مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیمِ آن - صفحه 37
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/09/abasmanesh-7.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-12-01 12:52:312022-11-30 17:58:08مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیمِ آنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای مهربان
🌷💙بیستوهفتمین روز سفرنامه💙🌷
سلام خدمت هم فرکانسی های عزیزم استادگلم و خانم شایسته ی مهربون
این فایل واقعا پاشنه آشیل من بود تعجب میکنم چرا قبل از سفرنامه پیش نیونده بود فایل به این مهمی رو گوش کنم کنترل ذهن واقعا کار راحتی نیست و باید من خیلی تمرین کنم
باید متعهد باشم که در مورد خواسته هام صحبت کنم متعهد باشم که فقط به چیزهای خوب و مثبت زندگی توجه داشته باشم باید به نکات مثبت خانواده وافراد اطرافم توجه داشته باشم این مهم ترین کار قانونه کنترل ذهن
چون ما یک دستگاه تولید و ارسال فرکانس هستیم اگر ورودی های مثبت هم نشینی با افراد مثبت اندیش گفتوگو های ذهنی مثبت داشته باشیم و ازدهر چیزی که ذهنمو نو خشمگین افسرده و ناراحت میکنه دوری کنیم ورودی های مثبتی به ذهنمون میدی و به جهان ارسال میکنیم و جهان هم افراد شرایط موقعیت های هم فرکانس با افکارم را به من برمیگرداند
پس باید متعهد باشم که فقط در مورد خواسته هام صحبت کنم فقط به خواسته هام توجه کنم نه به نا خواسته هام و واقعا این کار تلاش وپشتکار میخواد نه تلاش فیزیکی بلکه تلاش ذهنی
من خودم این وارد پاشنه آشیلمه یعنی خیلی مواقع میش میاد یه بحثی یه صحبتی یا دوستان یا خانوادم میکنم بعد هی میام تو ذهنم با خودم میجنگم و خشم وجودمو مثل آتیش فرامیگیره و این جاست که ذهن ما به هم میریزه اینجاست که به سمت نا خواسته ها حرکت میکنم ولی از وقتی که قانونو درک کردم سعی میکنم که اصلا به ناخواسته و افکار شرک آلود توجه نکنم سعی میکنم که به نکات مثبت افراد دورو برم توجه کنم و این کار راحتی نیست که روی بعضی از غرور هامون پا بزاریم ولی وقتی اینکارو میکنیم وقتی ذهنمونو کنترل میکنیم چنان حس شادی آرامش احساس خوب و اتفاقات عالی رو آدم تجربه میکنه که با هیچ چیزی در جهان قابل مقایسه نیست پس من نوید محمدیان متعد میشوم که فقط به خواسته هام توجه کنم نه به ناخواسته ها فقط احساس خوب داشته باشم همه چیز رو ساده بگیرم با هیچ چیزی تو ذهنم نجنگم باید تسلیم خداوند بشم
استاد عزیزم از تو بی نهااااااایت سپاسگذارم مسیر درست را به ما نشان میدهی بهترین دست خداوند برایم روی زمین هستی و همینطور خانم شایسته که مطالب بی نظیری رو در سایت قرار میدین این سایت در جهان بی نظیری اگه ساعتها در این سایت باشیم اصلا خستگی یا تکراری بودن رو احساس نمیکنیم چون این سایت واقعا فوق العاده اس و این موهبت الهی که من با شما و این سایت آشنا شدم ممنونم از همتون😍😍
ممنون آقای محمدیان از کامنت پرمحتواتون
به نام خداوند بخشنده مهربان
در بیست و هفتمین روز از سفرنامه با فایل مواجه شدم که همیشه دوست داشتم استاد فایلی داشته باشه که از اول همه قانون به طور واضح توضیح بده چون که همیشه توی فایل هاشون صحبت هاشون همیشه اشاره میکردند
ولی اینکه مستقیماً بیان کامل قانون کائنات صحبت کنن من همیشه آرزوشو داشتم و خدا را شکر امروز این فایل برای من فراهم شد.
امروز قانون کائنات را متوجه شدم که هر متوجه شدم اینجا براتون می نویسم.
قانون کائنات اینکه ما در هر لحظه با توجه به افکارمان در حال ارسال فرکانسهای به جهان هستی هستیم
با توجه فکری که در همان لحظه در ذهن ما میگزره داریم فرکانس هایی را به جهان می فرستیم و اتفاقات زندگیمون رو رقم میزنی م.
تمام مسائل زندگی مثل روابط عاشقانه ثروت مسائل مالی و بیماری اقتصادی و غیره توسط فرکانسهایی که ما ارسال میکنیم به وجود میاد.
با تغییر این باورها فرکانسهای تغییر میکند و زندگی ما هم تغییر میکنه به شکلی که در ذهنم میگذره.
این فرکانس ها هستند ارتعاشات ذهنی هستند که شرایط زندگی ما را به وجود می آورند.
دستگاهی هستیم که هر لحظه داریم فرکانسی تولید می کنیم و جهان هستی اون رو دریافت میکنه و شرایطی مثل و مانند آن فرکانس را برای ما در قالب زندگی می سازد.
حالا با دونستن این قانون و درک اون و عمل کردن به این قانون میتوانیم نتیجه بگیریم ما به اندازهی نتیجه میگیریم که به این قانون عمل کنیم.
.
حالا چجوری کنترل کنیم فرکانسها رو؟
آگاهانه چیزهایی را ببینیم بشنویم و بگیم که به ما احساس خوب میده بهتر میده و عشق و اشتیاق بیشتر میده.
هرچی ورودی های خوب و به ذهن وارد کنیم فرکانسهای ما متفاوت میشود و در راستای خواستهها میشوند و وارد زندگی ما میشود.
.
فرکانس چیه؟
فکر ،فرکانس ،گفتگوهای ذهنی ،همه یکسان هستند به یک معنا هستند.
همه ما در همه حال در ذهن داریم با خودمون صحبت می کنیم. خیلی از این صحبتها و ورودیهای ذهن ما هستند مثلا وقتی یک فیلمی را می بینیم مدام در ذهنم راجع به اون داره صحبت میکنه با خودش.
گفتگو های ذهنی ممکنه درباره چیزهایی باشه که اخیراً برای ما اتفاق افتاده چیزهای مهمی که تو زندگیمون قرار اتفاق بیفته.
این مجموعههای احساس را برای ما به وجود می آید این احساس خوبه یا احساس بد.
احساسمون به ما میگه که گفتگوهای ذهنی ما داره چه فرکانسی رو میفرسته به جهان هستی.
به گفتگوی ذهنمون جهت بدیم مطالبی رو بخونیم بشنویم چیزهایی را ببینیم که به ما احساس بیشتر و ایمان بیشتر میده.
.
گفتگو های ذهنی و آگاهانه انجام بدید به صورتی که مثلاً به خودمون بگیم
فوق العاده ای
تو بهترینی
تو بی نهایت فرصت داری برای کاری که میخوای انجام بدی
بدون نیاز به پارتی می توانیم به موفقیت برسیم و غیره
این گفتگوها را باید آگاهانه به طرزی که به ما احساس بهتری بده انجام بدیم باید کنترل کنیم گفتگوها را آگاهانه که به ما احساس امید و پیشرفت و سلامتی بیشتری بده.
این کار رو یعنی مدیریت گفتگوی ذهنی رو همیشه همیشه همیشه باید انجام بدیم.
ارتباط داشتن با افراد مثبت و مفید تر که بیشتر به ما کمک میکنه تا باورهای خوب و ورودیهای خوبی بسازیم .
نجواهای ذهنمون را آگاهانه انجام بدیم مثل اینکه جملات تاکیدی و تمرین این جملات باعث میشن که گفتگوی قالب ذهن ما باشد و وقتی گفتگوی قالب ذهن ما میشن فرکانس های ما را به وجود می آورند و ما را در مسیر رسیدن به خواسته هامون قرار میدهد
گوش کردن به فایلهای شما با تکرار باعث میشه که ورودی های مناسبی دریافت کنیم و ما را در مسیر خواستهام قرار داده و ما در شرایطی قرار میگیرد که به خواسته هایمان برسیم
فقط باید باور کنیم که جواب میده این روش
باید باور کنیم که اتفاقات زندگیمونو خودمون داریم رقم می زنیم
باید این کار را به طور مداوم و با تکرار انجام بدیم وقتی این کار را انجام میدهیم اتفاقات زندگی به صورت معجزهآسایی پشت سرهم قرار می گیرد و ما را به خواسته هامون میرسونه
طوری زندگی کنیم که حسرت گذشته رو نخوریم
ممنونم از گروه خوب عباس منش
ممنونم از اینکه اطلاعات خوبی را در اختیار ما قرار میدید
تجربیاتتون با ما به اشتراک می گذارید
نتیجه سالها تحقیقاتنون روباما به اشتراک می گذارید
خیلی ممنونم خیلی خدا را شکر می کنم از اینکه با شما آشنا شدم ممنونم از مریم شایسته عزیز که فایل ها رو طوری ردیف میکند که واقعاً این لحظه ما احتیاج به شنیدن این فایل ها داریم.
با آرزوی سلامتی و شادی آرامش ثروت در این دنیا و دنیای آخرت برای گروه عباس منش.
سلااام و هزاران دروود بر استاد جااان جناب عباسمنش بزرگوار.
سلاااام بر همگیه اعضای خانواده ی الهیه بزرگوارم و همچنین سلام و درود بر خوود بی همتاااام ک برگزیده هستم مثل سااایر دوستان عشق و اعضای خانوده ی الهیم درین سایت اییین مکان سراسر معنوی که کلام عشق و خدا رو از زبون این مرد عزیز استاد عباسمنش ب گوشمون میرسه.
سرااااسر اشتیاقم شوووقم حسم عااالی و سراپاااا غرق سپاااسگذاری از رب بزرگ فرمانروای کیهان کسی ک قدرت مطلقه آسمانها و زمینه.
نمیدونم چی بگم چطور بگمممم
پوووووف
ای خدااااا شکرتتتتتت برای این همه آگاهیه ناااب
خدایااا شکرت ک لااایق شنیدنشونم
خدایااا شکرت بخاطر نعمت وجود داشتن این سااایت.
میدونی استاااده جان زدم نشونمو میخوام خدا جووونم،منو فرستاد اینجا.آره یمدت باز کم کار شدم و چقد این حرفا ناب بود و مخاطب خاصشون منننن بودم.منه جذابه دوست داشتنیه عزیز مهربون خوشگل پر انرژیه با اعتماد بنفس بی همتاااا و خاااص.
آره خدا بم گف نگین عشقم حستوووو خوب کن.چی شده باز درگیر شدی.گف دقت کردی چیا تو مغز خوشگلت داره میگذره.بم گف عزیییز من پاره ی مننن تو لااایق زیبا زندگی کردنی ذهن تو لایق گشت و گذار تو زیباییهای این دنیاس.گف عشق جانم لذت ببر از یکایک لحظات زندگیت.نذار افکار منفی ک نشخوار میکنی گاهی اوقات و بدون اراده که باعثه ایجاد احساساتت میشن و احساساتت باعثه ایجاد انرژی و فرکانست میشه اتفاقای خوشگل ک میشه تو آینده برات بیفته رو تحت تاثیر قرار بده.بم گف عزیز دلم مثه قدیمااا باز فقط الویتت ورودی های عااالی ب ذهن زیبات باشه.ک هم در لحظه شاد یاشی و موحد هم آینده خوشگل و پر از انرژیو اتفاقای ناب و ثروتای بی نظیر و روابط عالی رو تحربه کنی.
چشششششششم اووووست کریم من
چششششششم
چشششششم
بریم ک بترکووونیم.یسسسسس 💪💪👌👌
نکات برجسته فیلم راز (3)
118- آیا شما می توانید تفاوت بین درد لگن و مفاصل تان و ترس ناشی از آنرا ، با احساس بهبود و عدم درد را درک کنید ، تفاوت بین این دو یعنی ترس و درد و امیدواری و بهبود یعنی تفاوت بین بهبود یافتن و نیافتن است.
119 – افکار با نشاط تر منجر به فعالیتهای بیولوژیکی بسیارو بی شمار مثبت در بدن میشود واین فعالیت بیوشیمیایی مثبت باعث میشود بدن قویتر و سالم تربوده و در مواجهه با افکار منفی با قدرت برخورد کند و همانطور که علم ثایت کرده افکار منفی و بد نوع عملکرد مغز را کاهش می دهد به همین دلیل است که علم معتقد است که عواطف و احساسات شما هستند که در حال بازسازی بدن شما می باشند چه مثبت چه منفی ، انتخاب با شماست؟
120- تنش های فیزیکی و فیزیولوژی را از روی بدن خود بردارید و خواهید دید که بدن ، کاری که برایش طراحی شده را انجام خواهد داد ، من دیده ام ، که کلیه از دست داده شده دوباره بازسازی شده من دیده ام ، که سرطان از بین رفته ، من دیده ام که بینایی از دست رفته بهتر شده و دوباره بازگشته؟
121- من همیشه میگم غیرقابل درمان ، یعنی قابل درمان سریع ، به نظر من شما می توانید زندگی تان را تغییر دهید و می توانید خودتان را شفا بدهید؟
122- داستان من از مارچ ۱۹۸۱ آغاز شد ، آن روز زندگی من برای همیشه تغییر کرد ،آ ن روز را هرگز فراموش نمی کنم ، هواپیمای من سقوط کرد ، من را به بیمارستان برده بودند در حالی که کاملاً خرد و قطع نخاع شده بودم و مهره های اول و دوم گردنم شکسته بود و عکسالعملهای اعضای بدن را کاملا از دست داده بودم و نمی توانستم بخورم یا بیاشامم وحتی نفس بکشم و تنها کاری قادر به آن بودم فقط پلک زدن بود ، دکترها به من میگفتند که تا آخر عمرم مانند یک گیاه زندگی خواهم کرد و این تصویری بود که آنها از من داشتند اما ، برای من اصلاً مهم نبود که آنها چه فکری درمورد من می کردند بلکه برای من این مهم بود که من ، چه فکری در مورد خودم می کردم ، چون من از درون با خدای خودم عهد کردم ، که من باید تا کریسمس با پای خودم از بیمارستان خارج شوم و دائم در حال تجسم آن وضعیت و قرار گرفتن با یک جسم عادی و سالم در آن وضعیت بودم و تصور میکردم که یک فرد عادی هستم و در حال خروج از بیمارستان و قدم زدن به بیرون آن هستم و تنها چیزی که من باید در بیمارستان با آن کار می کردم ذهنم بود و بس ، و زمانی که شما بتوانید ذهنتان را کنترل کنید می توانید همه چیز را به جای اولش برگردانید ، من به یک دستگاه تنفس وصل بودم چون آنها معتقد بودند که من دیگر هرگز نمیتوانم خودم نفس بکشم ، زیرا دیافراگم من از بین رفته بود ، ولی یک صدای ضعیفی از درون به من میگفت نفس بکش ، نفس بکش و من کم کم شروع به این کار کردم تا جایی که بالاخره ، آنها مجبور شدند من را از دستگاه تنفس مصنوعی جدا کنند ، چون من در حال نفس کشیدن بودم ، اما آنها هیچ دلیل وتوضیحی برای آن نداشتند ودر آن مدت من به هیچ کس و هیچ چیزی اجازه نمی دادم ، که ذهنم را از خواسته اصلی ام ، منحرف و پرت کند چون من برای خودم ، هدفی را تعیین کرده بودم ، و آن اینکه ، با پای خودم از بیمارستان بیرون بروم و این هدف من بود و بدین ترتیب ، هشت ماه بعد ، من از بیمارستان با پای خودم از بیمارستان بیرون رفتم و آنها می گفتند این امکان پذیر نیست ، من هرگز آنروز را فراموش نمی کنم ، برای مردمی که الان دارند این فیلم را می بینند و درد و مرض دارند ، اگر من بخواهم زندگیام را خلاصه کنم و بگویم که در زندگی شان چه کارباید کنند ، من آنرا در شش کلمه خلاصه میکنم و میگویم ” انسان چیزی خواهد شد که به آن می اندیشد ” و انسان همانطور زندگی خواهد کرد که به آن تفکر کرده ؟
123- ما متوجه شدیم که افراد زیادی هستند که زندگی متغییر و نامعینی دارند وهنگامیکه به اطراف نگاه می کنند ، چیزهای فوقالعاده ای می بیند و می گویند ، بله من از این چیزها بیشتر می خواهم و آنها را دوست دارم ،و من برای بدست آوردن آن چیزها با صرف سرمایه و انرژی ام حمایت می کنم ولی با نتایج کوچک بدست آمده و عدم توجه به مسیر درست بعلت عدم صبوری ، دوباره به چیزهایی توجه می کنند که نمی خواهند ، و چیزهایی که وحشتناک بوده و دوست ندارند داشته باشند توجه میکند و آنها را دوباره تجربه میکنند و بعد برای ار بین بردن آن با آنها یعنی ناخواسته ها تقابل میکنند و این همان چیزی است که ناخواسته ها را قدرتمند تر میکند یعنی تمرکز روی ناخواسته ها و ارسال فرکانس منفی به کائنات که باعث قدرتمند تر شدن آنها میشود .
124- شما نمی توانید به ناخواسته ها با ” نه ” گفتن ، آنها را عقب برانید ، چون هر چقدر بیشتر به ناخواسته ها ” نه ” بگویید ، قانونجاذبه بیشتر از هم آنها را سر راهتان قرار میدهد .
125- به قول کارل لیون : ” با هر چیزی مقابله کنید ایستادگی میکند ”
126- دلیل این ایستادگی آن است که ، مدام در حال گفتن این جمله هستید که ، وای ، من از این قضیه یا فلان چیز خوشم نمی آید و کائنات هم دقیقا همان را بیشتر برایتان فراهم می کند.
127- مثلا ، حرکتهای ضد جنگ منجر به جنگ میشود یا حرکتهای ضد مواد مخدر مواد مخدر بیشتری تولید میکند ؟ چون شما در حال تمرکز روی چیزی هستید که آن را نمیخواهید ؟ بنابراین مردم خواهند گفت ، پس من نباید به اینها فکر کنم ؟ من میگویم ، بله و این یک حقیقت است ، چون در نهایت یک نفر آنقدر به چیزهای ناخواسته فکر و تمرکز کرده که کائنات هم طیق قانون ثابتش همانند همان را در مقابلش قرار داده یا داده است.
127- مثلاً مادر ترزا انسان نابغه بود و عقیده داشت که هرگز در راهپیمایی ضد جنگ شرکت نمیکنم ولی اگر راهپیمایی صلح داشتید خبرم کنید !! یعنی از این راز آگاه بوده و فهمیده و ببینید در دوران زندگی اش چه کارهای بزرگی انجام داده است !!! اگر ضد جنگ هستید طرفدارصلح شوید یا اگر مخالف گرسنگی به فرد هستید باید طرفدار این باشید که غذای کافی برای خوردن وجود داشته باشد یا اگر از یک سیاستمدار خوشتان نمی آید طرفدار رقیبش باشید .در بیشتر مواقع ، کارها به نفع کسی تمام می شود که مردم مخالف شان هستند ، چون تمام تمرکزشان را روی مخالفت با آن گذاشته اند و آنها هم تمام آن انرژی منفی را طبق قانون جذب دریافت خواهند کرد.
128- بطور خلاصه ، شما باید بروی چیزی تمرکز کنید که می خواهید ، نه آن چیزی که نمی خواهید وهیچ مشکلی ندارد که ندانید چه چیزی را نمی خواهید ، چون در این صورت می توانید خلاف آنرا بگویید ،مثلا بگویید ، این همان چیزی است که من میخواهم و اگر تمرکز کنید روی آن چیزی که می گویید چقدر بد است یا نمیخواهید وارد زندگی تان بشود ،در حقیقت دارید از آن نوع ناخواسته را طبق قانون جذب را ، بیشتر و بیشتر می کنید!!!
129- خیلی از مردم در مورد توجه و گوش کردن به اخبار یا افعال منفی به من میگویند ، ما باید از آنها برای پیشبرد زندگیمان مطلع باشیم و من میگویم بله شما باید مطلع باشید ، اما نباید از این نوع مطالب اشباع شوید ؟ منظورم اخبار و رویداد های منفی است .
130- من میگویم باید آن صدا و ندا که در درون شماست ، ژرفاتر و واضح تر و شفاف ترباشد از عواملی که در بیرون از شما وجود دارند ، آن وقت است که شما حاکم زندگیتان شده اید.
131- ساکت و ساکن ماندن را فرا بگیرید تا بتوانید ذهنتان را از آنچه که نمی خواهید منحرف کنید و چیزهایی که پیرامونتان را احاطه کرده به چیزهایی توجه کنید که احساس خوبی به شما میدهد و روی آنها تمرکز کنید. در حقیقت انرژی به سمتی میرود که شما به آن سمت متمرکز و توجه کرده اید.
132- شما به این دنیا نیامده اید که دنیا را آن طور که می خواهید تغییر بدهید بلکه ، شما به این دنیا آمده اید که دنیایی را در اطراف تان بسازید که آن را انتخاب می کنید ، و درعین حال ، شما اجازه می دهید به دیگران ، که آنها هم دنیایی را که دیگران هم میخواهند بسازند وجود داشته باشد و حریم آنها را رعایت می کنید.
133- یکی از سوال هایی که خیلی از من پرسیده میشود اینستکه ، اگر قرار باشد به قول شما از این رازمردم آگاه و مثل یک کاتالوگ از آن استفاده کنند ، آیا همه چیز یک دفعه تمام نمیشود ؟ و یک دفعه مثل حمله به بانک نمی روند تا آن را ورشکست کنند ؟ جواب این است که ، یکی از رموز زیبای این راز این است که ، منابع بسیار بسیار بیشتر از آن چیزی است که شما فکر میکنید است و بحدی است که همه را به راحتی سیراب می کند.
134- یک دروغ وجود دارد که در ذهن بشر مثل یک ویروس عمل میکند و آن این است که ، خوبی و نعمت آن قدر وجود ندارد که به همه برسد؟ بلکه کمبود و محدودیت وجود دارد و به اندازه کافی همه چیز وجود ندارد ؟ و این همان مسئله ایست که مردم را دچار طمع ، حساسیت و ترس کرده و همین ترس و طمع و حساسیت تبدیل به زندگی آنها شده ، بنابراین ، جهان یک کابوس را خورده است.
135- حقیقت آن است که نعمت فوق تصور شما هست و وجود دارد که نیازی به تقسیم آن بین مردم جهان نیست زیرا ، بیش از نیاز ما ایده های خلاقانه وجود دارد و بیش از نیاز ما نیرو وجود دارد و بیش از نیاز نعمت ، عشق و لذت وجود دارد ،که تمام این ها زمانی شروع به ورود شدن به ذهن میزبان خودش می کند ، که طرف ، از ذات بی پایان خودش مطلع و آگاه باشد.
136- و دقیقاٌ ، زمانی که ما فکر میکنیم منابع دارند به پایان می رسند ،ما منابع جدید و جایگزین کشف میکنیم !! و این منابع جدید ما را به همان چیزهایی که می خواهیم میرساند !! اینکه ما اعتقاد داریم که کمبود وجود دارد ، فقط بخاطر اینستکه آگاهی مان را گسترش نمیدهیم و منابع بی پایانی که در اطرافمان وجود دارد را ، نمیبینیم.
137- در فرض مثال اینکه ، اگر همه افراد بشر ، به این درجه از آگاهی برسند که بخواهند برای زندگی کردن پیرو قلبشان و ندای قلبشان باشند بجای منطق ، جای هیچ گونه نگرانی به لحاظ کمبود نعمت وجود ندارد زیرا ، یکی از زیبایی های خلقت تنوع در اختلاف سلیقه انسانهاست مثلا ، ما همه ماشین بی ام دبلیو نمیخواهیم !! یا یک تجربی یکسان را نمی خواهیم !! ما همه یک لباس نمی پوشیم !! همه ما همه یک جور نمی اندیشیم و چیزهایی مثل هم را نمیخواهیم !!!
138- نعمت خدا به اندازه کافی برای همه وجود دارد و اگر بتوانید این را باور کنید و ببینید واگر بتوانید به قانون عمل کنید ، آن وقت همه آنها برای شما نمایان می شود و این حقیقت محض است.
139-پس بگذارید و اجازه بدهید ، تنوع زندگی شما را هیجان زده کند وقتی می توانید از بین چیزهایی علاقه دارید آنها را انتخاب کنید و بعد از آن که موارد مورد علاقه تان را انتخاب کردید و دوست دارید آنها را داشته باشید ، به آنها فکر کنید و مکانش را احساسش کنید و در عالم ذهنتان وارد آن مکان شوید و در موردش حرف بزنید و بنویسید آنقدر ادامه دهید که آنرا تبدیل به واقعیت زندگی خودتان کنید ، و اگر به چیزهایی که مورد علاقه تان توجه نکنید و صحبت نکنید یا ننویسید و نگران همان مطالب نگران کننده قبلی بشوید و درگیر آنها بشوید جزء گروهی خواهید شد که کنترل زندگیشان در دستشان نیست ، پس باید سعی زیادی بکنید که به موارد منفی که سر راهتان قرار میگیرد توجه نکنید.
140- بیشتر رهبران گذشته ، بزرگترین بخش این راز را از دست داده اند ، که قدرت بخشی آن است و آن تقسیم کردن و آگاه کردن دیگران از این راز است ، ودورانی که ما در حال حاضر در آن بسر می بریم ، بهترین دوران تاریخ بشر برای زنده بودن است وما برای اولین بار است که در تاریخ بشریت میتوانیم ، قدرت این راز و دانش آنرا با سر انگشتان مان بیاموزیم و مهمتر آنرا با دیگران به اشتراک گذاشته و آگاه کنیم.
141- وقتی ما به اطراف نگاه می کنیم ، حتی به بدن خودمان ، فقط نوک قله از یک کوه یخ را میتوانیم می بینیم ، در حالیکه کافیست بفرض مثال ، به انگشتان دستتان نگاه کنید ، دستانتان جالب به نظر میرسد ، مگه نه ؟ اما این ظاهر قضیه است و واقعا این طور نیست ،زیرا اگر آن را زیر یک میکروسکوپ قوی و مناسب بگذارید و قرار دهید فقط یک حجم قابل توجه ارتعاش بجای ظاهر آن دست خواهید دید.
142- در حقیقت همه پدیده ها در این کره خاکی با این همه از تنوع ظاهری از یک چیز یکسان بوجود آمدهاند ، میخواهد دست شما باشد یا یک اقیانوس ، و آن ” انرژی ” است ، یعنی همه چیز از انرژی به وجود آمده است.
143- بگذارید کمی کمکتان کنم تا بهتر بفهمید اگر از کل به جزء نگاه کنیم ، ابتدا جهان هستی را داریم و بعد کهکشان ما و بعد درون یک بدن و اعضای بدن هستند بعد ازآن سلولها هستند و همینطور مولکولها و بعد هم میرسیم به اتم ها و بعد از آن به انرژی می رسیم ، که درهمه آنها پایه های مختلفی از انرژی وجود دارد که میتوان در مورد آنها صحبت کرد اما ، همه آنها یک مخرج مشترک دارند و آن اینستکه همه آنها یعنی ، جهان هستی و کهکشان و بدن ما و… غیره همه از انرژی شکل گرفته و درست شده اند.
144- مهم نیست که شما در کدام شهر زندگی می کنید بلکه مهم آنستکه درک کنید در بدن شما نیرویی وجود دارد که قدرتش آنقدر زیاد است که اگر آنرا قرار بود برای روشن کردن یک شهر به شبکه برق وصل کنند ، شما به تنهایی میتوانستید به مدت یک هفته به تنهایی آن شهر را روشن نگه دارید !!!
145- متاسفانه در بیشتر موارد ، مردم خودشان را فقط با همین بدن فانی تعریف میکنند واین یک اشتباه بزرگ است ، شما یک بدن فانی نیستید زیرا ، همین بدن بظاهر فانی را زیر میکروسکوپ نگاه کنید خواهید دید که شما یک میدان بزرگی از انرژی هستید و اگر سراغ یک فیزیکدان کوانتوم بروید و بپرسید که چیزی این دنیا را می سازد خواهد گفت ، “انرژی ” سپس اگر از او درخواست کنید که انرژی را توضیح دهد او پاسخ خواهد داد که ، انرژی هرگز تمام نمی شود و هرگزنه بوجود می آید ونه هرگز از بین میرود و چیزی نمیتواند آنرا نابو کند ، همیشه همینطور بوده و خواهد بود و هر چیزی که به وجود آمده نیز برای همیشه وجود خواهد داشت به یک فرم درآمده و درون آن قرار خواهد گرفت و از آن نیز خارج خواهد شد به عبارت دیگر ، فقط و فقط از شکلی به شکل دیگر درخواهد آمد و لاغیر.
146- بر اساس کتاب مقدس ما ، تصویر و شمایلی از خدا هستیم و میتوانیم این ادعا را داشته باشیم که ما ، راهی هستیم برای این جهان که جهان بتواند خودش را درک کند و ما منبع بی پایان هستیم از احتمالات قابل ظهور، که همه این احتمالات درست خواهد بود.
147- تمام مکاتب بزرگ گفته اند که انسان به شکل منبع آفرینش خلق شده ، این بدان معنی است که به شما ، عینیت و قدرت خداگونه ی رسیدن به خواسته ها داده شده ، شاید آن را انجام داده اید ، شاید هم انجام نداده اید ، ولی سوالی که من از شما میپرسم و میخواهم شما با آن فکر کنید این است که ، آیا نتایجی که در زندگی تان گرفته اید ، آیا همان چیزهایی هستند که می خواستید و یا آنها ، شایسته شما هستند و اگر آنها شایسته شما نیستند آیا ، الان فرصت مناسبی برای تغییر آنها نیست ؟؟ چون به نظر من شما ،قدرت انجا م تغییر آن را دارید.
148- رابرت سولر معتقد است ” قدرت کامل تماماٌ از درون ماست و به همین خاطر تحت کنترل ماست “.
149- گاهی مردم ، فکر و احساس میکنند که قربانی هستند و معمولاً به گذشته اشاره میکنند مثل بزرگ شدن با پدر و مادر نامناسب و یا خانواده از هم پاشیده ولی ، روان شناسان عقیده دارند که ۸۵ درصد خانوادهها ، ناکارآمد و نامناسب هستند و این یعنی اینکه اگر شما در چنین خانوادهای بزرگ شده باشید یعنی اینکه ، شما آنقدر ها هم غیرعادی نیستید.
150- مثلاً والدین من دائم الخمر بودند پدرم با من بد رفتاری میکرد و مادرم وقتی ۶ سالم بود از پدرم جدا شد ومن در سن ۱۳ سالگی اسیر گانگسترها در خیابان ها بودم و یک تصادف شدید با یک موتور سیکلت داشتم ودر یک مقطع طولانی از زمان ، من بی خانمان بودم و ۱۵ سال را با فقر زندگی کردم و وقتی که بچه بودم ، توی آموزش و مدرسه مشکل داشتم و من را غیرقابل آموزش می دانستند و به من گفته شده بود ، که هرگز قادر به یادگیری و نوشتن و خواندن نخواهم بود وقادربه گرفتن روابط با دیگران ارتباط نخواهم بود.
151- این مسائل تقریباً ، داستان زندگی همه ماست ولی من میخواهم بگویم که این ها مهم نیست بلکه سوال اصلی اینستکه ، شما با این اوضاع می خواهد چه کارکنید ومی خواهید چه چیزی را انتخاب کنید ؟ چون شما این توانایی را را دارید که هم روی چیزهایی که نمیخواهید وهم روی چیزهایی که میخواهید تمرکز کنید وباید این نکته بدانیم ، هنگامی که مردم ، روی چیزهایی که میخواهند متمرکز می شوند ، چیزی را که نمیخواهند آن چیزها ازآنها دورو ناپدید میشود و با تمرکز در این بخش ، یعنی چیزی که می خواهند ، آن چیز وسیع و گسترش مییابد .
152- ما میخواهیم شما به جایی برسید که شروع کنید به تفکر آگاهانه ، یعنی جائیکه افکارتان را هدفمند هدایت کنید ، یعنی جایی که شما آفریننده زندگی خودتان باشید ، به خاطر اینکه ، شما مدیر افکار خودتان هستید.
153- نکته بسیار زیبایی که در مورد قانون جاذبه وجود دارد آنستکه ، شما در هر سطحی از زندگی که قرار داشته باشید ، می توانید شروع کنید تفکر واقعی وبرای شروع می توانید ابتدا ، از درون خودتان شروع کنید و با تفکر در مورد قانون ثابت و منظم بدن و تفکر در آن پی به عظمت قانون نظم و ایجاد هم نوایی و هم آوایی با احساس خوب و هماهنگی بیشتر با قانون جاذبه ، قانون جاذبه را تحریک کنید و مطمئن باشید قانون به آن پاسخ مثبت خواهد داد.
154- پس الان دیگر شما ، باورهای متفاوتی خواهید داشت ، مانند اینکه ، بیش از تصورتان شما آنچه را که میخواهید در جهان ، نعمت و وجود دارد و این عقیده را دارید که همه چیز به سود ما خواهد بود و یا با این باور را دارید که من ، در حال پیر شدن نیستم بلکه من درحال جوانترشدن هستم و ما آن طورکه میخواهیم میتوانیم هرچیزی را با استفاده از قانون جاذبه خلق کنیم و می توانید خودتان را آزاد کنید ، از ناتوانایی هایی که دارید ، ولی یک بار برای همیشه ، می توانید ثابت کنید نیروی در وجود شما وجود دارد که برتر از همه این عوامل هستند و برتر از هر نیرویی که در این جهان وجود دارد و شناخته شده است.
155- بعضی از شماها ممکن است فکر کنید که این ایده بسیار خوبی است ولی من نمیتوانم به آن عمل کنم ، یا آن فلان شخص به من اجازه اینکاررا نمیدهد ، یا من پول کافی برای انجام دادنش را ندارم یا من به اندازه کافی قدرت این کار را ندارم و قوی نیستم ، یا من آنقدر پولدار نیستم ، یا من نیستم ، من نیستم ،…. که در حقیقت هر یک از دانه از این ” من نیستم ها ” برای کائنات کافیست که شما همچنان ناتوان تر از قبل باشید و بمانید چون قاون جذب به فرکانس فرستاده شما جواب میدهد.
156- هنری فورد میگویند : شما چه فکر کنید که میتوانید ، و چه فکر کنید که نمی توانید ، در هر صورت حق با شماست.
157- آیا محدودیتی هم برای شما وجود دارد؟ و جواب اینکه ، به طور قطع ، خیر. ما موجودات نامحدودی هستیم ، ما هیچ سقفی نداریم ، قابلیت ها ، استعداد ها و جوهرهای افراد کاملاً نامحدود هستند .
158- تخته سیاهی در آسمان وجود ندارد که ، خداوند قصد و ماموریت شما را در زندگی ، بر روی آن نوشته باشد ، هیچ تخته سیاهی وجود ندارد ، بیایید اینطوری فکر کنید فرض کنید اون تخته هست و روی اون نوشته ، من یک مرد خوشتیپ هستم که در نیمه اول قرن بیست و یکم می زیسته و بعد هم چند نقطه … خوب در ادامه چی ؟ می دونید چی میگم ؟ بقیه اون مطلب رو شما باید خودتون پرکنید و از خودتون بپرسید ، ما در این دنیا چه می کنیم و چرا اینجا هستیم .شاید فکر میکنید نه این کار درست نیست و کار ما اینکه ، اون تخته سیاه را پیدا کنیم و ببینیم که خداوند در واقع چه نقشه ای برای من داره ؟؟ ولی مشکل اینجاست که این تخته سیاه اصلا وجود نداره !!!! و مقصد شما آن چیزی است که شما خودتان انتخاب میکنید و ماموریتش ماموریتی است که خودتان به خودتان می دهید ؟ زندگی شما آنطور خواهد بود که شما خلقش میکنید و هیچ کس در مورد آن قضاوت نخواهد کرد نه الان ، بلکه هیچ وقت.
159- شاید کمی دیر شده تا من به این حقیقت رسیدم و سالهای زیادی طول کشید اما ، همیشه در ذهنم اینگونه بوده که یک چیزی یا ماموریتی هست که من باید آن را به سرانجام برسانم و اگر من این کار را نکنم خداوند از من راضی نخواهد بود و وقتی که من فهمیدم که هدف اصلی من احساس و تجربه لذت هستش ، تمام سعی و تلاشم را انجام دادم تا فقط کارهای را انجام دهم که برای احساس خوش و لذت بخش باشه ، مثل آن ضربالمثلی که میگوید اگر لذت بخش نیست انجامش نده .
160- لذت ، عشق ، آزادی ، خوشحالی و خنده این آن چیزی است که واقعی است و اگرگفته شده میشود با یک ساعت تفکر عمیق می توان خود را به اوج لذت رسانید ، آن را انجام دهید ، مثلا اگر با خوردن یک ساندویچ کالباس این لذت را تجربه می کنید خوب این کار را الان انجام بدهید.
161- من وقتی گربه ام را نوازش می کنم احساس لذت می کنم یا وقتی در طبیعت قدم میزنم لذت میبرم پس می خواهم همین احساس را داشته باشم و وقتی این کار را می کنم در ذهنم آن چیزی که می خواهم تصور می کنم و بعد ، آن چیز پدیدار خواهد شد ، یعنی شادی درونی جوهر موفقیت است .
161- پس هر چیزی که به شما احساس لذت دهد شما بیشتر از همان چیز را ، به طرف خودتان جذب میکنید ، پس اگر چیزی هست که در مورد آن احساس خوبی ندارید آن را رها کنید که برود ، چیزی را جستجو کنید که احساس لذت به شما بدهد و با قلب شما هم آوا باشد.
162- جزوه کمپل می گوید : اگر به دنبال خوشی بروید، کائنات دربهایی را برای تان خواهد گشود که دیگر دیواری برای آن وجود ندارد.
163- کمپل گفته ، که به دنبال گوشی خود بروید و ما فکر میکنیم که این بهترین کلماتی است که شنیده ایم و اگر کسی بتواند به دنبال خورشید لذت برود و آن را پیاده کند ، به مسیری هدایت خواهد شد که در زندگی اش به تمام خوشی ها و موفقیتها در تمام زمینهها دست پیدا خواهد کرد .
164- با استفاده از این قوانین از زندگی لذت ببرید برای این که ، زندگی شگفت انگیز وسفری خیره کننده است و شما حقیقتا متفاوت از دیگران خواهی زیست ، یک زندگی متفاوت واقعی و مردم به شما نگاه می کنند و به شما خواهند گفت : که تو چه کار می کنی که من نمی کنم ؟
165- و تنها چیزی که در این بین شما را متفاوت کرده عمل به قانون راز و جاذبه است و تا زمانی که شما به آن عمل کنید ، قادر به کارهای خواهید بود که مردم، دوستان و غیره به شما می گفتند که غیر ممکن است که تو بتوانی آن را انجام بدهی؟
166- ما واقعاً داریم وارد یک عصر جدید می شویم و این بار دیگر مانند سریال پیشتازان فضا نیست که ، آخرین مرز” فضا ” باشد بلکه ، آخرین مرز” ذهن ” هست.
167- من آینده را با پتانسیل بی حد و مرز میبینم با احتمالات بی حد و مرز، و به یاد داشته باشید که ما ، در نقطه ای هستیم که فقط ۵ درصد پتانسیل ذهن و مغزمان را به کار گرفتهایم و برای بکار گیری صددرصد پتانسیل انسانی ، نیازمند آموزش مستمرو جدید است ، پس میتوان دنیایی را تصور کرد که انسان از ۱۰۰ درصد پتانسیل ذهنی اش استفاده کند ، میتوانند به هر جایی برود و هر کاری را انجام دهد و هرآنچه که بخواهد بدست آورد وبه آن برسد.
168- خودتان را درآنچه که آرزو دارید تصور کنید ، تمام مکاتب مذهبی هم این نکته را گوشزد میکنند و تمام رهبران و بزرگان و اندیشمندان و کتاب های مهم دنیا ، مانند افلاطون و هر انسانی که تاکنون زیسته را مطالعه کنید و به گذشته بروید و از حکما بخواهید ، خیلی از آنها در همین برنامه به شما معرفی شده اند و همه آنها یک چیز را درک کرده بودند ، آنها راز را دریافته بودند و حالا شما نیز آن را می دانید ، هر چقدر که توان دارید از آن استفاده کنید هر چه بیشتر باشد مطمئن باشید بیشتر به آن مسیر هدایت میشوید.
169- ممکن است پیش خودتان ، این احساس به شما دست بدهد که ، ساده تر و بهتر بود که این حرفها را درهمان اوایل کودکی که اولین تجربه زندگی تان بود دریافت میکردید و ما با شما صحبت میکردیم و میگفتیم که به سیاره زمین خوش آمده اید ، اما چیزی وجود ندارد که شما نتوانید آنرا انجام دهید یا نداشته باشید ، شما آفریننده شگفت انگیزی هستید و شما اینجا هستید به خاطر خواستن و اراده قدرتمندی که در وجود شما نهفته است و پیش خواهید رفت در حالیکه فقط کافیست چیزهایی که میخواهید را ، تصور و اندیشه کنید تا قانون جذب آنها را برایتان فراهم کند و شما آنها را تجربه خواهید کرد یعنی هنگامی که انتخابتان را انجام دادید فقط کافی است ، به آن انتخاب فکر کنید فقط همین.
170- در این بین بیشتر زمان شما ، صرفه جمع آوری اطلاعات خواهد گذشت ، اطلاعاتی که کمکتان میکند تا تصمیم بگیرید که چه چیزی را میخواهید ؟ ولی کار اصلی شما این است که تصمیم بگیرید که چه چیزی را می خواهید و آن وقت روی آن تمرکز کنید ، چون با تمرکز روی آن می توانید آن را به دست بیاورید و این فرآیند خلقت است.
171- من معتقدم شما فوق العاده هستید ، و یک چیز شگفت انگیز در مورد شما وجود دارد، بدون توجه به چیزی که تاکنون در زندگی بر شما گذشته ، و بدون توجه به اینکه چقدر جوان و یا پیر هستید کافیست ، لحظهای را درنگ کرده و شروع کنید به درست فکرکردن ، یعنی چیزی که درون شما نشاٌت میگیرد و وجود دارد یعنی نیروی درونی شما ، که جانی است عظیم تر از از این جهان بیرون که اگر روی آن متمرکز شوید آن نیرو شروع میکند به پدیدار شدن ، و زندگی شما را در بر خواهد گرفت و با این عمل ، به شما خوراک میدهد و بدن شما را می پوشاند و شما را راهنمایی و محافظت می کند ، جهت و هدایت می کند و موجودی شما را تقویت می کند ، البته نکته ی مهم آنستکه ، اگر شما به آن اجازه ورود به ذهن و افکارتان بدهید و اجازه بدهید این قانون کانون توجه تان قرار بگیرد و حقیقتا ، این همان چیزی است که من به آن اطمینان دارم.
“” احساس خوب مساوی است با اتفاقات خوب “”
تا درودی دیگر بدرود.
نکات برجسته فیلم راز (2)
63- بقول لوتر کینگ : نخستین قدم را بردارید و نیازی نیست که شما تمام راه را تا انتهای آن ببینید کافیست که نخستین قدم را بردارید و من به شما می گویم که جهان هستی و بقیه قدم ها و راه ها را به شما خواهد گفت.
64- مردم همیشه می گویند که این راه چقدر طول خواهد کشید تا ما آن را با خواسته مان یکی کنیم مثلاً آن ماشین و یا پول و یا رابطه اجتماعی برسیم باید گفت که قانون ثابت و مستندی در این زمینه وجود ندارد که مثلاً بگوید سه روز یا سی روز یا یک سال و غیره چون بستگی به این دارد که شما تا چه حد با جهان هستی و کائنات در راستای خواسته تان هم جهت و هم مسیر و هماهنگ باشید.
65- اندازه برای کائنات مهم نیست و برای کائنات بر خلاف تصور ما که فکر می کنیم آن پدیده و خواسته چیز بسیار بزرگی است و یا از دید ما آن خواسته ، خواسته کوچکی است اصلاً برای کائنات اهمیتی ندارد ولی شما فکر میکنید چون کوچک است اگر درخواست کنم زودتر برآورده میشود و اگر بزرگتر باشد حتما زمان بیشتری میبرد در حالیکه مایر قوانین ثابت اصلا اینطور نیست و مانند قانون گرانش که جزء قوانین ثابت جهان است ، وقتی شما از روی یک بلندی پرت شوید برای این قانون فرقی نمیکند که شما انسان خوبی هستید که دارید این عمل را انجام میدهید یا انسان بدی هستید در هر شرایطی، قانون یکسان عمل میکند و مطمئن باشید که بعد از پرت شدن آسیب جدی یا با مرگ مواجه میشوید
66- کائنات تمام کارهایی را که انجام می دهد بدون هیچ تلاش و زحمتی انجام می دهد مثلا ،چمن برای رشد زجر و عذاب نمی کشد و زحمتی در کار نیست و همه اینها یک طراحی بی نظیر هستش و همه چیز به احساس و افکار و شما برمی گردد و این تفاوت را ما در ذهنمان می سازیم و برای همین در ذهن ، من تصور می کنم چون خواسته کوچکی است حتما اتفاق میافتد و آن خواسته چون بزرگتر است حتما زمان بیشتری میخواهد بعضی از مردم با چیزهای کوچک شروع میکنند مثلاً در مورد یک دوست قدیمی فکر میکنند ، که ناگهان او با شما تماس میگیرد یا کسی در موردش با شما صحبت می کند یا ایمیلش به شما می رسد یا تلفنی از همان دوست به شما می شود و غیره.
67- مثلاً من همیشه قبل از خروج از منزل با ماشین ، یک جای پارک را در مقصد ی که می خواهم بروم تصور میکنم و در 95 درصد مواقع هم این اتفاق برایم میافتد و در بقیه موارد هم کافی است چند دقیقه هم آنجا توقف کنم تا همان جای پارک نصیبم شود و من همیشه این کار را انجام می دهم.
68- بسیاری از مردم فکر میکنند در وضعیت و شرایط فعلی شان گیر کردهاند یا زندانی و محکوم شده اند .من میگویم شما هر شرایطی که در آن قرار دارید فقط و فقط شرایط و واقعیت فعلی شماست و شما می توانید با دیدن این فیلم و فرایندهای قانون جذب زندگیتان را تغییر و از این وضعیت کم کم خارج شوید.
68- بعضی مواقع این گونه به نظر می رسد که شما در وضعیت فعلی دان گیر افتاده اید و این به خاطر این است که شما بیشتر به وضعیت فعلی و ادامه می دهید و به همین خاطر انتظار می رود که شما دوباره همان نتایج قبلی را بگیرید و باز هم بیشتر و بیشتر یعنی به خاطر تمرکز کردن بر روی همان وضعیتی که به قول خودتان در آن گیر کرده اید و متمرکز شده اید بنابراین ، بیشتر هم به آن فکر می کنید و چون قانونجاذبه ثابت است بیشتر از همان چیز را به شما میدهد که بیشتر نسبت به آن فکر و تمرکز کرده اید و اگر باز هم به آن چیز یا پدیده نگاه و فکر کنید قانونجاذبه باز هم از همان چیز بیشتر به شما خواهد داد و مدام تکرار خواهد شد بنابراین شما باید راهی پیدا کنید که همان چیزی را از یک نگاه متفاوت بنگرید؟
69- بیشتر مردم به شرایط فعلی شان نگاه می کنند و می گویند این من هستم در صورتی که این درست نیست این شما نیستید بلکه این چیزی است که شما بوده اید. بیایید به شرایط فعلی تا نگاهی بیاندازید فرض کنید که شما پول آنچنانی در حساب بانکی تان ندارید و یا روابط اجتماعی و یا سلامتی و تناسب اندام ای که می خواهید را ندارید این پیامد و باقی مانده افکار و اعمال گذشته شماست که در شرایط فعلی ظهور کرده یعنی ما در هر شرایط فعلی که هستیم یعنی در باقیمانده افکار و اعمال گذشته مان و حالا درحال زندگی کردن در آن هستیم به زبان دیگر وقتی خودتان را بر مبنای شرایط فعلی تان تعریف می کنید این یعنی ، تا زمانی که خودتان را در شرایط فعلی می سنجید پس آینده شما هم همان شرایطی را خواهد داشت که الان و در حال حاضر در آن هستید و تغییر هم نخواهد کرد.
70- بودا گفته : هر آنچه که هستیم ، نتیجه افکاری است که ما داشته ایم.
71- حال سوال این است که الان چه باید انجام دهیم تا بتوانیم زندگی مان را تغییر دهیم؟
اول از همه می بایست شما لیستی از چیزهایی که دارید و شما از داشتن آنها شکرگزار هستید را تهیه کنید. با این کار شروع کنید که هم انرژیتان را افزایش میدهد و هم پیامدهای عالی به همراه خواهد داشت این عمل باعث می شود که کم کم باور و افکار تان تغییر کند و اگر شما تا دیروز تمرکزتان بر روی چیزهایی بود که نمی خواستید یا نداشتید و در همان جهت نیز در حرکت بود این عمل جدید به تمرکز بر روی داشته ها و شکرگزاری و سپاسگزاری باعث تغییر جهت در مسیر متفاوت خواهد شد و شروع به شکرگزاری برای هر چه که دارید بکنید تا به شما احساس خوب و لذت بخشی دهد و فورا آنرا انجام دهید.
72- شکرگزاری یا سپاسگزاری برای داشتهها یعنی فرستادن فرکانس مثبت و فرامینی به کائنات برای خواستههای شما مثلاً مردان وقتی کاری را برای همسرشان انجام می دهند و همسرشان از این بابت از آنها تقدیر و تشکر میکنند آنها تشویق می شوند که بیشتر آن کار را انجام دهند چون مسئله همین قدردانی است و آن همه چیز را جذب می کند وهمه آن عوامل و چیزها به کمکتان می آید و من سالهای دارم این جمله را میگویم که هر چیزی که به آن فکر کنیم و ازخداوند را سپاس وتشکر کنیم همان چیز را جذب خواهیم کرد و خداوند از همان بما بیشتر خواهد داد.
73- سپاسگزاری وشکرگذاری دقیقا همان احساسی است که ما باید داشته باشیم و برای خودم باید بگویم که این تمرین بسیار خوبی بوده که هر وقت صبح از خواب بیدار می شوم و پاهایم را روی زمین می گذارم از خداوند تشکر می کنم و بعد از آن شروع می کنم به دوره کردن چیزهایی که باید برای تشکر و سپاسگزاری کرد و این احساس خوب و لذت بخش را در عین کارهایی که هنگام صبح در حال انجامش هستند را در تمام وجودم حس می کنم و از آن لذت میبرم.
74- به محض اینکه شما شروع به شکرگذاری در مورد چیزهایی که دارید بکنید یعنی شروع جذب چیزهای خوب ، و همسنگ خودش ، پس روی چیزهایی تمرکز کنید که همین الان دارید مثلاً سلامتی به خانه فعلی کار فعلی ماشین فعلی روابط عالی و غیره شاید شما چیزهایی که دارید را بالاتر و بهتر می خواهید اما ، باید اول روی چیزهایی که فعلاً دارید متمرکز شوید تا از شرایط و موقعیت بالاتری را در آینده تجربه و به دست میآورید برخوردار شوید.
75- درزندگی شخصی موقعیتهایی پیش میآید که ما با خودمان میگوییم ، خدایا هیچ چیز در زندگی من درست پیش نمی رود ، خدایا چیکار کنم . من برای خودم و برای اینکه از قاعده شکرگزاری بهرهمند شوم ، که گفتم فلسفه آن یعنی ارسال فرکانس مثبت از طریق احساس توام با لذت به کائنات که بسیار قوی تر از فرکانس منفی است جهت عدم فراموش کردن یک سنگ کوچک را به عنوان سنگ شکر گزاری درون جیب شلوارم قرار دادم ، با این کار هر بار که دستم را در جیب شلوارم می کنم و آن سنگ را حس می کنم برایم یادآوری می شود که باید برای نعمت ها و چیزهایی که تا الان داشتهام از خداوند منان سپاسگزاری کنم.
76 – حتی من دوستی از آفریقا داشتم و او این جریان شکر گزاری من را میدانست از آفریقا برای من ایمیلی فرستاد و در آن ضمن شرح حال بد پسرش که به یک بیماری نادر گرفتار شده بود از من تقاضا کرد که برایش سنگ شکرگزاری بفرستم با اینکه خود او هم می دانست که این سنگ یک سنگ معمولی است و فقط نقش نشان ویادآوری را برای من بازی میکند ، با اینحال من در کنار رودخانه چند سنگ خوب انتخاب و برایش فرستادم.
بعد از چند وقت ایمیلی دریافت کردم نوشته بود پسرش حالش بسیار خوب شده و ضمن تشکر اعتراف کرد که در آفریقا تعداد زیادی از این سنگ شکرگذاری جهت تامین هزینه های خیریه فروخته که با استقبال بسیار خوبی هم روبرو شده و این مسئله برای من یک پیام بسیار مهم داشت و آن اینکه ما باید اخلاق شکر گذارانه داشته باشیم و به صورت روزمره و مستمر آن را اجرا کنیم.
77- مورد دیگری که من میتوانم پیشنهاد دهم ، که شما قانون شکرگزاری را هر روز انجام دهید و آن را فراموش نکنید تا ذهنتان را به نکات مثبت سوق دهید و کنترل کنید تا بتوانید زندگی تان را تغییر دهید ، حقیقتاً آنقدر بزرگ و مهم است که نمیدانم چه کلمه ای را به کار بگیرم تا عظمت آن را بیان کند ، و آن ” تصور کردن ” است چون نیروی بسیار بسیار عظیم و گسترده دارد.
78- من فرآیند تصور و تجسم کردن را از زمانی که در سفینه آپولو بودم یاد گرفتم و در برنامه ۸۰ و ۹۰ المپیک به کار بستم و اسم آن را گذاشته بودم ” تمرین با موتور تجسمی ” چون وقتی چیزی را تجسم کنید مطمئن باشید آن چیز پدیدار خواهد شد و نکته و تجربه جالبی که ما از این موضوع داشتیم این بود که به ما ورزشکاران مطرح آن زمان و تست این پدیده و بوته آزمایش گذاشتن آن ، قهرمانان رشته های مختلف ورزشی دعوت کردیم وضمن متصل کردن آنها به به دستگاه های زیستی پیچیده از آنها خواستیم که مسابقه ای را که میخواهند انجام دهند آن را فقط در ذهنشان تصور وبعد در عالم ذهنشان آن را اجراء کنند که نتیجه واقعا متحیر کننده و شگفت انگیز بود ، با اینکه آنها فقط در ذهنشان آن را انجام داده بودند اما عضلات آنها به همان ترتیبی کار و فعالیت میکرد که در مسیر و عالم واقعی کار کرده بود ،ازمایش انجام شده شگفت آور بود و غیر ممکن ، چگونه ذهن قادر به تشخیص این مسئله نبود که این اعمال فقط ذهنی و در عالم خیال است و واقعی نیست اما عضلات به همان شدت واقعی عکس العمل نشان میدانند و این اعجاب اور بود.
79- وقتی که شما دارید تجسم می کنید و این تصویر در حال پخش شدن توی ذهن شماست همیشه و فقط و فقط به نتیجه آخر و پایانی فکر کنید یعنی اینکه از چه راهی باید به آن نتیجه برسید را رها کنید و خودتان را فقط در موقعیت پایانی و نهایی که خواسته اید تصور کرده و ببینید مثلاً یک مدیر سازمان یا یک خواننده مشهور یا نویسنده یا فرد پولدار و غیره هستید ، فقط خودتان را در آن قالب که می خواهید قسمت پایانی ببینید.
80 – مثلا اگر خواسته شما داشتن یک ماشین گرانقیمت و لوکس است کافی است قبل از آن که چشمانتان را برای تصویر کردن ببندید، با دقت به پشت دستتان با دقت متمرکز شده و تمام مویرگ ها و چین و چروک های روی آن را به خاطر بسپارید و چشمانتان را ببندید و همان دستانتان را در عالم تصور ببینید که دور فرمان آن ماشین زیبا حلقه زده و شما با دیدن دسته دنده و جلوی آمپر زیبا و خوش رنگ آن در شهر با آن ماشین در حال رانندگی هستید و با تمام جزئیات آن را حس و تصور کنید با شفافیت هرچه تمامتر، وباید بگونه ای باشد که واقعی به نظر برسد در حدی که شما فکر کنید آنرا دارید و دیگر به آن نیاز هم ندارید یعنی تا این حد واقعی باشد و احساس میکنید الان آن را دارید.
81- در واقع این احساس است که جاذبه را ایجاد میکند ونه فقط تصور یا فکرش ؟ یعنی احساس خود مقدم بر سایر موارد است و درست برعکس اکثر مردم که فکر میکنند با تصور و فکر مثبت کردن میتوانند به خواسته ها یشان برسند در صورتی که کاملاً غلط است و کافی نیست ، برای همین است که خواسته شما برآورده نمیشود و نمی تواند قدرت جاذبه را مثلاً برای کسب دارایی یا ثروت یا عشق پدید بیاورد.
82- اینجاست که این راز واقعاً وارد عمل میشود مثلاً برای داشتن یک ماشین نباید تصور یا فکر کنید که بالاخره من یک روزی آن ماشین را خواهم خرید و یا در آینده آن را خواهم داشت بلکه باید تصور کنید که همین الان شما درون آن ماشین نشسته ای و مالک آن هستید و این یک احساس واضح است و مطمئن باشید اگر در این احساس باقی باشید در آینده هم آن را خواهید داشت.
83- شما باید این حس و احساس لذت مثبت را برای آن خواسته با خوشحالی وصف ناپذیر توأم با عشق و حض و کیف داشته باشید حتی اگر این حالت مسخره و احمقانه به نظر بیاید حتی توی اتاق تاریک و خلوت فریاد بزنید ، و کسی بگوید دست بردار، حتما باید این کار رو کرد و جواب اینه که شما چقدر مشتاق تغییر وضعیت تان هستید؟
84- و آن احساس و بینش درونی تبدیل خواهد شد به یک دروازه گشوده که از درون آن قدرت واقعی کائنات بیرون خواهد آمد . گراهام بل می گوید : قدرت چیست من نمیدانم تنها میدانم که وجود دارد.
85- وظیفه ما این نیست که چگونگی این فرآیند را دریابیم زیرا چگونگی خودش نمایان خواهد شد البته ، از زمان پایبندی به قانونی که به آن ایمان دارید ؟ زیرا چگونه انجام شدن جزء قلمرو کائنات محسوب می شود ولی مطمئن باشید کائنات همیشه کوتاه ترین کم هزینه ترین و هماهنگ ترین راه را ، بین شما و رویای شما برقرار خواهد کرد . و وقتی که کائنات درخواست یا رویای شما را برآورده می کند شما فقط شگفت زده خواهید شد چون وقتی به چگونگی و راهش نگاه میکنید حیرت زده میشوید و میگویید امکان نداشت چنین راهی را تصور کنم.
86- باید به شما بگویم که لازم است که شما این کار را هر روز با دقت انجام دهید و نکته اینکه شما باید احساس لذت و نشاط در تمام مراحل آن داشته باشید یعنی هیجان رسیدن به آن را داشته باشید وخوشحال باشید تا جایی که امکان دارد .
87- تنها تفاوت افرادی که دارای زندگی جادویی هستند و آنهائی که این زندگی را ندارند ، در به کارگیری و آگاهی از این راز نهفته است که راههای زیستن با آن را پیدا کردهاند و همیشه آن را به یاد آورده و انجامش میدهند ولی نه فقط برای یک بار.
88- متاسفانه افراد با دیدن این فیلم و پی بردن به این راز میگویند ما دیگر این راز را فهمیده ایم و می خواهیم زندگیمان را با آن متحول کنیم و مدتی آن را به کار میگیرند ، ولی بعد از مدتی که می بینند که نتیجه جدید حاصل نشده چون آنها متاسفانه فقط به زیر آن پوسته بذری که کاشته شده نگاه میکنند و میگویند فایدهای ندارد و این کارها نتیجه نمی دهد و به محض اینکه این گونه احساس و فکر میکنند کائنات هم بی درنگ به شما پاسخ خواهند داد که “فرمانبردارم سرورم “و به مانند قبل از این که آن بذر جوانه بزند و از زیر خاک بیرون بیاید بعلت عدم صبوری به باورها و اعمال پیشین برمیگردند و بازبه زیر جوانه و بذرشروع به سقوط به پایین تر از قبل میکنند.
88- من وقتی که قانون جاذبه را فرا گرفتم واقعاً میخواستم آن را در زندگیام به کار بگیرم برای همین در سال ۱۹۹۵ شروع کردم به درست کردن تابلوی تجسم یعنی همان دریم بردم . یعنی چیزهایی که میخواستم داشته باشم مثل تصویر خانه دلخواه و یا همسر ایده آل و یا یک ساعت زیبا و غیره روی یک تخته و یا تابلوی تصویر آنها را چسباندم و هر روز توی محل کارم به این تصاویر نگاه میکردم و شروع میکردم به تجسم کردن و با تمام وجود آن را حس می کردم که بعداً به همه آنها دست پیدا کردم و بعد از ۵ سال که من سه بار اسباب کشی کردم و به کالیفرنیا آمدم و یک سال هم طول کشید تا خانه ام را تعمیر کنم و بعد تمام اثاثیه خودم را بعد از ۵ سال به خانه جدید انتقال دادم ولی یک روز صبح اتفاق جالبی افتاد ساعت ۷:۳۰ صبح پسرم به داخل دفتر کارم آمد بر روی یک جعبه که ۵ سال پیش بسته شده بود، نشسته بود که هنوز به انبار منتقل نشده بود و گفت این چیه گفتم در این برد منه وقتی دیدم متوجه این قضیه نمیشه براش توضیح دادم و درب جعبه را باز کردم که بهش نشون بدم چه چیزی درون جعبه است و وقتی این کار رو کردم از تعجب شروع به گریه کردن کردم چون با دیدن آن تابلو درجعبه متوجه شدم من دقیقا توی خونه ای هستم که ۵ سال پیش تصویرش رو توی در این تابلو چسبانده بودم و گذاشته بودم و حالا من توی همون خونه بودم و من تازه متوجه شدم که قانون جاذبه چطور کار میکنه؟ یعنی تمام خواسته هایم ، تاسیس شرکت هایی که انجام داده بودم در مورد خونم هم همینطور بود .
89- آلبرت انیشتین میگوید : تخیل همه چیز است و تخیل پیش درآمدی از جاذبه های آینده زندگیست.
90- تصمیم بگیرید که چه چیزی میخواهید و ایمان داشته باشید که لیاقت و ظرفیت آن چیزی که می خواهید داشته باشید را دارید و برای شما امکان پذیر است و بعد ، هر روز برای چند دقیقه چشمانتان را ببندید و داشتن آن چیزی را که می خواهید داشته باشید را تصور کنید و احساس داشتن آنها را به خوبی حس و تصور کنید و بعد از آن بیرون بیایید و به چیزهایی فکر کنید که از داشتن آنها سپاسگزار هستید.
91- پدرم فکر می کرد که افراد پولدار افرادی هستند که همیشه سر بقیه کلاه می گذارد و فکر می کرد هر کسی که پولدار است حتماً کسی را فریب داده و من هم با بسیاری از باورهای منفی در مورد پولدارها بزرگ شدم . پدرم میگفت فقط افراد شرور پولدار هستند وعقیده داشت ، پول که از درخت نمیفته ؟ و هر وقت چیزی از ازش درخواست می کردم می گفت فکر کردی من راکفلر هستم ؟ یکی از عبارتهای مورد علاقه اش بود و من با این عقیده راسخ بزرگ شدم که زندگی بسیار سخته.
92- به قول کانت :انسان هر آنچه که ذهن ، بتواند درک کند میتواند به دست بیاورد.
93- وقتی با استون کار میکردم به من گفت می خواهم یک هدف رو توی زندگیت مشخص کنی که وقتی به دستش بیاری از تعجب شاخ در بیاری و یادت باشه که اینو من یادت دادم اون موقع من سالی هشت هزار دلار در سال درآمد داشتم و چون دوست داشتم که پیشرفت کنم و عدد مشخصی برای پیشرفت داشته باشم گفتم می خواهم در سال ۱۰۰ هزار دلار درآمد داشته باشم و هیچ ایده ای خاصی هم برای آن نداشتم که چطور این کار را باید انجام بدهم و هیچ امکان و استراتژی هم نداشتم ولی با خودم گفتم من این رو اعلام می کنم و اونو واضح اعلام می کنم و بهش ایمان خواهم داشت و طوری رفتار می کنم که انگار اتفاق افتاده و منتشرش می کنم یکی از چیزهایی که اون به من یاد داد این بود که هر شب چشمانم را ببندم و هدفم را تجسم کنم طوری که تصور کنم که انگار بهش رسیدم . من هم برای خودم یک اسکناس ۱۰۰ هزار دلاری درست کردم و اون رو چسبونده بودم روی سقف اتاقم دقیقاً اولین چیزی بود که بعد از بیدار شدن می دیدم و همش با دیدن اون زندگیم رو با داشتن ش تصور میکردم اون تصویر بود و جالب این بود که طی ۳۰ روز آینده هیچ اتفاقی نیفتاد ولی یک روز وقتی زیر دوش بودم یک ایده صد هزار دلاری به ذهنم رسید ! من یک کتاب داشتم که خودم نوشته بودم پیش خودم گفتم اگه بتونم کتابم را در تیراژ ۴هزار نسخه با قیمت ۲۵ دلار بفروشم من صد هزار دلار خواهم داشت.
یکی از راز ها همینه و خیلی خیلی مهمه ،، که اگر شما فکر الهام شده ای دارید باید به آن اعتماد کنید و باید آنرا در اولین فرصت و فارغ از هر بهانه ای آنرا عملی کنی و این بسیار مهم و ضروری است و یکی از ارکان موفقیت است.
ولی من در مورد این ایده نمیدانستم چطور باید این کار را انجام بدهم و چگونه می توانم ۴ هزار نسخه بفروشم ولی بعد من توی سوپرمارکت محله مان چشمم به مجله نشنال کوایرافتاد و جالب اینکه من قبلاً هزاران بار آن مجله را دیده بودم اما خیلی گذرا به آن نگاه کرده بودم و ناگهان به ذهنم آمد که اگر من کتابم را توی مجله برای طرفداران مجله تبلیغ کنم میتوانم کتابم را بفروشم و جالب این که یک گزارشگر ازهمان مجله برای این کار با من مصاحبه کرد و من در سریالی مانند سریال ماجراهای باور نکردنی افتاده بودم وآنجا بود که فهمیدم این راز واقعیت داره و بعد اون مصاحبه با من نیز در مجله چاپ شد و فروش کتاب من شروع شد و هر روز به فروش بالاتر و بالاتری دست پیدا میکرد که بعداً فهمیدم من در تمام مدت قبل از این در حال جذب آن بودم!!
حقیقتاً من در پایان سال ۱۰۰ هزار دلار در نیاوردم بلکه نودودوهزارو هشتصدو شصت دلاربدست آوردم و به جای اینکه باور داشته باشم که این قانون جواب نمیده برعکس بسیار خوشحال و شکرگزار بودم و گفتم خدایا این در حد معجزه است که همسرم گفت اگر این قانون برای صد هزار دلار جواب میده پس برای یک میلیون دلار هم جواب میده ؟من هم گفتم فکر می کنم جواب میده و بذار امتحانش کنیم و ناشر من در واقع برای من یک چک یک میلیون دلاری کشید که بگفته خودش تا آنزمان برای یک کتاب نکشیده بود و آن انحصار چاپ و حق تالیف یک میلیون دلاری برای چاپ کتاب من به نام “سوپ مرغ برای روح” بود.
پس من ازتجربه خودم آگاهم و من آن راز را به بوته عمل گذاشتم و آن قانون دقیقاً درست عمل کرد و حالا من زندگیم را به همین روش ادامه میدهم تمام روزها راو.
94- من میدونم کسانی که این فیلم را مشاهده میکنند ممکن است تصور کنند و بگویند من چطور میتوانم ثروت بیشتری داشته باشم وقتی سقف مشخصی از درآمد توی شغلم وجود داره خب من می خوام بگم ، شما باید فقط ازتوی کاتالوگ آن را انتخاب باید کنید یعنی اگر یکی از منوهای شما افزایش ثروت است آن را انتخاب کنید و بگویید دوست دارید چقدر داشته باشید مثلاً مایلید ۲۵ هزار دلار غیرمترقبه طی ۳۰ روز آینده داشته باشم یا ……غیره.
95- اما اگر مردم قصدشان این باشد که تا ابد از بدهی خلاصی داشته باشند مطمئن باشید این مسئله تا ابد شما را بدهکار نگه داشت؟ چون هر آنچه را که به آن فکر می کنید آن را جذب خواهید کرد . چون خلاصی از بدهی یعنی به بدهکار فکر کردن و آن را جذب کردن ؟ درصورتیکه که ما باید یک برنامهریزی برای پرداخت بدهی یعنی افزایش درآمد نصب کنیم و تمرکز کنید به درآمد و ثروت بیشتر به دست آوردن .
96- مردم بمن میگویند دوست دارم درآمدم را در سال آینده دوبرابر کنم ولی وقتی به اعمالشان نگاه می کنم متوجه می شوم که کارهایی که آنها باید در این راستا انجام بدهند انجام نمیدهند و برمیگردند به هزینه ، بدهی و یا خرید چیز دیگر و میگویند من توان پرداخت آن را ندارم و نمی توانم آن را پرداخت کنم و در همین هنگام کائنات هم جواب میدهد ” فرمانبردارم سرورم ” و در همان وضعیت باقی خواهند ماند.
97- وقتی در مورد پول نداشتن حرف میزنید و یا برای پرداخت خرید چیزی و عدم توانایی مالی فکر می کنید یعنی دارید به این فکر توانایی و نیرو می بخشید و آن را باور می کنید که بسیاربا خواسته های که مطرح کردید تفاوت دارد و نتیجه این میشود که شما نمی توانید در حالی که روی کمبود ونداشتن پول فکرو تمرکز می کنید عملا نمی توانید پول و ثروت بیشتری طلب کنید و بدست بیاورید.
98- من وقتی برای اولین باربا قانون راز آشنا شدم ، زمانی بود که هر هفته برای من یک دسته قبض می آمد و من همش داشتم فکر می کردم که من چطور می توانم وضعیت را تغییر بدهم و میدانستم که قانون جاذبه میگوید ، اگر روی چیزی تمرکز کنید آن را به دست خواهید آورد پس من بعد از گرفتن صورتحساب بانکی از بانک روی موجودی حسابم آنرا با لاک پاک کردم و به جای آن عدد دلخواه خودم را نوشتم و تجسم می کردم که با نامه هایم یک دسته چک برایم بیاید و کمتر از یک ماه این اتفاق افتاد و الان هم لابلای نامه هایم چک برایم می آید البته قبض هم برایم می آید ولی بیشتر از قبض ها چک برایم می آید.
99- من با این فکر بزرگ شدم که برای به دست آوردن پول باید سخت کار کرد و من این نوع تفکررا با این فکرعوض کردم که پول بسیار راحت بدست می آید که درسته که مثل یک دروغ میمونه و بعد ذهن شما به شما میگه این دروغه وپول سخت به دست میاد ولی با اینکاربین چیزی که شما بیان میکنید و ذهن شما مثل یک توپ پینگ پنگ در حال ردوبدل شدنه ، و شما باید بدانید که به دست آوردن ثروت فقط یک قرارداد ذهنی است و به این برمیگردد که شما چطور فکر کنید و من آموزشهای روانشناسی ثروت که به افراد می دهم در مورد طرز فکر آنها و نوع نگاه شان به پول و ثروت است و وقتی افراد این مطالب را میشنوند میگویند البته شما می توانید انجام دهید اما من نمیتوانم ، ولی من میگویم ، هر انسانی قدرت تغییر وتعامل برقراری ارتباط با پول و خودش را دارد.
100- من افراد زیادی را میشناسم که در طول شبانهروز درآمد کلانی دارند اما روابط شان به گند کشیده میشود و ممکن است که شما پولدار باشید ولی این تضمین نمیکند که شما ثروتمند شوید ، چون این دو با هم متفاوت است ، یعنی پول فقط جزئی از ثروت است و زمانی کامل است که شما آرامش و روایط و عشق و توحید را نیز توأمان باهم داشته باشید آنگاه شما به ثروت می رسید و برعکس این قضیه را هم میبینم و افرادی را میبینم که مذهبی و معنوی هستند ولی بسیار فقیر هستند و همیشه مریض و این هم ثروت نیست پس زندگی باید در تمام ابعاد و وجوه ش پربار و غنی و متعادل باشد.
101- خیلی از مردم در فرهنگ غرب جداٌ به دنبال موفقیت هستند ، می خواهند خانه خوبی داشته باشند یا کسب و کارشان به خوبی پیش برود ولی چیزی که من در تحقیقاتم به آن رسیدم این است که اینها هیچکدام ، تضمینی برای خوشبخت و ثروتمند شدن نیست ، بلکه این موارد و مسائل ، حاشیه ای هستند .شما باید ابتدا ، به دنبال آن حس و لذت و شادی درونی باشید که اصل هستند وبا وجود آنهاست که شما به آن مسائل مثل خانه و موفقیت و کسب و کار و سایر موارد خواهید رسید وآنگاه است که شما به ثروتمند و خوشبختی خواهید رسید.
102- این راز برای من این معنا را دارد ، که ما خالقین این جهان خودمان هستیم و هر آرزویی که برای خلقت چیزی داریم و برای زندگی خودمان میخواهیم در زندگی ما شکل خواهد گرفت ، برای همین خیلی مهم است که چه چیزی آرزوکنید ودر حال جذب چه کاری هستید و چه احساسی نسبت به آن دارید ، برای این که پدیدار خواهد شد.
103-آرزوهای شما مانند یک رابطه ، پیرامون شما را دربر میگیرد ، به یکی از شاگردانم گفتم تو از رابطه آینده ات چطور همسری می خواهی ؟ هر طوری که هست آن را نقاشی کن ، پس از مدتی آمد و گفتم حالا دوست دارید چه نوع رابطه ای با آن داشته باشی باز هم آن را نقاشی کن و دوست داری تا کجا و به کجا ختم می شود ؟ و سعی کن هر روز به آن فکر کنی و هر روز به نقاشی ات نگاه کنی و آنرا با تمام وجود حس کنی ، بعد از ۶ ماه چیزی که خودش ساخته بود را پیدا کرد و با او ازدواج کرد ، چون وقتی آرزو میکنیم تمام فرکانسهای آن اطراف تو را در بر میگیرد و آنها را با خود به سمت خودت جذب میکنیم.
103- درون یک رابطه ابتدا خیلی مهم است که بفهمیم چه کسی وارد آن رابطه اجتماعی میشود منظور من مخاطب شما نیست بلکه منظور من خود شما هستید که چطور انتظار دارید کسی از مصاحبه شما لذت ببرد وقتی خود شما ازوجود خودتان لذت نمیبرید ، پس قانون راز دوباره کارش را شروع میکند و آن را به زندگی شما می آورد و شما باید این موضوع را روشن کنید که آیا شما آنطور با خودتان رفتار میکنید که فکر می کنید و انتظار دارید که دیگران با شما رفتار کنند؟
104- شما تبدیل به راه چاره خودتان میشوید ، اگر به قانون عمل کنید ، مگر اینکه چنین رفتاری داشته باشید و به طرف بگویید هی تو بمن بدهکاری و باید بیشتر بمن بدی؟ در حالیکه باید بیشتر به خودتان بدهید؟ یعنی باید برای خودتان وقت بگذارید برای پرداختن و باور کردن افکار و باورهای جدید وجایگزین باید روی خودتان متمرکز شوید؟ بنحوی که از این نوع افکار و باور جدید به حد اشباع برسید و پرشوید، تا حدی که سرریز شوید و آنگاه از سرریز آن به دیگران بدهید و نه تا قبل از آن.
105- من وارد خیلی از روابط شدم به امید آنکه دوستی که انتخاب کردم زیبایی منو بهم نشون بده چون من در سن رشد و بزرگ شدن بودم و احساس زیبایی نمی کردم ، چون در گذشته قهرمانان زن برای من همان هایی بودند که در فیلم ها و سریال های تلویزیونی نشان می دادند مثل زن شگفت انگیز در سریال فلان ، که هیچ کدام آنها شبیه من نبودند همین طور بود تا من ایستادم و عاشق لیسا یا خودم شدم با لبهای کلفت و پای درشت و چاق و پوست های قهوه ای آفریقایی.
106- من ۴۳ ساله که دارم روی خودم مطالعه می کنم ودرمن یک چیز شگفت انگیزی وجود داره و دوست دارم که خودم را ببوسم ، چون باید عادت کنید که عاشق خودتان باشید من در مورد خودبینی حرف نمیزنم ، منظور من یک احترام و اعتماد به نفس منطقی است ، چون وقتی خودتان را دوست داشته باشید ،میتونید بقیه رو دوست داشته باشید و آنها هم شما را دوست خواهند داشت.
107- بعضی اوقات افراد خواهند گفت ، بعضی از افراد خیلی خوب نیستند و یا مردی که من با او زندگی می کنم خیلی عصبانی است و یا بچه هایم بزرگترین نگرانی ام هستند ؟ اما من میگویم شما باید خودتان را با بهترین وجه ، با آنهایی که اطراف شما هستند هم جهت وهماهنگ کنید؟ و به شما پیشنهاد می کنم برای اینکار ، یک دفترچه بردارید و از افرادی که پیرامون شما هستند ، نکات مثبت آنها یادداشت بردارید و تمام افکارتان را روی نقاط مثبت آنها تمرکز کنید؟ چون با یادآوری آن نکات مثبت احساس مثبت و خوبی به شما دست می دهد که پیامد آن ، یعنی فرستادن فرکانس مثبت به کائنات و رقم زدن اتفاقات خوب برای شما.
108- اگر شما به قدرت و پتانسیل احساس خوبتان ایمان و آگاهی داشتید که چه چیزهایی میتواند برایتان به ارمغان بیاورد ، دیگر هرگز از کسی توقع نمی کردید که متفاوت باشد تا شما بتوانید احساس خوبی نسبت به آن داشته باشید ؟ و خودتان را از این ناممکن ها رها می گردید تا جهان همسر یا فرزندانتان را کنترل کند ، چون شما تنها کسی هستید که زندگیتان را می آفرینید ، چرا که هیچ کسی دیگری نمیتواند به جای شما فکر کند و هیچ کس دیگری نمیتواند این کار را برای شما انجام دهد و فقط خودتان باید آنرا انجام دهید و زندگیتان را بسازید.
109- خیلی مهم است که بدانیم که بدن ما محصول افکار ماست؟ ما در علم پزشکی تازه داریم متوجه میشویم که جنس افکار و احساسات مان تا چه حد و تا چه میزان روی جسم و ساختار و عملکرد بدن تأثیر گذار است !!
همه ما فلسفه و تاثیر قرص تلقینی روی جسم و بدن را می شناسیم ، قرص تلقینی، قرصی است که قاعدتاً نباید هیچگونه تاثیر روی جسم بگذارد وتاثیرش مانند یک حبه قند یا شکراست ولی شما به عنوان دکتر و متخصص به بیمار می گوید این قرص ، قرص بسیار موثری برای بیماری شماست و اتفاقی که میافتد آن است که مشاهده می کنید که ، قرص شکری حتی در بعضی مواقع ، تاثیر بیشتری از قرص اصلی داشته و این بدیگونه بود که کشف شد ، ذهن انسان ، بزرگترین عامل موثر در امور شفاهی بخشی و درمان است در بعضی موارد حتی بیشتر از داروها !!!!
110- اگر شخصی در موقعیت مساوی قرار گرفته باشد و فرصت این را داشته که بفهمد ، چه چیزی در ذهنش باعث بیماری یا آن عارضه شده ، می تواند با کنترل ذهنی آن را درمان کند ، البته کسی در شرایط بحرانی به سر میبرد عاقلانه است که از دارو استفاده کند و ما به دنبال نفی دارو نیستیم و شفابخشی آن جای خودش را دارد.
111- در حقیقت تنها یک رودخانه خوشبختی وجود و جریان دارد و این رودخانه نشات گرفته از انرژی خالص و مثبت در جهان هستی است و هر آنچه را که ما می شناسیم از آن بهره گرفته و سرشار از آن است و این جهانی است که بر مبنای عشق و خوشبختی ساخته شده است و این خوشبختی بی حد و حصر وجود دارد و هنگامیکه شما اجازه میدهید این رودخانه خوشبختی در وجود شما جریان پیدا کند ، با تمام سلول هایتان ، احساس بسیار، بسیار خوبی خواهید داشت.
112- بیایید به کلمه ناراحتی فکر کنیم یعنی بدنی که راحت نیست و حتما شنیده اید که افرادی بوده اند و هستند که بیماری لاعلاج داشته اند ما هزاران بیمار با ناراحتی های متفاوت در دنیا داریم و میشناسیم ولی به عقیده ما این بیماری در بدن آنها فقط بعلت وجود عضو ضعیف است وهمه این عضوهای ضعیف نتیجه یک چیز است که بنام ” تنش ” میشناسیم.
یعنی اگر شما روی یک حلقه از زنجیر فشار وارد کنید یا روی یک نقطه از بدنتان ، نتیجه معلوم است آن نقطه خواهد شکست !! بررسی فیزیولوژی بیماری به ما کمک میکند تا ما یک ارزیابی از بیمار داشته باشیم و نشانه های بیماری را مشاهده کنیم ، و متوجه شویم که نشانه های بیماری و عوارض ناشی از آن ، جای سپاسگزاری و شکر گذاری دارد .بنابراین علائم و نشانه های روی بدن به هیچ وجه وحشتناک نیستند ؟ بلکه ما را متوجه می کند که باید عاشق خودمان و داشته هایمان باشیم.
113- سوالی که همیشه مطرح می شود این است که اگر کسی تنش و بیماری در عمق وجودش بدنش وجود داشته باشد آیا میتوان آن را با بکارگیری و کنترل ذهن درمان کرد ؟ یعنی با ایجاد نکات مثبت در آن نقطه و تمرکز در آن جواب می دهد ؟ یا نه ؟ جواب این سوال مثبت است.
114- چند سال پیش من طی یک آزمایش متوجه شدم که مبتلا به سرطان سینه هستم اوایل فکر میکردم این یک مشکل بزرگ و غم بزرگی در زندگی من است ، اما کم کم با تکیه بر خدا و مثبت نگه داشتن افکارم و کنترل افکارم مثلاً با دیدن فیلم های کمدی یا آوازهای فرح بخش بعد از چند ماه نتیجهای که از آزمایش مجددام گرفتم ، با تعجب پزشکان گفتند آثاری از سرطان دیگر در بدن من وجود ندارد؟
115- یک برنامه پایه ای طراحی کردیم به نام خود شفاهی شما زخمی شده اید مهم نیست ، خودش جوش میخورد ، اگر بیماری عفونی یا باکتری گرفتهاید دستگاه ایمنی بدن شما خودشان را نابود میکند دستگاه ایمنی طراحی شده تا خودش را خوب کند.
116- در کل ناراحتی و درد ، در بدنی که در شرایط احساس مثبت و خوب قرار گرفته باشد ادامه حیات برایش مقدور نیست ، چون بدن شما هر ثانیه میلیونها سلول را به دور میریزد و میلیونها سلول جدید ایجاد میکند در واقع ، اعضای بدن شما عملاً هر روز تعویض می شود ؟ یعنی بعضی از آنها چند ثانیه وقت دارند وبعضی دیگر از آنها چند سال ، و بعد از گذشت چندین سال ما یک بدن کاملاً جدید خواهیم داشت.
117- اگر شما بیماری و مرضی دارید و روی آن متمرکز شده اید و با دیگران دائم در مورد آن صحبت می کنید ، با این کار سلول های بیماری بیشتری تولید می کنید؟ در حالیکه برای درمان این قضیه ، شما باید خودتان را اینگونه تصور کنید که با یک بدن سالم در حال زندگی هستید و بگذارید که دکتر ها مراقب بیماری بدن شما باشند.
درود و عرض ادب :
به همه همفرکانسی های عزیز و سایت وزین و بی همتای استاد عباس منش.
خیلی وقتی بود که دلم میخواست چکیده ” فیلم راز” رو که نمیدونم چند بار دیدم ، الیته قبل از آشناییم با سایت دیده بودم ولی اصلا اون موقع این حسی که الان دارم رو نداشتم و برام عمقی نداشت و فقط تحریکم کرده بود که مثل کتابهای دیگه موفقیت جذاب بود اما ، سرگردان بودم تا اینکه امروز به این فایل زیبا هدایت شدم و همون ندای همیشگی بهم گفت اینجا بهترین موقعیت رو داره یعنی فایل ” قانون کائنات ”
نکات برجسته فیلم راز
1- از درون اتفاقات و حوادث منفی چه حکمتی دارد که خدا سر راه شما قرار داده مطمئن باش قیمتی وجود دارد که تو باید کوشش کنی آن را بیابی ، من به این پدیده تضاد می گویم.
2-بزرگ ترین افراد و مشهور ترین شخصیت های بشری ، از این راز اطلاع داشتند مثل نیوتن ،شکسپیر، افلاطون،انیشتین ،لینکلن امرسون ،ادیسون و غیره
3- با بکارگیری این راز هر آنچه که بخواهید میتوانید آن را داشته باشید که مقدار ثروت ماشین و خانه ای که میخواهید هر آنچه که بخواهید و درخواست کنید خواهید داشت
4- من شاهد معجزات بسیاری و رخدادهای زیادی در بین مردم که این راز را به کار بسته اند بودهام مثل معجزات اقتصادی روانی سلامتی و روابط اجتماعی و دلیل رخ دادن تمام این پدیدهها روش بکارگیری این راز است
5- این راز جواب تمام چیزهایی است که تا کنون بوده و هست و تمام آن چیزی است که خواهد بود رافائل امرسان 1803 تا 1882
6- همه ما با قوانین ثابت و یکسانی زندگی خود را رهبری می کنیم قوانین طبیعی کائنات وبه اندازه ای دقیق هستند که ما حتی در ساخت سفینه های فضایی کوچکترین مشکلی نداریم می توانیم انسانها را روی کره ماه فرود بیاوریم و با کسری از ثانیه ، زمان فرود را تعیین کنیم و مکان شما به لحاظ جغرافیایی مهم نیست همه ما با یک قانون و نیرو کار میکنیم و آن قانون ،قانون جاذبه است
7- قانون جاذبه یعنی تمام چیزهایی که وارد زندگی شما می شود خود شما آن را جذب می کنید و این ها توسط واقعیت ذاتی تصاویری که در ذهن دارید به سمت شما جذب میشوند این همان چیزی است که شما فکر می کنید و در نهایت آن را جذب خواهد کرد.
8-این پدیده را می توان در میان بابلیان باستان مشاهده کنید فکر می کنید که چرا فقط یک درصد جامعه ۹۶ درصد پولی که در جامعه به دست میآید را در اختیار دارد فقط به خاطر اینکه آنها این راز را میدانند و چگونگی بکارگیری آن را.
9- ساده ترین راه و تفسیر این قانون جاذبه اینکه خودم را در قالب یک آهنربا ببینم و می توانم با نیروی مغناطیسی ام آنرا جذب کنم ساده تراین که قانون جاذبه میگوید دو چیز مشابه همدیگر را جذب می کنند ولی ما همین را در سطح افکارانجام دهیم ، یعنی دو فرکانس مشابه افکار یکدیگر را جذب می کنند یعنی شما چیزی را که بیشتر به آن فکر می کنید آن را جذب می کنید
10-یعنی اگر تصویری از چیزی که میخواهید داشته باشید در ذهنتان ببینید به زودی آن را به دست خواهید آورد.
11- برای قانون جاذبه سه اصل ساده می توان گفت ،1- افکار 2- تبدیل می شوند به 3- اجسام
12- چیزی که مردم اطلاع کافی از آن ندارند این است که هم فکری فرکانس خاصی دارد اما ما میتوانیم یک فکر را اندازه بگیریم و اگر شما چیزی که در ذهن خود با افکار پرورش می دهید مثل تاسیس یک شرکت یا خرید یک ماشین خرید سهام یا پیدا کردن یک همسر و غیره یعنی اینکه شما در حال ارسال فرکانس مشخصی هستید.
13- افکار در حال فرستادن سیگنال های مغناطیسی هستند که همسانشان را به سوی شما جذب می کند مثلا خودتان را تصور کنید که در وفور نعمت زندگی می کنید آن وقت شما آنقدر جذب خواهید کرد و همیشه این قانون جواب میدهد و برای هر کسی.
14- متاسفانه مردم به چیزی توجه می کنند که نمی خواهند و قانون جاذبه اهمیتی نمی دهد که شما چه چیزی را می خواهید یا نمی خواهید چه چیزی برایتان ارزشمند است یا ارزشمند نیست قانون به طور ثابت به افکار شما جواب می دهد یعنی اگر شما نشسته اید و به کوهی از بدهی توجه و نگاه می کنید یعنی در حال ارسال فرکانس بدهی و منفی به کائنات هستید به تمام وجودتان نیز احساس بدی دارید و آن را حس میکنید و این همان چیزی است که بیشتر آن را به دست خواهید آورد.
15- پس وقتی چیزی را که به آن توجه و نگاه می کنید یعنی شما دارید یک فکر را درباره آن فعال می کنید و قانون جاذبه هم به آن فکر پاسخ می دهد و اتفاقات و چیزهایی را برای شما به وجود می آورند که مانند آن هستند.
16- پس اگر چیزی را که به آن توجه کرده اید و آن را نمیخواهید در واقع آن را از خود عبور نمی دهید ، بلکه در حال جذب آن هستید چون آن را فعال کرده اید و قانونجاذبه هم عین همان چیز را سر راه شما قرار می دهد.
17- کائنات بر اساس جاذبه ساخته شده و همه چیز به جاذبه ختم می شود .
18- قانون جاذبه همیشه و در همه حال در حال فعالیت است چه شما آن را باور کنید و بفهمید و چه آن را نفهمید در هر حال در حال عمل به فعالیت است.
19- شما اگر در حال فکر کردن به گذشته حال یا آینده باشید فرقی نمی کند چون در هر صورت در حال فعال کردن افکارتان هستید و قانون جاذبه که قدرتمندترین قانون کائنات است به فکر شما پاسخ خواهد داد.
20- قانون جاذبه میگوید که اگر شما روی چیزی متمرکز شوید ما آن را به شما می دهیم پس اگر روی پدیده بد متمرکز هستیم یعنی خلق بیشتر آن.
21- من شاگردی داشتم که به قول خودش در محل کار و بیرون از محل کار همش در حال بدبیاری و اتفاقات بد بود و دائم تحت فشار آنها بود من به او گفتم تو داری روی چیزی تمرکز می کنی که دوست نداری برایت اتفاق بیفتد و نشانه آن همین نامهای است که برایم فرستاده ای که سرتاسر آن چیزی را عنوان کرد ه ای که نمیخواهی داشته باشی و شدیداً روی آن هم احساساتی می شوید و وقتی روی هر چیزی شدیدا احساساتی بشوی باعث میشوید آن چیزها سریعتر برایت رخ بدهد.
22- و از آن زمان شروع کرد به مقابله کردن با آن و شروع کرد به تمرکز کردن بر روی چیزی که می خواست و نه چیزی که نمی خواست که زندگی وی بعد از ۶ تا ۸ هفته به کلی تغییر کرد و به تعبیر خودش مثل یک معجزه بود یعنی زندگیاش متحول شد فقط با تمرکز بر روی چیزهایی که می خواست و دوری کردن از ترس و چیزهایی که نمی خواست را گرفت و داد به چیزهایی که میخواست.
23-پس ما هم میتوانیم گرایشات و افکارمان را متمرکز کنیم بر روی افراد و چیزهای مثبت و اگر افکار و گرایشات ما منفی و عصبی و افراد عصبی ، باشد به سمت گرایشات منفی و افراد عصبی و منفی به همان سمت سوق داده می شویم.
24- پس چیزی که شما به سوی خودتان جذب میکنید، افکار و دیدگاههای غالب و برجسته ذهنتان است چه آگاهانه چه ناخودآگاه ، چون قانون همین است.
25- یعنی وقتی خوب به این قانون نگاه می کنی در مورد اثر و قدرت آن یعنی اینکه همه چیز در نگاه ما و در پیش روی ما قرار دارد ، بستگی دارد که چگونه با آن نگاه کنیم و چشمانمان را باز نگه داریم.
25- شما میتوانید مصداق قانون جاذبه را در اجتماع خود ببینید مثلا وقتی کسی را می بینید که دائم در حال صحبت در مورد بیماری است خودش هم بیمار است و وقتی کسی که بیشتر در مورد ثروت حرف می زند ثروتمند است و ثروتمند شده است و قانون جاذبه همه جا در پیرامون شما حضور دارد فقط باید آن را بشناسید.
26- در واقع تمام آن چیزی را که شما تجربه می کنید به خاطر وجود این قانون جاذبه قدرتمند تجربه می کنید.
27- ما در مورد تفکر امیدوارانه صحبت نمی کنیم یا دیوانگی خیالی، ما می خواهیم در مورد یک مفهوم عمیق تر و اساسی تر صحبت کنیم فیزیک کوانتوم به این یافته رسیده است که شما نمیتوانید جهانی را داشته باشید بدون آنکه ذهن را با آن تلفیق کنید چون در واقع این ذهن است که اشیاء و حوادث پیرامون ما شکل و نقش میدهد.
28- این بدین معنی نیست که اگر چیزی را درک نمی کنید باید آن را رد کنیم مثلاً بعضی ها هنوز هم الکتریسیته را درک نمی کنند و یا نمی دانند الکتریسیته چیست و چگونه کار میکند ولی از دستاوردهایش استفاده می کند. آیا شما می دانید طرز کارش چگونه است ؟ من که نمی دانم ؟ اما می دانم که می شود با آن غذا درست کرد و یا غذا را گرم کرد و یا خود فرد را هم می توانید با آن بپزید!!
29- بیشتر مردم وقتی از وجود این راز مطلع میشوند ترس و وحشت سرتاسر وجودشان را در بر می گیرد که برای جلوگیری از آن ، باید مردم دو مطلب را مد نظر داشته باشند
اول اینکه به طور علمی ثابت شده که یک فکر مثبت صدها برابر از یک فکر منفی قوی تر است.
دوم اینکه شما در دنیایی زندگی میکنید که یک فاصله زمان دار در آن حکمفرماست و این واقعاً به نفع شماست.
چون شما نمی خواهید در محیطی قرار داشته باشید که افکار شما فوراً پدیدار بشود چون رخدادها به زمان نیاز دارند و این چیز بسیار خوبی است.
30- شما باید روی افکارتان کنترل و آگاهی داشته باشید و افکارتان را به دقت انتخاب کنید و باید از این انتخاب و از آن لذت ببرید زیرا شما شاهکار زندگی خودتان هستید شما در واقع میکلانژ زندگی خودتان هستید.
31- در واقع شما با افکارتان مجسمه خودتان را می سازید و رهبران و روسایی که این راز را میدانستند میخواستند این راز را حفظ و آن را تقسیم نکنند و به همین خاطر مردم را از این راز بی اطلاع نگه می داشتند و این راز در بین تعداد کمی از مردم حفظ شده بود و بقیه مردم فقط سر کار میرفتند و به خانه برمی گشتند بدون اینکه اطلاعی از آن داشته باشند در واقع یک روی غلتک قرار داشتند و فقط همین کار را میکردند.
32- قانون کائنات ثابت است و شما در جهانی زندگی میکنیم که پر از قانون های ثابت است مانند قانون گرانش ، که اگر شما از یک ساختمان بلند مرتبه به پایین پرت و سقوط کنید ، قطعاً شما آسیب جدی و یا کشت خواهید شد و دیگر فرقی نخواهد کرد که شما انسان خوبی باشید یا انسان بد .
33- تمام چیزهایی که در جهان وجود دارد و شما را در برگرفته شما خودتان آنها را جذب کرده اید متاسفانه شما برای این موضوع در ذهن تان مقاومت زیادی از این بابت دارید و فوراً خواهید گفت من که این تصادف را یا این آدم بد را و یا بدهی و یا ورشکستگی را جذب نکردم و تمام چیزهایی که از آنها شکایت دارید و غیره ، اما باید به شما قاطعانه اعلام کنم که چرا ، دقیقاً شما آنها را جذب کرده اید و قانون کائنات ثابت است و وقتی توانستید آن را بپذیرید و درجه پذیرش برسید آنزمان آغاز تغییر بزرگ در زندگی شما خواهد بود و این همان راز بزرگ است چون خیلی ها تا آخر عمر هم به پذیرش نمیرسند و همچنان در مدارفکری قبلی زندگی میکنند.
33- بیشتر مردم فکر میکنند که افکار و خواسته های ما بدون کنترل و خود محور عمل میکند و ما هم هیچ کنترلی روی آنها نداریم و اتفاقات به صورت ناخواسته سر راه ما قرار میگیرد اما من بشما میگویم این طور نیست ، شما باید کنترل احساسات و افکار تان را به عهده بگیرید که کار بسیار بسیار سختی خواهد بود ، اول کار سخت است ولی جذابیت کار از همین جا شروع میشود.
34- افکار متعدد از منابع متعدد به سمت شما می آید در مورد موضوعات متعدد ، اینجاست که سیستم راهنمای حسی شما وارد عمل میشود احساسات شما سیستم راهنمای حسی شماست که به شما کمک می کند که بفهمید شما به چه چیزی فکر میکنید و این افکار شماست که احساسات شما را پدید می آورد.
35- احساسات نعمت بزرگی است که به ما داده شده تا با آن بتوانیم بفهمیم که در حال جذب چه چیزی هستیم. از دیدگاه ما فقط دو احساس وجود دارد ، یک احساس خوب و یک دیگر احساس بد شما می توانید هر اسمی روی آن بگذارید ،اما اگر احساس بدی دارید یعنی وضعیتی که در آن لذت نمی برید و سیستم راهنمای حسی شما به شما می گوید ، چیزی که میخواهید با آن چیزی که به آن فکر می کنید در یک راستا قرار ندارد و هماهنگ نیست ، این وضعیت را در یک گفتار دیگر، به آن ارتعاش بد یا احساس بد می گویند یا هر چیزی که میخواهید اسمش را بگذارید اما ، شخصی که احساس خوبی دارد مثل عشق عشق و امید و حس مثبت راهنمای حسی شما به شما میگویند این چیزی است که می خواهید ودر راستای همان چیزی است که به آن فکر می کنید.
36- پس باید فکر کنید که چه چیزی را دارید جذب می کنید ؟ آیا نسبت به آن احساس خوبی دارید؟ پس باید بتوانید همین احساس خوب را حفظ کنید ، احساسات ما حکم یک مکانیزم ارزیابی را برای ما دارند ،که آیا ما داریم به راه درست میرویم یا نه ؟
37- هرچقدر احساسات بهتر و درست تری داشته باشیم جهت گیری تان دقیق تر و درست تر است و هر چقدر احساس بدتری داشته باشید جهت گیری شما بدتر خواهد بود ، وقتی شما در طول شبانه روز فعالیت ها را انجام می دهید یعنی در حال پدید آوردن افکار هستید که این افکار دقیقاً تجربیات آینده شما را برنامهریزی میکنند و از روی همین احساسات شما ست که دست آوردها را رقم میزنید و وقتی بدست آوردید ببنید آیا آن دستاورد شما را خوشحال میکند و نتیجه همان است که میخواستید؟ مثلا چون در درون افکار شما این باور وجود دارد که ممکن است دوچرخه ام دزدیده شود در جایی که پارک کرده اید چندین قفل به آن میزنید و وقتی چند ساعت بعد برمیگردید و نهایت تعجب مشاهده میکنید که دوچرخه بسرقت رفته ولی یادتان باشد که خود شما به فعل منفی و سرقت متمرکز شده بودید و کس دیگر و عامل دیگری مقصر نیست و خود شما آنرا جذب کردید.
38- هر چیزی که شما احساس میکنید بازتاب کامل روند چیزی است که در حال پدید آمدن است و دقیقاً آن چیزی که احساس می کنید برای شما اتفاق میافتد و نه دقیقاً چیزی که به آن فکر می کنید ؟ به همین خاطر اگر صبح با اخم و ناراحتی بیدار شوید تا آخر شب هم بد می آورید مردم حتی فکرش را هم نمی کنند که یک تغییر ساده در احساس شان می تواند تمام روز شان را به سمت خوب بودن تغییر بدهد.
39- اگرشما با خوشی یک روز را خوب شروع کنید و بتوانید احساساتتان را حفظ کنید و اجازه ندهید که چیزی این احساسات شما را تحت تاثیر قرار دهد ، طبق قانون جاذبه شما اتفاقات را به سمت خودتان جذب میکنید که آن حس خوب را تداوم می بخشد.
40-همین احساس است که پولدارها پولدارتر و فقیرها فقیرتر میشوند وبه همین دلیل شما حالا می توانید شروع کنید به احساس سلامتی یا ثروت یا عشقی که شما را در بر گرفته و آن را احساس می کنید حتی اگر وجود نداشته باشد ، ولی اتفاقی که خواهد افتاد این است که جهان هستی به ترانه وجود احساسی شما پاسخ خواهد داد و کائنات به طبیعت آن احساس درونی پاسخ خواهد داد و آشکار خواهد شد فقط به این دلیل که شما اینطور احساس میکنید.
41- قانون این است که چیزی که فکر می کنید چیزی که احساس می کنید و چیزی که پدیدار میکنید همیشه یکسان هستند.
42- یعنی چیزی که روی آن تمرکز می کنید همان چیزی است که می خواهید. سوال اینکه ، آیا شما همان چیز را می خواهید ؟ پیامدهای آن سخت است ولی وقتی خودتان را در آن مسیر قرار بدهید متوجه قدرت آن خواهید شد.
43- چرچیل : شما جهان خود را می سازید همانطور که در آن پیش می روید.
44- مهم است که شما احساس خوبی داشته باشید ، چون این احساس خوب است که به عنوان سینال به تمام جهان فرستاده میشود و شروع به جذب همانند های خودش به سمت شما می شود ، پس شما هر چقدر احساس خوبی داشته باشید به شما بیشتر از چیزهایی را خواهد داد که به شما احساس خوبی میدهند و میتوانند همچنان شما را بالاتر و بالاتر ببرند.
45- وقتی که احساس شکست می کنید ، می دانستید که میتوانید خیلی ساده آن را تغییر بدهید ؟ مثلاً کافیست به موسیقی زیبا گوش دهید یا آواز بخوانید این کار حس شما را تغییر می دهد و یا می توانید به یک چیز زیبا فکر کنید مثلاً یک نوزاد فکر کنید یا یکی که دوستش دارید و روی آن تمرکز کنید و آن فکر را در ذهنتان تقویت کنید و هر چیز دیگری را از ذهنتان بیرون کنید یا مثلاً حیوان خانگی که دارید و با شیرین کاری هایش شما را به وجد می آورد و احساس خوب و شادی را به شما منتقل میکند و این همان احساس عشق است که می توانید خوشبختی را به شما به ارمغان بیاورد.
46- وقتی شما افکارتان را به سمت خوب بودن عادت و سوق دهید و سپس کانون توجه و تمرکزتان را به این نوع احساس معطوف کنید متوجه میشوید که بین احساس و افکارش ما رابطه ای وجود دارد و چیزهایی در همان راستا برایتان اتفاق میافتد ؟ شما متوجه می شوید که با کنترل رابطه بین احساس و افکارتان دارید زندگیتان را رقم می زنید و می سازید و کسانی که شما را می شناسند از این همه آرامش و موفقیت در زندگی تان متعجب و حیران می خواهند شد.
47- زمانی که من این راز را فهمیدم و آن را در زندگیام به کار گرفتم فکر می کنم که زندگیم جادویی شده و این همان زندگی بود که آرزویش را داشتم ، زندگی میتواند کاملاً رویایی باشد و این طور هم خواهد بود اگر شما از این راز استفاده کنید.
48- خیلی از مردم می پرسند نقش آنها در تکامل این روند چیست ؟ و نقش آن در جهان هستی چیست؟ برای روشن شدن این موضوع بیایید از ماجرای چراغ جادو و علاالدین برای فهم بهتر آن استفاده می کنیم و شما میدانید وقتی علاءالدین غبار را از روی چراغ گرفت غول چراغ بیرون آمد و فقط یک جمله مثل همیشه فقط یک جمله را تکرار میکرد و میگفت “فرمانبردارم سرورم ” طبق داستان ، گفته میشود که علاالدین می توانست ۳ آرزو بکند در صورتی که اگر ردپای داستان را دنبال کنید متوجه می شوید که اصلاً اینطور نبوده و هیچ محدودیتی در مقابل خواسته وجود نداشته؟
49- حالا هم این قصه را بیایید در زندگی تان به کار بگیرید و آن را گسترش دهید و به یاد بیاورید که علاالدین همیشه به دنبال خواسته هایش هست و در مقابلش جهان هستی را داریم که در قالب غول چراغ جادو ظاهر شده است که در جاهای مختلف دنیا نامهای متفاوتی بر آن نهادهاند مثل فرشته نگهبان یا من برتر، که واقعاً مهم نیست ، که شما می توانید هر اسمی روی آن بگذارید اما تمام مکاتب یک وجه اشتراک داشته اند و همه آنها معتقدند که یک چیز یا عاملی بزرگتر از آنها در جهان وجود دارد غول چراغ جادو یا جهان کائنات نیز همیشه یک پاسخ داشته است و میگوید ” فرمانبردار هستم سرورم “.
50- دراینجا بهتر است بگوییم که روند خلقت یک روند سه مرحلهای است مرحله اول این که شما آن چیزی را که میخواهید را طلب کنید ، برای این خواستن و طلب کردن نیازی به کلمات ندارید چون در واقع جهان هستی اصلا به کلمات شما گوش نمی دهد بلکه کائنات به احساس درونی و افکار شما پاسخ می دهد.
51- شما باید از خودتان بپرسید که واقعاً چه چیزی را میخواهید ؟ و بعد باید آنچه را میخواهید در یک لیست روی کاغذ بنویسید و آن ها را به فعل مضارع عنوان کنید شاید بد نباشد که در ابتدای جمله و در سر تیتر آن این طور شروع کنید من خوشحال وسپاسگزار و شکرگذار هستم برای تمام چیزهایی که خداوند بمن عطا فرموده و بعد در ادامه بنویسید که دوست دارید چه زندگی داشته باشید و این خیلی هم جالبه که شما انگار دنیا را مانند یک کاتالوگ در دست تان داشته باشید و شما همان طور که آن را ورق می زنید بگویید من دوست دارم این مورد را داشته باشم و آن را تجربه کنم و یا دوست دارم این محصول را خرید کنم و یا دوست دارم چنین فردی را ملاقات کنم انگار که شما دارید به جهان سفارش می دهید؟
52- قدم دوم جواب دادن است و این پاسخی به درخواست شما ، و این کاری نیست که شما با وجود جسم خاکیتان قادر به انجام باشید واین قدم را را کائنات و جهان برای شما بر خواهد داشت و درخواست شما پاسخ میدهد.
53- دراین مرحله جهان هستی شروع می کند به شکلی که بتواند آرزوی شما را برآورده کند اکثر مردم جرات نمیکنیم که آن چیزی که در وجودمان نهفته است را طلب کنیم چون نمی دانیم و نمی توانیم تشخیص دهیم که این کار چگونه میتواند انجام بشود در صورتی که اگر کمی تحقیق کنید برایتان اثبات خواهد شد که هر کسی که توانست موفق به کاری بشود هیچ نمی دانسته که چگونه باید با آن روبرو شود و آنرا انجام دهد و فقط میدانسته که باید آن کار را انجام بدهد.
54- شما نیازی ندارید که بدانید همه چیز چطورو چگونه پیش خواهد رفت و نیازی نیست که بدانید جهان هستی چه شکلی خودش نسبت به خواسته شما پاسخ خواهد داد ؟ شما نمی دانید چطور؟ اما نگران نباشید چون به شما نشانه داده خواهد شد چون ، روش به دست آوردن و نشانه را جذب خواهید کرد.
55- بعضی از دوستانمان می گویند پس حتماً یک چیزی در این وسط دچار اشکال شده چون من آگاهی کامل دارم که چه چیزی را می خواهم پس کجاست ؟ و چرا نمی آید ؟ در صورتی که باید یاد بگیرید که این همان مرحله سوم است که به آن مرحله دریافت می گویند.
56- مرحله دریافت یعنی اینکه شما خودتان را باید هم جهت و هماهنگ با چیزی قرار دهید که دارید آن را دریافت می کنید و زمانی که شما خودتان را هماهنگ و هم جهت آن چیزی قرار میدهید که خواستید ، شما احساس لذت و حض و کیف می کنید و این همان زمانی است که آن خواسته پدیدار خواهد شد .
57- به زبان دیگر در این مرحله در احساس و ذهن و تصورتان ،چنان تصویرش روشن و واضح از آن خواسته است که در ذهنتان و با تمام قدرت و شدت آنرا بخواهید و حس کنید که انگار واقعاً وجود دارد و شما به آن رسیده اید و این نقطه همان نقطه رمز دوم دریافت است که جهان هستی و کائنات آن را به شما خواهد داد و شما آن را دریافت خواهید کرد.
58- و زمانی که شما به این رویایتان رسیدید و در واقعیت و آن را لمس کردید در موقعیتی قرار خواهید گرفت که با ایمان بیشتر به قانون جذب می توانیم به رویاهای بزرگ تر و بزرگ تر فکر کنیم تا به آنها برسیم .
59- به بیان دیگر با دریافت در عالم واقعیت به اولین و کوچکترین خواسته تان شما ایمان کامل می آورید که قانون جذب برای هر مکان و موقعیتی پاسخ می دهد بنابراین به سوی درخواست های بزرگ تر از قبل البته گام به گام با ایمان بیشتر از قبل به سوی قانون جذب و این راز بزرگ پیش خواهید رفت و این همان راز خلقت است.
60- پس از یادگیری قانون جاذبه ، این قانون کانال و مبنای ورود چیزهایی میشود که خواسته های تان را می توانید با آنها پدید آورید ف بنابراین بروید با آن خواسته مثلاً ، آن ماشین دلخواه ، یک دور بزنید و یا وارد آن خانه دلخواه بشوید و هر کار دیگری که به شما احساس رسیدن به آرزوها و خواسته هایتان را می دهد و آنها را به خاطر تان بسپارید یعنی هر کاری که به شما کمک کندکه شما به هدفتان برسید و عملاً به شما کمک می کند که شما بتوانید آن را جذب کنید مثلاً ، می توانید بخوابید و فکر کنید که آن خواسته همان جاست و یا ایده ای که به ذهنتان برای رسیدن به آن خواسته رسیده به آن عمل کنید؟
61- جهان هستی با هم جهت و هم مسیر شدن در جاده خواسته تان و پایداری در احساس خوب برای رسیدن به آن هدف ، علائم و نشانه هایی را برای شما خواهد فرستاد که شما باید درک کنید که این نشانه ای است از طرف کائنات برای رسیدن شما به خواسته هایتان که در مسیرتان قرارداده ، حتی اگر ظاهر قضیه مطلوب و مثبت و یا کوچک و در مرحله اول جلوه کند اما ، این همان نشانه است که ممکن است به صورت اتفاقات و یا آدم هایی که در مسیرتان قرار می گیرد و یا خطور کردن یک ایده به ذهن و غیره انجام می شود که شما باید به آنها توجه کنید و آگاه باشید که جهان هستی هزاران دست و هزاران راه که اصلاً برای شما قابل تصور نیست شما را به سمت خواسته تان هدایت خواهد کرد به شرط آنکه در آن احساس خوب پایداری و صبور باشید و اجازه ندهید وضعیت های منفی یا فرکانس های منفی خدشه دار شود.
62- میتوانید کارتان را از هیچ و از دل هیچ و از هیچ راهی پیدا کنید ، راحت آن را پیدا خواهید کرد برای تقویت این موضوع بارها در عالم واقعیت آنرا دیده اید که یک ماشین که در دل تاریکی شب در حال حرکت است فقط ۱۰۰ متر جلوی خودش را میتواند ببیند و در پیرامون خودش فقط و فقط تاریکی است از این حقیقت می توانید به قانون جاذبه استفاده کنید و هنگامی که با استفاده از قانون جذب و فرآیندهای رسیدن به خواسته آگاه به این راز شدید میتوانید مانند همان ماشین در دل تاریکی برای دیدن و روشن شدن اولین صدمتری پیش روی تان ، ایمان و باور داشته باشید که با ایمان تقویت شده از قبل می توانید صدمتری های خواسته و آرزوهای درخواستی را بپیمایید برای همین است که در عالم واقعیت یک راننده که پشت ماشین در دل سیاهی شب فقط با دیدن ۱۰۰ متر جلوی خودش می تواند فاصله بین واشنگتن تا کالیفرنیا را با اطمینان طی کند و شما با همین پدیده مطمئن باشید زندگی و پیروی از قانون جذب هم به همین منوال برای ما روشن خواهد شد و شما را به مقصد خواهد رساند و شما قادر به انجام آن خواهید بود.
جناب عباسمنش سلام
من ۱ سال هست که با سایت شما آشنا شدم، خیلی چیزها تغییر کرد در زندگی من
من ۱۲ سال پیش یک زندگی رو شروع کردم و ۳ سال بود که به اشتباه بودن انتخابم رسیده بودم ولی روی این رابطه پافشاری میکردم
تا اینکه پارسال دیگه تصمیم گرفتم عوض کنم داستان رو
همه چیزم رو گذاشتم و اومدم و گفتم خودم باید بسازم زندگیم رو
همه چیز خوب بود، با اینکه کاری نداشتم و همه ی پسندازم رو گذاشته بودم برای ایشون و بچه، تونستم در عرض ۲ ماه ماشین به مراتب بهتر از قبلی رو بخرم و خونه اجاره کنم و کل وسایل خونه رو بخرم، با اینکه ۶ ماه بود بیکار بودم، چندتا پروژه در همون برهه اومد و همه چیز اوکی شد
ولی یه جای کار میلنگه
بدم میلنگه
کار شما نه ها
کار من
انگار خودم رو لایق نمیدونم، همیشه حرف از ایجاد باور و ارسال فرکانس فراوانی و ایمان به خداست
ولی ….
چطور ایمان رو قویتر کرد
آیتم های کوچیک خیلیییییییییی اتفاق میفته
خیلییییییییییییییییی
و البته اینم بگم که اینچیزایی که برای من کوچیکه برای خیلی ها آرزویی بیش نیست
مثلا ۳ ماه پیش یه شرکت خیلی بزرگ (شرکت بانکی) استخدام شدم و این ماه شدم مدیر واحد که بچه هایی که ۷ ساله اینجان اصلا بهش فکر هم نمیکنن
فقط روزی که اومدم اینجا گفتم من ۳ ماه بعد مدیر اینجا میشم و دقیقا ۲ ماه ۱۳ روز بعد شدم مدیر واحد
هرچند اینجا اصلا هدف من نیست و هدفم کسب و کاری هست که بیرون از شرکت دارم
ولی میخوام بگم، اجاره کردن خونه و خرید ماشین خارجی دقیقا ۲ هفته قبل از گرونی ها، خودش یک نشانه ی بزرگ از وجود خدا و توکلی هست که بهش دارم
یا یک رابطه ی عاشقانه ی خیلی زیبا که الان دارم تجربه ش میکنم
یا سلامتی خیلی عالی (من ۴ سال مشکل MS داشتم و با این قانون بهش غلبه کردم و الان سالم سالم سالمم)
ولی اینا برام کمه
من توان مالی بالا میخوام
رفتن و آدمهای ثروتمند رو دیدن و تحسین کردنشون خیلی بهم کمک کرده
ولی من بالاتر از اینها رو میخوام
ایمان دارم که خدا میتونه
فقط بحثم اینه که چرا انجام نمیده پس؟
چرا هنوز اونی که میخوام از اعماق وجودم، بخاطرش کار میکنم در حدی که ۲ ماهه بدون خسته گی و بدون استراحت دارم کار میکنم. ولی در دقیقه نود به قرارداد نمیرسه
انگار یه سد محکم بین من و موفقیت کشیده شده، من احساسش میکنم پشت سد، برای رسیدن بهش تلاش میکنم، میدونم که اگر خدا بخواد کوه رو جابجا میکنه که من بهش برسم، میدونم که دوره ی تکاملم رو باید طی کنم.
ولی نمیدونم واقعا چه ترمزی درون من وجود داره که به امضای اخر نمیرسم
نمیدونم چه حکمتی هست
آیا مشکل از منه؟
مشکل که از منه
ولی مشکل چیه؟
آیا افکار بدی دارم؟
آیا باید صبر کنم که بیاد؟
آیا ایمان کافی رو ندارم
یا ….
میگم چیزهایی که یک بار گفتم که میخوام بعد ولش کردم چون مطمئن بودم مال منه اومده
آیا این خواسته ی مالی بزرگ، چون در نظرم بزرگ جلوه میکنه، میتونه مشکل من باشه؟
.
.
.
.
یاااااااااااا خداااااااااااااااااااااااااااا
این نشانه ی امروز من بود، قبل از اینکه فایل رو گوش کنم نظر رو نوشتم
یا جد السادااااااااااااااااات
sghl وای بازم تایبم انگلیسی شد یعنی سلام بازم مچکرم بابت این فایل نشانه ی من.
چند روزیه دارم مرتب دنبال میکنم و تا بتونم با شجاعت و اشتیاق ، لحظه لحظه هایم را بسازم .روز ی سرشار از خوبی و شادی و رشد در همه ابعاد براهمه ارزو میکنم.
سلام به استاد عزیزم حسین اقا عباس منش ….
چقدر زیبا استاد در این فایل اصل قانون جهان هستی رو توضیح دادین ….خیلی لذت میبرم
روزی حداقل دوبار تا سه بار این فایل رو میذارم و گوش میکنم خیلی حس خوبی میگیرم ….
مخصوصا دقیقه ۳فایل که میگید خیلی از مردم جهان این قضیه رو متوجه نشدن ….نمیفهمند ….
واقعا هم همینطوره ….
دیروز بعد از دوسال گفتم برم کتاب راز رو یه بار دیگه مطالعه کنم دلم تنگ شده بود برای متن زیبای این کتاب …بماند که خیلی از مطالب زیباش سانسور شده …
کتاب که تموم شد قسمت نظرات و پیشنهادات که میخوندم دیدم یه نفری کامنت گذاشته بود که اینها همه توهمی بیش نیست ….ادمهایی هم که به نوشته های این کتاب عمل میکنند هم توهم میزنند ….
در ادامه نوشته بود که افرادی مثل ابرت انیشتین و نیچه و توماس ادیسون گفتن که جهان ما ریاضی وار هست و ریاضی وار هم داره کار میکنه ….
مگه میشه من به جای پارک فکر کنم بعد جای پارک گیرم بیاد
یا مثلا به بدن زیبا فکر کنم بدنم زیبا بشه ……تازه توصیه هم کرده بود که برید گفته های دکتر هلاکویی رو بخونید ووووووووو…….
همون موقع یاد حرف استاد افتادم که توی همین فایل هم توضیح میده وچقدر هم زیبا توضیح میدن …
که خیلی از افراد جهان موضوع رو نفهمیدن ….موضوع خیلی گسترده تر از این حرفهاست …..
میخوام بگم که اصلا بیشتر افراد جهان قدرت فکر خوانی ندارن ….حالا چه برسه که به چیزی فکر کنند و جهان اون اتفاق رو براشون رقم بزنه …..
اصلا نمیدونن که چی داره توی سرشون میگذره …
اونا فکر میکنن که دارن فکر میکنن ……در حقیقت قدرت این رو ندارن که متوجه بشن در هر لحظه چی داره توی سرشون میگذره ..
موضوع اینجاست که خیلیها متوجه نمیشن …تازه اگر هم متوجه این موضوع بشن تازه میرسند به نقطه سر خط تازه داستانشون شروع میشه …..خیلی از افراد جهان سر همون پله اول داستان گیر کردن ….
متشکرم از استاد عزیزم که بمب انرژی هستن و صداشون انرژی رو از هرکجای جهان که باشه توسط این نعمت خداوند یعنی تکنولوژی بهمون میرسونه …
خدایا شکرت ….
با تشکر …
دقیقا استاد آنچه دردرون است ،در بیرون است.