بررسی موردی یک دوست، بوسیله قوانین ثروت - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/12/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-12-09 12:50:582024-06-27 06:34:01بررسی موردی یک دوست، بوسیله قوانین ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خالق زیبایی
سلام استاد جان
این فایل نشانه از دیروز منه خیلی مقاومت داشتم با خودم گفتم که این فایل رو من چندین بار قبل گوش کردم دیگه چی باید بشنوم چی میخاد برام تکرار بشه صبح گفتم باشه فایل رو نگاه نمیکنم میرم کامنت هارو میخونم اومدم کانت هارو خودتم دوستم نوشته بود که اونم قبلا فایل رو گوش کرده ولی این بار انگار اصلا این حرف هارو نشنیدم من همونجا رفتم زدم فایل دانلود بشه گفتم باشه اشکال ندارن یه بار دیگه هم میبینیم
الان اومدم و فایل رو پلی کردم گفتم هم میخابم هم فایل رو به عنوان مدیتیشن آخر شب گوش میدم اما خواب از سرم پرید انکار این حرفا رو اولین باره میشنوم قبلا هم هرفابلی رو که شاید صدبار شنیده بودم وقتی دوباره گوش میدادم احساس میکردم که حرفا بازم تازگی داره اما بازم ذهنم مقاومت داشت
میخام راجب قسمت پرداخت بها بنویسم
که فکر میکنم به قسمت اول هم ربط داره
من برای تجربه روابط عالی چه بهایی باید پرداخت کنم ؟
من برای تجربه ثروت چه بهایی باید پرداخت کنم ؟
من برای تجربه فروش عالی محصولاتم چه بهایی باید پرداخت کنم؟
من برای تجربه پیشرفت تو تمام جنبه ها چه بهایی باید پرداخت کنم ؟
من برای تجربه ایمان راستین چه بهایی باید پرداخت کنم ؟
من برای تجربه …….
چه بهایی باید پرداخت کنم که منم مثل استاد موفقیت در تمام جنبه ها رو تجربه کنم ؟
اولین بها به نظر من اینه که قانون رو همونطور که هست یاد بگیرم درک کنم و اجرا کنم این ربطش باقسمت اول چون من تا قانون رو یاد نگیرم و درک نکنم و اجرانکنم که نمیتونم موفق بشم و برای یاد گیری قانون هم باید بها پرداخت کنم از زمان واراده گرفته تا بهای مالی و باز بهایی که باید پرداخت کنم اول کنترل وردی هاست چون من نمیتونم هم و دژ های نامناسب داشته باشم و هم کانون توجه خوبی که بعد بتونم به احساس خوب برسم و تجربه اتفاقات خوب داشته باشم پس این هم میشه پرداخت بها و هم میشه استفاده ازقانون همانطور که هست نه اونطو. که من میخام چون یه وقتایی من مقاومت دارم راجب حذف بعضی آدما بعضی چیز ها که وردی نامناسبی به ذهن من میدم اما باز میخام ادامه بدم و نتیجه متفاوت بگیرم این میشه همون که من دلم میخاد قانون طبق میل من باشه یعنی هم وردی نامناسب داشته باشم و هم نتیجه خوب بگیرم که این با اصل قانون کور درنمیآید چون قانون اینه کانون توجه منه که فرکانس هامو رقم کیزنه و فرکانس عامه که اتفاقات و نتایج روریم میزنه و این وردی ها دیده ها شنیده ها و افکار کنه که کانون توجه منو رقم میزنه پس اولین بها من متعهد شدن به کنترل ذهن هست
اینکه من لایق این هستم که همه چیز از راه درست وارد زندگیم بشه و چقدر من به دنیا این فرکانس بی ارزشی و عدم لیاقت رو با مسیر هاژغلط برای رسیدن به اهدافش دادم به قول استادهدف وسیله رو توجیه نمیکنه اما من غافل از قانون با هر وسیله ای میخاستم به اهدافم برسم و غافل از اینکه دارم فرکانس بیلیقاتی و بی ارزشی ارسال میکنم اما امروز من متعهد میشم برای پرداخت بها یعنی به لطف خدا از وقتی باسایت آشنا شدم اینو یاد گرفتم و با تکامل هربار بهتر شدم در پرداخت بها و نتیجه هارو هم خدارو شکر دارم میبینم من متعهد میشم چون لایقم و موجود ارزشمندی هستم که هرچیزی از راه درست و لطف الهی و حلال وارد زندگیم بشه و من از خدا اراده و توان موندن تو این مسیر رو میخام
و در انتهای فایل استاد چقدر قشنگ قانون تکامل رو توضیح میدن که با استفاده از فایل هایرایگان میتونی تکاملتو طی کنی و قدم به قدم جا پاهات سفت بشه و بری قدم بعدی و هیچ وقت نخای که یه شبه ره صد ساله بری مثل فلانی که مثال زدن چون جهان بر پایه قانون تکامله و برای رسیدن به هرچیزی باید تکامل اونو طی کنی باید برای رسیدن به صد نود و نه و عددهای قبلشو گذرونده باشی پس رعایت قانون تکامل حتی در کسب آگاهی و عملکرد هم باید رعایت بشه خدایا شکرت
استاد جان سپاسگزارم خدایاشکرت که اومدم و فایل رو گوش کردم
خدایا شکرت
بنام الله مهربانم
سلام به دوستای عزیزم واستادوخانم شایسته مهربان
روز ۶۵ روزشمار هستم و خداروشاکرم برای امروز
استاد عزیزم چه نکته ی کلیدی رو بیان کردین که اینکه مهم نیست که ما چی دوس داریم و چطور قانون رو درک میکنیم مهم اینه که قانون یه جوره خاصه و تغییری نمیکنه و قانون داره در هرلحظه کارخودشو میکنه.
نکته ی کلیدی بعدی که فرمودید: اینه که اگر داریم روی باورامون کارمیکنیم ،باتوجه به مداری که توش هستیم ایده هایی به اندازه مدار خودمون رو دریافت میکنیم نه بیشتر، مثلا اگر مدار ما ۵ نمیتونیم ایده های مدار ۵۰۰رودریافت کنیم طبق مثال دوست استاد که مثلا اگه ماهی ۲هزار دلار درآمد داشته تا الان نمیتونه دنبال ایده هایی باشه که ماهی ۲میلیون دلار بسازه بلکه باید اول دنبال ایده هایی بره که ۲هزار رو تبدیل کنه به ۴هزار بعد دنبال ایده هایی بره که ۶هزار و همینطوری بره بالا ولی چون این آدم دنبال خیلی ایده های بالاتر از مدارش میره کم کم چون بهشون نمیرسه اعتمادبه نفسش کمتر و کمتر میشه و همون پولای قبلی رو هم ازدست میده، مجبوره میشه بره کارگری کنه برای ماهی هزاردلار و کمتر از درآمد قبلیش.
پس ما باید پله پله و مدار به مدار بالا بریم و ایده ها رو عملی کنیم. استاد نازنینم بینهایت سپاسگذارتم
به نام ربّ
66. دومین رد پای من از روز شمار تحول زندگیم
چون رد پای اولم طولانی میشد اینجا دوباره نوشتم ادامه شو
بعد هدایت خدا که من اسم فروشگاهم رو هفت وادی گذاشتم و ثبتنامم رو انجام دادم رفتم کلاس طراحی طلا و جواهرات
با خودم عهد کردم دیگه هیچ وقت قسطی برای چیزی ثبتنام نکنم یا قرض نگیرم از هیچ کس حتی مادر و برادرم چون فایلی که استاد درمورد قرض گرفتن یا وام گرفتن بود این روزا میومد به خاطرم که دیگه از این کارها انجام نده و برای خواسته هات تلاش کن و خدا میرسونه تا به هر کلاسی خواستی ثبتنام کنی با پول نقد خودت که داری ثبت نام کنی و آسوده و راحت باشی همیشه و این طبیعیه که تو ثروت بی نهایت داشته باشی
بعد کلاس میخواستم برم نمایشگاه گردشگری که تو نمایشگاه بین المللی بود ، چند بار گفتم نرم ولی گفتم نه برم ، گفتم خدا الان چی برای من مناسبه که از فایلای استاد گوش بدم همینجوری از گالری گوشیم مثل همیشه تصادفی یکی رو انتخاب کردم که همه اینا کار خداست
دیدم فایل نحوه به حقیقت رساندن خواسته ها قسمت 2
اونجا که گفت
من میخواهم و ایمان دارم که میشود و خداوند میدهد من باید در مدار درست قرار بگیرم و این مدار تکامل میخواد و من باید تکاملم رو طی بکنم
و اینجا که گفتن کسی که در این مداره داره زیبایی هارو میبینه و مثال زدن آمریکایی هارو که سال ها زندگی میکنن ولی زیبایی های خدا رو ندیدن طبیعت زیباشو
و من به خودم گفتم من چرا قبلا این حرفارو نشنیده بودم وقتی این فایل رو گوش میدادم بارها ؟؟؟
بعد که تو راه نمایشگاه بودم و ساختمونای زیبا و برج میلاد رو هم میدیدم به خودم گفتم تا درمدارش قرار نمیگرفتم این همه زیبایی رو نمیدیدم
جدیدا من فقط میرم جاهایی که انسان های ثروتمند رو میبینم و باهاشون ارتباط برقرار میکنم
جوری شده که حتی من قبلا اینجور جاها قدم برنمیداشتم
و این قسمت از فایل بهم یادآور کرد که تو دوباره حرکتت رو ادامه بده متوقف نشو قدم های بعدی بهت گفته میشه
حالا قدمی که باید بردارم اینه که من باید فروشگاهی که تو دیجی کالا راه اندازی کردم رو یکی یکی شروع کنم و نقاشیامو بذارم برای فروش
که خدا هدایتم کرد و وقتی داشتم شرایط بارگذاری عکس رو میخوندم انقدر نوشته هاش زیاد بود و مراحل داشت یه لحظه ذهنم خواست بگه بیخیال خیلی سخته مراحلش و میخواست بترسونه منو
ولی گفتم نه من تکمیل میکنم ثبتنامم رو و این کار رو تا آخرین قدم برمیدارم
و بعد که من رسیدم نمایشگاه آخرین روز بود و تقریبا جمع کرده بودن
همینجوری که داشتیم بیرون محوطه نگایشگاه میرفتیم دیدم یه موتور سوار که همه تجهیزاتش به موتورش وصله و موتور سنگین داره و از موهای بلندی که داشت و قشنگ بسته بود گفتم دختره وای خدای من چقدر قشنگ یه دختر این موتور و تجهیزات رو داره
آخه من عاشق موتورم حتی صفحه اصلی گوشیمو عکس موتور سنگین بنز گذاشتم که آبی و مشکیه رنگش و لباس مخصوص و کلاه هم داره که یه روز گفتم میگیرمش
و من درست امروز کسی رو دیدم که شبیه عکس صفحه گوشیم بود موتورش و دقیقا لباس و کلاه مخصوص هم داشت
به خودم گفتم این یعنی چی طیبه؟
این یعنی اینکه داری نزدیکتر میشی به خواسته ات تو هم دادیش و دادی نشونه هاشو میبینی
بعد که توجه و دقت کردم دیدم آقا هست که موهاش بلند هست و داشت با دونفر درمورد موتور حرف میزد
من نتونستم توجه نکنم چون یکی از خواسته هام که داشتن موتوره و روندنش وایسادم و به صحبتاشون گوش دادم و منتظر شدم تا منم بگم که از خودش و موتورش عکس بگیرم
خیلی خفن بود و زیبا موتورش مشکی و سبز بود و بزرگ و خاص و کلی کیفای مسافرتی مخصوص موتور بسته بود به همه طرف موتور حتی لباساشم پوشیده بود و ضد ضربه هم بسته بود به خودش همه چی تکمیل رو کلاه کاسکتش جای دوربین بود که وصل میشد و فیلم میگرفت خیلی عالی بود خیلی
وقتی حرفاشون تموم شد خواست که بره گفتم میشه یه عکس ازتون بگیرم گفت اگه میخوای بیا خودت هم عکس بگیر گفتم اول از شما و موتورتون بگیرم بعد گفت میتونی سوار بشی گفتم نه سنگینه بلد نیستم کنترلش کنم و کنار موتور وایسادم و عکس گرفتم
خلاصه من وایسادم و عکس گرفتم بقیه آدما هم منو دیدن عکس میگیرم ، جرات کردن بیان جلو و بگن که ماهم عکس بگیریم و اونا هم عکس گرفتن
الان یاد حرف استاد افتادم که تو یکی از فایلا میگفتن که وقتی یه نفر از موفقیتش میگه و بقیه میبیننش ، باعث میشه که اونا هم انگیزه و جرات پیدا کنن تا بیان تو دل ناشناخته ها
یه لحظه از همین عکس گرفتنم این حرف استاد یادم اومد و این درسو گرفتم الان که قبل اینکه من بگم عکس بگیرم از موتورتون هیچ کس نمیرفت تا بگه عکس بگیریم ،همین که من اولین نفر گفتم بعد من دیدم چند نفر میگفتن ما هم عکس بگیریم و آقای موتور سوار با خوشرویی قبول کرد
این یه درسی برام داشت که به هدف هات قدم بردار و نتایجت رو ببین موفقیت های هر لحظه ات رو برای شجاعتت برای قدم برداشتن رو جشن بگیر این خودش یه موفقیت بود من قبلا از این کارا نمیکردم خجالت میکشیدم بگم به یه نفر که از موتورتون عکس بگیرم ولی خیلی راحت من انجامش دادم و این موفقیت بزرگ برای من هست
انقدر مرد خوب و مودبی بود انقدر با گرمی و مهربونی استقبال کرد و عکس گرفت خیلی خوب بود حتی خواهر زادمو بلند کرد نشست رو موتور که عکس بگیره
ازش پرسیدم که شما همیشه تو سفرین گفت نه بعضی مواقع
واقعا تحسینش کردم اون لحظه چنان ذوقی داشتم که گفتم من هم موتورم رو دارم و باهاش میرم میگردم اونجا بود که یه خواسته هم درمن شکل گرفت که منم کیفای مخصوص موتور برای موتورم بگیرم
خیلی فوق العاده بود
موتورش kawasaki versis _x بود
یاد حرف استاد عباسمنش افتادم که میگفت وقتی چیزی رو میبینین در شما اون خواسته شکل میگیره
،من یکم بازدید کردم و بعد که مادر و خواهرم هم اونجا بودن گفت یه غرفه سفال هدیه میده رفتیم که بگیریم تموم شده بود سفالای کوچیکترشون و داشتن جمع میکردم که دیدم دارن ترکی حرف میزنن از همدان اومده بودن ،سفالای بزرگی اونجا بود گفتن که هرکدومو میخواین بردارین من یه لحظه یه سفال که شکلش عجیب بود نظرمو جلب کرد اولش متوجه نشدم اسبه بعد دیدم طرح روی کوزه یه اسب خوشگله که بهش فرم دادن ولی کامل درستش نکرده بودن گفتم اینو میخوام
آخه من عاشق اسب هم هستم قفل صفحه گوشیم هم عکس اسب گذاشتم حتی بارها پارسال میخواستم برم اسب سواری یاد بگیرم ولی چون تکاملم برای ثروت رو طی نکردم نشده برم
ولی میدونم همه اینا میشه فقط باید تکاملم رو طی بکنم و از مسیر لذت ببرم
بعد من سفال رو گرفتم دستم خیلی سنگین بود غرفه دار گفت که اینا آباژوره میتونی چراغ وصل کنی
گفتم میبرمش رنگش میکنم بعد تو راه برگشت تا خونمون خیلی راه بود ،چند باری ذهنم هی گفت که چرا برش داشتی نمیبینی سنگینه بده به یه نفر خودتو خسته نکن بردی خونه میخوای چیکارش کنی
ولی بعد متوجه شدم که حرف ذهنه گفتم نه من میبرمش خدا کمکم میکنه تا ببرم خونه
و وقتی رسیدم از بعد از ظهر تا شب بارون ملایم و قشنگی میبارید خیلی حس خوبی داشتم فوق العاده بود
بوی بارون و دیدن زیبایی ها بی نظیر بود
شب که خواستم قرآن و باز کنم بخونم ،و قبلا تعهد داده بودم که حتی اگر دیر وقت هم بخوابم قرآن بخونم با معنیش و از خدا بخوام کمک کنه درکش کنم و عمل کنم به آگاهی هاش بعد بخوابم
قرآن و که برداشتم مثل همیشه بغلش کردم ، وقتی قرآن و بغل میکنم یه حس آرامش عجیبی بهم میده وقتی نزدیک قلبم میگیرم یه حس سبکی خاصی تو قلبم حس میکنم و یکم باخدا حرف زدم گفتم خدا یه سوال تو گفتی که هرکاری بخوای میتونی انجام بدی تو آیه 82 سوره یس بهم گفتی
سوالم اینه تو میتونی غیر از قوانینت هم انجام بدی ؟
یاد حرف استاد عباسمنش افتادم گفتم نه عدالتت بر اینه که قوانینت رو ثابت گذاشتی تا عدالت یکسان باشه
بعد گفتم خدایا هدایتم کن محتاجم به هر خیری که از تو به من میرسه و یکمم حرف زدم و باز کردم تا ادامه قرآن هر روزمو بخونم
که اولین آیه از صفحه این بود آیه 106 سوره بقره
هر چه از آیات قرآن را نسخ کنیم یا حکم آن را متروک سازیم بهتر از آن یا همانند آن بیاوریم آیا مردم نمیبینند که خداوند بر هرچیزی قادر است
اینجا بود که خدا نذاشت چند دقیقه بگذره از سوالم و جوابمو داد با این آیه
که اگر خدا بخواد حتی میتونه قرآن رو و قوانینش رو تغییر بده و قوانین دیگه ای برقرار بکنه که برای همه کاری خدا داناست و قادر هست حتی برخلاف قوانینش هم عمل بکنه
من این رو از آیه درک کردم
یه حس خوبی بهم داد این آیه که انقدر نیرومند و خاصه خدا و رب من که حتی میتونه قوانینش رو هم تغییر بده
که آیه قبلش گفته خدا به فضل و رحمت خویش هر که را بخواهد مخصوص گرداند و خدا صاحب فضل عظیم است
خیلی حالم خوبه از وقتی میتونم قرآن و با عشق بخونم و از خدا بخوام درکشو بهم بده
و بعد رسیدم به آیه 117 سوره بقره که کن فیکنش رو برام دوباره تکرار کرد که گفت یادت باشه هرچی من بگم موجود بشه در لحظه موجود میشه
این قدرت عظیم رب و صاحب اختیارت خداست
چقدر خوشحالم از اینکه خدا همیشه اینو بهم یادآوری میکنه به شکلای مختلف
خدایا سپاسگزارتم
سلام استاد عزیزم، مریم مهربونم و هم فرکانسی های گلم
روزشمار تحول زندگی ام برگ شصت و ششم
فایل امروز برای من آغاز جنبشی عظیم هستش.
اتفاقی سر راهم قرار نگرفته
استاد در این فایل و کپشن اش اشاره کردین به اینکه :
علت اینکه یسری ها با اینکه ادعا دارند روی خودشون کار میکنند اما نتایج که میخوان رو کسب نکردند اینه که :
بجای اینکه خودشون رو با قانون وفق بدند، سعی دارند قانون رو با خودشون وفق بدند. که این کار نشدنیه.
چون الله برای پیامبرش هم از قوانین اش تخطی نمیکنه و عدولی در کار نیست.
حتی معجزات پیامبران ام در حیطه قوانین کیهانی ست.
خیلی به فکر فرو رفتم بعد از گوش دادن به این فایل.
تصمیم گرفتم دوباره باورهامو بریزم بیرون و ذهنم رو یک خانه تکانی اساسی بدم.
کجاها هست که فکر میکنم باورهام عوض کردم اما در واقع این اتفاق نیفتاده و در عملکردهام به شیوه قدیمی ام دارم رفتار میکنم ؟
کجاهاست که توهم توحیدی بودن رو زدم حال اینکه رفتارهام از شِرک میان ؟
کجاها فکر کردم در مسیر خواسته هام هستم، حال اینکه احساسم، احساس رسیدن به خواسته هام نیست ؟
فایل امروز برای من، یک فایل معمولی نبود، یک نشانه بود. یک ایده، یک راه حل، یک جهاد اکبر بودش.
بشینم با خودم خلوت کنم و روراست باشم که چی رو بعنوان ضرص قاطع پذیرفتم ؟
چیا رو بعنوان واقعیت در ذهنم نگه داشتم ؟
اگر ادعای تغییر فلان باور دارم، آیا احساسم هم با اون باور عوض شده ؟
آیا رفتار ام هم با اون باور عوض شده ؟
یا الکی فقط باور جدید رو دارم تکرار میکنم ؟
آیا جیگر میکنم که ایده بعد از باورسازی ام عملی کنم ؟
وقتی میگم جهان حامی منه آیا در عمل به ایده هام واقعا جهان حامی میدونم و با شجاعت میرم تو دلش ؟ یا اینکه نههههه یک عالمه ترس و واهمه دارم و فقط حامی بودن رو تکرارش میکنم ؟؟!!
رسیدیم به توحید عملی.
راست میگین استاد. افراد کمی موفق میشن چون افراد کمی هستند که توحید رو در عمل اجرا میکنند.
چون اشخاص کمی اند که عطای باورهای قبلی شون رو به لقا اش میبخشند و سیم کشی های ذهن شون رو ابراهیمی میکنند.
اگر ابراهیم، زندگی الان منو داشت چه باورهای توحیدی میساخت ؟
نگاهش به آینده ام چی بوده ؟
با چه ایمانِ شکست ناپذیری ایده هام رو اجرا میکرد ؟
عملکردهای جدیدش برام چی بودند ؟
چه احساسی در وجودم ایجاد میکرد ؟
آیا منم موحد ام ؟
با این سر و شکلِ باورهام، جرات نمیکنم اسم خودمو بزارم مومن !!!!
فایل امروز باعث شد که یک خلوت حسابی با خودم داشته باشم و برم از نو بنویسم که :
_ چه خواسته های واقعی دارم ؟
_ چرا اون خواسته رو میخوام اصلا ؟ هدفم از داشتن اش چیه ؟
_ چه باورهای توحیدی باید براش بسازم ؟
برای ساخت این باورها چه احساسی در خودم باید ایجاد کنم ؟
چه جهاد اکبر و چه تعهد غیرقابل مذاکره ای باید ایجاد کنم ؟
ایده هایی که به سمتم سرازیر میشن رو اجرا کنم. مثل استادم که ابراهیمی عمل کرد
ایشون دست و پاهاش بشدت میلرزید اما ایده الهامی اش رها نکرد.
مثل مادر موسی که کودک اش رو در نیل رها کرد
مثل ابراهیمی که پا در آتش نهاد و آتش براش گلستان شد
مثل موسی که دریا براش شکافته شدند
مثل اسماعیلی که از مرگ رها شد
چشمام پر از اشک اند استاد.
منم تو عالم ذر قول دادم، تعهد دادم که ابراهیمی زندگی کنم، توحیدی باشم.
وقتی این فایل گوش دادم خجالت زده شدم
از ایمانی که ندارم
از توحیدی که تو وجودم نیست
از باورهایی که هنوز صد در صد تغییر نکردند
فایل امروز خیلی تکونم داد.
انگار کسی که بهش سیلی زدند و تازه از خواب بیدار شده.
خدارو صدهزار مرتبه شکر بابت فایل امروز.
جالبه همین امروز قبل اینکه بیام سر وقت سایت، داشتم تو دلم میگفتم، چرا اون نتایج که مد نظرمه ایجاد نشدند.
بخدا اولین خاصیت مسیر صحیح، احساس خوب هست.
چون این احساس خوب رو به تعویق انداختم.
میپرم کارام انجام میدم بعد میام سر وقت سپاسگزاری.
در صورتی که قبل از انجام هرررر کاری، اول منِ عاطفه باید ذهنم مرتب کنم.
اول صبح، بعد از بیداری، باید ذهن مرتب بشه، غذای مناسب داده بشه.
سپس جریان هدایت، هر کاری لازم باشه برات انجام میده.
خودش به ترتیب روزت رو میچینه.
مشکل اینجاست که من استرس میگیرم و میخوام خودم انجامش بدم.
ذهن : انجامش میدم بعد حسم خوب میشه
الله : احساس ات خوب کن، انجامش میدم برات
خدارو صدهزار مرتبه شکر بابت فایل امروز.
استاد جانم و مریم عزیزم بابت تهیه ، تدوین، کپشن این فایل توحیدی ازتون سپاسگزارم
از خداوند مهربونم هم متشکرم که از زبان شما با من صحبت کرد و بر من جاری شدش تا این کامنت زیبا نوشته بشه.
از عزیزانی هم که کامنت بنده مطالعه کردند، کمال تشکر دارم.
آگاهانه و عاشقانه دوستتون دارم.
همگی در پناه الله یکتا باشیم.
به نام خداوند هدایتگرم
سلام عاطفه عزیزم
ممنونم ازت که اینقدر رها هستی و با دلت کامنت مینویسی ،برای همین هم هست که هر وقت به کامنت شما میرسم کلی شوق دارم که زود بخونمش و با خوندن کامنتت حالم عالی میشه
با کامنتت منم به فکر فرو رفتم که آره من فکر میکنم که دارم به قانون عمل میکنم و در عمل کار خاصی انجام نمیدم
خیلی وقت ها منتظرم اول اوضاع خوب بشه بعد احساسمو خوب کنم
بعضی وقتا هم وقتی احساسمو خوب میکنم خدا اینقدر برام میچینه که فقط مبهوت میشم از این همه هماهنگی
ولی خیلی وقت ها که به یه تضادی برمیخورم نمیتونم ذهنم رو کنترل کنم و چک و لغد هم میخورم تا به خودم بیام
ولی زیاد به خودم سخت نمیگیرم ،میدونم که اول مسیر هستم و باید تکاملم رو هم طی کنم
خدارو شکر که تو مسیر هستم و میدونم که با کار کردن روی خودم خیلی پیشرفت میکنم در همه ابعاد
عاطفه ی عزیزم اون جمله ای که نوشتی
ذهن:اول انجامش میدم بعد حالم خوب میشه
الله:احساست رو خوب کن ،برات انجامش میدم
عالی بود کلی حال کردم باهاش
بازم ازت ممنونم برای کامنت های فوق العادت
در پناه الله یکتا شاد باشی
بنام خدای مهربان
سلام استاد عزیزم و دوستان گلم
روز شمار تحول زندگی من روز 66
امروز صبح والان طبق معمول هرروز اومدم نشستم تو باغچه زیبای حیاط خونه مون وصدای پرنده ها وهوای عالی
امروز که بیدارشدم حس کردم که بذری که توذهنم کاشتم جوانه زده ،حس میکردم همه چیز تغییر کرده ،
این اتفاق دردرونم افتاده ،چون دارم روی باورام کار میکنم همین تایمی که دارم روی خودم تمرکزی کار میکنم نتیجه شو دیدم
چون استاد میگفت به محض تغییر شما باور شما شخصیت شما جهان پاسخ میده شاید دلیل تغییراتی که حس میکنم کمه چون تغییراتم کم وخیلی قطره ای وگاهی ذهنم میاد میگه چه تغییری ؟؟
امروز با کنترل ذهنم میگم همینم خیلیه همین که تااین حد تونستم کافیه
حس میکنم جهان واب وهوا امروز کاملآ تغییر کرده
اینکه هیچی همیشگی نیست وجهان هر لحظه درحال تغییره
حس میکنم افتادم رو چرخه تغییرات
جالبه امروزو تعطیل اعلام کردن چون هوا گرمه
وجالب تر اینکه الان اینجا که منم هوا نیمه ابری وعالیه نسیم میاد نمیدونم چرا
اگر تو دیدگاهت با همه متفاوت باشه اتفاقی که برای دیگران میفته به مثبت ترین شکل ممکن برای تو اتفاق میفته
من دارم به تک تک صحبتهای استاد میرسم
هر فایلی که دیدم دونه دونه داره همون موضوع برام باز میشه
واین درستی حرف استاد که ورودی هاتو کنترل کنی وتمرکزت رو هرچیزی باشه همون اصل توزندگیت اتفاق میفته من از مجازی فاصله گرفتم بااینکه گاهی میرم باز تاثیر میزاره
امروز اگاهانه خودم انتخاب میکنم که چه چیزی ببینم
تمرکز روی نکات مثبت ،کنترل ذهن ،اقدام عملی ،تغییر باورها همه وهمه تکلیف منه برای رسیدن به موفقیت و خوشبختی
خدایا شکرت برای سلامتی وهدایتم
خدایا شکرت که جهان رو مسخر کردی برای من
من تصمیم گرفتم تغییر کنم ومیدونم خدا وجهان هستی پشت من هستند
استاد عاشقتم وبرای همه دوستان بهترینها را آرزو دارم
سلام استاد عزیزم امروز به طور اتفاقی به این فایل مجددا هدایت شدم و جالبتر از اینکه حرفهای دقیقه 25 این فایل من را تحت تاثیر قرار داد که خودتون را به قانون وفق دهید و به دوست داشتن های شما کاری نداره و نمیشه انتظار داشته باشید که قانون خودشو با آرزوهای شما دوست داشتنهای شما وفق بده پس طبق قوانین باشید و در همون لحظه به آیات زیر هدایت شدم
سوره النساء آیه 123
به آرزوهای شما و آرزوهای اهل کتاب نیست؛ هر کس عمل بدی انجام دهد، کیفر داده می شود؛ و کسی را جز خدا، ولّی و یاور خود نخواهد یافت.
سوره النساء آیه 124
و کسی که چیزی از اعمال صالح را انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که ایمان داشته باشد، چنان کسانی داخل بهشت می شوند؛ و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد.
سوره النساء آیه 125
دین و آیین چه کسی بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کند، و نیکوکار باشد، و پیرو آیین خالص و پاکِ ابراهیم گردد؟ و خدا ابراهیم را به دوستیِ خود، انتخاب کرد.
سوره النساء آیه 126
آنچه در آسمانها و زمین است، از آن خداست؛ و خداوند به هر چیزی احاطه دارد.
چقدر امروزها که دارم تو سایت یکساله میشم تایید ها و نشانه ها قطار قطار داره به سمت ام سرازیر میشه خدایا سپاسگزارم خدایا سپاسگزارم
سلام به همه ی دوستان عزیزم
امروز از صبح بود که فکرم خَیلی مشغول بود و با اینکه شناخت خوبی نسبت به قانون داشتم باز احساس یک خلا خاصی درون خودم میکردم به خاطر اتفاقات چند وقت اخیر زندگیم و توی کانال دیدم که استاد فایل جدیدی گذاشتن و فهمیدم که حتما صحبتی که میخوان بگن دقیقا چیزایی هست که نیاز هست بدونم و در حالی که أشک توی چشام بود همه ی فایل رو با تمام وجودم نگاه کردم
خَیلی از کسایی که با استاد و محصولات و قانون آشنا هستن شاید این مشکل رو داشته باشن که چون همه چیز به باور ما بستگی داره دیگه همه ی چیزایه دیگه رو خدا کامل برا ما انجام میده و دیگه نیازی نیست ما قدم برداریم،وارد ترس هامون بشیم و جسارت به خرج بدیم و به نظر من این آخرین آزمون یا حتی بشه گفت آخرین دامی هست که شیطان برای ما پهن کرده و کسی که بعد تغییر باورها این قدم رو هم اانجام بده فک مطمئنا فقط پیشرفت میکنه چون آخرین سد پیش روش روهم شکسته
مطمئنا این فایل میتونه زندگی هر کسی رو متحول کنه و مطمئنا ارزش بارهاوبارها گوش کردن و تعمق کردن روش رو داره
انشالا خدا به هممون إیمانی به خودش و این قوانین بده که حاضر باشیم به خاطرش وارد ترس هامون بشیم و جسارتمون رو در عمل نشون بدیم
سلام استاد حالتون چطوره فقط اومدمیه چیز بگم و برم این برنامه قشنگی که دارید رو حتما حتما تو اصفهان هم بگذارید قول قول میدیم بهتون خیلی خوش بگذره استاد تو اصفهان منتظر سمینار جذاب و دوست داشتنی از شما هستم ?
سلام دوست عزیز ، ای کاش در اصفهان هم سمینار بگذارند ، عالی میشه
وای که چقدر عالی بود لذت بردم عشق کردم من چند روز پیش کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم رو تهیه کردم با پول خودم چقدر لذت بخش چنان احساس خفنی بهم دست داد که احساس کردم روحم تازه شد احساس کردم دوباره متولد شدم واااااای نمیدونم چطوری حالمو توصیف کنم وقتیم که داشتم میخوندمش واقعا نمیدونم چطوری بگم اصلا احساس میکردم خود خدا داره بهم آموزش میده داره خودشو کامل معرفی میکنه خیلی خفن بود میخوام بارها و بارها بخونمش تا جزئی از وجودم بشه خدایا شکرت انقدر خوش حال شدم وقتی تونستم این محصولو بخرم اولش ذهنم گفت ولش کن قیمتش پایینه پس بی ارزشه ولی بهش گوش نکردمو خریدمش و وقتی خوندمش فهمیدم اصل موضوع همین کتابه همه چیز از درک همین کتاب شروع میشه درک این کتاب منو به محصولات دیگه هدایت میکنه اصلا هیچ قیمتی روی این کتاب نمیشه گذاشت نمیشه خدایا شکرت شکرت استاد ممنون ممنون❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
سلام خدمت استاد عباسمنش و خانم شایستهی عزیز
استاد این فایل تلنگری برای من بود تا دیگه دست دست کردن و منتظر یه موقعیت خوب بودن، منتظر شنبه بودن و … رو بذارم کنار و فقط انجامش بدم.
وقتی شروع کردم روی باورهام کار کردن شرایطی برام فراهم شد تا پیشرفت کنم تو کارم یکیش این بود که من خیلی سختمه صبح زود بیدار شم و کلا سحرخیز نیستم. ( البته اینم باور غلطیه که من دارم) بعد همین دیر بیدار شدن باعث میشه همیشه از برنامههام عقب بمونم و این فعالیت کا روزم رو تحت تاثیر خودش قرار میده و باعث میشه انرژی و انگیزه لازم برای انجام کارامو نداشتهباشم.
بعد که من رو باورهام کار کردم کمی، تو یه چنل چالش سحرخیزی عضو شدم و قرار بود سی روز گروهی سعی کنیم صبح سر یه ساعت معین بیدار شیم.
ولی من خیلی کوتاهی کردم، امروز فردا میکردم، سست بودم و یه جورایی اراده ضعیفی داشتم ررای انجامش، این چالش تموم شد، خیلی وقته و من هنوزم نتونستم از پسش بربیام، و همهش به خاطر اینه که به ایدهای که بهم الهام شده عمل نکردم و فرصتهای زیادی رو از دست دادم.
حالا اهمیت این رو میفهمم که ما باید خیلی زود ایده و راهحلی که به ذهنمون میرسه رو عملی کنیم حتی اگه خیلی ساده باشه مثل همین سحرخیز شدن.
این نکته مهمترین نکتهای بود که تو این فایل برای من بود انگاری و تلنگری از سوی خدا.
the universe likes speed. DON’T DELAY! DON’T SECOND GUESS! DON’T DOUBT! when opportunity is there, when impluse is there, when intuitive nudge from within there, ACT! that’s your job. THAT’S ALL YOU HAVE TO DO!
نکته دیگه این که ما ایدههایی بهمون الهام میشه که ما در مدارش هستیم، نباید منتظر ایدههای بمب باشیم وقتی خودمون مدارمون پایینه.
بلکه ما باید با عمل به ایدههایی که در همون لحظه بهمون الهام میشه، ظرفمون رو بزرگتر کنیم تا آمادهی دریافت ایدههای بزرگتر و بهنتر بشیم.
نکتهی آخر اینکه ما باید برای رسیدن به خواسته هامون بهای اونا رو بپردازیم و این بها به شکلی پول، وقت، انرژی و … هست.
بهترینهارو براتون آرزومندم.💗