مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیمِ آن - صفحه 6

سلام استاد عزیــزم

سلام دوستان خوبم استاد هنوز فایل رو گوش نکردم و شاید گفته های من ربطی به این فایل نداشته باشه ولی ترجیح دادم اینجا بنویسم

استاد میخوام از تغییراتم بگم میدونی استاد از این منی که چقدر تغییر کرد و از اون من إ خمود جدا شد و کنده شد..از اون منی که میترسید تو جمع حرف بزنه، همیشه با بقیه موافق بود،اما حالا تبدیل شده به آدمی که برای عقیده و باور خودش ارزش قائله. ترس داشت از خیلی چیزها،از تنها بودن از اینکه فک میکرد هر جا میره یه عده ادم میخوان بهش ضربه بزنن،از اینکه خیلی وقتا واسه جزیی ترین چیزهاش تردید داشت و درست نمیتدنست تصمیم بگیره ..اون من چقدر فرق کرد اگه بخوام از تغییرات این یک سال بگم شاید تو یه کلام بشه گفت آرامش خاطر..استاد نمیگم خیلی اوضاعم بر وفق مراده ولی از خودتون یاد گرفتم به خاطر کوچکترین چیزها و نشونه ها سئاسگزار خداوندم باشم.همه چیز هرروز داره بهتر میشه خدارو شکر میکنم واقعا الان خودمو میبینم خیلی توکل دارم به خدا.قبلا از تنهایی سفر کردن میترسیدم اما امروز تنها سفر کردم اونم با هواپیما در حالیکه هیچ کدوم از تشریفاتشو بلد نبودم! شاید واسه خیلی از دوستان این یه چیز ساده باشه ولی من ترس داشتم از رفتن به محیطی مثل فرودگاه مهرآباد..ترس داشتم که تو تهران تنها برم جایی..حتی ترس داشتم تنها با اتوبوس سفر کنم. راستشو بگم حتی تا چند روز پیش هنوز شک داشتم ولی اینو یه امتحان میدونستم برای خودم.یاد حرف شما افتادم استاد که گفتین ادم باید واقعا تغییر کنه وگرنه جمله های قشنگو همه بلدن بگن ..جدال داشتم ولی نه مث همیشه این بار برخلاف همیشه با خودم گفتم تو میتونی با دوستات باشی و مثل همیشه به جای اعتماد به خدا به اونا تکیه کنی یا اینکه خودتو بسنجی و توکل کنی به خدا و با ترست روبه رو شی و در ظاهر تنها باشی ولی خدا باهات باشه.و من امروز باهاش روبه رو شدم.من هیچ جای تهران رو بلد نبودم و به خاطر یه آزمون دیشب رفتم تهران و امروز تنها برگشتم.قبلا میترسیدم از کسی سوال بپرسم چون فک میکردم همه میخوان آسیب بهم برسونن پس باخودم گفتم بازم روبرو شو و زیرپا بذار این ترساتو چند جا سوال پرسیدم اولش کمی سخت بود ولی انقد تکرارش کردم که از رفتار قبلی خودم خندم میگرفت..امروز معنی واقعی توکل رو فهمیدم ..خیلی جالب بود ر جا سوال میپرسیدم یا درخواستی میکردم به بهترین نحو جوابمو میگیرفتم..اعتماد به خدا اعتماد بنفسمو بالاتر برد.فهمیدم واقعا اون چیزی که ما اسمشو میذاریم ترس هیچ قدرتی نداره این ماییم که بهش قدرت میدیم این ماییم که سالهاست کوچکترین چیزارو برای خودمون بزرگ کردیم و ترسیدیم از روبه روشدن باهاش که مبادا ضربه بخوریم..خودمون شدیم بزرگترین دشمن و نابودگر خودمون. از خیلی آرزوهامون گذشتیم که مبادا …ومباداا..و بخاطر ترسمون از بزرگترین لذت هایی که میتونستیم داشته باشیم گذشتیم..من امروز فهمیدم توکل یعنی چی..فهمیدم مواجه شدن با ترس یعنی چی..فهمیدم چقدر خوبه آدم متکی به خدا باشه نه بنده خدا..فهمیدم اگه به خودم متکی باشم خدا آدمهایی رو سر راهم قرار میده راههایی رو برام هموار میکنه ادمایی رو سر راهم میذاره که همه تلاششون اینه که منو به خواستم برسونن.

خدایا شکرت به خاطر وجود استاد خوبم

خدایا شکرت برای اینکه معنی توکل رو بهم فهموندی

خدایا شکرت که که نشونم دادی اگه هیچکیم نباشه تو منو رها نمیکنی.

خدایا شکرت که منو تو مسیر تکامل قرار دادی

خدایا شکرت که قدرت درک بهم دادی که بفهمم هیچ اتفاقی اتفاقی نیست…