آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1 - صفحه 46 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/12/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-07 20:50:572024-12-10 22:32:30آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و همینطور دوستانی که دارن این کامنتو میخونن
سر هیچکدوم از فایلایی که گوش دادم به این شکل زندگیم نیومد جلوی چشمم از همون لحظه شروع با خودم گفتم میرم یه کامنت میذارم که انشاالله مدرک محکمی باشه برای دوستانی که در این مسیرن
نصیحت کردن و توهم تغییر دیگران موضوعیه که اکثر کسایی که پا توی خودشناسی و خودسازی میذارن بهش دچار میشن،سرشونو میدن بالا با توهم اینکه بیشتر از همه میدونن و باید به این بندگان نادان خداوند کمک کنند شروع میکنن به صحبت کردن و من هم از این دسته افراد بودم برای چندین سال
حالا بذارید بگم نتیجه عدم استفاده از این آگاهی که استاد گفتن چی بود:
اینکار وقت زیادی از من میگرفت،شب ها و روزها و ساعت های زیادی پشت تلفن من فقط داشتم صحبت میکردم و همونطور که استاد گفتن انرژی که باید میذاشتم برای تغییر خودم رو از من میگرفت و درسته همچنان آدمی نبودم که فقط لب و دهن باشم اما چیزی که بودم شاید ده درصد پتانسیل و تواناییم هم نبود!!! و جلوی پیشرفت و درک بیشتر من رو میگرفت اینکار
مورد بعدی اینکه اون افراد تغییر نمیکردن! شاید تایید میکردن یا تشکر میکردن یا حتی خوشحال میشدن اما روز بعد دقیقا همون آدمی بودن که قبل از صحبتای من بودن حتی شاید بدتر میشدن و این بیشتر منو نا امید میکرد از اینکه من اینهمه وقت گذاشتم پس چی شد؟
مورد بعدی که وقتی استاد توی فایل بهش اشاره کردن فقط یک ساعت داشتم میگفتم دقیییییقا استاد زدی به هدف این بود که من مینشستم کلی ساعت صحبت میکردم رفرنس حرفام استاد بود یا اساتید خفن دیگه تو موضوعات مختلف و واقعا قوی توضیح میدادم و از پایه توضیح میدادم تا طرف متوجه بشه،عملا یه دوره آموزشی فشرده برگذار میکردم جدا از تغییری که صورت نمیگرفت و انرژی که میرفت فرداش طرف میومد میگفت آره فلانی اومده فلان حرفو بهم زده اصلا زندگیم متحول شد! یادمه چندین شب من راجب انضباط و عملگرایی داشتم کلی صحبت میکردم و اون دوست عزیز نه تنها هیچ تاثیری نگرفت بلکه فرداش اومد بهم گفت آره با هوش مصنوعی صحبت کردم قشنگ راهنماییم کرد
اصلا مونده بودم که خدایا یعنی چی و واقعا ناراحت میشدم و بهم برمیخورد
کلی بحث داشتم سر انتظاراتم و کلی جنگ و دعوا توی ارتباطات فقط واسه همین موضوع و کلی وقت تلف کردن،یعنی فکر میکنم جز ده نفر اول سایت باشم که انقدر از این مشکل ضربه خورده و چیزهای دیگه که به لطف تمرکز روی معجزات اخیر توی ذهنم نیست
حالا نتیجه عمل به این آگاهی ها چی شد؟
اون حجم از بحث و دعوا فروکش کرد،خیلی خیلی همه چیز توی ارتباطاتم بهتر شد
عملگراییم به شدت بالاتر رفت و شروع کردم این آگاهی هارو توی زندگی خودم استفاده کنم قدم به قدم و برای اولین بار تونستم به درک عمیق تری نسبت به یه سری چیزا برسم و دیگه واسم واضح شد تفاوت دونستن یک موضوع و درک کردن
وقت و انرژیم به شدت بیشتر شد و میتونستم به راحتی روی کسب و کارم تمرکز کنم و همچنین روی ذهنم کار کنم
مسائل و چالش هایی که توی ارتباطاتم بود خود به خود حل میشد و من چون انتظار خاصی از بقیه نداشتم با آرامش بیشتری توی اون محیط که دیگران بودن لذت میبردم
احترامم بالاتر رفت
برای اولین بار نتایج درست حسابی استفاده از آگاهی هایی که خداوند منو به سمتشون هدایت کرد دیدم که بماند چه اتفاقات فوق العاده ای بود و هست و همچنان در جریانه
تاثیرگذاریم بیشتر شد و دیدم به صرف عملکردنم بدون اینکه بخوام بقیه رو مجبور بکنم یا صحبت خاصی بکنم کسایی که توی مسیرن دارن الگو میگیرن و هدایت میشن(به قول استاد هم کردیتش برای من نیست برای آماده بودن اون فرده)
آرامشم هم بسیار بیشتر شده و لذت بیشتری از زندگی میبرم و به لطف خدا با هدایت شدن به سمت این فایل و شنیدن صحبتای استاد عزیزم دیگه میتونم مطمئن تر این راه رو برم و دنبال نتیجه گرفتن خودم باشم نه سوپرمن بودن برای دیگران
و استاد دمت گرم بابت اون ایده هایی که توی فایل بهم دادی که بدجور بدرد کسب و کارم میخوره
امیدوارم هم شما هم خانم شایسته هر روز خوشبخت تر از دیروز به انتشار این آگاهی ها برای کسانی که در مسیر هستن ادامه بدید
دمتون گرم
به نام خدایی که رب العالمین است.
سلام خدمت استاد ، و بانو شایسته و دوستانم.
این موضوع رو من هزاران بار از استاد شنیدم.
و فکر میکردم آره من میدونم و خودمو اصلا در گیر بقیه نمیکنم
و اتفاقا چقدرررر دقیق استاد گفتن که ممکنه از همین فایلی که داره توضیح میده که ما تاثیری بر زندگی دیگران نداریم، بخایم استفاده کنیم تا کسی رو تغییر بدیم.
و دیدم ارههه من همین حرف هارو هزاران بار به مادرم زدم قبلا و هنوزم دارم میزنم.
ولی اصلا فایده نداره ،
چون مادر من کاملا خودشو قربانی میکنه تا بچه هاشو راضی نگه داره ، بهشون کمک کنه و…
و من همیشه بهش میگم تو هیچ تأثیری بر زندگی ماها نداری پس الکی چرا خودتو هی اذیت میکنی حرص و جوش و غم برای خودت درست میکنی.
بعد دیدم چقدرررر ترمز ها تو ذهن ما مخفی و گمراه کننده است.
من خودم داشتم همون قانونی که به مادرم میگفتم رو نقض میکردم، چون داشتم زور میزدم تغییرش بدم مادرم رو،
ولی خدای من چرا من تا الان موضوع به این سادگی رو نفهمیده بودم واقعا تکامل چقدر مهمه هااا
بعضی وقتا ما داریم قانونی رو برای بقیه توضیح میدیم که خودمون در همون لحظه داریم نقضش میکنیم هااا.
اولا که من که میدونم هیچکس تو زندگی کسی جز خودش هیچ تاثیری نداره و تا طرف تو مدارش نباشه اصلا تغییر نمیکنه، خب من چرا پس هی زور میزنم مادرم رو تغییر بدم.
واقعا خدایا شکرت، اینم باید روش کار کنم و سعی کنم هی بهتر بشم .
موضوع بعدی اینه که من تا بهمن 401 با یک دختر خانومی تو رابطه بودم تقریبا یک سال و نیم تو رابطه بودیم.
اون دختر خانوم که فامیل هم هست .
همیشه احساس قربانی شدن داشت
و میگفت خیلیا دارن اذیتش میکنن و به شدت احساس ترحم میخاست.
و کلا عصبی میشد از بعضی فامیل های دیگمون که پشت سر خانواده اینا حرف میزنن و اصلا واقعا تو در ودیوار بود.
چون من خودم تو درودیوار بودم هاا
مشکل از من بود من کلی باور اشتباه داشتم که دوس داشتم حمایت کنم تو رابطه، وابستگی دو طرفه باشه یعنی عشق و وو… که تا صبح مشکل های خودمو در مورد رابطه عاطفی بگم تمومی نداره ،هنوزم دارم ولی کمتر،
بعد من مینشستم ساعت ها هی پای درد ودل های این دختر و همراهی میکردم باهاش و دلداری میدادم و میگفتم ببین تو باید اینجوری باشی ، قانون جهان اینه ، احساس خوب = اتفاقات خوب،
6 ماه آخر رابطه رو توسایت بودم.
و براش فایل های استاد رو میفرستادم که گوش کنه تغییر کنه و گفتم باهم رابطه پایداری داشته باشیم و …
هرچقدر من توضیح میدادم میگفت آره درست میگی ولی…
بعد این ولی ،کلی باور های اشتباه رو میگفت باز.
یا میگفت آره درسته و میگفت مرسی حالم خوب شد ، مرسی که هستی و منم باز احساس میکردم من چقدر خوبم و توانا هستم که دارم یک دختری که وابسته شدم بهش رو از جهنم نجات میدم و میبرمش به سمت خوشبختی و بهشت.
اتفاقی که میوفتاد باز دوروز بعد میومد حرفایی میزد که من ده هزار بار بهش توضیح داده بودم که اشتباهه هااا ،و قانون چیه ، ولی واقعا ریست فکتوری میشد مغزش.
و بعد که من خداروشکر تو سایت ادامه دادم
از تیر 401 که توسایت عضو شده بودم.
بهمن 401 من تصمیم گرفتم که همزمان شماره های آدم های نامناسب رو حذف کنم از تو گوشیم .
دیدم همه حذف شدن که .
حتی شماره داداشم .
همون روز اینستاگرام رو کلا پاک کردم و دوساله اینستا ندارم.
همون روزا سیگار رو ترک کردم .و دوساله دیگه سیگاری نیستم.
و امااااا اصل داستان اینجاست.
کبوتر با کبوتر، باز با باز .
همون روز ها این دختر خانوم گفت من نمیخام تو این رابطه باشم میترسم وابسته بشم و اینا.
و اولش که خب من بهم ریختم
ولی خیلی زود خداروشکر
این حرف اومد تو قلبم که ببین این یک نشونه بزرگه هاااا
دقیقا زمانی که تو شماره های آدم های نامناسب رو حذف کردی
زمانی که اینستا رو پاک کردی
و زمانی که سیگار رو ترک کردی
چون میخاستی که به قانون عمل کنی و خواسته هاتو خلق کنی
در همین زمان این رابطه هم داره تموم میشه و بعد خداروشکر کردم و گفتم خدایا سپاسگذارم ازت انقد دقیق داری هدایتم میکنی و تسلیمم و این رابطه باید تموم بشه .
دوستان اینو میخاستم بگم
وقتی کسی تو مدار درست نباشه مهم نیست ما چقدر تلاش میکینم تا تغییرش بدیم بهش کمک کنیم
اون هرگز تغییر نمیکنه. هرگز هرگز هرگز.
من خودم داشتم میرفتم تو مدار اون اصلا ،
یعنی ما وقتی میخایم کسی رو تغییر بدیم بزور ک تو مدارش نیست ، نه تنها اون نمیاد تو مدار ما ، بلکه ما خودمون هم با مخ سقوط میکینم تو مدار اون فرد،
پس سعی کنیم تمرکزمون رو از روی پارتنر ، همسر ،فرزند، مادر ، پدر ، برادر ، خواهر، و….
برداریم و کل انرژیمون رو بزاریم روی عمل به همین چیزا هایی که داریم به بقیه میگیم.
تاوقتی من سعی میکردم که زندگی اون فرد رو تغییر بدم کمکش کنم ، خب خودم انرژی و تمرکز و زمانی نداشتم که بخام عمل کنم به اون دانسته ها ،
اصلا خود این کار داره قانون رو نقض میکنه هااا.
وقتی من داشتم به اون دختر میگفتم که قانون اینه که ما خالق زندگیمون هستیم با باور ها و فرکانس هامون.
و همزمان میخاستم زندگی اونو تغییر بدم، روش تاثیر بزارم.
خب اون میتونست بگه آقا جان تو داری میگی من خالق زندگیم هستم دیگه پس تو چرا داری تلاش میکنی زندگی منو تغییر بدی.
خود این کار من بر خلاف قانون بود،
اگه من تاثیری روی زندگی کسی ندارم
پس هیچ تلاشی ،هیچ تلاشی، هییییچ تلاشی ، برای تغییر و کمک به هیچ کس، هیچکس یعنی حتی مادر و فرزند و … هم نکنم .
فقط روی خود خود خود خودم کار کنم ،عمل کنم به قوانین.
سپاسگذار خداوندم که هدایتم کرد به این فایل عالی.
و ممنونم از استاد عزیزم که این هدیه های گرانبها رو در اختیار ما قرار میدن.
عاشقتونم در پناه رب العالمین شاد و ثروتمند و سلامت باشید.
سلام به استاد عزیز ودوستان
من همیشه وقتی یکیو میدیدم که زندگیش خراب شده
یا اونجوری که باید باشه نیست
مدام حرص میخوره
مریضه
توفقره
اعضای خانوادشومثلاهمسر یا فرزندشو از دست داده
خیلی ناراحت میشدم
وهمش باخودممیگفتماخی بیچاره
چه کاری میتونمانجام بدم براش؟برم باهاش حرف بزنم؟ یا مثلا میگفتم اگه فلان کارومیکردم شاید اصلا اینجوری نمیشد
بعد از مدتی بهتر شدم اما بازم اون نجواها و ناراحتی ها بود یا تو ذهنم تجزیه تحلیل میکردم که فلانی چقدر بد داره با همسرش یا فرزندنش رفتار میکنه
چه قدر مسیرش غلطه
و امروز که دوبار تاالان این فایل ارزشمندوگوش کردم متوجه شدم همین تجزیه تحلیل کردنا ینی من دارم بهش توجه میکنم و خب طبیعتا بیشتر ازون جنس وارد زندگیم میشن
امروز یادگرفتم که من قدرت تغییر در زندگی هیچکس رو ندارم
و هرکسی مسئول زندگیه خودشو
وتانخواد من هیچ کاری نمیتونم کنم
واقعا خداروشاکرمبرای اینهمه اگاهی ناب وارزشمند
سپاس استاد
سلام و عرض ادب دارم خدمت شما استاد عزیز و بانو شایسته ی گرامی.
استاد این صحبت های شما بزرگترین و مخرب ترین پاشنه ی آشیل من قبل از آشنایی با شما بود . آخ که همیشه وقتی به گذشته ام نگاه میکنم حسرت این رو میخورم که کاش این موضوع رو زودتر میدونستم. من در کل دوران دانشجوییم با جان و دل برای نجات و هدایت همکلاسی هام تلاش میکردم و این قدر سر این قضیه متحمل استرس و تخلیه ی انرژی شدم که حد نداره. و جالب اینکه هرچه قدر تلاش میکردم بعد چند روز میدیدم اون فرد باز داره همون افکار و حرف های خودش رو میزنه و من فقط نقش یک مسکن قوی رو داشتم که در لحظه به طرز بی نظیری با حرف هام و فشاری که متحمل میشدم قادر بودم فرد مقابلم رو آرام کنم ولی فقط خدا میدونه که بعدش چقدر بی انرژی و خسته میشدم. و طبق فرمایش شما کار به جایی رسیده بود که وقتی تو حیاط دانشکده رد میشدم یکی از سال پایینی ها می اومد و میگفت شکوفه میخوام باهات درد و دل کنم چون تو خیلی آرامبخشی و کنارت احساس آرامش میکنم در حالیکه سعی میکردم اون فرد رو آروم کنم و احساسش رو عوض کنم خدا میدونه چقدر بی انرژی و خسته و به هم ریخته میشدم و فقط با عشقبازی با خداوند بود که میتوانستم اون فرکانس های منفی رو از خودم دور کنم و دوباره جون تازه ای بگیرم. سر این جهالت هام حتی کارم به سرم میکشید. استاد خداوند رو سپاااااااااس گذارم که من رو لایق فهم این مطالب کرد و من رو با شما هم مسیر کرد. در گذشته ظاهری آرام و درونی پر تلاطم داشتم به خاطر فشار روانی ناشی از احساس مسئولیت در برابر زندگی دیگران و دائم دچار نوسانات احساسی بودم تا جایی که بیمار شده بودم. از وقتی با قوانین الهی آشنا شدم این آرامش ظاهری بسیار عمیق تر شده. نجواهای ذهنم بسیار کمتر شده هرچند که الان هم باز خیلی اشتباه میکنم و خیلی مواقع قانون رو فراموش میکنم ولی سریعا با مشاهده ی اولین نشانه ها به خودم میام و به خودم میگم مواظب باش دچار اشتباهات گذشته نشی. حالا دیگه دوست ندارم سنگ صبور بقیه باشم اصلااااااا. دوست ندارم انرژیک رو برای پیدا کردن راه حل مشکلات بقیه بزارم چون میدونم در آخر هرکسی خودش راهش رو پیدا میکنه و هر وقتی کسی از من کمک میخواد و راهنمایی میخواد اگر آگاهی داشته باشم که فکر کنم به اون فرد کمک میکنه در اختیارش قرار میدم ولی دوست ندارم انرژیم رو صرف این کنم که حرفام رو به اون فرد بقبولونم و پیگیر دنباله ی کارش باشم که آیا عمل کرد یانه.
از خداوند منان که رب و هدایت کننده ی همه ی ماست برای خودم و شما و عزیزانم و تمام دوستان توفیق روزافزون در درک و عمل به قوانین الهی و بهشت دنیوی و اخروی رو آرزو دارم.
سلام به استاد و به همه دوستان عزیزم:
اینکه بخواهم زندگی دیگران رو تغیر دهم من سالها مربی ورزشی رزمی بودم با یک فلسفه خیلی خیلی زیاد،
و یک برداشتهای شخصی که ما خودمون وارد اون کرده بودیم که شاید هم هیچ ربطی به اون ورزش نداشت.
سالها در تفکر من بود و همین الان هم کم شده ولی هست که زمان و وقت بزارم که من راه رو میدونم و باید به دیگران هم نشون بدهم که راه درست از کجا هست و بعد از چند سالی که گذشت و همه هزینه ها و وقتی که میگذاشتم تاثیرات زیادی نمیگذاشت دیگه زده بودم به بیخیالی و خیلی خودم رو درگیر اون فرد نمی کردم و روی بعدی ها کار میکردم ولی همیشه این فکر رو داشتم و هنوز هم دارم که من مطالب و تجربیات زیادی دارم و میتونم زندگی دیگران رو تغییر دهم ،
با همه این تکرارات استاد و این چند سال که در سایت هستم به این نقطه رسیدم که خیلی وقتها وسط حرفهام یادم میفته که دیگه ادامه نده این کار تو نیست اگر زرنگی برو خودت رو درست کن ،
سی سال شبانه روز روی اون تفکرات کار کرده بودم الان هر کلامی که به گوشم میرسه درست برعکس باورهای من هست هر گوشه رو میگیرم از یه گوشه میزنه بیرون،
و البته هیچ از گذشته ام ناراحت نیستم من در پله های خودم که هزاران هزار پله از خیلی از دوستانی که کامنت میگذارید و خیال میکنید که مشکل داشتید من پایین تر بوده ام و هستم،
ولی میبینم که دارم در پله خودم پیشرفت دارم ،
خداوند رو شاکرم که در هر قسمت از زندگیم از ته دل ازش کمک خواستم من رو از زیر منجلاب ها بیرون کشیده ، مسیری برام باز کرده و راهنماییم کرده یکی از اون مسیرها استاد و این سایت هست چندین ساله که حرفهای استاد هر روز و همه جا توی گوشم هست در همه جا در همه مسیر ها الان چند ساله که وقتی کاری ندارم داخل مغازه دارم فایلهای استاد رو گوش میدم ،
خیلی وقته تا که حالم بد میشه میزنم رو یکی از فایلها و گوش میدم و از اون فضا میام بیرون.
و خیلی پیشرفتها داشته ام که اونقدر زیاده که فرصت نمیشه بیام بنویسم هر لحظه اتفاقات عالی و رسیدن به خواستها.
خدایا هزاران بار شکرت
خیلی وقتها ساعت ها مینویسم ولی ارسال نمیکنم
الان هم
نمیدونم این مطالب که مینویسم ربطی به موضوع داره یا نه با اینکه این فایل رو چهار یا پنج بار گوش کرده ام ،
به نام خدای مهربانم
سلام به استاد عزیزم و مریم جان
الان که دارم این نظر رو می نویسم در این مورد و در این زمینه باگ کمتری دارم و خب زندگی من به مراتب بهتر و لذت بخش تر شده است
در حالی که قبل از آشنا شدن با آموزه های استاد دقیقا این اتفاقات را تجربه می کردم
همیشه برام این سوال پیش می اومد که چرا همه ی افراد با من شروع به دردودل کردن می کنن یا چرا تا گرفتار میشن سمت من میان
مدام مشغول نصیحت کردن اطرافیانم بودم که این غذا رو بخور اینو نخور برو فلان دکتر اینکار رو نکن خوب نیس
و دقیقا جمله ای که استاد فرمودند بی شمار اون لحظه رو تجربه می کردم که دقیقا بعد از اینکه طرف کلی از من مشورت گرفته بود برعکس حرف من رو انجام می داد یا اصلا انجام نمی داد یا اینکه کسی دیگه بهش می گفت و طرف بدون مقاومت انجامش می داد
بعد من آتیش می گرفتم می گفتم بابا من که این همه بهت گفتم انجام ندادی پس
یا اینکه همیشه افراد کم درآمد یا متکدی ها به سمت من می اومدن که حتی اگر کمک نمی کردم از من شاکی و طلبکار می شدند
و انقدر این اتفاق پیش می اومد و اینکه
از اینکه به کسی حرفی رو برای بهتر شدن زندگیش می گفتم و انجام نمی داد تا حد انفجار عصبانی و ناراحت می شدم که چی بگم
تا اینکه با آموزش های استاد عزیزم و گوش کردن به آنها به خودم اومدم
یک جایی رسیدم که گفتم پریسا به تو مربوط نیس
به خودت بگو زیپ دهنت رو بکش
حرف نزن توضیح نده
و تموم اش کن
و شروع کردم کار کردم روی خودم بار ها خواستم در مورد آموزش های استاد با خانواده ام با مادرم یا نزدیکانم صحبت کنم اما الهام درونی ام بهم تلنگر می زد که نمی خواد هرکسی بخواد خودش هدایت میشه و راهش رو پیدا می کنه
واضح با من حرف میزد که مگه تو چطوری با استاد آشنا شدی خواسته داشتی دنبال بهتر کردن زندگیت بودی و خداوند هدایتت کرد حالا خانواده یا اون شخص هم اگر بخواد هدایت میشه و تو مدارش قرار می گیره
یا هروقت متکدی ها رو می بینم جمله ی استاد در ذهنم زنگ می زند که هرکس هر کجا هست در جای درستی قرار دارد و تمام بدون دلسوزی رد میشم و جالبه که دیگه هیچ کس توقعی از من نداره که کمکش کنم حتی نزدیکانم هم مدام از ما طلب پول می کردن و انگار طلبکار بودن
اما تمام این درخواست ها تمام شده است حتی یکی هم دیگه پیش نیاومده
و برای کمک هم ما خودمون ده درصد از درامدمون رو به یکی از نزدیکانمون میدیم که طبق آیه قران است و هم ما خوشنود و شاد هستیم بابت این کار و هم ایشان
و خداوند را سپاسگزارم بابت هدایت کردنم برای دریافت این آگاهی ها نشانه ها و هدایت های خداوند در زندگی ما بی شمار است
خداوند انقد مهربان است که لحظه ای ما را به حال خودمون وانگذاشته و نمیگذاره و همیشه و هر لحظه داره ما رو راهنمایی می کنه
با این باور است که شما دست از خدایی کردن برای بقیه باید بردارین و
بدونید که خداوند است که مالک و صاحب اختیار تمام ما و تمام جهانیان است و پس اگر فرد بخواهد و در مدارش قرار گیرد حتما هدایت می شود و راهش را پیدا می کند
خداوند هر لحظه هدایت هایش را می فرستد و در دریافت انها یا انجام انها هیچ اجباری روی ما نگذاشته و این خود ما هستیم که انتخاب می کنیم قلبمان را بر روی هدایت خداوندمون باز کنیم و این هدایت ها رو با جان و دل پذیرا باشیم یا برخلاف انها حرکت کنیم
حالا این وظیفه ی ما نیست که به زور دیگران را هل دهیم یا پوش کنیم تا وارد مدار شوند یا هدایت را دریافت کنند
هیچ کس قادر به تغییر دادن کسی دیگر نیس و نه ما به کسی وابسته هستیم نه کسی به ما و نه رفتار کسی بر روی زندگی ما تاثیر می گذارد و برعکس و همه ی ما روح های مجردی در این جهان هستیم
اینکه نزدیکان یا خانواده ی ما در مدار فرکانسی مناسب نباشند توجه کردن ما به رفتارها و کارهای انها و تلاش برای هدایت یا راهنمایی انها نه تنها انها را وارد مدار نمی کند بلکه شما را از مدار خارج می کند
من در این حالت میگم فرکانسم رو میندازه یا فرکانسم افتاده
و زمانی که شما توجه نکنید و فقط به تغییر مثبت خودتون کار کنید و در مسیر تحولات مثبت روی خودتان باشید دو حالت وجود دارد که یا آنها با دیدن رشد و موفقیت شما درس می گیرن و الگو می گیرن و هدایت رو دریافت می کنند و میخواهند و خواسته را ارسال می کنند و وارد مدار می شوند
یا تغییری نمی کنند و این تغییر نکردن انها را از شما دور می کند و همزمانی هایی پیش می آید که شما اصلا دیگر در ازتباط با آنها قرار نمی گیرد بدون دعوا یا بدون اینکه با آنها قهر کنید
جهان خودش طوری می چیند و جلو می برد که شاید شما خودتان هم حتی متوجه نشوید که چگونه دارد این کار رو انجام می دهد
و شاید حتی شما خودتان اگر می خواستید از هزار راه و روش این فاصله را به وجود بیارید نمی توانستید
همان طور که استاد فرمودند خداوند در قرآن مثال های فراوانی دارد که ما مسئول هدایت دیگران یا رفتار و کارهای دیگران ولو نزدیک ترین فرد زندگی مان نیستیم
و بارها به پیامبر می فرمایید که تو محافظ این ها نیستی یا وظیفه تو این است که ابلاغ کنی و حالا اون ها می خوان بپذیرند یا نپذیرند دیگه تو نباید کاری داشته باشی
من تمام این درس ها و آموزش ها را از استاد عزیزم دریافت کرده ام و همان طور که من با هدایتی الهی به سمت استاد عزیزم و آموزه های بی نظیر ایشان هدایت شدم و زندگی ام روز به روز بهتر و بهتر شده است و مدام مسیذم رو پیشرفت و موفقیت است هر کسی دیگر هم که بخواهد می تواند به سمت استاد عزیزم یا این آموزه ها هدایت شود
حال آنکه بارها افرادی بوده اند که اسم استاد را از من پرسیده اند یا خواسته اند کانال استاد را به آنها بدهم و من سایت استاد را ارسال کرده ام
اما حتی سرچ نکردند و حتی یک فایل را هم نگاه نکرده اند
و این دیگر به من مربوط نیس و من وظیفه ای درقبال آنها ندارم
شاید خداوند من را دستی برای هدایت آنها قرار داده بوده است اما انها از این هدایت استفاده نکردند
در آخر بسیار سپاسگزارم از استاد عزیزم و مریم جان که این فایل های عالی را که هزاران نکته و درس در دل خودش جا داده است را در اختیار ما قرار می دهند
ما به تازگی دوره ی قانون آفرینش را شروع کرده ایم و گه دوره ی عالی و فوق العاده ایست و من ایمان دارم با عمل کردن به آموزه های این دوره مهاجرتم هم به راحتی و آسانی در کوتاه ترین زمان رقم می خورد
خدایا بسیار سپاسگزارم بابت هدایت هایت که در لحظه لحظه ی زندگی ما جاری است
خداوندا بسیار سپاسگزارم بابت جهانت که گسترده و رو به پیشرفت و فراوانی است
استاد عزیزم بسیار از شما سپاسگزارم
درپناه خداوند باشید️
سلام و عرض احترام خدمت استاد عزیز و تمام دوستان گرامی در این سایت
من در یکی از جلسات قدم پنجم که مربوط میشد به همین موضوع درباره این الگو نوشتم
اما این جا هم بنویسم تا یاد آوری بشه هم برا خودم هم ردپایی بمونه از من
من میتونم بگم یکی از بزرگترین پاشنه های آشیل من حمایت کردن از همسرم هست
این حمایت کردن خیلی شدید تر از این بوده که الان هست
به شکلی که تمام زندگیم طی این 10 سال ازدواجم بر اساس رضایت همسرم بوده
البته این سالهای اخیر خیلی کمتر شده
اما هنوز هست
استاد واقعا درست میگید که کسی که بخواد حمایت گر باشه جاذب کسی هست که نیاز به حمایت داشته باشه
این موضوع در مورد خانواده ام هم بوده
اما خیلی کمتر
الان در مورد خانواده ام میتونم بگم به نزدیک صفر رسیده
(مادرم همیشه به من میگه تو سنگدلی.تو احساس نداری.ببین داداش بزرگترت چقدر مهربانه)
الان میفهمم دلیل اینکه برادر بزرگترم هنوز داره درجا میزنه جیه>>>
یک مورد دیگه هم در مورد یکی از دوستان خانوادیگیمون بود که اعتیاد داشت
و به خاطر اسرار زیاد خانم این فرد معتاد مادر همسرم و من کلی وقت و انرژی گذاشتیم و با این شخص حرف زدیم و کلی کلاس و ووو
اما نتیجه اش این شد که اون فرد از موادی که میزد خودش رو ارتقا داد به یک مواد صنعتی تر و سنگین تر
و به من و مادر همسرم هم کلی تهمت و … زدن
نمیتونم بگم صد در صد
اما خیلی بهتر از قبل شدم
این یکی از بزرگترین پاشنه های آشیل من هست
هنوز هم هست
به گفته استاد پاشنه های آشیل هیچ وقت از بین نمیرن
تا کار نکنی روش دوباره مثل علف هرز رشد میکنن
استاد جان ممنونم از شما بابد اینکه از طریق این فایل دوباره این قانون رو یادآوری کردید که :
ما مسؤل زندگی دیگران نیستیم
بنام خداوند بخشنده ومهربان
سلام خدمت خانواده صمیمی عباس منش که هر چه را میتوان از این سایت آموزش دید
من با مهربانی پیش از حد خودم به برادرم وکمک مالی به اون می خواستم جای منجیرو داشته باشم که اون سر عقل نیامد ومن هم توان مالی پرداخت کردم به امید که این آگاهی ها رودر عمل انجام بدهیم
به نام خدای هدایتگرم
سلام استاد من
موضوع این فایل در مورد دو نوع افراد بود کسایی که مشاوره میخوان
و کسایی که مشاوره میدن
من متاسفانه جزء هر دو دسته بودم
وقتی ازدواج کردم که فقط و فقط میخواستم از خانواده ام جدا بشم هیچ معیار دیگه ای نداشتم متاسفانه ازدواج نا آگاهانه و عجولانه ای داشتم .
به طبع از همون اول زندگی هم تضاد ها شروع شد و من شروع کردم برای درست کردن زندگیم از هر و کس و ناکسی مشاوره گرفتن که شما بگید من چیکار کنم که هیچ کدوم هم جواب درست نبود یا مدت کمی جو خونه رو آروم میکرد و تازه بیشتر وقتا هم وضعیت بدتر میشد و من در منجلاب بیشتر فرو میرفتم تا وقتی که به لطف خدای رحیم خواهرم دستان خدا شدن من عضو سایت شدم
کم کم شکرگزاری های عمیق شروع شد آرامش بیشتر و بیشتر و بعد هم نتایج های بیشتر اما حالا من شده بودم مشاور، به هر کسی که دور و اطرافم بود که مشکل داشت میخواستم کمک کنم اما به لطف خدا اونم توی چندتا فایل گفتید و منم شنیدم واز این هم دست برداشتم خداروشکر .
استاد من فکر میکردم مشکل از بقیه اس همه دوست دارن منو اذیت کنن ولی بعداز اینکه این همه فایل گوش دادم به خودم نگاه کردم دیدم قضیه کلا متفاوت شد شخصیت من کلا نیاز داشت بهتر بشه توحیدی شدن شکرگزار شدن عزت نفس و اعتماد بنفس ،احساس لیاقت،و… اینها همشون نیاز داشت بهبود پیدا کنه، انقدر که توی سی سال عمری که از خدا گرفته بودم بی توجه بودم بهشون دیگه چیزی ازش نمونده بود .من با فایل های شما شناختمشون ،درکشون کردم، التیام دادمشون و نیازه که هر روز و هر روز تمرکزم رو بزارم روی خواسته هام روی بهبود شخصیتم تا جلوی نشتی انرژیم رو بگیرم .
خدای من همچنان کمکم کن در این مسیر ثابت قدم باشیم.
دوستتون دارم خانواده من
موفق باشید.
سلام بر استاد عباس منش بزرگوار و سلام بر خانم شایسته مهربان
و سلام بر اعضای سایت.
خدا رو صدهزار بار شکر بابت اینکه عضو سایت عباس منش هستم و خدا رو شکر که اول صبح نشسته ام و در حال دیدن طلوع خورشید کنار ساحل صدای استاد عباس منش را میشنوم و کامنت مینویسم.
من همین اول کار باید یه اعترافی بکنم که شاید سخت ترین کار دنیا برام کامنت نوشتن هست یعنی اینقد دلم میخواد زیر هر فایلی حداقل یه مطلب کوتاهی بنویسم و ضمن گذاشتن یه رد پا، نظر و تجربه م هم به اشتراک بگذارم مثل خیلی از دوستان. باور کنین بیشتر مواقع غبطه میخورم از اینکه بعضی دوستان اینقدر کامنت مینویسن و البته خیلی هم سپاسگزارشون هستم بابت به اشتراک گذاشتن آگاهی شون.
من حتی یکی از تصمیمات تو دوره عزت نفس جلسه اول این بود که مرتب کامنت بنویسم ولی باز هم به تعهدم عمل نکردم و از خدا میخوام که از این به بعد به این تعهد عمل کنم انشالله.
استاد عزیز از روزی که این فایل جدید اومده من حداقل روزی دوبار گوش کردم و هر بار هم بیشتر متوجه شدم که مخاطب بیشتر حرفهای شما من هستم
من دقیقا تا قبل شنیدن این صحبتها نه تنها باور داشتم که توانایی اثر گذاری روی دیگران دارم بلکه اصرار به این کار هم داشتم و به قول شما چقدر انرژی بیهوده هدر میدادم و بعضا تایید طرف مقابل هم باعث میشد من بیشتر توهم داشته باشم و شاید اون مسکن موقتی که شما گفتین بود ولی هیچوقت ندیدم که کسی توسط من تغییر کنه حتی خانواده ام که بیشتر از همه زور زدم و انرژی مصرف کردم.
و این بار با شنیدن این آگاهی ها متوجه شدم که توانایی من در تغییر دیگران در حد صفره و من هرگز نخواهم توانست به قدر ارزنی روی دیگران تاثیر بگذارم مگر اینکه خودم تغییر کنم و در آن صورت با دیدن تغییرات من دیگران حتی خانوده ام اگر خودشان خواستن تغییر میکنن.
به قول سعدی:
نبیند مدعی جز خویشتن را
که دارد پرده پندار در پیش
گرت چشم خدا بینی ببخشند
نبینی هیچکس عاجزتر از خویش
همین جا از خداوند درخواست میکنم یاریم کند هیچوقت نخواهم کسی را با حرف زدن و کنترل کردن تغییر دهم و همچنین خدا کمکم کند در هیچ جمعی صحبت از مطالب سایت نکنم چونکه یکی از وقتایی که حالم خیلی گرفته شده بعد از عضویت در سایت، تغییر دیگران از طریق مطالب سایت بوده و مخصوصا جاهایی که با امیدواری و شوق زیاد با کسی در مورد محتویات فایلی صحبت کرده ام و طرف هم با وجود یک زندگی ورشکسته از همه لحاظ، جوری به حرفام گوش کرده که من فکر میکردم این دیگه شد یه نقطه عطفی تو زندگی این آدم، ولی با وجود تایید کردن حرفهای من باز هم از همان مسیر رفته و اینجا به حرف شما رسیدم که آدمها برای تغییر کردن باید در مدار تغییر باشند ولاغیر!
ضمنا استاد من بشدت با حرف شما موافقم که با فاصله خیلی زیاد بیشتر از هر معبدی در این سایت اسم خدا برده میشه و از همه مهمتر اینکه اینجا ملت خیلی بیشتر آگاهانه اسم خدا میبرن.
استاد خیلی سپاسگزارم از شما
و خیلی سپاسگزارم از خداوند بابت وجود شما