چگونه از یک فرد بدبین به یک فرد خوشبین تبدیل شویم؟ - صفحه 11
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/12/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-12 08:58:212024-12-14 05:19:53چگونه از یک فرد بدبین به یک فرد خوشبین تبدیل شویم؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد وقت شما بخیر
بزرگوار لطفا اون معیار های که برای گل چین کردن بهترین افراد دارید رو بفرمایید
اون آلارم های که برای ادامه رابط با دوستانتون رو بفرمایید که چی هستند
استاد من خیلی خوش بین بودم و البته هستم اما استپ با استپ پیش نرفتم و در حال درس گرفتن از یک مورد بزرگ تو زندگیم هستم
استاد
توی زمینه روابط دوستانه وقتی یکی از خط قرمز من رد می شد دیگه کات می کنم البته فرصت زیاد می دم به طرف که متوجه باشه ولی اگر متوجه نشه خدا نگهدار
تو ایجاد روابط مشکل داشتم واقعا درست می فرمایید تصمیم گرفتم دیگه دوستی نداشته باشم تا خودم رو خوب بشناسم و اصلاح کنم که بهترین رو جذب کنم
دوست دارم معیار های شما برای انتخاب دوستان در تمام زمینه ها ر بفرمایید کمک زیادی می کنه به ما سپاسگزارم
به نام خدایی که به تنهایی کافیست.
سلام به استاد عزیزم به مریم جان و همه دوستان.
استاد دیروز که این فایل رو گوش دادم گفتم انگار این فایل رو استاد برای من واتفاقاتی که افتاده ضبط کرده.
دو روز پیش یکی از نزدیکانم که به هیچ کس اعتماد نداره و معتقد هست آدم باید توی این جامعه خیلی زرنگ باشه داشت به بچه خودش هم این افکار رو انتقال می داد به بچه کوچیکش که توی این جامعه باید مثل گرگ باشی وگرنه دریده می شی دیگه به این آدمها نمی شه اعتماد کرد تو باید خیلی زرنگ باشی خیلی حواست باشه ومثل من بدبخت نباشی واز این جور حرفها.
من چیزی نگفتم ولی همش ذهنم درگیر بود چرا باید ذهن بچه ای که اینقدر تمیز وپاکه و مثل فرشته ها هست اینجور آلوده کرد واینقدر بدبین کرد.
وخدا می دونه این بچه چند وقت دیگه توی مدرسه وجامعه چطور می خواد حضور داشته باشه از نظر اون همه بدن ومی خوان کلاهش رو بردارن و باید حواسش جمع باشه.
دلم برای اون بچه می سوخت.
وطبق چیزهایی که از شما یاد گرفته بودم گفتم این بچه با باورهایی که بهش داده می شه حتما کسانی مطابق اون باورها جذب می کنه کسی که نشه بهش اعتماد کرد.
اما خودم همیشه سعی می کنم به پسرم یاد بدم که آدمهای خوب خیلی زیاد هستند بستگی به طرز فکر تو داره که کدوم رو جذب کنی و در مورد دوستاش وقتی دعوا می کنند وعصبی می شه وازشون بد می گه ازش می پرسم این دوستت چه ویژگی های خوبی داره ؟
چه تجربه های خوبی قبلاً باهاش داشتی؟
بعد صحبت می کنیم وحالش خوب می شه وفرداش خیلی راحت با دوستش آشتی می کنه
حالا که فکر می کنم خدا رو به خاطر این طرز فکرم این مسیر که درش قرار گرفتم وبرای وجود شما وسایت و دوستان هزاران بار شکر می کنم .
ودیروز صبح قبل از اینکه این فایل رو گوش بدم اتفاق دیگه ای هم افتاد یه ماشین خیلی گرون قیمت جلو مغازه پارک کرد به شوهرم گفتم ببین چقدر زیباست آفرین به صاحبش عجب ماشینی خریده و شوهرم گفت می دونی این ماشینها توی این شهر با این خیابونها چقدر به خرج می افتند.
وقتی فایل شما رو گوش دادم جواب شما رو براش گذاشتم وگوش داد و چقدر ذهنش قبول کرد شما گفتید به تجربیات زیبایی که می تونی با این ماشین داشته باشی فکر کن نه به خرج ومخارجش.
وبعد خودم گفتم چقدر خوب که نکات خوب رو ببینیم زیبا بین باشیم اصلا در اون صورت اتفاق بد هم نمی افته وقتی تو همش به لذت بردن از این ماشین فکر می کنی وشکرگزاری چرا باید خراب بشه اون فقط خیر می رسونه.
استاد متشکرم این فایل جواب سوالهای من بود.
سعی می کنم بارها گوشش بدم.
خدایا شکرت.
ادم ها میتونن انتخاب کنن که به شرایط اطرافشون چجوری واکنش بدن این به خودشون بستگی داره و من بسیار خدارو شاکرم که من انتخاب درستی کردم برای مواجه با اتفاقات دور و برم ونتیجشم دیدم و بیشترم خواهم دید
بابای من کلن ذهنش عادت داره بد ترین حالت یه چیزی رو ببینه منم خب چون توی این فضا بزرگ میشم اگه متوجه بد بودن این دیدگاه نشم ممکنه منم مثل اون بشم بنابراین بینهایت از شما استاد خوبم ممنونم که عواقب این طور افکارو داشتن رو به من نشون دادید و هدایت شدم به مسیر درست سپاس گذارم
اره استاد دقیقن هر وقت ما به یه تضادی برمیخوریم و بابام شروع میکنه به آیه یأس خوندن
مامانم مسخرش میکنه میگه من میدانم ما موفق نمیشویم
من هر روز قوانین و حقیقت های جهان داره برام روشن و روشن تر میشه مثلا اوردن مثال جیف بیزوف که بابا ادم به این حد موفقی همینجوری کشکی کشکی موفق نشده قوانین رو استفاده کرده
یا یه مثال دیگش برای من خوندن کتاب مغازه خودکشی بوده که کاملا بهت میگه چقدرررر میتونه خوش ببینی تاثیر گذار باشه و همچیو عوض کنه
دوستای دیگم که قانون رو نمیدونن میگفتم خیلی کتاب بی مفهومیه ولی برای من یه کلی مفهوم خوب داشت و درس های خوبی از شخصیت اصلی داستان گرفتم
من خیلی خوش بختم که خواهرم هست که ساعت ها و ساعت ها بشینیم و در مورد قوانین و سپاس گذاری حرف بزنیم این یه نعمت بزرگه برام
به نام خدای مهربان
سلام استاد عزیزم
سلام گرم خانوم شایسته
سلام تمام دوستان توحیدی ام.
حالم خوبه و احساس خوبی دارم در این لحظه به لطف خدای مهربان.
000000
استاد یک تجربه دست اول از سپردن کار ها به خدا دارم که میخوام بگم.
استاد من تاریخ عروسی ام رو برای 16 آذر هماهنگ کرده بودم و همه کار ها رو هم انجام داده بودم برای مراسم.
دقیقا چند روز مونده بود به مراسم یک علامیه به تالارها و جاهایی که برای عروسی بود زدن که دو روز قبل وفات حضرت فاطمه و دو روز بعدش هیچ عروسی اجازه برگذاری نداره.
و جالب اینکه من وقتی برای انتخاب تالار عروسی میرفتم میگفتم 15 ام آذر روز وفات حضرت فاطمه هاست بعد من ی روز بعدش میخوام عروسی بگیرم مشکلی نداره .و همه میگفتن ن فقط شب وفات نمیشه عروسی گرفت.
بعد که این اتفاق افتاد من و خانمم که اونم عضو سایت هست و دانشجوی 12قدم هست تونستیم ذهنمان رو کنترل کنیم.
و تاریخ عروسی رو یک هفته عقب انداختیم .
و اتفاقی که افتاد همه همه چی عالی شد
و عالی تر اینکه هوا خیلی خیلی روز عروسی من خوب شد جالب کل روز های هفته هوا سرد بود دقیقا شب عروسی من عالی عالی شد.
استاد من قبل عروسی به خانمم گفتم نفر پیدا کردم برای گرداننده مجلس که هم پولداره و هم کار بلده گفته من مجلستون رو عالی مدیریت میکنم.
خانمم خیلی خوشحال شد و گفت کی هست از دوستاته.
منم گفتم اره
گفتم اسمش،،”خداست”
استاد باور کنید من واقعا سپردم بهش .درسته یکی دوجا ی کم نتوستم ذهنم رو کنترل کنم ولی باور کنید انقدر به خودم خوش گذشت که مثل ی خواب شیرین بود.
والان که با خانمم این رو به خودمون یادآوری میکنیم ایمانمون بیشتر میشه به این قوانین.
استاد من الان و در این لحظه و در این مدار و فرکانس در این مرحله از درکماز قوانین این رو درکمیکنم که یک نیرو و یک انرژی بالاتری هست در کنار من که اگه باهاش هماهنگبشم و بهش اعتماد کنم کار هام عالی پیش میره .
به راحل ها و مسیر های عالی هدایت میشم.
خدایا شکرت.
…..
به به!
مبارکا باشه!
چه خبر قشنگ و خوبی!
چه روز خوبی! واقعا امروزم به خیر شد.
یاد عروسی خودم افتادم که چهارم دی سال 85گرفتیم، چون هیچ تالاری پیدا نکردیم که حوالی آذرماه ، بهمون مکان بده، آخرش هم شب قبل عروسی ، تو شیراز برف اومد! فکر کن، اینجا بیست سالی یه برف میاد!! به هر حال، خاطره خیلی قشنگی شد. فرداش، هنوز خیابونها کم و بیش سفید بود…
چی بهتر و قشنگ تر از یه عروسی عباسمنشی! تبریکات صمیمانه من رو از شیراز تحویل بگیرین! کللللللل!
جینگ وجینگ ساز میاد و از بالوی شهر میاد
جینگ و جینگ ساز میاد و از بالوی شهر میاد
آقو رضا شاد و خندون، با خانوم، آسه میاد
یار مبارک بادا، ایشالا مبارک بادا !
کلللللل!
آی خانومای سایت عباسمنش! کلللل بکشید که عروسی داریم!
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.
سلام دوست عزیزم محمدرضا جانم
چقدر خوشحالم و تو دلم یه شادی هست بابت دیدن عروس و داماد .
راستش قبل اینکه کامنتتون بخونم ،چون شما از اون دسته دوستانی هستید که اکثر فایل ها کامنت میزارین میشناختمتون ،وقتی به اسم شما رسیدم متوجه شدم عکس پروفایلتون عوض شد.
همونجا حس خوب گرفتم که دیدم موضوع کامنت هم بابت مراسم عروسیتون.
خیلی هیلی خوشحالم فقط خواستم از صمیم قلب تبریک بگم ،روزهای عالی در انتظارتان.
راستش خیلی ها برامون از سختی بعد ازدواج گفتن ولی من الان 13 سال عروسی کردم میخوام بگم روز به روز بزرگتر میشید مسائل حل میکنید اعتماد به نفستان بالاتر میره تجربه های عالی دو نفره ،سه نفره و… کسب میکنید و به خودتون بیشتر افتخار میکنید.
بخصوص که یار و عشقتون هم عباس منشی هست دیگ کن فیکون میشه.
تبریک و عشق و علاقه منو از خطه سرسبز مازندران شهر بهارنارنج بابل پذیرا باشید .
از خدای منان بهترین طعم زندگی براتون میخوام.سلام گرم و داغ منو به عروس زیبامون برسونید .
خیلی دوستون دارم.
سلام مرسی
چقدر خوب همین الان کامنت
شما اومد و منم برای خانمم خوندم و واقعا کیف کردیم
امروز تو ستاره قطبی ام نوشته بودم نقطه آبی ببینم که خدا پاسخ داد.
ازتون واقعا سپاس گذارم خیلی خیلی دوستتون دارم .خوشحالمون کردین
که از تجربه زندگی متاهلی گفتید و حس خوب به ما دادید
به نام خدایی که بشدت کافی ایست
الکهف
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحَىٰ إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَٰهُکُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَدًا
ﺑﮕﻮ : ﺟﺰ ﺍﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﺸﺮﻱ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺷﻤﺎﻳﻢ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻭﺣﻲ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﻌﺒﻮﺩ ﺷﻤﺎ ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍﻱ ﻳﻜﺘﺎﺳﺖ ; ﭘﺲ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺩﻳﺪﺍﺭ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺭﺍ ﺍﻣﻴﺪ ﺩﺍﺭﺩ ، ﭘﺲ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺎﺭﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﻫﺪ ﻭ ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭘﺮﺳﺘﺶ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺷﺮﻳﻚ ﻧﻜﻨﺪ .(١١٠)
با سلام به شما زوج سعادتمند و خوشبخت و توحیدی
پیوند توحیدی و الهی تون مبارک میمون باشه.
ان شاءالله در پناه الطاف الهی روز به روز خوشبخت تر و سعادتمند تر و شادتر و سالم تر و جوان تر و ثروتمند تر باشید الهی آمین
عکس پروفایل تون بسیار زیبا و رویایی است خیلی دوستش دارم.
از طرف من سلام دوست عزیزمون رو برسون و روی ماه نازنین اش رو بوس کنید.
میدونم که میدونی، میشه بعد از 25 سال ازدواج از روز اول ازدواج هم عاشق تر و علاقمند تر و با درک بهتر شد، و این فقیر الی الله اون رو زندگی کرده.
در پناه ایزد منان روز به روز عاشق تر و شیدایی تر باشید.
به نام اللّه
سلام و درود
این قسمت : بدبینی
به نظرم همه ما انسانها در جنبه های مختلفی دچار بدبینی هستیم و طبق مکانیزم ذهن که میخاد ما همیشه در محافظت باشیم مارو نسبت به بعضی مسائل حساستر کرده یا به اصطلاح بدبین و جالبه این بدبینی برای هرفردی میتونه در زمینه های مختلفی باشه ، مثلا من نسبت به آدمهای جدیدی که میبینم بدبین نیستم و خداروشکر تاحالا خداوند حمایتم کرده و از کسی آسیبی ندیدم ولی در موضوعات دیگه میدونم که بدبینم !
مورد یک:
روزی پیش برادرم بودم یهو گفت وای همین الان حساب بانکیم مسدود شد! ذهن من سریع رفت سمت خانمش بدون اینکه پیام بانک رو دقیق بخونم اصلا چیه!!!!چون باخانمش جروبحث داشتن گفتم حتما مهریه رو گذاشته اجرا و حسابشو مسدودش کرده !!!!!!!!البته اینا تو ذهنم بود خداروشکر چیزی به زبون نیاوردم اما حالم خیلی بد شد حتی از داداشم بیشتر.
یعنی تهِ تهش رو تو ذهنم تجسم کرده بود ،اما وقتی به بانک رفتیم معلوم شد اون حسابی بوده که برادرم چندسالی ازش استفاده نکرده و موجودی ام نداشته و بانک حساب بلااستفاده رو بسته بود.
مورد دو:
وقتی توی کمدم یکی از وسایل شخصیمو پیدا نمیکنم ، ذهنم میگه حتما کسی کمدت رو باز کرده و اونو برداشته!!!
بدون اینکه فکر کنم شاید اون وسیله روجای دیگه گذاشتم یا بیام دقیقتر دنبالش بگردم بقیه رو متهم میکنم !!!!
(من خیلی نسبت به وسایل شخصیم حساسم و دلم نمیخاد کسی بهشون حتی دست بزنه اگه کسی بدون اجازه وسایلمو برداره خیلی خیلی ناجور واکنش میدم و این مورد یکی از حساسیتهای منه که میخام بهبودش بدم!!)
مورد سه:
وقتی تو خیابون میفهمم گوشیم یا کارت بانکیم توکیفم نیست یهو بدنم داغ میشه و در ثانیه اول میگم حتما گمش کردم ای وای بدبخت شدم !
ده بیست ثانیه بعد نرمال میشم و میگردم دنبالش توی کیفم یا توی جیبام و میبینم که هست!!!
خب تو این موردم بدبینم و خونسرد نیستم یهو بدنم داغ میشه همون هورمون استرسه که بالا میره و تپش قلبمو زیاد میکنه!!!و اجازه نمیده مغزم درست کارشو بکنه .
مورد چهار:
گفتم که نسبت به آدمهای جدید اصلا بدبین نیستم و میتونم ارتباط بگیرم اما همین آدم مثلا اگه پارتنرم باشه و بعد از مدتی ببینم که رفتار و اخلاقش عوض شده ،نسبت بهش بدبین میشم و فکرای منفی میکنم مثلا اینکه داره خیانت میکنه یا اینکه ممکنه ازم خسته شده!
من یه اعتقادی دارم که میگم گر نگهدارِ من آنست که خود میداند ، شیشه را در بغلِ سنگ نگه میدارد و این اعتقادم خیلی قویه ، بخاطر همین حمایت صد درصدی خدا رو تو ارتباطم با آدمهای جدید حس میکنم .
مثلا در خصوص همین باورم:چندسال پیش که تازه عضو سایت شده بودم با یه آقایی آشنا شدم و حدودا یک هفته تماس و پیام دادیم و خیلی مشتاق بود همو ببینیم خب هیچ شناختی ازش نداشتم ولی به خودم میگفتم یکبار دیدن و حرف زدن ضرری نداره گفتم خب باشه رستوران یا کافی شاپ قرار بذاریم ولی اون آقا میگفت کافی شاپ نمیام محیط باز بهتره کوه یا پارک …..و همین اصرارش باعث شد قبول نکنم اما اون همچنان زنگ میزد و پیام میداد، یه روزی شماره ناشناسی بهم زنگ زد گفت آقای x که بهتون پیام میده من خانومشم!! همه پیاماتون خوندم و میدونم شما نمیدونستی متاهله.
گفت میخام بهت بگم مواظب خودت باش چون شوهرم و یکی از دوستاش دخترارو میبرن توی کوه و پول و طلاهارو میدزدن و بعدش فرار!!! و گفت بخاطر اینکاراش قصد جدایی دارم.
خب اولش یکمی حسم بد شد شاید بخاطر اینکه متاهل بوده و دروغ گفته و یجورایی حس سو استفاده کردن اما خیلی خیلی زود خداروشکر کردم که خدای مهربون چقدر قشنگ ازم حفاظت میکنه اول حسم مانع شد با این اقا کوه برم حتی یکبارم ندیدمش و بعد تماسی که بفهمم قصد شومش چیه و چقدر زود خداوند ادمهای نامناسبو از اطرافم دور میکنه.
.
…………………………………………………………………………………
استاد بعضی آدما نسبت به خدا بدبینن ، آدمهایی که همیشه شکایت میکنن و غر میزنن میگن اگه خدا مهربون بود زلزله نمیفرستاد یا اگه خدا خوب بود فلانی رو فلج نمیکرد ….. یا اگه ببینن یه سالی خیلی پر بارونه و خوبه میگن سال بعد از دماغمون در میاره!!!! اگه ببینن بهار هوا خوبه میگن زمستون خدا میخاد حسابی یخبندون کنه و آسیب بزنه !
این مورد که از عدم درک قانون میاد ولی یهو یادم اومد ما انسانهای کفور حتی به خداوند مهربان هم گیر میدیم و عیب ازش میگیریم چه برسه به خودمون!!!
بگذریم
…………………………………………………………………………………
تو مسائل مالی خوشبینی بودم که از اونور بوم افتاده !یعنی هیچ تحقیق و بررسی نمیکردم و پول از دست میدادم
خداروشکر این موردو مسئولیتش رو قبول کردم حواسمو جمع کردم و دیگه رخ نداد .
اما به قول استاد من خوشبینی رو بد متوجه شده بودم ،چشمامو میبستمو اعتماد میکردم.
….,………….,………….,………….,………….,………….,…………
خب حالا من چطور میتونم بدبینیم رو پله پله بهتر کنم:
یک
خواهرم به شدت بدبینه و من همیشه میگفتم چون رشته ش حقوقه و مشکلات و قتل وجنایت زیاد خونده نسبت به همه چیز مخصوصا آقایون بدبینه و میترسه .
مثلا اگه کسی بگه آقای x اجازه میخاد بیاد خاستگاریت، بدون اینکه چیزی از آقای x بدونه میگه حتما معتاده !!!!!!!! حتما آدم شیادیه و ….!!!!!
همیشه واژه حتما رو بکار میبره یجوری که انگار خیلی بدبینی تو ذهنش زیاده و اصلا به هیچ آدمی اجازه نزدیک شدن نمیده.
ولی توی مسائل دیگه هم بدبینه پس ربطی به رشته تحصیلیش نداره ، مثلا وقتی کسی پیشنهاد کاری بهش میده میگه حتما کارفرما آدم ناجوریه و……
خب من اومدم رفتار خواهرم رو الگویی جهت ««ادب از که آموختی ،از بی ادبان»»قرار دادم و به ذهنم میگم اگه بدبین باشی نتایج مشابه خواهرم میگیرم حتی بدتر . در واقع اهرم رنج شد برای ذهنم.
دو
تو اقوام ما کسی هست که خیلی ایرادگیر و طعنه زنه و ازون آدماییه که اگه پیشش در مورد آرزوها و اهدافت صحبت کنی به دقیقه نکشیده باعث مرگ رویاهات میشه ،همیشه ازش فراری ام چون باعث رنجشمه تفاوت فرکانسی ما زمین تا آسمونه وچندباری که بهش توجه کردم دیدم تو مهمونی که متکلم وحده میشه دنبال احساس قربانی بودنه . تو مسافرتها همش از بدی اب وهوا و چیزای بد میگه
این موردم اومدم برا ذهنم اهرم رنج گذاشتم اگر بدبین و عیبجوباشم نتایج مشابه با این فردو میگیرم ، مریضی،عمل جراحی متعدد ،افسردگی، پیری زود هنگام و…..
سه
و برای قسمت لذتش هم بیام مواردی که با خوشبینی اتفاقات خوب رو بوجود آوردم مرور کنم و لذتش رو بیشتر نشون بدم ، از نتایج استاد برا خودم بنویسم چون استاد خوشبینه و تو این زمینه تلاششو کرده .
…………………………………………………………………………….
استاد عزیزم فایلهای جدید خیلی پر محتوا هستند و در حین نکته برداری میگفتم وای این مبحث میتونست تو دوره لیاقت باشه چقدر پره خیلی مهمه.
استاد جان همراهی با آموزه های شما باعث میشه هرررربار به موضوع جدیدی از شخصیتم برخورد کنم که نیاز داره به بهبود و تا حالا هیج جایی این موضوعو بازش نکردم و بهش نپرداخته بودم . فقط در اینحد که میدونستم این قضیه نرمال نیست چون احساسمو بد میکرد . ولی نمیدونستم چیه وچطور بیام درموردش فکر کنم اما همین که شما توضیح میدید و سوال های خوب میپرسید ،فکرکردن بهش آسون میشه، نوشتن در موردش ساده میشه .
خیلی خووووب بود استاد
خیلی نیاز داششتم به این فایل.
دوست دارم مفصلتر بنویسم .
انشالله بتونم توضیحاتمو کامل کنم
خدانگهدار
به نام خالق عشق و زیبایی
درود و خداقوت به استاد خوبم، خانم شایسته عزیز و هم دوستان فوقالعاده خودم در این مسیر زیبا
اول از همه سپاسگزارم از شما استاد عزیز که واقعاً سخاوتمندانه نسبت به بهبود عملکرد مخاطبینتون این آگاهیهای درجه یک را به اشتراک میگذارید و اما در خصوص این فایل باید بگم تا قبل از این فایل فکر میکردم بسیار آدم خوشبینی هستم و برخورد غالبم با اکثر اتفاقات برمبنای خوشبینی اما وقتی درباره توضیحات شما و همچنین مفهوم حرف آقای بزوس بیشتر تامل کردم دیدم که درصد مهمی از نگاه خوشبینانه من کم شد، یعنی متوجه شدم در بسیاری از مسائل اساسی زندگیم من چندان خوشبینانه عمل نکردم، البته منطقی هم بهنظر میمومد چون هربار که تمرینات جلسه 2و3 کشف قوانین رو درخصوص برخی از خواستههام انجام میدادم در اون بخش کربوط به احساس نسبت به خواسته متوجه میشدم که خیلی حسم خوشبین و قاطع نیست چون بهنظرم خوشبینی از کمبود تردید میاد، درواقع ثمره کارکردن روی باورهاست.
همین موضوع باعث ایجاد یک چرخه معیوب شده یعنی کماهمیت نگاشتن کارکردن روی باورها،ماندگاری در احساسات نامناسب و ناهماهنگ با خواسته و افزایش بدبینی.
اما وقتی سعی میکنی از زاویه دیگهای به موضوعات نگاه کنی و همینطور تجربیات خودت در زمینه استفاده و هماهنگی با قانون درخصوص خواستهها بهویژه خواستههایی که مخقق شدن رو بررسی میکنی میبینی که چقدر مهمه که خوشبین باشی و این خوشبینی نتیجه باورهای متفاوت بوده.
اصلاً نمیشه کارکردن روی باورهارو از خوشبینی جدا دونست، اگر ما درست باورهارو ایجاد کنیم حتماً باید نگاه خوشبینانه داشته باشیم.
البته که درک کامل نبودن احساست هم خودش کمک میکنه به خوشبینی بیشتر، یعنی همینکه تکامل رو درک میکنی و بهبودهای مسیر رو تایید میکنی این خودش در تقویت خوشبینی تاثیرگذاره.
یه چیزی که به من شخصاً به خوشبینی کمک کرده، دیدن آدمهای بدبینی، بهویژه در شروع آشناییم با قانون دقیقا من این رو به خودم میگفتم که اگه میخای مثل فلانی نشی خوشبین باش ببین این با بدبینیش دنیارو برای خودش جهنم کرده پس تو متفاوت باش.
خوشبینی ارتباط مستقیمی با توحید و بدبینی ارتباط مهمی با شرک داره.
اصلاً مهمترین ثمره توحید خوشبینی به قدرت خداست.
مثلاً یکی از مهمترین جنبههای این موضوع برام این بود که من خیلی از ایدههام رو جدی نگرفتم خیلی از ارتباطاتم رو جدی نمیگرفتم چون خوشبین نبودم.
وقتی من سپاسگزارم بابت یه نعمتی یعنی دارم به جهان تایید میدم مه بازم میتونی بهم بدی پس این هم بهنوعی خوشبینی ایجاد میکنه.
خیلی مطالب زیادی بود اما تا همینجاهم برای تغییر خیلی خوبه، از خدای مهربانم میخوام که به ایجاد نگاه خوشبینانه در زندگی بهمون کمک کنه
سلام و درود فراوان به استاد عزیز مریم جان عزیز و تمامی دوستان گرامی.
سپاس فراوان از استاد عزیز که مثل همیشه با فایلهای جدید و قشنگشون ذهن ما را باز و حال ما رو خوب میکنن.
توضیحات به جا و کاملی در مورد بدبین بودن و خوش بین بودن افراد دادن که خیلی برای من مثمر ثمر بود.
خیلی جالبه که این روزا خیلی نیاز به شنیدن این حرفها داشتم .
راجع به یه موضوعی دقیقاً لب مرز بودم که این فایل قشنگ رو امروز از استاد عزیز شنیدم.
بدبین بودن آدمها به خاطر داشتن تجربههای تلخی مثل شکستها ، زمین خوردنها، دیدن خیانت ، دروغ شنیدن ، بیتوجهی و سابقه ی بد بعضی از آدمها و صدها خصلت ناجالب دیگه میتونه باشه .
درد و رنجها و آسیبهایی که از دیگران و از جامعه و از روابط با دیگران خوردیم امروز باعث بدبین شدن ما شده.
خیلی جاها نگرانیها و ترسهای ما که از عدم ایمان ما سرچشمه میگیره باعث بدبین شدن یک فرد میشه.
عدم اعتماد به نفس و نداشتن عزت نفس و عدم توانمندی و کمبود ارزشها در وجودمون هم، از عوامل مهمی هستن که در بدبینی یک فرد تاثیرگذار هستن.
بنابراین عوامل زیادی میتونه دست به دست هم بده که یک انسان ، بدبین باشه.
تمرکز روی نقاط منفی یکی از بزرگترین عواملی هستش که به راحتی یک انسان رو بدبین میکنه.
اگه بخوام گذشته ی خودمو با امروزم مقایسه کنم باید بگم که به خاطر تمام عواملی که بالا گفتم ، من یک فرد بدبینی بودم.
اگه کسی کمکم میکرد احساس میکردم پشت بندش حتماً توقعی داره که وظیفه ی من اینه که توقعشو برآورده کنم . بنابراین خیلی جاها از کمک و محبت دیگران خوشحال نمیشدم . صد البته که حس خود ارزشمندی من بقدری پایین بود که خیلی جاها تعریف و تمجید و یا تحسین از طرف دیگران رو نمیپذیرفتم.
بقدری اعتماد به نفسم پایین بود که شاید ظاهرم نشون نمیداد که اعتماد به نفسم پایینه، اما خیلی جاها خودمو ، از درون قبول نداشتم.
دقیقاً فکر میکردم اگه کسی از من خوبی میگه داره تعارف میکنه.
همیشه آگاهانه تمرکزم روی نقاط منفی آدمها بود یادمه اگه کسی رفتارها و ویژگیهای مثبتی هم داشت به هیچ وجه به اون نقاط توجه نمیکردم. دقیقاً از اونایی بودم که اگه طرف چن تا خوبی داشت و یه اشتباهی انجام میداد ، من اون اشتباه رو میدیدم.
بقدری کانون توجهم روی ویژگیهای منفی افراد بود که دقیقاً همیشه همون ویژگیها رو بیشتر میدیدم و بیشتر جذبشون میکردم.
با توجه به شناخت خیلی از آدمهای نزدیکم بخاطر سابقه ی خرابشون همیشه تو حرف و کلامشون قصد و مرض و نیت شومی میدیدم ، همیشه اینطور احساس میکردم این آدما اگه لطفی هم، در حق آدم میکنن نمیشه زیاد بهشون اعتماد کرد چون بنظرم ذاتاً آدمهای درستی نیستن.
اگه افرادی هم بودن که با توجه به شناختی که ازشون داشتم ، محبتها و کمکهاشونو واقعی میدونستم ، سریع فکر جبران بودم. احساس میکردم اگر سریع جبران نکنم طرف دیگه از این لطفها بهم نمیکنه.
خیلی جاها به خاطر بدبین بودنم سعی کردم محتاط عمل کنم و اجازه سو استفاده ندم.
در گذشته جای دیدن قشنگیها و زیباییها دقیقاً من زشتیها و نازیباییها و معایب دیگران را بیشتر میدیدم.
همیشه از هر چیزی عیبی در میووردم. ایراد میگرفتم غر میزدم، در یک کلام که نیمه ی خالی لیوان رو میدیدم.
مثلاً ماشینی خریدم که چن لول از ماشین قبلیم بهتره بدون اینکه سپاسگزاری به خاطر این موضوع داشته باشم به اون قسمتش فکر میکردم که کاش مدلش از اینم بالاتر بود و چون نبود لذتی ازش نمیبردم که خدا رو شکر بعد از گذشت یک روز از خریدش متوجه ی اشتباهم شدم .
یا اینکه از اونجایی که یه جاهایی خیلی خودمو قبول داشتم به سختی با دادن مسئولیت به کسی بهش اعتماد میکردم . به دیگران زیاد اعتماد نمیکردم و زیاد روشون حساب وا نمیکردم . حاضر بودم خودم سختی بیشتری بکشم و خودمو به زحمت و دردسر بیشتری بندازم ولی به دیگران مسئولیت زیادی ندم .
اینکه استاد عزیز گفتن بدبینها طعنه زن هستن. واقعاً همینطوره ! نسبت به کسانی که قبولشون نداشتم، وقتی قولی میدادن تمسخرشون میکردم.
البته که متقابلاً منم از آدمهای بدبین دیگهای، طعنههای زیادی میشنیدم.
استاد عزیز گفتن آدمهای بدبین اتفاقات بد گذشته رو میبینن و بیشتر تمرکزشون روی شکستها و ناکامیها و ضعفهاشون هستش . بنابراین این افراد نه تنها در لحظه ی حال زندگی نمیکنن بلکه لحظاتشون رو از دست میدن و با همین افکار خراب آینده ی خودشون رو ، هم به نابودی و تباهی میکشونن.
مطالبی که عرض کردم تا قبل از شناخت من با استاد عزیز بود. طبیعتاً از زمانی که با استاد آشنا شدم روی تک تک این موضوعات که ویژگیهای یک آدم بدبین رو در بر میگرفت کار کردم و طی روند تکاملی تونستم تا حدودی ، نمیگم همه جا ولی به نسبت گذشته خیلی جاها تغییر دادم.
اولین چیزی که تاثیر زیادی برام داشته آگاهانه تمرکز کردن روی قشنگیها و زیباییهای اطرافم بوده چرا که این نگاه چنان آرامشی بهم میده که منو از افکار منفی دور میکنه.
دومین عامل آگاهانه توجه و تمرکز روی ویژگیهای مثبت آدمها و دیدن رفتار و کردارهای آدمها از زاویه بهتر بود !
درک متقابل ! اینکه توی شرایط خودتو بذاری جای طرف مقابل ، هم از عواملی هستش که منو به فرد خوش بینی تبدیل کرد.
پذیرفتن موقعیتها و شرایط ، دست از جنگ و ستیز و زور زدن و تقلا برداشتن هم، عوامل دیگهای میتونه باشه برای خوش بین بودن آدمها !
داشتن شناخت کافی نسبت به محیط اطراف و آدمهای نزدیکت .
بخشیدن دیگران ، کم کردن توقعات و عشق دادن و محبتهای بدون انتظار ینی محبت که برای خوشحال کردن خودت باشه ،حق اشتباه به دیگران دادن.
خیلی جاهایی که نگران و ترس سراغمون میاد داشتن ایمان به خداوند قدرتمند میتونه خیلی راحت نگاه ما رو به مسائل روزمره خوش بین کنه.
صد البته کنترل ذهن و دادن ورودیهای مناسب تاثیرات بینهایت زیادی در خوش بین بودن آدمها داره.
دست از کنترل و دست از تغییر دیگران برداشتن هم از عوامل هستن که ما رو از بدبین بودن دور میکنه.
محتاط عمل کردن ، عجله نکردن ، در لحظه آگاهانه تفکر کردن ، صحبت نکردن در مورد نازیباییها ، غیبت نکردن ، تحسین کردن و تعریف کردن از دیگران ، سپاسگزاری و دیدن داشتهها میتونه جلوی خیلی از بدبینیهای ما رو بگیره.
دقیقاً هر چقدر افکار مثبت داشته باشیم و فرکانس مثبت به جهان ارسال کنیم خداوند ما رو در شرایط و موقعیت و افراد بهتری قرار میده.
هر چقد خودمونو از این فرکانس منفی و بدبینی دور کنیم بیشتر خالق اتفاقات خوب هستیم و بیشتر وجه خوب دیگران رو جذب میکنیم و بیشتر در آرامش خواهیم بود و بیشتر با خودمون در صلح هستیم و بیشتر به خودمون احترام خواهیم گذاشت و عزت نفس بیشتری خواهیم داشت.
امروز یاد گرفتم برای مراقبت بیشتر از خودم ، باید به همه ی قضایا از زاویه ی بهتری نگاه کنم. آگاهانه تمرکز روی نقاط مثبت آدمها و اتفاقات روزمره داشته باشم.
به راحتی میتونیم در یک لحظه با حس بدبینی تمام وجودمون رو به سمت یأس و ناامیدی و درد و ناراحتی و غم و اندوه و در نهایت افسردگی ببریم طوری که انگار دنیامون به آخر رسیده و همون لحظه با حس خوش بینی یعنی نگاه بهتری ، میتونیم آرامش داشته باشیم یا شادتر و خوشحالتر باشیم .
اگه حس بدبینی به آدمها داشته باشیم از بیشتر آدمها کینه و نفرت به دل میگیریم و برعکس اگه حس خوش بینی به آدمها داشته باشیم خیلی راحت از اشتباهاتشون میگذریم و خیلی راحت میپذیریمشون
بدون اینکه خدشهای به حس دوست
داشتنمون وارد کنه.
تو عموم جامعمون و بیشتر آدمها ، به اکثر مسائل نگاه بدبینانه و صحبتهای بدبینانه میشه اما ما باید بدون توجه بهشون ، ازشون رد بشیم .
به هر مسئله و موضوعی میشه خوش بینانه نگاه کرد به شرط اینکه در لحظه انتخاب کنید که میخواید به همه چیز خوش بین باشید یعنی اون لحظه اون موضوع رو با اتفاقات گذشته نسنجید.
مثلاً ما خونه ی یکی از دوستامون میریم با وجود اینکه خیلی تدارک میبینه خیلی کند پیش میره و پذیراییش به دل نمیشینه.
اگه قبل رفتن به این موضوع فکر کنم هیچ رغبتی برای رفتن پیدا نمیکنم بنابراین سعی میکنم خوش بینانه فکر کنم که دوستم این دفعه درست پذیرایی میکنه.
یا مثلاً خیلیا بدقولن یا بد حسابن یا وقت شناس خوبی نیستن. با توجه به شناختی که ازشون دارم اگه جایی حساب ، کتاب یا قراری و یا هر چیز دیگهای ، باید سعی کنم اگه انتخاب کردم پس خوشبین باشم.
خوش بین بودن منو یاد پیش فرضهای مثبت میندازه که استاد عزیز تو دوره ی کشف قوانین در موردش صحبت کردن . دقیقاً اون حسو بهم میده.
رئیس باشگامون یه خانم موجه و با شخصیتی که اکثراً میگن خیلی بد اخلاقه ولی من از همون اول نگاهم نگاه مثبتی بوده به همین خاطر هیچ وقت بد خلقی ازش ندیدم.
خیلیا در مورد محیط کاری خانمها و آقایون موضوعات ناجالبی میگن ، اما من از همون اول هر چند سختم بود اما تو این 6 ماهی که همسرم وارد چنین محیطی شد آگاهانه سعی کردم به این قضیه خوش بینانه نگاه کنم و ذهنمو درگیر افکار و باورهای غلط عموم نکنم .حتی به خودم گفتم مگه نمیگن تو این محیطها ، روابطهای ناجالبی اتفاق میفته . شاید تعداد اندکی ، روابط سالمی داشته باشن. چیزی که مردم میگفتن این بود! و گفته ی من این بود که همسر من ،دقیقا جز اون اندک آدمها محسوب میشه.
حتی بابت فوتبالیست شدن پسرم ، همیشه ما به این قضیه خوش بینانه نگاه کردیم. با وجود اتفاقات غیر منتظره ، باز هم خودش و هم خودم سعی کردیم نگاه خوش بینانهای داشته باشیم . پسرم که همیشه میگه من نگران چیزی نیستم خدا جایی که باید ، برام قرارداد رو بسته.
الانم تبریز هستش . دقیقاً برای قرارداد با تیم لیگ برتر جوانان رفته. تو این چن روز مشخص میشه که پذیرفتنش یا نه !!!
بابت صحبتهایی که در مورد سران مملکت و اتفاقاتی که از سمت اونا پیش میاد هیچ وقت نگاه بدبینانهای نداشتم البته نگاه خوش بینانهای هم نداشتم . تو این داستان همیشه خنثی بودم.
مثلاً میخوام برم یه تیکه طلا بخرم ، دور و وریا همش میگن الان صبر کن ارزون میشه . برای من اصلاً اهمیتی نداره هر وقت که دلم میخواد همون موقع میرم خرید میکنم. به این چیزام فکر نمیکنم که تو ارزونی خریدم یا گرونی !!
خیلیا این چیزا براشون مهمه و به این چیزا خیلی فکر میکنن. از وقتی که با باور فراوانی آشنا شدم و خدا رو شکر تونستم تا حدودی تو زندگیم اجراش کنم اصلاً به این چیزا فکر نمیکنم. تو لحظه هر خریدی که لازم بدونم چ نیازم باشه چ جز خواستههام ، اگه در حد توانم باشه حتماً خرید میکنم و به قبل و بعدش فکر نمیکنم.
دیگه وقتی کسی بهم محبت میکنه دست و پا نمیزنم که با عجله محبتشو جبران کنم چون خودمو لایق دریافت اون محبت میبینم میزارم ، سر صبر و جایی که لازم شد جبران میکنم.
با توجه به شناختی که از نزدیکانم دارم نسبت بهشون توقع و انتظار دارم.
از خیلیا هیچ توقع و انتظاری ندارم دیگه تحت تاثیر حرفهای بقیه قرار نمیگیرم که وقتی کسی غیبتی پیش من کرد، نسبت به اون آدم غیبت شونده بدبین بشم .میشنوم ولی انگار چیزی نشنیدم و به هیچ وجه صحبتهای کسی که داره غیبت میکنه روم تاثیر منفی نداره ، اگه تو لحظه تاثیری بذاره صددرصد بعد از یکی دو ساعت فکر کردن سعی میکنم اون حس منفی رو از خودم دور کنم و فراموشش کنم.
تو زندگیم هستن چن نفری که به دلایلی ، کمی بهشون آلرژی دارم . از امروز سعی میکنم به نقاط و ویژگیهای مثبتشون بیشتر توجه کنم تا این حساسیتم از بین بره.
تو روابط زناشویی و زندگی مشترک بدبین بودن اجازه هیچ لذتی به آدم نمیده. کاری باهات میکنه که تمام آرامشت از بین میره و تو مدام با گفتگوهای ذهنی درگیر باشی و در نهایت باعث حس نفرت تو وجودت میشه . طوری که ممکنه دست به اشتباهات و خطاهای زیادی بزنی که اول از همه خودت آسیب میخوری و بعد به طرف مقابلت آسیب میزنی .بنابراین باید تا جایی که میتونیم سعی کنیم حس خوش بینانه به روابطی که بینمون هست داشته باشیم . وقتی باور داریم خداوند آگاه به همه چیز هستش و وقتی باور داریم هر کسی پاسخ فرکانس خودشو میگیره و راه فراری برای کسی نیست بنابراین چرا باید بترسیم ؟!!! هرجا ترسیدیم باید همون مسئله رو با جایگزینی افکار مثبت و با داشتن ایمانی مستحکم ، بسپاریم به خدای بزرگ و قدرتمندمون .
استاد جونم ممنون و مرسی به خاطر این فایل قشنگت .
خدا رو سپاس میگم که هستی .
از خدا میخوام که همیشه باشی.
أَلَمْ تَرَ إِلَى ٱلَّذِى حَآجَّ إِبْرَٰهِـۧمَ فِى رَبِّهِۦٓ أَنْ ءَاتَىٰهُ ٱللَّهُ ٱلْمُلْکَ إِذْ قَالَ إِبْرَٰهِـۧمُ رَبِّىَ ٱلَّذِى یُحْىِۦ وَیُمِیتُ قَالَ أَنَا۠ أُحْىِۦ وَأُمِیتُ ۖ قَالَ إِبْرَٰهِـۧمُ فَإِنَّ ٱللَّهَ یَأْتِى بِٱلشَّمْسِ مِنَ ٱلْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ ٱلْمَغْرِبِ فَبُهِتَ ٱلَّذِى کَفَرَ ۗ وَٱللَّهُ لَا یَهْدِى ٱلْقَوْمَ ٱلظَّـٰلِمِینَ 258
آیا به یاد نداری نمرودی را که خداوند، پادشاهی به او عطا کرده بود، مغرورانه با ابراهیم گفتگو میکرد؟! و هنگامی که ابراهیم به او گفت: خدای من کسی است که زنده میکند و میمیراند، و نمرود گفت: من هم زنده میکنم و میمیرانم! و ابراهیم جواب داد: خداوند خورشید را از مشرق بیرون میآورد و تو آن را از مغرب بیاور! و در این هنگام نمرودِ کفر پیشه مبهوت ماند، زیرا خداوندِ بزرگ، ستمکاران را به راه برتری هدایت نمیکند
===========================
سلام به استاد عزیزم و سر کار خانم شایسته عزیزم و سلام به همهی دوستان عزیزم
چه پاشنه ی آشیل مخفی و بزرگی داشتم و نمیدونستم، که بدبینی نام داره
آخه من به عنوان دیگه میشناختمش
محتاط بودن
خیلی هم خوشحال بودم که محتاطم.
استاد خوشحالم که عیب هام رو پیدا میکنم و میام اینجا به شما و دوستان عزیزم میگم و برای بهتر شدنشون تلاش میکنم
از زمانی که خودم رو میشناسم هرگز به کسی و اتفاقی خوش بین نبودم.
اگر کسی واسم کاری میکرده، پیش خودم میگفتم لابد ازم خواسته ایی داره
اگر کسی زنگ بهم میزنه میگم که لابد درخواستی داره
اگر که نیروی کمکی داشتیم میگفتم تا ما نباشیم اون کارش رو به درستی انجام نمیده
ووووو
خلاصه اینو بگم تا امروز که شما این موضوع رو گفتید، نمیدونستم من چقدررررر اوضاعم اسفناک هست
بخاطر همین موضوع با کسی نمیتونم ارتباط برقرار کنم
به کسی نمیتونم اعتماد کنم
درنتیجه کارهام به سختی انجام میشه چون اجازه نمیدم دستان خداوند به کمکم بیان
اجازه نمیدم که آسان شوم برای آسانی ها.
استاد بعضی وقتها که کاری آسان انجام میشه، شک میکنم میگم مگه میشه اینقدر آسان باشه
چون همیشه احساس بد دارم در نتیجه اتفاقات بد هم واسم میفته
حالا متوجه شدم که چرا اکثر مواقع تا فاصله ی یک قدمی خواسته ام میروم ولی بهشون نمیرسم چون بدبین هستم
چون بدبین هستم
خدایااااا شکرت بابت اینکه عیب به این بزرگی رو فهمیدم
خدایااااا شکرت که اگر این مشکل رو دارم بهم اجازه دادی که با باورهای مناسب،برطرفش کنم وزندگی زیبایی واسه خودم خلق کنم
انشاالله که در پناه الله یکتا، شاد، سالم و ثروتمند باشید.
دوستدار شما :سیما
به نام خدای مهربانم .
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته تحسین و همه دوستانم .
استاد بی نهایت سپاسگزارم که چنین فایلهای بی نظیرو پر مغزی را برای ما به اشتراک میزارین خیلی فایل عالی هست
امروز هم سوپرایز شدم استاد فایل جدید گذاشتید و چهره شما را دیدم شادتر شدم الهی شکرت برای این رزق
من از کودکی خوش بین بودم و زود باور میکردم البته همه دوستانی که در این سایت و چنین فضاهایی هستند که
به غیب به خدایی که نمیبینی ایمان دارن همه انسانهای خوش بینی هستند که این شخصیت را دارن کلا انسانهای
منفی نگر اینجاها پیداشون نمیشه چون اصلا باورشون نمیشه به قدرت قانون جذب و خالق زندگی خودمون هستیم
باور ندارن همش از عینک بد بینی نگاه میکنن به زندگی با ادمها شرایط هم جوری که باور و انتظار دارن براشون رخ
میده چون توجه دارن به کمبودها و کم بینی ها و نگرش منفی تا زمانی که با اینهاست نمیتونن از زندگی لذت ببرن
همیشه آدمهای خوش بین و مثبت نگر شادترن در لحظه زندگی میکنن علی بی غم هستند و برای چیزی غصه
نمیخورن میگن بابا میگذره اینم اوکی میشه چنین فازی دارن منم خداور شکر تو شخصیتم چنین ویژگی را به
لطف خدا دارم و در ارتباط با ادمها زمانی که ساده لوحی در مثبت نگری من بوده ضربه خوردم ازش اعتماد بی جا
بدون قانون تکامل و شناخت طرف مقابل اینها باعث میشه ادم یکم گارد داشته باشه به مثبت نگری چون
اکثریت جامعه این دید مثبت نگری را ساده لوحی میدونن و جا افتاده برای ادمها خیلی اکثریت قلیلی هستند
که به قول استاد عزیزم که ادمها اکثریت تو راه گمراهی هستند و تعداد محدودی هستند که به مسیر درست
حرکت میکنن و اینم یک نمونه دیگه از شخصیت قوانینی در موضوع مثبت نگری که تعداد کمی هستند میتونن
با این دیدگاه باشن و از زندگی لذت ببرن میتونن اعتماد درست و به جا با طی تکامل داشته باشن به نظر خودم در
این لول مدار فعلی خودم ادعا ندارم که بتونم به کسی جز نزدیکانم اون تعداد انگشت شمار اعتماد زیادی داشته باشم
اینم بر میگرده به محیطی که بزرگ شدیم کار کردیم دوستان مدرسه جامعه به ما خوراک منفی نگری دادن در
ناخوداگاه ما این وجود دارد و باید سعی کنیم دیدمون را ارام ارام مثبت کنیم که اقا ادمهای خوب همیشه هستند
درسته تعدادشون زیاد نیست نبایدم زیاد باشه ادمهای بهشتی همیشه تعداشون کم هست ولی خبر خوب اینه
که ماهایی که اینجا هستیم مثبت نگریم و ساده لوحی زودباوری بودیم و هستیم که اصلا تونستیم بیایم
اعتماد کنیم به استاد این سایت رو خودمون سرمایه گزاری کنیم چرا همه ادمها اینجا نیستن
چون باور ندارن مثبت نگر نیستن فقط دنبال عیب و ایراد و تهمت هستند چنین شخصیتهایی اصلا
تو مدار این سایت نیستن که باشن ولاغیر
به خودم افتخار میکنم کمکم کرد خدا بتونم اعتماد کنم و جنبه مثبت این سایت و محتواها را نگاه کنم
که الان اعضای این خانواده توحیدی هستم به لطف خدایم الهی شکرت
استاد بی نهایت سپاس که یک سایتی دارید و ما را با هدایت خداوند شما دست خدا شدین برای بیشتر
مثبت نگری و زندگی به سبک قوانین جهان چشمان قلبمون را باز کردید تا با قلبمون بشنویم درک و عمل
کنیم به یاری خدای مهربان دم شما گرم استاد عزیزم خدا حفظتون کنه مدار عشق به الله برای شما روز به روز
قوی تر و روانتر باشه و ماهم پا جای پای شما در حرکت باشیم در این مسیر زیبای خداوند .
خدا نگهدارتون
به نام خدای مهربان
سلام وعرض ادب واحترام
استاد چطورشما اینقدر خوب ودوست داشتنی هستی؟
دیدن شما واقعاااا حالمو خوب میکنه شاید باورتون نشه ولی در تمام مدتی که فایل رونگاه میکردم احساس میکردم علامت مثبت +از وجود شما به بیرون پراکنده میشه وهمین باعث شد این مطلب رو بنویسم .
استاد مرسی که هستی
سپاسگزارم برای این آموزش بی نظیر که چند روز بود به خاطر یه مشکلی به شدت از یه نفر آزرده بودم واین آگاهی منو روشن کرد که بسه دیگه تمرکز کن به نکات مثبتش.
از صمیم قلبم سپاسگزارم ازتون وسپاسگزارم از خداوند برای شرایطی که مهیا کرد ومن این فایل رو دیدم.
روز دوشنبه با یک انسان بسیار سختگیر قرار ملاقات مهمی دارم واز الان میخوام تا دوشنبه ذهنم رو بمباران کنم از نکات مثبتش وببینم این قانون چطور جواب میده ومطمئنم جواب مثبت میده وحتما از نتیجه ای که میگیرم میام ومینویسم.
دوستتون دارم وآرزوی شادی سلامتی وثروت وآرامش دارم برای همگی.