آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1

آگاهی های این فایل زنگ های هشدار دهنده و بیدار کننده ای را در وجود ما به صدا در می آورد تا “اصل را از فرع”  و “راه را از گمراهی” تشخیص دهیم و با این تشخیص، مسیر خود به سمت آسان شدن برای تجربه خوشبختی را دوباره تصحیح کنیم.

این آگاهی ها به قول قرآن رفتارهای جاهل گونه را به ما می شناساند تا به جای اتلاف انرژی خود در مسیر ناهماهنگ با قوانین خداوند، این انرژی خلاق را در مسیر هماهنگ با قوانین برای خلق زندگی دلخواه بکار ببریم.

این آگاهی ها را با دقت گوش دهید، در آگاهی های آن تعمق کنید، از کلیدهای این فایل نکته برداری کنید و در پایان، برای ماندگاری این آگاهی ها در ذهن خود، مواردی را در زندگی خود بیاد بیاورید و در بخش نظرات این فایل بنویسید که:

الف) از این آگاهی ها به نفع خود استفاده کردید و نتایج حاصل از این “عملکرد هماهنگ با قوانین خداوند” را بنویسید؛

ب) همچنین مواردی را به یاد بیاورید که بر خلاف این آگاهی ها عمل کردید و عواقب حاصل از این “عملکرد خلاف جهت با قوانین خداوند” را بنویسید؛

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم.


آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

612 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «باران و ایوب» در این صفحه: 1
  1. -
    باران و ایوب گفته:
    مدت عضویت: 1622 روز

    سلام بر استاد جانم و خانوم شایسته عزیزم و همه دوستان

    باران:

    اخ استاد چقد این من بودم ،یادمه اوایل که با این قوانین آشنا شده بودم خودم احساس عالی داشتم ،نتایج میگرفتم بعد میمومدم برا خواهرم میگفتم توضیح میدادم بعد روز بعد بدتر میشد نه تنها تاثیر نمیذاشت بدترم میشد ،احساس میکردم من همه چی میدونم باید بقیه رو تغییر بدم بعد استاد میدونی چی میشد من نشتی انرژی میگرفتم ،حسم بد میشد ،عصبی میشدم ،بعد من در فرکانس منفی قرار میگرفتم تا چندین روز تو فرکانس منفی بودم چقدر حس بدی بود .یه بار یادمه داشتم به یه نفر از اعضای خانوادم میگفتم در مورد مریضیت کم حرف بزن ،به سلامتیت فکر کن از این حرفای مثبت که میخوای طرفو تغییر بدی بعد استاد دقیقا خودم مثل اون مریض میشدم از نوع بدترشم بعد اون طرف میگفت تو هی دم از این حرفا میزنی ببین خودت مریض شدی فقط شعار میدی واییی چقد حالم بد شد از اون روز عهد بستم هیچوقت برا هیچ کس توضیح ندم از این قوانین ،یادمه اون روز تا چند ساعت گریه کردم حالم بی نهایت بد شد .

    یا بارها من به مامانم میگفتم مامان این کارو نکن این برات خوب نیس خودتو اذیت نکن ،یا فلان چیز خوبه بعد دقیقا میگفت دست خواهرت درد نکنه گفته مامان این کارو بکن ،گفتم خدایا من 2ساعته دارم توضیح میدم این کار چیه اون کار فلانه بعد میای میگی خواهرت گفته این کار خوبه ،بعد بشدت بهم میریختم .

    خیلی مثال و تجربه ها دارم که میخواستم زندگی بقیه رو تغییر بدم و عکسش نتیجه میگرفتم و حس و حال خودم منفی میشد .خداروشکر الان خیییلی عالی شدم تمرکزم بیشتر رو خودمه با دوره احساس لیاقت بیشتر تغییر کردم .

    خیییلی عالی بود استاد من واقعا منتظر فایل جدید بودم امروز چندین بار اومدم رو سایت وقتی دیدمش چنان ذوق کردم بی حدو حساب

    بی صبرانه منتظر قسمت بعدیش هستم ،دمت گرم استادگلم

    خدا نگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 43 رای: