تغییر شخصیت، جسارت می خواهد - صفحه 47
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-24.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-11-23 13:10:002022-12-29 00:46:49تغییر شخصیت، جسارت می خواهدشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیز❤️مریم جان ❤️و دوستان عزیز همسفر
خیلی خوشحالم که امروز و در این دوران از زندگیم این فایل رو گوش دادم. با آگاهی هایی که از دوره خوب ۱۲ قدم به دست آوردم بعد از ۱۰ سال معلمی تصمیم دارم که برای آینده ای که آرزوشو دارم قدم های جدیدی بردارم.
من هم به تضاد هایی در شغلم رسیدم که به قول معروف در اوج 😊با شغلم خداحافظی کردم یعنی زمانی که به لطف خدا همه چیز خوب بود و حقوق نسبتا خوبی داشتم و از لحاظ کاری یکی از بهترین ها در شهر بودم و چندین بار مقام استانی و منطقه ای رو به خاطر تدریس خوبم کسب کرده بودم و توسط اداره و مدیر و معاون خیلی تشویق شدم.
ولی خوب من به تضادهایی رسیده بودم که درکش برای هر کسی (از آشنایان)آسون نیست:
من نمیخوام ۳۰ سال جایی کار کنم که هر روز همه از حقوق کم و دردسرهای شغلتون صحبت کنند و منتظر باشند تا نماینده ای یا وزیری عوض بشه که شاید دو زار به حقوقشون اضافه بشه.و بعد از سی سال با حقوق بازنشستگی یه گوشه بشینم خسته و افسرده
من نمیخوام… نه بذار یه طور دیگه بگم😊
من میخوام شغلی داشته باشم که درآمدش از استعداد ها و خلاقیت های خودم(خدا) باشه و از خداوند بخوام که هر روز برای پیشرفتم به من ایده های بهتر و ثروت آفرین تر بده.
من میخوام طوری کار کنم که هر روز که خواستم زود یا دیر بیدار بشم یا اصلا استراحت کنم.
من میخوام اونقدر به ثروت و نعمت برسم که تا آخر عمرم بتونم باعث گسترش جهان بشم و با ثروت مند شدنم و پول خرج کردنم به پیشرفت جهان کمک کنم.
من میخوام طوری پول بسازم که بتونم در هر زمان از سال که خواستم به سفر برم و زیبایی های بیشتری رو ببینم.
من میخوام با هر تیپ و لباسی که راحت هستم کار کنم .
من میخوام آرامش داشته باشم و به تار های صوتیم استراحت بدم🤭
من میخوام سلامتی خیلی خوبی داشته باشم و هر روز صبح وقت داشته باشم پیاده روی کنم. و … کلی باورهای خوب
البته الان بیکار ننشستم و از اسفند گذشته راجع به شغل جدیدم دارم مطالعه میکنم و هر روز از خداوند تشکر میکنم که در مسیر هدایت گرفتم
سلام عضو محترم خانواده صمیمی ام ..واقعا لذت بردم از جسارت و تعغیر بزرگی که تو زندگیتون ایجاد کردین و تصیمی که گرفتین..برات بینهایت ثروت ،سلامتی ، آرامش آرزومندم
به نام الله.با صحبتهای آقای عباسمنش واژه آینده نگری را بهتر متوجه میشم الان. از دید همه، آینده نگری یعنی پس انداز پول. ولی الان متوجه شدم که آینده نگری یعنی اینکه چند سال بعد زندگیتو ببینی و اونجاهایی که نیاز به یه سری تغییرات داره، را تغییر بدی.
فکر میکنم خیلی باید برای این موضوع وقت بگذاریم تا نشانه ها و نتایجش را ببینیم.
سپاس.
با سلام به استادِ عزیزم و دوستانِ خوبم.
همین مسئله رو تو زندگی شخصی خودم بهش رسیدم و تجربه ش کردم.
چند سال به خاطر ترس نتونستم تغییر کنم و ی جایی به بعد دیگه پیشرفت نداشتم شاید داشت درامدم کمتر هم میشد،
تا اینکه خدای مهربونم استاد عزیزم رو تو زندگیم اورد و فهمیدم عوامل بیرونی بی تاثیره و فقط باید از رب بخوام هرچی که میخوام و میشه،،،
و به کمک خدا حرکت کردم و خدا دستم رو گرفته و هروز دارم قدم های آهسته و آهسته برمیدارم و دستم رو گرفته و داره میبره اونجا که باید ببره به راه سعادت و برکت.
و اگه تغیر نکرده بودم با مشکل کنونی جهان و ایران باید کارو میبوسیدم میذاشتم کنار.
یکم دیر تغیر کردم ولی به خاطر نااگاهی بود و اینکه هیچوقت دیر نیست برای تغیر.
این صحبت های استاد رو کاملا درک میکنم.
ولی واقعا ناراحت گذشته هم نیستم فقط به حال فکر میکنم و با حال خوب اینده درخشانم رو میسازه خدا جونم.
قابل توجه دوستان خوبم ،
یکسال پیش که کارم رو میخواستم شروع کنم هرکی میشنید میگفت الان بازار فلانه
الان موقع این کار نیست
باید به فکر بازار یابی باشی
باید بازارش باشه که بفروشی کارهاو ……
الان تو هر شرایطی من مشتری مو دارم فروشمو دارم بازارمو دارم و تولیدم بهشون نمیرسه پنجاه برابر تولیدی که الان داریم رو هم درخواست داشتیم😍🙏
به امید خدا تکاملم ک طی بشه نیروی بیشتر میگیریم و به همه مشتری ها میرسه😉
من با کمک خدا شروع کردم و عالی شده همه چی.
خدایا شکرت برای آگاهی هام.
خدایا شکرت به خاطر همه لطف هات.
با تشکر از استادِ جان و مریم بانویِ دوسداشتنی.
روز پنجم روز شمار😍
روز پنجم سفر شگفت انگیزم
خدایا شکرت که به من فرصت دادی ی روز دیگه رو تجربه کنم ممنون که هر لحظه ما رو هدایت میکنی.
امروز متعهد میشم هر روز ب فکر بهتر شدن و بهتر بودن باشم اونم در تمام جنبه های زندگی
از امروز سعی می کنم هر روز از خدا هدایت بخام تابه مسیر درست منو راهنمایی کنه به من بگه چکار کنم تا رشد همه جانبه داشته باشم اتفاقا امروز صب از دست ی سری افکار و رفتار خودم خسته شده بودم گفتم خدایا کمکم کن فکرم ازاد بشه و بتونم ی تغییر اساسی تو زندگیم بدم بعد که اومدم سفر امروزمو شروع کنم دیدم این فایل زیبا اومد خدا رو شکر که خدایی سریع الاجابه داریم
خدایا منو لایق عشق خودت بگردان و منو به راه هدایت شدگان برسان امین
در پناه حق باشید.
بنام خدا جهان هر روز و هروز در حال رشدو پیشرفت است به همین خاطر بیشترین پاداش ها نصیب کسانی می شود که جسارت داشته اند.شما جز کدوم دسته هستید ?جز افرادی هستید که میگذارید اوضاع خراب می شود میخواهید تعقیر کنید یا افرادی که هرگز تعقیر نمیکنند?من خودم جز افرادی بودم که اصلا از تعقیر کردن خوشم نمی آمد و همیشه حالت ثابت و استیبل را دوست داشتم به خاطر اینکه عزت نفس پایین داشتم به خاطراینکه از محیط جدید با آدمهای جدید وتازه احساس غریبی میکردم به خاطر اینکه من شجاع نبودم احساس ترس داشتم که وارد محیط جدید و تازه شوم از زمانی که وارد این سفرنامه شدم و دوره عزت نفس را دارم کارمیکنم وبا این قانون آشنا شدم دارم هر روز روی خودم کار میکنم قبل از اینکه جهان و شرایط بخواهد من را تعقیر دهد خودم هر روز به دنبال تعقیر باشم چون جهان در حال تعقیر است به همان اندازه که جهان تعقیر میکند ما هم باید تعقیر کنیم.هرروزبه دنبال تعقیر باشیم هرروز به خود بگوییم چیکار کنم که امروز بهتر از دیروز باشم?از خداوند میخواهم که هر روز و هرروز در تمام لحظات زندگی در تمام موضاعات مختلف اعم ازعزت نفس بالا ,روابط,توحید,سلامتی ,ثروت باورهای مناسب ,شهامت جسارت و امادگی تعقیر را داشته باشم .سپاسگزار م از این سایت پرکت و همه عزیزان
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استاد عزیز و همفرکانسی های جان
شاید نزدیک یک هفته هست که این فایلو گوش میدم و درک کردم واقعا جسارت و شجاعت و ایمان واقعی خیلی زیادی میخواد برای تغییر
و البته فهمیدم که باید اول از تغییرات کوچیک شروع کرد خیلی کوچیک مثل عوض کردن یک رفتار نامناسب یا تغییر یک کلام نامناسب
من تصمیم گرفتم برای خودم تغییراتو از این مرحله و به صورت پایه ای شروع کنم چون خیلی مقاومت دارم در برای تغییر در روش شغلی و مکان زندگی چون با تلاش و زمان چند ساله به این جا رسیدم
ولی مطمئنم میشه بهتر باشه فقط من مقاومت دارم و باید تکاملی مقاومتم برطرف بشه وگرنه حرکت با ترس به نا امیدی و شکست منجر میشه
ممنون بابت آموزش های کاربردی و فوق العاده و این که زمان میزارین و این همه دیدگاه مختلفو میخونین
سلام و درود
تغییر یک اصل بدون تغییر طبیعت
چقدر عالی ما می شنویم و درک میکنیم و چقدر عالی بتونیم عمل کنیم
در هر مکان و زمانی هستیم باید بدانیم که باید پیشرفت کنیم و از انجام کارهای بدون علم جلوگیری کنیم این من تجربه شکست از کاری که به اعتماد دیگران انجام دادم بدون پشتوانه علمی در کار خودم متوجه شدم و الان میفهمم زودتر تغییر میکرد عملکرد من نتیجه بهتر میشد و همین الان هم باز میدونم جای پیشرفت داره
دوستان و استاد ممنون بابت آگاهی های که میدید
خدایا شکرت که راه را باز کردی و هر روز بیشتر حمایت و هدایتم میکنی خدایا شکرت
بنام خدای مهربان
الان ساعت ده دقیقه به 2 بامداد است و خیلی دلم می خواهد استراحت کنم اما استاد گفتند که خودتون رو مقید کنید به نوشتن. به مطالعه کردن. به ادامه دادن. امروز روز پنجم سفر شگفت انگیزم در چله اول است. استاد در فایل امروز از لزوم تغییر گفتند که اگر تغییر نکنیم و شرایط که روز به روز سخت می شود را نبینیم کائنات با پس گردنی مجبورمان به تغییر می کند. راست می گن استاد. من 12 سال در شغلی بودم که دوستش نداشتم. شرایط ان قدر سخت شد که مجبور شدم استعفا بدم و الان که شش سال از اون موقع می گذره می بینم که چقدر خوب شد که از اداره و محل کاری که نه دوستش داشتم و نه هیچگونه سنخیتی با علاقه ام داشت بیرون آمدم. اما دلم می خواد یک نکته رو هم اضافه کنم. اگر تغییر کردیم. یعنی محل سکونتمون یا شغلمون یا رشته تحصیلیمون و یا فعالیت شغلیمون رو عوض کردیم و رفتیم به همون مسیری که علاقه داریم باید خیلی مراقب باشیم که چه فرکانسی به کائنات ارسال می کنیم. یعنی اگه مرتب از خدا بپرسیم پس کی می شه؟ چرا نمی شه؟ یا به همه و یا به خودمون بگیم من دارم رنج می برم که به هدفم برسم، در این صورت نه تنها به هدفمون نزدیک نمی شیم بلکه دور و دور تر هم می شیم. چون اصل اول رسیدن به هدفه لذت است. یعنی لذت بردن از کاری که انجامش می دیم و لذت بردن از شرایطی که درش هستیم. مثل همین الان من که دارم می نویسم. خودم رو مقید کردم که حتی پنج دقیقه بنویسم و بعدش برم بخوابم و الان گرم شدم و دلم نمی خواد برم بخوابم. چون دارم لذت می برم.
دوستان عزیزم، من 17 سال فکرم و ذکرم و قلبم و روحم و نفسم متمرکز روی هدفم بود اما اگه میزان تلاشهایم رو با عدد 100 مشخص کنیم نتایج مثبتی که می گرفتم در حد 2 بود. واقعا می گمها. یعنی 98 تا از انرژیم به من بر نمی گشت. چرا؟
در سال هجدهم فعالیتم وقتی یک سال از آشناییم با سایت استاد عباس منش می گذشت فهمیدم. چون شاد نبودم. چون شاکر نبودم. چون سپاسگزار نبودم. انسان مومن ترسی نداره که نمی رسه. چون خدا خودش گفته الله یدافع عن الذین آمنو. یعنی من از مومنین به خودم دفاع می کنم. خوب این دفاع یعنی چی؟ یعنی اجازه نمی ده سرمایه هامون و مهمترین سرمایمون یعنی عمر و جوانیمان تباه شود. فقط کافیه به قول استاد باورش کنیم. استاد می گه تو باورش کن. مثل موسی شبانه از خونه بزن بیرون و به دریا برس. مثل ابراهیم برو تو آتش. اون ووقت اون برات دریارو می شکافه و آتش رو برات سرد و سلامت می کنه.
دوستان عزیزم. فقط دلم می خواد بهتون بگم شاد باشید. هرچی شادتر، زمان رسیدن به اهداف کوتاهتر. و البته در این فاصله موفققیتهای کوچیک رو هم حتما باید تائید کنیم و از خداوند سپاسگزاری کنیم. امروز برای من سه تا اتفاق خوب افتاد. یکی فهمیدم خداوند دو هفته قبل اجازه نداد حدود چهار میلیون پولم از بین بره. و یکی اینکه به یک مراسم خیلی عالی حرفه ای دعوت شدم. و سومی. دوستی که اصلا انتظارش رو نداشتم باهام تماس گرفت. خوب من می گم الهی شکرت. خدایا شکرت که هستی. خدای مهربانم شکرت که اجازه دادی کلام مقدست بر زبانم جاری شود. شکرت که اجازه دادی صدات کنم.
بچه ها به خدا قسم نعمت صدا کردن خداوند خیلی نعمت بزرگیه. خودش گفته هر کس منو فراموش کنه منم فراموشش می کنم. پس وقتی صداش می کنیم یعنی حتما به یاد ماست. و البته خودش گفته بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا. یعنی همین که صداش کنیم کافیه. اجابتش دیگه اتوماتیکه. فقط باید منتظرش باشیم. با حال خوب. خدایا همه بچه های این خانواده صمیمی رو سلامت بدار. خدایا استاد عباس منش عزیز و دوست عزیزش خانم شایسته و پسر گرامی استاد میکائیل رو حفظ کن. فرزند عزیز من رو هم حفظ کن. دلم خیلی براش تنگ شده. الهی شکرت.
با یاد و نام خدای مهربون
پنجمین روز شمار تحول زندگی من در تاریخ 6/8/1399 با فایل تغییر شخصیت جسارت می خواهد.
خدایا خودت انگشتانم و روی کیبورد لپ تاپ هدایت کن تا آشفتگی های ذهنم در خصوص پیشنهاد مریم عزیزم به سمت بی نهایت عالی و به سمت بهترین ها جهت پیدا کنه و منظم بشه و هدایتگر من در مسیر زندگیم باشه.
خدایا خودت میدونی که من مدت ها بود میخواستم از کارم انصراف بدم یادمه از همون اول که سرکار بودم از اینکار بدم می آمد اما بخاطر هزینه جهازم ادامه دادم و بعد هم که انگار عادت کردم اما همچنان متنفر بودم از کار و شرایطم مرتب با آدم های محیط کارم مشکل داشتم الان که دارم مینویسم خندم میگیره .
تا دوره قبلی موفقیت که خریدم و مدار آگاهی من و بالا برد و از اون دوره فهمیدم که باید تو شغل فعلیم بهترین باشم و احساس رضایت ایجاد کنم باید باید باید خوبی های شغل فعلیم وو ببینم و بخاطر خوبی های شغل فعلیم شکر گذار باشم تا جهان بهترین و برام رقم بزنه با توجه به شکرگذاری هایی که انجام میدم
بعد مدارم رفت بالاتر با کتاب جادوی سپاسگذاری راندا برن آشنا شدم و چند دوره تمرین هاش و انجام دادم و حال قلبم و روحم بهتر از قبل شد و بیشتر از قبل نکات مثبت کارم و پیدا کردم البته مدیون خانمی هستم که یک کانال تلگرامی ایجاد کرده بود که جمعی این فعالیت ها رو انجام می دادیم حیف شد که دیگه نیست خدا خیر بینهایت نصیب زندگیش و بهترین دعا ها بدرقه زندگیش باد.
اینجاها 50 50 بودم گاهی شغلم و دوست داشتم گاهی نداشتم اما هنوز پر بود از ناخواسته ها ، که قطعا به خاطر ترمز ها و باورهایی که در تاروپود وجودم هست و ازشون خبر ندارم بود.
بعد مدارم بالاتر رفت و با سایت عباسمنش آشنا شدم یادمه یه روزی یهو همینجوری یادم افتاد که ی اسمی به اسم عباسمنش خیلی وقت پیش سالها قبل شاید وقتی بچه بودم به گوشم خورده بود اونم تو زمینه همین انرژی مثبت و قاون جذب بود تو سرچ تلگرام زدم عباسمنش و اتفاقا کانال هاش آمد و من نمیدونم دقیقا وارد چه کانالی شدم اما اون کانال تاکید کرده بود که حتما باید وارد سایت بشید و من وارد سایت شدم و همون شب ثبت نام کردم و شدم از اعضای خانواده عباسمنش خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
مدام تو گوش دادن فایل های رایگان تو این مدت به تغییر برخوردم بارها و بارها احساس می کرم استاد دارن به من میگن شغل تو عوض کن برو سراغ شغل ایده آلت (کار اینترنتی در منزل) بی نهایت عذاب وجدان داشتم و درگیر بودم با خودم از اینکه باید از شغل فعلیم که کارمند شرکتی یک سازمان هستم بیام بیرون، فایل ها رو که گوش می دادم این حال و پیدا می کردم که خیلی با عذاب وجدان و استرس بود و دو سه باری هم که سراغ قسمت صفحه نشانه امروز من رفتم با وجود اینکه فکر می کردم که یه چیزی بیاد که واضح به من میگه که باید انصراف بدی
چیزی دقیقا با این مضمون می آمد : تا باورهات همینه در هر شرایطی که باشی اوضاع همینه !!!! تا باورهات و درست نکنی هر تغییری هم که ایجاد کنی ماهیت شرایطتت تغییر نمیکنه
از آخرین بار هم دیگه وارد اون صفحه نشدم
همین برام کافی بود بنظم این از اون احساس قبلی که فکر میکردم استاد منظورش به منه که از شغلم انصراف بدم درست تره .
درسته که من تو دریافت احساساتم و نشونه ها و الهاماتم مشکل دارم یعنی کلا درک نمی کنم اما بحث اساسی تمام مباحث این سایت یجورایی باورهاست اگه اشتباه نکنم پس قطعا اون صفحه نشونه ها درست بوده
درسته که من باید تغییر کنم و حتی شاید تغییر به جد انصراف از شغلم باشم اما نه با این باورها !!!! نه بدون اینکه روی شخصیتم و آگاهی هام کار کنم که اگه اینکار و کنم ممکنه همینی هم که جهان با توجه به باورهای قبلیم برام در نظر گرفته که خداروشکر خوب هم هست از دست بدم
من به زندگی استاد فکر کردم دیدم خود استاد هم اول مطالعه داشته به مطالعه ها عمل می کرده روی شخصیتش کار کرده باورهاش و تغییر داده و وارد عمل و تغییر دادن شرایط شدن البته اگه اشتباه نکنم
بهر حال شاید انقلاب از 5/2/87 بوده اما اون روز انقلاب بوده مدت ها قبلش مطالعه داشته تمرین داشته مدت ها روی شخصیتش کار کرده مثل یک کوه یخی که 2/3 زیر آبه و 1/3 روی آبه و همه این پیشرفت ها از انقلاب 5/2/87 همش همون 1/3 روی آبه که ما میبینیم پایه های تغییر شخصیت و باورها همون 2/3 که زیر آبه و ما نمیبینیم همون قرآن خوندن ها، تفکر ها، گریه کردن های سر به سجده و …….
پس منم باید از آگاهی ها و باورهام شروع کنم باورهام که تغییر کنه شرایطم خود به خود تغییر میکنه
و جالبه بگم که با اینکه فقط فایل های رایگان استاد و گوش میدم و توی کامنت های قبلی هم نوشتم که تمرین زیادی ندارم اما همون شرایط قبلی کارم دقیقا همون آدم ها همون شرایط الان عالی شده با آدم ها دوستم در روابط عالی با هم هستیم با اینکه کورناست و ما در قسمت بهداشت و درمان کارمیکنیم مرکزمون مرکز کورناست تو اوج سختی ها همدلی داریم حساس نیستیم نسبت به کورنا دور هم میشینیم با هم صبحانه میخوریم ناهار میخوریم میگیم میخندیم اگه مشکل حراستی پیش نیاد آهنگ میذاریم جشن میگیریم من به شدت مورد احترام همه هستم چه همکاران محیطی و چه همکاران ستادیم کارم با اینکه باید یشتر میشد اما راحت تر شده یعنی یک سری اتفاقاتی افتاد که من فکر میکردم به ضررمه و شره اما همون اتفاق ها باعث شد که کارم راحت تر بشه همکار خوب بهم دادن که کمک کارم باشه ، قلقه یکی دو نفر که واقعا بدقلق هستن تو دستم اومد الان اون ها هم بهم احترام ویژه ایی میذارن .
آدم عصبی و تند مزاجی بودم الان آرامش پیدا کردم و با اعتماد به نفس تر و با آرامش کارهام و انجام میدم از اینجور تغییر های شخصیتی زیاد دارم مثلا ی مورد دیگه اینکه مدام بدبین بودم الان بیشتر مواقع خوشبین شدم، آدم خودگیری بودم و مسائل و خیلی شخصی سازی می کردم الان واقعا خیلی خیلی خیلی بهتر شدم .
کارم باعث شد چون کورنا هم امد و همسرم نگران من بود دوست نداشت با ماشین راه یا سرویس بروم و بیام ، من و فرستاد رانندگی یاد بگیرم (الاهی فداش بشممممممممممممم) دو ماهه که داره برای آموزش رانندگیم وقت میذاره البته من الان واقعا خوبم کامل یاد گرفتم اما کلا چون آدم حساسیه هنوز باهام میاد تنهام نمیذاره، برام ماشین خرید الان ی پراید دودی رنگ دارم خب این از برکت کارم و کورناست دیگه (رانندگی و داشتن ماشین از اهدافم بود اما خود به خود اومد یدفعگی من خودم و وسطش دیدم اینجوری نبود که بدونم از چه راهی و چه جوری و هیچ برنامه ریزی و تصمیمی براش نداشتم جز اینکه از زندگی فعلیم لذت می بردم و نکات مثبتش و میدیدم)!! خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
بعد چون واقعا خیلی خونم و دوست داشتم و برای خونه زحمت میکشم و عاشق خونمونم و اینکه حقوقم و میدادم به همسری خونه رو هم 6 دنگ به نامم زد (خرید خونه از اهدافم بود اما خود به خود اومد یدفعگی من خودم و وسطش دیدم اینجوری نبود که بدونم از چه راهی و چه جوری و هیچ برنامه ریزی و تصمیمی براش نداشتم جز اینکه از زندگی فعلیم لدت می بردم و نکات مثبتش و میدیدم) خدارو شکر خب این هم از برکت حقوقم بود خقوق همین شغلی که یه روز نمیتونستم خوبی هاش و ببینم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
و اینکه الان یک ماهه که مسئول یکی از واحدهای ستادی غیر از تایم اداری چند بار بهم زنگ زده و گفت که دارم رای زنی میکنم تو رو بیارم ستاد خیلی خوشحالم البته این از اهدافم نبود خیلی قبلن ها قبلا از اینکه مجدد بیام سرکار آخه من چند بار از سرکار آمدم بیرون و چون کارم خوب بوده هر بار که برگشتم سریع مجدد جذبم کردن یعنی دقیقا همون روزی که برگشتم جذب شدم ، اون موقع ها جز اهدافم بود اما الان به خاطر اینکه میگم چند سال دیگه میخوام مادر بشم یه شغلی داشته باشم که کنار بچه هام باشم و بزرگ شدن بچه هام و ببینم هدفم هم از کار اینترنتی همینه چون عاشق خونمم و مدام وقتی بیرونم دلم برای خونه ام تنگ میشه دلم میخواد همش تو خونه باشم و تنها جایی که آرامش دارم خونه ام هست و دوم هم مسئولیت مادری که عاشق بچه ام و دلم میخواد لحظه به لحظه بزرگ شدنشون در کنارشون باشم و لحظه به لحظه شون و ببینم میخوام وارد شغل اینترنتی در منزل بشم
با توجه به این هدفم نمیخوره بهش این پیشرفت منظورم پیشنهاد نیروی ستادیم هست! اما چون حال دلم خوبه و شکر گذار لحظاتم هستم ایمان دارم هر آنچه که نتیجه این تماس های تلفنی بشه من وتو مسیر پیشرفت و بهبود کامل زندگیم قرار میده و مطمئنم در وقت مناسب خودش مثل موارد بالا چون اون هدف وگوشه ذهنم دارم تو همین شغلم یا ی شغل دیگه ایی خود به خود این شرایط وارد زندگیم میشه چون اون چیزی که باید در من تغییر کنه طبق مستنداتی که برام مشهوده فقط باورهامه
فقط باورهام مشکل داشته باورهام و که درست کنم شرایط ایده آل میشه و خواسته های بهترو بیشتری برام پیش میاد این هدفم هم بیخیالش نمیشم گوش به زنگش میمونم که تا آمد قدرش وو بدونم و بگیرمش اما رهاش میکنم که خودش بیاد یا دقیقا عین هدفم یا چیزی هم تراز هدفم، تو ماهیت و اساس هدفم که دو تا علتی که بخاطرش این هدف و برای خودم گذاشتم تامین کنه و به من احساس شادی، سعادت، پیشرفت و خوشبختی بده .
قصد دارم برای این تغییر دوره اعتماد به نفس و بخرم به نظرم اینه اون تغییری که من باید در زندگیم ایجاد کنم.
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا آخه چجوری شکرت و بجا بیارم شکر اینهمه لطفی که به من و زندگیم داری خدایا شکرت واقعا شکرت.
از استاد عزیزم و مریم جانم که بستر فراهم کردین که من امروز ذهنم و یکی کنم و با خودم و خدای خودم خلوت کنم که بالاخره جواب آشفتگی ها و دل مشغولی های ذهنم که مشابه پیشنهاد مریم جان بود و انجام بدم، ازتون ممنونم واقعا ممنونم خدا حفظتون کنه …عشقتون پایدار ….
از سایت و وجود نازنین اعضاء خانواده ی عزیز عباسمنش سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم.
خدایا شکرت خدایا بینهایت شکرت خدایا شکرت شکرت شکرت ….
به نام ربّ تنها قدرت جهان
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان همسفر
روز پنجم روزشمارمه
از خدا درخواست شغلی کردم که فکر میکردم بهش علاقه دارم و الانم همونو دارم و از خدا ممنونم بابت اجابت خواسته ام
میخواستم هم درآمد داشته باشم هم با خرید دوره ها رو خودم کار کنم
جنبه ای از زندگیم که الان حس میکنم خیلی مهمه و الویت داره برای تغییر، عزت نفسم هست البته خیلی وقته فهمیدم این پایه ها باید محکم بشه منتها الانکه اومدم مستقل شدم و کار میکنم چقدرررر این جنبه از زندگیم پررنگتر شده
و قبل از اینکه به شدت پسرفت کنم باید خودمو رشد بدم و پیشرفت کنم
به امید روزای قشنگتر
در پناه خدا شاد باشد و رو به پیشرفت همیشگی