گفتگو با دوستان 8 | فقط اولین قدم را بردار

موضوع گفتگو: چه زمانی تصمیم به تغییر می گیرید؟


مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس…
  • قدم هایی تکاملی برای هدایت شدن؛
  • تشخیص نشانه ها و عمل کردن در راستای آنها؛
  • همه شغل ها پتانسیل یکسانی برای خلق ثروت دارند، علاقه ی شما چیست؟!
  • باور، موتور حرکت کردن و قدم برداشتن است؛
  • همان باورهایی که در نقطه شروع شما را وادار به حرکت کرد را دوباره تکرار کن؛
  • فقط سمت خودت را انجام بده و به چگونگی کاری نداشته باش؛
  • قدرت سازنده ی “مرور موفقیت ها” و “مسیری که آنها را ایجاد کرده”؛

منابع بیشتر:

«می خواهی جزو کدام گروه باشی؟»

توحید عملی 6


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    330MB
    21 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 8 | فقط اولین قدم را بردار
    19MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

168 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمیرا گفته:
    مدت عضویت: 257 روز

    سلام به همگی و استاد خوبم

    دقیقا این اتفاق برای منم افتاد ، من پارسال با شور و شوق زیادی برای یک امتحان شروع کردم خوندم ، 5 ماه خونه نرفتم و پشت اون امتحان رویاهام بود ، اما شکست خوردم و شکستم یه شکست عادی نبود ، له شدم ، چون براش تلاش کردم ، اما بعدش که ریز نشستم بالا و پایین کردم دیدم خیلی جاها ترسیدم ، خودمو لایق قبولی ندیدم ، و فکر کردم به درسهاش ، اما نتونستم برگردم به حالت قبل

    هرچی بهم گفتند درس بخون ، دیگه نتونستم

    خودمو باختم ، رفتم دنبال کار ، کارمو میکردم اما اون مثل چشمک بهم علامت میزد ، اما من رومو برمیگردوندم ، زندگیم پوچ و افسرده بود

    روی نشانه هام زدم ، دوره دستیابی رویاها اومد ، رفتم خریدم ، یک جلسه گوش دادم بازم نتونستم ادامه بدم . گفتم لابد وارد مدارش نشدم . امتحانم هرسال شهریوره ، و من الان امادگیشو ندارم . انگیزمم از دست دادم . همشم تو ذهنم خودمو سرزنش میکردم

    تا یه روز بخودم گفتم گریه کن ، یکم ناراحت باش میدونید بچه ها درسته استاد میگن مثبت باشید ولی یه وقتایی اگه حستو سرکوب کنی و بگی اصلا برام مهم نیست و ادای ادمای قوی در بیاری خطرناک تره به نظرم

    من بیشتر 6ماه ناراحتیمو سرکوب میکردم . افسرده شدم . چون اون غم درونم بود ، بعدش،پشت هم اتفاقاتی افتاد که افسرده تر شدم .

    اما یه روز که دردمو پذیرفتم ، پذیرفتم شکست خوردم ، به خودم گفتم ببین شکست خوردی

    چقد رویاتو دوست داری ؟

    این زندگی روزمره پوچ چیه ؟

    با همین حالروزی یکدونه فایل گوش،میدادم

    و فهمیدم مشکلم تکامل بوده ، من بزور میخواستم بعد شکستم سریع بشم همون ادم قبل که هی بدتر شدم

    اما الان یکماهه بخودم فرصت دادم ، اروم اروم برگردم به قبلم ، اجازه دادم فایلها باورهامو عوض کنه ، حالم کمی بهتر شده

    اما دوره عزت نفسم گرفتم ، و چندبار گوش دادم و این دوره عالیه ، چون عزت نفسم برگردوند ،

    الان خیلی کم کم دارم بهتر میشم و میخوام دوباره برم دنبال رویاهام .

    از خدا میخوام کمکم کنه انشالله

    از چیزی میترسم میرم انجامش میدم چون این دستور استاده

    وقتی مصاحبه هارو گوش میدم وجهه اشتراک همه تعهده ، و من خودم چک کردم دیدم نداشتم

    اینم میخوام درست کنم

    ولی مهم اینه کم کم ، عجله نکنیم

    قرار نیست تعهد من الان مثل کریستانو رونالدو بشه ، من قراره از هفته قبلم بهتر بشم

    این عجولی بزرگترین ضربه بهم زد

    اینکه همه شکست میخورن و من کمال گرایی کردم که نباید شکست بخورم

    اینکه عزت نفس به هیچ چیزی وابسته نیست و شاید خدا از راهی غیر اون امتحان منو به رویام برسونه

    کلا خودتون زیاد سرزنش نکنید ،دعوا نکنید ، حتی اگه میخواین تعهد بدید با خودتون مهربون باشید

    نامهربونی با خودم منو داغون کرد

    اینکه بدونیم جهان مسیره نه مقصد

    یه حرکت مثبت که زدم ارتباطمو با یکسری دوستای منفی قطع کردم ، همیشه استرس داشتم قضاوت یا سرزنش بشم ، یا بگن خودخواه اما بعد دوره عزت نفس جراتشو پیدا کردم

    و حتی بهمم گفتن بی وفا و فلان …. برام مهم نبود حتی نه بحث کردم نه توجیه کردم ، سکوت کردم

    واقعا ارامش داشتم

    بخودم گفتم ببین سمیرا ، اینا تغییره ، تو قوی تر شدی عزیزم ، پس خودتو دعوا نکن

    تو حق داری قلبت بشکنه ، بخاطر شکستت اما تو دوباره بلند میشی و میسازی قوی تر از قبل

    تو میتونی دختر خوب

    دوستای خوبم با خودتون مهربون باشید تو بدترین روزاتون ، تو بدترین اشتباهاتون ، همیشه راه جبران هست

    استاد عزیزم من واقعا عاشقتم ، من استادای زیادی چرخیدم و گشتم ، کلی دوره دیدم ، اما به شما رسیدم ، شما نیاز به تبلیغات ندارید چون هرکدوم ما براتون تبلیغیم ، خود من شاید ده نفر با شما اشنا کردم . و وقتی بهش فکر میکنم گریم میگیره که توحید شما چقدر قویه که خدا براتون همه چیزه و واقعا هست و حالا ما هرکدوم نماینده شماییم

    دوستون دارم و امیدوارم موفقیتهام یک روز از نزدیک مثل آزاده براتون تعریف کنم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    زهره کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 711 روز

    سلام ب استادعزیزم و مریم جان دوستداشتنی وهمه دوستان عزیزم

    استاد امشب ک زدم نشانه من خداجونم منو ب این فایل عالی هدایت کرد و بهم گفت تو خود پای درراه بنه و هیچ مپرس …

    اخه من خیلی موندم ک چیکار کنم از خدا هدایت خواستم و خداهم هدایتم کرد و من بینهایت از خداجونم سپاسگزارم

    استاد امشب میخوام برای خودم یادآوری کنم و بنویسم تابتونم دوباره شروع کنم حرکت کنم چون بدجوری وایستادم و همه چیز بامن وایستاده و برام سخته این ایستادن

    منم مثل همین دوست قشنگم دوسال پیش با صفر حرکت کردم تازه دوره بافتمورو آموزش دیده بودم ک رفتم با یه سالن خوب حرف زدم و لاین اجاره کردم ک البته اجاره ماه اولم رو هم نداشتم ک از شوهرم گرفتم و گفتم تااخر ماه بهت پس میدم و واقعا نمیدونستم آیا واقعا میتونم پول اجاره لاینم رو دربیارم یا نه و پول اسنپ ک از خونه تا سالن هم بخوام برم و برگردم هم برام زیاد بود و نمیتونستم پرداخت کنم و چون تویه شهردیگه زندگی میکردم وبعدازازدواجم ب این شهراومده بودم آدرسهارو درست بلدنبودم شرایط برام سخت بود اما من اونقدر شورو شوق داشتم اونقد عشق داشتم اونقد دوسداشتم برم سالن کارکنم و استقلال مالی داشته باشم خیلی دقت میکردم تا ادرس هارو یادبگیرم بعضی وقتا از خونه تا سالن پیاده میرفتم تا پولم برام بمونه بعدبا اتوبوس یادگرفتم برم و برام بهترشد و من اونموقع هرروز خداروشکر مشتری داشتم و تو زمان کم هنرجوهم گرفتم و درامدم خیلی خوب بود لذت میبردم حسابم همیشه پول بود میتونستم برای خودم چیزایی ک دوسدارم رو بخرم بدون اینکه ک از شوهرم پول بخوام همیشه لباسای خوب میخریدم و حتی میتونستم طلاهای کوچیک بخرم برای پسرم هدیه میخریدم برای مامانم با هدیه های کوچیک خوشحالش میکردم و خیلی حس خوبی داشتم کارم خیلی تمیزو عالی بود ولی بعداز یه مدت باردارشدم و دیگه نشد برم سالن اما تویه خونه کار کردم ازتویه دیوار هنرجو میگرفتم چون اینستاگرام فیلترشده بود کروناهم بود اما من تو خونه کوچیک 50 متری هم صبح هنرحو داشتم هم بعدازظهر و تا ماه 8 بارداریم کارکردم گوشیه موردعلاقمو با درامد خودم خریدم بعضی لوازم سیسمونی دخترمو خودم خریدم و لذت بردم بعدک دخترم ب دنیا اومد اون خونه ک تو بالاشهر و منطقه خوبی بود برای ما خیلی کوچیک بود و چون طبقه پایین مادرشوهرم بودیم من دلم میخواست مستقل زندگی کنیم ازونجا رفتیم شوهرم مغازش خارج ازشهر بود تو جاده بود و من چون میخواستم ازونجا بریم قبول کردم ک بریم تو همون جاده ک فقط یک خونه دیگ مثل ما مسکونی بود زندگی کنیم و یک سالونیم اونجا زندگی کردم باورهام همه خراب شد من کلی باورمحدود کننده داشتم اونجا خارج از شهربود دیگه برام مشتری نیومد بچه کوچیکم یک ترمز بود ک میگفتم مشتری نمیاد ما دوره 12قدم رو بلطف خدا خریدیم و روی خودم کارکردم و تو همون جاده خارج ازشهر با بچه کوچیکم بازهم برام مشتری اومد بازهم برام هنرجو اومد ولی پایدار نبود زیاد نشد ادامه دار نبود و من باز شرایط برام سخت شد و تصمیم گرفتم مدل بافتهای بیشتری یادبگیرم و مدرک بگیرم گفتم حالاک بچه کوچیک دارم بزار مجازی دوره بخرم حداقل این تایم میتونم ازین شرایط استفاده کنم و آموزش ببینمو خودمو اپدیت نگهدارم وقتی دوره مجازی خریدم ایده بهم الهام شد ک منم مجازی آموزش بدم خب وقتی مربیه من با بچه کوچیک تویه روستا تونسته بهترین مدرس بافتمویه بین المللی بشه و ازصفرتاصدشم مجازی بوده پس منم میتونم و اونموقع ب قدم 5 رسیده بودیم خیلی همه چیزخوب شد من چیزایی ک یادگرفته بودم رو ضبط کردم باهمون امکاناتی ک داشتم و هنرجویه مجازی هم گرفتم با اینکه هنوز دوره مو کامل ضبط نکرده بودم یکنفر ثبت نام کرد و من خیلی خوشحال بودم صبح ها باشورو شوق قبل ازینک دخترم بیدارشه پامیشدمو فیلمهای آموزشی ضبط میکردم وقتی دوره کامل شد سه نفر دیگه هم ثبت نام کردن

    ولی نمیدونم چی شد ک همه چیز متوقف شد دیگه کسی تو دوره مجازی من ثبت نام نکرد و همون هنرجوهایی هم ک ثبت نام کردن دیگ برام تمرین نفرستادن البته منم مثل قبل روی خودم کار نکردم دوره ثروت یک روهم خریدیم اما فقط فایلهارو گوش میدم و درک کردن و عمل کردن ب آگاهی هایی ک دریافت میکنم رو اجرا نکردم من الان یک سالو نیمه دوره 12قدم رو استارت زدم اما هنوز قدم 8 هستم خیلی فاصله میوفته بین خرید هرقدم و وقتی یک جلسه رو دانلودمیکنم تا چندهفته فقط گوش میدم بعدمیگم خب بزار جلسه بعد رو دانلو کنم ببینم چی میشه حتما یه رشدی میکنم حتما تو جلسه بعد یه اتفاقی میوفته ک پولدارمیشم ک شخصیتم تغیرمیکنه ولی هیچی نمیشه اینارو الان ک دارم مینویسم بیشترمیفهمم من دوره ثروت رو هم همینکارو میکنم فقط گوش میدم و الان جلسه 16 هستیم باخودم میگم چرا متوقف شدم

    من الان هیچ پولی ندارم موجودی کارتام صفره و یک کارتم فقط پونصدتومن داره ک میترسم خرجش کنم بعدبرای اینترنت و شارژم بمونم

    من چند روزه ک شروع کردم دوباره ستاره قطبی مو انجام میدم و ازخدا درخواست میکنم هدایتم کنه تو این مدت ک از مسیر دور شدم درگیر روزمره و اینستا شدم و وردی های ذهنمو کنترل نکردم بیمارهم شدم طوری ک هزینهای سنگینی برام گذاشت ازین دکتر ب اون دکتر رفتن و بهم گفتن نشانهایی از پیش سرطان رو داری و من واقعا بخودم اومدم و باخودم گفتم الان چندوقته ک تو سایت استادعباسمنش نرفتم چندماهه ک جلسات رو ننوستم نکته برداری نکردم روی باورهام کار نکردم فایلهارو باجون و دل گوش نکردم و درگیرچیزای پوچ شدم و دوباره بخودم تعهد دادم ک فقط روی باورهام کارکنم و دست بردارم ازینک این دراونددر بزنم ک چیکارکنم پول بسازم من تاوقتی ذهنم رو کنترل نکنم باورهامو تغییرندم اوضاع همین ک هست نمیمونه بدتر و بدترمیشه و و با انجام ستاره قطبی و قانون تجسم ک تو جلسه 4قدم 8 گفتید خداروشکر وقتی عمل کردم ب این آگاهی ها پاسخ عالی دریافت کردم امروز ک رفتم پیش دکتر بهم گفت هیچ مشکل خاص و نگران کننده ای ندارم و اون موضوع ک میگفتن پیش سرطانه اون هم نیست و فقط یک مشکل کوچیکه ک بادارو حل میشه خداروهزارمرتبه شکر هروقت ک ب مسیر برمیگردم خدای مهربونم دستمو میگیره بغلم میکنه و راه درست رو بهم نشون میده قلبم رو آروم میکنه و میگه اشکال نداره ک اشتباه رفتی خودت رفتی سختیشم خودت کشیدی حالا کجا میخوای بری من هدایتت میکنم

    و با این فایل بهم گفت تو قدم اول رو بردار بقیش بامن .

    الان من خیلی خیلی خیلی زیاد دلم میخواد ورودیه مالی داشته باشم ما ب لطف خدا از اون جایی ک جاده بود و اصلا نمیتونستم از خونه برم بیرون چون همه محیطش کاری بود یه جاده بود چندتا روستا اطراف خونمم تعمیرگاه و اینچیزا ازونجا اساس کشی کردیم ب یه منطقه عالی تمام چیزایی نوشته بودم وقتی روی خودم کار میکردم خواسته هامو نوشته بودم ک حالا دارمشون تویه ساختمون شیک و تمیز خونه نوساز و بزرگ زندگی میکنم ک پارک خیلی بزرگ و عالی نزدیکمونه و 10دقیقه فاصلس آرایشگاه باشگاه نونوایی همه چیز نزدیکمه خداروهزارمرتبه شکر اما من یکسری ترمزهادارم ک نمیزاره مشتری ب خونم بیاد و نمیزاره من دوره مجازی بفروشم و نمیزاره من برم همین سالن های اطرافم درصدی کارکنم

    من باید اون ترمزهارو پیداکنم باید با جهادی اکبر باورهامو تغییر بدم

    حالا ک این فایل تو نشانه من اومد فهمیدم ک باید با اعتمادبنفس و توکل بخدا قدم اول رو بردارم

    فردا میرم با این سالندارها حرف میزنم و میگم ک صفرم و پولی برای اجاره لاین ندارم و میخوام ک باهاشون درصدی کارکنم

    خداوندقبلا ب من کمک کرده درهارو برام باز کرده پس بازهم میشه خداوندتغییرنکرده و من باید خلق کنم من باید باشورشوق و باوردرست و توکل بخدا قدم اول رو بردارم

    و خداونددلهارو برای من نرم میکنه انشاالله ک بچمم تو سالن آرومه و میزاره من کارکنم من بخداوند توکل میکنم و حرکت میکنم من نمیدونم بعدا قراره چه اتفاقی بیوفته سالندار قراره چه جوابی ب من بده با بچم کنار میان یا نه بچم تو سالن چه واکنشی نشون میده من هیچی نمیدونم و فقط ب خدا توکل میکنم میرم جلو خودم رو معرفی میکنم نمونه کارهامو نشون میدم و قدم اول رو برمیدارم

    خدایا هزارم تبه شکرت ک همیشه همراه منی خدایادوست دارم و میدونم ک توام منو خیلی دوستم داری خدایا عاشقتم خداجونم منو ب راه راست راه کسانی ک ب آنها نعمت دادی هدایت کن الهی آمین ..

    استادعزیزم ازشماهم بینهایت سپاسگزارم برای این سایت الهی و آگاهی هایی ک دراختیارما قرارمیدید ازخدای مهربونم میخوام ک منو درمدار درک کردن و عمل کردن ب اگاهی هایی ک دریافت میکنم قرار بده الهی امین …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    شکوه فیروزی گفته:
    مدت عضویت: 917 روز

    به نام خدای مهربان

    درود بر استاد عزیز ,بانو شایسته ی گرامی و دوستان هم فرکانسی ام

    آگاهی نابی که هر یک از این فایل ها به من میدهد واقعا یک دوره ی آموزشی است .ممنون از منصوره ی عزیز بابت به اشتراک گذاشتن تجربه ی بینظیرش و ممنون از استاد عزیز بابت توضیحات آموزنده.

    *باور به نتیجه ,عاملی برای حرکت است. اگر باور داشته باشیم که نتیجه در انتظار ماست حرکت میکنیم فارغ از محدودیت های مسیر و ادامه میدیم

    *وقتی با ایمان و باور ,حرکت میکنیم درهایی باز میشه که حتی فکر نمی کردیم وجود داره .

    *وظیفه ی ما اینه که سمت خودمون رو به خوبی انجام بدیم و خداوند سمت خودش رو به خوبی انجام میده. سمت ما در واقع ,ایمان و حرکت و باوره و ادامه دادنه

    *یادآوری موفقیت ها و مسیری که ما رو به اون موفقیت رسونده ,به ما کمک میکنه برای موفقیت های بعدی.

    این عامل برای خود من همیشه ساکت کننده ی نجواهای ذهنی بوده مخصوصا زمانی که قدم در مسیری جدید برداشته ام و ذهن شروع کرده به واگویه هایی ازین شکل که نمیتونی و نمیشه.

    و ازونجایی که به قول استاد عزیز,ذهن با منطق کار میکنه ,این الگو ها و نمونه های عینی موفقیت ما در گذشته میتونه به شدت ما رو در پیشبرد هدف و مسیرهای جدیدمون کمک کنه.

    و از استاد عزیز و بانو شایسته ی گرامی بابت این فایلهای مصاحبه و دوستانی که تجربه هاشون رو به اشتراک میذارن بینهااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااایت سپاسگزارم. فقط خدا میدونه چه تغییری داره در سیستم باورهای من ,این روند ایجاد میکنه.و محدودیت هایی که برای رشد ,ذهنم بهم اعمال میکنه با دیدن این نمونه و الگوهای موفق ,شکست و تغییرات بسیار زیادی در من ایجاد کرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    خوشبخت آزاد گفته:
    مدت عضویت: 1932 روز

    درس هایی که از این فایل گرفتم

    این بود که

    وقتی هدفی داریم

    به دنبالش برسیم

    با کوچک ترین قدم ها

    خداوند یواش یواش به ما کمک میکنه

    و مارو به هدفمون میرسونه

    بابت نتایج کوچیک خوشحال بشیم بگیم من دارم در راستای هدفم حرکت میکنم

    و تو خود پای در راه بنه خود راه بگویدت که چون باید کرد

    و اینکه وقتی که می ایستی جهان هم با تو می ایسته

    حرکت کنی جهان هم حرکت میکنه

    خیلی راحت

    یادمون بیاد چجوری قبلا موفقی شدیم

    بازم میتونیم خوشحال پرقدرت تر و موق تر باشیم

    دوست داشتنی تر

    عاشق تر

    زیبا تر

    قوی تر

    به خدا نزدیک تر

    جهان هروز در حال گسترش

    چقدر جالبه که منم بیستو سه سالمه

    چقدر بامزه ای شما

    اعتماد به نفس یک روند تکاملیه

    یک روند پویاست

    واقعا چقدر قشنگ داستان رو تعریف کرد

    چقدر قانون یکسانه

    وقتی که آدم حرکت میکنه

    وقتی که باور داره حرکت میکنه

    درهایی باز میشه که اصلا قبلش آدم نمیدونسته وجود داره

    جقدر من دنبال مثلا فضایی بودم که بیشتر روی قوانین کار کنم بیشتر تنها باشم

    و حالا این فضا برام فراهم شده

    حرکت و ایمان پشت آن

    من نمیدونم چطورخدا میدونه چطور

    من سمت خودمو انجام میدم

    خداوند هم سمت خودشو انجام میده

    من حرکت میکنم و خداوند درهارو برام باز میکنه

    وقتی میخوایم به فضای جدیدی وارد بشیم

    باید بگیم که همونجور که قبلا خداون. بهم کمک کرد حالا هم میکنه خداوند که تغییر نکرده فقط شکل شرایط تغییر کرده

    باید بکر کنیم به اون اتفاقات که چطور به اونجا رسیدیم و ازن داستان رو بارها و بارها و بارها و بارها بگیم و بنویسیم و و باخوردمون صحبت کنیم درموردش ویس ظبت کنیم نقاشی بکشیم

    هرکاری که میتونه بیاد بیاره که تو یکبار از این مسیر رفتی و به نتیجه رسیدی همون مسیره همون باورها

    همون شور وشوق

    همون عزت نفس

    همون خود باوری

    رو باید تکرار کنیم

    کسی اگر توی موردی موفق بشه میتونه توی حوزه دیگه ای هم موفق بشه

    چون الگو هارو داره

    و از چه مسیری حرکت کرده فقط ما یادمون میره

    یا ممکنه تحت تاثیر عوامل بیرون قرار بگیریم

    من باید بتونم خلق کنم

    یه سری مسائل بود

    همون روند رو میرم حل میشه

    شورو شوق خیلی مهمه

    اون حد از اشتیاق که باعث حرکت میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    Amin Iloon گفته:
    مدت عضویت: 892 روز

    به نام خدا

    شکر الله بابت این اگاهی ها بی نظیر

    افرین به این دوست عزیز که اینقدر عالی حرکت کردن و توانستن تو هنر اینقدر عالی حرکت کردن و نتایج جادویی بدست بیارن

    اینکه دوباره استپ کردن هم من مطمئنم که میتونن مجدد شروع کنن پر قدرت و ادامه بدن

    چقدر صحبت های استاد در این مورد عالی بود و من لذت بردم

    اینکه همیشه به یاد بیاریم که همان طوری که استاد گفتن باید همیشه یادآوری کنیم موفقیت های قبلیمون رو به یاد داشته باشیم میتونیم همواره رشد کنیم و ادامه بدیم.

    همین طور که قبلا از تضاد ها گذر کردیم – الان میتونیم از پسش بر بیام

    ما میتوانیم ارامشی که قبلا بدست اوردیم رو باز بدست بیاریم…

    تنکی گاد فور اوری تینگز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: