آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1

آگاهی های این فایل زنگ های هشدار دهنده و بیدار کننده ای را در وجود ما به صدا در می آورد تا “اصل را از فرع”  و “راه را از گمراهی” تشخیص دهیم و با این تشخیص، مسیر خود به سمت آسان شدن برای تجربه خوشبختی را دوباره تصحیح کنیم.

این آگاهی ها به قول قرآن رفتارهای جاهل گونه را به ما می شناساند تا به جای اتلاف انرژی خود در مسیر ناهماهنگ با قوانین خداوند، این انرژی خلاق را در مسیر هماهنگ با قوانین برای خلق زندگی دلخواه بکار ببریم.

این آگاهی ها را با دقت گوش دهید، در آگاهی های آن تعمق کنید، از کلیدهای این فایل نکته برداری کنید و در پایان، برای ماندگاری این آگاهی ها در ذهن خود، مواردی را در زندگی خود بیاد بیاورید و در بخش نظرات این فایل بنویسید که:

الف) از این آگاهی ها به نفع خود استفاده کردید و نتایج حاصل از این “عملکرد هماهنگ با قوانین خداوند” را بنویسید؛

ب) همچنین مواردی را به یاد بیاورید که بر خلاف این آگاهی ها عمل کردید و عواقب حاصل از این “عملکرد خلاف جهت با قوانین خداوند” را بنویسید؛

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم.


آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

612 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ساره خالقی» در این صفحه: 1
  1. -
    ساره خالقی گفته:
    مدت عضویت: 2161 روز

    سلام استاد عزیزم

    این فایل رو زمانی گوش میکنم ک تازه قدم 5 رو تمام کردم، ک دو جلسه این قدم همین موضوع بود و دوباره برای من مرور شد.

    وقتی قدم هارو شروع کردم هر روز و هر روز به درک بهتری از قوانین رسیدم، درقدم 3، این جملات شده بود سر لوحه ی من ” مهم نیست با چه دلیل و منطقی، احساس تون بده، شما دارید خودتونو به گاری وصل میکنید و از نعمتها دور میشید “. اهمیت احساس خوب داشتن در مدت زمان بیشتری از روز و درک کردم.

    همون روزها من داشتم نقش ناجی و مشاوره رو برای نزدیکانم بازی میکردم، حرص وجوش میخوردم، عصبانی میشدم، میخواستم مشکلات بقیه رو حل کنم، به بقیه مسیر درست و نشون بدم، ساعتها صحبت میکردم و بعضیاهم ک اصلا گوش نمیکردن و انجام نمیدادن و این بیشتر منو عصبانی میکرد.

    وقتی احساس خوب اصل قانون بود، تصمیم گرفتم هر مساله ای ک باعث میشه احساس بدی تجربه کنم بزارم کنار، بررسی کردم بخش عظیمی مربوط به دیگران میشد، متعهد شدم این انرژی های پخش وپلا رو صرف خودم کنم. ساعت کاری بیشتر، هدف انتخاب کردم، فایل گوش میدادم و کم کم از اون مدار خارج شدم و طعم لذت بخش ارامش و چشیدم.

    من به این اگاهی بطور قطع نرسیده بودم ک نمیشه دیگران رو تغییر داد، من فقط چون میخاستم به اگاهی های قدم 3 عمل کنم، خودمو به فرکانس مناسب تر رسوندم.

    به قدم پنج ک رسیدم تازه فهمیدم داستان اصلی چیه. و از بیخ و بن، ناجی گری اشتباهه، احساسی بودن دلسوزی کردن، تلاش برای تغییر دیگران یعنی جاهل بودن،

    حالا بررسی کردم ک چقدر نقش من در این زمینه پر رنگ بوده، سالهای قبل، پای چه درد دلهایی ک نشسته بودم، ازشکست عشقی دیگران گرفته تا مسائل خانوادگی و فردی. چقدر از اینک مسکن ژلوفن بودم احساس شعف میکردم خخخخ. بمن میگفتن خانوم مشاور، ک خلا احساس ارزشمندیم باهمین ها پر میشد. حتی مصمم بودم رشته دانشگاهیمو روانشناسی بزنم ک بشم مشاور مردم. چه خوب ک در دو دانشگاهی ک این رشته رو زده بودم قبول نشدم خخخ.

    جالتر اینک همه این اشخاص خوشی هاشون با بقیه بود، مسافرتها، جشن ها، من دعوت نمیشدم، بابت این مساله گاهی ناراحت میشدم ک اره فقط ناله هاشون برای منه، من کمکشون کردم من گوش شنوا بود، خلاصه مشرک بودم.

    اولین تغییراتم با قانون افرینش بود، ک همین اتفاقات برای شما هم افتاده بود، و این حرف شما ک من مسئول حال بد دیگران نیستم، من مسئول احساسات خودمم، اولین تلنگر برای من بود، انقدر تکرار میکردم فایل گوش میدادم ک دیدم اشناها دوستان هم خوابگاهی ها دیگ نمیان برای درد دل.

    اما یک نوع متفاوت تر رو درخانواده ادامه دادم، درسته درد دل نبود، اما میگفتم خانواده ام باید تغییر کنن، مشکلاتشونو من حل میکردم، خلاصه بازم افتادم تو تله.

    حالا ک برمیگردم عقب، میگم چقدر نشتی انرژی، چقدر بحث و جدل برای تغییر دیگران، و

    الان در صلحم با خودم با دیگران، الان حالم عالی تره، الان میگم من انرژی میخوام برای زندگی خودم،خواهر من، برادر من، دوست من، خودش بخواد تغییر میکنه، خدا همرو هدایت میکنه، من کیم!

    هنوزم جا داره این افکار و باورهای جدید بهتر و بهتر بشن، اما از اینک در این مسیر هستم واقعا خوشحالم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: