آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1

آگاهی های این فایل زنگ های هشدار دهنده و بیدار کننده ای را در وجود ما به صدا در می آورد تا “اصل را از فرع”  و “راه را از گمراهی” تشخیص دهیم و با این تشخیص، مسیر خود به سمت آسان شدن برای تجربه خوشبختی را دوباره تصحیح کنیم.

این آگاهی ها به قول قرآن رفتارهای جاهل گونه را به ما می شناساند تا به جای اتلاف انرژی خود در مسیر ناهماهنگ با قوانین خداوند، این انرژی خلاق را در مسیر هماهنگ با قوانین برای خلق زندگی دلخواه بکار ببریم.

این آگاهی ها را با دقت گوش دهید، در آگاهی های آن تعمق کنید، از کلیدهای این فایل نکته برداری کنید و در پایان، برای ماندگاری این آگاهی ها در ذهن خود، مواردی را در زندگی خود بیاد بیاورید و در بخش نظرات این فایل بنویسید که:

الف) از این آگاهی ها به نفع خود استفاده کردید و نتایج حاصل از این “عملکرد هماهنگ با قوانین خداوند” را بنویسید؛

ب) همچنین مواردی را به یاد بیاورید که بر خلاف این آگاهی ها عمل کردید و عواقب حاصل از این “عملکرد خلاف جهت با قوانین خداوند” را بنویسید؛

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم.


آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

612 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نازیلا محجوب» در این صفحه: 2
  1. -
    نازیلا محجوب گفته:
    مدت عضویت: 477 روز

    سلام و درود به استادِ نازنین و دوستانِ محترمِ این سایتِ بهشتی !

    صبحِ پاییزی همگی بخیر و عافیت!

    شروع صبح به شنیدن این فایل ارزشمند کردم و متوجه شدم آره منم خیلی جاها به یک دوستم که در وضعیتِ بد با شوهرش قرار داشت از وقتُ زمانم زدم تا بلکه آرومش کنم تا بلکه به راه درست که پیدا کرده بودمش از گفتار شما سوقش بدم.

    اون موقع ها مفهوم شرک دقیق بلد نبودم

    که مگه من مسئول هدایت اون آدمم؟

    چرا باید من مسئولِ حالِ خوب اون میبودم؟

    طبقِ گفته‌ی شما، من ساعت‌ها باهاش در مورد قوانین صحبت میکردم یا سعی میکردم حالشُ خوب کنم فایل‌های رایگان شمارو بهش میدادم بشنوه . بعد یک مدت بازم میومد سرنقطه اول

    حرفشم این بود من یک مدت روی خودم کار کردم شوهرم نمیذاره حرفای اون، کارای اون، کنایه و زخم‌های اون منو دوباره ضعیف کرد.

    وقتی یک دوستت دارم ازش میشنید رامش میشد و باز سیلی جهانُ ک میخورد بازم من یادش میومدم.

    کار به جایی رسیده بود ساعتها گپ میزدیم

    ولی اگه من یک روزایی خواستم حرف بزنم باهاش، هر زنگی ک بهش میومد تماس منو قطع میکرد از اونا را جواب میداد. یکبارم نه بار بار، ینی من بی‌نهایت متنفرم کسی تماس منو قطع کنه تماس کس دیگه‌ایی را جواب بده، حال یکبار گپی نیست ولی وقتی تکرار بشه میشه احساس بی ارزشی که این آدم که همیشه هست بیا روش قطع کنم اون تماس مهمتره تا این

    کلا باورهاش درمورد مردها مرا شوکه کرده بود. که ینی مردها همینقدر فلان فلان شده ان در روابط جنسی که اتفاقا یک سوال هم در عقل کل درین مورد پرسیدم.

    من هرچه باور خوب در مورد آقایان داشتم اون نقطه عکس من بود.

    اگه یک رابطه یا صحبتی از آقایان میکردم اون باورهای مخربش در مورد مردها را بمن چنان میگفت که گاهی میگفتم شکرخدایا ک من عروسی نکردم.

    هم کلاسی دوره مدرسه من بود.

    واقعن دوست زیادی ندارم و ایشون همیشه با وجود دوری ازمن در هرکشوری ک بودن منو فراموش نکرده بودن

    اما این آخرا دیگه واقعن منِ درونم از صحبت از فهماندن ایشون عاجز شد

    دیگه نمیخواستم تماس بگیره

    و خدا راشکر هدایت شدم که دیگه تماس ایشون نمیاد

    ک زنگ هم بزنه من میگم که دیگه در پیام حال همدیگرو جویا بشیم بهتره

    چون من زمانم دیگه برام مهمه، نمیخوام هر چه پنبه کردم با صحبت و گاهی به غیبت بکشه، رشته بشه.

    با نهایت احترام میگم دیگه تماس نگیره و پیام بده هرز گاهی بهتره.

    این کارو در مورد یک دوستم هم انجام دادم که بشدت تحت تاثیر سلطنت زن‌های برادرش و ظلمی ک بالای این دو خواهر میشه هم کردم.

    هربار صحبت به این موارد میرسید میگفتم این کارو کن نه نمیشه مادرم اینجور،مادرم اونجور،برادرم اینطور،اون طور

    یکروز گفتم ول کن نازیلا!

    میخواهد دختر باخدا باقرآن باشه ک باشه، قرار نیست من وقتم به خاطر فهماندن به اون هدر بدم.

    به گفته شما مسکن شدم برا این دو دوستم.

    و اتفاقا من میخواستم باهاشون صحبت کنم اصلا حضور نداشتن

    اینکه گفتین نباید بخود غره بگیریم و فک کنیم ما سبب تغییر و تحول زندگی فردی میشیم که این خوده شرکه خیلی بهم کمک کرد که بیشتر بیشتر متوجه این موضوع باشم و سعی کنم بخودم غره نگیرم گاهی و هرکس هر طور زندگی‌ایی ک داره هرگز در مورد قوانین یا حال خوب باهاشون صحبت نکنم ابدا .

    خیلی سپاس استاد جان که این فایل گذاشتین تا بیشتر سعی کنیم شرک در وجود خود پیدا کنیم و نخواهیم زندگی کسی رو تغییر بدیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    نازیلا محجوب گفته:
    مدت عضویت: 477 روز

    سلام دوستِ عزیز!

    این جمله‌تون خیلی حرف داشت برا منِ نوعی که در تلاش ایجاد تغییر در زندگیم هستم.

    “هر روز بیشتر از روز پیش باور می کنم و به یقین بیشتر می رسم که تنها راه تغییر، تغییر درونم است.”

    و واقعنم همینه تا تغییر درونی نشود در وجودمان، هیچ چیزی تغییر نخواهد کرد.

    اینُ بخودم مینویسم که اگر من دنبالِ اون نتایج دلخواهم فقط با فایل شنیدن تغییری رخ نمیده تا تغییر بنیادین و درونی نباشه.

    موفق بدرخشید در زندگی دوست عزیز.

    دیدگاه‌تونُ تحسین کردم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: