مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- تاثیرگذارترین عامل برای خلق ثروت؛
- هیچ محدودیتی برای خلق ثروت نیست؛
- کار کردن روی بهبود باورها، یک فرایند دائمی است؛
- آگاهی از دلیل اصلی نتایج، باعث متعهد ماندن و ادامه دادن در مسیر صحیح می شود؛
منابع بیشتر:
بخش چگونه فکر خدا را بخوانیم در دوره 12 قدم
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- دانلود با کیفیت HD675MB43 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 1 | همراه ماندن با جریان هدایت40MB43 دقیقه
به نام الله یکتا
سلام بر استاد عزیزم و مریم بانوی نازنین و همه بچه های این سایت الهی
واقعا چی بود این فایل و از چه جنسی بود که از یه جایی دیگه اشک هام بند نمیومد
الان میفهمم وقتی یه حسی به استادم میگه بیا جلوی دوربین از چه جنسیه و از چه حسیه و از کجا داره میاد
دیروقت از خواب پا شدم و تو ذهنم این بود که این ایده خوب یمیتونه باشه که حالا که همه چی آنلاین هست بیام و یه اپی بزنم که همه بتونن توش کلاس آنلاین برگزار کنند با یه سری امکانات خاص
و بعد به خودم گفتم امین رو همین کاری که داری تمرکز کن و اول اینو به نتیجه برسون و بعد کارای دیگه و حالا دیدم با این اپی که استاد معرفی کردن قبل منم بهش فکر شده و جهان هر لحظه در حال گسترشه توسط دستان بی نهایت الله یکتا
اومدم سیستم رو روشن کردم مثل هر روز اولین کارم تمرین ستاره قطبی بود و جالبه که وقتی می خوام بنویسم تمرین ستاره قطبیم رو
حجم بیشتر نوشته هام شده شکرگزاری برای معجزه های فراوانی که تو روز قبل دیدم و حس میکنم که بازم باید تشکر کنم رو کاغذ
بعد ستاره قطبی سایت رو باز کردم و دیدم یه فایل جدید ..
حس خوب ی داشتم و ذوق کردم ولی نمیدونستم میخواد این فایل تمام وجودمو زیر و رو بکنه و میخم کنه به صندلیم و غرق در یه احساس نابم کنه
اولین نفر که اومد حرف بزنه حامد عزیز بود
من همیشه توی ذهنم این بود قبلن ها پول دار شم برم و اولین کاری که میکنم برم سراغ روستاهای سیستان
یعنی برام نماد فقر و ناتوانی بود
یه مستند دیده بودم چند سال پیش که خیلی ناراحت شدم بعد دیدنش و این عهد رو کرده بودم که حتما این کارو بکنم و یه سری مواد غذایی اینا بگیرم و برم تو دل روستاهاش
و حالا حامد عزیزم با این آرامش و صلابت
و این نتایج درخشان
و این حال خوب
خدایا چقدر ما نادانیم
استاد شما چقدر نارنینند
به جای نان قرض دادن به ما و صدقه دادن
کلید خزائن الهی رو به دست ما دادید
یاد مثال مهمانیتون افتادم که این دنیا مثل یه مهمانیه تو دوره ۱۲ قدم که همه ما تو این دنیا تو یه سطح دسترسی داریم به نعمت ها و حالا با شنیدن صحبت های حامد عزیز
این باور محدودیت زمان و مکان زندگی تو ذهن من نابود شد
و ایمان آوردم و به دلم نشست که در هرجا و مکان و شرایطی میشه پسر
بعد از حامد عزیز
سپیده خانوم عزیز اومدن باون صدای لرزان و ذوق زده
و وقتی شروع کردن از هدایت صحبت کردن
اشک بود که از چشمام میومد
همین دیروز بود که تو زندگی در بهشت نوشتم
استاد من تازه دارم هدایت رو میفهمم
وقتی سپیده عزیز داشت حرف میزد
یاد سالها پیش افتادم
که من مسافر کشی میکردم
و دقیقات یادمه تو تقاطع همت و شریعتی
یهو دستم خورد موزیک قطع شد از ضبط ماشین و رفت رو رادیو
و علامه محمد تقی جعفری
داشت یه چیزی در مورد اینکه چرا باید شراب رو ترک کرد میگفت
اونم نه اینکه اگه بخوری تو اون دنیا بیچارت میکنن
داشتن به لحاظ عرفانی توضیح میدادن
که مهمترین نعمت انسان اون احساس آگاهی و حضور و اتصاله
که ما میایم و با دست خودمون خودمونو میبریم تو یه حالت ناآگاهی خود خواسته با خوردن شراب
و همون جمله من و تکون داد
و بعد شروع شد حرکت من به سمت نور
و من رفتم سخنرانیاشون رو دانلود کردم
بعد دکتر الهی قمشه ای عزیز اومدن تو زندگیم
و همزمان شروع کردم به خوندن فارسی قرآن تا همین الان
و یه روز وقتی یه آیه از قرآن رو خوندم در مرود شراب و قمار
اشک تمام صورتم رو گرفت و رفتم تو یه حال خاصی
و به خودم گفتم امین ببین خدا چطوری داره باهات خرف میزنه که اگه نکنی این کار رو برات بهتره
و چه جوری بدون هیچ تهدیدی داره مهربانانه و پدرانه نصحیحتت میکنه
همونجا پا شدم هر چی تو خونه بود خالی کردم توی توالت فرنگی
یه چند روز بعدش
یه دوست خیلی عزیزی که خیلی باهاش ارتباط خاصی داشتم
با اینکه خیلی جوون بود
یه مشکل قلبی پیدا کرد
و چون دیر رفته بود به بیمارستان و باید عمل میشد
قبل عمل
دکترش بهم گفت شانس زنده موندنش فقط ۳۰ درصده
همونجا پشت در همون اتاق عمل
فهمیدم امین تو هیچ قدرتی جدای قدرت الله نداری
و اون ناتوانی در برابر قدرت الله رو همونجا با تمام وجودم احساس کردم
و همونجا با خدا عهد بستم
دیگه لب به شراب نزنم به صورت جدی
و تا این لحظه که از اون موضوع ۹ سالی میگذره
من اولش بدون اینکه واقعا بدونم چرا نباید بخورم
ولی دلم رو دادم به الله و گفتم چشم
و بعدش هدایت شدم به مولانا
مولانا و قرآن شده بودند رفیقای من
و شراب من
اونم چه شرابی
تا رسیدم به این شعر مولانا :
ای ساقی جان پر کن آن ساغر پیشین را
آن راه زن دل را آن راه بر دین را
زان می که ز دل خیزد با روح درآمیزد
مخمور کند جوشش مر چشم خدابین را
آن باده انگوری مر امت عیسی را
و این باده منصوری مر امت یاسین را
خمها است از آن باده خمها است از این باده
تا نشکنی آن خم را هرگز نچشی این را
آن باده به جز یک دم دل را نکند بیغم
هرگز نکشد غم را هرگز نکند کین را
یک قطره از این ساغر کار تو کند چون زر
جانم به فدا باشد این ساغر زرین را
این حالت اگر باشد اغلب به سحر باشد
آن را که براندازد او بستر و بالین را
زنهار که یار بد از وسوسه نفریبد
تا نشکنی از سستی مر عهد سلاطین را
گر زخم خوری بر رو رو زخم دگر میجو
رستم چه کند در صف دسته گل و نسرین را
و دیوانه و حیران شدم
و مست از باده الهی
ولی راه رو نمیدونستم
و حیران بودم
و شب و روز از خدا میخواستم
یه شمس رو وارد زندگیم کنه
یه خصر
یه پیر فرزانه
و هدایت شدم و هدایت شدم تا الان که اینجام
تا این لحظه
تا اینکه استاد عزیزم شمس من شد و کلام الله رو از زبانش شنیدم
تا اینکه نخ تسبحی شد برای همه چیزایی که پراکنده میدونستم
استاد نازنینم با همه وجودم با تک تک سلول هام از شما سپاسگزارم تا ابد
و وقتی سپیده عزیز راجه به اینکه تازه الان میفهمن هدایت رو
همین حس رو تو خودم احساس کردم
و اشکم تا پایان فایل بند نیومد
خدایا شکرت
خدایا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
خدایا مرسی که هستی
خدایا من مثل موسی همین جا فریاد میزنم
خدایا من به هر خیری از جانب تو فقیرم
خدایا من به هر هدایتی از جانب تو فقیرم
خدایا من عاشق هدایت تو ام
بعد از گوش دادن به تو و ترک شراب
هزاران باور و رفتار اشتباه رو تو خودم به نور هدایتت پیدا کردم
وهر لحظه به تو نزدیکتر شدم
و اون حرف های پایانی استاد درباره ترس از مرگ و از دست دادن عزیزان
که چه گنجی بود و چه آرامشی بهم داد
خدایا خودم و همه چیزم و همه کسم رو میسپارم به تو
خدایا به قول مولانا مثل یه کشتی
بی ناخدا و بی سکان
هدایتم رو میسپارم به دستان توانمند و بی نهایت تو
آدمی چون کشتی است و بادبان
تا کی آرد باد را آن بادران….