https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/09/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-21 00:42:282024-11-03 03:57:34پروژه خانه تکانی ذهن | گام به گام
427نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به یگانه آفریدگار عشق و آگاهی سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیزم
بعد از چند روز غیبت الان وارد سایت شدم و این فایل خانه تکانی ذهن دیدم
چقدر هدایت الله درسته چقدر فوق العادست که نیاز داشتم یه شروع جدید داشته باشم. فردا که روز اول پاییز هست منم از اول مهرماه قدم در مدرسه عباس منش میزارم و در طول یک ماه به خودم متعهد میشم تحت هر شرایطی که شده فایل ها را ببینم و هر روز کامنت بزارم رد پام ثبت کنم،جوجه های آخر پاییز امسالمون غرق ارتعاشات عالی و خلق خودمون هست به امید الله
چقدر خوشحالم بابت این پروژه که برامون از طرف خدا هدیه آوردین
خداروشکر شاکرم که موارد شرک آلودی که روزانه باآنها مواجه هستیم دراین فایل توسط استاد بیان شد .ومن از قبل گوش کردن به اخبار و فضاهای مجازی ارتباط با افراد غیر هم مدار رو برای خودم محدود کردم وچقدر آرامش خیال دارم و در مواقعی اسب چموش ذهن مشغول تاخت وتاز هست با توکل به خدا ،گوش کردن به صوت قرآن با ترجمه
ودنبال کردن نشانه ها افکارم را کنترل میکنم
کار آسونی نیست اما شدنی است بتدریج طی مسیر توحیدی ،بسیار ساده تراز قبل خواهد شد .
موضوع اصلی که باید همیشه به خودم یادآوری کنم این هست که من مسئول تمام وکمال زندگیم
هست وااغیر وهمین امر سبب گشایش در حل مسایل مون میشه وبسیار راهگشایت .
امیدوارم به لطف هدایت خدای مهربانم بتونم تا روزی که زندهام بنده مومن عملگرا بی برای رب مهربانم باشم .
اگر بخوام از اولین تجربه این ذهن تکانی بگم، باید به این اشاره کنم که لایو استاد چقدر به موقع بود. انگار به منی که وس طاین همه مسئله مالی و بدهی افتادم، از خدا شاکی بودم و تو ای فایل استاد گفت که آقا بپذیریم که خدا واقعا انسان نیست که بگه حالا که فلان کارو نمیکنی عذا بشو، یا اصلا بگه دوستدارم در سختی باشی.
استاد بهم یاد داد که منجی وجودنداره و فقط باید از خدا خواست و انتظارداشت که کمک کنه کارهامونو حل کنه، فقط منجی رو خدا قرار بدیم و بتیایل بقیه بشیم، تا با متصل به این قدرت بی پایان کل زندگی رو زیبا و رویایی کنیم
توی یک هوای بسیار تا بسیار بهاری با یک حس و حال عالی در حالی که از دیدن ماه زیبا لذت میبردم با خداوند صحبت میکردم و شاکر نعمتهایی بودم که بهم داده بود و ازش برای مرحله بعدی مهاجرتم راهنمایی خواستم ،گفتم خدایا من تسلیم تو هستم و نمیدانم چه کاری باید انجام بدم
بعد از این لحظه زیبا که از بهترین لحظات زندگی ام بود از ماه زیبا خداحافظی کردم و خوابیدم صبح که از خواب بیدار شدم این فایل را روی سایت دیدم در واقع خدا واضح و آشکار داشت بهم می گفت گام به گام با این فایلها پیش برو تا به خواسته آت برسی . در واقع اولین قدمم در مسیر رسیدن به خواسته توحید عملی بود .
من مدتی بود که گوشی نداشتم جرا که گوشی ام به مشکلی بر خورده بود و نمی شد ازش استفاده کرد دقیقا یکی دو روز قبل یک گوشی نو خریدم در واقع خداوند همه چیو آماده کرد که با این گام ها رشد کنم
سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته عزیز و تمام دوستان
اول از همه خیلی ممنون خانم شایسته که این پروژه 30 روزه را شروع کردین که هر روز با آگاهی های فایل های لایو آشنا شویم. من هم قبلا خیلی زیاد فکر می کردم کسی باید برای من کاری کند و همیشه اگر اتفاق خوبی می افتاد به خودم اعتبار می دادم و اگر اتفاق بدی می افتاد آن را به گردن دیگران می انداختم.اما الان می تونم بگم این موضوع بهتر شده اما هنوز خیلی جا داره که خیلی از مسائل را درست و اساسی حل کنم.در مورد رفتن به دل ترس ها استاد اشاره داشتند که اتفاقا مدتی هست که مهارت های پیشرفته تری در کارم دارم می بینم و می فهمم که چقدر این سال موضوعات جدید آمده بوده و من اصلا آن ها را یاد نگرفته بودم.حتی فایل های آموزشی که 8 سال پیش تهیه کرده بودم را با این پیش فرض که توانایی یادگیری آنها را ندارم رها کردم که بعد از 8 سال دوباره اومدم اونها را نگاه کردم و دیدم که چقدر آسان بودند اما من با پیش فرض اینکه این فایل ها آموزشی به زبان انگلیسی هستند و من توانایی یادگیری آنها را ندارم،آنها را مشاهده نکرده بودم.اما الان که فیلم ها را دیدم متوجه شدم که چقدر آسان بودن و من 8 سال پیش چقدر میتونستم پیشرفت کنم اگر به دل ترس هام رفته بودم و خدا رابیشتر باور کرده بودم.خدا را بینهایت بابت وجود ارزشمند شما و استاد عزیزم سپاسگزارم.
سلام استاد عزیزم و همه دوستان هم فرکانسی خودم در سایت روحانی عباسمنش، امیدوارم حالتون خوب و لبتون خندون باشه،
سپاس گذار خداوندم واسه این فرصت دوباره ای که به من داد تا بیام و یه کامنت دیگه بنویسم، چند وقتی هست من حسش نمیاد که بیام توی سایت و کامنت بزارم، امروز درگیر یه موضعی بودم و برای اینکه ذهنم رو کنترل کنم گفتم وقتشه برم توی سایت که با این فایل توحیدی و سرشار از آگاهی روبرو شدم،
هدایت پرودگار شامل حالم شد و پذیرش اون منو به سمت این آگاهی ها هدایت کرد، استاد عزیزم دست توانمند خداوند برای من عاشقتونم که در هر جایگاهی که هستید دارید سعی میکنید نقش خودتون رو درست ایفا کنید…
سعی میکنید استاد خوبی باشید در عین حالی که سعی میکنید توی کار خدا هم دخالت نکنید،
سعی میکنید شهروند خوبی باشید و به قوانین احترام بزارید در عین حالی که سعی میکنید اونایی که خلاف میکنند رو قضاوت نکنید، سعی میکنید کسی یا چیزی و یا کشوری رو مسئول شرایط خودتون ندونید در عین حالی که سعی میکند شهروند خوبی باشید( یاد آهنگ سیاوش افتادم که میگه شهر من من به تو می اندیشم نه به تنهایی خویش، از پس این شیشه تورا میبینم که گرفتی مرا در بر خویش)،
سعی میکنید پدر خوبی باشید در عین حالی که سعی میکنید زیاد خودتون رو درگیر فرزندتون نکنید،
سعی میکنید دوست خوبی باشید در عین حالی که اگه دوستون هم نبود بازم حالتون خوبه و یا بی توقع دوستی میکنید،
سعی میکنید تا توحیدی زندگی کنید در عین حالی که برای دل خودتون هم که شده 5 تا 10 مایل سرعت بیشتر میرید و یا یک کله چند هزار کیلومتر رو رانندگی میکنید،
سعی میکنید به مریم عزیز وابسته نشید ولی در عین حال اغلب اوقات با هم هستید و رابطه رویایی رو تجربه میکنید،
سعی میکنید تا کسی رو تغییر ندید در عین حالی که برای خودتون قانون گذاشتید که اگه کسی میخواد کنار من باشه باید این ویژگی هارو داشته باشه…
انگار این وسط یکی مسئولیت تمام اینهارو به عهده گرفته، انگار یه منجی ظهور کرده، انگار یکی انتخاب کرده که چیو انتخاب کنه و انگار به یکی بینهایت حق انتخاب داده شده، انگار به یکی این قدرت داده شده تا بتونه شرایط دلخواهش رو خلق کنه و شما اون فرد هستید…
اون روزای خالی از همه چیز رو هیچ وقت فراموش نمیکنم توی زندگیم، روزایی که هیچ انگیزه ای برای ادامه زندگی نداشتم و فقط تلاشم برای این بود که بتونم خرج خونواده ام رو در بیارم، خوب به واسطه فضایی که توش بزرگ شده بودم توی مراسم مذهبی شرکت میکردم و منتظر اون منجی که بقیه گفتن بودم، و همیشه میگفتم پس کی میخوای ظهور کنی وقتی که من مردم…
به خدا میگفتم بفرستش اگه میخوای بفرستیش…
و توی همون روزها بود که بعد از نا امید شدن از اومدن اون منجی و شعار های پیشینانش مرتد شدم، وقتی رها کردم همه چیز رو و اون شک عظیم در من به وجود اومد، مسیر کم کم برای من باز شد و بلاخره منجی من ظهور کرد…
اونی که قرار بود زندگی من رو متحول کنه، اونی قرار بود همه چیز رو تغییر بده اومد…
الان من مسئولیت همه چیز پذیرفتم یعنی سعی میکنم، سعی میکنم خوب زندگی کنم و کمک کنم تا جهان جای بهتری برای زندگی کردن بشه،
سعی میکنم این جهانی که الان توش هستم رو بازتابی از درون خودم ببینم، دلخواه یا نادلخواه مسئولش من هستم،
سعی میکنم حتی غفلت خودم رو در برابر خداوند آگاهانه انتخاب کنم، سعی میکنم تا خودم رو ناقص بدونم و دست خدا رو برای بزرگتر کردن خودم باز بزارم، سعی میکنم خودم رو هیچ بدونم در برابر این خداوندی که همچیز رو خلق کرده، سعی میکنم تا از این بینهایت قدرت اختیاری که دارم استفاده کنم تا بیشتر تسلیم خداوند باشم تا بتونم بیشتر از جایگاهی که داره بترسم…
من اینجوری فکر میکنم که انگار خدا داره از طریق من خودش رو تجربه میکنه و من باید دستش رو باز بزارم تا بهتر این کارو انجام بده، انگار من خود اونم… انگار یه پیمانی بین من اون بسته شده که من هیچ مقاومتی نداشته باشم در مقابلش…(یاد داستان حضرت آدم توی قرآن میوفتم)
خیلی چیزا از توی ذهنم میگزره و یادم نمیمونه که بتونم بنویسمشون، حتما نباید الان نوشته بشه یا لازم نبود اینا هم کار خداست من به خودم هیچ اعتباری نمیدم،
فقط اعتبار انتخاب این مسیر به من میرسه، مسیر توحید مسیر یکتا پرستی، مسیر تسلیم بودن در مقابل خدا…
همیشه به خدا میگفتم به من نوع نگرشی بده که بتونم زیبایی هارو بیشتر ببینم و الان میبینم که انسان ها در هر جایگاه و کشور و دینی که هستن سرجای درستشون هستن تمام ادیان دارن یکتا پرستی و توحید فریاد میزنن این نوع نگرش ماست که میتونه معنی اون عوض کنه…
اگه اوضاع ما دلخواه ما نیست به این معنی نیست که ما بدبختیم، اون شرایط اومدن تا با برخورد با ما فرزندانی رو در ما متولد کنند و ما با قدم برداشتن به سمت اونا به پیشرفت بیشتر جهان کمک میکنیم…
تمام آنچه که با ما برخورد میکنه از شرایط و اتفاقات و ایده ها و افراد مثل همسران ما هستند که در ما فرزندانی متولد میکنند…
امیدوارم مفید بوده باشه برای همگی، سپاس گذارم از همگی همیشه شاد و سالم باشید.
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز بابت این خانه تکانی 30 روزه که میتونه یه آپدیت ذهنی و یک دیسیپلین خوب برامون ایجاد کنه …..
استاد عزیزم ما چند هفتس که داریم تغییر بزرگی در روند زندگیمون میدیم یعنی تصمیم شجاعانه ای گرفتیم برای رفتن تو دل ترس هامون با اینکه شرایط فعلی ما خوبه و هر روز داره پیشنهاد های عالی بهمون میشه ( البته از محل کارمون ) ولی خواستیم بعد از 3 سال زندگی در ترکیه و روند رو به پیشرفتی که در این سه ساله داشتیم و یک شرایط جامعه پسند و خانواده پسند رو رقم زدیم رو تغییر اساسی بدیم .
من و همسرم سال هاس که دوست داریم بریم یک سری کار ها رو انجام بدیم که احساس خوبی بهمون میدن ولی طبق عرف جامعه همش میریم سمت کار هایی که شرایط جامعه برامون رقم میزنه . حالا با دنبال کردن شما و دوره 12 قدم و روانشناسی ثروت 1 و عزت نفس داریم قدمی بسیار بزرگ برمیداریم که این فایل امروز شما به من مجددا گوش زد کرد که هر قدم و خواسته مو فقط و فقط از خدا بخوام و با توکل و ایمان به اینکه خدا کار هامونو انجام میده رو به جلو قدم بردارم و باور های خواسته مو بسازم به هدفم برسم . و حرف مردم رو فاکتور بگیرم از ذهنم و پاکش کنم .
و همش به خودم میگم که اگر تو در مسیر درست باشی فایل های استاد رو گوش بدی ، عمل کنی ،و ورودی هات رو کنترل کنی هر نتیجه ای که از رفتن به سمت هدفت به دست بیاری همش برای تو خیره . مثال طوفانی که شما اشاره کردید . یه جاهایی هست که ما کنترل یکسری حوادث رو نداریم ، پس وظیفه ما تغییر دید گاهمون به اون موضوع هست و نتیجه این تغییر قطعا به نفع ما خواهد بود …..
من خداوند رو واقعا سپاسگذارم که وقتی داری یک مسیری رو درست میری امکان نداره برای ما اتفاق بدی رخ بده .
استاد ممنونم ازتون و این سایت الهی که من هر وقت میخوام بیام از خدا چیزی بپرسم ( راه حلی،آرامشی و هر مسئله دیگه ….) هدایت میشم به یک فایلی که دقیقا جواب دل من هست و این نشان دنده اینه که قانون توجه و درخواست پاسخ میده …
خدا جونم ازت میخوام بهم الهام کنی تو بگی من بنویسم اقعاً نمیدونم چی باید بنویسم ،
یه روز یه ویدیوی کوتاهی از آقای سروش صحت گوش میکردم که تاکید داشتن روی نوشتن میگفتند تا میتونید بنویسید فقط بنویسید هرچی میتونید بنویسید هرچی به ذهنتون میاد بنویسید حتی اگه هیچی به ذهنتون نمیاد، بنویسید من نمیدونم چی باید بنویسم، من نمیدونم چی باید بنویسم 3000 بار اینو بنویسید که من نمیدونم چی بنویسم
خودش میاد خودش گفته میشه
اما
خدا را شکربا توجه به فایلهایی که ما از استاد گوش میکنیم و میبینیم همون مطالب و جملاتی که استاد میگن اگه مکتوب کنیم خودش خیلی میشه ، خیلی کمک میکنه توی نوشتن
من تا اینجا هرچی الهام شده بهم نوشتم هیچی رو از خودم ننوشتم
هیچی از خودم نبوده همش بهم الهام شد و اینا رو نوشتم این فایل در مورد قدرت ندادن به عوامل بیرونی هستش
و خیلی تو این مورد خصوصاً ما که تو کشور ایران زندگی میکنیم با توجه به توضیحاتی که استاد دادن ایراد داریم.
ما تو این کشور بزرگ شدیم با این اخبار بزرگ شدیم با این مردم بزرگ شدیم وبا توجه به ورودی های ذهنمون معمولاً مشکلات زندگیمونو بیشترشو مینداختیم گردن مسئولین و این خودش از شرکهای بزرگ بوده که داشتیم و داریم که من تو این قضیه خیلی رو خودم کار کردم خدا را شکر میکنم که تا اندازه ای هم موفق بودم
ودارم این باور رو در وجودم می سازم که از هیچکس توقع هیچ کاری نداشته باشم،
خیلی سخته این توقع نداشتن از اطرافیان ، خانواده ،فامیل و از جمله مسئولین محترم
ولی باید روی خودم کار کنم باید این باور غلط رو با باور درست که همه چیز با خدا امکانپذیره و من قدرت خلق رندگی خودمو با افکارم،کانون توجه ام ، فرکانس های ارسالی به جهان هستی وکنترل ورودی های ذهنم خواهم داشت جایگزین کنم
من دارم به شدت روی این باور کار میکنم انشالله که بتونم نتایجم رو محکمتر اعلام کنم خدایا شکرت که اینایی که بهم گفتی همزمان شد با اذان مغرب
البته من از دوران جوانی با خدا یک رابطه خوبی داشتم اگه مثلاً کسی با خدا بد صحبت میکرد دلم برای خدا میسوخت (خخخ) وبا خودم میگفتم بابا جان چرا هراتفاق بدی رو ربط میدیم به خدا در صورتی که خدا بهمون عقل داده ،نمی تونیم فکر کنیم و خودمون باید حلش کنیم
یا هر وقت سر کلاس درس با بچه ها در مورد مشکلات زندگی صحبت میشد میگفتم من یه چیز رو خوب میدونم اینکه پول ممکنه آدمو خوشبخت نکنه اما بی پولی و فقرقطعا باعث بدبختی بیشتر میشه
و خیلی مسائل شبیه به این
و یا
از همون جوانی علاقه به خواندن قرآن داشتم دلم میخواست از معانی قرآن سر در بیارم
یا
یادم میاد که وقتی در مورد ارث صحبت میشد که به ما ارث برسه تا کاری کنیم ، به پول برسیم موفق بشیم من یه جوری با این حرفا مقاومت داشتم و میگفتم پس خودمون چه کارهایم خودمون چه نقشی داریم
نه اینکه مخالف ارث باشم نه خیلی هم خوشحال میشم
مثلا ویلایی که شمال خریدیم از ارث پدری همسرم بود خدایا شکرت
ولی اینکه دست روی دست بزاریم تا از یه جایی یه پول فراوان بیاد تو زندگیمون رو قبول نداشتم
البته فایلهایی هم از استاد شنیدم که میگن اگر پدرتون پولداره یا ارثی بهتون میرسه قبول کنید و نگید
که نه من میخوام از صفر شروع کنم
این خودش یه باور غلطه
خدایا شکرت که اینایی که بهم گفتی همزمان شد با اذان مغرب من احساس نزدیکی شدید باهات میکنم این روزا خیلی دلم میخواد که فقط آرامش داشته باشم فقط به آرامش درونی فکر میکنم خیلی خودمو درگیر تضادهای زندگی ،چالشهای زندگی نمیکنم نجواها همیشه هستند میان ومیخوان که منو درگیر کنن اما سعی میکنم خیلی بهشون توجه نکنم و بلافاصله توجهم رو به سمت زیباییها، خوبیها هدایت میکنم
خدایا شکرت که تونستم کامنت این فایل رو همونجور که هدایت شدم بنویسم همونجور که بهم گفته شد بنویسم و از این بابت خیلی خوشحالم.
سلام به استاد عباس منش و خانم شایسته و دوستان سایت
وقتی فایل گوش کردم قسمتهای اول فایل برایم آشنا آمدم ولی از وسطای فایل همه چیزی برایم جدید بود .
خدا را شاکرم برای هدایتم به این آگاهی ها چون دقیقا مطالبی گفته شد که من نیاز داشتم.
مدتهاست دارم روی رشد وجودی ام / روی رشد شخصیتی ام کار میکنم .
چیزهایی در خودم پیداکردم که اصلا باورم نمیشه و جالبه باوجود یکسری باورهای فقر آلود ، انتظار دارم ثروت هم خلق کنم ، همیشه هم می گویم چرا نتایج نمیاد؟
واقعا یکسری باورهای مخرب در ناخودآگاه آدمه و اصلا متوجه نیستم چطور با وجود آنها دارم جلوی رشد خودم میگیرم .
من همیشه خودمو آدم غیر وابسته ای میدانستم. من وابسته حضور کسی در زندگی
نیستم . از تنهایی با خودم لذت میبرم ولی وقتی چند روز پیش داشتم در دوره شیوه حل مسائل تمرینات جلسه دوم را حل میکردم متوجه یک باور مخرب و ویرانگر و سمی و خطرناکی درخودم شدم که اصلا باورم نمیشد و چند ساعتی تو شوک بودم و کل زندگی جلوی چشمام میومد مثل فیلم و داشتم به تک تک اتفاقات و انتخابات و مسائل زندگی ام فکر میکردم.
تازه اصل داستان اومد تو دستم که دلیل اینکه تا الان وارد مدار ثروت نشدم ، ثروت پایدار ،
همین باور مخربی هست که پیدا کردم و به قول استاد که دراین فایل گفتن : جلوی میلیونها میلیون ثروت را در زندگی ام گرفته.
اجازه نمیده حرکت کنم ، وارد عمل بشم ،
چنان سدی درست کرده جلوی باورهای درست من که من هرچه تقلا میکنم بیهوده است .
یک همت عظیم میخواهم تا این ایراد شخصیتی ، این باور مخرب و ویرانگر را درستش کنم . خدایا کمکم کن جز تو پناهی ندارم . خدایا مرا هدایت کن و مسیر را برمن آسان بگردان تا بتوانم از مسیر لدت بخش و راحت شخصیتم را رشد دهم و حمله کنم به این باور سمی که این همه سال جلوی ورود ثروت و نعمت را در زندگی ام گرفته .ثروتی که خودم خلقش کنم . ثروتی که خودم بسازم از راه درست . ارزش خلق کنم .
اگر من ،
به خودم / به خدای خودم / به توانایی های درونی و نیروهای درونی خودم تکیه کنم ،
بهترین امکانات را خواهم داشت .
بهترین تفریحات را خواهم داشت.
این درخواست همیشگی من از خداوند است:
خدایا مرا به راه راست ، راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت فرما.
استاد خیلی فایل ارزشمندی هست . ممنون از شما که همیشه دارین اصل را به من یاد آور می کنید.
خانم شایسته از شما سپاسگزارم برای این دسته بندی که انجام دادین .
درک من از این فایل و مثالهایی که برای من در گذشته اتفاق افتاده و قوانینی که در این فایل گفته شده رو تایید میکنه:
ما باید نگاه مون به عوامل بیرونی مثل پدر، مادر، برادر، خواهر، شهردار، رئیس جمهور و … نباشه
و مسئولیت زندگی خودمون رو بپذیریم و نگاهمون به درون خودمون باشه خودمون رو بشناسیم و باورهای درست رو در خودمون نهادینه کنیم، درست بشیم تا همه چیز برای ما درست بشه
بهونه ها رو کنار بزاریم، توجیه نکنیم، نقش قربانی رو بازی نکنیم
هر وقت فکر کنیم که یه عامل بیرونی باید تغییر کنه تا اوضاع ما روبراه بشه داریم شرک میورزم.
اگه باورهای درست رو جایگزین ترمزهای ذهنی کنیم، اگه نعمتهای خدا رو ببینیم و شکر گذار باشیم، اگه به جای دنبال پارتی گشتن از خدا بخوایم که کارمون رو درست کنه، همه چیز به نفع ما میشه اگه سیل بیاد اگه زلزله بیاد اگه جنگ بشه، اگه بیماری بیاد وقتی نگاه ما به خودمون باشه وقتی نگاه ما به خداوند باشه دیگه لازم نیست نگران چیزی باشیم چون همون سیل همون زلزله، همون جنگ و یا همون بیماری همه و همه به نفع ما تموم میشه و خداوند مارو هدایت میکنه.
هر اتفاقی که در زندگی ما بیفته به خاطر افکار و باورهای خودمون هست
من خالق زندگی خودم هستم و اتفاقات اطراف من حاصل افکار و باورهای من هست،
پندارمون رو درست کنیم تا گفتارمون درست بشه، گفتارمون رو درست کنیم تا کردار مون درست بشه وقتی این سه عامل رو درست کنیم نتایج هم درست میشه
پندار نیک، گفتار نیک کردار نیک = نتایج نیک و عالی
اگه داریم کاری میکنیم که مردم خوششون بیاد و به به و چه چه کنن داریم شرک میورزیم،
مردمی که ما رو بالا بیارن، همون مردم هم براحتی ما رو زمین میزنن.
پس نگاهمون رو از عوامل بیرونی برداریم و بسوی خدا ببریم تا هدایت بشیم تا آسان بشیم برای آسانیها
حالا میخوام مثالی از خودم بزنم که در گذشته با دیدگاه شرک آلود چه نتایجی میگرفتم و از وقتی روی خودم کار کردم و باورهام رو بهتر کردم چه نتایجی حاصل شد
در گذشته هر وقت میخواستم زمینی رو بخرم روزبروز املاک گرون میشد و من در اوج گرانی خریدم انجام میشد و وقتی که ساختمانی رو به اتمام میرساندم بازار در اوج راکدی بود و مجبور بودم به پایین ترین قیمت آپارتمان هایی که ساخته بودم رو بفروش برسونم،
هر زمان که من خرید آهن داشتم در اوج گرونی آهن، خریدم انجام میشد.
اما به لطف پروردگار در یک سال و نیم گذشته از وقتی که بصورت لیزری روی باورهام کار میکنم نتایج عوض شده، وقتی خرید دارم در اوج بازار راکدی خریدهام انجام میشه و قبل از اینکه من بخوام آپارتمانی رو بفروش برسونم مشتریها رو خدا برام توی صف میزاره که اونها منتظر من هستن که کی واحدی رو بخوام بفروشم و به این شکل به بهترین قیمت واحدها بفروش میرسه،
به ایده هایی هدایت میشم که با هزینه کمتر کارهام زیباتر و مشتری پسندتر میشه و به لطف پروردگار برند ساختمانی من رو به قیمت بالاتری نسبت به ساختمان های همکارهام خریداری میکنن
در زمانی که همه دارن از رکود صحبت میکنن، من هر لحظه اراده کنم به لطف خداوند به بهترین قیمت فروشهام انجام میشه
خدایا شکرت که آسانم کردی برای آسانیها
من که نمیدانم و نه میتوانم و نه میفهمم، اوست که هم میداند و هم میتواند و هم میفهمد،
خداونده که در بهترین زمان ممکن، در بهترین مکان ممکن، بهترین مشتریها رو برام ردیف میکنه وگرنه این کار کاریه که 20 ساله دارم انجام میدم و کم کم به نتیجه رسیده بودم که این کار رو بزارم کنار
اما از وقتی روی خودم کار کردم، از وقتی بهونه ها رو گذاشتم کنار، از وقتی نگاهم رو از عوامل بیرونی برداشتم، از وقتی کارهام رو به خداوند واگذار کردم، نتایج عوض شد
سلام به یگانه آفریدگار عشق و آگاهی سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیزم
بعد از چند روز غیبت الان وارد سایت شدم و این فایل خانه تکانی ذهن دیدم
چقدر هدایت الله درسته چقدر فوق العادست که نیاز داشتم یه شروع جدید داشته باشم. فردا که روز اول پاییز هست منم از اول مهرماه قدم در مدرسه عباس منش میزارم و در طول یک ماه به خودم متعهد میشم تحت هر شرایطی که شده فایل ها را ببینم و هر روز کامنت بزارم رد پام ثبت کنم،جوجه های آخر پاییز امسالمون غرق ارتعاشات عالی و خلق خودمون هست به امید الله
بنام خدای مهربان
سلام ودرود بر استاد عزیزم ومریم جان شایسته بانو
چقدر خوشحالم بابت این پروژه که برامون از طرف خدا هدیه آوردین
خداروشکر شاکرم که موارد شرک آلودی که روزانه باآنها مواجه هستیم دراین فایل توسط استاد بیان شد .ومن از قبل گوش کردن به اخبار و فضاهای مجازی ارتباط با افراد غیر هم مدار رو برای خودم محدود کردم وچقدر آرامش خیال دارم و در مواقعی اسب چموش ذهن مشغول تاخت وتاز هست با توکل به خدا ،گوش کردن به صوت قرآن با ترجمه
ودنبال کردن نشانه ها افکارم را کنترل میکنم
کار آسونی نیست اما شدنی است بتدریج طی مسیر توحیدی ،بسیار ساده تراز قبل خواهد شد .
موضوع اصلی که باید همیشه به خودم یادآوری کنم این هست که من مسئول تمام وکمال زندگیم
هست وااغیر وهمین امر سبب گشایش در حل مسایل مون میشه وبسیار راهگشایت .
امیدوارم به لطف هدایت خدای مهربانم بتونم تا روزی که زندهام بنده مومن عملگرا بی برای رب مهربانم باشم .
درپناه الله مهربان شاد وسلامت باشید .
سلام،
اگر بخوام از اولین تجربه این ذهن تکانی بگم، باید به این اشاره کنم که لایو استاد چقدر به موقع بود. انگار به منی که وس طاین همه مسئله مالی و بدهی افتادم، از خدا شاکی بودم و تو ای فایل استاد گفت که آقا بپذیریم که خدا واقعا انسان نیست که بگه حالا که فلان کارو نمیکنی عذا بشو، یا اصلا بگه دوستدارم در سختی باشی.
استاد بهم یاد داد که منجی وجودنداره و فقط باید از خدا خواست و انتظارداشت که کمک کنه کارهامونو حل کنه، فقط منجی رو خدا قرار بدیم و بتیایل بقیه بشیم، تا با متصل به این قدرت بی پایان کل زندگی رو زیبا و رویایی کنیم
سلام استاد عزیز
سلام خانم شایسته ممنونم از این همه بزرگواری شما
توی یک هوای بسیار تا بسیار بهاری با یک حس و حال عالی در حالی که از دیدن ماه زیبا لذت میبردم با خداوند صحبت میکردم و شاکر نعمتهایی بودم که بهم داده بود و ازش برای مرحله بعدی مهاجرتم راهنمایی خواستم ،گفتم خدایا من تسلیم تو هستم و نمیدانم چه کاری باید انجام بدم
بعد از این لحظه زیبا که از بهترین لحظات زندگی ام بود از ماه زیبا خداحافظی کردم و خوابیدم صبح که از خواب بیدار شدم این فایل را روی سایت دیدم در واقع خدا واضح و آشکار داشت بهم می گفت گام به گام با این فایلها پیش برو تا به خواسته آت برسی . در واقع اولین قدمم در مسیر رسیدن به خواسته توحید عملی بود .
من مدتی بود که گوشی نداشتم جرا که گوشی ام به مشکلی بر خورده بود و نمی شد ازش استفاده کرد دقیقا یکی دو روز قبل یک گوشی نو خریدم در واقع خداوند همه چیو آماده کرد که با این گام ها رشد کنم
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته عزیز و تمام دوستان
اول از همه خیلی ممنون خانم شایسته که این پروژه 30 روزه را شروع کردین که هر روز با آگاهی های فایل های لایو آشنا شویم. من هم قبلا خیلی زیاد فکر می کردم کسی باید برای من کاری کند و همیشه اگر اتفاق خوبی می افتاد به خودم اعتبار می دادم و اگر اتفاق بدی می افتاد آن را به گردن دیگران می انداختم.اما الان می تونم بگم این موضوع بهتر شده اما هنوز خیلی جا داره که خیلی از مسائل را درست و اساسی حل کنم.در مورد رفتن به دل ترس ها استاد اشاره داشتند که اتفاقا مدتی هست که مهارت های پیشرفته تری در کارم دارم می بینم و می فهمم که چقدر این سال موضوعات جدید آمده بوده و من اصلا آن ها را یاد نگرفته بودم.حتی فایل های آموزشی که 8 سال پیش تهیه کرده بودم را با این پیش فرض که توانایی یادگیری آنها را ندارم رها کردم که بعد از 8 سال دوباره اومدم اونها را نگاه کردم و دیدم که چقدر آسان بودند اما من با پیش فرض اینکه این فایل ها آموزشی به زبان انگلیسی هستند و من توانایی یادگیری آنها را ندارم،آنها را مشاهده نکرده بودم.اما الان که فیلم ها را دیدم متوجه شدم که چقدر آسان بودن و من 8 سال پیش چقدر میتونستم پیشرفت کنم اگر به دل ترس هام رفته بودم و خدا رابیشتر باور کرده بودم.خدا را بینهایت بابت وجود ارزشمند شما و استاد عزیزم سپاسگزارم.
سلام استاد عزیزم و همه دوستان هم فرکانسی خودم در سایت روحانی عباسمنش، امیدوارم حالتون خوب و لبتون خندون باشه،
سپاس گذار خداوندم واسه این فرصت دوباره ای که به من داد تا بیام و یه کامنت دیگه بنویسم، چند وقتی هست من حسش نمیاد که بیام توی سایت و کامنت بزارم، امروز درگیر یه موضعی بودم و برای اینکه ذهنم رو کنترل کنم گفتم وقتشه برم توی سایت که با این فایل توحیدی و سرشار از آگاهی روبرو شدم،
هدایت پرودگار شامل حالم شد و پذیرش اون منو به سمت این آگاهی ها هدایت کرد، استاد عزیزم دست توانمند خداوند برای من عاشقتونم که در هر جایگاهی که هستید دارید سعی میکنید نقش خودتون رو درست ایفا کنید…
سعی میکنید استاد خوبی باشید در عین حالی که سعی میکنید توی کار خدا هم دخالت نکنید،
سعی میکنید شهروند خوبی باشید و به قوانین احترام بزارید در عین حالی که سعی میکنید اونایی که خلاف میکنند رو قضاوت نکنید، سعی میکنید کسی یا چیزی و یا کشوری رو مسئول شرایط خودتون ندونید در عین حالی که سعی میکند شهروند خوبی باشید( یاد آهنگ سیاوش افتادم که میگه شهر من من به تو می اندیشم نه به تنهایی خویش، از پس این شیشه تورا میبینم که گرفتی مرا در بر خویش)،
سعی میکنید پدر خوبی باشید در عین حالی که سعی میکنید زیاد خودتون رو درگیر فرزندتون نکنید،
سعی میکنید دوست خوبی باشید در عین حالی که اگه دوستون هم نبود بازم حالتون خوبه و یا بی توقع دوستی میکنید،
سعی میکنید تا توحیدی زندگی کنید در عین حالی که برای دل خودتون هم که شده 5 تا 10 مایل سرعت بیشتر میرید و یا یک کله چند هزار کیلومتر رو رانندگی میکنید،
سعی میکنید به مریم عزیز وابسته نشید ولی در عین حال اغلب اوقات با هم هستید و رابطه رویایی رو تجربه میکنید،
سعی میکنید تا کسی رو تغییر ندید در عین حالی که برای خودتون قانون گذاشتید که اگه کسی میخواد کنار من باشه باید این ویژگی هارو داشته باشه…
انگار این وسط یکی مسئولیت تمام اینهارو به عهده گرفته، انگار یه منجی ظهور کرده، انگار یکی انتخاب کرده که چیو انتخاب کنه و انگار به یکی بینهایت حق انتخاب داده شده، انگار به یکی این قدرت داده شده تا بتونه شرایط دلخواهش رو خلق کنه و شما اون فرد هستید…
اون روزای خالی از همه چیز رو هیچ وقت فراموش نمیکنم توی زندگیم، روزایی که هیچ انگیزه ای برای ادامه زندگی نداشتم و فقط تلاشم برای این بود که بتونم خرج خونواده ام رو در بیارم، خوب به واسطه فضایی که توش بزرگ شده بودم توی مراسم مذهبی شرکت میکردم و منتظر اون منجی که بقیه گفتن بودم، و همیشه میگفتم پس کی میخوای ظهور کنی وقتی که من مردم…
به خدا میگفتم بفرستش اگه میخوای بفرستیش…
و توی همون روزها بود که بعد از نا امید شدن از اومدن اون منجی و شعار های پیشینانش مرتد شدم، وقتی رها کردم همه چیز رو و اون شک عظیم در من به وجود اومد، مسیر کم کم برای من باز شد و بلاخره منجی من ظهور کرد…
اونی که قرار بود زندگی من رو متحول کنه، اونی قرار بود همه چیز رو تغییر بده اومد…
الان من مسئولیت همه چیز پذیرفتم یعنی سعی میکنم، سعی میکنم خوب زندگی کنم و کمک کنم تا جهان جای بهتری برای زندگی کردن بشه،
سعی میکنم این جهانی که الان توش هستم رو بازتابی از درون خودم ببینم، دلخواه یا نادلخواه مسئولش من هستم،
سعی میکنم حتی غفلت خودم رو در برابر خداوند آگاهانه انتخاب کنم، سعی میکنم تا خودم رو ناقص بدونم و دست خدا رو برای بزرگتر کردن خودم باز بزارم، سعی میکنم خودم رو هیچ بدونم در برابر این خداوندی که همچیز رو خلق کرده، سعی میکنم تا از این بینهایت قدرت اختیاری که دارم استفاده کنم تا بیشتر تسلیم خداوند باشم تا بتونم بیشتر از جایگاهی که داره بترسم…
من اینجوری فکر میکنم که انگار خدا داره از طریق من خودش رو تجربه میکنه و من باید دستش رو باز بزارم تا بهتر این کارو انجام بده، انگار من خود اونم… انگار یه پیمانی بین من اون بسته شده که من هیچ مقاومتی نداشته باشم در مقابلش…(یاد داستان حضرت آدم توی قرآن میوفتم)
خیلی چیزا از توی ذهنم میگزره و یادم نمیمونه که بتونم بنویسمشون، حتما نباید الان نوشته بشه یا لازم نبود اینا هم کار خداست من به خودم هیچ اعتباری نمیدم،
فقط اعتبار انتخاب این مسیر به من میرسه، مسیر توحید مسیر یکتا پرستی، مسیر تسلیم بودن در مقابل خدا…
همیشه به خدا میگفتم به من نوع نگرشی بده که بتونم زیبایی هارو بیشتر ببینم و الان میبینم که انسان ها در هر جایگاه و کشور و دینی که هستن سرجای درستشون هستن تمام ادیان دارن یکتا پرستی و توحید فریاد میزنن این نوع نگرش ماست که میتونه معنی اون عوض کنه…
اگه اوضاع ما دلخواه ما نیست به این معنی نیست که ما بدبختیم، اون شرایط اومدن تا با برخورد با ما فرزندانی رو در ما متولد کنند و ما با قدم برداشتن به سمت اونا به پیشرفت بیشتر جهان کمک میکنیم…
تمام آنچه که با ما برخورد میکنه از شرایط و اتفاقات و ایده ها و افراد مثل همسران ما هستند که در ما فرزندانی متولد میکنند…
امیدوارم مفید بوده باشه برای همگی، سپاس گذارم از همگی همیشه شاد و سالم باشید.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز بابت این خانه تکانی 30 روزه که میتونه یه آپدیت ذهنی و یک دیسیپلین خوب برامون ایجاد کنه …..
استاد عزیزم ما چند هفتس که داریم تغییر بزرگی در روند زندگیمون میدیم یعنی تصمیم شجاعانه ای گرفتیم برای رفتن تو دل ترس هامون با اینکه شرایط فعلی ما خوبه و هر روز داره پیشنهاد های عالی بهمون میشه ( البته از محل کارمون ) ولی خواستیم بعد از 3 سال زندگی در ترکیه و روند رو به پیشرفتی که در این سه ساله داشتیم و یک شرایط جامعه پسند و خانواده پسند رو رقم زدیم رو تغییر اساسی بدیم .
من و همسرم سال هاس که دوست داریم بریم یک سری کار ها رو انجام بدیم که احساس خوبی بهمون میدن ولی طبق عرف جامعه همش میریم سمت کار هایی که شرایط جامعه برامون رقم میزنه . حالا با دنبال کردن شما و دوره 12 قدم و روانشناسی ثروت 1 و عزت نفس داریم قدمی بسیار بزرگ برمیداریم که این فایل امروز شما به من مجددا گوش زد کرد که هر قدم و خواسته مو فقط و فقط از خدا بخوام و با توکل و ایمان به اینکه خدا کار هامونو انجام میده رو به جلو قدم بردارم و باور های خواسته مو بسازم به هدفم برسم . و حرف مردم رو فاکتور بگیرم از ذهنم و پاکش کنم .
و همش به خودم میگم که اگر تو در مسیر درست باشی فایل های استاد رو گوش بدی ، عمل کنی ،و ورودی هات رو کنترل کنی هر نتیجه ای که از رفتن به سمت هدفت به دست بیاری همش برای تو خیره . مثال طوفانی که شما اشاره کردید . یه جاهایی هست که ما کنترل یکسری حوادث رو نداریم ، پس وظیفه ما تغییر دید گاهمون به اون موضوع هست و نتیجه این تغییر قطعا به نفع ما خواهد بود …..
من خداوند رو واقعا سپاسگذارم که وقتی داری یک مسیری رو درست میری امکان نداره برای ما اتفاق بدی رخ بده .
استاد ممنونم ازتون و این سایت الهی که من هر وقت میخوام بیام از خدا چیزی بپرسم ( راه حلی،آرامشی و هر مسئله دیگه ….) هدایت میشم به یک فایلی که دقیقا جواب دل من هست و این نشان دنده اینه که قانون توجه و درخواست پاسخ میده …
بسیار بسیار سپاسگزارم
نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم
سلام به استاد مریم شایسته عزیزم
و سلام به دوستای خوبم در این سایت الهی
فایل صوتی دستور العمل «خانه تکانی ذهن، گام به گام»
گام اول
توحید” و فعال کردن قدرت خلق درونی
این فایل فروردین 98 روی سایت قرار گرفته
خدا جونم ازت میخوام بهم الهام کنی تو بگی من بنویسم اقعاً نمیدونم چی باید بنویسم ،
یه روز یه ویدیوی کوتاهی از آقای سروش صحت گوش میکردم که تاکید داشتن روی نوشتن میگفتند تا میتونید بنویسید فقط بنویسید هرچی میتونید بنویسید هرچی به ذهنتون میاد بنویسید حتی اگه هیچی به ذهنتون نمیاد، بنویسید من نمیدونم چی باید بنویسم، من نمیدونم چی باید بنویسم 3000 بار اینو بنویسید که من نمیدونم چی بنویسم
خودش میاد خودش گفته میشه
اما
خدا را شکربا توجه به فایلهایی که ما از استاد گوش میکنیم و میبینیم همون مطالب و جملاتی که استاد میگن اگه مکتوب کنیم خودش خیلی میشه ، خیلی کمک میکنه توی نوشتن
من تا اینجا هرچی الهام شده بهم نوشتم هیچی رو از خودم ننوشتم
هیچی از خودم نبوده همش بهم الهام شد و اینا رو نوشتم این فایل در مورد قدرت ندادن به عوامل بیرونی هستش
و خیلی تو این مورد خصوصاً ما که تو کشور ایران زندگی میکنیم با توجه به توضیحاتی که استاد دادن ایراد داریم.
ما تو این کشور بزرگ شدیم با این اخبار بزرگ شدیم با این مردم بزرگ شدیم وبا توجه به ورودی های ذهنمون معمولاً مشکلات زندگیمونو بیشترشو مینداختیم گردن مسئولین و این خودش از شرکهای بزرگ بوده که داشتیم و داریم که من تو این قضیه خیلی رو خودم کار کردم خدا را شکر میکنم که تا اندازه ای هم موفق بودم
ودارم این باور رو در وجودم می سازم که از هیچکس توقع هیچ کاری نداشته باشم،
خیلی سخته این توقع نداشتن از اطرافیان ، خانواده ،فامیل و از جمله مسئولین محترم
ولی باید روی خودم کار کنم باید این باور غلط رو با باور درست که همه چیز با خدا امکانپذیره و من قدرت خلق رندگی خودمو با افکارم،کانون توجه ام ، فرکانس های ارسالی به جهان هستی وکنترل ورودی های ذهنم خواهم داشت جایگزین کنم
من دارم به شدت روی این باور کار میکنم انشالله که بتونم نتایجم رو محکمتر اعلام کنم خدایا شکرت که اینایی که بهم گفتی همزمان شد با اذان مغرب
البته من از دوران جوانی با خدا یک رابطه خوبی داشتم اگه مثلاً کسی با خدا بد صحبت میکرد دلم برای خدا میسوخت (خخخ) وبا خودم میگفتم بابا جان چرا هراتفاق بدی رو ربط میدیم به خدا در صورتی که خدا بهمون عقل داده ،نمی تونیم فکر کنیم و خودمون باید حلش کنیم
یا هر وقت سر کلاس درس با بچه ها در مورد مشکلات زندگی صحبت میشد میگفتم من یه چیز رو خوب میدونم اینکه پول ممکنه آدمو خوشبخت نکنه اما بی پولی و فقرقطعا باعث بدبختی بیشتر میشه
و خیلی مسائل شبیه به این
و یا
از همون جوانی علاقه به خواندن قرآن داشتم دلم میخواست از معانی قرآن سر در بیارم
یا
یادم میاد که وقتی در مورد ارث صحبت میشد که به ما ارث برسه تا کاری کنیم ، به پول برسیم موفق بشیم من یه جوری با این حرفا مقاومت داشتم و میگفتم پس خودمون چه کارهایم خودمون چه نقشی داریم
نه اینکه مخالف ارث باشم نه خیلی هم خوشحال میشم
مثلا ویلایی که شمال خریدیم از ارث پدری همسرم بود خدایا شکرت
ولی اینکه دست روی دست بزاریم تا از یه جایی یه پول فراوان بیاد تو زندگیمون رو قبول نداشتم
البته فایلهایی هم از استاد شنیدم که میگن اگر پدرتون پولداره یا ارثی بهتون میرسه قبول کنید و نگید
که نه من میخوام از صفر شروع کنم
این خودش یه باور غلطه
خدایا شکرت که اینایی که بهم گفتی همزمان شد با اذان مغرب من احساس نزدیکی شدید باهات میکنم این روزا خیلی دلم میخواد که فقط آرامش داشته باشم فقط به آرامش درونی فکر میکنم خیلی خودمو درگیر تضادهای زندگی ،چالشهای زندگی نمیکنم نجواها همیشه هستند میان ومیخوان که منو درگیر کنن اما سعی میکنم خیلی بهشون توجه نکنم و بلافاصله توجهم رو به سمت زیباییها، خوبیها هدایت میکنم
خدایا شکرت که تونستم کامنت این فایل رو همونجور که هدایت شدم بنویسم همونجور که بهم گفته شد بنویسم و از این بابت خیلی خوشحالم.
خدایا شکرت به خاطر این سایت و این همه آگاهی
بنام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عباس منش و خانم شایسته و دوستان سایت
وقتی فایل گوش کردم قسمتهای اول فایل برایم آشنا آمدم ولی از وسطای فایل همه چیزی برایم جدید بود .
خدا را شاکرم برای هدایتم به این آگاهی ها چون دقیقا مطالبی گفته شد که من نیاز داشتم.
مدتهاست دارم روی رشد وجودی ام / روی رشد شخصیتی ام کار میکنم .
چیزهایی در خودم پیداکردم که اصلا باورم نمیشه و جالبه باوجود یکسری باورهای فقر آلود ، انتظار دارم ثروت هم خلق کنم ، همیشه هم می گویم چرا نتایج نمیاد؟
واقعا یکسری باورهای مخرب در ناخودآگاه آدمه و اصلا متوجه نیستم چطور با وجود آنها دارم جلوی رشد خودم میگیرم .
من همیشه خودمو آدم غیر وابسته ای میدانستم. من وابسته حضور کسی در زندگی
نیستم . از تنهایی با خودم لذت میبرم ولی وقتی چند روز پیش داشتم در دوره شیوه حل مسائل تمرینات جلسه دوم را حل میکردم متوجه یک باور مخرب و ویرانگر و سمی و خطرناکی درخودم شدم که اصلا باورم نمیشد و چند ساعتی تو شوک بودم و کل زندگی جلوی چشمام میومد مثل فیلم و داشتم به تک تک اتفاقات و انتخابات و مسائل زندگی ام فکر میکردم.
تازه اصل داستان اومد تو دستم که دلیل اینکه تا الان وارد مدار ثروت نشدم ، ثروت پایدار ،
همین باور مخربی هست که پیدا کردم و به قول استاد که دراین فایل گفتن : جلوی میلیونها میلیون ثروت را در زندگی ام گرفته.
اجازه نمیده حرکت کنم ، وارد عمل بشم ،
چنان سدی درست کرده جلوی باورهای درست من که من هرچه تقلا میکنم بیهوده است .
یک همت عظیم میخواهم تا این ایراد شخصیتی ، این باور مخرب و ویرانگر را درستش کنم . خدایا کمکم کن جز تو پناهی ندارم . خدایا مرا هدایت کن و مسیر را برمن آسان بگردان تا بتوانم از مسیر لدت بخش و راحت شخصیتم را رشد دهم و حمله کنم به این باور سمی که این همه سال جلوی ورود ثروت و نعمت را در زندگی ام گرفته .ثروتی که خودم خلقش کنم . ثروتی که خودم بسازم از راه درست . ارزش خلق کنم .
اگر من ،
به خودم / به خدای خودم / به توانایی های درونی و نیروهای درونی خودم تکیه کنم ،
بهترین امکانات را خواهم داشت .
بهترین تفریحات را خواهم داشت.
این درخواست همیشگی من از خداوند است:
خدایا مرا به راه راست ، راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت فرما.
استاد خیلی فایل ارزشمندی هست . ممنون از شما که همیشه دارین اصل را به من یاد آور می کنید.
خانم شایسته از شما سپاسگزارم برای این دسته بندی که انجام دادین .
در پناه الله یکتا
بنام خدای مهربان
سلام
گام اول: توحید و فعال کردن قدرت خلق درونی
درک من از این فایل و مثالهایی که برای من در گذشته اتفاق افتاده و قوانینی که در این فایل گفته شده رو تایید میکنه:
ما باید نگاه مون به عوامل بیرونی مثل پدر، مادر، برادر، خواهر، شهردار، رئیس جمهور و … نباشه
و مسئولیت زندگی خودمون رو بپذیریم و نگاهمون به درون خودمون باشه خودمون رو بشناسیم و باورهای درست رو در خودمون نهادینه کنیم، درست بشیم تا همه چیز برای ما درست بشه
بهونه ها رو کنار بزاریم، توجیه نکنیم، نقش قربانی رو بازی نکنیم
هر وقت فکر کنیم که یه عامل بیرونی باید تغییر کنه تا اوضاع ما روبراه بشه داریم شرک میورزم.
اگه باورهای درست رو جایگزین ترمزهای ذهنی کنیم، اگه نعمتهای خدا رو ببینیم و شکر گذار باشیم، اگه به جای دنبال پارتی گشتن از خدا بخوایم که کارمون رو درست کنه، همه چیز به نفع ما میشه اگه سیل بیاد اگه زلزله بیاد اگه جنگ بشه، اگه بیماری بیاد وقتی نگاه ما به خودمون باشه وقتی نگاه ما به خداوند باشه دیگه لازم نیست نگران چیزی باشیم چون همون سیل همون زلزله، همون جنگ و یا همون بیماری همه و همه به نفع ما تموم میشه و خداوند مارو هدایت میکنه.
هر اتفاقی که در زندگی ما بیفته به خاطر افکار و باورهای خودمون هست
من خالق زندگی خودم هستم و اتفاقات اطراف من حاصل افکار و باورهای من هست،
پندارمون رو درست کنیم تا گفتارمون درست بشه، گفتارمون رو درست کنیم تا کردار مون درست بشه وقتی این سه عامل رو درست کنیم نتایج هم درست میشه
پندار نیک، گفتار نیک کردار نیک = نتایج نیک و عالی
اگه داریم کاری میکنیم که مردم خوششون بیاد و به به و چه چه کنن داریم شرک میورزیم،
مردمی که ما رو بالا بیارن، همون مردم هم براحتی ما رو زمین میزنن.
پس نگاهمون رو از عوامل بیرونی برداریم و بسوی خدا ببریم تا هدایت بشیم تا آسان بشیم برای آسانیها
حالا میخوام مثالی از خودم بزنم که در گذشته با دیدگاه شرک آلود چه نتایجی میگرفتم و از وقتی روی خودم کار کردم و باورهام رو بهتر کردم چه نتایجی حاصل شد
در گذشته هر وقت میخواستم زمینی رو بخرم روزبروز املاک گرون میشد و من در اوج گرانی خریدم انجام میشد و وقتی که ساختمانی رو به اتمام میرساندم بازار در اوج راکدی بود و مجبور بودم به پایین ترین قیمت آپارتمان هایی که ساخته بودم رو بفروش برسونم،
هر زمان که من خرید آهن داشتم در اوج گرونی آهن، خریدم انجام میشد.
اما به لطف پروردگار در یک سال و نیم گذشته از وقتی که بصورت لیزری روی باورهام کار میکنم نتایج عوض شده، وقتی خرید دارم در اوج بازار راکدی خریدهام انجام میشه و قبل از اینکه من بخوام آپارتمانی رو بفروش برسونم مشتریها رو خدا برام توی صف میزاره که اونها منتظر من هستن که کی واحدی رو بخوام بفروشم و به این شکل به بهترین قیمت واحدها بفروش میرسه،
به ایده هایی هدایت میشم که با هزینه کمتر کارهام زیباتر و مشتری پسندتر میشه و به لطف پروردگار برند ساختمانی من رو به قیمت بالاتری نسبت به ساختمان های همکارهام خریداری میکنن
در زمانی که همه دارن از رکود صحبت میکنن، من هر لحظه اراده کنم به لطف خداوند به بهترین قیمت فروشهام انجام میشه
خدایا شکرت که آسانم کردی برای آسانیها
من که نمیدانم و نه میتوانم و نه میفهمم، اوست که هم میداند و هم میتواند و هم میفهمد،
خداونده که در بهترین زمان ممکن، در بهترین مکان ممکن، بهترین مشتریها رو برام ردیف میکنه وگرنه این کار کاریه که 20 ساله دارم انجام میدم و کم کم به نتیجه رسیده بودم که این کار رو بزارم کنار
اما از وقتی روی خودم کار کردم، از وقتی بهونه ها رو گذاشتم کنار، از وقتی نگاهم رو از عوامل بیرونی برداشتم، از وقتی کارهام رو به خداوند واگذار کردم، نتایج عوض شد
با تشکر خدانگهدار