تغییر شخصیت، جسارت می خواهد - صفحه 84
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-24.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-11-23 13:10:002022-12-29 00:46:49تغییر شخصیت، جسارت می خواهدشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
روز پنجم
روز شمار تحول زندگیم
سلام و عرض ادب خدمت استادبزرگوارم و مریم جون عزیز..و تمام اعضای خانواده ام..
تغییر در انسان ها باعث رشدوپیشرفت میشود..باید ما ببینیم از چه قسمتی نقص داریم و نقاط ضعف خود را شناسایی کنیم و سپس به پرداختن تغییرات
ان کنیم….
من زندگی را فقط از دیدگاه بچه داری و همسرداری نگاه میکردم و با این که ده سال تمام وقتم را روی فرزندانم و کارهای روزمرگی منزل میپرداختم..و فکر میکردم که کار من همین است ودریغ ازینکه بتوانم کمی به خودم برسم و به رشد خودم اهمیت بدهم…
وقتی به خودم اومدم دیدم از دید همسرم من کسی هستم که توانایی انجام کاری را برای پیشرفت ندارم..و به خاطر همین برچسبهای ناجوری به من زده میشد که تو نمیتوانی و از پس هیچ کاری برنمیایی. در صورتی که من وقتی مجرد بودم بسیار فعال و انواع و اقسام هنرها از دستم بر می آمد..
خلاصه همین حرفها روز بهروز اعتماد به نفس مرا زیر سوال میبرد.. و من احساس ضعف بیشتری میکردم…
تا اینکه دست بر قضا من و همسرم با این قانون آشنا شدیم و کلی کار کردن روی خودمون تصمیم به تغییر باورهایمان گرفتیم…
نقاط منفی و ضعف خودرا شناسایی کردیم و آنهارا شناختیم..و با تمرینات و تکرار عبارات تاکیدی وگوش کردن فایلهاو هدایت خداوند
توانستم آن اعتماد به نفسی که در درونم کشته شده بود را زنده کنم …
هر روز معجزه هایی در زندگیم اتفاق می افتاد و مسیرها به ما نشان داده میشد.. انگار از قبلا برای ما چیده شده بود….
امروز با صراحتی کامل این لطف را فقط از خداوند رحمن و رحیم میدانم که ما را لایق دانست که در مسیر رشد و تکاملی خود گامهای بزرگتری برداریم و با توکل به نیروی برتر همچنان که جهان در حال گسترش و رشد است تلاش در تغییرات خودمان بنماییم…
اینکه امروز احساس قدرتمندی بیشتر میکنم ..اینکه خداوند چنان قدرتی به من داد که دیگران راببخشم .و خودم را ببخشم تا به آرامش برسم ..اینکه به من لطف کرد که احساس گناه و نا امیدی را از خودم دور کنم.و فاصله ذهن و روحم رو بهم نزدیکتر کنم .اینکه متصل شوم به انرژی منبع وهر چه میخواهم از شادی
نعمت و سلامتی و سعادتمندی از او بخواهم ..اینکه اول برای خودم ارزش قائل بشم بعد دیگران…
اینکه با قدرت کلامم به همسرم و فرزندانم و دیگران عشق بیافرینم ..ورزش کنم ..تغذیه مناسب داشته باشم …برای جسمم و روحم ارزش قائل شوم وبه آنها احترام بگذارم
اینها همه دستخوش تغییرات من بودند در عرض فقط چن ماه اتفاق افتاد و زندگیم را دگرگون کرد
امروز برای خودم اهدافی دارم که مینویسم و سعی بر رسیدن به تمامی اهدافم دارم…حرکت کنم و توکل کنم به الله یکتا که میدانم دست من در دستان قدرتمند اوست و مرا حمایت میکند..
خدارا سپاس از اینکه ما را لایق دانست و قدماهایمان را محکم و استوار ساخت تا از این مسیر که ته آن میدانم خوشبختی است..سلامتی است. ثروت هست .و سعادتمندی .خدارا بابت وجودش سپاسگذارم…
خدایا شکرت .خدایا شکرت خدایا شکرت ..
شادو پیروز باشید در پناه خداوند
به نام رب غفور رحیمم
سلام استاد عزیزم
سلام مریم جانم
سلام همه خانواده هم فرکانسی من
و نکته کلیدی امروز تغییر شخصیت جسارت می خواهد.
و سوالی که باید بهش جواب بدم اینه که کدوم جنبه های زندگیم نیاز به تغییر داره؟
و چه ایده ای برای برداشتن اولین قدم برای این تغییر دارم؟
خب من اولین چیزی که متوجه شدم اینه که جز اون دستم که نشونه هارو و هدایتم رو به سختی متوجه میشم و خب اینکه بگم چه ایده ای برای بهبودش دارم تنها چیز و البته مطمئنم که بهترین چیز همین کار کردن رو ایمان و توحیدمه تا گوش قلبم شنواتر بشه و پرده ها کنار بره.
در مسیر کاریم اینکه مدت هاست دنبال کاری هستم تا اولا آزادی زمانی و مکانی توش داشته باشم و دوما درآمد عالی هم ازش داشته باشم و کاری باشه که عاشقانه انجامش بدم و هم ازش چیز یاد بگیرم و هم بتونم گسترشش بدم و مدام متفاوت ترش کنم. می دونید همیشه از روی اینکه خواسته قلبی من کار آزاد بود و البته کاری که منو پایبند به مکان خاص نکنه و بتونم سفر کنم و البته در کنار همسرم باشم باعث این شد که ایده های مختلفی رو انجام بدم اما هیچ کدوم به نتیجه نرسیده تا الان.
خب من اولین چیز رو قطعا در باورهای ثروتم می دونم و باید رو اون ها کار کنم
و البته که فکر می کنم همیشه خودم رو دست کم میگیرم و به نوعی اعتماد به نفسم رو باید بالا ببرم و احساس لیاقت و ارزشمندیم رو هم.
در روابطم با بعضی از دوستان و خویشان که یا از مصاحبت باهاشون بهره ای نمی برم یا به نوعی در کنارشون احساس می کنم که اون چیزی که می خوام اون مسیری که می خوام ازش دور میشم باز هم به عزت نفسم برمی گرده که خودم رو اون قدر بالا و لایق باید بدونم که بتونم مدیریت کنم این ارتباطات رو.
در مساله سلامتی حرف جالبی یکی از عزیزانم در کامنت نوشته بود. اینکه این باور رو در خودم درست کنم که اصلا هرچی سنم بالاتر میره مثل جهان که رو به گسترشه بدنم هم سلامتی توش بیشتر باید بشه.
و مساله اصلی برای من موحد بودنه و اینکه حواسم به تمام شرک های خفی که در دل یا در زبان انجام می دم باشه. مثل اینکه مدام قدرت میدم به شرایط جامعه و ….
با خودم میگم کار کردن روی توحیدم و رعایت قانون فرکانس قدم بزرگ و اولین قدمه منه برای اینکه در باقی جهات هم باورهامو شناسایی و اصلاح کنم و جسارت به خرج بدم برای ساخت شخصیتی که ایمان داره و هدایت رو درک می کنه.
و این آیه که : رب ما نعمت وجود به همه موجودات بخشیده و همه رو هدایت می کنه.
دوباره در دلم ایمانی قویتر متولد کرد. چقدر پشتم بهش گرمه و میدونم که این مسیر امکان نداره به بهشت معنوی و مادی من در تمام دنیاها ختم نشه.
خداوندا سپاسگزارم
این هم پنجمین ردپای من و برگ سفرنامه ام
روز پنجم
عرض سلام و خدا قوت به همه دوستانم
به استاد عزیزم و بانو شایسته
خداوند را سپاسگذارم که عضوی از سایت پر مهر استادم.اینکه امروز هم فرصت پیدا کردم که در سفری که شروع کردم پایبند باشم.
خدایا ازت ممنونم.
خدا جونم بی نهایت دوستت دارم.
خدایا ممنونم که هر لحظه و هر جا منو هدایت میکنی و ممنونم ازت استاد عزیزم که راه فهمیدن این نشانه ها و هدایت ها را به من آموختی.
به خودم افتخار میکنم که امروز خیلی راحت میتونم با خدای درونم ارتباط برقرار کنم . این به این دلیل است که توانستم با توجه کردن به نکات مثبت رابطه بین ذهن و روحم را نزدیک و نزدیکتر کنم.
دوستان عزیزم در بسیاری از این امور من هیچکاره بودم . جهان و کائنات کار خودش رو میکرد و من فقط فرکانس اون رو فرستادم.
اینکه در بسیاری از روابطم حتی با نزدیکترین افراد زندگیم وقتی نشانه هایی مثل بی توجهی تحقیر پرخاشگری و …. را دیدم سعی در تغییر این رابطه کردم.
از خداوند هدایت خواستم و او نیز مرا در این مسیر کمکم کرد.
من تجسم کردم و همونی شد که میخواستم
من با سه خواهرم رابطه خوبی نداشتم اما با فرکانس مثبت اونها جوری تعقیر کردن که من میخواستم و امروز یک رابطه بسیار عالی بدون توهین و تحقیر در کنار هم داریم
خیلی از دوستام بودن که همیشه ورودی های خوبی به ذهن من نمیدادن
اما امروز از طریق نشانه هایی که خداوند به من داد و من هم الحق اونها رو خوب دیدم و نسبت به تغییر شان اقدام کردم .امروزمیبینم که دیگر اون دوستان یا نیستن یا اگر هستن در مدار من هسنن.
دوستان عزیز همین اتفاق تو کارم هم اتفاق افتاد.
من خودم را تسلیم خدا کردم .
من خواست او را در زندگیم بی دلیل قبول کردم.
با اینکه شرایطی نسبتن خوب دارم هم در کارم و هم در زندگیم اما یک روز نشانه ای آمد برام و من هم نسبت به همون نشانه تصمیم گرفتم که محل زندگی و شغلم رو عوض کنم .
اولش سخت بود این تصمیم.اما وقتی بهش فکر میکردم می دیدم احساس خوبی دارم پس می فهمیدم راهم درسته.
من بعد عید این تصمیم رو عملی میکنم .
شرایطی به وجود آمده که برای کار کردن به خارج از کشور مهاجرت کنم.
من این کار را خواهم کرد و ایمان دارم که از پسش بر میایم چون خدا با من است.
قصد دارم برای همسرم شغلی ایجاد کنم در شهری دیگر که به تنهایی همراه دو فرزندم زندگی کند و اموراتش را راه ببرد.
دوستان ایمان دارم که این اتفاق خواهد افتاد.
این تصمیم را در حالی گرفتم که باور قبل من این بود که همسر من اصلا توانایی انجام این کار را ندارد
اما استاد با من کاری کرد که باورم رو عوض کنم و به همسرم خودم و خدایمان ایمانی راسخ داشته باشیم و تسلیم بی قید و شرط او باشیم.همسرم نیز عضو سایت است .او نیز همانند من درخواست هایی دارد .من مطمئن هستم که خداوند مرا باب دل او ساخته نا خواسته هایش برآورده شود
افتخار میکنم به خودم که امروز عضوی از این جهان هستم که دائم در حال گسترش است و من هم با تصمیمات و عملکرد خودم باعث این گسترش میشوم.
من ظرف وجودم را بزرگتر بزرگتر و بزرگتر خواهم ساخت زیرا باور به قانون فراوانی نعمت در این دنیا دارم.
خدایا شکرت شکرت شکرت
آقا من نمیدونم چیو باید تغییر بدم قفل کردم
مغزم به هیچ جا قد نمیده خستم برا یک ماه دیگه ام هم برنامه ندارم صب تا شب دارم میدوم ولی رو تلدمیر رو یخ همه تاس هام پوچه خستم
از مریضی خستم
از بد بیاری خستم
از تلاش بی نتیجه خستم
از این که سه ساله میخوام از خانوادم مستقل بشم و نمیشه خستم
اوضاع خوبه
ولی تکون نمیخوره
مغزم قفله
نمیدونم چیو تغییر بدم
کل زندگیم در حال حاضر قفله😑
سلام حنانه جان
من اول از همه به شهامت تبریک میگم.
اینکه اینقدر صادقانه حرف دلت رو زدی. این نشانه رشد شماست .این نشانه اینه که در مدارید و دوست دارید تعقیر کنید.
من دقیقا مثل شما بودم .بی روحیه و خسته از همه چیز.
از زندگی از خودم از همسرم از فرزندانم از شغلم از خانواده و از همه چیز .یک روز خسته از همه جا رفتم جایی که هیچ کس نبود و با صدای بلند زار زار گریه کردم و با خدا صحبت کردم و ازش خواستم راه رو به من نشان بده
خداوند صدام و شنید و فایل استاد که در مورد ظلم به خود بود رو سر راهم گذاشت . انقلابی در من شکل گرفت. تحولی عظیم و از آنجا تغییرات من شکل گرفت.
میدونی چیه خانم
من خواستم واز ته دل خواستم
و خداوند هم کمکم کرد.
من فهمیدم که اول از همه باید تمام اتفاقاتی که در زندگیم شکل گرفته رو به گردن بگیرم.
اینکه هیچ کس مقصر نیست.
همه چیز بر میگرده به باورهای من و فرکانس های من.
شروع کردم به تعقیر باور هام و زندگی رو فقط به نکات مثبتش فکر کردم.
حتی اتفاقات به ظاهر بد را هم پذیرفتم و گفتم حتما حکمتی درش هست.
اینها به مرور اتفاق افتاد چون ایمان داشتم خداوند همیشه کنار من هست و منو به راه درست هدایت میکنه.
احساس خوبم به من نشون میداد که مسیر رو درست اومدم.
و از وقتی که وارد سایت شدم و فعالیتم را بیشتر کردم معجزات الهی را بیشتر دیدم.
و امروز با کوله باری از عشق به خودم به همسرم و به دیگران زندگیم را ادامه میدهم.
مهمترین دستاورد من آرامش امروزم هست.
موفق باشید
سلام به استاد عزیز و خانم شایستهی دوست داشتنی.
نکات روز پنجم:
ادمها خیلی سخت تغییر میکنن. ادمها سه نوعن بعضیا خیلی دیر تغییر میکنن بعضیا هیچ وقت تغییر نمیکنن و بعضیا قبل از اینکه چیزی بد بشه تغییر میکنن.
ما باید بتونیم پنج سال، ده سال بعد خودمون رو ببینیم. باید ببینیم که اگه با همین روش ادامه بدیم در اینده به کجا میرسیم. اگه اون چیزی که بهش میرسیم چیزی نیست که میخواییم باید تغییر کنیم.
الان باید تغییر کنیم نه وقتی که همه چیز خیلی سخت شد.
جهان داره تغییر میکنه و ما هم باید باهاش تغییر کنیم. جهان داره خودش رو گسترش میده و هیچ وقت ثابت نمیمونه. ما نمیتونیم بگیم که نه میخوام ثابت بمونم یا پیشرفت میکنی یا پسرفت میکنی.
مثل قورباغه نباش که تو اب سرد بزارن و زیرش رو روشن میکنن. بعد هم میپزه.
تو همون شرایطی که خیلیها میگن نمیشه و رکوده و… خییلیها خستن که دارن زندگیشون رو در بهترین حالت میگردونن.
خدا با نشانهها با ما صحبت میکنه. اگه هر روز داره درامدت کمتر میشه باید به فکر یه راه حل جدید باشی.
نپذیر که پسرفت کردن طبیعیه. این کاملا غیر طبیعیه. طبیعت جهان و قانون خدا پیشرفت کردن و بیشتر شدن فراوانیه.
♥️
سلام درود به دوستان جانم به استاد عزیزم وبه مریم عزیزم
امروز وارد روز پنجم شدم هنوز فایلو ندیدم فقط متن فایلو خوندم وکامنت دوست عزیزم مرضیه پری پورو که اصلا ندیدمش اما صدای گرمشو شنیدم وتو اینستا پیداش کردمو کمی با حالو هواش وتوانمدیهاش وایمانو عملش به قوانین آشنایی دارم وقتی کامنتشو خوندم دیدم من همین الان که رسماهنوز وارد روز سوم نشدم باید چندتا کارو انجام بدم یکیش نوشتن کامنت بود وبرداشت هر لحظه م چون دوست عزیزم گفت باهربارنوشتن مدارم میره بالاتر
راستشو بخواین یکم از ورودم به این فایل ترسیدم چون حرف از تغییره منی که ادعام اینه که مشتاق تغییرم دارم متوجه میشم که چه ایرادهای بزرگی دارم که باید تغییرشون بدم و نجواهاهم که الی ماشالله بسیار داره میگه ولش توکه نمیتونی فلان ترستو براری کنار توکه نمیتونی تو این زمینه کاری بکنی چجوری میخوای وارد عمل به این فایل بشی ولی اصلا برای مقابله بااین حرفهای شیطانم که شده باید بنویسم تازه همین دوروز پیش دستش برام روشد که میخواد دست اخربهم بگه من فقط تورودعوت کردم ووعده دروغین دادم میخواستی گوش ندی به حرفهام خداکه بهت وعده داده بوداونم رایت ترین وعده ها میخواستی دنبال من نیای حالا هم خودتو سرزنش کن نه منو ومنم که دارم عمل میکنم به دانسته هام فهمیدم این وسوسه رو ازهمین اول راه باید قطع کنم وامدم نوشتم به اید خدای هدایتگرم میام کبرگهای دیگر همین روز پنجم سفرمو مینویسم دوباره فککنم تواین شهر باید یه چندروزی مهمون باشم چون باخودم شرط کردم عجله روبزارم کنار چون پاشنه آشیل بزرگمه
از دوستان عزیزم سپاسگزارم بابت کامنتهای قشنگشون خصوصا از مرضیه عزیزم که بهم انگیزه داد ودست هدایتگر هداشد برای نوشتنم خدایا شکرت که به حرفت گوش کردم باقیشم میسپارم به خودت
سلامت خدمت استاد و خانم شایسته عزیز. خدارو شکر میکنم که امروز هم تونستم که این دوره عالی رو ادامه بدم و الان پنجمین برگ سفرم رو مینویسم.
امروز به خودم تعهد میدهم که صادقانه و با تمام وجودم برای تغییر باورهام در مورد درس و کنکورم تلاش کنم و همچنین متعهدانه هرروز به مقدار کافی درس بخوانم. تمام تلاشم را میکنم تا فرکانسمو بالاتر ببرم و به مدار های بالاتر در این زمینه برم.
بنابراین قید تفریحات اضافه و چیزهایی که تمرکزم را از هدفم دور میکند ، بزنم و فقط متعهدانه و با تمام قدرت چند ماه لیزری روی خودم ، باورهام و درس خواندن تمرکز کنم و متعهدانه عمل کنم.
حتی اگر شرایط سخت شد برام ، ناامید نشم و فقط ادامه بدم و دست از تلاش برندارم.
مطمئنم که اگر اینگونه عمل کنم به هدفم میرسم.
به امید روزهای بهتر.❤
به نام حضرت حق
پنجمین روز از روزشمارم رو به نوشتن درباره جنبه هایی از زندگیم که نیاز به تغییر دارد می گذرانم. اعتقاد به فقر و کمبود. بی اعتمادی به مردان. ترس از بیماری. ترس از دست دادن مادرم. ترس از رفتار بد دیگران. ترس از دست دادن آرامشم. ترس از شکست. ترس از مورد انتقاد قرار گرفتن. اینها همه مواردی است که باعث عدم حرکت من میشه و واقعا میخوام اصلاحشون کنم.
بعد از شنیدن فایلهای استاد برای رفع کردن اعتقاد به فقر و کمبودم تقریبا هر روز به فروشگاههای زنجیره ای رفتم و با نگاه کردن به انبوه محصولات حس خوشحالی از فراوانی رو سعی کردم در خودم ایجاد کنم.هر چند وقت یکبار با مادرم به رستورانی رفتم و مشتریان فراوان و غذاهای خوشمزه رو دیدم و از خوردنشون لذت بردم و مادرم رو مهمان کردم و هر دفعه از اینکه این توانایی مالی رو دارم خدارو شکر کردم. دیگه فیلمهایی که فقر و کمبود رو نشون میده نگاه نمیکنم. دیدن فیلم مستند از کارآفرینان آمریکایی شده کار هر روزم. با اینکارا سعی میکنم خودم رو در مدار ثروت قرار بدم.
برای رفع بی اعتمادی به مردان میدونم که نباید فیلمهایی رو نگاه کنم که همش از خیانت مردان ساخته شده ولی تا امروز این فیلمهارو بطور کامل کنار نذاشتم.باید کنار بذارم. چندین جمله در مورد مردان با شخصیتی که میشناسم تو دفترم نوشتم و هر روز میخونمشون.مثلا شخصی مثل استاد مرحوم مسعود حیدری که با اینکه هم از نظر علمی و ثروت و جایگاه اجتماعی در سطح بالایی قرار داشت تا سنین کهنسالی عاشق همسرش بود و نهایت توجه رو به همسرشون داشتن و همه اموالشون رو بنام همسرشون کرده بودن.سعی مردان خوبی که در جاهای مختلف میبینم تو ذهنم تحسینشون کنم.
در طول دو سال دچار بیماریهای زیادی شدم پدرم و پدربزرگم رو هم تو دو سال گذشته بر اثر بیماری از دست دادم بهمین دلیل ترس از بیماری در من قوی شده. هر روز در تمرین ستاره قطبیم سلامتی کامل میخوام.هر روز صبح بخاطر سلامتی الانم از خداوند سپاسگزاری می کنم و واقعا خوشحال میشم که روزهای بیماری رو پشت سر گذاشتم و الان سالمم. وقتی مریض بودم هر روز با خودم تکرار میکردم “خداوند روزهای رفته را باز می گرداند” و واقعا هم اینکارو کرد.چندین نفر تو خانواده مون عمل جراحی مشابه من انجام دادن ولی بعد از عمل فیبرومی که داشتن کامل برداشته نشد. من با دعاهام و درخواست از خداوند به سمت یک دکتر جراح عالی هدایت شدم که بطور کامل فیبرومم رو برداشت و بعد از عمل هم با سپاسگزاری از خداوند و ایجاد حس شعف از سلامتی ,هیچ اثری از فیبروم باقی نموند. و من هر روز بابت این سلامتی خدارو شاکرم.وقتی تو فایلهای استاد شنیدم که روند طبیعی زندگی سلامتیه خیلی خوشحال شدم. قبلش فکر میکردم هر چه سنم بالاتر بره دچار بیماریهای بیشتری میشم و در نهایت مرگ در اثر بیماری منتظرمه. ولی الان فهمیدم همه چیز از خودمه و مرگ میتونه بسیار راحت باشه و میشه تا لحظه آخر زندگی سلامت بود.ممنونم ازتون استاد بخاطر اینهمه آگاهی های نابی که بمن دادید.سپاسگزارتونم بخاطر اینهمه امید به زندگی که نصیبم شده.
ترس بعدیم ترس از دست دادن مادرمه. فعلا در عمل کاری در این زمینه انجام ندادم ولی میدونم که باید فایلهای استاد رو در مورد مرگ گوش بدم تا دیدم عوض بشه. ولی حتی از پرداختن به این ترسم هم میترسم و از صحبت در موردش عاجزم.
ترس بعدیم ترس از رفتار بد دیگرانه. سالها پیش تو کتاب فلورانس اسکاول شین خوندم که به خدای درون انسانها درود بفرست و مقاومت نکن. اون زمان چندان از این جمله نتیجه نگرفتم شاید کامل درکش نکردم ولی از زمانی که با استاد آشنا شدم که فرمودن همه چیز از باورهای خودمونه تونستم این جمله رو درک کنم و عمل کردم.دو ماه پیش وارد محیط کار جدیدی شدم و کلی استرس داشتم.مدام به الوهیت درون همکارام درود فرستادم و واقعا رفتارشون دگرگون شد. در مورد اعضای خونواده م هم این جمله رو در موردشون بکار بردم و فقط و فقط محبت بود که نثارم میکردن.میدونم که هیچوقت نباید یادم بره که همه چیز از خودمه. و نکته ی دیگه ای از استاد در این زمینه یاد گرفتم اینه که به هیچکس قدرت ندیم و خداوند قدرت مطلقه. این رو باید همیشه با خودم تکرار کنم تا آویزه ی گوشم بشه.
در مورد ترس از دست دادن آرامشم
در این زمینه الان خیلی بهتر شدم. داشتن فکر آزاد برای من اولویته. باید توکلم رو به خداوند بیشتر کنم تا با دیدن هر چیزی که خلاف میلمه بهم نریزم و همه چیزو به خداوند بسپرم. هر چه ایمانم قویتر بشه آرامشم بیشتر میشه. قبلا نمیتونستم راحت بخوابم ولی از وقتی با استاد آشنا شدم از همون روزای اول, شب تا صبح راحت میخوابم. واقعا ممنونم ازتون. گاهی تقسیم ارث و میراث ذهنم رو مشغول میکنه اون موقع به خودم میگم “اصلا معلوم نیست فردا زنده باشم یا مرده.” اون موقع همه چیزو ول میکنم و آروم میشم. یا میگم “من خودم با توکل بر خدا به ثروت میرسم اونقدر زیاد که دیگه ارث برام اهمیتی نداره”. اینا آرومم میکنه.
ترس بعدیم ترس از شکسته
من کمال گرام بهمین دلیل همه چیزو در منتهای کمال میخوام و این مانع اقدام من میشه.امیدوارم با آموزه های استاد بتونم رفعش کنم فعلا چیزی به نظرم نمیاد.
ترس بعدیم ترس از انتقاد شدنه
کلا آدم انتقاد پذیری نیستم و هر حرفی مخالف نظرم اذیتم میکنه و فکر میکنم شخصیتم زیرسوال رفته و اصرار زیادی برای به کرسی نشوندن حرفم میکنم. با اینکارم هم خودم اذیت میشم هم دیگران.و باعث زودرنجی زیادم شده. تازگی دارم سعی میکنم هر حرفی رو یبار بگم و اینقدر اصرار نکنم که حتما نظرم انجام بشه.من باید برای دیگران هم حق قائل بشم که نظری مخالف من داشته باشن.
اینها ردپایی بود که من از خود الانم گذاشتم.واقعا خیلی خوشحالم و مطمئنم بزودی تغییرات چشمگیری میکنم به کمک آموزه های استاد و خانم شایسته عزیز.سپاسگزارتونمممممم💕💕💕💕💕🌷🌷🌷🌷🌷💖💖💖💖💖💖🌹🌹🌹🌹🌹💗💗💗💗
سفر نامه فصل یک روز پنجم
سلام به استاد بزرک و مریم بانو و همه دوستان
خداوند ما را خلق کرد و از روحً الهی خود دمید و به زمین فرستاد تا نماینده او باشیم و خلاق باشیم و بهترین ها را بسازیم و به گسترش جهان کمک کنیم هر کس به طریقی
اگر تغییر نکنیم ما را مجبور به تغییر می کند پس تغییر لازمه و اساس زندگی أست
اگر در حالت راکد و بکنواخت بمانیم و خود اقدام به تغییر نکنیم ما را مجبور می کنند
پس هر روز باید خود را بررسی کنیم از خود بپرسیم امروز نسبت به دیروز چه تغییری کردم ؟ چقدر شادتر م ؟ چقدر مهربانترم ؟ چقدر خلاق ترم ؟ چقدر در کارم پیشرفت کردم ؟ با این روش در ۵ سال یا ١٠ سال اینده به کجا میرسم؟ چه چیزهایی به دست اورده ام و یا چه چیزهایی را از دست داده ام ؟
اگر تغییری نداشتیم ، جای یادگیری و رشد نداشتیم ، روابط ما بهتر و بیشتر نشد ، نشانه ای أست که باید تغییر کرد .
ما خالق افریده شده ایم ، دستان قدرتمندی چون خدای بزرگ همراه ماست با توکل و اعتماد به او می توان همواره رو به جلو حرکت کرد
باید گوشها را تیز کرد زبان نشانه ها را باید یاد بگیرم ، باید ایده ها را دریافت کنیم ( این قسمت مخصوصا برای خودم هست که خیلی در اینجا ضعیفم و باید کار کنم و هنوز هیچ ایده ای برای تغییر ندارم )
کائنات منتظر یک تغییر و حرکت کوچک از طرف ماست تا صد قدم برای ما بردارد و موانع را کنار بزند ، با این همه عظمت و مهربانی و قانون درست چرا هنوز اقدامی نمی کنیم . اینها نتیجه عدم اعتماد أست به این نیروی بزرک ، اینکه هنوز درگیر نجواها ی ذهن شیطان صفت هستیم
در تلاش باشیم هر روز عزت نفس و لیاقت وتوکل خود را بالا ببریم ، هر روز مشتاق باشیم برای تغییر ، یکنواختی و رکود را از خود دور و دورتر کنیم و مایه ننگ بدانیم ، برنامه منظم برای رشد و پیشرفت خود داشته باشیم که قطعا یکی از برنامه ها گوش دادن و خواندن مطالب ارزشمند این سایت أست
به امید الله هر روز همه در مسیر پیشرفت و ثروت باشیم
به نام پرورگار بزرگ🌹
با سلام خدمت همه بزرگوارن عزیز💖
هر فایلی رو که گوش میدم و زندگی خودم رو نگاه میکنم میبینم هرجا که توکل داشتم و احساس خوب دنیا هم برام اتفاقات خوب رقم زده
و هرجا که احساس بد داشتم و نخواستم تغییرش بدم و تنبلی کردم پیشامدهای خوبی نصیبم نشده
واقعا تغییر جسارت میخواد چون ترک عادت موجب مرض هست(مرض تنبلی،سرسری گرفتن،لذتهای زودگذر) ولی خدا رو شاکرم که چند روزی هست تو مسیر تغییر خودم هست و از این روند رو به رشد لذت میبرم،خدایا شکرت💗
و برای همه دوستان روزهای خوب و خوشی رو آرزومندم😍😍