- صفحه 9

300 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسين عبدالله گفته:
    مدت عضویت: 2938 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته

    الآن چند وقتیه دوره احساس لیاقت رو شروع کردم و خیلی تمرکزی و آروم دارم پیش میرم

    وقتی دوره رو شروع کردم از نظر احساسی و آرامشی شرایط خوبی نداشتم و ذهنم درگیر چندتا مسئله بود

    پریروز اومدم و در موردش نوشتم و از خدا خواستم هدایتم کنه و راه حل رو بهم بگه

    چون من فرد ارزشمند و با لیاقتی هستم

    خیلی برام جالب بود که یکی از مسائلم امروز خیلی راحت حل شد و کارم انجام شد کاری که حدود دوماه بود ذهنم رو درگیر کرده بود

    خدایا شکرت

    خدایا سپاسگزارم برای این قوانین عالی و بینظیر

    خدایا سپاسگزارم که اینقدر دقیق به فرکانس هام پاسخ میدی

    استاد عزیزم از شما هم خیلی سپاسگزارم که اینقدر عالی قوانین رو به ما دانشجوهاتون آموزش میدین خدا بهتون برکت و عمر طولانی بده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  2. -
    رضا فاخر گفته:
    مدت عضویت: 1021 روز

    سلام دوستان خوبم

    احساس لیاقت طبق فرمایش استاد درونی هست واز کودکی در ما پرورش یافته وباید هرلحظه رشدش داد وپیگیرش باشیم .فقط باید هرروز روی لیاقت وارزش خودمون کارکنیم تا بخشی از وجود مان بشه .وطبق تجربه استاد عباس منش .تکرار وتکرار وتمرین تنها راه هست.هرجا هستید شاد .ثروتمند وباارزش باشید.ارادتمند شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  3. -
    hanife sepehri گفته:
    مدت عضویت: 1444 روز

    سلا م به دوستان عزیزم

    به نام خداوند که اینقدر سیستمی عمل میکنه

    اینقدر واضحه که اصلا براش مهم نیست چه میوه ای داخل اب میوه گیر میریزی اب همون میوه رو بهت تحویل میده

    یعنی میوه گندیده و کثیف و کرم خورده رو هم که بریزیم داخل ابمیوه گیر اتفاقا همه رو قاطی پاطی هم میکنه و بدترش رو از ابمیوه گیر تحویل میگیریم .اماااااااااااااااا اگر میوه رو قشنگ بشوریم ضربه خوردگیش رو هم بگیریم یا میوه سالم رو بندازیم داخل اب میوه گیر قطعا بهترین ابمیوه رو بهمون هدیه میده لذت بخش و ترو تمیز

    پس اون میوه ها افکار و باورهای مان هستند .که به خورد ابمیوه گیر میدهیم .

    مثل احساس لیاقت

    احساس خود ارزشمندی

    احساسخوشبختی

    ثروت

    شادی درونی

    وهنگامی که ما از درون بپذیریم که اینها حق طبیعی و مسلم هر انسان روی کره زمین است

    قطعا و طبیعطا ما لایق دریافت چنین نعمت هایی هستیم .

    خدا به احساس درونی ما کار داره به درصد باورهای ما کار داره

    به اندازه ای کار داره که ما خودمون رو لایق میدونیم نه به گفته های ما .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  4. -
    مجید عزیزی پیردوستی گفته:
    مدت عضویت: 1495 روز

    به نام خالق هدایتگر

    سلام به خانواده ی بهشتیم

    همینطوری تو این صفحه حسم گفت که با هدایت خدا بیا و یه کامنتی بنویس منم گفتم عاشقتم حتما این کار میکنم

    اینطوری که از کامنت های توحیدی دوستان مشخص این دوره خیلی شگفت انگیز داره نتیجه میده که البته بستگی به باور دوستان داره و از اسم دوره هم مشخص که هرچقدر لیاقت برای خودت کسب کنی جهان هم بهت ارزش میده و کن فیکون به وجود میاد منم اومدم چند تا احساس لیاقت نوشتم که قطعا به زودی و با هدایت خدا دوره را تهیه میکنم .

    _من لایق زندگی خوب و عالی هستم چون من ارزشمند و اشرف مخلوقات هستم

    _کارهای من به خوبی پیش می‌ره و کسب وکارم به راحتی رونق میگیره چون شریک و وکیل من خداوند است

    _من لایق هستم که کامنتهای زیبا را بخونم چون مدار و فرکانسم بالاتر رفته و شرایط زندگیم داره بهتر میشه

    _من لایق هستم که کامنت خوب بنویسم چون دارم نتایج خوبی میگیرم

    _من لایق ارتباط نزدیک با خداوند هستم چون پاره ای از وجودش هستم چون خلیفه ی خداوند در روی زمین هستم چون در خلق من به خودش احسنت گفته

    _من لایق هستم که هرچی می‌خوام را از خدا درخواست کنم و واسم اجابت کنه چون من بنده ی خداوند هستم و اونم ارباب کنه و وظیفه ی من بندگی هست و وظیفه‌ی خدا ارباب بودن

    _من لایق پاسخ دادن به کامنت دوستان بهشتیم هستم چون فرکانسم بالاتر رفته و به خاطر اینه که دارم روخودم کار میکنم و خودم را دوست دارم

    _من لایق فالوورهای خوب و مشتریان نقد و ثروتمند هستم چون با ارزشم و طبیعی که ثروت وارد زندگیم بشه

    _من لایق پست ها و استوری های خوب و هدایتی از طرف خداوند هستم چون به جریان هدایت اعتماد دارم

    _من لایق انرژی بالا و جسم عالی هستم چون سیستم بدن من خودشو بازسازی می‌کنه و خداوند در خلق من به خودش احسنت گفته

    _من لایق هدایت و یاری خدا هستم چون تسلیم خداوندم و خودش گفته که ما هداییتان میکنیم (منظور از ما سیستم و قانونی هست که درست کرده )

    _من لایق دریافت الهامات به سادگی هستم چون دارم تکاملو طی میکنم و هر بار آسان تر میشم برای آسانی ها

    _من لایق دریافت نشانه ها هستم چون به غیب ایمان دارم

    _من لایق کسب و کار خوب و رشد بالا هستم چون به کارم علاقه دارم و لذت میبرم از این کسب و کار بنابراین خداوند هم پاسخ این لذت بهم میده

    _من لایق ساختن ثروت به راحتی هستم چون ثروت هم مثل نفس کشیدن به راحتی وارد زندگیم میشه

    _من لایق مشتری های زیاد و خوب هستم و به صورت عادی برام مشتری میاد چون خدا خودش مشتری من میشه و افرادی که به آگاهی و محصولات من نیاز داره را برام می‌فرسته و خودش به اون مشتری ها تبدیل میشه

    _من لایق فروش راحت محصولاتم هستم و ارزش زیادی دارند چون با عشق و حس خوب این محصولات را درست کردم و دیگران هم باید بهای محصولم را بپردازند

    _من لایق زندگی خوب هستم و زندگی خوب من به دیگران کمک میکند که خوب زندگی کنند و ازم تشکر میکنند

    _من لایق تم تک نعمتهای خداوند هستم لایق فراوانی و دریافت برکت هستم

    اول باید به خودم احترام بذارم تا دیگران هم بهم احترام بذارن ،خودمو دوست داشته باشم تا جهان پاسخ این دوست داشتن را بدهد واسه خودم ارزش بذارم تا جهان این ارزش بهم بیشتر بده

    نمیتونم خودم را سرکوب کنم بعد از دیگران انتظار داشته باشم که بهم احترام بذارن بنابراین هرچیزی را درخواست کنم همونو دریافت میکنم

    من لایق تلاوت کلام خدا با صدای زیبا و ملکوتی هستم

    در اولین سمینار استاد تو ایران با هدایت خدا یک سوره ی زیبا و هدایتی را تلاوت میکنم با صدای بسیار زیبا و ملکوتیم

    ما هستیم که لیاقت را برای خودمون می‌سازم

    و ما هستیم که لیاقت دارم …

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  5. -
    اعظم گفته:
    مدت عضویت: 899 روز

    سلام و صد سلام به روی ماه استادم و مریم جان دوستان عزیزممم

    عزیزانم من اومدم با یه تجربه زیبای دیگه و اتفاقی که امروز برام افتاد و نتونستم تحمل کنم گفتم بیام اینجا تعریفش کنم و هر کسی که باید بشنوه میشنوه .اول بگم که عاشق دوره لیاقت شدم و از خدا میخام منو هدایت کنه به این دوره فوق العاده

    دوستان عزیزم امروز صبح طبق روال همیشه بیدار شدم پسرم رو رسوندم مدرسه و تو راه برگشت یه دفعه دیدم ماشینم مشکلی داره زدم کنار و دیدم دیگه روشن نشد ماشین چندبار تلاش کردم ولی فایده نداشت زنگ زدم به همسرم و جریان رو گفتم و اونم گفت که بله باتریشه خراب شده و باید باتری جدید بگیرم و الانم شرایطشو ندارم و دارم میرم سرکار

    بعدش من موندم و خیابون و ماشینم که خراب بود و روشن نمیشد .همون لحظه گفتم خبببب اعظم جان الان وقتشه که عمل کنی به حرفهای استادت و نزاری حالت بد بشه الان موقع عمل کردنه

    به خدای خودم که همیشه باهامه و بقول خودش به من نزدیکه گفتم خدایا خودت درستش کن من میخام ظهر با ماشین برم سراغ پسرم مدرسه خودت یه کاریش ‌‌کن واسم و بعد گرسنم بود صبحانه نخورده بودم تو کیفم نگاه کردم یه مقدار گردو کشمش داشتم درآوردم خوردم و یه آهنگ گوش کردم و بعدش گفتم زنگ بزنم به دوستم که ماشین داره زنگ زدم سریع اومد و یه نگا به باتری ماشینم انداخت و یه کم پیچهاشو سفت کرد و ماشینم روشنننننننن شد

    وای خدای من چقدرررر حس و حالم عالی شد یعنی بدونه حتی یه هزار تومنی هزینه ماشینم درست شد

    چقدررر من خداروشکر کردم چقدر گفتم خدایا دمت گرم با این جوابت و الان که دارم کامنت می‌نویسم با ماشین خودم اومدم سراغ پسرم از مدرسه ببرمش

    خییییلی حالم عالی بود دوسداشتم این حس و حال و تجربه زیبارو با شما هم درمیون بزارم

    امیدوارم تمام لحظه به لحظه ی زندگیه دوستانم پر از لحظه هایی باشه که خدا جواب دعاشون رو میده و توی این سایت پر باشه از این تجربه های ریز و درشت و نتایج عااالی

    بله دوستان ما یه همچین خدایی داریم طرف ما همچین خداییه .نه دوره نه سخته نه دست نیافتنی

    خدای ما همینقدر ساده است همینقدر نزدیک

    خدا همینجاست بین من و تو

    ساده ی ساده عین من و تو……..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
    • -
      اشرف پورعینی گفته:
      مدت عضویت: 798 روز

      اول عاشقتم خدای مهربونم وسلام به خانواده ی بزرگ عباسمنشی وسلام به معلم کلاسمون وسلام من به هم فرکانسی عزیزم خدا رو شکر که زبان خدارو فهمیدیم وهرلحظه داریم باهاش حرف می‌زنیم خوش حالم اعظم خانم که رانندگی بلدی وبه جز مادری راننده ی پسرت هم هستی خدارو شکر موفق باشی قهرمان ومن هم امیدوارم چیزی را که از خدای مهربان می‌خوام بهم بده واول از همه این دوره رو می‌خوام که احساس لیاقت برای خودم بااین دوره بیافرینم وخواستهایم راخیلی زود به دست بیارم چون دیگه دیر شده 50سال سن دارم امیدوارم همیشه به آرزوهات برسی اعظم جان وتشکر از معلمان دلسوزمان دراین سایت وخداوندرا سپاس میگویم وشکرگزارم وآرزوی ثروت وسلامتی برای همه همفرکانسیهام دارم خدا حافظ

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        اعظم گفته:
        مدت عضویت: 899 روز

        سلام به روی ماه شما اشرف خانم عزیزمممم دوست هم فرکانسی من

        من الان کامنت زیباتون رو دیدم و یه لبخند زیبا بر لبان نشست که امیدوارم خدا هزاران بار این لبخند رو بهتون برگردونه خداروشکر بابت آرزوهای قشنگتون موفق باشی و به تمام آرزوهات برسی عزیز دلم

        خدارو صدهزار مرتبه شکر بابت دوستانی مثل شما فقط کافیه وقتی یه کم انرژی کم میشه بیایم توی این سایت الهی و بعدش تمااااام و خودمون رو می‌سازیم اشرف خانم عزیزم خدارو شکر که ما جز اون آدمهایی نبودیم که ناآگاه از این دنیا می‌رفتیم و چشمامون باز شد و مسیر آگاهی رو در پیش گرفتیم و هرگز نباید به اینکه دیر آشنا شدیم بها بدیم چون باعث میشه مارو از مسیر موفقیت و حال خوب بازداره بازم سپاسگزارم بابت کامنت زیباتون

        امیدوارم به زودی کامنتهای پر از موفقیت ازتون بخونم

        در پناه خدایی باشی که داره همین نوشته هامون رو میخونه و پاسخ میده

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ناصر گفته:
      مدت عضویت: 1372 روز

      سلام به خانم اعظم عزیز

      چه کامنت عالی نوشتی

      چه زیبا و ساده از تجربه زیباتون گفتین

      احساس زیباتون رو دریافت کردم

      خیلی عالی کنترل ذهن انجام دادین

      خیلی عالی حالتون رو خوب کردین

      خیلی عالی با خدا صحبت کردین

      احسنت به شما

      احسنت به رابطه صمیمیتون با خدا

      خدا رو شکر

      به قول شما خدا نزدیکمونه

      فقط باید باورش بکنیم

      فقط باید بهش اجازه بدیم تا برامون کارها رو انجام بده و هدایتمون بکنه

      چه عالی قانون احساس خوب اتفاقات خوب رو در عمل اجرا کردین

      خیلی ازتون ممنونم که توحید رو به یادم آوردین

      یاد یه آیه ای افتادم:

      وَقُل رَّبِّ أَدۡخِلۡنِی مُدۡخَلَ صِدۡقٖ وَأَخۡرِجۡنِی مُخۡرَجَ صِدۡقٖ وَٱجۡعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلۡطَٰنٗا نَّصِیرٗا.اسرا80

      و بگو پروردگارا داخل کن مرا داخل گردیدن راستى و بیرون آر مرا بیرون آوردن راستى و بگردان براى من از نزدت تسلطى و یاورى.

      خدا عاشقانه منتظرمونه که خواسته هامون رو اجابت بکنه فقط باید خودمون رو بندازیم بغلش و بسپاریم به خودش تا اون ما رو ببره.

      جملات پایانیتون غوغایی در دلم به پا کرد:

      ،،،نه دوره نه سخته نه دست نیافتنی

      خدای ما همینقدر ساده است همینقدر نزدیک

      خدا همینجاست بین من و تو

      ساده ی ساده عین من و تو،،،

      خیلی ازتون ممنونم.

      در پناه رب العالمین غرق نعمت و برکت باشید.

      یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    میترا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1665 روز

    سلام سلام استادعزیزم خیلی خیلی دوستون دارم وبینهایت ازخداوندمهربانم بابت وجودشماسپاسگزارم وازمریم جان هم بینهایت سپاسگزارم ودوسش دارم

    استادان من باخوندن کامنتهای بچه ها دوتا ترمز قوی البته من اینطور فکرمیکنم

    که آنهاترمزهستن شما بگیدمن درست فکرکردم ؟ اینکه من خیلی توخاطرات خوش گذشته باهمسر مرحومم هستم

    وهمیشه آنهاروتعریف میکنم

    وخیلی خریدها وهزینه های گذشته را

    که براحتی بدون درنظرگرفتن قیمت آنها

    هرچه که نیازداشتم تهیه میکردم والان درآن حد نیست وتمرکزم روخیلی روی کمبود میبره . چکارکنم؟

    من مطمعنم دوره احساس لیاقت رونیازدارم ازخداهدایت میخوام برای تهیه دوره کمکم کنه تومدارش قراربگیرد وبراحتی تهیه اش کنم

    استاد درست گفتم اینهاترمز مخفیه؟

    لطفا پاسخ بدین ممنون میشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      تکتم رستمی گفته:
      مدت عضویت: 886 روز

      سلام دوست عزیز

      اینکه شما یاداور خاطرات خوش باشین خیلی خوبه ولی طبق قانون اگر با حسرت به خاطراتت فک کنی خوب نیست. چون احساس حسرت یه حس بد هست و توی حس بد اتفاقات بدتر.

      و اینکه دقیقا شما دارین زندگی الان رو با گذشته مقایسه میکنی و همین مقایسه کردن باعث احساس عدم لیاقت میشه.

      و شما باید در هر زمان این باور رو داشته باشی که خداوند از طریق دستهای بی نهایتش برای من رزق و ثروت میرسونه و از این فکر بیای بیرون که مثلا تا زمانی که همسر داشتم اوضاع خوب بود و الان نه!!!

      باور داشته باش شما همیشه و به تنهایی خود لایق تمام ثروت های جهان هستی.

      موفق وپیروز باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        میترا رضایی گفته:
        مدت عضویت: 1665 روز

        سلام تکتم عزیزم سپاسگزارم که وقت گذاشتی وکامنت من روخوندی

        خداروصدهزارمرتبه شکرمیگزارم بابت داشتن خانواده بسیاربسیارآگاه وارزشمندم وخداروشکرکه هدایتم کرد تا به این آگاهی برسم فکرش روهم نمیکردم یادخوش گذشته ومقایسه قبل والان که اکثراتعریف میکردم جلوگیری میکنه ازرسیدن به خواسته هام خداروشکرکه باخوندن کامنت دوست عزیزی خداهدایتم کرد که نیازدارم به دوره احساس لیاقت خیلی مشتاقم تهیه اش کنم

        تکتم جان دعامیکنم که همیشه سلامت وخوشحال باشی دوست دارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    ایمان گل محمد گفته:
    مدت عضویت: 743 روز

    خدا جونم شکرت استاد درود بر شما مریم خانم درود بر شما …

    خدا رو شکر که در با درس‌های شما داره آگاهای خارقلعاده منتقل می شود ،

    یکی از نشانهای آگاهی که داره نماینگر میشه و باعث میشه که من به بیشتر پی ببرم به لیاقتم که با هاش به این دنیا آمدم وکا ملا طبیعی هست درون ما رورز به روز بیشتر هم با درس‌های شما دارم میبرم که از شما تشکر میکنم …

    مثال : من بعد از دو سال بالاخره موترمو فروختم و ارتبا طم با دیگران داره بهتر می شود … و دیگران احترام بیشتری به من می گذراند و دارم احساس می کنم که میتونم بهتر از دیروز باشم و مقایسه نکنم بجاش میگم چی کار بکنم بهتر از دیروز خودم با شم با توجه به قانون تکامل روز به روز هفته به هفته و ماه به ماه و سال به سال بهتر و بیشتر پی ببرم به لیاقت درونیم که با هاش به این دنیا آمدم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  8. -
    رمضان آقا علی گماسائی گفته:
    مدت عضویت: 1208 روز

    سلام‌خدمت استاد عزیز

    خداوند را هزاران بار شکر میکنم که هدایت شدم‌به‌دوره خودارزشمندی واحساس‌لیاقت.

    از زمان شروع دوره حال و هوای فوق‌العاده‌ای‌دارم‌ویه‌جورایی روی ابرهاهستم.دراین‌مدت‌20روز‌که‌روی‌خودم‌

    کارکردم واحساس‌لیاقت‌تمام‌نعمت‌های‌خداوند‌را

    در خودم دیدم.این‌اتفاقات‌برایم‌افتاد.

    1-ماشین‌رویاهام‌که‌همیشه‌دوست‌داشتم‌بخرم‌ولی‌

    مقداری‌پول‌کم‌داشتم‌‌دوروز‌پیش‌برادر‌

    خانمم‌که‌به‌خونه‌مازنگ‌زده‌بود‌برای‌

    احوالپرسی‌وگفته‌بود‌چرا‌ماشین‌نمیخرید

    گفته‌مقداری پول‌کم‌داریم وهمان‌روز‌پول‌راواریز‌کرد‌تو‌حسابم‌والان‌دنبال‌ماشین‌خرییدن هستم‌

    2-دیشب‌یه‌اس‌ام اس‌ازطرف‌مدیر‌دبیرستان

    دخترم‌آمد‌دقیقا‌با‌این‌متن‌(ببخشید‌جناب‌

    آقا علی من‌بااجازه‌شمارا‌به‌عنوان رئیس‌انجمن‌اولیاومربیان‌انتخاب‌کردم‌واسم

    شمارا‌برای‌ اداره ارسال‌کردم)

    3-امروز‌صبح‌قبل‌از‌اینکه‌سر کار‌برم همسرم‌گفت‌چند وقتی‌میخام‌بهت‌هدیه‌بدم‌و250هزار‌تومن

    بهم‌پول‌داد‌که‌اندازه 250میلیون برام ارزش داشت.

    خدواند راهزاران‌بار سپاسگزارم‌به‌محض‌اینکه‌روی‌احساس‌‌

    لیاقت‌خودم کار کردم اتفاقات خوب‌درحال‌رخ‌دادن‌هستند‌بچه‌ها‌ادامه

    بدین‌به‌خدا‌قسم روزهای خوبی درپیش داریم.ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 66 رای:
  9. -
    حمید رجایی گفته:
    مدت عضویت: 2729 روز

    به نام هدا یتگر هستی

    سلام به استاد عزیزم و همه خانواده صمیمی عباسمنش

    خدارو هزاران مرتبه شکر به خاطر همه چیز و تک تک این ثانیه ها و واین لحظه ها و این انگشتان نازنین و پرقدرتم که در اراده خداوند روی کیبرد لب تاپ به رقص در اومدند.

    استاد عزیزم مدت زیادی بود دیگه حال هوای استفاده از قانون رو نداشتم با اینکه خیال میکردم روی خودم کار میکردم .

    خیلی برام سوال بود چرا اینقدر من وضعیتم و بهبودم داره مثل موج سینوسی پایین و بالا میره و و کم وزیاد میشه و اصلا متوجه اوضاع نمیشدم چند روزی دریایی از انرژی و چند روزی از روز اول بدتر نسبت به همه چیز نامید و مایوس .

    چند روز پیش من از سر کار بر میگشتم و به سمت مترو امام خمینی سر م رو به آسمان کردم و ابرهای زیبایی رو توی نور ماه دیدم و پا از قدم برداشتن بر داشتم یه محوطه بزرگی جلوی یک ساختمان نیمه ساز بود یک پیاده روی بزرگ سنگ فرش شده ، کسی دور و برم نبود ولی چند متر اون طرف تر صدای شدید هیا هوی شهر به گوش میرسید . سر به آسمان کردم و راستشو بگم خیلی خسته شده بودم و کمی ناراحت ولی میدونستم که نباید توی این حال بمونم همون طور به آسمان خیره بودم گفتم خدایا چی شده من چم شده خودت کمکم کن اومده بودم تورو پیدا کنم انگار خودم رو هم گم کردم .اشکم در اومد گفتم بابا انگار یه اشکال اساسی توی کار هست . من هر روز سعی میکنم که احساسم رو خوب کنم از تمرینات ستاره قطبی بگیر تا ورزش های قانون سلامتی و مرور جلسات ثروت از فایل هایی که توی روز دارم گوش میدم از کامنت هایی که میخونم از فکر کردم در مورد قوانین و همه آخه چرا من باید حالم این باشه ؟

    سوال ، سوال ، سوال، خلاصه چند روزی شاید هم چند هفته ای تو ی لاک خودم بودم به شدت و یه روزایی که در آمدم رو به افزایش بود حالم خوب بود نه اینکه پوله عامل حال خوب من باشه بلکه این که من ایمانم به قانون باید قوی تر بشه و میگفتم داره درست میشه ادامه بده ادامه بده حمید عزیز و دوباره چند روز بعد دوباره می افتادم پایین ، دیگه گفتم بابا این جوری نمیشه آخه که خدایا خودت کمکم کن .

    خلاصه توی افکارم قوطه ور بودم بازم فایل گوش میدادم بازم خودم رو به یاد می اوردم دوره حل مسائل رو کمی کار کردم و رها کردم گفتم مشکلم توی ترمز های ذهنیه بعد کشف قوانین رو شروع کردم و دوباره رهاش کردم .

    اصلا نمیدونستم کجای کار مدار فرکانسیم انگاری مثل توپ پینگ پونگ بین مدار ها جابه جا میشدم .

    خوب خدارو شکر به لطف دوره عزت نفس من یک عادتی که برای خودم ساخته بودم معمولا پنجشنبه ها رو اختصاص داده بودم به خودم و جایی که دوست دارم توی کافه کتاب های شیک و تمیز سطح شهره که میرم میشینم و مینوسیم و یا کتاب میخونم و یا مرور دوره های استاد رو توی دفتر هام رو میکنم و خلاصه با خودم نهایت لذت رو میبرم . توی این دوتاپنجشنبه آخر به درک

    خ خوبی رسیدم و منی که مدتی بود از کامنت گذاشتن توی سایت دور شده بودم الان ساعت 1.5 شب بهم الهام شد که بیام توی سایت و مسئله ای رو که درک کردم بنویسم که هم رد پایم باشه و هم کمکی به هر کسی از دوستانی که به این متن هدایت میشوند بشه .

    و اما ترمز ذهنی من که توی همه جنبه ها ریشه داره :

    خوب من شرح حالم رو توی کامنت ها ی مختلف به شکل های مختلف توضیح داده بودم ولی اینجا بازم یه مختصر ذکر میکنم .

    من حدود 12 سال توی کار مهندسی برق و اتوماسیون صنعتی فعالیت داشتم اونم فعالیت شدید و پیاپی و نفری بودم که توی منطقه خودم نامبر وان بودم و کلا صفر تا صد پروژه رو خودم به تنهایی و یا با نیروی کار انجام میدام و خدارو شکر هر روز رشد میکردم از لحاظ فنی و برای خودم کسی شده بودم و شب ها تا دیر وقت به عشق کار میکردم ولی همیشه به این موضوع فکر میکردم که چرا من انقدر در جا میزنم ، چرا رشد نمیکنم با اینکه کارم خوبه خدماتم خوبه ولی رشد در کار نیست

    و چند سال هست که اوضاع بهتر نمیشه شب ها توی محیط کارم که خسته میشدم مینشستم و شاید ساعت ها فکر میکردم اون روزا هنوز با استاد اشنا نشده بودم و لی غرق در تفکرات خودم میشدم و از درون خودم سوال میپرسیدم که بابا این جهان چطوریه من کیم خدا کیه و همش یه سری جواب های سطحی از مذهب شنیده بودم ولی قلبم آروم نبود و بازم میپرسید تا اینکه خداوند منو به سمت استاد عزیزم آشنا کرد و تمام سوال های من پاسخ داده شد .

    خلاصه با قانون آشنا شدم و سعی میکردم مرتب روی خودم کار کنم دیگه بعد از دوسال آشنایی با استاد سال 99 بعد از اتمام یک پروژه هر انچه را که ساخته بودم رو از منزل شخصی از کسب و کار و نیرو های کاری که داشتم همه رو رها کردم و دیدم من مدتیه که میخوام محاجرت کنم و اگر بخوام هر کاری بکنم باید ماه ها درگیر باشم و توی یه شب تاریک توی کوچه باغ های تاریک توی دل تاریکی شب چشم به ماه دوخته و با خدا صحبت میکردم که خدا شاهده این صدای بلند زمزمه شد که حمید عزیزم اگر میخوایی محاجرت کنی الان وقتشه .

    شب جمعه بود فردا صبح فقط به همسرم گفتم من میرم و پا به جاده گذاشتم و گفت الان هر حرفی یا هر اقدامی بخوام بکنم من رو متوقف میکنه و بی خیال همه چیز شدم و فقط رفتم توی جاده و گفتم خدایا کجا برم و فقط تهران توی ذهنم بود و رفتم خلاصه کنم با اینکه پولی نداشتم و حتی بدهی ها ی زیادی داشتم رفتم و خلاصه بعد از چند ماه همه شرایط جور شد و خداوند در ها رو برام باز کرد کار آزاد و خونه و همه شرایط درست شد .

    و اومدم کاری که کردم توی قسمت فروش لوازم برقی که مربوط به شغلم بود و همیشه میگفتم که دوست دارم مثل قبل کار

    پروژ ه بگیرم و کار کنم و هر بار استاد توی دوره ثروت و دیگر فایل ها میگفت مسیر مورد علاقه دقیقا میفهمیدم که چی میگفت ولی بازم اون ندایی که میگفت توی همین مسیر بمون خیلی قوی تر بود با اینکه بازم برای این کار هم کلی زحمت کشیده بودم ولی حاظر بودم کلا دوباره از اول شروع کنم ولی فقط چیزی که میشنیدم این بود که باید همین جا رشد کنی

    خوب روز ها میگذشت و مدام سعی میکردم حالم رو بهتر و بهتر کنم و لی اصلا دلیل رو نمیفهمیدم که اون روز ها ی اول من حالم خیلی بهتر بودبا اینکه فقط داشتم روی فایل های رایگان استاد کار میکردم پس چیه قضیه ـ؟

    تا اینکه استاد این مدت درمورد احساس لیاقت صحبت کرد و هی نشونه ها اومد و چند بار متن دوره رو خوندم و دیدم واقعا بزرگترین پاشنه ارشیل منه و داره حتی تمام نتایج های منو از باور های دیگه به باد میده و حال قضیه رو من چطور فهمید م ؟

    من این روز ها که فقط داشتم کار فروش رو انجام میدادم که اون هم خودش تخصص بالایی میخواد و همه قطعات صنعتی با کد و مشخصات فنی و خودش یه پروسه مهندسی داره هر چقدر من هی به خودم میگفتم که بابا این کار هم خیلی مهمه خیلی دارم به جامعه صنعت کمک میکنم ذهن میگفت نه کار قبلی بهتر بود که این همه دستگاه و فلان رو راه مینداختی مگه حالا چی کار میکنی یه قطعه میخری میدی به اون یکی اینم شد کار . تو با این همه تخصص و مهارت اخه این چه کاریه حد اقل اون جا همه بهت میگفتند مهندس .

    و خلا صه دوباره دیدم که قبلا من خودم دیدگاه خوبی نسبت به فروشندها ندارم و چند ماهی شروع کردم روی باورم نسبت به فروشندگی کار کردم که مثلا کاسب حبیب خداست , ابتدای خط صنعت از همین فروش لوازم شروع میشه ، کار من تخصصیه من ازم همین مهارتم دارم استفاده میکنم و….

    و هر روز هم روی فراوانی و هم روی این باور ها کار میکردم خلاصه میدیدم داره نتایج مییاد دوباره چند ماه بعد افت میکرد اصلا دیگه بریدم . گفتم باید من به راحتی این کار رو انجام بدم این درست نیست که به سختی پیش بره همون طوری که استاد توی حل مسایل توضیح داد.

    خلاصه بگم که توی همین خلوت کردن ها با خود حمید عزیزم و مرور گذشته این رو متوجه شدم که من توی کار قبلی و توی دوران نوجوانی به خاطر آسیب هایی و لطمه هایی که به عزت نفسم خورده بود فقط و فقط میخواست خودم رو ثابت کنم و نشون بدم و تمام سعی خودم رو میکردم که تایید بگیرم و از انجام اعمال مذهبی بگیر تا کار های خونه و کمک به پدرم توی مغازه و توی کارم هم که شروع به کار کردم تمام وجودم رو میگذاشتم و سختی به جون میخریدم تا اینکه تعییید بشم و کار رو به نحو احسنت انجامش بدم حال این که کار رو خوب انجام بدم بد نبود این که بخوام به خاطر تایید شدن اون همه سختی رو متحمل بشم بد بود .و خلاصه سال ها گذشت و من به همین منوال کار کردم .و الان در موقعیتی هست که خوب خیلی خیلی راحتر از قبل پول میسازم ولی اون احساس رضایت کاری نیست و فقط به این دلیل که قبلا من همش برای کارهایم تعیید میگرفتم ولی الان خیر و در اصل احساس لیاقت من و ارزشمندی من به واسطه یه عامل بیرونی تایین میشد .

    در اصل من اگر اون کارهای سختت رو انجام میدادم و تعیید میگرفتم احساس ارزشمندی میکردم ولی الان خبری ازش نیست و یاد صحبت های خانم شایسته توی دوره دوازده قدم افتادم که در مورد آرایش کردن میگفت اند که اون احساس ارزشه از تعیید توسط دیگران بود .و به قول ایشون روی یک بنای سستی و یک عامل بیرونی بنا شده بود که اگر آرایش نمیکرد و اون تعیید رو نمیگرفت اون ارزشمندی هم و اون لیاقت رو هم از دست میداد.

    و دقیقه نمیدونم چرا من توی اون جلسه به این نتیجه نرسیدم با اینکه بالای 20 بار به شکل های مختلف اون جلسه رو گوش داده بودم و خیلی از فایل های مشابه .

    در اصل من هم همین طور بود تمام عزت نفس و اعتماد به نفس من روی بنای سستی و یه عامل بیرونی به نام مهارت بالای شغلی ام بنا شده بود به جای اینکه روی این فنداسیون که من به خودی خود به نفسه به قول استاد توی عزت نفس ارزشمندم فارق از هر نوع مهارت و یا ویژگی خاص و روی این بنا بشه روی کار های فیزیکی بنا شده بود و به محض انجام ندادن تق همه میریخت پایین . و این مدتی که من اون کار های قبلی رو انجام نمیدادم متوجه این موضوع شدم

    و اونجایی که خانم شایسته توی مقاله احساس لیاقت توضیح میداددند که این شاه ترمز همه دستاورد های قبلی رو هم به باد میده من فهمیدم که دقیقا اره خودشه خودشه و یا اونجا که استاد توی جهان بینی میگه مثل یک سبد میوه که میوه گندیده میزنه همه میوه ها رو خراب میکنه و ما حاضر نیستیم برشداریم اون عامل خرابی رو یا اون غورباقه زشته رو اول قورت بدیم .

    ولی برام جای تعجبه که چرا باید الان متوجه این موضوع بشم یعنی انگار همه این مدت من دونه دونه این میوه خراب های توی سبد رو برداشتم تاز ه رسیدم به عامل خرابی و من این مدت هر چقدر تلاش میکردم هی میوه های بالایی رو درست میکرد میوه های خوب میگذاشت بازم چند روزه دیگه بازم خراب میشد یا مثل اتاقی که هی سقفش چکه میکنه و نم میده ما هی میاییم رنگ میکنیم و نمیریم اون عامل خرابی رو که خرابی ناودان هست رو درست کنیم .

    شاید هم قبلا متوجهش شده بودم ولی جدی نگرفته بودمش .

    من هنوز این دوره احساس لیاقت رو تهیه نکردم استاد ولی میدونم که بزرگترین پاشنه اشیل منه و به محض هم مدار شدن تهیش میکنم ولی الان هم بیکار نیستم میدونم که باید تمام وجودم رو برای درست کردن این مسئله بزارم و توی همین چند روز هم که شروع کردم اصلاحش کنم کلی نشانه های خوب برام اتفاق افتاده .

    ممنون استاد عزیزم نمیتونم هیچ جمله تشکر و یا سپاسی رو در قالب این کلمات براتون بگم فقط دوست دارم احساس قلبی منو درک کنید و خوشحال بشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 66 رای:
  10. -
    یاسر خدابنده‌لو گفته:
    مدت عضویت: 1062 روز

    به نام الله مهربان و هدایتگرم

    من در حال حاضر در حال کار کردن فوق‌العاده روی خودم هستم و از دانشجویان دوره دوازده قدم ، و در قدم نهم هستم و سعی میکنم کلمه به کلمه‌ی گفته‌های استاد رو ببلعم و استفاده کنم ، و این گفته‌ها برای من وحی منزل هستند ، و همیشه شاکر خداوند هستم بخاطر اینهمه لطف و رحمتش

    هرچند باید یادم باشه که رفتار خداوندعین یک سیستم هستش و هر گونه که من فرکانس بفرستم اونم عین یک آینه خواهد بود.

    چند روزی هست که به این دوره هدایت شدم ، ینی در واقع به اولین فایل معرفی دوره در اینستاگرام برخوردم ، گوشش کردم اما پیگیر نشدم ، چندین بار هم عزیز دلم فایلای معرفی رو نشون داد و گفت اینجوریه و فلان ، تا اینکه چند پری روز تو شیفت کاری اورژانس یه ذره احساس کردم که یه چیز آرامش بخشی میخام ، در عین حال که داشتم فایلای دوازده قدم رو میدیدم و میخوندم ، اما یه حسی بهم گفت برم تو سایت و با قسمت آزمون تو سایت مواجه شدم، و رفتم داخلش دیدم برای احساس لیاقته و بی معتلی شروع به زدن تستا و خوندن مطالبش کردم، خیلی خوب بود و جوابشو مطالب توضیحی دوره ، و بعدش کامنتای دانشجویان این دوره ، و بعد فهمیدم که خداوند منو به این دوره هدایت کرده و شور و شعف خیلی زیادی در قلب من شروع به جوشیدن کرده و خیلی امیدوارتر شدم ، خالصانه دلم میخاد بخرمش و مکمل دوره دوازده قدم استفاده کنم ، خیلی خیلی صدای واضحی از قلبم می‌شنوم که بعد از کار کردن رو این دوره دروازه‌ای از نعمتها و ثروت‌ها میاد ، شکی ندارم ، خیلی با خدای خودم حرف زدم و گفته بهم ، و بی شک میخرمش و میام ، هرچند کارمندم وی این سرمایه گذاری روی خودم رو بهترین گزینه می‌دونم در این زمان ، و می‌دونم که نتایج میلیون دلاری برای من خواهد داشت و باسرعت نتایج میان تو زندگی من ، چون با توجه به کار کردن روی خودم و قانون دارم اینو میگم ، درک قانون و ساعتها تمرکز و نوشتن کلمه به کلمه و تفکر و تکرار و تمرین مطالب این قوت قلب رو بهم داده و یا مطالعه‌ی مطالب دوره فهمیدم که پاشنه آشیل منم همینه و باید در این مسیر قرار بگیرم و فرکانس خود ارزشی و لیاقت رو در خودم بهبود بدم . و خود بخود به مدار ثروت نعمت هدایت خواهم شد

    دوستدار همیشگی شما و خانواده صمیمی عباسمنش

    الحمدالله رب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای: