تغییر شخصیت، جسارت می خواهد - صفحه 95
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-24.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-11-23 13:10:002022-12-29 00:46:49تغییر شخصیت، جسارت می خواهدشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدا سلامی گرم به هرکس که واسه بهتر شدن حالش تغییر میکنه،
چند روزی هست که به خاطر یک ویروس بیمار شده بودم و الان وقتی که این فایل ارزشمند رو شنیدم،کلی از اون ویروسه تشکر کردم شاید خنده دار باشه ولی اون ویروس به من فهموند که وقت تغییر رسیده ،وقتشه که با همین سرماخوردگی به خودم بیام و باورامو درست کنم ،اگه بخام با همین باور ها ادامه بدم خدا میدونه که سال های بعد قرار بوده چه بیماری های میگرفتم ،خدایا سپاس گزارتم که هر لحظه نشانههای تغییرو بهم نشون میدی
سلام دوستان عزیزم و استاد عزیز
روز پنجم
اما من هنوز فایل روز پنج رو گوش ندادم
چون اینروزا نت قطع میشه اول میام داخل سایت فایل های مربوط به اون روزمو دانلود میکنم نظر ها رو میخونم بعد با خیال راحت فایل ها رو نگاه میکنم
این روزها تمام شرایط دست به دست هم دادن تا بتونم بیشتر رو خودم کار کنم
هر روز باورهای اشتباهی رو که دارم ناخودآگاه متوجه میشم و سعی میکنم درستشون کنم
از خدا ممنونم من رو در این مسیر قرار داد تا بتونم بهتر خودم رو بشناسم
چند روز پیش خواهرم در مورد موضوعی ازم نظر خواست منم چیزایی رو که میدونستم براش گفتم فکر میکنم دو سه ساعتی باهاش صحبت کردم و بعد از اون چند ساعت گفت متوجه شدم حرفاتو اما باز حرفای قبلیشو تکرار کرد
اونجا واقعا درک کردم وقتی کسی تو مدارش نباشه تو هر چقدر هم براش وقت بذاری صحبت کنی دلیل بیاری بازم فایده نداره
و واقعا حرف استاد رو اونجا متوجه شدم
و این تجربه باعث شد اگر کسی هم ازم کمکی خواست اما بعد از کمک کردن باز همون راه خودش رو رفت من ناراحت یا عصبی نشم و بدونم اون خودش باید تو مدار قرار بگیره
خدایا ممنونم ازت بابت این سایت
ممنونم که منو در این مسیر و با استاد آشنا کردی
و ممنونم که منو برای این مسیر انتخاب کردی
سلام بر استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و دیگر دوستان هم فرکانسی ام
روز پنجم
روز شمار زندگی من فصل اول
وای خدای من چقدر این فایل عالی بود
و دقیقا برای حال این روزای منه
واقعا خداوند همیشه داره به ما نشونه میده و مشکل از ماست که حواسمون نیست و نشونه ها رو دریافت نمیکنم
دقیقا منم باید تغییر کنم و یکسری تغییرات اساسی در کسب وکارم ایجاد کنم
یکسری توانایی هایم رو زیاد کنم
و مهمتر از همه پا رو ترسهایی که دارم بزارم با ایمان به خدا و باور اینکه
تو پای در ره بنه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
چه زیبا گفته عطار نیشابوری
خدا شکرت که اینقدر واضح نشونه میدی بمن
خدایا شکرت که اینقدر قسنگ آدمو هدایت میکنی
خدایا شکرت برای وجود همیچین انسان ارزشمندی که خلق کردی( استاد عباس منش ❤️❤️)و در مسیر ما قرار دادی که بدون چشم داشتی این آگاهی های ارزشمند رو در اختیارمان قرار میدهد و دستان توست در زندگی من و بقیه دوستان هم فرکانسی ام👌👌
بنام فرمانروای کل جهان
استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته عزیز سلام
چقدر مطالب پر مغزی رو توی این فایل کوتاه بیان کردید و چقدر میتونه این مطالب به کمک بیاد برای اینکه فکر نکنیم زندگی همیشه به همین منوالی که داره پیش میره هستش.واقعا از الله مهربان سپاسگزارم که من را هدایت کرد به سمت استاد عباس منش با این خانواده بزرگ و مهربان شون.
سعادت و خوشبختی برای همه هم فرکانسی های عزیزم از الله مهربان خواستارم
سلام بر استاد و همراهانم
خیلی از آدم هایی که جلوی چشمم موفق و ثروتمند شده اند را زیر نظر گرفتم، آن آدم ها در شروع کار به چیزی غیر از هدفشان فکر نمی کردند، دغدغه آن ها شرایط حاکم بر جامعه نبود و معمولا دنبال راهی بودند که تا راه رسیدن به هدفشان آسان تر شود، متوجه شدم که اینگونه آدم ها، وقتی که شرایط بد میشود اصلا و به هیچ وجه منتظر خوب شدن شرایط نمی شوند و تلاش میکنند تا کسب و کارشان را طوری مدیریت کنند که حتی در شرایط بد هم سود ده باشد.
همان طور که شما فرمودید، اینگونه آدم ها قبل از عوض شدن شرایط، تشخیص می دهند که شرایط عوض خواهد شد و فکری برای آن میکنند، آن ها با توجه به باور های قدرتمند و مناسبی که دارند نشانه هایی را دریافت می کنند و البته به آن نشانه ها عمل میکنند، خیلی ها می دانند که مثلا شرایط قرار است بد شود و حتی راه حل آن را هم میدانند ولی به خاطر ترس از تغییر مایل به انجام کاری نیستند، یکی از این افراد خود من بودم، من راه حل خیلی از مشکلاتم را میدانستم ولی چون در ته دلم ترس داشتم امروز و فردا میکردم تا اینکه مشکل بزرگ تر میشد و….:)
خداوند را شاکرم که جرعت و جسارت پیدا کردم تا خودم را تغییر دهم، خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.
خداوند را بی نهایت سپاسگذارم که جرعت و جسارت پیدا کردم که فایل روز پنجم را هم گوش دهم، خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.
امروز روز عجیبی بود، رفتار بعضی از افراد با من بهتر شده است و اتفاقات نشان می دهد که روند پیشرفت زندگی ام دارد روز به روز پر سرعت تر میشود، کاملا مشخص است که باور هایم در حال تغییر هستند و این تغییر دارد روی زندگی ام تاثیر می گذارد، از این بابت شاکر خداوند هستم.
با تشکر از همراهان عزیزم.
سلام
برگ پنجم روز شمار تحول
من روز شبم گوش دادن به فایل های استاد عزیز است
من فوق العاده حس خوب و عالی دارم چه اگاهانه و نا اگاهانه به صدای دلنشین استاد که مثل لالایی ممیونه گوش میدم
و البته در باب تغییر
امروز من روند خودمو بررسی میکنم و بیشتر رو نشونه هام متمرکز میشم که مطلب که بهش کمتر توجه میکردم
باتشکر
بسم الله الرحمن الرحیم
روز شمار تحول زندگی من
روزپنجم:
میبایست در این روز از این سفر شگفت انگیز اول از خودم بپرسم که چه جنبه هایی از زندگیم نیاز به تغییر دارد؟
خدارو هزاران بار سپاسگزارم که زندگی زیبایی دارم،روند زندگیم شاید خیلی ها رو راضی کنه اما من به دنبال گسترش بیشتر زندگیم هستم… دوست دارم قبل از اینکه نیاز به تغییر باشه زندگیم رو متحول کنم…و فکرمیکنم از لحاظ ذهنی همه جنبه های زندگیم باید تغییر کنه ،یعنی من باید تغییر کنم…
بیش از سه ساله که با قانون جذب آشنا شدم اما به تازگی به طور عمیق تری در مدار توجه به مفهوم کنترل ذهن و توجه به نکات مثبت قرار گرفتم. البته در زمینه موضوع توجه تحولات بزرگی در من ایجاد شد… فهمیدم که نباید به ناخواسته ها و مسائل منفی توجه کنم منی که قبلا تمام وقتم رو بابرنامه های تلویزیونی پر می کردم الان اصلا توخونه تلویزیون روشن نمیکنم.نه تنها اخبار رو دنبال نمیکنم بلکه ازش فرار میکنم.فلسفم هم اینه که من بایستی تمرکزم رو روی خودم بگذارم…
دیگه خیلی از حرفهایی که قبلا میزدم و میشنیدم و بار منفی داشت در زندگی من به فراموشی سپرده شده
و ذهن نشخوار کننده و نجواگرم رو تونستم تا حد زیادی ساکت کنم…اما الان هنوز ته مونده سپاه دشمن اون دور دورا رو اون خاکریز ها مشغول پرتاب سنگ و شلیک گلوله اند…ومن تکاملم رو تا اینجا تونستم طی کنم…
ولی هنوز باید با باقی مونده نیروهای دشمن بجنگم…
خیلی از باور ها رو باید بسازم و تکرار کنم و ترمزهام رو باید شناسایی کنم…
در مورد شکرگزاری تازه به این نتیجه رسیدم که شکر گزاری های قبلی من که کم ثمر بوده به این خاطر بوده که خالصانه و با احساس شادی و سرمستی نبوده…
ایمانی که تا به حال داشتم ایمانی خالصانه وعاشقانه نبوده که من رو به نتایج دلخواهم نرسونده…
و باید روی احساس و ایمان خالصانه و باور های عالی کار کنم…
توجه به نکات مثبت چیزیه که این چند روزه درگیرش هستم…
انگار پا در یه سرزمین ناشناخته گذاشتم…با هیچی آشنا نیستم…همه چی سخته انگار..اما از خدا میخوام هدایتم کنه…
همونطور که اون نازنین جوری هدایتم کرده که همیشه تلویزیون خونم خاموش باشه جز برای پخش کارتون های مناسب برا دختر کوچولوم که داره دوزبانه میشه…
یادمه یه روز تو یه فایلی از استاد شنیدم که گفتند این تلویزیون هاتون رو نابود کنید چون برنامه هاش خیلی مخربه…همونجا این تاثیر در من ایجاد شد و به مرور از تلویزیون دور شدم و گذاشتمش کنار
خدایا تو هدایتم کردی…خدایا شکرت…
خدایا سپاسگزارم که کسی هست در زندگیم که این حرف های متعالی رو بهم بزنه که باعث رشد فکری من میشه…به خاطر وجود استادم بی نهایت سپاسگزارم
من که همش در حال ناراحت شدن از اینو اون و غیبت و درد دل کردن بودم الان دیگه اصلا تمایل ندارم در مورد چیز های ناراحت کننده و در مورد دیگران حرف بزنم…خدارو شکر…
اما اما اما…تمرکز برنکات مثبت اون چیزیه که باید به طور جدی روش کارکنم…
خداوندا یاری ام کن…دستم رو بگیر و هدایتم کن تا ذهنی پاک و متعالی داشته باشم و در پس هرچیزی فراوانی ،زیبایی و نعمت هات رو ببینم…و اینگونه سیل ایده های عالی به ذهن من روان و در های نعمت به رویم گشوده بشه ..تا ثروتمندانه و اشرافی زندگی کنم…چرا که من اشرف مخلوقات هستم…
الان چه ایده ای برای برداشتن قدم اول دارم؟
چند روز پیش فایل لایو۲۰ بود فکر کنم گوشش میدادم از استاد پرسیدن ۲۰ دقیقه تجسم کافیه؟بعد استاد گفتن به جای رفتن تو توهم باید بیشتر عمل کنیم…نه اینکه تجسم بده اما فقط که این نیست…باید عمل کنیم(وقتی ایده ای میاد تو ذهنمون) و مهارتهامون رو بیشتر کنیم…
من یه مادر خانه دارم و الان احساس می کنم ایده خاصی ندارم اما به دنبال درآمد شخصی و استقلال مالی هستم…باگوش دادن فایل و خوندن کامنت و شرکت تو این سفر نامه و قرار گرفتن تو این فضا ها دارم ذهنم رو آماده دریافت ایده ها میکنم…استاد گفتن مهارت هاتون رو باید ارتقا بدین و من دریک زمینه که همیشه دوست داشتم توش رشد کنم و یه دوره هم چند سال پیش براش خریده بودم ولی استفاده نکرده بودم شروع به اقدام کردم…این اون چیزی بود که به ذهنم رسید…
امیدوارم وقتی کامنت های خودم در روزهای آخر این سفر نامه رو میخونم با اونچه که الان نوشته ام در مورد خودم به اندازه آسمانها فاصله داشته باشم
و زندگیم به اندازه یک جهان دچار تحول شده باشه
مثل عقاب اوج گرفته باشم…بالای ابرا باشم…و همه گذشته ام برام به اندازه یه نقطه شده باشه…
انشاالله برای همه اعضای خانواده صمیمی ام هم همینطور باشه..
الهی آمین
خالصانه وعاشقانه…
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
اگرقراربودموجودایستایی باشیم وهیچ گاه تغییرنکنیم خداوندمارودرخت خلق میکردنه انسان
چراماانسان هابه پیشوازتغییرنمی رویم؟
طبق تجربه ای که درطی سالیان دراز ازعملکردخودم درزندگی کسب کرده ام به این نتیجه رسیده ام که یکی ازدلایل مهمی که ماانسان هاتغییرنمیکنیم این است که برای تغییرکردن متکی به عوامل بیرونی ویاهرچیزی غیرازخودمان هستیم
اکثرماانسان هاانتظارداریم بدون اینکه ماتغییری دررفتارهاوشخصیت خودمون ایجادکنیم خداوند آستین همت بالازده وزندگی ماراتغییردهد
درواقع مامیخواهیم خداوندزندگی وشرایط زندگی ماراتغییردهدبدون اینکه خودمان تلاش کنیم تغییری درزندگیمان ایجادکنیم
ماانسانهاازبدوتولدبسیارموجودات مسئولیت پذیری هستیم به گونه ای که بعدازبارهابلندشدن وافتادن وقتی بزرگتری میخواهددست مارابگیرد،دست مان راکشیده ومیگوییم که خودم بلدم بلندشوم وبایستم
امامتاسفانه وقتی بزرگترمیشویم وبواسطه ورودی های غلطی که ازاطرافیان میگیریم این حس مسئولیت پذیری دروجودمافروکش کرده وحتی برای انجام کوچکترین کارهانیزمتکی به اطرافیان میشویم
همان کودکی که تادیروزباهزارزحمت میگفت رهایم کنیدخودم میتوانم کارم راانجام دهم،الان به نقطه ای میرسدکه کوچکترین کارهارانیزبه والدین واطرافیانش میسپارد
همین عدم مسئولیت پذیری درموضوع تغییرنکردن نیز تاثیرات خودش رابه جای میگذاردومابرای تغییرکردن همیشه منتظرهستیم دستی ازبیرون برسدوزندگی وحتی خودمارامتحول کند
درحالیکه مادرمسیرتغییرکردن تک وتنهاهستیم
نه قراراست دستی ازراه برسدوماراتغییردهدونه قرار است خداوندبرای تغییرمانظام بندی خودش رازیرپا بگذارد
این فقط خودمان هستیم که میتوانیم دراین مرحله به داد خودمان برسیم
وتازه زمانیکه ماتغییرمیکنیم امدادهای غیبی هم ازراه رسیده ومارادرمسیرتغییرکردن یاری میکنند
امانکته مهم این است که تاماقدم اول رابرنداشته وتغییرنکنیم هیچ خبری هم ازامدادهای غیبی نخواهدبود
استادودوستان عزیزشمااصلابه دعاهایی که اکثر مردم میکنندتوجه کنید
هرکسی هرخواسته ای که دارد،میخواهدبدون اینکه تغییری درخودش ایجادکندبادعاکردن خداوندازراه رسیده وآن تغییررادرزندگی آن شخص اعمال نماید
درواقع ماانسان هااصلادرک درستی ازمفهوم دعاکردن نیزنداریم
تصورمااین است که من گوشه ای می نشینم ودعا میکنم وخداوندخیلی راحت دعای مرااجابت میکند بدون اینکه من تغییری دررفتارهاوعادات وشخصیت خودم ایجادکنم
من دعامیکنم که خداوندروزی فراوان به من بدهد،حال خداونداین دعارامستجاب میکندبدون اینکه من دستی درباورهای اشتباه ام درموردثروت وپول برده باشم
به همین خاطره که اکثردعاهای افرادهیچ گاه اجابت نمیشود
هرتغییری درزندگی مااول ازتغییرخودمان شروع میشودوتازمانیکه خودمان دست به تغییررفتارها وعادت هایمان نزنیم خداوندهیچ تغییری درزندگی مااعمال نخواهدکرد
به عینه این گفته هاراالان شش هفت ماهه که درزندگی خودم تجربه کرده ام که به میزانی که من تغییرکرده ام خداوندهم تغییرات رادرتمام جنبه های زندگی من اعمال کرده است
بنابراین این من هستم که باتغییرکردنم پیغام تغییر زندگی ام رابه خداوندارسال کرده ام
امیدوارم همه ماکه دراین محفل الهی هستیم شهامت تغییرکردن راداشته باشیم وباتغییرخودمان به استقبال تغییرات بزرگتردرزندگی مان برویم
استادممنونم ازاین همه آگاهی های ارزشمندوالهی
با سلام
۱۵ساله ازدواج کردم
هر از جندگاهی یه جرو بحث تقریبا سنگین بین شوهرم و خانپادم شکل میگیره که واقعا اذیتم میکنه
شده یکسال شوهرم با خانپادم قهر بوده شده تو هیچ مراسمی با ما نیومده تو هیچ مهمونی شرکت نکرده ولی چیزی عوض نشده
انروز من به این نتیجه رسیدم که باید یکاری بکنم
من همیشه هوای دو طرفو نگه داشتم به هرو رسیدگی کردم وظایف همسری و دختریمو در حد توانم انجام دادم اما درس نشده
امروز یه تصمیمی گرفتم که بهم الهام شده
می خوام ایمانمو ثابت کنم و تصمیمم رو عملی کنم
می خپام برای مدتی نرم خونه مامانم اینا و تو مراسم خواستگاری و ازدواج تنها خواهرم شرکت نکنم
چون تو تمام این سالها که مادرم فکر میکنه شوهر من ادم بدیه و بهش کم محلی میکنه و از طرفی شوهرمهم تحمل کم محلی رو نداری و فاطی میکنه و دعوا راه میندازه
من هر کاری از دستم بر میومده کردم با هرو شون صحبت مردم لی هیچکدوم حاضر نیستن اشتباه خودشون رو بپذیرن و مدام تقصیر گردن اون یکی میندازن
و این وسط منم که دارم اذیت میشم و هیچکدوم به فکر من نیستن و حاظر نیستن بخاطر من کوتا بیان و خودشونو تغییر بدن
پس من باید خودمو تغییر بدم
باید اونارو از خودم محروم کنم
اونوقت اگر واقعا من براشون مهم باسم بخاطر من حاضرن کوتاه بیان
این رد پای من
در تاریخ ۱۷مهر ۱۴۰۱
سلام دوست عزیز از دیدگاه من و باتوجه به صحبت های استاد شما باید کانون توجهتون رو از این قهر و کم محلی بردارید و اصلا توجهی به این موضوع نداشته باشید نه اینکه خودتون هم دامن بزنید به این موضوع و این نامهربانی هارو تشدید کنید وقتی شما به این کم محلی ها و قهر ها توجه بیش از اندازه نکنید و بی تفاوت باشید خودشون با هم کنار میان و میبینید این موضوع خیلی وقته از بین رفته و شما متوجهش نشدید
سلام ممنونم دوست عزیزم
موقعی که این دیدگاه رو نوشتم خیلی عصبی و ناراحت بودم و تصمیم گرفتم با خانوادم قط رابطه کنم البته که این قط رابطه هیچ وقت اتفاق نیافتاد ولی تکاملی بود که باید طی می کردم بعد از کم کردن رابطه م و شرکت نکردن تو مراسم خواستگاری یسری نتایج هم گرفتم ولی خیلی زود متوجه شدم این کار منو به هدفم نمی رسونه و با خودم گفتم اونا دو تا ادم مستقلن و خودشون باید راجع به روابطشون تصمیم بگیرن و من فقط وظیفه دارم وظایف همسرس و دختریم رو در حد توانم انجام بدم شاید اصلا با روحیاتی که اینها دارن بهتر باشه باهم قط رابطه کنن و کاری بهم نداشته باشن من هم که با هیچکدومشون مشکلی ندارم زندگی خودمو می کنم شاید یه روزی خودشون به این نتیجه برسن که اشتباه می کردن و باید رفتارشونو تغییر بدن به هر حال از دست من کاری بر نمیاد من فقط باید روی خودم و خواسته های خودم تمرکز کنم بقیه چیزا خودش درست میشه
ممنونم از راهنماییت عزیزم اون موقع پیامتو ندیدم ولی خوشحالم که تونستم راه درست رو پیدا کنم
سلام به همگی
امیدوارم حال دلتون عالی باشی
خب امروز پنجمین روز از سفر منه
که به شدت خوشحالم برای این سفر
اینقدر این روزا حالم خوبه و همه چی در ارامشه که اصلا نمیدونم دیگه چجوری خداروشکر کنم
خیلی از ادما انگار دلشون نمیخواد از اون نقطه امن خارج بشن و ترس بهشون این اجازه رو نمیده
به قول نامزدم میگه اگه ی جا بمونی زندگیت راکد میشه پس بذار ی موج بیاد که حرکت بده زندگیتو
درسته الان تازه با شما اشنا شدم استاد عزیز ولی خب ی جورایی نسبت به دو سه سال پیشم خیلی تغییر کردم اصلا انگار اون فاطیمای قبل نیستم که خب قطعا این ننیجه ی مراحل تکامله
تغییر کردن در جهت بهتر شدن واقعا خوبه و هرچقدر این تغییر زودتر انجام بشه بهتره ینی نذاریم شرایط اونقدرا بد بشه سعی کنیم زودتر به خودمون بیایم
جهان که همیشه در حال تغییره برای همین جهان میگه یا تغییر کم یا من شرایطو برات بدتر میکنم و فشارهای زندگیتو بیشتر میکنم
پس بهتره که همیشه هماهنگ با جهان در حال تغییر باشیم
خداروشکر بابت این تکامل و هر روز بهتر شدنم