مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیمِ آن - صفحه 51

سلام به رهروان راه حقیقت

روزشمار تحول زندگی من روز پنجاه

سلام به استاد عزیزم که هر لحظه صدای زیباتون با هندزفری تو گوشمه و هر فایلی رو بیش ازپنجاه بار گوش میدم و وقتی به گذشته و الانم فکر میکنم اصلا قابل مقایسه نیست الان یک ویدویی یک دقیقه ای تو انستا از شما دیدم که راجب ارزش برای خود بود و میشه گفت اونقد عالی بود که حد نداشت منم استوریش کردم تا دوستانمم ببینن و لذت ببرن.

استاد عزیزم درست اون لحظه هایی که ناراحت میشم تو گوشم میگید تمام اتفاقات زندگیت از فرکانس های خودته و خونسرد باش بگذر رها کن این لحظه رو،توجهت رو ازش بردار تا تکرار نشه و من اروم اروم میشم …

هر وقت بحث فرکانس میشه من رهای رها میشم انگار تمام جهان مال منه و من توی یک بازی هستم که مرحله مرحله پاسش میکنم و بهشون میرسم و این فایل با وجودی که تکراری بود و روز بیست و هفتم هم گوشش داده بودم بازم بالای پنجاه بار تو گوشم تکرار شد و براش کامنت جدید هم نوشتم تا جریان داشته باشم.

استاد من تو گذشته غرق در گفت و گوهای ذهنی یا همان فرکانسهای منفی بودم و زندگی واقعا بدی داشتم ولی به مرور همراهی باشما به طرز عجیبی که الان اصلا نمیتونم مسیری که اومدمو تعریف کنم همه چی عوض شد اصلا من انگار هیچ کاری نکردم فقط فایل گوش دادم ولی واقعا همه چی تغییر کرده هنوز ایده ال نیست ولی بازم نسبت به گذشته هزاران بار بهتره این اموزه هاتون یه جوری رفتن تو ذهنم که انگار افسار اسب ذهنمو در دسترس گرفتن و هر فکر منفی میاد تمام وجودم در برابرش مسلح میشه که نبیبنش نشنو و فوری حواسمو به چیز دیگه ای پرت میکنم و منی که فرکانس غالبم منفی بود و گاهی مثبت میشد الان کاملا رو به بهبودم و فرکانس غالبم مثبته و گاهی کوچولو ناراحت میشم و دوباره حالم خوب میشه  و مخصوصا یه خواهر دارم از تندروان مکتب شماست و همیشه این مواقع منو فوری به فرکانس مثبت وارد میکنه با حرفهای قشنگی که ازشما بهم میگه  خداروشکر

واقعا وقتی فکرهای مثبت میکنیم احساس خوبی سراسر وجودمونو در بر میگیره و انگار وسط اون ارزو هستیم و این شگفت انگیزه

شکرخدا استاد من این مرحله رو پاس کردم که ذهنم زیاد مقاومت میکرد الان خیلی ضعیف شده و خیلی زود دست از مقاومت بر میداره و منی که زمانی خودمو در حد کمترینها میدیدم و به خرچیزی راضی بودم الان به حدی خودمو باارزش میدونم که گاهی همسرم عصبانی میشه میگه سطح توقعت انقد بالا رفته که اصلا اون ادم ساده و بی توقعی که باهاش ازدواج کردم نیستی و من باافتخار میگم بله دقیقا من باارزش ترینم و لایق باارزش ترینها رو دارم و به کمتر از بهترین در هیچ چیزی راضی نیستم شکرخدا

و واقعا از وقتی این باور رو در مورد خودم تقویت کردم هرچیزی که میخرم بهترینه و اصلا حاضر نیستم چیزهایی که گذشته میخریدم رو دوباره بخرم و استفاده کنم و منی که یه لباس میخریدم تا پاره نمیشد نمیرفتم یکی دیگه بخرم و نه تنها روم نمیشد بگم لباس میخوام اصلا به فکرمم نمیرسید  میشه لباس خوب داشت و گاهی برای مهمونی با لباس خونه میرفتم چون نداشتم ولی الان علاوه بر لباسهای رنگارنگ و زیادی که توخونه و مهمونی و بیرون میپوشم چندین دست لباس دارم که هنوز نپوشیدم و اینها بهم حس خیلی خوبی میده که من لایق بهترین ها هستم که تونستم خودمو بالا بکشم میدونم اینها چیزی نیست ولی این مرحله ایه که باید ازش بگذرم تا به قول شما تجربه ش کنم ازش اشباع بشم اون وقت به مراحل بالاتر عزت نفس میرسم ان شاءالله

از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست