مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیمِ آن - صفحه 39

1410 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مرضیه پری پور گفته:
    مدت عضویت: 2737 روز

    به نام هدایتگر وهاب، تنها فرمانروای جهانیان

    سلام

    سپاسگزار خداوندی هستم که امروز هم با هدایت و حمایتش مرا در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد.

    روز شمار تحول زندگی من 😍😍 روز ۵۰ ام:

    استاد جان هر بار که قوانین ثابت الهی را برایمان یاد آوری می کنید، درک مان رو نسبت به آن بیشتر می کنید، و این تکرار کردن و بررسی قانون از جوانب مختلفه که درک و در نتیجه عملکرد ما به قوانین رو بیشتر و بهتر می کند.

    استاد جان قدردانی من رو برای تمرکزتون بر اصل قانون می پذیرید؟ همان شیوه صحیحی که به ما هم یاد دادین، اینکه به اصل بپردازیم و وقت مان و انرژی مان را صرف حاشیه ها و فرعیات نکنیم.

    قانون اینه که : ما در هر لحظه با توجه به افکارمون در حال ارسال فرکانس هایی به جهان هستی هستیم، ما با توجه به اونچه که در قکرمون در هر لحظه می گذره، داریم فرکانس هایی را ارسال می کنیم.

    اصل قانون اینه که این فرکانس ها ، این ارتعاشات هستند که اتفاقات زندگی ما رو رقم می زنم.

    این اوج مسئولیت پذیریه که قبول کنم من یک دستگاهی هستم که فکر تولید می کنم و جهان هستی به واسطه دریافت فرکانس هایم، شرایط و اتفاقاتی​ رو هماهنگ، همسنگ، همفرکانس، با اون افکار و باورها رو وارد زندگیم می کنه.

    اگر نتوانیم ورودی مغزمون رو کنترل کنیم نمی تونیم خروجی اون رو هم کنترل کنیم. باید آگاهانه چیزهایی رو ببینیم و بشنویم که به ما احساس بهتری میده. که به ما عشق بیشتری می‌ده ، اشتیاق بیشتری میده. که به ما باورهای قدرتمند کننده تری می‌ده ، به ما ایمان بیشتری میده، به ما توکل بیشتری می‌ده.

    استاد جان مدتهاست که دارم ورودی‌های ذهنم رو کنترل می کنم و هر روز تکاملم رو بیشتر طی می کنم، برای من بهترین ورودی فایل های شما و مقاله های سایت و کامنت های بی نظیره دوستانه ، خدا رو هزاران مرتبه شکر

    هر چقدر ورودی‌های بهتری رو به ذهنمون بدیم، خروجی ها که همون فرکانس های ما هستند در راستای خواسته هامون میشن ، در راستای ثروت بیشتر میشن، در راستای سلامتی بیشتر و در راستای عشق و روابط بهتر میشن و وارد زندگیت می شن.

    گفتگو های ذهنی راجب چیزهایی که اخیراً شنیدیم یا دیدیم. یا در مورد چیزهایی که برامون مهمه.

    احساس ما به ما میگه که گفت‌وگوهای ذهنی دارن ما رو به چه سمتی می برند. داریم چه فرکانسی رو ارسال می کنیم داریم به سمت خواسته هامون حرکت می کنیم یا برعکس.

    ما با ورودی‌های مناسب می تونیم آگاهانه به گفتگو های ذهنی مون جهت بدهیم:

    مطالبی رو بخونم که به ما امید بیشتری رو می‌ده، ایمان بیشتری میده، توکل بیشتری میده،

    دقیقا اینجا قلب من فریاد می زنه: کامنت های سایت

    دوستان عزیزم ممنونم ازتون برای کامنت های عالی تون که پر هستن از توحید ، امید ، ایمان، توکل و باورهای خوب و خداااااااا

    جملات تاکیدی رو با خودمون تکرار کنیم .

    اگر بتونیم گفتگوهای ذهنی رو آگاهانه کنترل کنیم و تکرارش کنیم به طرزی که به ما احساس بهتری بدهند، احساس امید، احساس توکل، احساس یقین، احساس پیشرفت، احساس سلامتی، احساس خوبی به ما بدهند.

    باید این کار رو همیشه انجام بدهیم نه یک ساعت، نه یک روز، نه یک هفته ، نه یک ماه ، این باید جزیی از برنامه هر روزه و هر لحظه و روتین زندگی مون باشه.

    این همون دلیلیه که افعال در قرآن مضارع هستن، یعنی یک بار و چند بار جواب نمیده ما باید کارهای درست رو همیشه و مداوم انجام بدهیم.

    باید با افرادی همراه باشیم که شادتر باشن، مثبت تر باشن، امیدوارتر باشند، متوکل تر باشن و ورودی‌های عالی تری وارد ذهن مون می کنه.

    خدا رو شکر که از خوندن کامنت های بی نظیر دوستان هدایت شدم به مدار نزدیک‌ترین از حضور این دوستان و واقعا از بودن باهاشون بهترین احساسات رو دریافت می کنم، خدا رو هزار مرتبه سپاسگزارم

    باید اینقدر به این کار ادامه بدهیم تا گفتگو های مثبت بشن گفتگو های غالب ذهن مون. با تمرین و تکرار و ادامه دادن

    خدا رو هزاران مرتبه سپاسگزارم که دارم توی این زمینه هم پیشرفت می کنم. البته هنوز هم گاهی نجواها و گفتگوهای منفی میان ، اما خیلی کمتر شدن و هم اینکه من آگاهانه زود قطع می کنم اونا رو و یک گفتگوی مثبت ذهنی رو آغاز می کنم.

    کل داستان همینه، کنترل گفتگوهای ذهنی به شکلی که احساس بهتری به شما بدهد.

    فقط باور کنید که تمام اتفاقات زندگی شما بوسیله فرکانس های شما بوجود می‌آید.

    اگر قدرت خلق زندگیت رو از خودت بگیری و بدی به عوامل بیرونی اونچه که تجربه میکنی یک جهنم واقعیه، یک اضطراب و نگرانی همیشگیه.

    جوری زندگی کنیم که الگوی مناسبی برای فرزندانمان و دیگران باشیم.

    تحسین می کنم عزیزانم رو در دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها، ان شاالله منم به زودی در مدارش قرار میگیرم، نشانه هاش دارند یکی یکی میان ، خدا رو هزاران مرتبه سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم.

    در پناه خدا، شاد ، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید 🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2410 روز

      سلامم بر مرضیه ی نازنینممم

      سلام به روی ماه و پر از عشقت عشق دل من

      چقدر چقدرر زیبا گفتی عشق من

      چقدر برام درس داشت تک به تک جملات و کلام ناب خدای درونت

      عاشقتم

      عاشقتم و با تمام وجودم این درک بی نظیرتو این عشق بی نظیرتو این تعهد نابتو با تمام وجودم تحسینت میکنم که اینقدر عالی تک به تک کامنت های خانواده ی پر از عشقم رو میخونی و بی نهایت عالی داری روی خودت کار میکنی

      عاشقتممم و بی نهایت برای این تعهد نابت تحسینت میکنم عاشقتم عشق من

      الهی که هر لحظه غرق عشق خداوند و ارامش نابش باشی🍁🍁🌱😍😍

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مرضیه پری پور گفته:
        مدت عضویت: 2737 روز

        سلام عشق خواهری

        سلام نفس من

        یادته چند روز پیش در جواب ویست و شنیدن اون همه عشق و مهربانی و انرژی در صدات ، بهت چی گفتم؟

        گفتم میشه صدای یکی رو محکم بغل کرد و بوسید؟ آخه من دقیقا همین احساس رو تجربه کردم موقع شنیدن صدای زیبات.

        و حالا کلمه کلمه این کامنتت رو در آغوش گرفتم و بوسیدم

        یعنی تا این حد دارم دیوانه این وجود پر از عشق و پر از خدات میشم نفس من

        من عاشقتم که تجلی عشق خدایی و رسالتت اشاعه عشقه زیبای من.

        من عاشقتم که این همه پر از خدایی، پر از انرژی مبدا، پر از عشقی عشق عشق

        جان من ان شاالله همیشه شاد و ثابت قدم باشی در مسیر عشق رب مون.😘😘🌹🌹

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    محمد زلفی گفته:
    مدت عضویت: 2788 روز

    سلام خدمت عزیزان

    قبل این فایل ، به فایل بسیار قدرتمند تحویل سال نو گوش میدادم

    و این فایل هم در راستا و تکمیل همان شد.

    استاد زیبا وقتی به قول خودتون شوقتون high میشه مثل بخش از فایلهای تحویل سال نو در مورد ایمان آوردن و بخشهایی از فایل شماره پنج کشف قوانین ،ذهن رو میخکوب میکنه و مو به تن ادم سیخ میشه

    بسیار عالیه🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2198 روز

    روز شمار تحول زندگی من

    سفرنامه قسمت پنجاه

    مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیم آن

    🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

    اول از همه خواستم یک تشکر ویژه برای تیتر زیبای این فایل بگم که مفهوم فرکانس در پرانتز و با فونت قرمز نوشته شده که نشان از مهم بودن این مفهوم رو میرساند و خیلی هم چشمگیر و همچنین زیبا..

    🙏🙏🙏🙏🙏🥀🥀🥀🥀🍀🍀🍀

    قوانین جهان هستی

    اصول بدون تغییر جهان هستی

    قانون چیست؟؟؟

    ما در هر لحظه با توجه به افکارمون در حال ارسال فرکانس هایی به جهان هستی هستیم

    یعنی با توجه به آنچه که در افکارمون میگذره داریم فرکانس هایی ارسال میکنیم

    یعنی هر اتفاقی و یا شرایطی که در زندگیمون افتاده توسط همین ارسال فرکانس هامون بوجود آمده مانند ..

    شرایط اتفاقها برخورد های ما با دیگران… مسایل مالی … سلامتی…. یا بیماری … یا شکست روابط عاطفی و یا عشق…. و یا ثروت و یا تنگدستی و فقر .. و یا هر اتفاق دیگری رو که تجربه کردیم تماما توسط همین ارسال افکار و کانون توجه مان به آن موضوع اتفاق افتاده

    🍀🥀 در واقع همین فرکانس ها و همین ارتعاشات هستند که شرایط زندگی ما رو بوجود آوردن🍀🥀🥀🍀

    ٪۹۹ مردم جهان این قضیه فرکانس ها رو درک نکردن حتی اگر هم بهشون گفته بشه باز هم درک نمی کنن

    چون نمیخوان قبول کنن و یا باور ندارن

    چون انباری از باورهای دیگه در مورد زندگیشون داره که مربوط به عوامل بیرونی است و اصلا نمیخوان قبول کنن که این اتفاقات از درون ذهن خودشون نشات میگیره و در واقع نمی خوان خودشونو مقصر بدونند

    باورهای مخربی دارن که فکر میکنن

    خداوند برای یکی خوب خواسته

    و یا برای یکی خوب نخواسته

    بد شانسیع

    باور کمبود دارن و فکر میکنن ثروت دست یک عده ای خاص هستش و دیگه به اینا نمیرسه

    قدرت دست اشخاص خاصی است و یا..

    چون در خانواده ی فقیری بودن دیگه امکان رشد ندارن

    یا اینکه در یک کشور خاص بدنیا نیومدن

    و یا خدا دوسشون نداره و

    یا این ثروت و قدرت و سلامتی و عشق و روابط خوب مال از ما بهترونه

    و هزاران باورهای خود کم بینی و باورهای مخرب دیگر دارن که اصلا براشون قابل تصور نیست که خودشون مانند یک دستگاهی هستن که در حال تولید کردن افکار و فرکانس و ارتعاشاتی هستن که در مقابل 👈👈👈 این دستگاه ذهن…..👈👈👈 جهان هستی هم بواسطه دریافت کننده ی این تولیدات دستگاه ذهنی هر فرد شرایط و اتفاقاتی رو هماهنگ و همسنگ و هم فرکانس با اون افکار تولید شده و اون باوراشون وارد زندگیشون میشود..

    و از این طریق میشود زندگیشونو کنترل کنن و به اندازه ای که بتوانن این کارو انجام بدن نتیجه میگیرند که عده ی این افراد بسیار اندک هستش

    هر چقدر این باورهای مثبت رو بیشتر درک کنیم و قویتر انجام دهیم به همون میزان نتایج بهتر و بالاتری رو هم دریافت میکنیم

    🥀🥀🥀🥀

    چطوری این فرکانس ها رو باید کنترل کنیم؟؟؟؟؟؟

    کسی که ورودی ذهنشو نتونه کنترل کنه نمیتونه خروجی ذهنشو کنترل کنه

    یعنی چیزهایی رو که شنیده و یا دیده و تبدیل به باوراش شده و چیزایی از قبیل اینکه..

    تو آدم موفقی نیستی

    یا با دلایلی که برای خودش میاره

    یا آدم بی استعدادی هستی

    یا آدم ضعیفی هستی

    یا آدم بی پولی هستی

    یا توی هیچ کاری پارتی نداری

    باور اینکه فرصت ها کمه و یا موفقیت ها کمه یا کار سخت و پیچیده ای هستش و غیر قابل دسترسی هستش

    و یا باورهای مذهبی که

    پول آدمو کثیف میکنه

    یا پولدار ها آدمهای خسیسی هستن

    یا پول آدمو از راه خدا دور میکنه

    در واقع با این باورهای مخرب در حال فرستادن فرکانس ها و ارتعاشاتی است که از همین نوع اتفاقات و شرایطی که باور داره به زندگیش وارد میشه

    و این باورها و فرکانس ها حاصل ورودی های ذهن هست که از طریق شنیده ها و دیده ها و خبرها و رسانه ها ست و در نتیجه از طریق همین وردی ها حاصل نتیجه ها هم کنترل نشده است که احساس خوبی به آنها نمیده

    پس باید آگاهانه به چیزهایی توجه کنیم و آگاهانه به چیزهایی نگاه کنیم و بشنویم که به ما احساس بهتری میده

    که ایمان و عشق بهتری میده

    که توکل بیشتری رو ایجاد میکنه

    که احساس خوبی در راستای خواسته ها و اهدافمون ایجاد میشه که در راستای ثروت و عشق بیشتر و سلامتی بیشتر و روابط بهتری میشود

    که به این شیوه وارد زندگیمون میشه

    🍀🍀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🍀🍀🍀🍀

    این فرکانس ها و ارتعاشات چه جوری وارد ذهن میشود؟؟؟؟؟؟؟

    ما در همه حال در ذهنمون گفتارها ی گوناگونی رو با خودمون انجام میدیم و ذهن مدام در حال حرف زدن و پچ پچ و نجواها و گفتگو است

    بیشتر این گفته ها در رابطه با ورودی های ذهنمون هست

    مثل دیدن فیلمهای خشن و یا فیلمهای ترسناک و یا موضوعات و خبرهای رسانه ها و صفحات مجازی و یا شنیده ها و یا موضوعاتی که اتفاق افتاده

    یا در موضوعاتی که برامون مهم هستن

    مثل دوستی که رابطه شو قطع کرده

    یا خبر ناگوار

    یاخبر بیماری

    یا ترس و نگرانیها

    نتیجه ی این گفتگوهای ذهنی و یا این افکار احساساتی رو درون جسم و ذهن بوجود میاورن چه این احساسات خوب باشه مثل احساس امید و خوشحالی و شادی و عشق و قوت و قدرت و ثروت

    و

    یا احساسات منفی باشد مثل خشم و کینه و نفرت ترس و نگرانی و غصه و اندوه باشه

    نکته ی خیلی مهم🍀🍀👇👇👇👇

    با توجه کردن به این احساسات متوجه میشیم که به چه سمتی هدایت شدیم

    اگر احساساتمون خوب باشه و به ما حس خوبی بده مثل شادی و احساس تندرستی و سلامتی و یا احساس عشق و غیره یعنی ما در مسیر درست هدایت شدیم

    البته اگر به این گفتگو های ذهنی جهت بدیم با ورودی های ذهنمون

    یعنی به موضوعاتی توجه کنیم و یا مطالبی رو بخونیم که به احساس خوبی برسیم یا به ما ایمان و قدرتی بده

    و یا فیلم هایی رو ببینم که احساس شادی و خوشحالی کنم

    حرفایی رو بشنوفم و یا حرفای خوبی رو آگاهانه به خودم بگم

    بنظر من کلمات تاکیدی خیلی در این راستا بهمون کمک میکنه .. من خودم بیشتر از کلمات تاکیدی استفاده میکنم

    و حتی یک دفتر کلمات تاکیدی دارم که کلی جمله های مثبت در همه زمینه ها نوشتم

    کلمات تاکیدی در زمینه های باورهای ثروت ساز

    و یا باورهای اعتماد بنفس و عزت نفس

    و یا باورهایی در زمینه ی عشق و صلح و دوستی و روابط و موفقیت

    در زمینه های آرامش و آسایش در همه ابعاد زندگیم

    و یا در زمینه باورهای تناسب اندام و سلامتی

    و یا در رابطه با انجام امورات زندگیم

    خلاصه کلی باورهای قدرتمند کننده در همه ابعاد زندگیمو توسط همین کلمات تاکیدی نوشتم و استفاده میکنم و یا مینویسم و یا مثل یک کتاب میخونم و اینها خیلی خیلی بهم احساس خوب میده

    و از این طریق ذهنمو کنترل میکنم و یا حتی فیلم هایی رو نگاه میکنم که یا انگیزشی باشه و یا کمدی های با مفهومی باشه و یا به زیبایی ها ی اطرافم و یا یک موسیقی شاد و یا بدون کلام و یا مدیتیشن و مراقبه و … یا بطور مداوم فایل های استاد عباسمنشو میبینم😂😂😂🤣🤣🤣🥀🥀🥀😁😁🤩🤩😍😍

    البته با ‌کنترل ورودی هام نجواهای ذهنی من به مراتب خیلی خیلی کمتر شده و یا اگر بطور نا خواسته یهو به گفتگوهای ذهنی مشغول بشم سریع متوجه میشم که باید کنترل کنم و ذهنمو جهت دهی به سمت افکار مثبت هدایت کنم و با نوشتن کامنت ک دیدگاه اصلا مجالی به نجواها نمیدم …

    🥀🥀🥀🥀 البته از روز ی که با استاد عباسمنش آشنا شدم و هدایت شدم به مسیر درست

    🙏🙏🙏🙏🙏🥀🥀🥀🥀😍😍😍🥀🥀💐🌸💮🏵🌹🥀🌺🌴🌳🌲🌱🌷🌼🌻

    خدایا شکرت

    واقعا از خدا ممنونم که به این سایت عزیزمون هدایت شدم

    خدایا شکرت که استادانی جون عباسمنش عزیز و خانم مری شایسته جان جانان

    هدایت شدم

    🥀🥀🌹🌹☘️☘️☘️☘️🍀🍀🍀🥀🥀🥀

    🌷🌷🌷🌷🙏🙏🙏

    و خدایا ممنونم که دوستان گرم و صمیمی چون خانواده ی عباسمنشی دارم

    خدایا شکرت که امروز هم توانستم رد پایی 👣👣👣✍️✍️✍️✍️✍️🌷🌷 و نوشته در این قسمت از سفرنامه پنجاهم ✍️✍️ از خودم بجا بذارم که بعدها وقتی چکابی انجام دادم بدونم در چه مدار و فرکانسی بودم و این دست نوشته هایم گواه از مدارم در این تاریخ باشن

    از تمام دوستانی که دیدگاه منو خوندن هم تشکر و قدر دانی میکنم و منم از اینکه از خوندن دیدگاه های دیگر دوستان به آگاهی های بیشتری هدایت میشوم ممنون و سپاسگذارم

    نور عشق صلح دوستی مهربانی شادی خوشبختی سلامتی ثروت پایدارو برای همه مون از هدایت الهی آرزو مندم

    اراتمند همع شماها

    رویا مهاجر سلطانی

    👣👣🌷🌷🌻🌻🌻🌼🌱🌲🌷🌷✍️✍️🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏👣👣👣

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      مصطفی خدابخشی گفته:
      مدت عضویت: 2043 روز

      رویا جان بسیار مچکرم از کامنت زیبات و تشکر میکنم که تجربیات خودت رو هم با ما به اشتراک گذاشتی…

      درود و سلام خدا بر بندگان موحد و یکتا پرستش!

      در پناه الله موفق و موید سلامت و تندرست و ثروتمند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    خدایا شکرت گفته:
    مدت عضویت: 1953 روز

    سلام استادقشنگم و سلام مریم عزیز

    اینقد ما توی این سایت ارتعاش خاسته هامونو میغرستیم ک باورکنید من ازنظرارتعاشی دیگه تومحل زندگیم نیستم انگاهمش روابرام..داشتیم تو دمای ۴۵درجه شهرمون ماهی کباب میکردیم بهمسرم گفتم باورکن حسم اینه انگا تو پردایسیم پیش استاد🤩🤩🤩🤩🤩

    همسرم قاه قاه بم خندید😩😩😩😩

    خو چکاکنم باورکنید همش بوی هوای خوب تودماغمه بوشو میشنوم حسش میکنم محیط رویایی رو ..بهشترو..حتی همین الان ک محیطم خشک وبی اب و علفه🤩

    ارزوی سلامتی برای همه اعضای خانواده ی عباسمنشی ا م

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2617 روز

    پس گام اول اینه که بپذیریم تمام اتفاقات و شرایط زندگی ما توسط خود ما ساخته شده (حالا یا آگاهانه و یا ناآگاهانه)

    قانون: ما در هر لحظه، با توجه به افکارمون در اون لحظه، در حال ارسال فرکانس‌هایی به جهان هستیم

    این جمله چندتا نکته داره …

    + ما یعنی ما انسان‌ها!

    چون فقط به ما انسان‌ها این توانایی داده شده. دقیقا برعکس تمام موجودات کره زمین که تمام کاراشون به خاطر وجود غریزه و یادگیری انجام میشه. پس فقط ما انسانها

    + در هرلحظه یعنی، هر ثانیه!

    یعنی همین الان که ساعت 13 و 10 دقیقه و 30 ثانیه هست، در حال ارسال فرکانسم. همینطور یک ثانیه بعدش، فرکانسی رو در اون لحظه تحویل جهان دادم. پس یعنی مثل یک جریان برق فشار قوی که هرلحظه در حال ارسال ولتاژه، ما انسان‌ها در هرلحظه و به صورت مستمر در حال ارسال فرکانس هستیم. یعنی از لحظه که به دنیا اومدیم در حال ارسال فرکانس بودیم و هستیم و خواهیم بود! یعنی منه انسان، به صورت دائمی و مستمر دارم فرکانس تحویل جهانم میدم! این خیلی مهمه! خیلی مهمه که بدونیم اینجوری نیست که ما فقط یه لحظات خاصی فرکانس تولید کنیم! حتیاگه اون برق فشار قوی لحظاتی قطع بشه، فرکانس ما قطع نمیشه! مثل خون توی رگ که هرلحظه بدن رو خونرسانی میکنه نه اینکه در فلان تایم خاص خون رسانی کنه! پس فرکانس‌های ما مستمره و قطع نمیشه!

    + ما با توجه به افکاری که در اون لحظه داریم، فرکانس رو در اون لحظه ارسال میکنیم

    یعنی فرکانس‌های ما، برخواسته از افکار ما هستن! اینکه در هر لحظه داریم به چی فکر می‌کنیم (توجه می‌کنیم)، فرکانس اون لحظه رو می‌سازه! پس افکار ما سرچشمه‌ی فرکانس‌های ما هستن.

    ادامه قانون: … و به این شکل اتفاقات زندگی ما به‌وجود میاد

    با ایمان میگم که همین نیم بند جمله جوری به اعماق وجود من نفوذ کرد که انگار بار اوله می‌شنوم! نه به‌این خاطر که بار اول باشه می‌شنوم، به‌خاطر اینکه درکی که الآن از این جمله داشتم اولین باره در من شکل گرفته! یعنی آنچه که ما از قانون درک می‌کنیم هم از قانون تکامل پیروی می‌کنه و همین باعث شد درک الآن من، نسبت به همه‌ی سری‌های قبل متفاوت باشه!

    به این شکل اتفاقات زندگی ما بوجود میاد یعنی، همونطور که برای ما بدیهی شده که این جهان از رابطه‌ی علت و معلول پیروی می‌کنه و هر چیزی، یک عاملی دار؛ پس باید برامون بدیهی باشه که اتفاقاتی که ما در این جهانِ قانون‌مند در حال تجربه کردن‌شون هستیم هم باید عاملی داشته باشه! باید علتی داشته باشه! بدون علت هیچ چیز به‌وجود نمیاد! به‌همین خاطر از گذشته تا الان مرسوم شده که برای توجیه اتفاقات غیرقابل باور، چه خوب و چه بد، از واژه‌ی شانس استفاده می‌کنن! در تمام جوامع! از گذشته تا به حال!

    اما چرا؟! چرا حتی این اصطلاح غیر قابل توصیف شانس ابداع شد؟!

    چون برای همه بدیهی بود که هر اتفاقی، علتی داره و اگه فلان شخص، فلان اتفاق خوبی براش افتاد، علتش شانس بوده! چرا می‌گفتن علتش شانس بوده؟! چون می‌دونستن علت خاصی پشت این اتفاق هست اما نمی‌تونستن تشخیص بدن چه اتفاقی! یعنی براشون بدیهی بود که به چیزی باعث رخ دادن این اتفاق شده و در این شکی نداشتن تقریبا، اما نمی‌تونستن تشخیص بدن که چه عاملی!

    اما ما، یعنی کسانی که در این جهان و آمد‌و‌شد شب و روز اندیشه پیشه می‌کنیم، داریم درک می‌کنیم که اون عامل چیه و دیگه اسمی از شانس نمیبریم! اصلا چه اهمیتی داره اسمش رو چی بذاریم؟! مگه واژه‌ها مهم هستن؟! خودمون رو درگیر واژه‌ها نکنیم! ما بهش میگیم فرکانس، چون ساز و کارش رو داریم بهتر متوجه می‌شیم! اما عوام میگن شانس، چون نمی‌دونستن که حتی میشه شانس رو تغییر داد!

    مثال خودم رو میزنم برای خودم تا بهتر متوجه بشم …

    شخصا از زمانی که با این مباحث آشنا شدم و به اصطلاح روی خودم کارکردم، از نظر عوام خیلی خوش‌شانس خطاب می‌شم! بارها و بارها به گوش خوده من رسیده که گفتن یزدان خوش‌شانسه ! اما نکته‌ای که اهمیت داره اینه که پس چرا قبلا، یعنی زمانی که با این مباحث آشنایی نداشتم، این‌طور نبود؟! نه‌تنها خوش‌شانس نبودم، بلکه واقعا یه جاهایی بدشانسی میاوردم! اینو من می‌دونم و درک می‌کنم نه افرادی که دارن الآن منو میینن!

    دقیقا یادمه قبلا، خوب می‌دونستم که یه چیزی داره باعث میشه که یک سری افراد همیشه اتفاقات خوب رو تجربه کنن و یا یک سری افراد همیشه اتفاقات بد رو تجربه کنن! یعنی اون موقع، منم مثل عموم مردم خوب میدونستم که یه چیزی داره کار می‌کنه و این اتفاقات رو بوجود میاره که همیشه اتفاقات مشابه برای افراد رخ میده! اما نکته مهم این اینجاست که …

    اغلب مردم می‌دونن که هر چیزی علتی داره، اما هر کسی عاملش رو یک چیز می‌دونه! هرکسی با توجه به عقایدش و ظرفش، عامل رو چیزی خاص می‌دونه!

    مثلا کسی که با عقاید مذهبی بزرگ شده باشه و رشد کرده باشه و ذهنیتی مذهبی داشته باشه، علت اتفاقات زندگی خودش و مردم رو گناهانی که مرتکب شدنمی‌دونه! و اگر کسی مذهبی نباشه، علت اتفاقات رو شانس می‌دونه. شخص دیگه ممکنه علت اتفاقات رو دولت و سیاست بدونه! و …

    اما چیزی که برای ما می‌تونه بین این همه مثال همیت داشته باشه اینه که، بدون شک برای ما بدیهی شده که پشت اتفاقات، علت خاصی نهفته

    عموم مردم میگن پشت اتفاقات خاص، علت خاصی هست اما مایی که مدار و ظرف بزرگتری داریم باید بدونیم که پشت هر اتفاقی، دلیلی هست! نه فقط اتفاقات خاص!

    چرا؟! چرا عموم مردم فقط پشت اتفاقات خاص زندگی دلیلی خاص می‌بینن؟! چون وقتی اتفاق جالب توجهی میفته، ذهنشون روشن میشه و تعجب میکنه! چرا برای اتفاقات کوچیکتر ذهنشون تعجب نمی‌کنه؟! چون به اتفاقات کوچیکتر اصلا توجهی نمی‌کنن که بخواد ذهنشون تعجب بکنه یا نکنه! به قدری درگیر مشکلات و تضادهای ریز و درشت زندگی هستن که اصلا فرصتی برای توجه کردن به اتفاقات به‌ظاهر کوچیک – مثل علت رشد دانه از خاک – ندارن!

    و ما اگه علت هر اتفاقی رو، عاملی میدونیم، نه اینکه فقط اتفاقات به‌ظاهر عجیب، به‌خاطر ذهن ماست! به عبارت دیگه یعنی زمانی می‌تونم درک کنم و ایمان بیارم که پشت هر اتفاقی، علتی هست که واقعا به اتفاقات اطرافم توجه کنم! یعنی بذارم ذهنم کنکاش کنه و بهش تمرکز کنه! زمانی که به رشد یک دانه از خاک کنجکاو بشم یا زمانی که به پرواز پرنده کنجکاو بشم! در مقیاس ریزتر و پیشرفته تر، زمانی که به اتفاق ریز و به‌ظاهر عادی زندگی خودم کنجکاو بشم!

    اون موقعست که میتونم شنیده رو درک کنم! یعنی قانونی که استاد داره میگه رو به مرحله‌ی درک* برسونم! به قول قرآن، زمانی که با اندیشه کردن در روز و شب و پدیده‌های جهان، جزء خردمندان باشم (حتی زمانی که بر پهلو خوابیده‌ام)!

    همه‌ی اینا رو گفتیمو مثال زدیم تا برای ذهن خودمون منطقی کنیم که بگیم:

    1- پشت تمام اتفاقات این جهان، علتی وجود داره و همونطور که ما در همین جهان زندگی می‌کنیم، پس اتفاقات زندگی ما، بخشی از اتفاقات جهان به حساب میان. پس پشت اتفاقات و شرایط زندگی ما، علتی هست.

    2- و گفتیم که بین اغلب مردم وجود داره و از گذشته تا به حال، در تمامی جوامع، به طرز ناخودآگاهی به این موضوع باور داشتن! اما دوتا ایراد گرفتیم: یکی اینکه اونها فقط علت اتفاقات بزرگ زندگی رو، عاملی خاص میدونستن نه همه‌ی ریز و درشت اتفاقات! دوم اینکه هر کسی بر اساس عقایدش، علت این اتفاقات رو عوامل دیگه ای میدونستن.

    و ما برای خودمون منطقی کردیم که اولا پشت تمام اتفاقات زندگی، دلیلی خاص وجود داره؛ دوما علت اتفاقات زندگی ما هر چی باشه با هر اسمی، قابل تغییره! متناسب با مثال شانس خودم که زدم، حتی اگه علت اتفاقات زندگی رو شانس بدونیم، من ثابت کردم که میشه کاری کرد اگه بدشانس هستیم، خوش شانس بشیم!

    اما بحث به اینجا میرسه که واقعا دلیل اتفاقات زندگی ما، حتی در مسائل کوچیکتر، چه چیزیه؟!

    من به مثال خودم برمی‌گردم و از خودم می‌پرسم که …

    چی شد که تونستم بدشانسی خودم رو به خوش‌شانسی تبدیل کنم؟! چه اتفاقی افتاد و چه کاری کردم؟!

    جواب: اول از همه باید اینو بگم که این اتفاق یک‌شبه اتفاق نیفتاد! اینجوری نبود که من بخوام خوش شانس بشم و شب بخوابم و صبح بیدار شم، یهو ببینم دنیا به کام من شده! نه!

    این اتفاق به قدری تدریجی و تکاملی رخ داد که من حتی متوجه نشدم که از کی تا حالا خوش‌شانس شدم! تا اینکه اتفاقات روزمره زندگیم رو با گذشته خودم مقایسه کردم و تازه دوهزاریم افتاد!

    اما چی شد که این روند تدریجی شکل گرفت؟! چرا سال‌های قبل این اتفاق نیفتاد؟! چرا کمتر از دوساله که دارم عوض شدن همه‎چی رو می‌بینم؟!

    واقعا میشه گفت از وقتی که تونستم به آرامش برسم. آرامشی که فرای آرامش موقتی (خواه به‌وسیله دارو یا هر عامل بیرونی دیگه ای)! زمانی که تونستم از درون به احساس آرامش و لذت ناشی از آرامش برسم! بدون هیچ چیز بیرونی خاصی! حتی داخل همون شرایط و مکان و وضعیتم! دقیقا همه شروع کرد به تغییر کردن! اولش سرعت تغییرات خیلی اندک بود اما برای اون زمان و ظرفیت من واقعا چشمگیر بود!

    خب چی شد که به آرامش رسیدم؟!

    از زمانی که فهمیدم آینده‌ی زندگی ما، اون جور که به ما می‌گفتن نیست! از زمانی که فهمیدم تمام اون مسائلی که به خاطرش ناراحت بودم، حقیقت نداره و اشتباه به گوش ما رسوندن! از اون موقع جوششی عمیق از شور و اشتیاق درونم شکل گرفت تا تغییر بدم شرایطم رو و مثل عموم نباشم!

    چی شد که فهمیدم زندگی ما اونجور که میگفتن نیست؟! اصلا مگه زندگی ما چه جوره که اینجوری انگیزه گرفتم؟!

    با توجه به تضادهای زندگیم؛ هر بار هدیات می‌شدم سمت یک منبع آگاهی خاصی (کاملا بر اساس قانون تکامل و بر اساس ظرفیت وجودیم). یه مدت یه منبع جلو می‌رفتم . بعد از گسترش ظرفم، منبع دیگه. تا اینکه ظرفیتم گسترش پیدا کرد و مدت دوساله با منبعی آشنا شدم که خیلی متفاوت تر از بقیه منابع قبلی صحبت میکنه! تفاوتش از زمین تا آسمونه چون تفاوت اصل و فرع، از زمین تا آسمونه! این منبع آگاهی من، برخلاف بقیه از اصل صحبت می‌کنه نه از فرعیات! و همین باعث شد از زمانی که سعی کردم اصل رو درک کنم و فرع رو حذف کنم، ذهنم روم بشه! ذهنم بگه: آخییییشششش! یعنی اون همه موضوعات مختلف و اون همه مسائل رو لازم نیست همزمان باهم هندل کنیم؟! یعنی من (ذهن) لازم نیست این همه کار کنم و داغ کنم؟!

    از زمانی که ذهنم آروم شد و نفس راحت کشید، از زمانی که حرفایی شنیدم که قلبم با آغوش باز می‌پذیرفت، از زمانی که قلبم عاشق شد و با ذهنم رابطه‌ی خوبی برقرار کرد، دقیقا از همون زمان من به آرامش رسیدم.

    چرا؟! مگه اون منبع چی می‌گفت که تو بهش میگی اصل؟!

    این منبع برخلاف بقیه، به جای اینکه چسب زخم به من بفروشه، به جای اینکه قرص مسکن بفروشه، به جای اینکه با دستمال کاغذی بخواد فقط جلوی خونریزی رو بگیره … بهم گفت که اولا مشکل از کجاست که این درد به وجود اومده! بعدش بهم گفت دستورالعمل درمان درد چیه! نه اینکه چسب زخم بده تا بگه این دستمال رو بذار روش!

    حالا فهمیدی تفاوت اصل با فرع چیه؟! این منبع به من گفت تو فقط وارد این مسیر شو تا نه تنها همه‌ی دردهات در تمام جوانب زندگی درمان بشه، بلکه همه‌ی اون دردها رو میتونی تبدیل کنی به نعمت! کی میاد این حرفو بزنه که *همه‌ی مشکلاتت، تو رو به خواستت می‌رسونن؟! انصافا چقدر احساس آدم خوب میشه به همین جمله آخر که مشکلات، نیومدن که اذیتت کنن بلکه اومدن تا تو رو به خواسته‌ی واقعیت نزدیک کنن! هدایت کنن!

    گفتم هدایت … این منبع منو با کسی آشنا کرد که معلم خودش بود! گفت که من هم باید شاگرد همون معلم اصلی باشم! منو با کسی آشنا کرد که خالق من بود! و من … نمی‌دونم چرا تا قبلش اونو به اون خوبی نمیشناختم! پس اون منبع، منبع بعدی رو هم بهم معرفی کرد! به من گفت تو بی‌نیاز خلق شدی و حتی نباید به من، به عنوان منبع آگاهی بچسبی! بلکه تو رو با معلم خودم آشنا میکنم که اتفاقا باید به او دودستی بچسبی و رهاش نکنی! منبع بینهایت و مادام العمر منو معرفی کرد و گفت دیگه لازم نیست سراغ هیچ کس بری! هر آنچه بخوای بهت میده و جواب همه‌‎ی سوالاتو می‌دونه! و من … عاشقانه ستایش میکنم کسی رو که دست منو در دست خالقم گذاشت! مثال بچه ای که تا مدت‌ها مادر واقعی خودش رو گم کرده باشه و فرشته ای، دست او را در دست مادر واقعی اش گذاشته باشه! مگه میشه اون فرشته رو فراموش کرد!

    اون فرشته بهم گفت خالقت تو را خالق آفریده! خالقی چون خودش! چون تو از اویی و باید هم مثل خودش باشی!

    اون فرشته گفت تو ذاتا خالق آفریده شدی و کافیه به یاد بیاری! به یاد بیار!

    پرسیدم چه طور؟! چه طور بیاد بیارم؟!

    گفت من هم مثل تو، روزی خالق خودم رو فراموش کرده بودم و زندگی بخور و نمیری داشتم! اما از وقتی پیدایش کردم و به یاد آوردم که من هم خالقم، خالق زندگی ام شدم. زندگی مرا ببین؟! ببین چه طور از نداشته ها، داشته ها ساختم و از نداری، دارا شدم؟!

    تو هم میتوانی! به شرطی که بپذیری خالق هستی!

    پرسیدم شرط اول خالق بودن چیست؟! چه طور بپذیرم؟!

    گفت باور کن که تمام زندگی تو، اتقات و شرایطی که داری تجربه میکنی، ساخته ی تو بوده! اما تا الان ناخودآگاه ساخته ای، از این به بعد آگاهانه بساز! مثال معماری که با چشم بسته بنایی ساخته و چشمانش را باز میکند! آن بنا چقدر متفاوت می‎شود؟!

    گفتم چه طوری باور کنم که تمام اتفاقات رو خودم میسازم!

    گفت امتحان کن! این همه سال ناآگاهانه زندگی را چشم بسته ساختی، بی آنکه بدانی!

    حالا چشمانت را باز کن و آگاهانه بساز … ببین می‌شود یا نه!

    چشمانم را باز کردم … سعی کردم با چشمانی باز، گوشهایی شنوا، بشنوم هر آنچه که بهم گفت! دیدم حال من در حال بهتر شدن است! دیدم که احساس خوبی دارم …

    به خاطر احساس خوبم و بیشتر کردن آن لذت ادامه دادم مسیر را … بدون توجه به نتیجه! فقط برای احساس خوبم!

    ناگهان دیدم شرایط واقعا متفاوت شد! زندگی ام را میگم … ناگهان متفاوت از سالهای قبل شد و این بار، نه تنها چشم را باز کردم، بلکه قلبم را گشودم تا با قلبم بپذیرم سخنان فرشته‌ی خداوندی که می‌گوید، من همی می‌توانم یک فرشته‌ی خالق باشم.

    .

    .

    .

    چقدر دوست داشتم اینا رو با خودم مرور کنم که بگم، دقیقا از وقتی با استاد و خونه‌ی استاد (یعنی سایت) آشنا شدم، خوش‌شانس شدم و زندگی روی خوش بیشتری بهم نشون داد و هرچه میگذره، روی خوشش بیشتر میشه!

    و استاد از موضوعات اساسی به نام قانون صحبت کردن که با شناخت قوانین و حرکت در چهارچوب قوانین، میتونیم به خواسته ها برسیم. یعنی میتونیم خالق باشیم! میبینی؟! خالق بودن سخت نیست! فقط کافیه قوانین رو بشناسی، درک کنی، ازبر کنی تااااا طبق چهارچوب قوانین زندگی کنی و هر چه رو میخوای بدست بیاری.

    ایشون گفتن اصلی ترین قانون، قانون فرکانسه! همون قانونی که اول متن گفتیم. و طبق این قانون در هر لحظه در حال ارسال فرکانس، به جهان هستی و جهان، واکنش خیلی حساسی نسبت به کیفیت فرکانست داره و اون فرکانس رو تبدیل به اتفاقات همسنگ فرکانست میکنه و با پست پیشتاز وارد زندگیت میکنه!

    از زمانی که فهمیدم علت تمام اتفاقات زندگی، چیزی به نام فرکانس ( یا اسم دیگس )، سعی کردم فرکانس تولیدی با کیفیت تری تحویل جهانم بدم. و جهان، طبق قانون وظیفه داشت کیفیت اتفاقات بهتری رو وارد زندگیم کنه.

    … و این گونه شد که من خوش‌شانس تر شدم!!!

    واژه‌ی شانس رو اینقدر تکرار کردم که بگم مهم این نیست تو چه اسمی روی دلیل اتفاقات زندگیت بذاری، مهم اینه از درون به چی باور داری! جهان نه صدای تو رو میشنوه و نه زبون تو رو میفهمه! اینکه تو اسمشو بذاری فرکانس ولی از درون بهش باور نداشته باشی، نتیجه ای برات نداره و همون کیفیت زندگی قبلی رو بهت میده!

    تو اسمشو هر چی میخوای بذار اما بدون که اصلی ترین و مهم ترین قانون ما، همینه! و اگه اینو خوب درک نکنی، حتی اگه تمام محصولات رو تهیه کنی و ببینی، بازم این قانون اصلی توی تمام موضوعات به عنوان یک پاشنه آشیل حرکت تو رو تحت تاثیر میده!

    کیفیت زندگی ما در هر موضوعی، کیفیت اون چیزی که تحویل جهان دادیم! طبیعی و عادلانست که جهان با حسگرهای دقیقش متناسب با همون چیزی که بهش دادی، بهت بده! درسته؟!

    همونطور که طبیعی و عادلانست زندگی ما، ناشی از فرکانس های خود ما باشه و نه هیچ موجود دیگری! یعنی هیچ انسان دیگری! چون گفتیم فقط انسانه که توانایی تولید فرکانس داره! پس طبیعی و عادلانست که هیچ کسی نتونه در زندگی ما تاثیری بذاره مگر خودمون! چون تنها عاملی که اتفاقات زندگی شخصی من رو میسازه، فقط فرکانس های شخصی منه! مثل کلیدی که فقط بر یک قفل تاثر بذاره!

    چقدر آدم احساس آرامش میکنه از چنین قوانینی. نه؟!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      Tohid گفته:
      مدت عضویت: 2743 روز

      به به لذت بردم واقعا اقا یزدان

      من خیلی وقته قانون رو میدونم

      من چند تا ترمز بزرگ تو سلامتی داشتم و برشون داشتم و روشون کار کردم ولی هر بار میام به اون موضوع فک میکنم دوبا ه حالم گرفته میشه و کلا این مشکل تو بدن من هست

      سوالم اینه که چطوری بریم تو مدار سلامتی

      چطوری فرکانسشو بفرستیم

      فقط چطور چطور چطور که وقتی بهش توجه میکنیم حالمون خوب باشه منظورم اینه که وقتی به سلامتی و بدنمون توجه میکنیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سارینا گفته:
      مدت عضویت: 1662 روز

      سلام یزدان :) من سه روز پیش بود که یهو این حس برام اومد که چقدر خوب بشه که از سایت بنتونم به گونه ای استفاده کنم که حالت خوندن متن و اگاهی باشه یعنی رو حس دیدن فایل نبودم دوس داشتم بخونم بعد اومد تو ذهنم که فایل ها صوتین و خوب نمیشه دیگه. بعد خوندن کامنت هم که حالت پراکندگی فکری میده بهم چون برای افراد مختلف هست بعد به فایل رابطه ما با انرزی که خدا نامیده میشود هدایت شدم و کامنت تو دوست ععزیزم توجه منو جلب کرد که چقدر مسائل رو باز کردی و به شیوه ای که من خیلی دوس دارم برای خودت توضیح دادی خیلی خیلی نوشتت به حالتی که من باهاش توی شیوه توضیح مطلب ارتباط بهتری برقرار میکنم نزدیک بود خیلی برام جالب بود و وارد پروفایت شدم و کامنت هاتو 2 روزه که یک ریز دارم میخونم نوشته هات به طرز عجیبی تو این برهه زمانی به دلم میشیشنه و کلی چراغ تو ذهنم روشن میکنه میگم خیلی کلیید کردم رو نوشته هات انقدر که برای خودم عجیب بود که چراا ول نمیکنم بعد رفتم جلوتر سرم سوت کشید دیدم که تو هم ظاهرا رشته ات مرتبط با حیواناته یکی از راه های اروم کردن خودت بازی کردن با گربه ات هست مثل من و فکر کنم که رشته ات باید مثل من دامپزشکی باشه دیدیم که تو هم تو بیست سالگی این سوال برات ممطرح بود که چه شغلی رو باید انتخاب کنی که پولساز باشه مثل الان من .و یکی از دغدغه هات اینجور که فهمیدن کار کردنمون توی کلینیک هاست بدون دریافت پول به عنوان کاراموز که این حالت دوست نداریم (نداشتی) دیدم که تو هم مثل من از بقیه میپرسی اگه تو سن تو بودن چه تصمیماتی رو نمیگرفتن یا چه راه هایی رو نمیرفتن دیدم تو هم مثل من دغدغه ی یه رابطه ی عالی داری و خیلی برات مهمه (البته الان عزیز دلت کنارته نشسته خدارو شکر)برات مهمه که فرد مقابلت هم یکتا پرست باشه که هدایت شد رابطتتون به این سمت .یزدان وقتی در جریان خوندن کامنت هات و کلیک عجیبی که رو کامنتات زده بودم به این چیزا رسیدم که از خودت نوشتی واقعا مو های تنم سیخ شد که واقعا فرکانس چقدر دقیقه من جذب پروفایلی شدم که خیلی شبیه زندگی خودمه دغدغه ام برای جدا شدن از خانواده زور الکیم برای اینکه از کمک هاشون استفاده نکنم گرگ در لباس میش کمال گرایی و… و دغدغه مالی که به خاطر افکارم نسبت به رشته ام دارم اینکه تو ایران شرایطش خوب نیست و اینا که میدونم استاد تو روانشناسی ثروت همه رو نقض میکنه خلاصه که ممنونم یزدان که یه موقع به دلت افتاد که اگاهی هاتو زیر فایل ها بنویسی دوست دارم و عزیز دلت رو از طرف من ببوس زندگیت سرشار از عشق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    Jack theoo گفته:
    مدت عضویت: 1796 روز

    با سلام و خسته نباشید خدمت استاد عباس منش عزیز.

    میخواستم راهی پیدا کنم که باهاتون ارتباط برقرار کنم و آخر سر به اینجا رسیدم.

    من نوجوونی 18 ساله ام اهل کرمان. فرزند طلاق هستم.نمیخوام بگم بده یا خوب چیزیه که هست اصلا هم برام مهم نیست.من از چند وقت پیش با قانون جذب و ارتعاش اشنا بودم.اما از حدودا 4 ماه پیش دیگه کامل شروع کردم به کنترل ذهنم.خداروشکر میکنم بابت چیز های زیبایی که در این دنیا وجو داره.اهدافه بزرگی دارم که به همشون خواهم رسید و یک روز اسمم به گوشتون خواهد رسید.

    همه ی دوستانم مشغول موتور بازی و ماشین بازی و … هستند و من خداروشکر میکنم که در این سن با قوانین به طور کامل اشنا شدم.

    قصده مهاجرت به تهران را دارم و میخاهم که زندگی جدید خودم را شروع کنم و به شدت مطمعنم که موفق میشوم و خدا در تمام لحظات زندگی همراه و یار ماست اگر که صدای خدا رو بشنویم چون خدا همیشه به ما کمک میکنه در هر لحظه اما ما باید مدارمونو اگاهیمونو ببریم بالا تا energy بی پایان خدارو و الهام هاشو به بهترین کیفیت و دقت دریافت کنیم.

    با تشکر از شما استاد گرانقدر

    فقط میتونم بگم خدایا سپاس گذارم بابت همه چیز…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    asal bahredar گفته:
    مدت عضویت: 2376 روز

    سلام به دوستان عزیز این گروه واستاد بزرگوار و خانم شایسته ی مهربان که هردوی شما از جنس خداهستین وزندگی خیلی از ما ها رو روی مفهوم فرکانس وچگونگی تنظیم آن برنامه ریزی کردین تا مارا به درک حقیقت دنیا و رسیدن ما به قانونی که پروردگار مان آن را روی باورهاوفرکانس وجذب خواسته ها با احساس خوب که همراه هست با اتفاقات خوب تنظیم کردی خدای مهربان من لایق بهترینا وعالیترینا هستم و پروردگارمن آزمن بیشتر میخواهد تا من ثروت مند باشم چون ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست خداوند ثروتمند هست و ثروتمندان را دوست دارد خدا زیباست و زیبایی هارو دوست دارد دوست دارد من همه زیبایی های دنیا رو ببینم وبهره ببرم نمیدانم با چه زبانی تشکر کنم از استاد که مارو به این مسیر یکتا پرستی دعوت کرد تا خدایمان را بهتر بشناسم و نجوا های ذهن را آروم ودنباله روی ندای قلبمان باشیم واقعا کنترل کردن ذهن همانطور که استاد فرمودند با تکرار تکرار و تکرار و تمرین بوجود میاد تازه متوجه شدم خدایا مرسی که هر روز زندگیمو از هر جهت بهتر و بهتر می‌کنی تا بتوانیم جهانی بهتر داشته باشیم هرچه را بخواهیم با احساس خوب بدست می‌آوریم استاد تو یکی از فایلها سوال کردن که اگه بهتون یه امکانات مسافرت به شماداده بشه چه کشوری انتخاب میکنید یا به چه وسیله نقلیه سفر میکنید وغیره من همون لحظه ذهن اومد برم روستای واز چمستان نور سمت ویلای استاد عباس منش و ببینم باور کنید همون جذب کردم و جمعه هفته قبل هدایتی رفتیم سمت روستای واز و تا سمت جنگلهای روستای واز یه هوای رویایی و بکر عالی با آدمهای خوب همه استاد میشناختن و تعریف میکردن ویه روز قشنگ و با طبیعت زیبا رو تجربه کردیم دوستای عزیزم هر چه از خدا بیشتر بخواهیم وبا احساس خوب بخواهیم آن را بدست می‌آوریم تا میتوانیم عالی ترین ها رو بخواهیم الهی حال روزتان هر روز از هر جهت عالی ترین باشه امین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3349 روز

    سلام

    ما فرکانسها را ارسال میکنیم و بعد جهان دریافت کرده و از جنس همان وارد زندگی ما می کند.

    به اندازه ای که به قوانین جهان عمل کنیم نتیجه می بینیم.

    فرکانسهایمان را باید کنترل کنیم. توی ذهن ما یکسره تکرار شده است که تو هیچوقت موفق نمی شوی یا این کار تو را از خدا دور می کنه و ……. این فرکانسها را ارسال می کنیم و از همان وارد زندگی ما میشود.

    وقتی ما نتوانیم ورودی مغزمان را کنترل کنیم پس نمی توانیم خروجی مغزمان را هم کنترل کنیم.

    هر چقدر ورودیهای خوبی وارد ذهن کنیم فرکانسها که خروجی را بوجود می آورند متفاوتر می شوند و بهتر میشوند و خروجی آنها می شود که وارد زندگی ما میشود.

    درهمه حال داریم با خودمان حرف می زنیم؛ دو ساعت تمرکز کنیم به مغزمان به ذهنمان می بینیم که یکسره داریم با خودمان حرف می زنیم؛ که اینها در مورد ورودیهای ذهنمان است و این گفتگوها در مورد چیزهایی است که اخیرا گفته و شنیدیم و برایمان مهم بوده است.

    گفتگوها یک ا حساسی را در ما بوجود می آورد افکار فرکانس و گفتگوهای ذهنی یک چیز هستند مثل هم هستند که این ها احساسی را در ما بوجود می آورند که میتواند احساس خوب باشد یا بد مثل احساس انتقام نگرانی و این گفتگوهای ذهنی به ما نشان میدهد که ما را به سمت خواسته می برد یا ناخواسته .

    گفتگوهای ذهنی را با ید جهت بدهیم با وردیهای مناسب و مثلا حرفها و گفتگوهایی با خود داشته باشیم که احساس خوب به ما بدهد و ورودیهای خوبی داشته باشیم مثل اینکه تو لایقی تو میتوانی تو تو تو … یعنی این ورودیها را آگاهانه کنترل و رهبری کنیم که به ما احساس امید و توکل و پیشرفت و سلامتی و خوبی به ما بدهد اگر این کار را انجام دهیم به صورت همیشگی و آگاهانه که اولش ذهنتون ممکنه خیلی مقاومت کنه که مثلا نه اصلا فلان جا نتونستی موفق شوی تو نمی توانی مثل آن موقع و آن موقع و … اگر بتوانیم ورودیها را کنترل کنیم با افرادی برویم که مثبت هستند شادهستند و … یعنی مقاومت ما کمتر می شود و گفتگوهای مثبت غالب ذهن شما شوند، و تمرین کنید که در دوره ها هم هست؛ گفتگوها را مدیریت کنیم وبارها گوش کنیم، گفتگوها و فکرها و فرکانسها مثبت میشوند و جهان موقعیتهایی را بوجود می آورد که به خواسته خود راحتتر می رسیم.

    این کار ساده نیست ولی خیلی ساده تر از کارهای فیزیکی ست که نیاز به تمرین است.

    یعنی همیشه باید کنترل گفتگوهای ذهنی داشته باشیم به صورتی که به ما کمک کند.

    تماما شرایط خود را خود بوجود می آوریم.

    با تعهد به این قوانین زندگی کنید تا زندگی خود را متحول کنید.

    همیشه روی باورها و فرکانسها و ورودیها کار کنیم و زندگی خود را متحول کنیم.

    خوب زندگی کنیم و کمک کنیم که دنیا جای بهتری برای زندگی کردن باشد.

    تمام اتفاقات و شرایط را خود بوجود می اوریم.

    تمام قوانین و آداب و …. در زندگی ما تاثیری ندارد مگر اینکه خودمان این شرایط را برای خود بخواهیم که در غیر این صورت زندگی به سمت نگرانی و اضطراب است.

    الگوی مناسبی برای فرزندان و همه باشد.

    موفقیت ادامه دارد ……

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    عاطفه نوری گفته:
    مدت عضویت: 1957 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام خداوند هدایتگرم،

    ۵۰ مین روز از این مسیر الهی و زیبا،

    الهی به امید تو،

    سلام ب استاد عزیزم خانوم شایسته ی عزیزم و دوستان عزیزم…

    وای خدای من این فایل چقدر مفید و بینظیر قوانین توضیح داده شده، مخصوصا اینکه چه گفتگویی درون خودمان داریم؟

    آیا اصلا توجه میکنیم چه گفتگوهایی رد و بدل میشود؟!

    با مهربانی و مثبت صحبت میکنیم یا با خشونت ناراحتی و سرزنش کردن خودمان…

    الله اکبر….

    کل اتفاقات زندگی ما به خاطر قوانین رخ میدهد

    ما در هرلحظه با توجه به افکارمون در حال ارسال فرکانس هایی به جهان هستی هستیم،با توجه به آنچه در فکرمان میگذرد داریم فرکانس هایی رو ارسال میکنیم و به این شکل تمام اتفاقات زندگیمون به وجود می آید،

    تمام اتفاقات زندگی ما بخاطر ارسال فرکانس هامون است،

    این فرکانس ها هستند ارتعاشات هستند که دارن شرایط زندگی مارو به وجود می آورند،

    وقتی توی ذهن ما داعم داره این افکار میچرخه چیزهایی که دیدیم شنیدیم تو نمیتونی موفق بشی پیشرفت کنی فرصت ها کمه موفقیت ها کمه ثروت کمه، وقتی یک عالمه از این افکار داری یا مثلا اگر به ثروت برسیم آدم بدی میشویم از خدا دور میشویم،

    وقتی این باورها وجود داره، داریم فرکانس هایی ارسال میکنیم که از همین نوع اتفاقات که باور داریم وارد زندگی میشود…

    و اون فرکانس ها و باورها حاصل ورودی ذهن ما ست،

    کسی که نتونه ورودی هاشو کنترل کنه نمیتونه خروجی مغزش رو کنترل کنه،

    اگر نتوانید اون چیزهایی که میبینید می شنوید را اگاهانه کنترل کنید که به شما احساس بهتری میدهد عشق بیشتری میددهد اشتیاق بیشتری میدهد به شما باور قدرتمندتری میدهد ایمان بیشتری میدهد توکل بیشتری میدهد…

    هرچه ورودی هایی را مثل این وارد ذهنتون بکنید، اتفاقی که می افتد اون فرکانس ها که خروجی ها را به وجود می آورند متفاوت میشوند و در راستای خواسته ها میشوند سلامتی بیشتر عشق بیشتر ثروت بیشتر….

    ما در همه حال تو ذهن خودمون داریم با خودمان صحبت میکنیم،

    اگر دقت کنید در رابطه با ورودی های ذهن ما است.

    گفتگوها اغلب در رابطه با چیزهایی است که دیدید شنیدید و اتفاق افتاده است یا گفتگو راجب چیزهایی است که برای شما مهم هستند،

    این گفتگو ها یک احساسی را در شما به وجود می آورند در هر لحظه.

    همیشه نتیجه این گفتگوها ذهنی و افکار یک احساسی در شما به وجود می آورند احساس مثبت یا احساس منفی…

    این احساس شما به شما میگه این گفتگوهای ذهنی دارن به شما میگن شما به چه سمتی میروید و چه فرکانسی و احساسی رو به جهان ارسال میکنید…

    سعی کنیم با ورودی های مناسب جهت بدهیم به فرکانس هامون…

    خودم با خودم گفتگوهای ذهنی را اگاهانه انجام بدهم تو فوق العاده ای تو موفق میشوی تو بهترینی…

    بی نهایت فرصت همه جا هست می توانیم بدون نیاز به پارتی به فلان موفقیت برسیم و ….

    با کنترل ورودی ها و مدیریت کردن گفتگوهای ذهنی به شکلی که خودمان را اگاهانه وارد این گفتگوهای ذهنی کنیم که احساس بهتری به ما بدهند،

    گفتگوهای مثبت بشوند گفتگوی غالب ذهن ما با تمرین کردن با باورهای درست..

    ما تماما شرایط خودمان را خودمان به وجود می اوریم،

    سعی کنیم خوب زندگی کنیم و دنیا را جای بهتری برای زندگی کردن بکنیم،

    لحظه ی مرگ هیچ حسرتی را نداشته باشیم،

    خدای مهربانم سپاس گذارم برای بودنت هدایت کردنت خدایی کردنت…

    خدای مهربانم سپاسگذارم برای درک همین لحظه و این آگاهی ها،

    خدای مهربانم سپاسگذارم برای وجود ارزشمند استادم،

    پروردگارم یاریمان کن برای عمل کردی قوانینت،

    پروردگارم یاریمان کن برای ساختن باورهای فوق العاده ایمانی بیشتر و بهتر توکلی بیشتر و بهتر…

    ایاک نعبد، و ایاک نستعین،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    راضیه راضیه گفته:
    مدت عضویت: 3437 روز

    به نام خالق زیبایی

    سلام به همه‌ هم فرکانس های عزیزم💕

    روزشمار۵۰:

    #قوانین جهان هستی

    ۱-باور کنید کل داستان جهان هستی همینه‌، یعنی کل اتفاقات زندگی‌ما به خاطر همین قانون رخ میده، قانون این که ما در هر لحظه با توجه به افکارمون ، در حال ارسال فرکانس هایی به جهان هستی هستیم…..و به این شکل اتفاقات زندگی ما به وجود میاد….

    ۲-هیچ‌کدوم‌ از شرایط زندگی ما، اتفاقات زندگی ما، سلامتی، بیماری، ثروت یا فقرو….تمام اتفاقات زندگی ما‌ تماما به واسطه فرکانس هایی که به جهان هستی ارسال می کنیم، به وجود میاد……این هسته کلی، کل مباحث زندگی منه…..

    ۳-کل داستان اینه که این فرکانس ها هستن، این ارتعاشات هستن که شرایط زندگی ما رو به وجود میارن…..یعنی خیلی ها این قضیه رو درک‌نمی کنند……

    ۴- اکثر آدم ها کلی باورهای دیگه مثل این که خدا برای بعضی ها می خواد برای بعضی ها نمی خواد، بدشانسیه…..ثروت دست یک‌عده ی خاصیه…..چون تو خانواده فقیر به دنیا اومدن نمی توانند موفق بشن……و هزاران باور دیگه….که نمی توانند که به این اصل جهانی فکر کنند….. که خودشون یک‌دستگاهی هستند که دارن فرکانس رو‌ تولید می کنند و جهان هستی به واسطه دریافت فرکانسها از هر فرد شرایط و اتفاقاتی رو هماهنگ هم سنگ، هم فرکانس با اون افکار و اون باورها وارد زندگی شون می کنه….

    ۵-فرکانس ها رو‌چه‌جوری کنترل کنیم؟!

    وقتی توی ذهن ما دائم این افکار می چرخه؟ که‌تو‌موفق نمیشی، تو‌ادم ضعیفی هستی، تو پارتی نداری، فرصت ها کمه….موفقیت سخته…..وقتی یک‌عالمه از این افکار داری…

    وقتی این باور ها رو داری ، داری فرکانس هایی رو ارسال می کنی که از همین نوع اتفاقات که باور داری وارد زندگیت می کنی…..

    ۶-افکار ما حاصل وردی های ماست….کسی که‌نتوانه‌وردی رو‌کنترل کنه نمی توانه خروجی رو‌کنترل کنه…..

    ۷-اگر اگاهانه چیزهایی که میشنوی و‌میبینی کنترل نکنی….یعنی آگاهانه چیزهاییی رو بببینی که به شما احساس بهتری میده، که به شما اشتیاق بیشتری میده، ایمان بیشتر میده…..هر چقدر وردی های مثل این‌وارد ذهنتون بکنین…..اون فرکانس ها که دارن خروجی ها رو به وجود میارن متفاوت میشن….. و در راستای خواسته هات میشن، در راستای ثروت بیشتر….سلامتی بیشتر…..عشق و‌روابط بهتر…….

    ۸-ما در همه حال داریم با خودمون توی ذهنمون صحبت می کنیم، داریم با خودمون حرف می زنیم، خیلی از این حرف ها ، پچ‌پچ ها و‌نجواهایی که هست در مورد وردی های ذهنته…..چیز هایی که اخیرا دیدی و‌یا شنیدی، یا چیزهایی که برات مهم هستند…..

    این گفت و‌گو ها شروع می کنند به صحبت کردن که اوضاع بدتر میشه، نمی توانی موفق بشی، این گفت و گو ها یک احساسی رو در شما به وجود میارن در هر لحظه…..

    نتیجه این گفت و‌گوهای ذهنی( این ها همشون یکی هستن…افکار، فرکانس، از هم جدا نیستن)…… اینا یک احساسی رو‌در شما به وجود میارن…..این احساس می توانه مثبت باشه( امید، لذت، عشق…) می توانه احساس بد باشه ( ترس، نگرانی، خشم و….) این احساس شما داره به شما میگه…..این گفت و‌گوهای ذهنی دارن شما رو به چه سمتی می برن…… داری چه فرکانس هایی رو ارسال می کنی……

    ۹- اگر من به گفت و‌گوهای ذهنیم جهت بدم….. با چی؟؟؟

    با وردی های مناسب….چیزهایی رو بخونم یا گوش بدم‌که احساس بهتر بهم بده……توکل بیشتر ، امید بیشتر….

    یا حرف هایی رو با خودم بزنم و خودم آگاهانه به گفت و‌گوی های ذهنی جهت دادن که تو فوق العاده ای ،تو خیلی موفق میشی……. می توانی به فلان‌موفقیت برسی….

    اگر بتوانیم‌این گفت و‌گوی های ذهنی رو خودمون آگاهانه تکرارش کنیم…….نجواها رو مدیریت کنیم به شکلی که به ما احساس بهتری بدن….. احساس امید،احساس توکل، پیشرفت…احساس خوبی به شما بدن……و این‌کار همیشه انجام بدین….نه یک روز، نه‌دو روز…. این جزئی از برنامه زندگی شما باشه….که با کنترل وردی ها…. و‌مدیریت گفت و‌گو های ذهنی به شکلی که آگاهانه…..وارد این گفت و‌گویهای ذهنی کنید….که اولش ذهن شما خیلی مقاومت می کنه، به دلیل وردی های نامناسبی که قبلا داشته میگه نه تو فلان جا نتوانستی موفق بشی، تو ادم پوچی هستی و…….. اما اگر ادامه بدی و وردی هات کنترل کنی…..و چیزهاییی بشنوی و بخونی ، با افراد مثبت تری در ارتباط باشی….. و‌خودت آگاهانه گفت و گوهای ذهنیت مدیریت کنی بعد از یک مدتی فشار ذهنی کم میشه….

    و وقتی که این گفت و‌گوهای مثبت تبدیل به گفت و‌گوهای غالب ذهن ما بشن……

    (به همین دلیل باید فایل ها رو بارها گوش بدیم چون‌وردی های ما گفت و‌گوهای ذهنی ما رو شکل میدن…… وقتی وردی ها خوب بشن…گفت و‌گوها هم‌خوب میشن…. فرکانس ها هم خوب میشن و جهان شرایط بهتر برای ما ایجاد می کنه)

    ۱۰- کل داستان ، یک کار ذهنیه….. البته کار ساده ای نیست….. و نیاز داره به تمرین کردن……و باور کردن که جواب می دهد.

    ۱۱- کل داستان…..کنترل گفت و‌گوهای ذهنی به شکلی که به شمااحساس بهتری بده….

    ۱۲-فقط باورررررر کنیدددددددد که کلللللللل اتفاقاتتتتت زندگیییییییی شمااااااا به واسطههههه فرکانس های شما ایجاد می شود… هیچ‌دست دیگه ای در کار نیست…‌

    ۱۳-با تعهد فراوان بهش عمل کنیم تا زندگی ما تغییر کنه.

    ۱۴- خوب زندگی کنیم تا هنگام مرگ حسرت نخوریم.

    ۱۵- تمام اتفاقات و شرایط خودمون ایجاد می کنیم، این که دولت فلان کرده، امریکا فلان کرده، فلان قانون ایجاد شده…..تماممممممم این هاااااا هیچ تاثیریییییی در زندگییییی شماااااااا ندارنننننننن به غیر از فرکانس های شما ، یعنی اگر بتوانید فرکانس هامون کنترل کنیم، ولی وقتی شما قدرت می دین به آدم ها، به شرایط…..و قتی قدرت از دست خودت میگری و‌میدی به عوامل بیرون از خودت زندگی یک‌جهنمممممم‌و اضطراب دائمی…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: