ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی - صفحه 31 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/11/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-11-15 05:22:082024-11-24 13:52:03ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خدایی که هرچه دارم ازآن اوست
سلام خدمت استادعباسمنش وخانم شایسته وتمامی دوستان مسیرزیبای توحیدویکتاپرستی
یادم میادچندسال پیش به یه تضادخیلی بزرگ برخورده بودم احساس میکردم به بن بست رسیدم احساس میکردم دست وپام بسته س وتوی زندان افتادم وهیچ راه فراری نیست وپناه برده بودم به خداوندویامجیب المضطر اجب المضطرروزمزمه میکردم وباهاش حرف میزدم وشاکی بودم که چراحرفامونمیشنوه وبهم کمک نمیکنه میگفتم مگه نگفتی که من اجابت میکنم من پس چرابااینکه وضعیتمومیبینی کاری نمیکنی کمکم نمیکنی که ازاین اسارت دربیام گذشت ویه روزمن رفته بودم بیرون ویه ندایی درونم خیلی واضح بهم میگفت برگردخونه برگردخونه ومن برگشتم وطی اتفاقاتی که اونروزافتادمن به طرزمعجزه وارکه البته هممون میدونیم هدایتی ازاون تضادبزرگ نجات پیداکردم براحتی تاکیدمیکنم براحتی
واین خداست که حتی جواب بنده ی مشرکش روهم میده وبعدش دستشومیگیره میاره سرکلاس توحیدوبااین فایل بازم بهش یادآوری میکنه من هستم
الله اکبر
صدای من بالاترین صداهاست من قادرمطلقم
من پاکی مطلقم
من عشق مطلقم
من درست سروقتش معجزه هامیکنم
من دستتومیگیرم
من پناه مطلقم
من فرمانروای مطلقم
من به توای بنده ام امیدوارم
من امیدمطلقم
من سمیع وبصیرم
من رزق مطلقم
من مصورم
فقط به من روبیارکه من بهترین تنهاترین حامی توام هم دراین جهان هم درآخرت
منوبیاربه تک تک لحظه هات من هدایتگرشکست ناپذیرتوام
خدایاصدهزاران مرتبه شکربرای تمام هدایت هاوحمایت هات وبرای این مسیرزیبا برای حضوراستادی که بیشترازخودمون مشتاق که ماروزبروزپیشرفت کنیم استادسپاسگزارحضورپربرکتتون هستم .
به نام خدای نور
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته دوسداشتنی و دوستان عباس منشی.
نورمن هدایتم کن به درک و نوشتن هرآنچه که باید.
خداروچجور باورداری؟به همون شکل دریافتش میکنی.
یادت باشه خداوند قادرمطلق خداوند عالم مطلق خداوند خالق و خداوندقدرت خلق زندگی خودم رو به من داده.
خداوند تمام خواسته های من رو میدونه و راه رسیدن من به خواسته هامو میدونه خداوند به تمام مسائل من و راه اونها اشناست خداوند هرلحظه و بینهایت طریق داره هدایتم میکنه خداوند هدایت کننده هست خداوند میخواد نعمت های بیشتری به من بده خداوند لذت میبره ازاینکه من زندگی زیبایی داشته باشم ازاینکه نعمت و فراوانی و خوشبختی توی زندگیم باشه خداوند همه اینارو برای من میخواد خداوند خیرو خوشی و حال خوب رو برای من میخواد.
خداوند لذت میبره که به من نعمت و فراوانی بده چه باورخوبیه برای منی که توی باورهای فراوانی ترمزهایی دارم.
باران رحتمت الهی همیشه درحال بارشه.
رزق و روزی فراوانه و خداوندحتی رزق و روزی یه ماهی کوچیک ته دریاروهم میده رزق و روزی منی که انسانم و جهان رو مصخر من کرده که راحت ترینهه من بدون تقلا و بدون زجر میتونم رزق و روزی هرروزم رو دریافت کنم.
سعی کن برای خواسته هات عجله ای نداشته باشی چون عجله ترس میاره عجله نگرانی میاره عجله ارامش رو ازمون میگیره عجله استرس بمون میده و به همون اندازه کارو سخت ترمیکنه و مارو از خواستمون دورتر میکنه.
خداوند به خواسته های ما اگاهه و خداوند میخواد که خواسته های مارو برطرف کنه خداوند میخواد اینکارو کنه چون به این شکل جهان گسترش پیدا میکنه و خداوند پشتیبان برطرف کردن نیازهاست و خداوند میلیاردها ساله که داره نیازهای بندگان و موجودات رو برطرف میکنه.
خداوند نیازهای طبیعت گیاهان جانواران کره زمین انسان ها خداوند نیازهای همه اینارو داره برطرف میکنه زمانی که نیازهای رندوم زندگی من رو داره هرروز برطرف میکنه غذا آب اکسیژن خداوند این نیازهای من رو هرروز بدون تقلا و تلاش من داره برطرف میکنه بقیه نیازهای منم به همین راحتی برطرف میشن اگرمن اجازه بدم اگر من تقلا نکنم همه این نیازهایکین برای خداوند ولی من توی ذهنم سختشون کردم وگرنه برای خداوند که راحته.
چطور خداوند بانور خورشید و بارش باران نیاز گیاهان رو برطرف میکنه هرروز با نور خورشید اون گیان تغذیه میکنه بدون تقلا و سختی.
خدایاشکرت واقعا برای غذا آب مکان برای زندگی و خواب راحتی که دارم.
خداوند هرررکاری رو میتونه انجام بده خداوند برای کل کیهان همه ی این کارهارو انجام داده خواسته های من که بخش کوچیکی ازاین جهان هستن و به راحترین راه من به خواسته هام میتونم برسم.
خداجونم جوری که من برای دریافت غذا اکسیژن آب غذا تقلایی نمیکنم وراحت هست و فراوان نعمت هاتم میخوام همینطور دریافت کنم به همین راحتی رزق و روزی هرروزم رو میخوام دریافت کنم هدایتم کن با کمترین مقاومت رزق و روزی هرروزم رو دریافت کنم و من روآسان کن برای آسانی ها.
خداوندآگاهه به مسائل ما خداوند به نیازهای ماآگاهه خداوندعالمه خداوندقادرمطلق برای اینکه برطرف کنه نیازهای مارو خداوند بیشتر ازما میخواد که مارو هدایت کنه خداوند برپایه هدایت داره کارمیکنه کل جهان داره اینطوری کارمیکنه.
میتونه اوضاع خیلی راحت و نرم و روان پیش بره میتونم درمسیر خداوند قدم بردارم و همه چیزو به راحتی برام پیش ببره.
خداوند میخواد که همیشه شرایطم خوب باشه و برای همین خداوندهرلحظه داره هدایتم میکنه و من دسترسی دارم به هدایت های خداوند من لایق دریافت هدایت ها و الهامات الهی هستم و خداوند میخواااد که من رو هدایت کنه.
خداوند منبع سلامتی و منبع آرامشه.
باید تمرکز کنم روی سپاسگذاری بخاطر نعمت هایی که خداوند بهم داده بخاطر سلامتی که دارم.
من لیاقت همه ی این نعمت هارو دارم و من درامدم حلاله و پربرکته برام.
چی میشه که مااسان میشیم برای اسانی ها؟چی میشه که ما همیشه درحال دریافت نعمت ها باشیم؟وقتی که ما نگاهمون به خداوند رو تغییر بدیم و باورداشته باشیم خداوند همیشه به ما نزدیکه همیشه با ما هست و از رگ گردن به ما نزدیک تره و همیشه داره به ماگوش میکنه همیشه داره میبینه همیشه داره هدایت میکنه خداوند عالم مطلقه قاورمطلقه وهابه بخشندس رحمانه رحیمه با ایجاد درست این باورها و تکرار اونها ما به ارامش میرسیم و با رسیدن به ارامش میبینم که چطور زندگی نرم و روون پیش میره.
ما نیازداریم که همیشههه روی این باورها درمورد خداوند کارکنیم.
خداوند همیشه داره به ما پاسخ میده و اگر درخواستی داریم میبینه میشنوه و پاسخ میده به اون.
خداوندبیشتر ازمن میخواد که من روابط خوبی داشته باشم روابط سرشار از عشق و احترام مثل روابط استاد عزیزم و عزیزدلشون که بسیار تحسینشون میکنم.
نشونه اینکه کارهارو خداوند داره انجام میده اینه که به شکل حیرت انگیزی ساده انجام میشن به شکل باورنکردنی روان انجام میشن و خودبه خودانجام میشن و اصلا پیش میاد برامون.
وقتی توی زندگیمون کارها داره سخت پیش میره یعنی خودمون داریم کارهارو انجام میدیم و خودمون رو جدا کردیم ازمدار خداوند که داره کارها سخت پیش میره و اگرمابرگردیم به مدارخداوند و اگر ما فرکانسمون رو بیاریم بالا و توی مدارخداوند کارها خیلی راحت انجام میشه.
ارامش ارامش تمام ماجراست کل فایل استاد چندین بار تکرارش کرد ما باارامش وارد فرکانس خداوند میشیم ما باارامش وارد فرکانس دریافت نعمت ها و هدایت ها میشیم.
اصلا چطور میشه که ما به ارامش میرسیم؟موقعی که افکار و باورهای مناسبی داریم.
با رسیدن به ارامش دروازه دریافت نعمت ها برامون بازمیشه.
با تمرکز روی نعمت ها به همون اندازه احساس خوبی خواهیم داشت بجای تمرکز روی نداشته ها اصلا ببینیم چه افکاری حالمون رو بد میکنه اون افکارو تغییر بدیم.
مثلا فکردن به قرض ها و مشتری نداشتن حالمو بد میکنه بجاش باید بیام به خودم یاداوری کنم که چطور قبلش مشتری داشتم و سپاسگذار باشم برای اونا فراوانی درجهان رو یاداوری کنم به خودم به خودم یاداوری کنم چطور همه قرض هامو خداوند ازجایی که فکرش رو نمیکنم داده به راحترین شکل خداوند همه این قرض هامو میده و متعهد میشم که دربدترین شرایطم قرض نگیرم چون ارامش رو ازم میگیره و فکرمو درگیر میکنه.
احساس بد=دورشدن ازمسیر هدایت های خداوند.
همه چیز برای من خیلی راحت و اسون پیش میره توی همه زمینه ها.
من میخوام با مسیر لذت بخش به نتایج عالی برسم.
من میخوام خوشحال باشم ازاینکه خداوند داره برام مسائل رو حل میکنه و دوسدارم با افتخار به خودم بگم که من کسی هستم که خداونددمسایل من رو حل میکنه من کسی هستم که اسان شدم برای آسانی ها.
اصلا بقیه ای وجود نداره و فقط من هستم و پس نیاز نیست خودمو به بقیه ثابت کنم و نباید برام مهم باشه چه فکری راجبم میکنن.
من توی روابطم وتوی رابطه عاطفیمم راحترین و اسون ترین و لذت بخش ترین روابط رو میخوام ازاین حرفای کلیشه ای سخت بدست اوردن تا ارزششو بدونی و… اصلا نمیخوام و اینا چرت و پرت جامعس.
من میخوام خیلی راحت و درزمان مناسب اون ارتباطه خیلی نرم و روان شکل بگیره و همه چیز خیلی نرم و روان پیش بره و همه چیز خیلی عاشقانه باشه بدون اینکه اصلا جنگیده باشم بخاطر رابطم و اصلا بدون اینکه جنگیده باشم بخاطر درامد بیشتر و برای موفقیت بیشتر.
بدن من همیشه درمسیر سلامته و اگر چیزی نیاز داشته باشه خداوند به من الهام میکنه.
زندگی هرچقدرم راحت و روان باشه ازاینم بهتر و راحتر و روان تر میتونه باشه توی همه ی زمینه ها.
خواسته خداوند اینه که خیلی راحت مارو به خواسته هامون برسونه و خداوند همه راه حل هارو داره و خداوند میخواد که همه راه حل هارو به ما بده
قرار نیست زجر بکشیم تا لایق بشیم ما همینجور که هستیم با همین شرایط باهمین توانایی و مهارت ها با همین توانایی مالی ما لایقم و این احساس باید ازدورن باشه بدور ازعوامل بیرونی.
تاثیر عوامل بیرونی رو توی احساس لیاقتت رو کمترکن و ازدرون احساس لیاقت داشته باش و بعد میبینی که چطور نعمت ها راحت تر بهت داده میشه.
خداوند لذت میبره ازاینکه خواسته های بیشتری داشته باشیم.
من میتونم همزمان همه چیزهای خوب دنیارو بخوام.
من نباید زوربزنم تاچیزی رو رقم بزنم باید کناروایسم و اجازه بدم خدابرام رقم بزنه.
خدایاشکرت بابت دریافت این اگاهی ها ازت میخوام کاری کنی بیشتر و بهتر درکشون کنم.
استاد عزیزممم و خانم شایسته مهربونمم عاشقتونممم و ازتون سپاسگذارممم.
خدایاشکرت که فردا فوق العاده رقم میخوره.
خدایاشکرت بابت همه نعمت هایی که بهم دادی نور من اینا همش ازفضل تو و تویی که به من این نعمت هارودادی.
شاد،سلامت،موفق و ثروتمند باشید.
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خدایی که همواره هدایتمون می کنه به سمت کانون توجه مون
سلام به استاد عزیزم
سلام به مریم جااااانم
سلام به دوستان مدار بهشت
استاد بی نهایت ازتون سپاسگزارم که اینقدر عالی قانون رو درک کردید و سخاوتمندانه دارید نشر میدید
استاد باید اعتراف کنم که من دقیقاً همون موردی بودم که در مدار نامبرده رنج گنج میسر نمی سود بودم، و جهان هر بار بهم نشون میداد که باید کلی رنج و سختی بکشم تا به خواسته هام برسم
اینجا مرور می کنم خلق خواسته هام رو از این باور:
1. عقد من به سخت ترین شکل صورت گرفت
2. دوران نامزدی من به سخت ترین شکل ممکن گذشت
3. جهاز برون من به طرز وحشتناکی سخت گذشت و کلی گریه کردم و احساس قربانی شدن داشتم
4. شب عروسی من به سخت ترین شکل ممکن رقم خورد و کلی دلخوری پیش اومد
5. بعد از عروسی در خونه ای زندگی کردم که خیلی بهم سخت گذشت و شرایط مالی سختی رو پشت سر گذاشتم…
آدم وقتی قانون رو ندونه دچار کج فهمی میشه و من فکر می کردم اینا به خاطر اینکه صلاح نبوده من با همسرم ازدواج کنم(◠‿◕)
6. در زایمان اولم بی نهایت اذیت شدم و دخترم دچار آسیب شد و کلی گریه کردم و احساس قربانی شدن رو تجربه کردم
6. در دوران دبیرستان همیشه دوست داشتم مسائل شیمی یا فیزیک یا ریاضی خیلی سخت باشه و حل کنم و اگه مسائل ساده بود اصلا لذت نمی بردم
7. موقع رانندگی یادمه به خاطر این باور 9 ماه کار اداریش طول کشید… به این صورت که من به خاطر اینکه راحت باشم و مامانم حواسش به بچه ها باشه، رفتم شهرستان (زنجان) خونه مامانم ثبت نام کردم و اونجا کلاس ها رو رفتم و بعد پرونده رو انتقالی گرفتم اومدم تهران آزمون بدم… تو سیستم یک رقم از کد ملی من اشتباه ثبت شده بود و من هر بار اینجا میرفتم می گفتن پرونده ات نیومده و من ده بار مراجعه کردم و پرونده نیومده بود و بعد از کلی پیگیری و اعصاب خورد شدن متوجه شدم یک رقم اشتباه ثبت شده…
و اون موقع نمی دونستم که این قضیه از کجا اب می خوره
8. بعد از استخدام شدنم، برای انتقالیم خیلی رنج و سختی کشیدم و آخرش بعد از ناامیدی از مردم و تسلیم شدن در برابر خدا، کارم درست شد
9. در بحث اتفاقی که خرداد ماه امسال برای همسرم افتاد هم دقیقاً تو این مدار بودم و جهان بهم ثابت می کرد که باید برای همسر خوب بودن و اینکه به دیگران نشون بدم که چقدر همسر خوبی ام، باید رنج بکشم
استاد این موارد یادم اومد… قطعاً خیلی بیشتر
تو دوره لیاقت کمی بهتر شد… اما کاملاً حل نشد… چون یک ماه پیش هم باز یه خواسته ای برام سخت پیش رفت
اما استاد جاااانم می خوام مواردی رو بگم که کارها برام آسان پیش رفته
1. دو روز پیش باید پرونده ها رو تو سامانه ثبت می کردم… کلی پرونده بود… همه می گفتن برای هر ثبت کلی باید زجر کشید، همش سامانه قاطی می کنه و خارج میشه… اما من صبح کدش رو تو تمرین ستاره قطبی زده بودم و داشتم روی این باور هم کار می کردم که دوست دارم کارها آسان پیش بره… در عین ناباوری بدون هیچ مشکلی کل پرونده ها رو ثبت کردم … در حالیکه همکارم کلی مشکل براش پیش اومد و همش گلایه می کرد
2. رفتم دندون پزشکی و در عرض دو دقیقه کارم خیلی راحت پیش رفت طوریکه من فکر کردم باید منتظر باشم دارو عمل کنه و بعد کارم انجام بشه… و همون روز همسرم هم برای دندونش اونجا بود و کار همسرم تا 2 بامداد طول کشید و کلی بخیه خورد… هم دکتر و هم دستیارش و هم همسرم می گفتن که چقدر من خوش سانسم(هر دو داشتیم دندون عقل رو می کشیدیم)
3. تو مرکز مشاوره من به عنوان ارزیاب تخصصی انتخاب شدم با اینکه قلبم موافق نبود ولی جلو رفتم و تو کلاس آموزشی متوجه شدم که قلبم چقدر درست می گفت … و تمرکز کلاس ها کلا روی ناخواسته بود و من اگر ارزیاب تخصصی می بودم کل تمرکزم میرفت روی ناخواسته ها و من اینو نمی خواستم و من همون اوایل کلاس انصراف دادم و با فرکانس قاطعیت گفتم که من انصراف میدم و هر چقدر باهام صحبت کردن، قبول نکردم و مجبور شدن قبول کنن… با اینکه درخواست انصراف چند نفر دیگه رو قبول نکردن… و وقتی اومدم مرکز مدیرم و مدیر بالادستی هیچ مقاومتی نکرد و خداوند دل ها رو برام نرم کرد… از طرفی چون اسمم در لیست مابقی ارزیاب ها رد نشده بود نیاز نبود برم امتحان بدم… و اون ارزیاب ها هم امتحان دادن و هم باید جلسات توجیهی برای همکاران میزاشتن و کلیپ درست می کردن… استاد چند باری ذهنم گفت: اینجوری تو اصلاً مطرح نمیشی… یه کاری کن… جالبه این جواب رو بهش دادم که من مهم نیست برام مطرح بشم، من می خوام آسان بشم برای اسانی ها و اجازه میدم خدا کارها رو برام انجام بده… یعنی تو این پروسه از چند جهت کارها برام آسان پیش رفت
4. همین دیروز اولین خلق ثروت از طریق علاقه ام رو رقم زدم … اونم خیلی راحت… و دقیقاً بعد از این اتفاق چون جسارت قدم برداشتن و عمل کردن به ایده ی خدا رو داشتم، پاداشش رو دریافت کردم و بدون هیچ تقلای فیزیکی، ده میلیون تومان پول از جایی که فکرش رو نمی کردم اومد تو حسابم…
5. اون روز خسته بودم، اومدم کنار بخاری دراز کشیدم… دخترم که 8 سالشه رفت غذا درست کرد و بعد از خوردن ناهار اومدم خوابیدم و دخترم کل خونه رو تمیز کرده بود و ظرف ها رو شسته بود و وقتی بیدار شدم کلی ذوق کردم و سپاسگزاری کردم
استاد جاااانم این اتفاق ها داره نشون میده که مدارم داره تغییر می کنه
الهی صد هزار مرتبه شکر
ممنونم از شما که اینقدر عالی توضیح میدید و سخاوتمندانه این آگاهی رو نشر می دید
بنام خدای هستی بخش
خدایی که عشقه خدایی که بهترین یار ویاوره
خدایی که سالمه شافیه کافیه رزاقه رحمانه رحیمه سمیعه علیمه قادره مومنه مهیمنه خالقه وهابه غفاره رئوفه حکیمه عادله خبیره حلیمه عظیمه کریمه مجیبه حمیده واحده هادیه صبوره مغنیه غنیه ونوره
خدایا عاشقتم عاشق تو واین همه دوستان عاشقی که کامنت هرکدومشون حاکی از عشقیه که بهت دارن واستادی که مثل یه تکه نور باقلبی ارام و دلی مطمئن میاد و ازتو میگه ودل سرگشته و عاشق ما رو شخم میزنه زیرو رو میکنه و با هر کلامش اتشی در دلمون روشن میکنه که فقط یادتو میتونه آبی باشه برآتش درونمون تابتونیم بزندگی عادی برگردیم و راهی کوه وبیابون نشیم.
خدایا من نمیدونم چقدر تواین دنیا عاشق وسرگشته داری ولی همین جمع گرد امده در بهشت عباسمنش کافیه که به خودت ببالی که انسان رو خلق کردی و به فرشتگانت فخربفروشی که دیدید من گفتم من چیزی میدونم که شماها نمیدونید
ببینید چه بندگانی دارم ببینید هرکدومشون چطور فقط تو زندگیشون منو میبینن وفقط ازمن میخوان
ببینید چه مکتب ومحفلی برپاست از حال واحساس خوب و عشق بازی بندگانم بامن ببینید چطور دارن ازهم یاد میگیرن که هرروز بهترباشن و باکیفیت تر عاشقی کنن
ممکنه فرشته ها بگن خدایا پس اون چندمیلیارد دیگه رو چی میگی؟ اینا که تعدادشون کمه
خداوندمیگه اعراض کنید نبینید اونارو بهشون توجه نکنید گوشهاتون روبیارید این سمت وصدای دلنشین بندگی کردن اینا رو بشنوید
من تمام دنیارو افریدم فقط برای دیدن عشق بازی این بنده هام اگرچه کمند
ولی نابن
خالصن
عاشقن
اونا سیاهی لشگرن ازشون دوری کنید
اینا بازیگران اصلی سناریوی افرینش این جهانند
من دلم به اینا خوشه اونام دلشون به من
منم تمام ثروت وسلامتی وبرکت و رحمتم رو میریزم به پای تک به تکشون
سوره هود
قِیلَ یَٰنُوحُ ٱهۡبِطۡ بِسَلَٰمࣲ مِّنَّا وَبَرَکَٰتٍ عَلَیۡکَ وَعَلَىٰٓ أُمَمࣲ مِّمَّن مَّعَکَۚ وَأُمَمࣱ سَنُمَتِّعُهُمۡ ثُمَّ یَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمࣱ(۴٨)
و خطاب شد که اى نوح، از کشتى فرود آى که سلام ما و برکات و رحمت ما بر تو و بر آن امم و قبایلى که همیشه (در خداپرستى) با تواند اختصاص یافته، و امتهایى دیگر هستند که (خودسر و ستمگر شوند و) ما به آنها بهرهاى (از دنیا) دهیم سپس عذابى سخت درقیامت به انها دهیم.
استادعزیزم چه کردی دوباره با ما
ازدست وزبان که براید کزعهده شکرش بدرآید
واقعا که نمیشه سپاسگزاری کرد ازاین حجم آگاهی نور روشنایی حس وحال عالی وعشقی که در هرکلامتون هست وفقط خداوند میتونه به جای ما از این نوری که درجهان منتشرمیکنید زندگیتون رو نورانیتر کنه.
استاد از اونروزی که درمورد حضرت موسی فایل آماده کردید من دیگه تو ستاره قطبیهام هر روز مینوشتم خدایا بمن شرح صدر بده واسونم کن برا اسونیها
دیگه این شده بود پیش فرض نوشته ها ورازونیازم باخدا
وقتی این فایل اومد روسایت تا الان بارها گوشش کردم
فردای اون روزی که فایل اومد بصوزت بای دیفالت اومدم بگم خدایا بهم شرح صدر بده که یهو یاد صحبتاتون تو فایل افتادم که
اااااااااااااا چرا تو سعه صدر میخوای ؟ چرا خودتو اماده میکنی برا ناملایمات که بعدش بتونی اروم برخورد کنی ؟ وقاطی نکنی؟
بعد دیدم ای داد بیداد گاهی ما ناخواسته فکر میکنیم خب خیلی خوبه من بتونم ادم ارومتری بشم زود جوش نیارم پس بیام ازقبلش بخوام که خدایا بهم شرح صدر بده!!
حصرت موسی داشت میرفت سراغ فرعون وهزار نجوا توذهنش بود پس باید میگفت خدایا خودت کمکم کن بتونم اروم باشم وقاطی نکنم
خب فرعون ابرقدرت وحاکم اون زمان بود وحضرت موسی میخواست بهش بگه بیا پایین از اون مسندت
بیا خداروبپرست دست از ظلم بردار وهزار حرف دیگه
که معلومه طرف مقابل قاطی میکنه واین طرف باید خودشو به ارامشی از جنس الله و شرح صدر مسلح میکرد
ولی من که صبح بلند میشم تو خونه زیبای گرم نرم امن باویویی بهشتی از جنگل ودرختان هزاررنگ پاییزی وصدای چه چه بلبل وپرندگان دیگه با یه دختر زیبا وخواستنی که خدابهم امانت داده تا ازوجودش لذت ببرم و همسری که مرد خوب وارومیه والبته اکثرا هم نیست تازگیا 3 روز رامسره یه هفته اصفهان
(داره دایره ادما هی تنگترمیشه قانون کبوترباکبوتر )
من واسه چی باید شرح صدز بخوام مگه دارم میرم جنگ؟
حتی وقتی مثلا قراره برم دادگاه یا جلسه دارم با ارباب رحوع بازم باید بخوام خدایا ادما اون وجه مثبت وارومشون رو بهم نشون بدن واین جلسه یا دادگاه یاهرچیز دیگه به نرمی وبه شکلی روان وعالی پیش بره
ارامش خواستن و داشتنش یه بحثه ولی هرروز شرح صدر خواستن یعنی داری دعوت میکنی ناملایمات رو که توهم درعوضش بتونی خونسردیتو حفظ کنی
همون موقع گفتم نه خداجون من ازت آسون شدن رو فقط میخوام من ازت میخوام انقدر همه چی عالی ونرم وروون باشه که من فقط لذت ببرم و من از اون شرایط فقط ارامش بیشتر بگیرم.
یادمه مامانم اون قدیما البته الانم همینه وقتی یه مشکلی پیش میومد میگفت خدایا صبرم (تحمل)بده ومن همیشه میگفتم چرا میگی صبرم بده بگو خدایا حلش کن خدایافرج وگشایش برسون.
این یه نکته جالب وتامل برانگیز براخودم بود که باید تو نحوه درخواستهامون از خداوند دقت کنیم چی میگیم فقط یه سری حرفای قشنگ نزنیم ببینیم پشت این درخواسته من دارم دقیقا چیو از دنیا طلب میکنم
باور کنید که این مدت که من همش شرح صدر میخواستم یه ناملایماتی هم تو زندگیم درحریان بود اینو الان دارم میفهمم وجالبه که شبها هم میرفتم مینوشتم خدایاسکرت امروز بخاطر فلان موضوع قاطی نکردم وخونسرد بودم!!!
استاد ممنونم که باعث شدید نوع نگاهم عوض بشه و دقت کنم تو درخواستهام وشکل گفتنشون که از اول ارامش رو بخوام روانی رو بخوام خوب پیش رفتن شرایطو بخوام
نه اینکه یه جوری بگم که معنیش این بشه که
من امادم خب مسائل بیاین
من ازپستون برمیام
من قاطی نمیکنم من آرومم.!!!
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
سلام به استاد عزیزم ومریم جانم
استااااادجااانم از وقتی با این قوانین آشنا شدم و درکش کردم.. زندگیم روی چرخ آرام وروان در حرکته…
از کجاش بگم؟؟؟؟
چند روزی که این فایل رو گذاشتین خیلی فکر کردم…
قبل از آشنایی به طور معجزه وار. (چون از همه امیدم رو بریده بودم و فقط از خدا کمک خواستم )در 5روز من به سادگی جداشدمو رسمی طلاق گرفتم..
بعدشم برای اینکه اونقدر عزت نفس بالایی داشتم و نخواستم تحقیر قبول کنم ونرفتم خونه بابام و با دوتا بچه کوچیکم رفتم یک اتاق 12متری رو اجاره کردم…وآغاز تحول زندگی من شد
و وقتی فقط از خدا کمک بخوای خدا هم هدایتت میکنه و من رو به این مسیر توحیدی هدایت کرد.
وقتی خدای واقعی خودمو پیدا کردم..
یکی یکی و به صورت تکاملی خواسته هام تیک خورد..
اول با عزیز دلم. آشنا شدم و بعدش
از اتاق 12متری از جایی که فکرش رو نمیکردم تونستم خونه 50متری اجاره کنم و از اون خونه وضعیت داغون بیام بیرون..
بعدشم با دست خالی تصمیم گرفتم مهاجرت کنم..
با اجاره و پیش بسیار کم وهمون اندازه داشته هام و خدا از طریق دستانش عشق عزیزم خونه رو برام اجاره کرد ومن اومدم تهران..
الانم شغل مورد علاقه ام آشپزی رستوران رو با کمترین پول با کمک عزیز دلم راه اندازی کردم…
خونه جدیدم مدرن و بهترین امکانات رفاهی رو داره
به گذشته ام که نگاهی کردم ومرور کردم دیدم واقعا بسپاری به خدا چه قشنگ برات میچینه.
استاد جانم خط به خط این کامنت رو با گریه نوشتم..نتوان وصف تو گفتن..که تو در فهم نیایی
من خیلی بها پرداخت کردم ..
پا رو ترسهام گذاشتم
برادرهایی که خودش به اصطلاح مذهبی ومداح وطلبه و مقامات عالی و سرشناس در شهر مون…
5تا از داداشام که یکسالی باهاشون حتی تلفنی حرف نمیزنم
با پدر و مادرم فقط تلفنی…
ترس حرف مردم و…..
ولی ارزشش داشت و داره
الان من در کنار عشقم و بچه هام از زندگی در لحظه لذت میبریم و تازگیام که خدا یک نی نی هم از فضل خودش به من داده که هر لحظه شکرگزاریش کنم بازم کمه….
درآمدم هزار برابر شده از زمان آشنایم تا این لحظه
ولی خوب دوست دارم هرروز درآمدم بیشتر وبیشتر بشه و میدونم باید تکاملمو طی کنم.
من دوست دارم که خودم مولد ثروت باشم
ویک موحد یکتاپرست و مومن خاص وخالص خداااای مهربونم باشم..ومثل ابراهیم با افتخار اسممو صدا بزنه….
خدایاشکرت برای تک تک حضورت در زندگیم …
سلام الهام خانم عزیزم.واقعا وقتی خوندن کامنتت تموم شد از صمیم قلب خوشحال شدم وچندبار الهی شکرت بر زبانم جاری شد .تبریک میگم عزیزم بهتون هم نتایج خوبتون هم رابطه عالیتون هم وابسته نبودن به خانوادتون هم فعالیت در کار موردعلاقه هم فعالیت مستمر در سایت چی در دانلودها چی در 12قدم.خداقوتتون بده.باهمین فرمون جلو برین از در ودیوار براتون نعمت میباره
سلام عزیز دلم مریم جان
خیلی خیلی خوشحال شدم از دیدن کامنتتون ..بینهایت سپاسگزارم از لطف و توجهتون.ممنونم گلم.
خط آخر کامنتت نشونه ای از حرف خدا بود.(با همین فرمون جلو برین از در و دیوار براتون نعمت میباره)
ممنونم که کلام خدا شدی برای من.وقتی امروز باز با یک تضادی رو به رو شدم واز خدا هدایت خواستم و عزیزدلم گفت برم سایت ببینم نقطه آبی نداری؟وکامنت شما از جنس خدا بود.کههمین مسیر رو ادامه بدم با حال خوب. قطعا اتفاقات عالی وبینظیرید در انتظار مه..
مریم عزیزم برات حال خوب و لذت بردن از مسیر توحیدی و پول فراوان از زمین و آسمان برات بیاره آرزو میکنم.
روی ماهت رو میبوسم
سلام و درود
الهام عزیز بسیار تحسینت میکنم چقدر زیبا توکل کردی چقدر زیبا خواستی و عمل کردی و نتیجه را طبق قانون هستی دریافت کردی
بسیار سپاسگزارم که دستی از طرف خداوندی و بیان کردی که میشه هر جور دوست داری خالق زندگیت باشی. و این خودمون هستیم که بر اساس افکارمون و احساس وکنترل روابطمون و تعیین چارچوب جهت دریافت هدایت الهی آماده باشیم
ورود کوچولوی جدیدت هم تبریک فراوان ،همیشه سعادتمند و ثروتمند و سرشار از عشق باشید
خداوندا توحیدت را بر قلبمان جاری نما
سلام به محبوبه توحیدی عزیزم
بینهایت سپاسگزارم و خوشحالم از اینکه نقطه آبی رنگ خوشرنگ رو برام روشن کردی.
الهی این خوشحالی من چندین برابرش برگرده به زندگیت..
واقعا اوایل آشنایی با قانون باورش سخت بود که خودم خالقم؟؟؟
سخنم بود این اتفاقات بد رو خودم به وجود آوردم.
اما از جایی به بعد دیگه گفتم بزار حالا این روش هم امتحان کنیم..
و همین امتحان وتعهد به انجام تمرینات کم کم باورهامو قویتر کرد
آره استاد راست میگه خودم خالق صد درصد زندگیم هستم.
هر چند هنوز جای کار کردن و باورهای محدود کننده زیادی دارم.و خدایا باید به من توفیق سپاسگزار ی بیشتر بده وهدایتم کن…
الهی که هرآنچه که در زندگیت میخوای با توحیدی عمل کردن خلقش کنی و هرروزت پرازشادی و ثروت باشه.
روی ماهت رو میبوسم
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیز و ارجمند سید حسین عباسمنش
الان که دارم کامنت مینویسم ساعت 1:50 دقیقه بامداد است و فایل استاد الان تموم شد و انقد خوشحال بودم که دیدم بهتر موقعیته برای نوشتن کامنت ، چون من هرزمان که سرشار از ذوق هستم میام و کامنت مینویسم . خوشحالم بخاطر این نقشه راهی که استاد داده دستم آخه مگه داریم فایل از خفن تر از بهتر ، یعنی مطمئنم اگه تمام باورهایی که استاد تویه این فایل گفتن رو نهادینه کنم در وجودم ، چه زندگی خواهم داشت چه میشود . امروز بردار سر میز شام گفت فایل جدید که استاد رو سایت گذاشته رو گوش کردم ، بهش گفتم از نصف بیشترشو گوش کردم عجب فایلی بود اونم گفت آره خیلی معرکه بود و بهش گفتم مهراس اگه روزی ده بار این فایلو گوش کنیم کمه ….
سوالی که خیلی از بچه ها میپرسند که چطور باورسازی کنیم ، چطور باور های خوب بسازیم ؟
جواب : روزی چند بار این فایلو گوش بده .
استاد گفت از روان شدن مسیر و راحت به خواسته رسیدن بنویسیم.
امروز دوم آذر سال 1403 و اتفاقاتی که دارم تعریف میکنم برای کمتر از یک ماه پیشه .
با شروع پروژه خانه تکانی ذهن روی سایت من متعهد شدم که این دوره رو با دقت انجام بدم ، و هدفم این بود که قدم پنجم دوره 12 قدم رو استارت بزنم برای همین گفتم حالا که استاد خانه تکانی ذهن گذاشته بهترین موقعیته منم یه خانه تکانی کنم یکم دهنمو مرتب کنم و با شرایط خیلی بهتر قدم پنجم رو شروع کنم .
نگم از این پروژه فوق العاده که چقدر آگاهی ناب داشت چقدر حس و حالم فوق العاده بود چقدر روابطم عالی تر شده بود اصلا انگار زندگی گل و بلبل بود ، که یک روز همینجور که خوش و خرم از محل کار برمیگشتم خونه ، مدیرعامل تماس گرفت منم فکر کردم کاری داره دنبال سندی میگرده به من زنگ زده ، جواب دادم گفتم یک لحظه گوش دستتون باشه از ماشین پیاده شم و گفت خانم مخبریان لیست حقوق این ماه پرسنل آماده است گفتم آره آماده است ولی پرینت نگرفتم رو سیستم هست میتونید برید ببینید ، گفت نه زنگ زدم که قبلی که لیست حقوق ها رو بزنید 1,5 به حقوق خودتون اضافه کنید از این ماه ……
تشکر کردم و تلفن قطع کردم .
اومدم جلو آیینه آسانسور و اولین جمله که گفتم این بود که چقدر قانون خوب جواب میده و چقدر راحت خیلی اتفاقات میوفته ….
و این در حالی بود که پروژه خانه تکانی ذهن تموم نشده بود و ما هنوز اواسط دوره بودیم .
مگه من درخواست افزایش حقوق زدم ؟ نه
مگه من برای اینکه حقوقم زیاد بشه جنگیدم ؟ نه
مگه من برای اینکه حقوقم زیاد باشه کار عجیب غریب کردم ؟ نه
مگه الان وقت اضافه کردندحقوقه وسط سال ؟ نه
پس چی ؟
خدا کارا رو انجام میده
خدا نعمت میده
نعمت های خدا همیشه هست
من به منبع نعمت ثروت سلامتی عشق نزدیک میشم بیشتر دریافت میکنم
من خودم تو مسیر خدا قرار میدم
خدا هم همینجوری نعمت میده
اره خدا همینجوری نعمت میده
اصلا خدا دوست داره همش همیمنجوری نعمت بده
مثل آدم عاشقی که کادو میخره
بهش میگی مناسبتش چیه
میگه بی مناسبت ، دوست داشتم برات بخرم
خدا دوست داره کادو بده
هدیه بده
نعمت بده
عشق بده
سلامتی بده
ثروت بده
شرایط خوب بده
آخه اون خدا ، منبع عشقه ثروت سلامتی روابط خوبه ، منبع اونه ، همه چی اونه ، دوست داره بده .
امروز دوست صمیم میگه تو همین انقد امروز خوشگل شدی یا من دارم تو رو انقد خوشگل میبینم بهش گفتم سحر رو فرکانس خوبی داری همه چیو خوشگل میبینی .
خدایا همیشه منو رو فرکانس زیبایی نگه دار
خدایا شکرت
سلام دوست عزیز
امیدوارم هر روز خوشبخت تر و سعادتمند باشید
چه جالب و شگفت انگیز و بسیار تحسینتون میکنم
خدا همیشه همینجور دوست داره نعمت بده سپاس خدای مهربان که اگر در فرکانس الهی و حس خوب باشیم و ادامه بدهیم همینجور خیلی روان نعمات را بر زندگیت نازل میکند مثل آدم عاشقی که با ذوق و شوق بهترین کادو را میخرد
خداوندا توحیدت را بر قلبمان جاری نما
سلام استاد عزیزم
چقدر فایل بینظیری بود وقتی در مورد ارتباط با خدا و روان شدن چرخ زندگی صحبت کردید ارتباطشو تو زندگی خودم دیدم که وقتی همه چی به خدا از ته دل سپردم به راحتی همه چی پیش رفته و چرخ زندگیم روان شده یا وقتی که گفتید اصلا نباید برام مهم باشه بقیه چی در مورد من فکر میکنن ما فقط باید بتونیم کار درست که با منطق بهش رسیدیم انجام بدیم و نگران نظر بقیه نباشم و چه وقت هایی که به خاطر نظر بقیه که چی در موردم فکر میکنن اون کاری که میدونستم غلط انجام دادم و بعدش خودم سرزنش کردم که اگر اعتماد به نفس بالا بود اول اون کار اشتباه انجام نمیدادم یا حتی بعدش خودم سرزنش نمیکردم
واقعا وقتی در مورد ترامپ گفتید منم همیشه ترامپ با اوباما مقایسه میکردم که چقد اوباما خودش به خدا میسپرد و به راحتی رئیس شد و برای تمام دنیا محبوب بود و چه تغییرات ایجاد کرد ولی ترامپ با چه سختی و با چه توهین هایی خودش ثابت کرد
استاد در پناه خدا باشید دوستتون دارم
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به همه عزیزانم
من اینجا برداشتم ازین فایل عالی و نتیجه عمل به قوانین رو مینویسم که تو مدت کوتاهی برام رخ داده و من واقعا خدارو شکر می کنم که در مسیر هستم و خداکنار من است و واقعا همه چیز آسونه اگر به خدا بسپاریم و اگه دیدین سخته حتما یه باوری در خودمونه که سختش کرده .اول ازهمه بگم نوشتن معجزه میکنه واقعا من خودم رو این مساله خیلی ترمز داشتم وهنوزم اما دارم برای خودم کمترش میکنم به خودم سخت نمیگیرم و هرچیزی که مینویسم حالم خوب میشه واقعا وقتی مینویسیم یا حداقل در مورد خودم اگه بگم قبلا میشنیدم نوشتن خیلی کمک میکنه میگفتم چه مسخره بازی نوشتن چه کمکی میکنه ولی خودم دارم میبینم وقتی مینویسم یه مساله ای رو حتی یه مشکلی که دارم رو واضح مینویسم حسامو بدون هیچ سانسور وتعصبی مینویسم در مورد هرکی که باشه چنان انرژی ازمن آزاد میشه که خودم قشنگ حس میکنم در لحظه مثلا من از خیلی افراد دلگیر بودم ناراحت بودم حتی متنفر بودم اومدم نوشتم درمورد نفرتم و گفتم چرا متنفرم ازشون وبعد به قوانین فکر کردم که اونا هرجور باشن تاثیری تو حال من ندارن و تکرارکردم برای خودم و حسم همون لحظه به اونا بجای نفرت به یه حس دوست داشتن تبدیل شد و یهو بجای نکات منفیشون خوبیهاش اومد جلوی چشمم و من اشک میریختم و اشک میریختم و خدارو شکر می کردم بابت داشتنشون ،و به خودم فرصت دادم که حل بشه همه چیز وهرروز داره بهتر میشه و یک نکته مثبتی که الان دارم اینه که ورودیهامو دارم کنترل میکنم من الان مدتیه که از اینستاگرام و اخبارو اینجور مسائل دورم ودنبال نمی کنم خیلی حالم بهتره مثلا اونروز خواهرمو دیدم گفت اینستا نداری گفتم نه گفت پس خبر نداری فلانی آیفون خرید فلانی رفت فلانجا فلانی مریضه فلانی سالگردش بود و من میدیدم واقعا خداروشکر چقدر راحتم وچقدر اطلاعاتی که قبلا داشتم مزخرف بود و چقدر نتم وقتم پولم وروح وانرژیم رو صرف چیزای بیهوده میکردم که الان گذاشتم روخودم و خیلی حالم بهتره ودرمورد سلامتیم واقعا از خدا میخوام که خودش هدایتم کنه به بهترین مواردی که برای بدنم نیازه ومنو هدایت کنه تا تکاملمو طی کنم وبتونم دوره قانون سلامتی رو بخرم و عمل کنم ،دوستان عزیزم هیچیو برای خودتون سخت نکنین خودتونو دوست داشته باشید من همین امروز رفتم سراغ نوشته هام ودیدم اول هفته قبلی یه سری چیزای نوشته بودم و تقریبا نود درصدشون اجرا شده بود و خداروشکر کردم و اینکه هیچ چیز بدیهی نیست هیچ نعمتی عادی نیست کوچکترین چیزها اگر هزاران بار براش شکرگزاری بشه کمه خدای من سپاسگزارم برای همه نعمت هات خدایا شکرت که منو هدایت کردی تا بیام بشینم رو شونه هات و لذت ببرم از مسیر خدایا شکرت برای اینهمه حس خوب و اینهمه انسانهای عالی وخوب و ثروت وسلامتی و شادی و فراوانی توی دنیامون خدایا دوستت دارم.
سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم خدای من
خدایا من به هر خیری که ازتو بمن برسه محتاجم
بخوان مرا تا اجابت تو تورا !
سلام از خنک ترین جای بندر به شما استاد عزیزودوست داشتنی ام! میگن پاییز کع میشه اتفاقات قشنگ خود به خود رخ میاد اینم از قشنگی های پاییز زیبا …
استاد اگر این وحی منزل نیست پس چیع ؟ پریروز (شب جمعه گذشته) داشتم دقیقا همین سوال رو از خودم نیپرسیدم حقیقتا قبلش انفاقی افتاد برام در رابطه با ثروت و پول … و این سوال پرسیدم که …
چی میشه بعضی مواقع زندگی نرم و روان پیش میره بعضی مواقع سخت؟ ولی برای من بعضی مواقع توی این مورد خیلی سخت پیش میره ؟ حتی داشتم از خدا هم شکایت میگردم که تو یه سری ها رو بیشتر دوست داری و یه سری ها رو کمتر (بعد یهو چیزی در ذهنم گفت اولش که خدا انسانی تصمیم نمیگیره و به هیچ کس دید انسانی نداره چون خودش انسان نیست ! دوما خدا مگع با تو خصومت داره؟ سوما وقتی این نگاه رو به خدا داری خب همینجوری هم میشه ! ) و تصمیم گرفتم حداقل حالمو بد نکنم چرا ؟ چون حال بد =اتفاقات ترسناک( این ترکیب به نظرم بهتریت ترکیب خخخ) استاد تا اینکه تو راه بودیم داشتیم میرفتیم بیرون هی به خودم گفتم خدای من کار من کجاش اشتباه ؟ من کجای کارو دارم اشنباه میرم ؟ و یهو بهش گفتم چرا صدای منو نمیشنوی ؟ اصلا میشنوی چی میگم ؟ هی یه چیزی بهم میگفت تو اصلا از من خواستی تا حالا ؟ که کمکت کنم؟ که ایده بدم بهت ؟ گفتم پس ازت میخوام واقعا ! ازت میخوام یه راهی رو نشونم بدی هدایتم کنی و اینم هم گفتم (هدایت واضح ) گفتم یه حوری باهام صحبت کن که خیلی واضح باشه بعدش با ابجیم که خودش تو سایت صحبت کردم گفت یادت نبود ؟ برای لیاقت هم همینجوری درمونده بودیم ؟ ولی هدایت خواستیم از خدا و خدا به راحتی خرید لیاقت و برامون فراهم کرد ! الان با خودمون به صلح رسیدیم الان فهمیدیم خودتو دوست داشته باش کنترل ذهن کن یعنی چی ! تا اینکه گذشت و من شب خوابیدن و صبی داشتم کارامو یکی یکی انجام میدادم رسیدم به یه کاری که قرار بود بشینم و انجام بدم بعد گفتم بزار نشستم و این کار انجام میدم کنارش فایلی چیزی هم گوش بدم اول گفتم بزار برم تو سایت ببینم فایلی چیزی نیست بعد گفتم نه ول کن هنوز همون قبلی ایمان به غیب بعد اومدم فایل 18 لیاقت. و پلی کنم و گوش بدم ( رسیدم به لیست ) یه چیزی هی میگفت برو سایت و چک کن برو ببین عی میگفتم چرا چ خبره هی یه چیزی میگفت تو ببین جوابتم میگیری ! وقتی سایت و باز کردم
بوممممممممممممم
صدای خدا به صورت واضح شنیدم و دیدم حتی
درک صحیح خداوند و روان شدن چرخخخخ زندگی
این ته ته وحی منزل بود اولین حرفی که به زبون آوردین قشنگ انگار خدا بود که میگفت دیدی اسما جون؟ بازم ایمان نمیاری ب من؟ بازم بهم رو نمیاری ؟
چی میشه بعضی مواقع زندگی نرم و روان پیش میره بعضی مواقع سخت؟
دقیقا باید مساعل زیادی رو حل میکردم ! و ایده ایی نبود و نمیدونستم چجوری باید پیش برم
باوری که ما نسبت بع خدا داریم (اونجوری که ما باور میکنیم به همون شکل دریافت میکنیم )اون نگاه مهمه ! ارتباط ما متفاوت باشه ( چقد این جمله برای من وحی منزل بود خدای من )
باور های مهم توحیدی :
خدا قادر مطلق
خدا عالم مطلق
خدا خالقه
خدا خلق زندگیم رو به خودم داده
خدا هر لحظه به بینهایت طریق داره هدایتممیکنه
خدا هدایت کننده منه
خدا میخواد که نعمت های زیادی به من بدهد
خدا میخواد که من زندگی زیبایی داشته باشم
خداوند میخواد فراوانی تو زندگیم باشه
خدا خواسته منو میدونه نیاز نیست که فریاد بزنی !
خداوند آگاهه به نیاز هامون و درخواست هامون
خدا میخاد که برطرف کنه نیاز هامون
خدا پشتیبان برطرف کردن نیازهامونه
خداوند همواره در حال هدایت کردن من بع سمت مسیره درسته
نکته مهم *افرادی هدایت رو دریافت میکند. که نزدیک باشن به فرکانس خدا… کی نزدیک هستیم ؟ موقعی که آرام هستیم ! حالمون خوبه ! موقعی که آرامش ذهنی داریم !حس سپاسگذاری و اشتیاق در قلبمون زیاده!
این فایل زنگی رو در ذهنم به صدا در آورد یاد 2 سال یا 3 سال پیشم افتادم وقتی از همه نظر عالی بودم و به بالاترین کیفیت خودم رسیده بودم تنها کاری که میکردم توکل به خدا بود و باور داشتن به این که خدایی هست ولی رفته رفته اون خدا کمرنگ شد …و جاش با آدما پر شد آدمایی کع خودشون از خدا کمک میگیرن عاجزن.. ناتوانن و من چشمم به دست اون ها بود ! و شروع خارج شدن از مسیر !! همیشه که کم میارم میگم دلم میخاد مثل 18 سالگیم مستقل باشم هعی خدا و … خب توی همون 18 سالگی چیکار میکردم که الان نمیکنم؟
1.توکل2.شکر گذاری 3.رها بودن 4.لذت بردن
ولی الان چی ؟ گذشته حس مقایسه اومده حس عجله حس بدو بدو حس اینکع وای من که هیچ کاری نکردم همه ازم جلو زدن حس اینکه ای خدا همه چی تموم شد نعمت ها رفت فرصت ها رفت و خدا کجاست ؟ اصلا خدایی میبینید شما ؟ معلومه نه ! خدا پوچ شد رفت هواااا و آرامشه باد هوا شد … ولی چون گذشته فکر میکنیم خدا قبلا مارو بیشتر دوست داشته و الان نه و این اشتباه
حالا وظیفه من چیه؟ لذت بردن ایمان داشتن و توکل
و ارامممممممم بودننننن
استاد این واقعا موضوع مهمیه نمیدونم چرا ولی یادمه از وقتی بچه بودم کلا دنبال کارای سختتتت یا خیلی عجیب نمیرفتم ( ادم پر ریسکی بودم هااااا ولی ) حس میکردم وقتایی که پدرم هم در نیاد ولی درست نیست هی یه چیزی ته دلم میگفت درسته به فلان چیز میرسی هاااا ولی راه آسونی نداره؟ نمیشه همون کار و آسونش کرد؟ نمیشه با سختی نباشه! حالا بزرگ هم شدم هم به همین صورت شاید کارایی کردم که سخت بوده تلاش کردمممم زیاد ولی باز ته دلم میگم کاش میشد ی مسیر آسونی بود چون من اذیت میشم در مسیر سخت …. اگر در شرایط سخت مالی هستیم و نتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم همه چی از دستمون در رفتع
کنترل ذهن=ایمان به رب
داستان دوستتون عجیب جالب بود چقد خدا عالی هدایتش کرده ! حالا استاد فکر کنید ما یه وقتایی به این هدایت گوش نمیدیم ! و میدونید چی میشه ؟ یه ضرری میزنه که به سختی میشه باز جون بگیریم حداقلش برای من اینجوریه ! و اینجاست که ادم پی میبره که چقد زمانبندی خدا عالیه و دقیقه !
واااای استاد چقد اون آقایی که اومده بود پیشتوت فرکانس بالایی داشته که مسیرش با استاد یکی شده اگر من بودممیگفنم بچسب که کنار استادی هاااااا کلی از بودن کنارش لذت ببر هاااا (خخخخ) چقد سؤالای جالبی به ذهن ایشون اومده و حتی انگار سوال منم بود ! و شما به راحتی جواب دادین
چی میشه که ما همواره در حال دریافت نعمت ها باشیم؟ موقعی که نگاهمون به خدا عوض شه و بگیم خدا همیشه بهم نزدیک فَاِنی قریب
اگر ما خودمون رو با موج خدا تنظیم کنیم جواب سؤالامون داده میشه و تمام !!
یک کلیدی هم شد برای من که همیشه میگم باید پوستم کنده شه والیبال رو یاد بگیرم باید جونم در بیاد که یه اسپک خوب و بی نقص بزنم باید تلاش مضاعف کنم که …. کلا دنبال اینیم که یه کاری کنیم پوستمون در بیاد که چی ؟ بیایم بگیم اره ما این کار و کردیم اون کار و کردیم همش هم به خاطر تو چش بقیه کردنه!
استاد میدونید چرا این باور رو داریم ! چون احساس ارزشمندیمون به میزن پاره شدن در مسیر میدونیم هر چی ببشتر پاره بشیم بدبخت بشیم سختی بکشیم بیشتر انگار ارزشمندیم ولی برعکس اگر بدون هیچ چیزی به جایی برسیم انگار اشتباه و باید ساکت هم بمونیم حتی ! حتی برای منم یه جاهایی سوال بود ک چرا فلان چیز انقد راحت راه افتاد ؟ خب کار خدا بود نقطه سر خط و تمام
چون خدا کار خدا بود چون دستای خدا دخالت داشت به راحت ترین حالت ممکن کارم راه افتاد
ولی استاد یه لحظه به نتایجم که نگاه کردم یه جاهایی انقد راحت کار من راه افتاده که بفیه میگن چجوریییییییی هیلی ها میان میگن اره ما پدرمون در اومد تا فلان کار و کردیم ولی برای من اون کار مثل آب خوردن راه افتاد !! اینجا برام جالبه چرا ؟ چون رد پای خداست !!
مثلا سلامتیم کلا مریض نمیشم خدایاشکر حالم خوبه یا مثلا تو هر ورزشی کع میرم زجر نمیکشم و بدون هیچ تمرین خاصی عالیم ولی بقیه سختشونه !!
تمرینات این جلسه :
مقایسه نکردن
توکل کردن
باور کنیم خدا رو
عجله نکنیم
هر فکری که حس بدی میده رو یعنی داریم دور میشیم از خدا فکر نکنیم
نیاز نیست که زجر بکشیم تا لایق شیم !
استاد واقعا ممنونم که از زبان خدا برایم صحبت کردی قلبمو آروم کردی ازت ممنونم :)) امیدوارم همیشه همیشه مسیر براتون آسان ساده راحت و چرخه زندگیتون روان باشه
واقعا این فایل بعد از چندین ماه برام وحی منزل بود و از خدا تشکر میکنم که انقد قشنگ بغلش رو باز به روم باز کرد کع برم تو بغلش ! عاشقتونم به خدای بزرگم میسپارمتون
به نام خالق اجابت کننده و هدایتگر
سلام عرض میکنم خدمت استاد و تمامی دوستان
میخوام یه اتفاقی برای خودم افتاد رو از روان شدن چرخهای زندگی بزنم و اینجا مینویسم تا یاداوری بشه برای خودم.
من داشتم با ماشین میرفتم به سمت جزیره قشم و تنها هم بودم و طبق معمول داشتم فایل های استاد رو گوش میدادم ( فایل های در مورد حضرت موسی بود که توی دو قسمت جدیدا منتشر شده) .
دوستان جنوبی معمولا میدونن که اگه بخوای با ماشین بری جزیره باید از طرف اسکله پل ماشینو سوار لندیگراف کنی بری خوب بنده هم رفتم و بلیط رو گرفتم و داشتم میرفتم به سمت سوار شدن لندیگراف اینجا بود که به خدا گفتم خدایا من میخوام خیلی سریع و راحت برم و توی لندیگراف معطل نشم.
معمولا لندیگراف اگه شما نفرات اولی باشی که یوار میشی طول میکشه تا پر بشه و معطل میشی، تا من رسیدن به ماموری که بلیطا رو میگیره گفت وایسا پرشده لندیگراف من به خودم گفتم بیا اینم شانس ما من باید اولین نفری باشم که سوار لندیگراف بعدی میشم و کلی معطل خواهم شد،
ولی خیلی سریع اومدم ذهنمو کنترل کردم و گفتم من راضیم به رضای خدا ، من درخواستمو به خدا دادم و این اتفاق پیشم اومده حتما دیر برسم برام بهتره، به دقیق نکشید که مامور گفت سریع برید سوار فلان لندیگراف بشید که عجله داره و میخواد حرکت کنه، ما هم سریع سوار شدیم و لندیگرافی که معمولا 30,40 تا ماشین سوار میکنه با 4 تا ماشین حرکت کرد،
این اتفاقات براتون نوشته چون مال چند وقت پیشه و خیلی زمان ازش نگذشته و دوما این گفتگوهای من و خدا کاملا برام شفاف بود و اتفاقات هم خیلی سریع رخ داد.
و من فهمیدم اگه من خدارو هرچه بیشتر باور کنم خداوند بیشتر کارها رو برام انجام میده.
در پناه خدا باشید.