تغییر شخصیت، جسارت می خواهد

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

افراد زیادی نتوانسته‌اند نیروی هدایت درونی‌شان را بشناسند. همان نیرویی که در هر لحظه با زبان نشانه‌ها با همه‌ی ما صحبت می‌کند و خیر و شرّمان را به ما الهام می‌کند.

آنها با وجود نشانه‌های نه چندان خوب در روابط‌شان، جرأت ایجاد تغییر در روابط‌شان را ندارند.

با وجود نشانه‌واضح برای تغییر شغل یا روند کسب و کارشان‌، هنوز هم به همان شیوه محدود کننده‌ی همیشگی اوضاع را تجزیه و تحلیل می‌کنند و هنوز هم رکود اقتصادی‌، کمبود مشتری‌، قیمت دلار و … را‌، عامل کم شدن درآمدشان می‌دانند و نه باورهای و نحوه نگرش خود را. به همین دلیل نیز برنامه‌ای برای تغییر باورهای خود ندارند.

حتی با وجود ایده‌های فراوان، جسارتی برای اجرای آن همه ایده ثروت‌ساز و سودمند ندارند چون زبان نشانه‌ها را نمی‌شناند و صدای آن نشانه‌ها که برای هدایت‌شان آمده را‌، نمی‌شوند.

بی ایمانی، چنان پرده ضخیمی از تردید و ترس در برابرچشمانشان ساخته که‌، اجازه دیدن نشانه ها و هدایت واضح جهان را از آنها گرفته است. به همین دلیل نیز قادر به تشخیص زبان نشانه‌ها نیستند و نمی‌توانند الهامات الهی را دریافت کنند و به همین دلیل نیز‌، از حقیقت خود و اصل خود‌، جدا افتاده‌اند.

به قول قرآن‌، ربّ ما «أَعْطى‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى» است. «ربّ ما کسى است که نعمت وجود به همه موجودات بخشیده سپس آنها را هدایت کرده است.» (طه۵۰)

اما فقط افرادی این هدایت را دریافت می‌کنند که به آن ایمان دارند و نشانه های روشن هدایت را می‌بینند و می‌پذیرند!

آنهایی که هر لحظه آماده تغییر و بهبود اوضاع در هر جنبه‌ای از زندگی خود هستند. زیرا پی برده اند که:

این خاصیت جهان است که هرگز از گسترش باز نمی‌ایستد و بیشترین پاداش‌هایش را به افرادی می‌بخشد که در روند این بهبود و گسترش‌، با او همراه می‌شوند؛

هرچقدر که زندگی‌ات خوب است‌، می‌تواند بهتر باشد.

هرچقدر که شیوه‌ات برای ساختن ثروت عالی است‌، باز هم می‌تواند بهتر باشد.

هر باوری هر چقدر قدرتمند کننده، بازهم بهتر می‌تواند قدرتمند کننده‌تر باشد

هر نتیجه‌ای هرچقدر عالی‌‌، باز هم می‌تواند عالی‌تر باشد.

تنها در صورت ایجاد این تفکر است که ظرف وجودت رشد می‌کند و آماده دریافت نعمت‌های بیشتر و تجربه امکانات بیشتر می‌شوی.


️️متن بخشی از صحبت های استاد عباس منش در این قسمت:

من باید هر لحظه آماده تغییر و بهبود اوضاع در هر جنبه ای از زندگیم باشم. ️️هر باوری هر چقدر قدرتمند کننده بازم میتونه قدرتمند کننده تر باشه
️️زندگیم هر چقدر که خوب باشه بازم میتونه بهتر بشه، هر نتیجه‌ای هر چقدر عالی بازم میتونه عالی تر باشه
️️ببینم جز کدوم گروه هستم

قبل از اینکه اوضاع خیلی خراب بشه تغییر میکنم؟

وقتی اوضاع خراب شد تغییر میکنم؟

یا هرگز تغییر نمیکنم؟
️️خیلی موقع ها باید بتونم آینده این چیزی که الان هستم رو ببینم که من با این وضعیتی که الان دارم پیش میرم ده سال دیگه کجام آیا اون جایی هست که من واقعا میخوام باشم یا نه، جای مناسبی نیست
️️خیلی از افراد به خاطر ترس ها و نگرانی هاشون، یا بخاطر اینکه نمیدونن آینده چی میشه یا به خاطر بی ایمانی شون دست به تغییر نمیزنن و حرکت نمیکنن
️️سعی کنم همیشه ده سال آینده رو ببینم روندی رو که دارم طی میکنم ببینم.

ده ساله بعد ببینم کجام، چقدر اوضاع داره بدتر میشه
️️اگه خودم رو عوض نکنم، این اوضاعی که الان کمی داره بهم فشار میاره ده سال دیگه بیشتر فشار میاره

باید بتونم این فشار 10 سال بعد رو الان حس کنم

روزهای سخت 10 سال بعد رو الان حس کنم تا بهم انرژی بده برای حرکت کردن
️️یکی از بهترین شیوه هایی که کمک میکنه تا تغییر کنم اینه که آینده رو ببینم که با همین روندی که دارم پیش میرم، چقدر اوضاع بد میشه و شرایط داغون میشه و اوضاع از اینی که هست بدتر میشه
️️پس توی هر شرایطی که هستم اگه شرایط داره خراب میشه این نشونه ها رو ببینم

هم از لحاظ مالی، هم از لحاظ روابط خانوادگی
️️اگه دارم میبینم که اوضاع مالیم یا رابطم، هر روز داره بدتر میشه یه فکری به حالش بکنم و توی رفتارها و باورها و حرکت هام یه تغییری ایجاد کنم
️️در تموم لحظه های زندگیم و در تموم موضوعات مختلف باید آمادگی تغییر رو داشته باشم قبل از اینکه اوضاع اونقدر سخت بشه که ناتوان بشم، بیچاره بشم، چاره ای نداشته باشم و مجبور باشم که ادامه بدم
️️هر چند که توی ناتوانی مطلق هم اگه بخوام و ایمان داشته باشم و خدا رو باور کنم میتونم تغییرات رو شروع کنم و نتایج بزرگی بگیرم

اما چرا بزارم اوضاع این قدر بد بشه
️️جهان داره تغییر میکنه منم باید به همون نسبت با جهان تغییر کنم

توی کسب و کارم، بیزینسم، سلامتیم، رفتار هام، توی همه قسمتهای زندگیم باید حرکت کنم و تجربه کسب کنم
️️شاید یک سری از تجربه ها هم به شکست برسه ولی اینها باعث میشه که بزرگتر بشم قویتر بشم، شجاع تر بشم، با ایمان تر بشم،
️️پس هر روز به دنبال تغییر باشم، هر روز بگم چیکار کنم که امروز بهتر از دیروز باشم، توی چه قسمت هایی از زندگیم تغییر ایجاد کنم که اوضاع بدتر نشه که هیچ، بهتر و عالی تر بشه
️️پس نشونه ها رو ببینم، چون خدا داره از طریق نشانه ها باهام صحبت میکنه، اگه دیدم کسب و کارم هر روز داره کمرنگ تر میشه، هر روز در آمدم پایین تر میره، حتماً باید یه تغییری توش ایجاد کنم، حتماً باید یه جای دیگه دنبال یه برنامه دیگه ای باشم

مثلاً ممکنه سیستمم سنتی باشه نیازه که به روزش کنم و اینترنتیش کنم
️️پس اگه دیدم اوضاع داره هر روز بدتر میشه، درآمدم کمتر میشه، باید به فکر باشم و نپذیرم که این طبیعیه، نپذیرم که این رکود اقتصادی توی کشوره و اینو باور نکنم
️️من باید زودتر به پیشواز تغییر برم
️️من توی هر شرایطی که هستم بازم میتونم این شرایط رو بهتر کنم، فقط باید یک سری تغییرات در خودم ایجاد کنم،

مخصوصا در باورها و طرز فکرم
️️تغییر نیازی به کوه جابجا کردن نداره، باید سکان کشتی زندگیم رو از دست عادت های قدیمی بگیرم که زندگیم رو تبدیل به یک چرخه تکراری و کسل کننده کرده
️️فقط کافیه عینک توجه به نا خواسته ها رو از چشام بردارم تا بتونم نعمت ها و زیبایی هایی که همین حالا در زندگیم وجود داره ببینم
️️بتونم زیباییهای خونه ام، محله ام، شهرم و کشورم رو تشخیص بدم و با توجه کردن به اونها، تاییدشون و استفاده از اون ها و لذت بردن از این تجربه‌ها، ظرف وجودم رو آماده دریافت نعمت های بیشتر و ورود به مدار های بالاتر کنم
️️من با تشخیص نعمتهای اکنونم و سپاسگزاری کردن به خاطر اون هاست که میتونم ظرفم رو رشد بدم و نعمت های بیشتری دریافت کنم
️️تغییر وقتی رخ میده که با فراغ بال به استقبال ماجراهای جدید برم،

آدم های جدید رو ملاقات کنم،

از زیر سلطه شیوه های همیشگی بیرون بیام، شیوه های جدید رو برای انجام کارهام امتحان کنم
️️باید به هر شکلی که شده روزمرگی رو از زندگیم دور کنم و به این وسیله وجودم رو آماده ورود به دل ناشناخته ها و تجربه اونها کنم

️هرچقدر ناشناخته های بیشتری رو امتحان کنم بیشتر پی میبرم که نه تنها ترسناک نبودن، بلکه بهم فرصت تجربه های شگفت انگیزی رو دادن
️️با هر بار انجام یه کار جدید و تجربه یک ناشناخته دیگه، توانایی های بیشتری در وجودم بیدار میشه که بخش دیگه ای از عزت نفسم رو میسازه و آروم آروم ترس از تغییر از وجودم میره و طعم زیبای امتحان شیوه‌های جدید در وجودم نهادینه میشه

با تشکر از ساحل عزیز برای نوشتن متن بخشی از صحبت های استاد در قسمت نظرات.

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1732 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «روح انگیز پورمحمدی» در این صفحه: 1
  1. -
    روح انگیز پورمحمدی گفته:
    مدت عضویت: 1973 روز

    به نام خدای رزاق

    پنجمین روز سفرنامه رو مینویسیم باعشق

    ازاول واخر فایل انگار یه کم سردر گم بودم وهمش مثالهایی رو میزدم در رابطه با صحبتهایی که میکردن استاد و دربعضی جاها کاملا موضوع برام شفاف بود بعضی جاها برام تار بود انگار واونم حس میکنم از مداریه که درش هستم وچون اشتیاق دارم حتما سمتش هدایت میشم ایمان دارم

    از مثالهای واضحم شروع میکنم برای تغییر

    اولین مثالی که اومد تو ذهنم که برام مثل روز روشن بود عزت نفس واعتماد بنفس بود ازروزی که با قوانین اشنا شدم هرجایی به مشکلی برمیخوردم میگفتم این مربوط میشه به کدام مسعله ومباحث استاد که باید روش کار کنم

    مثلا دلخور میشدم زود زود رنج بودم احساستی بودم توقع بیجا داشتم از دیگران و وقتی براورده نمیشد خود خوری میکردم با اینکه ادمی بودم که همیشه ازتیپ وقیافه ام تعریف میشد این جدیدا هر کی میگفت چاق شدی یا چرا اینو پوشیدی بهم برمیخورد

    واقعا الان ازاعماق وجودم شاکرم که بهم برمیخورد چون اینا درمن بود این کمبود عزت نفس ولی من انگار توجهی نداشتم زیاد اینو برای اون دسته ازعزیزان میگم که اگه اول راهین یه عادت بد درشما پررنگ میشه مثل همین زودرنجی نظر دیگران یاحتی حسادت جبهه نگیرین مثل من که بابا من دارم روخودم کار میکنم این چیه دیگه منکه انقد زودرنج ودهن بین نبودم ناسلامتی دارم رو خودم کار میکنم

    بلکه بدونین به قول استاد این یه نشانه اس شما اینو درلایه های زیرین داشتین الان رو اومده داره خودنمایی میکنه که ببینین اصلاحش کنین منم بعد اینکه از سرزنش خودن دست برداشتم درکش برام اومد که این خودشو نشون داده که تو تغییر کنی ازریشه واساس نه اینکه سطحی بزنی قطع کنی دوباره فردا رشد کنه بیاد رو

    وقتی این نشانه ها رو دیدم بیشتر ازخودم سوال کردم که اینجا توخیلی ازکامنتها اشاره کردم بهش هرسوالی میپرسیدم میفهمیدم ازکجا اب میخوره

    مثلا چرا برات مهمه دیگران تو روچاق ببینن یالاغر

    جواب این بود چون دوس دارم بی نقص جلوه کنم دوس دارم همه بگن چه خوش هیکله

    تغییر باید کجا باشه

    اینجا که خب بگن بی نهایت ادم هست تودنیا که از نظریه عده لاغری خوبه ازنظر یه عده چاقی تومیخوای هرلحظه به دلخواه اونا دربیای ؟جواب قطعا نه بود ….خب پس خودت باش راحت برای این کارم باید روعزت نفس واعتماد بنفست کار کنی تا قوی بشی

    حالا این یه نمونه از عزت نفس بود مثال فراوان دارم که تغییر کردنش از عزت نفس شروع میشه

    مثل روابط وابستگی ها تجملات وسایلی که نیاز داری خودتو همونجور که هستی دوس داشته باشی اصلا دلیل حتی مهربانی همه این سوال وجوابها ازخودت باعث میشه که برسی به اینکه باید روی چه چیزی کار کنی وکجا تغییر کنی

    من وقتی پیدا میکردم مثلا هرکدوم ازاینارو کاری که کردم برای خاموش شدن نجواهای ذهنم این بود که بیام تواین سوال جوابها بامنطق دهن این ذهن روببندم چون به قول استاد باید به ذهن منطق داد تا بس کنه وگرنه خودتو بزنی به بیخیالی یا نشنیدن چاره کار نیست

    مثلا توهمین قضیه عزت نفس میومدم باین کار ومیکردم

    سوال ذهن :تو جدیدا چاق شدی یا دیدی دگیران باهات چیکار کردن مسخره ات کردن

    جواب من :خب تهش که چی بگو

    سوال ذهن: خب اینجوری دیگه کسی دوست نداره اگه ترکتت کنن چی تاباید انقد باب میل باشی محبت کنی تا تنها نمونی

    جواب من: خب دیگه اخرش چی بگو

    خلاصه این سوال وجوابها هرچی گفت بگین اخرش چی بزارین همه ترسهاتون بریزه بیرون بعد ببینی چقدر توخالیه چقدر شرک داره چقدر ازکمبود لیاقت میاد چقدر کمبود عزت نفسه

    پس تغییر کن قبل ازاینکه باچک ولگد دنیا وادار به تغییر بشی

    حالا این موارد انقدر برام واضح وروشن بود دراین مدت خداروشکر

    ولی اونایی که برام یه کم تاربود ایناس

    من سه سالی میشه یه شغل اینترنتی دارم درمورد فروش لباس عمده وتک

    کارمم کم کم شروع کردم ومشتری جذب کردم یادمه اوایل کارهم قانون رو نمیدونستم ولی ظاهرا داشتم ازش استفاده میکردم تکاملم رو طی میکردم فروشمم خوب بود ولی بعد یه مدت به قول استاد فروش کم کمتر شد من اون موقع تازه شروع کرده بودم وبا استاد یه کم اشنا شدم همون اوایل گفتم من باید رها کنم به چن دلیل کار کاملا دست خودم نبود یعنی من واسطه بودم بین عمده فروشها ومشتری های مغازه دار پس جنس رو نمیدیدم وازکیفیتش کاملا اطمینان نداشتم هرچقدر هم وسواس به خرج میدادم باز میشد که تک و توک جنس نامرغوب یا با سایزهای نادرست برسه دست مشتری

    من این نشانه هارو که دیدم و اویل اشنایی با قوانین بود دقیقا همی سوالهای استاد وکردم ازخودم گفتم من ده سال دیگه هم کار کنم هرچقدر موفق هم باشم باز من یه واسطه ام نه جنس مال منه نه مشتری چون خیلی میشد مشتری ها به همین عمده فروشها دسترسی پیدا میکردن ومنو کنار میزاشتن ومن انگار دقیقا عملی داشتم برای اونا کار میکردم نه خودم

    خلاصه همه این سوال وجوابها روکروم وتصمیم گرفتم کانالم رو پاک کنم خیلی برام سخت بود وترسهام نمیزاشت

    همش میگفت توسه سال زحمت این کانال وکشیدی ممبر جذب کردی چقدر برای تبلیغات پول دادی الان باز یه مبلغی فروش داری پاک کنی چیکار میکنی

    ولی من به همه این نجواها پاسخ منتطقی دادم تا که کانال وپاک کردم همه همکارا حتی شوهرم شوک شد که دیوانه شدی

    گفتم میخوام برای خودم کار کنم باهمین مقدار پس انداز خودم کارکنم

    چون قبلش هم یه ایده بهم الهام شده بود همونو اجرا کردم ایده ام این بود که من الان تقریبا ۹۰درصد عمده فروشها رومیشناسم جنس مرغوب با کیفیت میخرم عمده تک میفروشم اومدم مزایای این کارم روبرای خودم لیست کردم

    مثلا اون موقع هم جنس رومیدیدم ومیدونستم دارم برا مشتری چی میفرستم

    هم جنس رو خودم میفرستم میدونم دقیق کی میره میرسه به دست مشتری کد میدم اعتماد سازی میکنم

    هم مشتری ازدستم نمیره من انقدر قبلا زحمت میکشیدم مشتری جذب میکردم با یه لینک پیدا کردن مشتریه میپرید

    هم رضایت مشتری که برای من اصل بود براورده میشد

    الان من کلی جنس گرفتم وخونه دارم کانال جدا زدم تکفروشی ودارم کار میکنم

    اوایل خب میترسیدم نکنه نتونم بفروشم بمونه دستم ولی شروع کردم ازکم

    اولش هم این ایده اومد که مغازه بزنم هم اونجا هم توکانال فروش کنم ولی چون من بچه کوچیک دارم وجاداره بگم همون ترسها مانع شد چون هم کارتوخونه هم بیرون فکر میکنم هنوزم برام سخته

    الان فروشم خوبه خداوشکر مشتری ها هم راضی ان ولی چن وقتی هست هم کم شده هم استپ کرده انگار وفکر میکنم اون روند روبه رشد ونداره وازاونجایی که من کل سرمایه کمم رودادم جنس الان گاهی ترسها میاد سراغم برای همین میگم اینجای صحبت استادبرام روشن نیس هنوز که ایا من کاری که کردم درست بوده یا باید روباورهام کار کنم وهمین کاری که شروع کردم رو ادمه بدم

    البته من خیلی کارم روهم دوس دارم کلا کارلباس برای من خیلی لذت بخشه والان یه کم برام گنگه چیکار کنم

    منتظر نشانه هام وهدایت پروردگارم

    ببخشید اگه طولانی شد وخیلی دوست دارم اگر ازدوستان نظر وپیشنهادی دارن بهم بگن

    خدایا شکرت برای قوانین بدون تغییرت و شکر بخاطر هدایتت برای تغییر کردن وهم راستا شدن با قوانین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: