شهود و الهام الهی - صفحه 32

842 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    shadii گفته:
    مدت عضویت: 1684 روز

    با سلام و درود فراوان

    چقدر زیبا و ساده مفاهیم رو منتقل میکنید

    ازتون ممنونم 💖🌸

    ازین آگاهى ها یادگرفتم موقع دریافت اطلاعات هر چیزی رو به سادگی و بدون فکر نپذیرم، از منطق استفاده کنم و در اصل باورهام بر منطق استوار باشند و در زمان تصمیم گیری از شهود استفاده کنم یعنی نسبت به ندای درونم تسلیم باشم تا بتوانم از هدایت الهی بهره مند شوم.

    هر کدام از این نعمات باید در زمان صحیح خود مورد استفاده قرار بگیرند،، منطق برای پردازش اطلاعات و آنالیز صحت آن و شهود برای هدایت شدن در جهت خواسته هایمان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    اسما گفته:
    مدت عضویت: 1684 روز

    خدایا..دستامو در دستانت قرار میدم چون الان منو به اینجا رسوندی..همین دوره ها‌‌خدایا دستامو قلبمو به تو میسمارم.به صبر من بیافزا…خدایا تسلیمم در مقابل قدرت و علم بی نهایت تو.‌خدا دست در دستان تو منو هدایت کن از بهترین مسیر ها به سمت خواسته هام…خدایا با همه قلبم ازت کمک میخوام.ایمان دارم کمکم میکنی رب من…توکل به تو…که تمام کسانی که به تو توکل کردند جز بهترین بندگانت بودند و هستند‌‌‌…قدرتی عطا کن تا توکلی کنم از جنس ابراهیم…از جنسی که نجواهای منفی و شیطانی ذهنم در اون نفوذی نداشته باشه.یارب دستامو در دستانت بگیر.‌‌..به درک من از هدایت هایت بیافزا.آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    الهام منافی گفته:
    مدت عضویت: 2146 روز

    استاد عزیز سلام

    من هرروز با دیدن فایل های رایگان شما انرژی گرفتم و با انگیزه بیشتر بیشتر شروع به حرکت کردم امیدوارم همیشه شاد و سرحال باشید و از این همه انرژی که با عشق به ما میدید کمال تشکر را دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    مهلا غیاثوند گفته:
    مدت عضویت: 1904 روز

    سلام استادجانم .

    باید بگم هنوز شوکه ام از اینهمه لطف خدا و هدایت خدا که از زبان شما جاری میشه واسه هممون و دستنوشته زیبای نرگس جانم هم که مزید علت هست

    واقعا زبانم قاصره که بخوام چیزی بگم فقط وقتی داشتم این فایل رو میدیم یه مطلبی تو سرم میچرخید و اونم این بود که :

    یه پدر مگه نه اینکه بهترین رو واسه فرزندش میخواد و اونم از هرچیزی بهترین ، خاطرم هستم که شما میگفتی حاضرم بخاطره فرزندم حتی بمیرم توی آتیش برم و …

    وقتی خدای من پدره من ، منو با شما آشنا کرد اونم بعد از مسیر پر پیچ و خمی که باهم سپری کردیم هیچوقت فکر نمیکردم چنین راهی چنین استادی چنین آگاهی هایی و چنین و چنان رشدی در انتظارم باشه ، مطمینم اگر شما دوستش نبودین و بهتون اعتماد نداشت منو به این راه به این مدرسه و به این دانشگاه نمیاورد و ثبت نام نمیکرد چون میدونست من امکان نداره هر گفتگویی هر کلامی هر استادی هر سخنی رو به راحتی بپذیرم …

    پس پدر ، هم چقدر ماها رو و منو دوست داره و هم چقدر شما دوستش هستید و بهتون اعتماد داره که اجازه داده ما اینجا باشیم …

    مرسی خدا جونم مرسی عزیزم مرسی عشقم که در هر طوفانی که بهم میریزم گفتگوتو با من از طریق استاد و از کلام استاد بهم منتقل میکنید …

    اینجا هم خونه منه هم خانواده منه هم دانشگاهه منه

    دانشگاهی که هم به من بیزینس یاد میده هم الهیات هم تربیت بدنی 😄 و هم ارتباطات و …

    استادجانم و مریم جان بی نظیرم هزاربار مچکرم که چنین دانشگاه شبانه روزی رو تاسیس کردین ❤️

    تمام زیبایی ها خوشی ها نعمات سعادتمندی عشق در دنیا و آخرت رو براتون از خدا با تمام قلبم خواستارم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    ساناز آریازاده گفته:
    مدت عضویت: 2103 روز

    سلام به همگی…به استاد نازنینم…مریم جانم…و تمام دوستان هم فرکانسی…

    خدارو شکر میکنم به خاطر وجود تک تکتون…خدارو شکر که اینجام در بهشت زیبای زمین…خداروشکر که چشمام میتونه این همه زیبایی ببینه…من از شما..از تک تک شما هر روز دارم یاد میگیرم چگونه زندگی کردن رو…دارم بزرگ میشم اینجا…رشد میکنم…خدارو شکر که دارم به درک و آگاهی میرسم که خیلی خیلی توفیق بزرگیه و خدا چقد به من لطف داشته که هدایتم کرده به سمت دانایی به سمت آگاهی به سمت نگاهی متفاوت از سایر مردم….

    خدایا شکرت…

    استاد من به معنی واقعی کلمه با تار و پود وجودم شکر گزار شدم و شگفت زده از منظره ی پشت سرتون…عجب خدایی…عجببب خدایی…

    چقد حالم خوبه با این فایل…خدایا چقد با تو بودن متفاوت و خاص و قشنگه…این روز ها که همه دوست دارن خاص باشن و به هر دری میزنن برای متفاوت بودن نمیدونن و این آگاهی رو ندارن که با تو بودن و پیروی از هدایت های تو از اونها خاص ترین و محبوب ترین و جذاب ترین ادمای دنیا رو میسازه…و من چقد خاصم که دارم یاد میگیرم هدایت رو گوش جان سپردن و سرسپردگی رو…

    شهود اصلا منطقی نیست….منطقی نیست که وقتی همه چیز اوکیه بهت میگه برو و تو میگی چشم و خدا چقدددد قشنگ برات جبران میکنه و بهشت رو بهت میده…

    امروز یاد گرفتم بیشتر فک کنم…بیشتر تعقل کنم…

    یاد گرفتم نپذیرم هر چیزی رو…

    یاد گرفتم هدایت رو بیشتر از هر زمان دیگه ای…

    امشب تصمیم گرفتم کم کم ترسامو بزارم کنار. و رها باشم رهای رها…

    امشب بیشتر از هر زمان دیگه ای دلم آزادی خواست….

    آزادی فقط این نیست که اگه تو بند نباشی پس آزادی…نه خیلی فراتر از این حرفاست…

    وقتی امروز بارون زیبای پاییزی بارید و دلم لک میزد برم چند لحظه زیر بارون قدم بزنم اما چون سر کار بودم و خب محدودیت هایی بود نمیتونستم برم وقتی از دست دادم این حال خوب رو بیشتر از هر زمان دیگه ای معنی آزادی رو فهمیدم و دلم پر کشید برای آزادی…

    شاید بیشتر به این قضیه فک کردم که چقد رویای زیبا و مهمی هست برام که برسم به نقطه ی شما استاد عزیزم….ینی آزادی از هر چیز…

    نوش جونتون زندگی زیباتون…کسی که ابراهیم وار زندگی کنه و هدایت رو بشنوه و عمل کنه بهتر از اینا حقشه…

    چقد قشنگ بود این آگاهی که باید ذهنم رو از تمام تجربیات گذشتم پاک کنم باید تمام تجربیات و قضاوت های دیگران رو پاک کنم…باید همه رو فراموش کنم انگار تازه با ادما اشنا شدم و هیچ شناختی از این دنیا ندارم….هیچی نمیدونم از اوضاع جامعه و مردم و اطرافیانم…همه رو به چشم یه ادم جدید ببینم و با فرکانس های زیبام همه چیز رو در ذهنم نسبت به اون عوض کنم. همه چیز همه چیز رو به شکل یه چیز جدید ببینم و از این به بعد رو بسازم…ینی بسازیم با هم منو خدا..با هدایت خدا و عمل من…چقد زیبا میشه…الهی شکرت…..خدایا شکرت….وای خدایا عاشقتممممم…خدایا چقد من خوشبختم که این همه آگاهی رو بهم دادی…عاشقتممممممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    محمد عرفان کریمی گفته:
    مدت عضویت: 2312 روز

    به نام خدای دریای نور خدایی که دارد در هر جا حضور

    سلام و خداقوت خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته و دوستان هم مسیرم

    این حرف هایی که استاد گفت به نظر من از زبون و عقل استاد نبود فقط استاد اومد جلو دوربین و خدا به اون میگفت و استاد فقط اون حرف‌ها رو بازگو می‌کرد دقیقا مثل اینکه انسان یک رباط رو طراحی کرده باشه و به اون رباط برنامه داده باشه که چی بگه.آره دقیقا همینجور

    قوانین بدون تغییر خدا چقدر شفاف هست که از ابدیت این قوانین بر زمین حاکم بوده و هست ولی اکثرا ماها به اون عمل نمی کنیم بعد ادعای مسلمان بودن می‌کنیم و فقط لب و دهن هستیم حتی منم اینجور هستم هنوز. ما میدونیم داستان پیامبر ها رو که تصمیمات غیر منطقی گرفتن تصمیماتی که از خدا به اون ها وحی شد و اونها پذیرفتن بدون بحث و جدال تسلیم شدن ولی متاسفانه ماها از منطق خودمون و چیزی که از گذشته ها بوده عمل می‌کنیم

    به یکی بگیم چرا نماز رو فارسی برای خدا نمیخونی تو که نمیفهمی میگه ثواب داره اخه میگی خب بابا نماز رو وقتی نمیفمی چه فایده داره مثل اینه که من بشینم یک داستان انگلیسی به زبون انگلیسی بخونم یا گوش کنم چه چیزی من میفمم!؟بدون استفاده از مغز فقط از چیزایی که شنیدیم میگیم اره این درسته

    خدا شاهده با گوش دادن این فایل ۵ بار موهای بدن من سیخ شد.

    چقدر نیاز داشتم برای گوش دادن این فایل به قول استاد این کلماتی که استاد گفت کلماتی بود که داشت میگفت یا من داشتم میفمیدم

    چند روزه یک چی هست به من الهام شده و من هی میگفتم نه بابا سه بار این اتفاق افتاد عمرا اینجور باشه مطمن باش ضایع میشی ولی بهم میگفت انجام بده ولی ذهن من مقاومت میکرد دیگه گفتم خدا هدایتم کن مطمن شم این کلام تو هست چون این موضوع رو اگه با منطق خودم تصور کنم انجام دادنش احمقانه ترین کار ممکنه و درصد انجام نشدنش خیلی زیاده ولی با شنیدن این فایل دیگه مطمن شدم باید انجام بدم حالا نتیجش هر چی میخواد بشه ولی به نفع منه

    چقدر این فایل به من تلنگر محکمی زد

    این فایل رو یکبار دیگه گوش داده بودم ولی کلامی بود که داشت گفته میشد و من نفمیدم ولی الان کلامی بود که داشت گفت میشد ولی من فهمیدم

    خدا خیلی به موقع و در زمان خودش حرفاشو به ما میزنه و ما «میفهمم» چون واقعا افرادی که لازم بود بشنون شنیدن این فایل رو حتی عده ای هم بودن که دیدن ولی نشنیدن این کلام رو ولی تو زمان خودش میفهمن

    خدا هست واقعا خیلی هم هست حتی نزدیک تر از رگ گردن و اونه که همیشه در حال هدایت ماست…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    اکرم زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1916 روز

    خدایا هزاران هزار بار شکر بابت هدایت قشنگ امشب ،،،اشک مجالم نمیده استاد اتفاق عجیبی در زندگیم رخ داده که غیر از شهود و الهام هیچ چی دیگه نمیشه بهش گفت و من تسلیم خداوندم و پذیرفتم،،،،اصلا اصلا با منطق هیچ کسی خصوصا فرهنگ مردم ایران جور نیست ولی این اتفاق بر اساس یک درخواست از پروردگار برام شکل گرفته و از جایی که من خودم را کامل به رب سپرده ام و از او هدایت خواستم و واقعا به الله یکتا تسلیم امر پروردگارم هستم با این موضوع با قلبم برخورد کردم،،،امروز وقتی خداوند هدایتم کرد سمت همون موضوع ،،،،وقتی با خواهرم که اون هم در همین مسیر و تحت آموزش های شماست صحبت می کردم او پیشنهاد داد که دوباره باورهای قوی تر بساز تا این جریان تغییر کنه،،،او داشت با ذهنش بررسی می کرد و چون با منطق اون و تجربیات اجتماعی و فرهنگی جامعه جور در نمیومد با من حرف می زد ،،،در درونم گفتم خداوندا من تسلیم تو هستم و امر ،،امر توست،،،،،مطمئنم تو مرا هر لحظه هدایت می کنی ،،،ایمان دارم بهترین ها را برام می خواهی ،،هدایتم کن ،،،،و جالبه اومدم خونه و زدم روی هدایت امروزم که دوباره به این فایل هدایت شدم و ایمانم اگه صد در صد بود به انجام اون کار الان هزار در صد شد و بازم تسلیم تر شدم هر چند این تصمیم من خیلی خیلی خیلی غیر منطقی و شاید دیوانگی باشه،،،،،،خدا رو هزاران هزار بار شکر بابت وجود ابراهیم زمانم ،،،،استاد مهربانم که دستی است از دستان خدا و از خداوندم هزاران هزار بار شکر بابت ایمانی که به من داده و هر روز محکم ترش میکنه،،هر روز قوی تر میشه و ممنونم بخاطر تسلیم بودنم و تمرین می کنم تمرین می کنم تا هر روز باور تسلیم را در وجود خودم محکم تر کنم چون به خداوند با تمام وجودم ایمان دارم و او را از کودکیم با تمام وجودم باور داشته و دارم …..الحمدالله رب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    علی انگورج تقوی گفته:
    مدت عضویت: 2588 روز

    به نام خودش ❤️

    اوست که می‌گوید و من مینویسم…

    بسم الله ❤️

    این قضیه ی شهود و الهام برای من یک قضیه فراتر از زیبایی و قشنگی بوده… توی کلام هم نمیگنجه. وقتی شما پرسیدین که چرا لاک پشت ها از آب میان بیرون هموت لحظه فایل رو استاپ کردم به خودم گفتم من بچه زرنگم صبر کن الان یه جواب تپل و درست میدم که همه کف کنن.

    پیش خودم هزاران دلیل آوردم که ذهن منطقی هم تشویقم می‌کرد و هزاران آفرین بهم گفت دریغ از اینکه بخوام سکوت کنم و گوش کنم به قلبم ببین اون چی میگه.

    خداوند در قرآن می‌فرماید که به اون چیزایی که من گفتم ایمان بیاورید اما در پاسخ میگن ما راهی رو که پدران خود را بر آن یافتیم می‌رویم🤦‍♂️… حتی تو قرآن هم داره واضح خط میده که ایهاالناس اینایی که ایمان نمیارن و چشم و گوش بسته می‌پذیرن همه چیو، اینا جزو ایمان آورندگان نیستنا…

    بارها و بارها در قرآن گفته که هرکس بر این هدایتی که همواره میاد بر شما، گوش کنید و عمل کنید همواره پیروزید… اماااااااا، ما چرا گوش نمیدیم چرا میخوایم روی عقل خودمون حساب باز کنیم اونم عقلی که به واسطه تجربیات گذشتش داره عمل میکنه نه چیز دیگه…

    همیشه به خدا گفتم و بارها میگم که خدایا من هیچی نمیدونم…من از هیچی، هیچی نمیدونم تو فقط بهم بگو چکار کنم تو کمکم کن تسلیمت باشم شجاعت عمل به کلامت رو داشته باشم تا ترسارو بزارم کنار… آخه نمیخوام زندگیم مثل 95 درصد از مردم دنیا باشه بلکه میخوام ایمانم ابراهیمی باشه،ثروتم سلیمانی باشه عمرم مثل نوح باشه و…. راهشم اینه که خاموش کنم ذهنمو… راهش اینه که ورودی هامو کنترل کنم فقط غذای سالم بدم تا بجای نجوای ناسالم، هدایت سالم دریافت کنم… هرچقدر از این عضله ی الهام و هدایت بیشتر استفاده کنم این عضله قوی‌تر میشه و من راحت تر میتونم درک کنم هدایت های الله رو.

    خاموش کنیم تا روشن شویم… در پناه خودش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    زینت چهارپاشلو گفته:
    مدت عضویت: 2721 روز

    سلام استاد عزیزم

    نه کلمه ای میتونم پیدا کنم که بتونم یه تشکر عالی بکنم از شما و نه این چشمهای خیس میزاره بنویسم حس عجیبی دارم فقط دارم گریه میکنم و از خداوند تشکر میکنم که منو به این سایت هدایت کرد.

    خیلی به فکر رفتم هم با حرفهای شما و هم با کامنت بچه ها

    خیلی دوست دارم این لحظه را خدایا شکرت چه حس قشنگی حس نزدیکی به خالقت

    استاد دارم لحظه هایی را به یاد میارم که به الهاماتم گوش کردم

    یه بار پسر بزرگم وقتی که چند ماهش بود را گذاشته بودم داخل کمد دیواری روی لحاف ها خیلی دوست داشت همیشه باباش اونو میزاشت اونجا و باهاش بازی میکرد. یه بار من هم این کارو انجام دادم و خودم هم جلوی او ایستاده بودم که نیفته یه لحظه برگشتم به تلویزیون نگاه کردم و سریع برگشتم دیدم بچه با کله داره میوفته همون جا یه ندایی درونم بلند گفت سریع پایش را بچسب و من هم گرفتم و بچه با پاش که دست من بود آویزون بود خدای من اصلا اون صدا که سالها گذشته از یادم نرفته.

    یه بار خودم بچه بودم دسته کلید خونه را گم کردم مادرم تند باهام برخورد کرد من ناراحت شدم یکدفعه یه صدایی بهم گفت برو همون جاهایی که بازی کردی به ترتیب همون مسیر را برو منم رفتم و کنار دیوار دسته کلید را پیدا کردم و با خوش حالی برگشتم و به مادرم دادم. اون صدا هم خیلی واضح مونده تو ذهنم.

    خیلی خیلی درکم نسبت به این موضوع بهتر شده اوایل که اصلا این مباحث را برای خودم سنگین میدونستم و تعجب میکردم که شما می‌گفتین خداوند به همه ما الهام می‌کنه و یه مسئله بزرگ و پیچیده بود تو ذهنم ولی اینقدر با فایلهای شما ادامه دادم که مقداری درکم بیشتر شد و این فایل که حسابی منو به زانو درآورد.

    در مورد سوالتون در مورد لاک پشت ها منم اصلا یه درصد هم شک نکردم که سوال غلطه و گفتم چون شما گفتین حتما یه دلیل منطقی داره و هیچ جوابی به ذهنم نیومد و رفتم تو اینترنت سرچ کردم

    سالها به همین شکل بودم هر کی هر چی میگفت بدون ذره ای فکر قبول میکردم برای همین خداوند میگه اکثر مردم فکر نمیکنن ( اکثرهم لا تتفکرون) خدایا ازت ممنونم که کمکم کردی تا چشم و گوش بسته چیزی را قبول نکنم و خودم در موردشان تحقیق کنم

    ولی می‌خوام از این لحظه به بعد الهامات را بدون کم و کاست اجرا کنم پس ازت درخواست میکنم به من و همه بچه های این سایت توحیدی کمک کنی که هر روز بیشتر و بیشتر الهامات را دریافت کنیم و صد البته عمل کنیم ، الهی آمین

    خدایا شکرت خدایا شکرت خداااااااااااییییییییا ششششششسسسکرررررررررررررت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای: