آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1

آگاهی های این فایل زنگ های هشدار دهنده و بیدار کننده ای را در وجود ما به صدا در می آورد تا “اصل را از فرع”  و “راه را از گمراهی” تشخیص دهیم و با این تشخیص، مسیر خود به سمت آسان شدن برای تجربه خوشبختی را دوباره تصحیح کنیم.

این آگاهی ها به قول قرآن رفتارهای جاهل گونه را به ما می شناساند تا به جای اتلاف انرژی خود در مسیر ناهماهنگ با قوانین خداوند، این انرژی خلاق را در مسیر هماهنگ با قوانین برای خلق زندگی دلخواه بکار ببریم.

این آگاهی ها را با دقت گوش دهید، در آگاهی های آن تعمق کنید، از کلیدهای این فایل نکته برداری کنید و در پایان، برای ماندگاری این آگاهی ها در ذهن خود، مواردی را در زندگی خود بیاد بیاورید و در بخش نظرات این فایل بنویسید که:

الف) از این آگاهی ها به نفع خود استفاده کردید و نتایج حاصل از این “عملکرد هماهنگ با قوانین خداوند” را بنویسید؛

ب) همچنین مواردی را به یاد بیاورید که بر خلاف این آگاهی ها عمل کردید و عواقب حاصل از این “عملکرد خلاف جهت با قوانین خداوند” را بنویسید؛

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم.


آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1
    298MB
    41 دقیقه
  • فایل صوتی آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1
    40MB
    41 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

612 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سمیرا بیات» در این صفحه: 1
  1. -
    سمیرا بیات گفته:
    مدت عضویت: 1832 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیز .و مریم جون

    استاد عزیز بله درست گفتید که نام خدا در این سایت بیشتر از هر مسجدی برده شده .تمامی کامنت ها محتواشون سپاس گزاری بوده و با نام و یاد خدا شروع شده و در آخر هم کلی به امید کارهای بزرگتر و پیشرفت به خدا توکل بیشتری کردند .

    تجربه ی من از شنیدن صحبت های شما این بوده که در شروع وقتی با شما آشنا شدم .هر شب موقع شام و بعد از شام با شور و هیجان برای همسرم خلاصه ی حرف های شما رو تعریف میکردم .حتی گاهی که تا نیمه شب بیدار بودم و تو آشپزخونه میشستم و فایل گوش میکردم و نکته برداری میکردم اگر همسرم برای آب خوردن میومد به طریقی میکشیدمش به حرف زدن و از هیجانی که از اون فایل شما به من وارد شده بود براش میگفتم و احساس میکردم که ایشونم باید متحول بشه .واقعا خنده داره……

    من بعد از فایل شما قادر به تغییر دیگران نخواهید بود دوزاریم افتاد که سمیرا دست از این کارت بردار و تمرکزت رو بزار روی خودت . تو دلم وقتی به مسئله ای برمیخوردیم که نتیجه ی تغییرات من بود همش میگفتم بزار به همسرم بگم نگاه کن ببین این نتیجه ی عمل کردن به اون صحبت هاست ها بیا تو هم گوش بده .ولی بعدش میدونستم مقاومت ها بیشتر میشه و اون مقاومت بازتاب میشه تو کل اون روزم .

    پس دهنم و بستم . اما گاهی که قدرتمند نیستم در یکسری کارها و نتیجه اون چیزی نیست که باید باشه از طرف همسرم مسخره میشم و این میشه نتیجه ی اشتباه خودم .

    در مورد دخترم هم من بنا به حس مادری .ساعت ها باهاش حرف میزنم اما در نتیجه میبینم اون جاهایی که تاکید بیشتری داشتم دقیقا همون مطلب در آینده تکرار شده و در واقع از بدم بدتر شده .

    واقعا در مورد دخترم نمیتونم براش خطرات و راه ها رو توضیح ندم .چون احساس میکنم که اگر من نگم و یه پیش زمینه ای در ذهنش نباشه با صحبت های دیگران وارد مسیر اشتباه میشه .

    ولی در مورد همسرم میتونم کاملا اینکار رو کنار بزارم .چون بهم ثابت شده که من در تغییر اون ناتوانم .و فرزندم هم تا زمانیکه که خودش نخواد من نمیتونم به زور مجبور به کاریش کنم .اما در مسیر بلوغش یه سری چیزها رو بدونه خوبه .

    نمیدونم فکرم درسته یا نه .اما بازم از خدا هدایت میخوام.

    برداشت کلی من از صحبت های شما اینه

    من باید کلی وقت بزارم که بتونم خودمو یه ذره تغییر بدم .بتونم هر روز یه کمی بهتر بشم. هر روز یه کمی بیشتر به قانون عمل کنم .هر روز یه کمی بیشتر از دیروز روی خودم و هدفم متمرکز باشم. پس چطور وقت دارم برای تغییر دیگران .

    خداروشکر من از زمان ازدواجم تا به حال هیچ دوستی که باهاش بشینم درد و دل کنم و درد و دل اونو گوش بدم نداشتم .فقط اون موقع که تو در و دیوار بودم همسایه ها اونم جلوی در یه کمی از اوضاعشون میگفتن اونجوری نبود که بیایم بشینیم و چای بخوریم و درد دل کنیم .

    همون موقع ها.همون دوران زیاد اشتباه کردم و نشتی های زیادی داشتم ولی نسبت به چند سال پیشه خودم خیلی بهتر شدم. در حدی که یادم نمیاد آخرین بار با دوستی درد و دل کرده باشم و یا مشکلاتم رو باز گو کرده باشم .همش سعی میکنم دهنم رو ببندم ولی گاهی ناخواسته جایی مجبور شدم در حد چند کلمه بگم ولی اونم زود جمش کردم ولی خب تاثیرش رو بعدش دیدم .هم وقتی عمل کردم به قانون و هم وقتی گفتم خب اشکال نداره حالا اگه این چند کلمه رو بگم .هر دو خیلی زود منعکس شدن و بازتابش برای من قابل لمس بوده .

    در حال حاضر دوستان و استادان دانشگاه برای من بهترین دوستان هستند .وارد جزئیات زندگی و کارشون نشدم و اونها هم به من خیلی احترام میزارن .من سمیرایی که قبلا تو در و دیوار و بالای پشت بوم بود اینقدر که احساس بی ارزشی داشتم الان یک جلسه در کلاس نباشم اساتید سراغم رو میگیرند و جویای احوالم هستند و چند مورد هم داشتم که وقتی از محل کار دیر میرسیدم سر کلاس استاد جلوی مابقی بچه ها که تعداشون کم هم نبوده بلند شده و منم به منزله ی تشکر از احترام ایشون رفتم جلو و بهشون دست دادم و احوال پرسی و تشکر کردم از احترام ایشون .

    و این نتیجه ی خودارزشی منه .این کجا و اون یه لنگه پا وسط در با چادر رنگی وایسادن و گوش دادن به حرفا و خیانت ها و کارهای شوهران و فامیل و دوست و آشنای همسایه کجا .

    و این نتیجه ی کار کردنه .نتیجه ی نشتی نداشتن

    نتیجه ی برداشتن تمرکز از روی دیگران و گذاشتن روی بستن دهن خودت .

    واقعا کلامتون دلنشینه استاد عزیزم .

    اونجا که در فایلها میگید ببببند.

    چه خوبه یه جمله در مورد درد و دلهای دوستان همیشه یادمون باشه.

    دوست هرچقدرم عزیز از خودمن که بهتر و عزیز تر نیست .من در فرصتی که برای زندگی دارم باید فرصت هایی برای لذت بردنه خودم فراهم کنم نه زمانم و بسوزونم برای دردو دل دوستم . اون ها مدتی در زندگی من هستند و ممکنه هر زمان از من دور بشن

    خوشحالم که دوستی ندارم برای رفت و آمد خانوادگی

    برای شب نشینی و نشت انرژی .

    خوشحالم دوستانم سرشون به کارخودشونه و منو گوش شنوای دردهاشون نمیدونن .

    خوشحالم گوش هام اخبار و خبرهای مشکلات اونها رو نمیشنوه .

    فاصله ی فرکانسی م موجب فاصله ی مسافتی هم شده از عزیزانی که حتی از بستگان درجه ی یک هستند .و این فاصله در دیدو بازدید موجب شده که کمتر درگیر هم باشیم .و ارتباطات تلفنی هم فقط به سمت گفتن از سلامتی و خبرهای خوب باشه .و دیگه وقت برای گفتنه مشکلات نیست .و به عینه دیدم که مادر همسرم مریض بودنه دیگران رو به گوش همسرم میرسونه اما به من چیزی نمیگه و با من فقط احوال پرسی میکنه .

    من هزاران بار بابت این مسیر الهی سپاس گزارم

    غیبت نکردن .دروغ نگفتن باز نکردنه مشکلاتت برای دیگران اینها همه زمان میده به من برای تمرکز کردن روی خودم .

    قطعا صحبت های شما تاثیر گذار بوده استاد و گرنه سی سال به یک شیوه رشد کردن قطعا نیازمنده کلامی دلنشین و شیوا داره که در کلام و صدای شماست .

    من اون روزی که از تضادهام سردرگم و کلافه بودم رو هیچ وقت فراموش نمیکنم مثل سکانس یک فیلم با کیفیت HD هر بار که یادش میفتم در ذهن من پلی میشه .

    من پسرم که شیر خوار بود و به دخترم سپردم و بهش گفتم با داداشت بازی کن و رفتم رو تخت دخترم شروع کردم به گریه کردن و تو دلم خیلی بلند به خدا گفتم خدایا خسته شدم دیگه هیچ کاری نمیکنم هدایتم کن .

    چند دقیقه بعد از گریه رفتم تو تلگرام و صدای دلنشین شما و فایل توحیدی تون رو شنیدم. همون جا دلم لرزید و اشکها دوباره اومد. اون فایل انگار تمام روح منو یکجا تحت تاثیر قرار دادو تبدیل کرد به اشک. و بعد از اون فایل انگار من مثل سبزه ای بودم که بارون روش باریده بود با اینکه چند دقیقه قبلش ناامید و گریون بودم .بعدش جنس گریه هام شیرین بود و من از اشک هام لذت میبرم. و برام اون گریه شادی آفرین بود .خدا خودش شاهده و پدید آورنده ی اون اتفاق و اون حس در من بود .من دنبال صاحب صدا گشتم و وقتی پیداش کردم عاشقش شدم .

    واقعا دوستون دارم استاد عزیزم.

    هزاران هزار بار برای حضورم در این سایت الهی سپاس گزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: