“تحسین کردن” مهمترین و قدرتمندترین ابزارِ برای تنظیم فرکانس هایمان و جهت دهی آگاهانه به کانون توجه مان برای خلق خواسته هاست.
“تحسین کردن” ساده ترین راه برای هماهنگ شدن با خداوند و آوردن نعمت های بیشتر به زندگی است.
زیرا نه آنچه که به آن فکر می کنی، بلکه چیزی که به آن توجه می کنی را به زندگی ات دعوت می کنی!!!
♦ آیا وجههای مثبت همسرت را تحسین میکنی، یا فکر میکنی نیازی به این کار نیست؟!
♦ آیا نکاتِ مثبتِ کارمندات را تحسین میکنی؟! یا فکر میکنی نیازی به این کار نیست؟!
♦ آیا نکاتِ مثبتِ مدیرت را تحسین میکنی؟! یا فکر میکنی نیازی به این کار نیست؟!
♦ آیا نکاتِ مثبتِ خانهات، محل کار، شهر … را تحسین میکنی یا فکر میکنی نیازی به این کار نیست؟!
این خودِ ما هستیم که نیازمندِ تحسینِ دستاوردهای دیگرانیم. زیرا طبیعت و اساسِ وجود ما بر تحسین بنا شده است.
به همین دلیل است که در این لحظات بیشترین هماهنگی و اتصال را با منبع داریم.
پس هر آنچه را که میخواهی داشته باشی، فقط و فقط با تحسین کردنِ آن، واردِ زندگیات کن. این زیباترین و هوشمندانهترین مهارت برای ورود برکت ها به زندگی مان است و البته توانایی است که هر فردی قادر به انجامش نیست. توانایی است که نیاز به باورهای قدرتمندکننده ی پشتیبانی دارد که نگاه متفاوتی نسبت به فراوانی فرصت ها و نعمت ها در جهان برایت می سازد تا نه تنها فراوانی را باور کنی، بلکه دسترسی ات به این فراوانی را درک کنی و بدانی در لحظات تحسینِ دستاوردهای دیگران، بیشترین دسترسی به این منبع فراوانی را داری.
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- دانلود با کیفیت HD173MB14 دقیقه
- فایل صوتی زیبایی ها را ببینیم3MB7 دقیقه
سلام به استاد عزیزم سید حسین عباس منش
سید جان کارت عالی بود و قابل تحسین.
به نظرم بعضی مواقع باید کار کردنو کات داد و به سفرهای کاری و گردشی رفت و خودمونو رها کنیم تو دامن طبیعت و دنیای بیرون.
دنیا خیلی زیبایی داره و بزرگه و ما بیشتر وقت خودمونو گذاشتیم در شهر در خانه در خیابان و این همه زیبایی را فراموش کردیم.
چقدر خیلی از ماها در زندان این خونه و خیابان و محل کار، گیر افتادیم و کمتر به فکر بیرون آمدن از این زندگی روتین هستیم و تا کی این قضیه میخواد ادامه پیدا کنه؟ و آخرش چی بشه بازنشست بشیم که چی؟ که از کار کردن رها بشیم؟ که بریم گردش با اون توانایی جسمی و شور جوانی از دست رفته؟
هم گروهیهای عزیزم تا کی من و اکثریت شما هدف میگذاریم، ادامه میدیم و دوباره می ایستیم و گرفتار روزمرگی قبلی میشیم؟
من از خودم گله دارم که بعضی وقتها نمیدونم حالم و فکرم چی میشه و چطوری آلوده میشه و …
پس کی میخواد اون استارت قوی خورده بشه و روشن بودن و سبقت گرفتن ادامه پیدا کنه؟
ولی همیشه شعله های امید سیر تکاملی در ذهنم هست و خدا را شکر پیشرفتهایی داشتم ولی از خودم راضی نیستم واقعا بیشتر از این میتونستم پیشرفت کنم. من از خودم راضی نیستم.
نمیدونم شماها چجوری به این قضیه نگاه میکنید؟ لطفا منو راهنمایی کنید.
سلام رضا جان. تبریک به تو با این صحبت های زیبات.
سختیها اومدن که ما اوج بگیریم و از دنیای سکوتی که در اون غرقیم به بالا جهش کنیم.
تو موفقیتهای زیادی بدست آوردی، واقعا آفرین به غیرتت.
به این فکر نکن که اگه خدا بهت پول بده همه اینها از بین میرن. به این فکر کن که تو پولو با تمام این موفقیتها و با هزاران موفقیت دیگه داشته باشی. شخصیت تو رشد پیدا میکنه و تو این لیاقتو داری.
موفق و شاد باشی