گفتگو با دوستان 2 |  با ارزش ترین سرمایه زندگی

به نام خدای مهربان

سلام به همه دوستان

من این فایل رو دوباره با دقت گوش دادم و نکات مهمی ازش گرفتم دوسدارم اینجا برای شما هم بنویسم بلکه مفید باشه

به نظرم این فایل والبته فایل قبلی یه فایل خیلی خوب میتونه باشه برای الگو برداری چون

این فایل الگوهای خوبی داشت در همه نوع زمینه های دیگه از ترک سیگار

نشون دادن ایمان

فقط روی خداوند حساب کردن

مهاجرت

‏از درآمد صفر رسیدن به درآمد ماهی ۲۰۰ تومن(حامد که از سیستان به همچین درآمدی رسیده بود

‏خلق شدن خواسته ها در هر شرایطی(عرفان که میگفت از خونه ۷۰ متری نقل مکان کردیم به یه خونه ۱۲۰ متری تو بهترین محله شهر، عوض کردن ماشین، پیشرفت شغلی و رفتن به امارات

‏داشتن درآمد دلاری

عمل کردن به الهامات(سپیده که گفت من اون مشتری رو کات کردم و به ۴۸ ساعت نکشید یه مشتری بهتر اومد

‏رسیدن به پول و ثروت در مسیر عشق و علاقه( حامد که میگفت دوس داشتم همیشه در سفر باشم و الان با کسب و کاری که مرتبط با زعفران هست میتونم کلی سفر داشته باشم و دارم

کسب موفقیت در یک منطقه محروم سیستان بلوچستان بازهم حامد جان

‏سفر به خارج از کشور که عرفان میگفت به مالزی ‏رفتم بهترین هتل

‏ استفاده از اهرم رنج و لذت سپیده که برای ترک سیگار ازش استفاده کرده بود

‏

‏رسیدن به موفقیت در سن پایین حامد که با وجود ۲۰ سالگی بهش اعتماد کردن

‏ اداره کردن کسب و کارت اونم با دو کارمند

‏وقتی خودت خارج از کشوری سپیده

حالا برای خانم ها یه الگو خوب همین سپیده جان بودند

این دوستمون سپیده گفتند من با شنیدن این جمله استاد دریکی از جلسات دوره دوازده قدم به خودم اومدم یا به نوعی خیلی بهم برخورد و سیگار و ترک کردم

این جمله من رو یاد یه جمله دیگه از استاد انداخت که تو یکی از فایل های مصاحبه گفتند بودند شما یک میخ رو میخوای بزنی تو دیوار ۴۹ تا ضربه زدی اما با ضربه۵۰ میخ فرو میره تو دیوارکسی که از بیرون این صحنه رو ببینه یعنی فقط ضربه آخر رو ببینه میگه عه این یه ضربه زد میخ رفت تو دیوار چه جالب

یا همون مثال پیرزن که گوساله رو میذاره رو کولش

نه اینجوری نیست طرف کلی رو خودش کارکرده

بعد با شنیدن اون جمله ضربه آخر رو میزنه

اینجا معجزه استفاده درست از اهرم رنج و لذت رو هم شنیدیم البته ایشون ذهنشون برای ترک سیگار آمادگی لازم رو داشته یعنی بهش فکر کرده

نکته جالب دیگه همه این دوستان با وجود این نجواهای ذهنی عمل کردند این دوستان هم این نجواهای رو داشتن همون طور که سپیده گفت من یه مشتری داشتم ماهی دویست تومن بهم سود میداده بعد یه الهامی داشتم که اینو بذار کنار اون نجواهای اومده که منصرفش کنه ولی ایمان خودش رو نشون داده پس این نجواهای برا همه هست ولی ایمان ماهم هست ندای خداوندهم هست مهم اینه که توجه ما به کدام سمته

یه موضوعی دیگه که من دوسدارم در موردش حرف بزنم اینه که حالا این دوستمون گفت من رابطه کاریمو کات کردم با این مشتری این نیست که ماهم دقیقا الان بریم با کسانی که ارتباط داریم یهو بزنیم کاسه کوزه رو بهم بریزیم که ما باید ایمان خودمون رو نشون بدیم این یه جورای کج فهمی از قانون میشه

هرکسی با توجه به شرایطی که داره یه سری الهامات دریافت میکنه یا توجه به مداری که توش هست

مثلا الان استاد به کارمنداش زنگ بزنه بگه دوستان از فردا برید خونه هاتون من دیگه به شما نیازی ندارم چون میخوام ایمان خودم رو نشون بدم نه

اینجوری نیست من الان با توجه به مداری که توش قرار داریم الهام دریافت میکنم این نیست اون چیزی که من دریافت کردم برای همه مردم جهان همون لحظه جواب بده بله من هم شاید موقعی برسه که باید یه رابطه رو قطع کنم یا منم مهاجرت رو دوسدارم ولی باید اجازه بدم زمانش برسه

در کل فایل بی نهایت با ارزشی بود حتی من خودم موقع نوشتن این کامنت و اون موارد که برای منطقی کردن ذهن خودم ازش استفاده میکردم می‌گفتم پسر واقعا چقدر الگو های خوبی داشت

این ها نشون میده که میشه و ماهم میتونیم و با نوشتن و خواندن و گوش دادن به این الگو ها میتونیم برای خودمون منطقی کنیم و باور پذیر کنیم به همه دوستان توصیه میکنم فایل رو با دقت گوش بدن و اون مواردی که میتونه بهشون کمک کنه رو بکشن بیرون و در موردش بنویسن حرف بزنن و تکرار کنن

من در این چند روزه به یه تضاد برخوردم

تضاد=نداشتن گوشی آیفون

خواسته= داشتن گوشی آیفون

در پناه الله یکتا