آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2 - صفحه 18

413 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عاطفه زارعی گفته:
    مدت عضویت: 821 روز

    به نام خدا که رحمتش بی اندازه و مهربانیش همیشگیست

    با درود و سپاس از شما استاد گرامی و مریم خانم گل و دوستان همفرکانسیم

    همه ما از این دست تجربیات بینهایت تو زندگیمون داریم.

    من می خوام در مورد باور جدیدم و آموزه های استاد در این فایل ارزشمند بگم.

    باور جدید من، اینکه نیازهای خودم مقدم بر نیاز دیگرانه.

    رویداد جدید در راستای آموزش ها و باور سازی جدیدم این هست، دو روز قبل خواهرم تماس گرفت و درخواست کرد با توجه به تعطیلات پیش آمده، منزل مادرم برم و پیش مادر و دختر برادرم که بیماری سرماخوردگی شدید پیدا کردند، باشم.

    من به خاطر شرایطی که دارم به خودم گفتم الان من برم کاری از دستم بر نمیاد و هر دوی اونها هم رفتند دکتر و داروهاشون رو هم دارن استفاده می کنند و رفتن من هم منفعت خاصی نداره، جز انتقال بیماری به سیستم خونه و محل کار ام و البته با تماس هائی که داشتم متوجه شدم شرایط مادر و دختر برادرم رو به بهبود هست.

    بعد از دو روز متوجه شدم که بیماری اونها سرماخوردگی نبوده و کرونا بوده، خدا رو شکر کردم از اینکه اینهمه آدم اطراف خودم رو به خاطر یه دلسوزی بی مورد درگیر نکردم.

    اگه آدم قبلی بودم شاید دیدگاهم متفاوت بود، اول از خدا سپاسگزاری کردم بابت همزمانی آموزه های استاد و تعهد خودم در عمل.

    جالبه که بگم نکته مهمی که در تغییر شخصیتم بهم نشون داده شد، این بود که، دلیل موفقیت و آرامش همیشگی من در زندگیم، داشتن شخصیت تعهد غیر قابل مذاکره در عمل به اصول درست هست. من هر روز اصول رو برای خودم تکرار می کنم، تا فراموشم نشه و از مسیر خارج نشم.

    سپاسگزاری برای نعمتهای خداوند بزرگ، من رو مغناطیس جذب آرامش و نعمت های فراوان کرده.

    توجه به نکات مثبت، من رو در همه زمینه ها معنوی تر کرده.

    اعراض از ناخواسته ها، منطق من رو تو کارهام فعال‌تر کرده.

    تجسم، صبر و اجرا کردن ایده هام رو برای من راحتتر کرده.

    باور سازی، من رو آسون کرده برای آسونی ها.

    تکامل، من رو پر انرژی و منطقی تر کرده.

    خلاصه توکل و ایمان قلبی، روح من رو گسترده و نگاه من رو عمیق‌تر کرده.

    تمرکز به نعمتهای زیاد اطرافم، اونها رو برام ارزشمند کرده.

    هر لحظه از داشتن اینهمه نعمتهای بینظیر وجودم مملو از نور خداست.

    من در اینهمه عمری که از خدا گرفتم همیشه مثبت اندیش بوده ام و خدا بهترین نتایج رو هم نصیبم کرده، همسر عالی، فرزند صالح، شغلی آرام، نعمت های معنوی و مادی فراوانی از جمله گرایش شدید به خلق هنر، نظم و خیلی موارد دیگه. می خوام این رو بگم با وجود داشتن خیلی نتایج، الان با آموزه های استاد، سوار بر یک موج زیبا هستم، که باهاش دارم، تجربیات زیبائی رو دریافت می کنم.

    دنیا جای قشنگیه، منهم زمانیکه خواستم بیام این دنیا، حتما دلم خواسته بوده که بهترین ها رو تجربه کنم و از اینهمه نعمت های زیبای خدا استفاده کنم و البته منشأ اثر هم باشم و خدا استاد رو جلوی راه ام قرار داده.

    همزمان با شغل و وظایف همسری و مادری ام، کار مورد علاقه رو با آرامش و لذت فراوان انجام می دم و معتقدم در پرتو نور الهی هستم.

    اگر الآن خدا بهم بگه برگرد پیش خودم، با کمال میل آماده ام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    مرضیه رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 935 روز

    به نام خدای هدایتگر

    سلام به استاد توحیدبخش

    سلام به خانم شایسته توحید شناس

    سلام به دوستان یکتا پرست

    توحید توحید توحید

    در ریشه وجودمون

    در کلاممون

    در قلبمون

    در افکارمون

    در بدنمون

    در حرکتهامون

    کامل در نیتمون

    هر کاری میخوام بکنم دیگه باید دقیق بشم که خدا رو کجا میبینم

    خودم که موندم

    حالا دیگه ذهنم منو گول میزنه خوب به همسرتم بگو

    خوب به دختراتم بگو

    خوب به مادرت بگو

    ذهنم میگه، کمکشون کن اشتباه نکنن

    آخه تو بهشون نگی کی بگه

    وای وای شرکای درونی که آدم نمیفهمه

    وعدالت خدا رو گزاشتم کنار

    پس عدالت خدا چی

    شک به عدالت خدا

    اعتماد به خدای عادل پس چی

    اصلا خدا عادله یعنی چی

    اصلا خودت رو مگه خدا هدایت نکرد

    مگه تو به حرف اونا وقتی می‌خوان به تو بفهمونن گوش می کنی

    هرگز

    تو خودت اگه کسی بهت اسرار کنه این راه درسته وبیا میخوام بفمونم بهت گوش میدی

    یا فقط فایل هارو که اونم از یه استادی که خودت فقط قبولش کردی گوش میکنی وحالا بعد مدتها حاضرشدی بیشتر گوش کنی وعملگراتر بشی به قول خودت

    غافل از اینکه کار خودم کجاس اشکالات خودم رو بر طرف کردم یا نه که اینقدر به اونا کار دارم

    اصلا تا یه آگاهی میاد ذهنم میگه بهش بگو اینو

    وتمرکزم از خودم می‌ره

    خودم کی عمل کردم به صحبت اونها

    من حتی هر وقت خواستم آموزشی ببینم چقدر تو انتخاب کسی که آموزش میبینم دقت میکنم

    که دارم به چه کسی گوش میدم خودش چه شخصیتی داره

    چقدر به گفته هایش عمل میکنم

    فکر میکنم نشده تا حالا به صحبتهای پدر و مادر و همسر م به وقتش که نیاز هم داشتم درست گوش کرده باشم 🫣

    چه برسه حالا انجام داده باشم دیگه

    تازه توقعاتم اونقدر بالا بوده که خودم آسیب می‌دیدم

    وقتی یه مورد مهم رو می‌فهمیدم ناجی میشدم واولین کسایی که دوستشون داشتم رو بیشتر اذیت کردم که ببین این کار خیلی مهمه اگه این کار رو بکنی موفق میشی بیا تو این مسیر که نجات پیدا کنی

    وچقدر دوباره آسیب دیدم ورها کردم که خودم نجات پیدا کنم

    چقدر انرژی وزمان می‌زارم تو این موارد.

    و بارها تصمیم گرفتم که نکنم

    وچنین کارهایی رو نکنم

    اونا رو به حال خودشون بزارم ونکات مثبتشون رو ببینم وزندگی زیباتری رو تجربه کنم چون با تمرکز رو هر کسی. خودم میشدم از اون بدتر

    ویکی باید میومد دست کنه بگیره نجاتم بده

    البته الان خیلی خیلی بهتر شدم خدا روشکر

    واین صحبت رو استاد خیلی گفته خیلی 🫣

    تو هر فایلی که من گوش دادم حدود نودو نه در صدی گفته این رو

    ومن🫣

    استاد تو بعضی موارد گفته به حرف منم شک کن وخودت تحقیق کن

    واونجا من یه تیک بزرگ خورد تو ذهنم که این یعنی چی، من برم تحقیق کنم

    من اومدم لقمه راحت ببرم بخورم

    کجا برم دنبال لقمه

    استاد گفت برو تو قرآن سرچ کن

    گفتم اوه حالا برم این همه بخونم

    خوب اینجا میام راحت گوش میکنم دیگه

    چه کاریه

    ذهنم اینقدر میترسه

    وبعد یکم گوش کردم یکی دو آیه رو خودم خوندم

    ومعنی اون رو خودم سرچ کردم که کلمه به کلمه

    بفهمم منظور چی بوده

    دقیقا اینجا بود که ایمانم محکم تر شد

    دقیقا اینجا بود که پله های تو خالی که اومده بودم ازش بالا یکم پر شد

    اینجا یکم نه کلی ایمانم به خدا راسخ تر شد

    ومتوجه شدم که اگه ذره ای به سمت خدا حرکت کردم خدا ده قدم میاد

    این درحالیکه که من چند سال پیش حدود 5الی 6سال، یه مدت هر روز یه جز میخوندم

    اما اون خوندن با این خوندن زمین تا آسمون فرق داره

    اصلا یه سبک کاملا متفاوتی

    این آیه های که استاد میگید من فقط گوش میکنم واینو فهمیدم که گوش دادن با ایمان آوردن باز فرق داره

    اینو قبلاً نمی فهمیدم والان ایمان راسخ رو فقط فهمیدم وادامه مسیر وهدایت های خدا رو از خدا وند میخوام که مستمر باشم هر روز هر لحظه

    شب وروز ودم به دم دوست دارم احساسش کنم

    میدونید دوست دارم احساسش کنم وازش دور نشم وهمیشه احساسش کنم

    وهرگز ازش دور نشم

    ممنونم خانم شایسته عزیزم که هواستون هس ما به چه صحبتهایی بیشتر نیاز داریم

    بازم خدارو شکر بابت هدایتم وسپاسگزارم بابت وجود شما دو انسان فوق العاده که با یه نگرش متفاوت به گسترش این علم توحیدی کمک میکنین ونشر میدین این آگاهی های ناب الهی رو

    خداوند به وجود چنین بنده های افتخار می‌کنه

    خدا رو شکر بابت این روز زیبا واین هدایت

    خدا رو شکر بابت ذره ذره این آگاهی های توحیدی

    خدا رو شکر بابت خودسازی و ادامه مسیرم

    خدا رو شکر می کنم بابت این اراده ای که به من داده

    خدا رو شکر بابت استمراری که بهم هر روز یاری می‌کنه تا ادامه بدم وپیش برم وتمرکز بیشتری روی خودم داشته باشم و بهتر و بهتر بشم

    سپاس سپاس سپاس

    عاشقتونم عاشقتونم عاشقتونم

    خدا همیشه حافظ ویارتون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    امین زندی گفته:
    مدت عضویت: 1048 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام بر استاد عزیزم

    سلام بر خانم شایسته و همه دوستان عزیزم

    چقد گوش دادن به این دوتا فایل منو برد به اون احساس لیاقتی که در وجودم ریشه داره به اون اگاهی نابی که به من فهموند که من مسئول کسی نیستم

    من چرا باید وظیفه خودم بدونم که اقا من زندگی دیگران رو تغییر بدم من

    چرا به چه دلیل من که فقط خالق صدرصدی زندگی خودم هستم چرا باید دیگران رو که میخوان رارو برن و من بیام بگم من بلدم من حالیمه و حس خودم رو خراب کنم کاملا

    نه من میام به خودم میگم من مسئول کسی نیستم اصلا من نمیتونم زندگی کسی رو تحت شعاع قرار بدم و تغییر بدم

    لیشتر پدر مادرا فکر میکنن اگه بچشون کاری میکنه اونا باید جور کارهای اونو بکشن

    خیلی باوری از این قبیل گه من باسد دست بچم رو بگیرم چک میکشه راه کج میره اونا باید ی کاری بکنن

    که بچه خوشبخت بشه در صورتی که هنوز خود پدر مادر معنی خوشبختی رو به طور کامل نفهمیده اصلا درک درستی نسبت بهش نداره

    ی ادم بدبختی تو خیابون میبینن میخوان کت خدارو بکنن تنشون و فکر میکنن ی چیزی خرایه و اونا باید درستش کنن نه داداش چیزی خراب نیست فکر تو خرابه خدا اشتباه نمیکنه جهان اشتباه نمیکنه

    مادر خود من

    فکر میکنه ی خونه ای که داره باید بفروشه بچهاش رو خونه دار کنه بابا تو نمیتونی کاری بکنی بچت باید یاد بگیره خودش زندگی کنه خودش راه رو پیدا کنه میره تو مسیر انقد درست غلط میکنه خدا بهش راه نشون میده

    با حس عجله نمیشه به جایی رسید فقط رنج میکشی

    مثل دوست استاد که میفته تو راه کج و با احساس عجله میره و الا هم روانی شده از بس فشار عصبی به این ادم اومده و پدری که نقش خدارو بازی میکرده که خدا هم اون نقش رو بازی نمیکنه خدا میگه من کمکت میکنم اون راهی که میخوای بری حالا کدوم راه اون راهی که تو انتخاب میکنی اونم فقط راه باز میکنه برات

    خداوند مثل مادر دلسوز نیست خداوند هیچ وقت از قوانین خودش عدول نمیکنع جهان قانون داشته از روز اول و الا هم همون قانون داره اونم بدون تغییر

    تو اگه بیفتی تو راه درست خداوند یاوزت میشه و دستانس میفرسته که تو راه رو پیدا کنی به راحتی

    حالا کدوم راه راهی که تو انتخاب میکنع

    حتی به پیامبر خودش میگه کار تو فقط ابلاغ پیام

    هیچ مسئولیتی نداری ی وقت نکنه که بخوای به زور کسی رو به راه بیاری

    اگه کسی اماده باشه دریافت میکنه و خودش میاد تو راه کسی هم نخواد نمیشه انتخاب با خودشونه

    واقعا زیباست عدالت خدا

    إِنَّا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدَى فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا وَمَا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ ﴿41﴾ما این کتاب را براى [رهبرى] مردم به حق بر تو فروفرستادیم پس هر کس هدایت ‏شود به سود خود اوست و هر کس بیراهه رود تنها به زیان خودش گمراه مى ‏شود و تو بر آنها وکیل نیستى

    وَٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَ ٱللَّهُ حَفِیظٌ عَلَیۡهِمۡ وَمَآ أَنتَ عَلَیۡهِم بِوَکِیلࣲ

    و آنان‌که به‌جاى خدا سرپرستانى گرفتند خداوند بر [کار] آنان نگهبان است و تو بر آنان گمارده نیستى [تا به اجبار از سرکشان بازدارى]

    چقد این دو ایه قشنگه و داره به پیامبر میگه نکنه به زور بخوای کسی رو به مسیری بیاری تو سرپرست اونها نیستی

    و حجت رو داره تمام میکنه بر قومی که میخوان هدایت بشن

    ما وقتی میخواییم ی چیزی رو درست کنیم سعنی خدا کارشو بلد نیست و من میخوام درستش کنم

    و اما نمیدونیم قانون خداوند اینه که ببین تو نمیتونی کسی رو نغییر بدی و بخدای احساس مسئول بودن به خودت بگیری که من میتونم نه تو بلدی زندگی خودت رو درست کن

    همه ما همیشه یکی بوده که خواسته زندگی مارو درست کنه

    یکی خواسته بگه من همه چی بلدم بذار تا درستش کنم و زده چشمش رو هم کور کرده واقعا و همینه شک نکن

    استاد واقعا عالی بود به موقع بود مثل تمام فایلاتون من که کیف کردم

    اصلا زندگی دبگران به من چه من زندگی خودم رو بتونم درست کنم و تغییر بدم

    در پناه حق شاد سالم سلامت و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    خانم موفق گفته:
    مدت عضویت: 1439 روز

    سلام به استاد عزیز و دوستان توحیدی

    بارها در فایلهای زیادی ، استاد به این موضوع اشاره داشتند که ما از تغییر دیگران ناتوانیم .

    در فایل چه کسی مالک توست خیلی خوب بهش اشاره شد و دراین فایل هم با ارجاع به آیه های قرآن که حتی خود پیامبر که رسالتش ترویج یکتاپرستی بوده نمیتواند همه رو به یکتاپرستی دعوت کند چه برسد به ما .

    وحتی در فایل 45 سفر به دور آمریکا که در مورد مردم آمیشا بود که به سبک شخصی خودشان زندگی میکردند و کسی کار به کار اونها نداشتند و نمی خواستند اونها رو تغییر بدهند استاد خیلی خوب برامون جا انداختند که کاری به کار کسی نداشته باشیم ونخواهیم اونها رو تغییر بدهیم .

    اگه بخواهیم کسی کار به کار ما نداشته باشد ما در درجه اول باید کار به کار کسی نداشته نباشیم .

    من خودم تو یه برهه زمانی خیلی میخاستم دیگران رو تغییر بدم اما بعد مدتی متوجه شدم که من نمبتوانم وچه قدر خودم مورد سرزنش قرار گرفتم و الانا تا جایی که حواسم باشه کار به کار کسی ندارم .

    چون اوایل دلیش این بود که شخصیت حامی گر داشتم چونکه فکر میکردم این شخصبت معنوی هست و وظیفه مسلمان هست که به هم نوع خود کمک کند .و خیلی هم زمان و انرژی گذاشتم اما آخرش شد هیچی . یاعبارت کل اگر طبیب بودی دوای سر خود کردی نصیبم میشد .

    با عبارتهای بی پابه واساس

    تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی یا امر به معروف ونهی از منکر و … خودم رو در این دام به ظاهر معنوی انداختم .

    و خودم چون ذهن منطقی دارم ننها چیزی که حریف ذهن منطقی من میشود آیه های قرآن است که استاد عزیز سنگ تموم گذاشتند و انها رو باجزییات بیان کردند و اتمام حجت کردند .

    من اگر تو ذهنم تغییر دادن دیگران رو بی ادبی وتجاوز به حربم شخصیشان و دخالت بدونم هرگز این کار رو نمبکنم و تا زمانیکه این ویژگی زشت رو در خودم تغییر ندهم جهان هم افرادی رو در زندگیم وارد میکنه که اونها هم دوست دارند در زندگی من دخالت کنند و بخواهن منو تغییر بدهند .

    من یادم میاد خواهر بزرگترم همش شخصیتی داشت که خیلی زباد بهمون گیر میداد از لباس پوشیدن گرفته تا همه جی . بعدا که ازدواج میکنه خواهرشوهرش هم مدام در رندگیش دخالت میکنه به طوریکه خسته و عاجز شده بود. من اون موقع ها دلیلش رو نمیدونستم اما الان متوجه شدم قانون برای همه یکسان است .

    منم تو کار دیگران زیاد حالت مشاور میگرفتم ودخالت میکردم و قضاوت می کردم و جهان هم خواهرم رو بازتاب اعمالم فرستاد .

    مبگویند : نکوب در کسی رو میکوبن در تو را .

    پشت این دخالت در کار دیگران به بهانه کمک حالا چه مادی چه معنوی دونوع باور هست :

    اول اینکه معنوی دونستن ابن کار در ذهنمون است و بازتابش میشه رفتار دخالت گرانه در امور دیگران . درحالیکه دیگران هیچ در خواستی از ما نکردند .

    دوم عدم احساس ارزشمندی خود . که ته ذهنش این است من با این کار حس مفید بودن میگیرم واحساس ارزشمندی میکنم و در درونم احساس ارزشمندی نمیکنم .

    سوم قدر شناسی دیگران از وی . که نه تنها قدرشناس نیستند بلکه مداخله محسوب میشه و اگه کار نتیجش بد بشه به شدت واکنش نشون میدهند

    چهارم میشبم نخود هر آش . که طرف بیکاره . کار کاسبی نداره سرش تو زندگی دیگرانه

    پنجم جهان افراد گرفتار بیشتری رو سمت ماهدایت میکنه چون کار جهان اینه از هر چی بیشتر خوشمون بیاد همونها را وارد رندگیوم میکنه .

    من بادم میاد دوستم ابروهای نازکی داشت ومن بهش پیشنهاد یه خانم ارایشگر ماهری رو دادم اون بار اول رفت و کارش خوب شد و از ارایشگره تشکر کرد ولی از من هیچی .

    و چند روز بعد برای ترمیم رفت و زیر ابروهاش به شدت کبود شد و بالحن زشت باهام رفتار کرد و اگه کور میشد خدامیدونه چه بلایی سرم میومد و منم به شدت ترسبده بودم و خدا بهم رحم کرد .

    الان تا کسی میگه دکتر خوب میشناسی . من میگم خدا روشکر سالمم و دکتری نمیشناسم . و بسته به دست دکتر داره واسه یکی خوبه یکی بد .

    واز سر خودم وا میکنم .

    یا یکبار بکی از نزدیکانم خاست کرم پودر بخره . باهم رفتیم لوازم ارایشی . و دوتا مدل بود وهردو راامتحان کرد یکی به پوستش اومد وازم نظر خاست ومن نظرمو گفتم و تاکید کردم که همینو بخر .و خرید .

    اومد خونه پشیمون شد و بامن برخورد بد داشت آخر کاربه جایی کشید من پولش رو دادم و کرم رو به یک دوست دیگه فروختم .

    و مثالهای اینچنینی که زبادن . الان کسی میگه بریم خرید باهاشون بیرون نمیرم میگم من حوصله ندارم .

    و خدایی خیلی راحت شدم .

    از دید قانون هم اگه به موضوع نگاه کنم هر فردی با باورهاش داره یک سری رفتار میکنه و تا زمانی که باورش تغییر نکنه رفتارش همینه .

    حالا من بخام رفتار شخصی رو تغییر بدم درحالیکه باوراش سرجاشه خوب معلوم نمیشه . مگر اینکه طرف باورش تغییر کنه و در مدار شنیدن این آگاهی باشه .

    یادم اومد یکی از اطرافیانمون باشوهرش اختلاف شده بود و دختره بی نهایت زیبا و انسان فهمیده بود وهمه تشویقش کردند که از این فرد جدا شو . لیاقتت بالاتره . و دختره این کار رو میکنه

    . والان سالهاست مجرده و مرتب به داییش فوش میده که اون باعث و بانی شد و زیر گوش من خوند و یک خانم دیگه که از نزدیکانش بود و به او انگیزه میداد که جدا شو .

    من که میدونم دختره تو مدار جدایی بود واین انسانها تو مدار کمک بودند وباعث شدند ولی به هر حال قضاوتها هست .

    یا مادرم همش میگه ما میخاستیم بریم فلان منطقه شهر خونه بسازیم و زندگی کنیم اما عموت نگذاشت اما الان خودش رفت تو اون منطقه داره زندگی میکنه .

    زندگی بهم یاد داد سرم فقط تو لاک خودم باشه و کار به کار کسی نداشته باشم ..

    اگه میخام به جای خوب هدایت بشم که کسی کار به کار من نداشته باشه مثل زندگی استاد عزیز و خانم شایسته . منم باید آگاهانه ذهنم رو کنترل کنم که کار به کار کسی نداشته باشم . ونخواهم دیگران رو تغییر بدم .

    استاد با اینهمه دستاورد عملی و رسالتی که داره باز تو آموزشهاش میگه به خدا فایل من واسه همه مردم جهان نیست اگه کسی تو مدارش باشه دریافت میکنه واگه نباشه که هیچی . وما با میل خودمان به این سایته وارد شدیم وبا میل خودمان گوش میدیم و هیچ اجباری نیست .

    خدا روشکر میکنم بابت هدایت به این سایت توحیدی.

    و تشکر میکنم از استاد عزیز که باعشق این آیه های قرآن رو درکنار آموزش قرار دادند تا ذهن منطقی ما براش باور پدیرتر باشه و راحت تر در مسیر الهی حرکت کنیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    مجتبی کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 3345 روز

    به نام خداوند هدایتگر مهربان

    خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است

    سلام و درود بر استاد عباس‌منش عزیز و تمامی اعضاء این خانواده صمیمی

    لعنت بر پدرومادر هرکسی در این محل آشغال بریزد

    چقدر این جمله را روی در و دیوار خوندم و همیشه هم میگفتم راست میگند اگر پدر و مادر اون شخص که آشغال را در محل نامناسب میگذاره درست اون را تربیت میکردند این شخص این کار را انجام نمیداد؛

    ولی واقعاً چه ربطی داره به پدر ومادرش که بخواهند بخاطر کار نادرست فرزندشون لعنت بشند

    وقتی که استاد داشتند این موضوع را مطرح میکردند یاد این جمله افتادم و خنده‌ام گرفت و جالب اینکه خودم هم قبلاً همینطور فکر میکردم و قضاوت‌های نابجا داشتم یا اینکه میشنیدم که میگفتند بچه‌جان این کار را نکن چون تن پدرت را در قبرش میلرزونی،

    آخه کار من چه ربطی داره به اینکه جسم بی‌روح پدرم در قبر بلرزد، واقعاً دنیا اینقدر بی‌حساب و کتاب هست که بخاطر کار یک شخص دیگری، یک شخص را که هیچ گناهی نکرده عذاب بدهند؛

    یا این ضرب‌المثل که: گنه کرد در بلخ آهنگری، به شوشتر زدند گردن مسگریس

    یعنی انقدر خداوند بی حساب و پیمان آدمها را قضاوت و سپس عذاب میکنه،

    اینقدر دنیا بی نظم و بی‌عدالتی هست که یک کس دیگری یک کاری را بکنه و یک بی‌گناه تاوان پس بده

    نه واقعا با این آیاتی که استاد بررسی کردند چقدر راحت و ساده میشه به این باور رسید که من و هرکس دیگری، هرکاری که کردیم عقوبت آن دامن‌گیر خودمان خواهد شد

    نه پدر و مادر من لعنت خواهند شد بخاطر کار اشتباه من و نه من لعنت خواهم شد بخاطر اشتباه فرزندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    سعیده گفته:
    مدت عضویت: 418 روز

    سلام استاد عزیزم.

    سلام استاد شایسته جانم.

    سلام هم خانواده های صمیمی.

    دیروز استوری واتس اپ یکی از مخاطبینم رو خوندم،خیلی روی خودم تاثیر داشت.

    گفتم برای شما هم بذارم:

    نوشته بود:

    (( دیگه به جایی رسیدم که با هیچکس وارد بحث نمیشم.

    حتی اگر بگن،1 به اضافه 1 میشه 5،

    میگم اوکی.شما درست میگید!))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    حسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 3086 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی شایسته ودوستان گلم

    الهه ام

    واقعا از خدای مهربانم سپاسگذارم که هدایتم کرد به سمت شما به سمت مسیر هموار و راست به سمت مسیری که صالحان و نعمت داده ها میرن

    واقعا ازتون تشکر میکنم استاد واقعا دنبال این فایل بودم چون همیشه به خودم میگفتم کاش استاد در مورد تربیت فرزند هم صحبت کنند و درخواستم اجابت شد

    اینکه من بتونم چند درصد به حرف های شما عمل کنم رو نمی‌دونم اما باید از کم شروع کنم

    یادم میاد عرفان داشت سه سال رو تموم میکرد ولی درست نمی‌تونست حرف بزنه دقیقا پارسال منظورمه فشار ها از همه طرف روی من بود مخصوصا که بچه های همسن عرفان کم نبود توی اقوام ما و مداوم چه از طرف نزدیکانم چه خودمون دچار مقایسه میشد و برای من مادر خیلی خیلی سخت بود دلم نمی‌خواست هیجابرم بداخلاقی میکردم حالم خوب نبود تا با استاد همراه شدم و دقیقا با خرید وشروع دوره احساس لیاقت من واقعا یه الهه دیگه شدم دیگه دست از سر عرفان برداشتم و همینجوری که بود پذیرفتمش وگفتم به درک که حرف نزد مهم اینه خدارو شکر سالمه و ایندفعه برای اینکه باورهام تقویت بشن از همه دوری کردم و نتیجه رها کردن عرفان و هدایت های خداوند الان شده عرفانی که هرروز یه شعر جدید برام میخونه همراه آهنگ ها همخونی می‌کنه سوره حمد رو تکرار می‌کنه همراه قاری و چقدر فعال تر شده در هر زمینه ای خلاق شده برای خودش بازی اختراع می‌کنه و حتی تو لباس پوشیدن و انتخاب کردن مستقل شده ولی این روزها داشتم خیلی کنترلش میکردم در بحث سلامتی وخوراکی ها که روی این هم باید حسابی کار کنم و نه خودمو اذیت کنم نه پسر عزیزم رو

    پس تنها زمانی من میتونم از زندگیم لذت ببرم که اجازه بدم دیگران خودشون مسئولیت زندگی خودشونو برعهده بگیرن و نخوام با دلسوزی کردن هام براشون خدایی کنم و اینم بدونم که هرکسی هرجایی هست سرجای درستشه و این با عدل خداوند سازگاره چون همه ما به یک اندازه به خداوند دسترسی داریم و خداونده که هدایتگر همه ماست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    محسن و مه سا گفته:
    مدت عضویت: 783 روز

    سلام به همگی

    ممنونم به خاطر این آگاهی های ناب

    من در خصوص این دو قسمت میخام تجربیات زندگی خودمو در یک مورد به طور خلاصه مطرح کنم:

    اینکه هرکس مسیولیت زندگی خودش رو داره و نباید خودش وقف دیگران کنه

    یکی از خاله های من که خیلی مهربان و دوست داشتنی هست و همش در حال غم و غصه خوردن برای دیگران و دلسوزی برای سایرین مخصوصا سایرین و خواهرانش هست

    روزی یکی دیگه از خاله هام درگیر یک بیماری سخت شد .روزها یک گوشی تلفن در دست به این و اون..این خواهر و اون خواهر و اون برادر زنگ میزد که پیگیر این مریضی خواهرش باشه..به خود خواهر روزی یکی دوبار زنگ میزد وای خواهر حالت چطوره امروز روبراهی..فلان چیزی خوردی..نخوردی…فلان کارو کردی نکردی….خلاصه بعد از هفته ها نتیجش چی شد خود این خاله ی همه به یک مریضی بدتر از اون مریضی دچار شد و الان دیگران دارن برای اون دلسوزی می کنند و دومینو وار این چرخه داره توسط خاله های دیگم دنبال میشه و دایم میگن فلانی تو دلت پاکه برامون دعا کن خاله جان..ما که های هایمون رفته (سن 50 سال ) دیگه وای وایمون مونده..مارو تحمل کنید..یعنی میشه نوه دار شدنمون رو ببینیم…چرا تو اصلا بچه دار نمیشی…فرصتی باقی نمونده…..تورو خدا مواظب بچه هام باشین من نبودم و فلان…خلاصه با این شرایط دیدم من خودمو زندگیمو دارم تباه می کنم….

    بله دوستان در اکثر ماها این اتفاقات و دلسوزی ها بیجاااا نتیجش در زندگی ما نمو پیدا کرده…وقتش هست با یک تلنگر بزرگ خودمون رو از این راه بکشیم بیرون و این دلسوزی برای دیگران رو کم و کمتر کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    محمد جواد شهیدی گفته:
    مدت عضویت: 1298 روز

    تغییر رفتار ها نشان از ریشه کردن در باور ها دارد .

    دیروز در یک بحث با عزیزه دلم یک مورد خیلی مهم منو به خودش جذب کرد ؛ بزارید بریم چند روز قبل از ماجرا تا خوب بفهمید چی شده ؛

    دوس دخترم تصمیم گرفته بود که درمورد رابطمون به مادرش بگه همونطور که به خالش گفته بود و من با خالش دیداری داشتم کلی از من خوشش اومد ؛ وقتی گفت میخوام به مادرم بگم من زیاد خودم رو درگیر این قضیعه نکردم و گفتم ببین عزیزم اگه بگی مادرت روت زوم میشه و امکان اینکه بخواد بیشتر بهت گیر بده هست یا حتی وقتی میری بیرون امکان داره بگه میری پیشش کجا میری یا هر اتفاقی بیوفته سر کوفت بهت بزنه چون مادرت باور های اشتباه درمورد روابط داره یا اینکه اصلا اینطور که میگیم نیست و شاید بپذیره گفتم خودت تصمیم بگیر من در حده پیشنهاد و راهنمایی از این بیشتر نمیتونم بگم ؛ یکروز صبح گفته بود و شبش من فهمیدم که به مادرش گفته و مادرش با قسم اینه زبون نرم باهاش صحبت کرده بود تا چند همه چی خوب بود تا اینکه دیشب دیدم دوس دخترم با حالت عصبانیت پیام داده اره بهم گیر میده بهم فلان میکنه میگه بیا نماز بخون ابرومونو میبری و حرفایی که هممون شنیدیم و میدونیم یعنی چی؛ بحثمون داشت اوج میگرفت و من یاده داستان حضرت نوح و پسرش ؛ حرفای استاد در قسمت دوم فایل ایا ما میتوانیم …. قسمت 2 ؛ افتادم و بعد دیدم عزیزه دلم هم میخواد اشتباهشو نپذیره هم از این طریق که تو منو درک نمیکنی تو بیخیالی تو باید مثل پدر باشی برام پشتمو خالی نکنی هم بهم احساس گناه بده که جلب ترحم و دلسوزی بخره و از یک طرف هم میخواد اشتباهشو نپذیره و من سریع بهش گفتم ببین عزیزم من اون روز بهت گفتم امکان داره اینجوری بشه مگه تو با من هماهنگ کردی یا چیزی به من گفتی که اومدی با من بحث میکنی سمت من گارد میگیری؟ مگه در اشتباهات شریک بودم که الان بخوام پشتت رو خالی کنم یا نکنم! و یاده حرف استاد افتادم که خودتون رو درگیر اشتباهات و مشکلات تصمیمات یکی دیگه نکنید حتی فرزندتونننن ؛ و من به عزیزه دلم مثال نوح زدم که رو به خداوند گفت : گفته بودی از قوم من از فرزندانم مراقبت میکنی ( من دقیق نمیدونم ولی جواب خدارو یادمه) پروردگار در جواب گفت ای نوح جاهل نباش ما بهش اخطار دادیم بهش گفتیم اون خودش انتخاب کرد ؛ این مثال براش زدم و گفتم ببین عزیزم چه الان و چه بیست سال دیگه من خودم درگیر اشتباهات کسی نمیکنم همون قد که خدا به من عقل شعور داده به توهم داده و اصلا دوستان دلسوزی نکردم و گفتم مشکلی که تو ایجاد کردی خودت حلش میکنی ؛ و شروع کرد به احساس گناه دادن به من و من گفتم نخواه که گردن پیدا کنی برا اشتباهت من مقصر چیزی نیستم و جالبیش میدونید کجاست ؛ بعدش اشتی کردیم و گفت اره من مادرم بهتر میشناسم خودم درستش میکنم و اروم اروم کاری میکنم بپذیره من دیگه چیزی نگفتم و تو ذهنم این بود بزار پای اشتباهش وایسه تا به قول استاد عزیز دو بار فک کنه برا کاری که میخواد انجام بده و من اصلا احساسی نشدم و خودم درگیر این موضوع نکردم و از هر طریقی تلاش کرد این بحث گردن من بندازه ولی اخرش پذیرفت و اشتی کرد .

    در پناه الله یکتا شاد سلامت در دنیا اخرت باشید.بوس به کلتون🫂

    واقعا از اینکه دیگه خودم درگیر اشتباهات دیگران نمیکنم خرسند و ارامم ؛ پذیرفتم که هر انچه من از خدا خواستم و خدا به من داده به کل مردمان جهان داده و اگه قرار بر هدایت باشه پروردگار یکتا میتونه از هزاران مسیر انسان هارو هدایت کنه و با ترحم و دلسوزی نباید خودمون رو درگیر کنیم و از مدار هدایت خارج بشیم احساس خوبی دارم و خدارو سپاسگذارم بابت این اگاهی ها که هر انچه دارم از اوست …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 909 روز

    به نام خداوندی که هر چه دارم همه از اوست خدایا من تسلیمم خدایا من عاجزم من ناتوانم تو کمک و هدایتم کن راه درست را به من نشان بده که تو بهترین راهنمایی

    سلام به استاد عزیزم معلم مهربانم سلام به مریم زیبا نگرم

    سلام به همفرکانسیهای عزیزم

    چه فایل بی نظیری ممنونم استاد جانم من فکر کنم این 3 الی چهارمین کامنتیه که اینجا ثبت میکنم که رد پایی برای خودم باشه برای اینکه برگردم بعدا ببینم چقدر رشد و تغییر کردم خدایا شکرت

    استاد تو بیشتر فایلهاشون گفتن و به نکته خیلی مهمی اشاره کردن و در این فایل هم مصداق بارزی ست

    که بابا تا زمانی که ما یه کاری رو چه درست یا غلط اون رو نپذیریم قدم اشتباه برمی‌داریم و اون حرکت اشتباه رو انجام میدیم باید اول بپذیریم

    همین تغییر دیگران رو

    اگر ما بیایم بپذیریم که ما نمی‌توانیم به هیچ عنوان زندگی دیگران رو تغییر بدهیم اون موقع است که بعد از پذیرفتین دیگه قدمی بر نمی‌داریم که لطمه به خودمون بزنیم و باید قبول کنیم که یه قانون است

    پیامبر نتونست مردم جاهل اون موقع رو به زور تغییر دهد تا چه رسد به ما که الان آگاهی چند دانی بدست آوردیم تا خود طرف نخواهد و قدم بر ندارد ما نمی‌توانیم کاری انجام دهیم

    خود ما بنده ها تا از خداوند نخواهیم و درخواست نکنیم و قدم برنداریم هیچ تغییری صورت نمی‌گیرد به محضی که برای تغییر خودمون یه قدم کوچیک بر میداریم سریع خداوند و جهان و این سیستمش دست به کار میشن

    من که به شخصه یاد گرفتم از این فایل و برایم درس و یاد آوری بزرگی شد که به هیچ عنوان کاری به کسی نگیرم و فقط و فقط روی خودم کار کنم اگر نتایج عالی میخواهم

    خدایا ممنونتم که این اول صبحی در این هوای پاییزی که همه عزیزانم در خواب ناز هستن هدایتم کردی تا بیام این کامنت زیبا رو ثبت کنم و خودمم لذت ببرم از بالا رفتن مدارم

    از بزرگتر شدن ظرفم از بدست آوردن آگاهی‌های امروزم از هدایت شدنم

    شکرت بار الها سپاسگزارتم

    استاد خوبم استاد سخاوتمندم ممنونتم

    خدایا من لایق تمام خوبیها و زیباییها و نعمت و ثروت امروزم هستم

    خدایا شکرت سپاسگزارتم

    یاحق در پناه خداوند باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: