https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2025/02/abasmanesh-2-jpg.webp8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2025-02-19 10:01:392025-03-18 07:41:43تجربیات دانشجویان دوره «هم جهت با جریان خداوند» به محض ورود به دوره
157نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
بعد از اینکه از سالن قبلی در اومدم و تصمیم گرفتم کسب و کار شخصی خودم رو داشته باشم ،یعنی تقریبا از یک ماه پیش دوره ی روانشناسی ثروت رو خریدم و هم زمان با دوره ی احساس لیاقت داشتم روش کار میکردم.و تا قبل از اون من هیچ وقت دوتا دوره رو باهم کار نکرده بودم ولی اینبار هدایت شدم که این دوتا دوره رو باهم پیش ببرم…الان جلسه 6احساس لیاقت و جلسه ی 3 روانشناسی ثروت هستم…
ولی یه اتفاقاتی داره درونم میفته که انگار کنترلش دست من نیست…
و همه چیز جدیده.چون من تازه کسب و کاری رو راه انداختم که صاحبش خودمم …و تا قبل از این همچین تجربه ای نداشتم .
زمانی که تو سالن قبلی بودم و برای کس دیگه ای کار میکردم همه چی خیلی راحت و آسون بود…در امد بالا ..مهارت بالا …پیشرفت تو خیلی چیزا…
اما با وجود درامد بالا من تصمیم گرفتم از اون کار بیام بیرون…و این رو میدونستم که داشتن کسب و کار شخصی و رشد دادنش نیاز به ایمان بالایی داره…و آگاهانه خودمو تو این مسیر قرار دادم که خودمو محک بزنم…
ولی خب واقعیتش خیلی سخت تر از اونچیزی بود که فکرشو میکردم…چون همه چیز جدیده…و انگار باید از نو خودمو بکوبم و بسازم…در این حد یعنی باید تغییر کنم…یعنی اینجوری نیست که مثلا بخوام تمرکز بزارم روی یک جنبه و انگار باید به یه ورژن دیگه ای از خودم تبدیل بشم…استاد اول دوره ی روانشناسی 3 گفتن که اولش ممکنه به تضادهای زیادی بخورید…و برای من اتفاق افتاد…تضاد مالی…تضاد توی رابطه ی عاطفی …تضاد توی روابطم با خونواده ام…
و به قدری تو این مدت به لحاظا احساسی بالا پایین شدم و با تضادها دست و پنجه نرم کردم که حس میکنم یه تریلی چند تنی از روم رد شده…اینقدر که خسته و کوفته ام…و حتی کم آوردم…انگار که تو همه ی جنبه های زندگیم یه زلزله ی چند ریشتری اومده باشه و همه چیو با خاک یکسان کرده باشه ،یه همچین حسی دارم…
تمام اون دستاوردها تمام اون آرزوها و انگیزه ها رنگ باختن…و انگار من تو این چند سال هیچی نبودم هیچ کاری نکردم…اینقدر که همه چی از جلوی چشمم نا پیدا شده…و انگار قشنگ اون گاری زنگ زده با چرخهای زهوار در رفته و بار چند تنی رو روی دوشم احساس میکنم و هرآن ممکنه از این مسیر سربالایی پام سر بخوره و پرت شم ته دره…
ولی یه صدایی ته وجودم میگه همه چیز سرجای درست خودشه…هیچی خراب نشده…هیچی به هم نریخته…کنترل از دست خدا خارج نشده…
پا گذاشتن توی یک مسیر جدید و محک زدن ایمانت داره تورو به سمت همون مقصدی میبره که به خاطرش دلتو به دریا زدی و از کار قبلیت اومدی بیرون.
همه چیز طبق برنامه ی ریزی خداوند داره اتفاق میفته…
همه ی اینارو گفتم که برسم به این که نمیدونم در این زمان که همه چی ظاهرا به هم ریخته آیا دوره ی هم جهت با جریان خداوند چاره ساز من هست یانه…و از خداوند میخوام که با نشونه هاش هدایتم کنه
وقتی میخوام از وجود پربرکت و علم و دانشی که شما دارید سپاسگذاری کنم کلمات توی ذهنم پشت سرهم میاد و مرتب کردنشون بصورت یک جمله زیبا بسیار کار سختی،
این همه اگاهی این همه درک و شعور قوانین هستی و اموزش اونها کار راحتی نیست ، واقعا سپاسگذارم بخاطر وجود پرمهر شما، من بعنوان یک دانشجوی عملگرای شما تنها یک خواسته دارم :
اگر براتون امکان پذبر هست استاد عزیز بخشهای این دوره بصورت دوره های قانون افرینش ماهی یبار کنید ، درک این همه علم شما نیاز به زمان داره چون وقتی شما بخش جدید دوره میزارید ناخوداگاه برای کنجکاوی هم شده به سراغ گوش کردن مطالب دوره جدید قدم برمیداریم و ناخوداگاه ذهن میگه خوب منکه متوجه شدم بخش اول چیه پس برم بخش دوم .
احساس میکنم این دوره شما مثل کتاب گام به گام زمان ابتدایی ما دهه 60 هست ، که کل سال درس میخوندیم بعد برای محکم کاری که مطمعن بشیم کل درسها خوب یاد گرفتیم اخرش با خوندن کتاب گام به گام مهر نمره 20 به تمام درسهامون میزدیم.
بنظرم حالا این دوره فوق العاده شما حکم همون کتاب گام به گام داره ، اینقدر استاد بینظیری هستین که راه نشون دادین باز برای راحت تر کردن نتیجه اومدین کلی راهنما توی این مسیر گذاشتین که دیگه مهر استاد بودن خودتون به نتیجه هایی که دیگه 100% باید مشخص بشه بزنید .
استاد دیشب توخواب خدا بمن یک الهام واضح وخیلی قوی کرد اینقدر طبیعی بود وقتی یک لحظه بیدارشدم فکر کردم خواب نبوده ودر بیداری اتفاق افتاده خواب دیدم خدا یک کامنت برام نوشته خیلی طولانی منم توخواب کامنت رو داشتم میخوندم کامنت خدا روکه خوندم تموم شد یک لحظه بیدارشدم درچندثانیه بیدارشدم دیگه ننوشتم تودفتر که یادم نره چون چشمام ازخستگی بازنمیشد فقط کل کامنت مفهمومشو کلا یادمه چون خیلی خبرخوبی بود خیلی خوشحال شدم .
من الان تمرکزم روی قانون سلامتی و لاغرشدن وزیبایی هست این سه تاهدفو توقانون سلامتی تمرکزی دارم روش کارمیکنم.
خداتوخواب بمن توکامنتش گفت پرنیا توالان فقط نیاز داری که خودتو لاغرکنی وقتی که لاغربشی من همه خواسته هاتو بهت خودبخودمیدم (سلامتی، زیبایی بیشتر ، ثروت ،احساس لیاقت بیشتر ، عزت نفس بیشتر، اعتمادبنفس بیشتر ،عشق ومودت، شهرت ،اعتبار، بچه های خوشگل سالم صالح ،عشقتو واردزندگیت میکنم)خدابمن گفت توفقط تمرکز کن روی لاغریت اخرکامنت یک پاراگراف بزرگ ازاستاد تعریف کرده بود که من اون تعریف خوندم خیلی خوشحال شدم وخداتوخواب یک خبرخیلی مهمه خوب داد گفتم چشم انجام میدم خداجونم عاشقتم .بعد چندثانیه بیدارشدم دوباره خوایم برد .
خواستم بگم ما انسانها چقدر زود فراموش میکنیم هم اتفاقات خوب و جدیدی که برامون بوجود میاد هم نتاج مون از تغییر فرکانس هامون که روزی ارزوی بدست اوردنش رو داشتیم و الان که از اون خواسته و ارزو گذر کردیم و خواسته های بزرگتر داریم نتایج قبلی رو فراموش میکنیم
من از سال گذشته تا امسال نتایج بسیار زیادی گرفتم خدارو شکر و بارها و بارها در زمانهایی که وارد چالش جدیدی شدم به خودم یاداوری میکردم که ببین تو پارسال فلان جا بودی و الان این اندازه رشد کردی و بزرگتر شدی و بابتشون هزار بار خدارو شکر میکردم اما باز هم فراموشم میشد
وقتی توی این جلسه فوق العاده با مفهوم ممنتوم اشنا شدم تازه فهمیدم چرا من توی دوسال قبل بصورت تکاملی اینقدر پیشرفت کردم و توی چند ماه قبل احساس تاسف میکنم برای خودم
خوب من قبلا خیلی زمانم بشتر بود و بسیار تمرکز میزاشتم روی دوره هایی که داشتم و الان که موقعیت کاری بهتری بدست اوردم تمرکزم کمتر شده روی اموزه هام
یادمه توی یکی دوماه قبل وقتی دیدم نتایجم نسبت به قبل کمتر شده از خودم ناراحت شدم و برای خودم دلسوزی کردم البته فورا یاد احساس لیاقت می افتادم و نمیزاشتم تو این حال باقی بمونم و خیلی جدی شروع میکردم به گوش دادن مطالب یکی از دوره ها بصورت هدایتی حتی گاهی برای اینکه انگیزه ام قوی تر بشه میرفتم جلسه اخر دوره دوازده قدم و گوش میکردم وگاهی هم فیلم نتایج فوق العاده دوستان روی سایت و میدیدم و پر شور ادامه میدادم وبعد از چند روز دوباره انگیزه ام کمتر میشد البته هرروز فایل ها رو که احساسم بهم میگفت اینو گوش کن و با هندس فری گوش میکنم اما چون توی محل کارم بودم تمرکز خاصی نمیزاشتم
حتی پیش میومد که چند روز پی در پی حتی روی کاغذ هم سپاسگزاری هامو نمیوردم و کارم شده بود شل کن سفت کن
و چقدر بابت این دوره فوق العاده که میدونم جواب درخواست من از خداوند بوده شکر گزارم
جالبه که این درخواستمم یادم رفته بود چون تمام روزهای دو هفته گذشته که بدلایل مختلف شهر رو تعطیل میکردن من سر کارم داشتم دنبال راه حل برای مشکل درونی خودم میگشتم که بفهمم چه ایرادی در منه که در حال استاپ هستم و پیشرفت مالی ام بسیار کمرنگ شده و دایم از خداوند هدایت خواستم و منتظر راه حل بودم
و الان که وارد این دوره شگفت انگیز شدم فهمیدم که خداوند به در خواست من پاسخ دادو با واژه ممنتوم اشنا شدم و بسیار سپاسگزارم از شما استاد عزیزم که باز هم خداوند از زبان شما منو هدایت کرد
سلام خدمت خواهران عزیزم رویا والهه دوستان خوب هم فرکانسی توحیدی و ارزشمند سایت
از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر لذت بردم از این درک وآگاهی خوبت وخیلی ساده وروان انرژی خوبت رو من از نوشتن شما میتوانم حس کنم ولذت ببرم
آنقدر خوب بودی دختر که کامنت خوبی برای رد پا برای خودت به جا گذاشتی امیدوارم همیشه بدرخشید مثل ستاره های آسمان و ما هم لذت ببریم از نتایج خوبت
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
باعث افتخار منه که نوشته ام مورد پسند شما دوست خوبم که قلمی قوی و اراده بالا برای نوشتن کامنت های هر جلسه دارید قرار گرفته
من هم از زمانی که نوشته های بچه های سایت و میخونم هم تحسینشون میکنم هم پراز شور و اشتیاق میشم
امیدوارم همه مون بقدری رشد کنیم و به موفقیت های بالایی برسیم که چشمان مون و ببندیم و با اعتماد کامل روی دوش خداوند بشینیم و با عشق و توکل وارد جریان الهی بشیم
من از صبح با احساس خوب بیدار میشم هندزفری تو گوشم استاد میگن ومن در مورد خودم جواب میدم یعنی یه حلقه ی عشق ،استاد صحبت میکنن من خودمو محک میزنم خدا راشکر میکنم این
چرخه ی افکار این چند روز منه
به محض ورود یه فکر منفی کوچولو باخودم میگم
((مومنتوم ))حواست باشه باید تمیز وقوی نگهش داری
اصلا تا بگم مومنتوم اینگار تابلو ایست نشون افکار منفی دادم ، کوله بارشو بر میداره میره میگه اوووه این بی خیال علی بی غم از کجا پیداش شده!!
چطوری در این آرامشش ریخت وپاش کنم !!
این کلمه ی مومنتوم برای افکار من شده مامور مخصوص حاکم بزرگ میتی کمان
چنان زانو میزنه و من قدرت میگیرم
خدایا شکررررررررررت
حالا چندتا مثال بزنم یاد آوری هم لذت بخشه:
هدایتم خیلی خوب فعال شده وبعد این چند سال تازه می فهممش
رفتم خرید ، لباس پرو کردم سایزم نبود اومدم بیرون یه پالتویی که رنگ و مدلش رو در ستاره قطبی چند وقت پیش نوشته بودم دست یه خانم دیدم ، فروشنده گفت یکی دیگه ازش داریم
اون خانم نخرید چون اندازه اش نبود ومن خریدم.
رفتم ملحفه ی متکا بخرم به محضی که وارد مغازه شدم بایک نگاه دقیقا همون رنگ و جنس که میخواستم رو دیدم وخریدم .سرعت خرید 10 دقیقه
معمولا ظهر که پارک خلوته تنها میرم پارک یه حسی بهم گفت امروز دوتا سیب بردار، همینطور که حسم خوب بود وزیباییها رو تحسین میکردم ومیرفتم توی مسیرم یه آقای جوانی کنار آب باصدایی زیبا آواز سنتی میخوند من تو دلم تحسینش کردم و رد شدم
رفتم کمی جلوتر روی یه نیمکت روبه روی رودخونه مشغول پرنده هایی شدم که داشتن شنا میکردن خیلی زیبا بودن ، به خدا گفتم خدایا درون منو در برکه ی عشقت مثه این پرنده ها شستشو بده منو پاک وزیبا کن ،
این درختهای قشنگ و کهنسال دارند خواب بهارو می بینن که خدا بیدارشون میکنه ولباس سبز فسفری تنشون میکنه و به سر بعضیهاشون گل سر میزنه ، خیالشون راحته و آروم خوابیدن چه اعتمادی به خدا دارن
رود خونه ی قشنگم سلام برات خوشحالم که هنوز در بستر تو آب جاریست و هم تو زنده ای وهم ما لذت می بریم عاشقتم که خورشید بر تو می تابه و مثه الماس میدرخشی …
القصه با خودم دراین گفتگوها بودم که
یهو دیدم یه آقایی سلام کرد گفت ببخشین اجازه هست من کنار شما روی این نیمکت بشینم احساس میکنم شما خیلی خوش انرژی هستین
گفتم من اومدم تنها باشم وبا خودم وخدا خلوت کنم شما میتونید روی بقیه نیمکتها که خالیه بشینی گفت میخوام برای شما بخونم من خواننده وموسیقیدانم
خلاصه باهمین صحبتها من اجازه دادم ،نشست از موسیقی از استادش از خودش از افکارش گفت کتابهایی که خونده بود عکسهایی که در طبیعت گردی گرفته بود رو نشونم داد ،عاشق خودمم که اینقدر با خودم و با آدمها در صلح هستم که اینگار سالها بود من ایشون رو میشناختم بسیار ساده وراحت وصمیمی ، گل گفتیم گل شنیدیم و منم از فرصت استفاده کردم یه پیام بازرگانی درجه یک در مورد خودم ((از محصول عزت نفس)) رفتم
یکم که گذشت گفت میشه بخونم برای شما ، گفتم بله البته ، این شعر رو خوند نرم نرمک میرسد اینک بهار….
واین شعر
تو بر کنار فراتی ندانی این معنی
به راه بادیه دانند قدر آب زلال
اگر مراد نصیحتکنان ما این است
که ترک دوست بگویم تصوریست محال
به خاک پای تو داند که تا سرم نرود
ز سر به در نرود همچنان امید وصال
حدیث عشق چه حاجت که بر زبان آری
به آب دیدهٔ خونین نبشته صورت حال
سخن دراز کشیدیم و همچنان باقیست
که ذکر دوست نیارد به هیچ گونه ملال
به ناله کار میسر نمیشود سعدی
ولیک نالهٔ بیچارگان خوش است؛ بنال
یادمه یه جایی توی ستاره قطبی نوشته بودم خدایا یه آهنگ قشنگ برام بفرست
واینک موسیقی زنده می شنیدم ،الله اکبرررر
راستی یادم نره اون دوتا سیب قرمز یکیشو خودم توی ماشین خورده بودم یکی دیگشم ، موقع خداحافظی دادم به ((آقای شهداد )) اسمشم قشنگ بود .
غریبه ای که میگفت من امروز گذرم افتاد به اینجا هیچوقت اینجا نمیام
گفتگو با غریبه هایی این چنین آشنا که پیام خدا رو میرسونن ومیرند تامل برانگیزه وجای شکر گزاری دارررره
انسانهای هم فرکانس هرکجا باشن کنار هم قرار میگیرند.
این روزها ، روان شدن همه چی بسیار شیرین ولذت بخشه
همزمانی ها وهدایتها : که مثلا من با خدا در مورد ماشین که میخوام بخرم صحبت کردم ،بعد توی جمع خانوادگی همه شروع میکنن در مورد ماشین نظر دادن !!
من همش در طول روز دارم با استاد حرف میزنم ها الان دیگه همینها یادم اومد .
سلام به بنده نیک وشریف خدا استاد عباس منش وسپاس از تمامی دوستانی که نظرات ونتایج وحال خوب شونو از این دوره گفتن استاد عاشقتم که انقد شریف هستید در معرفی دوره هم جهت با جریان خداوند گفتید منتظر نشون باشید اگه نشونه از طرف خداوند دیدید تهیه کنید دور رو من شب یا روزی نیست که سر به سایت نزنم حتی دور رو هم هنوز تهیه نکردم که انشالله و به لطف خداوند به زودی مطمعنم خریداری میکنم بازم ممنون به شما ودوستانی که نظراتشون وگفتن من بالای 3 سال هست که باشما هستم خدارو گواه میگیرم همیشه اشکال و از سمت خودم دیدم بزرگترین ایرادم هم استمرار نداشتن هست اما چند روز پیش دیگه نایی نداشتم برای اولین بار تو اوج حال بدی حالم اصلا بد نشد گفتم تسلیم تح تهش میام پیشت دیگه بعداز دوروز شما فایل معرفی دور رو گذاشتین گفتم خالق ردیف کن منم قول میدم انتظار بیجا از تو وقوانیینت نداشته باشم به قول خودتون جهان به اگاهی ما کاری نداره یعنی واکنش نشون نمیده به فرکانس هر لحظه ما داره پاسخ میده بازم مچکرم وسپاس از همتون
سلام وعرض ادب ب استاد عزیزم وخانم شایسته ودیگر دوستان تبریک میگم برای تهیه محصول جدید من مدتها بود منتظر بودم تا این محصول بخرم حتی ب شارژ پولم دست نزدم تا براحتی خرید کنم ولی متاسفانه برای من مقدور نبود خیلی ناراحت شدم از دوستان جا موندم دارم محصول احساس لیاقت ادامه میدم راستش من خیلی وقت میزارم روی این محصول باور میکنید وقت کم میارم تصمیم دارم ایام عید تمرکزی با این محصول پیش برم امیدوارم با تلاش وهمت وپشتکار نتیجه های عالی دریافت کنم از خدا سپاسگزارم منو هدایت کرد ب این سایت معنوی واز استاد ودیگر دوستان هم سپاسگزارم ب امید دیدار فرشته رحیمی
بنام یکتای هستی بخش
سلام…
بعد از اینکه از سالن قبلی در اومدم و تصمیم گرفتم کسب و کار شخصی خودم رو داشته باشم ،یعنی تقریبا از یک ماه پیش دوره ی روانشناسی ثروت رو خریدم و هم زمان با دوره ی احساس لیاقت داشتم روش کار میکردم.و تا قبل از اون من هیچ وقت دوتا دوره رو باهم کار نکرده بودم ولی اینبار هدایت شدم که این دوتا دوره رو باهم پیش ببرم…الان جلسه 6احساس لیاقت و جلسه ی 3 روانشناسی ثروت هستم…
ولی یه اتفاقاتی داره درونم میفته که انگار کنترلش دست من نیست…
و همه چیز جدیده.چون من تازه کسب و کاری رو راه انداختم که صاحبش خودمم …و تا قبل از این همچین تجربه ای نداشتم .
زمانی که تو سالن قبلی بودم و برای کس دیگه ای کار میکردم همه چی خیلی راحت و آسون بود…در امد بالا ..مهارت بالا …پیشرفت تو خیلی چیزا…
اما با وجود درامد بالا من تصمیم گرفتم از اون کار بیام بیرون…و این رو میدونستم که داشتن کسب و کار شخصی و رشد دادنش نیاز به ایمان بالایی داره…و آگاهانه خودمو تو این مسیر قرار دادم که خودمو محک بزنم…
ولی خب واقعیتش خیلی سخت تر از اونچیزی بود که فکرشو میکردم…چون همه چیز جدیده…و انگار باید از نو خودمو بکوبم و بسازم…در این حد یعنی باید تغییر کنم…یعنی اینجوری نیست که مثلا بخوام تمرکز بزارم روی یک جنبه و انگار باید به یه ورژن دیگه ای از خودم تبدیل بشم…استاد اول دوره ی روانشناسی 3 گفتن که اولش ممکنه به تضادهای زیادی بخورید…و برای من اتفاق افتاد…تضاد مالی…تضاد توی رابطه ی عاطفی …تضاد توی روابطم با خونواده ام…
و به قدری تو این مدت به لحاظا احساسی بالا پایین شدم و با تضادها دست و پنجه نرم کردم که حس میکنم یه تریلی چند تنی از روم رد شده…اینقدر که خسته و کوفته ام…و حتی کم آوردم…انگار که تو همه ی جنبه های زندگیم یه زلزله ی چند ریشتری اومده باشه و همه چیو با خاک یکسان کرده باشه ،یه همچین حسی دارم…
تمام اون دستاوردها تمام اون آرزوها و انگیزه ها رنگ باختن…و انگار من تو این چند سال هیچی نبودم هیچ کاری نکردم…اینقدر که همه چی از جلوی چشمم نا پیدا شده…و انگار قشنگ اون گاری زنگ زده با چرخهای زهوار در رفته و بار چند تنی رو روی دوشم احساس میکنم و هرآن ممکنه از این مسیر سربالایی پام سر بخوره و پرت شم ته دره…
ولی یه صدایی ته وجودم میگه همه چیز سرجای درست خودشه…هیچی خراب نشده…هیچی به هم نریخته…کنترل از دست خدا خارج نشده…
پا گذاشتن توی یک مسیر جدید و محک زدن ایمانت داره تورو به سمت همون مقصدی میبره که به خاطرش دلتو به دریا زدی و از کار قبلیت اومدی بیرون.
همه چیز طبق برنامه ی ریزی خداوند داره اتفاق میفته…
همه ی اینارو گفتم که برسم به این که نمیدونم در این زمان که همه چی ظاهرا به هم ریخته آیا دوره ی هم جهت با جریان خداوند چاره ساز من هست یانه…و از خداوند میخوام که با نشونه هاش هدایتم کنه
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
حوشحال هستم که در حال نوشتن این کامنت هستم
چند روز پیش از خدای خودم خواستم که من را به این دوره هدایت کند و اکنون که در حال نوشتن ای کامنت هستم جلسه اول این دوره فوق العاده را گوش دادم
واقعا همه چیز برای من عالی و فوق العاده بود
همه چیز برای من به گونه ای رقم خورد که خودم توانستم هزینه ورود به این دوره را تهیه کنم
اکنون در مغازه خودم و کسب و کار خودم در حال گوش دادن به این دوره هستم
چقدر عالی و خوشحال هستم که خداوند همیشه من را هدایت می کند و همیشه در کنار من است
من خودم خالق شرایط زندگی خودم هستم
من خودم هستم که با افکار و باورهایی که دارم می توانم جهان بیرون خودم را بسازم
اکنون باورهای خوبی را نسبت به قبل برای خودم ساخته ام
هرچند این باورها هنوز کامل و فوق العاده نیست ولی به نوبه خود جای خیلی شکرگزاری دارد
من که تا قبل از این درگیر مشکلات کار و کلارفرما بودم اکنون خودم صاحب کسب و کار و برندشخصی خودم هستم
هرجا از خدای مهربان خودم کمک خواستم و روی دستهای هدایت او حساب باز کردم آنقدر زیبا و دقیق دستهای من را گرفت که خودم باورم نمی شود
می دانم که همه چیز در ذهن و باور من اول رقم می خورد
پس شروع می کنم برای ساخت یک دنیای تازه و پز ار حال خوبی
سپاس از استاد عزیز
سپاس از خدای مهربان خودم
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
سلام استاد عزیزم ،
وقتی میخوام از وجود پربرکت و علم و دانشی که شما دارید سپاسگذاری کنم کلمات توی ذهنم پشت سرهم میاد و مرتب کردنشون بصورت یک جمله زیبا بسیار کار سختی،
این همه اگاهی این همه درک و شعور قوانین هستی و اموزش اونها کار راحتی نیست ، واقعا سپاسگذارم بخاطر وجود پرمهر شما، من بعنوان یک دانشجوی عملگرای شما تنها یک خواسته دارم :
اگر براتون امکان پذبر هست استاد عزیز بخشهای این دوره بصورت دوره های قانون افرینش ماهی یبار کنید ، درک این همه علم شما نیاز به زمان داره چون وقتی شما بخش جدید دوره میزارید ناخوداگاه برای کنجکاوی هم شده به سراغ گوش کردن مطالب دوره جدید قدم برمیداریم و ناخوداگاه ذهن میگه خوب منکه متوجه شدم بخش اول چیه پس برم بخش دوم .
احساس میکنم این دوره شما مثل کتاب گام به گام زمان ابتدایی ما دهه 60 هست ، که کل سال درس میخوندیم بعد برای محکم کاری که مطمعن بشیم کل درسها خوب یاد گرفتیم اخرش با خوندن کتاب گام به گام مهر نمره 20 به تمام درسهامون میزدیم.
بنظرم حالا این دوره فوق العاده شما حکم همون کتاب گام به گام داره ، اینقدر استاد بینظیری هستین که راه نشون دادین باز برای راحت تر کردن نتیجه اومدین کلی راهنما توی این مسیر گذاشتین که دیگه مهر استاد بودن خودتون به نتیجه هایی که دیگه 100% باید مشخص بشه بزنید .
ممنون که حرف دلم با دل مهربونتون خوندین️
نمیخوام منتشر بشه استاد مهربان
سلام و درود به همه عزیزان
استاد دیشب توخواب خدا بمن یک الهام واضح وخیلی قوی کرد اینقدر طبیعی بود وقتی یک لحظه بیدارشدم فکر کردم خواب نبوده ودر بیداری اتفاق افتاده خواب دیدم خدا یک کامنت برام نوشته خیلی طولانی منم توخواب کامنت رو داشتم میخوندم کامنت خدا روکه خوندم تموم شد یک لحظه بیدارشدم درچندثانیه بیدارشدم دیگه ننوشتم تودفتر که یادم نره چون چشمام ازخستگی بازنمیشد فقط کل کامنت مفهمومشو کلا یادمه چون خیلی خبرخوبی بود خیلی خوشحال شدم .
من الان تمرکزم روی قانون سلامتی و لاغرشدن وزیبایی هست این سه تاهدفو توقانون سلامتی تمرکزی دارم روش کارمیکنم.
خداتوخواب بمن توکامنتش گفت پرنیا توالان فقط نیاز داری که خودتو لاغرکنی وقتی که لاغربشی من همه خواسته هاتو بهت خودبخودمیدم (سلامتی، زیبایی بیشتر ، ثروت ،احساس لیاقت بیشتر ، عزت نفس بیشتر، اعتمادبنفس بیشتر ،عشق ومودت، شهرت ،اعتبار، بچه های خوشگل سالم صالح ،عشقتو واردزندگیت میکنم)خدابمن گفت توفقط تمرکز کن روی لاغریت اخرکامنت یک پاراگراف بزرگ ازاستاد تعریف کرده بود که من اون تعریف خوندم خیلی خوشحال شدم وخداتوخواب یک خبرخیلی مهمه خوب داد گفتم چشم انجام میدم خداجونم عاشقتم .بعد چندثانیه بیدارشدم دوباره خوایم برد .
استاد دوستت دارم
آخه یه سایت چقدر میتونه حرفه ای باشه
که نه تنها محتوای فوق العاده ای که خود مالک اون سایت و استاد قضیه ، ارایه میکنه بشدت سازنده ، تاثیرگزار و درسته
بلکه کامنت هایی که کاربران و دانشجویان هم میزارن خودش یه کلاس دیگه ست اصلا.
من با اینکه نت برداری هام رو داشتم ، چندین بار گوش دادم
باز هم نتونستم از کامنت ها بگذرم و اونها رو هم ثبت کردم چون واقعا ارزشمندن
چون از یک درک میان
استاد بی نظیرید
بی نظیرید
ازتون هزاران بار سپاسگزارم
خدارو شاکرم برای این دست قدرتمند و تاثیرگزارش
سلام استاد جانم
خواستم بگم ما انسانها چقدر زود فراموش میکنیم هم اتفاقات خوب و جدیدی که برامون بوجود میاد هم نتاج مون از تغییر فرکانس هامون که روزی ارزوی بدست اوردنش رو داشتیم و الان که از اون خواسته و ارزو گذر کردیم و خواسته های بزرگتر داریم نتایج قبلی رو فراموش میکنیم
من از سال گذشته تا امسال نتایج بسیار زیادی گرفتم خدارو شکر و بارها و بارها در زمانهایی که وارد چالش جدیدی شدم به خودم یاداوری میکردم که ببین تو پارسال فلان جا بودی و الان این اندازه رشد کردی و بزرگتر شدی و بابتشون هزار بار خدارو شکر میکردم اما باز هم فراموشم میشد
وقتی توی این جلسه فوق العاده با مفهوم ممنتوم اشنا شدم تازه فهمیدم چرا من توی دوسال قبل بصورت تکاملی اینقدر پیشرفت کردم و توی چند ماه قبل احساس تاسف میکنم برای خودم
خوب من قبلا خیلی زمانم بشتر بود و بسیار تمرکز میزاشتم روی دوره هایی که داشتم و الان که موقعیت کاری بهتری بدست اوردم تمرکزم کمتر شده روی اموزه هام
یادمه توی یکی دوماه قبل وقتی دیدم نتایجم نسبت به قبل کمتر شده از خودم ناراحت شدم و برای خودم دلسوزی کردم البته فورا یاد احساس لیاقت می افتادم و نمیزاشتم تو این حال باقی بمونم و خیلی جدی شروع میکردم به گوش دادن مطالب یکی از دوره ها بصورت هدایتی حتی گاهی برای اینکه انگیزه ام قوی تر بشه میرفتم جلسه اخر دوره دوازده قدم و گوش میکردم وگاهی هم فیلم نتایج فوق العاده دوستان روی سایت و میدیدم و پر شور ادامه میدادم وبعد از چند روز دوباره انگیزه ام کمتر میشد البته هرروز فایل ها رو که احساسم بهم میگفت اینو گوش کن و با هندس فری گوش میکنم اما چون توی محل کارم بودم تمرکز خاصی نمیزاشتم
حتی پیش میومد که چند روز پی در پی حتی روی کاغذ هم سپاسگزاری هامو نمیوردم و کارم شده بود شل کن سفت کن
و چقدر بابت این دوره فوق العاده که میدونم جواب درخواست من از خداوند بوده شکر گزارم
جالبه که این درخواستمم یادم رفته بود چون تمام روزهای دو هفته گذشته که بدلایل مختلف شهر رو تعطیل میکردن من سر کارم داشتم دنبال راه حل برای مشکل درونی خودم میگشتم که بفهمم چه ایرادی در منه که در حال استاپ هستم و پیشرفت مالی ام بسیار کمرنگ شده و دایم از خداوند هدایت خواستم و منتظر راه حل بودم
و الان که وارد این دوره شگفت انگیز شدم فهمیدم که خداوند به در خواست من پاسخ دادو با واژه ممنتوم اشنا شدم و بسیار سپاسگزارم از شما استاد عزیزم که باز هم خداوند از زبان شما منو هدایت کرد
ارزوی بهترین هارو براتون دارم
به نام هدایت الله
سلام خدمت خواهران عزیزم رویا والهه دوستان خوب هم فرکانسی توحیدی و ارزشمند سایت
از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر لذت بردم از این درک وآگاهی خوبت وخیلی ساده وروان انرژی خوبت رو من از نوشتن شما میتوانم حس کنم ولذت ببرم
آنقدر خوب بودی دختر که کامنت خوبی برای رد پا برای خودت به جا گذاشتی امیدوارم همیشه بدرخشید مثل ستاره های آسمان و ما هم لذت ببریم از نتایج خوبت
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
سلام و احترام به شما دوست هم فرکانسی عزیزم
باعث افتخار منه که نوشته ام مورد پسند شما دوست خوبم که قلمی قوی و اراده بالا برای نوشتن کامنت های هر جلسه دارید قرار گرفته
من هم از زمانی که نوشته های بچه های سایت و میخونم هم تحسینشون میکنم هم پراز شور و اشتیاق میشم
امیدوارم همه مون بقدری رشد کنیم و به موفقیت های بالایی برسیم که چشمان مون و ببندیم و با اعتماد کامل روی دوش خداوند بشینیم و با عشق و توکل وارد جریان الهی بشیم
به نام خدای هدایتگرم .
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته و همه دوستانم .
الهی شکرت یک روز زیبای دیگه فرصت زندگی بهم دادی تا بتونم خودم را بشناسم الهی شکرت .
هر چی که زمان میگذره و در این سایت با این آگاهی های آن هم جهت میشم زندگی داره چرخش روانتر میشه
آرامش دورنی بیشتر احساس خوشبختی در لحظه زندگی کردن من دارم سعی میکنم البته الان آگاهانه دارم خودم را
در هر موقعیتی که هستم احساس میکنم یعنی اون لحظه را درک میکنم که من اینجا هستم دارم در کالبد زمینی در این
شرایط خودم را تجربه میکنم خودمو دارم حس میکنم انسان بودن حس داشتن درک لحظه در هر حالتی بچه ها
از زمانی که دارم به این شکل در میام خودم را آگاهانه الان به زور ذهنم را میبرم به این سمت که بتونم این را عادت
بدن به خودم که زمانهای بیشتری را در هر شزایطی خودم را به در لحظه بودن برسونم وای خدای من اگر بتونم
آگاهانه مثل تمام کارهایی که خودم خواستم یادش بگیرم سخت هم بوده زمان گذاشتم یادش گرفتم عادت بهش
کردم الان اگاهانه ناخوداگاه دارم انجامش میدم بتونم در لحظه بودن را هم به این مرحله از حضور برسونم
آقا گل را زدی دیگه زندگی فقط میتونه بهشتی باشه هر چی بخای میاد به سمتت تو میشی انتهای یک گودال
که آب خودش هر جایی سرازیر میشه میره به سمت انتهای گودال پر میشه دیگه نمیخاد زور بزنی
تمام تمارین دوره ها مدیتیشن های عالم فقط میخاد ما را به این نقطه حضور برسونه همین انتهای مسیر
کار کردن رو خودمون ما را میخاد برسونه به نقطه حضور در لحظه ابدی اکنون وای خدای من همین که دارم در
این موضوع مینویسم حالم اصلا فوق العاده شده چه برسه خودم را به این مرحله برسونم بهشت در همین
نقطه است حضور در لحظه خاموشی ذهن من خیلی از موقعها ورزش های سنگین تری انجام میدم آخر تمرین
دقیقا به این اوج در لحظه بودن میرسم یک حس سبکبالی و بی خیالی عجیبی هست که فقط باید هر کسی
تجربه کنه اگر کسی ورزش نمیکنه الویت اولش بشه ورزش چون واقعا فاصله بین ذهن و روح را به شدت پایین
میاره و زمانی هم که شما خودتون را در فشارهای بالای جسمی قرار میدی مغز دیگه نمیتونه به چیز دیگه ای
فکر کنه فقط میخاد بتونه تمام اعضای بدن تو را کنترل کنه این لحظات به بی فکری میرسی و به همین دلیل هست
که استاد هم بهش اشاره کردن در دوره ای که اگر فشار ذهنی بالایی داشتید سعی کنید یک ورزش یکم سنگینتر نه زیاد
فقط یکم بالاتر از ظرفیت قبلتون داشته باشید بعدش این حرفو قشنگ درک میکنید که حضور در لحظه در واقع در
لحظه زندگی کردن چه لذتی داره و اگر بتونی عادت کنی البته یکم این روند را تکرارش کنیم معتاد میشی اصلا
دیگه بعد مدتی هیچ چیزی نمیتونه تورو به این حد از حال خوب صلح دورنی برسونه حتما امتحان کنید خودتون
نتیجه را به صورت عملی درک میکنید و دیگه اگر این روند را ادامه دهید به همین مومنتومی که استاد عزیزمون
در موردش گفتن ادامه بدیم دیگه تا 100 این داستان معجزات بوم بوم بوم بوم دیگه سوپرایزها پشت هم
دیوانه میشی از این همه نعمت الهی به امید روزهای پر از معجزات الهی
خدایا شکرت .
شما را به خدای بزرگ و مهربان میسپرم .
خدا نگهدارتون .
سلام ونور ولبخند برهمگی
من از صبح با احساس خوب بیدار میشم هندزفری تو گوشم استاد میگن ومن در مورد خودم جواب میدم یعنی یه حلقه ی عشق ،استاد صحبت میکنن من خودمو محک میزنم خدا راشکر میکنم این
چرخه ی افکار این چند روز منه
به محض ورود یه فکر منفی کوچولو باخودم میگم
((مومنتوم ))حواست باشه باید تمیز وقوی نگهش داری
اصلا تا بگم مومنتوم اینگار تابلو ایست نشون افکار منفی دادم ، کوله بارشو بر میداره میره میگه اوووه این بی خیال علی بی غم از کجا پیداش شده!!
چطوری در این آرامشش ریخت وپاش کنم !!
این کلمه ی مومنتوم برای افکار من شده مامور مخصوص حاکم بزرگ میتی کمان
چنان زانو میزنه و من قدرت میگیرم
خدایا شکررررررررررت
حالا چندتا مثال بزنم یاد آوری هم لذت بخشه:
هدایتم خیلی خوب فعال شده وبعد این چند سال تازه می فهممش
رفتم خرید ، لباس پرو کردم سایزم نبود اومدم بیرون یه پالتویی که رنگ و مدلش رو در ستاره قطبی چند وقت پیش نوشته بودم دست یه خانم دیدم ، فروشنده گفت یکی دیگه ازش داریم
اون خانم نخرید چون اندازه اش نبود ومن خریدم.
رفتم ملحفه ی متکا بخرم به محضی که وارد مغازه شدم بایک نگاه دقیقا همون رنگ و جنس که میخواستم رو دیدم وخریدم .سرعت خرید 10 دقیقه
معمولا ظهر که پارک خلوته تنها میرم پارک یه حسی بهم گفت امروز دوتا سیب بردار، همینطور که حسم خوب بود وزیباییها رو تحسین میکردم ومیرفتم توی مسیرم یه آقای جوانی کنار آب باصدایی زیبا آواز سنتی میخوند من تو دلم تحسینش کردم و رد شدم
رفتم کمی جلوتر روی یه نیمکت روبه روی رودخونه مشغول پرنده هایی شدم که داشتن شنا میکردن خیلی زیبا بودن ، به خدا گفتم خدایا درون منو در برکه ی عشقت مثه این پرنده ها شستشو بده منو پاک وزیبا کن ،
این درختهای قشنگ و کهنسال دارند خواب بهارو می بینن که خدا بیدارشون میکنه ولباس سبز فسفری تنشون میکنه و به سر بعضیهاشون گل سر میزنه ، خیالشون راحته و آروم خوابیدن چه اعتمادی به خدا دارن
رود خونه ی قشنگم سلام برات خوشحالم که هنوز در بستر تو آب جاریست و هم تو زنده ای وهم ما لذت می بریم عاشقتم که خورشید بر تو می تابه و مثه الماس میدرخشی …
القصه با خودم دراین گفتگوها بودم که
یهو دیدم یه آقایی سلام کرد گفت ببخشین اجازه هست من کنار شما روی این نیمکت بشینم احساس میکنم شما خیلی خوش انرژی هستین
گفتم من اومدم تنها باشم وبا خودم وخدا خلوت کنم شما میتونید روی بقیه نیمکتها که خالیه بشینی گفت میخوام برای شما بخونم من خواننده وموسیقیدانم
خلاصه باهمین صحبتها من اجازه دادم ،نشست از موسیقی از استادش از خودش از افکارش گفت کتابهایی که خونده بود عکسهایی که در طبیعت گردی گرفته بود رو نشونم داد ،عاشق خودمم که اینقدر با خودم و با آدمها در صلح هستم که اینگار سالها بود من ایشون رو میشناختم بسیار ساده وراحت وصمیمی ، گل گفتیم گل شنیدیم و منم از فرصت استفاده کردم یه پیام بازرگانی درجه یک در مورد خودم ((از محصول عزت نفس)) رفتم
یکم که گذشت گفت میشه بخونم برای شما ، گفتم بله البته ، این شعر رو خوند نرم نرمک میرسد اینک بهار….
واین شعر
تو بر کنار فراتی ندانی این معنی
به راه بادیه دانند قدر آب زلال
اگر مراد نصیحتکنان ما این است
که ترک دوست بگویم تصوریست محال
به خاک پای تو داند که تا سرم نرود
ز سر به در نرود همچنان امید وصال
حدیث عشق چه حاجت که بر زبان آری
به آب دیدهٔ خونین نبشته صورت حال
سخن دراز کشیدیم و همچنان باقیست
که ذکر دوست نیارد به هیچ گونه ملال
به ناله کار میسر نمیشود سعدی
ولیک نالهٔ بیچارگان خوش است؛ بنال
یادمه یه جایی توی ستاره قطبی نوشته بودم خدایا یه آهنگ قشنگ برام بفرست
واینک موسیقی زنده می شنیدم ،الله اکبرررر
راستی یادم نره اون دوتا سیب قرمز یکیشو خودم توی ماشین خورده بودم یکی دیگشم ، موقع خداحافظی دادم به ((آقای شهداد )) اسمشم قشنگ بود .
غریبه ای که میگفت من امروز گذرم افتاد به اینجا هیچوقت اینجا نمیام
گفتگو با غریبه هایی این چنین آشنا که پیام خدا رو میرسونن ومیرند تامل برانگیزه وجای شکر گزاری دارررره
انسانهای هم فرکانس هرکجا باشن کنار هم قرار میگیرند.
این روزها ، روان شدن همه چی بسیار شیرین ولذت بخشه
همزمانی ها وهدایتها : که مثلا من با خدا در مورد ماشین که میخوام بخرم صحبت کردم ،بعد توی جمع خانوادگی همه شروع میکنن در مورد ماشین نظر دادن !!
من همش در طول روز دارم با استاد حرف میزنم ها الان دیگه همینها یادم اومد .
((اطاعت امر استاد و نوشتن کامنت
که این هم توفیقی است))
خیر وسعادت دنیا وآخرت از آن شما باشد.
سلام به بنده نیک وشریف خدا استاد عباس منش وسپاس از تمامی دوستانی که نظرات ونتایج وحال خوب شونو از این دوره گفتن استاد عاشقتم که انقد شریف هستید در معرفی دوره هم جهت با جریان خداوند گفتید منتظر نشون باشید اگه نشونه از طرف خداوند دیدید تهیه کنید دور رو من شب یا روزی نیست که سر به سایت نزنم حتی دور رو هم هنوز تهیه نکردم که انشالله و به لطف خداوند به زودی مطمعنم خریداری میکنم بازم ممنون به شما ودوستانی که نظراتشون وگفتن من بالای 3 سال هست که باشما هستم خدارو گواه میگیرم همیشه اشکال و از سمت خودم دیدم بزرگترین ایرادم هم استمرار نداشتن هست اما چند روز پیش دیگه نایی نداشتم برای اولین بار تو اوج حال بدی حالم اصلا بد نشد گفتم تسلیم تح تهش میام پیشت دیگه بعداز دوروز شما فایل معرفی دور رو گذاشتین گفتم خالق ردیف کن منم قول میدم انتظار بیجا از تو وقوانیینت نداشته باشم به قول خودتون جهان به اگاهی ما کاری نداره یعنی واکنش نشون نمیده به فرکانس هر لحظه ما داره پاسخ میده بازم مچکرم وسپاس از همتون
سلام وعرض ادب ب استاد عزیزم وخانم شایسته ودیگر دوستان تبریک میگم برای تهیه محصول جدید من مدتها بود منتظر بودم تا این محصول بخرم حتی ب شارژ پولم دست نزدم تا براحتی خرید کنم ولی متاسفانه برای من مقدور نبود خیلی ناراحت شدم از دوستان جا موندم دارم محصول احساس لیاقت ادامه میدم راستش من خیلی وقت میزارم روی این محصول باور میکنید وقت کم میارم تصمیم دارم ایام عید تمرکزی با این محصول پیش برم امیدوارم با تلاش وهمت وپشتکار نتیجه های عالی دریافت کنم از خدا سپاسگزارم منو هدایت کرد ب این سایت معنوی واز استاد ودیگر دوستان هم سپاسگزارم ب امید دیدار فرشته رحیمی