تغییر شخصیت، جسارت می خواهد - صفحه 50
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-24.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-11-23 13:10:002022-12-29 00:46:49تغییر شخصیت، جسارت می خواهدشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
همیشه از خدای خوبم سپاسگزارم که من را به بهترین راه هدایت کرد و با سایت استاد آشنا شدم. خدارا هزار مرتبه شکر
از استاد بی نظیرم کمال تشکر و سپاسگزاری را دارم که به این خوبی تمام مسائل را توضیح میده
به قول خود استاد این آگاهی ها وحی مونزله.
خیلیها هستن که دارن این صحبتها رو میشنوند ولی فقط افرادی رشد میکنن که عمل کنند.من از خداوند میخاهم مرا در عمل کردن به این آگاهیها یاری نماید.
روز پنج سفر من
با سلام خدمت همه ی دوستانم واستاد عزیزم وخانم شایسته که ای برنامرو چیده تا ما به تکامل بیشتری برسیم
ازجایی شروع کنم که خیلی استاد مثال هاب خوبی زده.این زندگی مثل یه ماشینی هست که تو سراشیبی یه کوهی هست.این ماشینی که توش هستی ترمز نداره یاباید جلو حرکت کنی یا روز بروز عقب حرکت کنی تا از پرتگاه پرت بشی پایین.
من از روزی که این قانون رو شناختم بمرور زمان توهر چیزی کع میبینم میشوم خدارو احساس میکنم میبینم که فلانی رو که دیدم یا فلان حرفی که شنیدم یا فلان اتقافی که افتاد همشونو من خلق میکنم.
قانون جذب خیلی قانون ساده ای هست ولی درعین ساده بودن خیلی هم سخت هست.ادم جسما خسته نمیشه که مثلا باید فلان کوه رو بکنی تا پیش فت بکنی.ولی عوضش باید تو زهنت اون خونه ها وساختمون هایی که کجوکوله ساختیرو باخاک یکسان کنی ویه ابادی درس کنی.
پیشرفت واستفاده از قانون خداوند بنظرم اونه که هیچ وقت توهیج سنی کاشی وجود نداشته باشه مثلا ده سال بد نگی کاش فلان کارو میکردم‌باید جوری زندگی کنی حسرت چیزیرو نخوردی غصه نخوری
من میخوام چند مورد از افکارمو بگم‌که ترمزمه ومیخوام با مرور زمان اون هارو بردارم:
۱.لحن حرف زدنمو با دوربریام وخانوادم عوض میکنم وخیلی مهربون تر و بخشنده تر میشم که همه خودمو دوس داشته باشن.
الان نسبت به قبل روحیم اخلاقم عوض شده ولی من باید بهترینه بهترین ها باشم چون پروردگارم منو بهترین خلق کرده.
۲.توحید.
من توهرچیز باید خدا وقانون حاکم بر دنیارو حس کنم.باید عالی باشم عالی تر از دیروز وگذشتم.
من چند وقته سپاس گذاری میکنم ومینویسم وبعد هرروز سپاس گذاری از خدا چند چیز میخوام گهدتوی زندگیم رخ بیوفته.که هرروز هرجی نوشتم رخ داده.خدایاشکرت به همچین قانون ساده ای که داری ومن وتموم دوستان سایتو هدایت کردی بهش.
باید بیشتر با خدای خودم راحت باشم رفیقم باشه هر حرفمو بهش بگم ازش بخاطر کوچکترین چیزا تشکر کنم وازش فقط درخواست نعمت کنم.من باید تسلیم خداوند باشم وبرا هیچ چیزی ناراحت نباشم.
۳.من باید پیشرفت کنم.
من باید پیشرفت کنم هرروز عالی تر ازدیروز بشم.چرا؟چون که من قانونو فهمیدم.چرا؟چون من راه موفقعیتو شناختم وراه اونایی که رفتن وموفق شدن دارم پامو میزارم روی رد پای اونا وهیج وقت مسیرمو گم نمیکنم.
چرا؟چون من مسلمون هستم وبنده ی عزیز خداوند هستم وخداوند تو قران گفته بنده تو بخوا من اجابت کنم
چرا؟چون من باید الگوی خیلیا باشم همون طور که خیلیا الان الگوی من هستن مثل استاد عزیزم.
چرا؟چون دنیا با من خیلی بهتر میشد.مثل استاد عباس منش که راه و فهمیده تونسته به هزاران نفر راه موفقعیت و نشون بده حتی بهتر از اونی گه خودش رفته وتجربه کرده.استاد با افتادوپاشدن این مسیرو پیدا کرده سالیانه سال کشیده تا پیدا کنه.ولی الان استاد اون زمونی که راننده تاکسی بود یکی این معلوماتو بهش میداد مطینن مسیر ۵ساله رو تو یسال طی میکرد چون فرمولو بدست اورده بود با فرمولش هر مشکل وحل میکرد.
احساس خوب +افکار خوب +عمل خوب _ترمز(افکار منفی ونجوای شیطان)=اتفاقات خوب
۴.باید وزنمو زیاد کنم
چون من لایق بهترین هام.بهترین لباسا بهترین غذاها باید خودمو تشویق کنم به خودم افتخار کنم.
چون من مثل پروانه ای هستم که همنوع های من خودشونو میزنن به دل شمع ومیسوزن ولی من ودوستات سایت من یطرف نشستیم چون میدونیم بعد چن ساعت شب.صبحی شروع میشه که پراز گلو گیاه هست همه جا ومیتونیم بهشتی رو بیینیو تجربه که تموم حرفای خدارو با جان ودل حس کنیم.
۵.نباید قانع نعمت های خدایاشیم چون خدا بیشمار نعمت بی منت داره.فقط کافیه بخوای
سفره لطف رحمت ونعمت خدا پهنه فقط کافیه بری پای سفره وبا ادامای خداگونه هم سفره بشی.
۶.نباید دست از سپاس گذاری دس بردارم حتی اگه جاهای مد نظرم برسم.باید هرروز تمرینمو بکنم هر دیقه هر ثانیه خدارو کنارم وجودم حس کنم ورفتارو فکر های خدا گونه ای بکنم.
۷.از زندگی کردن لذت ببرم چون من خیلی عالیم وقربون صدقه ی خودم
۸.نباید به حرفای مردم رادیو تلوزیون اخبار صفحه ای مجازی گوش بدم.
البته الانم تو جمعه که حرف از وضع خراب اقتصادی حرف میزنن یا تو ماشینی کع سوار میشم رادیو یا ترانه ای که میزارن میدونم حالمو بد میکنه واحساسمو بد میکنه.جوری به فکر نعمت هایی که دارم وقراره بیاد فکر میکنم که گوشام از بحث که میزنن کر میشه وگوش نمیکنم وتو حال خوب خودم هستم.
۹.به خودم اعتماد به نفس بالایی دارم چون خدارو دارم وهرچی هستم بهترینم
با تشکر از همه ی همسفرای عزیزم.
کسی حرفی ترمزی پیشنهادی درمورد حرفام خواست بگه خوشحال میشم گوش کنم.
سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستان
*تغییر شخصیت جسارت می خواهد
انسان ها سه دسته اند:
۱:افرادی که قبل از اینکه اوضاع خیلی خراب بشه تغییر میکنند
۲:افرادی که وقتی اوضاع خراب شد تغییر می کنند
۳:افرادی که اصلا تغییر نمی کنند
بیشتر افراد خیلی سخت تغییر می کنند میزارن اوضاع خیلی خراب بشه
*نشونه ها همیشه به موقع و درستن فقط ما باید حواس مونو جمع کنیم تا درک شون کنیم
مثل استاد زمانی که توی مغازه شون کار میکردن و درامد خوبی هم داشتن اما یک سری نشونه ها اومد که باید تغییر کنی باید ظرف تو بزرگ کنی
نشونه های استاد چی بود؟ اینکه درآمدشون روز به روز کم و کمتر میشد و اینو هیچکسی جز خود استاد نمیتونست متوجه بشه و نشونه هارو تونستن درک کنن و تصمیم مهمی بگیرن
استاد فهمیدن نباید این روند رو ادامه بدن و در تله این درامد خوب بیفتن چون فهمیدن این روند ایشون رو رشد نمیده
* ما باید بتونیم آینده ی این چیزی که هستیم با شرایطی که الان داریم رو ببینیم
*باید این سوال رو خودمون بپرسیم من با این وضعیتی که دارم پیش میرم ۱۰ سال دیگه کجام و در چه حالی هستم
آیا اون موقع خودم رو تحسین میکنم یا سرزنش
*بهتره از همین الان آینده نامناسب رو حس کنیم اون رنج حاصل از تغییر نکردن رو ببینیم تا مجبور بشیم برای حرکت و پیشرفت
خیلی از افراد هستن که به خاطر ترس ها و نگرانی هاشون و بی ایمانی که دارن دست به تغییر نمی زنند
*خیلی مهمه که شهامت تغییر کردن داشته باشیم
باید شهامت اینو داشته باشیم که از توان مندی هامون برای پیشرفت خودمون استفاده کنیم
*به این سوال فکر کنیم که چرا نمیخوام تغییر کنم ? چرا این شرایط داره آزارم میده اما حاضر نیستم تغییر کنم?
جواب من به این سوال اینه خب الان که وضعت بد نیست بشین تلویزیون ببین حالا بعدا اگه خواستی تغییر میکنی اما وجود من اینو نمیخواد و اینا همه بهانس جهان هرلحظه در حال پیشرفت و بزرگ تر شدنه و من وظیفمه خودمو با تغییراتش تطبیق بدم و گرنه نمیتونم زندگی کنم
* اگه اوضاع الان فقط کمی داره بهم فشار میاره و من همچنان نخوام تغییر کنم ۱۰ سال دیگه این فشار خیلی خیلی بیشتر میشه
الان تغییر آسان تره یا ۱۰ سال بعد?
مطمئنا الان برام خیلی آسان تره که تغییر کنم و اون موقع خودم رو تحسین کنم که قدم برداشتم و آرام آرام به جلو رفتم
*بهترین شیوه برای حرکت دیدن آینده نامناسب و داغون خودمونه
نشانه ها رو در همه جنبه های زندگیت ببین اگه شرایطت داره خراب میشه
* در تمام لحظات زندگی و در تمام موضوعات باید آمادگی تغییر داشته باشیم
انسان در ناتوانی مطلق هم اگر بخواد و خدا را باور کنه و ایمان بیاره میتونه تغییر کنه اما چرا بزاریم اوضاع مون تا اون حد خراب بشه مثل یک بیماری می مونه چرا بزاریم در وجودمون ریشه کنه که مجبور بشیم با جراحی برطرفش کنیم چرا با پرهیز از غذای نامناسب جلوشو نگیریم چرا با تغییرات کوچیک برطرفش نکنیم
*باید همیشه حواسمون باشه که جهان همواره داره تغییر میکنه و ماهم باید به همون نسبت با جهان تغییر کنیم
مهم نیست شکست بخوریم فقط بخوایم حرکت کنیم چون همش تجربه هایی میشه که به دردمون میخوره و بزرگ مون میکنه
استاد چه مثال خوبی زدین که مثل اون قورباغه نباشیم که میزارنش توی آب سرد بعد کم کم آب رو گرم میکنن و قورباغه متوجه گرم شدن آب نمیشه تا در نهایت میپزه و میمیره مثل نشانه های زندگی ما که هر لحظه میخوان آگاهمون کنن و نزارن ما به شرایطمون عادت کنیم باید زرنگ باشیم و درک شون کنیم بعد عمل کنیم تا به پیشرفت جهان کمک کنیم
به قول کامنت یکی از بچه ها هیچ چیز در این جهان ایستا نیست و اصلا ایستا بودن معنایی نداره
*توی هر شرایطی هستیم باز هم میشه بهترش کرد
چقدر این آگاهی آرومم میکنه و احساس کمبود رو از من دور میکنه همه چیز بی نهایته
هیچ وقت به شرایطم قانع نباشم چون بازم میتونم بهترش کنم و همیشه بهترینی هست و این چرخه تا بی نهایت ادامه داره
فکر میکنم مثلا هزارسال دیگه جهان چه پیشرفت هایی کرده فقط ناراحت میشم که اون موقع من نیستم ببینم😄😄
چه خدای باحالی داریم هرچی درکش کنیم باز میتونیم درکمونو بهترش کنیم و اصلا انتهایی نداره
دقیقا روح من به همین نیاز داره به یه چیزی که تموم نشه یه زمانی توهم داشتم که اگه من این قوانینو بفهمم و درک کنم بعدش میخوام چیکار کنم و این سواله حس پوچی بهم میداد ولی الان که کمی درکم بالا رفته خیالم راحت شده که من میتونم همیشه بهتر بشم😄😄
خدایا شکرت به خاطر قوانین باحالت
لحظه هاتون هرلحظه پر از درک و آگاهی که بی انتهاست🌷🌷
بنام خدایی مهربانیها خدایی که از بنده بیشتر مشتاقه که به آرامش وثروت برسه
باسلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز
بازم از خدای بزرگم تشکر میکنم که یک سفر دیگه و یک تجربه دیگه یه آگاهی دیگه و از استاد بخاطر این همه تجربه ای که در اختیار ما قرار می‌دهند. واقعا بزرگترین تحول در انسان‌ها تغییر هست و اگر نتایجی شگرفی در زندگیم میخواهیم بشه باید از بنیاد تغییر کرد.
تغییر سخته. وقتی که شروع تغییر می کنی سرو کله ترمزها. افرادی که باعث میشن آدم دلسرد تغییر شود پیدا میشه مثلا صبح زود میخای بری ورزش تا صبح میخای بلند شی خواب ناز میگه ول بابا بزاریم فردا. فردا فردا باعث میشه که هیچ وقت به هدفت نرسی. بخاطر اینکه یه عمری به یه روش راحت استفاده کردی. یه عمر باورهای محدود کننده مثل سیمان به ذهنمون چسبیده و میخواهیم این سیمان هارو با قلم چکس بتراشیم قطعا به این راحتی سیمانهای که بتن شده براحتی تراشیده نمیشه. این باورهای یک روز دو روز شکل نگرفته که حالا با یک روز دور روز عوض بشه. بزرگترین تحول در زندگی ما تغییر الگوی ذهنی میباشد. روزی رو یاد میاد که دوستی بهم گفت حبیب زود نخواه به نتایج بزرگ برسی. تغییر جرعت میخاد همت میخاد تلاش میخاد پشتکار میخاد. از تغییرات کوچک شروع کن. نمیخاد فردا بری کتاب ۵۰۰ صفحه ای بخونی اول از ۵ صفحه شروع کن تا. بیشتر بشه. نمیخاد صبح بلندشی بری کوه دماوند رو فتح کنی برو از تپه شروع کن. و یه چیز جالبی که بهم گفت این بود تغییر بخاطر خدا انجام بده بگو امروز رو بخاطر خداا این کار رو انجام میدم و خودش با قدرتش کمکت میکنه واقعا تکنیک جالبی بود. من که ازش استفاده کردم و نتیجه گرفتم. یه ضرب المثل هست که میگه با جمع کردن سنگ ریزه ها میشه کوهی جابجا کرد.
خدا رو شکر میکنم که در خانواده ای هستم که انقدر کامنت زیبایی هست که فقط تمرکزمون به این سایت گروه وخانواده معطوف میکنه.
عااااااشقتونم سپاسگزارم بخاطر این حس خوبم
سلام ناصری هستم ۸ ماه هست بیکار شدم یک پیج کاری راه انداختم ولی ضرر کردم و خداروشکر همچنان امید وار، از طریق پسرم با آقای عباس منش آشنا شدم و همین رو از لطف خدا میدونم که حتما حواسش بهم هست .
امیدوارم بتونم با کمک خدای مهربون باورهای منفی رو تبدیل به باور مثبت کنم .
یا حق
نازنین من !
سلام
تا حالا به کلمه ی تغییر فکر کردی ؟
یادت هست اولین بار این مفهوم رو در کتاب « چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد» سالها قبل شنیده بودی ؟!
اون زمان درک داستان های تمثیلی کمی برات دشوار بود اما هرچی جلوتر اومدی و بزرگتر شدی بهتر فهمیدی ش .
دو دسته موش که نماینده دو دسته از آدمها بودن :
دسته ی اول موش هایی که بلافاصله با وخیم شدن اوضاع و کم شدن ذخیره ی پنیر به فکر تغییر افتادن و در مسیر پیدا کردن ذخیره ی تازه و فراوونی از پنیر راهی یه سفر شدن، یه هجرت ، و تو مسیر با دقت نشانه ها رو دیدن و هدایت رو دریافت کردن و قدم به قدم پیش رفتن و پا روی ترس هاشون گذاشتن و استقامت به خرج دادن ، به ناشناخته ها برخوردن … و در نهایت به بهشتی از پنیر رسیدن . چیزی که آرزوی هر موشی ه .
و دسته ی دوم موش های که نه تغییر رنگ و بوی پنیر رو متوجه شدن و نه حواس شون به کم شدن ذخیره ی پنیر و آب رفتن ش بود . و تازه دسته ی اول موش ها رو که بخاطر نیّت خوب شون اون ها رو هم دعوت به تغییر و مهاجرت کردن به مسخره گرفتن و همونجا موندن و اون وضعیت هرروز سخت تر و سخت تر شد اما لجبازی اونها تمومی نداشت و بهشون اجازه ی دیدن واقعیت رو نمی داد …
این داستان ساده و کوتاه چه اصول مهم و بلندی رو برات شرح داده بود و تو اون زمان هنوز اینقدر خوب نفهمیده بودی ش .
درک کردی اما نه کاملا .
و به اندازه ای که درک کردی بهش عمل کردی .
و حالا بعد از گذشت سالها ، و رشد و تکامل ت ، و قدم گذاشتن در جمع خانواده ی عباس منش و بودن در فضای سایت و دیدن فایل ها و خوندن نوشته های ارزشمند عزیزانت یه کم بیشتر ضرورت تغییر رو درک کردی و با قوانین جهان آشنا شدی .
عزیز من !
به خودت تبریک بگو .
چرا که تو در جمع اقلیتی هستی که تصمیم گرفتن متفاوت از عموم مردم نتیجه بگیرن و حاضر شدن بخاطر این هدف ، متفاوت از عموم مردم عمل کنن .
به خودت تبریک بگو که در اولین قدم این شهامت و جسارت رو داشتی تا بفهمی که وضعیت موجود زندگی ت ، وضعیت مطلوبی که می خوای نیست و باید همه چیز رو تغییر بدی .
آفرین به تو !
که رویاهات رو زنده نگه داشتی .
آفرین به تو که همیشه به دنبال بهترین هستی .
و حالا هم فقط باید به همین روند ادامه بدی .
باید به ترس ها ت غلبه کنی و تغییراتی که باید رو رقم بزنی.
و بدونی که ترس از بی ایمانی تغذیه می کنه.
اگر نمی خوای که ترس هات قوی و قوی تر بشن باید ایمان ت رو تغذیه کنی و آروم آروم قوی ترش کنی . اون قدر قوی که بتونی بر ترس هات غلبه کنی و با اون ها رو به رو بشی.
…
فقط کافیه آینده ی چیزی که هستی رو ببینی .
ده سال بعد رو ببین و از خودت بپرس که اگر با این روند پیش بری چه وضعیتی در انتظارت هست ؟
با نگاه به آینده برای خودت «اهرم رنج و لذت» طراحی کن .
تا «رنج » آنچه ممکنه پیش بیاد به تو انرژی و توان حرکت کردن بده .
تا «لذت » جایگاهی که می تونی تجربه کنی تو رو تشویق به حرکت کردن و بها دادن و ادامه دادن کنه .
عزیزدلم !
تو باید در هر شرایطی که هستی نشانه ها رو ببینی.
به رابطه ت با خودت دقت کن .
به میزان ایمان ت به خداوند فکر کن .
به شرایط مالی ت نگاه کن.
روابطی که با عزیزدلت و اطرافیان ت داری رو بررسی کن.
به سلامتی و تناسب اندام ت دقت کن و ببین وضعیت جسمانی ت چه جوریه.
و اینو بدون که باید در تمام جنبه های زندگی ت آماده گی تغییر رو داشته باشی.
باید حواس ت باشه که تغییر جز جدایی ناپذیر جهان ه و تو باید با جهان همراه بشی اگر می خوای رشد کنی و بهبود رو تجربه کنی .
هر روز به دنبال تغییر باش .
هر روز از خودت بپرس که چیکار کنم که امروز م بهتر از دیروز باشم ؟
تو چه قسمت هایی از زندگی م باید تغییر ایجاد کنم تا بهبود پیدا کنه و عالی بشه ؟
نشونه ها رو ببین .
خداوند از طریق نشونه ها با تو صحبت می کنه .
یادت باشه که در هر شرایطی که هستی باز هم میشه اون شرایط رو بهتر کرد .
هر چقدر خوب و هرچقدر بد.
خب الان وقتشه .
وقت این رسیده که با شجاعت و جسارت از جنبه های بنویسی که نیاز به تغییر و بهبود داره . چرا که هرچقدر هم خوب باز هم می تونه بهتر بشه . پس قدم اول رو بردار و آنچه که هست و باید بهبود پیدا کنه رو ببین و بپذیر که هست .
چشم ! جسارت به خرج میدم و شروع می کنم به نوشتن :
🗝️در مورد رابطه با خداوند و توحید :
من برای اولین بار مفهوم واقعی توحید رو با استاد شناختم و حقیقت شرک رو با استاد فهمیدم . نمی‌گم در این زمینه رشد کردم اما در حال خارج شدن از فضای شرک و قدم برداشتن در مسیر توحید هستم . باید بتونم بیشتر بر روی « فقط روی خدا حساب باز کن » کار کنم . باید بتونم رابطه ی عاشقانه ای با خداوند بسازم و برای این کار باید اول بتونم بیشتر خدای واقعی رو با قرآن بشناسم و باورهام رو در مورد ش بسازم . باید بیشتر باهاش صحبت کنم و ازش بخوام و اعجاز دست به کار شدن ش و درخدمت من بودن رو ببینم تا ایمان م بهش بیشتر بشه . باید خداوند رفیق جون جونی م بشه تا به توحید نزدیک و نزدیک تر بشم . ایمان من به قدرتمندی مطلق خداوند باید بهبود پیدا کنه . و بیشتر بتونم تسلیم این قدرت باشم .
🗝️در مورد رابطه م با خودم :
قبلاً رابطه م با خودم خیلی سرد و کدر بود و اصلا درکی از این نداشتم که باید عاشق خودم باشم . همیشه منتظر بودم یه نفر دیگه بیاد به من عشق بورزه و با محبت هاش خلأ ها و نیازهای درونی م رو پر و رفع کنه . اما وقتی تو این مسیر قدم گذاشتم و با مفهوم « عزت نفس » آشنا شدم آروم آروم شروع کردم با خودم آشنا شدن و خودم رو دوست داشتن و عاشق خودم شدن البته که من هنوز هم خیلی کم به خودم به تنهایی عشق می ورزم و باید خیلی بهتر بشه . باید بتونم برای خودم و تو خونه بهترین لباس ها رو بپوشم . برای خودم آرایش کنم . باید برای خودم وقت بذارم و به پوست م رسیده گی کنم . من از خدماتی مثل ماساژ و اصلاح و اپیلاسیون و … دریافت کردن لذت می برم و باید این لذت رو بیشتر به خودم هدیه کنم . باید برای خودم هدیه بخرم . باید یاد بگیرم بیشتر با خودم صحبت کنم . باید با خودم برقصم . با خودم آواز بخونم . با خودم برم قدم بزنم . خودم رو دعوت کنم به رستوران ، به سفر ، به تفریح . باید با خودم بیشتر وقت بگذرونیم .
من هنوز هم در خیلی از مواقع تمرکزم بر روی نقاط ضعف خودم می‌ره و اون ها رو برجسته می بینم تو ذهنم؛ باید یاد بگیرم هر روز به خودم نقاط قوت شخصیت خودم رو یادآوری کنم . و آروم آروم سعی کنم نقاط ضعف شخصیتی م رو بهبود بدم .باید بپذیرم که هیچ کس کامل نیست و یاد بگیرم خودم رو با نواقص م دوست داشته باشم . باید بتونم همینی که هستم رو دوست داشته باشم .
🗝️یکی از مواردی که نیاز به بهبود داره کنترل ذهن ه . من وقتی از طرف عزیزدلم توجهی که مد نظرم هست رو دریافت نمی کنم حس م بد میشه و ذهنم شروع می کنه به نجوا کردن و اون وقت به دنبال یه راهی می گرده که خشم خودش رو از عدم دریافت توجه بریزه بیرون ، مثل یه بچه که با بهونه گیری و داد و بیداد کردن و به هر قیمتی می خواد توجه دریافت کنه .
باید بتونم کنترل ش کنم .
زبونم خیلی تند بود و نیش و کنایه های زیادی رو در شرایط احساسی مختلف به زبون می آوردم . اما از وقتی که فهمیدم « کنترل احساس » یکی از مصداق های داشتن عزت نفس هست شروع کردم به کنترل زبونم . خیلی سعی کردم تا نرمی در گفتار رو یاد بگیرم و روش کار کنم . بتونم در به کار بردن کلمات مهرآمیز و پر از عشق خبره بشم و بشن جزو تکیه کلام هام .
تحسین کردن رو بلد نبود و الان دارم سعی می کنم یاد بگیرم زیبایی ها رو دیدن و تحسین کردن .
وقتی عصبانی میشم و بهم می ریزم ذهنم سریع می خواد خودش رو تخلیه کنه و هرچی درون ش هست رو بریزه بیرون . گاهی من رو وادار می کنه به گرفتن تصمیم های وحشتناک بد و همون لحظه انجام دادن شون ، خیلی خوب تونستم تو این مورد رشد کنم و باز هم سعی کنم احساس خشم رو در وجودم کنترل کنم و به قول فایل « آرامش در پرتو آگاهی » سعی کنم وقتی خشمگین میشم فقط صبر کنم و اجازه بدم که این حالت م تغییر کنه چون هیچ چیز ثابت نیست و همه چیز تغییر می کنه . نباید حرفی بزنم و نباید کاری انجام بدم و نباید حتا تصمیمی بگیرم فقط باید آروم و بی حرکت بمونم … در کلام ساده ست اما در عمل خیلی برام سخت بوده و هست . عالی نشدم اما از قبل کمی بهتر شدم . خیلی کم . ولی خب این هم رشد ه . ولی باید ادامه داشته باشه و بهبود پیدا کنه .
یکی از مواردی که باید در ارتباط با خودم بهبود ش بدم این هست که خودم رو ملکه ی خونه م ببینم نه خدمتکار و پرستار خونه . باید سعی کنم هرکاری رو وقتی انجام بدم که از انجام ش لذت می برم و عشق م می خواد که انجام بدم نه با این نیت که وظیفه م هست انجام بدم . باید بتونم خودم برای خودم این ارزش رو قایل باشم تا اطرافیانم هم از این فرکانس من تاثیر بگیرن و من و کارهایی که انجام میدم رو ارزشمند ببینن .
در پول خرج کردن برای خودم خیلی خیلی صرفه جویی می کنم و این ترمز همیشه با من بوده حتا زمانی که کارمند بودم و درآمد مستمر داشتم . خرج کردن برای خودم با احساس گناه همراهه برام. باید بهبود ش بدم و هرماه خارج از مخارج زندگی برای خودم یه هدیه ی ارزشمند و زیبا بخرم حتا اگر ارزون قیمت باشه .
🗝️و کلا من در مورد مسایل مالی ، باورهای محدودکننده ی فراوونی دارم که باید در مقابل ش باورهای قدرتمند کننده ساخته بشه .
به این ایمان رسیدم که مهم ترین مانع من در نداشتن درآمد بالا ترمزها و موانع ذهنی خودم هست و فقط باید بتونم با برداشتن این ترمز ها به جریان ثروت و پول در زندگی م اجازه ی حرکت بدم .
قبلاً کمتر از دوسال پیش هیچ پس اندازی نداشتم و حتا گاهی به مبالغ خیلی خیلی کم هم محتاج می شدیم . الان وضعیت خیلی بهتر شده . فایل های رایگان استاد در مورد باورهای ثروت ساز خیلی بهم کمک کرده و تمرین هایی که انجام دادم اما می خوام که خیلی بهتر بشم و بتونم ثروت زیادی رو در زندگی م خلق کنم اون هم در مسیر علاقه و عشق م و با لذت .
سعی کردم خودم رو با داشتن یه سری مبالغ راحت کنم و همیشه یه مبالغی در حسابم نگه دارم . و تو خونه و جلوی چشم م اسکناس های درشت داشته باشم اما باید این اعداد رشد کنه و بیشتر بشه هنوز خیلی جزیی و کم هست اما نسبت به گذشته بهبود پیدا کرده .
من می خوام که درآمد مستمر و بالایی داشته باشم و استعداد های زیادی هم دارم اما به قول استاد استعداد مهم نیست بلکه باور مهمه . ایمان مهمه . باید بیشتر روی باور و ایمان م کار کنم .
باید باور فراوانی رو در خودم رشد بدم .
ایمان م به رزّاق بودن خداوند .
ایمان م به اینکه رزق دو نوعه : رزقی که تو به دنبال اون میری و رزقی که اون به دنبال تو میاد .
باید به مقامی برسم که رزق به دنبال من بدوه.
🗝️یکی از مهم ترین پاشنه های آشیل من در بسیاری موارد ، چه مالی ، چه روابط ، احساس لیاقت هست . باید بتونم احساس لیاقت و ارزشمندی رو در وجودم رشد بدم . احساس لیاقت داشتن ثروت و نعمت و رفاه و آسایش رو . احساس شایستگی برای داشتن بهترین ها .
🗝️در مورد وضعیت جسمانی م همیشه خواسته م تناسب اندام و داشتن جسمی سلامت و پر انرژی هست . گاهی یه تصمیماتی گرفتم و کمی هم جلو بردم اما ادامه دار نبوده .
🗝️من در بحث تصمیم گرفتن خیلی خوب عمل می کنم و قدم اول رو هم برمی دارم اما در ادامه دادن و استمرار ضعیف عمل می کنم که باید این جنبه از شخصیت م رو هم رشد بدم و تقویت کنم و می دونم که این هم از مصداق های عزت نفس هست .
🗝️یکی از مواردی که در زندگی روزمره ی من باید بهبود پیدا کنه استفاده ی مفید از زمان ه. باید بتونم برای خودم برنامه ریزی کنم و از زمان م در راستای سرمایه گذاری روی خودم و بهبود شخصیت و تقویت باورهام بهره ببرم . باید بیشتر در سایت زمان بگذارم . باید بیشتر برای خودم بنویسم و قوانین رو با خودم مرور کنم . باید بتونم با تنظیم کانون توجه م فرکانس خواسته هام رو ارسال کنم و با ارسال فرکانس خواسته هام خودم رو با نعمت ها و اتفاقات خوب هم مدار کنم و اون ها رو به زندگی م دعوت کنم . برای انجام این هدف باید کمی پرانرژی تر باشم و حوصله و توان خودم رو بالا ببرم و بتونم انگیره هام رو در درون خودم تقویت کنم و برای خودم اهرم های رنج و لذتی طراحی کنم که سوخت وجود م رو تامین کنه و من رو در این مسیر مستمر نگه داره تا ادامه بدم و فرکانس هام به ثبات برسه . برای این کار هدف های کوچک میذارم و سعی می کنم اول از یک هفته شروع کنم . یک هفته رو اونطور که باید طبق آموزه های استاد پیش برم . روزشمار تحول زندگی من رو پیش ببرم و برای خودم ردپاهایی بنویسم و در سایت و در کانال شخصی م به جا بذارم و در پایان هفته به خودم جایزه بدم و برای هفته ی بعد دوباره برنامه ریزی کنم و به این شکل این هدف بزرگ رو با قدم های کوچک اما مستمر ، محقق کنم تا شخصیتم شروع به از نو شکل گرفتن کنه من هم عشق همیشگی م که نوشتن و تولید محتوای ارزشمند و تاثیرگذار هست رو تجربه کنم .
وقتی با خودم از این قوانین صحبت می کنم خیلی حالم خوبه و پر از انرژی و اشتیاق میشم . گذر زمان و خستگی برام بی معنا میشه و واقعا با خود واقعی م در هماهنگی و صلح قرار می گیرم . و لبریز از عشق میشم. من عاشق این احساس هستم .
خدایا تو رو شکر میگم که من رو به این مسیر هدایت کردی و قدم به قدم من رو به درک بهتر قوانین ت می رسوندی و حمایتم می کنی تا بتونم قانون رو در زندگی م اجرا کنم .🙏🌼
…
دوستت دارم ❤️
خداوند عاشق توست ❤️
سلام دوست عزیزم
بابت متن بسیار زیباتون متشکرم. چقدر عالی نوشتین.
برای شما بانوی زیبا شادی، سلامتی، ثروت و موفقیت های روزافزون آرزو میکنم
در پناه الله باشید
به نام خداوند هدایتگر مهربان
خداروشکر میکنم در دوستان بی نظیری دارم که ازشون یاد میگیرم خواستم ازتون تشکر کنم بابت کامنت بسیار خوبتون.
در پناه الله یکتا
بنام الله یکتا..سلام عزیزام روز پنجم سفرم این فایل زیبا روگوش دادم که واقعا هدایت خدابوده چون از دیشب حالم زیاد خوب نبود ذهنم وسوسم میکرد ونجواها اذیتم میکردن عزیزان من میدونم باید باورهامو تغییر بدم ولی در زمینه رابطه عاطفی من یه زن شکاک وبد بینی بودم از اول زندگیم وپارسال یه مسائلی پیش اومد که به قانون ایمان اوردم وبه الله قسم که من فرکانس اون اتفاق روفرستاده بودم ولی از وقتی با سایت اشنا شدم تصمیم گرفتم که باورهامو درمورد این یه مورد به کلی قدرتمند کنم ولی ذهنم خیلی مقاومت داره وهمش او یه کار شوهرمو یادم میاره خیلی حالمو بد میکنه درحالی که ایمان دارم همسرم به من خیانت نکرده تنها یه اس ام اس یه شماره بود که همسرم قیم خورد حتی اون زن روندیده به جان بچمون قسم خورد ولی من یه راهنمایی میخوام ازتون خواهش میکنم کمکم کنین تا بدونم چه باوری روباید جایگزین این باورم کنم..من وابستگی به همسرم روخیلی خوب مدیریت کردم ولی الان میخوام دراین زمینه باورم رو قوی کنم تا به ارامش برسم چون میدونم اگه همچنان در شک وتردید بمونم ده سال دیگه چه فاجعه ای پیش میاد..اگه میتونین کمکم کنین..ممنون از همگی
به نام خدا😊
سلام به استاد عزیزم و مریم جان و همه ی اعضا 😌
دفعه قبل که سفرنامه رو دنبال میکردم یه ایده کاری افتاد تو ذهنم و دقیقا بعد چند روز به این فایل رسیدم و با خودم گفتم ببین این یه نشونه ست
من حس خوبی نسبت به اون کار داشتم اما همراه با ترس
همونجا بود که با خودم گفتم باید عمل کنم و قدمی بردارم تا بتونم پیشرفت کنم و عزت نفسم و بالا ببرم
گفتم اگه تو جهانی که من دارم زندگی میکنم هر لحظه ش پیشرفته منم بایر برم جلو و حرکت کنم تا با دنیای اطرافم هماهنگ بشم
ازاونجایی که استاد میگن وقتی هدایت میشی باید تمام نجواهای شیطان و بریزی دور و باید به الهامات خدا تن بدی
اونجا بود که من تو زندگیم تصمیم گرفتم کار کنم و با هنر خودم کسب درآمد کنم و دستم تو جیب خودم باشه
و الان که دارم این کامنت و میزارم واقع عاشق این کارم هستم و از خدا میخوام هر لحظه من و تو این مسیر هدایت کنه هر چند خیلی از اتفاقاتی که افتاده همش هدایت الله بوده
حتی اوایل کار بودم که خیلی ناامید شدم و یه روز صبح از خواب بیدار شدم و تو دفترم با خدا حرف زدم و ازش خواستم برام نشونه بفرسته که ظهر همون روز یه نشونه واضح برام فرستاد من خیلی ذوق زده شده بودم و فهمیدم خدا داره با من حرف میزنه و دوباره شب یه نشونه ی دیگه
تا شب انقد خوشحال بودم و هیجان داشتم که نگو
واقعا برام روز خوبی بود هر کدوم از این نشونه ها من و بیشتر به منبع وصل میکرد و ایمان و توکلم بیشتر میکرد و همه ی ترس ها و نگرانی های وجودم از بین رفت
حالا من تمام جنبه های زندگیم و تو قسمت نظرات این فایل می‌نویسم تا در آینده خودم و بسنجم و تغییرات و زندگی و بفهمم
از نظر سلامتی که به نظر من مهم تریم اصله من به لطف خدا سالم سالمم و تمام سیستم بدنم به شکل صحیح کار میکنن البته من قبلاً اینجوری نبودم خیلی وقتا با فکرای بیهوده سردردهای شدید می‌گرفتم
حتی در مورد پسرم که تا همین پارسال خیلی مریض میشد از وقتی باورامون در رابطه با سلامتی درست کردم و حتی یه بارم سرما نخورده
خدایا شکرت
و توحید که همه ی خواسته ها از توحید و یکتاپرستی شکل میگیره و من خیلی به خدای خودم نزدیکم و اونو تو لحظه لحظه زندگیم حس میکنم و سعی میکنم فقط امیدم به خودش باشه چون هرجا به اون تکیه کردم حالم خوب بوده و همه چیز به بهترین شکل برام ردیف می‌شده
خدایی که به من یه عالمه نعمت داده تا الان اینجا باشم و شکرگذار باشم با همون خدا میتونم به اهداف و رویاهام دست پیدا کنم و در دنیا و آخرت سعادتمند زندگی کنم
خدایا عاشقتم بخاطر این حجم از مهر محبتی که نسبت به من داری🙏
از نظر روابط من قبلاً آدم مغرور و زود رنجی بودم الان ارتباطم با همسرم و فرزندم و پدرو مادرم و تمام اطرافیانم خییییییییلی بهتر شده
و از نظر روابط اجتماعی هم خیلی خوب شدم وخیلی راحت با آدم های اطرافم ارتباط برقرار میکنم
خدایا سپاسگزارم🙏
تنها مشکلی که خیلی وقتا باهاش مواجه میشم تو ثروته و الان دارم خیلی رو خودم کار میکنم تا باورامون راجب ثروت درست کنم و فراوانی ها رو ببینم و آدم های موفق و ثروتمند و تشویق و تحسین کنم و امیدوارم بتونم با رفتار توحیدی و افکار درست در این رابطه رو خودم کار کنم و ثروتمند بشم
برای همتون از خدا متعال شادی سلامتی رابطه عاشقانه و ارتباط معنوی زیبا و ثروت را خواستارم
❤️❤️❤️❤️
سلام خدای مهربونم سلام استاد عزیزم که اگه بگن اندازه جونم دوستت دارم اغراق نکردم و سلام مریم نازم گل زیبایم کا حرفات همه ازجتس و بوی گلهاست ، خدارو هزاران بار شکر که اینجا هستم و با این حال و هوا . اخه نمیدونین چندروزی دچار روز مره گی شده بودم با این اوضاع کرونا وهمش به فایل های استاد گوش میدادم و سعی میکردم حال خودمو خوب نگه دارم . امروز صبح وقتی خواستم شکر گزاریمو شروع کنم و خواسته های امروزو بنویسم از خدا خواستم حاله دلمو بهتر از اینی که هست بکنه خودش امروز هدایتم کنه به باور جدیدی و راه جدیدی و منم نشونه های این هدایتو درک کنم . همه چیزو به خودش سپردم و رفتم سراغ گلدونای قشنگم و بعد از کلی نازو نوازش و شکر و سپاس از وجودشون تو خونه کوچک قشنگم و اماده کردن یک غذای خوشمزه و کلی شکر گزاری و حال خوب رفتم سراغ سایت و هزار نفر به من گفتن برو سراغ روز شمار روز پنجم . خدای من دقیقا همون لطف پروردگار بود هدایتش بود ، همون چیزی بود که صبح ازش خواستم . خدایا شکرت .نمیدونین چقدر خدارو حس کردن نمیدونین چقدر تو اغوشش لذت بردم ، نمیدونین چقدر بیشترو بیشتر باورش کردم ، نمیدونین چقدر بیشتر بهش اعتماد کردم ….
اون صدامو شنید ، ازش خواستم و با چه سرعتی جوابمو داد ،
مریم جان گفتن امروز باورهاتونو تغییر بدین و روی اونها کار کنین ولی خدای من هردو را برام انجام داد خدایا شکرت که چقدر بزرگی ، مهربانی ، دلسوزی ، رفیقی ، … تازه داشتم به ایده ای که به سرم زد فکر میکردم که دیگه ذوق مرگ شدم و به کامت دوست عزیزی هدایت شدم که تقریبا هم سن من با ایده هایی شبیه خودم هدایت شدم . … به خداوندی خدا نمیدونم چی بگم . من با ۵۰ سال سن و این همه تغییرو هدایت ؟؟؟؟اشکام میان و فقط میتونم بگم خدایا شکرت . استاد عزیزم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم عاشق همتون هستم و امیدوارم بهترینها رو بسازین و داشته باشین . در پناه الله یکتا باشین.راستی یادم شد بگم من ثروتمندم چون خدا و استاد و شما دوستان و دوتا بچه بی نظیر دارم . من خوشبختم و هزاران بار شاکر.
سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته بزرگوار و همه عزیزان عباسمنشی.
از خداوند رحیم و وهاب میخام که در این کامنت و بقیه کامنتها اون چیزی رو بر قلمم جاری کنه که برای خودم و بقیه مفید باشه.
این کامنت مربوط به سفر روز پنجم من میباشد.به نظر من اون چیزی که برای من در الویت هست تغییر در ذهن و باورهام در مورد همه مسایل هست و در نهایت تغییر در شخصیت.این موضوع رو این چندماهه درک کردم که اگر تغییرات بنیادی و شخصیتی نباشه، باز همه اون علفهای هرز و باورهای غلط به سرعت باز میگردن.نجواهای شیطانی به سرعت در گوشمان زمزمه خواهند کرد.
اما اگر بخام الویت بندی کنم قطعا اولین موضوعی که باید در اون از نظر ذهنی تغییرات اساسی کنم موضوع مالی خواهد بود.
امیدوارم در ادامه مسیر به لطف الله شاهد تغییرات اساسی تر و نتایج اساسی تر مالی باشم.
گرچه هیچ موضوعی در قلب و ذهنم به اندازه توحید بزرگ نیست و این چیزیه که دوست دارم هر لحظه درمورد اون اوضاع بهتری رو تجربه کنم.
امیدوارم در زمان و مکان مناسب استاد عزیز رو ملاقات کنم و درحالی که ایشون رو غرق در بوسه های خودم میکنم از نتایج و تغییرات بزرگ خودم صحبت کنم.
خدانگهدار همگی