ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی - صفحه 11

1144 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    fatemeh saeeidi گفته:
    مدت عضویت: 1755 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    استاد عزیزم خیلی خوشحالم روی ماهت دیدم دلم براتون تنگ شده بود

    امیدوارم همیسه سلامت باشید همچنین مریم شایسته عزیزم

    اول میخواهم از دریافت این فایل تشکر کنم

    خدایا شکرت که من را در جریان دریافت این فایل قرار دادی

    خدایا شکرت که عضو سایت عباس منش هستم

    خدایا شکرت که بنده برگزیده خودت هستم

    خدایا شکرت که در هر لحظه داری من و هدایتم میکنی

    خدایا شکرت بابت همه چیز

    استاد فایلتون با این سوال شروع شد که چی میشه که ما در روند روان شدن زندگی هستیم یا چی میشه که زندگی برامون روان نیست

    من هم خیلی دوست دارم آسان بشم برای آسانی ها در همه ابعاد زندگیم

    اگر بخوام صادق باشم با خودم

    البته که خیلی نتایج گرفتم خیلی تغییر کردم آرامشی که دارم خیلی برام ارزشمنده ولی نه استاد من هنوز خیلی جاها آسان نشدم برای آسانی ها از دیروز یه هیاهویی در دلم شد که فاطمه انقدر ادعا و انقدر میخوای بگی روی خودت کار میکنی پس چرا اون نتیجه خاص را نگرفتی بعد از حدودا چهار ساله که در سایت عباس منش هستم و واقعا خداوکیلی دارم روی خودم کار میکنم

    البته یه کمی این احساسم که کمی بد شد مربوط به این بود که من الان دارم دوره قانون آفرینش را کار میکنم بعد در بخش دوم جلسه اول استاد به یک سری سوالها پاسخ میدادند اونجا یک سوالی مطرح شده بود از استاد حالا که ما باورهامون خیلی کهنه تر هست و باورهای قبیلی مون خیلی قوی تره چطور میتوانیم تغییر دهیم و حتی گفتند که یه شخصی سنش حدودا 40 یا 50 ساله هستند و گفته شد که خوب چون شما سنتون بیشتر هست پس تغییر باورها هم سخت تره و بیشتر باید کار کنی

    من هم چون الان 54 سالم هست یه لحظه احساسم بد شد یه حس نا امیدی و از اینجور چیز ها اومد سراغم ولی خیلی نشستم با خودم خودگویی های مثبت و اینکه تو سن و سالتو باور نکن تو کار خودت را انجام بده عوضش بیشتر جاها هم خود استاد همیشه گفته مهم نیست الان در چه سنی هستی یا در چه شرایطی هستی از همان لحظه که روی باورهات کار میکنی و مسیر درست را میری تغییر شروع میشه و در مسیر درستی

    خلاصه با این باورها که دوباره به خودم دادم حالم و خوب کردم

    و من مطمئن هستم همان طور که خدا دستم و گرفته آورده اینجا همانطور هم هدایتگر مون هست و رها مون نمیکنه همین خیلی ارزشمنده و من سپاسگزار پروردگارم هستم

    استاد عزیزم وچقدر باور قشنگی گفتید که اونجور که خدا رو باورش داریم به همان شکل دریافتش میکنیم

    من باور دارم که خداوند هر لحظه هدایتگر هست

    من باور دارم که خداوند حکیم هست خداوند وهاب خداوند رحمان خداوند علیم خداوند بصیر خداوند نصیر

    من واقعا خدا رو باور دارم و فقط از او یاری میخواهم

    استاد عزیزم چقدر باورهای خوبی گفتی

    خداوند قادر مطلق هست

    خداوند عالم مطلق هست

    خداوند خالق هست

    خداوند قدرت خلق زندگی من و به من داده

    خدایا من هم میخواهم بیشتر و بیشتر قلبم آرام باشد ترسها و نگرانی هایم در وجودم کمتر باشه خدایا من دوست دارم سپاسگزار تر باشم همیشه احساس سپاسگزاری داشته باشم خدایا من باورهای مناسب تر میخواهم خدایا من بیشتر آرامش میخواهم

    خدایا ممنونم که تو آگاهی به نیازهایم

    خدایا ممنونم که تو بیشتر از من دوست داری من به نعمتها برسم به خواسته هام برسم

    خدایا من میخواهم تقوا داشته باشم

    خدایا من اجازه میدهم که هدایتم کنی

    خدایا هدایتم کن قبل از اینکه شرایط سخت بشه

    خدایا خیلی مسیرها را برام آسون کن

    استاد عزیزم داستانی که از جورج گفتید

    واقعا این شخص را خداوند هدایتش کرده که اومده پیش شما و چه صحبتهای قشنگی بین شما شده که او هم قرآن میخوانده و یک سری ابهامات براش بوده

    و چقدر قشنگ اومده نزد کسی مطرح کرده که به نظر من جواب درست را به او داده

    از اینکه چرا در قرآن بعضی جاها خداوند گفته من و در بعضی جاها گفته شده ما

    یا چرا خداوند گفته ما باری که به اندازه تحمل شما نباشه به دوشتون نمیگذاریم

    ولی بعضی ها شرایط خیلی سختی دارند و غیره

    خدایا تو چقدر حکیمی چقدر مهربانی که جورج را هدایت کردی بیاد پیش استاد که سوالاتش و جواب بده

    خدایا من باور دارم که تو همه بنده هاتو دوست داری و هدایت میکنی

    دیگه بقیه اش بستگی به خودمون داره

    خدایا من با تمام وجودم ازت میخواهم و به شما اجازه میدهم که

    هدایتم کنی

    خدایا ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ای

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
  2. -
    مریم شریعت گفته:
    مدت عضویت: 869 روز

    به نام قادر مطلق آفریننده جهان هستی

    سلام به استاد عزیزتر از جانم

    استاد جان چقدر حرفهاتون زلال و دلنشین شده چقدر زیاد به خداوند وصل هستید و چقدر زیاد به قلبهای ما نزدیک هستین

    داشتم گوش میکردم گفتم ببارید اشکها ببارید برای این همه خلوص این همه عشق این همه زیبایی در وجود یک فرد خدایی

    استاد جان وقتی میگفتید میلیارد بار این فایل رو گوش بدید میگفتم چرا این همه ولی الان با تمام قدرت و عشق میگم باید ابن فایل رو میلیاردها بار گوش کنم

    خدای من در حیرتم از این همزمانی استاد جان مگه میدونی در وجودم چی میگذره بخدا اشک امانم نمیده چقدر دقیق عمل میکنید و چقدر عالی به الهامات گوش میکنید

    چند روز پیش داشتم سناریو مینوشتم حال عجیبی داشتم نوشتم و نوشتم ونوشتم خدای من چند صفحه شد اشکها میبارید و می نوشتم تمام که شد کلی با خدای عشقم صحبت کردم خدای من اینهمه اشک اول صبح از کجا میاد

    بعد گفتم خدا جونم نمیدونم چیکار کنم آخه من کلی خواسته دارم ولی گفتم خدایا سه تاشو میخام زود بهم بدی مسیر رو برام کوتاه کنی همینجوری که صحبت میکردم و هدایت میخاستم حسی گفت برم سراغ نشونه از تو سایت نیت کردم و زدم روی دگمه نشانه خدا جونم چهره قشنگ و شاد استاد با بلوز قرمز رنگ دوست داشتنی بعد گفتم خدا جونم شوخیت گرفته من کجا بیارم دوره ثروت 3 !!! من که پول ندارم و چقدر خدا قشنگ و لطیف با من حرف زد گفت دختر قشنگم هنوز به من اعتماد نداری هنوز شک داری از خجالت آب شدم گفتم خدا جونی غلط کردم من تسلیمم گفت من خودم هدایتت میکنم خودم مسیر رو هموار میکنم خودم برات پول مبشم داستم دیوانه میشدم خدایا این اشکه یا باران رحمت

    ی کم که آروم شدم بلند شدم از پنجره بیرون رو نگاه کردم دختر نوجوانی آماده و منتظر بود با پدرش بره مدرسه کنار موتور پدرش وایستاده بود پدرش از در خونه بیرون اومد نزدیک دخترش که شد ی دسته پول داد دست دخترش میخاستم فریاد بزنم خدای من نشانه از این واضحتر مگه داریم از ذوق و حیرت قلبم به تپش افتاده بود چقدر سریع خداوند من رو به نشانه هدایت کرد گفت عزیزم نگران نباش به من اعتماد کنم خودم همه چیز رو جور میکنم دو سه روزیه حالم خیلی خوبه فرکانسها خیلی خوبه دیشب کلی با دخترم در مورد باورها و آموزشهای شما صحبت میکردم آخه این دخترم خیلی صحبتهای شمارو دوست داره و خیلی علاقه منده اصلا قلبم باز شده بود تا نزدیک صبح صحبت کردیم من گاهی اشک میریختم وقتی در مورد قانون و آموزشهای شما صحبت میکنم دگرگون میشم خدایا شکرت

    با حال خوشی خابیدم بیدار که شدم دیدم فایل جدید روی سایت اومده

    کلی ذوق کردم مخصوصا وقتی اسم فایل رو دیدم به دخترم گفتم ببین چه فایلی اومده اشک تو چشمام پر شد ی قسمتی گوش کردم دیدم نه نمیشه باید تو سکوت گوش کنم دخترم که رفت الان که داشتم گوش میکردم خدای من این حرفها ی استاد رو مگه من میتونم اصلا هضم کنم گوش کردم گوش کردم اشک ریختم استاد جان تمام باورهای من زیرورو شد اصلا وجودم زیرورو شد گفتم من از خدا چی میخام دو تا سه تا باور توحیدی و بعد بقیه …. چه فایده مگه من قرار نبود روی توحید کار کنم مگه آرزوی چندین سال من نیست پس فقط روی توحید کار میکنم و همه چیز را به خودش میسپارم و همه چیز در زمان مناسب داده خواهد شد این فایل به شدت به شدت نیاز این روزها و امروز من بود استاد الهی قربونت بشم یعنی من نمیتوانم حتی سپاسگزار وجود شما در زندگیم باشم

    بخدا کلی حرف داشتم بگم ولی انگار ذهنم قفل کرده

    استاد جونم دوست دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
  3. -
    ملکه قربانی گفته:
    مدت عضویت: 848 روز

    به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ودوستان بزرگوار

    خدا را سپاس گزارم که در مسیر الهی قرار دارم و لایق دریافت آگاهی های ناب الهی هستم

    از وقتی که با این سایت الهی آشنا شدم خیلی چرخ زندگیم راحت‌تر می چرخد قبل از این آشنایی

    همیشه نگران آینده‌ی بچه هام بودم‌ و خودم را مسئول خوشبختی آنها می دانستم ودر هر شرایطی باید رضایت آنها را بدست می آورم

    و نقش خداوند در زندگی ما هیچ جایگاهی نداشت بعد از این که خداوند مرا هدایت کرد به این مسیر سعی می کنم که این باور را در خودم نهادینه کنم‌ که من مسئول صد در صد زندگی خودم را دارم نه فرزندم نه همسرم نه دیگران و یا اینکه فرزندم خدایی داره که اونو خلق کرد و صد در صد هم اون را هدایت می‌کند اگر هم در این مسیر اشتباهی کند حتما باید یه سری درس ها را باید یاد می‌گرفت و اون خدایی که او را خلق کرد حتما او را هدایت و حمایت می‌کند

    والان خدا را شکر خیلی بهتر از قبل رها وآزاد شدم

    باورهای قبلی من در زندگیم این بود که تو فقط همه کاری کنی تا دیگران از دست تو راضی باشند و براین باور بودم که اگر دیگران از تو راضی باشند خداوند از تو راضی است ولی الان دیگرانی تو زندگی من وجود ندارند من راه درست را انتخاب کردم و تعهد دادم که به لطف خداوند همواره در این مسیر الهی حرکت کنم اگه کسی دوست داشت با من همراه باشه چه بهتر وگرنه به سلامت موسی به دین خودش و عیسی هم به دین خودش

    قبلا من باورهای توحیدی که داشتم خیلی خراب بود خداوند را مسئول تمام اتفاقات خوب وبد زندگیم میدانستم و همیشه گله وشکایت داشتم که چرا خداوند برای بعضی از مردم خوبی می خواهد برای بعضی بدی با این که مردم خوب خیلی هم مؤمن بودند واین باور را داشتم که هر چه قدر ظالم تر باشی سالم تری اتفاقا هم خیلی با این جور آدم ها برخورد داشتم ولی خدا را شکر با آشنایی این سایت الهی دیگه هیچ کسی و حتی خداوند را هم مسئول زندگی خودم نمی دانم و آگاه شدم به این باور که خداوند همه‌ی انسان ها را هدایت می‌کند به سمتی که خودشون اون مسیر را انتخاب می کنند و فقط خداوند نقش هدایتگری را دارد و با آشنایی با دوره دوازده قدم و آیه های قرآنی به این آگاهی رسیدم که هیچ کس به اندازه سر سوزنی به کسی ظلم نمی کند بلکه این خود ما هستیم که به خودمون ظلم می‌کنیم با اون باور ها وافکار منفی

    این باور که مگه میشه که خداوند با انسان ها ارتباط داشته باشه خداوند فقط با افراد مؤمن در ارتباط است پس من هم باید خواسته هام را با این افراد در میان بگذارم و اونا هم برای من از خداوند درخواست کمک بکنند که البته با این باورم

    مشرک بودم البته که الان به این آگاهی ها رسیدم خدایا شکرت که من از هدایت شدنم

    با آگاهی های دوره دوازده قدم به این باور رسیدم که خداوند از رگ گردن به من نزدیکتره و تنها سوالی که خداوند به پیامبر فرمود این بود که آگه مردم از من درباره‌ی من از تو پرسیدن به آنها بگو من نزدیکم و جواب در خواست درخواست کنندگان

    را می دهم بعد از این آگاهی به این باور رسیدم که خداوند همیشه همراه منه منو دوست داره منو هدایت می‌کنه عاشق منه او بیشتر از من می‌خواهد که ثروتمند و شاد باشم

    و الان هم خدا را صد هزار مرتبه شکر که دارم هر روز از خداوند برای هر کاری که انجام می دهم هدایت می خواهم و بر این باور هستم که من لایق همصحبتی با خداوند را دارم و بعد از بیدار شدنم اول با خدا خودم کلی صحبت می کنم و از او طلب هدایت دارم و از او می خواهم که مرا به راه راست هدایت کند راه کسانی که به آنها نعمت داده‌ و روزم را با نام او آغاز می‌کنم و روی دوش خداوند می شینم و در همه‌ی امور زندگی از او کمک می خواهم و اون روز رها وآزاد زندگی می کنم

    با آگاهی های دوره احساس لیاقت که من کلی تعقیر کردم و هرروز دارم روی باورهای این دوره کار میکنم مخصوصا جلسه‌ی 16 و خودم را لایق بهترین نعمت ها و ثروت ها می دانم

    با کار کردن روی خودم محیط اطرافم به کلی ایزوله شده و تقریبا هیچ گونه انسان های سمی در اطرافم نیست برعکس خیلی از انسان‌های شاد وخوشحال و موفق را دارم جذب می کنم‌ که اتفاقا باعث پیشرفت من هم شدن وبه این باور رسیدم که من فقط انرژی های مثبت را جذب می کنم و خودم را لایق بهترین آگاهی ها می‌دانم و خودم را تشویق می کنم برای خودم بهترین کادو را تهیه می‌کنم و از خداوند خواستم که کمکم کند که از این نعمت هایی که به من بخشیده راه درست استفاده کردنش را هم به من بیاموزد

    آموختم که خودم را همین جوری که هستم دوست داشته باشم و با خودم مهربان صحبت کنم مثل یه کتاب ارزشمند مثل یه دوست صمیمی

    و جهان هم به این باورهای من پاسخ داده تمام اطرافیانم خیلی صمیمی و با عشق با من رفتار می کنند واقعا جهان بیرون من جهان درون من هست اگه من برای خودم ارزش قائل باشم جهان اطراف من هم منو ارزشمند می‌داند

    خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها

    تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم

    ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده‌ای نه راه گمراهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
    • -
      سولماز ستاری گفته:
      مدت عضویت: 2267 روز

      با سلام خدمت شما دوست خوبم:

      دقیقا این باورهای شما را من هم داشتم و الان خیلی کمرنگ تر شدن،ولی هستن،تا روی ورودی هام کنترل نداشته باشم،سریع دوباره پیداشون میشه.

      مثلا من از بچگی باور داشتم که پدر و مادر وظیفه شون ،خوشبختی بچه هاشون هس،و وقتی پدر و مادری میدیدم که حالا از لحاظ مادی یا روحی بچه ها رو تامین نمیکردن،واقعا میگفتم پس اون بچه ،هیچ تقصیری نداره ،مقصر اصلی پدر و مادرش هستن،و کلا هر مادری رو میدیدم که مثلا یه کوچولو به بچه ش،اون جوری که من ،مد نظرم بود توجه نشون نمیداد،در ذهنم اون مادر رو ،کاملا بی عاطفه میدونستم،البته اینم بگم چون مادر خودم همه جوره ،یعنی همه جوره ،تسلیم حرف بچه هاش بود،و اصلا و ابدا برای خودش اهمیتی نمیداد،پس طبیعی بود که منم با این دیدگاه بزرگ بشم که حالا نهایتش پدر ،زیاد حرف به گوش بچه ها نمیده،ولی دیگه مادر وظیفه ش هس که از هیچ چیزی دریغ نکنه.

      اصلا برام بدیهی بود که مادر به خاطر خوشبختی فرزندانش ،قربانی بشه،به خاطر بچه هاش ،سرزنش بشه،به خاطر بچه هاش توهین بهش بشه،اما چون مادر هس،خدا بهش ثواب میده و بهشت رو براش اماده کرده،حالا این دنیا تحقیر و قربانی بشه،اما نهایت مستقیم میره بهشت.

      من فکر میکنم تو فرهنگ ما ایرانی ها،این نگاه ،جایگاه محکمی هم داره،و اگر مادری رو ببینیم که برای خودش ارزش قائل هس و مثلا بین پدر و پسر ،قرار نمیگیره که هر چی هس ،سرش اوار بشه،و مثلا مستقیم میگه به شوهرش که این پسر خودت هم هس،پس لطفا مسایلت رو با هم حل کنید،میگیم چقدر این مادر خودخواهه ،که مثلا وساطت نکرد و هزار جور مثال دیگه.

      در مورد احساس لیاقت که دیگه نگم براتون ،من حتی هنوز نمیتونم خودم رو لایق یه خونه ساده ،که فقط امکانات اولیه رو داشته باشه ،بدونم،اونوقت چطور میخوام بهش برسم؟؟؟؟

      ممنونم از کامنت زیباتون و امیدوارم که با کار کردن روی باورهامون هر روز بهتر از دیروزمون باشیم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    زهرا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1377 روز

    هدایتهایی که خداوند توی زندگی من انجام داده واقعا دلچسب و زیبا هستن

    یادمه پارسال همین موقع ها بود پسرم رو از روستا میبردم شهر که بره مهدکودک که مقداری وابستگی جفتمون کم بشه

    وقتی پسرمو میزاشتم مهد خودم توی خیابون توی ماشینم مینشستم وویس استادوگوش میدادم کامنت میخوندم و انیمیشن های آگاهی دهنده میدیدم چشمم میخورد به ساعت رند میرفتم توی گوگل سرچ میکردم که مفهوم این ساعت رند چیه

    پیامهای مثبتو امید دهنده به من میدادن حتی شبهام خیلی خوابهای خوبی میدیدم خواب آب رودخونه و همگی تعبیر زیبایی و مثبت و شادی لذت داشتند

    تا اینکه خدا بهم الهام کرد بروگواهینامه ت رو تمدید کن و گذرنامه خودتو همسرتو تمدید کن برا پسرت هم بگیر

    شروع کردم به پیگیری رفتن به پلیس بعلاوه ده و عکس و

    کارهای دیگه همین حین گواهینامه م روهم تمدید کردم که کلی باعث راحتی تمدید گذرنامه م شد .خلاصه به یک ماه نکشید که اقدام کردیم برای گذزنامه که دوست همسرم که ترکیه زندگی میکرد بصورت موقت و شرایط نامعلوم که در گیرودار اقامت ترکیه یا کانادا یا برگشت به ایران بود

    که پیشنهاد داد گفت بیاید ترکیه تا من اینجام

    یه نمایشگاه کشاورزی هم توی آنتالیاست اونجاهم بریم

    ما قبول کردیم و بلیط گرفتیم و رفتیم همه چیز به طرز معجزه آسایی پیش میرفت از آب و هوای عالی از غذاهای عالی از هتلهای عالی از اینکه این دوست همسرم تسلط کامل به زبان ترکیه ای داشت و ما چقدر راحت بودیم برای درخواستهامون .دقیقا یه مترجم و یه راهنمای خصوصی که تمام لحظات با ما بود حتی تمام وعده ها با ما میومد بهترین رستوران ها ،چقدر مردم خوبی سرراهمون قرار میگرفت

    وقتی رفتم آنتالیا کنار ساحل بحدی فرکانس شکرگزاریم بالا بود بحدی فرکانسم به خداوند نزدیک بود که یه آقا با دخترشون اومدن و شروع کردن فارسی حرف زدن با من و دیدم ایرانی مقیم آنتالیان اسم پسرمو پرسید گفتم آقا اهورا ،صحبت های ما در حد 20 دقیقه پیرامون اینکه از خودم بپرسم من کی هستم گذشت و میگفت همه چیز برمیگرده به اهورا یا همون افکار نیک، گفتارنیک ،کردار نیک

    وای خدای من وقتی خداحافظی کردن من مست از این سوپرایز از این آگاهی ها توی کشور غریب یه انسان بیاد دقیقا حرفهایی که من عاشقشونم و سرلوحه زندگیم هست رو برام تکرار کنه وااااای خدای من ،خود این سفر سوپرایز بود ویدن و حرف زدن راجب آگاهی با این شخص ،دیگه قشنگ توی بغل خدابودن رو دیدم لمس کردم . وقتیم خواستیم برگردیم مارو نشوندن قسمت وی آی پی هواپیما و نهایت لذت رو از انواع غذا و نوشیدنی بردیم.

    وقتی به زندگی خودم در مقایسه با تمام اطرافیانم نگاه میکنم باز فقط رد پای خدارو میبینم از آرامش از آسایش از عشق بین منو همسرم که مثلش تاحالا ندیدم از ثروتی که توی زندگیمون هست از حذف شدن آدمهای منفی اطرافم از زندگیم ، از اینکه رئیس صنایع دستی به من اجازه میده توی اداره شروع بکار کنم

    اما

    اما

    امان از شیطان امان از عجله امان از مقایسه امان از اثبات خودم به دیگران

    یه مدت بود با اینکه توی مسیر بودم اما کور بودم گیج بودم همش دنبال عجله برای رسیدن به درآمد به ثروت بدون طی کردن تکامل بودم

    اگه الهام خداوندنبود الان باخاک یکسان شده بودم منی که کل حقوق دریافتیم در ماه 450 هزار بوده به این فکر میکنم درآمدم بشه ماهی 10 میلیون تومن آخه زهرا جان اگه لطف خدا نبود که بهت بگه دیدی برای رانندگی تکاملت رو نخواستی طی کنی و فقط میخواستی خودنمایی کنی به اطرافیانت که ببینید من چه شجاعم چه نترسم چه قویم چجور رفتی توی باقالیا میخوای برای کسب ثروتم تخت زمین بشی یا تکاملت رو طی کنی؟ واقعا خداوند به من رحم کرد که برای رانندگی خودمو بچه م زنده موندیم

    حالا اون درس عبرتم نشد و میخوام برا کسب درآمد و ثروتم باز پس گردنی بخورم که آدم بشم

    نه من میخوام با لذت با عشق با حال خوب خدا هدایتم کنه به کسب ثروت وقتی خداوند علیمه بصیر داناست میبینه که من دارم روی تخصصم روی باورهام کار میکنم پس حتما و قطعا هدایتم میکنه به راهی برای کسب درآمد

    من فقط باید هر روز شکرگزاریمو بنویسم هر لحظه حالم خوب باشه هرلحظه داشته هامو ببینم تا خداوند منو هدایت کنه .من هر لحظه در حال هدایت شدنم فقط اگر خداروباور کنم، میشنوم هدایت هارو .

    من که میدونم شروع میشه منکه میدونم دیروزود داره ولی سوخت و سوز نداره پس دیگه باید باحال خوب زندگی کنم و خدا بقیه ش رو درست میکنه

    همونجور که یروزی آرزوم بود که رانندگی کنم و خداوند منو سوپرایز کرد و همسرم یه ماشین جدید خرید و ماشین قبلیش رو داد به من یا همینطور که آرزوم بود یه خونه ی بزرگ تو دل طبیعت بدور از هیاهوی شهر و اطرافیان داشته باشم و بازهم خدامنو آورد تو بهشت همینطور که توی هنرم آرزوم بود حرفه ای و بروز باشه کارهام و الان هست همینطور که آرزوم بود ازدواج پرازعشق و احترام داشته باشم و شد و حتما این درامد داشتن هم شروع میشه درسته الان یه هزاری هم درآمد ندارم اما من در مسیر ساختن باور فراوانی در مسیر ساختن باور منم میتونم پول بسازم در مسیر ساختن باور خداوند به بهترین شکل هدایتم میکنه هستم

    پس عجله ای در کار نیست

    ثابت کردن خودم به دیگران مهم نیست

    خدایا من از تو دو عدد چشم بینا و بصیر و اگاه میخوام که نعمتها و داشتهامو ببینم

    دوتا گوش شنوا میخوام که فقط صدای تورو بشنم

    یه قلب باز میخوام که پراز صبرو امید و عشق باشه آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
  5. -
    ماهان بختیاری گفته:
    مدت عضویت: 1388 روز

    « تو خود چو یوسفی ولیکن به درون نظر نداری ! »

    استاد عزیزم همین فایلی که شما گذاشتین ، مدرکی بر این هست که خدا داره نیاز میده به پاسخ های ما ! من به شخصه کلی مثال عالی داشتم که فراموش کرده بودم . جدیدترینش همین چند وقت اخیره که من واقعا با تمام وجود میخواستم دوره احساس لیاقت رو بخرم ولی از یجا به بعد شد حرص شد عجله . یعنی استاد من تا دم دوره رفتم اون روزی که دوباره تمدید کردین قیمت قبلی رو ولی باز نشد درحالی که برای بقیه دوره ها به راحتی در زمان درستش اتفاق افتاد . این عجله هی منو وابسته کرد هی شرطی تر شدم که احساس لیاقت تو تنها وقتی درست میشه که این دوره رو بخری حالا تا اونموقع تو باید سختی بکشی باید در عذاب باشی بعد یکهو همه چی با اون دوره تغییر میکنه … خداروشکر میکنم که بهم دو پای سالم داده که بتونم راه برم چون وقتی پیاده روی میکنم انگار خدا کنارمه باهام حرف میزنه خیلی ذهنم ارامه … استاد یادم میاد همیشه حسرت میخوردم مثلا چرا دوستانم پارتنر دارن ولی من نه تا وقتی که اون فایل داستان تولد من رو توی سایت پیدا کردم و اصلا ارامش اون رو هیچوقت فراموش نمیکنم … گذشت و من ارام ارام هی روی خودم کار کردم و بعد یکسری ایده های الهامی اجرا کردن ، هدایت شدم به دوره عشق و مودت : دقیقا پازده فروردین امسال . خیلی روی خودم باز کار کردم ولی همون هم خدا بود ! انقدر پیش رفتم تا به نقطه ای رسیدم که ارام بودم دیگه نچسبیده بودم دیگه ادا نبود ارامشم کاملا خدارو بغل کرده بودم که بوم نتایج اومد! یه روز جمعه مثل خیلی از دفعات که با دوستام رفته بودم کافه داستان جوری پیش رفت که با میز کناریمون قرار شد مافیا بازی کنیم و بعد از بازی من خیلی راحت شماره یکی از اونارو گرفتم و بعد خیلی راحت همه چیز پیش رفت ! خداوند شاهده اگه من کار خاصی کرده باشم ! برعکس گذشته برعکس اون افکاری که داشتم که باید کلی کار کنی تا دوست داشتنی بشی ، باور کردم که من میتونم راحت برسم و الان میتونم لذت ببرم چون خواسته رو خدا میده من باید با بشکن زدن از مسیر لذت ببرم و شد . یبار دیگه هم که خیلی تحت تاثیر قرارم داد خدا ، اون وقتی بود که ما رفته بودیم روسیه . اونجا من به یه دل دردی دچار شدم که وحشتناک بود و کلی تب هم داشتم و این ازارم میداد ولی یادم نمیره همونطوری که توی حموم هتل میشستم زیر اب دلمو گرفته بودم همونطور با خودم میگفتم خدا هست خدا هدایتت میکنه بغلت میکنه … پدر مادرم میگفتن دل درده دیگه دورش باید بگذره دارو الان چی بگیریم ولی من هزار روبل گرفتم خودم تنها زدم بیرون بدون گوشی چون گوشی رو پدرم برد و من نمیدونستم چطور باید ترجمه کنم الان … قدمو که برداشتم ، بابامو دیدم سر راه گوشیو گرفتم و رفتم داروخانه و خداشاهده انقدر اون مسئول اونجا با صبر و حوصله بود توی مانیتور خودش قشنگ ترجمه میکرد و یکهو یه خانوم جوان و مهربون اومد تو که انگلیسی بلد بود ؛ منم که تیچر زبان اصن گل از گلم شکفت ! دقیقا اون چیزی که میخواستمو گفت و فهمیدم اصن این یه نوع ویروس خاص توی اسیاس که حالا توی اب و اینا ممکنه باشه و توی سفر من به یه شکلی گرفته بودم و بهم یه قرص ساده داد و توی دو روز خوب شدم درحالی که پدرم یک هفته بعد از سفر هم دل درد شدید داشت و اخر سر قرص باقی موندمو بهش دادم (: خیلی تجربه محشری بود که من توی کشور غریب با زبان غریب ساعت ده شب برم و انقدر دقیق همه چی چیده بشه ! یا باز توی همون روسیه من هدفون میخواستم بخرم ولی یکم پول کم داشتم ، فروشنده اونجا شماره روسی همسرشو توی سایت زد و واسم تخفیف گرفت ! اینا همه واسه چند ماه اخیر بود ولی بینهایت مثال توی گذشتم هست که همه چی راحت بوده . یا همین تیچر شدنم که پارسال اتفاق افتاد من به شخصه دیدم که من چطوری تیچر شدم و اون پارتنر سابقم با چه زجری تیچر شد ! من احساس لیاقتم رو همیشه با دستاوردام گره زده بودم و وقتی که واسه اپلین بار توی رابطه عاطفی رفتم دیدم که واو درونم چخبره من مثل یه مجسمه از میکلانژ هستم ولی توخالی ولی پر از گره باز نشده ! خیلی جالبه الان که برمیگردم من از اون چهارده جلسه عشق و مودت دقیقا اون جلساتی رو بیشتر گوش میدادم که راجب احساس ارزشمندی بود !

    الان قلبم میگه ماهان ، همین فایل همین پیاده روی همین چیزی که خداوند الان بهت هدیه کرده رو پاس بدار قدردان باش انقدر عجله نکن واسه دوره احساس لیاقت و من با پوست و استخون دیدم همه چیز داره سخت پیش میره با عجله ! میخوام از همینجا شروع کنم یه طرح رفاقت مشتی با خدای خودم و وجودم بریزم همین باورها رو بهتر درک کنم تا در زمان و مکان مناسب ، دانشجوی این دوره عالی بشم . واسه همتون ارامش و شادی درونی ارزو میکنم امیدوارم روی شانه خداوند بنشینید و جلوتر رو ببینید …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  6. -
    Forugh گفته:
    مدت عضویت: 814 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و همه ی دوستان هم فرکانسی

    چقدر حس خوبیه وقتی وارد سایت میشم و میبینم شما فایل جدید گذاشتین با عشق به هر جمله ی شما گوش میدم خدایا شکرت برای این هدایت ها

    حتی شنیدنش هم لذت بخشه که قرار نیست زندگی سخت باشه قرار نیست زجر بکشیم تا نعمت ها رو دریافت کنیم لازم نیست سختی بکشیم تا موفق بشیم لازم نیست برای رسیدن به خواسته هامون رنج بکشیم

    منم مثل خیلیا باورم این بود که برای رسیدن به هر خواسته ای باید زجر کشید اگر رنجی در کار نباشه قطعا گنجی هم در کار نیست اگر بدون سختی و مشقت چیزی ب دست بیارم یه ایرادی تو کار هست یا قراره از دست بره یا من لایقش نیستم چون خیلی راحت به دست اومده و یه باور دیگه هم داشتم که برای به دست آوردن چیزی باید یه چیز دیگه رو از دست بدم

    اینا واقعا پاشنه های اشیلم بودن و هنوزم هستن واضحه که زندگیم قبل از این آگاهی ها و این مسیر چطور بود خداروشکر میکنم برای آشنایی با شما از وقتی که فقط متوجه شدم نباید مسیر سخت و ناهموار رو بپذیرم چقدر همه چیز نرم تر و روان تر شد واقعا الان دارم معنای زندگی رو میفهمم تا قبل از این زندگی جهنم بود

    دیگه اهمیت تایید و حرف دیگران واسم خیلیبیی کمتر شده چقدر خودمو بیشتر دوست دارم با خودم در صلح هستم برای خودم زندگی میکنم نه دیگران خودم رو لایق و شایسته میبینم تفریح میکنم به خودم میرسم لذت میبرم شرایط مالیم بهتر شده دنبال اهداف و علایقم هستم آرامش دارم در روابطم خیلی بهتر شدم و از روابطم لذت میبرم و مهم تر ازهمه رابطم با خداوند عالی شده خدا رو میبینم در زندگیم واقعا حمایت و هدایت الله رو میبینم هروقت تسلیمش هستم چطور معجزه آسا کارها و انجام میده که هر بار من متحیر میشم اصلا نمیشه توصیفش کرد خدایا شکر ولی هر بار که خودم کم صبر میشم یا اعتماد نمیکنم نه تنها چیزی رو حل نمیکنم بلکه کلی مشکل هم درست میکنم

    هروقت به خداوند اعتماد کردم و خودم رو بسیار ارزشمند دیدم و احساس خوبی داشتم کارها خودشون انجام شدن و معجزه ها اتفاق افتادن

    من میخوام کسی باشم که خداوند کارها رو واسش انجام میده من میخوام رو شونه ی خدا بشینم و از مسیر لذت ببرم و خدا منو ببره و مسیرو هموار کنه و کارهای منو انجام بده

    استاد عزیزم برای این فایل بسیار عالی سپاس گذارم

    امیدوارم خداوند مسیر رو برای همه ی ما هموار و لذت بخش کنه و مارو آسان کنه برای آسانی ها

    در پناه الله باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  7. -
    سید محمد رضا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 246 روز

    سلام و درود خدمت انرژی مقدس خالق و فرمانروای کل کائنات ، یگانه خالق آفرین من ،،

    تنها قدرت مطلق کل گیتی پهناور ،،

    سلام و درود خدمت تک تک دوستان عزیز خانواده بزرگ عباس منش ،،

    چقدر این حس زیبای لمس حضور الله کریم خودم رو دوستدارم موقع دیدن این فایل ،، بی نظیر بود خدا قوت استاد عزیزم ،،

    چی میتونه جذاب تر و شاد کننده تر از این باشه که بدونی بهت بگن که آقا قراره از همین الان تا لحظه کوچ کردن به عالم بالاتر همش تو ناز و نعمت و سلامتی و راحتی و آسانی و شادی و آرامش و ثروت و عزت و کلی چیزای خوب و خوشگل خوشگل دیگه باشی ،،

    خوب تمام حرف استاد جانم همینه دیگه با مثال عالی که زدن رو دوش خداوند بنشینیم و عشق کنیم لذت ببریم از وجود مقدس این انرژی قدرتمند ،،

    خیلی برام جالب بود بچه ها صبح داشتم ی مستند زیبا میدیدم از جهان هستی که داشتن نظریات دانشمندان مختلف برسی میکردن درباره گسترش جهان هستی کهکشان ها و کل یونی ورس ، تا رسیدن به آلبرت انیشتین و نظریه نسبیت و همینطور نظریه که جهان هستی به صورت کلی داره به پایان خودش نزدیک میشه و داشتن روی این فرضیه کار میکردم که به گذشته دست پیدا کنند بعد از چهار دهه رسیده بودن به این فرضیه که سرعت کهکشان ها در حال کم شدن ،، نکته جالبش این جاست بعد از چهل سال تحقیق لحظه به لحظه با آخرین ورژن تمام تجهیزات و تلسکوپ فضایی پیشرفته به تازگی نقض این فرضیه رو اثبات کردن که آقا جهان هستی داره با سرعت خیلی بالاتر از درک و اندازه گیری بشر منبسط میشه اصلا داره بزرگ و بزرگ تر میشه از فاصله بین کهکشان ها گرفته تا اندازه اجرام کهکشانی ،،

    بعد از تموم شدن مستند اومدم و دیدم به به استاد عزیزم این فایل بی نظیر گذاشتن ، انگار خدا جونم پازل آمادگی ذهنم داشت میچید برای دریافت آگاهی های این فایل بی نظیر بود ،،

    واقعاً بزرگترین خواسته حال حاضر زندگیم همین که روز به روز آسان تر بشم لحظه به لحظه آسان تر بشم برای آسانی ها ، لذت ببرم از لمس حضور الله کریم خودم و ببینم انرژی مقدس خالق خودم تمام زیبایی های زندگیم و تمام کار های منرا شاهکاااااارانه برایم انجام بده ،،

    چی از این خوشگل تر چی از این زیبا تر با این دوره مقدس قانون سلامتی اش سلامتی ام را روز افزون اضافه می‌کنه ، با آموزه های خوشگل ثروتش به راحتی ثروت روز افزون وارد زندگیم می‌کنه ، با کار مورد علاقم لذت بخش درآمد بدست بیارم ، بی زمانی و بی مکانی فوق العاده رو تو کارم داشته باشم و لذت پشت لذت ،، آرامش پشت آرامش ،،

    بو بکشم ،، نفس بکشم عطر الله خوش عطرمو حس کنم ،،

    چشم باز کنم زیبایی های آفریده زیبا آفرینم ببینم ،،

    بچشم از برکات و نعمات خوشمزه و لذیذی که بهم عطا می‌کنه ،،

    کلی کلی عشق و محبت و صفا و صمیمیت ،،

    به قول استاد عزیزم فوج فوج آدم و مشتری های بی نظیر ثروتمند و مهربان برام می‌فرسته و به آسانی کسب روزی حلال و پر برکت بهم میده ،،

    ورزش میکنم با عشق ،،

    میخوابم با آرامش ،،

    ترس و شرک و کفر و تمام صفات بد و ازم دور می‌کنه خودش ،،

    و مکرو مکر الله میشه برای دشمنام ،،

    دیگه چی از این قشنگ تر ،،

    خدا جونم از صمیم قلبم صد هزاران هزار مرتبه تو را شاکرم برای تموم اینها ،،

    شکرت

    شکرت

    شکرت

    ی خواسته قلبی دیگم دارم که تو ی استادیوم بزرگ خیلی بزرگ هممون جمع بشیم بچه ها و با صدای بلند فریاد بزنیم خدایا شکرت برای تک تک نعمت‌هایی که بهمون دادی و جشن بگیریم این همه زیبایی و قشنگی خداوند مون آفریده و بهمون عطا کرده ،،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  8. -
    امیر احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1071 روز

    خدایا شکرت که استاد عباسمنش رو وارد زندگیم کردی، من هنوز هیچ فایلی از استاد رو خریداری نکردم و فقط با گوش دادن فایلهای دانلودی تغییرات شگفت انگیزی در زندگیم رخ داد . با حد اقل تلاش و حتی بدون پرداخت دیناری پول دوسال پیش انبارم پر از جنس شد و تمام هزینه های زندگیم و پس انداز و خرید ماشین و … در کنار فروش همون جنسهای رایگان به من رسید ، شاید بقیه باور نکنن حرفای منو ولی حاضرم هر کس دوست داشت بیاد از نزدیک از مجموعه ی من دیدار کنه تا باورش قوی تر بشه ، اتفاق جالب تر اینه که هرچی بیشتر میفروشم بیشتر به جنسهام اضافه میشه ، بخدا که این تغییرات رو استاد هم ببینه سورپرایز میشه ، اگر فایلهای فروشی رو تهیه کنم که فکر کنم از استاد هم جلو بزنم ، استاد عباسمنش مرسی که هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  9. -
    علی احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1603 روز

    به نام خدایی که مرا انسان آفرید ،سلام بر استاد عباسمنش عزیز،زندگی ات را جشن بگیر

    وقتی گفته می شود جشن بگیر، منظور این است که:

    نسبت به همه چیز، بیشتر و بیشتر حساس شو

    در زندگی،‌ رقص نباید جدا باشد.

    تمامی زندگی باید یک رقص شود؛ باید یک رقص باشد.

    می‌توانی برای پیاده‌روی بامدادی بروی و برقصی.

    به زندگی اجازه بده تا واردت شود،

    بیشتر و بیشتر آسیب‌پذیر شو،

    بیشتر احساس کن،

    بیشتر حس بگیر.

    چیزهای کوچک با شگفتی‌های عظیم در همه جا در اطرافت پراکنده هستند. کودکی خردسال را تماشا کن. او را در باغی قرار بده و فقط تماشاکن.

    این باید راه تو نیز باشد؛

    بسیار شگفت‌زده، در عجب است:

    او می‌دود تا این پراونه را بگیرد،

    می‌دود تا آن گل را بگیرد،

    با خاک بازی می‌کند،

    در ماسه‌ها می‌غلطد.

    الوهیت از هر سو آن کودک را لمس می‌کند.

    اگر بتوانی در شگفتی زندگی کنی قادر به جشن‌ گرفتن خواهی بود.

    در دانش زندگی نکن،

    در شگفتی زندگی کن.

    تو هیچ چیز نمی دانی.

    زندگی اعجاب‌آور است:

    در همه جا؛ زندگی یک اعجاب پیوسته است.

    زندگی را همچون یک اتفاقی غیرمنتظره زندگی کن،

    یک پدیده‌ی غیرقابل پیش‌بینی:

    هر لحظه تازه است.

    فقط آزمایش کن؛

    امتحانش کن!

    اگر این را آزمایش کنی چیزی از دست نخواهی داد، و شاید همه چیز به دست بیاوری.

    ولی شما به بدبختی معتاد شده‌اید. شما چنان به بدبختی‌هایتان چسبیده‌اید که گویی بسیار گرانبها هستند!!!!

    به چسبیدن‌های خودت نگاه کن!!!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  10. -
    علی ممبینی گفته:
    مدت عضویت: 1447 روز

    درود و سپاس از استاد عزیزم که باز هم دستی از طرف خداوند شد که در همچین زمانی بیاد و این آگاهی هارو به من و دیگر دوستان بده

    این هم زمانی انقدر حیرت آور بود واسم که بارها اشک تو چشمانم جمع میشد بین صحبتا و به قول یکی از بزرگان فقط خود صحبت ها نبود که روی من داشت تاثیر میذاشت بلکه تجربیات زندگیم و احساس خوب درونم گواه بر این بود که چقدر این حرف ها درسته و این آگاهی ها دقیقا در زمانی اومد که من از خداوند درخواست ایمان و اطمینان بیشتری رو کردم و راه و روشش به من گفته شد و میدونم که چندین بار دیگه قراره این فایل گوش داده بشه و باز هم حیرت زده بشم

    در بحث ایمان و راحتی اتفاقات مثال ها انقدر زیاد هستن که نمیدونم کدوم رو بگم اما بخوام شروع کنم از شغلی شروع میکنم که وارد زندگیم شد و از شغلی که خیلی وقتم رو میگرفت منتقل شدم بهش و درحال حاضر راحت میتونم دانشگاه برم و برگردم و روی کسب و کار خودم کار کنم و همینطور روی باورها و ذهنم تمرکز کنم!!!! هیچکس و هیچکس و هیچکس نمیتونست جز خداوند همچین موقعیت مناسب و دقیقی رو وارد زندگیم کنه،از خرید میکروفونی که میخواستم یک هفته زودتر از چیزی که انتظارش رو داشتم اون هم نصف قیمت توسط یک فروشنده فوق العاده!!! از اینکه شرایط وقتی در آرامش هستم چقدر راحت جلو میره

    من حتی قبل از شروع کسب و کار در مسیری که علاقه دارم زمانی که حرص و طمع و عجله رو کنار گذاشتم بیشتر از 60 تا ایده به من داده شد!!! اون هم به صورت الهام بدون اینکه بخوام رقبا(بهتره بگیم همکار رقیبی وجود نداره) رو تحلیل کنم یا ایده بدزدم یا کپی کنم و همینطور بحث تاثیر گذاری من روی افراد که بالاتر رفته و دستان خداوند که وارد زندگیم میشوند و خیلی خیلی چیزهای دیگه که باهاش میشه یک کتاب نوشت

    دمت گرم استاد نمیدونم باید چطور باید تشکر کنم اما تک به تک این آگاهی ها که گفته شد چیزهایی بود که نیازشون داشتم.سپاس گذارم ازتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای: