شهود و الهام الهی - صفحه 36

842 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    خواهر حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1243 روز

    شهود اصلا منطقی نیست. این جمله رو چقدر قبول کنیم؟ من هنوز اول راه کسب و کار خودم هستم . یک شب کارم رو خراب کردم و صاحب کار عصبانی و ناراحت که زودتر این مطلب از گروه بردارید. من هم از همه جا بیخبر گوشی رو خاموش کرده و خوابیده بودم. صبح ساعت ۵ با پیام همکارم مواجه شدم . کار از کار گذشته بود.اما من بعد از دو سه دقیقه کاملاً به خودم مسلط و آروم شدم. گفتم حتی اگر آبروی این طرف رو برده باشم نباید خودمو سرزنش کنم . پبشامده .بعد شروع کردم با خالق خودم گفتگو کردن و بدون اینکه ناله کنم که البته سخت بود خودم رو محتاج رأفت و حمایت او دانستم . هر چه بیشتر جمله هایی اینچنینی می گفتم آرامش بیشتری می‌گرفتم و ذهنم خاموش تر میشد تا اینکه در خلسه خوبی وارد شدم و کم کم خواب به چشمانم برگشت. اما درست قبلش ایده ساخت یک کالا در حوزه مواد غذایی به ذهنم رسید که میتونست بی نظیر باشه. گفتم خدایا الان این چی بود که به من گفتی . در این آرامش ذهنی به قلبم فرستادی. الان من یک اول راهی ام. آیا اینو شهود تلقی کنم و فقط انجامش بدم ؟ هیچ جوابی براش نداشتم. خیلی رویایی بود . خلاصه من خوابیدم در آرامش در آغوش پروردگار و وقتی بلند شدم با اون خانم که ناراحت بود از نحوه تحویل کار صحبت کردم. خیلی آروم شده بود و من متوجه میشدم این اثر گفتگوی من با خالقم بوده . قلب ها دست او بود و او هست که قلب ها را می گرداند ‌.

    اما آخرش متوجه نشدم این شهود رو چکار کنم ، البته مباحث تکامل رو هم کمابیش شنیدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مریم اشکی گفته:
    مدت عضویت: 1569 روز

    بنام خداوندی ک هرلحظه درحال هدایت ماست😍

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت عزیزانم

    آقاباراولی ک این فایلو دیدم استاداین سوالوپرسیدین آقامن نشستم فکرکردم ک ببینم چرا لاکپشتا وقتی ماه کامله میان بیرون خخخخخ کلی جواب پیداکردمو خلاصه خخخخخ ته فایل زهی خیال باطل

    شهودمنطقی نیست منطق باشهودفرق داره نمونش توقران زیاده مثه داستان مادرحضرت موسی مثل حضرت موسی مثله ابراهیم مثل نوح وچندین مثال دیگ

    منطق ازتجربیاتمون میاد وفکرک کنیم میبینیم ومیفهمیم ک دقیقا همینه وقتی ی کاری قبلن انجام شده طبق اون مامیام میگیم اگ فلان کنی فلان میشه ومنطقی حرفمون بخاطرتجاربمون

    خداهمه روهدایت میکنه فقط باید بهش اجازه بدیم وبپذیریم هدایتشووعمل کنیم بهش تانتیجه بگیریم وشابهترین الگوهستین دراین مورد یه الگوعینی ک داریم میبینیم زندگیشو

    بخاطراین فایل عالی وبی نظیر سپاسگزارم

    پرادایسم مثل همیشه زیباست واین پایه چرخونم نمیدونم عاقبتش چیشد ولی خیلی باحال بود وایده جالبی بود درهمه چیز بی نهایت تنوع وایده هست

    درپناه الله یکتاشادوپیروز وموفق باشید😍🥰😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    داش علی گفته:
    مدت عضویت: 2006 روز

    سلام خداقوت

    این نوشته داستان هدایتی است که همین الان به من عطا شد.

    چند تا ایده ی فوق العاده همزمان دارم که هر کدومش میتونه کلیییی پول برام بسازه.

    ذهنم چند وقتی بود که در واقع over thinking میکرد. خیلی زیاد

    الان در حالی که توی این افکار بودم و البته توی

    پارک زیبای لاله نشستم ، توی اینستاگرام کلیپی دیدم که دو اسلاید بود :

    اولی کارگری بود که یک پا داشت و از همه ی همکارانش بهتر کار میکرد.

    دومی سریال فرار از زندان بود که اون مصاحبه معروفش میکرد.

    که میگفت: غر زدن نق زدن چشم شیطان داشتن قمار کردن و… رو استاپ کن و فقط انجامش بده!

    وسلام. اینو که دیدم گفتم داداش فقط شروع کن و مشغول شو تا هدایت بشی مثل همین الان. الهی شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    سعیده و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 2398 روز

    به نام خدا سلام

    نکته هایی که از این فایل دریافت کردم و به من خیلی کمک کرد این بود که

    مثل گوسفند نباشم و هر چی که دیگران گفتن رو نپذیرم و یکم فکر کنم

    فکر کنم به نتایج زندگیم به رفتارهام به عملکردم و به آنچه که در ذهنم می گذره و اصلاح کنم خودم و

    الهام و شهود اصلا منطقی نیست

    خدا مثل اون خلبان هلیکوپتری هست که می تونه منو از این بن بست نجات بده فقط باید بهش اعتماد کنم

    مشکل من این است که به خدا اعتماد ندارم . اعتماد ندارم که بتونه به من کمک کنه و ذهن منطقیم همش حرف میزنه و تجربه های گذشته رو جلوی چشم هام میاره. باید تسلیم باشم و گوش به قلبم بدم.

    من آدمی هستم که می گم آره خدا هر لحظه داره منو هدایت می کنه ولی به این حرف هام ایمان ندارم و مثلا می گم خدایا بهم کمک کن که چیکار کنم ولی باز با ذهن منطقیم تصمیم می گیرم . باید به حرف قلبم گوش بدم و ذهنم و از تجربیات گذشته خالی کنم و بدونم که توی این مهارت حرفه ای میشم فقط باید عمل کنم و حرکت کنم.

    بعضی وقت ها برای عمل به هدایت هام باید پا روی ترس هام بذارم و باید این کار رو بکنم.

    فاذا سالک عبادی انی فانی قریب اجیب دعوه داء اذا دعان فلیستجیبولی فلیومنو بی لعلکم پرشدون

    اگه می خوام به درخواست های من پاسخ مثبت داده بشه باید به خدا اعتماد داشته باشم.

    استاد داستان خیلی جالبی رو نقل کردن اگه استاد به عموش اعتماد نمی کرد نمی تونست از کانال آب رد بشه

    و راهی که می تونه به من کمک کنه تا به خدا اعتماد کنم این هست که بیشتر در مورد خدا مطالعه کنم و آگاه بشم که چقدر قدرت داره این اعتماد منو بیشتر می کنه.

    اسلام یعنی تسلیم خدا بودن

    هرچقدر مسلمان تر باشم تو زندگیم به نعمت های بیشتری دسترسی خواهم داشت انتخاب با خودمه.

    باید بدونم که وقتی به حرف قلبم گوش میدم شاید الهاماتم اصلا منطقی نباشه ولی باید عمل کنم و برم جلو

    ربنا افرق علینا صبرا و توفنا مسلمین

    خدایا به من صبر بده و مرا مسلمان بمیران

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    نرگس گلی گفته:
    مدت عضویت: 1830 روز

    سلام

    چقدر احساس عجیبی دارم از اینکه چقدر همه چیز ساده بودو من سخت میگرفتم عاشق این فایلم واقعا شهود هیچ چیزش منطقی نیست

    استاد من چندروزه ک گلو درد دارم و اب خیلی نمیخوردم به خاطر گلوم امروز حالم اصلا خوب نبود شهود بهم گفت پاشو اب خنک بخور😐و نجواهم میدونید که بلافاصله میاد ولی خب من چون چندین بار تجربه گوش کردن به شهود و احساس خوب و اتفاقات خوب بعدشو دیده بودم اینم قبول کردم هرچند ک ذهن اولش گفت وا تو گلو درد داری همه دنیا میدونن برای گلود درد حداقل باید اب جوش خورد نه اب خنککککک ولی من گوش نکردم و سریع رفتم یه لیوان اب خنک خوردم و نگم براتون همون لحظههههه احساس کردم حالم خوبه و سبک شدم انقد حالم خوب شد ک شبش استاد به خودم اومدم دیدم اصلا گلو درد ندارم😨😨😨هزاران مثال اینشکلی دارم تازه یه جاهایی یه حرفایی زده که ترسیدم اولش و به ظاهر هیچ منطقی پشتش نبوده ولی من با وجود ترس عمل کردم میگم چون قبلا تجربش کرده بودم و اعتماد کرده بودم هرچند نمیگم که همیشه گوش دادم بارهاهم شده گوش ندادم و به شدت اتفاقات بدی افتاد مثل همین گلو دردی که میگم که به حرف شهود گوش ندادم وقتی یه چیزی بهم گفت که نمیخوام اینجا بنویسم ولی من عمل نکردم و ثمرش شد مریضی و احساس بد و اتفاقات بد

    خداروشاکرم بابت هدایتاش که بی نظیر هدایتت میکنه و سپاسگزار شما استاد عزیزم هستم که بامنطق ذهن مارو خلع سلاح میکنید دوستون دارم جذاب ترین استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    طاهره آل یدلو گفته:
    مدت عضویت: 1303 روز

    سلام استاد عزیزم وخانم شایسته مهربان

    امروز از جایی که به دنیا اومدم وبزرگ شدم اتفاقی عکسهایی دیدم، منظره هایی از طبیعت بکر وبرفی اینقدر دلم پر کشید البته بگم من یه شهر دیگه زندگی می کنم و۱۳ساله زمستون اونجا رو ندیدم همین که اون عکسارودیدم ،یه چیزی هی پشت سر هم بهم می گفت برو اونجا، خیلی مسائل توی زندگیم هست که نمی زاره برم مثل مدرسه بچه هام، هوای سرد و….اما من باید یه سر برای چند روز هم شده باید برم اصلا دلیل منطقی بجز لذت بردن از زمستون اونجا ندارم یعنی نمی دونم برای چی برم .

    البته فاصله ام با اونجا ۱۲تا۱۴ساعت هست.

    نجواهای ذهنم نمی زاره وخیلی دلیل برای نرفتن میاره اما من میرم تا ببینم ولذت ببرم.

    این فایل شما، بعداز دیدن اون مناظر، نشانه ی من بود.نمی دونم چی قراره پیش بیاد میرم وبعد اینکه اومدم دوباره می نویسم.

    خیلی خوشحالم که باشما همراهم

    از خداوند سپاسگزارم ومی خوام هرلحظه هدایتم کنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    نیلوفر افشون گفته:
    مدت عضویت: 1425 روز

    سلام به عشق ترین استاد دنیا و مریم جانم

    اخ ک من چقدر خوشبختم ک به این فایل هدایت شدم خدایا شکرت

    چقدر خداوند قشنگ گفته ک هرچیزی ک بخواهی بهت می دهم به شرط انکه به من گوش دهی

    واقعا استاد ما بدون دلیل یاد گرفتم همه چیز به پذیریم و گوش کنیم مثل حیلی مسال ک خانواده هامون کردن تو گوش ما و فقط گفتیم چشم بله درسته درصورتی ک هیچ وقت نخواستیم بهش فکر کنیم مثال خودم میزنم همش مامانم داداشم میگن اره ببین بابات به تو ازادی نمیده کلا فکر نکن میتونی کای کنی وقتی هستش یا مجردی و این باور من شده و هیچ وقت نپرسیدم چرا و همیشه میگفتم اره و ناخواسته اطاعت می کردم الان میگم بابا چرا یک بار از خود بابات نپرسیدی چرا؟ و همیشه خودم محدود می کردم یا سر نماز روزه حجاب و …. تمام مسائل این شکلی ک هیچ وقت نپرسیدیم چرا باید انجام بشن یا خونده واقعا استاد من مثل گوسفند بودم هرکسی چیزی می گفت اطاعت می کردم و باور وقتی شما حرف میزدین می گفتم اوف ک منم قشنگ هرچی استاد میگه منم و خداروشکر میتونم درستش کنم

    اخ استاد چقدر خوب گفتین واقعا منطقی نیست ک بچه بزاری سر یک تیکه چوب و بزاریش تو اب یا بچه شیر خوار و زنت بزاری تو بیابون بی اب علف واقعا اگ الهام نیست چیه و چقدر این جمله بی نظیر بود شهود هیچ وقت منطقی نیست

    واقعا بهش رسیدم و یاد ماجرای چند روز پیشم افتادم من به شدت عاشق کنسرت رفتنم و خوب بعد دوسال کنسرت برگزار شد و خواننده مورده علاقمم کنسرت داشت هی گفتم چی کار کنم برم نرم دیدم خدای درونم گفت نرو نیلوفر گفتم چرا گفت صلاح نیست گفتم خدایا من 2 سال منتظر این بودم برم الان نرم گفت بری پشیمون میشی واقعا تمام تنم می لرزید دوستم التماس می کرد بیا بریم می گفت پول بلیط رفت امدت با من فقط تو بیا با من گفتم ن نمیام خیلی سخت بود ولی انجامش دادم یا یادمه چند ماه پیش تابستون من باشگاه می رفتم و یه مراسمی پیش امد ک ما باید می رفتیم شهرستان و با وجود یکسری مسائلی ک بود واقعا شک داشتیم بریم یا ن و واقعا منطقی بود نریم ک خدا هدایت کرد رفتیم چقدرم اتفاقات عالی افتاد و یه 10 روز نبود م گذشت گذشت تا دوماه پیش دیدم تو باشگاه گفتن تابستون فلان تاریخ کل باشگاه مریض شدن این ویروس گرفتن گفتم اله اکبر اگه میموندم و نمی رفتم منم و خانوادم مریض شده بودیم گفتم خدایا چطور هدایت میکنی استاد منم یه جریان این طوری مثله شما دارم ک کار دفتر همه چیز ول کردین مهاجرت کردین من به صورت کاملا هدایتی کار گویندگی ک اصلا توش هیچ سابقه ای نداشتم شروع کردم و پیج زدم براش ادمی بود ک تعریف تحسین میکرد و داشتم خوب نتیجه می گرفتم تایهو بهم الهام شد پیج فعالیتش عوض کن همه گفتن تو دیونه ای داشتی تازه پیرفت می کردی معروف میشدی

    پشیمون میشی و من اصلا برام مهم نبود و انجام دادم و نتیجه خیلی بهتری گرفتم

    و چقدر این تسلیم بودن در برابر پروردگار قشنگه من هروقت خودم به جریان هدایت سپردم بد ندیدم و هزارن مرتبه شکر و همیشه هوام داشت من از بدترین چیزا نجات داد شکرت خدا

    تجربه میگه : ن تو نمیتونی نرو جلو از پسش بر نمیای

    شهود میگه : برو جلو خدا هست کمکت میکنه

    چقدر این خدا خوبه چقدر هدایتگره بخدا اگ مثله یه بچه دستمون بزاریم تو دستش ن ترسی داریم ن غمی و همش همش خوبی خوشی ارامش تجربه میکنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    حسن گرامی گفته:
    مدت عضویت: 1342 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و تمام خانواده صمیمی عباسمنش

    دقیقاً وقتی که روی باورهامون کار می‌کنیم الهاماتی بهمون میشه که باید بهشون عمل کنیم ، البته این الهامات همیشه هستند ولی چون ما ذهن منطقیمون خیلی مقاومت داره به کارهای جدید و مسیر هایی که تا به بحال نرفتیم چندان بهشون عمل نمی‌کنیم

    مثلاً یه بار سوار باشین بودیم داشتیم میرفتیم خونه مون ساعت ۱۲ شب گذشته بود بخاطره همین بانک ها تراکنش های اینترنتی رو بسته بودند ما هم باید کرایه ماشین رو حساب می کردیم از طرفی هم هر کاری می‌کردیم که به صورت اینترنتی کرایه ماشین رو پرداخت کنیم نمیشد ، بعد به آقای راننده گفتیم که رسیدیم دم خونه اونجا میرم از عابربانک پول برمیدارم و دستی بهتون میدم ، هیچی به محض اینکه این قضیه رو برای چند دقیقه رهاش کردم انگار به من الهام شد که قبل از اینکه برسیم جلوی درب خونمون تماس بگیرم و به برادرم بگم که پول کرایه ماشین رو از کیف پولم که توی خونه بود دقیقاً همون قدری که کرایه ماشینمون می‌شد رو برداره بیاد پایین به من بده تا من هم به آقای راننده بدم ، وقتی که رسیدیم عین همون کرایه ماشین رو به آقای راننده دادم بدون اینکه بخوام به خودم زحمت بدم که برم از عابر بانک پول بردارم اونم آیا بده آیا نده

    اینجا بود که متوجه شدم خدا چقدر راحت بابت هر چیزی من رو هدایت میکنه فقط کافیه یکم بیشتر حواسم رو جمع کنم و بهش عمل کنم که اتفاقاً عمل کردن به الهامات خیلی راحت تر از کاری هستش که خودمون می‌خواهیم برای خودمون انجام بدیم ، خداروشکر میکنم که این موضوع بسیار مهم رو متوجه شدم

    در پناه الله یکتا شاد و سعادتمند باشید ❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    Morteza69 گفته:
    مدت عضویت: 1520 روز

    لطفا یکی جوابمو بده من طبق الهامات از کاری که توش بودم اومدم بیرون ولی متاسفانه با اینکه عقل منطقیم میگفت اگه از این کار ببای بیرون کار گیرت نمیاد و بازار کساده ولی دل به دریا زدم و طبق نشانه هایی که دیده بودم مثلا حقوقمو کم کرده بود صاب کارم اومدم بیرون و دل بخدا سپردم ولی واقعا بیکار شدم و فشار مالی زیادی تحمل میکنم کرایه خونه قسط عقب افتاده دارم و پولی برای مایحتاج زندگیم ندارم و خانمم هم هی میگه چرا اومدی بیرون کارت خوب حالا یکم حقوقت کم شد عیب نداشت بازم خوب بود .دارم مستعسل میشم که چرا اون کارو کردم و دارم از کارم پشیمون میشم نمیدونم واقعا اون الهام بود یا من توهم زدم لطفا یکی جوابمو بده ممنون خیلی روخودم کار کرده بودم داشتم درامدمو بالا میبردم نمیدونم چرا یهو اینجورشد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      زينب شاد و ثروتمند گفته:
      مدت عضویت: 2095 روز

      سلام

      کامنتتون رو خوندم دیدم خیلی حال خوبی ندارید، البته که شما باورهای درستی در مورد ثروت ندارید، روانشناسی ثروت ۱ میتونه شما رو کمک که تا باورهای بهتری رو داشته باشید و اطلاح کنید باورهاتون رو البته که نیاز به اصلاح مداوم دارن

      ان شاا… درست میشه، توکل کنید و ایمان داشته باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ازاده اله بخشي گفته:
      مدت عضویت: 1935 روز

      سلام به شما دوست عزیز

      اول بهتون تبریک میگم که انقدر شجاعانه به الهامتون عمل کردین و یه کار دل و درست و عباسمنشی و خدایی انجام دادین مطمئن باشین وقتی جهان جرأت و جسارت شمارو در انجام کار میبینه پاداش میده و خداوند مهربون حاضر و ناظر أعمال شماست و هرگز تنهاتون نمیذاره تا اونجایی که باورهام اجازه داده متوجه شدم عمل به الهامات به ادم جرات بیشتری میده و هر چه اینکار تکرار بشه باعث احساس اطمینان بیشتری میشه ،استادهم وقتی از بندرعباس به تهران مهاجرت کردند تمام پلهای پشت سرشون رو خراب کردند تا راه برگشتی نباشه و به عقب برنگردند ،کاری که شما انجام دادین من هم انجام دادم و از کارم اومدم بیرون درسته که یه جاهایی شک میکنی که ایا واقعا باید اینکارو میکردم یا نه ولی یکی از ویژگیهای الهامات حس اطمینان و ارامشه من مطمئنم که اگه همچنان روی باورهام کار کنم و به کار خودم ادامه بدم موفق میشم هر چند که موفقیت مسیرِ نه مقصد من به خودم افتخار میکنم که تونستم راه جدیدی رو انتخاب کنم و شاید تا نتیجه دلخواه کمی زمان ببره ولی خدا با منه ،خدا باشماست و هیچ وقت مارو که باورش داریم تنها نمیذاره امیدوارم تا امروز اتفاقات خوبی براتون افتاده باشه ولی اگرهم نیفتاده مطمئن باشین به زودی خواهد افتاد ،کافیه توی دفترتون بنویسین که دقیقا چه کاری با چه مقدار درامد رو میخواین بعد با جزئیات کامل در دفترتون بنویسین و از خدا به خاطرش سپاسگزاری کنین و احساستون رو خوب کنین اینکار فرکانستون رو بالا میبره و زودتر به نتیجه میرسین ،بازهم میگم خداوند هرگز تنهاتون نمیذاره و قدمهاش رو جلوتر از شما برمیداره ایمان داشته باشین که اینطوره و بعد شاهد معجزات خواهید بود . در پناه خدای مهربون شاد سالم ثروتمند و سعادتمند باشین زندگیتون پر از عطروطعم و نور خدای مهربون

      🙏🏻🙏🏻🙏🏻🌺🌺

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        Morteza69 گفته:
        مدت عضویت: 1520 روز

        امشب اومدم سایت چشمم خورد به اتاق شخصی خودم اومدم تو دیدگاهم پیامتونو دیدم .خاستم بگم الان تو یک محیط کاری خیلی خوبی اومدم. که درامدشم مثل اون کار عالی و مهمتر اینکه محیط ارام و بدون استرس داره چون اون کار قبلیم حقوقش خوب بود ولی همکارای نامناسبی داشتم که حالمو خراب میکردن خداروشکر اینحا همکارای عالی و ارومی دارم بعله الان ترسام کم شدن و جرات بیشتری پیدا کردم ممنون سپاس از پاسخ زیباتون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    امیرحسین روشنگر گفته:
    مدت عضویت: 1743 روز

    سلام دوستان…من نمیدونستم در حوزه کاری به چی علاقه دارم از خدا طلب هدایت کردم و طی مدت زمان کوتاهی به دلم میفته برم تو کار طراحی با چوب حتی دو شب پشت سر هم خواب دیدم دارم اینکارو میکنم در صورتی هیچ سررشته ای ازش ندارم و از لحاظ منطقی با عقل جور نمیاد که برم تو دلش…

    اما قلبم میگ برم و حتی خوابشو دیدم .

    از دوستانی که تجربه این داستانو دارم ممنون میشم کمکم کننن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: