گفتگو با دوستان 5 | قدرت بهبودهای کوچک اما دائمی

موضوع گفتگو: چه زمانی تصمیم به تغییر می گیرید؟


مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • کمترین نتیجه حرکت در مسیر مورد علاقه، داشتن “احساس خوشبختی” است
  • رشد و پیشرفت یعنی: تلاش برای ایجاد بهبودهای کوچک اما دائمی، در هر سطحی که هستی؛
  • کلید تجربه “روانی و آسانی” در مسیر پیشرفت چیست؛
  • دلسوزی و حمایت بی جا از دیگران، مانع بروز توانایی های درونی فرد می شود؛

منابع بیشتر:

«می خواهی جزو کدام گروه باشی؟»

دلسوزی بی جا | به کبوترها غذا ندهیم


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

225 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سید محمدامین حسینی» در این صفحه: 1
  1. -
    سید محمدامین حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2772 روز

    به نام الله یکتا

    سلام

    چی میتونه آدم جز اینکه هربار شما هدایتی یه فایلی رو ضبط میکنید، تاثیری که داره، آگاهای هایی که در اون فایل گفته میشه، به قول خانم شایسته دنیا رو تکان میده، یعنی در طول فایل فقط و فقط حیرت ماست از زیبایی و دقت و روان بودن قانون، مثالهایی که میشنویم از بچه ها، قویترین حکم نهایی بر ذهن منطقی ماست که نشون میده میشود، ای ذهن منطقی من نگاه کن! ببین شده! ببین واسه دوستان همفرکانسیت شده! پس برای تو هم میشه.

    استاد جان به قول خودتون ما اغلب جزو اون دسته ای هستیم که چکه رو میخورن، حالا یه سری کمتر یه سری بیشتر، ولی مهم اینجاست که بعد از اون چکی که خوردیم، دیگه بفهمیم که از این بعد آگاهانه جوری حرکت کنیم که تا وقتی شرایط خوبه تغییر کنیم، به قول شما این شرایط خوب یه تله است، یه دامه که میخواد مارو از حرکت و بهبود دور کنه، ولی آدم زرنگ کیه؟ اونه که میفهمه وقتی به ظاهر همه چیز خانواده پسنده باید تغییر کنه، وقتی همه چیز آرومه، دقیقا آرامش قبل از طوفانه، خیالت راحته که هوا خوبه، آرومه، نسیم میوزه، ولی یهو میایی به خودت میبینی یه طوفان بدبدنی داره میاد سمتت و اکثرا وقتی طوفانو میبینن تغییر میدن خودشونو و میرن یه جای دیگه، خیلی هام وقتی گرفتارش شدن با بدبختی فرار میکنن ازش ولی برد با اونه که وقتی نسیمو دید یاد طوفان افتاد و رفت جایی که از طوفان دور باشه،

    یعنی به نظرم کسی که همیشه در حالت خوب تغییر میکنه، انگار رو جی پی اس میبینه که طوفان داره نزدیک میشه، بعد وقتی خیر و برکتش میرسه، اون نعمات رو برمیداره و دور میشه، اون طوفانه همیشه داره حرکت میکنه، ولی کسی که حرکت میکنه همیشه جلوتر از طوفانه، و حتی وقتی اون آدم بایسته هم گرفتار طوفان میشه،

    و جالب تر از همه اینجا که تا به حال هرکدوم از دوستان که اومدن از نتایجشون گفتند، همه بازه ۱ تا دو سال رو ذکر کردند که اتفاقا تو همین مدت به جایی رسیدن که رویای خیلی هاست، اکثرا هم سن حدود ۲۰ بودن یا کمتر یا بیشتر، و ببینید اینه که استاد جون میگه شما الان اصل قانونو خالص و دقیق در اختیارتونه و حتی در زمان خیلی خیلی کوتاه تر از من با سرعت خیلی بیشتر نتیجه میگیرید اگر به قانون عمل کنید و متعهدانه روی دوره ها کار کنید!

    میبینید که این صحبت هایی که استاد سالهای پیش میگفتند، الان به طور واضح و روشن میبینیم که آره، خیلی خیلی با سرعت بیشتر نتیجه میگیرن دوستامون، خیلی خیلی در زمان کوتاه تر، چون دیگه آزمون و خطایی در کار نیست، استاد جون تجربه هاشو گفته، واضح دقیق، کامل و روشن و خالص که دیگه کسی گرفتار یه سری دامها نشه، البته کسانی که عمل میکنن هر روز روی خودشون و آگاهی ها رو مدام برای خودشون تکرار میکنن پس تو ذهنشون میمونه و وقتی که جایی نیاز داشته باشن از اون تجربه های استاد استفاده کنن، خداوند به یادشون میاره و دیگه توی دام نمیفتن، دیگه گرفتار ترفندها نمیشن، به قولی فقط سوده و سوده و سود.

    استاد جون یادم نیست کدوم فایل ولی اینو گفتید که به بچه هاتون سرمایه اولیه ندید، به بچه هاتون اعتماد به نفس بدید، چون اگر که وابسته شد، به ضرر خودشه، از اون طرف وبال گردن خودتون میشه، وقتی بهش عزت نفس بدی رو پای خودش می ایسته،

    از وقتی من این صحبت شمارو شنیدم، دیگه سعی میکنم تا در کمترین حد ممکن کمک پدرم رو بپذیرم، یعنی همیشه میگم به خدا چندین وقته تو ذهنمه که میگم من کلا باید یه کاری کنم که نه تنها الان مستقل بشم، بلکه اگه جایی کمک نیاز بود من کمک هم بکنم، بله، چی از این بهتر! مثل حامد و طناز عزیز، مگه ۱۹ سالش نبود که کارو شروع کرد الان دو سال گذشته و شنیدیم نتایجشو، خب هم سن من بوده دیگه، چرا که نه، به قول استاد اگه من نشم پس کی بشه اصلا؟

    یا استاد جون یه جای دیگه گفتید خیلی تفاوته بین کسی که با داشتن این باورهای مناسب کارو شروع میکنه با کسی که همینطوری با یه گاری صد تنی راه میفته، و شنیدیم که دوستان عزیزمون گفتن وقتی دوره ها رو استفاده کردند، وقتی با قانون آشنا شدند، اون همه جون کندن و به جایی نرسیدن، تبدیل شد به نتایجی هزاران برابر حرکتشون، تو قسمتهای قبل هم عرفان عزیز گفت که اگر واقعا ایمانی که عمل بیاورد وجود داشته باشه، یه حرکت کوچک باعث میشه که میلیونها برابر نتایج بیشتر از اون حرکت وارد زندگیمون بشه، در یکی دو سال آدم از یه کار دیگه میاد بدون هیچ اطلاعات و تجربه ای ولی با یه ایمان قوی و واقعی و در یک سال میشه چی، جزو سه نفر اول بیزینس خودش، با درآمدی که خودشون هم فکرش رو نمیکردند، چون وقتی قانونو بدونی، خیلی مسیر متفاوت تره، خیلی آسان تره، خیلی لذت بخش تره، خیلی سریعتر و پر سود تره، و چقدر ما خوشبختیم، چقدر خوش بختیم که جایی هستیم که به قولی منبع طلاست، منبع آگاهیه، منبع دریافت قانونه و چقدر نتایج سریع رخ میدن وقتی آدم قانونو بدونه، وقتی هدایت الله رو قبول کنه و اجازه بده که خداوند هدایتش کنه، چون وقتی دستتو میدی تو دست خدا، دیگه خیالت راحته، میدونی که میبرتت بهترین جا، بقیه هم هرچی بگن، میگی آقا من میدونمو هدایتم،

    حالا جالبه همین دیروز اتفاقا یه تجربه ای هم برای خودم بود که همینطوری شرایط داشت یه طوری میشد که میخواستن منو متقاعد کنن برگردم رو پلی که پشت سر گذاشتمش و کاری رو بکنم که در کل زندگیم حاضرم به همه بگم انجام ندید، بعد همونجا بود یه دفعه به خودم اومدم دیدم خدا داره یه جورایی یه راهی برام باز میکنه که فرار کنم ازش، یه راهی که منو از بغل دام فراری بده، بعد اومدم و هدایت شدم به فایل “مهمترین عامل هر کسب و کار” که ۹۳ دقیقه است، و اونجا اصلا انگار خدا نشسته بود، داشت باهام چشم تو چشم حرف میزد که ببین! حواست باشه حرفاشون روت تاثیر نذاره ها! مراقب باش که اونا با باورهای خودشون میخوان برن جلو تو همراهشون نریا! قبل از اینکه گرفتار بشی بدون تو هدفت جای دیگه است‌ا!! یعنی هدایتم کرد که قبل از اینکه بیفتم تو هچل تغییر کنم و بگم که من دیگه بر نمیگردم، من راهی جز حرکت به جلو ندارم، برگشتی تو کار من نیست، بینهایت فرصتو ملت ول کردن سه پیچ بند کردن به یه مسیر بعدم میخوان همه رو از تو اون مسیر ببرن، با حرفای وسوسه آمیز و …

    ولی به قول سپیده جان شما هر چی میخوایید بگید، من میدونمو هدایتم،

    و خدایاشکرت که چقدر این فایل آگاهی داشت، یعنی تا بیدار شدم یه حسی منو کشوند آرود اینجا چون میدونست که خیلی ارزش داره، میدونست که خیلی آگاهی داره.

    خدایاشکرت

    عاشقتم استاد عزیزتر از جانم

    دستتون در دست الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 55 رای: