شهود و الهام الهی - صفحه 4

842 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسن صالحی گفته:
    مدت عضویت: 2572 روز

    بنام خدای مهربان و هدایت گر

    سلام به تمام اعضا خانواده صمیمی خودم.

    وووااااییی استاد که چه کردی با دل من توی این فایل واقعا خیلی به این آگاهی نیاز داشتم .و از دقیقه ده این فایل ی بقضی گلوم رو گرفته و مات و مبهوت موندم چون حسم بگم گفت الان وقت نوشتن هست رفتم بعد چند روز دفتر شکر گزاریم رو آوردم و خواست شروع کنم به نوشتن که باز همون حس گفت حسن تو که زیاد توی سایت استاد پیام نمیزاری با اینکه در دوره دوازده قدم هستی و بیا بابت تشکر از استاد هم که شده توی سایت زیرهمین آگاهی ها از استاد تشکر کن. منم بهمین خاطر از شما و خانم شایسته عزیز تشکر و قدردانی میکنم.از اونجایی که شیطان دوست ندارد ما به راه راست هدایت پیدا کنیم ذهنم مدام داره بم میگه که اوضاع تو الان چند ماه هست که تغییری نکرده و چرا همه چیز خوب نمیشه پس کی میخواد همه چیز خوب بشه. ولی هر بار خدا میگه ن تو داری ریشه میزنی در این راه و با این آگاهی های که استاد می‌زاری این رو متوجه میشم. استاد خیلی دوستت دارم و خیلی خدارو دوست دارم. دوست دارم هرچه زودتر بشه شمارو توی آمریکا ببینم. وای اشکام بالاخره جاری شد سپاس گذارم .شما رو به خدای مهربان میسپارم شاد و موفق و سربلند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مهدی رحمتی گفته:
    مدت عضویت: 2489 روز

    سلام استاد عزیز و خانوم شایسته

    استاد اگه قلبتون گفته که انجامش بدید به خاطر قطعا سوالاتی بوده که خیلی از دوستان براشون پیش اومده در مورده هدایت خداوند ،نیاز به یه فایل داشتن تا اگه صدردصد براشون روشن نشده روشن بشه واقعا به موقع بود چقدر شما تو این زمینه قوی هستید که هدایت خداوندو توی هوا میزنید.

    به دیدن هروزه پارادایس عادت کرده بودیم و زندگی در بهشت شما،که امروز دوباره این بهشت زیبا و سرسبزو دیدیم اونم با حرکت دوربین و تکنولوژی جدید که شما حرکت میکردید اونم هدایت میشد به اون سمت و به حرکت شما اعتماد میکرد عالییی بود.

    خود منم چند روزی هست ذهنم درگیر این موضوع هدایت و شهود بود که خداروشکررررر شما فایلشو گذاشتید 🌹🌹🌹

    که این نشون میده قانون چقدرررر درست عمل میکنه درخواست و بعد دریافت میکنی خداروشکرت واقعا.

    تسلیم بودن یعنی پاک کردن تجربه گذشتمون

    استاد تو یکی از فایالاتون گفتید ما وقتی هدایت الهی را دریافت میکنیم که ذهنمون اروم باشه اینم به نوعی تسلیم بودنه بازم ممنونم و امیدوارم ما عباسمنشی ها ذهن استدلالیمونو کمرنگ کنیم و شهودتر بشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    صلاح الدین آزادی گفته:
    مدت عضویت: 2402 روز

    به نام الله یکتا

    سلام استاد جونم و خانوم شایسته ی عزیز

    سلام دوستای خوب و همفرکانسی

    استاد من چندین بار شده تو شهرایی که بودم به عمد از یه مسیرایی رفتم که اصلا بلد نبودم و به خدا گفتم حالا با توجه به این مسیر میخام من رو به مقصدی که میخوام برسونی و جالبه من کوچه هارو طوری رفتم که اصن نگاه به تهش نمیکردم یه بار میگفت کوچه ی اینوری یه بار میگفت کوچه ی اون وری من فقط میرفتم و اخرش میرسیدم به همون جایی که می خوام

    یه بار اخیرا تو یه شهر دیگه که که حتی خیابونارم نمیشناختم میتونستم از جی پی اس استفاده کنم ها چن دفعه قبل هم استفاده کرده بودم ولی لین دفعه به عمد استفاده نکردم به عمد خواستم خداوند من رو هدایت کنه باوجود اینکه یه ترسی هم توی دلم اومد ولی من رفتم توش گفتم تو این مسیر باید خدا من رو هدایت کنه همینطور رفتم و رفتم تا اینکه من رو به مسیر رسوند

    حتی تو بچگی چیزامو میخواستم جایی بزارم

    چون باورم این بود که اگه بسم الله بگم دیگه کسی به اون چیزه دس نمیزنه بسم الله میگفتم و حتی یک بار هم نشده کسی دس بزنه

    حتی تو شهر خودمون من یه اتفاقی برام افتاد و من با اینکه بعضیا مسخرم میکردن و با اینکه حتی خیلی سختم بود اون مسخره کردنا ولی بازم به قلبم گوش کردم به جای اینکه به ذهنم گوش کنم که داشت میگفت ول کن برو بشین تو خونه اینا مسخرت میکنن هاا بعدا حتی فهمیدم که خیلی ازین مسخره شدن ها توهم ذهن خودم بوده حالا یه چن نفر هم بودن که مسخره میکردن ولی من بازم به قلبم گوش کردم چون

    چون نتیجه اون فرکانسو اون عمل رو میدونستم

    خیلی جاها بعد از اینکه با شما اشنا شدم از شما یاد گرفتم از خداوند هدایت ب طلبم

    استاد یه چیز بگم من یه برهه به جایی رسیدم تو زندگیم به یه نقطه ای رسیدم یعنی به این وضوح رسیده بودم

    اگه خداوند کمک نده من با تجربه ها و باور هایی که داشتم نمیتونستم جلو برم هیچ وقت نمیتونستم

    اگه تسلیم خداوند نشده بودم تو اون برهه از زندگیم

    میتونم بگم همون موقع با همون وضعیت بضاهر تو ذهن من بعد خودمو با ترسای واهی که شیطان عزیز برام درست کرده بود

    از بین میبردم

    و وختی تسلیم خداوند شدم و نخواستم اون مشکلم رو با ذهن خودم با عقل خودم حل کنم

    و به خودم گفتم دیگه من تسلیمم و حتی اگه هم بمیرم دیگه مهم نیست دیگه برام واقعی فرقی نداشت

    ووقتی رفتم تو دل ترس هام اون موقع واقعا برام سخت بود ولی با تمام وجودم رفتم توش اقا جهنم تو ذهن من بود گلستان شد چرا گلستان چون اون فقط ترسای خودم بود توهم من بود خیلی چیزا بر خلاف باورایی که من با توهم ترس برای خودم ساخته بودم بود

    وقتی رفتم تو دل توهمات ذهنی تو خالیم یک اتفاقایی خفنی عالی ای برام افتاد که دیگه من حتی اگه اون مشکلم حل نشده بود برام فرقی نداشت

    استاد من ادمی بودم ک نمیتونستم به سبک بقیه زندگی کنم حتی الانم نمیتونم مثله بقیه باشم خیلی دوس دارم متفاوت عمل کنم

    خیلی دوس دارم ساده باشم

    دوس دارم موفق باشم تو زندگیم

    دوس دارم کسی من رو نشناسه

    خیلی دوس دارم نتیجه هایی متفاوت بگیرم

    ان شاء الله به امید خدا خیلی کار های دیگه هست که میخوام انجام بدم

    در پناه الله یکتا شاد پیروز سالم وسعادتمند و ثروتمند در دنیا و اخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    سید محمدامین حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2753 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به شما استاد عزیزم

    داشتم این چند روزه، نتایجی رو میدیدم تو زندگیم، که واقعا ثمره همون بمباران فرکانسی این چند وقته بود. حاصل بالا رفتن فرکانسمون بود.

    حاصل بالاتر رفتن درکم از آگاهی ها و توانایی اجرای اونها در عمل.

    میدونستم که دیگه از این به بعد اگر فایلی بیاد روی سایت، آنقدر فرکانسش بالاست و آگاهی هاش بینظیره که واقعا باید فرکانست رفته باشه بالا تا بتونی حتی ببینیش.

    بعد که ساعت ۸ صبح بیدار شدم، و دیدم نیم ساعت قبل فایل جدید اومده رو سایت، گفتم خدایاشکرت.

    تا اینجا که این لیاقت و فرکانس رو داشتم که هدایت بشم بفهمم فایل جدید داریم.

    بعد دیدم گوشی از دیشب تا حالا روشن بوده و کلی اینترنت رفته و شارژ خودشم کمه. بعد گفتم این هدایته. این همون چیزیه که لازمه باشه تا من یه سری نعمات رو دریافت کنم، تکاملم طی بشه تا برسم به فایل امروز،

    بعد زدمش به شارژ و رفتم صبحمو با چند تا لیوان آب زلال و شفاف و خنک شروع کردم، خدا رو شکر چقدر حال داد.

    بعد نشستم تا گوشیم شارژ بشه، آگاهانه با خودم در مورد قوانین صحبت کنم، نشستم و آگاهانه در مورد خواسته هم و اجابتشون و صحلت امام علی و اون صحبت های آقا ابراهیم و لپ تاپشو نامه ۳۱ و دعای کمیل و خلاصه خیلی چیزا یه مرور کلی کردم، بعد نگاه کردم به ساعت دیدم ۳۰ دقیقه گذشته، گفتم کی آخه رفت اینقدر من نفهمیدم؟

    بعد رفتم گوشیو برداشتم و باز هم به لطف الله مثل اکثر مواقع، دور و برم خلوت بود و سکوت، تازه ساکت تر هم شد. نشستم فایل رو دیدم و رسیدم به دقیقه ۱۰ پاوزش کردم، نمیخواستم ولی شد دیگه، گفتم خب حالا که پاوز کردم بیام مرورش کنم، بعد فکر کردم دیدم که واقعا نکنه ماییم که اشتباه فهمیدیم؟

    نکنه ما داریم غلط میگیم؟

    نکنه ما سرمونو کردیم تو برف و داریم خودمونو به یه دری میزنیم؟

    نکنه منم که دارم یه سری حرف بی اساس و پایه و راحت میپذیرم؟

    فکر کردم که چرا واقعا لاک پشتا میان بیرون وقتی ماه کامل شد؟

    بعد ذهن منم اون اولش میخواست ربطش بده به جاذبه و نور و اینا، بعد گفتم آخه استاد که نمیاد یه همچین چیزی بگه، حتما یه چیزی دیگست، ولی خب ذهنم چیزی نگفت، نه اینکه از اون جوابا بده ها، هیچی نگفت، گفت بذار با استاد پیش بریم،

    بعد کم کم اومد تو ذهنم که تا حالا استاد دیده که لاک پشتا میان بیرون؟ آیا کسی دیده؟ آیا اصلا میان؟

    ولی اینقدر واضح نبودا، خیلی کم رنگ اون گوشه ذهنم. بعد که اومدیم جلوتر یه جایی استاد خواست بره که جوابو بگه، گفتم آها، اصلا کی گفته لاک پشتا میان بیرون؟ بعد همون موقع استاد گفت اصلا مگه لاک پشتا میان بیرون؟

    اونجا بود که باری دیگه همفرکانسی خودم رو با این مدار بینظیر به لطف الله حس کردم.

    بعد دوباره آگاهی بیشتری شروع شد، که آقا اینا دارن از منطقشون استفاده میکنن. اگه که از شهود کمک میگرفتن که اینجوری نمیشد.

    یاد علیرضا بیرانوند افتادم، گفت من تصمیممو گرفته بودم که بپرم چپ، اگه رونالدو توپو قل میداد وسط دروازه گل میشد،

    خب این آدم به الهامش گوش کرد اون لحظه، ولی رونالدو نکرد. منطقشو به کار برد. اون لحظه نبر الهامات بود. هر کی میتونست دقیق تر به حرف دلش گوش کنه، اون برنده میشد.

    حالا نه تنها این درسو داشت برام، 😉بلکه یاد گرفتم که وقتی بازیم به پنالتی کشید بزنم یه طرف تا یارو حسابی کتلت شه😂

    به قولی آیا تو هم رفتی قرآنو شصت بار بخونی بعد بیایی بگی فلان چیز چطوریه؟

    اصلا تا حالا نشستی اینطوری دقیق آیه به آیه بررسیش کنی؟

    آقا من. خود من، آیا تا حالا اینطوری مثل استاد نشستم لیزری بررسی کنم که میام میگم خب فلان چیزو گفتن دیگه…

    مردم وقتی یه چنین چیزایی میگن، من تو دلم میگم آخه آدم ناحسابی، کجا گفته؟

    تو که ادعات میشه مسلمونی و الانم که ماشاءالله میگی پای راه رفتن و جون ندارم بعد ۱۰ روزه رفتی کربلا و مسافرت و داری راه میری، تو که اینقدر ادعا داری و خودتو مسلمون نشون میدی، یه بار، خداوکیلی یه بار این کتابو خوندی؟

    بعد میگن نخیر، ما مسلمونیم و یک مسلمان باید طبق گفته خود خدا همچین کاری کنه و …

    بعد از اون طرف صبح تا شب داره غیبت میکنه، تو روی طرف بهش تهمت میزنه، صبح تا شب داره برای بقیه از بدی های دیگری میگه.

    هزار تا خرافات رو تو کلش داره و به زمین و زمان متوسل میشه الا خدا،

    بعدم به جای این که باورهاشو تغییر بده، مثل تراکتور کار میکنه تا کمبود باورهاشو یه ذره بتونه اندازه یه ارزن جبران کنه.

    بعد خیلی هم بهش برمیخوره که بهش بگی راهت غلطه.

    واسه همین من دیگه حتی یک کلمه هم با کسی حرفی ندارم، اگه هم داشته باشم تو دلم میگم و جوابشم خودم میدم.

    تسلیم بودن در برابر خداوند.

    اجازه دادن به خدا برای اینکه هدایتمون کنه.

    بشیم یه محمدی که حرفی که الله به همه میزنه رو بشنوه.

    اونجایی که استاد گفت من اینارو به کسایی میگم که فکر میکنن و هرچیزی رو نمیپذیرن، گفتم خدای من شکرت. یعنی استاد داره این حرفارو به من میگه و به لطف الله من الان جزو کسایی هستم که سعی میکنن فکر کنن توی هرچیزی، بیشتر تعقل و تفکر کنن، هرچیزی رو به راحتی نپذیرن، خداروشکر میکنم که یعنی من الان جزو اون دسته ام که دارم این حرفارو میشنوم. به لطف الله من جزو اون گروهم که این موقع هدایت شدم یه چنین ساعتی ،as soon as possible دارم چنین آگاهی های بینظیری رو میشنوم و تا حد مدارم درکشون میکنم.

    خداروشکر میکنم. و اینو بگم که اگر الان کسی داره این متن منو میخونه، یعنی اونم همینطوره.

    ما همه لیاقت بهترین ها رو داریم.

    چون بهترین خدا رو داریم پس خودمونم بهترینیم. ما یه عده قلیلی هستیم یه گوشه دنیا که همین عده قلیل همون کسایی هستن که تحولات عظیم و پتانسیل های شگفتی در دنیا ایجاد میکنن.

    اصلا این هدایت آدمو دیوانه میکنه. شما برو تو حیاط خونت یه قایق بساز، همه میگن این دیگه دیوونه است واقعا، اون وقت بری وسط کوهستان کشتی بسازی؟

    خدایا آخه چقدر ایمان لازمه!

    چقدر باید یه آدم تسلیم باشه در برابر خدا!

    شما اگر همین الان بهت بگن واسه اینکه بچتو نجات بدی باید بندازیش تو کوچه درو ببندی، قلبت وایمیسه، به زمین و زمان دری وری میگی که چرا باید بچمو بذارم تو کوچه، نمیدونم ماشین بهش بزنه، بره گم بشه، کسی آسیبی بهش بزنه، اون وقت ببین بچه رو بذاری رو تخته بندازی تو رودخونه؟

    آخه کدوم آدم روان پریشی اینکارو میکنه غیر از کسی ایمان داره به الله، غیر از کسی که اعتماد داره به رب خودش، اون دیوانه نیست، کسیه که اگه خدا بهش میگفت بچتو از کوه پرتش کن پایین اینکارو میکرد. کسی بود که تسلیم واقعی بود، حالش خوب بود، نگران نبود. یارو بچش گم میشه هزار جا عکسشو میزنه، آگهی میده صبح تا شب نگرانه و گریه میکنه، اون وقت بچتو بندازی تو رودخونه نگرانشم نباشی؟ خدای من چه جنس ایمانی میخواد آخه. رو خشکیش یارو پس میفته چه برسه به دریا.

    بری زن و بچتو بذاری تو یه محله بد دلت از جاش کنده میشه، میخوایی هرچه زودتر برگردی برشون داری ببری، بابا بذاری وسط بیابون و بری، دیگه بر نگردی، چجوری آخه!

    خدا هدایتت کنه از همون جایی که قراره چشمه زمزم بیاد بالا، همون جا بشه اون نقطه ای که زن و بچتو میذاری،

    همون نقطه ای از رود که قراره باز بشه، حالا باز هم نه، فکر کردم دیدم همه این عکسا که آب دو طرف وایساده واقعا دری وریه، یعنی خدا میاد چند صد کیلومتر آب و از جلو و عقب نگه میداره تا تو رد شی؟ نخیر، به نظرم آب به دلیل همون چیزی که استاد گفتن، همون باد و جریان و اینا، سطحش میرسه به زمین ولی هنوز در جریانه ولی یه طوریه که میشه رد شی، بعد همون لحظه به حرف ربت گوش بدی و بری تا دقیقا همون موقع برسی.

    همون موقع که دنیا داره سرند میکنه و کسی نمیتونه بره سر کار تو کارخونتو رباتی کنی،

    همون موقع که همه جای دنیا اینترنت نیازه تو بیایی و اینترنت ماهواره ای بزنی.

    همون موقع که نیاز به تحویل سریع مواد غذاییه تو بیایی یه شکرتی رو بخری و لتونی توی یک روز هر آنچه که هست رو به هرجایی برسونی.

    موقعی که هیچ چیزی نیست بیایی و همه پروژه های میلیاردی رو کنسل کنی که چی؟ بیفتی تو جاده تازه. مهاجرت هم نه، بیفتی تو جاده، و بعدش که چه گشایش و رحمتی رو دریافت کنی.

    اگه خدا بهت الهام میکنه که یه کاری بکنی ولی نمیکنی به خاطر بی ایمانی خودته،

    اگه خدا هدایتم میکنه ولی من گوش نمیدم به خاطر بی ایمانی خودمه، واسه اینه که من هنوز اعتماد ندارم بهش. هنوز باورش نکردم.

    عاشقتم استاد.

    خدایا عاشقتم.

    اول فایل گفتم حتما تشکر کنم از خانم شایسته که اینقدر با عشق و فداکاری ۴۰ دقیقه دوربینو نگه میداره، بعد دیدم استاد گفت عزیز دلم هم اینجا نشسته، عه!

    پس این کیه؟

    عه! این که مریم خانمه نشسته اینجا!

    جان؟ رباته؟ بله؟؟

    بابا کف کردم.

    ولی باز هم از مریم خانم تشکر میکنم چون اگه این رباته نبود باز هم ایشون اینکارو میکردن.

    خدایا شکرت، هر روز زندگیامون داره بهشتی تر میشه.

    هر روز ساده تر و راحت تر میشه.

    استاد دیگه خسته نمیشه از یه جا ایستادن و میتونه اصلا بدوه و حرف بزنه مریم خانم هم دنبالش.🤣

    استاد اینطوری میتونید چند تا کار رو بیشتر با هم انجام بدیدا!😁

    چقدر نکته زیبایی بود که مریم خانم گفتن. اگه میخوایی به شهودت رو بیاری باید ذهنتو از تجربیات قبلیت پاک کنی. باید ذهنتو خالی کنی و مداد خدا رو بگیری دستت و نقش و نگار ذهنتو با دست خدا بکشی.

    ممنونم که توی این بهشت بینظیرمون واسمون این فایل بینظیر رو آماده کردید.

    چقدر رویایی شده خداروشکر

    نمیدونم چرا ولی قبلا فقط تو دریاچه درخت معلوم بود، ولی الان عکس آسمون و بهشتمون با هم افتاده با اون ابرهای بینظیرش و از بهشتی که هست بهشتی تر شده.

    خدایاشکرت.

    چقدر ما خوشبختیم که بیننده های سریالی هستیم که بهشت رو برامون به تصویر میکشه.

    کی گفته کسی تا حالا بهشت رو ندیده؟

    ما که داریم میبینیمش، نه تنها میبینیمش، بلکه بزودی توش قدم هم میذاریم، علاوه بر اون خودمون هم بهشت خودمونو خلق میکنیم.

    بله

    خدایاشکرت

    دستتون در دست الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2198 روز

      درود به شما سید محمد امین حسینی

      دوست و هم فرکانسی خانواده ی عباسمنشی

      آقا من همینطور دارم از کامنت های شما میخندم ..😁😁😁🤩🤩🤩

      شما واقعا فن بیان روان و جالب و در عین حال فان

      کلی آگاهی پیدا کردم و همینطور هم هی میخندیدم ..

      ترو خدا خودت ی نگاهی به دیدگاهت بکن ببین چقدر شادی آوره

      خیلی خیلی مممنون و سپاسگذارم برای این مطالب زیبا و آگاهی دهنده تون

      شادی پایدار و موفقیت و ثروت پایدار و سلامتی پایدار رو براتون و برای همه مون آرزومندم

      ممنون و سپاس سپاس سپاس

      هدایت پایدار در مسیر نور و عشق و شادی

      🙏🙏🙏🙏🥀🥀🥀🥀😁😁😁😁

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      خدیجه شریعتی گفته:
      مدت عضویت: 1956 روز

      سلام به دوست هم فرکانسی عزیزم

      خیلی خیلی ممنون که هم خودت به این آگاهی رسیدی که لیاقت شنیدن این آگاهی ها رو داری که شنیدی و هم ما رو به این آگاهی رسوندی.

      واقعا لیاقت میخواد بودن در کنار انسانهای برگزیده خداوند که تصمیم گرفتند خالق فققققط زیبایی باشن تو زندگیشون

      خدارو شکر که در این مسیر هستم.

      در پناه الله یکتا شاااااد باشید و موفق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سحر بهروزی گفته:
      مدت عضویت: 3073 روز

      سلام دوست عزیز هم فرکانسی

      چقدر عالی و دلی نوشتین.

      من معمولا تا یه کامنتی به دلم نشینه و احساسمو زیر و رو نکنه دیدگاهی رو اون کامنت نمیذارم.

      متشکرم بابت کامنت پر محتواتون که اونقدر حال دلمو خوب کرد و لبریز از عشق خدا که باعث شد فقط 10 دقیقه کامل در حال شکرگزاری از خدا بخاطر نعمتهاش باشم

      انشالا همیشه حالتون خوب باشه که حال خوب= اتفاقات خوب

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مرضیه پری پور گفته:
      مدت عضویت: 2736 روز

      سلام آقا امین عزیز

      میدونستم که دیگه از این به بعد اگر فایلی بیاد روی سایت، آنقدر فرکانسش بالاست و آگاهی هاش بینظیره که واقعا باید فرکانست رفته باشه بالا تا بتونی حتی ببینیش.

      با تمام وجودم این قسمت از کامنتت رو تایید می کنم. اتفاقا امروز که داشتم این چهار فایل آخر استاد رو که توی یک پوشه در گوشیم هستن و مرتب این چهار فایل تکرار میشن رو گوش می دادم کاملا رشد مداری استاد مشهوده، با تمام وجودم خدا رو شکر کردم که منم در در این رشد مداری هم مسیر و همراه هستم با استاد عزیزم و همه عزیزانم در این خانواده.

      با ذره ذره وجودم درک می کنم، بالاتر رفتن مدارم رو

      درک عالیت در مورد هدایت های خدا در داستان های قرآنی اشک شوقم رو جاری کرد.

      اگه خدا هدایتم میکنه ولی من گوش نمیدم به خاطر بی ایمانی خودمه، واسه اینه که من هنوز اعتماد ندارم بهش. هنوز باورش نکردم.

      این جمله ات قلبم رو لرزوند، یه جور خاصی، با تمام وجودم از خدا ایمان روز افزون و محکم خواستم، خواستم که همیشه در این مسیر ثابت قدم نگهم داره، و ایمان و باور و عملکردم رو عالی تر و توحیدی تر کنه.

      ممنونم برای به اشتراک گذاشتن این همه آگاهی های ناب

      از تنها فرمانروای جهانیان بهترین‌ها را برایت خواستارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 3037 روز

    با سلام و عرض ادب خدمت شما استاد خوشتیپ که خوب لاغر شدید

    مثل همیشه عالی بود لذت بردم شما بینظیرید و همیشه در هنگام یه تضاد در زندگی سر کله فایلهای شما پیدا میشه

    خدایا شکرت شکرت شکرت

    یکی از دلایلی که ما به شهود و هدایت خداوند توجه نمی کنیم علاوه بر شرک و عدم ایمان و توکلمون به این خاطره که به حرف مردم خیلی توجه می کنیم و اعتماد به نفس پایین داریم برای خودمون زندگی نمی کنیم و به خاطر تحسین مردم و عدم سرزنششون عمل می کنیم و شما چه زیبا و خالصانه و تسلیمانه مسلمان شدید و خداوند چه زیبا ثروت بی پایانش رو به سمت شما هدایت کرد و شما نوع دم ثروت را انتخاب کردید ثروتی که اون به سمت شما میاد نه شما به سمتش((الرزق و رزقان ))

    متشکرم از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    مرضیه ناظر گفته:
    مدت عضویت: 2191 روز

    عرض سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    همچنان شما دو بزرگوار رو تو مسیر زندگیم دارم و بابت این آگاهی ها از شما و خدای مهربونم بی نهایت سپاسگذارم

    چقدر عالی فرق بین شهود و منطق رو توضیح دادین دقیقا این تجربه رو تو سفرم به ترکیه داشتم و با اینکه اصلا زبان ترکی بلد نبودم بجز چند تا کلمه، از خدا هدایت رو خواستم و با آرامش بدون اینکه بترسم هر چی قلبم میگفت انجام میدادم و چقدرر عالی توضیح دادین دقیقا کارهایی که منطقی نبود مسیرهایی که منطقی نبود رو من میرفتم و واااقعا هدایت میشدم و براحتی به سمت هتل و به سمت مغازه ها و خریدهایی که میخواستم هدایت میشدم

    تجربه به این شکل تو سفرم به ترکیه بعد از گوش دادن به فایلها و آگاهی هایی بود که شما استاد عزیزم بهم یاد دادین

    من و دوستم همسفر بودیم و دقیقا ایشون با منطق پیش میرفت و به مشکل برمیخوردیم و هر جا من هدایتی پیش میرفتم مبهوت میموند با اینکه شخصیت مذهبی هم داشت و طبق داشته های مذهبی اش پیش میرفت دیگه داستان تا جایی پیش رفت که واقعا مشتاق شد بفهمه چطوری تو چطوری این کار را رو میکنی؟!!

    و من داستان هدایت و تسلیم و شهود رو از فایلهایی که شنیده بودم براش گفتم

    عااشقانه دوستتون دارم استاد عزیزم شما و خانم شایسته عزیزم رو که بسیاار برام شخصیت ارزشمندی دارن

    باز هم از شما دو بزرگوار سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    حمید گفته:
    مدت عضویت: 2316 روز

    سلام.استادمهربانوخانم شایسته عزیز..

    من فقط درکلامی کوتاه میتونم بگم استاددرکلامهای پایانی فرمودن که قلب من گفت این فایلواماده کنیم ومن دراینجا میگم که استادقلب من وشایدتعدادزیادی دیگه ازبچهای سایت بودکه ازقلب شمادرخواست کرد که چنین فایل زیبای رودرست کنیدکه واقعانیازبودبه این ارامش واطمینان قلبی که خداوندمراازطریق واسطه شمااگاه کندکه من جواب میدهم همیشه ب قلبهای منتظر..

    خدایاسپاسگزارم

    خسته نباشداستاد.خانم شایسته..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 2234 روز

    استاد عزیزم ،خانم شایسته عزیزم و همکلاسی های عزیزم سلام!

    وقتی تلگرام را باز کردم و پیام فایل جدید را دیدم با ذوق خیلی شدیدی بلند گفتم اخ جون..من جوابم را تو این فایل دریافت میکنم.و واقعا هم همینطور بود ….اینقدر احساس شعف و حظ قوی دارم که با اشتیاق ترغیب شدم برای نوشتن کامنت.

    اول بگم که انشای خوبی ندارم.

    استاد خوش بحال تون که صدای قلبتون را می شنوید.

    استاد صادقانه ازتون سپاسگزارم به خاطر این فایل. این حرفها را قلبم کاملا بدون مقاومت پذیرفت،انگاری جملاتتون یه جورایی روحانی بود نور داشت عشق داشت و فوقالعاده دلنشین بود .

    بسیار بسیار سپاسگزارم که این فایل را آماده کردید .🙏🙏🙏

    احساس میکنم خدا از طریق شما باهام حرف میزنه..بازهم سپاسگزارم برای این فایل ارزشمند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: