آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2 - صفحه 25

413 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1168 روز

    سلام بر استاد عزیز

    سلام بر دوستان خوبم

    من قادر به تغییر زندگی دیگران نیستیم

    همیشه دنبال حال خوب دیگران بودم

    چقدر شادی دیگران برای من مهم بود

    فقط کافی بود که یکی از همکارهای من آنروز کمی ناراحت بود آنقدر به او پیله می کردم تا در نهایت علت ناراحتی خودش را به من بگوید و من بخواهم حال او را خوب کنم

    همیشه دنبال این بودم که باید دیگران و افرادی که تحت نظر من کار می کنند باید حالشان خوب باشد

    باید همیشه سرحال باشند

    اصلا رسالت خودم این را می دانستم که من وظیفه دارم به دیگران کمک کنم

    آنوقت چه می شود ؟

    کلی برای آنها زمان صرف می کردم

    کلی از آنها می خواستم که مطابق با حرف های من رفتار کنند

    در نهایت اگر مثل حرف های من رفتار نمی کردند حالم بد می شد

    ناراحت می شدم

    خیلی اوقات افسرده می شدم

    خیلی اوقات درگیر این حس بودم که برای دیگران مهم نیستم

    اگر هم کسی به حرف های من گوش می داد و از من تعریف می کردند یک حس خوب در درون من به وجود می آمد

    دچار غرور می شدم

    اکنون می فهمم که این حال از کمبود عزت نفس بوده است که من حال خوب خودم را در تعریف و تمجید دیگران از خودم می دانستم

    خداوند را ممنون هستم که به این آکاهی رسیدم که مسیر درست را انتخاب کنم

    اکنون به این درک رسیده ام که حال خوب و بد دیگران تقصیر من نیست و دیگران خودشان در سرنوشت و تعیین زندگی خود نقش دارند

    همه ما خودمان خالق زندگی خودمان هستیم

    چرا بخواهم خودم را درگیر دیگران کنم

    چرا بخواهم انرژی صرف کنم برای کسانی که دنبال راه و روش خودشان هستند

    اکنون که آن اخلاق را کنار گذاشته ام آرامش سهم همیشگی من است

    حال خوب همیشه برای من وجود دارد

    در کنار همه اینها درگیر مسائل خصوصی زندگی دیگران نخواهم بود

    اکنون همه اطرافیان من می دانند که من دنبال حاشیه های زندگی آنها نیستم

    سهم من حال خوب است

    هر چه این حال خوب برای من بیشتر باشد بی شک روند زندگی من آسان تر و روان تر خواهد بود

    سپاس از خدای هدایتگر. خوب خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    فاطمه پورهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 1488 روز

    چهار سال بود تو در در و دیوار بودم ، چون همش می خواستم همسرم رو تغییر بدم ، ، پسرم و تغییر بدم ، مادر ، خواهر ، برادر، و اطرافیان م، دوستان م.

    …..

    اما نه تنها خبری از تغییر اونها نبود، بلکه روز به روز زندگی برام سخت تر، زمخت تر، میشد، که هیچ رشدی، پیشرفتی نبود، همش پسرفت بود، همش حال بد ، فشار و نگرانی.

    اگرم یه جاهایی زور میزدم که حالم و خوب کنم نتیجه ی کوچکی می‌اومد اما مستمر نبود و دوباره چندین پله به پایین سقوط می کردم.

    سال 1403 انگار خداوند بود که هر روز می گفت می خوای بدونی که چرا تغییری نیست؟

    همسرم و اطرافیان م با طعنه می گفتند اگر صحبت هات اثری داره چرا تو فرقی نکردی ؟

    چرا چندین سال ست که ما فقط می بینم یک قلم داری و یک دفتر ؟

    چرا پس تو چیزی نشدی؟

    کو خونه؟

    کو ماشین ؟

    کو درآمد ؟

    تو حتی نون خالی هم نداری که به راحتی بخوری.

    لباست اینه..

    وضعیت مالیت اینه.

    سر و وضع خونه و زندگی ت و بچه‌هات هم که مشخصه.

    فقط توهین بود

    فقط جر و بحث

    و فقط اونا سعی داشتند که منو هدایت کنند.

    وقتی این همه تضاد ، ناخواسته رو می شنیدم و می دیدم ، یه روز عاجزانه از خداوند درخواست کردم، در حالی که اشک تمام صورتم و پوشانده بود و به هق هق کنان رسیده بودم….

    گفتم خدایا من تسلیم م،

    من عاجز م

    من خطا کارم

    فقط دستم و بگیر و به بالا و بالا و بالاتر ببر.

    منم تعهد میدم فقط و فقط رو خودم تمرکز کنم

    تعهد میدم که دگه دلسوزی نکنم.

    تعهد میدم که سرم فقط به کار خودم باشه.

    خداوند چه زیبا قبولم کرد

    خداوند چه آسان کرد مرا برای آسانی ها.

    امروز یک سال میگذرد که من هر وقت ذهنم دوباره یه جاهایی می خواد دلسوزی کنه

    یه جاهایی می خواد مادری و احساس مادری کنه

    یه جاهایی می خواد احساس مسولیت همسرم رو به عهده بگیره.

    همون جا مچشو می گیرم و بلند می گویم دگه گول نو رو نمی خورم، دگه می خوام فقط خودم باشم

    اگه هنری دارم ، اگه عرضه‌ای دارم فقط و فقط برای خودم.

    امروز و این لحظه که دارم می نویسم آنچه ربم می گوید…….

    فقط آرامش ست در زندگی م

    فقط تغییر ست در زندگی م

    فقط اساوره بودن یک مادر نمونه ست در زندگیم

    فقط خاص ترین همسر هستم در زندگیم

    فقط ارزشمندی ست

    فقط احترام ست

    و فقط لذت و زندگی بهشتی ست.

    استاد جانم این فایل برای من خدا داده و برای همه ی اونایی که تجربه دارند و آماده آن.

    امروز خوب می فهمم که چرا تغییرات در زندگیم شروع شده

    امروز خوب می‌فهمم که چرا همه مامان و دوست دارند و می خوان مثل مامان زندگی کنند

    مستقل

    رها

    بی خیال به آدم های اطراف ش

    خندان

    شاد

    و فقط عشق و لذت بردن.

    امروز می فهمم که چرا آدم ها خودشون دنبال م می آیند

    امروز می فهمم که چرا همسرم وقتی درکنار من قرار می گیرد می گوید من در کنار تو به آرامش می رسم ، انگار که همه چیز دارم.

    امروز می فهمم که چرا خداوند ، ربم به پیامبر هم گفته من انسان را آزاد آفریدم تو فقط بشارت بده و انذار کن.

    امروز می فهمم که چرا قرآن می گوید ما سرنوشت هیچ کسی، را نمی توانیم تغییر بدیم مگر اینکه خودش بخواد.

    امروز می فهمم که چرا خداوند میگه حتی منه خدا هم نمی تونم فردی را تغییر بدم.

    امروز می فهمم که خداوند چرا می گوید من خواستم که همه گروه ، همه قوم روی زمین باشند.

    خدایا متشکرم

    خدایا سپاسگزارم

    سپاسگزارم

    سپاسگزارم

    استاد عزیزم ممنون که در مدار من و فرکانس من هستید چقققققدر دارم با این هم فرکانس هایم لذت می برم و زندگی می کنم با عششششششق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 903 روز

    به نام خدای مهربان و بخشنده ام که هر روز از در فضل و مهربانیش از خزانه ثروت الهیش برمن و زندگی و کسب و کارم پول و ثروت و شادی و عشق سرازیر می‌کند الهی شکرت سپاسگزارتم

    سلام به استاد عشق و صفا و مهربانی و شادی و ثروت

    سلام به مریم جانم که با هنر زیبای دستش این زیباییها رو این گنج طلای ناب رو برای ما به اشتراک میذاره تا ما هم مثل خودش لذت ببریم و ذهن رو عادت بدیم الهی شکرت

    سلام به دوستان هممدارم که بهترینن و خدا رو بابتتون شکر مبکنم

    این روز شمار تحول زندگی واقعا متحول می‌کند هم خوده انسان رو هم اتفاقات وشرایط رو

    وقتی آرام آرام متحول میشیم تغییر میکنیم آرام میشویم کم کم افکار و باورها و رفتار و شخصیت تغییر می‌کند

    خدا رو می‌شناسیم ایمان و اعتماد بهش میکنیم

    و زندگی هر روز روان‌تر و روان‌تر می‌شود

    و اگر این مسیر زیبا رو ادامه بدیم در مومنتوم مثبت قرار میگیریم و نتایج بوم بوم بوم از راه می‌رسند و معجزه پشته معجزه رخ می‌دهد

    چون در مدارشون قرار میگیریم و خودمون رو لایق میدونیم

    دنبال کردن و کامنت خوندن و نوشتن این روز شمار باعث میشه ببینیم در چه زمینه ای بهبود پیدا کردیم کجاها ایراد هنوز به کمی هست

    خودمون رو بهتر می‌شناسیم

    از دوستان ایده میگیریم و خیلی خیلی کمک مکند

    و تاثیر مثبتی در زندگی دارد

    خدابا من لایق هم صحبتی با تو رو دارم

    خدایا کمک و هدایتم کن تا بتونم هر روز بهتر از روز دیگه بشم و هر روز سعی کنم یه قدم به سوی تو بردارم و به منبع وصل بشم

    بی نهایت ممنون و سپاسگزارم از همه عزیزانی که کامنته منو میخونن

    دوستتون دارم عزیرانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    مریم زارع گفته:
    مدت عضویت: 882 روز

    با رب هر لحظه هزاران بار تو رو بی نهایت شکر که به این مسیر هدایت شدم

    خدایا شکرت که این فایل از نشونه هام بود وهدایت شدم به صدای استاد

    این فایل رو قبلا گوش داده بودم ولی باز برام تاره گی داشت به قول استاد وقتی مدار مون بالاتر بره انگار که نشنیدیم

    وبرای اولین باره که گوش میدیم

    حالم رو بسیار خوب کرد به آگاهی هام اضافه شد وهنوز جا داره برای بهتر وبهتر شدن

    دیروز با خودم در گیر بودم برای هدایت کردن فرزندانم

    که بهم یاد آوری شد

    من که خدانیستم من هدایتگر نیستم هدایت تنها به دست خداس

    و بی خیال همه چیز شدم حالم با خودم واقعا بهتررشد وگفتم به قول استاد من مسئول اتفاق های بد نشم براشون

    خودم رو مسئول هیچ کسی ندونم اگر خدا میخواست همه رو یک رنگ و یک دین ویک سلیقه می آفرید

    خیلی خوب و بجا بود برام این فایل وهدایت شدم

    در پناه الله بکتا شاد وسالم باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  5. -
    ندا رنجبری گفته:
    مدت عضویت: 3349 روز

    یه دو سه روزی بود که احساسم خوب نبود و نمیدونستم چمه. حس میکردم افسردگی اومده سراغم، من توی چند ماه اخیر خیلی نتایج خوبی خصوصا از نظر مالی گرفتم چند روزی بود نتایج داشت افت میکرد و همینطور احساس و انرژیم هم داشت افت میکرد و نمیدونستم دلیلش چیه، دیشب از خدا هدایت خواستم و بهم الهام شد از دکمه ی نشانه ی من استفاده کنم و هدایت شدم به این فایل، قبلا گوشش داده بودم اما انسان فراموشکاره، با گوش دادن مجددش حالم به سرعت خوب شد، متوجه شدم دلیل عجله هام و تشویش هام باز برمیگرده به همین موضوع که فکر میکنم من میتونم زندگی بقیه رو تغییر بدم یا بقیه رو آگاه و بیدار کنم دوست دارم‌نتایج مالیم خیلی بزرگ بشه تا بقیه به این مسیر یعنی مسیر توحید و یکتاپرستی ایمان بیارن، از اینکه میبینم نزدیک ترین افراد زندگی ام مثلا همسرم خواهرم مادرم رفتار و اعمالشون به شرک آلوده اس اذیت میشم، نگران آینده شون هستم و چون دوسشون دارم و از طرفی وابستگی ها هست نمیتونم بی خیالشون بشم و این افکار تمرکزم رو گرفته بود، این موضوع پاشنه آشیل من هست با اینکه خیلی روش کار کردم اما یه کم که حواسم بهش نباشه مث علف هرز رشد میکنه و تمام فضای ذهنم رو اشغال میکنه. از بس نتایج زندگی ام‌عالی شده و با گذشته فرق کرده، روابطم، حس و حالم نتایج مالیم که تا از مسیر خارج میشم سریع نشونه ها به وضوح خودشو نشون میده و خیلی زود برمیگردم به مسیر، این دفعه نیازی به بد شدن‌نتایج بیرونی نبود قبل از اینکه نشونه های بد بیرونی پررنگ بشه از تغییر احساسم فهمیدم و خودمو نجات دادم وقتی همیشه احساس ات خوبه اگه از مسیر‌خارج بشی خیلی زود متوجه میشی، خدا رو شکر‌ میکنم که هدایتم کرد، این فایل فوق العاده اس باید بارها ببینمش، اونجایی که استاد میگه اگه خدا میخواست که اینام مثل فرشته ها و حیوانات مطیع میشدن مگه‌کاری داره برای خدا؟ وقتی خدا نمیخواد، وقتی خدا به همه اختیار داده من چیکاره ام که سلب اختیار کنم، وقتی خدا به همه به یه اندازه نزدیکه و همه ی بنده هاش رو دوست داره من چیکاره ام؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  6. -
    Bahar گفته:
    مدت عضویت: 442 روز

    سلام بر استاد عزیزم

    استاد این موضوع مشکل من هست واقعا

    با اینکه بار ها به خودم یادآوری کردم که من به هیچ عنوان نمیتونم به دیگران کمک کنم، اما باز هم در موقعیت هایی فکر میکنم که میتونم به بقیه کمک کنم

    برای تغییر این باور من کل قرآن رو مطالعه کردم و متوجه شدم در قران هیچ گاه راجع به دلسوزی صحبت نکرده

    هیچ وقت در مورد از خودگذشتگی برای کمک به دیگران صحبت نکرده

    حتی اگه ما مسئله انفاق رو هم برسی کنیم در اصل برای کمک به خودمون مطرح شده

    و این موضوع چقدر برای من جالب بود که ما هر چقدر هم تلاش کنیم نمیتونیم به کسی کمک کنیم

    چون ما قدرتی نداریم در زندگی دیگران و اونهام قدرتی ندارن در زندگی ما

    این موضوع برای من خیلی سخت بود باورش ، و از اونجایی که میخواستم ی سری رفتار های که تو گذشته داشتم و اشتباه بود رو کنار بزارم ،داعم دچار استرس میشدم که آیا واقعا مسیرم درست هست

    ایا واقعا مسیر حق هست؟

    (شک و تردید خیلی بده استاد)

    اما با توکل به خدا بهش ادامه میدم

    چون راه درست همینه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 570 روز

    بنام خداوند هدایتگر

    من بصورت هدایتی این فایل رو گوش کردم و خیلی چیزها با آگاهی های این فایل به من یادآوری شد

    من هم خیلی سعی میکردم زندگی خانواده ی خودم رو تغییر بدم و همیشه تمام انرژی خودمو میذاشتم ساعت ها صحبت می‌کردم دلیل و منطق می آوردم ولی در نهایت متوجه شدم تا خودشون نخوان تغییر کنن من هیچ تاثیری نمیتونم روی اونها بزارم

    و این تازه خود شرک هست

    من اصلا قدرت تغییر زندگی دیگران رو ندارم این کار خداست! من کی باشم که بخوام نقش ناجی رو در زندگی دیگران بازی کنم اصلا کار من نیست فقط و فقط کار خداست! هر کسی دنبال بهتر شدن و تغییر در زندگیش باشه خداوند کمکش میکنه و در مسیر خوشبختی و موفقیت قرارش میده! فقط خداست که این قدرت و توانایی رو داره

    واقعا این حرف شما خود حقیقته استاد…اگر دنبال تغییر دیگران باشم نهایتا براشون میشم قرص مسکن که نهایتا یکی دو ساعت روشون اثر میزاریم و روز بعدش کامل ریست فکتوری میشن و باز میبینم همون آدم سابق هستن بدون ذره ای تغییر!

    یعنی الان که دارم خوب به این قضیه نگاه میکنم یادم میاد من هر وقت سفت و سخت دنیال تغییر زندگی خانوادم بودم همیشه یک اتفاق بسیار بد و مشکلات عجیب غریب بوجود می اومدن و اون بستر فراهم می‌شد که من مثل یک منجی سعی میکردم اوضاع زندگیشون رو تغییر بدم و مشکلات رو حل کنم!

    این باور اشتباه باعث میشد انرژی منفی وارد زندگیم بشه و مشکلات و اتفاقات عجیب غریب پشت سر هم بوجود می اومدن!

    این باور غلطی هست که من به لطف خداوند هدایتگر با کمک آگاهی های این فایل بینظیر در خودم شناسایی کردم و سعی میکنم برای همیشه از ذهنم پاکش کنم!

    خیلی خوشحالم که با اگاهی های این دوره و شناسایی این باور غلط یک گام مهم و اساسی به سوی بهتر شدن برداشتم

    در پناه خداوند شاد و سلامت و زندگیتون پر از آرامش باشه️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    عباس نوربخش گفته:
    مدت عضویت: 636 روز

    بنام انرژی بی پایان جهان هستی بخش

    سلام وادب واحترام

    حقیقتا امروزاستادبه صورت هدایتی این فایل رو نگاه کردم ودوست داشتم برای تجربه ویادآوری خودم بازیک داستانی اززندگی خودم که مربوط به این فایل میشه رومطرح کنم:من وهمسرسابقم همیشه سراحساساتی تصمیم گیریهامون روی فرزندامون مشکل داشتیم وایشان همیشه بهم میگفت توبی احساسی وال وبل و…هستی”اما من میگفتم هرکس هرکاری بکنه بایدمسئولیتش روخودش قبول بکنه وداستان خودم روهمش براش مثال میزدم ومیگفتم مثلا:خودم چطور”وقتی باتوازدواج کردم مگه پدرومادرمن یاپدرومادرتوکاری تونستن برامون انجام بدن توهرشرایطی خودمون برای خودمون کاری انجام میدادیم “اما بازایشان متاسفانه دوچارشک وتردیدمیشدن تااینکه زمانی که ازهمدیگه جداشدیم وبااینکه فرزندان مشترکمون روایشان برده بودن باخودشان “پیش ایشان نماندن واومدن پیش من والان حدود4سال هست که بابنده وعشق جدیدم زندگی میکنندوحتی حاضرنیستندصدای مادرشون روبشنوندوالان بپرسیداززندگیتون رازی هستیدحاضرم قصم بخورم که بگن عشق داریم میکنیم/خخخ/چرا؟چون من احساسی تصمیم نگرفتم /

    وبازاینهادرسهایی برام بوده وهست وهمیشه به عشق جدیدم یادآوری میکنم “چون خودتون میدونیداستاد”ماآدمهااکثرا”احساساتی عمل میکنیم وفراموش خطریم “ولی اگر2تا چوب بخوریم بازیکسریهامیفهمیم امایکسریهانمیفهمیم وچون طبق قانون خداوندبرای ساختن هرباوری بایدمثال زدبرای افرادمن همیشه برای هرکسی “اول خودم وبعددیگران اگربخوام چیزی روبگم بامثال براش میگم ودوست داشتم این حس خوبم روبااین مثال زندگی خودم اینجا مطرح کنم…

    دوستون دارم همتون رومیگم/یاحق///

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    N.Hashemi گفته:
    مدت عضویت: 288 روز

    سلام و درود بر استاد عزیزم

    سپاس سپاس و سپاس از این فایل عالی و خدا رو شکر به خاطر این موضوع عالی که در موردش صحبت کردین.

    خیلی جالبه که من مثل همیشه که وقتی می خوام کارهای خانه رو انجام بدم فایل های شما رو به ترتیب از یک دسته شروع می کنم به گوش دادن و در این فایل شما دقیقا در مورد مسئله ای صحبت کردید که من دیشب باهاش برخورد کردم:

    دیشب همسرم از من خواست که سند خونه مون رو به درخواست یکی از اقوامش که خیلی هم براش عزیز هست و باهاش رو دربایستی داره برای یکی دیگه از نزدیکان گرو بگذاره و به شدت داشت تلاش می کرد که من رو قانع کنه و من طبق چیزهایی که یاد گرفته بودم می دونستم این کار درست نیست چون هر کس مسئول زندگی خودش هست و اون ها به واسطه افکار و اعمال خودشون این اتفاقات رو جذب کردن و الان هم نتایجش رو دارن دریافت می کنن و جالبه که همسرم که همیشه خیلی منطقی فکر می کرد دقیقا در این شرایط داشت برعکس رفتار می کرد و می خواست هزاران توجیه برای خودش و من بیاره و من گفتم که طبق اصول خودم زندگی می کنم و نمی خوام کسی رو خوشحال یا راضی کنم و در نهایت از دیشب در تلاش بودم که توجهم رو از روی این مسئله بردارم و دیگه حرف آخر که نظرم بود رو به همسرم گفتم و حرف زدن راجع بهش رو تمام کردم.

    جالبه که هر بار به فکری می بومد که نکنه باید این کمک رو می کردی و …

    و دقیقا امروز این فایل ارزشمند رو گوش دادم و خدا رو شکر کردم که حداقل به مطالبی که در دوره قانون آفرینش یاد گرفتم عمل کردم و کار درست رو کردم.

    جالبه که دقیقا عنوان طور که استاد گفتن اگر درگیر کمک به این افراد بشی باید مسایل بیشتری رو حل کنی چون آن ها یاد گرفتن که مهم نیست کاری رو خراب کنن بالاخره بقیه میان و این مشکلات رو حل می کنن

    و دقیقا وقتی فکر کردم دیدم همین شخص که از همسرم خواسته به خاطر آن ها سند بزاره چندین مرتبه دیگه هم مشکلات این افراد رو حل کرده و حالا باز هم بیشتر باید این کار رو بکنه که اگر نکرده بود نه تنها خودش و بقیه رو به دردسر نمی انداخت، بلکه باعث می‌شد حداقل وقتی می خوان به تصمیمی بگیرن بیشتر فکر کنن!

    خدا رو شکر به خاطر قوانین بدون تغییر خداوند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      منیژه حکیمیان گفته:
      مدت عضویت: 939 روز

      سلام دوست خوبم

      جالبه چند وقت پیش منم مثل شما چنین تجربه ای را داشتم و خدارا شکر بعد از آشنایی با این قوانین توانستم به همسرم محکم نه بگویم

      قبلا وقتی چنین مواردی پیش می آمد به خاطر اینکه فلانی ناراحت نشه ،بدش نیاد وچنین چیزهایی تو رودروایسی می افتادم و علیرغم میل باطنی قبول می کردم

      اما خدارا شکر با آشنایی با استاد و کار کردن روی خودم خیلی بهتر شدم

      اعتماد به نفس و عزت نفسم بهتر شده

      به خاطر دیگران حاضر نیستم خودم را به دردسر بیندازم

      به قول استاد عزیز هر کی هر جایی هست جای درستشه

      خودش با باورها و فرکانس هایی که داشته واسه خودش ایجاد کرده

      پس تنها خودش هم میتونه حلش کنه

      و من هم بعد از اینکه در مورد سند خانه دادن به همسرم برای یکی از خویشان نزدیکش وقتی محکم نه گفتم و خودم را عقب کشیدم بعد از مدتی خود همسرم بهم گفت که چه خوب شد که قبول نکردی و سند ندادی

      چون برادر همسرم و خانمش این کار را کرده بودن و آنقدر برایشان مشکل پیش آمد که هنوز درگیرش هستن و حتی ممکنه خانه شان را از دست بدهند

      ومن با یه نه گفتن ساده ،خودم را راحت کردم و الان آرامش که مهم ترین نعمت هست در زندگی خودم و خانواده ام جاری است

      نجمه جان تحسینت میکنم خوشحالم که توانستی در عمل نشان دهی که آموزش های استاد تماما، قانون بدون تغییر خداوند هستن

      امیدوارم همیشه سالم و شاد و موفق باشی

      در پناه رب العالمین باشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    سیده فاطمه حسینی فر گفته:
    مدت عضویت: 1880 روز

    الهی هدایتم را سپاس، قوانین جهان را سپاس، درکم از قوانین را سپاس

    *در دین اجباری نیست، راه درست و نادرست مشخص هست.

    *خداوند اگه میخواست میتونست در دنیا امت واحد بوجود بیاره، یعنی در مشیت خدا نیست و برای همین افراد مختارن که هر مسیری را انتخاب کنن.

    *پیامبر فقط ابلاغ کننده و بشارت دهنده پیام خداوند هست. در قرآن آگاهی ها گفته شده، افراد میتونن پند بگیرن یا نه.

    *حتی پیامبر هم عاجز بودن از تغییر افراد. یعنی کنترلی روی افراد نداشتن.

    *ما هم کنترلی روی زندگی کسی نداریم. فقط میتونیم آگاهی بدیم. خودشون انتخاب میکنن کدوم مسیر رو برن. خودشون هم با توجه به افکارشون نتایج رو رقم میزنن.

    *خداوند هدایت میکنه، هر کسی را که در مشیت او باشه، یعنی آماده باشه، آماده شنیدن.

    *در موقع عذاب های خداوند، خشک و تر با هم نسوختن. قبل عذاب ها مومنان از کافران جدا شدن.

    *کسی که در مسیر خداوند هست، هدایت میشه، و شیطان تسلطی بهش نداره.

    *هیچکسی بار گناه کسی رو بدوش نمیکشه، نه پدر مادر و نه فرزندان و ….هر کسی هر کاری کنه خودش مسئول هست و خودش نتایج رو رقم میزنه.

    *خداوند سرنوشت هیچ قومی رو تغییر نمیده، مگر اینکه خودشون بخوان.

    *پیام خدا رو کسانی میشنون که ایمان دارن، تسلیم هستن، آماده هستن.

    *هر کسی مسئول اعمال و رفتار خودش هست. نمیخواد دلسوزی کنیم برای بچه ها، اعضای خانواده، دوستان و….

    سپاس بابت آگاهی های دوره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: