ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی - صفحه 5
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/11/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-11-15 05:22:082024-11-24 13:52:03ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته ی نازنین و دوستان هم فرکانسی و هم مسیر
خدارو شکر میکنم که در این مسیر هستم و فایل امروز استاد دقیقا نتیجه ی خواسته ی من بود و میدونم برای خیلی ها که در این مسیر هستن بارها این اتفاق افتاده و همچین حسی رو لمس کردن.
همونطور که بارها استاد میگن که ما همواره نیاز به یادآوری و تکرار هستیم چون به واسطه ی انسان بودن، فراموش میکنیم، من هم مدتی بود که یادم رفته بود باید هر لحظه از خداوند درخواست هدایت کنم. فایل چند روز قبل استاد باعث شد به یاد بیارم و سعی میکنم ازش هدایت بخوام تقریبا در هر لحظه.
و همونطور که استاد همیشه ویگن، خداوند خیلی زود جوابمونو میده به محض اینکه به مسیر برگردیم.
دو روز گذشته سردرد و سنگینی عجیبی احساس میکردم که هرکاری میکردم خوب نمیشد، دیشب یه لحظه حس کردم باید همین الان برم پیاده روی، و معطل نکردم و اینو یه هدایت و پاسخ خداوند دونستم.
و نتیجه این شد که علاوه بر خوب شدن کامل، به حدی سرحال شدم که باورم نمیشد این چه انرژیه که وارد وجودم شده.
به قول استاد جانم اجازه دادم خداوند از انرژی خودش در من جاری کنه.
خدایا ممنونم که به وسیله ی استاد عزیزم منو چندین سال هست که هدایت کردی از یه روز که خالصانه ازت خواستم منو به خودسته هام برسونی و به طرز عجیبی با استاد از طریق یه فایل صوتی آشنا شدم و بعد ازون دیگه شب و روزم به هم دوخته شده بود و فایل های سایت رو میدیدم میشندیم اشک میریختم و ذهنم پر از سوال بود.
بعد از چهار پنج سال، الان زندگیمو که نگاه میکنم به قول استاد جانم هییییییچ ربطی به قبل نداره از هرلحاظی که فکرشو کنین!
من هرچقدر از خداوند سپاسگزاری کنم میدونم که باز هم کمه و میخوام بارها هم از استاد عزیزم تشکر کنم که منو با این مسیر بی نظیر و جاده ی جنگلی و زیبا آشنا کردن که به قول خودشون سوت زنان حرکت کنیم و فقط زیبایی ببینیم و از مسیرمون لذت ببریم و به خواسته هامون برسیم.
فقط نکته ی مهم و هایلاتی اینه که باید هر روز به خودمون قانون رو یادآوری کنیم و بزاریم کنترل زندگیمون در دستان قدرتمند خداوند باشه، خودمونو رها کنیم در آغوشش و خودش مارو به همه چی میرسونه.
با اینکه من به خیلی از خواسته هام رسیدم که حتی فکر کردنش هم برام محال بود و از نظر بقیه نشدنی! ولی بازم نیاز به یادآوری و تکرار دارم و برای بقیه ی خواسته هام هم باید مسیری که اومدم رو هربار به یاد بیارم و بگم همینطوری که الان اینارو داری، به باقی خواسته ها هم میرسی.
وظیفه ی من تنها بندگی خالص خداونده و اعتماد کامل بهش، احساسمو در هر لحظه خوب نگه دارم با سپاسگزاری، تحسین و تعریف کردن از هرچیز کوچیکی، دیدن زیبایی ها و شادی عمیق قلبی در هر لحظه.
طوری حس سپاسگزاری و تحسین و رضایت قلبی رو با تک تک سلول ها باید مس کرد. اونوقت به قول استاد جانم حس میکنیم دریچه های قلبمون باز شده.
من عااااااشق این حسم و هربار این حسو دارم، یقین میدونم که اتفاقات بی نظیری در راهه و یا بعضی وقتا قشنگ میتونم حس کنم مدارم در حال تغییره و نتیجه های چند روز بعد همینو تایید میکنه.
به خودم قول میدم که قلبم رو آروم نگه دارم و صبر کنم و هر هدایتی که بهم گفته میشه قدم قدم انجام بدم.
یک بار دیگه از استاد عزیزم تشکر میکنم
امیدوارم خداوند هدایتگر همه مون باشه و ما هم بندگی خالصشو به جا بیاریم.
و در انتها مثل خواسته ی زیبای استاد جانم میگم:
در پناه خداوند شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم.
سلام به استاد عزیزم
همیشه فایل های توحیدی شما زمانی میاد روی سایت که من بهش نیاز دارم
استاد سریع میرم سر اصل مطلب و چند تا مثال از هدایت های خدا رو فقط از اول امسال براتون تعریف میکنم
اول سال بود که چند هفته بود که یه حسی بهم میگفت زنگ بزنم به یکی از دوستام که توی یه سفر قبل از عید باهم آشنا شده بودیم ولی ذهنم همهاش مقاومت میکرد و نمیذاشت تا اینکه بعد از چند هفته بالاخره نجواهای ذهنم مبنی بر اینکه خوب این چه کاریه و…. رو ساکت کردم و زنگ زدم بهش و با هم قرار گذشتیم که ببینیم همو
توی اون دیدار من به دوستم گفتم که دوست دارم کار کنم مرتبط با رشتهام ولی فکر میکنم خیلی سخته و خیلی راه دارم تا اونجا و….. علاوه بر اینکه حرفاش باورهای منو نسبت به توانایی هام درستتر کرد بهم گفت رزومهات رو برای منم بفرست اگه جایی دیدم کسی نیرویی مثل تو میخواد بفرستم براش چون تو محیطهای استارتاپی قبلا کار کرده بود
استاد شب بعدش بهم پیام داد که رزومهات رو بفرست و کمکم کرد که اصلاحش کنم و فرستاد برای جایی که من حتی ازش نپرسیدم چی هست و کجا هست
و دو سه روز بعدش یه آقایی بهم پیام داد که بیا مصاحبه، رفتم مصاحبه و همون روز عصرش بهم پیام داد که بیا سر کار، در حالی که من خیلی نگران بودم که قبول نکنن چون دانشجوی ارشدم و دو روز در هفته نمیتونستم برم سرکار
و استاد اینم بگم که میگید جنس آدم های دور و بر آدم تغییر میکنه من این رو کاملا اینجا فهمیدم چرا چون همون آقایی که به من زنگ زد که مدیرمون هست اینقدر ادم متفکریه و جنس صحبتهاش مثل شماست که تو این چند ماه هر وقت یه جایی به یه دو راهی میرسیدم میرفتم باهاش صحبت میکردم و حرف هاش باعث میشد که من به یاد بیارم که کی هستم و چکار میکنم و چی از زندگی میخوام
جالب اینجاست که یه جمله ای که همیشه میگه اینه که میگه اون نیروی هدایتگر درون رو حواست باشه که خفه نکنی با بی توجهی بهش و …..
استاد من وقتی رفتم سر این کار تو پروسه جدایی بودم و خیلی درگیری ذهنی داشتم ولی دقیقا اینکه جنس اینآادم ها با اون آدم هایی که قبل از جدایی باهاشون ارتباط داشتم رو کاملا در محیط کارم احساس کردم
نکته بعدی اینکه با وجود آدمهای خوبی که تو شرکتمون هستن ولی الان چند هفته ای بود که خیلی درگیر بودم با همکارام و نحوه کار کردنشون، دوره احساس لیاقت رو شروع کردم و جلسه اولش رو چند روز گوش دادم، چند روز بعدش مدیرهای شرکتمون صدام کردن و طی یه جلسه یک ساعته بهم رسوندن که اگه از شرایطت ناراضی هستی ما کاملا این اجازه رو بهت میدیم که هر جایی که دوست داری هر کاری که دوست داری رو برداری و انجام بدی و اون لحظه ها تو اون جلسه نمیدونین که چه حال روحانی بهم دست داده بود که ببین نتیجه احساس لیاقت این کارو میکنه….
بعد از اون رفتم جلسه دوم و دو روز اون جلسه رو گوش دادم دقیقا عصر روز دوم وقتی داشتم از سر کار برمیگشتم خونه، یکی از بچه های یه دوره ای که دارم آنلاین شرکت میکنم بهم زنگ زد و گفت فلان استادمون که الان داریم تو کلاسهاش شرکت میکنیم و خیلی ادم خفنیه به من گفته از بچه هاتون یکی رو که باهوش و با استعداده و زود همه چی یاد میگیره و مسئولیت پذیره رو به من معرفی کن حتی اگه پاره وقت میتونه بیاد و به ما کمک کنه و من اولین نفری که اومد تو ذهنم تو بودی و استاااااد دوباره من منقلب شدم اصلا نمیدونین چه حالی داد شنیدن این حرف ها چون الان فارغ از اینکه من اصلا پیش اون استاد برم سر کار یا نه گفتم خدایااااا تو این رو به من رسوندی که نزدیکی ،که میشنوی، که سریع الجوابی و خواسته های منو میدونی فقط من باید از سر راه برم کنارررر
استاد درس دیگهای که تماس این دوستم بهم داد اون موضوع سرمایه اصلی زندگی شما چیست بود
چون من فهمیدم اقا سرمایه اصلی من مسئولیت پذیری و تلاش من برای بهترین خودم بودن تو هر محیطی هست که وارد میشم و این چیزیه که بدون هیچ تلاشی ناخودآگاه از من بروز داده میشه و همه میفهمن و براشون ارزشمنده چه تو محیطی که الان دارم کار میکنم، چه تو کلاسی که اصلا آنلاینه و من این استاد رو تا به حال از نزدیک هم ندیدم و اینه که من باید روش حساب کنم با توکل به خدا که با همین دو تا اهرم میتونم هر کار ناممکنی رو ممکن کنم
استاد ممنون و متشکرم ازتون و امیدوارم که بتونم بندی خدا رو بکنم همیشه و داستان های اینچنینی خفنی رو با یاری خودش بیشتر و بیشتر رقم بزنم و بیام بنویسم و به بقیه هم کمک کنم که بیشتر و بیشتر باور کنن خودشون و خداشون رو.
سلام استاد عزیزم
چقدر فایل بینظیری بود وقتی در مورد ارتباط با خدا و روان شدن چرخ زندگی صحبت کردید ارتباطشو تو زندگی خودم دیدم که وقتی همه چی به خدا از ته دل سپردم به راحتی همه چی پیش رفته و چرخ زندگیم روان شده یا وقتی که گفتید اصلا نباید برام مهم باشه بقیه چی در مورد من فکر میکنن ما فقط باید بتونیم کار درست که با منطق بهش رسیدیم انجام بدیم و نگران نظر بقیه نباشم و چه وقت هایی که به خاطر نظر بقیه که چی در موردم فکر میکنن اون کاری که میدونستم غلط انجام دادم و بعدش خودم سرزنش کردم که اگر اعتماد به نفس بالا بود اول اون کار اشتباه انجام نمیدادم یا حتی بعدش خودم سرزنش نمیکردم
واقعا وقتی در مورد ترامپ گفتید منم همیشه ترامپ با اوباما مقایسه میکردم که چقد اوباما خودش به خدا میسپرد و به راحتی رئیس شد و برای تمام دنیا محبوب بود و چه تغییرات ایجاد کرد ولی ترامپ با چه سختی و با چه توهین هایی خودش ثابت کرد
استاد در پناه خدا باشید دوستتون دارم
به نام خداوند مهربان وهدایتگر
سلام
وقت همگی بخیر وشادی
وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ (13) لقمان
و (یاد کن) زمانى که لقمان به پسرش در حال موعظه ى او گفت: فرزندم! چیزى را همتاى خدا قرار نده، زیرا که شرک (به خدا)، قطعاً ستمى بزرگ است.
اتفاق خوب :
اتفاق قشنگی که 3 روز پیش برام افتاد:
خرید آپارتمان بود ، و خیلی خوشحالم بعداز 9 سال مستاجری خدا منو صاحبخونه کرد .
در شرایطی خانه خریدم که ذهن منطقی 100درصد می گفت نمیشه ، ولی دوره کشف قوانین زندگی بهم کمک کرد ، یاد جمله طلایی استاد افتادم که می گفت ، نمی خواد گاز بدهی ، برای رسیدن به خواسته فقط ترمز را بردار بطور طبیعی و آسانی به خواسته می رسی، این جمله در ذهنم هی می چرخید ، و احساس خوبی داشتم و خدا بهم الهام کرد حتما خانه می خری و بهت کمک می کنم فقط برو جلو، و این الهام هم حال منو بهتر می کرد ، البته چون ترمز نداشتم ، و به خودم می گفتم قدم اول را بر می دارم ببینم جی میشه ، برای خودم نشانه گذاشتم ، گفتم خدایا من پولی برای خرید خانه ندارم فقط یک ماشین سمند سورن پلاس دارم صفر ، که اونهم خودت بهم دادی برای فروش می گذارم اگه سریع و باقیمت بالا رفت ، اقدم می کنم . روی سایت دیوار گذاشتم و دومین مشتری باقیمت نزدیک 700 م خرید و پولش هم نقد داد ، شبش رفتیم بنگاه، و فروشنده هم آمد، من کلا در احساس خوب بودم ، و خدا هدایت کرد به یک انسان خوب و بااخلاق، 150 میلیون هم به ما تخفیف داد و خداوند بهش یک نوزاد دختر داده بود و خوشحال بود ، و حتی مقداری دلار داشتم و بهش گفتم دلارها را بفروشم بهت بدم ، گفت من خودم صرافم و با قیمت خوبی خرید ، با این حال با مقداری طلا فروختن و ماشین ، باز پول جور نشد ولی من نگران نبودم می گفتم خدا کمک می کنی ، فروشنده پشنهاد داد من خودم 300 میلیون خانه را رهن می کنم و شما نیازی نیست بدین ، و کلا به آسان ترین شکل ما خانه دار شدیم در شهر مشهد ، و این را نوشتم که ایمان خودم قو ی بشه و دوستان خوبم انگیزه بگیرن.
من فهمیدم تنها کاری که برای رسیدن به خواسته باید بکنیم ترمز های مخفی را پیدا کنیم و بهش منطق درست بدهیم ، که بابا با هیچی هم میشه خانه خرید ، مغازه تاسیس کرد و ….
خدایا شکرت خیلی خوشحالم
علیرضا یکتای مقدم
مشهد مقدس
سلام برهمه همکلاسی های عزیز و استاد
خرید خونه را بهتون تبریک می گویم . با دل خوش ازش استفاده کنید.
تبریک و تحسین دوم من بخاطر ایمان و اعتماد به خدا و عمل کردن به الهامی و توجه به نشانه ها هست.
همیشه
همه ی دوستان شاد سالم ثروتمند در دو سرا باشند
به نام خداوند بخشاینده مهربان
خدایی که در همین نزدیکی هاست ،در قلبم، به همین سادگی
استاد چند بار این فایل را شنیدم وهربار اشک ریختم ویه فرکانس خالص خالص از این فایل حس میکنم که قلبم تاییدش میکنه واضح و فیق .
خدایی ،آدم عاقل به نیروی برتر از خودش اعتماد وایمان میاره و کارها را آسان میخواد .
این فرصت زندگی روی زمین را ما انتخاب میکنیم سخت می خوایم یا آسان
با باورهامون با دیدن الگوهایی که سخت بوده زندگیشون .
میخوام یه مثالی بزنم از خودم و همسرم
زمانی که خواستم بیام تهران ،من ایمان داشتم خدا راحت من را میاره تهران وچطوریش هم میگفتن نمیدونم وفقط احساسم خوب بود وتمرکز کردم روی هرآنچه که الان دارم
راحت راحت اومدم تهران ،سوت زنان
همسرم هم بدهکار بود و زنجیرهایی مثل چک وبدهی ودرگیری وافکار ترس داشت و5ماه میشه هر کاری میکنه که بیاد ولی هنوز موفق نشده
دقیقا اسان شده برای سختی ها
استاد جان من که واضح میبینم که ما خودمون هرکاری میکنیم خودمون با باورهامون انجام میدهیم .
این فایل انگار به موقع بود برای اطمینان به قلبم وساکت شدن ذهنم .
یه آرامشی در حرف های شما هست که جنسش حتی با فایل های قبل هم فرق داره
عاشق دوره بعدی هستم که بیاد
دوره سپاسگزاری
از خداوند بهترین ها را می خواهم براتون
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت استاد عزیزم و استاد شایسته عزیز و دوستان ارزشمندم
استاد جان باز اومدی در زمان درست ،درست زمانی که بهتون احتیاج داشتم.
حتما دوستان هم مینویسن که زمان درست بوده
چون شما از طرف خدا الهم میشی و عمل میکنی و خدا هم به همه آدمها اشراف داره و همه خواسته ها رو میدونه و میده
خب باز هم فایل فایل توحیدیه و کلام کلام ارزشمندیه
تو این مدتی که با استاد هستم ،تازه کلمه توحید رو متوجه شدم و اینکه تونستم با خدا دوست بشم.
قبلا خدا رو دور از دسترس میدیدم و الان نزدیک
قبلا درست خدا رو درک نمیکردم و الان درک میکنم
باید شکرگزار این نعمت بزرگ باشم و سپاسگزاری کنم از استاد راهنمای ما که به زیباترین وجه خدا رو به ما نشون داده.
نمیخام فایل رو بازنویسی یا خلاصه نویسی کنم فقط میخام بگم درک کردن این خدایی که استاد میگه و تسلیمش شدن همه آرزوهای دنیا و آخرت رو برآورده میکنه.
خب من یکی از کسانی هستم که یه مذهبی تر بودم و درک کردن این خدا برام سخت تر بود و البته هنوز تو قسمتهایی مقاومت دارم .
اما همین اندازه که درک کردم همه قسمتهای زندگی منو بهبود بخشیده و مخصوصا کلی عوامل مزاحم رو از بین برده.
بعضی اوقات چنان شیطان رو ما سوار بوده که ما اصلا ریشه ای حال میکردیم بهش سواری بدیم و اصلا بدیهی میدونستیم.
اما الهی شکر که با بوجود اومدن این آگاهی برای اوقات زیادی شیطان رو از خودمون دور کردیم.
بعضی وقتها هم تو بعضی از قسمتها هنوز مشکل داریم و شیطان از اون رخنه داخل میشه ولی ما هم قوی شدیم و شناساییش میکنیم و بنا بر دستور العمل احساس خوب اتفاق خوب بیرونش میکنیم.
قلب جایی که جایگاه روح ماست و وقتی باز بشه هدایت و شناخت اون آسون میشه.
میخام بگم خیلی باید روی قلب کار کنیم و راههای باز شدنش ،با تسلیم بودن،شکرگزاری،خوندن قرآن،صحبت با خدا و خودشناسی
رابطه بین اتفاقات خوب و من ،احساس خوبه .یعنی روزهایی که احساس خوب بیشتری دارم اتفاقات خوب بیشتری رو تجربه میکنم.
سپاسگزار استاد هستم
سلام به همگی
امیدوارم که عالی باشید.
من یه مدت طولانی هست که کامنتی رو رو سایت نذاشتم اما همیشه فایل های استاد رو گوش دادم نوشتم تکرار کردم و به اندازه ای که تونستم درک کنم و باور کنم بهش عمل کردم ، خیلی موقع ها هم نکردم .
چند ماه پیش شاید 2،3 ماه پیش یه اتفاقی افتاد برام که باعث شد درخواستم این باشه که بگم خدایا من میخوام تو رو درک کنم ، تو کی هستی ؟ چی هستی ؟ به چه شکل باورت کنم ؟ چجوری بهت ایمان داشته باشم ؟ تو رو به چه شکلی در بیارم که به من کمک کنه ؟
( جمله استاد تو یکی از فایل های رایگان ؛
خدا چیه ؟ خدا چه شکلیه ؟ همون شکلیه که تو باورش میکنی ، خدا مثل آب میمونه شکل نداره اما تو به واسطه اون ظرفی که داری بهش شکل میدی و به اون شکل فقط برای تو در میاد )
میخواستم بدونم بفهمم درک کنم که چجوری همه چیز رو از خدا بدونم ؟ چجوری وابسته باشم به خدا و فقط اون رو دائمی بدونم ؟
همیشه هم فایل های استاد رو که راجب خدا بود گوش میدادم اما نمیتونستم درک کنم ، فاصله فرکانسیم زیاد بود، شاید دلیلش این بود که همیشه به من یاد داده بودن وقتی از خدا چیزی میخوای باید به آسمون نگاه کنی و حرفتو بهش بزنی ( یعنی انقدر از من دوره) یا داد بزن و خواستت رو بگو چون خدا از ما دوره و اگر داد نزنی یادش میره یا اینکه حواست باشه ها تو که خودت نمیتونی از خدا چیزی بخوای باید به یه کس دیگه ( مثل امامی یا از این آدما که خیلی به خدا نزدیکن ، که همیشه تو ذهنم یه آدم سنش خیلی زیاده لباس سفید داره ی یه شال سبز سیدی هم داره به اون بگم اون بره به خدا بگه ، یا اینکه اگه خواسته ای از خدا داری همینجوری بهت نمیده ها باید نذری نیازی دخیلی ( اگر درست گفته باشم ) ببندی تا خدا به واسطه اون چیزی که داری میدی بهت حالا بیاد یه خواسته ای رو بده ، یا اینکه خدا وایساده تا تو پاتو چپ بذاری و دهنتو سرویس کنه هم تو این دنیا هم تو اون دنیا و….. کلییییییی دیگه باوری که از کجا اومده نمیدونم اما نسل به نسل اومده و رسیده به من )
و این باعث شده بود من خودم رو از خدا دور بدونم و با اینکه کلی فایل از استاد شنیده بودم فقط یه حالت مسکن لحظه ای باشه و بعدش دوباره برگردم به اون فضایی که خدا کجا من کجا.
تا همین چند وقت پیش که یه اتفاقی تو زندگیم افتاد ظاهرش بد اما یه صدف بود که روش کلی جلبک شن روش بود اونا رو که زدم دیدم نه تنها این چیز زشتی نیست بلکه رسیدم به گوهر صدف ، به این نتیجه رسیدم که آقا بسه ، من اصلا همه چیو پاک میکنم میخوام شروع کنم از اول بفهمم خدا کیه ؟ چیه ؟
اگر تاریخ رو اشتباه نکنم قبل از شروع دوره پاکسازب ذهن بود از اون موقع به بعد هر فایل جدیدی رو استاد گذاشتن راجب خدا بود هر بار به یک شکل و هر بار ظرف منو به انداره یه قطره پور میکرد نمیرسیدم به اینکه خدا رو درک کنم اما میفهمیدم این ظرف وجودیم یه قطره واردش شد میگفتم این خوبه و همینجوری هدایت میشدم به فایل های قدیمی تر استاد که دوباره از خدا بود دوباره یه قطره دیگه ( همون فایل هایی که قبلا هم شنیده بودما حتی حفظشم بودم اما درکی نداشتم فقط شنیده بودم و وقتی میشنیدم با اینکه قبلا شنیده بودمشون اما انگار نشنیده بودم انگار تازه بود ، یکم برام سخت توضیحش )
بعد مثلا هدایت شدم به اینکه بیا واسه اینکه یادت نره با صدای خودت هر باوری که بهت کمک میکنه راجب خدا رو ضبط کن و برای خودت تکرار کن دوباره یه قطره دیگه اضافه شد.
یه موقع هایی هدایت میشدم که بیا به این نظام آفرینش به طلوع و غروب خورشید به حرکت ابر ها تو آسمون به طبیعت فکر کن ببین چجوری میتونی ربطش بدی به خدا به قوانینش به هدایت دوباره یه قطره دیگه وارد ظرفم میشد.
و کلیییی اتفاق های دیگه تااااا… رسیدم به دیروز ساعت 2،3 ظهر ، اینو چون دیگه انقدررر واضح بود میخوام بگم و اینجا باشه که همیشه یادم باشه که ببین خدا چقدر سریع پاسخ میده.
دقیقا یادمه ؛ تو اتاقم بودم بلند شدم رفتم بیرون از اتاق و اونجا گفتم خدایا هنوزم نفهمیدمت به من بفهمون که تو کی هستی چی هستی ، گذشت … امروز صبح ساعت 8 ، 8.30 اومدم تو سایت ( همیشه اینکار رو میکنم ) دیدم استاد یه فایل گذاشتن کلی خوشحال شدم و وارد صفحه دانلود شدم ( همیشه میبینم فایل چند دقیقست زیاد باشه خیلی خوشحال میشم ، دیدم 66 دقیقست گفتم به به ) رفتم صبحانه خوردم نشستم پاش الان دقیقا دقیقه 34اش هستم )
دیدم دوباره خدا داره به من پاسخ میده دوباره یه قطره دیگه دیگه نتونستم خودم و کنترل کنم اشکم در اومد از این هدایت از این سریع پاسخ دادن خدا و از اول فایل هم شروع شد گفت باید بری کامنت بنویسی تو سایت ، گفتم آقاااا ول کن بعد اینکه گوش دادم میام اون نوشته خودم و میخونم تکرار میکنم بهش فکر میکنم ، گفت برو بنویس ، گفتم بابا من یه مدت خیلیییی طولانیه کامنت نذاشتم ول کن جان خودت ، گفت برو بنویس ؛ گفتم چرا گیر دادی ؟ گفت یادت میره گفتم تو دفترم قول میدم بنویسم که تو انقدر سریع جواب دادی که همیشه یادم بمونه ، دوباره گفت برو بنویس ، تا رسید به داستان استاد از دوستشون و اون خونه و آقای جورج ، بعد گفتم محمد الان واقعا چرا انقدر داری مقاومت میکنی ؟ برو بنویس دیگه ، حتمااا یه چیزی هست که میگه بنویس.
اینم بگم فایل های قبلی رو هم البته نه همشون بعضی هاش رو هم گفت بنویس باز ننوشتم ، ولی اینبار دیگه حتی واینسادم که فایل تموم شه ، گفتم چشم میرم مینویسم.
من اگر ظرفم رو مثلا یه لیوان در نظر بگیرم و درکم از خداوند رو رفع تشنگی به اندازه ای تونستم درک کنم خداوند رو که فقط دهنم رو خیس میکنه و تشنگیم رو رفع نمیکنه و هنوووووز باید فکر کنم بشنوم ببینم تا ظرفم به اندازه ای بشه که بتونه منو برای چند ساعت از تشنگی نجات بده . اینو گفتم که بدونم تو دام اینکه من دیگه فهمیدم و بلد شدم و گرفتم قضیه رو نیوفتم چون زیاد گیر این دام افتادم . و از خدا میخوام هروز به اون شکلی که نیاز هر کدوم از ما ها هست این درک رو برای ما بیشتر کنه چون به این نتیجه رسیدم که لذت خیلیییی بالایی داره و اصلا قابل توصیف و بیان نیست.
این فایل یه نکته دیگه هم برام داشت ؛
اینکه نخواه با عجله به یه خواسته ای برسی ، من سه تا خواسته دارم ، که خیلیییی خیلیییی از همه برام مهمتره ، حالا من چیکار میکردم صبح تا شب با این حس که سریع ، زود باش ، بده بهم ، چرا نشد ، باید بشه ، همین الان همین امروز باید بشه اصلا، میخواستم بهش برسم. و یه حسی مثل اینو داشتم که ببین اگر امروز ده بار به خدا نگی اون یادش میره بهش هی بگو ! اما غافل از اینکه مسیر من شمال بود اما داشتم به سمت جنوب میرفتم .
همیشه برام سوال بود چرا به یه سری از خواسته هام زودتر میرسم و به یه سری خیلیییی دیر یا دیگران چرا و چطور انقدر سریع و راحت و آسون به هر خواسته ای که دارن میرسن اما من نه ! داستان چیه ؟
بله داستان اینه که عجله دارم برای رسیدن به اون خواسته و بواسطه همین عجله باعث میشه ترس بیاد سراغم ، نگرانی بیاد سراغم اگر نشه بیاد سراغم و منو تو هول و ولا بندازه و نه تنها باعث نمیشه سریع تر به خواستم برسم بلکه باعث میشه دیرتر برسم و عمرم رو الکی حروم کنم. باعث میشه بیشتر نداشتنشون رو حس کنم و بیشتر گم کنم نعمت هایی که همین الان دارم و روزی همین اینها آرزوهای من بوده . وبیوفتم تو سیکل وابستگی و زندگیم رو تا رسیدن به اون خواسته حروم کنم و آخرش بگم همین ؟؟؟؟ خودم رو کشتم برای این ؟!!!! در حالی که میتونستم از زندگیم خیلییی بیشتر از این ها لذت ببرم .
تصمیم دارم با زندگیم با داشته هام حال کنم ، بیشتر ببینمشون بیشتر سپاسگذارشون باشم و خواسته هامم تا زمانی که بهم احساس خوب میده و میتونم تو تجسمم باهاشون حال کنم فارغ از اینکه کی بهش میرسم اینکار رو بکنم و بدونم که خدای من نزدیکه بهم ، آگاه هست به نیاز ها و خواسته هام حتی بیشتر از خودم ، پس آرام باش و از زندگیت لذت ببر.
استاد عزیزم دورتون بگردم که انقدررررر به شکل عالی و بی نظیر به ماها سخاوتمندانه آموزش میدید ، من واقعیت تا حالا حتی یک ثانیه هم از اساتید دیگه این حوزه رو فایل هاشون گوش ندادم و نخواهم داد واسه همین نمیتونم مقایسه کنم اما میدونم شما ، بیانتون ، شکل آموزشی که میدین خیلی ساده و قابل فهمه برام و بهترین هستید برای من . عاشقتونم و سپاسگذار بخاطر تمام آگاهی هایی که به من دادید ، و از خدا براتون عمر با عزت و آرامش و سلامتی رو میخوام.
( استاد اینم بگم من یکی از همونام که شاکیم که چرااا دیگه سریال زندگی در بهشت رو نمیذارید؟! ، آقااااا ما دلمون تنگه باور کنید :(
سلام آقا محمد عزیز. خیلی خوشحالم و سپاسگزارم که شما به هدایتتون عمل کردید و این کامنت رو نوشتید. خیلی از نکاتی که نوشتید دقیقا نیاز من بود. مثل همون موضوعی که گفتید تو تله ی من میدونم افتاده بودم. من در مورد باورهای توحیدی این حسو داشتم و فک میکردم دیگه دارم توحید رو تو زندگیم اجرا میکنم ولی چند روز پیش به تضادی برخوردم که متوجه شدم هنوز خیلی جای کار دارم و برگشتم دوباره از توحید شروع کردن.
بازم سپاسگزارم که نوشتید. هر جای این کره ی زیبا که هستید در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند و با لیاقت در دنیا و آخرت باشید
سلام استاد عزیزم
اومدم رو سایت که نشانه ی امروزم رو ببینم که فایل جدید من رو به شکرگزاری و شعف رسوند و داغه داغ نشستم پای حرفای شما تا باز مست بشم از این آگاهی ها و هدایت های پیش روم.
فایل هایی که در مورد ارتباط ما با خدا این روزا روی سایت قرار میگیره به شدت من رو به وجد میاره و من باهاش ارتباط خیلی عمیق تری به نسبت بقیه ی فایل ها برقرار میکنم .
انگار در برحه ای از خود شناسی و کار روی خودم هستم که به این جنس آگاهی ها بیشتر از هر چیز دیگه ای نیاز دارم.
در این فایل فهمیدم اصلی ترین باوری که باید روش کار کنم باور من نسبت به خداست چون هرطور که من بهش شکل بدم این قدرت مطلق رو وارد زندگیم میکنم و ازش میتونم استفاده کنم.
خدایی که همیشه نزدیکه و در قلب من وجود داره.
باوری که من چند شبه دارم برای خودم در مورد خدا مینویسم اینه که :
زمان بندی خدا بی نظیره
و
خداوند سالهای رفته رو برای من جبران میکنه.
و
پلن خداوند برای من بی نظیره.
و همزمانی دیدن این فایل برای من این بود که پس مسیر این باورسازی درسته و تمرکزی تر باید رو این باورهام کار کنم.
و اینکه هر روز خودم رو کوک کنم به دریافت آگاهی ها و بزارم خدا در قلبم با من صحبت کنه.
با دیدن این فایل به یاد آوردم که کجاها به حرفش گوش دادم و چقدر نتایج عالی به نفع من رقم خورده.
مثال خیلی بارزش برای من داستان خریدن ماشینم در خرداد ماه امسال بود که به طرز عجیبی هم پولش نقد جور شد و هم در دو روز من ماشینم رو تونستم ارتقا بدم.
داستانش رو با جزئیات در پاسخ به سوال سپردن کارها به خداوند در بخش عقل کل نوشتم که میتونم بگم مثال خیلی پررنگی بود که دقیقا قدم به قدم مراحل به من گفته میشد خیلی واضح و من باهاش پیش میرفتم :
abasmanesh.com
همینجا از خدا میخوام ایمانم رو بیشتر کنه تا از این جنس هدایت ها رو راحت تر دریافت کنم و سوت زنان این مسیر رو دست در دست خودش پیش برم که لذت بخش ترین مسیر برام فقط همینه.
یادمه اون ماه های اول خدا خیلی واضح در قلب من با من صحبت کرد و گفت : صبور باش و از مسیر لذت ببر.
اون روزا برام انقدر شفاف نبود که یعنی از کجای مسیر دقیقا باید لذت ببرم ولی الان هر روز که میگذره بیشتر دارم به لذتبخش بودن این مسیر ایمان میارم و از عجله هام کم میشه و رها تر و تسلیم تر میشم.
خدایا میدونی که اگه خودت بهم توفیقش رو ندی من از عهده ی شکرگزاری این مسیر برنمیام و ذهنم و زبانم ناتوانه از پیدا کردن لغات و ادا کردن این شکرگزای.
خداروشکر که لیاقت داشتم که باز پای حرفای شما استاد عزیز بشینم و به قدر ظرف خودم دریافت کنم این در و گوهرها رو:)
در این مسیر برای همه ی دوستان عزیزم در این سایت و خودم لذت دریافت هدایت های بیشتر رو آرزو میکنم :)
ملیحه عزیز سلام
خدا رو شکر برای بودن در این مدار
کامنت دوستان انگار یک ارتباط آنلاینه که در هر لحظه داره هدایت میکنه
دقیقن داشتم کامنت قبلی شما رو میخوندم و یک گفتگویی رو تو ذهنم با خدا داشتم
یگ گفتگوی لحظهای بود
که خدایا سن و سالم به جایی رسیده که باید خیلی چیزا رو داشته باشم، ولی ندارم
خونه، ماشین، درآمد خوب
که بتونم خوب زندگی کنم و زندگی خوبی رو برای مادر و پدرم مهیا کنم
امنیت مالی رو برای خودم و اونها داشته باشم
و چه باوری ایجاد کنم که نعمتها رو دریافت کنم؟
بعد اومدم کامنت بعدی که دیدم شما تو کامنتت باورهایی رو که داری روش کار میکنی رو نوشتی…
زمان بندی خدا بینظیره
خداوند سالهای رفته رو برام جبران میکنه
پلن خداوند برای من بینظیره
صبور باش و از مسیر لذت ببر
واقعا پیامی بود از طرف خدا
که جوابم رو داد که قلبم رو آروم کنه و تَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا بود برام در این لحظه و انگار هدایتی بود که این باورها رو در خودم ایجاد کنم، تکرار کنم و روش کار کنم.
خواستم ازت تشکر کنم که کامنت شما برام هدایت بود
در آرامش و آسایش و رفاه باشید
استادعزیزم چقد این نگاه به خدا قشنگتره بهتره ارامش بیشتره
نگاه سیستمی بهم حسی بدی میده چون گفته بود خدا احساس نداره خدا نمیشنوه دردول نکن به قانون عمل کن فقط چون خدا احساس نداره
این باعث شده بود من نتونم باهاش حرف بزنم چون میگفتم اونکه نمیشنوه اونکه احساس نداره
به نام خدا
سلام به استاد عزیز و همه ی دوستان
خدارو سپاس گذارم که من و هدایت کردی به این فایل فوق العاده
درباره تضاد استاد تو دوره فوق العاده روانشناسی ثروت 1 جلسه 10و11 درباره تضاد ها به طور کامل توصیح دادن من قبلا فکر میکردم تضاد ها امدن تا من و نابود کنن ولی از وقتی این فایل از روانشناسی ثروت و استفاده کردم و عمل کردم فقط شکر گذار خداوند هستم در باره الهامات من قبلا با این مفاهیم اشنا نبودن به حرف الهامات گوش نمیدادم و توجهی نمیکردم کلی ضربه میخوردم هر بار وقتی الهامات خداوند و عمل کردم نتایجی برام به وجود اورده که کل مردم دنیا فکراشون و میذاشتن رو هم و کمکم میکردن این نتایج و برام رقم نمیتونستن بزنن به قول استاد وقتی ما روی قوانین و باورامون کار میکنیم شرایط همیشه در حال بهتر شدن هست هیچ وقت نمیاد که شرایط بد بشه چون ما داریم اگاهانه روی باورامون و قوانین کار میکنیم یک الگوی زیبا دیدم که تو ایران یک اقایی تو یکی از روستا های ایران از صفر رفته بود توی کار دامداری به قول خودش عاشق این کار بود بعد چند سال یه گاوداری بزرگ زده بود که قیمت این گاوداری 1500 ملیارد بود بعد چند سال تصمیم گرفته بود گاوداریش و بفروشه به مبلغ 1500 ملیارد بده به خیریه بعد اون اقایی که مصاحبه میکرد از ایشون میگفت ایا خوانواده شما یعنی پسرات دخترات راضی هستن از این کار شما گفت بله انقدر خودشون ثروت دارن که اصلا مهم نباشه این کار من بعد پرسید ایا مشتری دارید برای این جا با این مبلغ زیاد گفت بله کلی ادم تو صف هستن که بیان این جارو بخرن تو صحبت های این اقا این بود که هروقت بخوام دوباره گاوداری به این بزرگی و تاسییس میکنم وقتی این مصاحبه رو دیدم سپاس گذار خداوند شدم که یه ادم از مسیر مورد علاقه اش تونسته از صفر به این جا برسه و همه رو بده خیریه …استاد عزیز میگه وقتی روی باورات کار میکنی دنبال بکاب جمع کردن نباش چون همیشه اوضاع بهتر میشود نمیتونه اوضاع بد بشه این یه قانون
تشکر فراوان از استاد و خانومه شایسته بابت این فایل و این سایت بی نظیر خدارو شکر