ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی - صفحه 16
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/11/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-11-15 05:22:082024-11-24 13:52:03ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند هدایتگر
سلام استاد عزیزم و مریم جان نازنین
سلام به دوستان همفرکانسم
استاد خداروشکر میکنم که یک بار دیگه موجب شد با کلامتون رشد کنم
استاد من هرموقع که خداوند رو نزدیک احساس میکنم به این درک میرسم که خداوند نزدیکه و در قلبم حضور داره ، به آرامشی که قابل توصیف نیست میرسم و رزق و روزی، سلامتی، موفقیت و در کل یک پکیچ کامل از تمامی نعمت های خداوند رو در زندگیم میبینم انگار کلید اون جاده و مسیر صاف و پر از گل و بل بل رو که در دوره12 قدم گفتین رو بهم میده و میگه برو لذتش رو ببر که همون توحید است. ولی امان از شیطان ذهن که با نجوا هایش از چپ و راست ضربه میزنه و متأسفانه بیشتر اوقات موفق هم میشه و اینجا متوجه میشم که هر ثانیه باید رو ذهن کار کرد یعنی به تعهد خودمون عمل کنیم چون واقعا خدای ما خیلی خیلی نزدیکه از قلب و روح ما آگاهی داره انچه که در ذهن داریم رو میدونه پس الکی ادا در نیاریم که ما ایمان داریم چون هرچقدر ادای با ایمان ها رو در بیاریم فقط خودمون رو گول زدیم بعد میگم چرا رشد نمیکنم چرا نتیجه نمیگیرم من که انقد فایل گوش دادم انقد کامنت خوندم چرا هیچ نتیجه ای نمی گیرم در جا میزنم… و خداوند از هر نفس ما آگاهی داره.
آیه 186 بقره
186- واذا سالک عبادى عنى فانى قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان فلیستجیبوا لى و لیومنوا بى لعلهم یرشدون
و چون بندگان من از تو سراغ مرا مى گیرند بدانند که من نزدیکم و دعوت دعاکنندگان را اجابت مى کنم البته در صورتى که مرا بخوانند پس باید که آنان نیز دعوت مرا اجابت نموده و باید به من ایمان آورند تا شاید رشد یابند.
استاد مهربونم از شما بسیار سپاسگزارم برای این فایل توحیدی از خداوندم سپاسگزارم برای اینکه چشم و گوش بهم داد تا درک کنم تا کر و لال از دنیا نروم.. همانطور که خداوندفرمودند:
سوره بقره
صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَرْجِعُونَ ﴿١٨﴾
کر و لال و کورند، به این سبب آنان [از گمراهی و ضلالت به سوی هدایت و حقیقت] بازنمی گردند. (18)
در پناه خداوند یگانه
الله اکبر
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین
الرحمن الرحیم
مالک یوم الدین
ایاک نعبد و ایاک نستعین
اهدناالصراط المستقیم
صراط الذین انعمت علیهم
غیرالمغضوب علیهم
و الضالین
(پی نوشت؛ ترانه chihiro از بیلی آیلیش رو در حین خوندن کامنت گوش بده جانم)
خدایا فقط تو لایق پرستیدنی
تو سزاوار ستایشی
خدایا شکرت برای احساس الانم
برای تو
برای من
برای این آگاهیا
برای این هدایت
برای دیگه چی؟؟؟
سوال داره آخه
بخاطر همه چی،همه چی،همه چی…
خدایا قربونت برم که تو همه جوره خدایی میکنی
منم قول میدم بندگی کنم
چشم فرمانرواااا
من نهایت میخوام 100 سال عمر کنم ولی تو سالهاست داری خدایی میکنی
تو عالمی
تو قادری
تو خالقی
از نوع مطلقشون
خداجون مهربونم
من اجازه میدم که هدایتم کنی
هدایتم کن
هدایتم کن
اول از همه و مهمتر از همه به بنده خوب تو بودن
اشکای الانمو دوست دارم
دستمالهای زیادی دورم جمع شده از اشک
ولی این اشک ،خواسته ستاره قطبیم بود به کنار
این اشکا اشک بندگی و خدایی توئه
خدایا قربونت برم که واس ما آسانی میخوای
من خودمو به تو میسپارم
من خودم رو به دستان توانمند تو میسپارم
من من من
من چیه
همه تویی
میخوام تو باشم
«من» رو «تو»کن
اره اره اره
تو
تو خدای مهربونم وهابم رزاقم بخشنده ی ستارالعیوبم خدای آرامش بخش دلهای ما
خدایا میخوام عرض کنم که
اجازه میدم
به چی؟
الان میگم
این جمله که
«خداوند میلیاردها میلیارد بار بیشتر از من میخواد من ثروتمند باشم،خوشبخت باشم،سعادتمند باشم،سلامت تر باشم،خوشحالتر باشم »
ببین بیشتر از خود من میخوای برای من
تو کی هستی خدایا
مهربون من
مهربون بودی و بعد دست و پا دراوردی
البته رزاق بودی و بعد دست و پا دراوردی
و البته ستار العیوب بودی و بعد دست و پا دراوردی
و هااادی بودی و بعد دست و پا دراوردی
اصلا تو
همه چیزای خوب بودی و هستی و تا ابدالآباد هستی
اره میخواستم بگم راستی
من اجازه میدم که ثروت و خوشبختی و روابط و سلامتی و سعادت و و و رو به زندگیم بیاری
11:11
ساعت رند(آرزو کنیم)
هدایتم کن خدای هادی من
راه آسونه رو تو بلدی اتفاقا
عقل ناقص من چی میدونه
خدایا الانم تو ذهنم میگی به خودت نگو عقل ناقص
من در برابر تو هیچم اخه
در عین حال که توام ولی من بنده توام
تو ارباب منی
ای بزرگترین اتفاق خوب زندگیم
آااااههههه دوستت دارم خدای خوبم
خدایا مسیر ثروتمند شدن «با تو » به شدت «آسانه»
خدایا مسیر خوشبخت شدن «با تو» به شدت « آسانه»
چون با خدا باش پادشاهی کن
چون زینت ها و نعمتها برای مومنان خلق شدن
چون هر کسی به تو اعتماد کنه پیروزه
چون تو شکست ناپذیر مقتدری
چون تو برای بنده هات به شدت کافی
آف کورس که کافی هستی
به قول استاد اون جاده خوشگل اسفالته که سوت میزنیم حال میکنیم از منظره و گذشت زمان و محیط ادمها تا میرسیم به اون خواسته هامون که اتفاقا وقتیه که چشممون به ستاره قطبی راهنماست که
میگه توحیدی باش
میگه در حال خوب باش
میگه سپاسگزارتر باش
میگه. تجسم کن خواسته هاتو
این مسیر آسفالته با تو ممکنه
با تو
بدون تو نمیشههه
غرق میشیم
میفتیم تو دره
حیوونا میخورنمون و و و و
ولی تو باشی همه چی خوبه
خدایا من به عنوان جانشین تو اومدم توی این کره خاکی
این کره خاکی که تا بهش گفتی بیا این روح من سر باز زد و از پذیرفتنش عاجز بود
اون آسمون
اون حیوونا
اون کوه ها
اون درختا
اون ستاره ها
اون ماه و خورشید و و
ولی من
«من»
من انسان پذیرفتم
پذیرفتم که تو باشم و تو من باشی
یادم میاد که چقدر ارزشمندم و به همون نسبت لایق پادشاهی بر همه چیزهایی که روزی از پذیرفتن روح تو عاجز بودن
ولی من
من پذیرفتم تورا
من لایق پادشاهی بر این ملک هستم
من خلق میکنم هر آنچه رو که میخوام
چون این توانایی رو تو بهم عطا کردی
که بیارم توی زندگیم ثروت های فراتر از حد نیازی که برام به ودیعه توی این زمین و اسمون گذاشتی
که فراوانیی رو که روزی که داشتی از روح خودت بر من میدمیدی وعده شو بهم دادی
و گفتی خلف وعده نمیکنی
هرچند که انسان فراموشکاره
ولی بازم تاکید کردی
وعده فزونی دادی بهم
من یادمه
در گوشم گفتی
گفتی از فراوانی پول و نعمت و آدمها و زیبایی ها و آبها و معادن و خوشبختی ها تا ابد
اینارو برای من خلق کردی
این جایگاه منه
خدایا من ارزش خودم و چیزی که هستم رو نمیارم پایین
میبرم بالا
یادمه که باید پادشاهی کنم
یادمه که روحم برای تویه نه شیطان
یادمه که تو همواره با منی به فکر منی و راه هارو برای من نه تنها باز میکنی بلکه آسانم میکنی بر آسانی ها
یادمه باید موج فرکانسمو تنظیم کنم روی تو،تا همیشه وصل بمونم به تو
یادمه هیچ تقلایی و زور زدنی درست نیست وقتی تو هستی
وقتی تو باشی و من با ایمان قدم بردارم
هر یک قدم من برابر با هزاران قدم توئه
یادمه هر یک فرد مومن بر 200 نفر پیروزه
یادمه به محض اینکه کمک بخوام تو با هزاران فرشته که پی در پی میفرستی به کمکم میای
یادمه من تنها نیستم
من تنها نیستم
من تنها نیستم
من خدارو دارم
من خدارو دارم
من خدایی دارم که همه کارارو میکنه برام
قدرتمنده
قدرتمند مطلق
من اونو دارم همیشه همه جا هر لحظه
اون هست و من از بندگیش نه تنها راضیم بلکه باعث افتخارمه
خدایا دوستت دارم
خدایا ،من، بنده کوچیک ولی با قلبی بزرگ آماده و تسلیم هدایت تو هستم
من گوش به فرمان تو هستم ربّ من
بر من ببار…
( خدایا استادو برامون حفظ کن بر قلبش ببار،
استاد دوستت دارم عزیزه دلم که اشک توی چشمات بود و نریختیش
ولی من اینجا پشت این کامنت و دیدن فایل ی کلی اشک ریختم)
هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر * آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم
هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر * رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر
مولانا
به نام خداوند بخشنده مهربان
دوستان عزیزم سلام
استاد عزیزم سلام..خداقوت
چه فایل عالی..چه فایل راهگشایی.. چه فایل توحیدی بود…چقدررررر بهش نیاز داشتم….چقدر تو مسیرم بود
دیشب قبل خواب چند تا کامنت دوره 12 قدم خوندم بعد وسطهای کامنت یه حسی بهم میگفت برو سر وقت دوره عزت نفس..و من فقط آگاهیی های ک استاد و خانم شایسته تو توضیحات فایل اول نوشته بودند خوندم و ذهنم قفل شد ..و اون قسمت ک درباره قانون اذا سالک نوشته بود انقلابی درونم ایجاد شد همونجا استب شدم و هی خوندم ببینم این باور دارم که .
️..به خاطر قانون اذا سألک عبادی انی انه قریب، خودش را موجودی یکه و تنها و رها شده در این جهان نمیداند بلکه، به اتصال همیشگیاش با نیروی هدایتگری باور دارد که، منبع همهی قدرتها و نعمتهاست و برگی بدون اذنش از درخت نمیافتد.️
️به خاطر قانون «اجیب الدوه الداع اذا دعان، به «یکی بودن با نیرویی اجابت کننده که همواره نزدیک و هادیاش است» باور دارد و تسلیم و سرسپردهی هدایت این نیروست.️
بارها این متن بالا رو خوندم و بهش فکر کردم که باورداری ک رها نشدی ..باور داری اجابت میکنه..کسی ک خداروباور داره باید انقدر درجا بزنه؟؟باید آنقدر یویو وار زندگی کنه؟؟ در حد ادعا نیست فقط.. آیا من مسیر خداشناسی حرکت میکنم من خدا رو شناختم..پ کو نتیجههه؟؟نتیجه هات چرا رو به جلو نیست هی میری جلو هی استپ هی جلو هی استپ..من متوجه شدم که باید باور به خدا رو درست کنم..من متوجه شدم ک باید بندگی درست کنم..اون کارهام نتیجه داده اماا نتیجه ک میخواستم نبوده…همین که حالم خوب بوده ..همین که وقت میزاشتم برای شنیدن فایل ها..همین که کامنت مینوشتم.. همین که تو دفترم تمرین میکردم…به قول استاد دقیقا بحث گاز و ترمز بوده..گاز میدادم ولیییی پا رو ترمز هم بوده..چه ترمزی؟
اولین ترمز عدم لیاقت..برای دیگران میشه برای من نمیشه .برای اونها بشه عادیه برام برای خودم مقاومت هست..در صورتی ک تعهدی که من دارم کارهای ک من میکنم نتیجه باید فوقالعاده باشه اما اونطور که میخوام نیست…
چه خوب استاد با آرامش میگن که میخوام رو دوش خداوند باشم چقدر اون لحظه گفتنشون احساس خوبی داشت..چقدر باور دارن ک خدا براشون انجام میده..
باورهای جدیدی ک باید حتما حتما بسازم..خدایا ذهنم چموشه خودت باید بیای وسط میدون..کمکم کن تو مسیرت حرکت کنم من آسانی هارو میخوام تجربه کنم به آسانی..من میدونم مسیرم اشتباه ک آنقدر با زجر دارم به خواستم میرسم یه بار میرسم یک ماه خبری نیست
من باید باور کنم ک خداوند عالم مطلق
خداوند قادر مطلق
خداوند خالق همه کیهان
خداوند منو خالق زندگیم قرار داده..منووو.منووو خود خود منوو خالق زندگیم قرار داده تا اونطور ک میخوام زندگیمو بسازم تو همه جنبه ها…
و خداوند هیچ کاری بی دلیل انجام نمیده لابد در قدرت بنده هاش اینو دیده ک قدرت خلق داده دیگه..من قدرتمندم..من توانمندم..ذهن من بسیار قدرتمند
با همین ذهن کلی جهان گسترش پیدا کرده..کلی کارها ساده شده کلی مسیر ها راحت شده
در کل جهان داره به سمت راحتی بیشتر میره فقط با استفاده از ذهن و طرز فکر متفاوت..
امشب جمعه 25 آبان 1403
من عصر دیدم فایل جدید آمده ..مهمونی بودم چند دقیقه اول فقط گوش کردم قطع کردم .. گفتم خدایااا این آگاهی های خالص باید فقط خودم و خودت باشیم…همون چند لحظه رو ک گوش دادم گفتم این دقیقا مال الان منه ..باید با حوصله گوش کنم..
امدیم خونه ..ما تو روستا زندگی میکنیم ک امشب بعد مدتها یک آسمان مهتابی زیبا و فوقالعاده رو تجربه کردیم..خیلی قشنگ و زیبا بود و هیجان این فایل و دیدن این زیبایی ها حسابی حالمو خوب کرد..
سپاس از این محتوا ارزشمند
سپاس از به اشتراک گذاشتن این آگاهی.
در پناه امن خداوند مهربان شاد باشید و ثروتمند و سعادت مند در دنیا و آخرت
و این آگاهی ها دریافت شد..
بنام خداوند دانا و توانا و عالم و آگاه به جهان هستی
خدایا شکرت ، هر آنچه دارم از آن توست
درود بر استاد عباس منش نازنین و مریم بانوی در صلح و آرامش
چه شوی و ذوقی میکنم هربار که فایل جدید روی سایت میاد مثل امروز صبح و اون هم با یک بکگراند جدید و خوش رنگ از استاد عباس منش خوش استایل
این فایل پر از آگاهی و آرامش بخش و بار اول تصویری. دیدم و بعدازظهر صوتی گوش دادم ونوشتم ، حدود ده صفحه شد .
به سوالات آخر فایل که فکر کردم : موقع خرید خونه و آپارتمانم چقدر راحت آسون شدم بر آسونی ها و خداوند با دستای معجزه آساش واسم خواسته هام و محقق کرد.
بعد از گوس دادن به این فایل فقط از خداوند درخواست کردم اونجاهایی تو زندگی ام که الان میدونم به نظرم سخت شدم برای آسونی ها هدایتم کنه .
چه جاهایی اون روند تکاملی خواسته هام خیلی کند و یواش داره پیش میره، بارها تو رابطه عاشقانه با خداوندم ، ازش درخواست کردم خودش چیدمان و برنامه ریزی زندگی ام و انجام بده .من تسلیم و ضعیف و ناتوانم
الهی آمین
به نام اللهِ هادی
سلام.
خدایا خودت هدایت کن که کامنتم کاربردی نوشته بشه، چه برای خودم چه سایر دوستان.
امروز در مسیر رفت به بهشت زهرا و دیدارِ پدر جان، فایل رو گوش دادم.
بارها چشم هام درشت شد، تعجب کردم، حیرت کردم، لبخند زدم، ذوق کردم، خوشحال شدم، سرشار از آرامش قلبی شدم…
از بس کلام استاد به دل و قلب و جانم نشست و لذت بردم.
یه جمله زنگ زد تو گوشم:
وقتی به افکار نازیبا اجازه بدی بزرگ شن در ذهنت، به همون میزان از فرکانس خدا دور میشی…
من تازه با خداوند شروع به دوستی کردم و هنوز جا داره کار کنم و قوی تر شم تو باور به خداوند.
یه چیزی رو تو رابطه ام با خدا باور دارم:
خداوند بهترین چیدمان ها رو برام میکنه.
وقتی کاری رو با هدایت خدا انجام میدم، انجام اون کار بسیار اسان میشه برام، حتی اگه تا یه دقیقه قبلش هیچ مدله نمیخواستم و نمیتونستم انجامش بدم.
خیلی مشتاقم رابطه ام با خداوند محکم تر شه، بیشتر باور کنم ابعادِ وسیعِ بزرگیشو.
بزرگی در دانش و علم.
بزرگی در سخاوت و بخشندگی.
بزرگی در مهربانی.
بزرگی در قدرتمندی.
بزرگی در ثروت.
و …
به هر میزان باور کنم بزرگیِ بی انتهای خدا رو به همون میزان ظرفم بزرگ و بزرگتر میشه.
خدارو شکر واسه این فایل، که روزیِ من و هر کسی که میشنوه شده.
استاد جان ممنونم که بی دریغ و بی توقع انقدر درک و حس های قشنگتون رو به اشتراک میذارین.
کجاها جلو رفتن برام اسون بوده، چون خدا برام داشته جلو میبرده، به عبارتی تسلیم بودم و دل سپردم به خدا؟
مسیر ازدواجم، مسیر تدریسم در مدرسه، بارداری و …
و دقیقا جاهایی که خودم خواستم همه چیز رو کنترل کنم آسان شدم بر سختی ها.
امروز از خدا تمرکز و زمان خواستم برای نوشتن تو دفترم، برام فراهم کرد.
الانم زمان و تمرکز میخوام برای شنیدنِ مجدد فایل و باز شدن بیشتر و بیشتر ذهن و قلبم به روی اگاهی های زیاد این فایل.
خدایا خودت کمکم کن دسترسیمو به فرکانست باز کنم در لحظات بیشتری.
که چرخ زندگیم روان و روان و روان تر بچرخه.
الهی آمین.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
به نام خدای اجابت کننده درخواست، درخواست کنندگان
سلام سمانه جان،مادر مهربان و توحیدی و خوشکلام و زیبا و جذاب و مومن و موحد و خداجو
تولد، تولد تولدت مباررررررک
یه عالمه استیکر رقص و قلب و فشفه و دست و هورااااااااا
مدتی بود که دوست داشتم با فراغ باز تولد حافظ جان رو تبریک بگم و یک گپ دوستانه داشته باشیم که کم سعادت بودم این مدت کلا فرکانس منفی صفر بود. خدا را شکر روز تولدت بهانه ای شد که بیام و چند کلامی باهات حرف بزنم.
روح پدر بزرگوارتان قرین آرامش شادی و رحمت و الهی باشه، الهی آمین
نمیدونم میدونی یا نه نقطه ضعف من دیدن بچه کوچیک و اونهم از نوع تپل ،مپل. دلم داره قیلی ولی میره برای اون لپ های بامزه حافظ جان. این هدیه الهی مبارکت باشه عزیزم و روز به روز همراه با پیشرفت هایت، پیشرفت ها و موفقیت های دلبندتان رو هم ببینی و لذتش رو ببری.
سمانه جان دوست دارم و یه عالمه بوووووس به روی ماهت. ان شاءالله هر سال بهتر از سال قبل در روز تولدت سوپرایز های، سوپرایز داشته باشی.
مررررسی برای تعهد و عمل به این مسیر الهی و سعادت.
در پناه ایزد منان روزگار به کام
سلام رضوان جانم.
امروز کامنت هاتو تو سایت خوندم.
میخواستم همونجا بنویسم برات ولی دستم نرفت برای نوشتن.
از مادر نوشتی و اینکه آسمانی شدن…
روحشون شاد و در آرامش.
بسیار تحسین برانگیزی برای کنترل ذهن.
برای ایمانِ با عمل در این آزمون سخت.
بار اول، با کامنت سعیده جان، میخکوب شدم موقع خوندن کامنت در سایت، امروزم با خوندن کامنت شما.
انا لله و انا الیه الراجعون.
خیلی خیلی برات ارزوی صبر و ارامش دارم.
و چه تعبیری کردی…
امروز، تولد تو و تولد مادر در جهانِ باقی یکی شد…
شما دوستای نازنینی هستین که من دارم و ازتون یاد میگیرم کنترل ذهن و صبر رو.
عشق بی نهایتِ من و حافظ جون تقدیمت.
در پناه الله باشی و در آرامشِ فراوان.
ممنونم برای لطف و محبتت.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
چرا کارها برای بعضی ها روان پیش میره و برای بعضی ها سخت؟
تو دوره کشف قوانین زندگی هم استاد یه همچین سوال رو پرسیدن من فکر کردم که کجاها برام کارها راحت پیش رفته و چرا راحت بوده؟
اولین مورد این بود که وقتی برای مصاحبه استخدامی رفتم، اونجا بابام گفت به فلانی بگو کی هستی هوات رو داره، اما من اصلا چیزی نگفتم چون برام خیلی مهم نبود تو این مصاحبه قبول شم بعد که مصاحبه کننده ها ازم سوال کردن سوالاتشون این شکلی بود که شما خرید میرید خودتون نظر آخر رو میدین یا دیگران سوالات این حالتی حالا بعد از مصاحبه به هر کسی میگفتم این سوالات رو ازم پرسیدن هیچ کسی باورش نمیشد میگفتن از سیاست و احکام و اینا چی؟ میگفتم والله که یه دونه سؤال اینجوری ازم نپرسیدن
بعد تو مرحله اول قبول شدم رفتم گزینش همراه داییم بودم همونجا آقایی که مسئول گزینش بودن از شاگردای داییم بودن و با هم احوال پرسی کردن و یکسری صحبتها بعد برگه من رو هم امضا کردن به همین راحتی
از طرف دیگه رفتم برای معاینات پزشکی همین که وارد اون کلینیک شدیم رئیس کلینیک بابام رو می شناخت گفت نمیخواد بری برای هیچکدوم از کارها و خودش برگه رو مهر و امضا کرد در صورتی که همه میگفتن آقای دکتر فلانی از پشت عینک که بهت نگاه می کنه می ترسی ولی کار من به راحتی آب خوردن انجام شد( اونجا بابام چیزی بهم نگفت که علتش چی بود بعدا خود آقای دکتر رو که بعد از چند سال دیدم بهم گفتن که زمان بچه گی خونه پدربزرگت مدرسه می رفتم و اونا خیلی بهم محبت کردن حالا اینجا خدا ایشون رو سر راه من قرار داد) به خودم گفتم حالا چرا کارها اون سال برام راحت پیش رفتن که همیشه به عنوان اینکه برام معجزه شده ازشون یاد می کنم؟ اینکه من اصلا باور غلطی راجع به موضوع مصاحبه نداشتم هر چی فکر می کنم اصلا پیشینه فکری و ترسی راجع به این موضوع نداشتم و اصلا چنین افکاری به ذهنم هم نیومد اگه نشه چی، این برام خیلی مهمه باید بشه
در واقع بین من و اون خواسته مانعی نبود باور اشتباه تو ذهنم نبود برای همین به آسونی و راحتی کارها پیش رفتن.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
حمدو ستایش تنها مخصوص تنها فرمانروای جهانیان است و بس
خدایا تنها ترا میپرستمو تنها از تو یاری میجویم.
خدایا من هر چی که دارم همه از فضل و کرم توست و من از خودم چیزی ندارم و بدون تو هیچ هیچ هیچم و اصلا منی وجود نداره.
سلام به استاد عباس منش عزیزم و دوستان ارزشمندم در این سایت الهی و توحیدی
امروز که از خواب بیدار شدم و شروع کردم به نوشتن ستاره قطبیم وشکرگزاریم از خدا خواستم که منو روی دوش خودش بزاره و چرخ زندگیم رو روانتر کنه و آسونم کنه برای آسونیها
بعد که اومدم تو سایت چند لحظه بعد دیدم فایل جدید اومده با این مضمون
خیلی ذوق کردم که این همزمانی برام اتفاق افتاده و خدا رو شکر کردم.
استاد منم از اون دسته ادمها هستم که هنوز روی خودم خیلی حساب میکنم اما دارم سعی میکنم تغییر کنمو به یاد بیارم جاهایی که رو خدا حساب کردم خدا چقدر کارها رو برام راحت و آسون انجام داده و هر وقت رو خودم حساب کردم چقدر کارها سخت پیش رفته.و هر جا اعتبار کارها رو به خودم دادم نتیجه برعکس شده.
خدا رو شاکرم بابت اینکه در مسیر دریافت این آگاهیها هستم و از شما که این آگاهی ها رو با ما به اشتراک میزارید ممنون و سپاسگزارم
اگر میخوایم در مدار دریافت نعمت و ثروت قرار بگیریم باید در فرکانس خدا قرار بگیریم
خدا فرموده من رو یاد کنید تا من هم به یاد شما باشم.
باید باورهای توحیدی بسازیم و به یاد بیاریم خدا کجاها به دادمون رسیده.برای من خدا روزی رسان بی حساب من بوده و هر جا بهش توکل کردم وخودم رو از سر راهش کنار کشیدم.یه حال مشت داده که برام یادگاری بمونه.منتهی ما آدما خیلی بیمعرفتیم و یادمون میره.
یوقتایی دلم برای خدا میسوزه این همه بهمون حال داده اما ما همش یادمون میره.
اما بازم خدا دوستمون داره.
خورشید هرلحظه داره میتابه
من باید تو مسیر تابش نور خورشید قرار بگیرم اگه تو زیرزمین باشیم اگه تو خونه خواب باشیم نمیتونیم انرژی خورشید رو دریافت کنیم.
باران نعمات خداهرلحظه درحال باریدنه منتهی هر کسی به اندازه ظرفش میتونه دریافت کنه
پس ظرف ها رو باید بزرگ کنیم با چی. با باورهامون.
از کم شروع کنیم نشونه ها اول میان تایید و تحسین کنیم دریافت کنیم ایمانمون رو قویترکنیم و دوباره بهتر و بهتر ادامه بدیم
فرکانس خدا فرکانس آرامشه
فرکانس حال خوبه فرکانس با خود به صلح رسیدنه فرکانسه شکرگزاریه
در پناه خدا شاد و ثروتمند و سعادتمند در دنیا آخرت باشید
به نام خداوند مهربان
سلام خدمت استاد جانم امیدوارم همیشه حالتون عالی باشه .
من تمرکزم روی کار کردن روی محصولاته اما دلم میخواست روی این فایل یک کامنت بگذارم
قبل از هرچیز ما باید تعریف خداوند رو در ذهنمون تغییر بدیم و درست کنیم .
اکثر آدمها خداوند رو یک انسان بزرگ و خیلی قدرتمند و خردمند میدونند که عواطف انسانی داره و اگر عصبانیش کنیم ، شاکی میشه و میزنه چهارتا بلا سرت میاره و سنگت میکنه .
و این تعریف از خداوند به ما ضربه میزنه
در صورتی که خداوند یک انرژیه که تمام هستی رو خلق کرده و داره هدایتش میکنه و این انرژی یک کلی هست که باهاش هرچیزی خلق میشه.
اینانرژی یکجا تبدیل شده به کوه ، یک جا تبدیل شده به جنگل ، یکجا تبدیل شده به ابر ، یکجا تبدیل شده به انسان و به بینهایت شکل …
خداوند در قرآن میفرماید : من میگویم موجود باش و در لحظه خلق میشه .
در قرآن هم اگر دقت کنیم در اکثر موارد خداوند از ضمیر ” ما ” استفاده کرده
وفتی خداوند از ضمیر ما استفاده کرده یعنی میخواد این سیستم و انرژی رو توضیح بده
خداوند یک سیستم هست که رفتارش کاملا قانونمنده
همانطور که میدونیم قوانین فیزیک هیچوقت تغییر تغییر نمیکنه ، قوانین متافیزیکی و ذهن هم هیچوفت تغییر نمیکنند خداوند در قرآن به پیامبر میفرماید :
تو هرگز تبدیلی در سنت الهی نخواهی یافت
همانطور که وقتی حضرت ابراهیم از خداوند میخواد که پیامبران رو از نسلش قرار بده ، با اینکه همه پیامبران از نسل حضرت ابراهیمهستند اما خداوند تایید نکرد و گفت : عهد من به نا اهلان نمیرسه .
همانطور که حضرت نوح وقتی از خداوند میخواد فرزندش رو نجات بده ، خداوند میفرماید او عمل ناصالح است و اصلا فرزند تو نیست ، جاهل نباش.
اینطوری نیست که تو بگی برای فلان کس فلان کار رو انجام بدم و منم بگم چشم .
هرکسی بر اساس فرکانس ها و باورهاش ، نتیجه میگیره و هیچکسی هم هیچ تغییری در زندگی کسی نداره .
این انرژی که اسمش رو خدا گذاشتیم ، تصمیم کرفته قدرت خلق فرکانس و هرچیزی رو فقط به انسان بده و ما هم مثل خداوند خلق میکنیم .
خداوند یک انرژیه که تماما در خدمت ماست و گوش به فرمان ماست که بگیم و برامون خلق کنه .
اما خدا گوش به فرمان باورهای ماست نه کلامِ ما .
خداوند در قرآن میفرماید : ما از رگ گردن به شما نزدیکتریم .
این ” ما ” همان انرژی ست .
خداوند یک انرژیه که به شکل افکار و باورهای ما درمیاد و به هر شکلی که باورش کنیم و بسازیمش ، به همان شکل اتفاقات و شرایط و افراد وارد زندگیمون میشه و هیچ تغییری هم در فرکانس ها و باورهای ما ایجاد نمیکنه و هر چیزی که در ذهنمون بستزیم برای ما در زندگیمون بوجود میاره و صلاح و غیر صلاح هم نمیشناسه .
پس دیگه بحث غضب و قهر و عذاب خداوند رو فراموش کنیم !
چون این نوع تعریف غضبناک از خداوند به ما ضربه میزنه .
خداوند همیشه حمایتگر ماست و همیشه همراه ماست.
حتی اگر بخوایم کار نادرست انجام بدیم ، باز هم خداوند ما رو حمایت میکنه و مسیر رو برای ما باز میکنه .
پس این یک جمله رو باور کنیم که :
خداوند یک انرژیه که تماما همیشه در خدمت منه و هر چیزی در ذهنم بسازم برای من بوجود میاره
هیچکسی هم نمیتونه جلوی ورود خواسته هام و نعمتها و ثروتها رو به زندگیم بگیره .
و هیچکسی هیچ قدرتی در تغییر زندگیم چه به سمت مثبت ، چه به سمت منفی نداره و جهان تماما به افکار و باورهای من واکنش نشون و میده به قضاوت و نظر دیگران در مورد من هیچ توجهی نمیکنه.
اگر این مفهوم انرژی بودنِ خداوند رو درک کنیم ، تمام شکه ها و ترس ها و نگرانی هامون از بین میره و خواسته رو انتخاب میکنیم و خواسته ما خلق میشه و میشیم خدای زندگی خودمون
و تمام توقعمون رو از خداوند کم میکنیم و از خودمون توقع داریم که طبق قوانین خداوند عمل کنیم و به خواسته هامون برسیم .
سپاسگزارم ️
بنام خدا
این فایل مشق هرشب منه یعنی این فایل اون پازل گمشده زندگی من بود
صدبار باید هرکلمه این فایل رو گوش کرد وهربار ازدرون این کلمات معجزه بیرون میاد
چرا تا حالا ازش نخواسته بودم تابیاد زندگیمو ساده تر روون تر جلو ببره چرا تسلیم نبودم چرا کمتر ازش هدایت خواستم
خدایی که همواره به بی نهایت طریق داره منو هدایت میکنه
استاد خدارودروجودت میبینم ازاین آرامشی که کل وجودتو گرفته نه جزئی ازاون
خدایا اجازه میدم منو هدایت کنی بدون عجله وترس به خواسته هام برسم ولذت واقعی رو تجربه کنم
خدا خواسته های مارو میدونه نیازی به فریاد زدن نیست خداوند آگاه به نیازهای ما
ولی من فکر میکردم خدا داره منو امتحان میکنه من باورم راجب خدا این بود که یه سری امتحان وسختی بهت میده تا حل کنی باید خودت پیداش کنی
ولی باید باورامو تغییر بدم فقط باید تکرار کنم که خدا منبع رزق وهدایت منه همواره میخاد منو هدایت کنه
من بیشتر وقتها میترسم نگرانم عجولم دقیقاً همونجا میفهمم ازخدا دور شدم
خداوند قادر مطلق خداوند بیشتر ازما میخواد که ما ثروتمند باشیم
ما باید درمداری قرار بگیریم که مارو هدایت کنه
من نمیخوام جنگجوی قوی باشم چون زندگی نبرد نیست زندگی یه بازیه که باید قوانینش رو بلد باشی اگر همراه خدا باشی دیگه نیازی به جنگیدن نیست
خدایا میخوام همه چی راحت وروون پیش بره خدایا بهم بگو هدایتم کن
من لایق دریافت الهی هستم ولی کمتر این ذهنیت دارم وباید تلاش کنم که باورامو تغییر بدم
چرا من کسی نباشم که همه اتفاقات زندگیمو بسپارم به خدا به جای اینکه بیام با جنگ وبدبختی بدست بیارم
چرا واقعاً تاحالا اینجوری فکر نمیکردم
باباورهای اشتباه کارو سخت میکنیم این جمله چقدر مهمه هزار بار تکرارش میکنم
مافقط روقسمت ارامش وشکرگذاری کارکنیم وباقی رو خدا انجام میده
خدایا تنها تورا میپرستم وتنها ازتو یاری میجویم
هرروز بگم بنویسم وجز این نیست
ترسهای شیطانی که نگران کننده ست رو با تفکر به این که خدا هدایت گر عوض میکنم
خدایا شکرت برای این که هستی وهوامو داری
استاد عاشقتم ️
سلام به استاد عزیزم و دوستان عزیز
در مورد باور هدایت و نتایجی که من ازش گرفتم میتونم اینطور بگم که اگر این باور رو از من حذف کنی تقریبا میتونم بگم تمام نتایج رو با خودش حذف میکنه ، یعنی من تقریبا توی دل تمام ناشناخته هام که میخوام برم میگم خداوند هدایت میکنه و این منو آرام میکنه و با آرامش میرم و نتایج خیره کننده هست
مثلا من بعد از اینکه 5 سال بسکتبالم رو گذاشته بودم کنار (از کلاس دهم تا الان که سال دوم دانشگاهم) ، توی مسیری که بودم که مسیر درس بود و هیچ ربطی به ورزش نداشت یه روز واقعا احساس کردم رضایتی ندارم از زندگیم ، با اینکه یه شرایط فوق العاده داشتم اما میفهمیدم که جای درستم نیستم ، اون روز شروع کردم به صحبت کردن با خدا ، گفتم خدایا من نمیدونم واقعا چیو دوست دارم و تو منو هدایت کن به اون مسیری که من بهش علاقه واقعی دارم و قلبم باهاش همراهه ، از اون روز به بعد هزاران اتفاق افتاد ، هزاران شرایط پیش اومد و طی یه مسیر تکاملی حدود دو سه ماه طول کشید تا فهمیدم من کلا علاقم به سمت ورزش هست و بسکتبال رو عاشقانه دوست دارم ، پذیرفتنش اصلا آسون نبود ، یادمه وقتی میپرسیدم از خدا که خدایا من چیو دوست دارم و بسکتبال میومد توی ذهنم میگفتم نه اصن حرفشو نزن ، چرا ؟ چون من 5 سال تمرکزم رو گذاشته بودم روی درسم و به نتایج فوق العاده ای رسیده بودم و همه مهدی رو به عنوان یه بیوتکنولوژیست میشناختن ، و از اونطرف هم من 5 سال بود هیچ تمرین خاصی نداشتم و خلاصه تصمیم مهمی بود و گرفتنش ایمان میخواست ، یه روز نشستم تو دفترم نوشتم خدایا من من میخوام این مسیر جدید رو شروع کنم هیچ ایده ای هم ندارم که ا کجا شروع کنم و هیچ مربی هم توی این شهر نمیشناسم و خودت منو به بهترین آدما و مربی ها و تیم ها هدایت کن ، الان حدود دو ماه از اون نوشته گذشته و من الان یه مربی فوق العاده دارم ، هدایت شدم به یه سری کلاس ها به نام مستر کلاس که بهترین های جهان توی هر حوزه ای میان و آموزش میدن و برای بسکتبال مدرسش استفن کری بهترین شوتیست تاریخ بود و من لاسش رو گرفتم ، از اون طرف هدایت شدم به یه اپلیکشن که منو سال ها جلو انداخت این اپ یه مربی شخصی 24 ساعته هست هرجایی که تو بخوایی ، هدایت شدم به هم تیمی های فوق العاده ، چقدر اعتماد به نفسم رشد کرد توی این مسیر ، من قبلا 7 سال بسکتبال بازی میکردم ، توی ورزش ها اغلب به این صورت هست که مربی یه نفر رو به عنوان الگو برای انجام حرکات میگذاره و بقیه پشت سر اون یک نفر هستن ، توی کل اون 7 سال من یادم نمیاد که هیچ وقت head تیم بوده باشم ، اما الان تویه باشگاهی که کاملا جید بود و اصن تویه یه شهر دیگست ، بدون اینکه من هیچ آشنا و از این صحبتا داشته باشم بعد از 5 جلسه head تیم شدم ، اون صحنه ای که من به عنوان الگو بودم برای انجام حرکات بین اون بازیکن هایی که بعضا سال ها بود پیش اون مربی بودن واقعا صحنه غرور آفرینی بود و اقعا باور هام رو نسبت به خودم خیلی تغییر داد باور کردم که میتونم رهبر یک تیم باشم
در مورد resilience که گفتید یه مثالی به ذهنم خورد ، که فرض کنید میخواییم یه پیچ خیلییی محکم رو باز کنیم ، هم پیچ گوشتی هست و هم از این ایمپکت هایی که با باتری کار میکنه ، منطقی اینه که از ایمپکت استفاده کنیم ، اما خیلی از ماها از جمله خودم این تو ذهنمون هست که حتی اگر زورمم نمیرسه برم باشگاه قوی بشم تا با پیچ گوشتی باز کنم حالا چرا چون با اون ایپمکت اگر باز کنم که کار خاصی نکردم از نظر بقیه
یعنی خود من خیلی وقتا میشه که زندگی رو به خودم تلخ میکنم که کار خاصی کرده باشم از نظر بقیه
اما من میخوام این باور رو در خودم تقویت کنم که هوشمندانه تلاش کردن ارزشمنده نه شبانه روز زور زدن الکی و بیهوده و بی فکر
مثلا من اون موقع که شروع کردم بسکتبال رو روزی دو سانس تمرین میکردم و به قدری خسته میشدم که عملا تمرین هام داشت به سمتی میرفت که دیگه انجام وظیفه شده بود و کارایی نداشت
اومدم به خودم گفتم به جای اینکه انقدر فشار بیاری و نتیجه خاصی هم نده چون انقدر خسته ای که عملا چیزی توی تمرین یاد نمیگیری بیا و یه سری روز هارو فقط یک جلسه تمرین کن و جمعه هاروهم استراحت کامل بده و بعد از این تصمیم به شدت کیفیت تمرین هام بالاتر رفت و تمرکز و یادگیریم چندین برابر شد
به نسبتی که من حرف مردم رو برای خودم کم اهمیت تر کردم به همون نسبت زندگی من روان تر و زیبا تر شد
در مورد هدایت کردن خداوند برای حل مسائل بینهایت مثال دارم توی زندگیم ، از اینکه یه روز دندونم درد میکرد و گفت برو مسواک بزن خوب میشه و با اینکه از نظر من غیر منطقی بود ولی بعد که زدم و خوب شد دیدم اون خمیر دندون خاص ماده زد حساسیت داشته ، از اینکه خداوند بم بگه از کدوم کدوم خیابون برو و بعد برم و همون لحظه یه فردی اونجا باشه و یه ارتباطی شکل بگیره ، از اینکه خداوند بهم بگه الان فلان سفر رو یا نرو ، چقدررررر من یه سوالی توی ذهنم بوده و زدم روی گذینه منو به سمت نشانم هدایت کن و جواب سوال رو پیدا کردم
دیروز نشسته بودم توی تراس و یه فضای رویایی بود و گفتم بشینم مراقبه کنم ، هوا ابری بود و یکمم سرد با اینکه حوالی ظهر بود ، ، چشمام رو بستم و شروع کردم به مراقبه و یه دفعه دیدم دارم از گرما میسوزم و خیلیی یه دفعه گرمم شد ، و متوجه شدم تویه یه قسمتی از آسمون ابر ها رفتن کار و چنان خورشید میتابید که منی از سرما پتو روم بود داشتم از گرما میسوختم
و یه خداوند بهم گفت مهدی این دقیقا کاری هست که باید بکنی توی زندگیت ، تو باید ابر هارو بزنی کنار تا انرژی خداوند رو دریافت کنی ، باید ترمز هارو برداری
و درخواست من قبلش از خدا این بود که خدایا من یک رابطه رویایی میخوام و پاسخ این بود که باید ابر هارو بزنی کنار تا دریافتش کنی
برای من اونن ابر ها عدم احساس لیاقت بود ، و الان که دارم روش کار میکنم و البته که چند وقتی هم هست که دارم کار میکنم میبینم واو نشونه ها از جایی که گمان نمیبرم داره میاد
یکی از بزرگ ترین تفاوت هایی که من همیشه میبینم بین استاد عباسمنش با بقیه افراد موفق ، مسیری هست که طی کردن
این تفکر به شدت شایع هست بین افرادی که موفق شدن که میگن ما صبح و شبمون رو به هم دوختیم ، تسلیم نشدیم ، خلاصه زجر کشیدیم ا به موفقیت رسیدیم، و تمام فیلم های زندگینامه افراد موفق رو هم که من دیدم چیزی جز این نبوده و اصن بیس باوری اینه که طرف نابود شد تا به موفقیت رسید و دلیل موفقیتش اون زجر هایی هست که کشیده و اصن این شده اساس ارزشمندی
در مورد خودمم این باور اشتباه موجب شده تا یه سری وقتا تصمیماتی بگیرم که نمایشی باشه و برای این باشه که به مردم بگم آی من آدمی هستم که پشتکار دارم و برای اهدافم میجنگم ، مثلا همین چند وقت پیش سر این موضوع که نمیخواستم دانشگاه برم و میخواستم انصراف بدم ، با پدرم صحبت کردم و به شدت ناراحت شد و گفت اون امکاناتی رو که دادم بهت مثل خونه و ماشین بزار و برو ، حرفش حرف عمیقی نبود و بخاطر عصبانیت بود و کلا چون زود جوش هست یه سری یه چیزایی رو میگه که چیزی ته دلش نیست ، من دوتا تصمیم میتونستم بگیرم اینکه یکم بهش فرصت بدم که آروم بشه و منم احساساتم فروکش کنه و بعد تصمیم بگیریم که من توی خونه بمونم یا نه و تصمیم دیگه این بود که من سریع وسایلم رو جمع کنم از خونه بزنم بیرون و بگم اینجا دیگه جای من نیست و شبیه این فیلما برم بگم آی ملت من آدمی هستم که بخاطر اهدافم فلان کارو کردم ،
من تصمیم دوم رو گرفتم و نتیجش این شد که حدود دو هفته رفتم خونه دوستم و شرایط واقعا سختی بود نسبت به شرایطی که قبل داشتم روی خیلی از استاندارد هام پا گذاشتم و خیلی اذیت شدم ، رابطه رویایی که با پدرم داشتم دیگه نبود ، خلاصه منی که توی پر غو بودم داشتم خیل الکی اذیت میشدم و به خیال خودم خیلی کار خفنی بود، شاید یه سری چیز یادگرفتم شاید قوی تر شدم ولی وقتی میشه از راه های راحت تر به یک نتیجه رسید انتخاب راه سخت یه اشتباهه بزرگه برای جلب توجه
شاید من الان بتونم بگم که من آدمی هستم که بخاطر اهدافم از خونه و ماشینم گذشتم ولی باید به خودم بگم آیا راه بهتری نبود برای تلاش کردن در راه اهدافت ، آیا نمیشد با آرامش بیشتر ، با احترام بیشتر و با فکر و خیال کمتر نتیجه بهتر گرفت
در واقع این تصمیم منجر به این شده بود که کلی از تمرکز من توی روز به جای اینکه درگیر بسکتبال بشه درگیر مسائلی بشه که بخاطر اون تصمیم اشتباه بود
گذشت تا اینکه از خداوند هدایت خواستم که برای ادامه چکار کنم ، خونه دوستم بمونم یا برگردم خونه ، یه شب خیلی زود خوابم برد و حوالی 4 صبح بود که از خواب بیدار شدم و دیدم هنوز صدای دوستام میاد که دارن صحبت میکنن و میگن که جامون کمه و باید یه جوری مهدی رو راضی کنیم که برگرده
و اون لحظه خیلی بهم برخورد که من یه ویلای فوق العاده رو که آرزوم بوده و خداوند برام براورده کرده و ماشینم و تمام اون امکانات رو ول کردم اومدم و بابام ازم خواهش کرده که برگردم و من برنگشتم بخاطر حرف مردم ، بخاطر که اینکه بخوام پز بدم دارم این چنین به خودم بی احترامی میکنم ، اونجا بود که گفتم گوربابای حرف مردم و من میخوام برگردم ، شاید اگه ادامه داستان این میشد که من میرفتم توی خیابون زندگی میکردم خیلی قهرمانانه تر به نظر میرسید اما من نمیخوام قهرمان باشم من میخوام از زندگیم لذت ببرم ، من میخوام از یه شرایط رویایی و آرمانی به یه شرایط رویایی تر و آرمانی تر برسم من یک بار زندگی میکنم و میخوام اون یکبار بخاطر خودم باشه
تمام این قهرمان بازی هایی که آدم میخواد دربیاره بخاطر مردمه
بخاطر به به و چه چه یه سری آدماس ، بخاطر اینه که روزی که به یه جایی رسید و بقیه گفتن چی شد موفق شدی بگه آره من دهنم سرویس شد به اینجا رسیدم و اینطوری موفیقتش رو ارزشمند کنه ، ولی به قول استاد من میخوام کارهامو خدا پیش ببره ، یعنی تمام جاهایی که من کارام با بشکن پیش رفت اونجایی بود که حرف مردم برام مهم نبود و اجازه دادم خداوند کارهارو پیش ببره
ولی در کل میتونم بگم بیش از70 درصد کارها و اتفاقات زندگیم رو خداوند داره برام پیش میبره ، از آدمایی که میان توی زندگیم ، از کارایی که حل میشه و به همون نسبت زندگیم روون هست
و اینم بخاطر اینه که من الان حدود 3 سال هست که اینستا ندارم و وقتم رو حروم نکردم توی شبکه های مجازی ، من یادم نمیاد که اصن اخرین باری که اخبار دیدم اگاهانه کی بود یه مورد جالبی که پیش اومد این بود که تا چند وقت بعد از پایان انتخابات ریاست جمهوری ایران من حتی نمیدونستم الان رییس جمهور کی هست چون اصن برام مهم نبود
من حتی خیلی از بهترین دوستام رو هم بخاطر ورودی ها حذف کردم و به همون نسبتی که تاهد داشتم درکنترل ورودی هام به همون نسبت تغییر کردم
تحسین میکنم خودم رو که انقدر متاهد دارم ادامه میدم به این مسیر و نتایج زندگیم هم بخاطر همین هست و سپاسگزار خداوندم بابت این مسیر زیبا
استاد عزیزم مرسی که انقدر فوق العاده آموزش میدی
ایده حذف پس زمینه هم واقعا برای بالا رفتن تمرکز مخاطب واقعا عالی بود
ممنونم ازتون
سلام دوست عزیز.
قسمت آخر کامنت شما منو یاد کارای خودم انداخت. من از بچگی این باور خیلی قوی ایجاد شده بود تو ذهنم که حتما باید سختی بکشی تا به یه جایی برسی. بنابراین حتی برای کوچکترین چیزها خیلی زجر میکشیدم، همیشه این تو ذهنم بود چرا اینجوریه حتی یک نفر هم تو اطرافیان من نبود که برای بدست آوردن خواستههای به اون کوچیکی آنقدر سختی بکشه. همیشه هم عوامل بیرونی مقصر این قضیه میدونستم.
یادمه اوایل که عضو سایت شده بودم، هنوز چیز زیادی از قانون نمیفهمیدم. ( 2 سال اول) البته الان میفهمم که اون موقع هیچی نفهمیده بودم تو اون شرایط انگار که همه چی میفهمیدم. وقتی تجربیات استاد رو میشنیدم راجع به اینکه شرایطشون سخت بوده تو بندرعباس یا بعد از مهاجرتشون به تهران و این آیه از قرآن که اگر جایی هستید که شرایطتون نامناسب هست اونجا نمونید و حرکت کنید،
من ظاهر قضیه رو اینطوری برداشت کردم که آره باید سختی بکشم باید از اینجا برم. ( یعنی حرفای استاد رو در تایید باورهای قبلی خودم استفاده میکردم نه اون چیزی که واقعا بود.) خلاصه از خونه رفتم و کلی شرایط نامناسب رو تجربه کردم و در نهایت بعد از چند ماه دست از پا درازتر برگشتم خونه، الان 3، 4 ماهه که به لطف خدا شرایط خیلی برام آسونتر و راحتتر شده و واقعا الان دارم طعم زندگی رو میچشم. الان میفهمم چقدر لذتبخشه رو شونههای خدا سوار شدن الان تازه دارم معنای تسلیم بودن و هدایت رو یه ذره به اندازهی یه اپسیلون درک میکنم.
از شما سپاسگزارم که انقدر واضح و شیوا توضیح دادین هدایت رو و آسان شدن برای آسانی ها و باعث شدید که منم به خودم و شرایط قبل و الانم فک کنم و متوجه بشم که چقدر دارم تغییر میکنم چون الان انقدر داره بهم خوش میگذره که خیلی وقتا یادم میره گذشتم چی بوده.
در پناه الله یکتا شاد سالم، ثروتمند و سعادتمند و با لیاقت باشید.