گفتگو با دوستان 3 |  تسلیم بودن در برابر هدایت

سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و دوستان هم خانواده

اول از همه بگم که با فشار دکمه (مرا به سوی نشانه ام هدایت کن) به این صفحه اومدم

قبل از اینکه این دکمه رو بزنم داشتم جلسات دوره ثروت ۱ رو کار می کردم و یه جورایی واسه تنوع این کار رو کردم ولی به صفحه ای اومدم که بی نهایت بهش نیاز داشتم

یعنی اگه خودم تلاش می کردم همچین آگاهی رو از سایت پیدا کنم شاید چند روز زمان می برد و معلوم هم نیست واقعا پیدا می کردم یا نه

استاد عزیز یکی از بالاترین مواهب آشنایی خودم با شما اینه که به چیزی متصل شدم که همیشه ته ته قلبم آرومه

این آرامش سبب شده که در هر شرایطی حتی اگه خیلی بهم بریزم ولی ته دلم قرصه که درست می شه

هفت ساله در این مسیر هستم و زیر و بالای زیادی داشتم ولی این اتصاله باعث شده که همیشه ادامه بدم

موضوع هدایت به نظرم تعریف واضح و دقیق نداره ولی شما در مثال هایی که از جوجه شدن تخم مرغ و … زدید ساده ترین طریق های هدایت رو شرح دادید که با اینکه همیشه جلوی چشم ماست ولی فکر نمی کنیم هدایت باشه

شاید به این خاطره که در ذهن من هدایت این بوده که خدا در یک شرایط روحانی به من چیزی الهام می کنه درحالی که اینطور نیست

اینکه من برای دریافت الهام شرایط تعیین کنم فقط خودم رو محروم کردم والا خداوند انسانها رو بر اساس معیار خاصی ارزش گذاری نمی کنه و هر انسانی در هر شرایط که هست هدایت می شه برای یک قدم جلوتر

بارها شده که خودم با تلاش کردنم باعث شدن قدم های زیادی به عقب برگردم

ولی دوباره وقتی به آرامش رسیدم قدم به قدم به سمت راه راست و مستقیم هدایت شدم

به نظرم باید تعریف و نگاهمون به خدا رو از چیزی که سالها درباره اش شنیدیم تغییر بدیم

اون خدایی که همه می پرستند اصلا هدایتش دریافت نمی شه چون تربیت ذهن ما بر دریافت نکردن هدایته

البته ناگفته نماند که در همان شرایط هم انسانها دارند بر اساس هدایت حرکت می کنند ولی چون بر دریافت هدایت به صورت گام به گام تمرکز و باور ندارند به جایی نمی رسند

انسانی نیست که هدایت نشه و به هدایشت عمل نکنه

ولی انسانی که مراتب هدایت رو رعایت کنه و ثابت قدم در مسیر صحیح باشه به درجات عالی می رسه

ولی استفاده از هدایت به صورت پراکنده هیچ نتیجه ای نداره حتی اگه به شکل صدای واضح کلام خدا رو بشنوی و سعی کنی عمل کنی

چون خدا که برنامه خودش رو اجبار نمی کنه بر اساس چیزی که من می خوام هدایت می کنه بنابراین اگه من تمرکزم بر خواستم نباشه هدایت پراکنده می شه

در این هفت سال هربار که تمرکزم از خواسته برداشته شد هدایت هایی شد و انجام دادم که هر کدام منو از مسیر اصلی دورتر کرد

نه اینکه خدا اشتباه کرده

من اشتباه کردم که خواستم رو گم کردم

و هر خواسته ای از طرف من برای خداوند قابل قبوله و خوب و بد نداره

بنابراین ما در هر لحظه داریم هدایت رو دریافت می کنیم ولی اینکه از نتیجه زندگی راضی هستیم یا نه به خدا ربطی نداره به تمرکز ما در زندگی ربط داره

من در این هفت سال سعی کردم بیشتر مواقع تمرکزم بر خواسته هام باشه

جالبه که واسه مثال بگم هفت سال قبل وقتی دیدگاه می نوشتم از یک سیستم کامپیوتر خیلی ضعیف دیدگاه می نوشتم و این دیدگاه رو دارم با مک بوک اپل می نویسم که همین چند ماه قبل واسه خودم کادو خریدم و هر روز دارم از کار کردن باهاش لذت می برم و خدا رو شکر می کنم

خیلی دوست دارم همزمانی برای من رخ بده و با استاد عزیرم صحبت کنم موضوعات مختلف و جذابی از استفاده آموزش هاش دارم که بیانش هم به خودم کمک میکنه بهتر عمل کنم و هم می تونه برای دیگران مفید باشه

خدا رو شکر برای دریافت این آگاهی از زبان استاد عباس منش عزیز که همواره سعی می کنه در مسیر صحیح حرکت کنه و فرصت دریافت و ارائه این أگاهی ها رو فراهم میکنه

در پناه خداوند