عواقب تصمیمات احساسی - صفحه 2
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/05/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-05-06 05:53:472023-05-08 07:32:32عواقب تصمیمات احساسیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت همه ی دوستان عزیزم
خیلی جالبه که من چند روز متوالی هست که دارم به این فکر میکنم که خداکنه اگر چیزی شد من عصبانی نشم و تصمیمی نگیرم و یا حرفی نزنم که پشیمون شم ..
اخه دیدم همدر مورد خودم و هم در مورد دیگران که چطور روابطشونو با یک حرف در زمان عصبی شدن خیلی بد میشه
یا یک تصمیم در زمان احساسات عصبی شدید چطور اونها رو عقب میندازه از کارهاشون ، علایقشون ، و نتایج دلخواهشون
و همینطور از بچگی از اخلاق جوگیری که در زمان شادی قول و قرار های عجیب و غریب میدن و حرف های کمتر زده شده میزنن ، خوشم نمیومد
و خودمو خیلی کنترل میکنم در زمان که خیلییی شاد هستم تصمیمی نمی گیرم چون دیدم که موجب پشیمانی شدید من شده
خلاصه ایندفعه فکر میکردم درمورد کنترل احساسات در زمان خشم که دیدم این فایل بی نظیر رو گذاشتین تو سایت
خیلی سپاسگزارم واقعا برای همچین فایل
تصمیمم در مرحله ی اول برای خودم اینه که این فایلو بارها و بارها گوش بدم
و باور کنم که میتونم در زمان خشم خودمو کنترل کنم
و لیاقتشو دارم که حتی زمانی که خشمگین و ناراحت میشم ، تصمیمات اشتباهی نگیرم
و من میتونم که خودمو اروم کنم و بهترین تصمیمات و راه حل رو در زمان ارامش بگیرم
مرحله ی بعد تصمیم دارم که بارها و بارها در روزها با خودم تکرار و تکرار کنم
که اگر من تصمیمی بگیرم وقتی که احساساتم اینقدر شدیده
هر تصمیمی بگیرم 100 درصد پشیمون میشم
هر تصمیمی
وقتی اینو بارها و بارها با خودم تکرار کنم
تو ذهنم یادم میمونه که اگر احساسات شدیدی در من اتفاق افتاد
فورا بتونم به راهکارها عمل کنم
من تا چندین ماه به جز راهکار استفاده از محتوای این سایت بی نظیر ، راهکار دیگه ای رو عمل نمی کردم
و واقعا خدا میدونه از چقدررر تصمیمات اشتباه ، حرف های نابجا و فرکانس های نادرست جلوگیری کردم
و حتی اینقدر ذهن من اروم میشد و در فرکانس ارامش و شادی میرفت که بعد از مدتی من میتونستم به بهترین راه حل ها و حل مسئله دست پیدا کنم
و واقعا ممنونم برای محتوای های فوق العاده این سایت
و راهکاری دیگه ای که انجام دادم قران باز کردنه
خدا همیشه حرف حق و منطقی داره که منو اروم کنه
و این کار به شدت بهم ارامش میده و ذهنمو اماده دریافت راه حل میکنه
یکی از کارهایی که زیاد انجام میدم در حوضه مورد علاقم فیلم عکس و ایده دیدن هستش
منو تو دنیای دیگه ای میبره و شاد و خوشحالم میکنه
و همینطور فیلم بچه ها رو دیدن ، زمانی که بچه ای در دسترس نیست خیلی خیلی حالمو خوب میکنه و به دنیایی دیگه ای میبره
فیلم از طبیعت دیدن با صدای اهنگ اروم خیلی منو اروم میکنه
اگر شرایطش باشه خوابیدن هم برای من جواب میده
و وقتی بیدار میشی کلن به تصمیمات در زمان عصبانیت و خشم که میخواستی انجام بدی، میخندی..
کار دیگه ای که انجام میدم رفتن به جاهایی که دوست دارم و ارامش و احساس شادی بهم میده هست
همیشه اینکار جواب میده و خیلی خیلی اروم و سرحالم میکنه
سلام
بر استاد عزیزم
استاد جان در مورد تصمیمات احساسی
به اندازه احساس و شدت آن رفتار زیاد
تر باشه نتیجه آن اتفاق می توانه بدتر باشه
من خودم شخصی بودم که ضربات زیادی در زندگی ام از تصمیمات احساسی خوردم
با برنامه های آشنا شدم و روی خودم کار کردم آن بصورت تکاملی بهتر شدم که بتوانم احساسات خودم را کنترل کنم
و هر چی بیشتر با قوانین آشنا شدم و تکرار روزانه فایلها و دیدن زیبایها کنترل بر افکارم و کانون توجه ام بهتر شده
در ابتدای دوره دوازده قدم جلسه اول
فرمودید اگر بتوانید آن اسب چموش ذهن کنترل کنید سواری عالی به شما می دهد
راهکاری خودم و از این شیوه استفاده می کنم
پیاده روی و گوش دادن به فایل جلسه پنجم قدم هشتم که شما خودتون در این فایل فرمودید
این فایل زمانی استفاده می کنید که نمی توانید ذهنتون کنترل کنید و شرایط سخت است
خدا را شکر از موقع ورودی های ذهنم کنترل می کنم و درک قانون دسترسی فرکانسی مهمه
نه فیزیک و جغرافیا و کسی توجه اش بر صدق به الحسنی و زیبایی باشد
اتفاقات ناخوشایند کمتری می افتد
و چون ما انسانیم و صفر و یکی نیستم و نمی توانیم
تمام لحظات بر کانون توجه امون نظارت داشته باشیم و فرکانس عالی بفرستیم اگر
اتفاقات به ظاهر ناجور افتاده و در آن اتفاق ذهنم کنترل می کنم و میرسم به الخیر فی ما وقع
و اگر یک ناخواسته ای بر خورد کنم سریع آن فایل قدم هشتم جلسه پنج را گوش می دهم و ذهنم کنترل می کنم
استاد عاشقتمم
سلام خدمت استاد وهمه دوستان
آمدم بنویسم که خدا خیلی منو دوست داره
آمدم بگویم که خدا واقعا عاشق منه
حالا شاید در ذهنتان بپرسید مگه چی شده
دیشب در بحث روابط من رفتاری دیدم که از باب من مورد میلم نبود وکمی احساسم …
سریع به خودم گفتم هر اتفاقی بیفته به نفع منه
مریم هیچ دلیلی برای حال بد نمی بینم دوست داری دستت را روی آتش بگیری ،می سوزد
رفتم سر ساختمانم که درحال ساخت است
فریاد زدم من به معجزات خدا عادت دارم
من این وضعیت را به دستان قدرتمند خدا میسپارم ومطمئم به سادگی وزیبایی وعزتمندانه حل شده است
همان لحظه به خودم گفتم هیچ تصمیمی نمیگیری ، هیچ حرفی به طرف مقابلت نمی زنی وهیچ قضاوتی نمیکنی
آمدم خانه وسریع حمام رفتم ، بعد با دوستم که از اعضای سایت است صحبت کردم
ودیشب زودتر از شب های قبل خوابیدم
واز خدا خواستم سحر بیدارم کند
سحر بیدار شدم وباهاش حرف زدم
نوشتم ونوشتم
10 مورد مثبت آن اتفاق را نوشتم
10 مورد ویژگی های مثبت طرف را نوشتم
10 مورد ویژگی های خوب خودم را نوشتم
7 خط صحبت با خدا
7 خواسته
10 مورد شکرگزاری
وپیاده رفتم باشگاه
در راه میگفتم خدایا ای کاش استاد یه فایلی امروز روی سایت بگذاره که دقیقا درمورد همین مسائل باشه
ونیازمن
از باشگاه که برگشتم دیدم استاد فایل را گذاشتند
گفتم جل الخالق دقیقا استاد دارند راهکارهایی میدهند که دیشب تا حالا من انجام دادم
به خودم افتخار کردم
ار خدا سپاسگزاری کردم که از فرسنگ ها دور به دل استاد عباس منش انداخت فایلی را آماده کند که نیاز من بود
واقعا همان لحظه گریه شوق کردم بابت این خدا که هر لحظه حامی منه
از استاد سپاسگزارم که لطف کردند و این فایل را روی سایت قرار دادند
من عاشق این خدا شدم
واین قدر دیشب تا الان از خدا سپاسگزاری کردم که
که منو به مسیر شکرگذاری و خودشناسی هدایت کرد
روز خوبی را برای استاد وهمه دوستان از خدا می طلبم
سلام به استاد عزیزم و خانواده دوست داشتیم
از اینکه تو شرایط احساسی تصمیم گرفتن و گفتن یکسری از صحبت ها ک بعدش احساس منفی داشتن در این مورد و بعد با هیچ معذرت خواهی درست نمیشه حرفه گفته شده رو که نمیشه پس گرفت
در این مورد من با یکی از دوستان نزدیکم ک خیلی خیلی هم بهش اعتماد داشتم سر یه موضوع خیلی کوچک که هیچ ارزشی نداشت یه دلخوری به وجود اومد که من تو شرایط احساس شدید این کارو کردم به شدت ناراحت بودم و یکسری از حرفایی زدم که اون شخص اصلا من نبودم
و اینکه همه ما شاید گاهی این عصبانیت بهمون دست بده و یکسری کارها رو انجام بدیم ولی مهم ترش اینکه تو این شرایط نمونی و خودتو سر زنش نکنی
مثل اینکه تو قبلا یه کار اشتباهی رو انجام دادی تموم شد رفته بعد تو هر وقت بهش فکر میکنی حالت بعد میشه این مواردو سعی کن فراموش کنی یا زیاد بهشون فکر نکنی که حست بد بشه سم بدی بخودت
من بیشتر وقتا ک تو اینجور شرایط گیر میکنم خودمو با نوشتن اگر امکان داشته آرام میکنم یا مدیتیشن یا توجه ام رو میبرم به سمت نکات مثبتی ک هستش
یه مدت پیش کتابی رو خوندم به اسم محدودیت صفر ک خلاصش اینجوری بود تمام شرایط رو خودت به وجود میاری و اگر اتفاق بدی افتاده به این دلیل که تو اینقدر اون خاطر رو از گذشته تو ذهنت مرور کردی ک باعث بروز این اتفاق بد شده
بعد با استفاده از یه تکنیک میگفت ک خودتون رو پاک سازی کنید
تو هر موقعیتی قرار گرفتی که دلخواه شما نبود با تکرار این جملات تمرکز خودتو از روی اون ناخواسته بر دار
جملات؛
دوست دارم
متاسفم
مرا ببخش
متشکرم
در کل خلاصش میشد همین ک تو تمرکزتو از روی ناخواسته ای ک پیش اومده بر داری
دوباره به همون صحبت های استاد میرسیم که احساس خوب =اتفاقات خوب
ماه باشید ️
سلام استاد عزیزم
چه صبح عالیی رو شروع کردم با شما و دیدن این فایل مناسب و به موقع…البته که فایل های شما همیشه مناسبه و اگه سالها هم بگذره برای یسری افراد گوش دادنش کاملا به موقع هست.
استاد این مطالبی که گفتید من رو کاملا به فکر فرو برد..وارد سکانس هایی از زندگیم شدم که احساسات کاملا من رو تحت تاثیر خودش قرار داده بود و چه حرف ها و عکس العمل های نامناسبی از خودم نشون دادم که یک ساعت بعدش خودم باورم نمیشد که انقدر راحت کنترلم رو از دست بدم…حتی دقیقا همونطور که شما گفتین چندین بار در سرمایه گذاری کردن احساساتی عمل کردم مثل کسب و کارها و سرمایه گذاری تو بورس یا چیزهای دیگه که جالبش اینجاست شما چندین بار گفتین که اگه هر زمان حس عجله درون شما شکل گرفت که فلان چیز رو زودتر یا بیشتر بخریم که سود بیشتری سهممون بشه دقیقا داریم به کمبود ثروت فکر میکنیم و باور فراوانی رو نقض کردیم و من الان متوجه شدم این موضوع کاملا به احساسات هم مربوطه و من با اینکه خیلی رو باور فراوانی کار میکنم بخاطر احساساتی عمل کردنم اصلا نتیجه اونطور که میخواستم پیش نمیرفت.
البته که با حس خوب و انگیزه و انرژی و دید مثبت به آینده..خداروشکر همیشه رو به جلو بودم و پیشرفت کردم اما با غلبه بر احساسات این پیشرفت ها حتما میتونست بارها و بارها بیشتر و بزرگتر باشه…
اگه بخوام درمورد کنترل بر احساساتم بگم من همیشه در موقعیت شدید احساسی اول از همه سعی میکنم هیچوقت تو خونه نمونم..و از اونجایی که تو گیلان زیبا سکونت دارم میرم یه مکان دنج و خلوت..و با خدا و طبیعت و بیشتر با خودم صحبت میکنم و با تحلیل های مناسب آرامشم رو بیشتر میکنم…
ورزش هایی که فشار زیادی بهم وارد نمیکنه هم بهم جواب میده مثل پیاده روی و دویدن آهسته… تا زمانی که انرژیم کاملا تخلیه بشه و خواب راحتی داشته باشم..
ولی استاد یادمه آخرین باری که اعصابم خیلی خورد بود سعی کردم خودم رو آروم کنم رفتم رو یه تپه زیبا، کنار و زیر سایه یک درخت نشستم رو چمن،روبروم یه جنگل سبز بود و یه آسمون آبی زیبا و ابرهای کاملا سفید و با شکل و شمایل جالب و دیدنی..حتی صدای پرنده هایی که تو جنگل بازی میکردن هم به گوشم میرسید و یک لحظه عظمت خدا و اینهمه زیبایی وجودم رو فرا گرفت…من فقط سکوت کرده بودم و با نسیم خنکی که به صورتم میخورد آتیش درونم فرو نشست..به خودم گفتم جواد واقعا این موضوعی که بخاطرش انقدر ناراحت و عصبی بودی چند سال دیگه مهمه؟؟ دیدم واقعا نه مهم نبود..
اونجا که نشسته بودم یاد این جمله توحیدی از شما افتادم استاد که میگفتید تا وقتی طبیعت هست…تا وقتی خورشید میتابه…تا وقتی پرنده ها میخونن.. خدا هم هست و زندگی جریان داره…
بنام خدای رحمن
سلام به استاد و تمام دوستان عزیز
خدایا شکرت امروز هم یک فایل جدید و یک آگاهی جدید در مسیر زندگیم قرار دادی
ماشالا استاد چه بدنی ساختی
چه ذهنی ساختی
چه تیشرت خوش رنگی پوشیدی امروز
چه بهشتی ساختی استاد
هر روز داره خوشرنگتر میشه
چه سایتی ساختی
پر برکت باشه برای همه ما ایشالا
من از روزی که با سایت شما آشنا شدم همه چی تو زندگیم شروع کرد به بهبود و مثل موشک شروع کردم به رشد کردن و بالا رفتن خدا رو شکر
سلامتیم و شرایط مالی و روابطم هر روز بهتر و بهتر شد
اتفاقات خوب و افراد خوب تو مسیر زندگیم قرار گرفتن
بابت این هدایت خداوند شاکر و سپاسگزارم
تا دو سال پیش که من با برخورد به یک تضاد و ناخواسته، خیلی احساساتی شدم و یک تصمیم عجولانه گرفتم که همون تصمیم اشتباه و احساسی باعث شد تا به همین امروز زندگیم تو سراشیبی قرار گرفت و تو مدت این دو سال هر تصمیمی گرفتم و هر اقدامی کردم همه اشتباه بود و فقط سرعت سقوطم رو بیشتر کرد
امروز که این فایل رو دیدم رو سایت با دیدن عنوانش این دو سال مثل یک فیلم از جلوی چشمم گذشت و فهمیدم که من با همون تصمیم عجولانه و احساسی این شرایط رو در زندگیم خلق کردم
خیلی سخته
درست مثل سقوط کردن از کوه میمونه
الان که به اون روز فکر میکنم، میبینم یک تصمیم اشتباه و احساسی باعث شد من تصمیمات اشتباه بیشتری بگیرم و تو این چرخه باقی بمونم. و جمع و جور کردن خودم کار سختی شد و الان انرژیه خیلی بالایی میخواد. در حالی که همون لحظه اول اگه میتونستم چند دقیقه سکوت کنم و به قول استاد چند تا نفس عمیق میکشیدم یا قدم میزدم یا دوش آب سرد میگرفتم، هیچ وقت اون تصمیم رو نمیگرفتم.
الان که به اون روز فکر میکنم میبینم اون تضاد اومده بود منو رشد بده و برکت و روزی وارد زندگیم کنه
اومده بود منو مستقل کنه
اومده بود نعمت و ثروت وارد زندگیم کنه
ولی من از روی احساسات مسیر اشتباهی رو پیش گرفتم.
و اگر میتونستم خودم رو به آرامش برسونم رزق و برکتی وارد زندگیم میشد که خودم چند وقت پیشتر از اون اتفاق درخواستشو به جهان داده بودم.
چند روز پیش داشتم فایلهای گفتگو با دوستان و گوش میکردم و صحبتهای سید علی خوشدل رو که شنیدم متوجه شدم چقدر اُفت کردم.
سیدعلی گفت شهریور ماه 97 که اولین فایل استاد رو شنیدم ماهی 500 هزار تومن درآمد داشتم. من در همون سال ماهی بیشتر از 20 میلیون درآمد داشتم
با کمترین زمان کاری در طول روز
آبان ماه 97 ماشین خریدم
دندونام رو درست کردم
مسافرتهای خوب لذتبخش میرفتم
دست به هر کاری میزدم در کمترن زمان ممکن بزرگترین نتیجه رو میگرفتم
اصلا برکت خودش تو مسیر زندگیم قرار میگرفت
من فقط داشتم نعمت دریافت میکردم
ولی اواخر 99 یک تصمیم اشتباه و احساسی منو از ریل خارج کرد و افتادم تو سراشیبی
به جراًت میگم تنها چیزی که تا به امروز منو سر پا نگه داشته این سایت بوده. و تمام تلاشم رو کردم که از سایت دور نشم. درسته چند وقته فعالیت کامنت نوشتنم تو سایت کم شده ولی سعی کردم هر روز حداقل یک فایل ببینم، چند خط کامنت بخونم و ذهنم رو کمی کنترل کنم.
بابت بودن در این سایت و این مسیر از خدای خودم سپاسگزارم و عاجزانه از خدا میخوام که دستم رو بگیره تا بتونم دوباره به صراط مستقیمش برگردم.
من صراط مستقیم خداوند رو تجربه کردم و میدونم که چه لذتی داره اون مسیر.
خوده اون صراط بهشته واقعا
استاد خیلی خوشحالم که با شما آشنا شدم
خیلی خوشحالم که تو این دوسال شما و این سایت رو از دست ندادم.
میدونم تمام مادیاتی که از دست دادم برمیگرده
میدونم که خدا منو رها نکرده
اگه رها میکرد الان اینجا نبودم و این آگاهی رو دریافت نمیکردم
میدونم که خود استاد هم این تجربیان رو مفت و ارزون به دست نیاورده و بابتش کلی هزینه کرده.
خدا رو شکر بابت امروزم
من با قانون سلامتی به وزن و اندام ایدهآل رسیدم، پوستم شفاف و صاف شده
هر کس منو برای اولین بار میبینه سنم رو ده سال کوچیکتر تشخیص میده و باورش نمیشه.
و از این بابت خیلی خوشحال و سپاسگزارم
باز هم ممنونم از شما استاد که این سایت و این آگاهیها رو در اختیار ما قرار میدین
خداوند به زندگیت برکت بده
برای تمام دوستان روز خوب و اتفاقات خوب آرزو میکنم
در پناه الله رحمن شاد و سالم و ثروتمند باشید
سلام به استاد عزیزم
سلام به مریم مهربانم
استاد چقدر این فایل برام به موقع بود ، دیروز با یکی از همکارانم که خیلی به من نزدیکه و در جریان زندگیم هست دقیقا در مورد همین باگ شخصیتیم صحبت میکردم
روی روانشناسی ثروت کار میکنم متوجه شدم که عدم کنترل احساساتم علی الخصوص ترس و خشم
تقریبا تمام زندگی مو تحت تاثیر قرار داده
اینکه چه جاهایی ضربه خوردم ؛
من تمام سرمایه مو / ماشین و پس اندازمو فروختم و گذاشتم توی بورس
حتما خیلی از بچه ها اوضاع بورس رو توی سه سال پیش بیاد دارند که چه تعداد از افراد با سر خوردن زمین
درست همونطوری که شما در روانشناسی ثروت هشدار داده بودید
من هم بخاطر اینکه همه میگفتند بورس خوبه و جواب میده ، احساسم رو کنترل نکردم و سرمایه مو گذاشتم توی بورس
و همه چیزی که توی ده سال زندگی کسب کرده بودم رو توی سه ماه از دست دادم
ترس و عدم رعایت قانون تکامل و طمع باعث شد که هزاران کیلومتر به زیر صفر برم
از این موارد در کارنامه زندگیم زیاد دارم که دیروز واقعا متعهد شدم روی فراوانی و روی تکاملم بیشتر و بیشتر کار کنم
یه مورد دیگه که متوجه اون شدم اینه که خیلی از تصمیمات احساسی من بخاطر کمبود اعتماد بنفس و عزت نفسه
این مسئله خیلی درونم نهفته و پنهان بود
که من خیلی از تصمیمات احساسی رو میگیرم برای اینکه خودم رو به بقیه ثابت کنم و به اونها بگم من
چقدر خاصم
خب اینم همون پاشنه آشیلیه که هر چقدر روش کار میکنم ، بیشتر رگه های مخفی اون رو شناسایی میکنم
که بنظرم خیلی کار میبره تا در درونم بهتر و بهتر بشه
در مسئله روابط چقدر به خاطر عدم کنترل احساس و خشمم ضربه خوردم
همین چند هفته پیش بود که با یکی از همکارانم جر و بحث کردم و از خونه ام انداختمش بیرون
وقتی یکم آروم شدم و از دید درست تری به قضیه نگاه کردم ، متوجه شدم که همکارم چقدر بزرگوارانه قصد کمک و بهبود رو داشته
اون وقت بود که سرزنش های خودم شروع شد
و اصلاح این پل ارتباطی برام خیلی سخت بود
چون از طرفی خودم مقصر بودم و از طرفی انقدر مغرور هستم که ارتباط مجدد خیلی سخت بود
اینم به پاشنه آشیل دیگه
حرف خیلی سنگین و عمیقی که در روانشناسی ثروت زدید رو اینجا تکرار میکنم تا هم خودم بارها بخونمش و هم شاید کمکی به دوستان باشه
شما در روانشناسی ثروت بارها تکرار کردید که موفق ترین انسانها ، کسانی هستند که احساسات خودشون رو کنترل کنند
من معیاری رو برای خودم در نظر گرفتم که اگر میخوای موفق بشی ، باید پاشنه های آشیل خشم ، ترس و غرورت رو اصلاح کنی
از دیروز که این مسئله رو درک کردم روی اهرم رنج و لذت کار میکنم که این خشم و ترس رو اگر اصلاح نکنی ، چقدر در کار و زندگی ات بهت لطمه میزنه
و واقعا هم همینطوره ، وقتی خشمگین میشم حس میکنم که رگ های مغزم دارند جابجا میشن
برای من اهرم رنج و لذت خیلی قوی کار میکنه چون وقتی لطمات این نوع برخورد احساسی رو برجسته میکنم ، کنترل فاز احساسی برام خیلی راحت تر میشه
مورد دوم که به شدت به من کمک کننده است اینه که متعهدانه مینویسم که این باگ رو برطرف میکنم ؛
وقتی تعهد میدم ، اون تعهد برام وحی منزل میشه
تا میخوام عصبانی بشم به خودم یادآور میشم که محیا … تو قول دادی
و عملا میبینم که تعداد اونجاهایی که حسم رو کنترل نکردم کم کم ، کمتر میشه
در نهایت بنظرم هر چقدر بیشتر خودم رو کنکاش کنم
عزت نفسم رو بیشتر کنم
روی فراوانی و توحیدم بیشتر کار کنم و تعهد بدم که امروز نسخه بهتری از خودم باشم
کنترل احساسم بیشتر در دست خودم قرار میگیره
سپاسگزارم از استاد عزیزم و مریم مهربان که قوانین رو از ابعاد مختلف به ما یادآوری میکنید
و سپاسگزارم که با قدم زدن در فضای پرادایس فراوانی منابع ، پول و ثروت و نعمت های خدا رو برامون یادآور میشید
برای شخص من ، بودن در فضای سایت باعث ایجاد حس خوبه
الحمدالله رب العالمین
سلام با استاد عزیزم و مریم بانوی عزیز و قوی
و سلام به همه دوستانم در سایت زیبایی عباس منش ؛
قبل ازشروع هر نوشته ای تحسین میکنم شما رو که بهترین افکار رو برای خودتون و زندگیتون داشتین که در یک همچین فضای دلچسبی با کلی زیبایی روزهاتون رو سپری میکنید و به هر آن چیز که خواستید (مالی و مادی) دست پیدا کرده اید و با قلبی پر از عشق آرزوی هرچه بیشتر را برای شما و تموم افرادی که خواسته تغیر تو وجودشون هست رو دارم .
استاد عینا تموم مثال های که شما زدید برای من هم در موضوعات مختلف پیش اومده چه تصمیماتی که در اوج عصبانیت بوده و چه تصمیماتی که در اوج احساسات مثبت بوده نتایجش به گونه ای بوده که اکثر اوقات پشیمانی به بار آورده و گاها باعث ناراحتی بین من و طرف مقابلم شده .
شاید نزدیک ترین مورد با نیروی کارم چند روزگذشته بود که یکی از سایت های که باهاش کار میکنیم اختلال داشت و من تو اوج عصبانیت فقط میگفتم سریع انجام بده ، زود باش دیگه چرا کم کاری میکنی و این موضوع واقعا فشار زیادی بهش آورد و من هم یکی دو ساعت بعدش ازش دلجوی کردم و یجورایی احساس کاری اون روزم منفی و ناکار آمد شد
و در اصل اون عصبانیت من فقط ایجاد ناهماهنگی و دلخوری کرد، کار رو هم پیش نبرد.
و من از اون موضوع و این فایل شما یاد گرفتم تو هر شرایطی حتی اگر کلی عدله و منطق پشتش وجود داشت باز هم به هیچ وجه به خودم این حق رو ندم که از روی ترس ، عصبانیت ، نگرانی و همینطور در زمان داشتن کلی احساسات مثبت وعده یا قولی بدم و هر موقع تو این حس بودم سریع به خودم یادآوری کنم که الان من نباید کاری کنم یا حرفی بزنم یا قولی بدم و بهتر اینه اون لحظه خودم رو به شرایط مطلوب برسونم که میتونم از روش های عالی که شما گفتید که واقعا هم برای شخص من کاربردیه استفاده کنم ؛
مثلا فعلا در باب اون موضوع تصمیمی نگیرم رهاش کنم تا یه زمان دیگه با ذهن آروم تر حلش کنم .
مثلا برای سبک تر کردن احساسم اون لحظم از نفس عمیق استفاده کنم
محیط رو ترک کنم
با خودم حرف بزنم و زاویه و جنبه مثبت اتفاق رو ببینم
یه دوش آب سرد بگیرم
خودم رو با چیزی که علاقه دارم سرگرم کنم مثل کنسول بازی ، استخر ، موزیک لایت، خرید و…
بزنم تو دل طبیعت
از افکار و نظراتی که قدیمیان در مورد احساس بد داشتن با خودم مرور کنم مثل گر تو با بد بد کنی پس فرق چیست یا حرف لقمان که سراسر در مورد محبت و اضافه کردن محبت برای یه برخورد گفته
برای من شاید کاربردی ترین روش خلوت کردن با خودم و دیدن مسئله از زاویه دیگه باشه
و چقدر زیبا تر میشه هر لحظمون ، کنترل و مدیریت هر اتفاقمون وقتی در عمل به این مورد که هیچ حرفی هیچ عملی در زمان عصبانیت ، نگرانی و…. با اینکه کلی منطق و دلیل دارم نزنم
از استادعزیزم بی نهایت تشکر میکنم بابت این فایل زیبا و پر محتوا یک باگ از خودم رو کشف کردم و مطمئنا در شرایط همچنین برای تسلط به خودم از آموزه های این فایل استفاده میکنم
بی نهایت سپاسگزارم .
سعادتمند و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت
سلام به استاد عزیزم و مریم جان
امروز که از خواب بیدار شدم اولین کاری که کردم اومدم تو سایت و این فایل فوق العاده رو نگاه کردم خدا رو هزاران بار شکر که هر روز از زبانتون آگاهی هایی رو به قلب ما جاری میکنید،بسیار ممنون استاد.
تجربه من از این موضوع اینه که قبلا خیلی آدم واکنشی بودم مخصوصا در بحث روابط در شرایط احساسی شدید واقعا کارهایی انجام میدادم که ممکن بود حتی به چند ساعت نرسیده بسیاررررررپشیمان بشم و این موضوع باعث شده بود که دیگران به خاطر اینکه در ارتباط با من باید خیلی محافظه کار باشن اصلا رابطشون رو کمرنگ کنن حتی من کاملا شاهد این بودم که چقدر از بُعد سلامتی به آدم آسیب میخوره که یهو مثلا یه شوک به بدن وارد میشه.
اما از یه جایی به بعد،درواقع از زمانی که با تضاد هایی رو به رو شدم یواش یواش عادت صبور بودن ودر لحظه تصمیم نگرفتن رو تو خودم پرورش دادم وبعد از یه مدت تمرین این موضوع دیدم در زمان عصبانیت باز هم مغزم داره کار میکنه ومیتونم آگاهانه تصمیم بگیرم دیدم چقدر از اون آدم تکانشی و زود رنجی که قبلا بودم فاصله گرفتم و این موضوع به عنوان یه عادت خیلی خوب در من ایجاد شد که در واقع به مرور زمان وبا تمرین هم اتفاق افتاد
اولین چیزی که موقع عصبانیت شدید به خودم یادآور میشم اینه که تو الان داری سلامتیت رو به خطر میندازی آیا این موضوع آنقدر ارزش داره؟ وبعدش سعی میکنم محیط رو ترک کنم وبه قول استاد اون لحظه تاجایی که بتونم هیچ حرفی نزنم.
و در واقع همین موضوع باعث شده که کمتر از قبل حتی در این موقعیت قرار بگیرم و خیلی محدود تر اتفاقاتی میفته که اصلا بخوام تو شرایط عصبانیت باشم که حالا بخوام کنترلش کنم البته هنوز هم شاید خیلی کم پیش بیاد که نتونم مثلا حرفم رو کنترل کنم اما خداروشکر میکنم که خیلی کم شده.
خیلی خوبه که آدم بتونه هر لحظه رو آگاهانه زندگی کنه و این یک عادته که باید سعی کنیم ودر خودمون پرورشش بدیم.
اگه بتونیم قانون
احساس خوب=اتفاقات خوب
رو در خودمون نهادینه کنیم قطعا در چنین شرایطی به راحتی میتونیم عبور کنیم.
وقتی میتونیم رو اعمال ورفتارمون در شرایط احساسی مختلف کنترل داشته باشیم حتی حرف وعملمون هم پیش دیگران اعتبار میگیره
من حتی تو جنبه مثبت هم که مثلا طرف خوشحاله و قول هایی رو میده که بعدا نمیخواد یا نمیتونه حرفش رو عملی کنه افرادی رو دیدم که چقدر به مرور قول هاشون بی اعتبار میشه وکسی اصلا رو حرفشون حساب باز نمیکنه وبه اصطلاح میگن داره از رو شکم سیر این حرفو میزنه پس در واقع کنترل داشتن روی احساس هر لحظه میتونه در واقع هویت مارو هم رقم بزنه که دیگران به چه حالتی از ما یاد میکنن.
سپاسگزارم از استاد عزیز و شما دوستای گلم که کامنتم رو خوندید.
از خداوند برای خودم وهمه برکت در اخلاق و رفتار میطلبم.
سلام به استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته مهربان و دوست داشتنی و همه خانواده هم فرکانسی
از ابتدای شروع این فایل من همه چالش های زندگیم انگار دونه به دونه داشت از جلوی چشام رد میشد که کجا تصمیم احساسی گرفتم یا شاید به نوعی بشه اسمش رو گذاشت که واکنشی عمل کردم که هی با خودم میگفتم نه من توی فلان مسئله که کاری نکردم توی فلان موقع که اصلا اونجا رو ترک کردم توی اون یکی بار که سکوت کردم راستش فکر میکنم من زیادی از اونور بوم میافتم از بس که هیچی نمیگم ولی خب بعدش خودخوری میکردم که باید اونجا حتما یه حرفی میزدم که طرف بفهمه من فهمیدم وگرنه که هر بار میگه این نفهمیده بزار دوباره تکرار کنم….که فکر میکنم این طرز فکرم بر میگرده به ترببتم که مادرم میگفت زبونتو کوتاه کن خونه شوهر بتونی زندگی کنی…
البته که الان متوجه شدم اعراض و یا سکوت چقدر درست بوده اگه با خودخوری نبود اما به فال نیک میگیرم که تمرین کرده بودم که سریع عکس العمل نشون ندم…
تا اینکه یهو یاد این قسمت زندگیم افتادم :
سه سال پیش که یه پسر نه ماهه داشتم (علی)
همسرم بیکار بود یه خونه در حال ساخت داشتیم که پولی برای ادامه ساخت نداشتیم و وسایلام هر کدوم پیش یه فامیلی بود که لااقل اونا قابل استفاده باشند بعد از ساخت خونه ،خودمونم منزل خالم موقت ساکن شدیم تا یه چاره ای بشه،
که متوجه بارداری مجدد شدم !!!
یادش بخیر من اونروز چقدر ناراحت بودم که همه بهم میگفتن بچه رو بنداز حتی همسرم و من تونستم خودمو کنترل کنم احساسی نشدم نترسیدم تونستم توی اون شرایط مقاومت کنم هر چند که هر چی جلوتر اومدیم توی بازه چند ماهه به شدت تحت فشارهای بیشتری قرار گرفتم من خودم باید عواقب تصمیمم رو میپذیرفتم و من تونستم خودمو کنترل کنم تونستم با اعتماد به خدا احساسی نشم و با تمام اون وضعیت فقط با اعتماد به خدا جلو رفتم هر کاری میتونستم انجام دادم انگار که من به خدا خیلی اعتماد داشتم که گفت« از ترسی روزی فرزندان خود را نکشید ما هم شما هم آنان را روزی میدهیم»
و انصافا هم سنگ تموم گذاشت من نمیدونم چطوری خدا انقدر واسش راحته که همه چیو به بهترین نحو آماده کنه من توی بدترین شرایط مالی بودم نمیدونم چجوری شد که تحت مراقبت بهترین دکترها قرار گرفتم تمام آزمایشات به موقع انجام شد من میخواستم بیمارستان دولتی زایمان کنم رفتم بیمارستان خصوصی بچم به دنیا اومد یه پسر 4/5 کیلویی سالم, زیبا به حدی زیبا که پرستارا یوزارسیف صداش میکردن ومن معجزه این فایلتون رو در گذشته با اعتماد به کلام خدا کسب کرده بودم و همونایی که بارها گریه منو درآوردن که تو به بچه بزرگت ظلم کردی الان به من میگن خوب شد حسین رو به دنیا آوردی چقدر خوب با هم بازی میکنن هیچ وقت تنها نیستن هم بازی هم شدن و بعد از این احساسی تصمیم نگرفتنم ( نمیدونید چقدر منو میترسوندن چقدر فشار روانی روم بود) هر روز معجزه پشت معجزه نمیدونم چطوری شد تقریبا شش ماهگی بارداریم بود که تقریبا خونمون آماده سکونت شد اومدیم خونه خودمون انقدر خدا رو شکر کردم که خونه دار شدیم اصلا از ذوق توی پوستم نمیگنجیدم بعد از سه ماه پسرم به دنیا اومد و همسرم یه مقدار کمی بیرون از منزل کار میکرد و بیشتر وقتها کمک من بود تا اینکه وقتی پسرم شش ماهه بود یه شب به خدا گفتم من که به حرفت گوش دادم همه گفتن نکن من طرف تو رو گرفتم مگه نمیبینی وضعیتمون چه طوریه من باید بهت بگم یه درآمدی برامون جور کن ….
خدا شاهده به ماه نکشید من با این مباحث ذهنی آشنا شدم یعنی شبا که بچه شیر میخواست و باید کاراشو انجام میدادم تا دوباره بخوابه به خاطر اینکه خودم خوابم نبره میومدم با گوشی مطلب میخوندم توی همون مطلب خوندنا کار به سرم زد شروع کردم کسب درآمد کردم همسرم و من با هم کار میکنیم روز به روز انگار زندگی روالتر شد که خدا هدایتم کرد به این راه و سیر تکاملی رو تا رسیدن به استاد عباس منش و این سایت طی کردم و الان میفهمم که چقدر خوبه تحت تاثیر شرایط بیرونی نبودن چقدر به نفعه آدمه اینکه همیشه قانون رو اجرا کنی احساسی نشی من اون موقع نمیدونستم قراره چی بشه ولی الان که بر میگردم به قبل میبینم از هر بار به قانون عمل کردنم من چقدر پیشرفت کردم الان درک میکنم تو یه قدم بیا من صد قدم میام
خیلی خدا به طور شگفت انگیزی سیستمش دقیق کار میکنه این همون عظمت خداست
اگه احساسی تصمیم میگرفتم و ترس بر من غلبه میکرد اگه قوی نبودم ،بچه دومم و شب بیداریاش نبود شاید هیچ وقت با این راهه الهی آشنا نمیشدم خدا رو هزار بار شکر میکنم که سربلند بیرون اومدم با خودم میگم الماسم تحت فشار زیاد تبدیل به الماس میشه منم گذروندم اون فشارها رو که به خدای واقعی به الماس درونم رسیدم هر چند اول راهم ادعایی نیست ولی همینقدر هم که در این جمع هستم خدا رو هزاران بار شاکرم
استاد برای شما و خانم شایسته نازنین و تمام دوستان آرزوی بهترینها رو دارم
سلام الهه عزیز
امیدوارم سرشار از احساسات عالی باشی
خیلی خیلی تحسینت میکنم که نجواها و فشارهارو کنترل کردی و فقط به حست توجه کردی
کار تو نشوندهنده ایمانت بوده.
توی این موضوع افراد زیادی رو دیدم که بعد از سقط عمدی فرزندشون به بیماری های مختلف گرفتار شدن و وضع زندگیشون به شدت بد شده بخاطر اینکه خودشون رو به دست شیطان سپردند و بعد از سقط حس گناه فراوانی داشتن و نتونستن خودشون رو ببخشن.
برات آرزوی بهترینها رو میکنم.