمیکنه. جلوتر از بقیه و نظراتشون مهم خودم و احساس لیاقت و حس ارزشمندی خودم هست
ارزشمند بودن من به احساس رضایت خودم از خودم بستگی داره نه رضایت خانواده یا جامعه ام. من لایق بهترین ها هستم چون بخودی خود ارزشمندم و بودن و وجود من هست که حس خوبی به خودم و متقابلا به بقیه میده.
سلام وقتت بخیر عزیزم چقد خوب بود کامنت نوشتنت اینکه دختری و دقیقا همسن منی و اینکه اخلاقت چقد شبیه منه و تمام این اخلاقت که بلند نمیشدی که بخوای ظرف بشوری و مثل بیشتر دخترا باشی و همه هم میگفتن که تنبلی و بعدها ب مشکل میخوری توی ازدواج و…. چقد تعجب کردم انگار نشانه امروزم بودی که خودمو باید بدون قید و شرط لایق بدونم اینکه گفتی توی سن 27سالگی متوجه شدی همش به خودم میگفتم ریحانه آخه 27سالت شده هنوز هیچ کاری نکردی و کلی سرزنش و از این ب بعد دیگه خودمو سرزنش نمیکنم و دسته کم نمیگیرم کامنتت خیلی شبیه من بود فقط فرقش با من اینه که اسمم ریحانه ست. ممنونم عزیزم خدا حامیت باشه توی مسیر عاشق خودت باشی بی قید و شرط.
بله من و شما و خیلی ریحانه ها و سمیه ها وجود دارن که هنوز تو 27 سالگی دارن خودشون رو سرزنش میکنن بابت جبر اجتماع و خانواده به خاطر باور های غلط و اشتباه و خداروشکر میکنم که ما در مسیر قرار گرفتیم وکنار هم در حال رشد هستیم خوشحالم که کامنت من رو مطالعه کردی و امید دارم همه ی ما متوجه ارزش وجودی خودمون بشیم و با باور درست مسیر رو پیش ببریم ، در نهایت بشیم آنچیزی که به خاطرش خلق شدیم و سعادتمند زندگی کنیم
چقدر خوشحال شدم که کامنت ارزشمندت رو خوندم از اونجا که از خدا هدایت خواستم تا بتونم تحسین کردن رو تمرین کنم و. دارم روی سلسله فایل هایی که استاد قراره قرار بدن کار میکنم که قسمت اولش الان اومده خدای عزیزم هدایت کرد منو به این صفحه و یکی از اون افرادی که الان میخوام در این کامنت تحسین کنم شمایی لذت بردم که جقدر ذهنیتت مثبت شده و چقدر خوشم اومد که میگی:فکر میکنم به جلسات و ریشه یابی میکنی یعنی این شخصیتی که من هم دارم و خوشم میاد وقتی افراد اینطورین و میتونن مثال های از زندگی خودشون پیدا کنن تا اصلاحش کنن و تغییر رو در زندگی به صورت کاربردی ایجاد کنن
همچنین سمیه جان خوندن کامنت ات دوباره این موضوع رو به من یاداوری کرد که همین که من حضور دارم تو این لحظه توی این دنیا نشون میده لایق هستم
کامنتت بهم یادآوری کرد بیشتر روی یک سری موضوعات بمونم و فکر کنم و قشنگ حل کنم توی ذهنم
حتی الان که اینو گفتم برای اینکه اینو عملی کنم رفتم و دوباره کامنتت رو خوندم و لذت بردم
من حضورم در جهان ، خانواده ، اجتماع ، جمع دوستانم، در هر شرایطی به تنهایی ارزشمنده این جملت خیلی به دلم نشست و به یادم اورد که سینا همین که تو امروز در این جهان داری زندگی میکنی و داری روی انرژی های این جهان تاثیر میزاری حضورت باعث افتخار جهانه
همچنین یک موردی رو اشاره کردی که قبلا ارزشمندی خودت رو به کار کردن و کار فیزیکی ربط میدادیی چههه موضوع جالبی رو گفتی که منم در خودم پیداش کردم و چقدر بهم کمک کرد تحسینت میکنم افرین بهت مرسی که بهم دوباره این اصل رو یاداوری کردی
چقدر خوشم اومد که گفتی من سماجت به خرج میدادم واقعا همین ویژگی های شخصیتی خودت رو ببین و بگو دمت گرم بابا چه شخصیتی
واقعا دمت گرم دوست خوبم
خیلی کمک کرد کامنت زیبات به من
امیدوارم موفقیت های بیشتر و بیشتر نصیبت بشه چون تو لایقش هستی
متقابلا من چه قدر خوشحال شدم از نظر پر از لطفه شما
و خیلی شاکرم که مفید واقع شده کامنت من
خیلی نگاه تون زیباست به مسائل و من تحسینتون میکنم
قطعا که شما لایقین
من فکر میکنم همه ی افراد حاضر تو این خانواده الهی جز با لیاقت ترین ها هستند
همونطور که شما هم اشاره کردین و یاداوری برای من بله خوشبختانه میتونم بگم که من سماجت دارم تو خواستن و از این سماجت و تداوم حضورم در سایت بی نهایت خوشحال و سپاسگزارم
سلام به استاد عزیزم و فرشته نازنینم مریم جان و سلام به تمام افراد خانواده ام در این سایت
من از شاگردای استاد در دوره کشف قوانین زندگی و دوره شیوه حل مسائل هستم و خدا را شکر نتیجه هم خوب بود
چند روز بود که از خدا هدایت میخواستم چون هرچی رو خودم کار میکردم حالم خوب بود اما اون نتیجه مالی که میخواستم نمی اومد تمام ذهنم هنک کرده بود و در خلا مغزی بودم و انگار هیچی تو مغزم نبود نه در حال بودم نه در گذشته و آینده فقط یک جسم متحرک بود تا هدایت شدم به قسمت عقل کل و یک صفحه از توضیحات خانم شایسته عزیز و تمام کامنتای اون توضیحات رو خوندم ومتوجه شدم که در وجودم یک چیز خیلی مهم و اساسی کم دارم باور لیاقت و کمبود اما نجواهای ذهنیم میگفت نه تو همش داری تکرار میکنی عبارات تاکیدی رو پس این اونقدر مخرب و ترمز نیست تا دیروز یه صدای که از قبلم می اومد میگفت برو فایل معرفی دوره احساس لیاقت رو گوش کن وقتی گوش کردم و فقط به اولین سوال استاد فکر کردم انگار یک زخم چرکین و خیلی ناجور سر باز کرد و به بیرون فوران شد که ریشه در بچه گی من داشت و تا الان هنوز هم ادامه داره و دیشب نمیتونستم حتی غذا بخورم و کلی حالم بد بود و احساس درد در تمام بدنم داشتم و یک کامنت گذاشتم اونم با گریه و برای خودم خیلی عمگین و ناراحت شدم اما صبح که از خواب بلند شدم لبخند روی لبم بود بقول استاد به خودم با خوشحالی گفتم یافتم یافتم و امروز متعهد شدم که باورهای درست را بسازم و جایگزین کنم
از استاد حکیم و مهربانم و مریم بانو بسیار سپاسگزارم که این آگاهیها را در اختیار ما قرار میدهند تا ما هم هدایت بشیم و از زندگی در این جهان هستی که دعوت شده ایم لذت ببریم و به گسترش جهان خدمت کنیم
این کامنتها را که مینویسم در سایت بقول خانم شایسته عزیز که لیاقت این فامیل را هم دارد گذاشتن یک رد پا از خودم میباشد تا هم به خودم و هم به دوستانم کمک کند و انگیزه بدهد
برای تمام دوستانم در این سایت الهی بهترینها را آرزو دارم
همگی در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم
سلام به استاد عزیزم و فرشته نازنینم مریم بانو امشب قسمت اول معرفی دوره احساس لیاقت رو گوش دادم و سوالی که مطرح شدفکر کردم و منو تو گذشته ام برد زمانی که یک دختر بچه بودم و توسط ابزرگترهای خونه مسخره میشدم بهم میگفتن بچه ننه و خیلی چیزای دیگه باعث شد منزوی بشم و بشدت به مادرم وابسته بشم تا اینکه تو تصادف مادرمو در سن 9 سالگی از دست دادم واین تاثیر بیشتری تو منزوی شدنم داشت انگار اصلا من وجود نداشتم حتی عمه و بقیه افراد فامیل برای خواهرانم سوغاتی می آوردن اما برای من هیچی نمی آوردن من اصلا دیده نمیشدم الان که دارم کامنت میزارم با گریه مینویسم در بچه گی داغون شدم حتی کلمه محبت آمیزی نمینمیشندم وکم کم با این روحیه بزرگ شدم با اینکه دختر زیبایی بودم برای پسرای فامیل هم خواستگاری نمیکردن میگفتن عروسی میگیریم که مادر داشته باشه با اینکه درسم خیلی خوب بود وشاگرد خیلی زرنگی بودم پدرم اجازه نداد بعداز دیپلم ادامه تحصیل بدم حتی به زور دیپلم گرفتم در حالیکه برای بقیه خواهر و برادرانم اینطور نبود برای مخارج تحصیلم به بچه های محله درس میدادم تا لوازم التحریر بگیرم در جمع اجازه صحبت نمیدادن و حتی برای حرفم ارزش قائل نمیشدن تا اینکه با هزار بدبختی دوره آرایشگری دیدم و یک سالن کوچیک زدم و کم کم درآمد کسب کردم البته فامیلم پیشم نمی اومدن و همیشه میگفتن فلانی کارش بهتر از تو درحالیکه من یک آرایشگر تقریبا سرشناسی شدم و از تو خونه و فامیل مرتب منو مقایسه میکردن با دیگران و هی تحقیرم میکردن برای همین بعداز یک مدت منم گفتم حتما درسته که میگن و باز هم احساس عدم لیاقت در وجودم موج میزدآرزوها و علایق خودمو فراموش کردم و مخارج خانواده را تامین میکردم بخاطر اینکه منو دوست داشته باشن و براز من ارزش قائل بشن چیزی مثل رشوه .و الان که فکر میکنم من حتی برای خانواده بهترینها رو میخریدم اما برای خودم دلم نمی اومد و زورم می اومد خرج کنم و همیشه دنبال اجناس ارزون و بی کیفیت برای خودم بودم و متاسفانه بخاطر یک سرمایه گذاری اشتباه همه چیزمو از دست دادموو شدم زیر صفر با کلی بدهی بعد از مدتها که هرکاری میکردم موفق نمیشدم از خداوهدایت خواستم و خدا منو به شغلی که اصلا بلد نبودم هدایت کردم اما دیدم در وجودم این کارو دوست دارم و به گونه ای از منطقه امنم خارج شدم دوباره از خدا هدایت خواستم و از صحبتهای دوتا همکارم باهم که هی میگفتن استاد به سایت هدایت شدم فایلهای دانلودی رو خوندم بعد هدایت شدم به خرید دوره کشف قوانین زندگی و شیوه حل مسائل و خیلی روی خودم کار میکردم نتایج خوب بود اما نتیجه مالی نه و میگفتم منکه احساس لیاقت دارم وبه قول استاد یک پای من روی گاز بود یک پای دیگه رو ترمز و هی میگفتم چرا نتیجه مالی نمیاد و اینبار فقط توی کدنویسی هدایت خواستم بعد از چند روزدیشب هدایت شدم به یه صفحه از فایلهای رایگان و توضیحات بی نظیر مریم جانم و تمام کامنتهای اون مطلب که شامل 7 صفحه بود و تا صبح ادامه داشت خوندم و امشب اومدم معرفی اول دوره رو گوش دادم و شوکه شدم چیزی که استاد گفت دقیقا من بودم روم نمیشد از معلمم سوال کنم و یا خجالت میکشیدم و خیلی چیزهای دیگه و الان دفتر گذاشتم سوالات استاد را جواب بدم
استاد عزیزم بابت هدایتهایی که میکنید از شما بسیار سپاسگزارم از مریم بانوی عزیز که اینقدر توضیحات عالی براساس فهم و درک ما با مثالهای خیلی ساده میگن امیدوارم بتونم دوره را تهیه کنم
از خداوند برای تمام دوستانم در این سایت الهی بهترینها را خواهانم
همگی در پناه الله یکتا شاد، ثروتمند وسعادتمند در دنیا وآخرت باشین
به نام یگانه فرمانروای هستی
سلام و درود خداوند بر استاد عباسمنش گرانقدر و همه عزیزانم در این سایت الهی
بخشی از نتایجی که من در دوره احساس لیاقت گرفتم. امروز داشتم کامنتم رو در جلسه 18 دوره می خوندم که حسی بهم گفت نتایجم رو اینجا بیارم و نتایج دیگه ای رو که در این مدت کسب کردم رو اضافه کنم تا ردپای بهتری برایم باشد.
◀ شناخت بیشتر خودم و علایقم
◀ پیدا کردن نشتی های انرژیم
◀ بهبود دائمی شخصیتم
◀ لایه لایه کندن و دور ریختن ناخالصی های وجودم
◀ پیدا کردن بسیاری پاشنه آشیل های زندگیم
◀ پی بردن به دلیل بسیاری از رفتارهای آسیب زنندم
◀ بیشتر صحبت با خودم و خدایم و استفاده از وقت تنهائیم برای حرف زدن با خداوند بخصوص در ماشینم
◀ کمتر مقایسه کردن خودم با دیگران و پی بردن به آثار مخرب مقایسه کردن
◀ پی بردن به افکاری که در لایه های زیرین ذهنم در جریان است
◀ بیشتر دوست شدن با خودم و خدایم و مهربانتر شدن با خودم
◀ داشتن رابطه بسیار خوب و نزدیک با دختر و همسرم و مادر و نزدیکانم
◀ مهربانتر و خوش رفتارتر و متفاوت تر بودن رفتار جهان با من بگونه ای که همه با من مهربانتر شده اند
◀ تمرکز بیشتر بر خودم و پائین آوردن انتظاراتم از دیگران
◀ پذیرفتن بیشتر مسئولیت کامل زندگیم و بیشتر در صلح بودن با خودم
◀ یادگیری نحوه کنترل و جهت دهی آگاهانه به نجواهای ذهنم
◀ افزایش احساس لیاقت و ارزشمندیم و دریافت پیشنهاد قبول مسئولیت بالاتر
◀ افزایش اعتماد به نفس و عزت نفسم
◀ دوبار مسافرت داشتن در طول دوره (یک سفر تفریحی و خانوادگی و یک سفر کاری)
◀ داشتن سه بار ورودی مالی که دو بارش از جائی بود که فکرشم نمی کردم
◀ الهام خرید طلا برای همسرم و افزایش قیمت آن در فاصله بسیار کوتاهی
◀ پی بردن به معوقه پولی که سازمان باید برایم واریز می کرد و نکرده بود
◀ خرید تابلو و جا کفشی و موکت کاری آپارتمان و خرید ساندویچ ساز
◀ سه بار دریافت هدیه از غیر نزدیکانم و دادن هدیه به تمام نزدیکانم
◀ آسان شدن برای آسانی ها و روانتر شدن چرخ زندگیم و پس انداز 95 میلیون تومان
◀ خرید دو دست کاپشن، یه پیراهن، یه پافر ، یه ژاکت و چند نوت بوک برای خودم و پوتین و کفش و مانتو برای همسرم و دو دست لباس برای دخترم+پافر + فین شنا و تخته شنا و …
◀ تعمیر نشتی آب تصفیه و ماشین لباسشویی و راه اندازی پمپ آب بدون آوردن تعمیرکار
◀ دیدن و صحبت کردن با بازیگر فیلم از کرخه تا راین (آقای علی دهکردی) بصورت اتفاقی (البته هیچ چیز اتفاقی نیست!)
◀ کاستن از کمالگرائیم
◀ دیدن زیبائی های بی نظیر خداوند در اطرافم و در مسافرت هایم
◀ دریافت بیشتر نشانه ها و عشق بازی بیشتر با خداوند و احساسش در زندگیم
◀ درونی کردن سپاسگزاری هام بگونه ای که در خواب هم سپاسگزاری میکنم
◀ افزایش ورودی مالیم از راه های مختلف با اینکه حقوق بگیر ثابتم
◀ شجاعت در ابراز خواسته ها و احقاق حقم از برادرانم که چند سال بود که خواسته من بود ولی پشت گوش می انداختند و از زیر کار در میرفتن و من برای این که کدورت و دعوایی بوجود نیاد مصمم نبودم در احقاق حقم تا اینکه چند روز پیش بواسطه ارزشمندی ای که بواسطه این دوره در من شکل گرفته بود، محکم و مصمم خواستمو مطرح کردم و وقتی دیدم اراده ای برای انجام شدنش نیست خودم اقدام کردم و در کمال تعجب هیچکدام از برادرانم با وجود اینکه قبلا مخالفت می کردند اما انگار خداوند دهانشان را دوخته بود و مسخ شده بودند و هیچ مقاومتی در برابر احقاق حقم نکردند و کارها براحتی و آسانی در حال انجام شدن است و تا چند روز دیگر تمام می شود.
◀ طی کردن همزمان دوره عزت نفس با دوره احساس لیاقت که نقطه عطفی در زندگیم بود. که منو یاد پاس کردن همزمان دو درس حسابداری پیشرفته 2 با تحقیق در عملیات 2 در یکساعت در دوران کارشناسی می اندازد. اینها بخشی از نتایجی بودن که در لحظه نوشتن این کامنت فکر کردم و بیاد آوردم. در حالی که وقتی استاد سوال کردن چه دستاوردی داشتید من چیزی برای گفتن به ذهنم نمی رسید که این هم ریشه در کمالگرایی من دارد که سبب می شود موفقیت ها و دستاوردهای کوچک و بزرگ زندگیم را نبینم یا کوچک بشمارم.
◀ افزایش اعتماد رئیسم به من و جایگاهی که در سازمان دارم بگونه ای که همواره نظرات من رو تائید می کنند و در جلسات و ماموریتهای مهم در اولویت انتخاب ایشان هستم.
◀ افزایش عزت نفس و اعتماد به نفسم بگونه ای که راحت نظرات و دیدگاهم رو در جمع بیان میکنم و برخلاف سابق منتظر تائید دیگران نیستم و نظر دیگران برایم اهمیتی ندارد.
چند روز پیش همسرم از مادرم نقل قول می کرد که خواهر بزرگم گفته اسد وضعش خیلی خوب شده انگار! منم لبخندی زدم و گفتم آره خدا رو شکر من همیشه وضعم خیلی خوبه. و این در حالیست که وضعیت ظاهری من تغییری نکرده یعنی نه شغل دومی دارم نه اضافه کاری میکنم و تنها تغییر زندگی من کار کردن روی خودم بوده در این سه ماه و دیدم خداوند چقدر به من رزق بی حساب بخشیده و چقدر به درآمدم را برکت داده که این نتایج را داشته ام در حالی که اگه در این مدت شغل دوم داشتم و کار بدنی می کردم به جای کار کردن روی خودم؛ اینقدر ورودی مالی نداشتم! و اینها رو هی دارم مینویسم بیاد میارم و این نشانه و الهام روشنی است از طرف خداوند به من که عجله و شتاب نکنم برای داشتن کسب و کار خودم و تمرکز کنم روی خودم و بیشتر کار کنم روی خودم، نتایج بیرونی خدا خودش برام رقم میزنه.
سلام آقای اسداله عزیز
ممنونم که وقت گذاشتی و از نتایج عالیت گفتی
تحسینت میکنم که اینقدر با جزئیات میتونی موفقیتهایت رو بیان بکنی و این خصیصه بسیار عالی هست
چون بیشتر آدمها کلی نگرند و جزئیات رو متوجه نمیشن
چقدر قلم روان و ساده ای دارین و میتونین مطالب رو با نظمی زیبا بیان کنین.
نوشتن این نتایج خیلی ایمانم رو افزود و یاد نتایج خودم افتادم و خودم هم معمولا سعی میکنم به خودم یادآوریشون بکنم .
مشابهتهای زیادی در نتایج شما و خودم میبینم.
از برکت در مالم
بهبود رفتار دیگران با من
روانتر شدن چرخ زندگیم
کم شدن حجم کاریم در اداره و احترام و عزت بیشترم در اداره جوری که همه فقط میخوان بهم خدمت و کمک بکنند.
بهبود وضع جسمی ام و نتایج غیرمادی دیگه.
ازتون سپاسگزارم و براتون بهترینها رو آرزومندم.
شاد و خوشبخت باشید.
سلام به همگی
واای چه جمله هایی که هرچقدرمیخوندم هی میگفتم این خودتویی ها وبه یه ربع هم نرسیدم احساس آرامشی بهم دادمعلوم هست ازیه اگاهی نابی داره مبادخیلی ارامش گرفتم
دقیقایه حس سبکی ازبارسنگین قضاوت های دیگران ،نظربقیه ،تقلاکردن هابرای تاییدوتوجه بقیه وحس قربانی شدنی که داشتم همشون برای لحظاتی برداشته شدن ویه ذره ازادشدم رهاشدم مثل روح که ازجسم سنگین مادی که داره وزنشوتحمل میکنه اومدم بیرون واروم گرفتم خداروشکرت
ومتوجه شدم چقدراست رسیدن به هدفی که مدنظرداشتم 2 سال ومقایسه کردن هام بادیگران درهمه ی جنبه ها،بی توجهی که برای نقاشی هام که چرادیده نمیشه چرا توانایی هامونمیبینم اصلاهمه مواردی که خوندم فقط خودم دیدم وواقعانمیدونم چطورمیشه درمونش کرد نمیتونم دوره بخرم ازلحاظ مالی ولی دوره ی عزت نفس دارم امادوس دارم بدونم دوستانی این دوره شرکت دارن میتونن درحدی راهنمایی کنن که چطورسطح وفرکانس احساس ارزشمندی خودم بیارم بالا چون خیلی صدمه خورده طوری که ازهدف داشتن سیرشدم به حرفای استاد دارم میرسم که چقدرکنترل ذهن مهم هست ومن چرااانقدرزدم به فازبی خیالی چون به شدت کمال گرام ازترس سرزنش های ذهنم دیگه دست ازتلاش هم برداشتم چون هرچقدرویدم بااین که دستاوردهای خیلی خوبی ایجادکردم ولی انگارهیچ اتفاقی نیوفتاده وخیلی ازفرصت های شغلی وآینده بهتری که میتونستم داشته باشم ندارم بااین که خیلی توانمدم درهنرازبچگی این توانمندی وذوق درخودم دیدم ولی واقعاً 28 سالمه ولی مثل یه دختربچه ای میمونم اصلابراش مهم نیس آینده ش به چه سمتی داره میره
ازهمه لحاظ درمسیرهدفم همه چیزم حتی توانایی هایی که تاحالا هیچ زیرسوال نبرده بودم همیشه ازبچگی تاالان تحسین میشدم ولی انقدرمسیرم کندوسخت پیش رفت که سیرشدم ازهمه چی اولش پیشرفتم خیلی خوب بود بخارعدم ارزشمندی همه چی اروم اروم داغون شد وضربه های ویرون گرشرک انقدرانگیزه منوخیلی کم کرده نمیدونم چکارکنم دوس دارم درتمام جنبه های زندگیم پیشرفت کنم ولی واقعادیگه نفسی برام نمونده کم آوردم
سلام
وقتی کامنتموخوندم اصلاباورم نشداین خودمن بودم بااین که من هنوزدوره لیاقت رونخریدم ولی بخاطرکنترل ورودی هام ازفایل های رایگان وهمینطور دوره ی عزت نفس وفایل های توحیدیو لیاقت،خوندن کامنت ها حال روحیم قابل مقایسه نیس بادوماه پیش
سرزنش خودم خیلی کم شده ،مقایسه کردن خودم بادیگران درهرجنبه ای به شدت کم شده خودموبادیروزخودم باچندماه پیش مقایسه میکنم واقعاتحسین برانگیزبوده
توجه ازروی ناخواسته هابرداشتم وروی خودم وخواسته هام گذاشتم
تاییدوتوجه ونظربقیه برام کم رنگ شده واحساس قربانی شدن ومقصردونستن شخصی که نمیتونستم ببخشمش واون رودلیل پایین اومدن اعتمادبهنفس واحساس بی لیاقتی میدیدم وازش متنفرشده بودم ولی به لطف خدا وقتی ازخداهدایت خواستم ازته دل که کمکم کنه ومنو ازچرخه اتفاقات وبرخوردهای نامناسب جهان بیرون بیاره دیدم من هرروزداره آرامشم بیشترمیشه وحتی به نقطه ای رسیدم که هیچ وقت فکرشونمیکردم که من درحالت بخشش قرارگرفتم ازکینه به بخشش خیلی فاصله زیادیه ولی این فاصله باکنترل ورودی هام وهمینطورگوش کردن وعمل کردن به دوره ی عزت نفس پرکردم من ازبعدروحی واقعاخیلی بهترشدم خداروشکرت
آزمون احساس لیاقت روهمشوخوندم ونوشتم وبرای خودم فایل صوتی ضبط کردم که ببینم چه عادت هایی روکه داشت بع احساس لیاقت داشت صدمه میزدترک کردم مثل مقایسه کردن خودم بادیگران،سرزنش کردن خودم که ازهمین مقایسه بیشترمیومد،نظردیگران کم رنگ شد باگوش کردن به دوره ی عزت نفس ،خودم روخالق زندگیم بدونم چقدرپررنگ ترشده وقتی قبل وبعدخودمودیدم ،ورزش کردن ،به خودم بیشتربرسم به موهام به پوستم به تغذیم مراقب باشم چه غذاهایی به روح وجسمم میدم ،
هدیه هایی زیادی گرفتم ازنوتی بوک جدید اوایل سال نوازطرف خواهرم ،گل هدیه ازفروشنده گل خونه ،دریافت شارژرایگان 50 تومن که هنوزهم نمیدونم کی اینوریخت ناشناس مونده
ماگ هدیه ازطرف مامانم ویه سری خوراکی هایی مثل کوکی ،کیک و..
کلی نشتی های انرژیم کم شده وتمرکزم روی کارم خیلی بالارفته وبه طوری تابم منیجرمیگیریم میبینم من 10 ساعت مفیدکارکردم وحتی بیشتر ودرحین انحام کار فایل هاروگوش میدم وهمینطورموزیک های خارجی که ریتمشونو خیلی دوس دارم واقعالذت میبرم ازلحاظاتم نسبت به قبل وهمه ی این نتایج ازکنترل ورودی ها وگوش کردن وخوندن این کامنت هاشروع شد وهمینطوربایدادامه بدم تاایشالااحساس لیاقت بخرم دوره شو وبعددوباره بیام بنویسم ومقایسه کنم نتایجمودرهرجنبه ای .
سلام به دوست عزیزم سپاسگزارم از کامنت زیبایی که گذاشتی
تحسینتون میکنم من هم از دیشب تا امروز که بعد کار کردن دوره عزت نفس که دیروز دقیقا اخرین روزم بود که خیلی عالی کار کردم هدایت شدم به دوره احساس لیاقت البته قبلش گفته بودم خدایا میخوام بعد دور عزت نفس احساس لیاقت رو بهم هدیه بدی البته من خیلی عجله داشتم که این دوره رو بگیرم دیدم نتونستم از خواهرم دوره 12قدم رو گرفتم دیدم نمیتونم کار کنم من باید خودم بخرم و خدا منو هدایت کرد به این دوره و الان من هم دارم روی فایل های رایگان احساس لیاقت کار میکنم از دیشب اتفاقات خوب من این که رفتارای همسرم خیلی بهتر شد مثلا واسش در ماشین رو باز کردم بهم گفت سپاسگزارم خیلی قشنگ و مجلسی و این که به حسابم 7400میلیون پول امد کارتی که واسه منه اما دست همسرم هست و باشگاه رفتار دوستام خیلی دوستانه تر بود خودم احساس قدرت بیشتری کردم داشتم تمرین میکردم دوستم بهم توضیح داد درستشو بزنم و اینا نشانه فقط همین امروز کار کردن بود خدایاشکرت هر چی گوش میدم متوجه میشم چقد من احتیاج دارم به این دوره سپاسگزارم از شما دوستان عزیز در پناه خدا شاد باشید دوستون دارم
سلام به استاد عزیزم و دوستان عزیز
استاد میخوام از نتایج واضحی بگم که برام توی این دوره اتفاق افتاد
من ماهانه به تنهایی حدود 20 میلیون تومن هزینه و خرج هام میشد و هیچ پس اندازی هم نداشتم و امروز رفتم داخل همراه بانک و دیدم این ماه حدود 6 میلیون تومن خرجم شده و 15 هم ذخیره کردم و دوره حل مسائل رو هم خریدم و زندگیم به مراتب با کیفیت تر از قبله و خورد و خوراکم عالیه ، استاد شما خیلی خوب میدونید چی تغییر کرده ، من قبلا اینطوری بودم که به جای اینکه برم دنبال چیزی که نیاز دارم برای خرید ، میرفتم دنبال چیزایی که گرون قیمت تر هستند تا احساس ارزشمندی و پولدار بودن کنم ، مثلا یه دونه شلوار ورزشی و یه تیشرت ساده رو میخریدم 7 میلیون در حالی که همون جنس و کیفیت رو میشد خرید یه تومن ولی من میرفتم سراغ اون گرون تره تا احساس ارزشمندی کنم ، تا بقیه بهم بگن واو تو چقدر پولداری ، استاد گذشت و گذشت تا اینکه کم کم اون خلاء ها پر شد و کم کم احساس ارزشمندی من هم کمتر گره خود به عواملی مثل پول و نظر بقیه تا این اتفاق اوفتاد
یه مورد دیگه که موجب شد خیلی به خودم افتخار کنم این بود
نتایج امتحان بیوشیمی اومده بود و دوستم بهم پیام داد که تو چند شدی و من چون یاد گرفتم که نباید توی فاز مقایسه برم این شد که با شوخی بحث رو برد سمت دیگه ای بااینکه نمرم خیلی عالی شده بود حتی نیاز ندیدم بگم ، حتی نیاز ندیدم که بخوام احساس ارزشمندی کنم بابت اینکه از کسی بالاتر شدم یا نه ، خلاصه امروز توی دانشگاه بچه ها دو رهم جمع بودن دوباره بحث امتحان بیوشیمی شد و بچه ها گفتن فلانی با نمره 19 بالاترین نمره کلاس شده ،در حالی که من 19.25 شده بودم و استاد من حتی لازم ندیدم این موضوع رو بیان کنم ،میدونید من برام اون لحظه برتر بودن از بقیه ارزشی نداشت ، برام ارزشی نداشت که بخوام به کسی اثبات کنم من بالاتر از شما هستم یا بهترم و اون لحظه به خودم افتخار کردم ، اون لحظه گفتم مهدی دمت گرم داری بزرگ میشی ، داری رشد میکنی ، به خودم گفتم فارق از اینکه کل کلاس 20 شدن و تو 19.25 ، یا اینکه تو بالاتر از همه شدی یا نه، مهم اینه که تو از نمره ای که گرفی راضی باشی
این یعنی توی بحث مقایسه پیشرفت کردم
این یعنی احساس ارزشمندیم کمتر گره خورده به تایید و تاحسین بقیه و چقدر این احساس معرکه هست
استاد اگه من قبلی بودم ، نمرم رو در حالی که احساس غرور بی جا میکردم ، میخواستم تو چشم بقیه کنم اما الان رفتارم عوض شده و نشون میده باورهام داره کم کم عوض میشه
استاد من توی این دوره دارم خونم رو عوض میکنم و دارم میرم یه جایی که توی رویا هام شاید میگنجید ، جایی که هدایت خدا بود و کلی از ارزو های من توسط اونجا داره بهش پاسخ داده میشه
استاد من توی این دوره سیگار رو هم ترک کردم ، یعنی انقدر احساس ارزشمندیم رفت بالا و انقدر یاد گرفتم فارق از هرچیزی بتونم حالم رو با تغییر نگاهم خوب کنم که دیگه نیازی به سیگار ندیدم که بخوام بکشم و برای این تصمیم هم هدایت شدم به یکی از فایل های گفت و گو با دوستان که اون دوست عزیز در مورد ترک کردن سیگار میگفت
و نکته جالبش این هست که این مورد رو به جز دوستم که متوجه شد ، من به هیچ کس دیگه ای نگفتم ، یعنی اصلن نیاز ندیدم که بخوام بگم و اونا بهم بگن آفرین که ترک کردی ، حتی پدرمم هنوز نمیدونه که ترک کردم (یکی دیگه از نتایج این سایت رو هم بگم که من انقدری با پدرم رفیق شدم که یه تایمی باهم سیگار میکشیدیم )
یکی دیگه از نتایجش اینه که من خیلی سعی میکنم آدم هارو کمتر قضاوت کنم و به قول سهراب اینو درک کردم که کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
چقدر خودمو بیشتر دوست دارم ، این اصلا قابل مقایسه نیست با قبل از دوره یعنی من برای خودم مثل یک پدر و مادر دلسوز و عاشق هستم ، مثل یک همسری که بی قید و شرط عشق میورزه ، عاشقانه خودم و با خودم بودن رو دوست دارم ، خیلی همین چیزی رو که هستم عاشقانه پذیرفتم با ناقط قوت و ضعفش
چقدر برای بدنم و سلامتیم بیشتر ارزش قایل میشم به صورتی که خیلی کم پیش میاد که حتی بخوام ظرف هارو بدون دستکش بشورم
خیلی این دوره رویایی بود برای من
و به نظرم خیلی بیشتر از این پولی که هست برای پرداخت ارزش داره، ده ها برابر
صد هزار مرتبه سپاسگزار خداوندم که منو هدایت کرد به این سایت و به این دوره
عاشششششقتونم
مهدی جان سلام
واو پسر دمت گرم چقدر کامنتت نشون میداد که خوب روی خودت کار کردی مهدی جان واقعا لذت بردم از اینکه اینقدر نتایج خوبی رو برای خودت رقم زدی و اینقدر برای خودت ارزش قائل هستی.
نکته و درسی که کامنت ات برتی من داشت این بود که چقدر خوب داری رشد و پیشرفت خودت رو میبینی و چقدر خوب بهش اشاره میکنی که این خودش هم باز دوباره از احساس لیاقت نشات میگیره چقدر خوشحال شدم که اینارو خوندم ازت و چقدر برام بیشتر شفاف شد که احساس ارزشمندیمون رو به دیگران ربط ندیم یعنی چی و چقدر قراره بیشتر از این به بعد حواسم به این موضوع باشه، من خودم قبلا زیاد خودم رو مقایسه میکردم با دیگران هم افرادی که پایینتر از خودم بهشون نگاه میکردم و هم افراد موفق و احساسم به شدت نامناسب میشد و الان دو روزه که جدی روی فایب جدید استاد یعنی ذهنیت قدرتمند کننده در برابر ذهنیت محدود کننده دارم کار میکنم کلی احساس تغییر میکنه عاشق تحسین کردن شدم و دیگه قضاوت نمیکنم، بیشتر خودم رو دوست دارم، بیشتر به مسیر خودم ایمان دارم و موفقیت افراد تنها از این جنبه برای من داره که با تحسین کردنشون مسیر خودم رو هموار کنم و همین!
و به میزانی که اینکار رو خوب انجام بدم که نشونه اش احساس خوبه میتونم پیشرفت کنم و خدا پشت سرهم بهم ایده میده برای اینکار
حتی اینکه الان برات بنویسم و تحسینت کنم هم خدا هدایتم کرد به این صفحه و چقدر خوشحالم از این بابت که من واقعا دارم تغییر میکنم قبلا مهدی باور کن اگر اینارو میخوندم ازت احساسم نه تنها خوب نمیشد بلکه بد هم میشد
اما یک ترمز و طرز فکر اشتباهی رو که از خودم پیدا کردم و روش کار کردم این موضوع کامل حل شد
من فهمیدم که توی ذهن من موفقیت افراد مخصوصا افرادِ توی رنج سنی خودم به شدت باعث حال بد من میشه و اینطوری احساس میکردم که موفقیت اون باعث میشه از ارزش های من کم بشه یا من دیگه دیده نشم اما الان روی این موضوع کار کردم و دیدم چقدر بهتر شدم
حتی وقتی داشتم کامنت قشنگت رو میخوندم اولش یکم ذهن نجوا داد اما اینقدر سریع گفتگو های مثبت جاشو گرفت که نتونستم برات ننویسم و تحسینت نکنم
دمت گرم پسر ترکوندی
افرین به خودمم که احساس میکنم این پیشرفت هارو
خداروشکر میکنم که این چنین افراد و دوستان بینظیری توی سایت هستند
حتی یکی از کارهایی که الان فهمیدم بیشتر خوبه که انجام بدم توی سایت از هرکی نتیجه دیدم تا جایی که. میتونم براش بنویسم و تحسینش کنم و درسهایی که برام داشته رو مرور کنم و الهام بخش کنم برای خودم اون مسیری که طرف رفته و چقدر از این موضوع خوشحالم
خداروشکر من انسان متعهدی هستم که از دوروز که اون فایل قرار گرفته اینقدر خوب تونستم تغییر بدم خودم رو یک موردی رو که از کامنت های بچه ها متوجه شدم این بود که استاد درمورد همین موضوع توی جلسات اولیه احساس لیاقت صحبت کرده و الان همون موضوع رو توی فایل ذهنیت قدرتمند کننده در برابر ذهنیت محدود کننده درموردش صحبت کردن
و واقعا رایگان و دوره فرقی نداره ظرف ماست که مشخص میکنه چقدر نتیجه بگیریم و به میزانی که عمل کنیم داریم این ظرف رو گسترش میدیم
من این تعهدی رو که روی این همین فایل قسمت اولش گذاشتم رو روی دوره کشف قوانین نزاشتم و الان میبینم واقعا چقدر این جنس از تعهد و تمرکز فارغ از اینکه. اون فایل چی باشه چه تغییری در من به وجود میاره مهدی جان ایول بهت
پر قدرت پیشرفت هات رو بازم ببین تا هرروز ظرفت بزرگتر بشه تا بازم از نتایجت بنویسی
ممنونم ازت
خداوند یار و نگهدارت دوست خوبم
خیلی لذت بردم از خوندن دیدگاهت آفرین که انقدر روی این موضوع خوب کار کردی راستشو بخوایی من هنوز خودم روی این موضع ضعف دارم ، و چقدر الهام گرفتم ازت که برم اون فایل رو تمرکزی کار کنم
یه نکته دیگه ای هم که داشت این بود که دیذم چقدر انسان های بینظیری وجود دارند که همسن من هستند و چقدر دوستای بینظیری میتونم داشته باشم وقتی خودم آدم بهتری میشم
دمت گرم هرجا که هستی حال دلت عالی باشه
سلام سینا جان
کامنت زیبایی نوشتی
استفاده کردم از مطالب خوبت
آفرین به شما که داری تلاش میکنی تا روح و روانت رو رشد بدی
احسنت بهت که تصمیم گرفتی تا موفقیت بقیه رو تحسین بکنی
احسنت بهت که داری از نجواهای ذهنیت اعراض میکنی
و اینکارت باعث میشه به آدمها و موقعیتهای تحسین برانگیز بیشتری هدایت بشی و زندگیت سرشار از زیبایی و حس خوب بشه
ممنونم ازت
چهره زیبایت را هم تحسین میکنم
اسمت هم بسیار زیباست
عاشقتم
خوشبخت باشی.
سلام ب استاد عزیزم و مریم جان و دوستانم درین سایت توحیدی
ازتون بابت توضیحات دوره احساس لیاقت تشکرمیکنم واقعا نیازم بود ..ازخدا خواستم و گفتم ک چیه ک منو نمیذاره ک رشد کنم هدایتم کرد ب توضیحات دوره احساس لیاقت.. کامل خوندم و فهمیدم درهمه ی جوانب ازجمله اینک میبینم کسی ب من اونطور ک باید احترام نمیذاره باتوجه ب زحماتی ک براشون متقبل میشم ..بیشتراوقات نیاز ب تاییددارم یااینک اگ میخوام ک ازلحاظ مالی و رسیدن ب استقلال پیشرفت کنم برای تایید گرفتن هست ک اطرافیانم، ب قول خودشون بعد این همه پیگیری این مباحث چ نتایجی گرفتم …ترس از طردشدن وسرزنش شدن و قربانی بودن هم هست و اینک بعد روبروشدن با ی چالش خودسرزنشی شدید و منهدم شدن میاد سراغم ی جوری ک نمیتونم خودمو جم و جور کنم تمرکز بذارم روی کاری ک باید انجام بدم
خداوند هدایتم کنه ب مدار این دوره ی بی نظیر 🫀
سلام فرحناز خانم عزیز
بهتون تبریک میگم که به مباحث مربوط به احساس لیاقت هدایت شدین و این به دلیل درخواست شما از جهان هستی بوده که میخواستین انسان بهتری بشین.
درسته که با مسائل منفی مختلفی مواجه هستین ولی باید خوشحال باشید که آگاه شدین و حالا دلیل وضع فعلی تون رو متوجه شدین
هر پیشرفتی از شناخت انسان شروع میشه، تا انسان به خودش آگاهی پیدا نکنه و نقاط ضعف و قوتش رو نشناسه نمیتونه تغییر بکنه و خودش رو رشد بده.
شما باید خوشحال باشین و شاکر خداوند باشید به مسیر درست هدایت شدین
همین که شما قبول میکنید که ایراداتی دارین، خیلی از مسیر رو رفتین چون تا وقتی انسان خودش رو بی نقص میدونه اصلا در جهت بهبود خودش قدمی برنمیداره
امیدوارم به مرور بتونین خودتون رو بهبود بدین و نتایج عالی بگیرین.
شاد و پیروز باشید.
سلام و عرض ادب خدمت شما
اول ازشما تشکر میکنم بابت اینک دیدگاه من رو مطالعه کردید و هم بابت دلگرمی منه ک با دوستانم درسایت ب هم کمک میکنیم و یادآوری اینک اول بایستی ب خودشناسی رسید ..میتونم بگم لازمه ک من این قدم رو بردارم بااینک بارها شاید ب اندازه ی فرکانسی ک داشتم نقاط ضعف و قوتم رو شناسایی کردم ولی انگار هربار باید یا یادآوری بشه یااینک درک بهتر و بیشتری ازشون داشته باشیم تا کمک کننده باشه
بازهم ممنونم ازشما دوست گرامی
سلام خدمت گروه تحقیقاتی استاد عباسمنش و عزیزان
میخواستم از دوستانی که تجربیاتشون رو با ما به اشتراک میزارن یک تشکر جانانه بکنم واقعاً ممنونم از شما دوستان
سوال من از این هست آیا دوستان عزیزی که دوره ی احساس لیاقت و دوره ی عزت نفس رو خریداری کردن ترتیب خریداری این دو دوره رو بگن؟ اول عزت نفس رو بخریم بهتره یا اول احساس لیاقت کار کنیم بعد عزت نفس؟
لطفاً همه ی دوستان نظرشون رو بگن.
من کاملا توضیحات دوره ها فایل هاشو نگاه کردم برای این دو دوره اما بازم متوجه نشدم کدام باید اول خریداری بشه کدوم دوم.؟ اینکه کدوم پایه و زیر ساخت و پیش زمینه اون دوره دیگه هست. ؟؟؟
دوستانی که دو دوره استفاده کردن لطفا حتما جواب بدن.
ممنونم
سلام دوست عزیزم
تو توضیحات دوره احساس لیاقت
مریم جان فرمودن ک احساس لیاقت پایه و اساس عزت نفس هست یعنی اگ احساس خودارزشمندیِ ما تقویت بشه عزت نفسمون هم تقویت میشه
میخواین اول دوره احساس لیاقت رو دریافت کنید
خداوند هدایتگر شما باشه
سلام دوست عزیز به ندای قلبت رجوع کن ببین قلبت چی میگه
اگر نظر من رو بخوای که از تجربیاتی که در زندگی با آموزش های سایت استاد عباس منش کسب کردم اینو بگم که فرقی نمیکنه اول کدوم دوره رو خریداری کنید شما همون طور که گفتم به ندای قلبت گوش کن چی میگه همون دوره رو خریداری کنید بعد که شروع کردید هرچه به جلو پیش برید به صورت تکاملی با هدایتها آشنا میشید و روز به روز لذت میبرید از هدایتها البته اینو بگم شما باید تشنه ی تغییر باشید تا مزه ی احساس خوب و زندگی به سبک جدیدی که در این سایت الهی تجربه میکنید براتون ملموس بشه شرطه نتیجه گرفتن اینه که تمام باورهایی که در طول زندگی داشتید رو بزارید کنار و با اصول و قوانین آموزش های این سایت که قوانین خدا هست هیچ تغییری در این قوانین رخ نمیدهد به جلو حرکت کنید تا لذت حال و احساس خوب و لذت تغییر درونی رو حس کنید سپاسگزارم از شما دوست عزیز انشاالله که همیشه به ندای قلبت که هدایت خدا هست هدایت شوی و بتونی تغییرات رو در تمام جنبه های زندگی کسب کنی
با سلام خدمت استاد عزیزم مریم بانوی دوست داشتنی . دو روز قبل کامنت های دوره لیاقت و باور سازی لیاقت از عقل کل را مطالعه می کردم.خیلی از مقاله مریم جان در مورد علایم و دلایل احساس بی لیاقتی لذت برم. .سه یا چهار مرتبه خواندم و عجیب به دلم نشست .باورهای در خودم در همان راستا ساختم و سعی کردم پامو از روی ترمز بردارم .دیروز تولدم بود هم خوشحال بودم و هم نجواها از هر سو می آمدند که سنت داره میره بالا ،چه دستاوردی داری،چرا به دنیا اومدی ،دیگه فرصت ها داره تموم میشه ،و…..ومن هم بیکار نبودم که فرصت ها زیاد هستند و فراوان ،من ارزشمندی ،من روح پاک پروردگارم هستم ،خداوند منو که آفرید به خودش احسنت گفت،من در مسیر هدایت و به سمت بهترین ها هستم و …غروب که از محل کارم به خونه می اومدم قسمتی را از کنار بولوار پیاده روی کردم با رب مهربانم گفتگو می کردم .بالاخره نجواها خوابید و خداوند کلامش با لا آمد ارامش بر وجودم نشست و در آن حال تجسم کردم که همسر کیک و کادو آماده کرده و تولدی زیبا در راه است چون من لایق یه تولد سورپرایزی هستم . و زیر لب آهنگ تولد ..تولد..تولدت مبارک . را زمزمه می کردم و عمدا قسمتی را بلند می خواندم تا ذهن یاوه گویم دهانش را ببندد یا صدایش را نشنوم .خلاصه با احساس خوب به خانه رسیدم و…بله تولدی زیبا با کیکی زیبا و همان آهنگی که زیر لب زمزمه می کردم خلق شد .بله من با احساس لیاقت و ارزشمندی خلق کردم و خدارا هزاران مرتبه شکر می کنم که به من یاد آور شد که من لایق بهترینم .من لایق عالی ترینم .من لایق داشتن ثروت ،سلامتی ،شادی ،عشق و محبت هستم چون من دوست داشتنی هستم چون من از خودش هستم .ذره ای که از دورافتاده ام .خدارا شکر ..
هنوز دوره لیاقت را تهیه نکرده ام ولی در سبد خریدم رزرو کرده ام امید به خدا در اولین فرصت بها آن را پرداخت می کنم و جرعه جرعه این جام ارزشمند را خواهم نوشید و از احساس ارزشمندی و لیاقت سیراب خواهم شد .
سلام فرزانه جان دوست خوبم
چقدر زیبا کنترل ذهنتون رو به دست گرفتید
به قول استاد علت تمام موفقیت های افراد مطرح و موفق در جهان کنترل ذهنشون بوده
از این بابت بهتون بسیار تبریک میگم
دوست عزیزم تولدتون خیلیییییی خیلیییی مبارک باشه
مطمئنا امسال فراتر از رویاها و ارزوهاتون خواهد بود
موفق باشیددددد
سلام دوست عزیز خیلی لذت بردم از خواندن کامنتتون و اون تجربه ی کنترل ذهنتون درحال خواندن حال و احساس لیطفی بهم دست داد ممنونم بابت اینکه با اشتراک گذاشتن تجربه و احساس درونیتون حال و احساس ما رو هم لطیف و الهی کردید سپاسگزارم
سلام خانم فرزانه عزیز
چه کامنت فوق العاده ای نوشتی
چه حس خوبی دارین
تحسینتون میکنم که با خدا رابطه صمیمی دارین
تحسینتون میکنم که تونستین با تجسم ، خواسته تون رو خلق بکنین
آفرین به قدرت خلق کنندگی تون
احسنت به قدرت کنترل ذهنتون
خدا رو شکر که اینقدر خوب رشد کردین
براتون بهترینها رو آرزومندم
شاد و خوشبخت باشید.
یاحق
سلام آقا ناصر گرامی .
کامنت زیبا و انرژی بخش شما باعث شد که کامنت خودم را دوباره بخونم ویاد خاطره شب تولدم برایم تداعی شود و دوباره بیاد بیاورم که من خالق زندگی خودم هستم .قدرت تجسم را همواره باور کنم .
بسیار از شما سپاسگزارم .
در پناه خداوند پیوسته سلامت ،ثروتمند و خوشبخت باشید .
به نام خدای وهاب
سلام به همه..به استاد عباس منش عزیز و مریم بانو..
چندساله عضو این سایت ارزشمند شدم وجز چندتا کامنت کوتاه امشب میخوام بنویسم..
از نتایجم..چیزی که اگه نگم برام عادی میشه وفکر میکنم ازاول اینجوری بودم..
سال96 باکلی تلاش وهیجان و شور زمینی به مساحت2100متر خریدم تا بتونم شغل خودمو اونجا شروع کنم..بدون هیچ کمکی ازطرف خانواده..وتنهابالطف رب وتلاش های خودم..
پول ساختن رودوست میداشتم چون حس امنیت بهم میداد..ازسن15سالگی کارمیکردم تابتونم خودم نیازهام رو مرتفع کنم..درس میخوندم وکار میکردم..
روی زمین نبودم..همش هم شعارم این بودکه برای رسیدن به هدف باید کر وکور شد و جملات منفی اطرافیان رو نشنید..البته اون موقع ها هنوزباشمااشنانشده بودم..همش دنبال حسم میرفتم وحال خوشی داشتم..
خلاصه که زمین رو خریدم و رفتم دنبال وام..
اشتباه اول..چون حس میکردم باوام میتونم کارخونه خودمو راه اندازی کنم..چقدر اذیت شدم برای گرفتنش..اما گرفتمش و کارخونه رو ساختم..
سال 1400 بود که تولیدم روشروع کردم(تولید قارچ دکمه ایی) باتمام سختی هایی که کشیده بودم ولی باشوروشوق عجیبی کاررو شروع کردم ولی موج سینوسی داشت..
گاهی خسته از تصمیمی که گرفته بودم وگاهی سرخوش..
دوره های مختلفی رو داشتم و روی خودم کارمیکردم ولی باز اون نتیجه دلخواهم به دست نمیومد..
هرروز هرلحظه فکرم این بود که ترمزم چیه..
چرااین همه تلاش میکنم ونتیجه اونی نیست که باید باشه..
باشروع بهار اومدم روی برگه بزرگ اهدافم رو نوشتم وبابتش شکرگذاری کردم وکارهایی که باید برای رسیدن بهش رو انجام دادم..
نتایج عالی بود ولی کامل نبود..
حدود5سال بود که درگیر انشعاب گاز بودم ونمیشد..
تمام هزینه ها پرداخت شده بود ولی شهرداری گیرمیداد ونمیشد..
دوره احساس لیاقت رو خریدم و گوشش کردم چون برای خودم وقت مشخصی نداشتم دربین کارهام گوشش کردم..
وبعله متوجه شدم قضیه چیه..
عدم احساس لیاقت..
اومدم و به حرفای استاد فکر کردم باخودم زمزمه های فراوان کردم و هی گوش دادم وهی فکر کردم..
تااینکه ندای درونم بهم گفت پاشو دختر برو شهرداری وبا انرژی تمام حرف بزن وحلش کن..
بله رفتم وبعداز5سال شد..
مجوزحفاری برای انشعاب گاز صادر شد والان که دارم این کامنت رو مینویسم حفاری انجام شده وکارهای دیگه داره به راحتی پیش میره..
معجزه ها خیلی ساده اتفاق میفته..ومن چقدرررر زور زدم..
درسن38سالگی هستم و بدون هیچ کمکی ازطرف خانواده وتنها هدایت وکمک رب صاحب کارخونه خودم هستم..
مسیرقشنگیه ودلم میخواد به جای بهتری ازهرنظر هدایت بشم تابتونم زندگی دلخواهم روبسازم…
خدایاشکرت که تمام درخواست هام رواجایت میکنی و هرلحظه منو توی بغلت محکم نگه داشتی و مسیرم رو هموار میکنی..
استادعزیزممنونم که بزرگترین دست خداوند توی زندگیم شدی تابه این مسیر سبز بیام..
بهت تبریک میگم عزیزم
خداراشکرکه درمسیر عالی قرارگرفتی
به قول استاد عزیز کارکردن ودرک از مفاهیم قوانین الهی سخته ولی خیلی شیرینه
من از کامنت شما به این نتیجه ایی که میخواستم رسیدم منم توکارم موندم همه چی خیلی خوب پیش میرفت ولی چون خودم احساس لیاقت نمیکردم اون نتیجه مطلوب رو نمیگیرم الان خیلی خوب میفهمم که پاشنه آرشیل من همینه
من به خودم وبه تواناییهای خودم ایمان نداشتم
یعنی همه تواناییهایی که دارم وداشتم رو نادیده ویاکم ارزش میدیدم ودرعوض تمرکزم رو روی نقاط ضعفم گذاشته بودم ممنونم ازت بابت کامنت عالیت
سلام دوست نازنین .ممنونم از شما .تشکر از کامنت زیبای شما .البته که کنترل ذهن و تغییر زاویه دید و توجه به نکات مثبت مهمترین ابزار رسیدن به خواسته ها و رسیدن به احساس خوب می باشد.انشا..روزهای پیش رو برای همه دوستان و شما دوست عزیز سرشار ازاتفاقات عالی و رسیدن به خواسته هاباشد .
سلام به باران عزیزم
به به! من لذت بردم از این شخصیت فوق العاده ایی که داری واقعا دمت گرم چه باور های خوبی در من تقویت شد.
این درس رو برام داشت به محض اینکه پامون رو از ترمز برداریم اون چیزی که سالیان سال مارو درگیر کرده ایده ایی میاد تا حل بشه
چقدر خوشم اومد وقتی گفتی که کلا عاشق پول سازی بودی و چقدر این باور قشنگیه توی ذهنت و چقدر میتونه کمک کننده باشه افرین بهت
چقدر پول و ثروت واقعا مقدسه
ایول باران جان
چقدر تحسین کردن دیگران بهم احساس خوبی میده چقدر برام الهام بخش بود کامنتت که یک. خانم میتونه اینقدر مستقل و عالی عمل کنه
چقدر برام درس داشت که با قدرت بیشتری روی ترمز هام کار کنم و. به محض اینکه. پامو از روشون بردارم به سمت خواسته هام مثل موشک پرتاب میشم
باران جان برات آرزو موفقیت بیشتر و بیشتر میکنم
وقتی که یکم روی ذهنیتم کار کردم تا یاد بگیره دیگران رو تحسین کنه میبینم چقدر بیشتر خودم دارم از قدرت خلق کنندگیم استفاده میکنم با هر بار تحسین انگار کلی خودم رشد میکنم
خدایاشکرت چقدر دارم پیشرفت میکنم
چقدر خوشحال شدم نتایجت رو خوندم این ادا نیست واقعا احساس میکنم شخصیتم تغییر کرده و عاشق تحسین کردن شدم
خداوند یار و نگهدارت دوست خوبم
به نام خداوند یکتا
سلام و درود خدمت استاد عزیزم وخانم مریم عزیز
من مدتی هستش که دوره احساس لیاقت رو گرفتم و گوش میدممباحث رو
تا به امروز که رسیدمبه قسمت 8 دوره کامنتی نذاشتمبراش ، انقدر که هر قسمت من روبه فکر فرو میبرد به درونممیبرد ومیدیدم که واااای سمیه چه قدر تو کار داری با خودت ، اما الان احساس کردمنیازهکهبنویسم وخودمرو مطرحکنم تا چند وقت بعد که برگشتم کامنت خودم رو دیدم متوجه تغییراتم بشم
من نا خواسته و نا خوداگاه خیلی احساس بی لیاقتی رو تجربه کردم که بخش اعظمش میرسه به مدل تربیت و فضایی که درونش رشد کردم
مثلا وقتی بچه بودم یه شیطنتی میکردم یا یه کاری رودرست انجام نمیدادم میگفتن که فلانی روببین همسن توعه ، چه قدر بچه ی خوبیه ، چه قدر ارومه و…
این استارت مقایسه کردن من شد از کودکی که به خودم میگفتم فلان جا رفتم ببینم بچه ی اون خونواده چجوری رفتار میکنه منم بکنم که خانواده ی منم از من ایراد نگیرن ، همین باعث میشد من نتونم به درستی کودکی کنم و کلی ریشه ی سرکوب شده درون خودم حس میکنم که امروز تو 27 سالگی متوجهش شدم
یا اینکه بزرگتر شدم مهمونی میرفتیم بچه ای که کمک میکرد سفره روجمع کنه بعد غذا یا تو شستن ظرف ها کمک کنه دختر خوبی بود ، از اونجایی که من به راحتی تن به اینکار نمیدادم با نگاه های زیر چشمی بزرگتر ها مواجه میشدم ، یا میگفتن تو تنبلی ، ازدواج کنی به مشکل میخوری و …..
همین باعث شده بود که من تنهایی هم مهمونی میرفتم فکر میکردم باید کمک کنم اکه بلند نشم فرد خودخواه و تنبلی شناخته میشم ، اما امروز بعد از کلی ریشه یابی و درک به این مطلب پی بردم که من اگر توانش رو نداشته باشم تو موقعیتش ، کاری انجام ندم ، احساس بدی نخواهم داشت و من ارزشمندم و وجود من به تنهایی محترم خوانده میشه
من متوجه شدم که اگه یه روز سرکار نرم و کاری انجام ندم انسان بی خاصیتی هستم من ارزشمندیم رو وصل کرده بودم به کار فیزیکی وشغلم ، اما مدتیه که خودم برنامه ریزی میکنم چه روزهایی کار کنم و چه روزهایی نه ، چون دارم یاد میگیرم که اگه روزی کار نکنم هم من ارزشمندم
من حضورم در جهان ، خانواده ، اجتماع ، جمع دوستانم، در هر شرایطی به تنهایی ارزشمنده
من یه کم قبل تر توان نه گفتن نداشتم ، خودم رواذیت میکردم که کاری رو انجام بدم برای کسی تا اون شخص ناراحت نشه ، به شدت احساس بدی میگرفتم و خودم روسرزنش میکردم ، اما امروز که دارم مینویسم به جایی رسیدم که اگه چیزی بخواد احساسم روبد کنه به راحتی نه میگم اما محترمانه
امروز فایل 8 رو گوش دادم و چه قدر برای من اشنا بود مطالب ، از صبح تا الان که عصر هستش بهش فکر کردم ریشه ها شو در خودم پیدا کردم
من یادم اومد که بچه بودم ، وقتی کسی از زیبایی چهره ، یا از اندامم درنوجوانی تعریف میکرد و میگفت زیباست نمیدونستم چی باید بگم ، از درون این حس ونداشتم که واقعیت رو میگن ، مناونقدر ها هم زیبا نیستم که اینا اینجوری میگن ، چرا ؟
چون که خانوادم همیشه میگفتن مغرور نشو به خودت
اگه کسی ازت تعریف کرد فکر نکن خبریه ، چیز خاصی نیست
به خودت مغرور میشی اگه باور کنی
یادم میاد وقتی میخواستم رانندگی یاد بگیرم بهم میگفتن که تو نمیتونی ، دختر رانندگی میخواد چیکار و……
اما از اونجایی که من از بچگی سماجت داشتم برای هر انچه که میخواستم ، رفتم سرکار با حقوق ماهی 70 _80 هزارتومن سال 92 بود فکر میکنم پولامو جمع کردم بدون اینکه بگم رفتم گواهینامه ثبت نام کردم ،
دفعه ی دوم قبول شدم ، منی که هیچی از رانندگی نمیدونستم و همیشه بهم گفته بودن تو نمیتونی
وقتی به خانوادم گفتن خوشحال که نشدن هیچ، بابام بهم گفت تو نمیتونی راننده بشی ،و من هم ماشین بهت نمیدم3 سال گواهینامم افتاد تو کشو تو این مدت به سختی پول یه پراید رو جمع کردم ، و باز هم مخالفت برای خرید ماشین و ….
ماشین و خریدم ، یواشکی از پارکینگ برمیداشتم با همه ی ترس ها و تازه واردی و نجواهایی که میگفتن تو نمیتونی ، رانندگی میکردم
خلاصه رسید به جایی که هرکی کنارم میشست از رانندگی منتعریف میکرد ولی من همش احساس اینو داشتم که الکی میگن ، من که جوره خاصی رانندگی نمیکنم
باور تعاریف نسبت به خودمسخت بود برام و هنوز هم هست
من همیشه این احساس و از درون داشتم که قدر خودمو نمیدونم
من تو زمینه ی شغلی همخیلی ازمتعریف میکنن خیلی ها بهممیگناستاد ولی پذیرشش برام سخته هنوز
امیدوارم بتونم این باور غلط رو در خودم تغییر بدم
و از صمیم قلب و وجودم به ارزش خودم پی ببرم
سلام وقتتون بخیر
خیلی ممنون از کامنت خوبتون واقعا خیلی خوب از خودتون گفتید منم تعجب کردم دیدم منم مثل شما هستم اصلا انگاری این ویروس عدم لیاقت پخش شده دیدم این ویروسه در درون ما هست ما خبر ندارم خدا دستانش آورده به اسم استاد که بگه این همه باورهای مخرب داریم در لایه لایه های پنهان ذهن واقعا شما چیزهایی که نوشتید خیلی سخته خیلی ریشه ای هست ممنون که گفتید منم دارم این ریشه یعنی از غذا خوردن مهم تره این ریشه ها که کار کنی روش نه با ذوق زدن و خوشحال شدن یه دفعه که بله من احساس لیاقت رو ساختم تموم نه باید کار بشه روش منم یادم میاد جمله ای که مهمان میاد خونه بعدش بری ظرف ها رو بشوره دختر ها الان هست متاسفانه قشنگ یادمه خواهر های خودمم همینجوری هستن با دخترشون حتی زبونشون گاز میگیرن میگن بعد مهمونی تورو میکشم ببین خانوم رضایی این باورها در تک تک دخترهای کیهان هست تو تنها نیستی همه دارن هر دختری توی خیابان میبینی دارن اینو هیچ کس نمیتونه ادعا کنه همه ی این باورها پنهان هست مثل اشغالی که زدی زیر مبل بعدش مبله تمیزه قشنگه ولی زیر موکت مبل کلی اشغال هست رو نمیکنیم
موفق باشید !!!
سلام دورود خدمت شما دوست عزیز
ممنونم که نظرتون روگفتین خیلی محترم و با ارزش هستش برای من
متاسفانه عدم احساس لیاقت در وجودمون فواره داره میکنه
من شبانه روز در حال پیدا کردن ریشه ها هستم
امیدوارم که همه ی دوستانی که در این فضا کنار همیم موفق بشیم و به ارزش وجودی درونمون پی ببریم
از کودکی تا الان انقدر باور غلط به خوردمون دادن
که خودمونم باورمون شده
من ، شما و امثال ما خیلی جا برای رو خودمون کار کردن داریم اما من برای هممون خوشحالم که تو این مسیر زیبا همسفریم ، چون همین کامنت شما الان کلی وایب مثبت در من ایجاد کرد و من متقابلا میخوام این رو در جریان بذارم براتون تا بدونید که نگاهتون موثر واقع شده در وجود من
در پناه خدا باشید آقای سیمابه محترم
سلام و عرض احترام
اینکه من بتونم بخاطر عدم تایید شدنم در نگاه دیگران نه بگم از ارزشهام کم نمیکنه اینکه خانواده و جامعه محدودت میکنه و اجازه انتخاب بهت نمیده هم نشون میده من و ارزشهام مهم نیستن نپذیرفتن متر و معیار دیگران از ارزشمندی من کم نمیکنه. جلوتر از بقیه و نظراتشون مهم خودم و احساس لیاقت و حس ارزشمندی خودم هست
ارزشمند بودن من به احساس رضایت خودم از خودم بستگی داره نه رضایت خانواده یا جامعه ام. من لایق بهترین ها هستم چون بخودی خود ارزشمندم و بودن و وجود من هست که حس خوبی به خودم و متقابلا به بقیه میده.
موفق و پیروز باشید
سلام وقتت بخیر عزیزم چقد خوب بود کامنت نوشتنت اینکه دختری و دقیقا همسن منی و اینکه اخلاقت چقد شبیه منه و تمام این اخلاقت که بلند نمیشدی که بخوای ظرف بشوری و مثل بیشتر دخترا باشی و همه هم میگفتن که تنبلی و بعدها ب مشکل میخوری توی ازدواج و…. چقد تعجب کردم انگار نشانه امروزم بودی که خودمو باید بدون قید و شرط لایق بدونم اینکه گفتی توی سن 27سالگی متوجه شدی همش به خودم میگفتم ریحانه آخه 27سالت شده هنوز هیچ کاری نکردی و کلی سرزنش و از این ب بعد دیگه خودمو سرزنش نمیکنم و دسته کم نمیگیرم کامنتت خیلی شبیه من بود فقط فرقش با من اینه که اسمم ریحانه ست. ممنونم عزیزم خدا حامیت باشه توی مسیر عاشق خودت باشی بی قید و شرط.
سلام ریحانه جان امیدوارم ایام همیشه به کامت باشه
بله من و شما و خیلی ریحانه ها و سمیه ها وجود دارن که هنوز تو 27 سالگی دارن خودشون رو سرزنش میکنن بابت جبر اجتماع و خانواده به خاطر باور های غلط و اشتباه و خداروشکر میکنم که ما در مسیر قرار گرفتیم وکنار هم در حال رشد هستیم خوشحالم که کامنت من رو مطالعه کردی و امید دارم همه ی ما متوجه ارزش وجودی خودمون بشیم و با باور درست مسیر رو پیش ببریم ، در نهایت بشیم آنچیزی که به خاطرش خلق شدیم و سعادتمند زندگی کنیم
ارزوی موفقیت دارم برات ریحانه ی عزیز
سلام سمیه جان
چقدر خوشحال شدم که کامنت ارزشمندت رو خوندم از اونجا که از خدا هدایت خواستم تا بتونم تحسین کردن رو تمرین کنم و. دارم روی سلسله فایل هایی که استاد قراره قرار بدن کار میکنم که قسمت اولش الان اومده خدای عزیزم هدایت کرد منو به این صفحه و یکی از اون افرادی که الان میخوام در این کامنت تحسین کنم شمایی لذت بردم که جقدر ذهنیتت مثبت شده و چقدر خوشم اومد که میگی:فکر میکنم به جلسات و ریشه یابی میکنی یعنی این شخصیتی که من هم دارم و خوشم میاد وقتی افراد اینطورین و میتونن مثال های از زندگی خودشون پیدا کنن تا اصلاحش کنن و تغییر رو در زندگی به صورت کاربردی ایجاد کنن
همچنین سمیه جان خوندن کامنت ات دوباره این موضوع رو به من یاداوری کرد که همین که من حضور دارم تو این لحظه توی این دنیا نشون میده لایق هستم
کامنتت بهم یادآوری کرد بیشتر روی یک سری موضوعات بمونم و فکر کنم و قشنگ حل کنم توی ذهنم
حتی الان که اینو گفتم برای اینکه اینو عملی کنم رفتم و دوباره کامنتت رو خوندم و لذت بردم
من حضورم در جهان ، خانواده ، اجتماع ، جمع دوستانم، در هر شرایطی به تنهایی ارزشمنده این جملت خیلی به دلم نشست و به یادم اورد که سینا همین که تو امروز در این جهان داری زندگی میکنی و داری روی انرژی های این جهان تاثیر میزاری حضورت باعث افتخار جهانه
همچنین یک موردی رو اشاره کردی که قبلا ارزشمندی خودت رو به کار کردن و کار فیزیکی ربط میدادیی چههه موضوع جالبی رو گفتی که منم در خودم پیداش کردم و چقدر بهم کمک کرد تحسینت میکنم افرین بهت مرسی که بهم دوباره این اصل رو یاداوری کردی
چقدر خوشم اومد که گفتی من سماجت به خرج میدادم واقعا همین ویژگی های شخصیتی خودت رو ببین و بگو دمت گرم بابا چه شخصیتی
واقعا دمت گرم دوست خوبم
خیلی کمک کرد کامنت زیبات به من
امیدوارم موفقیت های بیشتر و بیشتر نصیبت بشه چون تو لایقش هستی
سلامبه شما دوست عزیز آقا سینا
متقابلا من چه قدر خوشحال شدم از نظر پر از لطفه شما
و خیلی شاکرم که مفید واقع شده کامنت من
خیلی نگاه تون زیباست به مسائل و من تحسینتون میکنم
قطعا که شما لایقین
من فکر میکنم همه ی افراد حاضر تو این خانواده الهی جز با لیاقت ترین ها هستند
همونطور که شما هم اشاره کردین و یاداوری برای من بله خوشبختانه میتونم بگم که من سماجت دارم تو خواستن و از این سماجت و تداوم حضورم در سایت بی نهایت خوشحال و سپاسگزارم
امیدوارم هر روز همه ی ما پر باشه از نشونه و هدایت
بهترین های الهی رو براتون میخوام در این مسیر زیبا
سلام به خانم سمیه عزیز
ممنونم که وقت گذاشتی و کامنت فوق العاده ای نوشتی
واقعا حس و حالتون و پشتکار و شجاعتی که دارین تحسین برانگیزه
با وجود اون همه نجواها و حرفهای اطرافیان برای گواهینامه اقدام کردین
تو کارتون حرفه ای شدین
و باز ناامید نشدین و ادامه دادین و حالا دارین تو این سایت زیبا بیشتر و بهتر خودتون رو رشد میدین.
قطعا نتایج عالی گرفتین و باز خواهین گرفت.
انرژی گرفتم از مطالبتون
چون شما تسلیم محیط و حرف دیگران نشدین
به خودتون افتخار بکنین
خدا رو شکر میکنم که متعهدانه دارین ادامه میدین
چهره زیباتون رو هم تحسین میکنم.
براتون شادی و خوشبختی روزافزون آرزومندم.
سپاس
سلام ودرود بهتون دوست عزیز
من بعد از مدت ها الان وارد سایت شدم و با کامنت شما مواجه شدم
واقعا سپاسگزارم از نگاه زیباتون ممنون که انرژی خوبتون رو با من قسمت کردین
نوشته هاتون برام کلی نشونه و انرژی خوب داشت
در پناه خدا باشید
سلام به استاد عزیزم و فرشته نازنینم مریم جان و سلام به تمام افراد خانواده ام در این سایت
من از شاگردای استاد در دوره کشف قوانین زندگی و دوره شیوه حل مسائل هستم و خدا را شکر نتیجه هم خوب بود
چند روز بود که از خدا هدایت میخواستم چون هرچی رو خودم کار میکردم حالم خوب بود اما اون نتیجه مالی که میخواستم نمی اومد تمام ذهنم هنک کرده بود و در خلا مغزی بودم و انگار هیچی تو مغزم نبود نه در حال بودم نه در گذشته و آینده فقط یک جسم متحرک بود تا هدایت شدم به قسمت عقل کل و یک صفحه از توضیحات خانم شایسته عزیز و تمام کامنتای اون توضیحات رو خوندم ومتوجه شدم که در وجودم یک چیز خیلی مهم و اساسی کم دارم باور لیاقت و کمبود اما نجواهای ذهنیم میگفت نه تو همش داری تکرار میکنی عبارات تاکیدی رو پس این اونقدر مخرب و ترمز نیست تا دیروز یه صدای که از قبلم می اومد میگفت برو فایل معرفی دوره احساس لیاقت رو گوش کن وقتی گوش کردم و فقط به اولین سوال استاد فکر کردم انگار یک زخم چرکین و خیلی ناجور سر باز کرد و به بیرون فوران شد که ریشه در بچه گی من داشت و تا الان هنوز هم ادامه داره و دیشب نمیتونستم حتی غذا بخورم و کلی حالم بد بود و احساس درد در تمام بدنم داشتم و یک کامنت گذاشتم اونم با گریه و برای خودم خیلی عمگین و ناراحت شدم اما صبح که از خواب بلند شدم لبخند روی لبم بود بقول استاد به خودم با خوشحالی گفتم یافتم یافتم و امروز متعهد شدم که باورهای درست را بسازم و جایگزین کنم
از استاد حکیم و مهربانم و مریم بانو بسیار سپاسگزارم که این آگاهیها را در اختیار ما قرار میدهند تا ما هم هدایت بشیم و از زندگی در این جهان هستی که دعوت شده ایم لذت ببریم و به گسترش جهان خدمت کنیم
این کامنتها را که مینویسم در سایت بقول خانم شایسته عزیز که لیاقت این فامیل را هم دارد گذاشتن یک رد پا از خودم میباشد تا هم به خودم و هم به دوستانم کمک کند و انگیزه بدهد
برای تمام دوستانم در این سایت الهی بهترینها را آرزو دارم
همگی در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم
یا حق
سلام به استاد عزیزم و فرشته نازنینم مریم بانو امشب قسمت اول معرفی دوره احساس لیاقت رو گوش دادم و سوالی که مطرح شدفکر کردم و منو تو گذشته ام برد زمانی که یک دختر بچه بودم و توسط ابزرگترهای خونه مسخره میشدم بهم میگفتن بچه ننه و خیلی چیزای دیگه باعث شد منزوی بشم و بشدت به مادرم وابسته بشم تا اینکه تو تصادف مادرمو در سن 9 سالگی از دست دادم واین تاثیر بیشتری تو منزوی شدنم داشت انگار اصلا من وجود نداشتم حتی عمه و بقیه افراد فامیل برای خواهرانم سوغاتی می آوردن اما برای من هیچی نمی آوردن من اصلا دیده نمیشدم الان که دارم کامنت میزارم با گریه مینویسم در بچه گی داغون شدم حتی کلمه محبت آمیزی نمینمیشندم وکم کم با این روحیه بزرگ شدم با اینکه دختر زیبایی بودم برای پسرای فامیل هم خواستگاری نمیکردن میگفتن عروسی میگیریم که مادر داشته باشه با اینکه درسم خیلی خوب بود وشاگرد خیلی زرنگی بودم پدرم اجازه نداد بعداز دیپلم ادامه تحصیل بدم حتی به زور دیپلم گرفتم در حالیکه برای بقیه خواهر و برادرانم اینطور نبود برای مخارج تحصیلم به بچه های محله درس میدادم تا لوازم التحریر بگیرم در جمع اجازه صحبت نمیدادن و حتی برای حرفم ارزش قائل نمیشدن تا اینکه با هزار بدبختی دوره آرایشگری دیدم و یک سالن کوچیک زدم و کم کم درآمد کسب کردم البته فامیلم پیشم نمی اومدن و همیشه میگفتن فلانی کارش بهتر از تو درحالیکه من یک آرایشگر تقریبا سرشناسی شدم و از تو خونه و فامیل مرتب منو مقایسه میکردن با دیگران و هی تحقیرم میکردن برای همین بعداز یک مدت منم گفتم حتما درسته که میگن و باز هم احساس عدم لیاقت در وجودم موج میزدآرزوها و علایق خودمو فراموش کردم و مخارج خانواده را تامین میکردم بخاطر اینکه منو دوست داشته باشن و براز من ارزش قائل بشن چیزی مثل رشوه .و الان که فکر میکنم من حتی برای خانواده بهترینها رو میخریدم اما برای خودم دلم نمی اومد و زورم می اومد خرج کنم و همیشه دنبال اجناس ارزون و بی کیفیت برای خودم بودم و متاسفانه بخاطر یک سرمایه گذاری اشتباه همه چیزمو از دست دادموو شدم زیر صفر با کلی بدهی بعد از مدتها که هرکاری میکردم موفق نمیشدم از خداوهدایت خواستم و خدا منو به شغلی که اصلا بلد نبودم هدایت کردم اما دیدم در وجودم این کارو دوست دارم و به گونه ای از منطقه امنم خارج شدم دوباره از خدا هدایت خواستم و از صحبتهای دوتا همکارم باهم که هی میگفتن استاد به سایت هدایت شدم فایلهای دانلودی رو خوندم بعد هدایت شدم به خرید دوره کشف قوانین زندگی و شیوه حل مسائل و خیلی روی خودم کار میکردم نتایج خوب بود اما نتیجه مالی نه و میگفتم منکه احساس لیاقت دارم وبه قول استاد یک پای من روی گاز بود یک پای دیگه رو ترمز و هی میگفتم چرا نتیجه مالی نمیاد و اینبار فقط توی کدنویسی هدایت خواستم بعد از چند روزدیشب هدایت شدم به یه صفحه از فایلهای رایگان و توضیحات بی نظیر مریم جانم و تمام کامنتهای اون مطلب که شامل 7 صفحه بود و تا صبح ادامه داشت خوندم و امشب اومدم معرفی اول دوره رو گوش دادم و شوکه شدم چیزی که استاد گفت دقیقا من بودم روم نمیشد از معلمم سوال کنم و یا خجالت میکشیدم و خیلی چیزهای دیگه و الان دفتر گذاشتم سوالات استاد را جواب بدم
استاد عزیزم بابت هدایتهایی که میکنید از شما بسیار سپاسگزارم از مریم بانوی عزیز که اینقدر توضیحات عالی براساس فهم و درک ما با مثالهای خیلی ساده میگن امیدوارم بتونم دوره را تهیه کنم
از خداوند برای تمام دوستانم در این سایت الهی بهترینها را خواهانم
همگی در پناه الله یکتا شاد، ثروتمند وسعادتمند در دنیا وآخرت باشین
سلام خدا رو شکر ک به آگاهی رسیدید نانا خانم عزیز
وقتی کامنت شما رو خوندیم دلم سوخت ک چرا تو بعضی از خانواده ها هنوز فرق میزارن بین بچه ها
اما مهم اینکه شما وارد این آگاهی ها شدید و فهمیدید ک خالق زندگی خودتون هستید و شک نکنید ک پاشنه آشیل شما عدم احساس لیاقت هستش
امیدوارم زودتر این دوره رو تهیه کنید چون با شنیدن حرف های استاد میفهمید ک ترمز اصلی زندگی تون همین بوده
امیدوارم حال دلتون همیشه خوب باشه و به هر چی میخواید برسید