تغییر شخصیت، جسارت می خواهد - صفحه 34 (به ترتیب امتیاز)

1732 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    اسماء منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1925 روز

    بنام رب وهاب و هدایتگرم

    سلام به خانواده عزیزم

    روز پنجم سفرنامه

    خدایاشکرت بعد از گذراندن یک شب عالی بت دیدن سفر به دور آمریکا قسمت 226 چقدر لذت بردم، و صبح هم که بیدار شدم ذوق داشتم برای اینکه ببینم روز پنجم چی دارم برای گوش دادن و واقعا این فایل معرکه بود.

    باید نگاه کنیم به زندگیمون و ببینیم کجاها نیاز به تغییر داره قبل از اینکه اوضاع بد بشه

    یعنی بهترین حالت اینه که بتونیم ده سال بعد رو ببینیم و نتیجه گیری کنیم، ببنیم که چقدر بدبخت و بیچاره شدیم تا بشه موتور حرکتمون و شروع کنیم له تغییر و جسارت داشته باشیم.

    فک نکنیم الان اوضاع خوبه پس همیشه خوبه یا این چیزهای کوچیکی که میبینیم که تو ذهنمون چراغ روشن میکنه که مثل اینکه یجورایی باید تغییر کرد و این همه همان نشانه ها و هدایت های جهان هستند برای اینکه خودمون رو بهتر کنیم.

    استاد واقعا از شنیدن این فایل لذت بردم

    چقدر اصل و اساسی گفتین

    و اینکه در مورد شرایط مالی من بعد از خوردن تضادها زیاد به این نتیجه تغییر کردن رسیدم

    در حالیکه از خیلی پیش باید اقدام میکردم و عمل میکردم

    ولی به قول شما بی ایمانی ریشه همه مشکلات هست.

    خدایاشکرت برای آگاهی امروز

    خدایاشکرت برای این هدایت های امروز

    واقعا برای وضعیت مالیم این فکر میکردم و خداروشکر با هدایت ها رب وهابم ایده ای در جهت شروع یک کار کاملا از صفر رو به سمتش من هدایت کرد و چقدر از انجام دادنش دارم لذت میبرم و خودش داره به بهترین شکل افراد رو به سمت من هدایت میکنه

    و همینطور اتفاقات عالی دیگه که تا ازش خواستم برام کاری جور کنه، بدون هیچ سرچی از طرف من سریعا من ب یک کار هدایت کرد و به میزانی که من در حال کاهش مقاومت های خودم بودم از طریق تضادها، رسیدن به اون کار برام راحت تر و بهتر میشد

    خدایاشکرت واقعا خیلی لذت بردم از این فایل

    مرسی استاد و خانم شایسته و مرسی از عزیزانم دوستان گلم که کامنت هاتون رو میخونم و لذت میبرم

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    در پناه الله یکتا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    سپیده گفته:
    مدت عضویت: 1920 روز

    به نام رب بی انتها

    روز شمار روز پنجم

    باسلام

    من متعهد شده ام تمام فایل های روز شمار با ببینم و نظر بگذارم و عمل کنم.

    حدود 3 سال پیش دوره 12 قدم رو که با خواهرم خریده بودیم ادامه میدادم تغییرات خیلی زیادی در شخصیتم بوجود آمده بود اصلا به انسان دیگری تبدیل شده بودم این را به وضوح میفهمیدم حتی بقیه هم بهم میگفتند . در دوره 12 قدم دقیقا یک فایل اختصاصی برای تغییر کردن استاد آماده کرده بودند. من برای تغییر خیلی مقاوم بودم چون مساءلی که برایم بسیار سخت و ترس آور و وحشت آور بود به همین خاطر دوره 12 قدم رو که من اسمش رو میزارم دوره خودسازی از زیربنا من به جاهای سخت که میرسیدم فاکتور میگرفتم و اقدامی رو انجام نمیدادم.

    از آنجایی که کارمندم چون با اصول و قوانین خاص اداره ام کار میکنم خودم را در همین فضای بسته نگه داشته بودم.

    بااینکه پیشرفت های کوچکی هم بود اما من به این نتیجه رسیده بودم که دیگرانی هم که مثل من کار نمیکنند در حد من هستند. این طور شد که من برای اینکه تغییر نکنم راه و مسیرهایم را عوض می کردم و دور می زدم . دوره های مختلف میخریدم و حتی حرف های ویگر اساتید رو گوش میدادم.

    خواسته خیلی بزرگ من عزت نفس بود و اینکه از ترس صحبت کردن در جلسات رسمی که تا حد مرگ می ترسیدم رها شوم . این ترس و تغییرانقدر برایم وحشت آور بود که رها کردم و همان دستاوردهای عزت نفسم هم افول کرد.

    واقعا به قول استاد اگر نشانه هایی رو میبینی که داره بهت میگه موقعیتت خطر ناکه اگه باز بترسی و اقدام نکنی از همین که هستی هر روز بدتر میشی.

    من باید روی عزت نفسم تغییراتی که نیاز بود انجام بدم و جاهایی که نیاز بود وارد ترس هام بشم مثل ترس از انجام آگهی بازرگانی  برای اینکه من میترسم از نظر دیگران راجع به خودم.برای پیشرفت خودم کاری انجام بدم وگرنه ترس ها کل سرم رو پر میکنند از مثال ها و دلیل های ضعف و ترس و بی ارزشی من …

    خودم را ببخشم چون نبخشیدنم باعث سقوط بیش از حد من است و بقول استاد در مسیرحرکت میکنی نتایج مثبت میگیری دوباره منحرف میشوی دوباره توجه به احساس خوب و مسیر اصلی میبری و دوباره در مسیر اصلی قرار میگیری..‌

    مهم اینه که ادامه بدی از خودت نا امید نشی از اشتباهات و تجربیاتت درس بگیری به خودت مغرور نشی که این نتایج از اول بوده . از همان راهی که نتایج قبل بدست آمده ادامه بده.

    خدا با تو هر لحظه سخن میگوید.

    امروز وقتی داشتم دختر یکی از دوستان همسرم رو پیش همسرم قضاوت میکردم که چرا وقتی رفته رشته مهندسی پزشکی خونده در داروخانه با حقوق 2میلیون کار میکنه . نمیزنه بیرون تا بره دنبال کار دیگه و حرفه و مهارت دیگه ای بگرده چرا جلوی اشتباهش رو نمیگیره چرا تغییر نمیکنه؟

    همسرم گفت تو چرا بعد این همه سال که ادعای کار کردن با  دوره های استاد میشه تا حالا نتونستی جلوی ترس هات در بیای؟!

    مثل ترس از لمس گوش یک گوسفند

    یا ترس از راه اندازی کسب و کاری با پولی که داری که مبلغ قابل توجه ای میتونه باشه؟

    بهم گفت چرا همش به بیشتر از خرید یک آپارتمان نمیتونی فکر کنی؟

    منو بگو یه لحظه هنگ کردم!!

    راست میگفت من به پیشنهاد خواهرم که او را خیلی قوی در زمینه اقتصاد میدانستم فکر و عمل می کردم.

    من از خطا کردن و خطر کردن و ریسک کردن و اشتباه کردن می ترسیدم در صورتی که من نتیجه  دو اقدام ساخت خانه ویلایی ام و خرید ماشین خارجی ام در دستم بود. بدون اینکه بخواهم از کسی مشورت بخواهم و احساس عالی و حس واقعی پیشرفت و قوی شدن و کسب تجربه رو بدست آورده بودم. حتی اگر خرید آپارتمان خیلی برای من سود آور و بدون ریسک باشد میخواهم لذت تجربه نکردن رو از خودم بگیرم؟!.

    از خدا خواستم مثل هدایت ساخت خانه ام هدایتم کنه برای ایده کسب و کار و سرمایه گذاری که میخوام انجام بدم.

    راهش رو میدونم عمفقط باید ازش سوال بپرسم و گوشم رو شنوا کنم و خودم رو لایق شنیدن کنم او با من سخن میگوید.

    اناعلینا الهدی…

    امروز بعد از کلی وقت دوباره تمرین ستاره قطبی رو نوشتم درخواستم امروز از خدا این بود:

    از خدا خواستم ارزشمند بودنم رو بهم یادآوری کنه و پذیرفتن خودم با تمام کاستی ها و توانمندی هایم را بهم بده. تا خودقضاوتی نکنم تا خودم رو دوست داشته باشم.

    2.از خدا شناخت خودش و هدایت مستقیم خودش  رو در مورد هر موضوع کوچیک و بزرگی حتی آشپزی و … خواستم.

    الان ساعت 12ظهره و 2 خواسته ام اجابت شد.

    خدایا سپاسگزارم.

    استاد سپاسگزارم دوستت دارم. قول میدهم عمل کنم تا هم خودم و هم شما و هم خدا رو روسفید کنم. 

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    مائده انصاری گفته:
    مدت عضویت: 1310 روز

    به نام خداوند خالق زیبایی ها

    امروز با شنیدن این فایل زیبا در اپتدای روزم متوجه شدم که باید همیشه و در هرلحظه تلاشگر بمانم و باورهایی که نیاز به تغییر دارند را تغییر بدم و باورهای تغیرکرده را قدرت ببخشم

    خدایا ازتو ممنونم که من را آگاه میکنی

    ممنونم که در این مسیر قرارم دادی

    ممنونم که با همین یک فایل به من نشانه خودت رو درباره عدم سکون و آینده نگری و‌تحول رو فهموندی .‌.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    مریم دستجردی گفته:
    مدت عضویت: 1861 روز

    به نام رب‌العالمین سلام.

     خودت بپرس که چه جنبه‌هایی از زندگی‌ات الان نیاز به تغییر دارد و بنویس که چگونه و با ایجاد چه تغییری در باورها و نگرش‌ات می‌توانی زندگی بهتری برای خود بسازی و الان چه ایده‌ای برای برداشتن اولین قدم داری!

    قبلا هزار و یک کار به ذهنم می‌رسید که باید انجام بدهم که باید تغییر کند. همه کارهای عملی ولی از لحاظ فکری خودم رو عالی و پرفکت می‌دانستم با خودم می‌گفتم کاری نداره که خیلی راحت مثل آب خوردن وقتی افکار منفی اومد عوضش می‌کنم درواقع جدی نگرفتمش .‌ برای اون موقع خوب بود اما برای الان و شرایط فعلیم که دو سال یه جورایی انگار استپ کردم یا نتایجم به قولی سینوسی هست و با گذراندن اتفاقات و تضادهای بسیاری الان کافی نیست نه عملکردم و نه افکارم.

    با شنیدن حرفاتون استاد یاد تعهدم در مدتی که عضو سایتم افتادم تعهدم کافی نبوده نیاز به تعهد بیشتر دارم.

    الان مهم‌ترین و حیاتی ترین چیزی که باید تغییر کند خودم هستم( تعهد محکم تر و بیشتر من در ماندن در این مسیر هست.) نحوه نگاهم به قوانین و دنیا و اطرافیانم هست. درکم از قانون و ایمانم به قوانین کیهانی خدا هست. من شدم جزو اون دسته‌ دوم همون ها که نشانه‌ها رو ندیدن و درک نتوانستن بکنند برای همین به این تضاد برخوردم به خاطر افکار و باورهام به خاطر این که باور نکردم 100 در صد من هستم که شرایطم رو می.سازم و غرق شدن در عادت احساس قربانی دانستن خود با توجیه شرایط همین هست کاری از دستم برنمی‌آد با تنبلی کردن هام

    دهسال دیگه‌ام چه شکلی هست با این فرمان:

    یک آدمی که همچنان سردرگم هست ، هر کاری که شروع می‌کند نصفه رهاش می‌کند به دنبال شادی در بیرون و محیط اطراف هست و خدا می.داند برای این شادی …..

    آدمی که دیگه نمی‌تواند محکم حرف بزند و از توانایی و مهارت هاش بگه خودش رو بی‌مصرف می‌داند خودش رو قربانی همسر و خانواده و بچه می.داند از زندگی هیچ لذتی نمی‌برد یک آدم به شدت افسرده و داغون که دیگه خبری از لبخند روی لبش نیست و خبری از امید به خدا و انگیزه برای زندگی و زندگی کردن و لذت بردن ازش در درونش نیست یک مرده متحرک که صبح و شب ، شب و صبح می‌کند و برای لقمه نان دستش رو مقابل دیگران دراز می‌کند نه ، چشمش دنبال نانی که دیگران بهش می‌دهند و حسرت زندگی دیگران می‌خوره از خودش بیزار هست از دنیا بیزار هست و از همه این‌ها بدتر خدا رو فراموش کرده خدایی که در همه حال با او بوده و هست و خواهد بود یک جهنم دائم.

    ایده‌ام برای اولین قدم:

    برای داشتن تعهد بیشتر …. یادآوری آنچه که از سرگذراندنم در این سه ماه به خاطر حس قربانی بودن و ناتوانی که فقط به لطف خدا توانستم به خودم بیام و کانون توجه‌ام رو کنترل کنم در جهت خواسته هام و نه ناخواسته هام. و تصور این که ده سال بعد چه دردی قرار بکشم اگر همچنان استمرار نداشته باشم در این مسیر. با یادآوری اتفاقات خوب و ارتباطشان با تغییر زاویه دیدم با تمرین در یادگیری مهارت کنترل ورودی های ذهن

    مطالعه و عمل به تمرین های کتاب رویاهایی که رویا نیست در کنار سفرنامه و خواندن کامنت های بچه‌ها و نوشتن کامنت برای پذیرش 100 که من خالق تک تک اتفاقات زندگیم هستم من یک موجود فرکانسی هستم و با افکارم شرایط رو خوب یا بد برای خودم رقم می‌زنم نه محیط اطراف و شرایط حاکم بر آن و نه هیچ فرد دیگری هر چقدر بتوانم مهارت کنترل ذهن یادبگیرم و در آن ماهر تر بشم زندگی بهتری با کیفیت تری خواهم داشت .

    هدفم تجربه یک زندگی با کیفیت هست زندگی که درآن از تک تک لحظه هام لذت ببرم از بیدارشدن از نشستن از خوابیدن و غذا خوردن و از در کنار آد م ها بودن و احساس رشد و پیشرفت و آزادی بکنم احساس توانمندی

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سيدحسين كسایی گفته:
    مدت عضویت: 3041 روز

    به نام خدا

    روز پنجم سفر من

    با سلام خدمت همه ی عزیزان . ما همواره باید در حرکت باشیم همواره چالشی برای حل داشته باشیم ، من خودم از همون ابتدا همیشه دنبال چالش بودم مثلا همیشه تو دانشگاه با استادی درسو برمیدارم که همه می گن خیلی سخت می گیره ، چون این اعتماد به نفس درمن ایجاد شده که از پس هرکاری برمیام ، بدون مساله زندگی دنیا واقعا بی معنیه ، مثلا من یه مدتی در بچگی همیشه بازی های کامپیوتری می کردم و خیلی وقتا می شد که می خواستم رمز تقلب اون بازی هارو بزنم و بعد از این کار خیلی خسته کننده می شد واسم اون بازی چون به هرچی که می خواستم رسیده بودم دیگه هیچ چالشی وجود نداشت . کم کم خودم اینو متوجه شدم که باید خودم از اول همه چی رو بسازم و مسائل رو حل کنم به این ترتیبه که خیلی لذت می برم از بازی .

    زندگی ما هم همینه غیر از این نیست که باید همیشه جاری باشیم و در یک نقطه توقف نکنیم ، ما زنده به آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست…

    شاد باشید و سالم و ثروتمند و جاری ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    Kosar گفته:
    مدت عضویت: 1540 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    روز پنجم سفرنامه شروع با فایل تغییر شخصیت جسارت می خواهد.

    خداوندا تورا شاکرم به خاطر اینکه مرا هر دم وهر لحظه هدایت می کنی و من را همان طور که می خواهم می خواهی به سمت عوامل پیشرفتم هدایت می کنی.

    می دانم که تو بهتر از من خواهان تغییر من و کسب تجربه های بیشتر و لذت بخش تر برای من هستی.

    می دانم که تو خودت مشتاق تر از من برای حرکت و لذت بردن هستی.

    می دانم وقتی می بینی اینگونه مشتاق حرکت و تغییر هرچه بیشتر شرایط هستم بیشتر و بیشتر هدایتم می کنی.

    پروردگارم من هنوز و هنوز مشتاق هستم و هرروز دلم می خواهد بیشتر تغییر کنم، هرروز می خواهم بهتر ببینم،بهتر درک کنم، بهتر تصمیم بگیرم، ارام تر باشم وفقط به تو وصل شوم.

    دلم می خواهد با تو باشم، به چیز های خوب فکر کنم، نگرشم زیبا و با حس و حال خوب باشد.

    می خواهم رها باشم از همه قید و بند ها و چقدر زیباست رها بودن و تجربه کردن.

    چقدر زیباست، نگاه زیبا داشتن.

    چقدر زیباست، زیبا فکر کردن.

    و چه شور و شوقی از این همه زیبایی به وجودت تزریق می شود.

    دلم می خواهد فقط بنویسم از زیبایی ها و لذت ببرم از ان ها.

    دلم می خواهد فقط با تو باشم…

    نمی دانم چگونه این حالم را توصیف کنم فقط می دونم این فایل استاد خیلی چیز هارو برام یاداروی کرد.

    اینکه من چه می خوام، اینکه شرایط هر چقدر خوب و هر چقدر بد باید تغییر کنه، چون من مشتاق تغییرم، من مشتاق حرکتم، مشتاق یک جا نشستن نیستم.

    باید ببینم اگر با این روند ادامه دهم ایا اینده به مزاق من خوشه یا نه؟

    باید ببینم منکه اشتیاق تغییر دارم پس چرا بعضی ازمواقع شیطونی می کنم و یک تعهد پا برجا نمیدم و بهش عمل نمی کنم؟

    چرا جسارت به خرج نمیدم و خودمو ثابت نمی کنم؟

    من خیلی دوست دارم که حال هرروزم از روز قبلم بهتر باشه پس باید به اصل بچسبم، باید فرعیات رو از زندگیم حذف کنم، باید ورودی ها زندگیمو کنترل کنم، باید با ادمای زیبا اندیش رفت و امد کنم و در یک کلام باید تغییر کنم زیرا دلم می خواد ده سال اینده سرمو بالا بگیرم و بگم من تونستم اونم با کمک خدام و این تغییر اولش یک ایمان یک شجاعت و تعهد بزرگ می خواد که قول بدی بهش پایبند باشی.

    واقعا این سوال برام پیش اومده که چرا مشتاقی ولی حرکت نمی کنی؟

    چرا این قدر می گذاری شیطونه گولت بزنه؟

    چرا به نشونه هایی که خدا برات می فرسته توجه نمی کنی؟

    می دونی چرا؟؟

    چون ایمانت ضعیفه،چون می ترسی،چون شجاعت نداری،چون تکلیفت با خودت مشخص نیست که می خوای یا نمی خوای؟

    یا اگه می خوای چرا تنبلی می کنی؟چرا می ترسی؟

    پس یک جهادی اکبر راه بنداز که حتی برا خودتم سابقه نداشته باشه چه برسه برا بقیه.

    سعی کن داخل بهترین شرایط هم دنبال تغیبر باشی،سعی کن اینده رو با این روال که داری میری ببینی،ایا ازش راضی هستی یا نه؟ ایابه مزاقت خوش میاد یانه؟

    یک جهادی بزرگ راه بنداز.

    تو می تونی،مطمئن باش فقط قدم بردار و به خدا توکل کن تقوا پیشه کن و خودتو از ادما ها شرایط و افکار منفی دور کن.

    یادت باشه که نیازی نداری که از فردا با وجود شرایط و امکانات بهتر شروع کنی،تنها چیزی که الان نیاز داری ایمانه،ایمان که بعدش امید میاد و بعدش احساس خوب و همین احساس خوب،همین اطمینانی که پیدا می کنی چه غوغایی که نمی کنه.

    اون وقته که وقتی خداوند همت تو رو می بینه دست به کار میشه میاد با اوردن دستاش مثل ادما، اتفاقات و امکانات هر روز بیشتر از دیروز هدایتت می کنه زیرا تو بهش ایمان داری،زیرا تو شجاعی و مشتاق کسب تجربه های شگفت انگیز تر هستی.

    خداوندا من همین جا از همین امروز تعهد میدم که دیگه دنبال رمان و فیلم هایی که به من لطمه می زنن نرم،تعهد میدم که فرعیات رو از زندگیم حذف کنم،تعهد میدم که پای احساس خوبم باشم و تاجایی که می تونم برای بدست اوردن این احساس برای هر لحظه و هر ثانیه تلاش کنم.

    قول میدم که به کارهایی بپردازم که احساس خوب به من بده،قول میدم که نگرش خوبی نسبت به ادم ها داشته باشم زیرا بخشی از وجود توهستن و من وقتی بهشون نگاه می کنم تورو در اون ها می بینم.

    تعهد میدم که به خودم احترام بزارم،به خودم ظلم نکنم،با احساس بد و فکر ها وترس هایی که از بی ایمانی میاد.

    قول میدم که فقط به تو ایمان داشته باشم،نترسم،صبر داشته باشم و هر دقیقه به دنبال تغییر و بهتر کردن خودم باشم.

    قول میدم به بقیه کاری نداشته باشم،با همه در صلح باشم و ادم هارو ببخشم.

    قول میدم که فکر نکنم رقیبی برای من وجود داره چون می دونم که هر کس خودش شرایط زندگیش رو رقم می زنه و من هم می تونم مثل اون شخص باورهایی داشته باشم که از اون هم بهتر باشه و فقط به دنبال تحسین بقیه باشم هرچند که می دونم این بهتر نبودنه از کمبود عزت نفس میاد.

    قول میدم هر روز با خودم تکرار کنم که من ارزشمندم من لایق بهترین ها هستم و همین که تو منو از همه بیشتر دوست داری و هدایتم کردی و می کنی برام کافیه.

    قول میدم برای تغییر خودم داخل هر زمینه ای جسارت به خرج بدم.

    قول میدم نظر بقیق برام مهم نباشه حتی بابام که از همون بچگی نظرش مهم ترین اصل زندگیم بوده چون من درس می خوندم واسه رضایت بابام بود کار می کردم برای رضایت بابام بود و الان می خوام برا خودم زندگی کنم نه بقیه چون ادما رو نمیشه تغییر بدی و حتی اگه بهترین کار رو هم بکنی اگه به مزاقشون خوش نیاد باهات مخالفت می کنن.

    قول میدم با سرکوفت زدن به خودم،به خودم ظلم نکنم.

    قول میدم به توانایی هام ایمان داشته باشم و خودمو و خدای خودمو دست کم نگیرم.

    قول میدم مثبت فکر کنم و تا جون و اشتیاق دارم در راه راست راه انان که پروردگارم به ان ها نعمت دادی نه ان ها که بر ان ها غضب کردی قدم بردارم.

    خداوندا به من کمک کن که در این را ثابت قدم باشم که جز تو یار و یاوری نداری، تو فقط پشتیبان من هستی.

    پس به امید تو…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    نورخاتون هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 945 روز

    به نام الله مهربان

    سلام استاد عزیزم ومریم زیبا

    تغییر کردن واقعا جسارتی بزرگ می خواهد،من می خواهم در سبک زندگیم تغییراتی رو به بهبود ایجاد کنم همچنین در شغلم ،تا در 10سال آینده در اینجایی که هستم نباشم می دونم راه دراز تجربه های جدید در پیش روی م هست از رب مهربانم می خواهم هدایتم کنه یارییم کنه این مسیر رسیدن به خواسته هام رو به بهترین وآسان ترین روش طی کنم و این مسیر برام پر از شادی و لذت باشه

    واز فرمانروای م می‌خوام به من جسارت تغییر کردن بسوی خواسته های که به نفع منه بهم عطا کنه

    الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    رضا دهقانی گفته:
    مدت عضویت: 3786 روز

    سلام دوستان خوبین ؟

    امروز حالم فوق العاده است. استاد تو یکی از فایلا گفتید عباس منش تو فوق العاده ای ! حالا این مونده نوک زبونم. عباس منش تو فوق العاده، افتخار میکنم که عضو خانواده ی گروه تحقیقاتی عباس منش هستم.مدام به فایل ها گوش میدم و تمام تلاشمو میکنم که به هیچ چیز عادت نکنم و مدام تغییر کنم. بقول بزرگی “یک مومن نباید به هیچ چیز عادت کنه.” حتی به اذکار نمازش. یعنی اگه یه هفته میگی سبحان ربی العظیم و بحمده” هفته ی دیگه ذکرتو عوض کن. سه بار بگو سبحان الله.

    برنامه ریختم که همیشه حالم خوب باشه، هر موقع حالم بده تکنیکی که استفاده میکنم اینه که با خدای خودم حرف میزنم. رامبد توی برنامه خندوانه همش میپرسید» چجوری حالتو خوب میکنی؟ تکنیک من اینه. همیشه جواب داده ها. کار های دیگه هم انجام میدم: دوش آب سرد- موزیک و …

    همه ی تلاشم اینه که فرکانس خوبی بفرستم به جهان و باور نکردنیه که قوانین شده جزئی از زندگیم. از قانون جذب وقتی که درس رو بلدم استفاده میکنم یا قانون توجه وقتی که سر کلاس هستم تا درس رو کامل متوجه بشم و خلاصه تمام درسامو در عمل بکار میگیرم اما هنوز قوانین به ناخودآگاهم توی خواب نرسیده … . در کل در مورد ناخودآگاهم باید خیلی بیشتر کار کنم.

    و اما در خصوص این فایل:

    باورم نمیشه دقیقا مثالی که زدید رو عیناً تجربه کردم. اتفاقات عجیب و غیر قابل باور از در و دیوار واسم میریزه. جاییکه منطق میگه این دیگه نمیشه ولی دل میگه همینه. من 3 سال پیش تابستون که توی خدمات کامپیوتری کار میکردم در کمتر از دو ماه از شاگردی خسته شدم و با اینکه در آمد بالایی داشتم اما زدم بیرون. اون موقع آرزو داشتم که خودم مغازه ی مستقل داشته باشم و سال بعد دوباره تابستون یک مغازه نیمه مستقل و مشترک باز کردم. اما دوباره بعد از یک هفته اون رو هم بیخیال شدم. دلیلش دقیقا همین بود که من نشونه ها رو دیدم، قرض بالا آوردم و درآمدم خصوصا کم شد و …. دقیقا وقتی آیندمه این کارمو ترسیم کردم متوجه شدم که باید تغییر کنم. شاید باور نکنید اما همون مواقع بود که رفتم سراغ صاحب کارم که پیشش کار میکردم. دیدم که مغازه شو از توی خیابون اصلی برده توی کوچه و به گفته ی خودش درآمدش کم شده و از کارش خیلی ناراضی بود و دقیقا گفت :” برای استخدام توی یک اداره اقدام کردم ” خیلی عجیبه. تجربه هامون بسیار مشترکه.

    واقعا وقتی این فایل رو شنیدم شگفت زده شدم و بابت این کنکاش درونی از شما سپاسگذارم اینکه فهمیدم تغییراتی داشتم توی زندگیم که اینقدر به پیشرفت من کمک کرده.

    وقتی به دور و برم نگاه میکنم باز میبینم کسایی رو که دارن زیر چرخ های جهان له میشن ولی ترس از تغییر دارن. پر رنگ ترین فردی که میبینم پدرمه، خیلی جالبه که با اینکه درآمد بنگاهش بسیار بسیار کم شده و اصن دیگه منبع درآمدش به حساب نمیاد هیچوقت نخواسته تغییر کنه و من دارم نشونه های تغییر رو میبینم ولی اون هنوز مقاومت میکنه. منی که 16 سالم بیشتر نیست به واسطه ی خداوند کلید گنجینه های آگاهیشو به دست گرفتم و به این آگاهی رسیدم که میتونم رفتار تمام اطرافیانم و تحلیل کنم. من بار ها و بارها تصمیم گرفتم که مادر و پدرمو تغییر بدم اما هیچ وقت نصایح بسیار ارزشمند پدرم یادم نمیره که گفت: هر چی میدونی مال خودته تا وقتی نتیجه ای نگرفتی در مورد آگاهی هات صحبت نکن، توی جمع خودتو انگشت نما نکن (فک کنم این تیکه اشتباهه و باعث شده که تجربیاتم رو با بقیه به اشتراک نزارم) و هیچ وقت سعی نکن بزور کسی رو تغییر بدی چون اگه تموم دنیا هم باهات بشن نمیتونین اون رو تغییر بدی.

    و از اون روز این پندها و خیلی از پند های دیگه ارزشمند پدرم و آویزه ی گوشم کردم و سعی نکردم کسی رو با زور تغییر بدم. و همواره بدنبال قوانین و عمل باشم تا حرف.

    اما من هنوز روز های بسیار سختی دارم و روز هایی دارم که حالم بده ولی سریع به خودم میگم که حتما فرکانس اشتباهی فرستادم و نباید قدرت احساساتم رو از دست بدم.

    همواره سپاسگذارم خداوندم بابت سلامتیم، خانواده ام، شهرم، کشورم، گروه تحقیقاتی عباس منش، استاد گرانقدرم که دستی از خدا بود تا شاه کلیدی باشه برای اینکه فکرشو بخونم، و بی نهایت آیه ی دیگه باید سپاسگذارشون باشم. پروردگارا یاریم ده تا به الهاماتت عمل کنم و هدایت شوم و هر چه بیشتر تو که سرچشمه عشقی درک کنم. خدا جونم دوســــــــت دارم … .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 992 روز

      سلام دوست خوبم

      درود بر تو و پدر محترمتون عجب نصیحت عالی کرد بابات قانون و نمیدونست ولی تجربه بهش درس قشنگی داد،که تونست نصیحت کلیدی،بهتون بکنه دقیقا همینطوره من خودم یکی از دلایل مشکلات و فشارهای رشد،نکردنم درصورت مطالعه وتمرین زیاد نشتی انرژی زیاد داشتم یکیش همین بود خواستم اطرافیانم عزیزام بامن تغییر کنن حس دلسوزی که با قانون خدا منافات داره نتیجه معکوس میده موفق باشی،دوست خوبم هرچند کامنت شما مال هشت ساله پیشه ولی نصیحت پدرانه ات برام خیلی لذت بخش بود چون خودم نشتی انرژی شو لمس کردم گفتم زیر کامنتتون پاسخ بدم تا حالم خوب بشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      بشیر احمد گفته:
      مدت عضویت: 2405 روز

      سلام بر دوست عزیزم آقای دهقانی.

      با اینکه چهار و نیم سال از تاریخ نوشتن کامنت تون گذشته ولی خواندن آن هنوز هم برای من لذت بخش بود و آگاهی های بسیار خوبی را به من داد.

      از شما بابت این کامنت قشنگ حسابی سپاسگذار هستم.

      امیدوارم هر جا هستید متمرکز بر روی نکات مثبت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        رضا دهقانی گفته:
        مدت عضویت: 3786 روز

        سلام و درود جناب آقای بشیر احمد؛

        سپاسگزار و متشکرم ازتون واقعا بزرگوارید

        با وجود بیش از 4 سال پیش که این کامنت رو گذاشتم واقعا مرورش برام لذت بخش بود و یادآور خاطرات زیبایی بود خدا رو صد هزار مرتبه شکر نتایج فوق العاده ای گرفتم و بعد از 4 سال وارد رشته موردعلاقه ام در دانشگاه شدم بعد از دو سال تلاش و شکست های عجیب و در حال حاضر بعد از موفقیت های عجیب تر مثل معدل الف شدن و 6 برابر شدن سرمایه و درآمدم واقعا خوشحالم و سپاسگزار خدای منانم

        خیلی از باورهام رو مدیون همون دوران حساس ساخت باورها 16 17 سالگی بودم اکثر ساعات شبانه روز فایل ها تو گوشم بود و عمل بهشون عادتم شده بود.

        هر کجا هستید موفق و پیروز باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    مصطفی متولی گفته:
    مدت عضویت: 3880 روز

    استاد مگه نمیگید که هر کسب و کاری پتانسیل ثروت رو داره و تو هر کاری میشه ثروتمند شد فقط باید رو باورهات کار کنی؟پس چرا میگید شغلتون رو تغییر بدید؟چرا تو همون کلوپ نموندید و رو باورهاتون کار نکردید؟

    توضیح بیشتری بدید..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      گروه تحقیقاتی عباس منش گفته:
      مدت عضویت: 3937 روز

      دوست عزیز استاد توضیح دانند که به این دلیل در آن شغل نماندند که چیزی برای یاد دادن و پیشرفت کردن برایشان نداشت و قرار است شغل، نه فقط برای پول بلکه برای رشد در تمام جنبه ها باشد.

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      محمد عظیم زاده گفته:
      مدت عضویت: 3447 روز

      با سلام و تشکر از دیدگاه تون بنظر من اینکه استاد میگن شغل و عوامل بیرونی ربطی به پیشرفت و ارتقای مالی ما نداره این نیست که حتما ما تو یه شغلی بمونیم و تغییر نکنیم بنظر من وقتی ما باورهامونو تغییر میدیم و باورهای درستی که برای پیشرفت مالی نیاز هست رو در خودمون ایجاد میکنیم همه چی همسو و هم جهت و در راستای پیشرفت مالی ما قرار میگیره و ذهن و زندگی ما طبق اون باورها برنامه ریزی میشه و این تغییراتی که در وجود ما شکل گرفته باعث میشه که تغییراتی در زندگی ما به وجود بیاد،حالا یا شغلمون رو عوض میکنیم یا محل زندگیمون حتی و خیلی چیزای دیگه و شایدم تغییراتی که منجر به توسعه همون شغل و خیلی چیزای دیگه …،و اینها تقریبا به صورت اتوماتیک انجام میشه انگار که داره به ما الهام میشه و در پایان از استاد عباس منش نهایت سپاسگزاری و تشکر رو دارم که مطمئنا تاثیر بسیار بزرگی دارن تو کره زمین از خودشون روی زندگی مردم میذارن و قطعا این باعث میشه که از این هم فراتر و فراتر بروند…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    طاهر خدایی گفته:
    مدت عضویت: 3535 روز

    با سلام ..خدمت بنده شایسته خدا جناب اسناد عباسمنش

    واقعا از صمیم قلب براتون بهترینها را ارزو میکنم چرا که حقیر با اشنایی سایت شما با اینکه مدت بیش ار دو سال فقط یه مرده متحرک و یه موحود بی روح بودم بودم تونستم دوباره به زندگیم برگردم قابل ذکر اینکه هیچ کدوم از فرمایشات و تمریمهای اسناد را هنور اجرا نکردم فقط مطالعه کردم نا به باور برسم بعد که خدا را شکر بجز رسیدن به باور تحول شگرف توی روح و جانم ایجاد شده تازه احساسمیکنم اری میشود ریبا زندگی کرد …رحمت و لطف خدا بر شما و همه پاکدلان زنگیتون همیشه سبر و شاد باد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: