ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی

در آگاهی های این فایل، استاد عباس منش قانون آسان شدن برای آسانی ها و نشستن روی شانه های خداوند را از جنبه های مختلف و با زبان ساده و کاربردی توضیح می دهد تا متوجه شویم

  • چه می شود که در اکثر مواقع مجبور به حل مسائل زیادی هستیم یا در اکثر مواقع درمانده می شویم؛
  • و چه می شود که اکثر مواقع زندگی روان پیش می رود و مسائل راحت حل می شود؛
  • بین “جنس رابطه ما با خداوند” و “میزان روانی چرخ زندگی” چه ارتباطی وجود دارد؛

همچنین استاد عباس منش در این فایل، باورهای قدرتمند کننده ای را بررسی می کند که باعث تقویت رابطه ما با خداوند می شود به گونه ای که چرخ زندگی روان شود و روی شانه های خداوند بنشینیم. این آگاهی ها ما را به این درک می رساند که:

  • منظور از “فرکانس خداوند” چیست؟
  • چه زمانی به فرکانس خداوند دسترسی داریم؟
  • چه جنسی از توجه، ما را به فرکانس خداوند نزدیک تر می کند؟
  • چه جنسی از باور، ما را نسبت به خداوند متوکل می کند؟
  • چه جنسی از باور، دسترسی ما به هدایت های خداوند را باز نگه می دارد؟
  • چه می شود که همواره آسان می شویم برایم آسانی ها؟
  • چه می شود همواره در مدار دریافت نعمت ها قرار می گیرم؟

آگاهی های این فایل را با دقت گوش دهید. از آنها نکته برداری کنید. سپس در هر زمینه یا موضوعی، به ماجراها و تجربه های زندگیتان نگاه کنید و ببینید به صورت کلی:

  • چند درصد مسیر زندگی شما هموار است و چند درصد سخت است؟
  • چند درصد برای رسیدن به خواسته هایت تقلا می کنی و چند درصد خواسته ها خود به خود وارد زندگی ات می شوند؟
  • به مفاهیم این فایل فکر کن و ارتباط بین مفاهیم این فایل و “میزان روانی یا سفتی چرخ زندگی ات” را پیدا کن.
  • به این فکر کن که چه نگاهی به خداوند داری؟
  • چه باورهایی را درباره رابطه با خداوند پذیرفته ای؟
  • این باورها چقدر مسیر زندگی را برایت هموار یا ناهموار کرده است؟

سپس درک خود ز آگاهی های این فایل را با جزئیات در بخش نظرات این فایل بنویس.

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذار شما هستیم.


منابع کامل درباره آگاهی های این فایل:

آگاهی های دوره احساس لیاقت

 

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1144 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محسن فصاحت» در این صفحه: 6
  1. -
    محسن فصاحت گفته:
    مدت عضویت: 857 روز

    درود درود درود سپاس سپاس سپاس

    خداوندی که قدرتش فوق تصور تفکر همه گیتی و ماوراست.

    عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همه عزیزان دوستان عزیز خدا را شکر یک بار دیگر نعمت حیات و اکسیژن و هوای تازه و زندگی تازه تر را به ما هدیه داد و جای شکر و سپاس و تشکر و احترام و قدردانی و ستایش بی حد دارد و باز خدا را شکر به خاطر سایت معنوی الهی قدسی آسمانی و پر از انرژی و سرور و شادی وصف ناپذیر گروه زیبای تحقیقاتی عباس منش دات کام و باز خدا را شکر که فرصتی داد تا در خدمت شما عزیزان جان باشم

    من محسن فصاحت دانشجو استاد عباس منش و دانش آموز مکتب توحید و در خدمت شما عزیزان درس پس می دهم و زانوی ادب و احترام میگذارم چرا که دریافتم تمام هستی گیتی جهان کائنات خداوند معلم و راهنمای من هستند و از هنگامی که به درک عمیق و ژرف این حکمت الهی رسیدم احساس می کنم تازه متولد شدم و همه چیز برایم جدید است مانند کودکی در مقام حیرت و بهت و شگفتی از عالم هستی و گیتی فرو رفتم.

    به راستی چرا اینقدر انیشتین مورد توجه استاد گرانقدرمان و همه مردم دنیاست و معروفترین شخصیت و دانشمند در دنیاست که مورد احترام همه مردم دنیاست و تفکرات توحیدی عجیبی داشت و هرگز نمی خواست از او بت بسازند و حتی یادبودی و آرامگاهی داشته باشد این حد از بار دانش و این حد از تواضع و فروتنی و اینکه واقعا خودش بود و نه تنها خود را گم نکرده بود بلکه همانگونه که دوست داشت به راحت ترین و ساده ترین شکل ممکن زندگی کرد و خویش را در خویشتن خویش پیدا کرد.

    بگذریم

    او ثابت کرد که خداوند انرژی نیست چرا؟

    چون فرمول ای مساوی با ام سی دو را کشف کرد و نظریه نسبیت را با آن ثابت کرد.

    خوب چرا حالا اینقدر اهمیت داشت چون خداوند عادل است و فضل و رحمت و خیر و خوبی و رحمان و رحیم و بخشش و عنایت و کرم …. بیشتری نسبت به غضب و انتقام دارد و آنجا که می گوید رزق به غیر الحساب یعنی بدون حساب و کتاب دقیق و تراز سود و زیان به ما در حد خودمان روزی مضاعف می دهد یعنی مثل اینکه دشمنان هر یک از شما را صد نفر می دیدند و این می توانست افزایش یابد ولی ایمان شما ضعیف بود هست.

    حال که کفه ترازوی خداوند به خوبی و رحمانی و‌‌‌….می چرخد پس مساوی هیچ چیز نیست و در وهم نمی گنجند.

    حال اگر بخواهیم مثالی بزنیم که در مثل هیچ بحث و مناقشه نیست می گوییم خداوند با هیچ معیاری قابل اندازه‌گیری نیست در صورتی که انرژی قابل اندازه‌گیری است خداوند نه خودش نه قانونش قابل تغییر نیست در صورتی که انرژی دائما در حال تغییر و کم و زیاد شدن است در واقع قانون انرژی یکی از قوانین خداوند است مانند انرسی و…

    خوب حال که انرژی نیست پس چیست چراکه در کوه طور هم به شکل آتش و انرژی حرارت و نور در نظر موسی پدید آمد.

    خداوند در قرآن «کمثل نور »خودش را معرفی می کند برای درک فهم و گنجایش تفکر ما مانند نور

    حال اگر بخواهیم مثالی قابل فهم تر بیاوریم و مقایسه داشته باشیم و درک تازه ای از خداوندی که بسیار نزدیک است داشته باشیم

    خداوند اونورژی است که در مقایسه با انرژی سرعت حرکت آن به عنوان مثال مانند راه رفتن مورچه و نور است که سیصد هزار کیلومتر در ثانیه است برای همین ما اول نور رعد و برق را می بینیم و بعد صدای آن را می شنویم ،چون سرعت نور بالاترین سرعتی است که ما به آن پی برده ایم و نور خورشید هشت دقیقه با همین سرعت طول می کشد تا به زمین برسد حال اگر زمین ثابت بود قابل سکونت نبود چرا چون مانند ذره بین همه چیز آتش می گرفت و می سوخت و از بین می رفت ضمن اینکه طرف دیگر زمین سرد و از گیاه و حیات عاری بود.بگذریم

    خوب درصد انرژی و اونورژی قابل قیاس با هیچ معیار و ادبیاتی نیست ما درک خودمان را با مثال داریم بیان می کنیم خوب پس داستان نزدیکی خداوند با ما در چیست؟!

    خداوند روحش را در انسان دمید و همه عرشیان و کروبیان و فرشتگان را واداشت تا به خاطر این عظمت و شگفتی و شکوه و حیرت و جلالت که خود آفریده بود سجده شکر به جا آورند حتی ما انسانها هم وقتی شگفتی می بینیم ناخودآگاه می گوییم الله اکبر و سر به سجده شکر و تمجید و تحسین در مقابل قدرت مطلق او فرود می آوریم و تمام جهان را از قبل آماده ساخته بود و جهان و گیتی و هستی تکاملش را برای موجودی که روح خداوند در او رسوخ کرده و او را اشرف مخلوقات و آدم چون از دم و روح خود بر او دمید نامگذاری کرد ،طی کرده بود و خداوند همیشه بهترین زمانبندی مشخص و معین تعریف کرده و این در حالی است که خود فارغ از هر گونه معیار و ظرف و زمان و مکان

    ی است.

    جنس اونورژی که بی نهایت در بی نهایت از انرژی بالاتر و اصلا قابل مقایسه با انرژی نیست ورای فرکانس ورای انعکاس ورای نور ورای ارتعاش ورای ماوراست برای درک ما جنسی از عشق دارد که جایگاه آن قلب یا همان دل و گردن که شاهرگ حیاتی است بین مرگ و زندگی بین جدایی و اتصال روح و جسم و جنسی از آگاهی و خرد جمعی است یعنی وقتی ملاصدرا می گوید خدا را در ریگ بیابان می بیند این ریگ دارای ماهیت و نوعی خرد و شعور و آگاهی و تحت فرمان و تسلیم در هدایت تکوینی و تشریحی خداوند است در واقع سنگ و کلوخ و در و دیوار و درخت و چرخنده و پرنده و دانه های باران و تمام ستاره‌ها ماه و خورشید و سیارات و کهکشان ها و چاله های فضایی و آنچه،

    نزد چشم ظاهری ما نادیدنی است همه یک صدا در حال تسبیح و ستایش و ذکر او هستند و با کرنش و حرکت سلول هایشان و برقراری نظم در مدار خودشان سر تعظیم و تکریم و تحسین و تجلیل و تمجید و در واقع در نماز هستند.

    خوشا آنان که دائم در نمازند

    اثبات این فرضیه انیشتین که شاید خودش هم نمی دانست چه کشف بزرگی کرده است و نگاه و نگرش توحیدی و تفکر عمیق و ژرف او باعث شد خداوند عزت و جلال و جبروت او را بالا ببرد در واقع کشف فرمول او لا اله الا الله بود نیست خدایی به جز خدای یگانه بله قطعا خداوند نمی تواند مساوی چیزی قرار بگیرد و مصداق سوره توحید بود هیچ مانند و مثلی ندارد نیست در جهان و پنهان و در عین حال آشکار و همه جا هست ،همان طور بزرگانی چون سعدی حافظ مولانا فردوسی و…خدایا تو گنجی هستی پنهان گنجی که هرگز قابل معیار و ارزش گذاری نیست و تمام جن و انس جمع شوند یک آیه و نشانه که هیچ یک کلمه مانند کلام گوهربار که از اندیشه بی نهایت آگاهی و شناخت و شعور و دانش و دانستن هست عقلشان را روی هم بگذارند به اندازه سر سوزنی نمی توانند درکی از عشق و میزان اونورژی که ماهیت آن را همانند اینکه می فرماید ای پیغمبر درباره روح از تو می پرسند بگو قیف تفکر آنها به این حرفها نمی خورد.

    و چه زیبا می گوید ملک الشعرای بهار:

    چون آینه نورخیز گشتی احسنت !

    چون اره به خلق تیز گشتی احسنت!

    در کفش ادیبان جهان کردی پای

    غوره نشده مویز گشتی احسنت

    سعدی می گوید خدایا آنقدر از خوبی هایت فاش می کنم آنقدر توانایی و عظمت و ملآ و پری و مملو بودن از عشق و قدرتت را بر سر هر کوی و برزن فریاد می زنم آنقدر درباره مهربانی هایت می گویم که مردم هرگز از جهنم و عذاب و قهار بودن غضب و انتقام تو نترسند بلکه دمادم از زیبایی و عشق وافر تو بر سر زبانها تا دنیا دنیاست بگویند و سعدی در بین تمام شاعران بیشتر از عشق دم می زند و راه رو و چراغ راه دیگر شاعران بوده و هرگز هیچ شاعری در جهان نتوانسته به اندازه او از عشق و زیبایی خداوند سخن گوید و اشعارش به حدی زیبا باشد که در کوچه و بازار همه بخوانند و زینت در و دیوار و خیابان کنند گویی که اشعار سعدی در جای جای عرش و ملک و ملکوت نوشته شده و بر گوش ملائک و کروبیان و فرشتگان ازاشعار مولانا و حافظ آشناتر است.

    سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی

    عشق محمد بس است و آل محمد

    جهان بینی که از شناخت و معرفت و آگاهی خودمان آغاز می‌شود که هر کس که خود را شناخت خدا را شناخت تنها قطره باران و نم شبنمی در میان اقیانوس های بی کران و کران اندر کران است که خداوند هم اندازه وسع ما از ما تکلیف می خواهد حال اگر از سر راه خودمان کنار رویم و اجازه دهیم حضرت حق فرمان قلب و فکر و اندیشه و خرد ما را بدست گیرد دیگر هرگز نگرانی و ترس در دل راهی ندارد به او توکل می کنیم که راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش یعنی: خداوند را وکیل خود قرار می دهیم.

    حافظ تو خود حجاب خودی زمیان برخیز

    در پایان ختم می کنم به شعر زیبای حضرت مولانا:

    اول و آخر تویی و ما در میان

    هیچ هیچی که ناید اندر بیان

    انشاءالله امیدوارم بتوانیم با معنوی ترین کار دنیا یعنی بدست آوردن ثروت که قطعا عدد بانکی نیست بلکه احساس مطلوب زیبا یا به قول استاد گرانقدر الهی قمشه‌ای دانایی نیکویی زیبایی است

    پندار و گفتار و رفتار خوب در زمان حال که زندگی درک همین اکنون است احساس واقعی بی نهایت شاد سپاسگزاری و همیشه در حال یاد و ستایش او که تنها با یاد او قلب‌ها آرام می گیرد و اگر ثروت هم بخواهیم برای نزدیکی با او و اینکه به اندازه باورمان به ما می دهند بدون حساب و کتاب عدد ریاضی وگرنه ما شامل این حجم از رحمت بی حد و نهایت او نمی شویم خدایا ما را جزو یرشدون و لترضی و انعمت علیهم و السابقون السابقون اولائک المقربون و تعز من تشا و بیدک الخیر و توتی الملک من تشا و در مقام صالحان و شهدا و عالمان و رستگاران و مومنین و مومنان و متقیان و راست گویان و صابران که مقام صبر حتی از تقوی متقیان هم که ملاک برتری است بالاتر است انشاءالله قرار دهد.و استاد عشق و آگاهی عباسمنش عزیز و خانواده محترم و پدر و مادر ایشان را مثل همیشه مورد رحمت و برکت و عنایت خویش قرار دهد و مبارک گرداند همین طور اعضای سایت که زین پس یکایک آنها استادان و معلمان معنوی من هستند در این مسیر زیبای شریعت و طریقت و حقیقت و توحید اصل و خالص چرا که تمام گیتی و ذرات عالم معلم ما هستند و آمده اند تا ما را رشد دهند و شامل قرب و اجابت دعوت حق و استجابت دعا و رشد و همان یرشدون شوند مشتاقانه از همه شما بزرگواران بیاموزم و دعاگویتان هستم برای من هم دعا کنید که قطعا دعا در حق یکدیگر اثری شگرف دارد.

    آمین یا رب العالمین.

    تا دیداری دیگر بدرود به خدای یکتا می سپارم تان حق نگه دار و پشتیبان و یار و یاور تان باد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      محسن فصاحت گفته:
      مدت عضویت: 857 روز

      یکی بود یکی نبود

      غیر از خدای مهربون

      هیشکی نبود

      من تو گروه واتساپ صرفا آموزش صادرات که دارم و هر شب ویس می زارم و در موضوع خاصی که قبلاً اعلام کردم صحبت می کنم که از سراسر ایران و جهان حضور دارند و الحمدلله خدا را شکر هر روز هم تعدادشون بیشتر میشه یک خانواده از خرم آباد که بر حسب اتفاق دانشجو دانشگاه سایت الهی عباسمنش هستند هم هر شب گوش می دادند و پسر خانواده که کلاس اول هست به نام کارن یه روز برام ویس گذاشت:

      آقا فصاحت ممنون که با بابام دوست هستی من هر شب قدرتمند ویس های شما را گوش می دم و قراره یه تاجر موفق بشم با آقا مسعود پدر کارن تماس گرفتم و درخواست کردم اجازه بدن من از تاجر کوچولو کمی بیاموزم که البته ایشون با روی باز بپذیرفتند،از کارن پرسیدم :شب که می خوابی به خدا چی می گی؛

      گفت می گم شب به خیر خدا جونم

      و کلی خندیدیم و باهاش دوست شدم .

      بگذریم

      انیشتین در واقع از طریق تضاد فهمید خداوند چه چیزی نیست و هر چقدر ما بیشتر درک کنیم خداوند چه چیزی نیست آنگاه برایمان واضح تر می شود کلیر و شفاف و های لایت می شود در فکر و مغز و ذهن و آگاهی و ناخودآگاه ما که خداوند در واقع چه چیزی هست

      یعنی درک بهتر و عمیق تر و زیباتر و قشنگ تری نسبت به خودمان و به همان نسبت به خداوند پیدا می کنیم

      ضمنا انیشتین ثابت کرد نمی‌شود بگویی خدا =بعد یک مساوی بگذاری بنویسی= جهان گیتی انسان و کل کائنات و عوالم و….

      بلکه خداوند با هیچ چیز مساوی نیست و مثل و مانند ندارد اصلا هم وزن و هم آوردی ندارد ،همان سوره توحید یعنی او فرمول سوره توحید که از قدیم و ندیم بود 1400سال پیش بر قلب پیامبر نازل شده بود و اصلا از بدو پیدایش انسان و حتی از بیگ بنگ و قبل تر و قبل تر و قدیم تر بوده است فقط او از منظر و نگاه و نگرش، به گونه‌ای علمی و منطقی و قابل قبول برای دانشمندان بیان کرد که بتوانند با نیم کره چپ که جایگاه منطق و ریاضی است با توجه به علم روز درک کنند که خداوند چه چیزی نیست و از طریق تضاد به وضوح برسند و برایشان خداوند جنبه منطقی پیدا کند و دیگر نمی توانستند انکارش کنند حتی اگر می خواستند هم نمی توانستند.

      چراکه، تا وقتی ندونی در چه چیزی خوب نیستی نمی فهمی در چه چیزی خوب هستی و تا وقتی که ندونی چه چیزی رو نمی خوای نمی فهمی چه چیزی را می خوای

      در واقع فقط ما می توانیم بگوییم خداوند چه چیزی نیست تا بهتر بفهمیم چه چیزی هست.همان مفهوم لا اله الا الله به زبان علمی و منطق.

      خداوند ،خداوند تعادل است و همه چیز جفت دارد به جز ذات مقدس خودش

      نیم کره راست جایگاه شهود موسیقی هنر شادی زیبایی عشق احساس عاطفه تخیل و خلاصه علم لدنی و همان خرد

      نیم کره چپ جایگاه منطق ریاضی حساب کتاب دقیق تحلیل بررسی تحقیق و خلاصه علم حصولی و همان دانش

      خرد چیزی است که ما بدست آورده ایم و از قبل داریم همان مهارت و استعداد ذاتی

      دانش حصولی و حاصل کردنی و آموختنی است همان مهارت و تمرین برای افزایش کسب مهارت بیشتر

      خداوند عشق را از طریق زن به انسان آموخت البته عشق در هر دو نیمکره زن و مرد وجود دارد

      از آنجا که در درون زن زندگی شکل می گیرد و روح خداوند همیشه در حال دمیدن است در شرایط احساسی یکسان عاطفه و احساس و عشق و شور و اشتیاق زن از منطق پیشی می گیرد و در مردها به دلیل شرایط نان آور بودن و کار و فعالیت اقتصادی و قدرت مدیریت و تصمیم گیری منطق از احساس و عاطفه پیشی می گیرد

      برای همین است که شنیده اید می گویند زن خرد و اندیشه و عقل کمتری دارد نسبت به مرد

      آری به خاطر جنس نوع زن ، احساس و عاطفه و محبت و صفا و صمیمیت و عشق و دلبری و لطافت او بیشتر است و به خاطر همین است که خداوند زن و مرد را به لباس تشبیه کرده و مکمل همسر هم-سر و هم سنگ و هم پیمان قرار داده همان داستان کبوتر با کبوتر…

      به عنوان مثال اگر زن و مرد هر دو باید تصمیم بگیرند کارگری باید اخراج شود زن دلش به رحم می آید حالا باشه بمونه ببینیم چی میشه و مرد به راحتی و قاطعانه می گوید لطفاً تشریف ببرید .

      از طرفی آنها رحمت الهی هستند زودتر مسولیت پذیر می شوند زودتر به بلوغ فکری می رسند تاب آوری بیشتری دارند خصوصا در برابر ناملایمات و کودکان و…

      یکی از دوستان به امارات رفته بود و مرتب در صفحه اینستاگرام خود از تمرکز روی کار سخن می گفت از بازار طلای قدیم و جدید نرخ طلا….سخن می گفت

      برای ایشان نوشتم تن و جسم انسان معبد و معدن طلاست و به گونه‌ای این مفهوم را رساندم شما در نیم کره چپ هستی و چه زیباست که یک تاجر تعادل را برقرار کند فردای آن روز تمام قرارهایش را کنسل و به یوگا رفته بود و به کمک مربی برزیلی خود در بشکه یخ فرو رفته بود در فضایی نزدیک دریا و موسیقی طبیعی دریا و آهنگ ملایم پیس زمینه سالن یوگا و در محیطی آرام قرار گرفته روحش شاد و روانش آرام شده بود.

      در واقع ما با نیمکره چپ پول می سازیم که در نیم کره چپ خرج کنیم خرج شادی وجودی خودمان البته نه اینکه بخواهیم پیکی یا موادی بزنیم و شادی و حال و احساس خوب را در بیرون از خودمان جستجو کنیم.

      تازه وقتی در حال و احساس خوب هستیم و به نیم کره راست تمرکزی می پردازیم تازه شروع همزمانی هاست و به کوتاه کردن و میان بر زدن منحنی تکامل و تساعد رشد کمک می کنیم

      و اینگونه من جهان بینی گیتی را درک کرده ام.موفق باشید انشاءالله.

      تا دیداری دیگر بدرود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        محسن فصاحت گفته:
        مدت عضویت: 857 روز

        چه زیبا می گوید:فریدون مشیری

        تا کی تمنایت کنم

        عمری به هر کوی و گذر گشتم که پیدایت کنم

        اکنون که پیدا کرده ام ، بنشین تماشایت کنم

        الماس اشک شوق را تاجی به گیسویت نهم

        گل های باغ شعر را زیب سراپایت کنم

        بنشین که با من هر نظر،با چشم دل ،با چشم سر

        هر لحظه خود را مست تر ، از روی زیبایت کنم

        بنشینم و بنشانمت آنسان که خواهم خوانمت

        وین جان بر لب مانده را مهمان لبهایت کنم

        بوسم تو را با هر نفس ، ای بخت دور از دسترس

        وربانگ برداری که بس ! غمگین تماشایت کنم

        تا کهکشان ، تا بی نشان ، بازو به بازویت دهم

        با همزمانی ، همدلی ، جان را هم آوایت کنم

        ای عطر و نور توامان یک دم اگر یابم امان

        در شعری از رنگین کمان بانوی رویایت کنم

        بانوی رویاهای من ، خورشید دنیاهای من

        امید فرداهای من ، تا کی تمنایت کنم ؟

        البته ما تصمیم نهایی را با شهود و در واقع با نیمکره چپ می گیریم

        به این صورت که مثلا استاد گرانقدر در موضوع پیشنهاد سهام پدیده از خرید آن اعراض کردند در صورتی که شاید روی کاغذ و حتی از لحاظ منطقی کاملا حساب شده و یک سرمایه گذاری ایدعالی بود و ایشان با مراجعه به قلب و احساس درونی و واقعی خود محکم و شفاف جواب نه را دادند حتی شاید دلیل خاصی هم نداشتند ولی فرمودند قلبم به من میگه منم میگم چشم و من به شهودم و الهام درونی و الهی ایمان دارم و تا الان بر این اساس پیش رفتم و قطعا نتیجه گرفتم و یا شما به خواستگاری فردی می روید و یا برعکس کسی به خواستگاری شما یا فرزندان می آید علی الظاهر همه چیز اوکی است همه چیز عالی است و همه می گویند از این بهتر نمی شود اما قلب شما می گوید یک جای کار ایراد دارد اگر موفق شوید و به شهود خود توجه کنید پیروز هستید مثلا بعدا متوجه می شوید فرد مورد نظر بیماری خاصی داشته و از شما پنهان کردن مهم نیست که اون فرد چه ایرادی دارد مهم این است که با شما شفاف و روراست و کلیر نبودند و صداقت نداشتند آن هم اول شروع زندگی.

        براتون بهترینها را آرزومندم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          محسن فصاحت گفته:
          مدت عضویت: 857 روز

          دروغ سفید

          نگفتن عیب کالا یا ملک یا زمین ،ایراد قرارداد یا روش کار و ایراد خدماتی است که عیب و ایراد آن مخفی است و فروشنده و یا حتی بروکرها و واسطه ها به خاطر گرفتن دو ریال کمیسیون بیشتر سکوت می کنند.

          چه سکوت‌ها که شرک محض

          و چه سخن ها که توحید محض است

          و یا بالعکس در اینجا نقش نیت خیلی اثر دارد دروغ سفید

          نشانه ترس کمبود فرصت نعمت و ثروت و برکت عدم فراوانی عدم اعتماد به نفس عدم عزت نفس عدم صداقت عدم احساس لیاقت و…و نوعی فریب است با ندادن اطلاعات و در واقع شرک محض است همیشه این نگرانی و استرس را دارد نکنه بفهمند و…

          مثلا زمینی برای چند نفر به ارث رسیده تعدادی از وراث زمین را بفروشند در حالی که دو وارث دیگر توان نقل و انتقال ندارند مثلا یکی از آنها سهمش از طرف دادگاه فعلا بازداشت است و شاید مصادره شود و آنها به خاطر فروش زمین خود به خریدار نه تنها شفاف این موضوع را پنهان می کنند،بلکه به خریدار قول مساعد می دهند ما حالا لنگ پولین و مال بقیه هنوز عجله برای فروش ندارند و اگر هم مشکلی هست خیالت راحت زود درست میشه .

          *

          وای از زمانی که دغددغه ها اولویت هارا قربانی کند !

          اقتباس ازکتاب «قلعه حیوانات»

          نوشته «جورج اورول» ، که فیلم آنهم درهالیود ساخته شد ودرسرتاسر جهان بنمایش درآمد ، ماجرای حیوانات یک مزرعه است که فشار های روزافزون و آزارو اذیت های ارباب زورگویشان آنهارا مجبور به قیام کرد !

          تا جائیکه علیه او دست به دستِ هم میدهندواو و خانواده اش را از مزرعه بیرون میکنند و خود مدیریت مزرعه را به دست می گیرند.

          اولین اقدام آنها پس از پیروزی تنظیم عهد نامه ای است که براساس آن همه حیوانات با هم برابر و هیچکس حق ندارد بر دیگرحیوانات جنگل ارجحیت داشته باشد ،

          ولی خیلی زود خوکی مدیریت مزرعه را به دست میگیردوآرام آرام عهدنامه قبل را تغییر میدهد و برای خود و اطرافیانش حقوق و امتیازات ویژه ای را وضع می کند!

          درهمان ایام نیز اسبی در آن مزرعه زندگی می کرد به نام «باکستر» که به لحاظ خوش خلقی، صبوری و پشتکار، مورد احترام همه ی حیوانات و سمبل و نماد نجابت مزرعه بود ، حیوانات ازاوخواستند که برای سروسامان بخشیدن مجدد به مزرعه وتعین راهکاری مناسب کمکشان کند ! اما «باکستر» که سخت مشغول کار خود بود و هدفش هم آن بود که نشان دهد ضمن بی توجهی بهمه اطرافیانش براساس‌ شعارش برای او « فقط انجام درست کارش مهم بود !»

          هرچندکه «باکستر» میتوانست از اتفاقات وحشتناکی که درآن جنگل دررخ میداد جلوگیری کند، اما سرش به کارخودش گرم بود وزمانی از اوضاع وخیم و «تغییرات»باخبر شد که خوک حاکم او را دربی خبری اش به یک سلاخ فروخته بودوکارش تمام شده بود ودیگر کاری ازدست او برنمی آمد /

          دوستان اولویت بندی درزندگی از مهمترین مهارت های زندگی است!

          یک ویلونیست ماهر هر چقدر زیبا ویولن بنوازد، در یک قایق در حال غرق شدن، ویولن نواختن در اولویت قرار ندارد!

          یک کشاورز هرچقدرقابل باشد دریک مزرعه درحال سوختن، هرنوع سم پاشی و آفت زدایی در اولویت قرار ندارد، «کارل مارکس» فیلسوف آلمانی، یکی از افسون های جامعه سرمایه داری را «تخصصی شدن» می داند که دراین جوامع معمولا هر کس چنان سرش به کار و تخصص خود گرم است که فراموش میکند کل جامعه بکدام سو در حرکت است ! باهوش ترین و سخت کوش ترین آدم ها گرفتار الگوی «باکستر» میشوند تا جائیکه مسائل اصلی و کلان اجتماعی را از یاد میبرند!

          ️عزیزعاملی/

          مورد بعدی دادن اطلاعات غلط است

          درود بر همکاران محترم و تاجران عزیز و همه دوستان گرامی که خدمتشان عرض ادب و احترام دارم و درس پس می دهم

          آیا می دانید داده های اطلاعاتی اشتباه و غلط و بی اساس همان به قول معروف فیک به احتمال زیاد ممکن است چه آسیب‌های مالی روحی روانی جسمی وارد کند؟!

          تا حد امکان از چیزی اطمینان صد در صدی پیدا نکردید هرگز در هیچ شرایطی هیچ آفر پیشنهاد یا خبری را مطرح نکنید و آنگاه که تحلیل بررسی و تحقیق شما کامل شد آنگاه تصمیم منطقی گرفته دست به کار و عمل شوید و اینبار از محصول یا خدمات و یاایده خود به خوبی و قاطعانه و محکم با قدرت دفاع کنید.

          ضمن اینکه اعتبار و اعتماد به سادگی و یک شبه ساخته نمی‌شود اگر سهوا کار اشتباهی کردید سریعا با تواضع و خضوع و خشوع و فروتنی هر چه تمام تر عذرخواهی کنید و درصدد جبران خسارات برآیید،این کار نه تنها شما را کوچک نمی کند بلکه نشان دهنده روح بزرگ و الهی درون شماست.

          ضمن اینکه دادن اطلاعات ناصحیح در بازار آن هم در سطح بین‌المللی وجه و شخصیت شما را زیر سوال می برد از اینکه مثل همیشه بزرگوارانه و حرفه ای و با نگرش مطلوب و مناسب و صحیح مسائل را بررسی کرده با اهل فن مشورت می نمایید و سپس مسئله را برایتان واضح روشن مشخص کرده و هوشمندانه مدیریت می کنید و مهارت حل مسئله را با دادن راهکار های منطقی و اعتماد به نفس و عزت نفس و احساس لیاقت و شایستگی درونی و شخصیت والای خود بالا می برید و در این بین رشد می کنید بسیار از شما کمال سپاسگزاری و تشکر و قدردانی را دارم.

          انشاءالله مثل همیشه خداوند در کسب و کار شما برکت نعمت عزت سربلندی معرفت مهارت تخصص انسان دوستی رحمت شفقت گذشت ثروت و روزی فراوان عنایت فرماید.

          آمین یا رب العالمین

          ارادتمند خدمتگذار کوچک شما

          محسن فصاحت یزد

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    محسن فصاحت گفته:
    مدت عضویت: 857 روز

    شانه هایت را بیاور کوه می خواهم چکار؟!

    تا تو هستی یک بت بی روح می خواهم چکار؟!

    آمدم غرقت شوم آب از سرم هم بگذرد

    تا تورا دارم کنارم نوح می خواهم چکار؟!

    این دل زخمی فقط با شوق دیدارت تپید

    گرنباشی من دل مجروح می خواهم چکار؟!

    خنده ات یک شهررا ویران عالم میکند

    خنده کن آخر غم واندوه می خواهم چکار؟!

    یک نفر هستی و کلِ عالمی در پیش من

    با تو من جمعیت انبوه می خواهم چکار؟!

    #نیلوفرکشمیری راد

    مثل نیلوفر به پاهای حسینم چون غزل پیچیده ام

    همچو مینا در کنارت ،مینایم شدی

    دیگر،بهشت را می خواهم چکار؟!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    محسن فصاحت گفته:
    مدت عضویت: 857 روز

    دل و دین و عقل و هوشم همه را به آب دادی

    به کدام باده ساقی( استاد گرانقدر و دوست گرانمایه و عزیز تر از جان تاج سرمان جناب سیدحسین عباس منش سایه عالی همچنان مدام مستدام باد چون ابرهای آسمانی که از ملأ و پری و باروری مملو از باران عشق و آگاهی است و چنان فره و شادی را بر تمام گیتی می پراکند و به زندگی ها طعم و رنگ و بوی الهی می دهد که مزه آن قابل قیاس با هیچ عسل و انگبین و شیرینی در تمام گیتی نیست، همواره درود و سلام و صلوات خداوند بر حضرت ایشان و خانواده محترم و دوستدارانش باد)

    به من خراب دادی؟!

    صلاح کار کجا و من خراب کجا

    ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟!

    صبح و سحر و بلبل و گلزار یکی است

    معشوقه و عشق و عاشق و یار یکی است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: