تغییر شخصیت، جسارت می خواهد - صفحه 86

1732 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 1723 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان عزیز و تمام دوست های هم فرکانسی ام امروز روز پنچم سفر نامه من است من هم با تمام وجودم می خواهم شخصیت و تمام رفتار های خود را و باور های جدید در خود ایجاد کنم و مثلی گفته های استادم نمی خواهم در یک شرایط و در یک موقعیت بمانم و اولین کار که در این سال انجام دادم حذف دوست ها ی منفی بود دقیقا یادم است با آن دوست ها در کنار خانه ای شان می نشستیم . در باره وصحبت می کردیم و با آن دوست ها من زیاد تر درباره قوانین و فرکانس ها صحبت میکردم یک ماه قبل تمام دوست ها را رها کردم به شمول این دو دوستم که زیاد تر درباره قوانین صحبت میکردیم . و چند وخت پیش خواستم بیبینم آن دوست های من در چی شرایط هستن اتفاق که افتاد آن دوست هایم هنوز هم در همون چوکی نشسته بودن و مرا که دیدن درباره چییز ها ی مثبت صحبت می کرد و به مجرد که دوست دیگر ما آمد دیدم با آن صحبت های منفی را شروع کردن و دوباره به چرت و پرت گفتن را شروع کردن. من یک لحظه مکث کردم و به یاد حرف استادم افتادم که ایمان عمل نیاورد حرف مفت است همه یاد دارند حرف های زیبا بزنن اما هر کس نمیتوانه آنرا عملی کنه من هم میخواهم با تمام وجودم تغییر کنم نه اینکه نقش بازی کنم می خواهم واقعا تغییر کنم و از استادم یاد گرفتم که اول باید آن حرف که می زنی را بالای خودت عملی کنی و آن وخت است که شرایط آدم ها تغییر میکنه و حتی مکان زنده گی ات تغییر میکنه

    و سپاسگزار خداوند هستم که مرا د در این سایت فوق العاده عالی هدایت کرد سپاسگزارم ار استادم ار مریم جان و تمام دوست های عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    دختر توحیدی گفته:
    مدت عضویت: 1219 روز

    سلام 🌹🌹امروز میخوام دیدگاهمو؛اگاهی هامو و تصمیماتمو درمورد این فایل عالی بگم … خب من چند روز پیش مشهد بودم اونجا یه چیزی توجهمو جلب کرد و خیلی مربوط به این فایله قبلا حدودا ۷ الی ۸ سال پیش توی مشهد خیلی باب شده بود که مردم میرفتن عکس میگرفتن تو عکاسی بعدش با فتوشاپ اون اقای عکاس ..عکس رو میبردن جلو حرم مردم اون موقع استقبال میکردن حتی داداشم اون موقع دوساله بود و ما هم ازش عکس گرفتیم اما این سری دو سه روز پیش که رفتم دیدم اصلا دیگه اونا کارشون خیلی افت کرده مردم اصلا نمیرن و عکس نمیندازن مردم با گوشی هاشون راحت عکس میگیرن …. خب این موضوع خیلی واضح نشون میده که اونا نتونستن دورنمای کارشونو ببینن شهامت تغییر رو نداشتن و الان جایگاه خوبی ندارن …

    من فهمیدم که من باید تغییر کنم وقتی هنوز این جهان خیلی منو تحت فشار نزاشته و در اون صورت پاداش بزرگی دریافت میکنم … من فهمیدم هر وقت یه شرایطی چیزی برای یادگیری نداره فورا اون شرایط رو تغییر بدم …

    و اما تصمیمات من :) من میخوام سلسله فایلای سفرنامه رو دنبال کنم و حتما ردپامو بزارم …

    من تصمیم گرفتم توجهمو روی نکات مثبت بزارم و توی هر شرایطی سعی کنم حالمو بهتر کنم …

    خب من یه باورای خیلی بدی درمورد خودم دارم یه جوراییی انگار خودمو کمتر از بقیه میدونم و حسادت میکنم خب میخوام روی ارزشمندی خودم کار کنم میخوام هروقت روابط خوب بقیه رو دیدم غبطه نخورم بلکه بگم من تو این مدار روابط عالی هستم و حالمو بهتر کنم … میخوام تحسینو یاد بگیرم میخوام هر وقت یه چیزی حالمو بد کرد و داشتم حسادت میکردم فورا دست به قلم بشم و نکات مثبت رو بنویسم سعی کنم خودمو قانع کنم که منم میتونم به همه چیز برسم این دنیا پراز فراوانیه …

    خدایا شکرت بابت این سایت فوق العاده

    بابت استاد عباسمنش

    مهم تر از همه از تو تشکر میکنم ای الله مهربانم که منو به این مسیر زیبا هدایت کردی :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    افسانه فولادفر گفته:
    مدت عضویت: 2324 روز

    سلام بهترین استاد من 😍

    این فایل ها رایگانه؟؟؟؟ این همه اگاهی رایگان؟؟

    این حجم از هدایت رایگان؟؟؟

    خدایا داری با ما چیکار میکنی

    اینجا پاداش کدوم کار خوبمونه؟؟

    عحب فایلی بود و انگار داشت با من حرف میزد

    منم باید تغییر کنم باید مسئولیت همه کارهام رو خودم به عهده بگیرم باید روی خودم کار کنم باید یه دختر قوی و مستقل از خودم بسازم یه دختر باعزت نفس و قوی و موفق

    پیش به سوی تغییرات عالی

    الهی به امید خودت🤲🤲🤲

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1398 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز وهمراهان سایت عباسمنش

    سفر نامه روز پنجم

    باید روبه جلو حرکت کرد وایسی حرکت نکنی حتما روبه عقب برمیگردی

    تغییر واژه ای که هم لذت بخشه وهم ادم رو بهم میریزه ولی من ازش خوشم میاد کلا شخصیتم جوریه که از یکنواختی بدم میاد به لطف پروردگار عزیز و راهنمایی استاد تو تعطیلات عید تصمیم گرفتم روی خودم وباورهام کار کنم شکر خدا خوبم ویا فایل گوش میدم یا روی باورهام کار میکنم یا هدف گزاری میکنم .

    سفر درونی سفر قشنگیه هر وقت باور اشتباهی در درونم شناسایی میشه حالم خوب میشه

    دوستان اگر بخوایم تغییر برایمان لذت بخش باشد اول باید داستان خودت ،دورنماو هدف از زندگیتو بفهمی یعنی موضوع حالا چهار تا تغییر موقتی ویه حال خوبی موقتی نیست

    من امروز فهمیده ام که میتوانم بهترین ها رو داشته باشم وخودم خالق زندگی م هستم واین قدرت در درون من هست پس اول چهار چوب فکری برای تغییر رو میسازم اون موقع انگیزه بالا میرود که تغییر ایجاد کنم وخسته نمیشم وحس خوبم رو حفظ میکنم که میشود اگر نشد حتما از راهی دیگه جور میشه یعنی کوتاه نمیام ودست نمیکشم ومیدانم که باید ظرف وجودم بزرگتر بشه وقوانین کیهانی رو اولا یاد بگیرم و بعد اجرا کنم ولی نتیجه خوشحالم میکنه وبزرگتر میشه پس داستان خوشبختی ما مثل نتایج امروز استاد میتونه اتفاق بیفته پس این یه بازی جدیه برای کسانی که ایمان دارن که میشود ومیتوانن اما اما …دارم یاد میگیرم وحرکت میکنم وتغییر میکنم

    اما مسئله جدی امروز من که باید تغییر کند ودارم روش کار میکنم:

    ۱-من دوست دارم روابطم با فرزندم وهمسرم وهمکاران و اجتماع رو اصلاح ورشد بدم .

    ۲-دارم هدف های سال ۱۴۰۱ رو رو کاغذ میارم ومیدانم که اتفاق می افتد.

    ۳-باور فراوانی را بابد تقویت کنم که پول هست وراحتر وبا عشقتر خرج کنم وخداوند میرساند

    ۴-کارهای عقب افتاده ونیمه کاره زیادی هست که باید تو این تعطیلات جمع بندی وتمامش کنم.

    ۵-بعد از چندین سال حس های سنگین میخوام رها باشم واز لحظه و طبیعت بهاری لذت ببرم.

    ومیدانم بعد از تعطیلات طوفانی از نتایج عالی خلق میکنم .

    نکته: وایمان دارم که میتوانم ومیشود .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    اکرم هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1432 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و دوستان

    ساعات قبل از تحویل سال ۱۴۰۱ هست و خیلی فرصت نوشتن یه کامنت طولانی (اونجور که موقع گوش دادن به فایل به ذهنم رسید) رو ندارم

    پس خلاصه میکنم تا برم و به کارای دقیقه نودی سر و سامون بدم ;)

    من چند سال پیش یه کسب و کاری رو راه اندازی کردم

    خب اون یه ایده فوق العاده ای بود که قبل از آشنایی با این قوانین فکر میکردم به ذهنم رسیده و اجراییش کردم

    من همیشه ادم خلاقی بوده ام

    حالا میفهمم اینا همه لطف خدای مهربونم بوده ولاغیر

    القصه….

    کسب و کارم آشپزخانه خونگی بود با غذاهای نیمه امادهی سنتی و سخت از نظر خیلیا البته:)

    کوفته تبریزی نیمه اماده که فقط یه پخت نهایی میخواست

    و با همین منوی تک کارمو شروع کردم

    ازمون و خطای زیادی انجام دادیم و بازم فقط به لطف الله مهربونم به رسپی فوق العاده رسیدیم و مشتری ها هم کم کم سر و کله شون پیدا شد

    کم کم یکی یکی به منو اضافه میشد و به تعداد مشتریا

    ایده من از اول تبدیل این کسب و کار به فروشگاه های زنجیره ای بود حتی رویای شعبات خارج از کشور

    بعد از مدتی دیدم با یه سری محدودیتا و افکار محدود کننده مواجه شدم

    اینکه تا این کار تو خونه هست سود داری

    بمحض اینکه مغازه بگیری باید قیمت اجناستو ببری بالا و مشتریاتو از دست میدی

    خیلی کار مشکل میشه و هزینه های پیش بینی نشده پیش میاد

    خیلی از این ها رو قبول نداشتم

    دوست داشتم تجربه کنم

    ولی کوتاه اومدم

    همسرم مخالف اصلی بود

    و یکی دو سالی گذشت

    مشتری های وفادار پیدا کردیم

    همه چی بنسبت خوب بود

    ولی همچنان توی خونه بودم

    و حس میکردم امیدی به توسعه کار ندارم

    و نمیخوام تا اخر عمر توی خونه یه اشپزخونه خونگی داشته باشم

    من با دید فروشگاه های زنجیره ای وارد این کار شدم

    و البته با این ایده که خورد و خوراک نیاز اول انسانه و این کار جواب میده

    علاقه ای نبود

    البته حل کردن چالش ها لذت بخش بود

    اونموقع استاد دیگه ای رو دنبال میکردم

    ایشونم شاگرد استاد هستن

    یه مبحثی داشتن در مورد رسالت شغلی

    گفتن تا از جایی که رسالتت نیست نری اون رسالت اصلیتو پیدا نمیکنی

    شهامت زیادی لازم داشت برای جمع کردن کار

    اونم کاری که از صفر خودم ایجادش کردم و به اعتبارش رسوندم

    ولی یه روز فکر کردم همونجور که استاد گفت

    من واقعا نمیخواستم ۱۰ سال دیگه همچنان توی خونه یه کسب و کار کوچیک موفق ولی بن بست داشته باشم

    تو یه روز همه چی رو تموم کردم

    قبل از اینکه بخوام پشیمون بشم (که البته نمیشدم) پل های پشت سرمو خراب کردم

    توی پیج و کانال ها اعلام بسته شدن اشپزخانه رو گذاشتم

    کلی پیام و تماس داشتم

    همه میپرسیدن چرا

    سخت بود…

    ولی الان خوشحالم

    از خدا برای اون تجربه عالی و موفقی که داشتم شکر میکنم

    و مطمئنم اگر یکبار ایده رو برام الهام کرد حتما و حتما و حتما ایده عالی تر برام میفرسته

    حالا من سعی در فهم قوانین دارم

    و توحیدم بیشتره

    از خدا هدایت میخوام

    و خدا کسی رو که ازش هدایت بخواد هدایت میکنه

    قرار بود طولانی نشه

    برم که چیزی تا تحویل سال نمونده(حدود ۵ ساعت)

    مطمئنم به لطف الله مهربانم سال ۱۴۰۱ برای همگی مون عالی ترین سال زندگیمون میشه

    خوشحالم در جمع شما هستم

    خوشحالم شاگرد استادم

    خدایا من خوشحالم

    الهی شکرت

    الهی شکرت

    الهی شکرت

    درپناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    Kosar گفته:
    مدت عضویت: 1521 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    روز پنجم سفرنامه شروع با فایل تغییر شخصیت جسارت می خواهد.

    خداوندا تورا شاکرم به خاطر اینکه مرا هر دم وهر لحظه هدایت می کنی و من را همان طور که می خواهم می خواهی به سمت عوامل پیشرفتم هدایت می کنی.

    می دانم که تو بهتر از من خواهان تغییر من و کسب تجربه های بیشتر و لذت بخش تر برای من هستی.

    می دانم که تو خودت مشتاق تر از من برای حرکت و لذت بردن هستی.

    می دانم وقتی می بینی اینگونه مشتاق حرکت و تغییر هرچه بیشتر شرایط هستم بیشتر و بیشتر هدایتم می کنی.

    پروردگارم من هنوز و هنوز مشتاق هستم و هرروز دلم می خواهد بیشتر تغییر کنم، هرروز می خواهم بهتر ببینم،بهتر درک کنم، بهتر تصمیم بگیرم، ارام تر باشم وفقط به تو وصل شوم.

    دلم می خواهد با تو باشم، به چیز های خوب فکر کنم، نگرشم زیبا و با حس و حال خوب باشد.

    می خواهم رها باشم از همه قید و بند ها و چقدر زیباست رها بودن و تجربه کردن.

    چقدر زیباست، نگاه زیبا داشتن.

    چقدر زیباست، زیبا فکر کردن.

    و چه شور و شوقی از این همه زیبایی به وجودت تزریق می شود.

    دلم می خواهد فقط بنویسم از زیبایی ها و لذت ببرم از ان ها.

    دلم می خواهد فقط با تو باشم…

    نمی دانم چگونه این حالم را توصیف کنم فقط می دونم این فایل استاد خیلی چیز هارو برام یاداروی کرد.

    اینکه من چه می خوام، اینکه شرایط هر چقدر خوب و هر چقدر بد باید تغییر کنه، چون من مشتاق تغییرم، من مشتاق حرکتم، مشتاق یک جا نشستن نیستم.

    باید ببینم اگر با این روند ادامه دهم ایا اینده به مزاق من خوشه یا نه؟

    باید ببینم منکه اشتیاق تغییر دارم پس چرا بعضی ازمواقع شیطونی می کنم و یک تعهد پا برجا نمیدم و بهش عمل نمی کنم؟

    چرا جسارت به خرج نمیدم و خودمو ثابت نمی کنم؟

    من خیلی دوست دارم که حال هرروزم از روز قبلم بهتر باشه پس باید به اصل بچسبم، باید فرعیات رو از زندگیم حذف کنم، باید ورودی ها زندگیمو کنترل کنم، باید با ادمای زیبا اندیش رفت و امد کنم و در یک کلام باید تغییر کنم زیرا دلم می خواد ده سال اینده سرمو بالا بگیرم و بگم من تونستم اونم با کمک خدام و این تغییر اولش یک ایمان یک شجاعت و تعهد بزرگ می خواد که قول بدی بهش پایبند باشی.

    واقعا این سوال برام پیش اومده که چرا مشتاقی ولی حرکت نمی کنی؟

    چرا این قدر می گذاری شیطونه گولت بزنه؟

    چرا به نشونه هایی که خدا برات می فرسته توجه نمی کنی؟

    می دونی چرا؟؟

    چون ایمانت ضعیفه،چون می ترسی،چون شجاعت نداری،چون تکلیفت با خودت مشخص نیست که می خوای یا نمی خوای؟

    یا اگه می خوای چرا تنبلی می کنی؟چرا می ترسی؟

    پس یک جهادی اکبر راه بنداز که حتی برا خودتم سابقه نداشته باشه چه برسه برا بقیه.

    سعی کن داخل بهترین شرایط هم دنبال تغیبر باشی،سعی کن اینده رو با این روال که داری میری ببینی،ایا ازش راضی هستی یا نه؟ ایابه مزاقت خوش میاد یانه؟

    یک جهادی بزرگ راه بنداز.

    تو می تونی،مطمئن باش فقط قدم بردار و به خدا توکل کن تقوا پیشه کن و خودتو از ادما ها شرایط و افکار منفی دور کن.

    یادت باشه که نیازی نداری که از فردا با وجود شرایط و امکانات بهتر شروع کنی،تنها چیزی که الان نیاز داری ایمانه،ایمان که بعدش امید میاد و بعدش احساس خوب و همین احساس خوب،همین اطمینانی که پیدا می کنی چه غوغایی که نمی کنه.

    اون وقته که وقتی خداوند همت تو رو می بینه دست به کار میشه میاد با اوردن دستاش مثل ادما، اتفاقات و امکانات هر روز بیشتر از دیروز هدایتت می کنه زیرا تو بهش ایمان داری،زیرا تو شجاعی و مشتاق کسب تجربه های شگفت انگیز تر هستی.

    خداوندا من همین جا از همین امروز تعهد میدم که دیگه دنبال رمان و فیلم هایی که به من لطمه می زنن نرم،تعهد میدم که فرعیات رو از زندگیم حذف کنم،تعهد میدم که پای احساس خوبم باشم و تاجایی که می تونم برای بدست اوردن این احساس برای هر لحظه و هر ثانیه تلاش کنم.

    قول میدم که به کارهایی بپردازم که احساس خوب به من بده،قول میدم که نگرش خوبی نسبت به ادم ها داشته باشم زیرا بخشی از وجود توهستن و من وقتی بهشون نگاه می کنم تورو در اون ها می بینم.

    تعهد میدم که به خودم احترام بزارم،به خودم ظلم نکنم،با احساس بد و فکر ها وترس هایی که از بی ایمانی میاد.

    قول میدم که فقط به تو ایمان داشته باشم،نترسم،صبر داشته باشم و هر دقیقه به دنبال تغییر و بهتر کردن خودم باشم.

    قول میدم به بقیه کاری نداشته باشم،با همه در صلح باشم و ادم هارو ببخشم.

    قول میدم که فکر نکنم رقیبی برای من وجود داره چون می دونم که هر کس خودش شرایط زندگیش رو رقم می زنه و من هم می تونم مثل اون شخص باورهایی داشته باشم که از اون هم بهتر باشه و فقط به دنبال تحسین بقیه باشم هرچند که می دونم این بهتر نبودنه از کمبود عزت نفس میاد.

    قول میدم هر روز با خودم تکرار کنم که من ارزشمندم من لایق بهترین ها هستم و همین که تو منو از همه بیشتر دوست داری و هدایتم کردی و می کنی برام کافیه.

    قول میدم برای تغییر خودم داخل هر زمینه ای جسارت به خرج بدم.

    قول میدم نظر بقیق برام مهم نباشه حتی بابام که از همون بچگی نظرش مهم ترین اصل زندگیم بوده چون من درس می خوندم واسه رضایت بابام بود کار می کردم برای رضایت بابام بود و الان می خوام برا خودم زندگی کنم نه بقیه چون ادما رو نمیشه تغییر بدی و حتی اگه بهترین کار رو هم بکنی اگه به مزاقشون خوش نیاد باهات مخالفت می کنن.

    قول میدم با سرکوفت زدن به خودم،به خودم ظلم نکنم.

    قول میدم به توانایی هام ایمان داشته باشم و خودمو و خدای خودمو دست کم نگیرم.

    قول میدم مثبت فکر کنم و تا جون و اشتیاق دارم در راه راست راه انان که پروردگارم به ان ها نعمت دادی نه ان ها که بر ان ها غضب کردی قدم بردارم.

    خداوندا به من کمک کن که در این را ثابت قدم باشم که جز تو یار و یاوری نداری، تو فقط پشتیبان من هستی.

    پس به امید تو…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    نفیس صالحی گفته:
    مدت عضویت: 1231 روز

    سلام

    وقت بخیر ایام بکام

    خدا رو شاکرم که با شما اشنا شدم و تونستم خودم رو اصلاح کنم،البته اول راه هستم و خیلی دیگه کار دارم اما همینکه تو این راه اومدم و متوجه‌ش شدم خودش کلی پیشرفت ب حساب میاد.

    انشاالله با یاری خداوند بتونم تو این راه بمونم و روز ب روز بهتر بشم و این رضایت و حس خوب افزایش پیدا کنه

    ممنون از شما که مارو با این راه آشنا کردید و ممنون از خداوند که شما رو افرید

    همیشه بدرخشید:)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 1263 روز

    به بنام پروردگار قدرتمند وقوی

    دیروز که فایل روز پنجم از سفر نامه رو گوش دادم خودم رو موظف دونستم که در اینجا یه ردپایی از خودم به جا بزارم درگیر این بودم چی بنویسم چی بگم

    دیدم اینجوری نمیشه چیزی به ذهنم نمیرسه تو دفترم شروع کردم خودمو بازنگری کردن وسولات استاد رو روی خودم پیاده کردم ، اینکع من تو کدوم از جنبه های زندگیم نیاز به تغییر دارم ،

    وبا ایجاد چه تغییری در باورها ونگرشت می تونی زندگی بهتری برای خودت بسازی

    والان چه ایده ای برای برداشتن اولین قدم داری

    یا ده سال دیگه اگه با این روند پیش بری در چه موقعیتی قرار میگیری

    انگار این سوالات کلیدی برای باز شدن در بسته ذهنم بود

    جایی که فعلا احتیاج به تغییر داره عزت نفسمه ومیدونم اگر رشدش ندم ده سال دیگه جایگاه خوبی ندارم وبه قول استاد اگه الان تو این شرایط کمی بد هستی ده سال دیگه شرایطط از کم به خیلی بدتر میرسه

    میدونم با دست دست کردن یا با چند تا جملات تاکیدی راه به جااایی نمیبرم

    پس باید در مسیر یادگیری عزت نفس قرار بگیرم

    از خدا میخام که کمکم کنه تا خیلی راحت واسون وزود به این هدف دست پیدا کنم

    ایده هایی که الان به ذهنم رسیده

    ۱،بدست اوردنه دوره عزت نفس استاد عباس منش در زمان و وقت خودش

    ۲،گوش دادن هر روزه فایل های استاد در این زمینه

    ۳،خوندن کامنت های دوستان واستفاده از تجربیاتشون

    خدایا من هر وقت صدااات کردم تو دستمو گرفتی

    پس دلم به مهربانی وبزرگیت قرص است تو کمکم کن

    انشالاه یه روز بیام وبگم که من به هدفم رسیدم خدایا شکرت

    ممنونم ازوجود استاد وخانم شایسته وهمه دوستان سایت

    خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    بهاره صرام گفته:
    مدت عضویت: 1244 روز

    استاد جان من با دیدن این ویدیو چیزی که چند وقته بهش شک کرده بودم و مطمعن شدم که همش نشونست فهمیدم که شغلم باید تغییر کنه چون منو رشد نمیده ، هروز و هروز دارم از خودم میپرسم آخرش چی میشه ؟ پس که چی ؟ من به کجا میرسم آخرش

    وااای خیلی خوشحالم که میخوام تغییر کنم میخوام با انگیزه بشم میخوام از اول شروع کنم ، به نظر من این عالم و این دنیا و این جهان برای تغییره هروز باید جدید بشی هروز باید رشد کنی و بهتر بشی و هروز پیشرفته تر بری جلو اگه جایگاه بد بود سریع عوضش کن چرا ثابت بمونیم باید تغییر کنیم و بریم جلو

    اینا همش نشونه های خوبیه که داریم میبینیم

    پیش به سوی تغییر

    من بزودی خبرای خوبی مینویسم اینجا هوراااا

    ممنم از خدا ممنونم از برادرم که منو با استاد آشنا کرد

    خدایا شکرش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    شیرین امامی احتشامی گفته:
    مدت عضویت: 2209 روز

    《 به نام ربّم که مرا موجودیت بخشید و هدایتم کرد》

    درود بر استاد عزیزم 🦋🦋

    برگ پنجم از سفرنامه ام :

    استاد جان وقتی میگفتید اگه میبینی درآمدت ، کسب و کارت ، روابطت ، سلامتیت یا هر تیکه از زندگیت داره دچار رکود میشه و تو بی توجهی و نمیبینی

    این یعنی نشانه های خداوند رو نمیبینی …‌

    صدای خداوند رو که با این نشانه ها داره صحبت میکنه رو نمیشنوی …..

    قلبم میریخت ، دقیقا یاد بچگیام می افتادم تو مدرسه که معلم آخرای سال ته خودکارو میکوبید رو میز و بلند بلند و محکم میگفت : بچه هااا…… امتحانات اخر ساااال….. شوخی نییییس ……

    درس نخوندن و بی خیالی کردن ….. اونم تو این وقت ……. شوخی نییییس….

    نمره های تک و افتادن از درس …… شوخی نییییس……… پس دست بجونبونید تا دیر نشده …..

    همونجوری دلم میریخت .

    اخه خودم الان خوب میدونم با زندگیم چیکار کردم .

    استاد من از اون آدمای ام که تا جهان با مشت و لگد حالیش نکنه به خودش نمیاد و دنبال بهانه میگرده .

    سختیها و کم و کاستیها رو میبینه هااااا…. ولی بازم دست به عمل نمیشه…‌

    خدایا شکرت که دارم تو این سفر گوشه گوشه مخفی شده و خاک خورده و دفن شده شخصیتم و پیدا میکنم و میکشم بیرون و جلو چشم میارم تا ببینم و بفهمم و فکر ۱۰ سال بعدم و بکنم و از جا بلند شم .

    دل بدم به هدایتهای هر لحظه الهی ام و تموم کنم این ضعف و بی ایمانی و دست به کارشم .

    برم تو دل آتیش و بدونم روم گلستان میشه

    اگه واقعا ایمان داشته باشم …..

    بزنم به دل دریای خروشان ذهنم و بدونم دریا واسم شکافته میشه و من غرق نمیشم

    اگه واقعا ایمان داشته باشم …..

    تبرم و که قدرت و شجاعت الهیه بردارم و دونه دونه بت های ذهن تارعنکبوت بستم و بشکنم و بریزم پایین

    اگه واقعا ایمان داشته باشم …..

    استاد جانم حق با شماست . اگه برای بهبود کاری نکنیم زیر چرخ دنده های جهان له میشیم …

    الان که فکر میکنم میبینم خیییلی جنبه ها هست که باید تغییرشون بدم تو زندگیم 🤔🤔🤔

    اول از همه جنبه مالی منه که باید بهبود پیدا کنه

    دوم روابطمه

    سوم‌ نگاهی دوباره به بازیگری مه

    چهارم پیگیری مجدد ورزش و باشگاهمه

    و خیییلی چیزای دیگه

    وحتی به قول شما حتی اگر تو جنبه ای از زندگیمون خیییلی خوبم هستیم بازم جا برای بهبودی بیشتر هست .

    آخخخخخ…. به نازم به این دنیا و این قوانینش که هم تلخه و هم شیرین

    هم سخته و هم آسون

    هم جهنمی و هم بهشتی

    فقط بستگی داره منه بنده کجای این قوانین وایساده باشم ؟!!!! تو کدوم مدار ؟؟!!!! تو کدوم مرحله ؟؟!!!

    تو جاده اسفالته افتادم یا هنوز دارم نفس نفس زنان با ی گاری درب و داغون فکسنی تو کوه بالا میرم ؟؟!!!!

    خدایا ای حامی تمام موجودات این عالم ⭐⭐

    من صدات و شنیدم ، به جان خریدم ، اطاعت میکنم . میخوام بلند شم ، میخوام حرکت کنم ، میخوام بهبود بدم کل زندگیمو ، کل شخصیتمو ، میخوام یادم بیاد که چه بزرگ و وسیع منو آفریدی ، میخوام استفاده کنم از هر آنچه به عنوان استعداد و توانمندی در وجودم ودیعه نهادی .

    دستم و بگیر ، ایمانم را محکم ، قدم هایم را استوار و قلبم را روشنا ببخش . من آماده ام و به 《《 تو 》》محتاج 🙏🙏🙏

    بماند به یادگار

    شیرین ♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: