ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی - صفحه 1

1144 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فیروزه» در این صفحه: 11
  1. -
    فیروزه گفته:
    مدت عضویت: 1066 روز

    سلام بر یگانه معبود عالم هستی

    سلام بر استاد عزیزم چراغ راه عشق

    سلام بر خانم شایسته مهربانم

    سلام به تک تک دوستانم در‌مسیر نور و عشق

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ﴿١﴾

    بخوان به نام پروردگارت که [همه آفریده ها را] آفریده؛ (1)

    خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ ﴿٢﴾

    [همان که] انسان را از علق به وجود آورد. (2)

    اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ ﴿٣﴾

    بخوان در حالی که پروردگارت کریم ترین [کریمان] است. (3)

    صبح با تکرار این آیه از خواب بلند شدم،وقتی معنیش را خوندم ذوق کردم همراه با بغض انگار بهت بگه صاحب جهان منم ،رب منم ، من همچیز را آفریدم من بی نهایت بخشنده و کریم هستم. چیزی که تو میخوای هم من می‌آفرینم‌ ، مدیرشم منم ،منم که مالک همچیزم.از من بخواه و مرا بخوان که هم‌ رب هستم هم کریم.

    حالا  بگو چی میخوای؟؟؟؟پیش ی کریم آمدی چی میخوای؟از پادشاه جهان چی مخوای؟چیزی بخواه که در حد کریمی من باشه …نهایت گنج ها پیشه منه …

    ای که مرا خوانده ای راه نشانم نشانم بده..‌.

    از خدا غیر خدا را خواستن

    ظن افزونیست و کلی کاستن

    خدا جونم  تو تو بهترین رفیق میشی  تو تو تو بهترین یاور میشی تو تو تو ….تو تو خیلی زرنگی،خیلی کاربلدی،خیلی باهوشی، خیلی مدیری‌،مالک هستی تویی،خیلی بخشنده ای …خیلی آگاهی …

    تو همون بزرگی هستی که در جان منی….جان من جایگاه توست …و خودم را بسیار دوست دارم چون لایق با تو بودن است.

    از عشق تو هر چی بنوشم سیراب نمیشم تشنه تر میشم آخه این طعم از عشق را جایی جز کنار خودت پیدا نکردم…خاصه ،خاص

    میدونی خدا  از وقتی فهمیدم من ابدی هستم چقدر خوشحالم یعنی من تا ابد میتونم  عاشق تو باشم تو هم عاشقی کنی یعنی تا ابد کنارمی ،یعنی تا ابد  میشه  عاشقت شد  معبود  بی نظیرم ….یعنی تا ابد میتونم از تو بخوام …یعنی تا ابد میگی جانم بگو بگو …. خوش بحال من که تا ابد معبود منی…دوستت دارم تا ابد.

    فقط میتونم ی کوچلو از  دلبریاشا بگم ، فقط ی ذره حالا اگر بندگیش را کنم چی میشه‌‌‌.‌..ی ذره از هماهنگی‌ها از بزرگیش…

    مینویسم که بر ایمانم بی افزاید و یادم نره چه کارا کرده…یادم نره تا این حد پاسخ میده … خدایا بر عشق  من بی افزایی به اندازه نور زمین و آسمانهات تو که خوب بلدی …

    و اما ….

    خونه ما روبرو ی باغ بهشته و تا چشم کار میکنه درخته و پنجره خونمون ویو داره به باغ و ما طبقه بالایم کاملا  مشرفیم ،و پرندها صبح ها با نظم و چرخش خاص از باغ رد میشن برن جایی دیگه در نور طلوع خورشید و ابرهای نارنجی و کوهای زیبا و رنگهای نارنجی و سبز  درختها و سروهای بلند  دقیقا مثل ی نقاشی و من مدتها بود این صحنه را ندیده بودم ،شب که میخواستم بخوابم گفتم دلم برای پرندها تنگ شده کاش بینمشون و با خیال راحت خوابیدم …

    ساعت 5‌ صبح بود دیدم صدای دزدگیر ی ماشین بلند شد اولین بار بود همچین ساعتی این صدا میومد،گفتم وای هر کس هست اگر تو باغ باشه حالا حالا نمیاد ،صدا قطع شد خوابیدم ی نیم ساعت شد باز صداش آمد یهو گفتم برم ببینم چیه آخه پارکینگ پشت باغ هست،آمدم پرده را زدم کنار تو تاریکی گفتم سلام معبود‌ زیبا ،یهو گفت باید با همچین صدایی بیدارت کنم آخه به درستی بیدار نشدی با صدای ماشین بیدارت کردم ،تو مگه نگفتی میخوام پرندها را ببینم ،گفتم اره نه به این زودی؟؟گفت من خدای آنی هستم.

    گفت چند دقیقه وایسا و آمدن و چرخیدن و رقصیدن و رفتن این رفتن نیم ساعت طول میکشه ببین چه تعداد پرنده میشه ..

    اگر اینا هدایت نیست اگر پاسخ به خواسته من نیست،اگر عشق نیست اسمش چیه کی کی اون موقع با این صدا منا بیدار کرد؟کی میتونه پرنده ها را هماهنگ کنه؟کی میتونه خواسته منا اینجوری پاسخ بده کی کی ؟؟؟کی میتونه با اولین گفتن همون روز هماهنگ کنه  کی کی؟؟؟کی میتونه  چند دقیقه قبلش بیدارم کنه؟

    خدا جونم مرا آسان کن برای آسانی ها تو خدای آسانی هستی هر جا سخت میشه‌ منم که سختش کردم.

    انیشتن میگه هر جا کارها داره آسان پیش میره یعنی  خدا داره انجام میده، کار خداست

    اگر این شد قطعا بقیه خواستهامم به همین آسونی در کمترین زمان میتونه انجام بده…فقط من دارم کوتاهی میکنم من خودم  دارم کارها را انجام میدم،خدا بیا بیا کارام با تو بیا زندگی من را مدیریت کن بیا بزرگی کن بیا اربابی کنی،من آسانی میخوام.

    من را بردار  بزار رو دوشت وسط نعمت ها و ثروت هات میخوام این دنیا تو را ببینم من بهشت را قبل مردن میخوام ببینم ،من جز تو از هر کس بخوام عظمت تو و خدایی تو و کریمی تو را نادیده گرفتم…..

    تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میخوام و بس.

    کارهام را برام آسان کن به آسون ترین شکل ممکن به راحتی و در کمترین زمان ممکن .‌.‌..

    آن کس که تو را شناخت جان را چه کند

    این یکی از هزاران اتفاق زیبا را اینجا نوشتم که یادم بمونه بلده بلده….خدایا شکرت،شکرت

    جایی که از خودش درخواست کردم چه کرد و ی پله بشه برای ایمان بیشتر درخواست بیشتر و بزرگتر و بدونم همین خدایی که این را تونست انجام بده قطعا بقیه کارهام براش آسونه به همین شکله ،برای خدا که فرق نداره بزرگی و کوچیکی خواسته من ،باورش کنم باورش کنم قدرت را  بهش بدم سر راه خدا بیام کنار من که نه بلدم نه میتونم من به اندازه ای که بتونم خدا را باور کنم میتونم پاسخ ها را دریافت کنم ، تنها کار من درخواسته با عشق و ایمانه و اعتماده همین…..همین و تمام و تمام

    استاد جان‌ دوست دارم از شما ی تشکر ویژه کنم  و بی نهایت از شما سپاسگزارم که گفتگوهاتون با خدا را با ما به اشتراک گذاشتید و ما را محرم دونستید، هر چی این فایل را گوش میدم سیر نمیشم تشنه تر میشم ،چند روز کلا گذاستمش رو تکرار،انگار با چهره خندون و نورانیتون روبروم نشستید و باهام حرف میزنید که 

    راه اینه و خدا اینه اینجور باش میشه ،قبولش کن و باورش کن و منم بگم‌ اره درسته استاد…تک تک کلمات به جانم‌ میشینه دوست دارم نورش تمام وجودم را بگیره برای عمل کردن بهش.

    برای دیدن خدا در کارهام و آسونی ها را باور کنم.

    خدا لذت میبره که سرعت و قدرتش را در کمترین زمان و مکان ممکن نشون من بده من لذت ببرم از همچین خدایی نه سختش کنم و باری را بکشم که توانش را ندارم و له بشم ،تمام بارهام را بدم خدا ،مثل عظمت ‌من در برابر ی مورچه که من برای جا به جایی ی مورچه نه سختمه نه زجر میکشم بلکه به آسونی در کمترین زمان جا به جاش میکنم میزارمش وسط ی عالم نعمت که از دید من  کوچکترین نعمت پیش منه.

    خدا تو خدایی هستی که دلت میخواد منا شاد ببینی و من لذت ببرم همچین خدایی دارم که تا بخوام  بگه بفرما…مثل کسی که میره رستوران سفارش غذا میده و بدون زحمت براش میارن نه اینکه من بگم  درست کردن این غذا سخته اون آسونه طول میکشه،همه غذاها  آماده هست در کمترین زمان به من میدن…من جلو آورن بهترین غذا ها را با افکارم گرفتم…

    باید خدا ی آسانی ها را باور کنم ،و او به باورهای من پاسخ میده و مرا هدایت میکنه به سمت خواستهام ،باید کوچکترین تا بزرگترین کارهایی که برام انجام داده  را مدام یاد خودم بیارم که می‌شود می‌شود…همین و تمام و تمام‌…

    استاد عزیزم بی نهایت از شما سپاسگزارم امیدوارم بتونم عمل کنم ،بتونم خدا ی آسانی ها را باور کنم  تا کارهام آسان شود‌‌‌‌‌…و بتونم در خواستهایی کنم مثل سلیمان در حد کریمی و وهابی خدا چون او بی نهایت کریم و بخشنده است،و عاشق بخشش هست.و بیام بگم من باورش کردم و چه کرد.‌‌‌‌..

    دوستت دارم  یگانه عشق جاودان

    در پناه یگانه عشق جهان شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    فیروزه گفته:
    مدت عضویت: 1066 روز

    سلام بر یگانه معبود عالم هستی

    سلام استاد عزیزم چراغ راه عشق

    سلام خانم شایسته مهربونم

    سلام به تک تک دوستان عزیزم در مسیر عشق

    الرحمن: بخشاینده

    الرحیم: مهربان

    الملک: پادشاه

    القدوس: مقدس

    السلام: پاک و سلامتی بخش عالم

    المؤمن: اطمینان دهنده

    المهیمن: نگهدارنده

    العزیز: باشکوه

    الجبار: توانگر

    المتکبر: بسیار بزرگ

    الخالق: آفریننده

    البارئ: درست

    المصور: نگارگر، صورتگر

    الغفار: همیشه بخشاینده

    القهار: فروکاهنده

    الوهاب: نیک بخشاینده

    الرزاق: همیشه روزی دهنده

    الفتاح: گشاینده (پیروزکننده)

    العلیم: داناترین

    القابض: می‌راننده، بیرون کشنده جان‌ها

    الباسط: گستراننده، فراخ کننده روزی

    الخافض: پست کننده، خوار کننده

    الرافع: (به سوی خود) بالا برنده

    المعز: عزیزکننده

    المذل: خوارکننده

    السمیع: شنواترین

    البصیر: بیناترین

    الحکم: دادگر

    العدل: بینهایت عادل

    اللطیف: آن‌که بر بندگانش لطف دارد

    الخبیر: آگاه‌ترین

    الحلیم: بسیار بردبار

    العظیم: بی‌انتها

    الغفور: بسیار بخشاینده

    الشکور: بسیار سپاسگزار (پاداش دهنده بزرگ است مر عمل کوچک را)

    العالی: بلند مرتبه

    الکبیر: بزرگ‌ترین

    الحفیظ: نگهدارنده

    المقیت: خوراک دهنده

    الحسیب: شمارنده

    الجلیل: بسیار گرانقدر

    الکریم: بسیار بخشنده

    الرقیب: نگهبان، بیننده و آماده

    المجیب: پاسخگو

    الواسع: گسترده، پهناور

    الحکیم: فرزانه، بسیار خردمند

    الودود: دوست

    المجید: بسیار لایق ستایش (در ذات و صفات خود عظیم و نسبت به بندگان بسیار با خیر و احسان است)

    الباعث: برانگیزنده مردگان

    الشهید: بیننده

    الحق: راست، درست

    الوکیل: عهده دار همه امور بندگان و موجودات

    القوی: پرزور

    المتین: سخت (و نیز پاینده)

    الولی: دوست، یار و نگهبان

    الحمید: ستوده

    المحصی: شمارنده

    المبدئ: نخستین آفریننده

    المعید: بازگرداننده، دوباره زنده کننده

    المحیی: زندگی بخش، هستی بخش

    الممیت: می‌راننده، نابود کننده

    الحی: زنده

    القیوم: قائم به ذات (همه-آفریننده‌ای که کسی او را نیافرید)، پاینده

    الواجد: یابنده

    الماجد: بزرگوار

    الواحد: یکتای بی‌همتا

    الاحد: یگانه (خدایی جز او نیست)

    الصمد: بی‌نیاز

    القادر: توانا

    المقتدر: تعیین کننده (قضا و قدر)، فراتر

    المقدم: فراپیش کشنده

    المؤخر: فراپس دارنده، پس گذارنده چیزها و نهنده آن‌ها بجای آن‌ها

    الأول: نخستین، اول پدیدارکننده وجود

    الأخر: واپسین، آخر فناکننده موجود

    الظاهر: آشکار(پدیدار، هویدا)، همیشه پیروز

    الباطن: پنهان، همه دربرگیرنده

    الوالی: یگانه سرپرستی که همه ولایتها از اوست

    المتعالی: خود ستوده

    البر: نیکوترین

    التواب: همیشه توبه پذیر

    المنتقم: انتقام گیر

    العفو: درگذرنده(آمرزنده)، ناپدیدکننده گناهان

    الرؤوف: بسیار دلسوز و مهربان

    مالک الملک: فرمانروای جهان

    ذوالجلال و الاکرام: دارای شکوه و بخشش

    المقسط: عادل

    الجامع: گردآورنده

    الغنی: توانگر

    المغنی: بی‌نیاز کننده، بسنده

    المانع: بازدارنده

    الضار: آزار دهنده (این صفت تنها در احادیث یافت می‌شود)

    النافع: سودمند

    النور: روشنی

    الهادی: رهنما

    البدیع: سنجش ناپذیر، آفریننده

    الباقی: ماندگار و واگردان نشدنی (تغییر ناپذیر)

    الوارث: مالک نهایی تمام مخلوقات

    الرشید: راهنما، آموزگار و دانای بی‌خطا

    الصبور: شکیبا

    اگر من باقلبم و با حس یقین هر یک از این اسما حسنی را باور کنم معجزات رخ میده ،و دعاهام اجابت میشه به اندازه باورم به اندازه ایمانم به رب،مثل تمام‌ مثل های قرآن ،مثل سلیمان و ایمان به وهابی و ….

    استاد عزیزم صبح که بیدار شدم ساعت 6 برم سر قرار آمدم سایت رو ماه و خندونتون را که دیدم چقدر خوشحال شدم،مطمئن بودم کلی سوالات من از طرف شما پاسخ داده شده،مطمنن بودم که قرار سرتا پا گوش بشم و پلی کردم رفتم سمت باغ پیاده روی با خدا ،هی میگفتم اره همینه ،درسته درسته‌.

    خدا ما را خالق زندگیمون آفریده  و خلق زندگیمون را به خودمون داده و بهمون حق انتخاب داده که ما انتخاب کنیم و خدا هم‌ بگه چشم و اون خواسته اجابت بشه و

    خداوند هر لحظه هدایتمون کنه به سمت خواستهامون ،خدایی که قول داده و همیشه  به قولش عمل کرده.

    باور من به خدا اینه که کارهای من را به‌ آسانی در کمترین زمان انجام‌میده هر جا باورش  کردم هر جا کارم را به خودش سپردم  و دست و پای بیخود نزدم  همه کارام به آسانی انجام شد ،اونجایی که ازش درخواست کمک کردم لبیک گفت و در کمترین زمان ممکن انجام داد حتی خواسته‌های که کوچیک بودن ‌و من یادم میرفت.

    مثل همین دیشب که میخواستم از لابی بیام داخل تو باغچه چندتا گل نرگس دیدم  غنچه بودن گقتم کی باز بشن و بوشون کنم و عصری‌ منا برد باغ تفریحی ی دسته بزرگ نرگس چیدم انگار سلام میکردن،آمدم باز بیام بالا از لابی یهو گفت دیشب یادته چندتا نرگس میخواستی حالا ببین این چند برابر اوناست کمتر از ی روز برات فراهم کردم چون ذوق بوش را داشتی چون لذت داشتنش را داشتی منم درخواست  تو را از کوچک تا بزرگترین  را اجابت میکنم ،الان کل خونه بوی گل نرگس پیچیده  بوی خدا نرگس ها میاد ،بوی استجابت میاد ،بوی عشق خدا میاد ، بوی خدا میاد هر بار که بوش بلند میشه میگم خدای نرگس ها شکرت ،من همین را باور کنم همینا الگو کنم باید خدا را باور کنم  که می‌شود می‌شود صد برابر خواسته من را بهم بده، او هم میبینه هم‌ میشنوه فقط کافیه تنها از خودش بخوایم و تنها بندگی خودش را کنیم و بس،کافیه باورش کنیم که میتونه میتونه امتحانش کنیم.

    خداوندم بزار در حد عظمتت باورت کنم ،نزار به کمتر از بهترین راضی بشم،تو خدای بی نهایتی توخدای نامحدودی.

    من باور دارم که خدا به آسانی در کمترین زمان و در نزدیکترین  و سریعترین حالت ممکن به درخواست من پاسخ میده.

    من باور دارم که خدای من خدای موسی ،ابراهیم و محمد یکی هست و اگر برای اونا انجام داده برای منم انجام میده.

    من باور دارم خدا خواسته های من را در آنی جواب میده در حدی که بگه باش و موجود شود.(مثل اینکه من صدای مامانم بزنم و مامانم در آنی میگه بله ،برای خدا هم‌ همینه در آنی میگه بفرما انجام شد)فقط من باید باورش کنم من باید قدرت انجام را بدم به خودش…

    من باور دارم بزرگترین در خواست من در برابر عظمت خدا ناچیزه.

    من باور دارم باران  رحمت خدا همیشه در حال باریدنه و به محضی که من باورش کنم محدودیت‌ها را بردارم بر من میباره.

    خدا دوست داره من را شاد ببینه و خدا عاشقه سرعته تنها تنها  چیزی که از من خواسته ایمانه چقدر باورش دارم که کارهام را به آسانی انجام  میده.

    به قول امام صادق میفرماییند: وقتی درخواست می‌کنید فکر کنید خواستتون پشت در هست با یقین درخواست کنید.

    من فقط،باید یاد بگیرم که چیزهایی که قبلا بهم داده را مدام یاد خودم بیارم که می‌شود می‌شود و هر روز ایمانم بیشتر و بیشتر بشه.

    ایمان من باید با درخواست من برابری کنه نه ایمان انداره ی آدامس بیارم و خواستم ی بنز باشه.

    خداوندم من بهت قول میدم درخواست جدیدم را با ایمان بیشتری بخوام،قول میدم فقط از تو بخوام اونجوری بخوام که غرق نعمت های تو باشم،قول میدم که رو تو بیشتر از همیشه حساب کنم،قول میدم با یقین بخوام جوری که بگی آفرین همینه ادامه بده،جوری که بگی بندگیت مبارک ….یاریم کن خدا من برای همین قول دادنم باز به تو محتاجم،باز تو باید یاریم کنی..

    میدونی خدا جونم تنها نگرانی من اینه که سوت پایان را بزنی و نشونم  بدی ببین چقدر توانایی داشتی  ،ببین چقدر قدرت بهت داده بودم،ببین چقدر میتونستی عالی تر زندگی کنی ……خدا میخوام تو دنیا پر از عشق خودت باشم هر لحظه باهام حرف بزنی،با هم بخندیم،با هم‌ بریم پیاده روی و سفر و میخوام سوت بازی را که زدی در آغوش خودت باشم پر از عشق خودت باشم.

    ای زندگی! تن و توانم همه تو

    جانی و دلی، ای دل و جانم همه تو

    تو هستیِ من شدی، از آنی همه من

    من نیست شدم، در تو از آنم همه تو

    دوستت دارم یگانه عشق جاودان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 236 رای:
  3. -
    فیروزه گفته:
    مدت عضویت: 1066 روز

    سلام بر یگانه معبود عالم هستی

    هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَهَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا مَعَ إِیمَانِهِمْ ۗ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا ﴿4﴾

    اوست که آرامش را در دل های مؤمنان نازل کرد، تا ایمانی بر ایمانشان بیفزاید. و سپاهیان آسمان و زمین فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی خداست؛ و خدا همواره دانا و حکیم است. (4)

    سلام بر مریم زیبا رو من ،سلام بر عشق خدای من ،سلام نور خدای من.دستای خدای من ،خیلی خوشحال شدم پیامتون و رو ماهتون را دیدم…

    پیامت را خوندم آیه 4 فتح  یادم آمد که فقط اوست که آرامش را در دل هایی مؤمنان نازل میکنه تا به ایمانشون بی افزاید.همه سپاهیان آسمان و زمین  ازآن خداست.(فرشتگان و انرژی جهان ،نیروی جهان مطلق به خداست) اگر در مسیر درست قرار بگیریم تمام این نیرو ها به کمک و خدمت میان،فقط کافیه بهش وصل بشیم خدا کارش رو علم و حکمت هست و خوب بلده کارشا.(ترجمه صوتیش را گوش بدید)

    مریم جانم این احساس خوب خودشه خودشه اوست که آرامش میده تا عاشقت کنه اوست اوست….اشکهای وصل مبارکت عزیزم.

    اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم

    اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم

    همین حسه را ادامه بده تمام سپاهیانش را برات میفرسته…

    از شما بی نهایت سپاسگزارم که برام نوشتید و نور شدید در قلبم و روشنی راهم….آرزو میکنم که خداوند عشقش و آرامش را مدام بر قلب پاکت نازل کنه و اشک شوق بریزی از حضورش از بودنش از آغوش ‌پر از عشقش.

    در پناه یگانه عشق جهان شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    فیروزه گفته:
    مدت عضویت: 1066 روز

    سلام بر یگانه معبود عالم هستی

    سلام بر آقای موسوی گرامی و بزرگوار در مسیر عشق

    درسته

    درسته

    درسته

    مثل برنامه ویز، بلد و نشان یعنی اون اپلیکیشن هست و وجود داره رو گوشی من، فقط شرطش اینه من jps را روشن کنم وصل بشم  وصل بشم به اپلیکیشن….شرطش همینه

    من به انداره همین اپلیکیشن به خدا اعتماد دارم ؟؟؟

    که بلده که میتونه که با خیال راحت حرکت کنم.

    کاش من بتونم اعتماد کنم….تا کن فیکون کنه.‌‌‌‌..

    بقول استاد در قدم 6 جلسه 1 اگر من به اندازه نصف همین jps  به خدای  همین  jps  اعتماد داشته باشم  چه کارهایی که نمی‌کنم …وقتی که اعتماد کنیم در هر لحظه داریم هدایت میشیم و به قدرت بی نهایت وصلیم.

    خدا کاربلدترین و کار درسترین و زرنگ ترینه و همه راه را بلده حتی کوچه پس کوچه هایی که  مپ هم نمیدونه…

    اقای موسوی گرامی خیلی خوشحال شدم از پیامتون ،ممنونم از لطفتون از محبتتون، نور شدید برای یادآوری درسهام ،وصل شدن واعتماد به رب به کار بلدترین قدرت و مدیر جهان ،و تنها پادشاه جهان که هر چی بخوای لبیک میگه به شرط ایمان به شرط باور،به شرط اعتماد.

    وقت پیاده روی و قرارم با جان و جانانه

    جان من و جهان من زهره آسمان من

    آتش تو نشان من در دل همچو عود من

    جسم نبود و جان بدم با تو بر آسمان بدم

    هیچ نبود در میان گفت من و شنود من

    آرزو میکنم  خداوند در تک تک لحظه های زندگیتون حضور داشته باشه.

    در پناه یگانه عشق جهان شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    فیروزه گفته:
    مدت عضویت: 1066 روز

    سلام بر یگانه ‌معبود عالم هستی

    سلام بر مریم زیبا عشق خدای من

    ممنونم از لطف و محبتت عزیزم اسم شما هم بسیار زیباست،چقدر حس خوب پیدا کردم با دیدنتون و لبخندتون…

    مریم عزیزم میدونی چی یادم آوردی میدونی ؟؟؟

    باید اشک شوق ریخت برای همچین  ربی همچین خدایی….باید بغلش کرد و بوسیدش  منم ی روزی خواستم این بود که بتونم اسما الله را تو سایت بنویسم و یادم رفته بود خواستم را و زبان الله شدید که انجام شد،چیزهایی که من یادم میره خدا یادش نمیره و کوچکترین خواسته من را میشنوه و میبینه ممنونم مریم عزیزم که یادم آوردی..‌‌.

    مثل کار دیروزش خواستم آماده بشم برم بیرون براش ابروم شکسته بود و تو ذهنم بود ی براش رنگ روشن بخرم،رفتم دفتر و چند ساعتی کارم طول کشید، وقتی آمدم بیرون عجله  داشتم زودتر برم خونه ،ی خانم آمد جلوم  ی کاغذ تبلیغات زیبایی بهم داد وووووووووووووو ی براش ابرو آبی اکلیلی رنگ روشن روش چسبونده بود،چشمام اکلیلی شد اینا به من داد و رفت ،دقیقا هماهنگ شده یعنی من ی دقیقه زودتر میومدم پایین  نمیدیدمش شاید ی چیز  کوچیک بود ولی باور کن ،باور نمیکردم  باور نمیکردم تا این حد 

    سمیع تا این حد بصیر تا این حد عظیم تا این حد قادر تا این حد آگاه تا این حد خالق…کل  مسیر نگاش میکردم  میگفتم آخه چقدر زود من که برای خودم تنها  بود یادم رفت تو که این همه بنده داری  یادت موند من چی میخواستم ….نگاهش میکردم برق میزد میگفتم هدیه تو هستا خدای برق برقی …..

    برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر

    وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد

    ساقیا جام می‌ام ده که نگارنده غیب

    نیست معلوم که در پرده اسرار چه کرد

    آن که پرنقش زد این دایره مینایی

    کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد

    فکر عشق آتش غم در دل حافظ زد و سوخت

    یار دیرینه ببینید که با یار چه کرد

    خداوندم تو هر لحظه داری به خواسته های من‌ پاسخ میدی هدایتم  میکنی  فقط من باید ببینم من باید بخوام خدا …. همین خدای دیروز را باور کنم کافیه برای دیدن معجزه.

    خداوندم شکرت شکرت تنها ارباب جهان تویی،تنها از تو میخوام از کوچکترین تا بزرگترین خواستم را و بس.

    مریم جان او به آرزوی تو پاسخ داده و کل اجرای تابلو کنارت بوده، چقدر زیباست و چه حس عالی داره عزیزم که اسم های آسمانی را بنویسی و زمزمه کنی با هر بار نوشتن صداش کنی و باورش کنی، وذوق کنی همچین ربی داری،چقدر هنرتون حس زیبایی داره عزیزم.

    بهت افتخار میکنم  دوست  هنرمندم…

    کاش میشود اولین نفر سفارش بدم که با هر بار نگاه کردن بهش ،یادم بیاره چه خدای عظیمی دارم چقدر قدرتمنده چقدر تواناست و به اسم های مختلف میتونم صداش بزنم و اگر باورش کنم معجزه رخ میده….

    آرزو میکنم نور اسما الله بر قلبتون بتابه و اون اشتیاقت هزار برابر با اشک شوق باشه و خدا براتون بی نهایت مشتری بفرسته …

    ممنونم از دعای قشنگت مریم عزیزم خیلی دوستت دارم خیلیییی ، میبوسمت.

    در پناه یگانه عشق جهان شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    فیروزه گفته:
    مدت عضویت: 1066 روز

    سلام بر یگانه معبود عالم هستی

    سلام بر پاکیزه پاک دل خدا

    سلام پاکیزه جانم  با حرفات پر از شوق شدم  پر از احساس عالی پر از دوست داشتن خدا شدم…حس زیبات و نورت به من رسید، چقدر دل تنگ خدا شدم…و چه دلتنگی شیرینی…شوق دیدار یار

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و دل داند و من

    خاک من گل شود و گل شکفد از گل من

    تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من

    آره درسته پاکیزه جان جنس این عشق فرق داره هر چی مینوشی سیراب نمیشی تشنه تر میشی آخه ما همچین عشقی را فقط کنار خودش  چشیدیم و  دوست نداریم هیچ‌ وقت از دستش بدیم و هیچ کس و هیچ چیز جای این عشق را نمیگیره ، چقدر خوب این عشق را پیدا کردیم چقدر خوب کر و کور از دنیا نرفتیم چقدر خوبه مونس داریم ،یاور داریم.

    کاش میشود مدام بهش وصل بود کاش میشود مدام غرق خودش بود کاش میشود سیم وصل شدنمون هی قطع و وصل نشه ،کاش آغوشش را محکم ‌میچسبیدیم که رها نشیم و جدا نشیم،خدا را شکر که پیداش کردیم ،خدا را شکر…

    پاکیزه جان میخوام یکم از عاشقی خدا برات بگم ….از سمیع و بصیر و آگاه بودنش.

    دیشب بود یهو تو فکر رفتم گفتم فکر کنم خواهرم کادو تولدم را یادش رفته و چندین ماه گذشته ، چند روز قبلش بهش گفتم ی کیف آرایشی میخوام سفارش بدم …بعد این فکر کادو تولد ی چند دقیقه شد خواهرم زنگ زد گفت سلام عزیزم من ی قلب برات سفارش دادم برای کادو تولدت  شوکه شدم  انگار صدای منا شنیده بود،گفتم قلب چی گفت عکسشا میفرستم کد پستی هم برام بفرست گفتم باشه و قطع کرد با عجله.

    گفتم‌حتما کیف لوازم آرایشی طرح قلب  سفارش  داده،

    رفتم تو اینترنت سرچ کردم ببینم کیف آرایشی طرح قلب چه برندی هست و چطوریه نگاه کردم گفتم خوبه قشنگه  آمدم بیرون ،خواهرم عکس را فرستاد بازش کردم دیدم ی گردنبد قلب طلاست. چشای من قلب قلبی شد.

    من کاری ندارم که ذهن من چقدر محدود فکر کرده بود به کادو این کجا اون کجا …و خدا دقیقا میدونست  من چی دوست دارم….و برام سفارش داده بود..‌

    ولی کی بعد چند ماه به ذهن خواهرم انداخت که  کادو تولد را سفارش بده دقیقا بعد درخواست من  بعد چند ماه بگه خیلی وقت بوده  میخواستم سفارش بدم ببخشید  دیر شد، ولی امروز انجامش دادم،بدون اینکه من به خواهرم بگم.

    کی به قلب خواهر من نازل کرد؟

    إِنَّ اللَّهَ عَالِمُ غَیْبِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿٣٨﴾

    یقیناً خدا دانای غیب آسمان ها و زمین است و بی تردید به نیّات و اسرار سینه ها آگاه است. (38)فاطر

    این همون خدای هدایتگره این همون خدای هست  که داره هر لحظه درخواست منا پاسخ میده و درخواست من را به آسانی جواب میده. چطور عاشقش نباشم !چطور

    فقط کافیه  باورش کنم کافیه ازش درخواست کنم هم راهشا بلده هم قادر به انجام هر کاری هست….

    بعد میشه عاشقش نشد؟میشه دل تنگش نشد؟میشه از عشقش سیراب بشی؟؟میشه  آغوشش را رهاش کنی؟میشه؟

    پاکیزه عزیزم بسیار ممنونم و سپاسگزارم که از احساس پاک  و قشنگت برام نوشتی ،چقدر دوست داشتم  چقدر پر از شور شدم‌ مهربونم .

    دوستت دارم‌ و میبوسمت نور خدای من

    در پناه یگانه عشق جهان شاد باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    فیروزه گفته:
    مدت عضویت: 1066 روز

    سلام بر یگانه معبود عالم هستی

    سلام بر سعیده نورانی سلامی گرم از ته قلبم به تو عاشق

    سعیده جانم من کامنت شما را در  عقل کل سوالی که پرسیدم خداوند به چه کسانی زودتر پاسخ می دهد و شما در پاسخ به آقا ابراهیم در عقل کل  را خوندم

    همون کامنتی که سوره شورا 3-13 را نوشتید همون که از آشنایی و معجزات گفتید. اونجا گزینه پاسخ را ندیدم…حسم گفت از اینجا بهت سلام کنم و میخوام از معجزه آشنایی بهت بگم

    یاد شعر حافظ عزیز میفتم

    چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی

    آن شب قدر که این تازه براتم دادند

    سعیده  جانم کامنتت را که خوندم  نمیدونستم باید گریه کنم یا بخندم  فقط دوست داشتم بغلت کنم ببوسمت.

    خیلی وقته میخوام برات کامنت بزارم که پیدات کردم ولی هر سری ذخیره میکنم تو نت گوشیم و میگم بزار ی فرصت  درست ولی ولی ولی  الان وقتش بود.

    سعیده جونم از آشنایی و معجزات گفتی پارسال دقیقا تو همین‌ ماه بود که تازه قرآن را نصب کردم رو گوشیم ی خواب دیدم 3 آذر کاش میشود اینجا عکس دفترما بفرستم.

    من با ی خانم تو ی مسجد بودم و قرآن  را تفسیر می‌کردن و خانمه تو دفترش با تفسیر مینوشت و انگار ی نفر بگه تو هم بنویس مثل همین خانم ،و بعد زیر ی طاق  یا سقف کوتاه گذشتیم رسیدیم به ی قبرستون خیلی تاریک و ی ردیف قبر و تهش بن بست بود با مسجد فاصله نداشت و من و خانم حلوا آورده بودیم و خانمه صدای قرآن را زیاد می‌کرد و من گفتم همسایه ها خوابن گناه دارن دیر وقته و میگفت نه کسی نمیشنوه و من رفتم ته کوچه  ماه را ببینم و بهم گفت خودش میاد بالا نگران نباش.و تو خوابم مدام این حس بود که رو کامنت یا تفسیر سعیده بنویس و من تنها سعیده که می‌شناختم  ی دوست چند سال پیش که خبر ازش نداشتم و تا اینکه ی مدت گذاشت و هر از گاهی تو سایت میومدم و وقتی دیدم از رفتن به قبرستون میگی دونستم خود خودتی اون خانم اون سعیده اون تفسیر اون قرآن توی توووووووووو

    و با دیدن این کامنت مطمئن شدم خودتی ..‌‌.

    تو را خدا اینجوری با من‌آشنا  کرد من که اصلا اون روزا شما را نمیشناختم حتی سایتم‌ نمیومدم فقط دوست داشتم و میخواستم قرآن را درک کنم، کی کی کی  اینجوری بلده کی؟؟؟؟.وقتی کامنتت را دیشب میخوندم هر آیه  که تفسیرش را گوش میدادم‌ قلبم‌تایید میکرد که این همون خوابه هست روش بنویس گوش کن قلبم آروم تر میشود که رو چه کسی و چه عظمتی حساب کردم،در برابر عظمت این خدا چی بگم!؟در برابر مهربونیش چی بگم!؟در برابر عاشقیش چی بگم؟؟الانم کار خودشه که اینجا آیه ها را  بنویسی و یادم بیاره خدا همونیه که بلده در زمان درست خودشا برسونه…خدایی که معجزه میکنه ..حسبی الله، خدا جونم دوست دارم دردونه خودمی عشقم..‌..

    ی جایی دیگه  فقط خودشا میخوای خودش  هیچی دیگه جوابگوت نیست هیچی  وقتی تا این حد عاشقی میبینی.

    خدایا بزرگترین خواسته ام اینه همیشه عاشقت باشم همیشه دورت بگردم  همیشه عاشقم باشی،همیشه حست کنم.آدم هایی از جنس خودت وارد زندگیم کن.با آدم های خوب با حال عالی ستاره بارونم کنی تو که خیلی  خوب بلدی خیلی زرنگی ….

    الان داریم با هم  با این اهنگ میرقصیم

    یکی ی دونمی عشقم

    مال منی عشقم

    من نمیخوام کسی جز تو بشینه تو دلم عشقم.

    و مدام میگه وعده های من نزدیکه آروم باش ،مثل دیشب که رفتم باغ پیاده روی باور کن گفتم هر کس منا ببینه بگه دیونه شده یواشکی تو مسیر پیاده روی  با هم تو تاریکی میرقصیدیم ، من همجا خدا را دیدم همجا تو رقص تو گریه هق هق از دوری، تو حرف های تو(سعیده) تو تک تک  کامنت دوستان ،تو هدیه خواهرم تو نگهبان مهربون خونمون تو ریسه های نور تو باغ،تو ستاره پر نور تو درخت مجنون و چرخیدن  زیرش و لمس ریسه هاش تو صورتم ،تو ماهی که هی کامل میشه،تو آسانسوری که درش بازه وقتی میرسم،تو بوی رز دیدمش،تو سلام پر شوق پاکبان باغ ،تو بارون و قدم زدن با خودش زیر بارون……

    سعیده  جونم دوست  داشتم فقط بهت بگم پیدات کردم و خدا به هزاران راه دستاش را نشون میده،معجزهایی که تمومی نداره وقتی فقط از خودش بخوای…..ممنونم بابت اینکه از نور قرآن نوشتی  پیام عشق شدی عزیزم..‌وسط قرآن و تفسیرات برای منم نور دعات را بفرست مهربونم ..‌.

    سعیده جونم نور عشق خودم دوستت دارم خیلی خوشحالم از بودنت از اینکه پیدات کردم از شیراز تا خود خودت میبوسمت.

    در پناه یگانه عشق جهان شاد باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  8. -
    فیروزه گفته:
    مدت عضویت: 1066 روز

    سلام بر یگانه معبود عالم هستی

    سلام بر سعیده نورانی سلام از قلبم به تو عاشق

    إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ﴿٨٢﴾

    شأن او این است که چون پدید آمدن چیزی را اراده کند، فقط به آن می گوید: باش، پس بی درنگ موجود می شود. (82)

    بسم ربک شهدا و صدیقین

    پیوست شود به پیام قبلیم

    سعیده جانم از ی قبر به قبرستان پیام میفرستم صداما داری اینجا غروب به وقت اذان وسط باران نم‌نم وسط سوره یس وسط ی جنگل کاج وسط ی بهشت،وسط گل های نرگس وسط ی عالم نور روی سکو وسط ی عالم حال و هوای که نمیدونم اسمش چیه نصفت رو زمینه نصفت تو آسمون نمیدونم اسم این حس چیه ؟؟؟دلم پر کشیدن میخواد ولی جسمم اجازه نمیده تا بر دوست تا دیدن یار…

    ولی من از ی قبر نه قبرستون میخوام برات داستان آشنایی دیگه ای را بگم ،وقتی از قبرستون میگفتی حال و هواشا درک نمیکردم اصلا چطوری میری نمیترسی تو تاریکی حتی تو خوابمم ترس داشتم و اینکه از تشیع میگفتی و حال هواش ..‌‌‌..

    تا اینکه شهادت فاطمه شد (15 آذر ماه 1403 )خونه ما روبرو ی باغ بی نهایت بزرگه و ی باغ تفریحی تا چشم کار میکنه سبزه و رنگ رنگی هست صبح روز شهادت با صدای تبل و شیپور و ی ساز خاص دمام (سرچ کن کوش کن دقیقا حسشا دریابی) آمدم لب پنجره روبرو باغ دیدم بله ماشین های خاصی آمدن و بااحترام زیاد و همه یعنی هزاران هزار آدم تو صف گفتم چه خبره اینجا امکان نداره همچین مراسما جز بزن و رقص ی چند دقیقه وایسادم دیدم ی تابوت پر از گل از ی ماشین سفید پیاده کردن ببرن داخل اون حس تابوت که میگفتی آمد جلو چشمام و اشک میرختم که نکنه فرصت من تموم بشه و عشق خدا را یادم بره ، نکنه هدف خلقتم را ندونم.

    فقط،میگفتم خدایا میخوام روزی که امدم نورت تمام وجودم را بگیره ،کلی منتظر وایسادم که بیان تابوت را ببرن مکان خاص شهر خاکسپاری کنند دیدم نیمدن و رفتم به کارام رسیدم .

    عصرش آمدم پیاده روی دیدم بله بله بله جایی که اصلا امکان نداره وسط یکی از میدان‌های و روی سکویی نزدیک مسجد باغ قبر شهید گمنام نوشته با گل و ‌‌‌‌…..میدونی میخوام چی بگم خدا چیکار کرد ؟

    منا آورد سر قبر نزدیک ترین جا به خونم وسط نور وسط جنگل ….که من نترسم ولی تجربه کنم ،امروز آمدم غروب سر اذان پیشش و سوره یس خوندم طبق ی هدایت خاص و با فاصله کم روی صندلی دارم برات مینویسم ،حالا مراقبه من و حرف زدن‌های طولانی با خدا شده سر قبر این شهید نمیدونم چه پیامی برام داره ؟!

    فقط میدونم ی کار غیر ممکن اتفاق افتاده

    فقط میدونم ی کن فیکون اتفاق افتاده

    فقط میدونم ی حس خاص داره مکان

    فقط میدونم باید تسلیم باشم

    فقط میدونم حسم با خدا تو اون مکان چند برابره

    انگار ی خلوت خاص ….

    سعیده جان ی وقتایی فقط گیچی منگی نمیدونی چرا یهو اینجایی نمیدونی پیام چیه؟؟؟نمیدونی در برابر عظمت خدا چیکار باید کنی؟و این که این آشنایی ها چه پیغامی برات داره و قراره تو را به چه درکی برسونه ……

    سعیده جونم کمتر از ی ماه این متن را میخواستم برات بفرستم ولی وقتش نبود تا امشب تا امروز که ی سری ی سری حرفا با خدا زدم که نمیدونم از چه راه و چه مسیری قراره جوابها بهم برسه…

    سعیده جانم دوستت دارم….

    درپناه یگانه معبود جهان شاد و شاکر و عاشق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  9. -
    فیروزه گفته:
    مدت عضویت: 1066 روز

    سلام بر یگانه معبود عالم هستی

    لبَّیک اللّهمّ لبَّیک، لبَّیک لا شریک لک لبَّیک، إنّ الحمد و النّعمه لک و الملک، لا شریک لک لبَّیک.»

    گوش به‌فرمانم و به‌سوی تو می‌شتابم، خدایا گوش به‌فرمانم و به‌سوی تو می‌شتابم، هیچ چیزی همتای تو نیست، گوش به‌فرمانم و به‌سوی تو می‌شتابم، فقط تو هستی که سزاوار ستایش و بزرگی هستی، تمام نعمت‌ها از جانب توست، همه چیز به تو تعلق دارد و تو بر همه چیز مسلط هستی، هیچ چیزی همتای تو نیست، گوش به‌فرمانم و به‌سوی تو می‌شتابم

    سلام بر سعیده نورانی

    سعیده سعیده عزیزم  وقتی نقطه ابی‌  رسید از ارسال ی ساعت فقط گذشت  دقیقا مثل پیام اولی که برات فرستادم خدا به عظمتت به سمیع  و بصیر بودنت به یکی بودت خودت یاریم کن …

    اول اینا بگم دیشب تو مسیر قرارم کلی با خدا حرف زدم که ذهنم جواب میخواد  سرم از سوالات  ذهنم سنگینی میکنه کاری کن،گفت فردا ساعت 1 بیا آرامگاه  دفتر و خودکارم بیار  گفتم‌ چشم بدود بدو رفتم…

    من فایل کلید اجابت دعاها را چند روز ‌پیش دانلود کرد ه بودم ولی مدام میگفت الان گوش نده بزار بهت میگم رسیدم سر قرار (قبر شهید) گفت فایل را پلی کن .‌.

    ی جاهایی نتونستم بشینم  بس جوابها بود راه میرفتم  تا قلبم واینسه فقط بدو بدو رفتم که خودما برسونم ی جایی کسی نباشه  نتونستم دور تر برم وسط ی محوطه بزرگ رو چمن سبز روشن سجده کردم که  بگم من من هیچم هیچ ….منا قبول کن برای بندگیت….بزار مسیر عشقتا بیام…

    من  فقط تنها کاری که میتونم تو زندگیم انجام  بدم که درخواست  کنم  و سجده کنم همین همین …..بقیش با تو هست

    خدایا نمیگی از ذوق زیادی از شوق زیادی یهو ذوق مرگ بشم..‌‌… الله من رب من فرمانده جهان  پادشاه عالم و یکی ی دونه عالم…..

    همینجوری که ادامه سوره یس را تو مسیر گوش میدادم  برگشتم  خونه ….

    پیامت سعیده

    فیروزه …فیروزه عزیزم …پیغامت در حالی به دستم رسید که مدت کمی که از مراقبه ی آرامگاه …با سوره ی یاسین برگشتم

    قبل پیامت کلی با خدا حرف زدم تسلیم شدم که از من کاری برنمیاد…

    گفت اهنگ را قطع کن هیچی  گوش نده  رفتم تسبیح رنگ رنگیم را بعد مدتها آوردم،از دیروز تا حالا فکر کنم 5 بار فقط این آیه از آدم ها و راهای مختلف  به من رسید و   فقط گفتم حسبی الله و نعم الوکیل  ی دور تموم شد  فقط تکرار میکردم تو برای من کافی هستی خدا کارم را به خودت میسپارم رب جهان و عشق جهان و هماهنگ کننده‌‌ تویییی صداما داری..‌‌‌‌‌..

    و اهنگ را پلی کردم  چرخیدم بلند بلند میخوندم

    امدی تا بره فصل دیونگی

    شدی آرامش کل این زندگی

    با تو هر ثانیه عاشقانه است برام

    آرزوهام از کی به جز تو بخوام

    یهو نقطه آبی را دیدم …..

    از قرآن پر نورش از شعر از فایل توحیدی استاد بر من بارید بارید بارید  ……دوباره منا به سجده و هق هق انداخت ‌‌‌‌‌…..آگاه، دانا،سمیع ،بصیر…..

    دیگه کجا برم

    دیگه از کی بخوام

    ‌من همینجا میمونم  پیش خودش

    سعیده جانم میدونی چرا بار اول بهت گفته پاکش کن چون که پیام  بعدی من در مورد اولین بار آرامگاه رفتن بوده که ی ماه بعدش بوده اون از قبل تمام شرایط و جوابهای منا داشته فقط باید زمانش میرسیده …..میدونی چیکار کرده…….؟؟؟ میدونی چطور هماهنگ کرده ؟؟؟

    من  دستام را تو دست کم کسی نزوشتم  ..من  قدم زدنهام ،حرف زدنهام  با کم کسی نیست ..من کم‌کسی را وکیل خودم نکردم. ..پادشاه جهان  رب جهان…‌کسی که عظمتش مرا به سجده میندازه ..‌‌..

    سعیده جانم از خدا و از تو سپاسگزارم  که دستای خدای منی،از تو سپاسگزارم که نور خدای منی،از تو سپاسگزارم  که پیغام رسان خدای منی…انشالله رب جهان چنان قلبت را نورانی کنه که فقط سجده کنی..

    سعیده جان اونجا گزینه پاسخ نداشت پس قرار اول برقراره…

    میبوسمت سعیده عزیزم….

    خدایا من را در برابر خودت شاکر و خاشع و متواضع کن …

    در پناه رب جهان شاد باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  10. -
    فیروزه گفته:
    مدت عضویت: 1066 روز

    سلام بر یگانه معبود عالم هستی

    الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ﴿٢٨﴾

    [بازگشتگان به سوی خدا] کسانی [هستند] که ایمان آوردند و دل‌هایشان به یاد خدا آرام می گیرد، آگاه باشید! دل ها فقط به یاد خدا آرام می گیرد. (28)

    سلام بر اشرف گرانقدر و گرانبهاو گوهر ارزشمندم

    نقطه آبی شما چه به موقعه چه نورانی چه دلگرم کننده  بود،نور شما حس پاک شما از قلب پاکتون بر من بارید ازتون بی نهایت ممنونم  دستان خدای من ….از احساس خوبتون از لطفتون سپاسگزارم.

    من معبودی را میپرستم که بنده‌اش  رو نوازش میکنه و اونقدر  کریم و رحیم هست که  سریع راهی برای حرف زدن  باهاش پیدا میکنه  اگر نشانه ها را درست  متوجه  نشی دست به قلم میشه از دستای اشرف عزیزم  که کتبی پیام را ارسال کنه و پیام و روزی ما را از جایی میرسونه که اصلا بهش فکرم نکردیم….

    اشرف جان  این خدا عجب دلبری بلده ،عجب سر وقت میرسه،عجب  میزنه وسط خال که حواسم هست آگاهم، قادرم،رحیمم ،کنارتم ،میبینمت ،میشنوم بر دلت آگاهم منم فقط سجده میکنم  در برابر خدایی که تا چشم کار میکنه مثل دریا….

    بی نهایت  رحیم

    بی نهایت رحمن

    بی نهایت  ودود

    بی نهایت وهاب

    بی نهایت کریم

    بی نهایت قادر

    بی نهایت عاشقه

    فقط من چقدر از این دریای پر عشق و نعمت و ثروت و فراونیش را باور میکنم ی قطره ی سطل ی استخر ی رودخانه چقدر ؟؟؟؟

    یا چسبیدم به شن های توی ساحل و دست و پای بیخود میزنم و فاصلم با دریا ی قدمه..

    مشتاقانه منتظر لبیک ماست که بباره بر وجودمون….

    اشرف عزیزم  چه حس خوبی ممنونم ( مبارکتون باشه باغتون مبارکتون باشه نشستن تون کنار دریا آخ خیلی خوشم میاد مبارکتون باشه اون اسمهای مبارک)

    خدا را هزاران هزار بار شکر که این عاشقی تموم نمیشه

    خانم اشرف عزیزم تو این سایت  هر روز توحیدی شدنتون مبارکتون باشه و بندگی کردن مبارکتون باشه که دست یار شدی….‌اشک های عاشقی مبارکتون باشه،وصل عشق مبارکتون باشه…

    اوست نشسته در نظر

    من به کجا نظر کنم

    هزاران بار شکر که معبود عاشقی داریم که با تمام عشق کنارمونه…

    دوستت دارم…..

    در پناه یگانه معبود جهان شاکر، شاد ،عاشق

    باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: