ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی - صفحه 44
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/11/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-11-15 05:22:082024-11-24 13:52:03ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای عالم بی همتا
سلام به استادمعجزه گرم و مریم نازنین و همه دوستان عزیزم
من خیلی وقته عضو سایت هستم،اما با این که چندین محصول هم خریدم و گاها با استاد پیش رفتم اما نجواهای شیطان قویتر بود و من از ادامه مسیر باز ماندم
به شکرانه الهی 2ماه مداوم و مستمر دارم روی باورهای خودم کار میکنم .
معجزه ها دیدم ،واقعا استاد کلام شما معجزه کرد برام
خیلی صحبت ها رو الان درک میکنم،قانون تکامل و الان بهتر می فهم،معجزه شکر گزاری و . …
امروز برای چندمین بار این فایل و گوش کردم نت برداشتم و به تاریخ دفترم نگاه کردم دیدم 2 ماه کامل شد که همراه فایل های رایگان شما هستم
این دفتر سومم هست که همراه نت برداری از فایلها شکرگزاری هم مینویسم
مهم ترین لطف خدا تو این دوماه،ارامشی هست که به من ارزانی داشته،کارهام راحت انجام میشه، رابطه با همسرم خیلی ارام تر بی تنش،مهربانتر از گذشته،روزها به ارامی و خوشی و سلامتی میگذره
اواخر مهر یک سفر بی نهایت دلچسب و زیبا برام رقم خورد ،ما بابت کار همسرم مسافرت زیاد میریم و منو دخترم همراه ایشون هستیم.
اخر مهر رفتیم کیش
چه مسیر زیبایی
تا بندر چارک با ماشین خودمون
از بندر تا کیش با کشتی که اولین تجربه ام بود
هتل 5 ستاره،بهترین لوکیشن،دسترسی اسون به مراکز تجاری تفریحی و دریا
هر چه از لذت و ارامش این سفر سه نفره بگم باز هم کمه
با تمرکز بر داشته ها و نعمت ها و زیبایی ها،اونا برای من چندین برابر شدن
کوچکتربن بحث بین ما در این5 روز پیش نیومد هر چی بود عشق احترام و محبت بود
من علاقه زیادی به عکس گرفتن دارم برخلاف همسرم،تو این چند سالی که زندگی مشترک داریم خیلی مقاومت می کردن برای عکس نگرفتن
اما
این دفعه
با کمال میل پذیرفتن ،تازه برای اولین بار مبلغ هم همسرم پرداخت کردن
این اتفاق برای من خیلی خیلی معجزه بود
اتفاق زیبای دیگه ترک سیگار همسرم هست
حدود4سال و نیم از زندگی مشترک ما میگذره،یکی از شرطای مهم برای انتخاب همسر ،سیگاری نبودن بود،طی صحبت هایی که کردیم قرار شد کنار بگذارن ،بارها با مهربونی،با عصبانیت،با رهاکردن امتحان کردم اما هیچ اتفاقی نیفتاد بقدری من از این رفتار زجر می کشیدم که خدا میدونه ،خودش هم متوجه ازار من میشد و ازم میخاست برای ترکش دعا کنم ولی خوب...
اما الان حدود4 روز میگذره الان که دارم تایپ میکنم اشکم جاری شد
ای خدای بزرگم،قادر مطلق،ای عالم مطلق سجده شکر به آستانت میگمارم بابت این معجزه در زندگیم.خدایا سپاس
و اتفاق قشنگ دیگه اندام زیبایی که پیدا کردم این دوماه هفته ای3ساعت ورزش میکنم،بقدری اندامم تغییر کرده که اطرافیان متوجه این تغییر شدن
همه این اتفاقات با هدایت الهی تحقق گرفت
باور به اینکه خدا هم میخاد من به خواسته هام برسم و منو به سمت اونا هدایت میکنه
خدا منبع ثروت نعمت و سلامتیست
خدا وهاب
رحمان
رحیم
بخشنده هست
من لایق بخشش خدا هستم
من لایق بیشترین هام
من لایق بهترین هام
در پناه حق..
به نام رب العالمین
سلام استادِ عزیزم،
چنان تپش قلب و ذوقی برای نوشتن دارم که گویی بهترین کار جهان و می خوام انجام بدم!
مدتهاست درسایت کامنت نذاشتم، تواین مدت آگاهی ها و درکم از قوانین و دوست داشتم بیام در دوره ها بنویسم اما همش می گفتم که فعلا ننویس، وقتش نیست تا اینکه الان! الان که یک ساعت وقت برای خودم گذاشته بودم که برای خودم بنویسم، اما بهم گفته شد که اینجا و در مورد این فایل بنویسم! اونم من که کلا به غیراز دوره ها، معمولا جایِ دیگه نمی نویسم! ولی شما ببینید که این فایل چی هست که من الان دارم اینجا می نویسم…
تازه بزارین بیشتر از انرژی خاصِ این فایل براتون بنویسم و اینکه چرا الان بعد این همه مدت که می خوام درکم از آگاهی ها رو در سایت بنویسم، امضای آخرش با این فایل انجام شد؟!
حدود دوماه پیش، همون موقعی که بعد یه کم کارکردن روی باور فراوانی، نعمت ها به سمت من سرازیر شده بودند، نشانه ای برای یکی از خواسته های مهمم اومد که من فکر می کردم که بهتر از این دیگه نمی شد، همه چیز در ظاهر اون چیزی بودکه من می خواستم، خب البته هم روی احساس لیاقتم کار کرده بودم، هم روز برداشتن ترمزهام و هم کمی و فقط کمی روی باور فراوانی و مجموع اینها شد نشانه ای که تاحالا برام پیش نیومده بود..
من دیگه تو ابرها بودم و فرکانس و هم حس می کردم که به خواسته ام نزدیک شدم..تا اینکه یه دفعه اون نشانه دیگه ادامه دار نشد و ناتمام ماند!
طبق معمول که سریع دنبال ترمزی که باعث این موضوع شده می گردم، شروع کردم به بررسی ترمزهام..دوباره رفتم سراغ تمرین های بی نظیر ج 2و 3 کشف قوانین زندگی، شروع کردم چند روز مداوم، نوشتن و تفکر.. بااینکه از لحاظ ظاهر در نعمت ها و معجزات زندگی غرق بودم اما در درون به خاطر این ترمز، در ذهنم جهنمی به پا شده بود و متاستفانه طبق معمول، ناخودآگاه به خاطر ترمزهام به خودم عذاب وجدان می دم که البته این دفعه و با احساس لیاقت سعی می کردم که آگاهانه حواسم به این موضوع باشه( بماند که این یادآوری هم معجزه وار اتفاق افتاد، یعنی یه صبحی که از خواب بلند شدم، ایمیل سایت اومد که دوست عزیزی برای ج 15 احساس لیاقت برای من کامنت گذاشته بود و جالبه که من کنجکاو شدم که ایمیل و باز کنم و الله اکبرررر که نگو ج 15، همون نیاز من بود، یعنی کامنت خودم و که خوندم که نوشته بودم که دارم با اشتباهاتم هم در صلح قرار می گیرم و اگر غیر این باشه و به خودم احساس گناه بدم، طبق قانون احساس لیاقت نمی تونه جایی قرار بگیره که احساس گناه هست و..) خلاصه خداوند باهام حرف زد و یادآوری کرد که درسته که داری طبق قوانین دنبالِ ترمزت می گردی امااااااا نباید به خودت احساس گناه بدی..
استاد من بارها این موضوع و تجربه کردم که به ظاهر دارم روی قوانین کار می کنم و دنبال ترمزم می گردم اما به خاطر اینکه هنوز ترمز دارم و به نتیجه نرسیدم و فقط یک قدم مونده، ناخودآگاه به خودم احساس گناه می دم!
این موضوع خیلییی ریز و مخفی هست، کلا موضوع احساس گناه دادن به خود، خیلییی ریز و ناخودآگاه هست
خلاصه در حال پیدا کردن ترمز جدید یا ترمز اصلی بودم، اون کد ریز و کوچیکی که جلو run شدن برنامه رو گرفته بود، داشتم با تمرین و صحبت های خانم شایسته در ج 2 کشف ق ز جلو می رفتم که مریم جان داشتن مثال گواهینامه گرفتن تو امریکا رو می زدن و می گفتند که تا به ترمزشون آگاه شدند، خداوند سریع بهشون یه فرصت جدید داد و ایشون دوباره سریع با باور جدید امتحان دادند و قبول شدند. یادم هست که من درحال رانندگی بودم که این حرف و شنیدم و همون موقع، ناخودآگاه گریه کردم و گفتم که خداجونم منم ترمزم و پیدا کردم، پس به منم یه فرصت جدید بده و کاری کن که اون نشانه تموم نشده باشه و ادامه دار بشه، اما برای من نشد! می دونستم که اگر ترمز و کامل حل کرده باشم، باید طبق معمول که به چندساعت از درخواست خواسته نگذشته، جواب می آد، الانم باید جواب می اومد اما نیومد..
بماند که واقعا دیگه ذهنم داغ کرده بود که من چطور باید این ترمز و که سالهاست دنبال منطقی کردنش هستم و حل کنم! و چون نمونه والگویی براش نداشتم، درنتیجه نمی تونستم رسیدن به خواسته ام و باورسازی کنم یعنی به کمک قانون، با برداشتن ترمز احساس لیاقت و ترمزهای دیگه ، خیلییی به خواسته نزدیک شده بودم اماااا در یک قدمی رسیدن به خواسته، ترمز همیشگی سرباز زده بود و به من می گفت که همون طور که خودتم می دونی و فقط زور می زدی برای باورسازی رسیدن به خواسته، هنوز نتونستی به صورت منطقی این ترمز و حل کنی!
خلاصه نگم براتون که از لحاظ ذهنی چه فشاری و تحمل کردم اون چند هفته ،دلیلش هم این بود که چون به قانون ایمان داشتم و بارها برام پیش اومده بود و می آد که واقعا زیر 6 ساعت از زمان درخواستم(البتههه به شرط اینکه ترمزی نباشه)، نتیجه برام ایجاد می شه ،به خاطر همین کلافه بودم و کلافه تر به خاطر اینکه من این ترمز و از قبل هم می دونستم اما همیشه فقط زور می زدم برای حلش و دائمی حل نمی شد.
خلاصه، خودم و با کار سرگرم کردم تا ذهنم کمی استراحت کنه، بعد هدایت شدم به ج 1 دوره ی عشق و مودت، قسمتِ بی نظیرِ هماهنگی ذهن و روح با هم، چنان دریچه ی درک من برای این آگاهی باز شد و چیزهایی داشتم یاد می گرفتم و تند و تند گفته می شد که دوست داشتم ساعت ها بیام این آگاهی ها رو با شما و بچه های سایت به اشتراک بزارم اما نشد که بیام بنویسم(الان دلیلش و می فهم، چون هنوز نیاز به یادگیری آگاهی های دیگه در کنار اون آگاهی ها داشتم)
خلاصه کلی حس و حالم بهتر شده بود تا اینکه هدایت شدم به ج 4 ک ق ز، یعنی اتفاقی با خودم گفتم که حالا که تمرینات و بارها انجام دادی و ترمزت و می دونی و نتونستی کامل منطقیش هم کنی، اشکال نداره حالا برو یه نگاه به جلسه ی 4 بانداز و این دفعه این جلسه رو گوش بده، چیزی و که از دست نمی دی.. شروع کردم به خوندن متن اول جلسه و اون قلمِ زیبایِ مریم جان که همیشه معجزه می کنه، دیدم نوشته شده که در این ج می خوایم که دوباره اصل اولی و که خودمون خالق زندگی هستیم و مرور کنیم، اولش ذهنم گفت که خب اینکه معلومه و می خواست در بره از شنیدن جلسه، اما شروع کردم به شندیم جلسه و فکر کنم ده پانزده دقیقه ی اول فایل بود که خشکم زد!! اونجایی که استاد شما می گین که بچه ها مهم ترین موضوع اینه که ما باورنداریم که خودمون خالق زندگیمون هستیم، به ظاهر این جمله خیلی ساده هست اونم برای ج 4، اما من خشکم زد از این بابت، که بله اینقدر این موضوع مهم هست که من بعد این همه کار کردن روی تمرین های دو جلسه ی قبل، هنوز روی این باور اصلی مشکلی دارم، بله به خاطر ایمانم کمم به این باور و به خدا، نتونستم خواسته ام ودرست منطقی کنم برای خودم که حتما می تونم بهش برسم و فقط می خواستم با ذهن خودم، باورسازی کنم، در صورتیکه ساخت این باور که خودم خالق زندگی خودم هستم، با ذهن امکانپذیر نیست و باید با آگاهی های روح و ایمان و دریک کلام با توحید این باور و ساخت!!!!
اون موقع داشتم تند و تند آگاهی های ج 1 عشق و مودت که مهم ترین رابطه ی ما، رابطه ما با روح و خدای خودمون هست و با این جمله ی شما در ج 4 ک ق ز، که بچه ها موضوع اینه که ما هنوز باور نداریم که خودمون خالق زندگیمون هستیم و کنار هم می زاشتم و به یه درک هایی از قانون می رسیدم، اما اون موقع هنوز با توحید یکی نشده بودند این آگاهی ها و هنوز یه چیزی کم بود..
تا اینکه چند روز بعد هدایت شدم به جلسه ی قرآنیِ قدم اول، با موضوع هدایت، چیزهایی داشتم می شنیدم که گویی بار اول بود که اون فایل و می شنیدم! باز داشتم آگاهی های مهمی روزهای قبلی و با موضوع هدایت، کنار هم می زاشتم و پازل ذهنی ام داشت کامل می شد که ای وای، چرا فکر می کردی که همه چیز و باید با ذهن خودت بری جلو؟!
استاد همیشه با خودم می گفتم که دلیل این همه موفقیت استاد توحید هست اما نمی تونستم توحید گونه فکر کنم، حتی برام عجیب بود که اگر خودمون خالق زندگی مون هستیم، پس چرا استاد از خدا می پرسه که حتی برای رفتن به محلی، از کدوم راه برم؟ مگه استاد نمی گن که خدا برای ما چیزی و نمی خواد و ماخودمون باید زندگی مون و طوری که دوست داریم خلق کنیم، پس این حرف با اینکه استاد همه چیز و از خدا می پرسن که منافات داره؟!
نمی دونم چطور بهتر توضیح بدم اما می دونم که احتمالا مشکل بقیه ی بچه ها هم هست در درک درست قانون!
بزارین بیشتر توضیح بدم:
من در خانواده ی مذهبی بزرگ شدم، مدرسه ی مذهبی و محیطی که درش بزرگ شدم، همه چیز و به خدا محول می کرد، حتما خدا برات نخواسته یا از خدا بخواه و… اون تفکر، خالق بودن و از آدم می گرفت، و خدا رو یه موجود دلسوز و گاهی خشن نشون می داد که در نهایت اونِ که تصمیم می گیره…(همون نگاهی که به قول شما استاد، کاملا مخالف سیستمی بودن خدا هست)
خلاصه تا اینکه بزرگتر شدم و با قانون جذب و کتاب راز آشنا شدم، اونجا برای اولین بار فهمیدم که نه من خودمزندگی ام و خلق می کنم با این تفکر جدید، اون خدایی که بهم گفته بودند رفت کنار و من شدم صد درصد مسئولِ همه چی با قانون جذب، خب به یه سری خواسته ها هم می رسیدم اما خیلییی جاها کم می آوردم و یه باگی هم در این اطلاعات جدید احساس می کردم…
تا اینکه چند سال گذشت ومن با شما آشنا شدم ،از همون اول به درستی حرف های شما ایمان داشتم که تمام حقیقت مطلق هستند و باگی ندارند اما درکشون با شنیدنشون زمین تا آسمون فرق داره اما باز همیشه می دونستم که دلیل تمام موفقیت های شما توحید هست ولی چون من با نگاه های قبلی به این موضوع نگاه می کردم، همیشه و شاید تا همین الان هم در این موضوع می لنگیدم که کجاها من خالق هستم و کجاها باید از خدا بپرسم؟ حتی در ظاهر می دونستم که تمامی این قوانین باور و فرکانس هم براساس قوانین خود خداوند هستند، می دونستم که خدا یه سیستم هست اماااااااااااا در اجرای هماهنگی ذهن با روح یعنی من و خدا کنار هم مشکل داشتم، نمی دونم چطور بهتر توضیح بدم؟
اما منظور اینه که وقتی می گفتم که اوکی من خالق زندگی ام هستم با باورهام، دیگه می خواستم تمام بارِ رسیدن به خواسته ها رو خودم به تنهایی به دوش بکشم که طبیعتا نمی شه، چون ذهن در مقابل اینکه چطوری و چه جوری کم می آره، یعنی نمی تونستم یه هماهنگی بین بخش خودم(مسئولیت های خودم در باورهای خودم) و بخش و مسئولیت خداوند در ایجاد خواسته ام و ایجاد کنم!
یعنی یا همه ی مسئولیت و خودم می خواستم بپذیرم که اونجاهایی که الگو و نمونه نداشتم و خیلییی باور متفاوتی با جامعه می خواستم ایجاد کنم، ذهنم کم می آورد و اونجاهایی که می خواستم فایل های توحیدی و اجرا کنم و از خدا بخوام که کارا رو برام بکنه، ناخودآگاه برمی گشتم به درکی که از خدا توسط جامعه و خانواده گرفته بودم و از مسئولیت های خودم (در ساخت و ارسال فرکانس) فاصله می گرفتم!!!!
دقیقا مثل فردی بودم و هنوز هم هستم که می دونه باید همزمان که کلاج و می خواد بالا بیاره، باید اون یکی پاش و از روی ترمز برداره، اما هماهنگی دوتا پا با هم، براش سخت هست، هرپا رو به تنهایی می تونه اجرا کنه اما خب ماشین جلو نمی ره..
خلاصه همیشه در اینکه کجاها من باباورها و فرکانسم خالق هستم و کجاها در عمل باید از خدا،کمک و هدایت بخوام، گیر می کردم(هنوزم این طور هستم اما دارم بهتر می شم چون تکاملی هست) اماااا استاد اعتراف می کنم که واقعا درک درستش و انجامش سخت هست، برای همین هست که معدود افرادی مثل شما هستند که تونسته باشند به قول خودتون روی شونه های خدا نشسته باشند و به همه ی خواسته هاشون برسند.
خلاصه دو سه روزی داشتم فایل هدایت در قرآن( ج 5 قدم اول) و برای خودم مزه مزه می کردم و باز سوال جدید که اوکی الان که دارم یاد می گیرم همش از خدا کمک بگیرم حالا این دفعه در رابطه با انسان های دیگر که اونا هم خودشون خداهایی هستند برای خودشون، برام سوال پیش اومده بود که کجاها قانون برانگیختگی کار می کنه و کجاها من نمی تونم انتظار داشته باشم که آدما همش برام خوب باشند، چون اونا هم خداهایی هستند برای خودشون و من توانایی تغییر اونا رو ندارم
مثلا اگر آدما وجه خوبشون و نشونم می دن و کارا خیلیی برام خوب پیش می ره، یه دفعه همین سوال ذهنی می آد کار و خراب می کنه و آدما یه دروغی یا اشتباه کوچیکی انجام می دن و من یه دفعه به خودم می گم که دیدی که تو هیچ کاره هستی برای آدم های دیگه، یعنی این دوتا آگاهی و هم برای روابط با آدم ها قاطی می کنم که کجاها قانون برانگیختگی کار می کنه و کجاهااگر دروغی گفتند یا اشتباهی کردند، باید بپذیرم که اونا هم خداهایی هستند برای خودشون و من نمی تونم انتظار داشته باشه که همیشه خوب و بدون اشتباه نباشند در ارتباط با من
تا اینکه جواب اومد که جواب اینه که تا زمانی که مهم ترین رابطه ات، رابطه ات با روح و خداوند هست و خیلی روی آدما فوکوس نمی کنی، همه چی جادویی و عالی پیش می ره اما وقتی آدم ها و رفتارها و حرکاتشون برام مهم می شه، در یک کلام، رابطه به اونا، برام مهم تر از رابطه با روح وخدای درونم می شه، همه چیز می ریزه به هم و الان می فهمم که چرا شما این همه تاکید می کردین که کلید تمام روابط، این موضوع هست. و جالبه که وقتی من فقط به فکر رابطه ام با خدا هستم، ناخودآگاه قانون برانگیختگی هم اجرا می شه، فقط کافیه من روی آدم ها و رفتارشون خیلی زوم نکنم، چه رفتارهای خوبشون و چه اشتباهاتشون!
خلاصه در حال یادگیری درس های جدید بودم برای خودم که فایل هدایت که تموم شد، این فایل اومد روی سایت!!!!
الله اکبررررررر
این فایل در ادامه ی فایل هدایت دقیقا به موقع، باید روی سایت قرار می گرفت؟! اونم نه فایل قدیمی و ضبط شده، نه یه فایل جدیدی که استاد با فرکانس های الانشون و اینقدر دلسوزانه و با شور وشوق، می خوان موضوع اهدنا صراط المستقیم و به ما توضح بدن!! فایلی که موضوعش جدید نیست اماااااااااا آگاهی هاش، برای من مکمل همه ی آگاهی هایست که دارم تو ذهنم کنار هم می زارم!
الله اکبر
استاد دیگه نمی شد کامنت نزاشت و از شما تشکر نکرد ،باید می نوشتم و تشکر می کردم، هرچند که تازه اول ماجرا هستم برای درک قانون هدایت و درک مهم ترین رابطه ام که رابطه ام با خداوند هستو.. اما می دونم که صراط مستقیم همین راه هست، راهی که نعمت ها درش به راحتی هستند.
دلم می خواست ساعتها هنوز می نوشتم اما باید برم جایی و احتمالا همین قدر نوشته کافیست.
عاشقتونم استاد، به عشق و سپاسگزای از شما، این کامنت و نوشتم
فعلا،
به نام خدای عالم بی همتا
سلام به استادمعجزه گرم و مریم نازنین و همه دوستان عزیزم
من خیلی وقته عضو سایت هستم،اما با این که چندین محصول هم خریدم و گاها با استاد پیش رفتم اما نجواهای شیطان قویتر بود و من از ادامه مسیر باز ماندم
به شکرانه الهی 2ماه مداوم و مستمر دارم روی باورهای خودم کار میکنم .
معجزه ها دیدم ،واقعا استاد کلام شما معجزه کرد برام
خیلی صحبت ها رو الان درک میکنم،قانون تکامل و الان بهتر می فهم،معجزه شکر گزاری و . …
امروز برای چندمین بار این فایل و گوش کردم نت برداشتم و به تاریخ دفترم نگاه کردم دیدم 2 ماه کامل شد که همراه فایل های رایگان شما هستم
این دفتر سومم هست که همراه نت برداری از فایلها شکرگزاری هم مینویسم
مهم ترین لطف خدا تو این دوماه،ارامشی هست که به من ارزانی داشته،کارهام راحت انجام میشه، رابطه با همسرم خیلی ارام تر بی تنش،مهربانتر از گذشته،روزها به ارامی و خوشی و سلامتی میگذره
اواخر مهر یک سفر بی نهایت دلچسب و زیبا برام رقم خورد ،من بابت کار همسرم مسافرت زیاد میریم و منو دخترم همراه ایشون هستیم.
اخر مهر رفتیم کیش
چه مسیر زیبایی
تا بندر چارک با ماشین خودمون
از بندر تا کیش با کشتی که اولین تجربه چنین سفری داشتم
هتل 5 ستاره،بهترین لوکیشن،دسترسی اسون به مراکز تجاری تفریحی و دریا
هر چه از لذت و ارامش این سفر سه نفره بگم باز هم کمه
با تمرکز بر داشته ها و نعمت ها و زیبایی ها،اونا برای من چندین برابر شدن
کوچکتربن بحث بین ما در این5 روز پیش نیومد هر چی بود عشق احترام و محبت بود
من علاقه زیادی به عکس گرفتن دارم برخلاف همسرم،تو این چند سالی که زندگی مشترک داریم خیلی مقاومت می کردن برای عکس نگرفتن
اما
این دفعه
با کمال میل پذیرفتن ،تازه برای اولین بار مبلغ هم همسرم پرداخت کردن
این اتفاق برای من خیلی خیلی معجزه بود
اتفاق زیبای دیگه ترک سیگار همسرم هست
حدود4سال و نیم از زندگی مشترک ما میگذره،یکی از شرطای مهم برای انتخاب همسر ،سیگاری نبودن بود،طی صحبت هایی که کردیم قرار شد کنار بگذارن ،بارها با مهربونی،با عصبانیت،با رهاکردن امتحان کردم اما هیچ اتفاقی نیفتاد بقدری من از این رفتار زجر می کشیدم که خدا میدونه ،خودش هم متوجه ازار من میشد و ازم میخاست برای ترکش دعا کنم ولی خوب...
اما الان حدود4 روز میگذره الان که دارم تایپ میکنم اشکم جاری شد
ای خدای بزرگم،قادر مطلق،ای عالم مطلق سجده شکر به آستانت میگمارم بابت این معجزه در زندگیم.خدایا سپاس
و اتفاق قشنگ دیگه اندام زیبایی که پیدا کردم این دوماه هفته ای3ساعت ورزش میکنم،بقدری اندامم تغییر کرده که اطرافیان متوجه این تغییر شدن
همه این اتفاقات با هدایت الهی تحقق گرفت
باور به اینکه خدا هم میخاد من به خواسته هام برسم و منو به سمت اونا هدایت میکنه
خدا منبع ثروت نعمت و سلامتیست
خدا وهاب
رحمان
رحیم
بخشنده هست
من لایق بخشش خدا هستم
من لایق بیشترین هام
من لایق بهترین هام
در پناه حق..
سلام و درود به استاد عزیز
استاد من دیروز کامنتی رو نوشتم وبعد اینکه امروز یک سری آگاهیهای دیگه بهم الهام شد .
کاش سایت شما این قابلیت رو داشت که هر کامنتی کنارش یک شماره بخوره و بعد من و دوستان که از هرفایل چندتا کامنت میزاریم بتونیم شماره ارجاع بدیم مثلا ادامه شماره کامنت 43 .
به نام خدای مهربونم…
سلام به استاد نازم و مریم کیوتم و همه ی هم فرکانسی های عزیزم …
من فاطمه هستم و بعد از شنیدن داستانی که استاد تعریف کردند در رابطه با اینکه زمان بندی خدا بینظیره ،یک ماجرایی که اتفاقا برای همین ماه هست رو گفتم براتون تعریف کنم که باورمون قوی تر بشه ..
من چندماهی ست که سالن زیبایی خودم رو افتتاح کردم و پرسنل برای انجام دادن فر مو نداشتم …
تو فکر گرفتن پرسنل هم نبودم و برام مهم نبود که این لاین توی سالن نباشه …چون جام کوچیکه و کلا دوست دارم تکاملی برم جلو و واقعا عجله ایی برای پیشرفت ندارم …
(اینم بگم که من دوره ی ثروت یک و دوازده قدم رو دارم کار میکنم ..الان جلسه اول قدم 4 و جلسه 22ثروت هستم و البته دوره ی عزت نفس رو تمام کردم اما دومرتبه شروعش کردم) و خلاصه زندگی من کلا روغن کاریه .. همیشه همه چیز پیش میره .. همه چیز خوبه ..ثروت و خوشبختی و ارلمش و سلامتی و رابطه ی خو تو زندگیم جریان داره،همه ثروت و درامدمون صرف پیشرفت و تفریح و لذت بردن میشه و در یک کلام همه چیز رویاییه …من و همسم مدام سعی میکنیم ذهنم.ن رو کنترل کنیم و فقط به زیبایی ها توجه کنیم و حالمون رو خوب نگه داریم ..
حالا این پیش زمینه هارا داشته باشید تا ماجرا رو تعریف کنم …
حدود دو هفته ی پیش من سفر بودم و دو نفر پیام دادن برای لاین فر مو که بیان به صورت اجاره ایی یک صندلی اجاره کنند و کارشسون و انجام بدند ..من بهشسون گفتم سفر هستم و وقتی که اومدم با هم صحبت میکنیم …خلاصه من اومدم و اصلا یادم رفت و حدود چند روز بعدش پیام داد که من میتونم بیام امروز تویه سالنتون مشتری دارم و بیام براش انجام بدم و بعد قرارداد ببندیم …من بهشون گفتم امروز رو درصدی باشه (درصدی یعنی اینکه 30درصد از مبلغی که اون روز از مشتری میگیره رو به عنوان حق سالن به من بده که خب برای من خیلی میصرفه) که من کارشون رو ببینم و بعد قرارداد اجاره ایی ببندیم (که ماهیانه یک مبلغی رو به من بدند و دیگه فرقی نمیکنه چندتا مشتری داشته باشه ،که این روش برای پرسنل میصرفه ولی برای صاحب سالن سود زیادی نداره )
حلاصه اومدند و مشتری رو زدند و بعد از اون روز گفتند فرداش هم مشتری دارند و قرار شد از شمتری فردا اجاره ایی باشه ..
خلاصه ما فرداش قرارداد بستیمو و عصرش پیام داد گفت من با همسرم دعوام شده و دیگه نمیتونم کار کنم فعلا و قراردا رو فسخ کنیم و منم چون این باورو دارم که جهان سراسر خیره و فراوانی هست و این بره بهترش میاد ،سریع قبول کردم و قرار شد هر دویه این مشتری هارو به صورت درصدی باهام حساب کنه که مبلغ خوبی میشد و واسم میصرفید …
اینم داشته باشید که دوتا متشری هایی که تو سالنم زد یکیشون از همکارهای قدیمی من بود و یکیشونم خواهر همکارم بود …
چند روز پیش همین همکارم که فر مو زده بود بهم پیام داد که خانوم فلانی هنوز تو سالنته ؟ گفتم نه هممون روز که موهای تورو فر کرد یه سری شرایط پیش اومد که قراردادش فسخ شد و رفت چطور؟
گفت که موهای مارو سوزونده ودااااااغون کرده و باید از ته بزینم و من و خواهرم حدود 7 تومن خرج کردیم و باید پول مارو پس بده یا ازش شکایت میکنیم …و گفت اگر کار به شکایت رسید چون توسالن تو بوده میتونی به عنوان شاهذ بیای؟ منم براش توضیح دادم که مسولییت کار با خودشه و هیچ قراردی نداره و من نمیتونم شاهذ باشم و دوستم سریع قبول کرد و ماجرا تموم شد رفت …
حالا شما اولا ببینید که خدا چطور بهم روزی رسوند و چطور از اسیب زدن به اعتبار من و سالنم حفاظت کرد …..
الله اکبر …..
خدای من کمکم کن بتونم سپاسگزار باشم ….
من عاشقتم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته و دوستان عزیز
خیلی خیلی خداوند ذو سپاسگزارم که من رو به این آگاهی ها هدایت کرد واقعا بهش نیاز داشتم
با توجه به درکی که از این آگاهی ها رسیدم و مقایسه کردن آنها با روند زندگی خودم میتونم بگم که چرخ های زندگیم به شدت سفت شدن و زندگی روز به روز داره برام سخت تر میشه و خداروشکر میکنم که متوجه شدم برای چی این اتفاق ها در حال رخ دادن هست
من نمیخوام که سخت بشم برای سختی ها
میخوام آسان بشم برای آسانی ها
میخوام که بر روی شانه های خداوند سوار شدم و بگذارم که خداوند تمام کارهارو برام انجام بده
خیلی وقتا فکر میکنم که خودم بهتر میفهمم و بعد ضربه های بزرگی بهم وارد میشه من دوست ندارم کتک خورم ملس باشه
میخوام در مدار هدایت های خداوند قرار بگیرم
میخوام این نگاه این باور رو بسازم که خداوند
منبع عشق
منبع نعمت ها
منبع ثروت
منبع آرامش هست
من دیروز قدم اول دوره 12 قدم رو با شریک عاطفیم به صورت شراکتب تهیه کردم اما بعد هدایت شدم به صفحه ای که اونجا گفته شده بود به صورت شراکتی نباید محصولی رو تهیه کرد و هرکسی باید بهای موفقیت خودش رو خودش پرداخت کنه و سر همین مسئله دعوای شدیدی بین ما رخ داد اما از اونجایی که تونستم روی خودم کار کنم تونستم ذهنم رو کنترل کنم و امروز قبل از اینکه وارد سایت بشم از خداوند خواستم که من رو هدایت و خداوند من رو به این فایل هدایت کرد که متوجه بشم که باید همه کارهارو به خودش بسپارم نباید دخالت کنم باید اعتماد کنم به خداوند وقتی متوجه شدم که نمیتونیم شراکتی محصول رو خریداری کنیم هیچ کدوم از فایل هارو حتی یک دقیقه ام نگاه نکردم و گذاشتم برای وقتی که خودم تمامو کمال بهای اون محصول رو پرداخت کنم و درس بزرگ دیگه ای که گرفتم این بود که هیچوقت هیچوقت هیچوقت نخوایم هیچکس رو حتی عزیزترین فرد زندگیمون رو با خودمون هم مسیر کنیم و بیاریمش به این مسیر هرکسی به وقتش اگر از خداوند بخواهد خداوند از هزاران طریق هدایتش میکنه به سمت آگاهی ها و اینکه ما فقط و فقط باید روی خودمون تمرکز بگذاریم و خودمون رو رشد بدیم و هیچوقت نباید دلمون به حال کسی بسوزه و بخوایم بهش کمک کنیم تا مسیری که ما رفتیم رو بره خداروشکر میکنم که متوجه اشتباهم شدم و ازش درس میگیریم برای اینکه چراغ خاموش حرکت کنم و تمام تمرکزم رو بگذارم روی خودم و رشد و پیشرفت خودم خداروشکر میکنم بابت این آگاهی ها که خداوند رو بهتر به من شناسوند تونستم خدای خودم رو بهتر بشناسم و باور های به این زیبایی در رابطه با خداوند ایجاد کنم تصمیم دارم بهای قدم اول رو خودم تمام و کمال بپردازم و شروع کنم به تغیر مسیر و ساخت زندگی زیباتر و آرام تر با حضور تمام و کمال خداوند در زندگی ام از مشا ممنونم استاد عزیزم که این آگاهی هارو با ما به اشتراک میگذارید.
خدانگهدار.
بنام الله یکتاه
هر انچه دارم از آن اوست
درود و سلام خدمت شما استاد گرامی امید که هر کجایی دنیا باشین خوش و آرام باشید
این فایل هم یکی از بهترین فایل های است که باید بار ها و بار ها بشنویم
در این چند وقت زیاد درگیر بودم ونا خواسته حالم خوب نمیشد ولی حالا زیاد متوجه همه این هستم که به خود چه وردی های را میتم
همه کار هایم را به خداوند میگذارم واین حس آرامشم را بیشتر میکنه همین چند وقت پیش بود من کار یوتوب را پیش میبرد و در یوتوب معمولا افراد بخاطر پول کار میکنن و از همین طریق کار در یوتوب در آمد دارن ومن دایم خوده مقایسه میکردم که همه در آمد کردن از یوتوب تو چرا تا هنوز هیچ درآمد که نیست حتی دیده هم نمیشی یک قسمت جای بود ذهنم در گیر های زیاد پیدا کرده بود خوب خلاصه جلسه چهارم روانشناسی ثروت یک بحث روی اهرام رنج ولذت بود این بخش از فایل های استاد جلسه چهار بی نهایت کمک میکنه بخاطر اهرام رنج و لذت و باید بگویم درتمام امورات زندگی ما میشه از این اهرام کمک گرفت
خوب حالا هرگز خود را با دیگران مقایسه نمیکنم سرمرا میگذارم روی کار خود همه روزه سپاسگذاری هایم را مینویسم وصبح ها زودتر بیدار میشم اصلا به هیچ کاری ندارمجزافکار و باور های خودم که باید هر روز روی باور های خود کار کنم هر روز وهروز
خدا را شکر وهمین کامنت را همهمینگونه شروع کردم و میدانم تویی که میخانی حتما هدایتی آمادی بع سمت کامنتم منم هدایتی نوشتم !
در حفظ الله باشید !
سلام به همه
خدا قادر مطلق است. فقط خدا قدرت دارد.
خدایا تنها تو را مپرستم و تنها از تو یاری می جویم من را به راه راست هدایت کن.
سلام به استاد توحیدی.
سلام به همه دوستان سایت.
خداروشکر در این سایت الهی هستم.
دیروز میرفتم سرکار. بارون نم نم میومد به خدا گفتم برف پاک کن ماشینم خراب شد . خدا بارون قطع کن من بروم برف پاک کن میخرم. بارون کم کمتر شد شاید 5 دقیقه نشد که قطع شد. خیلی خوشم اومد. رفتم سرکار برف پاکن یادم رفت .برگشتنی یهو دیدم بازم نم نم بارون میاد. یاد برف پاک کن افتادم گفتم خدا خودت هرجوری صلاح میدونی مدیریت کن من بروم خونه میرم برف پا کن میخرم. دیدم بارون کم کم قطع شد رفتم یک مغازه لوازم یدکی گفتم بمن برف پاک کن بده. فروشنده گفت بلدی نصب کنی. گفتم نه اما میرم یک باطری سازی میدم نصب میکند. گفت من خودم نصب میکنم.اومد برام نصب کرد و بهم یاد داد چطور نصب کنم و من هرچی اصرار کردم پولی قبول نکرد. من این فروشنده میشناسم خیلی آدم بداخلاقی هست اما اونروز خودش اومد اونطرف خیابان و با اخلاق بسیار خوب نصب کرد و رفت. این آدم خدا فرستاد که اینکار انجام بدهد .خدایا ممنون.
امروز صبح بیدار شدم بیام سرکار.دیدم همسایه ماشین گذاشته وسط راه. تا من بروم بیرون دیدم یک همسایه دیگر رفته و بیدارش کرده…..خداروشکر
دیروز که برمیگشتم دیدم همسایه همیشه مزاحم، قبل اینکه من برسم یک نفر دیگه مجبورش کرده از جلوی پارکینگ ما برود یک جای دیگه پارک کند. خداروشکر بابت این همه همزمانی.
یکشنبه من برای کار اداری رفتم با یکنفر صحبت کنم. تا من رسیدم اون اومد و کارم انجام شد. کاری که چندوقته جور نمیشد در یک ربع حل شد. خداروشکر.
این ها را مینویسیم برای خودم که یادم نرود. من از این همزمانی زیاد دیدم اما چند روز میگذرد ذهنم سریع فراموش میکند .خداروشکر بابت همه همزمانی ها. خداروشکر برای آسان و روان شدن زندگی وقتی من فقط و فقط بخدا توکل میکنم.
خدایا شکر بابت این همه نعمت. نعمت سلامتی.نعمت کار خوب. نعمت همکاران خوب.نعمت آرامش در زندگی. نعمت ورزش. نعمت ماشین که دارم. نعمت خونه . نعمت غذای که دارم بخورم.
نعمت بارون .
نعمت استاد و دوستان این سایت.
سلام به تنها استادى که راه رسیدن به خداوند را به ما عاشقانه می آموزد و خانم شایسته عزیز و همه دوستان عباسمنشى.
این فایل چقدر به جا بود و براى منى که همش در حال فکر کردن به این بودم چرا زندگیم اینقدر سخت شده کجا رو دارم اشتباه میروم. چرا هرچى تلاش میکنم نتیجه ثابتى نمیگیرم.
این فایل اینقدر آگاهیهاش زیاد هست که همون ١۵ دقیقه اول مثل یک دوره میمونه و باید هزاران هزاران بار تکرار بشه تا بره تو وجودم مخصوصاً منى که همه چیز برام داره سخت پیش میره.
یادم میاد وقتى تازه مهاجرت کرده بودم و گفته گوى دوستان با استاد داستان روزا را گوش میکردم همش به خودم میگفتم من هم باید سختى بکشم و تو دهنم همش به این فکر میکردم اگر پارتنرم ترکم کرد من باید تمام سختى هاى این زندگى رو تحمل کنم برم تو چند جا کار کنم از صبح زود تا شب دیر وقت ولى پیش خانوادم بر نگردم و هیچ کمکى از اونا نخوام و همینجا تنها اینقدر سختى بکشم و تلاش کنم که به یک جای برسم و بعد اگر هر وقت به دیدن خانوادم رفتم براى دوستان و خانوادم تعریف کنم و با افتخار بگم چقدر من دختر شجاعى هستم که به تنهای در این کشور غریب به موفقیت رسیدم. و الان میفهمم دلیل این سختى هاى که دارم میکشم و شب و روزم رو به هم گره زدم که بتونم دوام بیارم و کم نیارم چی هست.
من خیلی خیلی باورهاى غلط دارم در مورد خداوند، در مورد رابط و در مورد فراوانى و ثروت و هر چى جلو تر میرم پی میبرم چقدر در وجودم شرک هست اینگار سر تا پا پر شدم از شرک و دلیل این سختى ها همین شرک مخفى در وجودم هست. رابطه ام که خوب بود ولى این وابستگى و شرک کارى باهام کرد که رابطه از بین رفت اون آدم تغییر کرد و دیگه این رابطه را نمیخواست و تمامش کرد با اینکه من خیلی وابسته بودم و برام جدایی خیلی سخت بود ولى با کار کردن رو دوره ها خیلى بهتر شدم ولى این شرک هنوزم خیلى زیاد در وجودم هست و باید تا آخر عمرم روش کار کنم.
این فایل خیلى به من آرامش داد مخصوصاً اون چند دقیقه اول که گفتید ما هر جوری که خدا رو باور کردیم همون رو تجربه میکنیم و باید در هر کارى از خداوند هدایت بطلبیم و روى ذهن ناقص خودمون حساب نکنیم. من میخوام تصلین خداوند باشم میخواهم همه چیز رو بگزارم خدا برام رقم بزنه من با تلاش خودم به هیچ کجا نمیرسم.
امروز با خدا کلى صحبت کردم و بهش گفتم منو ببخش که تو رو در همه کارام فراموش کردم و هی خودم خودم کردم میخوام از این به بعد فقط به تو توکل کنم و تو همه کارام از تو کمک بگیرم و از تو بخواهم که هدایتم کنى حتى تو کوچکترین چیزها. میخواهم مرا آسان کنى براى آسانی ها و این را خوب به یاد داشته باشم هر کارى که داره سخت پیش میره اون کار اشتباه هست و کارها باید همیشه آسان باشند وقتى اجازه میدهم خداوند هدایتم کند. خدایا میخواهم خودم را رها کنم از تمام ترس ها نگرانى ها از تمام وابستگى ها و فقط وصل به تو باشم تا تو هدایتم کنى به بهترین مسیر ها، بهترین اتفاقات، بهترین آدم ها، بهترین رابطه و زندگیم پر از حال خوب باشه و خوشبختى.
خدایا کمکم کن هدایت ها را بهتر بشنوم و وقتى میشنوم مقاومتى براى اجرا نداشته باشم.
خداوند قادر مطلق هست، خداوند عالم مطلق هست
خداوند خالق هست و خداوند قدرت خلق زندگى ام را به من داده است.
خدایا هزاران هزاران بار شکر گزارم از این فایل و این نعمت بزرگ که نسیبم کردى و مرا در مسیر یادگیرى قوانین گذاشته اى.
استاد عزیزم بی نهایت ازتون براى این فایل زیبا ممنونم و خداوند به شما سعادت دنیا و آخرت را بدهد.
سلام به استاد توحید منش عزیز.
راستی چقدر این فامیلی بیشتر برازنده ی شماست.
این جمله رو توی دوازده قدم ازتون شنیدم : وقتی روی خودت کار میکنی نه تنها خودت به موفقیت میرسی بلکه بقیه با دیدن تو باور میکنند که میشود و ازت الگو میگیرند اونا هم موفق میشند و این یعنی خوشبختی تو زنجیره ای از خوشبختی رو در جهان تشکیل میده.
استاد من این زنجیره رو تو کامنت های فایل های توحیدی شما حس میکنم.
امروز با خوندن کامنت ها اشکام سرازیر شد.
دوست دارم متن این آهنگ رو زیر این فایل بسیار ارزشمند به یادگار بذارم چون خیلی دوسش دارم.
آهنگ رکورد از امیر رادان:
─── ───
هَمین امسال میشکونم رِکورد خودَمو هَدفا مِثل سیبلنو مَن شَبیه یه کلت پُرمو
سَلام به نیو وِرژن چون مَنه قَبلیو باید دِفُرمه کنمو جای اَفکار مَنفی انگیزه میدم به خورد مُخمو
هِی نه با کسی تویِ رقابتم نه میرَم پی مُقایسه تویِ جاده ی زندگی تک و تنها با خودَم میدَم مُسابقه
بلاخره یه روز آرزوهام تَبدیل میشه به خاطره هَمه چی رِوال شُد از وَقتی که با خُدا کردم مُعامله
میرم مَسیرمو پله پله یه روز میرسم خُدای مَن شکر حُضورتو دَقیقه دقیقه تو زندگیم
دیدَم خدای مَن شُکر
نِمیام بیرون از تو فِکرت هَرجا باشم توی هَر لوکیشن یه روزایی میشم سَرد و دِپرس
وَلی باز میگم خُدای مَن شکر
میدونی که زَمین گِرده وَلی کارما کار بَلد ادامه داره این چَرخه تا ابَد ما هم که چارتا آدَمک
با چَهارتا لَفظ با نَمک ظاهرا دُرست باطنا غَلط
هَمه قاضین هَمه داورن هَمه دُنبال بُرد با کلک شِکستا میسازه پادِشاه ازت
بیا دِلامونو دیگه صاف کنیم هَرچی انرژی مَنفیه بیا پاک کنیم
کینه هارو بیا خاک کنیم جاش مَعرفت و صُلحو بیا باب کنیم
با رویا میخوابم با هَدف بیدارم نه به باخت مُعتقدمو نه کم میارم
قبل اینکه سِفید شه موهام میرسم و میرسم به کل آرزوهام
میرم مَسیرمو پله پله یه روز میرسم خُدای مَن شکر حُضورتو دَقیقه دقیقه تو زندگیم
دیدَم خدای مَن شُکر
نِمیام بیرون از تو فِکرت هَرجا باشم توی هَر لوکیشن یه روزایی میشم سَرد و دِپرس
وَلی باز میگم خُدای مَن شکر
الان که دارم فِکر میکنم میبینم که مُقایسه بزرگترین دُزد شادیه
خودتونو با کسی مُقایسه نکنید
هَمین الان که داری حَسرت زندگیه یکیو میخوری
خیلیا هَستن که آرزوشونه جای تو باشن