اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام خدمت دوستان عزیز که از نتایج دوره احساس لیاقت کامنت های عالی و قشنگ می نویسد
استاد متشکرم از شما که کامنت های مفید و تاثیر گذار عزیزان که دوره احساس لیاقت را تهیه کرده و گوش داده و نکته های تاثیر گذار شأن را یاد داشت کرده و شما این کامنت های ناب را در اختیار ما قرار می دهید که باور های ما هم تغیر کرده و ما هم درک و شناخت بهتری از قانون خداوند داشته باشیم
استاد عزیزم خلی ممنونم که شما دارید تجربیات زندگی تان را که در زندگی تان عملا تجربه کرده و آن را به فایل تبدیل نموده و در اختیار ما قرار می دهید و جالبی دوره های شما با دیگران در اینست که شما از جملات کتاب ها یاد داشت برداری نمی کنید بلکه آن چیزی که در زندگی تان تجربه کرده و بدستش آوردید را با ما شریک می سازید و این کار تاثیر گذاری خلی فوق العاده دارد
چون من خودم یک زمانی صحبت های خلی از این افراد که در این حوزه صحبت می کنند را گوش کردم اما جنس حرف ها و صداقت در گفتار تان خلی خلی متفاوت است نسبت به دیگران
و این چنین الگو داشتن کار را برای ما خلی راحت و قابل قبول تر می کند
من زمان های خلی اشتیاق زیاد به خواندن کتاب های رمان و داستان داشتم و از نویسنده های مشهور آثار های شأن را مطالعه می کردم و حتی نکته های مهم شأن را برای خودم یاد داشت برداری می کردم و تصمیم بر این داشتم که از این آگاهی ها استفاده کرده و این دانایی را تلفیق نموده به کتاب تبدیل کنم و خلی علاقمندی زیاد به این کار داشتم که نویسنده کتاب باشم و آن هم نویسنده معروف و مشهور
چون در این کتاب ها به جنبه مثبت خلی کمتر توجه می شوند و در کل کتاب های که شکست ها و ناکامی ها و به سرمنزل نرسیدن افراد در بخش های مختلف باشد بشتر علاقمند پیدا می کنند و می دیدم که با مطالعه های زیاد این کتاب روحیه خوبی ندارم و هر روز نگرانتر نا امید تر مایوس تر و غمیگن تر می شدم و هم این که ما این چنین افراد را بشتر پیدا می کنیم و این چرخه قشنگ ما را به سوی این مسیر نا سالم سوق می دهد چون این قانون خداوند است و لی ما بلد نبودیم
بعد از مدت های زیادی که من این مسیر ها را ادامه دادم و حتی روز های بود که من روزانه یک جلد کتاب صد الی صدور پنجاه صفحه ای را قشنگ مطالعه می کردم و یکنوع احساس برتری داشتم نسبت به خلی های دیگر که من این کار را انجام می دهم و این باعث می شود که جهان افراد از این جنس را بشتر وارد زندگیت کند که آنها از این نوع کتاب ها و منابع ها را در اختیارت قرار دهد و با این چنین نگرش ها بشتر آشنا می شوی و پیش می روی و درست است که در این بخش به یکسری نتایج می رسی اما نتایجش جذاب و قشنگ نیست چون تو احساس خوب نداری احساس لذت و نشاط را نداری دوست داری بشتر روی موضوعات منفی و ناسالم بشتر متمرکز باشی چون دنبال سوژه یا موضوعاتی می گردی که منفی و شکایت آمیز باشد تا برای نوشتن تو جذاب تمام شود و چون این گونه تو در جامعه جایگاهی بهتری داری چون تو نیاز به تاید شدن از طرف دیگران را داری و تلاش می کنی قسمی بینوسی که مورد قبول دیگران قرار گیرد و این دیگران هم همان افراد که از قانون خداوند اطلاع ندارند پیش بروی و مسیرت را ادامه بدهی
من با این چنین راهها پیش رفتم و در آخر دیدم که این راه مورد علاقه من نیست
من دنبال احساس خوبتر و خوشایند هستم
من دنبال آرامش و امنیت هستم
من دنبال عشق و لذت در زندگیم هستم
من دنبال ثروت و آزادی مالی هستم
دنبال روابط قشنگ و عاشقانه هستم
من دنبال خوشبختی و شادکامی هستم
چون در این کتاب های رمان و داستان این چنین راهها را اصلا ندیدم و بشتر این بود که اگر به فرد مورد علاقه تان برسی باید یک حادثه یا فلان کاری رخ دهد که تو فرد دلخواهت را پیدا کنی
یعنی هیچ را معقول و مناسب را بلد نمی شویم
و بعد از خلی احساس های ناخوشایند این روند را ختم کردم
و خداوند من را در مسیر پر از خیر و برکت لذت و شادی و احساس قشنگ راهنمایی کرد
و من با افرادی که در مورد قشنگ زندگی کردن و خالق زندگی بودن صحبت می کرد هدایت شدم
و من در اول با افرادی دیگری بودم یعنی درس ها و دوره های آنها را خریداری کره و گوش می کردم و جالبی کار اینجا بود که هیچ چیزی نیاموختم و برایم خلی مفید انجام نشد
تا اینکه من را خداوند با شما و صحبت های قشنگ شما آشنا ساخت و در حالیکه دوره های شما در دستم قرار گرفت وقتی می شیندم جنس حرف ها متفاوت بود دلچسب بود و یکنوع صداقت و راستی معلوم می شد
و ابن دوره های شما بصورت غیر قانونی در اختیار من بود و این را هم نمی دانستم تا اینکه بعدا درک کردم که این کارم درست نیست و این شد که همه آن دوره هارا حذف کردم و خداوند مرا هدایت کرد که در کشور ایران مهاجرت کنم
و اینجا بعد از مدتی عضو سایت شدم و فایل های دانلودی را گوش می کردم و به مرور زمان آشنایی با سایت و چگونه استفاده کردن از فایل ها را آموختم و تا اینکه شروع کردم به خریداری دوره ها
اولین دوره که تهیه کردم شیوه حل مسایل بود
و بعد از آن وارد دوازده قدم شدم و شکر خدا هر روز نتایج تغیر کرد و احساس خوبم بهتر و بهتر شد و حالا دارم لذت ها می برم و خداوند را خلی سپاسگذاری می کنم و خلی خوشحالم که خداوند مرا با شما استاد نازنین و این سایت فوق العاده عالی آشنا ساخت
و این متن را نوشتم یکنوع حسی از درون به من می گفت بینویس ابن مسیر را که رفتی و حالا که هر لحظه گوشیت را در دست می گیری سریع می روی رو سایت و فایل ها متمرکز هستی و این نتایج عزیزان که از تهیه دوره احساس لیاقت را مطالعه می کنی و درک بهتری داری
این را بدان که تو شانسی در اینجا نیستی و خداوند تو را در اینجا راهنمایی کرده و حالا هم در کنارت است که تو زندگی ات را خودت خلق کنی تا از هر لحظه زندگیت لذت ببری و شاد و سپاسگذار خداوند و نعمت هایش در زندگی ات باشی
استاد عزیز و دوست داشتنی بسیار ممنون و سپاسگذارم بابت این همه آگاهی ناب و قشنگ را که در اختیار ما قرار می دهی تا ماهم متمرکز روی خواسته های مان باشیم و حس خالق بودن در زندگی مان را داشته باشیم
به نام خدای مهربان سلام ب استاد عزیز وخانم شایسته ودوستان همفرکانسی کامنت دوستان را مطالعه کردم خیلی لذت بردم و از استاد عزیز خیلی تشکر میکنم بابت این محصول لات ارزشمند شکی درش نیست امیدوارم من هم بتوانم خرید کرده و بهره ببرم اما الان این پول ندارم حداقل تا اخر ماه افزایش نداشتید پولی ک داشتیم برا خرید وسایل مدرسه بچه ها رفت انشالله ک بتونم بخرم من خیلی نیاز ب این محصول دارم چ کنم از کجا بیاد فقط خدا میدونه در مدارش قرار میگیردم یا ن توکل ب خدای مهربانی ها دوستان از کامنتهای خوبتون تشکر میکنم واستفاده میکنم بدرود و سلامت باشید تشکر از استاد عزیز
سلام به استاد عزیز و بینظیرم ،خانم شایسته ی گل و دوستان عزیز همفرکانسی
استاد ازتون سپاسگزارم برای این دوره ی بینظیر و عالی
من از آموزش های شما نتیجه زیاد گرفتم، ولی این ذهن مقایسه گر نمیذاشت ببینم یا حتی بیام بنویسم تو سایت
من دارم روی یک هدفم کار میکنم و تا یک قدمی نتیجه هم میرفت اما رخ نمیداد
با دوره ی بینظیر کشف قوانین کار میکردم،ک بعد از چند بار تمرین جلسه دوم و سوم، و اون جمله ی خانم شایسته ی عزیز که گفتن ((جهان به نگاهی که ذهنت به امکان پذیر بودن خواسته ت داره ،پاسخ میده، و اونو در قالب افکار ،شرایط ،ایده ها وارد زندگیت میکنه))
و تو تمرین جلسه سوم کشف قوانین فهمیدم یکی از بزرگترین ترمرهام ترمز عدم لیاقته
و از خدا خواستم که منو هدایت کنه
من با خواهرم داریم کار میکنم روی دوره ها، ایشون ذوره ها رو میخرن
صبح پا شدم دیدم دوره رو خریده ،جلسه اول احساس لیاقت رو فرستاده برام ، خیلی خیلی خوشحال شدم و گوش دادم
آگاهی های جلسه اول انقدر نرم،ساده ولی عمیقه
هر چیزی میگین انگار دارین منو میگین
استاد چقدر این مساله مقایسه که از عدم لیاقت میاد ریشه داره، و خدا رو شکر با این آگاهی ها دارم خودشناسی بهتری پیدا میکتم
من گاها حسم بد میشد و نمیتونستم واقعا درک کنم چم شده، یه حس نارضایتی از خودم، حس عجله،حس ناکافی بودن ،راضی نبودن از نتایج ،دیر شدن
تا چند وقت پیش با جلسه دوم عزت نفس بعد از چندین بار گوش دادن فهمیدم میگین خودتونو سرزنش نکنید یعنی چی؟ من فکر میکردم خودمو سرزنش نمیکنم تو این زمینه خوبم، تازه فهمیدم من مدام در حال سرزنش و خودمم ،هی تلاش کزذم و آگاهانه خودمو و کارامو تحسین میکردم و توجه زو میذاشتم روی کازایی ک انجام دادم و طبق قانون اون گسترش پیدا میکرد و فردا کارای مفید بیشتری میکردم
و این قسمت مقایسه رو که فهمیدم تو جلسه اول قشنگ فهمیدم چرا حسم بد میشه گاها چرا عجله میکنم
مثلا من با کار کردن روی این باور همه چیز ساده باید اتفاق بیفته که از جلسه اول شیوه ی حل مسایل یاد گرفتم، این دوره چقدر راحت بدستم اومد، توی وتس اپ
بعد وقتی داشتم کمنت بچه ها رو میخوندم توی فایل معرفی که نوشتن بودن مثلا دارن پول جمع میکنن دوره بخرن، یا مثلا فلان قدر پول اومده یا داشتن خریدن، من چون در یک شرایطی هستم الان و کار نمیکنم، دیدم حسم بد شد، چون آگاهی های این جلسه رو داشتم فهمیدم ذهنم داره مقایسه میکنه بیین اینا درآمد دارن و میخرن یهو بخودم اومدم گفتم چی میگی بابا دوره رو خدا انقد راحت در مدارت قزار داده اومده وتس اپت، بعد باوز کارها ساده انجام میشه که داره جواب میددی نمیبینی داری مقایسه میکنی با بچه هایی ک دارن پول جمع میکنن، یعنی همینقدز ساده و ناخوداگاه این عادت مخرب که از احساس عدم لیاقت میاد، باعث میشد نه تنها نتایج رو نبینم،نعمت خدا رو نبینم ،بلکه شروع کنم به ناسپاسی و مظلومیت نمایی
یعنی همینقدر مخفی و ریز ولی عمیق
خدا روشکر ک فهمیدم،
یک نتیجه ی خوب ذیگه ای که گرفتم اینه که یک درک درستی از قانون تمرکز پیدا کردم،من واقعا تو این اشتباه بوذم از الگو برداری و تمرکز
مثلا من فکر میکردم اینکه فقط یک هدف دارم یعنی تمرکز و سرم تو زندگی دیگران نیست، مثلا انستاگرام رو گذاشته بودم و کسایی که خواسته های منو داشتن فالو میکردم و میدیدم ، گاهی حسم بد میشد و نمیدونستم چرا، الان فهمیدم اون اصن الگو برداری نبوده فقط مقایسه بوده برا همین حالم بعضی وقتا بد میشد و گاهی بجای انگیزه عجله و کمبود منو میگرفت
فعمیدم که من باید یک الگو رو ببینم و امکان پذیر بودن اون خواسته رو تایید کنم،نه اینکه روزانه، بییتم مثلا آقای A (که مثلا همون الگوی منه و دارم نگاش میکنم) رفته پارک، تولد بچشه، امروز ناهار چی خورد، شب مهمونی چی پوشید
حالا من چندتا رو فالو میکردم و تصور کنید که چقدر تمرکزم پخش بود و روی زندگی مردم،پر صورتی ک فکر میکردم روی هدفمه،
همینکه استاد منطق اینو گفتین و فهمیدم، جسارت پیدا کردم و انستاگرامم رو حذف کزدمو و الان طرز درست الگو برداری رو یاد گرفتم
نتیجه ی دیگه ش اینه که خیلی راحت تونستم تو یک کاری از یک آدم درخواست کنم برای یک کار و خودمو لایق این ببینم که اون آدم برام وقت و انرژیش رو بذاره و بدون اینکه دنبال جبران باشم براش. این بری من خیلی بزرگه
نتیجه ی دیگه دیگه ش اینه که یک مهمونی هست و باید براش پول بدیم و بریم ، و اصلا سبک من نیست،اصلا آدمایی که هستن حرف مشترکی باهاشون ندارم، قبلا اگر بوذ میرفتم پولم میدادم که نگن پشت سرم این خسیس هست و برای پولش نمیاد، این سری با این آگاهی ها و اینکه من ارزشمندم صرف بودنم، به راحتی گفتم نمیام ،این قبلا سخت بود برام
ذهنم قبلا نمیذاشت این نتیجه ها رو بنویسم،مقایسه میکرد با نتیجه های بقیه بچه ها و میگفت چیزی نیست
و بزرگترین نتیجه که علت ناآرامیم ،عجله، جنگ درونیم رو فهمیدم که همون مقایسه کردنه
میدونم دوره ی بنطیزی هست،شوق دارم چه شود و مطمینم که اون هدفم که دارم روش کار میکنم و ترمزم عدم لیاقت هست و تیک میزنم و میام اینجا مینویسم با جزییات،چون قشنگ سه روز هست حسم به امکان پذیری خواسته م عوض شده و این نتیجه رو رقم میزنه برام
بینهایت سپاسگزارم ازتون استاد ،از صمیم قلبم دوستون دارم واقعا دارین خوب زندگی میکنید و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردین و براتون آرزوی بهترین ها رو دارم
درود ب دوست هم فرکانسیم واقعااز شما ممنونم ک اینقد قشنگ کامنت کردین نتایجتون رو و باعث شدین منم ب خیلی از باگ هام پی ببرم و بفهممشون از خداوند بی نهایت سپاسگزارم بخاطرقرارگرفتن بین اینهمه دوست ناب خدایاشکرت
اون قسمتی که گفتی چقدرمقایسه کردن ریشه داره ودرمورد تاثیرات منفی که پشتش میاد توضیح دادی
درست مثل یه دومینو
که بعدازمقایسه کردن منتظرتاثیرات منفی مثل ناسپاسی ،ناکافی بودن ،عجله وحس کمبود ورقابت ،سرزنش کردن خود وحتی بعضابه شکل منفی ترتخریب کردن دیگران وقضاوت کردن خودت وهمینطور دیگران و نداشتن ارامش و…خوداین تاثیرات خدامیدونه بازازدل این ها چه چیزهای دیگه ای بیرون میاد
یعنی این همه عواقب ازهمون ریشه مقایسه اومد؟!!!
یعنی واقعا ریشه داروهمینقدرعمیق وگسترده هست !
مثل یه درخت خاردارهست هرچقدربزرگ ترمیشه برنده ترووحشی ترمیشه ودردش همونقدر سوزناک تر وزجراورتر هست وهمه ی ایناازهمون ریشه خراب بود ازهمون مقایسه
بذرنامناسبی وقتی بکاری
انتظارمیوه آبدار وخوشمزه ولذت بخش نباش
منتظرخارهای نوک تیز وحشی باش که باهربارگسترش خودش تودربرخودش میگیره وتورودفن میکنه زیرخلوارها تیغ های کشنده .
عجب پروسه اای عجیبی هست
من خودم این تجربه ی منفی هزاربارانجامش دادم و اذیت شدم واقعا جلوتمام این تاثیرهای منفی وقتی گرفته شد که ورودی هاموکنترل کردم
مقایسه نکردم خودم روو
ودیدم که اصلاخودبه خود کارهای دیگه مثل سرزنش خودم ،احساس بد وناراحتی ونارضایتی وحتی شرک
چون وقتی مقایسه میکنی دلیل عدم پیشرفت این بدونی که نه نمیشه این هاخیلی جلوترهستن نمیشه دیگه
این عواقب منفی خیلی خیلی کم شده
وجاش تاثیرات مثبت اومده چون ورودی کنترل شده
وچقدراهمیت کنترل وروی هامهم هست .
این که گفتی به محض فهمیدن این موضوع اینستاگرام حذف کردم دقیقا من هم ندارم این برنامه خیلی وقته پاکش کردم وچقدراروم هستم وواقعامیترسم برم نصبش کنم
برای کارم الزامی هست ولی این آرامش خیلی دوس دارم
وحداقل اگرمجبورهستیم که داشته باشیم به صورت کنترل شده باشه
از وقتی تصمیم گرفتم این دوره رو بخرم واین ارزش رو برای خودم قایل شدم که برای بهبود خودم این دوره رو بخرم جهان هم برای من ارزش قایل شد وقتی رفتم بانک استاد تا پول مورد نیازم رو توی کارتم بریزم وقتی که شماره نوبت رو گرفتم باید خیلی صبر میکردم تا نوبتم بشه یهو یه آقایی یه شماره نوبت به من داد که باعث شد تا زودتر کارم راه بیفته وهمچنین متصدی باجه با نهایت احترام با من برخورد کردن این بیشتر مصمم کرد که این دوره بینظیر روتهیه کنم و امید دارم با تعهد به تمرینها نتیجه خوبی بگیرم و با گوش دادن به فایلهای جلسه اول ارامشی دارم که وصف ناپذیره
سپاس از شما و خدای مهربون که منو هدایت کرد به این سایت و خرید این دوره
به به چه لذتی داره خوندن این نتایج و احساسات زیبا و درونی
هیچ چیزی لذت بخش تر از رشد درونی نیست اینکه آدم ببینه در درون خودش چقدر آروم تر شده چقدر با خودش در صلح تره چقدر همه چیزو زیباتر میبینه چقدر رفتارها قضاوتهاش کمتر شده چقدر رهاتر شده نسبت به مسائل ودرکل وقتی تغییرات مثبتو تو خودش میبینه واقعا مسیر لذت بخش تر میشه
و خوش به سعادت هم خانواده ای های من که دارن تو این دوره احساس لیاقت و ارزشمندی خودشونو بهبود میدن و دقیقا به قول یکی از بچه ها در پایان این دوره همشون میشن مثل نوزادان تازه متولد شده که اونقدر احساس لیاقت و توانایی دارن که قراره کلی نتایج و اتفاقات عالی ازشون بشنویم
استاد جانم خسته نباشیدددد جانانه میگم بهتون که قطعا این مسیر اصلا خستگی نداره چون وقتی در مسیر درست باشی به قول خودتون سوت زنان طی طریق میکنیم و فقط لذته و لذت
وقتیکه خودم کم میارم تو مسیر و از پس ذهنم برنمیام هی به خودم میگم عجب اراده و قدرتی داشت و داره استاد عجب توانایی ، عجب کنترل ذهنی عجب ایمانی عجب تعهدی
استاد عاشقتم عاشقتم عااااشقتم
نمیدونم احساسی که بهتون دارم چجوری در کلمات بگنجونم فقط میتونم بگم عاشقتم که روش درست زندگی کردنو بهمون یاد دادین مثل پدری که اول فرمون دوچرخه رو میگیره و یکم راهنمایی میکنه و بعد فرمونو رها میکنه میسپاره دست خودمون و از دور دوچرخه سواری مارو میبینه و لذت میبره
ایشالا که منم در مدار این دوره قرار بگیرم و دریافتش کنم
خدایا شکرت که منو در مسیر درست قرار دادی مسیری که منو به زندگی ای برسونه که لحظه مرگم حسرتی به دلم نباشه زندگی ای که از بقیه شاکی نباشم و اگه شکایتی هست از خودم بکنم
قبل از خرید دوره احساس لیاقت به خودم میگفتم خوب من دوساله که بیشتر دوره های استادم و خریدم و دارم رو خودم کار میکنم پس احساس لیاقتم خوبه حالا این دوره رو هم میخرم اما عجله ای ندارم چون دو روز قبل از اومدن دوره قانون آفرینش و خریده بودم و میگفتم باید اول این دوره رو گوش بدم بعدش میرم سراغ دوره احساس لیاقت
دقیقا همون روز شما در مورد عدم احساس لیاقت یک فایل گذاشتید با شنیدن اون مطالب غوغایی در درونم ایجاد شد فریاد میزدم من باید این دوره و همین الان بخرم و قلبم داشت از اشتیاق این احساس از تپش میاستاد به فاصله نیم ساعت بعد از گوش دادن عدم احساس لیاقت دوره رو خریدم قبل از گوش دادن به جلسه اول به خودم میگفتم من که احساس لیاقتم بالا رفته تو این دوسال فکر نمیکردم هیچ ایرادی درونم داشته باشم جلسه اول و گوش دادم اول از اینهمه آرامشی که در کلامتون بود قلبم آروم گرفت و در پایان جلسه اول و جواب به سوالی که پرسیدید تازه فهمیدم وا مصیبتا در تمام لحظه لحظه اتفاقات زندگیدم من چقدر احساس لیاقت پایینی داشتم و در تمام موارد چه کاری چه مالی چه احساسی و حتی توی روابطم بصورت خیلی ریز و مخفی من عدم لیاقت داشتم و اصلا متوجه اش نشده بودم
باورتون نمیشه استاد با گوش دادن جلسه اول چنان اشتیاق و شور و شوقی تو درونم بوجود اومد که توی هیچ کدوم از دوره ها تجربه اش نکرده بودم اصلا یه جور دیگه متعهد شدم
تمام کلام شما توی مغزم تکرار میشد و چقدر از این جمله تون لذت بردم و هزاران بار تکرار ش میکنم که من به دنیا اومدم پس لایق تمام نعمت و فراوانی جهان هستی هستم
معجزه اول این بود که فقط توی دوروز اول بعد از گوش دادن و نوشتن مطالب جلسه اول وقتی رفتم سر کارم اینقدر احساس لیاقت بالایی نسبت به کارم و احساس ارزشمندی بسیار بالایی پیدا کردم که فقط توی سه ساعتی که کار کردم بقدری مشتری به سمتم اومد و خرید کردن که بارها و بارها به خودم میگفتم چه اتفاقی افتاده مگه میشه باور احساس لیاقت با ادم این چنین کنه و هزاران مرتبه خدا رو سپاسگزار شدم
دوم اینکه حالم فوق العاده خوب تر شده اصن یه حس عجیبی دارم که توصیف ناپذیره
بعدش جلسه تکمیلی رو گوش دادم اصلا نمیتونم بگم چقدر این دو جلسه بینهایت عالی هستن
امیدوارم تا آخر دوره اینقدر معجزات فوق العاده ای برام اتفاق بیافته که بیام بازم بنویسم
و بسیار از وجود شما از خداوند سپاسگزارم استاد عزیزم
با دیدن سر فصل این فایل میخوام که سه تا از اتفاقات جالبی که با خرید دوره برام افتاد را بنویسم
اولین ماجرا این بود که من صبح ساعت 6:30صبح رفتم نانوایی دیدیم شاگرد داره جلوی در را جارو میکنه من رو که دید گفت: نان تمام شد.من هم خندیدم بهش گفتم مگه ساعت چند پخت کردی که الان تمام کردی؟
گفت: ساعت 6 می پزیم و کم نون پخت می کنیم.
منم به راهم داشتم ادامه میدادم که آقایی که آخرین نان ها را گرفته بود. گفت:
_ خانم نان میخوایی
_آره
_اگه این7 تا نان کارت رو راه می اندازه بیا این ها را ببر.
_ مررسی من میرم همین نزدیکی یه خانمی نون خونگی میزنه ازش نون میگیرم.
_ببین من پول نون ها را حساب کردم شما اونها را ببرید چون این مقدار به کار من نمیاد.
اول نمی خواستم قبول کنم اما نون ها را آورد داد دستم و خودش و پسرش رفتند.
همون لحظه یاد درخواستی افتادم که روز قبل با خرید دوره از خدای مهربون داشتم ، که خدایا میشه من این ایقدر احساس لیاقت کنم که اگه کسی خواست به من لطفی کند یا کسی به من هدیه بدهد یا مغازه داری بخواد به من اشتانیون بدهد بدون عذاب وجدان قبول کنم و فقط عامل اصلی در این ماجرا را خدا بدانم.(با توجه به سابقه داغون در پذیرفتن هدیه ، یا لطف بقیه که دچار عذاب وجدان می شدم و باید جبران می کردم یا می گفتم گناه داره مگه فلانی چی داره که من بخوام این هدیه رو ازش قبول کنم )
و این نون هایی که به من داده شد حکم یک تایید از طرف خدای مهربان بود که همه چی به احساس لیاقت برمی گردد.
و این ماجرا فقط با خرید دوره بود و من هنوز نتونسته بودم جلسه و گوش کنم.
و اما ماجرای دوم
ساعت 12 شب بود که هسرم اومد گفت: هوا خوبه میایی بریم پارک؟
(این در حالی است که هسرم برخلاف من بخاطر (اون کودک فعال درون )اصلا از محیط پارک به خاطر شلوغی زیاد خوشش نمی یاد و بیشتر بیرون رفتن های ما در طبیعت است ولی این نیست که نریم ولی پارک همیشه به درخواست من وبچه ها می رفتیم.)
خلاصه رفتیم بعد بهم گفت میخوایی بریم این بستنی فروشی، بستنی فالوده بخوریم.( این هم در حالی که این بستنی فروشی رو بخاطر اینکه سر گذر است و از صاحبش خوشش نمی اومد با اینکه چند بار گفتم که بریم بستنی فالودده بخویم گفته من از فلانی خوشم نمی یاد و فلان وبهمان )
خلاصه در کمال ناباوری من، فالوده را خوردیم و رفتیم پارک و جایی نشستیم که از هر طرف ما چند تا جوان دور هم نشسته بودند و قلیون می کشیدند و باز این در حالی بود که قبل این بود که عمرا این کار رو میکرد.
تازه گفت هر چند شب یکبار بیاییم پارک خیلی خوبه.
.
وقتی خوب فکر می کنم میبینم که اون که اصلا کاری به این حرف ها نداره که روی خودش کار کنه و مثبت اندیش بشه. پس این وسط چی تغییر کرد؟
تنها چیزی که تغییر کرد یه کوچلو به اندازه ای که روی احساس لیاقت خودم کار کردم این تغییرات رخ داد. خدا داند بعد از این چه اتفاقات شگفت انگیزی در راه است.
.
و اما جریان سوم که میکسی از تمرین ستاره قطبی و احساس لیاقت است.
امروز صبح که داشتم تمرین ستاره قطبی رو می نوشتم یه لحظه چشمم به صفحه روز قبل افتاد.(من شب قبلش تمرین ستاره قطبی ام رو تیک نزده بودم که کدوم اوکی شده کدوم نشد) بعد دیدم نوشتم
/خدایا دوست دارم امروز صدای نازنین ….را بشنوم./
وای یه لحظه هنگ کردم، اولا اصلا یادم نبوده که من همچین درخواستی رو نوشته باشم و بعد جالبی اش اینکه من با اون دوستم صحبت کرده بودم.
و بصورت کاملا هدایتی . من روز قبل خیلی کار داشتم به صورتی که باشگاه رفتن رو کنسل کردم و گذاشتم بعد از ظهر، وشرایط طوری پیش رفت که کارهام به راحتی پیش رفت و سر ساعت10:30 بیکار بودم، گفتم بذار ببینم این دوستم در چه حاله یه پیام دادم و گفت که فعلا وقت آزاد داره زنگ زدم و نیم ساعت با هم صحبت کردیم و کلی خندیدیم(اولا این دوستم خیلی مشغول است. و من از اونجایی که احساس لیاقت نداشتم می گفتم( باز نمیدونستم علتش احساس عدم لیاقت است تازه فهمیدم) مزاحمش می شم کلا با همه دوستام اینطوری هستم مخصوصا اونهایی که شاغل هستند دیگه بیشتر فکر می کنم مزاحمشون می شم، وقتشون رو میگیرم.)
و این ماجرا برام دو تا درس داشت. یک وقتی به خواسته ات نچسبی، به راحتی به اون میرسی. دو، اینکه احساس لیاقت داشته باشی شرایط برایت طوری پیش میره که دوستت که هیچ ریئس مملکت هم وقتش رو برات آزاد می کنه.(ایموجی احساس ریلکسی و راحتی)
با تشکر از استاد عزیزم اولا بخاطر تهیه دوره و دوم این فایل که باعث شد این اتفاقات جالب در جایی ثبت بشه که تاییدی باشه بر درستی قوانین بدون تغییر خداوند.
و چه حس آرامشی داره وقتی به این درک برسی که هیچ عامل بیرونی در موفقیت یا عدم موفقیت ات نداره و هر چه هست در دنیای خودت است و بس.
ان شاءالله همه ی ما روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و شادتر و موفق تر باشیم الهی
سلام به رضوان عزیز ودوست داشتنی رضوان جان بهت تبریک میگم عزیز دلم دقیقا همانطور که استاد تو فایل معرفی دوره گفتند حتی فکر کردن وبحث کردن در مورد لیاقت به آدم احساس ارزشمندی میده سپاسگزار وجود نازنینم
اول از همه بهتون تبریک میگم که اینقدر عالی نشانه های خداوند رو دریافت کردید و تونستید آن ها را ببینید و این خودش نشانه دیگریه از درست بودن مسیری که انتخاب کرده ای و داری طی می کنید.
وقتی از خداوند بهت نان هدیه داده یعنی در مدار ارزشمندی و خود ارزشی قرار گرفتی و فرکانس های تو تغییر یافته است که اینو باید بارها به خودت تکرار کنی و الهامات و نشانه های دیگر خداوند را ببینی.
اینکه بر خلاف دفعات قبل اینبار به پیشنهاد همسرتون رفتین به پارک در حالی که قبلا چنین درخواستی رو نکرده بود برام یادآور صحبت های استاد عزیز است که وقتی ما تمرکزمون روی خودمون باشه و فقط روی خودمون کار کنیم و نخواهیم دیگران رو عوض کنیم آنوقت وقتی که ما از درون تغییر می کنیم؛ جهان بیرون ما بدون تردید تغییر خواهد کرد.
و اینکه در تمرین ستاره قطبی از خداوند درخواست کرده بودید که با دوست نازنینتون صحبت کنید برام یادآور این قانون بود که به خواسته های ما پاسخ داده می شود و ما هر فرکانسی رو به جهان بفرستیم جهان مثل آئینه آنرا به زندگیمان بازتاب می دهد و این قانون بدون تغییر خداوند است حتی اگر ما متوجهش نشده باشیم. و رد یابی فرکانس هایمان نیز ما را با ساز و کار جهان هستی و نحوه عمل کردن فرکانس هایمان آگاه تر می کند.
آرزو میکنم این دوره منشاء خیر و برکت و نعمت و ثروت در زندگیتان باشد دوست عزیز همانگونه که تا کنون بوده.یا حق
سلام به استاد عزیزم و دوستان خوبم در این سایت الهی که با نظراتتون الهام بخش این مسیر هستن
تضادی که بخاطر روابط این روزا درگیرش هستم تماما به عدم احساس لیاقت برمیگشت
از مدتها قبل منتظر این دوره بودم
وقتی به خواهرم گفتم میخوام تهیه آش کنم گفت تو از دوره عزت نفس و عشق و مودت هنوز نتیجه خاصی نگرفتی اول از اینها نتیجه بگیر
خرید دوره ها به تنهایی نمیتونه زندگیتو متحول کنه…
اوکی دادم…
امروز نزدیک سحر بیدار شدم نقطه آبی از دوست خوبم سمیه جان در جواب کامنتی که برای سفرنامه نوشته بودم دریافت کردم
منت گذاشتن و احساس خوبی که از خرید این دوره داشتن رو با من اشتراک گذاشتن و گفتن فرزانه این دوره رو حتما تهیه کن…
سمیه عزیزم دوست خوبم اگر کامنت منو میخونید اینجا میخوام بگم سپاسگزارم ازت جان دلم…که روشنی قلب من شدی…
عزیزدلم روی ماهت رو میبوسم که قلبم رو باز کردی روی لیاقتی که دارمش …
دوباره همین نیم ساعت پیش که کلافه بودم با دوستم صحبت کردم و داشتیم میگفتیم برای مهاجرت شغلی به تورنتو چه راه هایی هست.. از هجمه های ذهنیم که داشت منو هر لحظه پرت میکرد به سمتی…خسته شده بودم
به سمت مهاجرت…به سمت ازدواج نکردن…به فکر کردن به این جامعه بی درو پیکر …به ادامه تحصیل دادن.
به همه فرکانس های منفی که داشت وجودمو میخورد و اذیتم میکرد و دلم میخواست زندگی بهتر از اینی باشه که میخوام….
به دوستم میگفتم ما نشستیم توی این زندگی و داریم میگیم اخ هست….و گله و شکایت میکنیم که خدا کمکمون نمیکنه…
خب تو یه حرکت بزن ..اگه کمکت نکرد!!
کلی داشتم اذیت میشدم از این صحبت ها و نداشتن اراده از سمت خودم..
صبح خواهرم برام ویدیو های دل انگیزی از سفرشون به باغشون در خارج از برلین بخاطر تعطیلی برای روز جشن ملی برلین برام فرستاد و چقدر خوشحالم کرد و در عین حال از این زندگی که برای خودم در نتیجه نداشتن خیلی چیزا که عمده ترینش نداشتن عزت نفس هست سوق میداد و اعصابم رو بهم ریخته بود…
کتاب های ارشدی که برای ادامه تحصیل گرفته بود
م یه گوشه داشت خاک میخورد
ذهنم خیلی داشت بازی در می آورد
رفتم فایل جدید که نظرات دوستان در مورد احساس لیاقت بود رو خوندم
همونجا شک نکردم که باید بخرمش …
باید میخریدمش…
چون منی با اینهمه خوبی و زیبایی و …..
چرا باید با اینهمه حس بد سر کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا پارتنرم امروز بعد اینهمه روز که رابطه تموم شده باید پیام بده احساسم رو بد کنه…!!!!!
چرا جرات و جسارت ندارم بندازمش دور ….
چرااااااا؟؟؟؟
مگه کیه ؟؟
مگه چیه؟؟
سریع دکمه خرید رو زدم و خریدمش ..و اینقدر شوق و ذوق دارک که شروع کنم به فوکوس لیزر تنها روی این دوره….
من فرزانه همونجوری که امیر حنیف عزیز گفتن آسیب های زیادی از کودکی و نوجوانی از احساس عدم لیاقتی که خانواده بهش دادن ، توی زندگی محتمل شدن…
اعتراف کنم آسیب های زیادی از همونحا من خوردم …
حرفایی که مدام به من میگفتن تو مشکل شنوایی داری ، هیچکس نمیتونه با دختری که مشکل شنوایی داره ازدواج کنه!!!!!!!
چون مشکل داری لیاقتت رو بیار پایین تر….
به این راضی شو….
مگه چی از زندگی میخوای!!!!!!!!؟؟
منی که توی شغلم بهترین خودم هستم ..هنوز کادر مدرسه متوجه کم شنوایی من نشدن !!!!!
با گذشت ده روز هنوز که هنوز والدین میان در کلاسم و اصرار میکنن که بچه هاشون سر کلاس درسم بشینن….
مادرها میان اصرار که همسرم گفته دخترم فقط باید سرکلاس شما بشینه!!!!!!
چه ضعفی دارم که سالها دارم چوبش رو نوش جونم میکنم؟!!!!!!!
واقعا چه ضعفی؟!!!!
منی که یک ماه پیش دختر های همکارم رو بردم رستوران و فقط 800 براشون هزینه کردم ..
چرا نباید از پول های تو حسابم برای حس خوب دادن به خودم هزینه کنم؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!
خداوند رو بی نهایت سپاسگزارم که منو لایق دریافت آگاهی های این دوره قرار داد که هنوز نمیدونم چه خبره اونجا!!!
دوستای عزیزم لایق همه قشنگی های زندگی هستین
زندگی به روی همچون ماه شما لبخند بزنه و بشود هرانحه که از خدا میخواید
با دیدن عکس زیبای پروفایل تون لبخند روی صورتم نشست.چه چهره دلنشینی، منم ترغیب شدم عکسم رو بزارم. چقدر زیبایی شما خانم معلم عباس منشی نازنین. من خودم خیلی دوس دارم معلم دخترم عباس منشی باشه مث شما. این درخواستو از الان از خدا دارم.
میدونم چن ماهیه متعهدانه روی خودت کار میکنی مثل خود من. تبریک میگم که خودتو لایق بودن در دوره احساس ارزشمندی دونستی. خداوند با نشانه ها باهامون حرف میزنه همون طور که نشانه ها رو دیدی و دوره رو خریدی. خوشحالم که در این دوره با هم همکلاس هستیم.
اتفاقات خوب در راه برای همه بچه های متعهد و با ایمان، این قانونه. سپاسگذارم از کامنتت و حرفای قشنگ دلت. عزیزم.
آزاده عزیزم دوست خوبم متشکرم بخاطر عشق و وقتی که برای من گذاشتی و با نوشتن این کامنت بهم یاد آوردی کردی که ارزشمند هستم ،لایق هستم و زیبا هستم و مهمتر از همه خداوند چقدر منو دوست داره که کنار شما بنده های بی نهایت خوب و لایق و توحیدی جا داده منو…
خدارو بینهایت سپاسگزارم بخاطر این لطف و محبت و عشقی که از طریق شما به من ابراز داره…
کاش اون دختر ماهت سر کلاس درسم مینشست و من هر روز سخت در آغوش میفشردمش…
اما اشکال ندارع با مادر خوشگل و نااااز و توحیدیش سر کلاس درس نشستم و عجب بوی خدا رو میده…
عزیزدلم امیدوارم من و شما بتونیم سر این کلاس اون حس ارزشمندی و لیاقت رو که از ازل خدا در قلب و روح ما گذاشته رو پیدا کنیم و ارج بزاریم…
دوستت دارم
متشکرم که برام نوشتی منت گذاشتی عزیزم ..
منتظر خوندن کامنت های نابت هستم که توشون نتایجت رو فریاد میزنی …
بوسم به روی ماهت دوست جونم بی صبرانه منتظرم چهره ماهت رو ببینم
سلام بر فرزانه عزیز ارزشمند وقتی میبینم که بیشتر دوستام دوره رو تونستن خیلی راحت تهیه کنن حس خوبی میگیرم و تحسینشون میکنم نوش وجودتون انشالله که به زودی زود از نتایج بزرگتون بخونم و لذت ببرم گفتین خواهرتون فرمودن که مگه از دوره عزت نفس و عشق و مودت چه نتیجه بزرگی گرفتی که میخوای یک دوره جدید رو بخری بزار از این قبلیا نتیجه بگیری بعد دوره دیگه رو بخر فرزانه جان من خودم رو میگم و مثال خودم رو میزنم انصافا خیلی اوقات من کفور و ناسپاس میشم و احساس میکنم که خیلی از بچه ها هم همین جور هستن متاسفانه خودم نتیجه رو فقط تو پول میبینم اونم پولای رقم بالا و این یک باگ خیلی بزرگه که باعث میشه این همه نتایجی رو گرفتم رو نبینم و همیشه خدا یو یو دنبال خوب کردن احساسم هستم بزرگترین نتیجه خودم رو مهاجرتم میدونم اونم با رها کردن یک شرایط نسبتا خوب و راحت بدون کوچکترین پشتوانه ای که هر کی شنید گفت این نهایت دیوانگیه و کلی نتایج خوب دیگه که اگه بنویسم خیلی زمان میبره اما من فقط دایم میگم پس کو پول و اما در مورد شما همین که در مدار تهیه این دوره های ارزشمند قرار گرفتین این یعنی کلی معادلات ذهنی جابجا شدن که شما در مدار تهیه این دوره ها قرار گرفتین و این میشه هزاران نتایج کوچک که تبدیل شدن به هم مدار شدن با این آگاهی های الهی و اینکه تو دوره عزت نفس استاد میگن که ما هی اطلاعات کسب میکنیم از این دوره به اون دوره ،فایل های رایگان و کامنت شما دوستان عزیز و …. شاید به ظاهر کار خاصی انجام نده اما چون نتایج یهو اتفاق نمیفته و قانون تکامل همیشه همه جا حاکمه ما نمیبینیم و نتایج کوچکمون اما پیوسته رو عادی تلقی میکنیم و فکر میکنیم همیشه اینجوری بوده اما با نگاه به گذشتمون میفهمیم چه خبره و این آگاهی ها مثل پازل کنار هم قرار میگیره و تصاعدی اتفاقات خوب بزرگ و بزرگ تر میشن پس با لذت از دوره استفاده کنین و سپاسگزار خدا باشید که خیلی راحت تونستین دوره رو تهیه کنین در ضمن خیلی لذت میبرم که اینقدر عالی با شجاعت دارین درون خودتون رو شخم میزنین و اون سنگ ریزه درونتون رو بالا میارین و حذفشون میکنین و چقدر این جملتون خوب بود که دوستاتون رو دعوت کردین و خیلی راحت 800 هزینه کردین پس چرا این هزینه برا خودم نباشه که اینو خیلی هامون داریم که برا دیگران خیلی دست و دل بازیم اما نوبت به خودمون میرسه نم پس نمیدیم و باز هم شما اینجا از اهرم رنج و لذت استفاده کردین و لذت سرمایه گذاری رو خودتون رو اهرم لذتی کردین برای رسیدن به خود ارزشمندتون و همین باعث شد که شما الان تو این دوره عالی حضور داشته باشید و خیلی زیبا خدا هدایتتون کرد به سمت تهیه این دوره ،فرزانه عزیز شما بی نظیرید و یک صدم درصد هم به اینکه بی نظیرید شک نکنید من ایمان دارم که خبرهای عالی رو از شما به زودی میخونم و تحسینتون میکنم ببخشید ی خورده طولانی شد حتما باید میگفتم نوشتم یهویی شد موفق و موید باشید دوست خوبم
دوست خوبم خیلی سپاسگزارم که این دیدگاه ارزشمند و پر از نشانه رو برای من نوشتید و به من اطمینان دادین که کار درستی کردم..
بگذار صادقانه برایت بگویم سعید جان ، من و خواهرم که آلمان زندگی میکنه عضو سایت هستیم و البته ایشون چندین سال توی این مسیر هستن و از دوره های اساتید شریفی و عرشیانفر استفاده کردن و در آخر هدایت شدن به اینجا و روشنی مسیر من هم شدن ..
من از پنل کاربری ایشون از دوره ها استفاده میکنم
وقتی من دوره احساس لیاقت رو خریدم و برای ایشون چند فایل از دوره رو ایمیل کردم
….گفت کل این چند جلسه چکیده دوره دوازده قدم و عزت نفس هست …
کلش داره میگه که به نکات مثبت توجه کنید و با خودتون در صلح باشید..
البته خواهرم کلی نتیجه گرفته و الان این ها به چشمش نمیاد چون خداروشکر زندگی خیلی خوبی داره که چند سال پیش اینجوری نبود…
خب من از دیشب بخاطر حرف خواهرم کمی توی ذهنم داشتم دو دوتا چهارتا میکردم ای بابا راست میگه خواهرم !!!!
ولی این دیدگاه شما خیلی خیلی خیلی ذهن و قلبم رو باز کرد و بهم اطمینان داد مسیر درستی انتخاب کردم و معجزه ها رخ میده…
سعید جان دوست خوب و لایقم همین الان هم استاد فایل جدیدی گذاشتن که میگن شما اینهمه نتیجه و نکات مثبت رو نمیبینید و. فقط توجه دارین روی یک نکته کوچیک منفی!!!!!!!
این هم یک نشونه دیگه بود برای من…..
بله دوست عزیزم انسان ها خیلی ناسپاس هستن…
چون وقتی خودمو کندوکاو میکنم از گذشته از وقتی کم و بیش با قوانین آشنا شدم…
میبینم نه من خیلی رشد داشتم ..
توی حوزه عزت نفس راحت تر نه میگم ، حتی مدل حرف زدنم، راه رفتن و کارهایی که برای خودم میکنم خیلی فرق کرده..
برای خودم راحت تر پول خرج میکنم ..
من مستقل زندگی میکنم…همیشه سعی میکنم خونم مرتب تر از قبل باشه ..همیشه تمیز باشه ولو وقتی که خسته یا کسل هستم….
به همکارانم راحت تر نه میگم…که الان وقت ندارم ، نمیتونم پذیراشون باشم توی خونم…
چون مجردی زندگی میکنم..پارسال تبدیل به پاتوق شده بود و من از این موضوع ناراخت بودم ..
حدود دوماه پیش گفتم که دیگه نمیخوام مثل پارسال باشه …و شرمنذه هستم اگر درکم میکنید که خیلی خوشحال میشم اگر نه هم که واقعا نمیتونم کاری کنم….
در حوزه روابط ، خودمو لایق احترام میدونم…رابطه ام با خانواده با خواهرم با همکاران با اولیا با دانش آموزان با مردم فوق العادسست…هر زمان که سوار تاکسی میشم بخاطر گرمای اهواز…وقتی درخواست میکنم که کولز رو بزنه ..با تمام احترام کولز رو میزنه و خیلی چیزای دیگه که بهشون بی توجه هستم…
روز سوم مهر. من مریض شدم گرونای سختی گرفتم …و اصلا نمیشد که در شروع سال کلاس رو ول کنم وقتی رفتم مدرسه به مدیر گفتم واقعا امروز توانایی ندارم سر کلاس حضور داشته باشم ، گفت اشکال ندارع بیا حاضری بزن و برو حتما دکتر و من کلاست رو اداره میکنم…
براحتی رفتم خونه و استراحت کردم
این ها همش نتیجه است.
اساسا قبلا بلد نبودم درخواست کنم و خودمو لایق نمیدیدم
از اینکه این پیام طولانی رو نوشتین و منو ترغیب کردین خودمو زیر و رو کنم متشکرم دوست خوبم…
به شما افتخار میکنم مهاجرت گردین و به ترسهاتون حمله کردین و جایی پا گذاشتین که دلتون میخواد…
انشاالله الله یکتا زندگیتون رو پر از عشق و شادی و سلامتی و نور و رحمت و ثروت کنه دوست خوبم …
سلام و درود بر فرزانه عزیزم دختر خوب چقدر لذت بردم از نتایجی که نوشتین و براتون عادی شده اول از همه تحسینتون میکنم بابت عکس زیبای پروفایلتون به چشم خواهری شما زیبا هستید و بی انصافیه که این همه زیبایی رو نبینید و فقط نقص های وجودی خودتون رو ببینید که متاسفانه این کاریه که تقریبا هممون میکنیم هزار تا نعمت رنگا وارنگ خدا بهمون داده اونا رو نمیبینیم و فقط زوم کردیم رو نداشته هامون بعضی وقتا میگم خدا عادل نیست من این همه ناسپاسی میکنم ،همیشه خدا ازش طلبکارم و انگاری خدا شده پیشخدمت من و با رسیدن به هر درخواستی سریع دو تا دیگه درخواست میدم بدون اینکه اساسی شکرگزاریشو بجا بیارم اصلا یک لحظه بیایم به دید انسانی به این قضیه نگاه کنیم به نظرم عزیز ترین فرد هر انسان اولادشه همه فرزندشون رو بیشتر از خودشون دوست دارن اگه مدام اینو بخواد اونو بخواد و بتونیم تهیه کنیم و همیشه خدا شاکی باشه عمرا هواشو داشته باشیم ی جایی بهمون بر میخوره ی جوری جوابشو میدیم چه میدونم تحریمش میکنیم یا هر چیز دیگه ای ولی خدا هر چقدر من ناسپاسی میکنم اون کار خودشو بی هیچ منتی انجام میده حتی فرای انتظاراتمون من خودم ی زمانی پای ثابت محفل های شبانه بودم و مدام چرت و پرت ،غیبت،مسخره کردن،مشروب ،بیهوده وقت تلف کردنها و……… خدا رو شکر الان صد در صد اینا رو تعطیل کردم ،یادم نمیاد کی حرف زشت از دهنم خارج شده،یادم نمیاد کی غیبت کردم،یادم نمیاد دیگه تو این محافل شرکت کرده باشم ،خیلی وقتها از تنهایی نمیدونستم باید چکار کنم اما به خودم اجازه ندادم پا رو خط قرمزهام بزارم و برم سمت خوش گذرانی های بیهوده ،قبلا دروغ میگفتم مثل نقل و نبات روزی هوووووو،اصلا الان شاید بعضی روزها ی دونه از دهنم در بره،چقد مودب تر شدم،یادم نمیاد کسی رو مسخره کرده باشم چقدر آدما رو قضاوت میکردم الان اصلا یادم نمیاد رفتار کسی رو تحلیل کنم ،چقد سرم تو زندگی مردم بود چقدر پیگیر رفتار این و اون بودم اما الان میبینم اینا رو دیگه ندارم چقدر دنبال مقصر میگشتم الان میدونم که همه چی خودمم چقدر کینه های بی خودی تو وجودم بود الان خدا رو شکر خیلی راحتم کاری به کسی ندارم ،چقد زور میزدم که به دیگران بفهمونم که کارشون درسته یا غلط الان میگم به تو چه اگه مردی خودتو اصلاح کن، چقدر خدا خدا میکردم بخاطر بدهی های که داشتم و الان 99درصد بدهی هامو پرداخت کردم ، چقدر دغدغه داشتم بابت مهاجرتم که خیلی راحت انجام شد ،چقد بخاطر حرف مردم زندگی کردم و رفتار میکردم الان خیلی خودم شدم ،چقد تو فامیل و دوستان واطرافیانم دوست داشتنی تر شدم ،چقد محبوب تر شدم و….. کلی نتایج دیگه که بخوام بگم شاید چند صفحه بتونم ازش در بیارم بخداوندی خدا خیلی اوقات اینا رو نمیبینم و فقط گیر دادم به پول هی میگم چرا پول نمیاد خدایا عظمتتو شکر بخاطر اینکه اینقدر حلیمی بله فرزانه جان هممون کلی نتایج گرفتیم اما ذهنمون همه رو عادی جلوه میده که چی؟ الان این کارو کردی اما تو که فلان جا هنوز هیچ کاری نکردی و این نجوا باعث میشه ما نعمت هامون رو نبینیم خدایا من شرمندتم خودت گفتی که انسان کفوره،انسان عجوله ،انسان ناسپاسه با این اوصاف همیشه به دادمون میرسی و نادیده میگیری ،
لذت بردم بابت این همه تغییری که که کردین خدا رو شاکر باشیم که تو این مسیر الهی قرار گرفتیم و داریم هر روز با تقوا تر میشیم ،
ی جایی خوندم که انسان هیچوقت با تقوا نمیشه مگر اینکه قلبشو صاف کنه و هیچ قلبی صاف نمیشه مگر اینکه جلوی زبونمون رو بگیریم و وقتی نشستم فکر کردم به این جمله دیدم میشه ی کتاب راجع به این جمله نوشت هر چقدر ضربه میخوریم از این زبانه که بی موقع باز میشه هر چقدر غر میزنیم با زبانمون داریم به خودمون ظلم میکنم،هر چی غیبت میکنیم با زبانمون به خودمون ظلم میکنیم، هر چقدر دروغ میگم بازم با زبانمون به خودمون ظلم میکنیم ،هر چقدر در مقابل تمجید دیگران مقاومت میکنیم و با همین زبان میخوایم ثابت کنیم که نه من این نیستم داریم با همین زبان به خودمون ظلم میکنیم،هر چقدر دیگران رو مسخره میکنیم داریم با زبانمون به خودمون ظلم میکنیم ،هر چقدر دیگران رو قضاوت میکنیم داریم با زبانمون به خودمون ظلم میکنیم و…. میبینید که این زبان چه کارها که نمیتونه انجام بده و ما چقدر ازش غافل بودیم مثل ی چاقوی دولبه میمونه پس چرا نیایم از راه درست ازش استفاده نکنیم خیلی طولانی شد فرزانه عزیزم امیدوارم همیشه تو این مسیر الهی حضور داشته باشید ما نمیدونیم با ادامه دادن این مسیر چند سال دیگه به چه جاهایی میرسیم که اصلا برامون قابل وصف نیست موفق و موید باشید
انقدر خوندن کامنت زیباتون پر از نکته بود که خواستم حتما با نوشتن ازتون تشکر کنم.
واقعا کنترل زبان مثل کنترل ورودی ها هم بسیار مهم و هم خیلی خیلی سخته.
برای من که کنترل زبانم وقتی مورد تعریف و تمجید قرار میگیرم خیلی خیلی سخته. نمیتونم فقط تشکر کنم و از درون واقعا حس خوبی داشته باشم.
همش حس میکنم اگه انکار نکنم یا مثلا کارمو ناچیز نشون ندم، نکنه فکر کنن من چقدر از خود راضی یا مغرورم!
مثلا از دستپختم تعریف میشه زود ایراد پیدا میکنم و میگم. یا از چهره م تعریف بشه سریع مقاومت میکنم و کلی ایراد از خودم ردیف میکنم.
اگه از کارم تعریف بشه از درون احساس میکنم لایق اینهمه تعریف و تمجید نیستم. دلیلش اینه که معیارهایی برای خودم درست کردم و چون دقیق اونارو ندارم احساس لیاقت نمیکنم و خودمو لایق نمیبینم.
امیدوارم به زودی با خرید این دوره بتونم کار کردن لیزری روی این باور اصلی و اساسی رو شروع کنم.
سلام بر شما دنیای عزیز خوشحالم که کامنتم مورد توجهتون قرار گرفته بله درست میفرمایید کنترل زبان کار سختیه ولی از نظر من خیلی خیلی از کنترل ذهن ساده تره منم مثل شما خیلی نسبت به تعریف و تمجید دیگران مقاومت داشتم ولی کم کم پذیرفتم اگر کسی تمجید میکرد با وصف اینکه خیلی مقاومت داشتم میگفتم ممنونم شما لطف دارید حتی با وصف اینکه من همیشه فکر میکردم که هر کی تعریف و تمجید میکنه فقط به خاطر اینه که کارش راه بیفته ،یا برای خوشم باشد خودشونه من این طرز فکر رو داشتم ولی وقتی عمیقأ به این موضوع فکر کردم دیدم خیلی ها بدون اینکه نیازی به من داشته باشند تعریف و تمجید میکنن اوایل خیلی سختم بود که جبهه نگیرم در مقابل دیگران چون قبلاً میگفتم نه بابا اینطوریام نیست ،هزار تا دلیل میاوردم که به طرف بقبولونم که نه من هیچی نیستم و جالب اینکه میذاشتم پای تواضع و فروتنی میگفتم آدم خاکی باید اینطوری باشه (به قول سعیده جان ایموجی خجالت فراوان خخخخ)تازه بعد گوش دادن دوره عزت نفس فهمیدم که چه چاه عمیقی از خود کم بینی و بی ارزش دونستن خودم کندم که فقط با تمرین های عزت نفس و عمل کردن میشه این چاه عمیق رو پر کرد دنیا جان نگران نباشید سعی کنین که اوایل فقط تشکر کنید کم کم یا طی کردن تکاملتون با تعریف و تمجید دیگران کنار میاید و ی راهکار دیگه اینکه توانایی های خودتون رو بنویسید و مدام برا خودتون بخونین میفهمین که ای بابا من کلی خصوصیات خوب دیگه ای دارم که اجازه ندادم دیگران بفهمن و نهایتا براتون قابل پذیر میشه و به قول استاد ما اگه بتونیم زیبایی ها رو ببینیم و اینو تو وجودمون نهادینه کنیم همین یک کار برامون کافیه و اول از همه باید از خودمون شروع کنیم و در آخر بگم که شما چهره بسیار زیبایی دارید لااقل این یکی رو نمیتونید نادیده بگیرید در مورد این یکی مقاومت نکنید امیدوارم که منم در مدار دریافت دوره الهی احساس لیاقت قرار بگیرم موفق و موید باشید در پناه خداوند منان
فرزاااانههههههه عزیزدلم سلام به روی ماهت. چقدر زیبایی تو دختر. چقدر شیک و پیکی! ماشاالله به تو دختر ناز
نمی دونی چقدر خوشحال شدم که عکست رو گذاشتی و صورت قشنگتو دیدم.
عزیزدلم از حس زیبات گفتی که تو رو سوق داده به سمت نور
این جنس از شادی و کشش و جذبه رو دارم تو تمام کامنتها می بینم. این نشون میده استاد ما چقدر استاده واقعا. دست گذاشته روی ریشه ای ترین پاشنه آشیل همه مون. چطور این پایه ها رو تشخیص میده؟ از درون خودش. از نیازهای خودش. و از توجه به تغییر نتایجش با تغییر نگاهش.
استادمون خیییییلی حواسش جمعه به نتایج افکارش. و بی نهایت تسلط داره روی افکارش. یعنی مو رو از ماست میکشه بیرون انقدر کندوکاو میکنه تا اون عمق و ریشه رو شخم بزنه و بیاره به سطح.
حالا استادی با این مشخصات که میگه اساس و پایه همه احساسات و افکار و تصمیمها و در نهایت باورها احساس ارزشمندی و لیاقته، به نظر من هیچ جای شک و شبهه ای باقی نمیگذاره برای ذهن منطقی ماها که مسیرمون رو از اینجا ادامه بدیم.
منم توی 12 قدم و شیوه حل مسائل هستم ولی حس میکنم باید ریشه ای تر کار کنم و این دوره پیشنیاز بقیه دوره هاست. و دارم واسش پول کنار میگذارم که بخرم.
کامنت خودمو بخون، هنوز هیچی نشده واسم نتیجه رقم خورده، فقط با دیدن معرفی دوره. ببین دیگه وارد بشم و کار کنم چه گلستانی میشه.
چقدر اسمت برازنده این دوره است. حواست هست؟
فرزانه و ارزشمند…. چه حسن انتخابی! اصلا تو جات همینجاست تو دوره ارزشمندی و لیاقت. تمام شد و رفت!
به زودی میام سر کلاس پیشت می شینم. می بوسمت دوست جان.
سلام به روی ماه سعیده دوست و همشهری زیباااااااای خودم ،
سعیده جانم ، عزیزدلم متشکرم از اینکه اینقدر احساس منو به خودم و درونم و چهرم زیباتر کردی،
البته که همه این زیبایی ها هم در چهره شما و هم در وجود قشنگ شما هست که به بنده های خدا براحتی ابراز میکنی عزیزم…
سعیده من هرچی توی اهواز میگردم توی بازار توی رستوران و…..
فقط داف و خوشگل میبینم خخخخخ
خدایی این دختر پسرای خوزستانی خیلی جذاب و دوست داشتنی و زیبا هستن..و چقدر من شهرخودم و استان خودم و مردمش رو دوست دارم …
از اینکه همین الان دارم این پیامو مینویسم و یه گوشه ذهنم داره بیادم میاره که دوستای عباسمنشیم مثل سعیده جان و ابراهیم جان و بقیه که نمیدونم کی هستن ، همین الان دارن توی همین هوا نفس میکشن چه احساس غرور و خوشایندی دارم…
بقول شما که برای ابراهیم جان نوشتین که شما که دیگه ز خومونی!!!
نمیدونم حالا درست خوندم یا نه ولی همچین چیزی بود و الان همین حس رو دارم
عزیزدلم در مورد دوره احساس لیاقت ، یه سری چیزاش تا اینجا همونی هست که توی خیلی از دوره ها داره گفته میشه و توی همه کامنت های بچه ها و عقل کل داره بهش پرداخته میشه ..
همون توجه به نکات مثبت خودمون هست..
احساس میکنم شالوده همش همینه…
اما میدونی شاید خیلی از ما اینو بدونیم ولی در عمل چی؟!!؟! در عمل همش تسلیم ذهن منفی گرامون میشیم ویادمون میره که فرزانه ، سعیده اقاااااا خودتو دوست داشته باش..خودخوری نکن..
بگذر از اشتباهاتت..
به توانایی هات توجه کن…
خب یادمون میره!!!!!!!!!!
توی تله میوفتیم…
پس اگر هی گوش بدیم همش برامون تکرار بشه
.جورییییییی که توی مغز و قلب و روح و جسم ما حک بشه که اقاااااا خودتو دوست داشته باش و یادمون نره دیگه و به کلی این حس درونی بشه و نهادینه بشه توی وحودمون جوری که بتونیم فرکانس قوی از احساس لیاقتمون که در وجودمون نقش بسته رو به جهان ارسال کنیم و بعد زندگی متحول میشه …
عزیزدلم خیلی سپاسگزارم که برام از آگاهی های ارزشمندت نوشتی و قلبم رو نورانی کردی با ارسال نقطه آبی به من و دیدن چهره همچو ماهت کناار خانواده قشنگت…
میبوسمممم روی همچو ماهتو
و امیدوارم در بهترین زمان این دوره بیاد جزو محصولات پروفایلت…
دوست عزیز و زیباروی من ، همینجوری هم لایق هستی ..و بسیار ارزشمند
اول یه توضیح کوچولو بدم که من از اون دسته داف های خوزستانی هستم که شعبه کرج زندگی می کنن. بالاخره یه سریا باید باشن که نمایندگی سایر شهرها رو اداره کنن!!!!
یکی از آرزوهای نه چندان دورم اینه که با بچه های اهوازی سایت از نزدیک تو اهواز ملاقات داشته باشم. از جمله خود قشنگت.
فرزانه جونم به لطف آموزشهای استاد عزیزمون فرقی که نسبت به قبلم کردم اینه که بهتر میتونم ریشه افکارم رو در لحظه ردیابی کنم. می فهمم که دارم به چی فکر می کنم، نتیجه اون رشته فکری چیه، در لحظه احساسم رو نسبت به موضوع تشخیص بدم و اگه دیدم به ضررمه تغییرش بدم.
این داره توی هر لحظه از زندگیم کمکم میکنه توی مسیر احساس خوب و ستاره قطبیم باقی بمونم. از ناخواسته ها و زوائد فکریم فاصله بگیرم و دوباره روی خواسته هام متمرکز بشم.
این اساس تمام آموزشهای استاده و مطمئنم تو دوره احساس لیاقت بهتر و عمیقتر بهش پرداخته میشه.
خیلی خوشحالم که اونجایی توی اون کلاس و ازت میخوام جای صندلی من یه گل بذاری تا خودمم بیام. عاشقتم و برات آرزوی رشد و توفیق دارم.
بسیار بسیار تحسینت میکنم و ذووووووق زده شدم که شما هم اومدی توی این دوره ارزشمند. کامنتتون رو که خوندم دقیقاً دو دل بودم بگم یا نه ولی رسیدم آخرش خدا رو شکر کردم که اومدین توی دوره. سعیده شهریاری مبصر کلاسه، همزمان سرکرده تمام شیطنتهای کلاس هم هست، اکیپ مون ته کلاس جمع هستیم. سعیده و اسداله و رسول من و بقیه دوستان … (ایموجی خنده فراوان)
خدا رو صد هزار مرتبه شکر.
من وقتی مدت عضویتم اندازه شما بود هنوز نمیتونستم PDF ها رو هم تهیه کنم، از بس تو مدار نبودم. دقیقاً میخواستم براتون بنویسم فرکانس این دوره با عزت نفس خیلی فرق میکنه ، به نظر من (نظر شخصیه، شاید دوستان دیگه نظرشون متفاوت باشه) دوره احساس لیاقت پیش نیاز دوره عزت نفسه. این دو در کنار همدیگه مکمل هم هستن. من الان دارم میفهمم توی اون فایلهای عزت نفس استاد عباس منش چی میگفته. از بس من مقاومت داشتم. با اینکه اولین دوره ای نبود که تهیه میکنم. عزت نفس پاشنه آشیل من بود، بخاطر همین مقاومت زیادی داشتم بهش.
خیلی خوشحالم توی دوره احساس لیاقت حضور دارید. از خداوند براتون بهترین ها رو میخوام.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.
از روزی که استاد اعلام کردن روی دوره ی جدید دارند کار میکنند خودم رو هم مدار با این دوره میدونستم،تو شرایط خوب مالی نبودم برای خرید اما با کمک خواهرای گلم تونستیم بخریم و همراه بشیم ،به یاری خدا هم فرکانس و روبه رشد باشیم،
از دیشب که این دوره رو خریدم و جلسه اول رو بارها گوش دادم و نوشتم دارم به این فکر میکنم چقدر یادم رفته بود و تو تله مقایسه افتاده بودم و خودم رو دستی دستی بی ارزش میکردم ،
جلسه ی اول برام پر بود از نکات ناب و اینکه قبل از اینکه بیشتر از این روزگار بهم سیلی بزنه خودم به داد خودم برسم و راه ورود نعمت و ثروت و سلامتی و فراوانی رو باز کنم برای خودم ،
ممنونم استادِ قشنگم که با آرامشی که دارید و بازگو کردن تجربیات و الهاماتتون این دوره رو برام شیرین تر از عسل کردین،
از خداتوفیق میخوام کمکم کنه همیشه روی احساس خود ارزشمندی ایم کار کنم و از نتایج فوق العاده اش لذت ببرم،
استاد عزیزم سلام برشما و سلام به خانم شایسته
سلام خدمت دوستان عزیز که از نتایج دوره احساس لیاقت کامنت های عالی و قشنگ می نویسد
استاد متشکرم از شما که کامنت های مفید و تاثیر گذار عزیزان که دوره احساس لیاقت را تهیه کرده و گوش داده و نکته های تاثیر گذار شأن را یاد داشت کرده و شما این کامنت های ناب را در اختیار ما قرار می دهید که باور های ما هم تغیر کرده و ما هم درک و شناخت بهتری از قانون خداوند داشته باشیم
استاد عزیزم خلی ممنونم که شما دارید تجربیات زندگی تان را که در زندگی تان عملا تجربه کرده و آن را به فایل تبدیل نموده و در اختیار ما قرار می دهید و جالبی دوره های شما با دیگران در اینست که شما از جملات کتاب ها یاد داشت برداری نمی کنید بلکه آن چیزی که در زندگی تان تجربه کرده و بدستش آوردید را با ما شریک می سازید و این کار تاثیر گذاری خلی فوق العاده دارد
چون من خودم یک زمانی صحبت های خلی از این افراد که در این حوزه صحبت می کنند را گوش کردم اما جنس حرف ها و صداقت در گفتار تان خلی خلی متفاوت است نسبت به دیگران
و این چنین الگو داشتن کار را برای ما خلی راحت و قابل قبول تر می کند
من زمان های خلی اشتیاق زیاد به خواندن کتاب های رمان و داستان داشتم و از نویسنده های مشهور آثار های شأن را مطالعه می کردم و حتی نکته های مهم شأن را برای خودم یاد داشت برداری می کردم و تصمیم بر این داشتم که از این آگاهی ها استفاده کرده و این دانایی را تلفیق نموده به کتاب تبدیل کنم و خلی علاقمندی زیاد به این کار داشتم که نویسنده کتاب باشم و آن هم نویسنده معروف و مشهور
چون در این کتاب ها به جنبه مثبت خلی کمتر توجه می شوند و در کل کتاب های که شکست ها و ناکامی ها و به سرمنزل نرسیدن افراد در بخش های مختلف باشد بشتر علاقمند پیدا می کنند و می دیدم که با مطالعه های زیاد این کتاب روحیه خوبی ندارم و هر روز نگرانتر نا امید تر مایوس تر و غمیگن تر می شدم و هم این که ما این چنین افراد را بشتر پیدا می کنیم و این چرخه قشنگ ما را به سوی این مسیر نا سالم سوق می دهد چون این قانون خداوند است و لی ما بلد نبودیم
بعد از مدت های زیادی که من این مسیر ها را ادامه دادم و حتی روز های بود که من روزانه یک جلد کتاب صد الی صدور پنجاه صفحه ای را قشنگ مطالعه می کردم و یکنوع احساس برتری داشتم نسبت به خلی های دیگر که من این کار را انجام می دهم و این باعث می شود که جهان افراد از این جنس را بشتر وارد زندگیت کند که آنها از این نوع کتاب ها و منابع ها را در اختیارت قرار دهد و با این چنین نگرش ها بشتر آشنا می شوی و پیش می روی و درست است که در این بخش به یکسری نتایج می رسی اما نتایجش جذاب و قشنگ نیست چون تو احساس خوب نداری احساس لذت و نشاط را نداری دوست داری بشتر روی موضوعات منفی و ناسالم بشتر متمرکز باشی چون دنبال سوژه یا موضوعاتی می گردی که منفی و شکایت آمیز باشد تا برای نوشتن تو جذاب تمام شود و چون این گونه تو در جامعه جایگاهی بهتری داری چون تو نیاز به تاید شدن از طرف دیگران را داری و تلاش می کنی قسمی بینوسی که مورد قبول دیگران قرار گیرد و این دیگران هم همان افراد که از قانون خداوند اطلاع ندارند پیش بروی و مسیرت را ادامه بدهی
من با این چنین راهها پیش رفتم و در آخر دیدم که این راه مورد علاقه من نیست
من دنبال احساس خوبتر و خوشایند هستم
من دنبال آرامش و امنیت هستم
من دنبال عشق و لذت در زندگیم هستم
من دنبال ثروت و آزادی مالی هستم
دنبال روابط قشنگ و عاشقانه هستم
من دنبال خوشبختی و شادکامی هستم
چون در این کتاب های رمان و داستان این چنین راهها را اصلا ندیدم و بشتر این بود که اگر به فرد مورد علاقه تان برسی باید یک حادثه یا فلان کاری رخ دهد که تو فرد دلخواهت را پیدا کنی
یعنی هیچ را معقول و مناسب را بلد نمی شویم
و بعد از خلی احساس های ناخوشایند این روند را ختم کردم
و خداوند من را در مسیر پر از خیر و برکت لذت و شادی و احساس قشنگ راهنمایی کرد
و من با افرادی که در مورد قشنگ زندگی کردن و خالق زندگی بودن صحبت می کرد هدایت شدم
و من در اول با افرادی دیگری بودم یعنی درس ها و دوره های آنها را خریداری کره و گوش می کردم و جالبی کار اینجا بود که هیچ چیزی نیاموختم و برایم خلی مفید انجام نشد
تا اینکه من را خداوند با شما و صحبت های قشنگ شما آشنا ساخت و در حالیکه دوره های شما در دستم قرار گرفت وقتی می شیندم جنس حرف ها متفاوت بود دلچسب بود و یکنوع صداقت و راستی معلوم می شد
و ابن دوره های شما بصورت غیر قانونی در اختیار من بود و این را هم نمی دانستم تا اینکه بعدا درک کردم که این کارم درست نیست و این شد که همه آن دوره هارا حذف کردم و خداوند مرا هدایت کرد که در کشور ایران مهاجرت کنم
و اینجا بعد از مدتی عضو سایت شدم و فایل های دانلودی را گوش می کردم و به مرور زمان آشنایی با سایت و چگونه استفاده کردن از فایل ها را آموختم و تا اینکه شروع کردم به خریداری دوره ها
اولین دوره که تهیه کردم شیوه حل مسایل بود
و بعد از آن وارد دوازده قدم شدم و شکر خدا هر روز نتایج تغیر کرد و احساس خوبم بهتر و بهتر شد و حالا دارم لذت ها می برم و خداوند را خلی سپاسگذاری می کنم و خلی خوشحالم که خداوند مرا با شما استاد نازنین و این سایت فوق العاده عالی آشنا ساخت
و این متن را نوشتم یکنوع حسی از درون به من می گفت بینویس ابن مسیر را که رفتی و حالا که هر لحظه گوشیت را در دست می گیری سریع می روی رو سایت و فایل ها متمرکز هستی و این نتایج عزیزان که از تهیه دوره احساس لیاقت را مطالعه می کنی و درک بهتری داری
این را بدان که تو شانسی در اینجا نیستی و خداوند تو را در اینجا راهنمایی کرده و حالا هم در کنارت است که تو زندگی ات را خودت خلق کنی تا از هر لحظه زندگیت لذت ببری و شاد و سپاسگذار خداوند و نعمت هایش در زندگی ات باشی
استاد عزیز و دوست داشتنی بسیار ممنون و سپاسگذارم بابت این همه آگاهی ناب و قشنگ را که در اختیار ما قرار می دهی تا ماهم متمرکز روی خواسته های مان باشیم و حس خالق بودن در زندگی مان را داشته باشیم
خداوند به شما عزت و سربلندی عنایت کند
امین یارب العالمین
الهی صد هزار بار شکرت
به نام خدای مهربان سلام ب استاد عزیز وخانم شایسته ودوستان همفرکانسی کامنت دوستان را مطالعه کردم خیلی لذت بردم و از استاد عزیز خیلی تشکر میکنم بابت این محصول لات ارزشمند شکی درش نیست امیدوارم من هم بتوانم خرید کرده و بهره ببرم اما الان این پول ندارم حداقل تا اخر ماه افزایش نداشتید پولی ک داشتیم برا خرید وسایل مدرسه بچه ها رفت انشالله ک بتونم بخرم من خیلی نیاز ب این محصول دارم چ کنم از کجا بیاد فقط خدا میدونه در مدارش قرار میگیردم یا ن توکل ب خدای مهربانی ها دوستان از کامنتهای خوبتون تشکر میکنم واستفاده میکنم بدرود و سلامت باشید تشکر از استاد عزیز
بنام خداوند بخشاینده رزاق وهاب و مهربان
سلام به استاد عزیزم بانوی مهربان خانوم شایسته
و همه بچهای بینظیر این خانه رویایی
.
به قدری احساس شور و شوق دارم برای حضور در این دوره که تمام جهان دست به دست هم داده اند که من این دوره رو تهیه کنم.
.
هرروز ک میگذره از جاهایی ک به فکرمم نمیرسید داره پول وارد زندگیم میشه و منم دقیقا باخودم میگم این پوله دورهست و میزارمش کنار .
جهان وقتی تعهدت رو ببینه همه کارهارو برات انجام میده
بزودی همسفر دوستان عزیز میشم
خدایا شکرت برای هدایتهات
سلام به استاد عزیز و بینظیرم ،خانم شایسته ی گل و دوستان عزیز همفرکانسی
استاد ازتون سپاسگزارم برای این دوره ی بینظیر و عالی
من از آموزش های شما نتیجه زیاد گرفتم، ولی این ذهن مقایسه گر نمیذاشت ببینم یا حتی بیام بنویسم تو سایت
من دارم روی یک هدفم کار میکنم و تا یک قدمی نتیجه هم میرفت اما رخ نمیداد
با دوره ی بینظیر کشف قوانین کار میکردم،ک بعد از چند بار تمرین جلسه دوم و سوم، و اون جمله ی خانم شایسته ی عزیز که گفتن ((جهان به نگاهی که ذهنت به امکان پذیر بودن خواسته ت داره ،پاسخ میده، و اونو در قالب افکار ،شرایط ،ایده ها وارد زندگیت میکنه))
و تو تمرین جلسه سوم کشف قوانین فهمیدم یکی از بزرگترین ترمرهام ترمز عدم لیاقته
و از خدا خواستم که منو هدایت کنه
من با خواهرم داریم کار میکنم روی دوره ها، ایشون ذوره ها رو میخرن
صبح پا شدم دیدم دوره رو خریده ،جلسه اول احساس لیاقت رو فرستاده برام ، خیلی خیلی خوشحال شدم و گوش دادم
آگاهی های جلسه اول انقدر نرم،ساده ولی عمیقه
هر چیزی میگین انگار دارین منو میگین
استاد چقدر این مساله مقایسه که از عدم لیاقت میاد ریشه داره، و خدا رو شکر با این آگاهی ها دارم خودشناسی بهتری پیدا میکتم
من گاها حسم بد میشد و نمیتونستم واقعا درک کنم چم شده، یه حس نارضایتی از خودم، حس عجله،حس ناکافی بودن ،راضی نبودن از نتایج ،دیر شدن
تا چند وقت پیش با جلسه دوم عزت نفس بعد از چندین بار گوش دادن فهمیدم میگین خودتونو سرزنش نکنید یعنی چی؟ من فکر میکردم خودمو سرزنش نمیکنم تو این زمینه خوبم، تازه فهمیدم من مدام در حال سرزنش و خودمم ،هی تلاش کزذم و آگاهانه خودمو و کارامو تحسین میکردم و توجه زو میذاشتم روی کازایی ک انجام دادم و طبق قانون اون گسترش پیدا میکرد و فردا کارای مفید بیشتری میکردم
و این قسمت مقایسه رو که فهمیدم تو جلسه اول قشنگ فهمیدم چرا حسم بد میشه گاها چرا عجله میکنم
مثلا من با کار کردن روی این باور همه چیز ساده باید اتفاق بیفته که از جلسه اول شیوه ی حل مسایل یاد گرفتم، این دوره چقدر راحت بدستم اومد، توی وتس اپ
بعد وقتی داشتم کمنت بچه ها رو میخوندم توی فایل معرفی که نوشتن بودن مثلا دارن پول جمع میکنن دوره بخرن، یا مثلا فلان قدر پول اومده یا داشتن خریدن، من چون در یک شرایطی هستم الان و کار نمیکنم، دیدم حسم بد شد، چون آگاهی های این جلسه رو داشتم فهمیدم ذهنم داره مقایسه میکنه بیین اینا درآمد دارن و میخرن یهو بخودم اومدم گفتم چی میگی بابا دوره رو خدا انقد راحت در مدارت قزار داده اومده وتس اپت، بعد باوز کارها ساده انجام میشه که داره جواب میددی نمیبینی داری مقایسه میکنی با بچه هایی ک دارن پول جمع میکنن، یعنی همینقدز ساده و ناخوداگاه این عادت مخرب که از احساس عدم لیاقت میاد، باعث میشد نه تنها نتایج رو نبینم،نعمت خدا رو نبینم ،بلکه شروع کنم به ناسپاسی و مظلومیت نمایی
یعنی همینقدر مخفی و ریز ولی عمیق
خدا روشکر ک فهمیدم،
یک نتیجه ی خوب ذیگه ای که گرفتم اینه که یک درک درستی از قانون تمرکز پیدا کردم،من واقعا تو این اشتباه بوذم از الگو برداری و تمرکز
مثلا من فکر میکردم اینکه فقط یک هدف دارم یعنی تمرکز و سرم تو زندگی دیگران نیست، مثلا انستاگرام رو گذاشته بودم و کسایی که خواسته های منو داشتن فالو میکردم و میدیدم ، گاهی حسم بد میشد و نمیدونستم چرا، الان فهمیدم اون اصن الگو برداری نبوده فقط مقایسه بوده برا همین حالم بعضی وقتا بد میشد و گاهی بجای انگیزه عجله و کمبود منو میگرفت
فعمیدم که من باید یک الگو رو ببینم و امکان پذیر بودن اون خواسته رو تایید کنم،نه اینکه روزانه، بییتم مثلا آقای A (که مثلا همون الگوی منه و دارم نگاش میکنم) رفته پارک، تولد بچشه، امروز ناهار چی خورد، شب مهمونی چی پوشید
حالا من چندتا رو فالو میکردم و تصور کنید که چقدر تمرکزم پخش بود و روی زندگی مردم،پر صورتی ک فکر میکردم روی هدفمه،
همینکه استاد منطق اینو گفتین و فهمیدم، جسارت پیدا کردم و انستاگرامم رو حذف کزدمو و الان طرز درست الگو برداری رو یاد گرفتم
نتیجه ی دیگه ش اینه که خیلی راحت تونستم تو یک کاری از یک آدم درخواست کنم برای یک کار و خودمو لایق این ببینم که اون آدم برام وقت و انرژیش رو بذاره و بدون اینکه دنبال جبران باشم براش. این بری من خیلی بزرگه
نتیجه ی دیگه دیگه ش اینه که یک مهمونی هست و باید براش پول بدیم و بریم ، و اصلا سبک من نیست،اصلا آدمایی که هستن حرف مشترکی باهاشون ندارم، قبلا اگر بوذ میرفتم پولم میدادم که نگن پشت سرم این خسیس هست و برای پولش نمیاد، این سری با این آگاهی ها و اینکه من ارزشمندم صرف بودنم، به راحتی گفتم نمیام ،این قبلا سخت بود برام
ذهنم قبلا نمیذاشت این نتیجه ها رو بنویسم،مقایسه میکرد با نتیجه های بقیه بچه ها و میگفت چیزی نیست
و بزرگترین نتیجه که علت ناآرامیم ،عجله، جنگ درونیم رو فهمیدم که همون مقایسه کردنه
میدونم دوره ی بنطیزی هست،شوق دارم چه شود و مطمینم که اون هدفم که دارم روش کار میکنم و ترمزم عدم لیاقت هست و تیک میزنم و میام اینجا مینویسم با جزییات،چون قشنگ سه روز هست حسم به امکان پذیری خواسته م عوض شده و این نتیجه رو رقم میزنه برام
بینهایت سپاسگزارم ازتون استاد ،از صمیم قلبم دوستون دارم واقعا دارین خوب زندگی میکنید و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردین و براتون آرزوی بهترین ها رو دارم
باعشق فراوان
درود ب دوست هم فرکانسیم واقعااز شما ممنونم ک اینقد قشنگ کامنت کردین نتایجتون رو و باعث شدین منم ب خیلی از باگ هام پی ببرم و بفهممشون از خداوند بی نهایت سپاسگزارم بخاطرقرارگرفتن بین اینهمه دوست ناب خدایاشکرت
شاد و سلامت و سعادتمند درپناه خداوند
سلام به مینای عزیز
خدا رو شکر که کامنتم باعث هدایت شما شد
واقعا هر چیز که استاد میگه رو باید مثل وحی منزل انجام بدیم
من خودم قبلا کامنتا رونمیخوندم
استاد چقدر تاکیید دارن بخونید،منم با خوندن کمنتهای خیلی از دوستان درک بهتری از عملکرد به قانون پیدا کردم
در پناه رب باشین
سلام دوست عزیزم
مرسی ازکامنت تاثیرگزارونکات ریز که بیان کردی
اون قسمتی که گفتی چقدرمقایسه کردن ریشه داره ودرمورد تاثیرات منفی که پشتش میاد توضیح دادی
درست مثل یه دومینو
که بعدازمقایسه کردن منتظرتاثیرات منفی مثل ناسپاسی ،ناکافی بودن ،عجله وحس کمبود ورقابت ،سرزنش کردن خود وحتی بعضابه شکل منفی ترتخریب کردن دیگران وقضاوت کردن خودت وهمینطور دیگران و نداشتن ارامش و…خوداین تاثیرات خدامیدونه بازازدل این ها چه چیزهای دیگه ای بیرون میاد
یعنی این همه عواقب ازهمون ریشه مقایسه اومد؟!!!
یعنی واقعا ریشه داروهمینقدرعمیق وگسترده هست !
مثل یه درخت خاردارهست هرچقدربزرگ ترمیشه برنده ترووحشی ترمیشه ودردش همونقدر سوزناک تر وزجراورتر هست وهمه ی ایناازهمون ریشه خراب بود ازهمون مقایسه
بذرنامناسبی وقتی بکاری
انتظارمیوه آبدار وخوشمزه ولذت بخش نباش
منتظرخارهای نوک تیز وحشی باش که باهربارگسترش خودش تودربرخودش میگیره وتورودفن میکنه زیرخلوارها تیغ های کشنده .
عجب پروسه اای عجیبی هست
من خودم این تجربه ی منفی هزاربارانجامش دادم و اذیت شدم واقعا جلوتمام این تاثیرهای منفی وقتی گرفته شد که ورودی هاموکنترل کردم
مقایسه نکردم خودم روو
ودیدم که اصلاخودبه خود کارهای دیگه مثل سرزنش خودم ،احساس بد وناراحتی ونارضایتی وحتی شرک
چون وقتی مقایسه میکنی دلیل عدم پیشرفت این بدونی که نه نمیشه این هاخیلی جلوترهستن نمیشه دیگه
این عواقب منفی خیلی خیلی کم شده
وجاش تاثیرات مثبت اومده چون ورودی کنترل شده
وچقدراهمیت کنترل وروی هامهم هست .
این که گفتی به محض فهمیدن این موضوع اینستاگرام حذف کردم دقیقا من هم ندارم این برنامه خیلی وقته پاکش کردم وچقدراروم هستم وواقعامیترسم برم نصبش کنم
برای کارم الزامی هست ولی این آرامش خیلی دوس دارم
وحداقل اگرمجبورهستیم که داشته باشیم به صورت کنترل شده باشه
اینوبرای خودم میگم.
سپاس گزارم بابت کامنت خوبتون
سلام به استاد عزیز ومریم شایسته دوست داشتنی
از وقتی تصمیم گرفتم این دوره رو بخرم واین ارزش رو برای خودم قایل شدم که برای بهبود خودم این دوره رو بخرم جهان هم برای من ارزش قایل شد وقتی رفتم بانک استاد تا پول مورد نیازم رو توی کارتم بریزم وقتی که شماره نوبت رو گرفتم باید خیلی صبر میکردم تا نوبتم بشه یهو یه آقایی یه شماره نوبت به من داد که باعث شد تا زودتر کارم راه بیفته وهمچنین متصدی باجه با نهایت احترام با من برخورد کردن این بیشتر مصمم کرد که این دوره بینظیر روتهیه کنم و امید دارم با تعهد به تمرینها نتیجه خوبی بگیرم و با گوش دادن به فایلهای جلسه اول ارامشی دارم که وصف ناپذیره
سپاس از شما و خدای مهربون که منو هدایت کرد به این سایت و خرید این دوره
سلام سلام همگی سلاااام آی زندگی سلااااام
به به چه لذتی داره خوندن این نتایج و احساسات زیبا و درونی
هیچ چیزی لذت بخش تر از رشد درونی نیست اینکه آدم ببینه در درون خودش چقدر آروم تر شده چقدر با خودش در صلح تره چقدر همه چیزو زیباتر میبینه چقدر رفتارها قضاوتهاش کمتر شده چقدر رهاتر شده نسبت به مسائل ودرکل وقتی تغییرات مثبتو تو خودش میبینه واقعا مسیر لذت بخش تر میشه
و خوش به سعادت هم خانواده ای های من که دارن تو این دوره احساس لیاقت و ارزشمندی خودشونو بهبود میدن و دقیقا به قول یکی از بچه ها در پایان این دوره همشون میشن مثل نوزادان تازه متولد شده که اونقدر احساس لیاقت و توانایی دارن که قراره کلی نتایج و اتفاقات عالی ازشون بشنویم
استاد جانم خسته نباشیدددد جانانه میگم بهتون که قطعا این مسیر اصلا خستگی نداره چون وقتی در مسیر درست باشی به قول خودتون سوت زنان طی طریق میکنیم و فقط لذته و لذت
وقتیکه خودم کم میارم تو مسیر و از پس ذهنم برنمیام هی به خودم میگم عجب اراده و قدرتی داشت و داره استاد عجب توانایی ، عجب کنترل ذهنی عجب ایمانی عجب تعهدی
استاد عاشقتم عاشقتم عااااشقتم
نمیدونم احساسی که بهتون دارم چجوری در کلمات بگنجونم فقط میتونم بگم عاشقتم که روش درست زندگی کردنو بهمون یاد دادین مثل پدری که اول فرمون دوچرخه رو میگیره و یکم راهنمایی میکنه و بعد فرمونو رها میکنه میسپاره دست خودمون و از دور دوچرخه سواری مارو میبینه و لذت میبره
ایشالا که منم در مدار این دوره قرار بگیرم و دریافتش کنم
خدایا شکرت که منو در مسیر درست قرار دادی مسیری که منو به زندگی ای برسونه که لحظه مرگم حسرتی به دلم نباشه زندگی ای که از بقیه شاکی نباشم و اگه شکایتی هست از خودم بکنم
الهی جانب من کن نگاهی
مرا بنما به سوی خویش راهی
سلام به استاد نازنینم
چقدر بابت شما از خداوند سپاسگزاری میکنم
قبل از خرید دوره احساس لیاقت به خودم میگفتم خوب من دوساله که بیشتر دوره های استادم و خریدم و دارم رو خودم کار میکنم پس احساس لیاقتم خوبه حالا این دوره رو هم میخرم اما عجله ای ندارم چون دو روز قبل از اومدن دوره قانون آفرینش و خریده بودم و میگفتم باید اول این دوره رو گوش بدم بعدش میرم سراغ دوره احساس لیاقت
دقیقا همون روز شما در مورد عدم احساس لیاقت یک فایل گذاشتید با شنیدن اون مطالب غوغایی در درونم ایجاد شد فریاد میزدم من باید این دوره و همین الان بخرم و قلبم داشت از اشتیاق این احساس از تپش میاستاد به فاصله نیم ساعت بعد از گوش دادن عدم احساس لیاقت دوره رو خریدم قبل از گوش دادن به جلسه اول به خودم میگفتم من که احساس لیاقتم بالا رفته تو این دوسال فکر نمیکردم هیچ ایرادی درونم داشته باشم جلسه اول و گوش دادم اول از اینهمه آرامشی که در کلامتون بود قلبم آروم گرفت و در پایان جلسه اول و جواب به سوالی که پرسیدید تازه فهمیدم وا مصیبتا در تمام لحظه لحظه اتفاقات زندگیدم من چقدر احساس لیاقت پایینی داشتم و در تمام موارد چه کاری چه مالی چه احساسی و حتی توی روابطم بصورت خیلی ریز و مخفی من عدم لیاقت داشتم و اصلا متوجه اش نشده بودم
باورتون نمیشه استاد با گوش دادن جلسه اول چنان اشتیاق و شور و شوقی تو درونم بوجود اومد که توی هیچ کدوم از دوره ها تجربه اش نکرده بودم اصلا یه جور دیگه متعهد شدم
تمام کلام شما توی مغزم تکرار میشد و چقدر از این جمله تون لذت بردم و هزاران بار تکرار ش میکنم که من به دنیا اومدم پس لایق تمام نعمت و فراوانی جهان هستی هستم
معجزه اول این بود که فقط توی دوروز اول بعد از گوش دادن و نوشتن مطالب جلسه اول وقتی رفتم سر کارم اینقدر احساس لیاقت بالایی نسبت به کارم و احساس ارزشمندی بسیار بالایی پیدا کردم که فقط توی سه ساعتی که کار کردم بقدری مشتری به سمتم اومد و خرید کردن که بارها و بارها به خودم میگفتم چه اتفاقی افتاده مگه میشه باور احساس لیاقت با ادم این چنین کنه و هزاران مرتبه خدا رو سپاسگزار شدم
دوم اینکه حالم فوق العاده خوب تر شده اصن یه حس عجیبی دارم که توصیف ناپذیره
بعدش جلسه تکمیلی رو گوش دادم اصلا نمیتونم بگم چقدر این دو جلسه بینهایت عالی هستن
امیدوارم تا آخر دوره اینقدر معجزات فوق العاده ای برام اتفاق بیافته که بیام بازم بنویسم
و بسیار از وجود شما از خداوند سپاسگزارم استاد عزیزم
به نام خدای بخشنده مهربان
با سلام به استاد و مریم جان عزیزم و دوستان خوبم
با دیدن سر فصل این فایل میخوام که سه تا از اتفاقات جالبی که با خرید دوره برام افتاد را بنویسم
اولین ماجرا این بود که من صبح ساعت 6:30صبح رفتم نانوایی دیدیم شاگرد داره جلوی در را جارو میکنه من رو که دید گفت: نان تمام شد.من هم خندیدم بهش گفتم مگه ساعت چند پخت کردی که الان تمام کردی؟
گفت: ساعت 6 می پزیم و کم نون پخت می کنیم.
منم به راهم داشتم ادامه میدادم که آقایی که آخرین نان ها را گرفته بود. گفت:
_ خانم نان میخوایی
_آره
_اگه این7 تا نان کارت رو راه می اندازه بیا این ها را ببر.
_ مررسی من میرم همین نزدیکی یه خانمی نون خونگی میزنه ازش نون میگیرم.
_ببین من پول نون ها را حساب کردم شما اونها را ببرید چون این مقدار به کار من نمیاد.
اول نمی خواستم قبول کنم اما نون ها را آورد داد دستم و خودش و پسرش رفتند.
همون لحظه یاد درخواستی افتادم که روز قبل با خرید دوره از خدای مهربون داشتم ، که خدایا میشه من این ایقدر احساس لیاقت کنم که اگه کسی خواست به من لطفی کند یا کسی به من هدیه بدهد یا مغازه داری بخواد به من اشتانیون بدهد بدون عذاب وجدان قبول کنم و فقط عامل اصلی در این ماجرا را خدا بدانم.(با توجه به سابقه داغون در پذیرفتن هدیه ، یا لطف بقیه که دچار عذاب وجدان می شدم و باید جبران می کردم یا می گفتم گناه داره مگه فلانی چی داره که من بخوام این هدیه رو ازش قبول کنم )
و این نون هایی که به من داده شد حکم یک تایید از طرف خدای مهربان بود که همه چی به احساس لیاقت برمی گردد.
و این ماجرا فقط با خرید دوره بود و من هنوز نتونسته بودم جلسه و گوش کنم.
و اما ماجرای دوم
ساعت 12 شب بود که هسرم اومد گفت: هوا خوبه میایی بریم پارک؟
(این در حالی است که هسرم برخلاف من بخاطر (اون کودک فعال درون )اصلا از محیط پارک به خاطر شلوغی زیاد خوشش نمی یاد و بیشتر بیرون رفتن های ما در طبیعت است ولی این نیست که نریم ولی پارک همیشه به درخواست من وبچه ها می رفتیم.)
خلاصه رفتیم بعد بهم گفت میخوایی بریم این بستنی فروشی، بستنی فالوده بخوریم.( این هم در حالی که این بستنی فروشی رو بخاطر اینکه سر گذر است و از صاحبش خوشش نمی اومد با اینکه چند بار گفتم که بریم بستنی فالودده بخویم گفته من از فلانی خوشم نمی یاد و فلان وبهمان )
خلاصه در کمال ناباوری من، فالوده را خوردیم و رفتیم پارک و جایی نشستیم که از هر طرف ما چند تا جوان دور هم نشسته بودند و قلیون می کشیدند و باز این در حالی بود که قبل این بود که عمرا این کار رو میکرد.
تازه گفت هر چند شب یکبار بیاییم پارک خیلی خوبه.
.
وقتی خوب فکر می کنم میبینم که اون که اصلا کاری به این حرف ها نداره که روی خودش کار کنه و مثبت اندیش بشه. پس این وسط چی تغییر کرد؟
تنها چیزی که تغییر کرد یه کوچلو به اندازه ای که روی احساس لیاقت خودم کار کردم این تغییرات رخ داد. خدا داند بعد از این چه اتفاقات شگفت انگیزی در راه است.
.
و اما جریان سوم که میکسی از تمرین ستاره قطبی و احساس لیاقت است.
امروز صبح که داشتم تمرین ستاره قطبی رو می نوشتم یه لحظه چشمم به صفحه روز قبل افتاد.(من شب قبلش تمرین ستاره قطبی ام رو تیک نزده بودم که کدوم اوکی شده کدوم نشد) بعد دیدم نوشتم
/خدایا دوست دارم امروز صدای نازنین ….را بشنوم./
وای یه لحظه هنگ کردم، اولا اصلا یادم نبوده که من همچین درخواستی رو نوشته باشم و بعد جالبی اش اینکه من با اون دوستم صحبت کرده بودم.
و بصورت کاملا هدایتی . من روز قبل خیلی کار داشتم به صورتی که باشگاه رفتن رو کنسل کردم و گذاشتم بعد از ظهر، وشرایط طوری پیش رفت که کارهام به راحتی پیش رفت و سر ساعت10:30 بیکار بودم، گفتم بذار ببینم این دوستم در چه حاله یه پیام دادم و گفت که فعلا وقت آزاد داره زنگ زدم و نیم ساعت با هم صحبت کردیم و کلی خندیدیم(اولا این دوستم خیلی مشغول است. و من از اونجایی که احساس لیاقت نداشتم می گفتم( باز نمیدونستم علتش احساس عدم لیاقت است تازه فهمیدم) مزاحمش می شم کلا با همه دوستام اینطوری هستم مخصوصا اونهایی که شاغل هستند دیگه بیشتر فکر می کنم مزاحمشون می شم، وقتشون رو میگیرم.)
و این ماجرا برام دو تا درس داشت. یک وقتی به خواسته ات نچسبی، به راحتی به اون میرسی. دو، اینکه احساس لیاقت داشته باشی شرایط برایت طوری پیش میره که دوستت که هیچ ریئس مملکت هم وقتش رو برات آزاد می کنه.(ایموجی احساس ریلکسی و راحتی)
با تشکر از استاد عزیزم اولا بخاطر تهیه دوره و دوم این فایل که باعث شد این اتفاقات جالب در جایی ثبت بشه که تاییدی باشه بر درستی قوانین بدون تغییر خداوند.
و چه حس آرامشی داره وقتی به این درک برسی که هیچ عامل بیرونی در موفقیت یا عدم موفقیت ات نداره و هر چه هست در دنیای خودت است و بس.
ان شاءالله همه ی ما روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و شادتر و موفق تر باشیم الهی
بنام خداوند بخشنده ومهربان
سلام به رضوان عزیز ودوست داشتنی رضوان جان بهت تبریک میگم عزیز دلم دقیقا همانطور که استاد تو فایل معرفی دوره گفتند حتی فکر کردن وبحث کردن در مورد لیاقت به آدم احساس ارزشمندی میده سپاسگزار وجود نازنینم
ممنون که از تجربیات قشنگت با عشق برامون نوشتی
میبوسمت
یا حق
سلام و درود خداوند بر رضوااان عزیز
اول از همه بهتون تبریک میگم که اینقدر عالی نشانه های خداوند رو دریافت کردید و تونستید آن ها را ببینید و این خودش نشانه دیگریه از درست بودن مسیری که انتخاب کرده ای و داری طی می کنید.
وقتی از خداوند بهت نان هدیه داده یعنی در مدار ارزشمندی و خود ارزشی قرار گرفتی و فرکانس های تو تغییر یافته است که اینو باید بارها به خودت تکرار کنی و الهامات و نشانه های دیگر خداوند را ببینی.
اینکه بر خلاف دفعات قبل اینبار به پیشنهاد همسرتون رفتین به پارک در حالی که قبلا چنین درخواستی رو نکرده بود برام یادآور صحبت های استاد عزیز است که وقتی ما تمرکزمون روی خودمون باشه و فقط روی خودمون کار کنیم و نخواهیم دیگران رو عوض کنیم آنوقت وقتی که ما از درون تغییر می کنیم؛ جهان بیرون ما بدون تردید تغییر خواهد کرد.
و اینکه در تمرین ستاره قطبی از خداوند درخواست کرده بودید که با دوست نازنینتون صحبت کنید برام یادآور این قانون بود که به خواسته های ما پاسخ داده می شود و ما هر فرکانسی رو به جهان بفرستیم جهان مثل آئینه آنرا به زندگیمان بازتاب می دهد و این قانون بدون تغییر خداوند است حتی اگر ما متوجهش نشده باشیم. و رد یابی فرکانس هایمان نیز ما را با ساز و کار جهان هستی و نحوه عمل کردن فرکانس هایمان آگاه تر می کند.
آرزو میکنم این دوره منشاء خیر و برکت و نعمت و ثروت در زندگیتان باشد دوست عزیز همانگونه که تا کنون بوده.یا حق
بنام خداوندگار بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم و دوستان خوبم در این سایت الهی که با نظراتتون الهام بخش این مسیر هستن
تضادی که بخاطر روابط این روزا درگیرش هستم تماما به عدم احساس لیاقت برمیگشت
از مدتها قبل منتظر این دوره بودم
وقتی به خواهرم گفتم میخوام تهیه آش کنم گفت تو از دوره عزت نفس و عشق و مودت هنوز نتیجه خاصی نگرفتی اول از اینها نتیجه بگیر
خرید دوره ها به تنهایی نمیتونه زندگیتو متحول کنه…
اوکی دادم…
امروز نزدیک سحر بیدار شدم نقطه آبی از دوست خوبم سمیه جان در جواب کامنتی که برای سفرنامه نوشته بودم دریافت کردم
منت گذاشتن و احساس خوبی که از خرید این دوره داشتن رو با من اشتراک گذاشتن و گفتن فرزانه این دوره رو حتما تهیه کن…
سمیه عزیزم دوست خوبم اگر کامنت منو میخونید اینجا میخوام بگم سپاسگزارم ازت جان دلم…که روشنی قلب من شدی…
عزیزدلم روی ماهت رو میبوسم که قلبم رو باز کردی روی لیاقتی که دارمش …
دوباره همین نیم ساعت پیش که کلافه بودم با دوستم صحبت کردم و داشتیم میگفتیم برای مهاجرت شغلی به تورنتو چه راه هایی هست.. از هجمه های ذهنیم که داشت منو هر لحظه پرت میکرد به سمتی…خسته شده بودم
به سمت مهاجرت…به سمت ازدواج نکردن…به فکر کردن به این جامعه بی درو پیکر …به ادامه تحصیل دادن.
به همه فرکانس های منفی که داشت وجودمو میخورد و اذیتم میکرد و دلم میخواست زندگی بهتر از اینی باشه که میخوام….
به دوستم میگفتم ما نشستیم توی این زندگی و داریم میگیم اخ هست….و گله و شکایت میکنیم که خدا کمکمون نمیکنه…
خب تو یه حرکت بزن ..اگه کمکت نکرد!!
کلی داشتم اذیت میشدم از این صحبت ها و نداشتن اراده از سمت خودم..
صبح خواهرم برام ویدیو های دل انگیزی از سفرشون به باغشون در خارج از برلین بخاطر تعطیلی برای روز جشن ملی برلین برام فرستاد و چقدر خوشحالم کرد و در عین حال از این زندگی که برای خودم در نتیجه نداشتن خیلی چیزا که عمده ترینش نداشتن عزت نفس هست سوق میداد و اعصابم رو بهم ریخته بود…
کتاب های ارشدی که برای ادامه تحصیل گرفته بود
م یه گوشه داشت خاک میخورد
ذهنم خیلی داشت بازی در می آورد
رفتم فایل جدید که نظرات دوستان در مورد احساس لیاقت بود رو خوندم
همونجا شک نکردم که باید بخرمش …
باید میخریدمش…
چون منی با اینهمه خوبی و زیبایی و …..
چرا باید با اینهمه حس بد سر کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا پارتنرم امروز بعد اینهمه روز که رابطه تموم شده باید پیام بده احساسم رو بد کنه…!!!!!
چرا جرات و جسارت ندارم بندازمش دور ….
چرااااااا؟؟؟؟
مگه کیه ؟؟
مگه چیه؟؟
سریع دکمه خرید رو زدم و خریدمش ..و اینقدر شوق و ذوق دارک که شروع کنم به فوکوس لیزر تنها روی این دوره….
من فرزانه همونجوری که امیر حنیف عزیز گفتن آسیب های زیادی از کودکی و نوجوانی از احساس عدم لیاقتی که خانواده بهش دادن ، توی زندگی محتمل شدن…
اعتراف کنم آسیب های زیادی از همونحا من خوردم …
حرفایی که مدام به من میگفتن تو مشکل شنوایی داری ، هیچکس نمیتونه با دختری که مشکل شنوایی داره ازدواج کنه!!!!!!!
چون مشکل داری لیاقتت رو بیار پایین تر….
به این راضی شو….
مگه چی از زندگی میخوای!!!!!!!!؟؟
منی که توی شغلم بهترین خودم هستم ..هنوز کادر مدرسه متوجه کم شنوایی من نشدن !!!!!
با گذشت ده روز هنوز که هنوز والدین میان در کلاسم و اصرار میکنن که بچه هاشون سر کلاس درسم بشینن….
مادرها میان اصرار که همسرم گفته دخترم فقط باید سرکلاس شما بشینه!!!!!!
چه ضعفی دارم که سالها دارم چوبش رو نوش جونم میکنم؟!!!!!!!
واقعا چه ضعفی؟!!!!
منی که یک ماه پیش دختر های همکارم رو بردم رستوران و فقط 800 براشون هزینه کردم ..
چرا نباید از پول های تو حسابم برای حس خوب دادن به خودم هزینه کنم؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!
خداوند رو بی نهایت سپاسگزارم که منو لایق دریافت آگاهی های این دوره قرار داد که هنوز نمیدونم چه خبره اونجا!!!
دوستای عزیزم لایق همه قشنگی های زندگی هستین
زندگی به روی همچون ماه شما لبخند بزنه و بشود هرانحه که از خدا میخواید
دوستتون دارم
سلام به فرزانه عزیزم
با دیدن عکس زیبای پروفایل تون لبخند روی صورتم نشست.چه چهره دلنشینی، منم ترغیب شدم عکسم رو بزارم. چقدر زیبایی شما خانم معلم عباس منشی نازنین. من خودم خیلی دوس دارم معلم دخترم عباس منشی باشه مث شما. این درخواستو از الان از خدا دارم.
میدونم چن ماهیه متعهدانه روی خودت کار میکنی مثل خود من. تبریک میگم که خودتو لایق بودن در دوره احساس ارزشمندی دونستی. خداوند با نشانه ها باهامون حرف میزنه همون طور که نشانه ها رو دیدی و دوره رو خریدی. خوشحالم که در این دوره با هم همکلاس هستیم.
اتفاقات خوب در راه برای همه بچه های متعهد و با ایمان، این قانونه. سپاسگذارم از کامنتت و حرفای قشنگ دلت. عزیزم.
سلام به روی ماه همکلاسی خودم در درس احساس لیاقت
آزاده عزیزم دوست خوبم متشکرم بخاطر عشق و وقتی که برای من گذاشتی و با نوشتن این کامنت بهم یاد آوردی کردی که ارزشمند هستم ،لایق هستم و زیبا هستم و مهمتر از همه خداوند چقدر منو دوست داره که کنار شما بنده های بی نهایت خوب و لایق و توحیدی جا داده منو…
خدارو بینهایت سپاسگزارم بخاطر این لطف و محبت و عشقی که از طریق شما به من ابراز داره…
کاش اون دختر ماهت سر کلاس درسم مینشست و من هر روز سخت در آغوش میفشردمش…
اما اشکال ندارع با مادر خوشگل و نااااز و توحیدیش سر کلاس درس نشستم و عجب بوی خدا رو میده…
عزیزدلم امیدوارم من و شما بتونیم سر این کلاس اون حس ارزشمندی و لیاقت رو که از ازل خدا در قلب و روح ما گذاشته رو پیدا کنیم و ارج بزاریم…
دوستت دارم
متشکرم که برام نوشتی منت گذاشتی عزیزم ..
منتظر خوندن کامنت های نابت هستم که توشون نتایجت رو فریاد میزنی …
بوسم به روی ماهت دوست جونم بی صبرانه منتظرم چهره ماهت رو ببینم
سلام بر فرزانه عزیز ارزشمند وقتی میبینم که بیشتر دوستام دوره رو تونستن خیلی راحت تهیه کنن حس خوبی میگیرم و تحسینشون میکنم نوش وجودتون انشالله که به زودی زود از نتایج بزرگتون بخونم و لذت ببرم گفتین خواهرتون فرمودن که مگه از دوره عزت نفس و عشق و مودت چه نتیجه بزرگی گرفتی که میخوای یک دوره جدید رو بخری بزار از این قبلیا نتیجه بگیری بعد دوره دیگه رو بخر فرزانه جان من خودم رو میگم و مثال خودم رو میزنم انصافا خیلی اوقات من کفور و ناسپاس میشم و احساس میکنم که خیلی از بچه ها هم همین جور هستن متاسفانه خودم نتیجه رو فقط تو پول میبینم اونم پولای رقم بالا و این یک باگ خیلی بزرگه که باعث میشه این همه نتایجی رو گرفتم رو نبینم و همیشه خدا یو یو دنبال خوب کردن احساسم هستم بزرگترین نتیجه خودم رو مهاجرتم میدونم اونم با رها کردن یک شرایط نسبتا خوب و راحت بدون کوچکترین پشتوانه ای که هر کی شنید گفت این نهایت دیوانگیه و کلی نتایج خوب دیگه که اگه بنویسم خیلی زمان میبره اما من فقط دایم میگم پس کو پول و اما در مورد شما همین که در مدار تهیه این دوره های ارزشمند قرار گرفتین این یعنی کلی معادلات ذهنی جابجا شدن که شما در مدار تهیه این دوره ها قرار گرفتین و این میشه هزاران نتایج کوچک که تبدیل شدن به هم مدار شدن با این آگاهی های الهی و اینکه تو دوره عزت نفس استاد میگن که ما هی اطلاعات کسب میکنیم از این دوره به اون دوره ،فایل های رایگان و کامنت شما دوستان عزیز و …. شاید به ظاهر کار خاصی انجام نده اما چون نتایج یهو اتفاق نمیفته و قانون تکامل همیشه همه جا حاکمه ما نمیبینیم و نتایج کوچکمون اما پیوسته رو عادی تلقی میکنیم و فکر میکنیم همیشه اینجوری بوده اما با نگاه به گذشتمون میفهمیم چه خبره و این آگاهی ها مثل پازل کنار هم قرار میگیره و تصاعدی اتفاقات خوب بزرگ و بزرگ تر میشن پس با لذت از دوره استفاده کنین و سپاسگزار خدا باشید که خیلی راحت تونستین دوره رو تهیه کنین در ضمن خیلی لذت میبرم که اینقدر عالی با شجاعت دارین درون خودتون رو شخم میزنین و اون سنگ ریزه درونتون رو بالا میارین و حذفشون میکنین و چقدر این جملتون خوب بود که دوستاتون رو دعوت کردین و خیلی راحت 800 هزینه کردین پس چرا این هزینه برا خودم نباشه که اینو خیلی هامون داریم که برا دیگران خیلی دست و دل بازیم اما نوبت به خودمون میرسه نم پس نمیدیم و باز هم شما اینجا از اهرم رنج و لذت استفاده کردین و لذت سرمایه گذاری رو خودتون رو اهرم لذتی کردین برای رسیدن به خود ارزشمندتون و همین باعث شد که شما الان تو این دوره عالی حضور داشته باشید و خیلی زیبا خدا هدایتتون کرد به سمت تهیه این دوره ،فرزانه عزیز شما بی نظیرید و یک صدم درصد هم به اینکه بی نظیرید شک نکنید من ایمان دارم که خبرهای عالی رو از شما به زودی میخونم و تحسینتون میکنم ببخشید ی خورده طولانی شد حتما باید میگفتم نوشتم یهویی شد موفق و موید باشید دوست خوبم
سلام به سعید جان عزیزم
دوست خوبم خیلی سپاسگزارم که این دیدگاه ارزشمند و پر از نشانه رو برای من نوشتید و به من اطمینان دادین که کار درستی کردم..
بگذار صادقانه برایت بگویم سعید جان ، من و خواهرم که آلمان زندگی میکنه عضو سایت هستیم و البته ایشون چندین سال توی این مسیر هستن و از دوره های اساتید شریفی و عرشیانفر استفاده کردن و در آخر هدایت شدن به اینجا و روشنی مسیر من هم شدن ..
من از پنل کاربری ایشون از دوره ها استفاده میکنم
وقتی من دوره احساس لیاقت رو خریدم و برای ایشون چند فایل از دوره رو ایمیل کردم
….گفت کل این چند جلسه چکیده دوره دوازده قدم و عزت نفس هست …
کلش داره میگه که به نکات مثبت توجه کنید و با خودتون در صلح باشید..
البته خواهرم کلی نتیجه گرفته و الان این ها به چشمش نمیاد چون خداروشکر زندگی خیلی خوبی داره که چند سال پیش اینجوری نبود…
خب من از دیشب بخاطر حرف خواهرم کمی توی ذهنم داشتم دو دوتا چهارتا میکردم ای بابا راست میگه خواهرم !!!!
ولی این دیدگاه شما خیلی خیلی خیلی ذهن و قلبم رو باز کرد و بهم اطمینان داد مسیر درستی انتخاب کردم و معجزه ها رخ میده…
سعید جان دوست خوب و لایقم همین الان هم استاد فایل جدیدی گذاشتن که میگن شما اینهمه نتیجه و نکات مثبت رو نمیبینید و. فقط توجه دارین روی یک نکته کوچیک منفی!!!!!!!
این هم یک نشونه دیگه بود برای من…..
بله دوست عزیزم انسان ها خیلی ناسپاس هستن…
چون وقتی خودمو کندوکاو میکنم از گذشته از وقتی کم و بیش با قوانین آشنا شدم…
میبینم نه من خیلی رشد داشتم ..
توی حوزه عزت نفس راحت تر نه میگم ، حتی مدل حرف زدنم، راه رفتن و کارهایی که برای خودم میکنم خیلی فرق کرده..
برای خودم راحت تر پول خرج میکنم ..
من مستقل زندگی میکنم…همیشه سعی میکنم خونم مرتب تر از قبل باشه ..همیشه تمیز باشه ولو وقتی که خسته یا کسل هستم….
به همکارانم راحت تر نه میگم…که الان وقت ندارم ، نمیتونم پذیراشون باشم توی خونم…
چون مجردی زندگی میکنم..پارسال تبدیل به پاتوق شده بود و من از این موضوع ناراخت بودم ..
حدود دوماه پیش گفتم که دیگه نمیخوام مثل پارسال باشه …و شرمنذه هستم اگر درکم میکنید که خیلی خوشحال میشم اگر نه هم که واقعا نمیتونم کاری کنم….
در حوزه روابط ، خودمو لایق احترام میدونم…رابطه ام با خانواده با خواهرم با همکاران با اولیا با دانش آموزان با مردم فوق العادسست…هر زمان که سوار تاکسی میشم بخاطر گرمای اهواز…وقتی درخواست میکنم که کولز رو بزنه ..با تمام احترام کولز رو میزنه و خیلی چیزای دیگه که بهشون بی توجه هستم…
روز سوم مهر. من مریض شدم گرونای سختی گرفتم …و اصلا نمیشد که در شروع سال کلاس رو ول کنم وقتی رفتم مدرسه به مدیر گفتم واقعا امروز توانایی ندارم سر کلاس حضور داشته باشم ، گفت اشکال ندارع بیا حاضری بزن و برو حتما دکتر و من کلاست رو اداره میکنم…
براحتی رفتم خونه و استراحت کردم
این ها همش نتیجه است.
اساسا قبلا بلد نبودم درخواست کنم و خودمو لایق نمیدیدم
از اینکه این پیام طولانی رو نوشتین و منو ترغیب کردین خودمو زیر و رو کنم متشکرم دوست خوبم…
به شما افتخار میکنم مهاجرت گردین و به ترسهاتون حمله کردین و جایی پا گذاشتین که دلتون میخواد…
انشاالله الله یکتا زندگیتون رو پر از عشق و شادی و سلامتی و نور و رحمت و ثروت کنه دوست خوبم …
بدرخشید
سلام و درود بر فرزانه عزیزم دختر خوب چقدر لذت بردم از نتایجی که نوشتین و براتون عادی شده اول از همه تحسینتون میکنم بابت عکس زیبای پروفایلتون به چشم خواهری شما زیبا هستید و بی انصافیه که این همه زیبایی رو نبینید و فقط نقص های وجودی خودتون رو ببینید که متاسفانه این کاریه که تقریبا هممون میکنیم هزار تا نعمت رنگا وارنگ خدا بهمون داده اونا رو نمیبینیم و فقط زوم کردیم رو نداشته هامون بعضی وقتا میگم خدا عادل نیست من این همه ناسپاسی میکنم ،همیشه خدا ازش طلبکارم و انگاری خدا شده پیشخدمت من و با رسیدن به هر درخواستی سریع دو تا دیگه درخواست میدم بدون اینکه اساسی شکرگزاریشو بجا بیارم اصلا یک لحظه بیایم به دید انسانی به این قضیه نگاه کنیم به نظرم عزیز ترین فرد هر انسان اولادشه همه فرزندشون رو بیشتر از خودشون دوست دارن اگه مدام اینو بخواد اونو بخواد و بتونیم تهیه کنیم و همیشه خدا شاکی باشه عمرا هواشو داشته باشیم ی جایی بهمون بر میخوره ی جوری جوابشو میدیم چه میدونم تحریمش میکنیم یا هر چیز دیگه ای ولی خدا هر چقدر من ناسپاسی میکنم اون کار خودشو بی هیچ منتی انجام میده حتی فرای انتظاراتمون من خودم ی زمانی پای ثابت محفل های شبانه بودم و مدام چرت و پرت ،غیبت،مسخره کردن،مشروب ،بیهوده وقت تلف کردنها و……… خدا رو شکر الان صد در صد اینا رو تعطیل کردم ،یادم نمیاد کی حرف زشت از دهنم خارج شده،یادم نمیاد کی غیبت کردم،یادم نمیاد دیگه تو این محافل شرکت کرده باشم ،خیلی وقتها از تنهایی نمیدونستم باید چکار کنم اما به خودم اجازه ندادم پا رو خط قرمزهام بزارم و برم سمت خوش گذرانی های بیهوده ،قبلا دروغ میگفتم مثل نقل و نبات روزی هوووووو،اصلا الان شاید بعضی روزها ی دونه از دهنم در بره،چقد مودب تر شدم،یادم نمیاد کسی رو مسخره کرده باشم چقدر آدما رو قضاوت میکردم الان اصلا یادم نمیاد رفتار کسی رو تحلیل کنم ،چقد سرم تو زندگی مردم بود چقدر پیگیر رفتار این و اون بودم اما الان میبینم اینا رو دیگه ندارم چقدر دنبال مقصر میگشتم الان میدونم که همه چی خودمم چقدر کینه های بی خودی تو وجودم بود الان خدا رو شکر خیلی راحتم کاری به کسی ندارم ،چقد زور میزدم که به دیگران بفهمونم که کارشون درسته یا غلط الان میگم به تو چه اگه مردی خودتو اصلاح کن، چقدر خدا خدا میکردم بخاطر بدهی های که داشتم و الان 99درصد بدهی هامو پرداخت کردم ، چقدر دغدغه داشتم بابت مهاجرتم که خیلی راحت انجام شد ،چقد بخاطر حرف مردم زندگی کردم و رفتار میکردم الان خیلی خودم شدم ،چقد تو فامیل و دوستان واطرافیانم دوست داشتنی تر شدم ،چقد محبوب تر شدم و….. کلی نتایج دیگه که بخوام بگم شاید چند صفحه بتونم ازش در بیارم بخداوندی خدا خیلی اوقات اینا رو نمیبینم و فقط گیر دادم به پول هی میگم چرا پول نمیاد خدایا عظمتتو شکر بخاطر اینکه اینقدر حلیمی بله فرزانه جان هممون کلی نتایج گرفتیم اما ذهنمون همه رو عادی جلوه میده که چی؟ الان این کارو کردی اما تو که فلان جا هنوز هیچ کاری نکردی و این نجوا باعث میشه ما نعمت هامون رو نبینیم خدایا من شرمندتم خودت گفتی که انسان کفوره،انسان عجوله ،انسان ناسپاسه با این اوصاف همیشه به دادمون میرسی و نادیده میگیری ،
لذت بردم بابت این همه تغییری که که کردین خدا رو شاکر باشیم که تو این مسیر الهی قرار گرفتیم و داریم هر روز با تقوا تر میشیم ،
ی جایی خوندم که انسان هیچوقت با تقوا نمیشه مگر اینکه قلبشو صاف کنه و هیچ قلبی صاف نمیشه مگر اینکه جلوی زبونمون رو بگیریم و وقتی نشستم فکر کردم به این جمله دیدم میشه ی کتاب راجع به این جمله نوشت هر چقدر ضربه میخوریم از این زبانه که بی موقع باز میشه هر چقدر غر میزنیم با زبانمون داریم به خودمون ظلم میکنم،هر چی غیبت میکنیم با زبانمون به خودمون ظلم میکنیم، هر چقدر دروغ میگم بازم با زبانمون به خودمون ظلم میکنیم ،هر چقدر در مقابل تمجید دیگران مقاومت میکنیم و با همین زبان میخوایم ثابت کنیم که نه من این نیستم داریم با همین زبان به خودمون ظلم میکنیم،هر چقدر دیگران رو مسخره میکنیم داریم با زبانمون به خودمون ظلم میکنیم ،هر چقدر دیگران رو قضاوت میکنیم داریم با زبانمون به خودمون ظلم میکنیم و…. میبینید که این زبان چه کارها که نمیتونه انجام بده و ما چقدر ازش غافل بودیم مثل ی چاقوی دولبه میمونه پس چرا نیایم از راه درست ازش استفاده نکنیم خیلی طولانی شد فرزانه عزیزم امیدوارم همیشه تو این مسیر الهی حضور داشته باشید ما نمیدونیم با ادامه دادن این مسیر چند سال دیگه به چه جاهایی میرسیم که اصلا برامون قابل وصف نیست موفق و موید باشید
سلام دوست هم فرکانسی عزیز
انقدر خوندن کامنت زیباتون پر از نکته بود که خواستم حتما با نوشتن ازتون تشکر کنم.
واقعا کنترل زبان مثل کنترل ورودی ها هم بسیار مهم و هم خیلی خیلی سخته.
برای من که کنترل زبانم وقتی مورد تعریف و تمجید قرار میگیرم خیلی خیلی سخته. نمیتونم فقط تشکر کنم و از درون واقعا حس خوبی داشته باشم.
همش حس میکنم اگه انکار نکنم یا مثلا کارمو ناچیز نشون ندم، نکنه فکر کنن من چقدر از خود راضی یا مغرورم!
مثلا از دستپختم تعریف میشه زود ایراد پیدا میکنم و میگم. یا از چهره م تعریف بشه سریع مقاومت میکنم و کلی ایراد از خودم ردیف میکنم.
اگه از کارم تعریف بشه از درون احساس میکنم لایق اینهمه تعریف و تمجید نیستم. دلیلش اینه که معیارهایی برای خودم درست کردم و چون دقیق اونارو ندارم احساس لیاقت نمیکنم و خودمو لایق نمیبینم.
امیدوارم به زودی با خرید این دوره بتونم کار کردن لیزری روی این باور اصلی و اساسی رو شروع کنم.
سلام بر شما دنیای عزیز خوشحالم که کامنتم مورد توجهتون قرار گرفته بله درست میفرمایید کنترل زبان کار سختیه ولی از نظر من خیلی خیلی از کنترل ذهن ساده تره منم مثل شما خیلی نسبت به تعریف و تمجید دیگران مقاومت داشتم ولی کم کم پذیرفتم اگر کسی تمجید میکرد با وصف اینکه خیلی مقاومت داشتم میگفتم ممنونم شما لطف دارید حتی با وصف اینکه من همیشه فکر میکردم که هر کی تعریف و تمجید میکنه فقط به خاطر اینه که کارش راه بیفته ،یا برای خوشم باشد خودشونه من این طرز فکر رو داشتم ولی وقتی عمیقأ به این موضوع فکر کردم دیدم خیلی ها بدون اینکه نیازی به من داشته باشند تعریف و تمجید میکنن اوایل خیلی سختم بود که جبهه نگیرم در مقابل دیگران چون قبلاً میگفتم نه بابا اینطوریام نیست ،هزار تا دلیل میاوردم که به طرف بقبولونم که نه من هیچی نیستم و جالب اینکه میذاشتم پای تواضع و فروتنی میگفتم آدم خاکی باید اینطوری باشه (به قول سعیده جان ایموجی خجالت فراوان خخخخ)تازه بعد گوش دادن دوره عزت نفس فهمیدم که چه چاه عمیقی از خود کم بینی و بی ارزش دونستن خودم کندم که فقط با تمرین های عزت نفس و عمل کردن میشه این چاه عمیق رو پر کرد دنیا جان نگران نباشید سعی کنین که اوایل فقط تشکر کنید کم کم یا طی کردن تکاملتون با تعریف و تمجید دیگران کنار میاید و ی راهکار دیگه اینکه توانایی های خودتون رو بنویسید و مدام برا خودتون بخونین میفهمین که ای بابا من کلی خصوصیات خوب دیگه ای دارم که اجازه ندادم دیگران بفهمن و نهایتا براتون قابل پذیر میشه و به قول استاد ما اگه بتونیم زیبایی ها رو ببینیم و اینو تو وجودمون نهادینه کنیم همین یک کار برامون کافیه و اول از همه باید از خودمون شروع کنیم و در آخر بگم که شما چهره بسیار زیبایی دارید لااقل این یکی رو نمیتونید نادیده بگیرید در مورد این یکی مقاومت نکنید امیدوارم که منم در مدار دریافت دوره الهی احساس لیاقت قرار بگیرم موفق و موید باشید در پناه خداوند منان
فرزاااانههههههه عزیزدلم سلام به روی ماهت. چقدر زیبایی تو دختر. چقدر شیک و پیکی! ماشاالله به تو دختر ناز
نمی دونی چقدر خوشحال شدم که عکست رو گذاشتی و صورت قشنگتو دیدم.
عزیزدلم از حس زیبات گفتی که تو رو سوق داده به سمت نور
این جنس از شادی و کشش و جذبه رو دارم تو تمام کامنتها می بینم. این نشون میده استاد ما چقدر استاده واقعا. دست گذاشته روی ریشه ای ترین پاشنه آشیل همه مون. چطور این پایه ها رو تشخیص میده؟ از درون خودش. از نیازهای خودش. و از توجه به تغییر نتایجش با تغییر نگاهش.
استادمون خیییییلی حواسش جمعه به نتایج افکارش. و بی نهایت تسلط داره روی افکارش. یعنی مو رو از ماست میکشه بیرون انقدر کندوکاو میکنه تا اون عمق و ریشه رو شخم بزنه و بیاره به سطح.
حالا استادی با این مشخصات که میگه اساس و پایه همه احساسات و افکار و تصمیمها و در نهایت باورها احساس ارزشمندی و لیاقته، به نظر من هیچ جای شک و شبهه ای باقی نمیگذاره برای ذهن منطقی ماها که مسیرمون رو از اینجا ادامه بدیم.
منم توی 12 قدم و شیوه حل مسائل هستم ولی حس میکنم باید ریشه ای تر کار کنم و این دوره پیشنیاز بقیه دوره هاست. و دارم واسش پول کنار میگذارم که بخرم.
کامنت خودمو بخون، هنوز هیچی نشده واسم نتیجه رقم خورده، فقط با دیدن معرفی دوره. ببین دیگه وارد بشم و کار کنم چه گلستانی میشه.
چقدر اسمت برازنده این دوره است. حواست هست؟
فرزانه و ارزشمند…. چه حسن انتخابی! اصلا تو جات همینجاست تو دوره ارزشمندی و لیاقت. تمام شد و رفت!
به زودی میام سر کلاس پیشت می شینم. می بوسمت دوست جان.
سلام به روی ماه سعیده دوست و همشهری زیباااااااای خودم ،
سعیده جانم ، عزیزدلم متشکرم از اینکه اینقدر احساس منو به خودم و درونم و چهرم زیباتر کردی،
البته که همه این زیبایی ها هم در چهره شما و هم در وجود قشنگ شما هست که به بنده های خدا براحتی ابراز میکنی عزیزم…
سعیده من هرچی توی اهواز میگردم توی بازار توی رستوران و…..
فقط داف و خوشگل میبینم خخخخخ
خدایی این دختر پسرای خوزستانی خیلی جذاب و دوست داشتنی و زیبا هستن..و چقدر من شهرخودم و استان خودم و مردمش رو دوست دارم …
از اینکه همین الان دارم این پیامو مینویسم و یه گوشه ذهنم داره بیادم میاره که دوستای عباسمنشیم مثل سعیده جان و ابراهیم جان و بقیه که نمیدونم کی هستن ، همین الان دارن توی همین هوا نفس میکشن چه احساس غرور و خوشایندی دارم…
بقول شما که برای ابراهیم جان نوشتین که شما که دیگه ز خومونی!!!
نمیدونم حالا درست خوندم یا نه ولی همچین چیزی بود و الان همین حس رو دارم
عزیزدلم در مورد دوره احساس لیاقت ، یه سری چیزاش تا اینجا همونی هست که توی خیلی از دوره ها داره گفته میشه و توی همه کامنت های بچه ها و عقل کل داره بهش پرداخته میشه ..
همون توجه به نکات مثبت خودمون هست..
احساس میکنم شالوده همش همینه…
اما میدونی شاید خیلی از ما اینو بدونیم ولی در عمل چی؟!!؟! در عمل همش تسلیم ذهن منفی گرامون میشیم ویادمون میره که فرزانه ، سعیده اقاااااا خودتو دوست داشته باش..خودخوری نکن..
بگذر از اشتباهاتت..
به توانایی هات توجه کن…
خب یادمون میره!!!!!!!!!!
توی تله میوفتیم…
پس اگر هی گوش بدیم همش برامون تکرار بشه
.جورییییییی که توی مغز و قلب و روح و جسم ما حک بشه که اقاااااا خودتو دوست داشته باش و یادمون نره دیگه و به کلی این حس درونی بشه و نهادینه بشه توی وحودمون جوری که بتونیم فرکانس قوی از احساس لیاقتمون که در وجودمون نقش بسته رو به جهان ارسال کنیم و بعد زندگی متحول میشه …
عزیزدلم خیلی سپاسگزارم که برام از آگاهی های ارزشمندت نوشتی و قلبم رو نورانی کردی با ارسال نقطه آبی به من و دیدن چهره همچو ماهت کناار خانواده قشنگت…
میبوسمممم روی همچو ماهتو
و امیدوارم در بهترین زمان این دوره بیاد جزو محصولات پروفایلت…
دوست عزیز و زیباروی من ، همینجوری هم لایق هستی ..و بسیار ارزشمند
و لایق همه زیبایی های زندگی هستی …
دوستت دارم
سلام به خانم گل آی خانم گل…
اول یه توضیح کوچولو بدم که من از اون دسته داف های خوزستانی هستم که شعبه کرج زندگی می کنن. بالاخره یه سریا باید باشن که نمایندگی سایر شهرها رو اداره کنن!!!!
یکی از آرزوهای نه چندان دورم اینه که با بچه های اهوازی سایت از نزدیک تو اهواز ملاقات داشته باشم. از جمله خود قشنگت.
فرزانه جونم به لطف آموزشهای استاد عزیزمون فرقی که نسبت به قبلم کردم اینه که بهتر میتونم ریشه افکارم رو در لحظه ردیابی کنم. می فهمم که دارم به چی فکر می کنم، نتیجه اون رشته فکری چیه، در لحظه احساسم رو نسبت به موضوع تشخیص بدم و اگه دیدم به ضررمه تغییرش بدم.
این داره توی هر لحظه از زندگیم کمکم میکنه توی مسیر احساس خوب و ستاره قطبیم باقی بمونم. از ناخواسته ها و زوائد فکریم فاصله بگیرم و دوباره روی خواسته هام متمرکز بشم.
این اساس تمام آموزشهای استاده و مطمئنم تو دوره احساس لیاقت بهتر و عمیقتر بهش پرداخته میشه.
خیلی خوشحالم که اونجایی توی اون کلاس و ازت میخوام جای صندلی من یه گل بذاری تا خودمم بیام. عاشقتم و برات آرزوی رشد و توفیق دارم.
سلام و درود به شما فرزانه جان.
بسیار بسیار تحسینت میکنم و ذووووووق زده شدم که شما هم اومدی توی این دوره ارزشمند. کامنتتون رو که خوندم دقیقاً دو دل بودم بگم یا نه ولی رسیدم آخرش خدا رو شکر کردم که اومدین توی دوره. سعیده شهریاری مبصر کلاسه، همزمان سرکرده تمام شیطنتهای کلاس هم هست، اکیپ مون ته کلاس جمع هستیم. سعیده و اسداله و رسول من و بقیه دوستان … (ایموجی خنده فراوان)
خدا رو صد هزار مرتبه شکر.
من وقتی مدت عضویتم اندازه شما بود هنوز نمیتونستم PDF ها رو هم تهیه کنم، از بس تو مدار نبودم. دقیقاً میخواستم براتون بنویسم فرکانس این دوره با عزت نفس خیلی فرق میکنه ، به نظر من (نظر شخصیه، شاید دوستان دیگه نظرشون متفاوت باشه) دوره احساس لیاقت پیش نیاز دوره عزت نفسه. این دو در کنار همدیگه مکمل هم هستن. من الان دارم میفهمم توی اون فایلهای عزت نفس استاد عباس منش چی میگفته. از بس من مقاومت داشتم. با اینکه اولین دوره ای نبود که تهیه میکنم. عزت نفس پاشنه آشیل من بود، بخاطر همین مقاومت زیادی داشتم بهش.
خیلی خوشحالم توی دوره احساس لیاقت حضور دارید. از خداوند براتون بهترین ها رو میخوام.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.
الحمدلله رب العالمین حمداً کثیراً من کُل احوال
سلاااااام به همه ی عزیزان
از روزی که استاد اعلام کردن روی دوره ی جدید دارند کار میکنند خودم رو هم مدار با این دوره میدونستم،تو شرایط خوب مالی نبودم برای خرید اما با کمک خواهرای گلم تونستیم بخریم و همراه بشیم ،به یاری خدا هم فرکانس و روبه رشد باشیم،
از دیشب که این دوره رو خریدم و جلسه اول رو بارها گوش دادم و نوشتم دارم به این فکر میکنم چقدر یادم رفته بود و تو تله مقایسه افتاده بودم و خودم رو دستی دستی بی ارزش میکردم ،
جلسه ی اول برام پر بود از نکات ناب و اینکه قبل از اینکه بیشتر از این روزگار بهم سیلی بزنه خودم به داد خودم برسم و راه ورود نعمت و ثروت و سلامتی و فراوانی رو باز کنم برای خودم ،
ممنونم استادِ قشنگم که با آرامشی که دارید و بازگو کردن تجربیات و الهاماتتون این دوره رو برام شیرین تر از عسل کردین،
از خداتوفیق میخوام کمکم کنه همیشه روی احساس خود ارزشمندی ایم کار کنم و از نتایج فوق العاده اش لذت ببرم،
دوستتون دارم