آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1

آگاهی های این فایل زنگ های هشدار دهنده و بیدار کننده ای را در وجود ما به صدا در می آورد تا “اصل را از فرع”  و “راه را از گمراهی” تشخیص دهیم و با این تشخیص، مسیر خود به سمت آسان شدن برای تجربه خوشبختی را دوباره تصحیح کنیم.

این آگاهی ها به قول قرآن رفتارهای جاهل گونه را به ما می شناساند تا به جای اتلاف انرژی خود در مسیر ناهماهنگ با قوانین خداوند، این انرژی خلاق را در مسیر هماهنگ با قوانین برای خلق زندگی دلخواه بکار ببریم.

این آگاهی ها را با دقت گوش دهید، در آگاهی های آن تعمق کنید، از کلیدهای این فایل نکته برداری کنید و در پایان، برای ماندگاری این آگاهی ها در ذهن خود، مواردی را در زندگی خود بیاد بیاورید و در بخش نظرات این فایل بنویسید که:

الف) از این آگاهی ها به نفع خود استفاده کردید و نتایج حاصل از این “عملکرد هماهنگ با قوانین خداوند” را بنویسید؛

ب) همچنین مواردی را به یاد بیاورید که بر خلاف این آگاهی ها عمل کردید و عواقب حاصل از این “عملکرد خلاف جهت با قوانین خداوند” را بنویسید؛

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم.


آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

612 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «الهه» در این صفحه: 1
  1. -
    الهه گفته:
    مدت عضویت: 1106 روز

    سلام استاد جان دلم

    وقتی صحبت میکنید من فقط میخندم چرا؟؟؟ چون من دقیقا کلمه به کلمه هرثانیه که صحبت کردین رو چندین ساااااله دارم انجام میدم متاسفانه

    من خیلیییی خودمو درگیر زندگی بقیه کردم از همون اول و رفته رفته ازین وضع خسته شدم

    خیلی وقتاهم فهمیدم و هی به خودم میگفتم دیگعههه مهربونی زیادی نمیکنم

    دیگه نمیخوام مشکلات بقیه رو حل کنم

    دیگه نمیخوام مشکلات فلان دوستمو حل کنم

    وقتی تصمیم میگرفتم اینکارو نکنم یهو از ناکجا اباد یه ادم دیگع میومد تو زندگیم ک میگفتم نه حالا این طرف فرق داره خودمو گول میزدم

    و میگفتم خب اینو باهاش صحبت میکنم و دیگه خودمو درگیر نمیکنم بعد از چندماه به خودم میومدم میدیدم عهههه الهه خانم غرق مشکلات این شخص شد

    جالب اینجاست که اونا اصلا هیچ تغییری نمیکردن و هرروز تو منجلاب بیشتری دست و پا میزدنو و منم بزووور مبخواستم بکشمشون بیرون طوریکه من بارها بخاطر فشار عصبی برای زندگی اونا مریض شدم

    و این زنجیروار ادامه داره و داشت!!!

    جالب تر اینجاست ک حدودا سه ماهیه من تصمیم گرفتم که دیگع اینکارو نکنم و خب برا اینم حس میکنم بع تمرین و تکامل نیاز دارم چون من از بچگیم همینطوری بودم وقتی با قوانین اشنا شدم دیگه خیلیییی بیشتر این مدلی شدم

    و خب هربار شما صحبت میکنید من واقعا خندم

    میگیره سر این فایل شما من کلییی خندیدم و هی بع خودم گفتم عهههه منو میگه استاد عهههه پس همه تو

    این تله میفتن و چه خوب ک استاد زود متوجهش

    شدن و من تو این شیش هفت سالی ک با قانون

    اشنا شدم اینکارو کردم و تااازه دارم اگاه میشم

    این اگاه شدنه هم از بس ضربه خوردم دیگه این دفعه های اخری ضربه های خیلییییی بدی خوردم ینی تو گوشی محکمی خوردم که عامو به خودت بیا

    زندگی من بخدا همینه همش تمرکز میذارم رو مشکلات بقیه و یهو میبینم دررررگیر شدم خیلی درگیر حاشیه ها و مسائل چرتی ک به من مربوط نیست شدم و نتیجش برای من افسردگی هست

    نتیجش برای من نرسیدن هست

    نتیجش برای من از دست دادن زمان وقت ارزشمند خودم هست

    نتیجش برای من فراموش شدن خدا هست

    اینقدر درگیر مشکلات بقیه میشم که یادم از خودم میره که یادم میره من یه راه و هدفی دارم

    و قطعا علت اینکه مسیرم خیلی طولانی شده

    این هست ک تمام تمرکزم روی مشکلات بقیه هست

    و این بقیه حدود شیش هفت نفر دوستای خیلیییی نزدیک زندگیم بودن ک هرررروز میدیدمشون و یجورایی شبانه روز باهم بودیم و اگه کنارهم نبودیم مثلا حدودا دوسه ساعت در عوضش با چت و پیام و تماس در ارتباط بودیم

    این شد که پشت سرم حرف زدن

    این شد که من خیلی آسیب ها از همونا خوردم

    خیلی رفتارای بد بامن داشتن و من بعد از دیدن این چیزا تصمیم به جدایی کامل و قطع رابطه دائمی کردم

    استاد شما درست میفرمایید من تک به تک حرفاتون رو

    با گوشت و استخون درکش میکنم و امیدوارم که بتونم دیگه تا ابد و همیشه خودمو درگیر مسائل و مشکلات بقیه نکنم

    راستی زمانیکه شما وقت میذارید مشکلات بقیه رو گوش بدید یهو مثل الان من به خودتون میایید میبینید هرروز درحال گله و شکایت از زندگی خودتون برای دیگران هستید و این یعنی فاجعه…

    تمرینی ک این روزا میکنم چون من ارایشگرم و مشتری و دوستای زیادی دارم و وقتی بمن میرسن شروع میکنن ناله کردن از زندگیشون به خودم گفتم هرکسی تا شروع کرد بگم خدا بزرگه درست میشه و بحثو سریع عوض کنم…

    استاد عزیزم قربونت برم خیلیییییی دوست دارم خداروشکر بابت وجود شما و مریم عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: