آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1 - صفحه 10
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/12/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-07 20:50:572024-12-10 22:32:30آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
ب نام خداوند بخشنده مهربان
سلام ب استاد عزیزم و همه دوستان
امروز وقتی سایت رو باز کردم و فایل جدید استاد رو دیدم خیلی ذوق کردم برای اینکه قراره اگاهی های جدیدی رو دریافت کنم و چقدر این حرفها ب قلبم نشست .دوست دارم تجربیات خودم رو دراین مورد ب اشتراک بزارم
اوایلی که با این مباحث اشنا شده بودم طوری خوشحال بودم و فکر میکردم راه اصلی خوشبخت بودن رو پیدا کردم و بایدبقیه رو هم در جریان بزارم و راهنمایی کنم من یه کارگاه تولیدی لباس دارم و یادمه که بعضی از فایلای رایگان رو برای پرسنلم میزاشتم تا اونا هم گوش کنن و نتیجه ای که میگرفتم این بودکه یا مسخره میشدم یا اصلا کسی جدی نمیگرفت اما من بخاطر ذوق و دلسوزی که داشتم میخاستم خانوادم رو هم راهنمایی کنم وقتی دوره عزت نفس رو خریدم فایلارو کنار مادرم و خواهرم گوش میکردم و گاهی صحبت میکردم باهاشون ب مرور زمان کار ب جایی رسید که مادرم مخالف صد درصد این مباحث شد والان عقیده ای که داره اینه که من از راه خدا دور شدم و افکارم شیطانیه در حالی که من هر روز دارم پیشرفت خودم رو در همه جنبه ها میبینم منی که توی دوسال توی کارم خیلی موفق تر شدم و خودم تولید میکنم و میفروشم .یکسال قبل حتی فکر داشتن ماشین رو نمیکردم و امسال خیلی راحت تونستم ماشین بخرم .توی روابطم که بهترین دوستان وبهترین عشق زندگیم رو تجربه میکنم هر روز ادم خوشحال تری از ادم دیروز هستم
و اما الان بخاطر برخورد خانوادم دوره هام رو مثل گنجینه میبینم و تنها گوش میدم و راجب هیچ کدوم از این مباحث کسی رو راهنمایی و نصیحت نمیکنم وقتی توی جمع هستم و حرفها و باور هایی خلاف قانون جهان رو میشنوم برعکس گذشته که میخاستم قانعشون کنم که اشتباه میکنن دیگه کاری ندارم بهشون و خودم رو سرگرم چیزای دیگه میکنم حتی شده با بچه های کوچیک بازی میکنم حواسم روپرت میکنم که وارد بحث منفی شون نشم و چقدر ازین بابت رضایت دارم چون ارامش بیشتری دارم و فهمیدم کسی که در مدار درست قرار بگیره خودش هدایت میشه
خدارو شکر میکنم که در این مسیر قرار گرفتم و قانون جهان رو هر روز بیشتر درک میکنم و میفهمم که دارم ب خدا نزدیک تر میشم
شاد و پیروز باشید
سلام استادجااااااانم سلام عزیزدللللللللم سلام مریم جان نازنینننننننننم
وای خدای من که چقدر این سایت واین جملات جادویی والهی هستش.باورم نمیشه.بخدا که از تعجب گریه ام گرفته.کیو دیدید ازتعجب گریه اش بگیره؟بسکه من هیجان زده ام
استادواقعا شما کلامتون کلام خداست واین خداست که ازحنجره شما باما حرف میزنه وگرنه مگه بقول خودتون میشه ی انسان انقدر با بقیه هم فرکانس باشه که بیاد یهوازموضوعی حرف بزنه که سوال وابهام دیگرانه؟به والله که نمیشه واین کار فقط کارخداست وبس.همه چی دست خداست این داستان بیشتر.
استادجان عزیزم الان ی مدت یکی ازنزدیکان من به طرز وحشتناکی وبه دست خودش واشتباهاتش داخل ی داستان بی نهایت اشتباه ودور باطلی افتاده وهمچنان داره به اشتباهش مصرانه ادامه میده وجالب اینجاست فکرمیکنه کارش درسته.
من به هیچ وجه درکارش دخالت نکردم نه نظردادم نه کوچکترین حرفی زدم نه نصیحتی کردم نه عصبانی شدم نه حتی اجازه میدم سایرین از ادامه اشتباهاتش و مشکلاتی که داره دونه دونه واسش پیش میاد جلوی من حرفی بزنن.خیلی شیک ومجلسی میگم تاخودش نخواد ودست ازاین کارنکشه ازاین مسیر خارج نمیشه.لطفا برا من بازگو نکنید چی شده
ولی حقیقتش چون خیلی دوستش دارم دلم میخواست به صورت زیرپوستی کمکش کنم.فقط این جمله همیشگی شما که میگیدشما نمیتونید زندگی کسی رو تغییر بدید مدام توگوشم زنگ میزنه.پیش خودم فکر میکردم آیا درسته من فقط یکی ازفایلای استاد رو واسش بفرستم گوش کنه بلکه به راه درست هدایت شه؟منکه نباید راجع به فایلایی که گوش میدم باکسی صحبت کنم پس چجوری اینو آگاه کنم؟
ی دلم میگفت براش فایل بفرستم وبگم گوش کنه ی دلم میگفت نه اگر اون خودش درمدارش باشه هدایت میشه به این مسیر.
یکم اضطراب داشتم که نکنه دیربشه وکارش به جای باریک بکشه؟نکنه من باید زودتر ب ی طریقی این فایلا رو دستش برسونم تا خودش رونجات بده ازاین منجلاب؟ولی اگر تومدارش نباشه چی؟اگر بدتر باعث شه بیادازمشکلاتش بامن صحبت کنه چی؟ من نمیخوام کوچکترین چیزی بشنوم ازمشکلاتش.
ولی امروز صبح چون خیلی اعتقاد پیدا کردم که خدا به موقع جواب سوالاتت رو میده جواب سوالم رو ازکلام زیبای شما گرفتم وزیپ دهانم رو بستم ودستم رو نبردم سمت ارسال فایل.
استادجانم شایدبراتون عجیب وخنده دار بنظر بیاد ولی اون لحظه ای که آخرهای فایل امروز گفتید اگر فکر میکنی برم این فایلو بفرستم برا کسی یا بزارم گوش کنه یا راجع بهش باهاش حرف بزنم که انقدر خودشو فدای دیگران وتغییر دیگران نکنه منم داشتم به همین موضوع فکرمیکردم که الان برم شرکت و به بهانه گوش دادن فایل استاد اینو پلی کنم تا همکارم که خیلی از خودگذشتس بشنوه و دست ازاین حمایت ودلسوزیش برا دیگران برداره.خخخخ
اصلا عجیب یکه خوردم همزمان شما همینو گفتید ومنم به همین فکرمیکردم.انگار ی پس گردنی محکم خورد پس سرم.مثل بچه خوب نشستم سرجام ودست ازاین کارای بیهوده کشیدم.
واینجا بود که فهمیدم من آماده دریافت این آگاهی هابودم وخدابه موقع جوابموداد.
استادجونم من عاشقتونم خیلی خیلی زیاد.خداشمارو برا ما حفظ کنه وخدا منو هم توی این مسیر نگه داره که لغزش نکنم واز راه به در نشم.آمین
درپناه خداباشید.آمین
بنام خدای همواره حامی وهدایتگرم
سلام به دواستادعزیزم استادعباسمنش وبانوشایسته
سلام به تمامی اعضای خانواده صمیمی عباسمنش
خداروشکرکه به محض بیدارشدن ازخواب این فایل توحیدی روزی من قرارداده شده تا مسیرهدایت برام آسانتربشه، خداروشکربرای بودنم درمداردریافت این آگاهی ها، خداروشکربرای وجوداستادعباسمنش واستادشایسته نازنینم
استادچقدر لباستون بااون کلاه که پوشیدین زیباست وبابگراندپشت سرتون زیباترشده وماشالله که چهره شماهرروزداره جوانتروشاداب ترمیشه وپرانرژی تر، خدازوصدهزارمرتبه شکر
من چندروزی هست که گام شمارتحول زندگی من روشروع کردم وروزپنجم هستم واین فایل هم چقدرهدایت به موقعی بود، چون یکی ازدلایلی که تصمیم گرفتم روزشمارتحول زندگی من روشروع کنم همین موصوع بودکه فهمیدم بایدتمرکزبزارم روی خودم، چون قبلا که خیلی تواین زمینه داغون بودم من اصلا به حامی آدمای درددیده معروف بودم تودوروبریام، ونه تنهاهیچوقت نتونستم تاثیری بزارم بلکه خودم بیشتروبیشترفرومیرفتم تومنجلاب بدبختی وهمیشه میگفتم چرامن شانس ندارم، اعتراف میکنم که سخت ترین کاربرای من ترک همین عادت بود، اما به اندازه ای که من این عادت مخرب روتزک کردم آدم های اطرافم هم نغییرکردن، ولی تازگیا متوجه شدم که من درسته که کلامی به کسی حرفی نمیزنم ولی توی ذهنم هنوزدرگیرمساعل دیگرانم واین بززگترین هرزگاه انرژی من هست خیلی کارسختیه کنترلش چون به محض اینکه مشکلات ومساعل ورفتارهای اطرافیان رومیبینم تابه خودم میام میبینم در ذهن خودم دارم بهشون راهکارمیدم ویه ساعته که ذهنم درگیراون موضوع شده، والان متوجه یه چیزدیگه هم شدم که من لذت میبرم که وقتی یکی میگه خداخیرش بده شیرین اگه راهنماییم نمیکرد یااگه فلان چیزرونمیگفت من گرفتاربودم،ومن یه حس ارزشمندی اون لحظه میگرفتم، یامثلا برادرم که بامن زندگی میکنه بارها گفته اگه شیرین نباشه من نمیفهمم بایدچیکارکنم شیرین هست که زندگی روداره مدیزیت میکنه ومن حس قهرمان بودم دارم اون لحظه، وچندساله که میخوام مستقل بشم وبرم یه جای دیگ زندگی کنم ولی نشده که نشده، هرباریه چالشی پیش اومده، این حرف شما مثل پتک توسرم خوردکه من خودم دارم جلوی تغییرشرایط خودم رومیگیرم، من بایدهرروزوهرلحظه به خودم یادآوری کنم که من مسئول حل کردن ومدیریت زندگی هیچ کسی نیستم، من مسئول اینکه اگرداداشم ازدواج کنه دخترش مشکل پیدامیکنه نیستم، اینکه داداش من آدم ساده ای هست وتوروابط ازلحاظ مالی به پست آدم هایی میخوره که ازش سواستفاده میکنن من مسعول نیستم، زندگی خودشه وخودش میدونه بازندگی خودش، همه آدما خدایی دارن که هدایتشون کنه وقتی بخوان که هدایت بشن یرای تغییروبهترشدن، نمیدونین همین افکاری که درذهنم برای مساعل خانواده ام داشتم چه انرژی روداشت ازمن میگرفت وخداروشکرکه توی این چندروزقدم به قدم دارم برای بهبودخودم هدایت میشم وآرامشم صدهابرابرشده وتازه دارم متوجه ضعف های خودم میشم قبلا اصلا متوجه ضعف های خودم نبودم چون تمرکزم روی خودم نبود، الان درکناردوره احساس لیاقت فایل های روزانه روزشمارتحول زندگی من خیلی داره بهم کمک میکنه برای شناخت خودم….
خداروصدهزارمزتبه شکربرای نعمت آگاهی وهدایت، خداروصدهزارمرتبه شکربرای حضورم دراین سایت ووجودشما استادعزیزم واستادشایسته که با چه دقت وهوشمندی فایل های روزشمارتحول زندگی روگذاشته روی سایت وایمان دارم که اون منبع لایتناهی برای قراردادن ترتیب این آگاهی ها هدایتتون کرده چون به قلب همه ودرخواست های همه آگاهه، سپاسگزارم استادشایسته عزیزم
به امیدبهبودهمیشگی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام استاد عزیزم چقدر خوشحال شدم که فایلی جدید آماده کردید من امروز صبح از خدا خواستم که خبر خوبی بهم بده و چقدر زودتر از حد انتظارم برآورده شد و من خوشحال شدم که شما رو دیدم دلم براتون تنگ شده بود انشالله که هر کجا هستید خوب و سلامت و شاد باشید استاد عزیزم.
و مهتر از همه آگاهی این فایل که چقدر عالی و راهنمایی بخش هست برای منی که در مسیر تغییر هستم و قوانین رو میخوام بهتر درک کنم و همواره آسان باشم برای آسانی ها و لذت ها و از مسیر راحتی و لذت بخش مسیر زندگیم را طی کنم .
استاد از شما سپاسگزارم که مثل همیشه اصل را از فرع جدا میکنید و رفتار و اعمال توحیدی و شرک آلود رو برامون باز میکنید .
دقیقا من همیشه این مشکلات رو داشتم که وظیفه منه که کمک کنم به خانواده ام و پیششون باشم و مواقع اضطراری مسائلشون رو حل کنم یا در کنارشون باشم در حالی که من خودم خانواده دارم و مکان زندگیم هم ازشون دوره اما چون خود من هم این نوع دیدگاه رو پذیرفته بودم یا میرفتم و بسیار خودم رو از مسیر درست دور میکردم و وارد مدار اونها میشدم و کلی مسئله و مشکلات و بدهی برای خودم ببار می آوردم و یا اگر نمیرفتم عذاب وجدانی که برای خودم ایجاد میکردم هم منو در مدار احساس بد و اتفاقات بد می انداخت. اما من به لطف خدای مهربانم هدایت شده ام به مسیر درست و آگاهی های که خیلی خوب خودم رو از اون باورهای اشتباه دور کرده ام و کمرنگ شده در ذهنم و آرامشی که با باور های درست و درک بهتر قانون از شما یاد گرفتم باعث شده که هم اتفاقات بهتری را دارم تجربه میکنم هم روابطم بهتر شده هم رزق و روزیمون بیشتر شده هم انتظارات اونها از من خیلی کم شده و از زمانی که دیگه نخواستم مشرک باشم و فکر کنم من قدرتی دارم که بخوام مسائل دیگران را حل کنم و توجه ام رو از روی مسائل اونها برداشتم دیگه براشون مسئله ای پیش نیومده یا اگر هم آمده به من نمیگن و همیشه زمانی که من تماس میگرم خدا طوری زمان بندی میکنه که اونها در حالت احساسی خوب و اتفاقات خوب زندگیشونو برام میگن شکر خدا و من درک کردم که من هیچ قدرتی در حل کردن مسائل زندگی دیگران را ندارم و هیچ کسی هم قدرت حل کردن مسائل من رو نداره و همه ما داریم با افکار و فرکانس های جداگانه خودمان زندگیمونو خلق میکنیم به یک اندازه همه ما به خدانزدیک هستیم .و من تنها و تنها قدرتی که دارم تغییر افکار و باورها و زاویه ای دید خودم رو دارم که به احساس بهتری برسم و با منبع به هماهنگی برسم و آسان بشوم برای آسانی ها و از هموارترین و زیبا ترین و راحترین جاده ای که برای خودم میسازم زندگی میکنم
خدارو شکر میکنم که امروز هم به من فرصت داد تا بهش نزدیک تر باشم و آگاهی ها را بشنوم و زندگی بهتری را حداقل برای امروزم تجربه کنم .
من از خدا میخوام که همواره منو در راه راست و همواری و سعادتمندی ثابت قدم و پایدار نگه دارد که من هر آنچه دارم از آن اوست خدایاشکرت
سپاسگزارم ازتون استاد خوبم و خانم شایسته مهربانم
به نام خدا
سلام به استاد عزیز .و مریم جون
استاد عزیز بله درست گفتید که نام خدا در این سایت بیشتر از هر مسجدی برده شده .تمامی کامنت ها محتواشون سپاس گزاری بوده و با نام و یاد خدا شروع شده و در آخر هم کلی به امید کارهای بزرگتر و پیشرفت به خدا توکل بیشتری کردند .
تجربه ی من از شنیدن صحبت های شما این بوده که در شروع وقتی با شما آشنا شدم .هر شب موقع شام و بعد از شام با شور و هیجان برای همسرم خلاصه ی حرف های شما رو تعریف میکردم .حتی گاهی که تا نیمه شب بیدار بودم و تو آشپزخونه میشستم و فایل گوش میکردم و نکته برداری میکردم اگر همسرم برای آب خوردن میومد به طریقی میکشیدمش به حرف زدن و از هیجانی که از اون فایل شما به من وارد شده بود براش میگفتم و احساس میکردم که ایشونم باید متحول بشه .واقعا خنده داره……
من بعد از فایل شما قادر به تغییر دیگران نخواهید بود دوزاریم افتاد که سمیرا دست از این کارت بردار و تمرکزت رو بزار روی خودت . تو دلم وقتی به مسئله ای برمیخوردیم که نتیجه ی تغییرات من بود همش میگفتم بزار به همسرم بگم نگاه کن ببین این نتیجه ی عمل کردن به اون صحبت هاست ها بیا تو هم گوش بده .ولی بعدش میدونستم مقاومت ها بیشتر میشه و اون مقاومت بازتاب میشه تو کل اون روزم .
پس دهنم و بستم . اما گاهی که قدرتمند نیستم در یکسری کارها و نتیجه اون چیزی نیست که باید باشه از طرف همسرم مسخره میشم و این میشه نتیجه ی اشتباه خودم .
در مورد دخترم هم من بنا به حس مادری .ساعت ها باهاش حرف میزنم اما در نتیجه میبینم اون جاهایی که تاکید بیشتری داشتم دقیقا همون مطلب در آینده تکرار شده و در واقع از بدم بدتر شده .
واقعا در مورد دخترم نمیتونم براش خطرات و راه ها رو توضیح ندم .چون احساس میکنم که اگر من نگم و یه پیش زمینه ای در ذهنش نباشه با صحبت های دیگران وارد مسیر اشتباه میشه .
ولی در مورد همسرم میتونم کاملا اینکار رو کنار بزارم .چون بهم ثابت شده که من در تغییر اون ناتوانم .و فرزندم هم تا زمانیکه که خودش نخواد من نمیتونم به زور مجبور به کاریش کنم .اما در مسیر بلوغش یه سری چیزها رو بدونه خوبه .
نمیدونم فکرم درسته یا نه .اما بازم از خدا هدایت میخوام.
برداشت کلی من از صحبت های شما اینه
من باید کلی وقت بزارم که بتونم خودمو یه ذره تغییر بدم .بتونم هر روز یه کمی بهتر بشم. هر روز یه کمی بیشتر به قانون عمل کنم .هر روز یه کمی بیشتر از دیروز روی خودم و هدفم متمرکز باشم. پس چطور وقت دارم برای تغییر دیگران .
خداروشکر من از زمان ازدواجم تا به حال هیچ دوستی که باهاش بشینم درد و دل کنم و درد و دل اونو گوش بدم نداشتم .فقط اون موقع که تو در و دیوار بودم همسایه ها اونم جلوی در یه کمی از اوضاعشون میگفتن اونجوری نبود که بیایم بشینیم و چای بخوریم و درد دل کنیم .
همون موقع ها.همون دوران زیاد اشتباه کردم و نشتی های زیادی داشتم ولی نسبت به چند سال پیشه خودم خیلی بهتر شدم. در حدی که یادم نمیاد آخرین بار با دوستی درد و دل کرده باشم و یا مشکلاتم رو باز گو کرده باشم .همش سعی میکنم دهنم رو ببندم ولی گاهی ناخواسته جایی مجبور شدم در حد چند کلمه بگم ولی اونم زود جمش کردم ولی خب تاثیرش رو بعدش دیدم .هم وقتی عمل کردم به قانون و هم وقتی گفتم خب اشکال نداره حالا اگه این چند کلمه رو بگم .هر دو خیلی زود منعکس شدن و بازتابش برای من قابل لمس بوده .
در حال حاضر دوستان و استادان دانشگاه برای من بهترین دوستان هستند .وارد جزئیات زندگی و کارشون نشدم و اونها هم به من خیلی احترام میزارن .من سمیرایی که قبلا تو در و دیوار و بالای پشت بوم بود اینقدر که احساس بی ارزشی داشتم الان یک جلسه در کلاس نباشم اساتید سراغم رو میگیرند و جویای احوالم هستند و چند مورد هم داشتم که وقتی از محل کار دیر میرسیدم سر کلاس استاد جلوی مابقی بچه ها که تعداشون کم هم نبوده بلند شده و منم به منزله ی تشکر از احترام ایشون رفتم جلو و بهشون دست دادم و احوال پرسی و تشکر کردم از احترام ایشون .
و این نتیجه ی خودارزشی منه .این کجا و اون یه لنگه پا وسط در با چادر رنگی وایسادن و گوش دادن به حرفا و خیانت ها و کارهای شوهران و فامیل و دوست و آشنای همسایه کجا .
و این نتیجه ی کار کردنه .نتیجه ی نشتی نداشتن
نتیجه ی برداشتن تمرکز از روی دیگران و گذاشتن روی بستن دهن خودت .
واقعا کلامتون دلنشینه استاد عزیزم .
اونجا که در فایلها میگید ببببند.
چه خوبه یه جمله در مورد درد و دلهای دوستان همیشه یادمون باشه.
دوست هرچقدرم عزیز از خودمن که بهتر و عزیز تر نیست .من در فرصتی که برای زندگی دارم باید فرصت هایی برای لذت بردنه خودم فراهم کنم نه زمانم و بسوزونم برای دردو دل دوستم . اون ها مدتی در زندگی من هستند و ممکنه هر زمان از من دور بشن
خوشحالم که دوستی ندارم برای رفت و آمد خانوادگی
برای شب نشینی و نشت انرژی .
خوشحالم دوستانم سرشون به کارخودشونه و منو گوش شنوای دردهاشون نمیدونن .
خوشحالم گوش هام اخبار و خبرهای مشکلات اونها رو نمیشنوه .
فاصله ی فرکانسی م موجب فاصله ی مسافتی هم شده از عزیزانی که حتی از بستگان درجه ی یک هستند .و این فاصله در دیدو بازدید موجب شده که کمتر درگیر هم باشیم .و ارتباطات تلفنی هم فقط به سمت گفتن از سلامتی و خبرهای خوب باشه .و دیگه وقت برای گفتنه مشکلات نیست .و به عینه دیدم که مادر همسرم مریض بودنه دیگران رو به گوش همسرم میرسونه اما به من چیزی نمیگه و با من فقط احوال پرسی میکنه .
من هزاران بار بابت این مسیر الهی سپاس گزارم
غیبت نکردن .دروغ نگفتن باز نکردنه مشکلاتت برای دیگران اینها همه زمان میده به من برای تمرکز کردن روی خودم .
قطعا صحبت های شما تاثیر گذار بوده استاد و گرنه سی سال به یک شیوه رشد کردن قطعا نیازمنده کلامی دلنشین و شیوا داره که در کلام و صدای شماست .
من اون روزی که از تضادهام سردرگم و کلافه بودم رو هیچ وقت فراموش نمیکنم مثل سکانس یک فیلم با کیفیت HD هر بار که یادش میفتم در ذهن من پلی میشه .
من پسرم که شیر خوار بود و به دخترم سپردم و بهش گفتم با داداشت بازی کن و رفتم رو تخت دخترم شروع کردم به گریه کردن و تو دلم خیلی بلند به خدا گفتم خدایا خسته شدم دیگه هیچ کاری نمیکنم هدایتم کن .
چند دقیقه بعد از گریه رفتم تو تلگرام و صدای دلنشین شما و فایل توحیدی تون رو شنیدم. همون جا دلم لرزید و اشکها دوباره اومد. اون فایل انگار تمام روح منو یکجا تحت تاثیر قرار دادو تبدیل کرد به اشک. و بعد از اون فایل انگار من مثل سبزه ای بودم که بارون روش باریده بود با اینکه چند دقیقه قبلش ناامید و گریون بودم .بعدش جنس گریه هام شیرین بود و من از اشک هام لذت میبرم. و برام اون گریه شادی آفرین بود .خدا خودش شاهده و پدید آورنده ی اون اتفاق و اون حس در من بود .من دنبال صاحب صدا گشتم و وقتی پیداش کردم عاشقش شدم .
واقعا دوستون دارم استاد عزیزم.
هزاران هزار بار برای حضورم در این سایت الهی سپاس گزارم.
سلام استاد نازنین
چقدر به این فایل احتیاج داشتم من دقیقا در برهه ای از زندگیم قرار دارم باید یه تصمیم مهم بگیرم و کلی هم پول مشاوره دادم ولی بازم مرددم حالا می فهمم که هنوز آماده نیستم
همین اشتباهها بارها انجام دادم چه در زندگی عاطفیم چه در محل کارم چقدر انرژی می ذاشتم هرچی یاد می گرفتم برای همسرم توضیح می دادم اونم مثل من عمل کنه اما بیفایده بود و ایشون همون کار خودشو انجام می داد
در محل کارم کلی انرژی و وقت می ذاشتم با انگیزه برای دیگران صحبت می کردم ولی فرداش می دیدم ای بابا باز دارن همون کارو انجام میدن دیگه بیخیال شدم گفتم من چقدر از وقتمو و انرژیمو برای دیگران هدر بدم و دقیقا هرچی دوست و همکار منفی باف و بی انرژی دور من جمع شده و من باید هر روز برای اینا وقت بذارم
با شنیدن این فایل تصمیم گرفتم دیگه این رفتار اشتباه انجام ندم
به قول شما استاد عزیز هر کسی در هرجایی قرار داره جایی درستشه
در پناه خدا شاد و پیروز باشید
سلام به شما استاد بینظیرمم
و مریم جان بینظیرر
سلام به همه دوستان
میخوام بنویسم از چی و چرا اصلا نمیدونم
درسته همه تحربه بلندگو شدن داریم من هم داشتم و الان واقعا گاهی که فکر میکنم به اون زمان خندم میگیره و فشار میاد به مغزم که همیشه فکر میکنیم عقل کلیم و ما دیگه همه چیو میدونیم
و جالبه این من بلدم من میدونم تمومی هم نداره انگار باید افسار ذهن و دهن همیشه دستت باشه وگرنه در میره
البته که خیللللییی راحتتره کنترلش و انرژی که اوایل میزاشتم که سعی کنم کنترل کنم الان با یه جمله همیشگیم که شده عادتم
(ای شه دوندی)شمالی بخونینش یعنی خودت میدونی ااصلا زندگی جااان شده راحت سریع ختم کلام همون اول اعلام میشه و نه زوری نه انرژی و نه گوشه اضافی واسه شنیدن
از یه جایی به بعد خداروشکر انقدر قوی تر شدم که به وضوح به افراد میگم من تمایل دارم حرفای خوبتون بهم بگین از فلان چیز بگو برام و سوال پیش میارم تا رهن هر دو بره دنبال جوابش و چقدررر خوبه این مسیر
هر جاهم صحبت کشیده میشه به موضوعی که بخوام تقلا کنم واسه تغییر ادما سریع به یاد خودم میارم جهان و خداوند عادله مول اب رو اتیش و سریع اروم میشه مغزم
اینجوری نبود از اول من بگم خدا عادله و سریع اروم شم نه
هر بار با گوش دادن به فایلا به وضوح درک میکنم پس ذهنم چنبره و این موضوع چقدر راحتتر شده
و چقدررر خوبه مغزت میفهمی استاد واقعا نمیدونم بقیه چطوری فکر میکنن اصلا مغزشون میفهمن یا اصلا میدونن همچین چیزی هست که بفهمننش یا نه
ولی من واسه همین موضوع یه دنیا سپاسگزارم که هر بار مغزم بهتر میفهمم راحتتره میکشم همه چیو بیرون
الان خیلی ساکتتر اروم تر شدم
یه جاهایی کلام خیلی ریز میخواد زیرابی بره و در حد یه کلمه میگم ولی سریع با جمله این که حوصله حرف زدن ندارم جلوشو میگیرم و بحث میبرم سمت چیز دیگه
اخه به وضوح میبینم حرفی که میزنم عین ایه قران که میگه کر و کور و گنگن و هیچ نمیفهمن چرا واقعا کاملا میفهمم اصلا انگار تو یه دنیای دیگه حرف میزنم و صدام پخش نمیشه گاهی واقعا واسم عجیبه میگم الله اکبر چقدر خدا درست گفته که اونی نخواد بشنوه تو هرچیم بگی نمیشنوه اینو به وضوح درک کردم
عاشقتونم
چقدر زندگی هر روز روون تر راحتتر و لذت بخشتره و چقدر هیجان هر روز بهتر شدن تو وجودمه
چقدر درست میگید هر ترسی که برداشته میشه همون ترمزی که سالهاست چسبیده بهمون اصلا مهم نیست که اون ترسه برداشتش ربطی به خواسته تو نداره باید برش داری چون باید غلبه کنی وارد مرحله بعدی بشی
مثل همون بازی میمونه که این مرحله به کمکت نمیاد غلبه به ترس(البته که تو زندگی همون لحظه کمترین کار غلبه شجاعت و اعتماد به نفسیه که تو وجودت پر رنگ میشه )و بعدها میبینی شده ستون اصلی اون بنایی که الان اوج گرفته و یه نمای عالی شده
عاشقتونم و چقدر تو مسیر درست هستین و زیباست که همیشه اسمتون تو صفحه سپاسگزاری هر روزم هست
یه دنیا عاشقتونم
مَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَىٰ
قرآن را بر تو نازل نکردیم که رنج ببری
سلام سلام به روی ماهتون استاد جونم
سپاسگزارتونم برای این آگاهی ارزشمند
سلام به روی ماهت مریم گلی
سپاسگزارتم که همیشه حواست هست به همه چی
خب بریم سراغ این موضوع جذاب و خیلی مهم
تو قرآن که به عناوین مختلف خداوند بیان کرده اهمیت و قانون ِ این اصلِ مهم رو
آیه یی هم که نوشتم که بصورت خلاصه و مفید خداوند به پیامبر گفته ؛
فکر نکن چون قرآن و بهت وحی کردیم دیگه باید خودت و اذیت کنی تا آدم ها رو هدایت کنی
هزاران بار هم خدا گفته
پیامبران بشارت دهنده و بیم دهنده هستن
کارشون رسوندن پیام ِ
خداوند که به نهان و ذات انسان خبیر ِ ، به پیامبر که داشته حرص میزده برای هدایت ، یادآوری میکنه
اگه بری تو آسمون یا قعر زمین ، اینها متوجه نمیشن پس بیخودی تلاش نکن
اینم دقیقا از عدل ِ خداوندِ که قدرت اختیار تام به انسان داده برای انتخاب
و بارها آیاتی و دیدم که خداوند میگه اونها کر و کور هستن یعنی آماده نیستن دیگه
من خودم سالها به دنبال حقیقت بودم اما زمانی با سایت آشنا شدم که قشنگ دور هام و زده بودم و به محض دریافت آگاهی ها ، به جانم نشست
درسته که در فهم و عمل بهشون هنوز اول راهم اما با پذیرفتن اصل ، مقاومتی ندارم و فقط با تمرین باید مهارتم و بالا ببرم
استاد این که فرمودین آدم دوست داره بقیه رو کمک کنه خیلی دلایل مختلفی میتونه داشته باشه
یکی اینقدر حالش خوبه که دلش میخواد بقیه هم تجربه کنن
یکی برای تایید شدن این کار و میکنه
یکی برای کسب ثروت انجامش میده
یکی عادت کرده به حرف زدن
یکی از دلسوزی خاله خرسه انجامش میده
انگار این قسمت و همه به نوعی باید تجربه کنن
من خودم قبلا بخاطر شخصیتم که دوست داشتنی بودن و مهم بودنم و از تایید دیگران میگرفتم
گاهی هم برای خاموش کردن احساس گناه به بقیه کمک میکردم
خیلی درگیر این موضوع بودم
و طبق قانون هم خب طبیعی بود که یه مشت آدم گرفتار و درب به داغون دورم بودن
و با درک قانون و بهبود شخصیتم این مسئله در من خیلی خیلی خیلی بهتر شد
و با عزت نفسی که در من ساخته شد به راحتی به کسانی که تماس میگرفتن برای گفتن مشکلاتشون میگفتم من تمایلی به شنیدن بدبختی هاتون ندارم لطفا هر وقت شارژ و پر انرژی بودین و خواستین از اتفاقات معجزه وار زندگی تون حرف بزنید من با کمال میل در خدمتم
و خداروشکر این زنجیره درد به زنجیره خیر تبدیل شد
آخرین موردی که مربوط به هفته گذشته اس رو بگم که خیلی برام ارزشمند و سرشار از آگاهی بود
اون دوست قدیمی که بعد از سالها ملاقات کردم و طی یک ماهی خیلی تماس میگرفت و در مورد فهم قرآن کمکش میکردم متوجه شدم کلا تو باغ نیست و مقاومت هاش اینقدر زیاد ِ که گوش میده اما نمیشنوه
که هفته گذشته گفتم خدایا خودت جریان و مدیریت کنه و دقیقا از همون لحظه این آدم محو شد
بابا من به بچه خودمم هم یه موضوعی و توضیح میدم اما باز کار خودش و میکنه و من سریع میگم هنوز آماده نیست
البته این آمادگی هم تکامل میخواد
به اندازه یی که منعطف باشیم راحتر هدایت و میپذیریم
استاد جونم باورتون میشه صبح که بیدار شدم قلبم گفت امروز فایل جدید اومده برو نگاه کن
خیلی حس خوبیه زندگی در لحظه و حضور داشتن
یاد صف نونوایی میافتم که منتظر و حاضر بودیم تا نون تازه بگیریم
زندگی هم همینه
اگه باشی تو صف ، آگاهی تازه که در لحظه شارژت کنه با عشق تقدیمت میکنه
اگه دیر بیای باید نون سرد ببری
شاید هم باید بری فردا برگردی چون نون تموم شده
چقدر این و الان بهتر درک میکنم که شما میگفتین من از خدا خواستم آدم های آماده رو به سایتم هدایت کنه
من نمیخوام تعداد کاربر ها زیاد باشه من میخوام آدم های آماده باشن
دقیقا این بهترین دعا و خواسته اس در هر کسب و کاری
خدایا آدم هایی و به سمتم هدایت کن که آماده دریافتِ محصولات و خدمات ِ من باشن
چون زمانیکه آماده باشی قطعا رضایت هم حاصل میشه
و این همش خیر و برکت ِ
من که خیلی لذت بردم از آگاهی های این فایل ارزشمند
سپاسگزارتونم
با فرکانس هماهنگ قلب و ذهنم دوستتون دارم
به نام خدا
خداوند بخشنده و وهاب
استاد جانم سلام.
خانم شایسته ی زیبایم سلام.
دلمان برای دیدن روی ماهتان تنگ شده بود و تنگ هست.
خدا را هزاران مرتبه شکر که مثل همیشه و هزاران بار بیشتر در شادی و نعمت و رحمت الهی هستید.
نوش جانتان
سلام به تو دوست عزیزم
خوش آمدی به کامنتم، جایی که به راحتی میتوانم با استادم حرف بزنم و تو دوست عزیزم هم شریک عاشقانه ها و آگاهی های مان باشی.
استاد جان
هفده روز بود از زندگی گذشته با همسرم بیرون آمده بودم، روی پشت بام منزل پدری، مستأصل راه میرفتم، گفتم:« خدایا دلم مواد مخدر میخواهد که برم تو هوا، دلم مشروب میخواد که سستم کنه، که نفهمم این همه درد و رنج درونی را.»
دقیقا از خدا خواستم، گفتم کجا باید پیدا کنم این ها را که برم تو هپروت که نفهمم؟
اما خدا، خدایی کرد. خدا مرا به هپروت بهشتی هدایت کرد. تو گروه دوستان دبیرستانی ام همان شب یک کتاب الکترونیکی ارسال شد که زندگی من با اون کتاب تغییراتش را آغاز کرد. اون کتاب، اثر مرکب از دارن هاردی بود که میگفت:« مسیرهای بزرگ با قدم های کوچک آغاز شده و طی میشود.»
و من عمل کردم. یکی از تصمیماتی که بعد از خواندن کتاب گرفتم این بود که هر روز حداقل ده صفحه کتاب بخونم و به این ترتیب من کلی کتاب های ارزشمند خواندم تا در نهایت به این سایت که مجموعه و خلاصه و بهترین منبع از بهترین کتاب ها، بهترین آگاهی هاست هدایت شدم.
گاهی فکر میکنم چون همیشه تو نمازهام میگفتم:ــ« ربنا اهدنا الصراط المستقیم، اللهم زدنی علما»ــ
منو به اینجا و این مسیر هدایت کرد.
استاد جانم در خلال فایل شما، بارها لبخند به لبم آمد ، بارها از اعترافات و کلام شما مخصوصا جایی که گفتید:« اعتبار این ها از من نیست.» تعجب کردم، بارها تحسینتان کردم و بارها قربان صدقه تان رفتم.
شیرین هستید مثل درجه یک ترین باقلواهای لوکس ترکی. خواستنی هستید مثل عشق شیرین درک توحید.
اگر بخواهم از آگاهی های فایل بگویم باید بگویم که از آنجایی که خلصت معلم گونه داشتم و دارم همیشه دوست دارم آگاهی هایم را یاد بدهم، همان روزها هزاران بار کتاب اثر مرکب را برای هزاران نفر فرستادم ولی برایم جالب بود، از آن هزاران نفر فقط یک نفر کتاب را دانلود کرد و خواند.
پیش خودم میگفتم:« این کتاب سرآغاز تغییرات زندگی ام بود، فلانی هم دیده و حتی خودش به زبان میآورد که چگونه زندگی ات را تغییر دادی ولی چرا برایش کتاب را فرستادم حتی دانلودش هم نکرد؟»
تا اینکه به سایت شما هدایت شدم و دیدم بر خلاف هر جای دنیا، شما فریاد میزنید:« با هیچ کس حتی نزدیک ترین افراد زندگی تان در مورد این آگاهی حرف نزنید، چون الان در مدار درک این آگاهی ها نیستند و باعث هرز رفتن انرژی شما و خارج شدن شما از مسیر درست میشوند.»
همانجا با تمام قلبم پذیرفتم و سعی کردم سکوت کنم.
تکاملی هی بهتر و بهتر شدم تا جایی که روزانه هزاران بار وقتی زبانم میخواهد به نصیحت و توضیح دادن قانون باز شود، صدایی در درونم میگوید:«سکوت»
«از کلمات فقط برای تحسین و دادن عشق استفاده کن.»
استاد جانم گاهی فایل های شما را پلی میکردم و دخترم در کنار من مجبور به شنیدن این آگاهی ها بود چون خانه مان یک سوییت سی و پنج متری بود ولی بعدها که به لطف آگاهی های آموخته از شما، وارد خانه صد و بیست متری مان شدم، حتی نخواستم دخترم هم هدایت شود.
چون او هم خدایی دارد و به محض درخواست، خداوند از خزانه ی غیبش به بهترین شکل او را هدایت میکند، هدایتی در خور خدایی خودش.
استاد جانم سپاسگزارم برای این فایل ارزشمند.
خانم شایسته ی عزیزم سپاسگزارم برای درخواست تان.
خدای یگانه ام ممنونم که آن روز روی پشت بام، مثل همیشه، خدایی کردی و مرا هدایتی کردی در خور خدایی ات. من از تو مواد مخدر خواستم و تو مرا به مسیر توحید هدایت کردی. بهم در ازای خماری و بدبختی
ثروت
مشتری
بیزنس
اعتبار
خانواده
آزادی
ماشین
عزت نفس
احساس لیاقت
درک توحید
درک توحید
درک توحید
را دادی.
همانا که تو وهابی، بی اندازه و خارج از تصور میبخشی.
سپاسگزارم
سپاسگزارم
سپاسگزارم
به نام خداوند هدایتگر مهربان
خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است
سلام و درود بر استاد عباسمنش عزیز و تمامی اعضاء این خانواده صمیمی
مولانا در ابیات زیر بصورت خیلی زیبا موضوع این فایل را بیان کرده و میفرماید:
تا کنی مر غیر را حبر و سنی، خویش را بدخو و خالی میکنی
یعنی اگر بخواهی دیگران را پند واندرز داده و نصیحت کنی، خودت را خالی و بداخلاق میکنی و بقول استاد انرژیات را از دست میدهی
انصتوا یعنی که آبت را بلاغ، هین تلف کم کن که لبخشکست باغ
انصتوا یعنی خاموش باشید، یعنی سکوت کنید و آب خود را بیهوده هدر ندهید، چرا که لبهایتان به خشکی میگراید و زندگی شما به خطر میافتد
این سخن پایان ندارد ای پدر، این سخن را ترک کن پایان نگر
این گفتگو هیچ وقت تمام نمیشود، پدر عزیز، بهتر است به این حرفها پایان بدهی و به نتیجهاش فکر کنی
و یا در جایی دیگر میفرماید:
انصتوا را گوش کن خاموش باش، چون زبان حق نگشتی گوش باش
انصتوا در ابیات مولانا اشاره دارد به آیه 204 سوره اعراف:
وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ
و چون قرآن قرائت شود همه بدان گوش فرا دهید و سکوت کنید، باشد که مورد لطف و رحمت حق شوید.
حتی خداوند هم بیشتر انسان را فرمان داده که سکوت کنید و گوش بدهید که نتیجه گوش دادن و سکوت کردن برابر است با لطف و رحمت خداوند
بارها و بارها از زبان استاد چه در فایلهای دانلودی و چه در محصولات شنیدهام که میفرمایند راجع به این موضوعات با کسی صحبت نکنید و جالب اینکه استاد میگند که من این صحبت را میکنم ولی خیلی از شماها میشنوید ولی عمل نمیکنید و با دیگران صحبت کرده و بعد از چند وقت برگشته و میگید استاد راست میگفتید
واقعاً از شنیدن حرفهای شما تا درک و عمل کردن آنها، فاصله از زمین تا آسمان است
و من هم از همان دسته افرادی بودم که این مساله را رعایت نکردم و به حرف شما گوش ندادم؛
مدتها قبل یک همکار داشتم که دامادش با دخترش سر موضوعی بحث و دعوا کرده و دخترش را رها کرده و به شهر دیگری رفته بود و این همکار من بشدت بهم ریخته بود و از آنجائیکه به من اعتماد داشت و میگفت که حرفهای تو قشنگ است و من را آرام میکند پیش من آمده و شروع کرد با من دردودل کردن و از مشکلش حرف زدن
من هم صحبتهای استاد مرتب داشت در ذهنم مرور میشد که به تو ربطی ندارد و تو سنگ صبور دیگران نیستی، موضوع صحبت را عوض کن و به این حرفها خاتمه بده؛
ولی هرکاری کردم نشد و بالاخره من را با خودش به این گرداب کشاند و من شروع کردم به صحبت کردن و راهنمایی کردن به او و وقتی بخودم آمدم دیدم که واقعاً انرژی خودم چقدر خالی شده و خودم چقدر تحتتاثیر صحبتها ومشکلات وی قرار گرفتهام
من هرآنچه که میدانستم را با وی بازگو کردم و یادم هست که چندین مرتبه در صحبتهام اشاره داشتم که خدا میخواسته که تو این حرفها را از زبان من بشنوی و با این حرف بخودم دلداری داده و احساس مهم بودن و تاثیرگذاشتن میکردم( استیکر خنده)
اونروز گذشت و من خالی شدن و بدخو شدن خودم را کاملاً حس میکردم
ولی آیا برای اون شخص هم نتیجهای داشت؟
مسلما جواب طبق قانون خیر میباشد.
بعد از چند روز اون شخص را در ورزشگاه دیدم که بدنش بوی مصرف کردن مواد مخدر میداد و نه تنها حرفهای من روی اون اثری نداشت بلکه اون برای فرار کردن از این مشکل به سفارش یکی از دوستانش رو آورده بود به کشیدن تریاک
و نتیجه برای من این بود که من تا چند روز فکر و اعصابم بهم ریخته بود بخاطر مشکلی که این همکارم و دخترش داشتند،
ولی بقول استاد من همانقدر که هیچ تاثیری در تغییر زندگی دیگران ندارم، بهمان اندازه میتوانم زندگی خودم را تغییر بدهم