مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیمِ آن - صفحه 23
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/09/abasmanesh-7.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-12-01 12:52:312022-11-30 17:58:08مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیمِ آنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام وعرض ادب خدمت استاد گرانقدرم وخانم شایسته ی مهربان وهمه دوستان هم فرکانسیم
من درسهاواگاهیهایی که از دیدن این فایل در روز بیست وهفتم سفر، دریافت کردم رو مینویسم، برای اینکه هم خودم مرور کنم وهم ردپایی بجا بگذارم که دوستان عزیزم بعدها با خواندن این دیدگاه، راه را هموارتر ببینند همانطور که من نیز با خواندن آگاهی های دوستان عزیزم در قسمت نظرات، خیلی خوب مطالب را درک میکنم.
استاد من چه شیوا در این فایل قانون کاءنات به ما میگن که کل داستان چیه؟
کل داستان میگه تو که یک زن خانه دار هستی با هزاران آرزوی بز رگ وکوچیک توی دلت، بهتره مواظب چیزهایی که به خورد مغزت میدی باشی، به جای اینکه صبح چشمتو باز نکرده تلفنتو برداری، زنگ بزنی به این خواهرت به اون دوستت وشروع کنید دل به دل هم بدین واز مشکلات و مسائل زندگیتون برای هم بگین، بهتره که صبحتو آگاهانه شروع کنی ورودیهای خوب وارد ذهنت کنی، چه جوری؟!
مثلا بشین فکر کن چه چیزهایی الان توی همین صبحی که چشمتو بروی یه روز دیگه از زندگیت باز کردی، تو زندگیت داری که بخاطرش حس خوبی بهت دست میده واز خدا به خاطر اون چیزها سپاسگذار باش.
به جای روشن کردن تلویزیون برو یه آهنگ شاد انگیزشی بزار، باطریهای ذهنتو باهاش شارژ کن، در طول روز هر وقت دلت خواست پای دردو دل کسی بشینی، بیا تو سایت یه فایل از استاد گوش کن، تا ورودیهای ذهنت سیقل داده بشه، تا آگاهانه با دیدن شنیدن این فایلها وانجام این شکرگذاریها، نجواهای ذهنتوتغذیه کنی از بهترین وقوی کننده ترین پیامها، انقدر این ورودیها رو با این آگاهیهای ناب وانرژیهای مثبت قوی میکنی که تبدیل میشن به باورهای تو، حالا باورهای قشنگی ساختی، باورهای قدرتمند کننده ساختی، آنقدر این باورها رو هرلحظه مرور کن تا کل سطح ذهنتو بپوشونن، مثل یه برف سفید، طوری که سیاهی باورهای مخرب ومحدود کننده زیراین برف مدفون بشه، یا به قول استاد، آنقدر باورهای قدرتمند کننده قوی بشن که روی همه ی علفهای هرز که همون باورهای محدود کننده مونه روبپوشونن، حالا دیگه از چیزی نمیترسی، نگران چیزی نمیشی، بد به دلت راه نمیدی، خودتو از همه ی مسائل بزرگتر میبینی، به هیچ کس وهیچ چیز قدرت نمیدی، به خودت وشرایط کاملا مسلط هستی، با همه ی این تواناییهای که بواسطه ی قوی کردن باورهات پیدا کردی میتونی از دل چیزهای ناخواسته نکات مثبتی بیرون بکشی وفقط به اونها توجه کنی، حتی اگر الان تو بدترین شرایط هستی، چون باورهات قوی شده، چون میتونی ذهنتو کنترل کنی بجای افکار بد وانرژی منفی، افکار خوب وانرژی مثبت توذهنت به جریان بندازی، چون باو رات قوی ساخته شده، مقاومت ذهنت برای پذیرش این افکار مثبت، کمتر وضعیفتر میشه، اگه این افکار وتکرارکنیم تا جایی که ذهن یا همون افکار منفی مجبور به ساکت شدن میشه، واین طوری که جنگ بین افکار مثبت ومنفی تو ذهنمون به نفع افکار مثبت تموم میشه، ما به یه آرامش وسکون میرسیم، احساسمون عالی وخوب میشه، دیگه نگران نیستیم، امیدواریم، هرخواسته وآرزویی رو دست یافتنی میبینیم، واین یه نشونست، یه هشدار، یه علامت که الان تو مسیر درست دارم حرکت میکنم، چون فرکانسهای هم جهت با مسیر خواسته هام رو ارسال کردم، حالم خوبه، احساس آرامش دارم، پس راهم درسته، همینو ادامه میدم، با تکرار همین سیکل درست، هرروز وهرلحظه، تا آخرعمرم.
استاد عزیزم من جزو تازه واردینه این جمع صمیمی هستم امیدوارم تا اینجا تونسته باشم، شاگرد خوبی برای این کلاس مقدس باشم، نتایجی مثل، آرامش، امیدواری، قطع وابستگی از عزیزانم، دست برداشتن از آزار خودم برای تغییر دیگران، احساس لیاقت داشتن، دست کشیدن از خیلی باورهای کهنه ومحدود کننده، نمرات خوب من توی کارنامهٔ این مکتب میتونه استاد خوبم شمارو به شاگردی مثل من امیدوار کنه، خودم که به کارنامه نگاه میکنم، به خودم افتخار میکنم، خداروشکر، هزاران بارشکر
راستی من یه دیدگاه واسه روز پنجم سفرنامه گذاشتم که دلم میخواد استاد واسه اونم بهم یه نمره بده، از دوستان عزیزم میخوام نظرشون روبهم بگن، این طوری ما تازه واردها رو به ادامه تحصیل امیدوارتر میکنید، همتونو دوست دارم، به داشتن شماها افتخار میکنم، کاش سالها پیش باهاتون آشنا میشدم.
سلام دوست خوبم لیلا خانم چقدر زیبا رد پا گذاشتی از خودت بهت تبریک میگم
چقدر زیبا داشتی درستو میخوندی و درس پس میدادی
اونموقعی که این کامنت رو نوشته بودی میدونستی که مسیرت درسته و به تمام آرزوهات میرسی به خصوص آرزوهای مالی ولی نمیدونستی که یکروز استاد در موردت فایل ظبط میکنه و روی سایت میذاره و از ایمان و شجاعتت برای بچه های سایت میگه
من اومدم از اولی که تو سایت کامنت گذاشتی رو دارم میخونم تا باورهام قوی تر بشه ایمانم بیشتر بشه به درستیه مسیر خودم
خدارا هزار مرتبه شکر بابت این دوستان خوبم که با انتشار نتایجی که گرفتن باعث دلگرمی و امید بقیه میشن
سپاسگزارم ازتون
سلام بر استاد عزیزم و همراهان سفر جذابمان
در طول زندگی پر فراز و نشیبم،با گروهها و افراد زیادی آشنا شدم که حرف هایشان رنگ و بوی خوبی داشت،حس هیجان زیادی را ایجاد میکرد ولی خیلی سریع رنگ می باخت،چون میدیدم در عمل کوچکترین اعتقادی به حرفهاشان نداشتند.از همین رو آن حس هیجان با شدت دو چندان تبدیل میشد به یأس و خرابیهای زیادی در ذهنم به بار میاورد.
یک روز که سوره حمد را به فرزندم آموزش میدادم،معنا و شاکله این سوره ذهنم را درگیر کرد.وقتی چندین بار خواندم و خواندم،متوجه شدم خداوند به نوعی تمام قران را در این سوره خلاصه کرده است.از آن روز دعای همیشگی. ام شده :خداوندا مرا به راه راست هدایت فرما،راه کسانی که به آنان نعمت دادی.
اما دوسال هست که به واسطه دوست عزیزم محمد با گروه استاد عباسمنش آشنا شدم.ابتدا با توجه به بدبینی های قبلی و البته شخصیتم خیلی کم مطالب استاد را دنبال میکردم و بیشتر جستجو میکردم تا حقیقت سخنان استاد را در عمل ببینم و همین امر باعث شد باورهایم ذره،ذره تغییر کرد.
و حالا حس میکنم دیگر لیاقت بهره مند شدن بیشتر از آموزه های استاد را دارم و گام به گام به او نزدیکتر میشوم.حس میکنم دیگر فرکانسم تغییر کرده و آماده تغییرات بزرگتر هستم.((این همان قانون کائنات هست))
متشکرم،حسینی
به نام خدای مهربان، سلام به همسفران گرامی. نکات ارزشمندی که از این فایل دریافت کردم رو باهاتون به اشتراک میزارم تا هم خوب زندگی کرده باشم و هم جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن کنم. نکته ارزشمند اول: تکنیک های موفقیت حکم حواشی بی اهمیت زندگی رو دارن مثل حواشی بازی فوتبال که بی اهمیت ترین قسمت فوتباله، مسیر اصلی موفقیت و تجربه زندگی خوب از درک قوانین حاکم بر سیستم و انرژی ای که جهان رو خلق و رهبری میکنه – و ما به اون میگیم خدا – میگذره. مثل یک نقاش که برای نگارگری تصویری زیبا، از مسیر درک قوانین نقاشی (قوانن رنگ، قلمو، بوم…) و ارتباطات اون با نتایج حاصل شده گذر میکنه، بدست گرفتن کنترل همه ی جوانب زندگی، و طراحی و نقاشی زندگی ای زیبا از مسیر درک قوانین سیستمِ جهان و ارتباط بین عملکردمون و نتایج حاصل از اون میگذره. منظورم از قوانین سیستم، همون قوانینی هست که هرگز نمیتونیم فریبش بدیم یا نادیدش بگیریم. همون قوانینی که همواره ثابت و بدون تغییره و هستی بر مبنای اون کار میکنه و اگه میخوایم قدرت کنترل زندگیمون رو در تمامی جوانب بدست بگیریم و به آرامش حقیقی برسیم ضروریه که قوانین سیستم جهان رو درک کنیم. سیستم یعنی مجموعه و اجزائی که نیل به هدفی خاص دارن و هرگز نگاه ناظر بیرونی به سیستم، تغییری در روند کارکرد اون سیستم نداشته و نداره. مثل نرم افزار Microsoft Word که نگاه نویسنده متن به امکانات و نحوه کارکرد این نرم افزار، هرگز تغییری در «سیستم اجرایی برنامه» ایجاد نمیکنه. این نرم افزار به دلیل عملکرد سیستمی، نتایج حاصل از عملکرد نویسنده رو به صورت ۱۰۰٪ و بدون قضاوت، دلسوزی نشون میده. عملکرد سیستمی مانند عملکرد یک آینه هست که دقیقا همون تصویری که از ما میگیره رو بهمون نشونمون میده. بنابراین ضروریه نگاه و باورمون رو نسبت به عملکرد خداوند اصلاح کنیم و نگاه سیستمی رو درک کنیم. به همین دلیل پیشنهاد میکنم روزی حداقل یکبار نگاه کتاب «چگونه فکر خدا را بخوانیم» رو به خودمون یادآوری کنیم.
نکته ارزشمند دوم:
قانون اتفاقات زندگی ما اینه که «ما در هر لحظه، باتوجه به هر فکری که در سرمون میگذره در حال ارسال فرکانس هایی به جهان هستیم و تمامی اتفاقات زندگیمون یعنی برخوردمون با دیگران، موفقیت یا شکست مالی، سلامتی یا بیماری، موفقیت یا شکست در روابط عاطفی و .. تماما به دلیل فرکانس ها و افکار غالبی ایست که به جهان هستی ارسال می کنیم» دلیل تمام اتفاقات زندگی ما گفتگوهای ذهنی ای هست که به صورت غالب در ذهنمون داره تکرار میشه که ناشی از ورودی های ذهنمون یعنی کانون تمرکز و توجهمونه. هیچ عامل بیرونی ای در روند ارسال فرکانس های ما و افکار ما تاثیری نداره، به همون اندازه که هیچ کسی نمیتونه جای ما نفس بکشه و به همون اندازه که ما قادر نیستیم جای دیگران نفس بکشیم، معنای این موضوع اینه که این ما هستیم که با فرکانس های ذهنیمون یعنی با افکار تکرار شونده غالبمون اتفاقات زندگیمون رو رقم میزنیم نه عوامل بیرون از ما. ما دستگاه تولید کننده فرکانس هستیم که جهان فرکانس های ما یا همون گفتگوهای ذهنی لحظه ایمون رو میگیره و تبدیل به اتفاقاتی هماهنگ و هم سنگ با فرکانسهامون میکنه. بنابراین افکاری که میگن زندگی تو دست عواملی بیرون از تو هست، بی اعتبار و دروغ هستن افکاری مثل:
خدا برای یکی خواسته برای یکی نخواسته
بد شانسی
ثروت دست یک عده خاصیه
افراد خاصی هستن که قدرت و ثروت رو در اختیار دارن و به کسی نمیخوان بدن
تو پارتی نداری
چون در خانواده ای فقیر به دنیا اومدم نمیتونم موفق بشم
خدا دوستم نداره چون..
نمیتونی موفق بشی چون..
نمیتونی به جایی برسی چون..
تو آدم ضعیفی هستی چون..
تو آدم بی پولی هستی چون..
تو آدم پوچی هستی چون..
تو آدم بی ارزشی هستی چون..
تو هرگز موفق نمیشی و با این شرایط باید بسوزی و بسازی چون..
فرصت ها و موفقیت ها خیلی کمه چون..
رسیدن به موفقیت کار سخت و پیچیده و غیر قابل دسترسیه چون..
من اگه به موفقیت برسم آدم بدی میشم چون..
من اگه به ثروت برسم از راه خداوند دور میشم چون..
روز به روز اوضاع بد تر میشه چون..
فلانی حقت رو خورده و بهت ظلم کرده و دوستت نداشته چون..
اینها همون باورها و افکار و فرکانس های شرک آلودی هست که بایستی ریشش خشکانده بشه. مخصوصا ذهن من که دیگه شور شرک رو هم در آورده. ضروریه که قدم به قدم در اصلاحش پیش برم چون این افکار یک شبه در ذهنم ساخته نشده و قسمت به قسمت و به صورت متوالی قدم های لازم رو بر میدارم. باتوجه به آگاهی های الانم معتقدم شرک، ریشه اصلی همه ی باورهای محدود کننده هست و باورهای توحیدی مهمترین و موثرترین باوری هایی ایست که با ساخت و تقویتش رسیدن به هر خواسته ای امکان پذیر میشه. باور توحیدی یعنی بپذیری این تو هستی که تمام اتفاقات و شرایط زندگیت رو بوسیله فرکانس هات رقم میزنی و سیستم به کسی ستم نمیکنه. بپذیری که هیچ عاملی بیرون از تو در زندگیت تاثیر گزار نیست. بدونی تو دستگاه ارسال کننده فرکانسی و جهان داره به فرکانس درونی تو پاسخ میده. بدون شک و ۱۰۰٪ تقویت باورهای توحیدی قدم به قدم هست.
نکته ارزشمند سوم:
استاد عزیزمون به یک نکته مهم اشاره کردن که قبلا نشنیده بودمش، اونم نقطه عطف تغییر اتفاقات زندگیشون هست. ایشون در فایل گفتن من مدتی کارگر بودم و در شرکت نفتی و کشتی سازی کار میکردم و بعدش راننده تاکسی شدم اما زمانی که تصمیم گرفتم و افکارم و فرکانس هام رو آگاهانه کنترل کنم و خودم رو متعهد به اجرا و به آزمون گذاشتن این کار کردم، اتفاقات زندگیم به کل تغییر کرد. (حتما استاد زمانی که شروع به کنترل آگاهانه گفتگوهای ذهنیش کرد، نشانه های کوچک براش اتفاق افتاده که در فایلها هم اشاره کردن بهش و بعد که دیدن قانون جواب میده و این آزمون دره نتایج رو ایجاد میکنه، ایمانشون قوی تر شده و مسیر رو ادامه دادن تا به جایی هایی رسیدن که دیدن زندگیشون هیچ ربطی به گذشته نداره، بنابراین یادمون باشه این یک مسیر قدم به قدمه و قرار نیست یک شبه همه چیز تغییر کنه از طرفی قراره نشانه هارو از همون زمان که روی خودت کار میکنی ببینی و تاییدشون کنی و بگی «قانون جواب میده») یعنی از زمانی که استاد شروع به برداشتن قدم در مسیر باورهای توحیدی ای کردن که میگه «تمام اتفاقات زندگی تو حاصل باورها و فرکانس های توست نه هیچ عامل بیرونی» اتفاقات زندگیشون در مسیر خواسته هاشون تغییر کرد. آفرین به شما استاد :-)
نکته ارزشمند چهارم: تنها راه تغییر اتفاقات زندگی، کنترل آگاهانه گفتگوهای ذهنی و ادامه دادن این روند هست. به صورتی که کانون توجه و تمرکزت رو آگاهانه در مسیر خواسته هات قرار بدی یعنی آنچه را ببینی، بشنوی و در موردش صحبت کنی، در آینده ات تصور کنی و در گذشته ات به خاطر بیاری که هم جهت با خواسته هات باشه و کلید کنترل گفتگوهای ذهنی هم جهت با خواسته، توجه به احساس قلبیمون در هر لحظه هست. راه حرکت به سمت اتفاقات خواسته اینه که گفتگوهای ذهنیت رو آگاهانه طوری جهت دهی کنی که به احساس بهتری برسی. یعنی مطالبی رو بخونی و توجهت رو به نکاتی معطوف کنی که احساس عشق بیشتر، اشتیاق بیشتر، ایمان بیشتر، توکل بیشتر و .. بهت بده. این کار همون اصل هماهنگی بین ذهن و روح هست. گفتگوهای ذهنی ما غالباً در مورد نکاتیه که اخیرا شنیدیم و دیدیم + نکاتی که برامون اهمیت داره. بنابراین راه هم جهت کردن گفتگوهای ذهنی غالب به سمت خواسته، حفظ کردن مسیر کنترل آگاهانه کانون توجه و تمرکز هم جهت باخواسته + بی اعتبار کردن گفتگوهای ذهنی ای که احساس قلبی بدی بهت میده + معتبر کردن گفتگوهایی که به تو احساس خوبی میده و پایداری در تکرار این گفتگوهای جدید ذهنی کلید ساختن باور هست. شاید بهترین راه برای معتبر کردن این اصل که گفتگوهای ذهنیمون مالک اتفاقات زندگیمونه، اینه که بگیم من متعهدانه این اصل رو آزمایش میکنم و آگاهانه گفتگوهای ذهنیم رو در جهت احساس بهتر کنترل میکنم و اجازه میدم جهان نشون بده که مسیر درسته یا نه و بعد از ظاهر شدن نشانه ها و نتایج کوچک این سوال رو صادقانه از خودمون بپرسیم و بهش پاسخ بدیم که «چرا این اتفاقات قبل از کنترل آگاهانه گفتگوهای ذهنیم رخ نداده بود؟!».
وقتی امتحان ریاضی مهندسی داشته باشی و با «تکلف نگری» برداشتت رو از قانون مینویسی اینطوری میشه :)))) نگاشت موبیوسی هم انقدر پیچیده نبود D: بایستی فکری به حال تکلف نگریم بکنم، خودم خوب قانون رو متوجه نشدم یا خوب باورش ندارم که کامنتم اینطوری شده.
سلامت خدمت استاد جان وخانم شایسته عزیزم?
استاد جان این چه فایل زیباولذت بخش وپراگاهیه
انگار خلاصه ای از کل دورهاتونه بسیار لذت بردم وحالا حالاها من این فایل رو بارها وبارهاگوش میدم
چقدر این نجواهای ذهنی زیادن واقعا من تو ذهنم همیشه پراز حرفه ازهمین الان تصمیم گرفتم هواسم به این گفت وگوهای ذهنی باشه واگاهانه راجبه خواسته هام توذهنم گفتوگو داشته باشم نه بقیه .نه کینه ها وناراحتیا.نه ناخواسته ها..من ازهمین الان این تصمیم رو عملی میکنم با کمک پروردگارم.
وبعدشم باید سعی کنم اتفاقات ریز زندگیمو با چشم بازتر ببینم وقانون رو تایید کنم…خیلی در روز اتفاقایه خوب برخوردایه عالی دستایی ازخداوند که برام یکاری انجام میدن برام پیش میاد ولی یکم ساده ازشون رد میشم باید بیشتر سپاسگذاری کنم و یادم نره هیچ وقت دلیل این ادمایه خوب این عزیزشدن من برای بقیه این کارایی که بقیه واسم انجام میدن این عشق زندگیم که خیللللی عاشق همیم بدون وابستگی هیچ وقتتتتتت یادم نره داره ازکجا اب میخوره….ذکر این روزایه من فقط شده این خدااااایا تنها تورا میپرستم وتنها ازتویاری میخواهمممم…خیلی این جملرو دوس دارمخدایا به راه راست هدایتمون کن ومنو لحظه ای به حال خودم رها نکن…خدایا کمکم کن استاد این قانون بشم..استاد کنترل ورودی ذهن..استاد احساس خوب داشتن.استاد کنترل گفتوگوهای ذهنی.استاد قانون افرینش…استاد هرانچه که قانون توست…این روزا درون قلبم فقط خدااااست…خیلی خیللللی خوووووشحالم…مگه میشه مگهههه داااارررریمممم….ایشالا تا موفقیتایه کاریم بزودی میام واستون میگممممم….مرسی شایسته جوووووووونم ازاین سفرلذت بخش مرسی استاد جان دووووووستوووون دارررررم بووووووس????
به نام خداوند مهربان
سلام خدمت استاد مهربانم و خانم شایسته عزیزودوستان خوبی که پیامهاشون وبه اشتراک میزارن ومن از تجربه هاشون استفاده میکنم.
خداروصدهزار مرتبه شکر برای این همه احساس خوب،خداروشکر برای این موبایلی که دارم میتونم ازش استفاده های درست کنم .
خداروشکر برای این سایت وعزیزانی که زحمت میکشن واسه بهتر شدن این سایت وخداروشکر برای این آگاهی که روز به روز داره عمیق تر میشه وبهتر متوجه قوانین فرکانس وباورها میشیم .نمیتونم احساسم و با کلمات بیان کنم ،ولی خداروشکر حالم از درون بدون سبب های بیرونی خوشه وانگار همه چیز تغییر کرده .من مدت زیادی نیس که به فایل ها گوش میدم اما تو همین مدت کم خیلی تغییرات و از همه جهت دیدم ولمس کردم .
خداروشکر برای این احساس واینکه روابطم با همسر وفدزندانم بهتر شده و دارم تلاش میکنم با هماهنگی ذهن وروحم این روابط رو بهتر کنم.واز نطر مالی هم خدارو شکر انگار جاذب پول شدم بعضی اوقات تو کیفم پولهایی رو میبینم که نمیدونم چه زمانی گذاشتم و یا تو جیبم هم همینطور وخیلی ذوق میکنم وخدتروشکر میکنم حتی اگه هزاری باشه.همسرم هم همینطور :کارهای خوبی به تورش میخوره و یه ماه پیش در یک محل اداری جلوی پاش پانصد هزارتومن پول افتاده بود،که هرچندکه اون پول و به یکی از مسئولها دادکه صاحبش وپیدا کنه وبهش بده ؛اما ما این و یک نشونه از فراوانی های خداوند میدونیم واینکه یکی از رویاهای من وهدف هام داشتن یک پرایدسفید باسپر سفید بود باورتون نمیشه ،چندروز پیش همسرم برای کادوی تولدم این ماشین و واسم خرید …خداوند وباور کردم وخودم وباور کردم واین همه نتایج.هنوز اول راهه .خداوند برای من بهترینها رو پیش میاره با خاسته های من وهماهنگی من با خودم.خداوندا شکرررت برای دوتا فرزندم ،از وقتی من و همسرم داریم روی خودمون کار میکنیم وبحثمون تو خونه فقط درمورد فرکانس ها و مسائل روزانه که موانع وباورهای محدود کننده رو شناسایی میکنیم ،بچه هامون هم اومدن تو مسیر و پسره 10 سالم ،حسام جون کشتی گیره واین هفته بک مسابقه داشت وقبل از مسابقه با دست خط خودش نوشته بود من باور دارم که کشتی رو میبرم و تو جیبش گذاشته بود و خداروشکررر در وزن خودش نفر اول شد وخیلی خوشحال بود.
واقعا اینقدر نشانه هست که نمیتونم بگم.
فقط سپاسگذار رب العامین هستم وشما خانواده ی عباس منش که عاشقانه زحمت میکشن.از خانم شایسته مهربووون هم سپاسگذارم وخیلی دوست دارم ببینمشون.
سلام بر همگی
بر استاد خوبان
بر خانم شایسته ی عزیز
دوستان من اصلا تو زندگی دیگه هیچی واسم مهم نیست ،یعنی دوستان قبلیم،خانواده و رابطه هایی که داشتم ،،همه را کنار گذاشتم و چسپیدم به قانون به زندگیم با این خانوادی بی نظیر تنها دوستم در زندگیم خدا شده،و فرکانسها یی که ارسال میکنم،حاضر نیستم جایی برم که ورودیهای ذهن آسیب ببینه حاضر نیستم به زندگی قبلم برگردم حاضر نیستم به شهرم که پر از خاطر و شادی های کاذب بود برگردم
چون قانون و درک کردم ،چون فهمیدم من خالق زندگی خودم هستم وفهمیدم تنها بارم ،دوستم و کسی که همیشه کنار منه خداوند بزرگ و رحمانم هست.،از تنهاییم لذت میبرم و رو باورهام کار میکنم چون تصمیم گرفتم زندگیمو تغییر بدم،فهمیدم من لایق بهترین زندگی بهترین ثروتها ،بهترین مسافرتها و شادی ها هستم
چون ارزش خودمو درک کردم،،،
چون هرروز با گفتگوهای درونیم زندگی خودمو خلق میکنم ،با معاشرتهام با مشتریهام،.
و عاشق تمام انسانها خودم و خداوند هستم
چون عاشق خودم شدممممممم،.
خدایا صدهزاران مرتبه شکرررت
استاد جونم ممنون از این همه علم و اگاهی
خانم شایسته خیلی لطف کردی ?
همتون و دوست دارم
ماهمگی ارزشمند هستیم و لایق بهترینها?
سلام به خانواده صمیمی عباسمنش
سلام ب استاد عزیزم وخانم شایسته بینظیر
مطالب تون رو توی کانال چند بار خوندم وای محشر بود جنس کلمه ها با کلماتی ک تا بحال شنیده بودم فرق میکرد انگار از یه سیاره دیگه ای اومد بود یه احساس غریبی ب من دست داد یه احساسی که تا بحال تجربه اش نکردم ی احساس ناب …
ب قول استادعزیزم قراره یه اتفاقایی بیفته بخدا قراره ی اتفاقایی بیفته….
وقتی ب احساس خوبی ک پیدا کردم وارامشی ک در حال بیشتر شدنه نگاه میکنم میگم ببین چند هزار نفر دیگه هم از اعضای سایت که این مطالب رو میخونن چه احساس عالی ای رو پیدا میکن وپشتش چه اتفاقات خوبی چه ایده های پولسازی چه شور و اشتیاقی برای زندگی بهتر پیدا میکنند چه افزایش درامد هایی و…. در جهان بوجود میات وخدا رو شکر ک جهان هر چی پیش میره جای زیباتری برای زندگی میشه
خدایا ازت ممنونم
استاد عزیزم ازت ممنونم
خانم شایسته ازت ممنونم
ب بخاطر این همه لطف واگاهی بینظیر
شاد وثروتمند باشید
نجواهای من همچنان زر میزنن
من اعتراف میکنم که هیچی نمیدونم یعنی میدونم ولی عمل نمیکنم
یعنی تو لحظات برخورد با ناخواسته ها نشون میده که چقدر قانونو کم درک کردم و با وجود این همه گوش کردن به فایل های شما باز به روش قبلی واکنش نشون میدم و نتایجی رو هم که به دست اوردم نادیده میگیرم.
استاد کنترل ذهن از بیل زدن هم سختتره بخاطر همین به قول شما 99 درصد مردم جهان از عهده اش برنمیان
مگه انسان اشرف مخلوقات نیست پس چرا تو قرآن فرموده اکثرهم لایعقلون؟
گیجم
من از آدما فاصله گرفتم که مثل اونا فک نکنم دچار انزوا شدم وقتی هم باهاشون هم صحبت میشم میبینم وای عجب غلطی کردم یعنی میدونم تو این مداری که من هستم همش این آدما هستن که باورای محدود کننده به خورد من میدن. نمیشه که از همه فاصله گرفت و به کنج عزلت رفت بنظرم باید خنثی بود یعنی اگه ناخواسته ای شنیدی یا دیدی بیتفاوت باشی سنگ باشی اینم که نمیشه. من واقعا دلم میخواد یه دوره تنها باشم و فقط رو خودم کار کنم ولی شرایطشو ندارم پولشو ندارم.
همه مثل شما نمیتونن تو خونه گلی تو بدترین شرایط زندگی کنن ولی دلشون شاد باشه میتونن؟ منم نمیتونم یعنی تمرکزم به بدی هاست و میترسم از این فرکانسای بدم
من آدمارو دوست ندارم از وقتی هم گفتین ورودیها رو کنترل کن آدمایی که باورای محدود کننده دارن رو حذف کن احساسم نسبت به آدمای هم مدارم بدتر شده انگار یه بیماری رو میخوان بهم انتقال بدن ازشون فاصله گرفتم
خودمم نمیدونم چی گفتم ولی میدونم پریشونم درگیرم خیلی باورام ایراد داره درمورد همهههه چی
ولی ندا بهم گفت یه روزی میای این کامنتتو میخونی و به خودت میخندی
اما میبینم اونا که این قوانینو نمیدونن ناآگاهانه دارن بهش عمل میکنن شادن و وضعیت مالیشونم از من بهتره بعد احساس ناامیدی میکنم
بعد یه ندایی بهم میگه ادامه بده تو هیچی برای از دست دادن نداری فقط همین راهو ادامه بده بی انصاف نباش نتایجی رو که بدست آوردی ببین وضعیتت از چند ماه پیش بهتر شده انتظار نداشته باش یهو معجزه رخ بده.
این همه دارن تلاش میکنن که به تو کمک کنن اینو ببین اگه این آگاهی ها رو نداشتی وضعت بدتر بود پس سپاسگذار باش
به نام خدای مهربانم
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز که واقعا شایسته بهترینهایی و خانم فرهادی گل وخانواده عزیزم
اگاهی که من از این فایل گرفتم که فوق العاده توی نتیجه اام تاثیر داشته و داره توی همین یه هفته اخیر چون من هم فایل ها رو گوش میدم توی ماشینم هم میبینم تصویری
دوستان گلم یه فرمول داره که مینویسم واستون امیدوارم متوجه بشید
ورودیها =افکار =احساسات =باورها=ارسال فرکانس ها و در نتیجه نتایج حالا
ورودیها از راه
1:چشم صحنه های تصادفی که میبینیم ویا لحظه های عاشقی که دو دوست باهم دارند و یا فراوانی یا عدم فراوانی
2:زبان در مورد چه چیزی صحبت میکنیم مثبت ها یا منفی های زندگی
3گوش ها میشنویم که کاسبی ها خرابن یا عالین .رابطه ها پایدارن یا داغونن.اخبار شادی یا اخبار جنگ و خونریزی .ازدواج ها یا طلاق ها و…..
4:افکار مثبت ها یا منفی های زندگی و روزمره
به یاد اوردن موفقیت ها و اتفاقات و نکات مثبت در طی روز یا به یاد اوردن مسعله ها و مشکلات زندگی و ناسپاسی بجای سپاسگزاری
افکار غالب :که با توجه به ورودیهای ذهن به وجود میان و تکرار میشن که دیدی چقد امروز فروشم خوب بود چقد رابطه ام عالی شده و یا چه اتفاقات عالی دارم خدایا سپاس یا اینکه
چقد بدبختم .چشد نشکلات دارم.چه اخلاق بدی داره طرفم چقد گرونیه و …..
احساسات ترس .یاس .ناامیدی.اظطراب.نگرانی.کمبود .و در کل احساسات شیطانی و یا اینکه
قدرت.شجاعت .ایمان.توکل.امید ارامش.ارزو……..و در کل احساسات الهی.
باورها شکل گرفته کمبود .بی ایمانی.ترس.ادم بدی شدن اگه ثروتمند بشم .عدم لیاقت و…..
یا باور فراوانی.عزت نفس و اعتماد به نفس.باور به خداوند رزاق ..همه باورهایی که میدونید خوبن و …..
نتایج فقر.بد بختی بیچارگی.از هم پاشیدن خانواده.و …..
یا اینکه ثروت.فراوانی.نعمت.توحیدی شدن.اشرف شدن.معنوی شدن.خالص شدن.کانون گرم خانواده و همبستگی .و ……دیگه خودتون میدونید
دقیقا به فاصله هر ده دقیقه یه کامنت روی سایت قرار میگیره
چی بگم چجوری بگم از این همه اگاهی خدایا شکرت
استاد عزیزم عاشقتم .خانم مریم شایسته عزیز ممنون از مسافرتی که ما رو داری میبری .
در پناه الله یکتا شاد و سالم و ثروتمند و سعادتمند در دو جهان باشید .
انتخاب با خودتونه .
سلام ب استاد عزیز وخانم شایسته گل ودوستان عزیز
گاهی وقتها باید نشست واز ذهنمون بخاطر خوراک الوده ای ک ب خوردش میدیم عذرخواهی کنیم از چشمامون ک شاهد صحنهای منفی بودن ک همش مقصر خودمون بودیم از گوشهامون ب خاطر شنیدهای نادرست از قلبمون بخاطر ب درد آوردنش ک کینه توش نگه داشتیم و نبخشیدیم
از ذهنمون ک بارها وبارها خیلیارو توش دادگاهی کردیم وچ حرفها ب خوردش دادیم چ تصویرهای ب خوردش دادیم از زبانمون ک چ چیزها باهاش گفتیم غیبتها قضاوتها و انقدر ادامه دادیم ک از خود اصل از خود واقعیمون دور شدیم با هر حرفی حرکتی آزرده شدیم کینه بستیم برای انتقام تلافی کردیم تا آروم بشیم اما دریغ از اینکه واقعیت چیز دیگه ای بود ما از خودمون دور شدیم وب خودمون ظلم کردیم و همیشه خواستیم ک یکی باشه ک بهمون حق بده وچقدر دلمون بحال خودمون سوخت بیخبر از اینکه تمام زندگیرو باورهامون میسازن بیخبر از اینکه تنها باید ب ریسمان کسی چنگ بزنیم ک عشق اول واخر حقیقیه خوب حالا چ باک دیدیم رنجیدیم وب درگاهش پناه بردیم ان هم ک منتظر ب صدای من ب صدای تو تا بخوانی واجابت کند با جااانو دل ودآغوشت بگیرد و بگوید عزیزمن هیچکس مقصر نیست با من باش تا تورا با بهترینها هم رکاب کنم با بهترینها همسفر کنم تو لیاقتت بیش از انکه میپنداری هست چون تو از منی از منه ابدی منی ک چقدر منتظر ماندم تا صدایم کنی حالا بیا این مسیر تو فقط باید عمل کنی سفری در راه داری با لذت گام بردار دستی از خودم ب سوی تو آوردم پس همراهش باش ک او ماموریت دارد زنجیرهایی از شما بهم وصل کند و هرروز ب این زنجیر اضافه میشود پس مواظب باش زنجیررا محکم بگیر تا رها نشوی وان رنجیر را باورهای تو عمل تو واستقامتت در این راه محکم و محکمتر میکند