تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم

نکته:

این فایل بیش از 20 روز پیش ضبط شده است و جالب است که مفهوم آن با اتفاقاتی ارتباط دارد که اخیرا رخ داده است.


در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:

1.آنجایی که با شرایط نادلخواه مواجه شدی و گله و شکایت از شرایط را شروع کردی و هر عاملی بیرون از خود را مقصر ماجرا دانستی و به این وسیله بر آنچه نمی خواستی، بیشتر تمرکز کردی و جهان نیز شما را با ناخواسته های بیشتری احاطه کرد و شرایط حتی بدتر از قبل شد.

2. آنجایی که با وجود مواجه با شرایط نادلخواه، آگاهانه کنترل ذهن به خرج دادی و به جای مقصر دانستن هر عاملی بیرون از خود، تمرکز را بر تغییر و بهبود خود گذاشتی و جهان چه پاداش های بزرگی به این جنس از تمرکز شما داد.


منابع بیشتر:

live با استاد عباس‌منش | قسمت 7

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

710 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «علی بردبار» در این صفحه: 1
  1. -
    علی بردبار گفته:
    مدت عضویت: 1863 روز

    سلااااام، عاشقتونم❤️

    ✔️از اولین چیزهایی که از شما یاد گرفتم، یکی همین بود: من مقصرم، من مقصرم، من مقصرم! این مسأله کمکم کرد که دنیا را جور دیگه ای نگاه کنم. چون به قول شما، چیزی که توش مقصر نباشی، نمیتونی تغییرش بدی. بنابراین، من سیبل همه ی اطرافم شدم، مسئولیت پذیرتر شدم و رشد کردم. به خاطر این مفهوم از شما متشکرم🌺

    ✔️دیشب که داشتیم با ماشین به سمت خانه میامدیم، به اعتراضات مردمی کف خیابان برخوردیم. نیروهای پلیس و لباس شخصی سوار بر موتور به جمعیت کم جوانان حمله کردند. جنگ مغلوبه شد و هر کس به طرفی فرار کرد. منهم با آرامش پشت فرمان نشسته بودم. یک مرتبه همه ی جمعیت غیور پشت فرمان شروع کردند به بوق زدن… راستش یاد آن مفاهیمی افتادم که یادم داده اید: اینکه خلایق هر چه لایق و اینکه اگر در کشوری حکومتی برقرار است، به خاطر اینست که دنیا کارش را درست انجام میدهد و آن حکومت باید برقرار باشد….اینها کاملاً از نظر من درست و حقیقی هستند….

    اما بالاخره من هم مثل بقیه، ده ثانیه به انگشتم روی بوق فشار آوردم، چون یک مرتبه یادم آمد که ممکن است شما و مریم بانو، روزی به ایران بیایید…با چیزهایی که راجع به عدم اجبار حجاب در قرآن نوشته آید…و با پوشش خود خواسته و درست مریم بانو، ممکن است هر دو شما را کف خیابان با گلوله بزنند!😔

    بعدش با وجود اصرار خانمم، به خانه برگشتیم🌺

    عاشق تک تکتونم❤️🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: