مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیمِ آن - صفحه 90

1410 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1175 روز

    سلام بر استاد مهربان

    سلام بر دوستان عالی خودم

    آنچه که امروز در روزشمار خودم می شنوم یکی از مهمترین قوانین است که تا به اکنون یاد گرفته ام

    وقتی کل قوانین زندگی من بر این پایه و اساس استوار است چرا من آنرا ادامه ندهم

    قانون این جهان است است که من در هر لحظه بر اساس فرکانس هایی که به جهان هستی ارسال می کنم زندگی خودم را شکل می دهم

    این بدان معنی است که من وقتی حالم خوب باشد و باورهای خوب داشته باشم می توانم برای خودم زندگی بسازم رویایی و به خواسته ها و اهداف خودم برسم

    در واقع این فرکانس ها و این شرایط هستند که زندگی من را به وجود می آورند و من با دانستن این موضوع می توانم حس و حالم خودم را خوب نگه دارم و کمتر غر بزنم و گله و شکایت کنم تا با حال خوب به خواسته های خودم برسم

    به قول استاد هر چه بیشتر روی خودم کار کنم بیشتر و بیشتر و بهتر نتیجه خواهم گرفت

    همه اینها در کنترل کردن افکار من است و باید بتوانم ورودی های خودم را تحت کنترل در بیاورم

    همیشه باید مراقب نجواهای ذهنی خودم باشم چرا که وقتی من فکر می کنم یک احساس در من به وجود بیاورد و وقتیکه این احساس در من به وجود می آید من یک فرکانس به جهان ارسال می کنم و در نتیجه من بسوی هدف خودم یا نزدیک تر می شوم و یا دورتر می شود

    پس چه بهتر که این گفتگوهای ذهنی را بسوی هدفمند هدایت نکنم تا بتوانم احساس بهتری از این گفتگوهای خودم داشته باشم

    همه اینها بدین معنی است برای من که من باید همه ورودی های خودم را کنترل کنم

    مثلا با افرادی صحبت کنم که حالشان خوب است و احساس امید در من به وجود بیاورند

    اخباری را ببینم که حالم خوب و عالی باشد

    کسانی را در کنار خودم داشته باشم که آنها بهترین حال ممکن را داشته باشند

    گرچه شاید راحت نباشد اما من می توانم موفق بشوم و به پیروزی برسم

    خدای من ممنونم بخاطر این قوانین راحت و ساده و جالب و عالی

    آنچه که یاد گرفتم برای من این بود که توانایی کنترل ذهن خودم را در دست داشته باشم تا بتوانم با شادی و راحتی به هدف و آرزوهای خودم برسم

    سپاس از استاد مهربان

    سپاس از خدای خوب خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 3598 روز

    روز 50

    به نام خدای مهربان

    این فایل رو یک هفته هر روز چند بار دارم گوش میکنم و با هر بار یک حس خاصی در من ایجاد میشه

    با خودم میگم چه خوب من اگر باورهای خوب رو تکرار کنم و ورودی های مناسب داشته باشم زندگی مورد علاقه ام را خواهم ساخت

    و این زیبا است حس فوق العاده خوبی بهم میده

    هر روز دارم تکرار میکنم تمام باورهای خوبی که دوست دارم داشته باشم

    خدایا هزاران بار شکرت بابت قوانین ثابت

    سعی می کنم احساس خوب را در هر شرایطی حفظ کنم و خدا را شکر که در مواقع زیادی تونستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    User گفته:
    مدت عضویت: 1514 روز

    سلام

    روز 27 ام

    11 مارس

    چند روزقبل با خواهرم در مورد تغییر واقعی باورها حرف میزدیم. خیلی دلم خواست بدونم واقعا راه تغییر باورها چیه. میخواستم برم تو گوگل سرچ کنم اما قبل از اینکار، رسیدم به این فایل عالی استاد که جواب سوال منو نکته به نکته داره توضیح میده.

    جا داره بگم، کجایی سهراب سپهری جان که میگفتی: “من به قانون جهان مشکوکم”. بیا که استاد داره تو این فایل قانون جهان رو به ساده ترین شکل توضیح میده و میگه همه چیز افکار و باورها و فرکانسهای ماست. اگه اینا تغییر کنن زندگیت تغییر میکنه.

    و تغییر باور کار خیلی بزرگ و ترسناکی نیست لازم نیست کمالگراییت گل کنه، یا بری دنبال راههای فرعی. تغییر باور، چندتا قدم داره، حتی من فکر میکنم نیازی به تکرار و کشف باورهای خرابمون نداریم.

    اول :تغییر باورها با مدیریت کردن گفتگوهایی که هر لحظه تو ذهنت داره می‌چرخه انجام میشه…

    منشا این گفتگوهای ذهنی چیه؟ ورودیها. هرچقد ورودی خوب به ذهن بدیم، گفتگوهاشم خوب میشه.

    دوم: آگاهانه فقط چیزهایی را ببین، بشنو و در ذهنت نگه دار که به تو احساس امید، آرامش و ایمان بیشتری می بخشد.

    الان یک هفته است که این فایلو گوش میدم، و دارم فایلشو با سلیقه خودم ادیت میکنم تا باورهای مهم استاد رو چندین بار تکرار کنم. امروز تو صفحه اول سایت، استاد شایسته یه فایل قرار دادن در دسته روزشمار 116ام، و من اونو گوش دادم و دیدم رزا داره صحبت میکنه. این فایل رو چندین و چندین بار گوش دادم قبلا، اما امروز خدا بهم گفت برو تو روز شمار روز 27ام، در مورد این فایل بنویس.

    بنویس که، منم همون رزام. عین رزا‌. زبان فرانسه‌ام خوب نیس و انگلیسیمم لنگ‌میزنه اما با کمک خدا، برای 45 نفر از مهندسان و اهالی صنعت سوئیس به زبان فرانسه یک پوستری رو ارائه کردم. در حالیکه فقط 11 ماه بود که اومده بودم تو این کشور، و اگه بخوام با ذهن منطقیم به مریم و این اتفاق نگا کنم (که همیشه هم معمولا اینکارو میکنم ) ایتکازو به راحتی بی ارزش و کوچیک میبینم و میگم که چی… همه ارائه دادن اون روز. اما امروز چون، قراره با تغییر آگاهانه نجواهای ذهنی، فرکانس هامونو تغییر بدیم میخوام یجور دیگه به موضوع نگا کنم. اینکه یه دختر 31 ساله که توی کل عمرش تو حاشیه امن کنج اتاقش بوده، به جایگاهیی رسیده که تو مملکت غربت در مورد موضوعی که در موردش حتی نمیتونه به ترکی به همسرش توضیح بده، به زبان فرانسه به 45 نفر اهل صنعت توضیح داده. این اتفاق خیلی بزرگه مریم. تو خیلییییی عوض شدی خیلی پیشرفت کردی خودتو دست کم نگیر. این قدم اولت بوده مبادا برگردی و خودتو ضرب در صفر کنی، نه، تو بعد از 4ماه بودن تو اون شرکت اینکارو انجام دادی، در حالیکه بقیه همکارها که 2 سال اونجا کار میکردن میگفتن استرس دارن. میگفتن حتی با اینکه زبان مادری خودمونه اما سختمونه. ولی مریم تو در حالی ارائه دادی که زبان مادریت ترکیه. در حالی ارائه دادی که تو عمرت بیشتر از 2، 3 بار چیزی رو ارائه نداده بودی. تو خیلی بزرگ شدی اینکه اولین بار، رئیست بهت این پیشنهاد ارائه رو داد، میتونستی بگی نه نمیتونم اما گفتی اره اگه تمرین کنم میتونم. این یعنی فایل عزت نفس استاد جواب داده. یعنی عزت نفست بیشتر شده. قدم در راه گذاشتی و خدا برای آسونی ها، آسونت کرد. چقدر خوبه اینجوری فکر کردن خدای من. تو هدایتم میکنی و چقد عالی که هدایت ها رو میفهمم البته اولش نمیدونم که هدایته، فکر میکنم دیگه بدیهیه اینجوری باشه حتی دست در دست شیطان میشم، اما خدا همیشه یارو یاورمه.

    اگه رزا تونسته موقعیت شغلیشو ارتقا بده، تو هم میتونی مریم. تو از هیچ ، از صفر مطلق یعتی 273- رسیدی به اینجا،بهت قول میدم بزودی میتونی پروژها رو مدیریت کنی، میتونی با همین مدرک ارشدت، تو دانشکده درس بدی، بهت قول میدم همه اینارو تجربه میکنی، و اگه بخوای ازشون میگذری یا همچنان لذتشو میبری تا سیراب بشی. ما با تجربه کردن چیزایی که دوستشون رشد میکنیم. خدا خیلی حواسش بمنه. استاد بهترینید. دمتون گرم.

    دمم گرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      مینا کاشی گفته:
      مدت عضویت: 1267 روز

      سلام مریم جان دوست عزیز

      بسیار بهت تبریک میگم . بسیار موفق هستی و خواهی بود. و چقدر برات خوشحالم که خودت را با خودت مقایسه کردی و این یعنی رشد.

      استاد همیشه در فایل هاشون میفرمایند فقط و فقط خودتون را با خودتون قیاس کنید و پیشرفت خودتون را ببینید و شما این را درک کردید.

      الهی که پروژه های بزرگ را مدیریت میکنید و از شادی و موفقیت هاتون برامون میگید.

      برات آرزوی بهترین ها را میکنم و نوشته تو بهم خیلی انگیزه داد و یاداوری و تلنگری بود برای من که یادت نره فقط خودت با خودت ، پیشرفتت با قبل خودت باید قیاس بشه .

      به امید خوندن موفقیت های بعدیت .

      سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    محدثه سرداری گفته:
    مدت عضویت: 2103 روز

    به نام خداوند بخشنده و هدایتگرم

    برگ امروز از سفرنامه من

    خداروشاکرم که در هر لحظه از مسیر و در هر روز از این سفر همون چیزی که بهش نیاز دارم رو سر راه من قرار میده..

    من قبلا هم این فایل رو گوش کرده بودم و یادم هست آخرین بار چه اگاهی های عمیق و پرباری رو به خاطر آوردم… و الان دوباره دقیقا به یادآوری و مرور همون آگاهی ها نیاز داشتم… نیاز داشتم به خاطر بیارم چقدر این قانون ظریفه و چقدر راحت صحبت های ذهنم و افکارم میتونه از کنترل من خارج بشه و من هربار با توجه به احساسی که دارم توجهم به فکر اون لحظه ی ذهنم جلب میشه…یعنی نتیجه که همون احساس هست ظاهر میشه و من تازه به منشا توجه میکنم… البته که همینم خوبه و با تکرارش میتونم راحت تر کنترلش کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    متین گفته:
    مدت عضویت: 1642 روز

    به نام خدای هدایتگر

    سلام به استاد عزیز و دوستان همراه

    میخوام مفهوم فرکانس رو از اتفاقی که برام افتاد بگم .

    دیروز تو لیست برنامه امروزم نوشته بودم ایونت نقاشی برم و خیلی عجیب صبح دیدم که دوبار نوشتم ایونت برم که تعجب کردم چرا حالا دوبار نوشتم . و از اونجایی که 2هفته س مریض شده بودم و خیلی انرژیم پایین بود بیخیال شدم و گفتم توانایی رفتنشو ندارم ولی به خدا گفتم خیلی د‌وست داشتم برم حیف شد که نمیتونم برم .

    منم بیخیال شدم و شروع کردم به تمیز کردن اتاقم .

    حدود ساعت 2بود که خواهرم بهم پیشنهاد داد که باهاش برم یه ایونتی که پیجشو مدتیه فالو داره منم قبول کردم .

    رفتیم اون ایونت ولی انقد کم بود تایمی که اونجا بودیم منم از خدا خواسته گفتم بریم اون ایونتی که من میخواستم برم .

    خلاصه که اونجا هم رفتم و چقدر خوب بود خیلی خوشحال شدم .

    حس خوب حرفای خوب و حالا فهمیدم چرا دوبار نوشتم ایونت برم .

    فقط کافیه بخوام کافیه حسم خوب باشه غصه نخورم اگر اوضاع اونجوری که خواستم نشد . خود خدا خیلی عالیتر برام برنامه ریزی میکنه .

    هم خواهرم رانندگی کرد و هم تنها نبودم و هم اینکه بعد از ایونتها رفتیم کتابفروشی و یجا بود خوراکی رایگان میدادن که به من دوتا داد

    کلی خدا امروز بهم حال خوب داد . هوای خوب، خوراکی رایگان ، همراهی خواهرم و رفتنم به جایی که دلم میخواست ، تعریف کردن غریبه از من و طبیعتی که فقط ازش انرژی مثبت میگیرم .

    واقعا عالی بود .

    مدتیه یه پیج فالو کردم که درباره کسانی که تجربه مرگ رو داشتن میزاره و من چقدر دارم از حرفهاشون یاد میگیرم و اگاهتر میشم .

    اینکه همش از عشق صحبت میکنن و ما آدمها یه کاری تو این دنیا داریم و باید پیدا کنیم و انجامش بدیم .

    بنظرم خودم باید بیشتر تعامل اجتماعی داشته باشیم به خانوادم و آدمها عشق بورزم و البته که اول خودم رو لبریز از عشق کنم .

    محبت کنم و عشق بورزم به آدمها .

    و دیروز هم یکم حسم بد شده بود ولی سریع گفتم متین نباید به این چیزای بیهوده فکر کنی تو برای کار مهمتری اینجا هستی و به خودم گفتم آره باید سعی کنم به استقلال برسم و قوی بشم .

    و چند دقیقه بعدش داشتم یه پیج زبان میدیدم که نوشته بود .

    (اما من ادامه خواهم داد تا روی پای خودم بایستم) .

    فوق العادس ،مثل معجزه س انگار خدا از دنیای ماورا باهام براحتی حرف میزنه .

    یروزایی بطرز عجیبی خدا رو فراموش میکنم و تو غم فرو میرم و خیلی سخت میتونم خودم رو از باتلاق بکشم بیرون و زمانی که بازم با کمک خدا میام سمت نور .

    معجزه ها فرا میرسه .

    من چیزای عجیبی رو دارم درک میکنم . دلم میخواد تجربه هامو در میون بزارم و بگم که ما چقدر خارق العاده هستیم .

    کافیه گذشته مون و هرآنچه که بوده رو کنار بزاریم و از نو شروع کنیم و بسمت خدا بریم خودش مارو هدایت میکنه اگر روزی تو تاریکی فرو رفتیم بازم از خودش کمک بخوایم خودش مارو کمک میکنه .

    خوشحالم اینجام و میتونم صحبت کنم از هدایتهای خدا . چون با هیچکس نمیتونم حرف بزنم و اگر هم بگم خیلی اهمیت بهم نمیدن و فکر میکنن خیالاتی شدم .

    خداروشکر میکنم به خاطر استاد که انسان بزرگی هستن و من دارم سعی میکنم ازشون یاد بگیرم و منم رشد کنم و همچنین مریم عزیز که خودشون هم استاد هستن و ازشون کلی درس یاد میگیرم که قوی بشم که عزت نفس داشته باشم .

    چقدر خدا قشنگ شما دونفر رو کنار هم گذاشت برای ما که بیاموزیم .

    از همه دوستان که تجربه های فوق العادشونو مینویسن و باعث میشه انرژی بگیرم و برای ذهنم منطقی بشه که منم میتونم پیشرفت کنم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 878 روز

    به نام خداوند مهربان و بخشنده

    بیست و هفتمین روز سفر نامه من

    سلام به استادم مریم جان عزیز و عزیزان و همراهان سایت خداوند را هزاران بار سپاسگزارم بابت این همه نعمت و فراوانی خدایا شکرت

    من نکات که از این فایل درک کردم را می‌نویسم

    *باید بخاری زندگی بهتر ورودی های خودم را کنترل کنم تا خروجی مناسب داشته باشم.

    *با افراد شاد و مثبت ارتباط برقرار کنم.

    *اخبار شبکه های مجازی و رسانه ها را حذف کنم.

    *نگران نباشم و نترسم چون نگرانی و ترس باعث وقوع چیزی می شود که من از آن میترسم. البته این نکته به من گفته شد به من گفت بنویس من هم نوشتم.

    *افراد منفی را حذف کنم

    * و با گوش دادن فایل استاد که ماشاالله خییلی زیاد هم است میتونم تقسیم روزانه درست کنم و تمام روز حرف های استاد را گوش کنم و در زندگی ام تطبیق کنم

    این نکات بود که من از این فایل آموختم خییلی بیشتر از این هم است اما مدار من به همین اندازه است نه بیشتر هر وخت که مدارمن بالا رفت صد درصد فهم من هم بیشتر میشه

    رد پای من

    هر کجا هستید در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند سعادتمند در دنیا و آخرت باشید ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    ریحانه رحمتی گفته:
    مدت عضویت: 1419 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان مهربانم

    روز بیست و هفتم

    الهی شکر

    استاد هر روزی که من تو این سایت هستم و تمرکز میکنم ،به خصوص آگاهانه که دو فایل از شما رو هر روز گوش میدم چون جز هدف هام هست،و نشانه هایی رو هر روز دریافت میکنم و متوجه هستم که دارم هدایت میشم .

    دقیقا عین دستگاه فرکانس که یک سری فرکانس ها رو دریافت میکنیم و بعد خلق میشند . من قبل از اینکه با سایت شما آشنا بشم اطلاعاتی راجب این موضوع داشتم اما انقدر خوب مثل الان درک نکرده بودم و حالا درکم هر روز داره بیشتر بیشتر میشه .من باید همینطوری و با همین شدت ادامه بدم تا به نتیجه ایی که میخوام دست پیدا کنم . و ان شاء الله به زودی زود از نتایجم براتون مینویسم .

    ممنونم استاد عزیزم به خاطر این همه تلاشی که کردید و میکنید

    دوستتون دارم آرامش من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    هاشم داداشی گفته:
    مدت عضویت: 1370 روز

    به نام خدایی که هدایتگرمان است

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم

    روز شمار زندگی من روز 50

    من که الان دارم این کامنتو می‌نویسم چقدر فرق کردم با اولین روزی که با سایت آشنا شدم اولا خیلی عجله داشتم برا یاد گرفتن خیلی بی‌صبر بودم و خیلی دوست داشتم زود نتیجه بگیرم هر جا می‌رسیدم و کسی رو می‌دیدم خیلی دوست داشتم باهاش در رابطه با فرکانس و مدار صحبت کنم و وقتی که حرفمو قبول نمی‌کردند حرص می‌خوردم عصبانی می‌شدم و همش دوست داشتم که هر چی یاد میگیرم و به دیگران انتقال بدم غافل از خودم بودم مثل اینکه من برا دیگران وارد سایت شده بودم تا اگاهیشونو ببرم بالا بعد یه مدت وقتی فهمیدم که من کوچکترین تاثیری رو دیگران ندارم حتی خانواده خودم آروم آروم دیگه عجلرو گذاشتم کنار دیگه با کسی کاری نداشتم و شروع کردم رو خودم کار کردنو از وقتی که تو مسیر شناخت خودم اومدم چقدر حالم خوب شد از وقتی که خودمو بیشتر از دیگران دوست دارم حتی از مادرم پدرم فرزندم همسرم برادرم خواهرم دوستم بیشتر به آرامش رسیدم بیشتر خدا رو تو وجودم دیدم و لمسش کردم طوری که من الان دیگه تسلیمم و خودمو به خدام سپردم. و اون که داره زندگیمو رقم میزنم و به این نتیجه من رسیدم که بعد این چند سال که بدو بدو کردم دیگه دست از یغه خودم برداشتم و سپردمش به خدای مهربونم وای که این سفرنامه چقدر برا من عالی شد و هر روزمو داره خوب می‌سازه وقتی که تسلیم شی خودش هدایت می‌کنه اگه از من بود که پونصدو چند روزه که تو سایتم پس چرا این حال خوب و قبلاً نداشتم خوب بوده ها عالی تر شده هر روزم بهم گفته میشه دستان خداوند در مسیرم قرار میگیرن و چقدر خوب مسیرو برام هموار میکنن چقدر رو روال دارم پیش میرم نمی‌دونم هر چی بگم بازم نمیتونم توصیفش کنم این حال خوبمو که الان دارم چکایی که کشیده بودم مثل آبخوردن دارن یکی یکی پاس میشن و من بدون اینکه استرسی داشته باشم یا دلهره ای داشته باشم به خدام گفتم این مسیرو تو به من گفتی من سر خود نیومدم که الان نگران بسمتو خودت درست میکنی و باخودم عهد بستم که نه دیگه جنس چکی میگیرم نه دیگه از کسی دستی میگیرم نه دیگه به کسی پول دستی میدم تا زمانی که به استقلال مالی برسم و تمام اجناسی که میخرم فقط نقدیه وچقدر خوب خداوند هدایتم کرد و این آرامشو که دارم تجربه میکنم برا همین در صلح بودن با خودم هست که تا باحال نداشتمش با اینکه از لحاظ مالی هیچ مشکلی نداشتم ولی آرامش یه چیزه دیگری وقتی میرسی متوجه میشی که چقدر لذت بخش

    حرف آخر استاد عزیزم تو فایل که فرمودند خوب زندگی کنیم و وقتی که ازراییل اومد که ببرتمون دیگه نگران چیزی نباشیم و وقتی هم که از این دنیا رفتیم نام نیکی از خودمون به یادگار بزاریم و بریم این سخن استاد آرزوی من بود همیشه با خدای خودم صحبت میکردم که منو طوری از این دنیا ببر که وقتی اومدم پیشت شرمنده نباشم خوب زندگی کنم و جهان و جای زیبایی برا زندگی دیگران قرار بدم بار الهی سپاسگزار تو هستم بابت امروزم که یکی از بهترین روزهای زندگی ام بود مثل قبل

    هر روز یکم بهتر از روز قبلم هستم خدایا شکرت

    برگی دیگر از سفر نامه امروزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    مهرداد یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 986 روز

    سلام به استاد و خانوم شایسته

    خداراشکر که باز هم هدایت شدم به این فایل با ارزش که بی نهایت اگاهی داره که هر چی گوش کنیم کمه

    دفعه اول که این فایل رو شنیدم متعهد شدم که کالا ورودی هارو کنترل کنم وبرای اینکار تلوزیون رو تعطیل کردم و الان حدود شش ماهه که توی خونم تلوزیون روشن نشده .این حداقل کاری که میتونم توی خونه انجام بدم و درمورد بیرون از خونه هم وارد جمعها نمیشم چون میدونم همش از مشکلات گرفتاری ها بدبختی هاشون حرف میزنن

    تصاویر اتفاقات که توی خیابون رخ میده اصلا توجه نمیکنم و راحت از کنارش رد میشم انگار اصلا اتفاقی رخ نداده

    در مورد گفتگوهای ذهنی هم هر موقع به خاسته هام و تجسم سازی ایندم فکر میکنم ذهنم یه دفعه میره سمت اتفاقای ناجالب و من با چشم بسته که ااین کار رو انجام میدم سرسع چشمم رو باز میکنم و اون فکر مخرب از ذهنم میره بیرون و دباره به خواسته هام فکر میکنم و احساس قدرت و اعتماد به نفس میکنم که خیلی خوب میتونم ورودیها و مدیریت ذهنم رو کنترل کنم و از وقتی گه این کار رو انجام دادم همزمان شد با شروع کسب و کارم در زمینه علاقه هام و از بی نهایت طریق نعمت ثروت مشتری سلامتی روابط عاشقانه و با اطرافیان شادی لذت عشق ایمان و باورهام بهتر بیشتر و قویتر شدند

    واقعا الا خندم میگیره که این چند سال چقدر با سختی و مشکلات پول به دست میاوردم و اخر ماه هم چسزی نمیموند اما حالا چقدر راحت میشه به بی نهایت نعمت و ثروت و سلامتی رسید و این راحتی از قوانین حاکم بر جهانه هستیه

    خداراهزاران بار شکر میکنم که هدایتم کرد به این مسیر که راحت و بی زحمت زندگی خودم رو خلق کنم و به بی نهایتها برسم

    در پناه الله شادو ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    پونه زرگرزاده گفته:
    مدت عضویت: 1703 روز

    خدای مهربان،عاشق،وهابم سلام

    استاد جان و مریم عزیزم سلام

    اگه اشتباه نکنم فایل 17 سفرنامه هم ،همین بود

    جالبه تو کامنت دوستی دیدم که دو نکته بسیار مهمه

    کنترل ورودی های ذهن

    مدیریت گفتگوهای ذهنی

    من مدتهاست در حال تمرینم و سعی میکنم ورودیهای ذهنم رو کنترل کنم

    اما از دیشب با خواندن کتاب رویاهایی که رویا نیستند

    استاد اشاره کردم که از تکنیکی استفاده میکنند

    آن هم یک سوال زیباست که همیشه از خودشون می پرسن

    اگر خداوند بعنوان تنها منبع قدرت در هستی،همین حالا از من بپرسد:

    چه چیزی دوست داری به تو بدهم و این را بدان هر آنچه بخواهی به تو خواهم داد

    آن وقت پاسخ من چه خواهد بود

    بهترین ورودی برای ذهنم،پاسخی است که به این سوال میدهم

    من با این روش تمام تمرکز و توجه ام را معطوف به چیزهایی میکنم که میخواهم

    دقیقا پاسخ سوالم رو تو این کتاب گرفتم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: