ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی - صفحه 33

1144 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ابوالفضل گفته:
    مدت عضویت: 1110 روز

    سلام خدمت استاد و دوستانی که کامنت رو میخونند

    واقعا این قدر کامنت بچه ها قشنگه ک باید برای تک تک شون پاسخ بزارم و تحسین کنم این همه فهم و دانایی رو

    ولی نمیشه و زمان میبره

    چقدر دور شدم از اصل زندگیم از اصلی ک لایقش هستم و فقط با باورهای اشتباه خودمو دور کردم

    چقدر از مسیرو همراه با جماعت پیش رفتم مسیری ک 1400 ساله داره عقب گرد میکنه طوری ک اگر همین الان پیغمبری بیاد و راه درست رو نشون بده حتی خود محمد مردم تکذیب میکنن و دقیقا عین داستان های قرآنی در نورد اقوام هود و صالح و لوط و… ب پیامبر میگن ک تو میخای از اون چیزی ک ما از پدرانمان گرفتیم منع کنی

    دقیقا مثل قوم های قبلی

    بعد پیغمبر بهشون بگه ک بابا جون راه اشتباه اشتباهه چ ی سال رفته باشن چه 1400 سال

    چقدر عمیقه این زخم چقدر دوره این سبک زندگی از راه درست

    دقیقا دقیقا دقیقا خدا تو قرآن ب مردم گفته آیا اگر پیامبر بمیره یا کشته بشه شما ب قهقرا باز میگردین؟

    این راه بعد از محمد یک قدم یک قدم کج رفته شد و آلان درک این موضوع چقدر …

    راه نباید سخت باشه زندگی نباید سخت باشه اگر رندگی سخت باشه خدا خوشحال نیس بلکه با نشانه ها بهت هشدار میده اما هر کسی نمی‌فهمه

    این آگاهی های سایت تو گوش هر کسی نمیره فقط کسانی اجازه درک دارن ک جرات میکنن از نقطه امنشون خارج بشن و جهان های دیگه رو تجربه کنن

    خدایا این ک جرات کردم خارج بشم هم توفیقش و اعتبارش ب تو میرسه شکرت خدایا

    چقدر سخت بود زندگی با گاری زهوار در رفته با کلی نگرانی و ترس چقدر سخت بود هر وقت بهش فکر میکنم کمرم درد میگیره

    چقدر خداوند بارهارو از رو کمرم برداش و سبکم کرد خدایا شکرت

    زندگی باید در بهترین شرایط باشه جوری ک از خداوند راضی ترین باشم شکرگزار ترین از ته وجود

    و این راه برگشت راه یک شب دو شب نیس راهی است ک باید قدم ب قدم ب مسیر درست رفت

    استاد ی جمله خیلی اساسی اما ساده دارن ک همیشه ب این فکر میکنه ک پ جوری از این راحت تر چ جوری ساده تر

    چون باور داره ک خدا میخاد همه چی آسون ترین حالت ممکن باشه برامون

    خداوند هیچ وقت بعد از خلق کردنمون برامون سختی نخاسته خواسته ک مت فقط لذت ببریم و شاد باشیم و شکرگزارش باشیم بابت خلقتمون

    شکرگزاری با تمام وجود و لذت

    بگیم‌خدای شکرت ک منو آفریدی خداجونم همه چی عالیه

    من شایسته تمام نعمت های خدا هستم شایسته بهترین خونه ها بهترین ماشین ها بهترین رابطه ها راحت ترین راه پول دراوردن

    بابا جون اصن کسی انگار فکر کنه ک این همه نعمت پس برای کیه؟این ها برای من آفریده شده تا لذت ببرم

    چ ظلمی کردم ب خودم ک خودمو دور کردم با دست خودم از یک زندگی لذت بخش

    خدایا منو ببخش

    خدایا همین ک فهمیدم ک من باید بهترین زندگی رو داشته باشم هم لطف خودت بوده

    لطفی ک وقتی آروم بودم دریافتش کردم

    چه نوری از این ساده تر

    هر روز باید بداین سوال فک کنم و از خدا بخام ک هدایتم کنه مهم اینه ک ازش بخام چون اون میخاد

    خداجونم منو ببخش ک فک کردم منو خلق کردی و رها کردی منو ببخش ک فک کردم منو در سختی آفریدی منو ببخش ک فکر کردم هر چقدر من سختی بکشم تو خوشحال تری

    اخه من خیلی تورو دوست دارم و میخاستم و همه کاری میکردم ک محبوب تو باشم اما راه اشتباه رو رفتم

    چ ظلمی ب خودم کردم منو ببخش

    تو خیابون ک راه میرم این روزا نگاهم و طرز فکرم عوض شده

    وقتی ماشین خوب یا رابطه زیبا میبینم ناراحت نمیشم و حسودی نمیکنم فقط ب این فکر میکنم تو این جهان هر کسی داره نتایج خودش رو میگیره برای یکی خدا وهابه ک ب راحتی بدون این ک به خدا بگه فراون بهش میده

    برا یکی هم خدا ب زور میبخشه و کلی زجر میکشه و ضجه میزنه اما خبری نیس از بخشش

    هر کسی داره ثمره توجه خودش رو ب هر یک از این وجه ها میگیره

    نتایج آدم ها کاملا از هم مجزا است کاملا متفاوت فقط و فقط و فقط ب خاطر مرکز توجهش

    برا یکی این دنیا خیلی زیباست برا یکی این دنیا خیلی کثیفه

    برای یکی این دنیا پر از آدم خوب و کار راه اندازه برای یکی این دنیا مر از فساده و فحشاست

    من باید انتخاب کنم تو کدوم دسته میخام باشم

    من از همون اول انتخابم ثروت بود رابطه خوب و همه چیزهای خوب بود

    جوری ک هیچ وقت نپذیرفتم ک باید حتما سختی بکشم تا لایق بشم و همیشه گفتم خدایا منو هدایت کن

    خدایا خودت بودی ک تو وجودم فریاد میزدی ن اینارو باورش نکن حرکت کن ادامه بده تا حقیقت رو بفهمی

    خدایا شرارت کردم روی زمین تو خودت میدونی آگاهانه و از قصد نبود

    شرارت کردم ک زندگی رو سخت میش بردم شرارت کردم ک سختی هارو تحمل کردم شرارت کردم ک راه سختی هارو رفتم

    میدونم منو بخشیدی آخه تو یک قدم جلوتری همیشه قبل از درخواستم منو بخشیدی همیشه اینطوری بوده

    زندگی من باید در بهترین حالت ها باشه خداوند خواسته و میخاد و آماده بوده تا منو هدایت کنه تا نعمت هارو جاری کنه در زندگیم

    اون میخاد ک من در زیباترین خالت زندگی کنم عالی ترین حالت

    اما من خودم اجازه ندادم بهش و خواستم با سختی کشیدن خودمو در دلش جا کنم

    پیغمبرها هیچ کدوم در راه سختی ها نبودن هیچ کدوم سختی نکشیدن حتی حتما حتما از سختی ها دور میشدن

    هیهات من الذله

    خداجونم جمله ای ک همیشه همیش منو بعد ازون نجات دادی جمله ای ک با گفتنش ب ناتوانی خودم اعتراف میکنم

    و قادری تو را مدنظر قرار میدم

    جوری بخودم ظلم کردم ک فقط تو میتونی منو نجات بدی

    مثل همیشه ساده هدایتم میکنی ساده نعمت هارو بهم میدی

    ساده چون از اول باید اونطوری میبوده حالت عادیش باید اونطوری می‌بود و حالا ک دارم ب ظلمی اعتراف میکنم تو خیلی راحت منو ب نعمت ها هدایت میکنی خیلی راحت

    خدایا توبه

    من‌فقیرم ب خیری ک از تو بر من‌نازل بشه و منو نجات بده خیلی محتاجم ب تو

    پیغمبر اسلام ی نصیحت زیبا داره در قران

    ک ب مردم میگه مردم یادتون باشه ک انتم الفقرا الی الله یادتون باشه اگر فراموش کنین ب هیچی در زندگی نمیرسین هم در این دنیا در جهنم و هم اون دنیا

    یادتون باشه ک مطلقا ناتوان هستین و خداوند مطلقا تواناست یادتون باشه

    تا آخر عمرم باید کارهارو راحت تر انجام بدم و این پروژه نباید متوقف بشه تا آخر عمرم

    تا در مسیر درست باشم تا بیشتر و بیشتر ب خدا نزدیک تر باشم

    هر جقدر نزدیک تر یعنی یهتر

    من تسلیم خدایا منو ببخش و فقیرم ب خیری ک از حانب تو بهم برسه

    ب اندازه کافی چک و لگد خوردم سیر شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    فرهاد و عسل گفته:
    مدت عضویت: 3699 روز

    درود خدمت شما استادعباس منش عزیزم

    خدا قوت و ممنونم از این جلسه ی فوق‌العاده

    استاد عزیزم خبرهای خیلی خوبی دارم خدا روشکر

    .

    استاد عزیزم این روزها هدف و تمرکز من روی دوره دوره فوق العاده راهنمای عملی دستیابی به رویاها است جلسه اول همین دوره سه هدف که برام بی‌نهایت ارزشمند و مهمه رو انتخاب کردم

    . هدف اولم به لطف خدا مهاجرت به شهر مورد علاقه‌ مون بود

    . هدف دومم خرید ماشین شاسی صفر کیلومتر

    هدف سومم راه اندازی کسب و کارم در شهر مورد علاقمون است

    استاد عزیزم به لطف خدای بزرگم به هدف اولمون که همیشه صحبت من و خانمم درباره مهاجرت هم بوده درتولد 33 سالگی من به لطف خدا در 10 آبان 1403 اتفاق افتاد و بی‌نهایت خداوند رو شکرگزاریم که بعد از دیدن تقریباً کل ایران در نهایت ما عاشق کرج شدیم و به یکی از مناطق خیلی عالی و مسکونی با امنیت بالا هدایت شدیم و اینجا توی کرج خونه اجاره کردیم و مهاجرت کردیم

    از روزای اولی که 9 سال قبل عضو سایت شدم این آرزوی من بوده مه مهاجرت به شهر بزرگتری کنیم

    در این مسیر من و همسرم خیلی بهتر همدیگرو شناختیم و به هم علاقمندتر شدیم چون در مواقعی که شرایط بخواد سخت بشه آدما بهتر همدیگرو می‌شناسند و ما در این مسیر به لطف خدا خیلی با هم هماهنگ بودیم و به کرج فوق العاده زیبا مهاجرت کردیم

    در مورد هدف دومم یک سری اتفاق باید از قبل بیفته تا به لطف خدا بهش برسم مثل فروش آپارتمانم در شهر قبلیمون که هنوز اتفاق نیفتاده اما به لطف خدا یک ماشین دنای فوق العاده رو با ماشین قبلیم که ساینا بود معاوضه کردیم و ماوالتفاوتش رو نقدا پرداختیم خیلی خیلی از ماشین جدید راضی به لطف خدا هستیم

    استاد عزیزم خیلی خوشحال شدم که این فایل جدید رو روی سایت دیدم با این مثال فوق العاده از دوستتون خدا رو خیلی شکرگزاری کردم و مو به تن من سیخ شد بارها شده احساس کردم که این ایده الهامات من است و بهش عمل کردم و به نتیجه‌های خیلی بزرگی از گوش کردن به الهاماتم رسیدم

    استاد عزیزم من از وقتی با شما آشنا شدم عاشق قرآن شدم هیچ وقت در زندگیم ندیدم کسی رو که انقدر زیبا بتونه قرآن رو درک کنه و بتونه خیلی عالی توضیحش بده ممنونم از شما

    استاد عزیزم از جلسه سوم راهنمای عملی دستیابی به رویاها یاد گرفتم که مثل ریچارد برانسون که می‌گفت ما همیشه رو به پیشرفت بودیم و هیچ وقت شکست نخوردیم و مثل خودتون که همیشه رو به پیشرفت هستید این باور رو دارم برای خودم می‌سازم که چقدر خوبه که در آینده بیام برای فرزندانم صحبت کنم که من به هر چیزی که در زندگی آرزوی من بود به راحتی بهش رسیدم

    استاد عزیزم این فایل ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی دقیقاً برای شرایط حال حاضر من است چون تازه مهاجرت کردم و در حال شناخت محیط هستم و به لطف خدا جایی اومدیم که هیچ آشنا یا دوست و رفیقی نیست و فقط امید ما به خداوند است هنوز کسب و کارم رو در این شهرراه اندازی نکردم و با امید به خداوند در حال انجام دادن کارها هستم

    الان مهاجرت کردن ما خدا را شکر خیلی راحت و عالی پیش رفت اما چون من همیشه از شروع کسب و کار در شهر جدید ترس داشتم بعد از حدود 17 روز هنوز کسب و کارم شروع نشده و این ترس من بوده که این نتیجه حال حاضر من رو ایجاد کرده

    استاد عزیزم باورهای خیلی عالی نسبت به خداوند ما داریم چون به کرج مهاجرت کردیم و اینجا در این شهر من و همسرم هیچ آشنایی نداریم و تنها آشنای ما خداوند است

    وبا اعتماد به خداوند مهاجرت کردیم

    انشالله اتفاقات فوق العاده ای که برامون میفته رو در کامنت‌های بعدی خواهیم گفت

    .

    مورخ 27 آبان 1403

    انشالله در پناه فرمانروای کیهان همیشه در اوج سالم سلامت ثروتمند قدرتمند لیاقتمند و خوشحال باشیم

    بدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1003 روز

    بنام خدا

    سلام استاد عزیزم و دوستان گلم

    امروز هم بااین فایل زندگی کردم شده راس ومعیار مهم واسه ادامه مسیر موفقیت

    به این فکر میکردم تاحالا هرتجربه زندگیمو نگاه کردم که توش اتفاقی افتاده که اذیت شدم توی تک تک موارد خودم خواستم یه خواسته رو به زور به انجام برسونم وقتی ردپای تمام اتفاقات زندگیمو دنبال کردم رسیدم به اینکه من میخواستم که حتما انجام بشود تحت هر شرایطی الان که فکر میکنم میبینم کمتر ازده درصد ازخدا خواستم وتسلیم بودم البته که خدا توی همه اون لحظات کنارم بود وهمراهیم کرده ولی تاحالا ننشستم بگم خدایا توانجام بده وکاری نکرده باشم حتی باوجود کارکردن روی خودم دراین مسیر من از غیر فعال واکتیو نبودن وبه امید کسی موندن همیشه بدم میومد نه به این دلیل که قوی هستم چون عجول بودم چون لحظه ای که فکری میومد سرم عملی میکردم حالا بعدها بهتر شدم ولی فکر میکردم اگه بشینم تاانجام بشه تقریباً هرگز اتفاق نخواهد افتاد

    من دوست داشتم همه چیز ساده وآسون بره جلو ولی همه موفقیت ها تجربیاتم به سختی انجام شده

    گرفتن گواهینامه رو بگیر تا جدایی از همسرسابقم وووو…

    همیشه یه چالشی بود که باید حلش میکردم ناراحت نیستم ولی الان چیزی تووجودم بهم میگه صبرکن ازاین بهتر هم انجام میشه اون موقع این صدا توی قلب من نبود من باترس هم شده انجامش میدادم من کارهای بزرگ وزیادی که نیاز به شجاعت وایمان داشت هم انجام دادم ولی توی همه کارهام دلگرمی وامنیت نبود چون همه افراد دوروبرمن هیچ کدوم طرز فکرهای منو نداشتن همیشه میگفتن تودنبال چی هستی؟یادمه یه بار داداشم بهم گفت مریم چرا نمیشینی مثل آدم زندگی کنی وهمش تو چالشی اون نمیدونست من چقدر از اینکه به کسی وابسته باشم بدم میاد وجاهایی که مثل اونا فکر کردم آسیب بیشتری خوردم

    امروز در سن چهل ویک سالگی خدا بهم میگه یکم بسپار وآروم باش تا اتفاق ها بیفته

    قبلاً کسی بهم اینو نگفته بود ویا اگر گفته شده بود جدی نبود

    حالا این پیام هدایت برای من بازشد اول که خواستم بسپارم میخواستم دقیقاً اون اتفاقی که توذهن منه بیفته موبه مو اینو مادرم همیشه داشت باید کارها دقیقاً طبق خواسته اون پیش میرفت واگر نه پس اجازه نمیداد توبه شیوه خودت عمل کنی وقتی کاری ازت میخواست انقدر ایراد میگرفت چرا دقیقا اونجوری که من میخام انجام ندادی درواقع هرگز راضی نبود

    من این روش بدون اینکه بخوام بدونم داشتم توزندگیم اعمال میکردم حتی روتین زندگیم اگر چیزی کسی اونو تعویق مینداخت عصبی میشدم باهاش میجنگیدم چون من میدونستم چی خوبه چی بد

    وااای خدای من توی این مطلب چقدر حرف ونشانه بود که من نمیدیدم وبه همین شیوه داشتم با جنگ دست وپنجه نرم میکردم

    من معتقدم باید چهارچوب وقوانین حتما اجرابشه ازخونه ای که توش هرکسی هرکاری دوست داشت انجام میداد متنفر بودم وسعی کرده بودم نزارم این اتفاق بیفته

    الان که این مطالب نوشتم یاد قدم دهم که استاد از کندن علفهای هرز پرادایس وپاکسازی جاده میگفت یادم افتاد یه باور غلط توذهن چقدر می‌تونه به شکل وروند زندگی ضربه بزنه

    درحالیکه ازبیرون همه چیز خوب به نظر میرسه

    من باید زندگیمو به خدابسپارم تااون درزمان درست درمکان درست منو هدایت کنه چیزی که همیشه ازش خواستم ولی اجازه عمل بهش نمیدادم

    انگار توی این شرایط که هستم این هم زمانی باعث شد من بینی مو عمل کنم ونتونم عملاً خیلی ازکارهارو انجام بدم تااین فایل استاد بزاره که من بیداربشم اجازه بدم هرکسی هرجوری دوس داره فکر کنه

    خودمو اززیربار اینهمه مسولیت ریزودرشت که میتونه راحت پیش بره کمی آزاد بزارم

    وقتی میخواستم بهش بسپارم اصلأ درمدارو فرکانسش نبودم اوچیزهایی روبرای من میخواست که من نمیتونستم دلیلشو توزندگیم بدونم من باید کنار میرفتم باید تسلیم میشدم بعد اینهمه تلاش یکی داره میگه بسپار به من کمی تسلیم شو نگاه کن کاری نکن قبول کن که تو انسانی که محدودی وباید به نیروی عظیمی ازخودت اجازه بدی کارارو انجام بده

    همونی که قبولش داری ودیدی چکارها که نکرده

    استاد یه بار توی یه فایل میگفت ما به گوگل مپ بیشتر ازخدا اعتماد میکنیم ومیزنیم تودل جاده

    اره من به پزشکی که قراربود بینی مو عمل کنه و اصلا تاروز عمل ندیده بودم اعتماد کردم

    من به خدا اعتماد دارم نه به هیچ کسی

    توزندگی همه کارارو خودم انجام دادم تنها زندگی کردم ،دخترمو بزرگ کردم ،سرکارهای مختلف رفتم ،مهاجرت کردم به یه جایی که هیچ کسی رو نمیشناختم وووو

    وهرگز به کسی جزخدا توکل نکردم وکمک نخواستم

    من هرگز مشرک نبودم ولی اگر کمی صبورتر بودم اتفاقات بهتری هم میفتاد

    من قبلاً طرز فکرم این بود اگه به خدا بسپارم هرکاری که نمیخوام ومیترسمو میاره توزندگیم منو قوی کنه

    میدونستم وایمان دارم تاحالا حمایتم کرده ولی من بایدگاری زهوار رفته رو بسپارم تا چرخاشو برام روون کنه تا خودش برام بچینه منو ببره

    گرچه هنوز باید خیلی روی تسلیم بودنم کار کنم ولی همین که امروز خیلی چیزها فهمیدم یک دنیا ارزش داره

    همه اتفاقات میتونه ساده تر ازاین هم پیش بره

    خدایا شکرت که هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    مریم جون گفته:
    مدت عضویت: 973 روز

    سلام به استاد عزیز و دوست داشتنی خودم،استاد صحبتای شما خیلی درس توشه و من سعی میکنم بارهاو ‌بارها ببینمش و تکرارش کنم ،استاد من خودم وقتی میخام ی کاری رو شروع کنم خیلی روی خدا حساب میکنم وازش کمک وهدایت میخام و همیشه هم ،همه چی به نفع من تموم شده ،من سه ماه پیش که تصمیم کرفتم پسرم رو معاف کنم خدا منو هدایت کرد و آدم‌هایی رو تو مسیر من قرار میداد ک اونا هم دوست داشتن کار من به راحتی انجام بشه ولی کسایی که هیچ نقشی نداشتن تو این مسیر میگفتن حالا حالاها باید بدویی ولییی من فقط وفقط خدا رو حس میکردم و تسلیمش بودم و یک ماه هم نشد که کارت معافی پسرم اومد درخونه،من هزاران هزار مثال دارم که وقتی روی خدا حساب کردم چقدر کارام به راحتی انجام شده،این روزا بهترین روزای زندگی منه،چرخ زندگیم به نسبت خیلی روان تر شده،دلیلش اینه که به خدا نزدیک تر شدم ،سپاس گزار تر شدم خوشحال تر شدم امیدم بیشتره ،خودم رو فارغ از شرایط بیرونی لایق زندگی بهتر میدونم

    استاد من از وقتی خودم رو لایق دونستم با هر عیب ونقصی خودم رو قبول کردم ،نگاه بقیه نسبت به من تغییر کرده و برام احترام وارزش قائل هستن بدون اینکه من بخام کار فیزیکی انجام بدم ،قلبم آرومه و تسلیم ربم هستم که من رو هدایت کنه

    عاشقتم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1843 روز

    به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به سمت این آگاهی های توحیدی تا خوب زندگی کنم و کمک کنم جهان جای بهتری برای زیستن باشه ،

    سپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیزم که این آگاهی های جان بخش رو دراختیارمون قرارمیدین

    وسپاسگزارم از شما دوستان عزیزم که دراین مسیر همراهم هستید وکامنت های آگاهی دهنده منتشر میکنید

    استاد عباس منش عزیزم و دوستان همراه، تاقبل از آشنایی با آگاهی های استاد عباس منش عزیزم ، من اصلا نمی‌دونستم قانونی بنام آسان شدن برای آسانی ها وجود داره، اصلا نمی‌دونستم میشه کاری کرد(اونم درابتدا کار ذهنی ) که بشه چرخ زندگی روانتر بچرخه، وقتی توسط آنوزش های استاد عباس منش بااین واژه ها برخورد کردم مقاومت بسیار زیادی داشتم حس میکردم زندگی یک جنگ بزرگ بین منو سرنوشت ، بین منو دنیا بین و تمام جهان هستی هست که من فقط باید هی قوی تر بشم هی پدرم درآد هی قوی تر بشم تا شاااااید یک تنه بتونم با خون دل خوردن زیاد کمی پیشرفت کنم و رو به جلو حرکت کنم

    فقط کمی و اونم با سختی بسیار بسیار زیاد ، من زنگ زدن چرخ زندگیمو در تمام جنبه ها به وضوح حس میکردم اما اصلا نمی‌دونستم که ممکنه این چرخ روزی روان بچرخه ، فکر میکردم چون پدران ما جز از ما بهتران نبودن و این زنگ زدن چرخ زندگی برای صدها سال قبل هست ،پس امکانش بسیار ضعیف هست که من بتونم به تنهایی ازپسش بربیام و حتی ذره ای بتونم بچرخونمش،

    راستشو بخواید هنوز دقیقا نمی‌دونم چطور شد که انقدر آسان شدم برای آسانی ها جوری که به جرأت میتونم بگم در بالاترین سطح استاندارد 38سال گذشتم هستم

    اما می‌دونم که حرفای استاد رو وحی منزل می‌دونم ، می‌دونم که مو به مو به قد توانم و میزان تکاملم تمرینات رو انجام دادم ، می‌دونم که این آگاهی هارو جدی گرفتم ، می‌دونم که هرروز با استمرار و جدیت خاصی این آگاهی هارو دریافت کردم

    می‌دونم که همه جا در پی کنترل ذهن و تغییر نگرشم بودم که با زاویه ای اتفاقات رو ببینم که احساس بهتری بهم بده ، می‌دونم که کنترل ذهن داشتم و مراقب کانون توجهم بودم

    می‌دونم که هرروز بااین آگاهی ها ذهنمو تغذیه کردم وهر بار مدت زمان بیشتری دراحساس خوب موندم،میدونم دراحساس سپاسگزاری بودم و رشد و بهبود دائمی رو در اولویت قرار دادم ….

    وانقدر جهان سخاوتمند هست که هزاران برابر بیشتر از تلاشم بهم پاداش داد و من پاداش هارو دیدم و دراین مسیر ثابت قدم تر شدم و انگیزه بیشتری برای پیروی ازاین آگاهی ها پیدا کردم و هربار رضایت بیشتری پیدا کردم و چرخ زندگیم روانتر چرخید

    خدایا چگونه ازت سپاسگزاری کنم که هدایتم کردی به این مسیر توحیدی

    خدایاچگونه ازت سپاسگزاری کنم بابت اینهمه زیبایی و نعمت و موهبت در زندگیم

    خدایا تاابد سپاسگزارتم ، استاد عباس منش عزیزم تاابد سپاسگزارتونم که این قوانین رو کشف کردید و زندگی کردید و نتیجه گرفتید و دراختیار ما هم قراردادید تا خوب زندگی کنیم و کمک کنیم جهان جای بهتری برای زیستن باشه

    دوستتون دارم وعششششششق برای خانواده بزرگم در سرزمین توحیدی عباس منش.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    امیر حاجی صفی گفته:
    مدت عضویت: 683 روز

    سلام خدمت استاد الهی عزیز ودوستان الهی

    خدا را سپاسگزارم که در این حلقه حاضرم و لحظه به لحظه به آرامش ام به آزادیم و ثروتم اضافه میشه و این یعنی وقتی خدا رو شکر گزاری وقتی جلوی ورودیهای ذهنت رو میگردی هر چیزی نشنوی هرچیزی نبینی و وقتی بر مدار و فرکانس خوب و الهی باشی در واقع از نظر من هست که در فرکانس قرآنی قرار بگیری خدا همه درخواست ها را سهل و آسان میکنه همانطور که در قرآن هم آمده این چرخ زندگی روان و روان و روان تر میشه به طور مثال شما یک دوچرخه را مدتی رها کنی در گوشه ای بعد از یک مدت که بری و به اون سر بزنی میبینی که زنجیر با اون چرخ دنده که قلب دوچرخه شما هست زنگ زده و راحت به چرخش در نمیاد تا روغن کاری بشه و اون چرخش به حالت روان و آسوده برگرده و با مرور زمان با چندین بار روغن کاری کردن و وارد کردن اون روان به سیستم اون دوچرخه هر بلر بهتر و بهتر و بهتر از قبل می‌شود

    بله خدا هم به همین مثال در خصوص ذهن ما باور ما و فرکانس ما که قلب تپنده درخواست های ما هست هم صدق می‌کند که اگر خدا را کنار بگذاریم بعد از مدتی خواهیم دید که به سختی همه چی کار میکنن و اون روان بودن را ندارن و هر چی به این درو اون در میزنیم نمی‌شود که نمی‌شود و مشکلات بیشتر می‌شود و نعمتی وارد زندگیمان نمی‌شود این برای همه ما اتفاق افتاده است که وقتی خدا رو وارد زندگی می‌کنیم و طبق قوانین خدا پیش می‌رویم این چرخه ی زندگانی با سازوکار هستی انرژی هست بی پایان بنام خداوند رب العالمین که ذهن،باور،فرکانس، و خواسته هایمان با وجود خداوند چقدر روان می‌شود و به هر آنچه که بخواهی در هر مقیاسی از زندگی ،در هر جایگاهی قرار میگیریم و می‌بینیم که با وجود خداوند چقدر راحت کارها پیش می‌رود تا جاییکه که خودمان در تعجب میمانیم که که چه مسائلی را قبلا چقدر بزرگ جلوه می‌دادیم و سخت و غیر قابل انجام می‌دانستیم

    اما با حضور خدا در همه امور نتیجه آن می‌شود که می‌خواستیم و انتظار داشتیم همه اینها با حضور پررنگ خدا می‌شود بله قطعا می‌شود همانطور که برای همه اتفاق افتاده و خواهد افتاد همه این شرایط و خواست هایمان با درک به حضور خداوند قابل تکرار ، تکرار و تکرار هست هر چند بار که درخواست بزنیم و شکر گزاری را سرلوحه همه کارهایمان قرار دهیم .

    شخص خود من با حضور خداوند در زندگیم وقتی تسلیم شدم و گفتم خدایا من نمی‌دانم و نمی‌توانم این دانایی ها و توانستن ها مختص خودت هست و زندگیم را به تو می‌سپارم که هم میدانی و هم مسیر رو برایم باز میکنی ‌. این تو هستی که میدانی چی خیره برای من این تو هستی که اجابت میکنی درخواست های مرا پس با من باش و با من ساز هر آنچه میدانی

    خودم را تقدیم تو میکنم تا روزی که در عالمیان فریاد بزنم بگم دیدید خدایم چقدر بزرگ هست که همه این کارها رو خواستم و برایم انجام دادم دیدید خدایم چطور مراقب من بود تا به آرامش و آزادی و ثروت برسم

    دیدید خدایم آنقدر بی منت همه نعمت ها رو در اختیارم گذاشت .

    دقیقا از روزی که خدا جونم را دارم خیلی روان‌تر و راحت تر از آنچه فکرش را میکردم زندگیم پیش میره و هر روز و هر لحظه روان‌تر از قبل میشه و سپاسگزارم بابت همه فزونیها و نعمات بی حدومرزت .

    خدایا سپاسگزارم که درک حضورت را در زندگیم به من دادی و در خواست دارم که هیچوقت فراموشت نکنم و همیشه شکر گزارت باشم .

    خدا رو شکر و سپاس که سایت الهی استاد عباسمنش عزیز هر روز و هرلحظه و هر ثانیه مرا هدایت می‌کند به سوی پرودگار رب العالمین ، پیشرفت الهی ،آرامش و آزادی

    خدا را سپاسگزارم که قدرت خواندن و نوشتن را به بهترین شکل ممکنه به من عطا کردی تا بتوام شکرگزارت باشم .

    خدا را سپاسگزارم که شکرگزاری را سرلوحه زندگیم قرار دادی و ذهنی به من داده که فقط شکر گزار رب العالمین باشم و فقط و فقط پشتم به خدا گرم باشه و در هر لحظه او را بیاد آورم و قدرتم در همه زمینه ها افزایش پیدا کنه .خدایا فقط روی خودت حساب میکنم و حسابی با هیچکس جز خودت ندارم.

    خدایا شکرت با دیدن و خواندن این پیام های الهی که امروزه برای من حکم نشانه های تو را دارد .

    شاید این داستان را بارها گفته باشم اما مینویسم و می‌گوییم تا فراموش نکنم که خدا چرخ زندگیم را روان کرده .

    دقیقا نا آگاهانه ذهنی ثروتمند داشتم و همیشه به خودم میگفتم که تو ثروتمند میشوی و به آرامش در ‌کارهایت میرسی تا به راحتی ثروت و فزونی وارد زندگیت می‌شود امیر و همیشه منتظر اتفاقی یا شعلی پردرآمد بودم و روزها و ماه ها با خودم تکرار و تکرار و تکرار میکردم اما این باورها و ارسال فرکانس ها آگاهانه نبود یه حسی بود که همیشه داشتم و زیاد هم کار نمیکردم نه اینکه سرکار نروم منظورم کار بدنی و طاقت فرسا هست در واقع از اول به کار زیاد اعتقاد نداشتم و به خودم همیشه میگفتم تو باید راحت پول در بیاوری و خیلی جا ها با حرف زدن درباره این موضوع مورد تمسخر قرار میگرفتم

    اما ب مرور زمان این باور و ذهنیت ناآگاهی که داشتم یک عادت شده بود برایم که هرروز صبح با این فکر بیدار شوم که امروز نوبت توست امیر ثروت بیاد و درب خونه ات رو بزنه و همیشه به خودم تبریک میگفتم که دمت گرم به جمع ثروتمندان خوش آمدی

    هراز گاهی هم از اون یکی خطم پیامک میلیاردی بانکی درست میکردم و به اون خطم ارسال میکردم خیلی خودتم تو اون شرایط قرار میدادم که میلیاردی پول تو حسابم هست مثل پولدار ها رفتار میکردم حتی تو صحبت کردنم هم تمرین میکنم الفاظی را استفاده کنم که با کلاس باشد دیری نگذشت که که همین اتفاق برایم افتاد و من که یک ورشکسته کامل و صفر بودم و حتی کرایه خانه ام را از پول یارانه ام میدادم و همه زندگیمو در بازار از دست داده بودم حتی محل سکونت و زادگاه ام را عوض کرده بودم و به حاشیه شهر رفته بودم به یک باره با پیشنهاد کاری که از یکی از همسایگان به من شد زندگیم 360 درجه تغییر کرد به طوری که سرکارم با آدم‌های پولدار شد و به محله میرداماد برای کار رفتم اون هم چه کاری چه جایی که همش سروکارم با تجار و بازرگانان بود فکرش رو هم نمیکردم که در اون جایگاه و در بانک مرکزی قرار بگیرم ولی این اتفاق افتاد . به طوری که چندین آپارتمان خریدم ،ماشینی که همیشه تو ذهنم تصور می‌کردم خریدم ،مغازه خریدم و روز به روز پیشرفت و پیشرفت و پیشرفت داشتم تا جایی که چندین سفر خارجی به همراه خانواده ام رفتم . درست رویا پردازی هایی که قبلا انجام داده بودم برایم اتفاق افتاد

    خلاصه خیلی اوضاع مالی و آرامش زندگیم خوب شد دقیقا میخوام بگم هر آنچه تو ذهنم ساخته بودم اتفاق افتاد تا اینکه به یکباره در عرض 5 سال همه رو از دست دادم .

    الان که طی این یکسال و اندی که با سایت الهی استاد آشنا شدم متوجه شدن و هدایت شدم که چرا و ایراد کار کجا بوده که این همه ثروت و نعمت را از دست دادم.

    اولین اشتباه ام این بوده که شکر گذاری نمیکردم بابت داشته هایی که بدست آورده بودم و یادم رفته بود که بابا خدایی هست که درخواست هایی که زدی رو در ذهنت و باور کردی و در آن فرکانس قرار گرفته ای برایت سهل و آسان کرده و میگفتم آفرین امیر تو چقدر باهوشی ؛چقدر با استعدادی ،دیدی خودت همه کار رو کردی و دمت گرم تو میدونستی چیکار کنی تو قدرت کار رو نشون دادی تا اینکه از دست دادم هرآنچه بدست آوردم و یک سال درگیر این بودم که چی شد و چرا همش دنبال چراهاااا بودم در صورتی که همه این چراها چیزی نبود جز اینکه مغرور شده بودم و خدا رو از چزخه زندگیم خارج کرده بودم و اون زنجیر و چرخه دنده زندگیم دوباره زنگ زد و گیر کرد و از دست خدا شاکی بودم ولی باید از دست خودم شاکی میبودم که خدا را از چرخه زندگیم حذف کرده بود .

    خدا رو شکر که نعمتت ،نعمت افزوند و حمد وسپاس خدایم را که شکرگزاری را بر من آموخت.

    دومین اشتباهم این بود که ناآگاهانه در فرکانس پیشرفت بودم اما کنترل ورودی ذهنم را نداشتم و دلم به حال اطرافیانم و دوستانم و حتی همسایگان و هر کس که در مدار بدبختی و منفی بود میسوخت و میشستم به حرف های نامیدکننده شان گوش میکردم در واقع داشتم ورودی ذهنم را منفی میکردم و حتی کمک مالی میکردم بی حد واندازه حتی چندین مورد داشتم که حتی سرکار دیگه نمی‌رفتند و من به آنها خرجی میدادم ماشین خریدم براشون خونه اجاره کن وووووووو تا دلتون بخواد از این کارها کردم در واقع یه ترسی هم پشت این کمک‌ها بود که میگفتم با خودم بزار کمک اینا بکنم تا زمین نخورم

    از این مدل کارها زیاد دارم مثال بزنم و همه این کار رو کردیم . خدا شکر که با فرکانس کسی کاری ندارم و فرکانس بدبختی رو وارد ذهنم نمیکنم تا باور من شود

    خدا رو شکر که آدمهایی وارد زندگیم مشون که ایمانشان ،ایمانم را قوی‌تر و باورشان ،باورم را قوی‌تر می‌کند و شکرشان ،شکرگزاری مرا بیشتروبیشتر از خداوند می‌کند.

    هر کس هرجا هست جایگاه خودش هست و درست در جای خودش قرار دارد . من یاد گرفتم که باورآدمها حریم شخصی شان هست و من در آن زمان‌ها وارد حریم شخصی افراد میشدم .

    باور هر فردی حتی فرکانس هر فرد منحصر به خود شخص هست .

    خدا روسپاسگزارم که یادگرفتم به حریم شخصی کسی ورود نکنم و باور و فرکانس خودم را در مقیاس مثبت و هر جایگاهی از زندگی میخواهم را برای خودم بسازم و تنها می‌توانم برای همچین افرادی یک کار کنم و آن دعا کردن هست که پرروزی و پراز آرامش باشند من دیگر در سازوکار این جهان برای کسی ورود نمیکنم و فقط خواسته هایم را به پرودگار مینویسم و ذهن خودم را در آن موقعیت قرار میدم تا فرکانس من در جای درست خودش بشینه .

    خدا رو شکر که هر لحظه شکرکردن وارد زندگیم میشود که ایمانم قوی‌ و قوی‌تر شود.

    خدا رو شکر هر روز رزق من بیشتر از از روز قبل هست و نشانه هایی در پیشرفت کسب و کارم را خداوند نشانم می‌دهد و این قوت قلبی می‌شود برای باورهایم که دیدی امیر خدا رو داشته باشی همه چی داری

    خدا روشکر که با سایت الهی آشنا شدم تا در هدایتم به سوی خداوند رب العالمین و نشانه هایی از جنس الهی در تولیداتم که غوغایی بر پا کرده و بیشترین تاثیر را در زندگیم داشته بی نهایت شکرگزارم و ممنون خداوند رب العالمین هستم که همه زندگیم و کسب و کارم خیلی روان پیش میره.

    خدا رو شکر میکنم که خودش را باورهای الهی به من هدیه کرده .

    و در پایان تشکر ویژه ای باز هم از خداوند دارم که خیلی سریع مرا در مسیر پیشرفت ،آرامش،ثروت و فزونی قرار داد .

    خدایا دوست دارم و سپاسگزارم که کم‌کم کردی تا دیدگاهم را یادداشت کنم .باشد که همیشه شکرگزارت باشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    ندا عادلی گفته:
    مدت عضویت: 1193 روز

    سلام استاد گرانقدرم

    دوستان عزیز

    من سالهاست که در دوره 12 قدم هستم و به تازگی دوره روانشناسی ثروت و خریدم. به محض گوش دادن به 3 فایل اول ایده ای بهم گفته شد و درآمد زایی من در خانه شروع شد.مشتری خودش جور شد.مسیر آموزش در دسترسم بود اما ازش استفاده نمیکردم بهم گفته شد تو میتونی استفاده کنی.همه چیز بدون زور زدن آماده شد.الان قشنگ درک میکنم که استاد چی میگن.درست و روان انجام شدن کارها یعنی چه.خداوند هزاران بار سپاسگذارم برای این مسیری که هموار کرد برام.خیلی درخواست کردم ازش.شب و روز گفتم من میخام در کارم پیشرفت کنم ولی نمیدونم چطوری.اشک در چشمانم حلقه زد.و بالاخره گفت که تو با آموزش دادن فایلهایی که در دستته نه تنها به بقیه بلکه بیشتر به تمرین و پیشرفت خودت کمک میکنی و واقعا این مسیر انگیزه میشه برای ارتقای خودم اصلا.بله کارهای من انجام شده و بیش از پیش ایمانم قوی تر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 547 روز

    سلام به استاد ،خانم شایسته و دوستان خوبم خداروهزاربار شکر که همیشه در حال هدایت ماست

    چقدر جالب ک دیروز سوالی برام پیش اومد و جوابش رو امروز گرفتم این نشون میده ک خداوند چقدر حواسش به منه همیشه به خواسته هام پاسخ میده

    دیروز برای بار هزارم توی برنامه های سختی ک برای خودم نوشته بودم شکست خوردم و شروع به سرزنش کردن خودم کردم از خدا خواستم ک راهنماییم کنه و بگه ک مشکل من کجاست چرا نمیتونم ؟ تا اینکه امروز به این فایل هدایت شدم و جوابمو گرفتم .لازم نیست برای خواسته هامون یه جنگجو باشیم فقط لازمه باورهامون رو نسبت به خدا تغییر بدیم تا روی شونه خدا بشینیم و به اسونی به خواسته هامون برسیم .من فکر میکردم با یه برنامه سخت و طاقت فرسا که هیچ تایم خالی توش نباشه میتونم به خواسته هام برسم اما خای یک روز هم نتونستم به برنامه عمل کنم و نتیجه میشد سرخوردگی و سرزنش خودم ولی حقیقت اینه ک میتونیم به راحتی خواسته هامون برسیم کافیه کار هارو با علاقه انجام بدی نه با سختی باید افکار مناسب و‌کنترل ذهن به ارامش میرسیم و نتیجش میشه رسیدن به فرکانس خدا و بعد به قول استاد آسان میشیم برای آسانی ها .

    یکی از مثالی هایی ک همین الان بهم گفته شد اینه ک من برای امتحانات مدرسه و دانشگاه همیشه اروم بودم درسمو به اندازه میخوندم و اصلا راجب امتحان نگرانی نداشتم بر عکس دوستام ک همیشه راجب امتحانا نگرانن و از استرس زیاد نمیتونن به سوالا خوب جواب بدن من همیشه با آرامش امتحان میدم و توی اکثرا مواقع نتایج عالی میشه حتی توی ماه امتحانات من به کار های و کلاس های دیگم هم میرسم و خداروشکر سال های تحصیلیم به راحتی سپری شده و این سال ها برام پر از خاطره های خوبه .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    eli گفته:
    مدت عضویت: 829 روز

    به نام خدایی که رحمان و رحیمه

    سلام به بهترین استاد زندگیم و خانم شایسته توانمند و خانواده دوست داشتنی ام

    عاشق فایلای توحیدی ام و تایمی که با جان و دل گوش میدم آرامشی وجودم رو میگیره و قدرتی درونم حس میکنم که باور نکردنیه واسم ، که واقعا این آدم منم ؟؟؟؟

    زمانی مسیر زندگیم هموارتر شده استاد که خدا رو پیدا کردم

    خالقی که هر لحظه کنارمه و از طریق دستاش کمکم میکنه استاد

    بزارید اول ازینجا بگم . من با پدرم میونه خوبی نداشتم بخاطر گذشته و هیج تایمی تو زندگیم یادم نمیاد کمکم کرده باشه به عنوان پدر ، هیچ حمایتی … اگرم بوده انقدر کم و ناچیز که یادم نمیاد

    حتی تو 2 سالی که جدا شدم ، گاهی توقع داشتم که حتی زبونی بگه بابا چیزی لازم نداری ، در صورتی که به لطف خدا من 0 تا 100 زندگیمو خودم دارم میسازم ،

    شرک من بود این توقع ، انتظار از کسی غیر خدا

    زمانی تلاش کردم که شرک رو رها کنم و همش حرف شما تو ذهنمه که فقط از خدا بخواین به طور باور نکردنی پدرم عوض شده

    مخصوصا الان ، استاد پدرم زنگ میزنه میگه بابا بیا پایین واست نون خریدم … استاد پدرم میبینه بخاریم وصل نشده میره فوری ابزار میگیره درستش میکنه ، اونم کسی که همیشه منتظره داداشام برن کاراشو کنن

    پدرم میره لامپ میخره تا نور بیشتری موقع کارم داشته باشم چیزی که حتی خودمم بهش دقت نمیکنم که مهمه ولی اون توجه میکنه

    پدرم واسم خرید میکنه و خودش حساب میکنه

    بخدا اگر باورم میشه اینکارا رو واسم میکنه

    تمام اینا واسم زمانی رخ میده که یاداور میشم نباید توقعی داشته باشم و کسی رو مسئول زندگی خودم بدونم

    این نمونه کوچیک بود که گفتم خیلی چیزا تو مسیر زندگیم عوض شده تو این مدت و داره عوض میشه

    چند شب پیش چیزی رو از خدا خواستم و هی یاداور شدم

    ولی الان رهاش کردم و گفتم خدایا تو میدونی که من چی میخوام پس دیگه نمیگم ، متعهد شدم دیگه نگم چون خدا خودش بهتر میدونه خواسته ام رو

    خدای من تو بهتر از هر کسی میدونی و خودتم درستش میکنی

    مثل خیلی چیزا ، مثل روابط من با پدرم ، مثل وجود مشتریای خوب و محترم و خوش حسابم

    مثل زندگی اروم و امنی که دارم

    خیلی چیزا ….

    خدایا تو عالمی و دست خودت میسپارم بدون نگرانی ،

    چقدر اروم شدم استاد وقتی گفتید خدا خواسته هامونو میدونه و هدایت میکنه

    چیزی که دارم الان تو زندگیم میبینم و قبلا نبوده

    مطلب دیگه ای که میخوام بگم اینکه هدایت الان من به این فایل

    دوساعتی میشه برقا رفت و کلی کار داشتم انجام بدم و باید سفارش مشتری تحویل میدادم

    ذهنمو کنترل کنم و پیام دادم بهشون دیرتر ارسال میشه بخاطر قطعی برق

    و هدایت خدا بود که مجدد بیام سراغ این فایل

    خدایا شکرت ..‌. بی نهایت شکر …

    داشتید از آقای جرج میگفتید تو ذهنم امد که وای دمش گرم چه فرکانسی فرستاده که با شما داره از خدا حرف میزنه با کسی که بهترین درکو داره

    و بعد دم خودم گرم که چه فرکانسی فرستادم که هر لحظه صدای شما تو خونم میپیچه

    خیلی خوشحالم استاد بابت شنیدن این آموزه ها

    ازتون بینهایت سپاس گزارم ، خدا شما و خانم شایسته عزیز رو حفظ کنه …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    ابوالفضل گنجی گفته:
    مدت عضویت: 806 روز

    سلام می‌کنم به استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته عزیز. واقعا باز هم یه معجزه‌ای رخ داد و استاد برای چندمین بار این تکرار شد برای من که وقتی که نیاز داشتم به یک آگاهی که خداوند به من الهام کنه یا از طریقی به من برسه، این قلب من به من گفت که باید بری توی سایت و ببینی اونجا چه آگاهی می‌تونی پیدا کنی. واقعا سورپرایز میشم وقتی بعد از چند وقت به سایت سر می‌زنم و می‌بینم که استاد یه فایل جدید گذاشته. چون با هدایت قلبم به این شرایط رسیدم مطمئنم که آگاهی‌هایی که توی این فایل وجود داره و به این شکل به من اصرار شد و گفته شد که بیام داخل سایت و ببینم قطعاً مورد نیاز این لحظه منه. و باز هم واقعاً متحیر شدم از اینکه چقدر این آگاهی‌ها می‌تونه برای من تو این لحظه مفید و پر از برکت باشه. در روزهای اول مهاجرت هستم و همه می‌دونین که توی روزهای اول چقدر می‌تونه شرایط برای انسان دشوار باشه. البته که من باورهای خیلی مناسب و خوبی دارم و تا اینجا خودمو رسوندم ولی باز هم نجواها هست و این هنرمندی ماست که بتونیم با گذشته خوبی که داشتیم و با آگاهی‌هایی که مخصوصاً در دوره 12 قدم گرفتیم با مرور اون آگاهی‌ها بر شرایط و دشواری‌ها چیره بشیم. هر لحظه سپاسگزار خداوند باشیم به خاطر نعمت‌هایی که بهمون داده و هر لحظه به یاد بیاریم اون دشواری‌های قبلی رو که خداوند به ما کمک کرد و ازشون عبور کردیم. مثل دوره 12 قدم که یاد گرفتم همواره یه عبارتی تاکیدی داشته باشم سعی می‌کنم تو این مسیر هم عبارت‌های تاکیدی بهتری داشته باشم و همواره این عبارت‌های تاکیدی خودم رو بهبود بدم و عبارت‌های جدیدی اضافه کنم و هر لحظه اینا رو با خودم مرور کنم که خداوند کمک می‌کنه درها باز میشه خداوند روزی دهنده است خداوند بخشنده و مهربان است.

    همه چیز جزئیاته، همه چیز جزئیاته و اصل فقط یک چیزه. اصل همان توحید و اعتقاد به یگانگی خداونده. بارها کلام استاد رو تکرار می‌کنم که ایمان همه چیزه، ایمان همه چیزه.

    با به یاد آوردن الطاف گذشته خداوند و سپاسگزاری دل خودمو آروم می‌کنم. و مطمئنم که دوباره بهم کمک می‌کنه تا از پس همه مشکلات بر بیام. و عبارت تاکیدی که این روزها خیلی به کار می‌برم اینه که “خدایا منو آسان کن برای آسونی‌ها”. و خدا را شاهد می‌گیرم که انسان‌هایی که در مسیرم قرار میده و با ابزارهایی که به من میده منو داره روز به روز آسان می‌کنه برای آسانی‌ها. واقعا چرا باید فکر کنیم که ما حتما و اجبارا از پس دشواری‌های زیاد بگذریم تا به خوشبختی برسیم. چرا این باور در ذهن ما نهادینه شده که نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود.

    بیایم ثابت کنیم که نابرده رنج گنج میسر می‌شود.ما کافی هستیم‌. ارزش وجودی هر انسانی از کل هستی و کهکشان‌ها بالاتره در نزد خداوند. ما روح خداییم در کالبد انسان. هدایت خداوند هر لحظه، هر لحظه، جاریست و ماییم که باید این هنر رو به خرج بدیم که اون رو بشنویم و ازش پیروی کنیم. این باوریه که من ساختم و لحظه به لحظه دارم ازش استفاده می‌کنم. تا آسون بشم برای آسونی‌ها.

    تو همین افکار بودم که این فایل جدید رو خداوند هدایت کرد و شنیدم و فهمیدم که باید بازهم تاکید کنم روی این باور که آسون بشم برای آسونی‌ها و باید باورهای گذشته رو دور بریزیم.

    یادم اومد که سال گذشته وقتی بابت یه مشکلی یه فشار عصبی سنگینی روی من وارد شده بود و دائم داشتم به راه حل‌ها برون رفت فکر می‌کردم و با حال بد دنبال پیدا کردن یه راه فرار بودم. به خودم گفتم که پسر تو شاگرد استاد عباس منشی تو نباید گیر کنی. پس خودمو آروم کردم و از خداوند طلب هدایت کردم. به محض اینکه از خداوند طلب هدایت کردم پسرم از من خواست که ببرمش مغازه جگری که داشتیم رد میشدیم ازش.تا وارد مغازه شدم تابلویی دیدم که قلب منو مملو از آرامش کرد. و اون شعر مولانا بود که بارها و بارها استاد خونده و من بهش توجه نمی‌کردم.

    هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر

    آرام‌تر از آهو بی‌باک ترم از شیر

    هر لحظه که می‌کوشم در کار کنم تدبیر

    رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر

    من بارها و بارها به اون مغازه رفته بودم. ولی هیچ وقت توجه من به این تابلو جلب نشده بود. به محض اینکه من از خداوند طلب هدایت کردم شرایط رو به نحوی عجیب برام چید. پسرم هوس جیگر کرد. و من به محض اینکه وارد مغازه شدم. تنها چیزی که جلب توجه کرد همین تابلو بود. واقعا برام ثابت شد که هدایت هر لحظه جاریه هر لحظه جاریه. و ماییم که باید با احساس خوب و رها کردن و توکل در اون فرکانس قرار بگیریم و این هدایت را دریافت کنیم و خدا می‌دونه که مشکلات من چقدر آسان شد برای آسانی‌ها و رفع شد. و امروز که خارج از ایران هستم حتی یادم نمیاد که چی بود که انقدر ذهن منو درگیر کرده بود. واقعا خدا را شکر می‌کنم به خاطر اینکه بهترین استاد دنیا استادمه و من شاگرد بهترین استاد دنیا هستم. شکر همین یه نعمت رو واقعاً هیچ وقت نمی‌تونم به جا بیارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: